آیات قرآن که درباره امام زمان(عج) است، کدام است؟

امام زمان(عج)

آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[۱]
ما در این جا تنها به چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[۲]

سوره هود آیه ۸
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى كه عذاب مى‏آید از آنها برداشته نمیشود، بلكه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میكردند خواهند دید.
از امیر المؤمنین روایت شده كه در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است كه سیصد و سیزده نفر می‌باشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. كه برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى ۳۱۳ تن میباشند).

سوره ابراهیم آیه ۵
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده كه فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.

سوره انبیاء آیه ۱۰۵
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.

سوره حج آیه ۳۹
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان كه ستم دیده‏اند اگر پیكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسكان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: او قائم آل محمد است كه براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میكند.

سوره صف آیه ۸
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ مى‌‏خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش كنند ولى خدا كامل‏ كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا كه مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض كردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد كه لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام كند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.
عرض كردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز می‌گرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میكند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض كردم: اینكه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه كه گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.

سوره ملک آیه ۳۰
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى كه در دسترس دارید در زمین فرو رود كیست كه آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است كه فرمود: «مائكم» یعنى (ابوابكم) كه ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى كیست كه علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟

سوره صف آیه ۹ و سوره توبه آیه ۳۳
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشركین نخواهند.
راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ ... سؤال كردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! كى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى كه قائم قیام كند و چون قیام كند هر جا كافر و مشركى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى كه اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! كافرى یا مشركى در من پنهان شده او را بكش. خداوند او را بیرون مى‏آورد و یاران قائم او را بقتل می‌رسانند.
و هم در آن كتاب از ابن عباس روایت نموده كه وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ گفت: این در زمانى است كه تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر كیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى كه دیگر موش انبانى را پاره نمیكند وقتى كه حكم جزیه گرفتن از اهل كتاب ساقط مى‏شود و هر جا صلیبى است شكسته میگردد و خوگها معدوم مى‌‏شود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.

سوره نور آیه ۵۵
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً؛ خداوند بكسانى- كه از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساخته‏اند وعده داده كه آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان كه همانند آنها را سابقا خلیفه كرد. و ثابت میدارد دین‏ آنها را كه براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن كنیم و اینان هیچ گاه بمن شرك نیاورند.
در غیبت شیخ روایت میكند كه این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.

سوره قصص آیه ۵
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم كه بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در غیبت شیخ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میكند كه در تفسیر این آیه فرمود: اینان كه در زمین ضعیف گشته‏اند آل پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند.

[۱]. جلد پنجم از كتاب معجم احادیث امام مهدی.
[۲]. مهدی موعود، علامه مجلسی، باب پنجم کتاب.

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

اينا هيچ ربطي به وجود امام زمان نداره

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
مسائل زیادی درباره امام زمان (عج) وجود دارد و در این جا قصد این نبوده که با ایات وجود امام زمان در زمان فعلی را اثبات کنیم. و اگر بخواهیم آیه ای در این باره بیان کنیم باید به آیات سوره قدر اشاره کنیم که هر شب قدر، باید ولی الهی و خلیفه الله وجود داشته باشد که لایق نزول ملائکه و روح باشد.

بدبخت لامذهب تو از اون ادمایی هستی که که اگه خود امام زمانم بیاد بهت بگه باور نمیکنی

سلام . لطفا به کسی توهین نکنید . شما که می گویید لامذهب ، مگر امام زمان را دیده اید . یا اینکه چون از بچگی به شما گفته اند پذیرفته اید . بعد هم اگر کسی امام زمان را فبول نداشته باشد نه از شیعه بودن کنار می رود و نه از مسلمانی .

تصویر soalcity

با عرض سلام
معیار ایمان، دیدن نیست. و اگر شما به صرف دیدن می توانید به چیزی ایمان بیاورید، پس حتما به خدا نیز اعتقادی ندارید. و در این صورت نباید لا مذهب را توهین به شمار آورید.
همچنین اگر دقت بفرمایید کسی که امام زمان (عج) را قبول نداشته باشد، قطعا شیعه نیست. همان گونه که در مسلمانی او نیز تردید جدی وجود دارد. چون اهل تسنن نیز به ولی امر معتقد هستند. هر چند اعتقاد عده ای از آنها به ولی امر غیر معصوم (و چه بسا جبار و خون ریز) بد تر از اعتقاد نداشتن است.

توصیه میکنم برای متقاعد کردن دیگران از جملات بهتر استفاده کنید.شک کردن به یه سری از چیزا تو اسلام طبیعیه چون خیلی از ماها بدون اینکه چیزی بدونیم اسلام رو قبول میکنیم...

تصویر soalcity

سلام
ما در اینجا مطلبی درباره شک کردن نداشتیم! و شک کردن بد نیست به شرط اینکه بعد از آن راه درستی طی شود و شک مقدمه تحقیق و رسیدن به حقیقت باشد. تا اگر کسانی مثل شما بدون آگاهی اسلام را قبول کرده اند، آگاهی کسب کنند.

میفرمان شک خوبه به شرطی که به نظر مورد نظر ما برسی در غیر این صورت فی ضلال مبینی!!!

تصویر soalcity

نوشته نشده که به چه چیزی باید برسید. مطلب این است که تحقیق ضوابطی دارد که آنها باید رعایت شود. مثلا باید به دلیل پایبند باشید. خودتان را از ابتدا مایل به یک طرف نکنید و ...
لطفا دوباره بخوانید و بدون پیش داوری بیابید.

واژه شک سنگینه و مناسب نیست بهتره از سوال استفاده کنید... وخیلی هایی که بدون این که چیزی بدونن اسلام اسلام میگن هم خب اشتباه می کنن ... و بعدش که یکی یه سوال ازش می پرسه توش می مونه... خوب نیست که انسان هدف از خلقتش رو ندونه یا اینکه اصلا عظمت واقعی خدا رو ندونهیا بهش فکر نکنه یا انرژی اولیه حیات رو تو الکترون درک نکنه واقعا مردم باید تحقیق کنن و بگن اصلا من چرا هستم؟ چه دلیلی داره؟
من کتاب های ملا صدرا - علامه طباطبایی - مجلسی - شهید مطهری و آیه الله جوادی آملی رو پیشنهاد می کنم... اگه آدم های محکمی هستین تاکید می کنم محکم از طریق فلسفه اسلامی هم می تونین وارد شین

درست است که خدا را نمیتوان دید اما از روی آثارش به او ایمان داریم اما امام زمان را نه میتوان دید نه آثاری از او هست جز تفاسیری که علما داشته اند من یک مسلمان شیعه هستم اما در مورد امام زمان و پذیرش و درک این موضوع که انسانی چگونه میتواند بیش از هزار سال زنده بماند بر سر دو راهی قرار گرفته ام . دوستان خواهشا توهین نکنید فقط میخواهم اگر چیزی را میپذیرم کورکورانه نباشد. با تشکر از تحمل شما

تصویر soalcity

سلام
آثار خدای متعال یک دلیل عقلی بر وجود خداست.
و لزوم انسان کامل و لزوم امامت و ... نیز دلایل وجود امام هستند و غیر آن ملاقات های حضرت خود یک اثر است و ...
و درباره چگونگی عمر طولانی کسی که به قدرت خدای متعال باور داشته باشد، این مسائل برایش بسیار سهل خواهد بود.

در این که به قدرت خدای قادر ایمان دارم شکی ندارم و خدا را از صمیم قلب میخوانم و میپرستم و از این روی شاید بتوامن متصور عمری بیش از هزار سال بشوم چون خداون قادر بر هر کاری تواناست اما منظور شما را از ملاقات های حضرت نفهمیدم لطفا موضوع را باز کنید البته امیدوارم مثل بحثی که در سوالی دیگر داشتیم برای استناد به خود ایشان مراجعه نکنید آنجا میپرسیدم چگونه بفهمیم محمد پیامبر خداست میگویید در قران آمده میگویم قران کلام کیست میگویید خدا میگویم چه کسی گفته کلام خداست میگویید حضرت محمد در قران . یعنی برای اثبات کسی به خود آن شخص رجوع میکنید . اگر بحث منطقی تر باشد قابل پذیرش تر است

تصویر soalcity

سلام
مراجعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/27
و درباره مطلب دیگر، بعید می دانم به شما این گونه جواب داده شده باشد! اگر لطف بفرمایید در ذیل کامنتی که به شما جواب داده شده، اشکال خود را بنویسید، حتما مطلب روشن تر خواهد شد.

دلایل اثبات پیامبر تحدی هست.
یعنی به مبارزه دعوت کردن در علوم.
و نمونه بارز ان مباهله هست.
دیگر دلایل پیش بینی های درست قران هست.

به داستان تحدی قران وپیامبر رجوع کنید دوست من تا اثبات شود

لطفا معانی قرآن را کامل بخوانید از حوادث وچگونه به وجود امدن زمین واسمانها وخود انسانها که ۱۴۰۰سال پیش کسی نمیدانست حتی بعضیاشون چندسال پیش اروپاییها ثابت کردن و نشانه های افرینش ومرگ وروانشناسی و........ میتوان فهمید که اینها معجزه است وکلام فرد معمولی نیست باید کسی باشد که با خداارتباط داشته باشدومورداطمینان خداوند متعال باشدوخداوند فقط به پیامبرانش اطمینان داردتا بتواند از اسرار خودش به اوبگوید ومامور ابلاغ رساندن آن به مردم باشدوهمه پیامبران برای ارزیابی مورد امتحان قرار گرفته اند.واینکه پیامبرما حضرت محمد(ص)درود خدابراوباد بی سواد بوده است پس چطور میشودکه از فرد بیسوادی همچین کلامی برآید پس باید او به کسی وصل باشد که وحی است که ازجانب خداوند مامور رساندن وحی به پیامبر بوده است . و...

دوست عزیز همانطوری که در مورد همه چیز ۲۴ ساعته دز سایتها و غیره تجصص میکنی که متوجه آنها بشوی در مورد دینت هم به قران و سیره اهل بیت مراجعه کن. حضرت نوح در قران اشاره شده که حدود ۹۵۰ سال فقط دوران نبوتش بوده و یا حضرت عیسی که تا الان زنده است و ۲۰۰۰ سال سن دار. این را خود مسیحیان قبول دارن. نشانه های وجود امام هست ولی شما نمیبینید. سوره قدر نمونه واضح آن است.

بیش از ۱۰۰۰ سال عمر هم داشتیم .قران بخوان ببین نوح فقط حدود ۱۰۰۰ سال نبوتش بوده و ادم و غیره هزاران سال عمر کردن.
در قران امده که خود قران بیان کننده هست ولی پیامبر تو هم بیان کن و توضیح بده که مردم مشرک و کافر نشن. حالا یعنی اگه پیامبر نیست ما میتونیم کافر شیم ؟؟ چون هم قران لازمه هم پیامبر.اینجاست که میگیم کسی باید از طرف خدا باشه که ولایت مطلق داشته باشه بر مردم.

دوست گرامی
شک در این موارد که ایرادی نداره
اگر تحقیق کنی حتی ایمانت قوی میشه
نمونه های زندگی طولانی مدت مگر قبلا وجود نداشته
حضرت نوح و اصحاب کهف مواردی هستند که قرآن ذکر کرده تا ما بدونیم این موارد شدنی هستن
حتی دور و بر خودمون رو ببینیم
از گذشته تا حالا عمر بیش از ۱۰۰ هم زیاد نبوده اما خداوند برای هدایت ما همیشه مواردی میگذاره که پیرزن و پیرمدی مثلا ۱۴۰ ساله رو اخبار نشون می ده که چیزی خارج از عادت هستن
پس اگر عمر ۱۰۰۰ ساله و خواب ۳۰۰ ساله بوده این که طبیعی هستش

حتی از اصحاب کهف به راحتی میشه نتیجه زیبایی گرفت
دقت کن که یک سوم روز رو ما خواب هستیم
اصحاب کهف ۳۰۰ سال خواب بودند که سه برابرش میشه ۹۰۰ سال که به سن ۱۰۰۰ سالگی هم میرسه
خیلی سادست حتی نیازی به قرآن هم نداشت خیلی ساده قابل درک هستش

و اما در مورد دیدن و آثار چند تا نکته هست دوست گرامی
بحث دیدن که زیاد اتفاق میوفته
ما همه ایشون رو میبینیم اما نمیدونیم که امام زمان ما هستند
روایت هم داریم که وقتی ایشون ظهور می کنن خیلی ها میگن ما که ایشون رو بار ها دیده بودیم

خود ظهور مگر فکر می کنی که چه چیز عجیبی هستش
ظهور چیزی نیست جز اینکه حضرت صاحب الزمان خودشون رو به عنوان صاحب الزمان معرفی می کنند تا همه ایشون رو بشناسند

با سلام :اگر خدای که تو به او ایمان داری قدرت وتوان ان را ندارد تا عمر انسانی را تا هزار سال و یا تا قیامت ادامه دهد این خدا ای تو خالق خورشید نیست که میلیونها سال وبیشتر در حال سوختن است و به کل کهکشان ما نور و حرارت می بخشد ولی تمام نمشود ..

با سلام، دوست عزیز اینکه شبهه برایتان پیش آمده و به دنبال رفع آن هستید نشان از فرهیختگی شما دارد. من هم در این زمینه ها زیاد سوال برایم پیش می آید و اطلاعاتم هم زیاد نیستند. متاسفانه دشمنان اهل بیت هم با شناخت این نقطه ضعف ما، به شبهه افکنی اقدام می کنند تا برخی را منحرف نمایند. برای من چندی پیش شبهاتی پیش آمده بود، با مطالعه کتاب مکیال المکارم ، برای بسیاری از سوالاتم پاسخ یافتم. اکنون انگیزه ام برای مطالعه در زمینه مهدویت و اسلام خیلی بیشتر شده.مطالعه اش را به شما هم پیشنهاد می کنم. به نظرم ارزش مطالعه کردن دارد. از حجمش هم نترسید متنش روان است. برایتان توفیقات روز افزون از قادر متعال می خواهم

با سلام.
من هم مانند شما ابتدا به وجود امام زمان اعتقاد نداشتم ولی از راههایی عقلی و اتفاقا غیر از سخنان علما به اعتقاد به وجود ایشان اعتراف می کنم.
خیلی وقتها دلیل اینکه واقعیات رو درک نمی کنیم اینه که اهل تحقیق مطالعه و تفکر نیستیم. من همیشه با طرح سوال و جواب سعی می کنم حقیقتو بفهمم. من احساس می کنم شما خود من بودین منم سر دو راهی بودم کشمکش درونی عجیبی داشتم نمی خواستم تقلید کنم و اسمم مسلمون شناسنامه ای باشه. باید از جایی شروع می کردم. بهترین راه رو در این دیدم که به احوال عالم و چرایی اتفاقات و جنگ ها توجه کنم. روزای اول که توی دانشگاه برخی اساتید نظریات مدرن و پست مدرن غرب رو به ما قاطی پاتی درس می دادن و وقت تحلیل هم نداشتیم مغزم به دیوار پاشیده شد و ذهنم پر از سوال. نکنه این تشیع الکیه و ساختگی! شروع کردم به مطالعات نظریات غرب (اخلاق بدون نیاز به دین. ما برای به فعلیت رساندن همه ی نهاده های درونی مان از جمله امیال خلق شدیم، هنر یعنی عملی کردن خلاقیت درون هر چه که باشد. نفی اصالت الهی وجود. انسان ذاتا گناهکار آفریده شده. دین ها برای حکومت بر توده مردم ابداع شدند و هزار و اندی خزعبلات دیگه) و البته مطالعه ی تحلیل تاثیر عمل کردن به این نظریات در زندگی واقعی ادمها و دنیای امروز. راستی سوال مهم من این بود چرا بعد از جنگ جهانی دوم دو سوم نظریه پردازان غربی یهودی اشکنازی بودند؟ چرا جمع قابل توجهی از این نظریه پردازان یا خودکشی کردن یا ایدز گرفتن یا مواد مخدر مصرف می کردن یا هم جنس گرا یا دیوانه بودن و دهها چرای دیگه!!!!!!!! آیا این رهبران نظریه پرداز که اتفاقا خیلی هوشمندانه نظریات خود را در ادبیات و سینما و رسانه ها وارد کردند و علیه سنت های دین مدار و اخلاق گرا قیام کردن می تونستن برای من حکم یک رهبر عادل و عاقل رو داشته باشند؟؟؟؟ چرا دنیای غرب دقیقا از قرن نوزدهم به بعد همزمان با کشف قاره آمریکا توسط ماسون ها تغییر رویه داد و دین و اخلاق کم رنگ شد؟ آیا صنعتی شدن با دین و اخلاق تضاد داشت؟ آیا انقلاب فرانسه تحت تاثیر رهبران انقلاب ماسونی امریکا بود یا نبود؟ و دستااوردهای این انقلاب ها چی بود؟ خلاصه سرتونو درد نیاورم هر چی که مطالعه کنی بیشتر می فهمی که در تاریخ چگونه طبقه ی سرمایه دار و قدرتمند موفق شده اند اذهان عموم رو کنترل کنند و مردم رو از رهبران واقعی و عادل دنیا دور کنند و به جاش خودشون رهبر باشن. چرا کتابهایی در دانشگاههای غرب تدریس می شه که از چند صد سال پیش تا الان حقایق و تاریخ دنیای اسلام رو تحریف کردند؟ (مثال، اسلام هراسی در آثار رنسانس ادبی که نمونه هاش کم نیست). سوال اصلی اینه. مردم رو چگونه می شه به بهانه ی فرد گرایی و میل گرایی از وحت اجماع علیه ظلم و تحت رهبری افراد عادل و عاقل و به دور از فساد اخلاقی سیاسی دور کرد؟ جواب این سوال رو تمام نظریات غربی میدن: با دنباله روی از قسمت های انحرافی نظریات غرب (و نه قسمت های مثبت آن).
راستی چرا اندیشمندان دین مدار در ادیان و مذاهب مختلف هیچ کدام فساد اخلاق نداشتند. خودکشی نکردند و بیماری جنسی نگرفتند و با نا امیدی نمردند؟؟؟؟؟؟ ایا عقل ما تفاوتی بین این رهبران دینی یا حق طلب با آن رهبران غیر دینی و فساد طلب نمی بیند؟ من منظورم این نیست که تمام نظریات غرب مردود هستند منظور من اینه با باطل قاطی هستند و ما رو گیج و گمراه می کنن مگر اینکه خودمان از قسمت های مثبت اون درس بگیریم و تمایزات رو درک کنیم.
ما چه طوری می تونیم کورکورانه تقلید کنیم؟ آیا لزوما هر چی که سنت و دین تقلید کنیم رو باید کورکورانه بپنداریم؟ من خودم این سوال رو از خودم پرسیدم. حالا وقتش بود برم سراغ قرآن و مطالعه ی زندگی امامان و ادم های خوب اطرافم. زندگی نامه تک تک ائمه رو از هر کتابی خوندم و نیز احوال برخی از رهبران بزرگ مذاهب مختلف رو خوندم و با زندگی نامه رهبران انحرافی مقایسه کردم . خدایا چرا دقت نکردم که اتفاقا از وقتی که به تشیع ناب شک کردم می تونستم به برده ی تحقیر شده ای تحت رهبری اندیشمندان منحرف تبدیل بشم که خدا رو شکر این اتفاق عملی نشد : وقتش بود برم فلسفه ی وجود امام و رهبر الهی رو بفهمم و درک کنم. معنی امام یعنی چی؟ هدایت گر و روشنگر. چرا باید دنباله رو امام باشیم؟ آیا ما همه مون اونقدر دانش کافی از انسان و موقعیت اون در عالم داریم که به خودمون اکتفا کنیم؟ واسه یه رانندگی ساده میریم کلاس آموزشی یا حداقل یکی یادمون میده. و می پذیریم که همه مون به معلم و تعلیم دهنده احتیاج داریم اما چرا قبول نمی کنیم که جریان عالم هم به معلم الهی نیاز داره که به علم و فن رهبری اون وارد باشه. یا حداقل از کسی تبعیت کنیم که خصلت هایی این معلم الهی رو تا حدی قابل قبول داشته باشه و برای رهبری بر ما در زمانه ی ما کافی باشد. همون نظریه پردازهای غربی ها که اینقدر دم از "continnum" می زنند چرا درک نمی کنن که منفی و مثبتی هم وجود داره واسطه ای هم وجود داره و عوضش مفهوم "واسطه ی فیض الهی" رو کاملا رد می کنن. آیا خدایی که ما رو خلق کرده بهتر وجود و امیال و استعدادهای ما رو می فهمه یا اون نظریه پردازهای ضد دین و اخلاق. ایا خداوند با اون همه عظمت قابل دیدن و فهم هست که بدون واسطه الهی باهاش مرتبط باشیم؟ اگه آدمها در درک و شعور با هم متفاوت هسن پس رهبران دنیا هم در درک و شعور با هم متفاوت هستند و بایست بهترین و الهی ترینشون رو انتخاب کرد. آیا خدا به بشریت حق مدار فرصت نداده که علیه ظلم بلند شه و ظرفیت هاشو تکمیل کننده تا بهترین رهبر و منجی دنیا ظهور کنه! اون نمی یاد چون ما مسلمون شناسنامه ای هستیم و شعار می دیم. راستی امام رضا چرا ولایت عهدی مامون رو نپذیرفت؟ می دونست مردم آمادگی ندارند. الان این همه آدم داره تو کشورهای عربی کشته میشه چرا قیام ها موفق نمی شه؟ چون رهبری عادل و الهی وجود ندارد. راستی قیام ها برای شکست رژیمی مثل وهابیت و اسراییل باید از چه خصوصیت اصلی برخوردار باشن؟ چرا قیامهایی که از رهبران عادل و فقیه برخوردارند در طول تاریخ تاثیرگذار بوده اند اما آنهایی که رهبر دینی اخلاقی عادل و عاقل بر مبنای فهم احکام الهی و قرآنی نداشته اند یا شکست خورده اند یا هم ماندگار نبوده اند (مارکس انسان خوبی بود اما خدا را از معادلات قیام خود حذف کرد و نتیجه اش را دید). و امام زمان نخواهد آمد مگر اینکه ما جانشین او را حرمت کنیم و تحت رهبری او متحد شویم و درک کنیم که او بهتر از ما دشمنان را می شناسد و معرفت الهی بیشتری دارد و نفس خود را بیشتر تربیت کرده است و معنای عدالت و چگونگی اجرای آن را بهتر از ما می فهمد. آیا خدا جهانش را بیهوده به دست نظریه پردازهای بی دین و اخلاق و سیاستمدران فاسد می سپارد تا همه چیز را نابود کنند؟ با عقل من یکی سازگار نیست.دو تا آیه در قرآن که راجع به پیروزی جریان حق بر باطل هست اومده و هیچ پیروزی بزرگ و ماندگاری که تا قیامت بماند بدون رهبری الهی به دست نخواهد آمد.
من فقط خواستم توضیح بدم چه طوری با طرح سوال میشه تا حدی برخی از واقعیات رو فهمید. هر انسانی یه جوری قانع میشه و ممکنه شما راههای بهتری رو پیدا کنین. گاهی وقتها هم نشینی با فقرا و دردمندها به ادم بصیرت میده. گاهی یه پیاده روی اربعین حسینی (رابطه ی قیام عاشورا با ظهور و هدفمندی خلقت عالم) گاهی هم مطالعه و مناظره با اشخاص مختلف. من با آدمهای متفاوتی از هر کیش و مسلک صحبت کردم و به زیبایی متن قران. به وضوح بیان حق در نهج البلاغه. به شکوه دعای امام سجاد و به مهربانی پیامبر اسلام به عفت فاطمه (س) و اوج عظمت ائمه اطهار هیچ کجا نیافتم. آیه آیه ی سوره ی یاسین پر از رمز و راز است. یه ایه ی اون همیشه اشک منو در میاره: وااسفا بر بندگان، هر رسولی را که به سویشان فرستادیم به تمسخر گرفتند". بیاییم مقام امام زمان را محترم بشماریم او تکمیل کننده راه رسولان است.

درود بر شما مریم . دقیقا حرف دل منو زدین .دقیقا اتفاقی که برای من افتاد اما با کمی تفاوت .من خودم تو فساد فکری و اخلاقی غرق بودم اما به لطف خدا مسیر برام مشخص شد و راه درست رو خدا بهم نشون داد و به حقیقت رسیدم .اگه واقعا کسی به قصد رسیدن به حقیقت حرکت کنه اینقد زیبا خدا با هر اتفاقی یه حقیقت رو براش روشن میکنه .واقعا چشم انسان رو روی حقیقت باز میکنه اینقد زیبا که باور کنید زبانم از گفتن حس و حالم ناتوانه

سلام،دوست عزیز که میگی امکان زنده ماندن آدم برای سال های طولانی وجود نداره به چند تا مثال توجه کن
اصحاب کهف با وجود اینکه پیامبر نبودن سیصد سال به اراده خدا زنده موندن
حضرت عضیر (فکر کنم اسمشون این بود درست یادم نیست)صد سال زنده موند
حضرت خضر دارای حیات جاودان
خدایی که می خواد همه رو تو روز قیامت جمع کنه زنده نگه داشتن یک انسان براش راحت ترین کاره

با سلام. علومی نزد خدا هس که هنوز کشف نشده که به وسیله اونا میشه عمر و طولانی کرد واسه همینم هس که برخی غاز روحانیون زیاد عمر میکنن چون از برخی علوم بابت افزایش طول عمر که یکیش نوع درست تغذیه است خبر دارن.امامد هم چوند از راز افزایش طول عمر باخبره به راحتی طول عمر زیاد داره نمونه اش هم حضرت نوح که سالهاعمر کرد

باسلام به محضر شما دوست عزیز وگرامیم خوشحالم ازاینکه یک عزیزی مانند شما دنبال جواب ودلیل دقیق درمورد امام عزیزمان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است به همین واسطه دلایلی را بر طول عمر ایشان تقدیم حضورتان می کنم
بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح(ع)، موضوع عجیب و پیچیده ای نیست .
در قرآن کریم آمده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.(سوره عنکبوت، آیه ۱۴)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیح‏کنندگان نبود قطعا تا روزىکه برانگیخته مى‏شوند در شکم آن [ماهى] مى‏ماند. (سوره صافات، آیات ۱۴۳ و ۱۴۴)
تورات نیز در شرح زندگی پیشینیان به عمرهای طولانی برخی از آنها اشاره دارد: حضرت آدم ۹۲۰ ، شیث پسر آدم ۹۱۲، انوش پسر شیث ۹۰۵ ، لمک ۷۷۷ و حضرت نوح ۹۵۰ سال فقط پیامبری کرد درحالی که برای ایشان ۲۵۰۰سال عمرراذکر کرده اند.
فلاسفه اعتقاد دارند بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
ضمن اینکه بی تردید تأملی در کائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأکیدی بر قدرت بیکران خالق هستی بخش است وپس شک نیست اینکه خداوند اراده کند بنده ای بسیار بیشتر از سایرین عمر کند، به هیچ عنوان غیرممکن، بعید و عجیب نیست.
الهم عجل لولیک الفرج

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در تایید وتوضیح وتبین فرمایش تان باید اضافه نمایم :
پرسشی که از دیر باز در این باره مطرح بوده و ذهنها را به خود مشغول داشته است(۱) و در این زمان نیز گاهی رخ می‌نماید، این است که راز عمر طولانی آن حضرت چیست؟ آیا این امر در راستای قوانین طبیعی عالم است، یا جنبه غیبی و اعجازی دارد؟
آیا امکان دارد از نظر ظاهری، فردی در این عالم، عمری طولانی را سپری کند و شاداب و با طراوت باقی بماند؟ اصولاً چه می‌شد اگر امام زمان(ع) در ظرف زمانی ظهورش به دنیا می‌آمد و در همان زمان، سیاست خود را به انجام می‌رسانید.
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، توجه به چند اصل کلی لازم است:
۱. طول عمر، از شاخه‌های مسئله عمومی‌تری به نام (حیات) است. حقیقت و ماهیت حیات، هنوز بر بشر مجهول است و شاید بشر، هیچ گاه هم از این راز سر در نیاورد.
بشری که این اندازه ناتوان است و موضوع حیات را درست نمی‌شناسد و از ویژگیهای آن، آگاهی کامل و همه جانبه ندارد، چگونه می‌خواهد مسئله طول عمر و استبعاد آن را مطرح سازد و به دیده تردید به آن بنگرد؟
۲. اگر پیری را عارض بر حیات بدانیم و یا آن را قانونی طبیعی بشناسیم که بر بافت واندام موجودات زنده، از درون، عامل نیستی را نهفته دارد و به مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه، به مرحله فرسودگی و مرگ می‌رساند، باز معنایش آن نیست که این پدیده، قابل انعطاف پذیری و در نتیجه تأخیر نباشد. بر همین اساس، دانش بشری، گامهای مؤثری درباره درمان پیری برداشته و هنوز هم براین مهم پای می‌فشرد و رشته‌های تخصصی برای این مسائله به وجود آورده است.
در اواخر قرن نوزدهم، براثر پیشرفتهای علمی، امید به زندگی طولانی تر رونق بیشتری یافت و شاید در آینده نه چندان دور، این رؤیای شیرین به واقعیت بپیوندد(۲).
در مجموع، دانش بشری در زمینه عقب انداختن پیری، موفقیتهای چشمگیری به دست آورده و از رابطه تغذیه و پیری تجربه‌های جدیدی کشف کرده و ارتباط تنگاتنگی بین اسرار تغذیه در مقابله با پیری و فرسودگی ارائه داده است.
در پرتو آنچه اشارت شد،می توان گفت: درباره عمر طولانی مهدی موعود(ع) هیچ گونه شگفتی باقی نمی‌ماند و امکان علمی و نظری آن، جای تردید ندارد او، با دانش خدادادی، بر اسرار خوراکیها، آگاهی دارد و بعدی ندارد که با استفاده از روشهای طبیعی و علمی، بتواند مدتی دراز در این دنیا بماند و آثار فرسودگی و پیری، در وی پدیدار نگردد.
۳. اصولاً، وجود استثناها در هرامری، ازجمله امور طبیعی این عالم، مسائله­ای ست روشن و انکار ناپذیر. گیاهان، درختان، جاندارانی که در دامن طبیعت پرورده می‌شوند واز سابقه کهن و زیستی طولانی برخوردارند، کم نیستند. چه استبعادی دارد که در عالم انسانی هم، برای نگهداری یک انسان و حجت خدا، به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، قائل به استثنا شویم و او را موجودی فراتر از عوامل طبیعی و اسباب و علل ظاهری بدانیم که قوانین طبیعت، دربرابرش انعطاف پذیری دارند واو برآنها تفوق و برتری. این امری است ممکن، گرچه عادی و معمولی نباشد.به گفته علامه طباطبائی:
(نوع زندگی امام غائب را به طریق خرق عادت[ می‌توان پذیرفت]. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمی‌توان خرق عادت را نفی کرد. زیرا هرگز نمی‌توان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در جهان کار می‌کنند، تنها همانها هستند که ماآنها رادیده ایم و می‌شناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم یا آثار و اعمال آنها را ندیده­ایم، یا نفهمیده­ایم، وجود ندارد؛ از این روی، ممکن است در فردی و یا افرادی از بشر، اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی، هزار یا چندین هزار ساله برای ایشان تأمین نماید.(۳))
۴. از دیدگاه تاریخی، معمّرین و دراز عمران فراوانی با نام و نشان بوده اند که هر یک چند برابر افراد معمولی زمان خویش، زیسته اند. روشن ترین و در عین حال، مستند ترین آن، حضرت نوح(ع) است. قرآن تصریح می‌کند که ۹۵۰ سال فقط پیامبر بوده است(۴) و حتماً عمر وی بیش از این بوده است. داستان خضر پیامبر نیز، مصداقی دیگر از این اصل کلی است.(۵)
با توجه به این نمونه هاست که می‌توان برخورداری حجت خدا را از عمری طولانی پذیرفت و دلیل امکان آن را وجود انسانهای دراز عمر در تاریخ دانست که تا هزاران سال گفته شده است.(۶)
۵. از همه اینها گذشته، اگر از زاویه ایمان به غیب، به این پدیده بنگریم، پاسخ همه اعتراضها و اشکالها داده می‌شود و نیازی به فلسفه بافی و ارائه شواهد دیگر نیست.
تأثیرگذاری علل و عوامل طبیعی، به دست خداوند است: (لامؤثر فی الوجود ا…لاّ الله).
و اوست که اگر بخواهد شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد، چگونه از حفاظت وجود نازنین حجت خدا و ذخیره عالم آفرینش ناتوان است.
کریمی که جهان پاینده داردتواند حجتی را زنده دارد به گفته شیخ طوسی:
(براساس آیه شریفه: (یمحوالله مایشاء ویثبت وعنده ام الکتاب) هر آنی که مصلحت در تأخیر، تا زمان دیگر باشد، تداوم عمر آن حضرت، ضرورت می‌یابد و این امر، تاآخرین زمان لازم، ادامه دارد و راز و رمز آن، به دست کسی است که مفاتیح غیب و ام الکتاب در نزداوست.(۷))
پروردگاری که درباره حضرت یونس پیامبر، به هنگامی که در شکم ماهی قرار داشت،
می فرماید:
(ولولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون)(۸).
پس اگر نه از تسبیح گویان می‌بود، تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند.
می تواند براساس قدرت و مشیت مطلقه اش، مقدمات و عوامل زنده ماندن امام زمان(ع) را در این عالم آماده سازد و او را تا روز معین و معلومی نگه دارد.
براساس این اصل، طول عمر امام عصر(ع)، در باور مسلمانان جنبه اعجاز دارد. و قانون معجزه، حاکم بر قوانین طبیعی در این عالم است و نمونه‌های فراوان دارد:
* دریا برای موسی شکافته می‌شود(۹).
* آتش برابراهیم سردوسلامت می‌گردد.(۱۰)
* در مورد حضرت عیسی، کار بر رومیان مشتبه می‌گردد و می‌پندارند که وی را دستگیر کردند که چنان نبوده است.(۱۱)
* پیامبر اسلام(ص) از میان حلقه محاصره قریشیان که ساعتها در کمین او بوده­اند، بیرون می‌رود.(۱۲)
هر یک از این موارد و نمونه‌های دیگر، نشانگر تعطیل شدن یکی از قانونهای طبیعی است که به قدرت و لطف خداوند رخ داده است. پاسداری از حجت خدا در مدتی طولانی نیز، از مصادیق همین اصل کلی و باور ایمانی است. بنابراین طول عمر آن حضرت استبعادی ندارد و با دلایل طبیعی و مادی و غیبی و معنوی قابل پذیرش و اثبات است.
اما این که چرا آن حضرت، در ظرف زمانی ظهور، به دنیا نیامد و ایفای نقش نکرد.
اولاً، در باور ما مسلمانان، بویژه شیعیان، زمین، هیچ گاه خالی از حجت نیست، چه آشکار و چه پنهان.(۱۳) همواره باید آسیای وجود بر قطب و مدار امام و حجت بچرخد.
اگر امام زمان(ع)، در آن عصر به دنیا نیامده بود و بعد قدم به دنیا می‌گذاشت، در این فترت، زمین بی حجت و امام می‌ماند و این با ادله قاطع و باور ما مسلمانان سازگار نیست.(۱۴)
ثانیاً، شخصی که می‌خواهد دنیا را متحول سازد و دست به اصلاحی همه جانبه و فراگیر بزند، عدل را بگستراند و ظلم و ستم را در همه اَشکال و انواع آن، بر چیند، تمدّن بشری را که بر اساس زر و زورو تزویر بنا گردیده ویران سازد و تمدنی همه جانبه و براساس ارزشهای الهی و معنوی ایجاد کند، باید دارای عِدّه و عُدّه فراوان باشد، با ابزار مدرن و پیشرفته آشنا باشد، فراز و فرود تمدنها را بشناسد و بالآخره، از علل سقوط و صعود ملتها تجربه بیندوزد، تا بتواند حرکتی اساسی و بنیادی را آغاز و رهبری کند و موانع را از سر راه بشر بردارد.
این امر ممکن نیست مگر از کسی که طلوع و غروب تمدنها را دیده و با کوله باری از تجربه و شناخت به میدان آمده باشد.
بدین سان، امام زمان(ع) در دوران طولانی غیبت، راههای ایجاد جامعه صالح را در مقایسه با دنیای فاسد، پایه گذاری می‌کند و با آگاهی و اقتدار و در زمانی مناسب به اذن خدا، ظهور می‌کند و بر همه تاکتیکها و روشهای دنیای بشری محیط است و راه مقابله با آن را به درستی می‌شناسد و این مسائله، در دوران طولانی امامت و غیبت، تا ظهور، برای آن حضرت، ممکن می‌گردد. غیبت و طول عمر، باعث می‌شود.که آن رهبر ذخیره شده، به گونه ای نیکوتر و فراگیرتر رهبری خویش را آغاز کند.
لازمه انقلابی آن چنان بزرگ و عمیق، موقعیت روحی ویژه ای است که رهبر مکتبی از آن باید برخوردار باشد. مقدار توانایی روحی، بستگی دارد به نشیب و فرازها و دگرگونیهایی که آن رهبر به خود دیده است. مهدی(ع)، در دل تاریخ فرو رفته و از موقعیت امامت و برتری خویش بر تاریخ پرتو افکنده، با آزمودگی و تجربه ای که در این مدت طولانی کسب کرده است، توانایی دگرگونی اساسی جهان را خواهد داشت و به اصلاح همه جانبه دست خواهد زد. ان شاءاللّه.(۱۵).

پی‌نوشت‌ها:
۱.کنز الفوائد، کراجکی، تعلیق شیخ عبداللّه نعمه، ج ۲، ص ۱۱۴ ـ ۱۴۰، دارالذخائر.
۲. امام مهدی حماسه‌ای از نور، شهید صدر، ترجمه کتابخانه بزرگ اسلامی، ص ۳۰.
۳. شیعه در اسلام، علاّمة طباطبایی، ص ۱۵۱، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
۴. عنکبوت (۲۹) آیه ۱۴.
۵. کمال الدین، ج ۲، ص ۳۸۵.
۶. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۱۳ـ ۱۲۵؛ کنز الفوائد، کراجکی۱۴۰.
۷. همان، ص ۴۲۸؛ رعد (۱۳) آیه ۳۹.
۸. صافات (۳۷) آیه ۱۴۴.
۹. بقره (۲) آیه ۵۰.
۱۰. انبیاء (۲۱) آیه ۶۹.
۱۱. نساء (۴) آیه ۱۵۷.
۱۲. انفال (۸) آیه ۳۰.
۱۳. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
۱۴. همان، ص ۱۸۰.
۱۵.اقتباس از چشم به راه مهدی، ص ۳۴۷ - ۳۴۱.

مثالهایی که ازقرآن درمورد طول عمر پیامبران آوردید، درست؛ اما به نظر من طول عمرآن پیامبران با ساعت زمان ما محاسبه نشده. معلوم نیست سال آنها چطوری محاسبه شده

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
سال و عمر انسان ها در همه زمان ها بر اساس طلوع و غروب خورشید و ماه محاسبه می شود و این جریان طلوع و غروب از اول بوده و تا قیامت استمرار دارد . در نتیجه عمر انبیا نیز بر اساس همان میزان یاد شده یعنی طلوع و غروب محاسبه شده است .

باسلام شما گفتین که شیعه هستین درسته پس باید قرآن رو قبول داشته باشین بر اساس قرآن داشتن عمر طولانی غیرممکن نیس نمونش حضرت نوح خب یکی از القاب امام زمان بقیه الله هستن برو در باره اون هم تحقیق کن خودت

نوح پیامبر ۲۰۰۰ سال عمر کرد.در گذشته انسان ها عمر های طولانی داشتند.معصومان نیز چون شیوه ی درست زندگی کردن رو میدونن میتونن بسیار زیاد عمر کنن اما تمام ایشان رو شهید کردن بجز امام عصر

تا جایی که تجربه کردم نظر شخصیم اینه که : امام زمان لقبی هست که خدا به بنده صالحش در هر دوره میده وقتی که باش حرف میزنه. این لقب در فرهنگ و ادیان مختلف ، متفاوت هست (برای درک و فهم آسون مردم ). مثلا میتونه ابر انسان ، انسان بیدار ، مسیح ، بودا ،. پیر ، خردمند و..... باشه . و بخاطر درک مسلمانان ، "امام زمان" هست .
به نظر من امام زمان مثل همه ی امامان و پیامبران یک انسان هست و طبق آیات قرآن نیاز به غذا داره و میراست.(و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند. (۸) ). در هر دوره فردی صالح توسط خدا انتخاب میشه ( خدا با او حرف میزنه ) و لقبی بش میده که میتونه امام زمان باشه اگر او در کشور مسلمانان باشه . بعضی عرفا اعتقاد دارن که او یک روح هست که بعد از مرگ زمینی هر بار دوباره در زمین متولد میشه با انتخاب خودش یا خدا . که البته فقها تناسخ رو قبول ندارن . اگر تناسخ برای امام زمان وجود نداشته باشه پس میتونه هر بار یک فرد صالح باشه که ارتباطی با امام زمان قبلی نداشته باشه . ( به نوعی البته چونکه گفته میشه همه اوست (خدا ) و غیر او هیچ نیست - یا اینکه همه چیز و همه کس جلوه ای از اوست )

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي
اعتقاد به منجي در بين همه اقوام و اديان و ملل وجود داشته و انسان با نگاه اميدوارانه به آينده ، آن را روشن مي بيند و از اين همه تباهي و نابساماني خسته و ملول است.
اما آيا اين منجي يک شخص معين و مشخص است و يا به قول شما در هر زمان يکي که قابليت دارد خدا با او سخن گويد همان فرد است؟؟
خدا پيامبران متعددي براي بشر فرستاده است تا اين که اين ارسال رسل به پيامبر اسلام ختم شده است و بعد از او اماماني بايد باشند که اين دين را حفاظت کنند و احکام دين را براي مردم بازگو و در جامعه اجرا کنند که همان حجت خدا روي زمين است که اگر نباشد نظام آفرينش به هم مي ريزد.
بنا بر روايات متعددي از وجود مقدس پيامبر که شيعه و سني متفقا آن را نقل کرده اند مهدي آخر الزمان و آن منجي عالم بشريت در نسل او و از اولاد امام حسين (ع) خواهد بود که براي او يک دوره غيبت طولاني خواهد بود.
پس بدون شک امام زمان يک فرد خاص در اولاد امام حسين است که ائمه اطهار آن را معرفي کرده اند که فرزند امام حسن عسکري است و ويژگي هاي او رابر شمرده اند که بعد از تولد غايب شده اند.

طول عمر شريف حضرت امام زمان يک چيز عجيب نيست بلکه تاريخ بشريت عمر ها طولاني براي بشر بر شمرده است تا ۲۷۰۰ سال برخي از انسان ها در قديم زندگي کرده اند و نمونه ديگر حضرت خضر است که عمر طولاني تري نسبت به امام زمان دارد و حضرت عيسي نيز که به آسمان چهارم عروج کرده و موقع ظهور امام زمان نزول کرده و پشت سر امام زمان نماز مي خواند .
پس اينگونه نيست که امام زمان به عمر طبيعي بميرد و فرد ديگري به آن مقام برسد و همين طور تا زمان ما بلکه به اراده الهي وتا زمان ظهور در بين مردم زندگي مي کنند.غذا مي خورد در جمع بنده
ما معتقد نيستيم که امام زمان ناميرا ست و غذا نمي خورد و و در آسمان ها زندگي مي کنند بلکه او در بين بازار هاي و زندگي ما راه مي رود و به امورات ما آگاه است.

فقط یه سوال دارم چرا خدا باید اینقدر دنبال خشونت باشه
اصلا مشرک کافر
باید دائم جنگ باشه خونریزی باشه
به طرز فجیهی همدیگه رو بدریم ؟
نمیشه مثلا یه طور ملایمتر باشه
دوست ندارم خدا اینقدر جدی باشه
چون انسانها زیادی جو گیرن هر کاری ازشون بر می اد کافیه یه انگیزه پیدا کنن
دوس دخترشون که خیانت کرده باشه هم سلاخی میکنن
پس بخشش کجاس ؟ مگه خدا ارحمن راحمیم نیست ؟ مگه نگفته توبه مگه نگفته بخشش
نزاع نکننین من اون دنیا فقط تصمیم میگیرم چه کنم
چرا ما انسانها رو زمین جا خدا تصمیم میگیریم و همدیگه رو بکشیم ....

تصویر soalcity

سلام
خدای متعال حکیم است و عالم و قطعا بهترین و درست ترین راه را برای ما بیان کرده است. و هر چیزی را در سر جای خودش قرار داده است.
دستور جنگ و جهاد در اسلام برای شکستن شاخ زورگویانی است که شاخ آنها سبب آسیب های فراوان به دیگران می شود. کما اینکه آیه ۷۵ سوره نساء و آیات متعدد دیگر به وضوح این مطلب را نشان می دهد. و حتی نسبت به همین تجاوزکاران نیز می فرماید به محض آنکه قدرت تجاوزگری شان از بین رفت، دیگر لازم نیست آنها را از بین ببریم. (آیه ۴ سوره محمد)
باید این نکته را درک کنیم که: ترحم بر پلنگ تیز دندان، جفا بود بر گوسفندان! صلح با شعار حاصل نمی شود و باید دقت کنیم که صلح رضایت دو طرف را می خواهد و برای جنگ خواسته یک طرف کافیست. به همین خاطر تنها راه منطقی رسیدن به صلح؛ سرکوب کردن کسانی است که جنگ طلب هستند.

شما کلا توی یک دنیای دیگه هستید. منظور شما از این ولی امر همون حاکمه که ممکنه جبار هم باشه. حالا عدم اعتقاد به این حاکم چه جبار چه عادل کجا ادم رو از دین خارج میکنه.
این همون شیعه تکفیریه که دست کمی از داعش نداره

تصویر soalcity

ولی امر نمی تواند جبار و ستمگر باشد. چون به محض خروج از عدالت، مشروعیت خود را از دست می دهد و دیگر ولایتی برای او باقی نمی ماند.
و کفر نیز انکار حقایق است. هر چه که حقیقت آن برایتان روشن شده است را نباید انکار کنید.
و معتقدیم نباید به دیگران سوء ظن داشت. تا جایی که مجال گفتگو باشد، و حس شود کسی حقیقت را نیافته، به او کمک می شود، حقیقت را بیابد. حتی بعد از آن نیز تکفیر نیست. بلکه همزیستی با شروط آن است مثل آنچه پیامبر ص با مسیحیان نجران انجام داد.

کسی که در شیعه امام زمان را نپذیرد کافر هست. امامت از اصول هست نه فروع.

دو مقوله هست یکی دین یکی مذهب آنچه که در رویارویی باخداوند داریم وجوابگو هستیم دین است درقرآن خداوند کافر را تشریح کرده کافر یعنی کسی که خدا قرآن وپیامبر را انکار کند مذهب مقوله ای است که انسانها می سازند که گاهی ایمانشان به خدا را بر باد میدهد ودر قیامت زیان خواهند دید قرآن را با دقت از آخر به اول بخوانید تا بهتر بفمید من چندسال قرآن وکتاب مقدس را خواندم تا به اصل ماجرا پی بردم

تصویر soalcity

سلام
اگر واقعا قرآن را خوانده اید، باید متوجه شده باشید که دین فقط مومن و کافر نیست. بلکه ایمان آغاز راه است و مومنان با دستورهای الهی محک خواهند خورد. علاوه بر آنکه قرآن، ایمان به خدا را از قول مشرکین هم نقل می کند.
بنابراین ایمان واقعی جایی است که در تمام زندگی انسان جاری باشد. و آن وقت مشخص می شود که شما یا مطابق یکی از مذاهب فعلی عمل می کنید یا مذهب جدیدی برای خودتان می سازید.
در حالی که تنها یک مذهب حق وجود دارد که امتداد اصلی دین است و با پاک کردن صورت مساله نمی توانید بی جوابی آن را حل کنید و دنبال مذهب حق نباشید.
جواب مفصل تر را در آدرس ذیل ببینید.
http://www.soalcity.ir/node/2867

ممنون كه مثل داعش فتوا ميدي و حتما قابليت كشتن هم داري تو كي هستي كه بگي كسي كافره يا مسلمان احتمالا اين ايه كه شما گفتي تو قران هم اومده يا توي نحج البلاغه

سلام....
درجواب آقاحسین که فرمودند: هرکه امام رو قبول نداشته باشه نه از شیعگی یا مسلمی کنار نمیره؛ باید عرض کنم که شما چه شیعه باشید یا سنی این روایت رو قبول دارید که در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه روایتی از امام معصوم موجود است که می فرماید: هرکس یازده امام را قبول داشته باشد و مهدی را قبول نداشته باشد،مثل اینست که تمام انبیاء را قبول دارد ولی حضرت محمد(ص) را قبول ندارد...و طبق نص صریح آیات و روایات هرکه حضرت رسول را قبول نداشته باشد،خدا را قبول ندارد........البته بنده الان کامنت ایشون رو دیدم...........والسلام علی من اتبع الهدی

تمام پیامبران آمدند تاخدا و توحید رابه آدمها بشناسانند وقتی به خدا ویگانگی او ایمان آوردی یعنی تمام پیامبران را قبول کردی چون پیامشان را به جان شنیدی به آنها وحی شده بود اما بعد از آخرین پیامبر دیگر وحی قطع شد تمام آدمها غیر از پیامبران مثل هم هستند امام ها راآدمها انتخاب کردند نه خدا

تصویر soalcity

سلام
توحید آغاز دین است نه تمام آن. و اگر فقط کلمه توحید کافی بود، به پیامبری نیاز نداشتیم. چون توحید در فطرت انسان وجود دارد. پس معلوم است که توحید باید در جای جای زندگی انسان امتداد یابد و کار پیامبران همین بوده است که برای انسان های معتقد به توحید، دستورات الهی را با توجه به زندگی آنها تبیین کنند. و قطعا این چیزی تمام شده نیست و امروز هم بدان نیاز داریم و امام، جانشین پیامبر، برای همین کار است.

در همه آیاتی که از کفر گفته، اینم گفته :"بعد از آگاهی به حقیقت" یا جملات مشابه. کفر یعنی پوشاندن حقیقت ( با سکوت ، دروغ ، تظاهر و..) اصولا کسی که به حقیقت نرسیده باشه و چیزی یا کسی رو انکار کنه بش نمیگن کافر یا مرتد . بلکه اینها در مورد اشخاص متدین صدق میکنه . تازه اونهایی که به حقیقت رسیدن و بخاطر منفعت طلبی اونو انکار میکنن . نه حتی معتقدین که اعتقادشون بخاطر رشد در خانواده مذهبی هست یا باور کورکورانه . آگاهی با تجربه ی دین بوجود میاد .یعنی تجربه ی گفته های پیامبران ، امامان ، مرشدان و .. . خدا در قرآن خودش رو هم کافر به گناهان مردم میگه . یعنی آگاهی داره به گناهان مردم ولی اونهارو میپوشونه . پس تا آگاهی نباشه کفر معنی نمیده .

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي

رسول گرامي اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) دراين‌باره مي‌فرمايد: «مهدي موعود و قائم به حق، از فرزندان من است. او مردم را بر ملت من وادار و به کتاب خداوند دعوت مي‌کند. پس هرکس از او اطاعت و پيروي کند از من پيروي کرده و هر کس با او مخالفت و عصيان کند از من نافرماني کرده است هر کس او را در زمان غيبتش انکار کند من را انکار کرده و هر کس او را تکذيب کند من را تکذيب کرده و هر کس او را تصديق کند من را تصديق کرده است. به خدا شکايت مي‌کنم از کساني که من را درباره او تکذيب و گفتار من را در شان و عظمت او انکار کنند».[معجم احاديث الامام المهدي(عج)، علي کوراني و همکاران، موسسه المعارف الاسلامي، ج۱، ص۲۲۵.] حضرت همچنين در روايت ديگري مي‌فرمايد: «هر کس خروج و ظهور حضرت مهدي(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) را انکار کند؛ پس به رسالت محمد کافر شده است».[ همان، ج۲، ص۱۸.] در روايت ديگري از رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) مي‌خوانيم: «هر کس مهدي(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) را تکذيب کند کافر است».[نابيع الموده، سلمان بن ابراهيم قندوزي، تحقيق سيد جمال اشرف حسيني، دارالاسوه، قم، ج۳، ص۲۹۵.]

همان طور که در سوال هم اشاره کرديد کفر در جايي معنا مي دهد که علم باشد و در صورت جهل کفر معنا نمي دهد و براي کساني که بينه و حجت تمام نيست عذاب و عقاب نيست نخواهد بود
«کافر» که در برابر مؤمن قرار دارد به کسي گفته مي شود، که به نسبت واقعيتهاي اساسي و بنيادين، که وجود عموماً، و بشريت خصوصاً، در موجوديّت و حرکت خود، به آنها بستگي دارد، و ايمان به آنها در دادن جهت به زندگي انسان نقش اساسي ايفا مي کند، معرفت و شناخت پيدا کرده باشد. امّا اين انسان آگاهانه و بعد از اين شناخت، به خاطر برتري طلبي، و به خاطر مقام و موقعيت، و روابط گوناگون، و تعلقات مادي، و امتيازاتي که به آنها دل بسته است، نمي خواهد خود را با آنچه شناخت او اقتضا دارد تطبيق کند، و آمال و عواطف خود را با آن هم آهنگ و هم جهت سازد. و به اصطلاح خاص: ايمان نمي آورد.

فلمّا جاءهم ماعرفوا، کفروا به فلعنة الله علي الکافرين. ۱۸۹ البقره

و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلماً و علوّا. ۱۴ النمل

هيچ کس را قبل از بعثت رسول، و قبل از اتمام حجت نمي توان کافر دانست و نمي توان او را معذب به حساب آورد. خدواند مي فرمايد: و ما کنا معذبين حتي تبعث رسولا.

چگونه ممکن است خداوند ارحم الراحمين در روز قيامت کسي را که حق برايش تبيين نشده، حجت برايش کامل نگشته، شاهد و نمونه را نديده، مورد محاکمه قرار دهد و بدون «بيّنه» او را به عذاب ابدي محکوم گرداند؟!! اصلاً اينطور نيست.

ليهلک من هلک عن بيّنه، و يحيي من حيّ عن بيّنه (۴۲ انفال)

تا مرحله ي معرفت و شناخت، کافر و مؤمني وجود ندارد و همه در رابطه با آن مسائل بنيادين مساوي هستند. بعد از معرفت و شناخت است يکي مؤمن و ديگري کافر مي شود. إنا هديناه السبيل امّا شاکراً و امّا کفورا.

و فرستادگان الهي و پيروان واقعي آنان، بايد تا آنجا اين مسائل بنيادين را براي مردم روشن نمايند، و به خوبي تبيين کنند، که بر مردم اتمام حجت شود، و بهانه اي براي کسي باقي نماند. خداوند مي فرمايد: إنا اوحينا اليک، کما اوحينا الي نوح و النبيين من بعده، و اوحينا الي ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط و عيسي و ايوب و هارون و سليمان و آتينا داود زبورا، و رسلاً قد قصصناهم عليک من قبل و رسلاً لم نقصصهم عليک و کلم الله موسي تکليما رسلاً مبشرين و منذرين لئلا يکون للناس علي الله حجة بعد الرسل و کان الله عزيزاً حکيما.(۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ النساء)

اگر پيام الهي آنچنان که توضيح داده شد، برايشان تبليغ و تبيين شد، و نمونه و شاهد عملي را مشاهده نمودند، باز در برابر قبول آن، سر باز زدند و مقابله نمودند، آنگاه کافر مي شوند.

اما درباره وجود مهدي (ع) روايات شيعه و اهل سنت در حد تواتر است يعني شکي باقي نمي گذارد که مهدي وجود دارد و کساني که با اين روايات آشنا باشند به اين حقيقت علم پيدا کرده و اگر آن را انکار کنند از روي علم انکار کرده و کافر خواهند بود.
نکته پاياني اين که:

کفر از ديدگاه شيعه داراي مراتب مختلفي است و استفاده لفظ «کفر يا کافر» براي مخالفين امامت، دلالت بر کفر ظاهري نمي‌کند، تا شخصي که امامت را قبول ندارد کافر شمرده شود. همچنانکه در قرآن نيز کلمه «کفر» در معاني مختلفي آمده است. امام صادق (عليه السلام) در ضمن حديثي مي فرمايد: «كفر» در قرآن، معانى مختلفى دارد كه متصف شدن به برخى از معانى آن، موجب خروج از دين است؛ هم‌چون انكار ربوبيت و معاد. اما برخى ديگر از معاني کفر، نه تنها با اسلام، منافات ندارد، بلكه با آن، قابل جمع است. از اين قبيل است، كفر به معناى ناسپاسى در برابر شكر و يا كفر به معناى ترك اوامر الهى در برابر اطاعت.[۱۰] بنابراين استعمال کلمه «کفر» براي مخالفين امامت، در لسان علماي شيعه و روايات اهل بيت، دلالت بر کفر ظاهري ندارد. در تأييد اين نظريه به سخني چند از علماي طراز اول شيعه اشاره مي‌کنيم:

مرحوم صاحب جواهر مى‏‌گويد: «شايد آن‌چه در اخبار آمده و منکر ولايت را کافر ناميده‌اند، حمل بر کفر مقابل ايمان شود، نه مقابل اسلام».

شيخ انصارى در پاسخ از كسانى كه براى اثبات كفر مخالفان، به روايات استناد كرده‌‏اند، مى‌‏نويسد: «مستفاد از اخبار و سخنان اصحاب، اين است که کفر در اين مقام، مقابل ايمان است که اخص از اسلام است».
مرحوم حكيم نيز در مستمسك مى‌‏نويسد: «ظاهر رواياتي که دال بر کفر مخالفان است، کفر در مقابل ايمان است نه اسلام».

امام خمينى(رحمه ‌اللّه ‌عليه) نيز از جمله كسانى است كه تقابل در اين‌گونه روايات را، ميان كفر و ايمان مى‌‏داند.

نتيجه
استعمال لفظ «کفر و کافر» براي مخالفين امامت، در برخي از روايات و سخنان عالمان شيعه، دلالت بر کفر ظاهري نمي کند. چون کفر داراي مراتب است و مراد از اطلاق کفر براي مخالفين ائمه به معناي نداشتن ايمان است نه اسلام. بدين ترتيب، موافقان و مخالفان اصل امامت، هر دو، مسلمان و به حكم آيه شريفه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ...» برادر يكديگرند و انكار اصل امامت، اگر از روى تعصب و عناد نباشد، ضررى به مسلمان بودن مخالف نمى‏‌زند.

سلام
دوست عزیز
توجه کنید که امامت از اصول اعتقادات شیعه است و اعتقاد به امامت دوازده امام به از اعتقادات اصلی هر شیعه است . بنابراین معنا ندارد کسی شیعه باشد و اعتقادی به امام زمان نداشته باشد .

اعتقاد نداشتن به يك امام مثل اعتقاد نداشتن به تمام امامان است

شیعه یعنی پذیرش ۱۲ امام وقتی امام زمان را قبول نداشته باشی که نمیشود شیعه

اگر کسی امام زمان را قبول نداشته باشد کافر است چون ضروری دین را نپذیرفته است! لطفا شما که از دین سر در نمیارید اظهار نظر نکنید! که اگر کسی امام زمان را قبول نداشت مسلمانیش اشکالی نداره!

تصویر soalcity

ظاهرا تمام مطالب این است که اگر کسی امام زمان را قبول نداشته باشد، شیعه بودنش اشکال دارد نه مسلمانی اش

با سلام خدمت همه عزیزان و همچنین شما دوست گرامی . بهتره که بدون تعصب و جبه گیری قصاوت کنیم .حتما تابه حال شنیده اید که فلان شخص یا فلان دانش مند بعد از چند سال تحقیق مسلمان و آن هم شیعه شده که الحمد لله تعداد این آدم ها کم هم نیستند و براحتی با یک جستجوی ساده در اینترنت قابل دسترسی میباشد . آیا این علامت سوال در درون شما ایجاد نمیکند (تاکید میکنم پس از چند سال تحقیق). آیا نمیتوان از این تجربه مفت دیگران استفاده کرد . واقیعت این است که غرب زدگی تا مغز استخوانمان نفوذ کرده وبصورت یک باور عمیق در آمده که هرچه غربی ها در تحقیر و تخریب اعتقادات ما بگویند بدون چون و چرا و بدون هیچ تفکری قبول میکنیم و چشم وگوش بسته فقط تقلید میکنیم آنهم چیز های بد آنها را به اسم تمدن . در صورتیکه چیزهای خوب هم دارند از جمله همین کساییکه بعد از چند سال تحقیق شیعه میشوند و ما کوچکترین توجهی به آنها نمیکنیم . یکی از اتفاقاتی که در کشورهای غربی افتاده ازدواج هم جنس با یکدیگر است بصورت کاملا رسمی و قانونی . وهیچ کس هم به آن خرده ای نمیگیرد ولی اگه در ایران این اتفاق میافتاد اولین نفر خود شما سرو صدا میکردی که این چه دین و مذهبی است که ازدواج همجنس با یکدیگر را آزادکرده . مثال دیگر . الان حدود دو سال است که فرانسه که مهد تمدن غرب است مردم خود را دارد مورد ضرب شتم و زندان و توهین قرار میده و اخبار آن هر روز پخش میشود ولی هیچ کس اصلا نمیبیند ولی در ایران با کوچکترین اتفاقی تمام دنیا داد و بیداد میکنن . مثال زیاد است . یکی از کسانیکه شیعه شد پرفسور هانری کربن فرانسوی بود که با دیدار و مناظره با علامه طباطباعی این اتفاق افتاد و پس از آن کتابهای هانری کربن منجر به شیعه شدن هزاران نفر از غربی ها شد . بیاید منصف یاشیم . خداوند در قرآن (آیه کرسی) میفرماید (لااکراه فی الدین قدتبین رشد من الغی) یعنی هیج اجباری در دین نیست چون ما راه را از بیراهه برای شما مشخص کردیم (حالا انتخاب با خودتان است که از راه بروید یا از بیراهه بروید )و در جایی دیگر از قران میفرماید به این مضمون که (ای پیامبر تو فقط اطلاع رسانی بکن که خدایی هست و قیامتی هست و حساب کتابی هست و نیازی نیست که حرص بخوری ما لحظه مرگ منتظر نافرمایان هسیم ). اللهم عجل لولیک الفرج . دوستان یک خبر خوب هم بدهم که البته اکثرا میدانید و چون تکرار آن مفید است میگویم و آن هم اینکه ظهور آقا امام زمان بسیار نزدیک است . ما الان در زمان روشنایی قبل از طلوع افتاب قرار داریم . یعنی هوا روشن شده و طلوع خود خورشید مانده . التماس دعا از همه عزیزان..دوست دارم یک جمله معروف از استاد شهید مطهری هم بگویم (اگر برهنگی تمدن است پس حیوانات از ما متمدن ترن)

در جهل خودت بمیر. واقعا یه آدم چقدر میتونه جاهل باشه! خودت که نمیفهمی اینا ربطی نداره، یکی هم که بهت میگه جبهه میگیری؟؟!! آنکس که نداند و نداند مه نداند...

شما به این بد دهنی و بی ادبی از ۳۱۳ نفر هستید ؟ اگه امام زمانی هم باشه بیچاره با این یاران بی چاک و دهنش.

تو چطور بهایی و بابی نشدی؟ از خدا نمیترسی؟

اگه به تفاسیر رجوع کنی ربطشو می فهمی در ضمن کتاب های زیادی در این باره هست و یکی از اونها کتاب علامه بحرانی صاحب تفسیر برهان است

سلام . باور کنید درمورد وجو امام زمان اینقد تحقیق کردم و ایات قران رو انالیز کردم تا به یقین رسیدم ودر تمام این تحقیق و تفسیر ها به این نتیجه رسیدم که امام زمان همان منجی بشریت در دنیاست که خداوند وعده داده بود و مگر نه این که خداوند کریم درقران میفرماید که من هیچگاه زمین را از پیشوا خالی نمیگزارم ..
اللهم عجل لولیک الفرج

به نظر من هم واقعا هیچ ربطی نداره و اساسا اینگونه تفسیرها اصلا درست نیست و آدم رو بیشتر به شک میندازه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره درک آموزه های وحیانی مثل سایر امور نیاز به کار شناس است ناگزیر باید به گفته های اهل تفسیر مراجعه شود . در تحلیل مسله باید گفت :
تفسیر در لغت کشف وآشکار کردن معنای لفظ است (۱) نیز به معنای برگرفتن نقاب از چهره و پرده برداری و اظهار کردن و بیان کردن معنای لفظ نیز می باشد.
گر چه قرآن نور و هدایت و عربی آشکار و هدایتگر است و کتاب معما نیست که از فهم آن عاجز باشیم و بیان آن به عهده معما شناسان واگذار شده باشد،با این وجود به چند دلیل عموم مردم از فهم همه معانی قرآن ناتوانند و برای فهم مفاهیم آن به تفسیر کنندگان محتاجند.
مفاهیم قران از عمق و ژرفای بی نهایت برخوردار است ،همچنان که اوج بی نهایت نیز دارد . عموم مردم گرچه به هنگام مراجعه به قرآن از سفره گسترده آن طعام هایی ارزشمند بر می گیرند ولی درک و فهمشان از رسیدن به اوج و ژرفای قرآن عاجز است . باید غواصان ماهر و عقابان تیز پرواز را به مدد بطلبند و به کمک آنان مروارید ها شکار کنند.
قرآن به زبان قوم و مردم نازل شده و برای بیان مفاهیم متعالی، راهی جز به کار گیری همین الفاظی که برای مفاهیم محسوس وضع شده اند، نداشته ،پس به ناچار برای بیان بسیاری از مفاهیم چاره نبوده ،جز این که همین الفاظ را با کنایه و قرینه در آن معانی برتر از حس به کار گیرد . ما انسان های مانوس با معانی حسی وقتی آن آیات را تلاوت می کنیم، معانی محسوس
به ذهنمان می آید . معلمان قران که از جانب خدا تعلیم یافته اند ،باید این آیات را برای ما بیان کنند. به این دلایل و دلایل دیگرکه در کتاب های مفصل آمده ، باید به پیامبر ، امامان و عالمان دیندار مراجعه کنیم و بیان و تفسیر و توضیح آیات قرآن را از آنان بخواهیم.

پی نوشت:
۱-مجمع البحرین ،ج۱ ،ص ۴۰۱.

با سلام و سپاس از وقتی که برای پاسخگویی گذاشتید.

حتی اگر از لفاظی بیش از حدی که در پاسخ به کار بردید چشم پوشی کنم، منطقی در تفاسیر نمی بینم . علی الخصوص که چه بسیارند حدیث من در آوردی و ساختگی برای رسیدن به اهداف شخصی و گروهی که انسان عاقل و متفکر نه تنها نمی تونه بپذیره بلکه نسبت به باقی سخنان هم بدبین میشه. در هر صورت خداوند درهای حقیقت رو برای همه جویندگان روشن کنه ان شاءالله.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
اگر اندک انصاف در کار باشد پاسخ قبل در باره مسله منقطی بودن تفسیر کافی وشافی است .
در باره فرمایش تان در این نوبت باید به چند نکته اشاره گردد :
الف - آیا به نظر شما درک درست معارف قران به عنوان کتاب آسمانی نیاز به کار شناس ومتخصص ندارد ؟ آیا بدون متخصصان قران شناس درک ژرفای آموزه های وحیانی برای همگان میسور است ؟
ب- توجه داشته باشید که برای شناخت احادیث صحیح راه کار عمیق ومطئین دو علم به نام علم رجال وعلم درایه وضع شده در تبین مسله باید گفت : تعریف علم رجال : در منابع رجالى تعاریف گوناگونى در باره این علم ارائه شده که جامع ترین آنها عبارت است از: علم رجال , دانشى است که در آن احوال و اوصاف راویان حدیث و رجال سند, از حیث وثاقت و ضعف , مدح و قدح و جرح و تدیل بررسى می شود.
علم رجال عهده دار بیان حال راویان سند است در حالی که در علم الدرایه و علم الحدیث مجموعه سند و متن خبر بررسى می گردد (طرائف المقال , ۱/۳۵ ـ ۳۸, الفوائد الرجالیه , مظفر, ۳۳, المعجم الموحد, ۱/۲۲). به این ترتیب موضوع علم رجال نیز مشخص می گردد, زیرا چنان که گفته شد محور اساسى این دانش رجال حدیث هستند. پس نباید به اخادیث با آن دید منفی نگرسته شود .
ج- عقل سلیم مانند چراغ برای درک عمیق از آموزه های وداده دینی عمل می کند وهیچ گاه در تعارض با دین نیست . لسان آیات و روایات بیانگر این حقیقت است که از نگرش اسلام، عقل جزئی باید به منشأ خود یعنی، عقل کلی متصل شود و عقل بشری رنگ عقل الهی به خود گرفته و عقل دنیایی عقل آخرتی گردد. عقل اکتسابی باید در راستا و خدمت عقل خدادای باشد. عقل کلی همان عقلی است که موجب هدایت و وصول به مقصد می‏شود و عقل الهی همان عقلی است که خود را تحت فرمان الهی قرار داده و تخطی در برابر او را روانمی‏دارد، از همین رو برای آن که عقل جزئی و نزول یافته با مبدأ خود ارتباط یافته و سیر صعودی خود را به موطن اصلی‏اش آغاز کند، و در پرتو این سیر و اتصال و توجه بتواند راهنمای انسان باشد،

بدون حرف سنگینی زدی،اصلاح شو عزیز و توبه کن ،در توبه بازه
در غیر این صورت رستگار نمیشی،من مات ولم یعرف امام زمانه... هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد(معرفت کسب نه شناسنامه ای)به مرگ جاهلیت مرده،اگر میدانستیم لذت با مولا بودن رو با هیچ چیزی عوض نمیکردیم.

من بانظر شما کاملا موافقم

خداوند در قران مي فرمايند ايات قران دو دسته هستند محكمات و متشابهات كساني كه به محكمات مي پردازند مومنين واقعي و كساني كه به متشابهات مي پردازند ايمان ظعيفي دارند قضاوت باشما محكمات اياتي هستند كه كاملا واضح و مشخص توضيح داده شده است و كاملا از روي معني مي توان فهميد مثل منع دروغ گويي، دزدي، حرام خواري, زنا كاري، ريا كاري، پرداختن به نماز روزه كمك به محرومان كه از هر چيز در قران بيشتر گفته شده و..........بريد قران را دقيق و كامل بخونيد تا ديگه مثل داعش فتوا نديد تهمت نزنيد يه مسلماني تهمت كفر كه بالاترين گناهان است نزنيد كي مي خواهيد به خودا ايمان بياريد و به قران عمل كند يكم قران بخونيد با معني بفهميد كلام خدا چي بوده تا ديگه اينجور كسي را تكفير نكيند

بهترین نظری که خوندم خداییش دلنشین بود نظرتون...

بلی قرآن اگر بدون مفسر باشه کلا هیچی به هیچی ربط نداره. ولی اگر پیامبر اسلام فرمودند ثقلین رو به یادگار در بین شما گذاشتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا حوض کوثر به من عرضه شوند؛ نتیجه می گیریم که اهل بیت مفسر قرآن هستند و نص و ظاهر و تاویل قرآن رو برای ما شرح می دهند.

دقیقا. مشخصه می‌خواستن استدلال بتراشن.

http://www.parsquran.com/data/show.php?quantity=%20%D8%A8%D8%B2%D9%86%D9.‎.‎.‎
سوره ی ۴۷ آیه ی ۴

اسامی زیر دانشمندانی هستند که کلا به هیچ خدایی اعتقاد نداشتند یعنی کافر بودند، پس اگر اینها در زمان حضرت محمد بودند باید گردن آنها را می زدند؟؟؟

ریچارد داوکینز، استیون هاوکینگ، دیراک، پیتر آتکینز، توماس ادیسون، بی اف اسکینر، پاتریک بلاکت، ایوان پاولف، لینوس پاولینگ، استیون پینکر، آلن تورینگ ، پل دیراک، ریچارد رابرتس، ریچارد فاینمن، زیگموند فروید، فرانسیس کریک، پیر لاپلاس، ارنست مایر، جیمز واتسون، استیون واینبرگ، استیو وزنیاک، جولیان هاکسلی

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
اشتباه برداشت نموده اید. بحث اختلاف عقیدتی نیست. قرآن درباره کافران می گوید:

لا یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ (۸) إِنَّما یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۹ ممتحنه) خدا شما را از نیكى كردن و رعایت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دین با شما پیكار نكردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى‏كند چرا كه خداوند عدالت‏پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى‏كند كه در امر دین با شما پیكار كردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون‏راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!

حتی در همین آیه ای که نقل کردید، اگر دقت کنید می فرماید: حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا
یعنی شما باید کفاری که بر پا کننده آتش جنگ هستند و زنده ماندن آنها به منزله استمرار جنگ و خونریزی است، بکشید یا اسیرشان کنید. تا جنگ ها پایان یابند.

ادیسون خودش تو کتابش نوشت که به خدای یکتا ایمان داره. اقایی که چرت و پرت میگی اول سعی کن در این زمینه تحقیق کن...

شما نمی تونید درست صحبت کنید؟
بابا به خدا خدا راضی نیست شما برای اثبات اسلام با دعوا و کنایه و این نوع کلمات خودتون رو به زحمت بیندازید.

سلام این آیه ها نورانی را تفسیر به رای کردی ، کار منکری است مگر خود پیمبر نمی توانست تفسیر کند که جنابعالی از علی و نقی و تقی کمک گرفتی می خواهی نور خدا را با شریک قراردادن خاموش کنی

تصویر شهر سوال

سلام
تفسیر به رای به تفسیری می گویند که معنای غیر واقعی به قرآن نسبت داده شود. و به معنایی که آیه به وضوح آن را بیان می کند، تفسیر به رای نمی گویند هر چند خلاف میل و خواسته های شما باشد.
زمانی که قرآن از وعده الهی درباره مستضعفان و پیروزی آنها سخن می گوید
زمانی که قرآن از پیروزی دین الهی علیرغم میل کافران سخن می گوید
زمانی که قرآن از به ارث رسیدن زمین به صالحان سخن می گوید و ...

بدون نیاز به هیچ حدیثی، این آیات به صراحت اندیشه منجی و مهدویت را تایید می کند. و عجیب تر آنکه احادیث پیامبر (ص) درباره حضرت مهدی (عج) و منجی مورد اتفاق تمام مسلمانان است و همه مسلمانان (شیعه و غیر شیعه) به منجی معتقد هستند! و شما نه به معنای واضح آیات توجه کرده اید و نه به آنچه پیامبر (ص) به وضوح فرموده است. شاید دلیل این امر تعصبی است که ان شاء الله از آن برهید.

آفففففففرین.جواب دندان شکنی بود.

پیامبر باید خیلی چیزا رو در نظر میگرفتن تا اسرار قرآن رو بازگو کنن.برای همین دلیل خوبی نیست که چون پیامبر نگفتن تفسیر این آیه امام زمانه ما هم دنبال تفسیر این نوع آیات نریم و از تقی و نقی و غیره به قول شما کمک نگیریم.

تصویر soalcity

سلام
اگر دقت بفرمایید عرض کردیم در اینجا با معانی واضح و روشن مواجه هستیم. پس سخن از اسرار نیست.
و هیچ کس هم نمی تواند ادعا کند پیامبر (ص) درباره منجی چیزی نگفته است.

آیه ۱۰۵ سوره انبیا خود گویای همه حقیقت است بدون اینکه نیاز به تفسیر داشته باشد

شاید آیه صدو پنج سوره انبیا درمورد مسیح باشد

تصویر soalcity

ُسلام
یعنی شما فکر می کنید با آمدن مسیح، زمین به صالحان رسید؟ پس چرا عده ای در صدد کشتن خود مسیح بودند؟ چگونه چنین چیزی با تسلط صالحان هماهنگی دارد؟

متوجه منظورتان نشدم این که عده ای به دنبال کشتن مسیح بودند دلیل بر نا صالح بودن ایشان دارد ؟؟؟ اگر منظورتان را بد متوجه شدم اصلاح بفرمایید لطفا . . . چون عده زیادی هم به دنبال کشتن محمد اکرم بودند

تصویر soalcity

سلام
آیه ای که مورد اشاره است، از تسلط صالحان بر زمین سخن می گوید. و طبیعتا وقتی صالحان بر زمین مسلط باشند، گردنکشان نمی توانند این گونه به ظلم و ستم بپردازند! و در صدد قتل انبیاء باشند. پس بسیار روشن است که وعده مطرح شده در آیه مورد اشاره، مربوط به حضرت مسیح نیست.

سلام
تاریخ مسیحیت نشون می ده که یاران حضرت مسیح همگی تا آخر او را یاری نکردند و زمان پیامبر و ائمه هم یاران کافی برای برقراری حکومت عدل وجود نداشت. در ثانی باید توجه بشه که صالحان تعریف خاص خودشو داره و صالحان در زمان حکومت امام زمان مردمی از قرون قبلی تا زمان امام هستند نه آدمهایی از زمان امام زمان. ظهور وقتی اتفاق می افتد که کفه ی ترازوی عدل خواهی در مقابل ظلم طلبی بالا بیاید که لازمه ی آن آگاهی مردم از چرایی ظلم در جهان است. اگر قرار بود صالحان زمان مسیح به حکومت عدل برسند که نرسیدند صالحان زمان پیامبر هم به این مقام نرسیدند. تا زمانی که اکثریت مردم به شکل جهانی (در زمان مسیح جمعیت دنیا در تماس نزدیک با هم نبودند و تکنولوژی ارتباط جهانی نبود) با هم مرتبط باشند و به درک و اطلاعات کافی از تقابل ظلم و عدل رسیده باشند. جواب شما خیلی ساده است: شرایط باید مهیا بشه. دنیا طوری باید پیش بره که امثریت عدالت خواه بشن و به فهمی از رهبری عادلانه و عدل برسند.

با سلام
اینها همه دروغ هست درست نیست که قرآن را به نفع خود تفسیر کنیم . اگر به تفاسیری که منصفانه تفسیر کرده اند مانند المیزان علامه طباطبایی و یا کسانی که تفسیر قرآن به قرآن می کنند به هیچ عنوان این آیه ها ربطی به امام زمان ندارد . اگر تعصب مذهبی را کنار بگذاریم که تعصب بسیار خطرناک است چون آدم متعصب یعنی آدم عصبی ،متوجه می شویم که امام زمان در قرآن نیامده است .

تصویر soalcity

ضمن عرض سلام
به نظر می رسد دروغ گفتن و تعصب ورزیدن با اندک التفاتی روشن می شود. به عنوان نمونه تنها بعضی از مواردی که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند را با ذکر آدرس نقل می کنم:
مراد از امت معدوده در آيه شريفه، امام زمان(ع) و اصحاب اويند (ترجمه الميزان ج‏۱۰، ص۲۶۷)
آيه:" هل ينظرون ..." و آيات مشابه آن به ظهور مهدى ع نيز تفسير شده اند( ترجمه الميزان، ج‏۲، ص ۱۵۹)
ليظهره على الدين كله و تفسير آن به ظهور حضرت مهدى(ع) (ترجمه الميزان ،ج‏۹، ص۳۴۰)
أتى أمر الله به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است (ترجمه الميزان ،ج‏۱۲، ص۳۲۷)
وعده استخلاف در آيه، جز با اجتماعى كه با ظهور مهدى(عليه السلام) بر پا مى‏شود با هيچ مجتمعى قابل انطباق نيست . (ترجمه الميزان،ج‏۱۵،ص۲۱۵)
آيات و لو ترى إذ فزعوا ناظر بر فرو رفتن لشكر سفيانى در زمين(در زمان ظهور حضرت مهدى عج ) مى‏ باشد (ترجمه الميزان ،ج‏۱۶، ص۵۹۲)

اخه دقیقآ چه جوری میشه به حدیث اعتماد کرد ؟ سورها هم هیچ چیزی در مورد امام زمان نمیگه چرا این مسئله مهم به صورتی که هر انسانی با هر علمی بتونه انو درک کنه نیومده ؟ الکی قرآن رو تحریف نکنید و تفسیر قرآن هم من فک نمیکنم کار درستی واسه اثبات هرفهایی باشه که تو قرآن نیومده وقتی تو قرآن نیست نیست چرا الکی انقدر همه چیزو سر هم میکنید که بگید هست ؟ همون مسیح هم که تو قرآن هست بیاد مردم آمریکا رو از دست شیاطین بزرگ نجات بده تا انشاا... نوبت ما هم بشود .

تصویر soalcity

سلام
معیارهای دقیق و منطقی برای اعتماد به حدیث وجود دارد. مثل آنکه اگر خبری متواتر بود، جای شک و تردید در آن نمی ماند.
همچنین بعضی از آیات مورد اشاره آن قدر واضح هستند که هر کسی به راحتی می تواند حقیقت را از آن دریابد.
در ضمن توجه کنید که ظهور منجی امری قطعی و مسلم است. و فرق اسلامی در اصل آن هیچ اختلافی ندارند.

جالبی کار اینجاست که واسه خدا کاری نداره یک بندش ۱۰۰۰ سال عمر کنه اما همین که حرف از دیدن میشه و یغیین پیدا کردن یهم همه چیز عوض میشه !

احتمالا حضرت مسیح ظهورکنه همه رو مسیحی کنه ههههههه آخه برادر سنی عزیزیه کم عقلت به کاربنداز خدا در قرآن فرموده روزی تمام کره زمین دین اسلام فرا میگیره آخه تا کی صبر کنینم این ۸-۹میلیارد کلا مسلمون بشن.باید یه منجی باشه یانه تازه آدمایی هستن که هنوز از دنیا عقبن ودارن ب مثل آدمای نخستین داخل جنگل و غار ها زندگی میکنن کی میتونه اونارو پیدا کنه آخه یه کم قرآن روش فکر کنید خدا نیومده که کل جزییات رو بگه که وگرنه قرآن باید تا الان همین طور نازل میشد خدا فرموده یه کم تدبر کنید در قرآن. خودتون یه کم فکر کنید شما فقط با اهل بیت پیامبر دشمنید همین با شیعیان اون بزرگواران شما کم کم عمرتون روبه افوله

دوست عزیز سنی ها برادران ما محسوب میشوند صحبت کردن بااین بیان صحیح نیست ائمه هم بیان کردند در ارتباط بامذمت جدل و یاتوهین.این کار شما خواسته یاناخواسته باعث ایجادفاصله بین برادرانعزیز سنی وشیعی میشود.لطفااگرقصدبحث مفید رادارید همانند نبی اکرم خوش خلق ومنطقی باشید.

با سلام به همه دوستان
چند نکته : ۱- اولا همه شیعیان ۱۲ امامی نیستند که همه امام زمان راقبول داشته باشند با این حساب شما شیعیان ۴ و ۷ امامی را اصلا جزء مسلمونا نمی دونید ۲- من قرآن را چندین بار با معنی خوندم و همه آیاتی را که بالا نوشته اید کوچکترین ربطی به امام زمان نداره ۳- مگه نمیگید امامت جزء اصول دین هست امکان نداره اصول دینی باشه که به صراحت در قرآن از آن یادی نشده باشه چندین آیه و سوره درباره معاد جهاد نماز روزه حج وحدانیت خدا در قرآن هست و گاه به کررات درباره هر کدام در یک سوره بطور روشن و صریح آیه آمده مثلا بارها می خوانید و اقیموا الصلاه و آتوا الزکات چطور خداوند متعال درباره سگ اصحاب کهف پسر نوح زنبورها مورچگان و ... به طور آشکاره آیه و سوره در قرآن ارائه می دهد ولی حتی یک کلمه به نام امام زمان حتی برای یکبار در هیچ آیه ای از قرآن وجود ندارد ۴- یادآور میشوم که ۲ سال قبل خبرگذاری فارس خبر از یافتن قرآنی با ۱۱۵ سوره در بیابان های قم داد و جالب اینجاست که علمای تشیع مورد ۳ که ذکر کردم هیچ طوری نتوانستند جواب بدهند روی به این سمت آوردند و گفتند سوره ۱۱۵ نام تمامی ۱۲ امام و امامت را در خود دارد و حتی نائبان امام زمان در غیبت ایشان نیز مشخص هستند مثلا گفتند که آیه ۶۴ آن درباره رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای است http://www این لینک را حتما ببینید اگه آیه های بالا درباره امام زمان بود که علمای شیعه اصلا درباره اینکه قرآنی با ۱۱۵ سوره اونم سوره ای با مضامین امامت باشد بحث نمی کردند

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض احترام بنده نیز برای جواب هر بخش، شماره همان بخش را ذکر کرده و جواب عرض می کنم:
۱-ما حتی غیر شیعیان را مسلمان حساب می کنیم و شهادت به وحدانیت خدای متعال و نبوت نبی اکرم (ص) برای مسلمانی کافیست. علاوه بر آنکه مشکل شیعیان ۴ یا ۷ امامی، قبول نداشتن امام زمان نیست. بلکه قبول کردن مصداق اشتباه برای امام زمان است. و الا آنها هم به امام زمان معتقد هستند اما چون مصداقش را اشتباه گرفتند، فکر کردند امامت با آمدن امام زمان ختم شده و به باقی ائمه ایمان نیاوردند.
۲-بعضی ایات آن قدر صریح و شفاف هستند که هرگز نمی توان ربط آن به امام زمان را انکار کرد. علاوه بر آنکه اندیشه منجی آن قدر مقبول است که شما در مسیحیت و یهودیت نیز می توانید آن را بیابید. چه برسد به اسلام که مسلمانان در آن تردیدی ندارند.
۳- http://www.soalcity.ir/node/2233
۴- اگر خبرهایتان را از منابع موثق بگیرید، هرگز اخباری از این دست را مورد توجه قرار نمی دهید.
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13900603150242

با اینکه در کتابها نوشته شده که امام زمان همه آخوند هارو میکشه وجوی خون راه میاندازه چطور میگن که آقای خامنه ای نایب ایشان هستند یه کمی فکر کنیم وقتمان را بدهیم به کلام خدا ودنبال راه زندگی خودمان باشیم

تصویر soalcity

سلام
البته جسارتا فکر کردن با خیال پردازی فرق می کند. چون آنچه به نقل از کتابها نوشته اید، چیزی است که در خیال شما موجود است. نه در منابع دینی. علاوه بر آنکه اگر به دین و امام زمان (عج) اعتقاد دارید، باید متوجه شوید که این دنیا تنها گذرگاه است و نباید تمام هم و غم شما مصروف به آن باشد.

شرم آور است که قران را بر اساس خواسته های نفسانی تاویل کردن .افسانه سازی کردن ومردم را از دین بیزار کردن خدایتان بر شما رحم کند که چنین شرک می روزید بترسید ار روزی که حقایق اشکار شود ای گروه گوراه کنندگان مردم

تصویر soalcity

سلام
حداقل یک دلیل کوچک هم برای سخنانتان بیان می کردید تا فرق آن با خواسته های نفسانی روشن شود.
و البته متهم کردن مسلمانان به شرک، که شعار مسلمان کشی شده است، خود نشانه ای از متصل بودن به دستگاه کفر است .

اهل سنت هستید کاملا پیداست
من در اینجا جز ترجمه آیه چیزی ندیدم و اون رو با عقل و داشته های دینی خودم تطبیق میدم که کاملا منطقی و عقلی هستن
با خوندن قرآن چه کسی از دین بیزار شد؟ اگر شما بیزار شدی مشکل از خود شماست
ما با خوندن قبلمون آرامش پیدا می کنه
تهمت شرکی که شما زدید رو چجوری می خواید حلالیت بگیرید
شما نیز بترس از روزی که حقایق آشکار بشه

من با شما اهل سنت بحث کردم بعضیاتون کاملا چشماتونو بستید
حتی حاضر نیستید یه ذره فکر کنید
فقط چیزایی رو میگید که بهتون گفتن
نمیرید تحقیق کنید ببینید جریان چیه
البته بعضیاتون هم تحقیق می کنید و تا تحقیق می کنید می خورید به سوالات بیشتر اونقدر که دیگه توی مذهبتون شک می کنید بعد تازه می فهمید که شیعه چی میگه

شما اهل سنت کی هستید؟
از سنت کی پیروی می کنید؟
پیامبر صحابه یا امامانتون حنبلی و شافعی و ابو حنیفه
کاملا پیداست که از کی پیروی می کنید
از خلفا

یه نمونه ساده
شما اهل سنت حتی خبر ندارید که دست بسته نماز خوندن شما واجب هم نیست
حتی رهبران مذهبی خود شما با خلیفه دوم به خاطر این مخالفت کردن
وقتی خلیفه دوم شما گفت نماز رو دست بسته بخونید رهبران مذهبی شما گفتن نه پیامبر اینجوری نماز نخوند
می تونید به صحیح مسلم مراجعه کنید و ببینید جریان چیه

شما از سنت پیامبر پیروی نمی کنید
از سنت خلفا پیروی می کنید

اما شیعه از سنت پیامبر پیروی می کنه
حالا هر چی میخوای شبهه بنداز و بپرس
ما جواب میدیم ان شاء الله

بذار من سوالی بپرسم
حدیثی هست از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که می فرماید
کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است
توی کتابای خود شماست
اونقدر هم معتبره که هیچ ایرادی نمیشه بهش گرفت
حالا بگو ببینم امام زمان تو کیه؟

مدیر سایت شما هم پر قدرت ادامه بده

سلام به کسی که نمیدونم از دین اسلام چه مذهبی رو پیروی میکنه
در جوای حرفی که گفتید چند سوال دارم
۱-آیا شما خدا رو قبول دارید؟
۲-ایا به گفتار قران اعتقاد دارید؟
۳-آیا قبول دارید که خداوند صادق است و گفتار او هم صادقانه؟؟؟
۴-آیا قبول داری که قران بر خلاف دیگر کتب آسمانی از تحریف مصون است؟؟؟
پس اگر به این موارد اعتقاد داری پس مسلمان هستی
حالا برو قرآن رو باز کن
سوره قدر رو که تا حالا خوندی؟
ایه ۳: تنزل الملایکه و روح فیها باذن ربهم من کل امر
اگر در حد دیپلم درس خوانده باشی اونوقت میدانی که کلمه تنزل یک فعل مضارع هست
یعنی هر سال در شب قدر ملایکه وروح نزول پیدا میکنند
خوب به کی نارل میشند؟؟؟؟؟
به ماها نازل میشند!!!!!
اونوقت خودمون هم نمیفهمیم؟؟!!!!!
پس باید به بهترین شخص روی کره خاکی بیاند اونم هر سال در شب مبارک قدر
حالا سوال من اینه که این بهترین شخص بعد از رحلت پیامبر ص کی هست که تا الان هم زنده هست؟؟؟؟
آیا بجز یک شخص معصوم به کس دیگه ای نازل میشند؟؟؟؟

تنها کسی کافره که خدا رو قبول نداشته باشه و یا برای اون شریکی قائل بشه حالا چه اون شریک یک بت باشه و چه یک امام یا پیامبر مثل حضرت عیسی و ..... یکی دیگه از ویژگیهای افراد کافر براساس خود ایات قران ، اینه که کسانی هستن که به کتاب خدا دروغ میبندن و کلامشو بر اساس نیازشون تفسیر میکنن...

خدا در قران میگه کشته باد کسانی که برای من شریکی قائل می شن... حضرت محمد آخرین فرستاده خدا بودن و این در قران ذکر شده... همه ادیان منتظر موعود هستن و اون موعود حضرت محمد هست، ما کافر هستیم اگر بعد از آمدن حضرت محمد باز منتظر فرد دیگری باشیم و اینجوری به ایات قران دروغ ببندیم برای منافع خودمون و هر جور دوست داشتیم آیات رو تفسیر کنیم، اونم در مورد یک موضوع با این درجه اهمیت!!!!

در قران نوشته شده که جز خدا هیچ کس نمی دونه که تفسیر واقعی آیات چی هست (هر چیزی که در معنی آیات قران تو پرانتز بیاد و روی درست بودنش پافشاری بشه، یعنی دروغ به قران) ...
اگر قرار بود فردی بعد از پیامبر ظهور کنه و این همه کارای مهم انجام بده قطعا در موردش مستقیما در قران صحبت می شد. مثل بشارت آمدن حضرت محمد در تورات و انجیل ... چطور ممکنه که خداوند قادر و متعال فراموش کنه که یک سوره برای امدن منجی یا حداقل یک ایه در مورد آن بیاره تا کسی که می خواد به کتابش ایمان بیاره به راه اشتباه نره !!!!!!!!

من یک مسلمان هستم، کسی که نه شیعه هست و نه سنی. ویژگیهای یک مسلمان در کتاب خدا اومده و هیچ جای این کتاب ننوشته که برای مسلمان بودن باید به آمدن موعودی بعد از حضرت محمد اعتقاد داشته باشم. هیچ اسلام جدیدی هم براساس نیاز خودم و به زور نمی سازم.

فقط مسلمانم بی هیچ پسوند و پیشوند ساختگی دست بشر که خیلیا بازیچه اون شدن و جز قران به هیچ چیز دیگه ای اعتقاد ندارم و تنها چیزی که برام مهمه ایمان به وجود خدا و ذات پاک و بدون اشتباهش هست.

فقط به کلام خدا ایمان دارم و به خاطر معجزات فراوانی که داره میدونم قران کلام انسان نیست و هیچ وقت در زندگی کلام نقل قول شده یک انسان رو که هیچ شاهدی بر درست بودنش نیست نخواهم پذیرفت...

چقدر راحت و بدون اینکه از خدا بترسیم از کلام خدا سوء استفاده میکنیم و به جای اینکه به مطالبی که در قران اومده توجه کنیم و بهش عمل کنیم ، دور خودمون رو با احادیث پر کردیم .... قران کتاب کاملی هست و به هیچ منبا دیگه ای برای کامل شدن نیاز نداره !!! کسانی که غیر از این عمل کنن دنبال منافع شخصیشون هستن و هیچ جوری نمیشه به راه راست هدایتشون کرد....

تصویر soalcity

سلام
به نظر می رسد که تهمت هایی که زده اید، در حق خودتان معنا دارد.
آیا قرآن بارها به وجود معلم برای قرآن اشاره نکرده است؟ آیا قرآن بارها دستور نداده که هر چه رسول الله (ص) فرمود، اطاعت کنیم؟
چرا چشم بر این همه آیه می بندید و دلخواسته های خود را به قرآن نسبت می دهید و این گونه آشکارا تحریف می کنید؟
شما که مسلمان هستید، و قرآن را قبول دارید، چگونه دستور قرآن برای نماز خواندن را انجام می دهید در حالی که نه شیعه هستید و نه سنی و نه حدیث را قبول دارید؟ آیا حرفهای نفس خود را بر قول رسول الله (ص) مقدم می کنید؟
کار شما ایجاد یک فرقه جدید و انحرافی است مثل روندی که در ساخت آئین سیک ها انجام شد و به بهانه مبارزه با اختلاف مردم هند در هندوئیزم و اسلام، دو دستگی آنها را به سه دستگی تبدیل کردند و بر افتراق و جدایی افزودند. تنها راه مبارزه با اختلاف و افتراق، تقویت حق است نه اضافه کردن یک باطل در کنار باطل های دیگر

من هم جای شما بودم از این احادیث همین نتیجه را میگرفتم که منظور، حضرت مهدی (عج) است، اما همانطور که میدونید تنها چیزی که نمی توان تحریف کرد قرآن است. پس حدیث نیز تحریف می شود که همین الان هم تعداد احادیث تحریفی از غیر تحریفی بیشتر است و در این در حالیست که همان احادیثی که میگویند تحریف نشده، باز هم امکان تحریف داشته اند. در قرآن اشاره ای به ظهور حضرت مهدی (عج) نشده، همینطور به حضرت عیسی (ع). چیزی که در قرآن هست اینه که زمانی خواهد رسید که ظلم از بین میره و مردم صالح در راس امور قرار میگیرند. (سوره انبیاء آیه ۱۰۵
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.) اینکه شما میگید امام زمان، و یا بقیه میگن حضرت عیسی، فقط از احادیث هست و ما نیز جز این نمیتونیم قبول کنیم.
اما اینکه بگیم امام زمان به همه کارهای ما اشراف داره و اینکه بگیم نامه عمل ما آخر هر هفته به دست ایشون میرسه تا تایید کنه و چیزهایی شبیه به اینها برای من یکی قابل درک نیست. اینها که گفتم چیزهاییست که در جلسات دینی زنانه مطرح میشه.

تصویر soalcity

سلام
اولا قرآن دچار تحریف لفظی نمی شود و الا تحریف های دیگر در خود قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. مثل آیه ۹۱ سوره حجر
ثانیا حال که در روایات تحریف ممکن است ایا باید روایات را یکسره رها کنیم؟ پس دستور قرآن برای تمسک به دستورات پیامبر و اولی الامر (علیهم السلام) چه می شود؟
اگر آگاه شوید در حدیث ضوابطی وجود دارد که با آنها می توان حدیث صحیح را از غیر صحیح شناسایی کرد. اگر بخواهند نظر شما را عمل کنند باید به خاطر چند طلای تقلبی همه طلاها را بی ارزش اعلام کنند.

سلام
ببينيد بنده گفتم به غير از قرآن همه چيز قابل تحريف شدن است، حال چرا قرآن تحريف نميشود، خودتات بهتر ميدانيد، اعجاز رياضي قرآن و عدد ١٩ و اعجاز هاي ديگر و همچنين به لحاظ عقلي و فكري كه چون كتاب آخر است پس خداوند متعال خودش آن را از تحريفات حفظ خواهد كرد، همانطور كه در قرآن نيز آمده كه (خودمان اين كتاب را حفظ ميكنيم). پس قابل تحريف نيست. اما حديث چه؟ آيا احاديث نيز مانند قرآن گرد هم آمده اند؟ ببينيد بنده نميگم كه چون ما يكسري حديث جعلي داريم پس به بقيه هم نميشه اطمينان كرد، منظور من اين است كه بهتره ما حداقل احاديثمان را يك به يك از طريق عقل و بينش بسنجيم، شما خط آخر حرف بنده را نخوانديد، بنده عرض كردم ما نيز چاره اي نداريم كه قبول كنيم چون چيز ديگري نداريم، اما اينكه شما بگوييد حضرت امام زمان (عج) نامه عمل ما را آخر هر هفته بايد تاييد كند و يكسري از اينطور جملات و يا هر پنجشنبه نداي مهدي بيا مهدي بيا رو سر بديد به اميد اينكه فرداي اون روز ايشان ظهور كنند به نظرم درست نيست.

تصویر soalcity

سلام
مساله اینجاست که سلیقه شخصی را نمی توان ملاکی برای تکذیب و تائید روایت قرار داد و از هر کدام خوشمان نیامد بگوییم این جعلی است. تشخیص روایات جعلی از غیر آن با معیارهای چون رجال حدیث؛ عرضه بر قرآن و ... است که هر کدام از این معیارها نیز منطق خود را دارد.

هم حدیث جعلی داریم و حدیث واقعی و درست که توسط حدیث شناس ماهر شناخته می شن. احادیث رو هم با عقل و هم با قرآن و تاریخ تطبیق میدن و درستی یا نادرستی اون ها ثابت میشه. عقل ثابت می کنه که امام واسطه ی فیض الهی هسش چون امام از ما کامل تره نفس روحش و جسمش رو به حد کمال تربیت کرده و به همین دلیل اون بهتر از ما با خدا ارتباط دارد. درسته خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره اما عظمت الله رو ما کمتر از امام درک می کنیم و اگه خدا بلاواسطه با بشر ارتباط داشت که خلق فرشته و امام و پیامبر معنایی نداشت. عقل ثابت می کنه که ما می تونیم به واسطه های فیض الهی متوسل بشیم و عقل ثابت می کنه که این واسطه ها باید از احوال ماها که بهشون متوسل میشیم خبر داشته باشن وگرنه چه طوری بعضی ها شفا بگیرن؟ چه طوری دعاها مستجاب بشه؟ خب ائمه باید از اعمال ما حتما خبر داشته باشن وگرنه چرا همه لایق شفا گرفتن نیستن؟ ائمه از دل ها و نیت ها خبر دارن و از اینکه ممکنه شخصی لایق هدایت باشه خبر دارن. خیلی ساده است که از اعمال ما خبر داشته باشن: اولیا و والدین بچه ها هر هفته از نمره های بچه هاشون (شایدم هر روز) خبردار میشن. اولیا ما هم که ائمه باشن از نمره های اعمال ما با خبر می شن. اتفاقا من همین حرفها رو به یه مسیحی توضیح دادم و از اعتکاف (ماه رجب همزمان با ولادت امام اول علی ع) هم بهش گفتم که ما سه روز توی مساجد روزه می گیریم و در این مدت به اعمالمون فکر می کنیم و بدی و خوبی مونو می سنجیم و سعی می کنیم خودمونو اصلاح کنیم و اون فرد مسیحی بهم گفت که این اعتقاد شما بسیار جالب و مثبت هست و یه جور تربیت و فرهنگ درستی هسش. ما دین رو خیلی سخت گرفتیم. البته من قبول دارم یه سری داستان سرایی و مخصوصا حرفایی برخی از مداحان می زنن که غلو کردن و موجب بیزاری جوونها از دین شدن. هر چیزی حد اعتدال خودشو داره. در همین کامنت ها هم متاسفانه برخی به جای اینکه با مهربونی و توضیح عقلانی جوون رو مجاب کنن با تندی حرف می زنن. خود پیامبر خدا اولین خصلت مهمش خوشرویی هسش و اگه خوش رو نبود هیشکی دین اسلام رو قبول نمی کرد. جوونهای امروز با انواع نظریه ها و سایت های انحرافی برخورد دارن و از اونجایی که خرافات با دین و اختلاف طبقاتی آمیخته شده سوالات زیادی براشون پیش میاد و حق دارن سوال بپرسن. به جوونها توصیه می کنم سراغ روحانیون و سخنران های مطلع و عالمی برن که خوشرو و فهمیده هسن و از اونها جواب سوالاشونو بگیرن. البته در همین سایت هم افرادی دانشمند هستند که خدا خیرشون بده به سوالهای ما پاسخ میدن.

با سلام
آیه أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ شما در پی نوشت ذکر کردید که سوره حج آیه ۳۳ در صورتی که آیه ۳۹ سوره حج می باشد لطفا اصلاح نمایید

تصویر شهر سوال

با سلام وتشکر از دقت نظر شما
اصلاح گردید

قران تحریف شدنی نیست و کسی نمیتونه تحریفش کنه.اما ایه ۹ سوره صف و ایه ۳۳ سوره توبه یه سوال دارم ایا الان دین اسلام بر همه دینها غلبه پیدا کرده.نه هنوز پس وعده قرانه-ضمنا اینم بگم یا خدا تو وعدش دروغ گفته چون هنوز مسیحی و زرتشتی و یهودی و بودایی و برهمایی و هندو و غیره هستن پس یا خداوند خلف وعده کرده یا وعده خداوند در اینده اتفاق میفته.به دست یه مرد خدا.ما میگیم این مرد خدا امام زمانه.وقتی بیاد اسلام بر همه ادیان غلبه میکنه.
بعدشم ایه ۵ سوه قصص خیلی واضح میگه ما میخایم منت بزاریم و مستضعفانو وارثین زمین قرار بدیم الان تو سازمان ملل مستضعفی شما میبینی پس وعده خدا عملی نشده هنوز بازم یا این وعده در اینده عملی میشه یا نعوذباالله خدا دروغ گفته بهمونسرکاریم.یکی از ایناست دیگه.

عزیزم چطور حضرت عیسس میتونه زنده باشه ولی امام زمان ما نمیتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بایدبدونی که خداوند عادله وبین هیچ کدوم از قومها در زمانهای مختلف فرقی نمیزاره عزیزم ماحتما یه امامی داریم ولی متاسفانه لیاقتشونداریم اگه به دلت رجوع کنی خودتم میدونی که هست
امیدوارم هممون عاقبت بخیربشیم÷

بابا اگه خضرت عیسی زنده هست .و همه ما قبول داریم چون توی قرآن بصراحت اومده و مگه مهدی اوده تو قرآن .حال زنده بودش پیشکش

تصویر پاسخگو

با سلام
اولا مگه همه چیز باید در قرآن آمده باشد تا ما قبول کنیم ؟ اگر این گونه باشد اکثر معارف دینی ما بی مبنا خواهد بود . مثلا کجای قرآن آمده که نماز صبح دو رکعت هست ؟ یا طواف دور خانه خدا هفت دور است ؟و ...
ثانیا ادله معتبر زیادی از پیامبر و ائمه بزرگوار به دست ما رسیده که هم وجود و هم عمر طولانی ایشان را برای ما بازگو کرده اند .
گذشته از آن آنقدر اخبار راست و صحیح از وجود و رؤیت حضرت ولی عصر (عج) به دست ما رسیده که هیچ انسان منصف و بی غرضی نمی تواند همه آنها را انکار کند .

سلام خسته نباشید اما پس از یک سال بحث گفت گو امام زمان نیامد ..................................... شاید این جمعه بیاید

من از اطلاعات این صفحتون برای وبلاگم استفاده کردم البته نوشتم از سایت شما گرفتم .حلال کنید وراضی باشید لطفا

تصویر soalcity

سلام
نظر حقایق ثواب دارد.

امام زمان خود ما هستیم
لطفا خوب فکر کنید
همه این آیه در مورد انسان های خوبه
ما اگه بخوایم می تونیم دنیا رو عوض کنیم

تصویر soalcity

سلام
خوب است درباره آنچه می گوییم حداقل ذره ای دقت کنیم.
رمز امام زمان (عج) بودن عصمت است، ایا شما عصمت دارید؟
بله انسان می تواند خوب باشد و می تواند بعضی از امور را اصلاح کند. اما آن معصومی که آرزوی همه انبیاء را برآورده می کند و حکومت صالحان را مستقر می کند، ربطی به بنده و شما ندارد.

شما و امثال ما اگه تونستیم حتما بشیم امام زمان خودمون. البته برای خدا اشکالی نداره هر انسانی اگه تونست بیاد بشه امام و پیامبر اما نمی تونه چون پیامبر شدن و امام زمان بودن معنی ژرفی داره: امام مهدی مهدی است چون زمان و مکان تحت سیطره ی قدرت الهی اوست چون جن و انس در خدمت عدالت مهدی هستند. آیا ما اونقدر نفس و جسم و روحمون رو تربیت کردیم که ادعای امام خودمون رو داشته باشیم؟؟؟؟؟؟ هیچ بچه ای به خودی خود و بدون مراقبت بزرگ نمیشه. هیچ آدمی بدون مراقبت بهداشتی بوی خوش نمی ده. چه طور انسانی که جسمشو مراقبت نکنه تمیز بمونه؟ چه طور انسانی که نفسش رو تربیت نکنه (اونم در حد کمال و معصومیت) بتونه امام زمان خودش باشه؟ کدوم دانشمندای علمی تا حالا تونستن مشکل بی عدالتی رو در دنیا حل کنن؟ دنیا مدیر الهی و امام زمان در حد اعلا می خواد که فن و تخصص اداره امور رو داره

ا نظر شما مخالفم

سلام...خیلی خیلی ممنون از اطلاعات خوبتون.........
آیا میتونم از این اطلاعات در وبلاگ خودم استفاده کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تصویر شهر سوال

با سلام و تشکر
اشکالی ندارد. البته سپاسگزار خواهیم بود در صورت امکان با ذکر منبع باشد

در قرآن کریم هیچ آیه ای نمیتونی پیدا کنی که در مورد امام زمان باشه ، بلکه آیات فراوانی مبنی بر آمدن موعود آخرالزمان ( عیسی مسیح ) در قرآن موجوده کافیه یه بار بخونی .

تصویر پاسخگو

خواهر گرامی ،
معلوم می شود متن اصلی ما رو نخوندید و فقط نظر خودتون رو گذاشته اید .
از شما خواهش می کنم پس از مطالعه آیاتی که در بالا بدان اشاره شده ، چنانچه نقدی دارید ارائه بفرمایید .

این ایات هیچ کدام به روشنی کامل و دقیق اشاره به امام زمان ندارد یک مشت تفسیرهایی هست که خیلی ها خوب بلدن از خودشون در بیارند! و بعد بچسبونند به سخنان امام ها!

تصویر soalcity

سلام
معیار دقیق و روشن بودن چیست؟ اینکه نتوان در مقابل آن بهانه جویی کرد؟
در این صورت هیچ چیزی روشن و دقیق نیست. حتی اصل وجود خدا!
اما اگر بنگریم که بحث حاکمیت عدل و پیروزی دین خدا و ...... است، این مطلب بسیار روشن در امام زمان (عج) معنا می شود.

آیه ۵ سوره قصص که از آیه قبلیش مشخصه درمورد بنی اسرائیله !!!
چرا آیات رو به نفع خودتون قیچی میکنید ؟؟

تصویر soalcity

سلام
آیه ۵ یک اراده کلی را بیان کرده و هرگز نگفته که این اراده منحصر به زمان و شرایط خاصی است. مثل آن است که کسی بگوید سرما خورده ام و وقتی مریض می شوم، به دکتر مراجعه می کنم. حال به نظر شما اگر این شخص دچار مریضی دیگری شود، به دکتر مراجعه نمی کند؟ و این مراجعه فقط برای آن مورد خاص از سرماخوردگی بوده؟

آیات سوره صف رو وقتی من میخوندم ناخودآگاه یاد امام زمان می افتادم. اعتقاد به امام زمان لیاقت میخواد. بعضی ها زود فراموش میکنن این دنیا مال آزمایشه (آیه ۲ سوره ملک). آزمایش اونم آزمایش خدا که قرار نیست ساده و آبکی و راحت باشه. قرار نیست همه چیز واضح و شفاف باشه... اون موقع میشد هدایت اجباری. انتظار دارید صراط مستقیم رو بذارن وسط سینی بیارن جلو چشتون چهارتا معجزه هم نشونتون واسه محکم کاری؟! یکم فکر کنید چرا! جای این که چی؟

من زیاد خوندم نظرات دوستان عزیزو . اما حقیقت اینجاست که پدر من که فوت کرد و امامی هم ندید ! هیچ خبری هم از پدرم نشود ! ما هم میریم و خبری از ما نمیشه ! حالا گیریم که آیات قرآن یک راست بگه امام زمان امام مهدی میاد و..... تا الان که نیومده !
کی میتونه دلیل منطقی بیاره که قرآن کلام خداست ؟ چه کسی ؟
اگر هم قرار باشه همه به اسلام ایمان بیارن و... الان ما نیاز به امام زمان داریم نه وقتی ۱۰ نسل از ما هم مرده باشن !
کلا بگم من همه دینهارو زیرو رو کردم و اخرین نتیجه ای که رسیدم این بود که همش از یک کنار دروغه !
من به کسی بدی نمیکنم سعی میکنم اجازه ندم کسی هم به من بدی کنه همین !
دیگه برای بعضی موارد نمشه کاری کرد حتی خدا هم کاری نمیکنه اونجاس که باید به زور بیخیال بشی چون راهی نداری فقط یک راه میمونه
اونم اینکه دل رو خوش کنی به دوروغ که آره یه روزی خدا میزنه پس کلش یا منو نجات میده یا یک روز همه این چیزها حساب میشه و...
انسان خیلی سادس که اینجوری فک میکنه .....

تصویر soalcity

سلام
دل خوش کردن بی خودی این است که انسان بدون منطق و استدلال صحیح، چیزی را برای خود توجیه کند.
حال به نظر شما، الان شما بیانی منطقی برای نفی دین داشته اید؟
ممکن است برای خودتان روشن کنید در این عبارت چه چیز را نقد کرده اید؟ نیامدن امام زمان؟ نیاز به امام زمان؟ صحیح بودن قرآن؟ یا ...
خب اگر اشکال و سوالاتی دارید، می توانید به دنبال یافتن جواب آن سوالات باشید.
اما اینکه به جای سوال کردن و یافتن جواب، در صدد این باشید که فوری نتیجه گیری کنید و بدون منتظر ماندن برای جواب اعلام کنید، دین دروغ است، خب معلوم است که در حال تلاش برای دل خوش کردن خود هستید.
اگر جواب سوالاتتان را می خواهید، از بخش جستجوی سایت کمک بگیرید که به همه آنها جواب داده شده، و اگر دنبال دل خوش کردن خود هستید، مزاحم نمیشویم.

دل خوش کردن به چی ؟ به دوروغ ؟ جالبه واسه گرفتن حق از کسی باید یه رسید داشته باشی تازه با اونم شاید نتونی حقتو بگیری بد توقع داری من باور کنم که مسلمانها راست میگن یا مثلا یهودیها ؟ یا هر مودل دیگش . پس ملوم نیست که کی راست میگه کی دروغ . از طرفی گیریم همه حرفهای شما درست چه دردی از زندگی انسانها دوا میشه ؟ جوز اینکه فلآ داره ازش سوء استفاده میشه ؟! شاید من نخوام همه چیزو بگم اما اگه از من میپورسی من اره دلمو خوش نمیکنم که روزی یکی میاد و..... فیلم هندی و.... در حال حاضر ترجیح میدم همه تو جهل و نادانی شیرینشون باغی بمونن چون درست نمیشه . خدا میگه به خاطر حضرت ادم و امتحان ما مارو اینجا فرستاده البته از طریق پدر و مادر گرامی . من چرا باید به خاطر کاری که حضرت ادم کرده یا هر چی امتحان بشم ؟ من شاید نخوام ! پس حقی نیست کاملآ یک طرفه و به زور این اتفاق افتاده ! حالا هم که همه عدیان ادعا دارن ما راست میگیم ! باشه منم میگم باشه ! شما راست میگی اما اونجای ادمی که دروغ بگه ! اونم در مورد مسعله به این مهمی ! خدا اگه بود الان نیازی نبود منو شما بحث کنیم چون حقیقت اشکار بود .

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست

شماها انقدر دروغ میگید که حتی شراب داخل رباعیات و.. رو به خدا تبدیل میکنید خوب کاری نداره چند ایه رو هم به یه چیز دیگه تبدیل میکنید !

تصویر soalcity

سلام
واقعا فکر می کنید، با این چند اشکالی که یا از روی اشتباه شماست، یا تهمت و ... می توانید به سادگی این همه آیت و برهان واضح بر وجود پروردگار هستی را انکار کنید، به فرض که یافتن حقیقت کمی دشوار باشد، این که بهانه ای برای رها کردن آن نمی شود.
و با این همه دلیل، کسی که اندک تلاشی برای یافتن حقیقت نکرده، قطعا محکوم خواهد بود.

من شما رو به آرامش دعوت میکنم..
اینکه آیا خدا قران را فرستاده یا نه نیار به مقدمات داره.
اول اینکه شما خدا پرست هستید یا خیر ؟ بعد خدایی که میپرستید رو ثابت کنید بعدش چطور به وجود خدای خویش پی بردی رو برام ثابت کن بعدش بگو شیعه هستی یا خیر بعد شیعه بودنت رو ثابت کن شما اگه به جواب این سوالات برسی همه چیز برای شما روشن خواهد شد. ظهور واقعیت که انکار نشدنی است. یکی از دلایل اثبات قران تحدی هست که به اشاره شده .عرب دوران جهالت زوذ تر اط شما به این سوال رسیدن که کی گفته قرا
شما مسلمان هستید یا نه؟اگه هستید لطفا ثابت کنیدن کلام خداست وحضرت محمد فرستاده خداست.تو اینترنت سرچ کن و جوابتو بگیر دوست من....

با سلام من قبلا سوال با این مضمون پرسیدم
آیاتی که درباره امام زمان (عج) کدام هاست؟
و شما جواب تندی فرستادید که از شما ممنونم
چون فهمیدم همیشه باید از روی دقت سوال کرد نه عجله
اولا من شیعه ۱۲ امامی و معتقد به امام حی زنده و حجت خدا بر زمینم
و لعنت خدا بر تکذیب کنندگان و منظورم این بود که آیاتی را که در آن از امام زمان (عج) بحث شده را بگویید مثلا ایه -- سوره -- تا با مراجعه به تفاسیر بر ایمانم افزوده و در بحث با دیگران دلیل قرآنی داشته باشم
البته قبلا کتاب علامه بحرانی را دیده بودم که ایات بیشتری نقل کرده بود
با تشکر فراوان
در پناه خدا و عنایت معصومین (ع)

تصویر p_qurani

سلام . امیدوارم به جوابتون رسیده باشد و در غیر این صورت بفرمایید تا با توضیح کاملتر خدمتتان باشم

من نظراتو خوندم واقعا حرف بعضی ها درسته هیچ چیزی تجمیلی نمیشه اما میشه دربارش فکر کرد ما خدارو قبول داریم واثارشو توی هستی و چیزایی که خلق کرده دیدیم و همینطور باور داریم مقابل هر چیز بدی یه خوبی و برعکسش وجود داره ایا تو این اوضاع جهانی که ما داریم نباید منتظره کسی باشیم که به این وضع خاتمه بده به نظره من کسی که خدارو باور داشته باشه از ته قلبش به امام زمانم معتقده

اما اینم بگم باز هیچ اچباری نیست چون خدا انسان هارو مختار افریده

بحث بابت چی؟ دین؟دینی که بشه فخر فروشی امام ما امام شما پیامبر ما پیامبر شما پیامبر ما بالاتر مال شما پاینتر
ول کنید تورو ب خدا این حرفای بچگانه رو
همین افکار داعش و سایر گروه های افراطی را به وجود آورد ی کم عاقل باشید برید خوبی پیداست بدی هم پیدا چه منجی بیاد چه نیاد چه اهمیتی میتونه داشته باشه سختتونه بدون دین و آخرت و منجی خوب باشید
هیچ کس قرار نیست بیاد جز خودت که قراره از ظلمت فهم و درکت بیای بیرون و این دفعه به عنوان پیام آور خودت و جامعه ات ب عنوان ی پیامبر و امام باشی

تصویر soalcity

سلام
بحث فخر فروشی نیست. بلکه بحث راه درست است. و بحث پیدا کردن بهترین رهبری. رهبری معصوم که بدون هر گونه خطایی بشر را به سر منزل مقصود می رساند.
و اگر دقت کنید، این خوبی و بدی از اول عمر بشر پیدا بوده، اما می بینید که وضع عالم چگونه است.
و ضمنا با شعار نمی توان مطالبی که دلیل محکم دارد را رد نمود.

من یه تشکر ویژه میکنم از مدیر سایت که با صبر و حوصله پاسخگوی تمامی سوالات هستن.وبنظرم اکثر پاسخ های ایشون هم قانع کننده باشن.ولی خواهشا در بحث های اعتقادی به جبهه ی مقابل بی احترامی نکنید.شاید از روی عصبانیت نعوذبالله کلامی در توهین به پیامبر یا خدا گفته شود که فردای قیامت نتوانیم پاسخگو باشیم.

به انتظار ننشینیم...به انتظار بایستیم...به امید ظهور منجی عالم(عج)

عاشقان مهدی(عج)...او خواهد آمد...
و من الله توفیق.

من خیلی متعجبم مگه استغفرالله خدا نمیدونس که اگه مسئله ی به این مهمی رو صراحتاً نگم تو آینده مشکلی پیش میاد؟مثلاً یکی بگه به دنیا اومده و در زمان غیبته ویکی دیگه بگه نه هنوز به دنیا نیومده واقعاً گیج شدم!!!!!

تصویر soalcity

سلام
اگر مشکل از گفتن باشد، حق با شماست، اما به اندازه کافی گفته شده و اینکه بعضی به خاطر تعصب ها و گرایشاتشان نمی خواهند بپذیرند و مدام بهانه سازی می کنند، مساله دیگری است.

سلام.
راستش من هم با این آیات و این توضیحات نتونستم به اثبات حضور مهدی موعود برسم.
همه ادیان الهی آمدن منجی را باور دارند. همه مسلمانان با فرق مختلف هم باور دارند ولی اینکه این فرد شخص حضرت مهدی است را چطور می‌توان ثابت کرد؟ لزوم حضور حضرت مهدی در سالهای غیبت میان مردم چیست؟ آیا حضرت مسیح هم اینک در میان مردم است؟ آیا حضرت مهدی به وحی الهی متصل است(مثل پیامبران)؟ هیچ یک از آیاتی که در بالا آمده دلالت بر حضور شخصی از نسل ائمه در میان مردم که قرار است روزی ظهور یاید را ندارد. تفاسیری هم که از امامان معصوم نقل شده به فرض اینکه اخبار صحیح باشند دلالت از وجود فردی از نسل خودشان است که میتواند ناشی از تعصب به خاندان خودشان باشد و دلیل عقلانی نیست.
در کل میخوام بگم آمدن ناجی رو میشه با برخی از آیات بالا قبول کرد ولی حضرت مهدی رو .... .
ضمناً اگه این شبهات در ذهنم هست فقط برای اینه که با یافتن پاسخی برای آن‌ها ایمانم قوی‌تر بشه نه اینکه بخوام به اعتقادات دیگران خرده بگیرم.

سلام خدمت همه ی دوستان عزیز و متدین ، دوستان قران نیاز به تفسیر نداره و قران را باید خواند و با خودش تفسیر کرد لطفا دچار شرک‌و ریا نشوید
بیان قران واضح است چرا باید کلمه ما که به معنی اب اس را ابو تفسیر کنیم این خود شرک هست و توبه کنید از شرک که‌خدا توابین را دوست دارد
در قران تحریف بوجود نیاورید ، ما مسلمان هستیم چه شیعه و چه سنی چرا انقدر بر قران و خداوند و پیام اورش جفا میکنیم پس‌وای بر ما
بندگان خطا کار

تصویر p_qurani

سلام.این نظر شما در تضاد با بسیاری از آیات قرآن هست.چون در قرآن ایات زیادی وجود داره که پیامبر رو موظف به تعلیم و تبیین آیات قرآن می کند . خب اگر آیات قرآن مشخص و مبین هست چه نیازی هست که پیامبر به عنوان مبین و معلم قرآن معرفی بشه؟؟؟؟

چرا خداوند برای اشاره به ظهور امام زمان آیه هارا بصورت ساده تری بیان نکرده که برای مردم عادی هم قابل فهم باشه چرا جوری بیان کرده که برای فهمش باید به مفسر قرآن رجوع کرد من حدود ۳ بار قرآن رو با معنی خوندم ولی چیزی از ظهور امام زمان متوجه نشدم اگر خدا بطور صریح و واضح به امام زمان اشاره میکرد همه مردم آگاه میشدن و به دنبال روایاتی که معلوم نیست از کجا در اومدن نمیرفتن و در آخر این همه اختلاف نظر بوجود نمیومد

تصویر p_qurani

سلام.همانطور که در متن ذکر شده آیات زیادی در قرآن وجود داره که دلالت بر ظهور امام زمان و منجی آخر الزمان دارد . نکته مهم این است که دلالت این آیات به صورت مبهم یا معما گونه مطرح نشده است . این که شما سه بار خواندید و متوجه نشدید برای این است که قرآن نیاز به مفسر و تبیین توسط کسی دارد که آشنا به قواعد تفسیر و اصول حاکم بر آیات قرآن باشد.اما این که در رابطه با روایات گفتید معلوم نیست .........این نیز نادرست است . چرا که در رابطه با امام زمان و ظهور ایشان یکی دوتا روایت نیست بلکه روایات متواتر در این زمینه وجود دارد که براساس آن جای هیچ گونه شکی در این زمینه وجود ندارد .

به دلیل اینکه ذکر نام اهل بیت باعث میشد منافقان و دشمنان ایشان که خداوند وصفشان را در جای جای قرآن آورده از شرایط بعد از پیامبر (ص) سوء استفاده و قرآن را تحریف کنند. منافقینی که در ردای دین رفته بودند و با وحود آیاتی مانند آیه مودت و پیروی از اهل بیت از هیچ ظلم و جنایتی در حق ایشان فرو گذار نکردند جه ابایی از تحریف کلمات و اسامی اهل بیت داشتند و دارند. پس ایمان در بوته آزمایش سنجیده شده، راه تعیین و رهرو متمایز می شود.

تصویر p_qurani

سلام . کلام شما صحیح است و در برخی از کتب کلامی نیز به این نکته اشاره شده است . شبیه این پاسخ در سوال این که چرا نام حضرت علی ع در قرآن ذکر نشده نیز ذکر شده است .

با سلام هرکس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است این امر در کتب شیعه وسنی وجود دارد حالا امام زمان عصر حاضر کیست هر دوره امام زمان عصر خود را دارد زمان پیامبر ص خود ایشان به عنوان امام رحمت وبعد ایشان امام علی ع وفرزندان ایشان که اخرینشان امام زمان نهمین فرزند امام حسین ع میباشداو هم نام وهم کنیه پیامبر ص است ایشان فرزند زهرای مرضیه س هستند اگر امامت علی ع پدر ایشان مشخص شود دلیل قاطع بر امامت امام زمان عصر عج دیگر مبهم نیست از انجایی که هرکس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده باید پرسید دختر پیامبر ص خدا حضرت فاطمه زهرا س امامش که بود در کتب اهل سنت در صحیحین نوشته شده حضرت زهرا س تا اخر عمر خلیفه اول ودوم را نبخشید واز انها روی گردان بود حضرت زهراس علی ع را به عنوان امام زمان خویش خطاب میکند ودر راه دفاع از امامت ایشان جنین ۶ ماهه وجان خود را فدا میکند حضرت زهرا س امام خود را میشناخت وبرای او از چیزی دریغ نکرد

با سلام اولا تفسیر وتاویل قران طبق ایه ۷ سوره ال عمران به قران وپیامبر وراسخون فالعلم(ایمه) واگذار شذه است دومابا توجه توسعه جوامع انسانی ونیاز های جذید خذاوند هر روز باید به زبان ساده تمام نیاز ها را نازل می کرذ وبشر برای برطرف کردن نیاز ها از جایش تکان نخورذو یک موجود بی خاصیت شود؟؟؟؟؟؟این در حالیست که خداوند بشر را خلیفه خوذ در زمین قرار داده واو را به تلاش،تفکر،تعقل وکوشش وکشف حقایق دعوت کرده است و کلا انسان را هدف مند افریده است

تصویر p_qurani

سلام . آنچه که در متن پاسخ به سوال ذکر شده از امامان معصوم علیهم السلام می باشد. در رابطه آیه ۷ آل عمران بد نیست بدانید که تاويل در اصل لغت به معنى" بازگشت دادن چيزى" است، بنا بر اين هر كار و يا سخنى را كه به هدف نهايى برسانيم تاويل ناميده مى‏شود، مثلا اگر كسى اقدامى كند و هدف اصلى اقدام او روشن نباشد و در پايان آن را مشخص كند اين‏كار را" تاويل" مى‏گويند.لذا اگر انسان خوابى مى‏بيند كه نتيجه آن روشن نيست سپس با مراجعه به كسى، يا مشاهده صحنه‏اى تفسير آن خواب را دريابد به آن" تاويل" گفته مى‏شود، همانطور كه يوسف ع پس از آنكه خواب مشهورش در خارج تحقق يافت و به اصطلاح به نهايت بازگشت، گفت: هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ " اين تفسير و نتيجه و پايان خوابى است كه ديدم"البته لازم به ذکره که هر چند مطابق روايات در كتاب اصول كافى و ساير كتب حديث در اين زمينه تفسير" راسخون فى العلم" به پيامبر ص و ائمه هدى ع منافاتى با وسعت مفهوم اين تعبير ندارد، لذا از ابن عباس نقل شده كه مى‏گفت: من هم از راسخان در علم هستم، منتها هر كس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تاويل آيات قرآن، آگاه مى‏گردد، و آنان كه علمشان از علم بى‏پايان پروردگار سرچشمه مى‏گيرد طبعا به همه اسرار و تاويل قرآن آشنا هستند در حالى كه ديگران تنها قسمتى از اين اسرار را مى‏دانند.

اگر بنا بر این بود که راه هدایت بر روایت وحدیث وتفسیر وتاویل بنا شود دیگر نیازی به اسلام وقران نبود و مسیحیان ویهودیان در این راه بسیار بیشتر از مسلمانان پیش رفته بودند دلیل معجزه قران در ثبات وعدم تغییر ان است قران خود به تنهایی برای هدایت بشر کفایت می کند انهایی که به دنبال تفسیر وتاویل قران هستند احتمالا عقایدی دارند که در قران نیامده است

تصویر p_qurani

سلام. مراجعه کردن به روایات بنابر آیات قرآن بوده و طبق تصریح آیات قرآن ، پیامبر معلم و مبین و مفسر آیات می باشد.در واقع شریعت اسلامى با قرآن آغاز مى شود و قرآن به عنوان اولین منبع شناسایى دین مطرح است. بعد از قرآن نوبت به سنت مى رسد که در واقع مفسر قرآن است. سنت؛ که همان فعل، قول یا تقریر معصوم (ع) باشد از آن جهت حجت است که از معصوم صادر می شود. این عصمت همان طور که باعث مى‏شود ما از سنت نبى اکرم (ص) به عنوان منبع دین بهره گیریم، موجب تمسک ما به سنت اهل بیت ‏(ع) نیز مى‏گردد. سنت (فعل، قول و تقریر معصوم‏) مى‏تواند مقید یا مخصص قرآن کریم باشد؛ زیرا معصوم‏ (ع) و خداوند تبارک و تعالى به منزله متکلم واحد هستند، پس می توان گفت که در واقع اهل بیت (ع) مفسران واقعى قرآن هستند و به اشاره حدیث ثقلین، قرآن و سنت مکمل یکدیگرند. قرآن مى‏فرماید: "مانا این قرآنى کریم است در کتابى پنهان که آن را جز مطهران مس نمى‏کنند؛ زیرا این از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است. واقعه، ۷۵- ۷۹.قرآن در جایی دیگر به معرفی مطهران پرداخته است که آنان کسانى جز اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیستند. احزاب، ۳۳ "إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً".

با سلام و احترام، برادر یا خواهر عزیزی که فرمودی قرآن نیاز به تفسیر و تاویل ندارد و ظاهر هر آیه معنای آیه را به روشنی بیان می کند، لطف بفرما و پاسخ بده چرا خدا باید کسی را که در این دنیا نابینا خلق کرده در آن دنیا هم نابینا خلق کند؟ آنجا که فرموده: و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی!!!!
باز هم معتقدی که قرآن نیاز به تفسیر ندارد؟ این یک مثال کوچک بود، اگر قرآن نیاز به تفسیر ندارد این همه امر به تدبر در آن چه معنایی دارد؟

تصویر p_qurani

سلام . برای مطالعه بیشتر در این زمینه به این آدرس مراجعهه نمایید :

http://www.soalcity.ir/node/415

واقعا براي من جالبه كه بعضي از به اصطلاح مسلمان كه هيچ دركي از قرآن ندارند انقد راحت و بدون تحقيق اصولي اظهار نظر كارشناسانه مي كنند، آدم منحير ميشه، خيلي از شماها حتي يكبار هم قرآن وو به طور كاملا نخونديد و درباره آيات اون تحقيق نكرديد، صرفا شبه اي در ذهن داشتيد و بر اساس اون آيه اي رو ملاك قرار مي دهيد، خداوند ساخت دنياي عاري از ظلم و گناه و بدي رو به خود انسان ها واگذار كرده نه امام زمان!!! همينطور كجاي قرآن صحبت از امامان معصوم!!! شده، ااقرادي كه حتي دستور خدا در تعداد زن رو رعايت نكردندد!! حتي حضرت محند هم در عمر خودشون عاري از گناه و خطا نبودند، و در رساندن وحي عصمت داشتند و اون هم از طرف خداوند كه در قرآن ذكر شده، در چندين سوره محمد خطاب قرار گرفته كه خداوند از او خواسته اگر با كفار جهاد كند گناهانش را مي بخشيم، قرآن كتاب درك و تفسير و شناخت خداست و نه كتاب تقليد بدون تحقيق، كافر يعني كسي به به خدا و پيامبرانش اعتقاد نداشته باشه!!! كه به موجب اون باعث فساد در زمين بشه، لطفا تا مي تونيد قرآن بخونيد، كتابي كه هيچ شكي در آن نيست و تحريف نشده و تمامي مطالب اون از طرف خداست

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
تعبیرات تند به کار برده اید ، معلوم نشد چه کسی منظور تان بوده است ، بحث علمی با تند حوی به نتبجه نمی رسد .
چه این که آن شاعر نیز پند حکیمانه ی داده وگفته است :
افتادگی آموز گر طالبی فیضی
هر گز نخورد آب زمینی که بلند است .
در هر صورت به چند نکته خوب دقت نماید ومطمئن باشید که این پاسخ دقیق وکار شناسانه وبر اساس آموزه های وحیانی تقدیم می شود :
۱- در باره آینده بشر و فرجام انسان دیدگاه های متفاوت مطرح است .(۱) از نظر اسلام جامعه بشری به سوی سعادت، امید، در حرکت می‌باشد، در اسلام تحقق جامعه مطلوب قطعی است که ما از آن به عنوان جامعه آرمانی و یا آرمان شهر مهدویت یاد می‌نمایم. یکی از مفاهیم بلند فرهنگ مهدیت ترسیم تشکیل حکومت جهانی است که در آن همه خواست‌های انسان، مانند، عدالت، امنیت، عبودیت و حاکمیت دین خدا... محقق خواهد شد. این همان جامعه ای است که همه انبیا، معصومان و اولیا ی خدا در صدد تحقق آن بوده و آرزوی تحقق آن را داشته‌اند. گرچه موفق به تشکیل آن نشدند. تشکیل چنین جامعه خواست همه انسان ها بوده و هست، زیرا عدالت خواهی امر فطری است، از این رو است که ‏انسان همواره به‏ دنبال تأسیس جامعه ‏ای برین بوده است.
آینده‌گرایی یکی از دغد‌غه های همه انسان‌ها به خصوص مصلحان و نظریه سازان محسوب می‌شود. از این رو عده‏ای از متفکران و اصلاح طلبان به طرح جامعه برین یا بهشت موعود پرداخته‌اند. چنین جامعه و حکومت فرضی را در زبان لاتین «اتوپیا»، در زبان و ادبیات عرب «مدینه فاضله» و در فرهنگ فارسی «آرمانشهر»‏ نام نهاده‌اند.
یکی از مباحث مهم جامعه مطلوب امام زمان (ع) امکان وعدم امکان ایجاد آن است. عقیده داریم که این جامعه ایجاد خواهدشد ، زیرا خداوند و معصومان وعده آن را داده‌اند و وعده الهی تخلف ناپذیر است.
در قرآن بسیاری از مطالب بنا بر مصالحی به طور آشکار بیان نشده است. به عنوان مثال جزئیات برخی احکام به تفصیل نیامده است. چه بسا به خاطر آن که ارتباط مردم با پیامبر و امامان(ع) نهادینه شود، زیرا مردم جهت یادگیری مسایل و معارف دینی به آنان مراجعه نمایند. گرچه آیات صریح در باره جامعه امام زمان وجود ندارد ، ولی آیات متعددی درباره امام زمان (ع)و حکو مت جهانی وی تاویل شده است. آیات مربوط به حضرت مهدی(عج) در قران مجید فراوان است. آیاتی که خبر از موضوعاتی می‏دهد، از قبیل:
نفی فتنه در کل جهان، غلبه دین خدا و یکتاپرستی، اتمام نور خدا بر زمین، نابودی باطل، به ارث رسیدن زمین برای صالحان و پرهیزگاران و غلبه قطعی خط انبیا ، همگی در زمان حکومت قائم‏آل محمد (عج) صورت می‏پذیرد. متجاوز از یکصد آیه است(۲)که در این جا به بعضی اشاره می‌شود:
۱- حکومت مستضعفان
- «و نرید ان نمن علی‏ الذین استضعفوا فی‏ الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فی‏ الارض‏.. ؛ (۳) بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم».
این آیه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسی و بنی‏ اسرائیل نازل شده ، اما مدلول آن عام بوده و بیانگر سنتی است که خداوند در میان مردم جاری ساخته است.
آیه بیان می‏کند که خداوند مستضعفان را بر مستکبران غالب سازد. آن ها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید. در حدیثی که «مفضل‏بن عمر» روایت کرده آمده است:
از اباعبدالله (امام صادق)شنیدم : پیامبر نگاهی به علی، حسن و حسین، علیهم‏السلام، انداخت. در حالی که گریه می‏کرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید.
مفضل می‏گوید: پرسیدم معنای این سخن چیست؟ امام فرمود: معنا این است که شما امامان بعد از من خواهید بود. خداوند می‏فرماید: « بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. » (۴)
۲- حاکمیت صالحان
- «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان‏الارض یرثها عبادی الصالحون‏؛ (۵)
در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشته ‏ایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد».
مراد از «زبور» زبور داود است. در سوره نساء (آیه‏۱۶۳) و سوره اسراء (آیه ۵۵) آمده است: «و اتینا داود زبورا؛ به داود زبور را ارزانی داشتیم».
زبور«مزامیر» است که در ضمن کتاب عهد قدیم آمده است. در این کتاب می‏خوانیم:
«از خشم دوری کن. از دشمنی بپرهیز، فریب کارهای ناشایست را نخور زیرا کسانی که کار ناشایست انجام می‏دهند برکنده خواهد شد... (۶)
کسانی که انتظار پروردگار را می‏کشند، وارث زمین می‏شوند (۷)
اما کسانی که به سکون و آرامش دست‏یافته‏ اند، وارث زمین می‏شوند. در نهایت‏ سلامت ‏به کامجویی می‏پردازند. (۸)
زیرا خجستگان و برکت‏ یافتگان از آن ها وارث زمین می‏شوند. نفرین شدگان از آن ها ریشه‏ کن می‏شوند. (۹)
درستکاران وارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن می‏شوند. (۱۰)
۳- جانشینی مؤمنان
- «وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی‏ الارض کما استخلف ‏الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکون بی‏شیئا؛ (۱۱)
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داد که روی زمین جانشین دیگران شان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آن ها بودند، جانشین دیگران کرد. دین شان را، که بر ایشان پسندیده است، استوار سازد. وحشت شان را به ایمنی بدل کند. مرا می‏پرستند. هیچ چیزی را با من شریک نمی‏کنند».
یکی از آیات قرآنی که صالحان را به استقرار نظام توحیدی و انسانی بشارت می‏دهد، همین آیه است. در شأن نزول این آیه آمده است که به دنبال هجرت مسلمانان به مدینه و استقبال انصار از آنان، تمامی عرب بر ضد آن ها قیام کردند، به طوری که ناچار شدند اسلحه را از خود دور نکنند و با سلاح بخوابند و با سلاح برخیزند. ادامه این حالت توأم با ناامنی و اضطراب، بر مسلمانان سخت آمد. از پیامبر (ص) می‏پرسیدند که آیا زمانی خواهد رسید که آرامش حکمفرما گردد؟ آیه فوق در بشارت به آن ها نازل شد. گرچه نمونه‏ای از این زندگی ایده‏آل در اواخر عمر رسول خدا (ص) در مدینه حاصل شد، اما آیه یک قاعده کلی را بیان می‏کند و مصداق کامل آن حکومت مهدی (ع) است که طبق عقیده شیعه و سنی، سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‏کند. (۱۲)
در تفسیر المیزان، ذیل این آیه می‏خوانیم:
این جامعه طیب و طاهر، با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، دنیا از روزی که پیامبر(۱۳) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون چنین جامعه‏ ای به خود ندیده، اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی عج) خواهد بود، چون اخبار متواتری که از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در خصوصیات آن جناب وارد شده، از وجود چنین جامعه‏ای خبر می دهد ‏ ابن حجر هیثمی می‏گوید:
«مقاتل بن سلیمان‏» و کسانی دیگر از مفسران که از او پیروی می‏کنند، گفته‏اند: این آیه در شان مهدی نازل شده است. در ادامه نیز می‏گوید: «بزودی احادیثی که در آن ها تصریح شده که او از اهل بیت پیامبر است، خواهد آمد».(۱۴)
۴- حاکمیت دین در جهان
- «هُوَ الَّذِی‌َّ أَرْسَل‌َ رَسُولَهُ بِالْهُدَی‌َ وَدِین‌ِ الْحَق‌ِّ لِیظْهِرَه‌ُ عَلَی الدِّین‌ِ کلِّه وَلَوْ کرِه‌َ الْمُشْرِکون‌؛(۱۵)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
این آیه با اندکی تفاوت در دو مورد دیگر نیز آمده (۱۶) تصریح شده است که اسلام‌، روزی سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. این وعده‌، تا کنون تحقق پیدا نکرده است‌. از امام صادق(ع) ‌در تفسیر این آیه نقل شده :
" به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقّق نیافته است. تنها زمانی تحقق می‌پذیرد که قائم خروج کند. در وقتی که او قیام کند، کسی که خدا را انکار نماید، در تمام جهان باقی نخواهد ماند". (۱۷)
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه‌می فرماید:
" وعده‌ای که در این آیه است‌، به هنگام ظهور مهدی آل‌محمد(ص) تحقق پیدا می‌کند. در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود، مگر این که به حقّانیت محمد(ص) اقرار می‌کند". (۱۸)
شهید مطهری بر اساس روایات و آیات جامعه آرمانی امام زمان را مطرح کرده است:
پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های‏ انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده‏آل، و بالاخره اجرای این ایده‏ عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالی قدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به " مهدی " تعبیر شده ، اندیشه‏ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی - با تفاوت ها و اختلاف هائی - بدان مؤمن و معتقدند زیرا این اندیشه، به حسب اصل و ریشه، قرآنی است.
این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزی نهائی ایمان اسلامی (۱۹)، غلبه قطعی صالحان و متقیان (۲۰)، کوتاه شدن دست‏ ستمکاران و جباران برای همیشه (۲۱) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت‏ (۲۲) را نوید داده است. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی‏ نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده، و طرد عنصر بدبینی‏ نسبت به پایان کار بشر است، که طبق بسیاری از نظریه‏ها و فرضیه‏ها فوق‏العاده تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی‏، " انتظار فرج " خوانده شده است . عبادت - بلکه افضل عبادات - شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک‏ اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می‏شود و آن اصل " حرمت یأس از روح‏ الله " است. (۲۳)
۵ـ گسترش عدل و دادگری
" اعْلَمُوَّاْ أَن‌َّ اللَّه‌َ یحْی‌ِ الاْ َرْض‌َ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می‌کند".
از خصوصیات عصر ظهور حضرت مهدی‌برپا داشتن عدل و دادگری است‌. عدالت یکی از مولفه‌های مهم جامعه امام زمان است. در پرتو عمل به دستورهای اسلام‌، امنیت‌، صلح و آرامش‌، در زمین ایجاد می‌گردد. ظلم و ستم قطع می‌شود. برکت و توسعه روزی در آن زمان‌، برای توده مردم فراهم می‌گردد. فقیر و مستمند در جامعه پیدا نمی‌شود. امام باقر(ع) فرمود: "منظور زنده شدن زمین به وسیله عدالت است‌، بعد از آن که با جور و ظلم مرده باشد".
حضرت فرمود: "خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدی‌زنده می‌کند، بعد از آن که مرده باشد. منظور از مردن زمین‌، کفر زمینیان است". (۲۴)
زمین دارای دو حیات است‌؛ حیات مادّی که منظور فراوانی نعمت و برکت در روزی است‌،
حیات معنوی که مراد، برپایی عدل و ایجاد امنیت و آسایش و توجه به خدا و معنویات است. هر دو در زمان ظهور امام زمان‌تحقّق می‌پذیرد.
پس خلاصه سخن این که درست است بر اساس آموزه های قران کریم خداوند بر اساس حکمت بالغه خود ساختن جهان را به خود انسان های صالح واگذار نموده ولی امام ورهبر این جامعه وافراد انسان کامل حضرت مهدی موعود است .
۲- شگفت آور است که جناب تان چرا تردید دارید که اگرمنظور شما اصل ولایت این بزرگواران است ، باید عرض کنیم که ولایت ایشان در قرآن آمده و نه تنها اشاره بلکه تصریح بدان هم شده است . یکی از این آیاتی که تصریح به ولایت امیر المؤمنین دارد ،آیه ای است معروف به آیه ولایت :
« انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنواالذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکاة و هم راکعون » (۲۵) به تصریح تمام مفسران شیعه و سنی این آیه در شأن امیر المومنین علی علیه السلام نازل شده است ؛ وقتی حضرت در مسجد مشغول نماز بودند و سائلی آمد و از مسلمانان درخواست کمک کرد، امیر المومنین در حالی که در رکوع نماز بودند ،انگشتر خود را به او انفاق فرمودند ، که بلافاصله این آیه نازل شد .
در مورد بقیه ائمه هم در قرآن اشارات نزدیک به تصریح وجود دارد مثل آیه :
« یا أیهاالذین آمنوا أطیعواالله و أطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم ... الآیة » (۲۶)این آیه می فرماید که مومنان باید از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنند . از این که اطاعت اولی الامر را در کنار اطاعت از رسول به صورت مطلق آورده ،استفاده می شود که اولی الامر باید معصوم باشد و گرنه خدا امر به اطاعت مطلق و بدون قید وشرط کسانی که احتمال خطا و اشتباه در فرامین شان وجود دارد نمی کند ، بنابراین اینان باید معصوم باشند ؛
از طرف دیگر معصومان را در آیه تطهیر معرفی می کند :« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً » (۲۷)یعنی اهل بیت معصومند و کسی غیر از ایشان در بین امت از عصمت برخوردار نیست .
تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند که کسی غیر از اهل بیت علیهم السلام معصوم نیست و غیر از ایشان همه صحابه و غیر صحابه در عمر خود دچار گناه و لغزش و خطا شده اند . از کنار هم قرار دادن این دو آیه به خوبی روشن می شود که منظور از اولی الامر یعنی اهل بیت
اما اگر منظور این است که چرا اسمی از آنها در قرآن به تصریح نیامده است ؛ این مسأله دلائل متعددی دارد که اولین آن جلوگیری از بروز اختلاف و فتنه در بین مسلمانان از جانب مسلمان نماهائی بود که قلبا ایمان به اسلام نداشتند و منتظر فرصتی بودند که به بهانه های مختلف جامعه اسلامی را دچار آشوب و فتنه کنند و اتحاد کلمه مسلمانان را در زمانی که اسلام هنوز تازه پا گرفته بود ، از بین ببرند.
از طرف دیگر مگر در مورد همه چیز به جزئیات در قرآن تصریح شده است ؟ امر به نماز و روزه و حج و زکات و خمس و دیگر موارد مهم در قرآن آمده اما جزئیات و تفصیل آن به تبیین پیامبر واگذار شده است .
ولایت اهل بیت نیز در قرآن همان گونه که بیان شد ، به تصریح آمده است اما اینکه اسم آنها چسیت ،به عهده پیامبر
گذاشته شده است . پیامبر هم در موارد و موقعیت های متعدد اسم آن بزرگواران را برده و به مسلمانان معرفی کرده است . بیش از ۱۰۰ روایت در این مورد از شیعه وسنی نقل شده است که بحث در مورد آنها جایگاهی دیگر می طلبد.
۳- طبق دیدگاه شیعه پیامبر اسلام - صلی الله علیه وآله وسلم - در طول زندگانی خود هیچ گاه آلوده به گناه ومعصیت کوچک یا بزرگ وحتی دچار خطا واشتباه نشدند .
شیعیان معتقدند که پیامبر و امامان دارای عصمت هستند و آنها را با عنوان معصومین و یا چهارده معصوم یاد می کنند.
شیعیان معتقدند، «عصمت» از ویژگی ها و بلکه ضروریات پیامبر اسلام و امام است، یعنی امام باید معصوم از خطا و اشتباه باشد .در غیر این صورت پیروان به چه تضمینی می توانند امام را ولی جان و مال و عرض خود بدانند؟!
شیعیان معتقدند عصمت نیرویی است نوری و ملکوتی که دارنده‌اش را از هر عیب، زشتی و گناه نگهداری می‌کند. به نظر برخی از آنان، صاحب عصمت حتی نیت گناه نمی‌کند و غفلت و سهو و نسیان در او راه نمی‌یابد.
شیعه معتقد است که پیامبران از هر گناه (چه کبیره و چه صغیره) معصوم‌اند و از سایر گناهان نیز عصمت دارند. زیرا که امت را به پیروی از آنها در عمل و گفتارشان مأمور کردند . اگر در عمل و گفته آنها احتمال خطا و یا معصیت باشد، پیروی آنها جایز نیست. از نظر شیعه اهل بیت پیامبر، شامل فاطمه زهرا و ۱۲ امام بعد از پیامبر نیز معصوم‌اند.
از قول امام صادق آمده‌است: «أن الانبیاء لا یذنبون لأنّهم معصومون مطهّرون و لا یرتکبون ذنباً لا صغیراً و لا کبیراً ؛ پیامبران گناه نمی‌کنند زیرا معصوم و پاک هستند و مرتکب گناه صغیره و کبیره هم نمی‌شوند».(۲۸)
پی‌نوشت‌ها:
۱. شهید مطهری، انقلا ب مهدی
۲.به ترتیب: انفال(۸) آیه ۳۹؛ توبه(۹) آیه ۳۳؛ صف(۶۱) آیه ۸؛ اسراء(۱۷) آیه ۸۱؛ انبیاء(۲۱) آیه ۱۰۵؛ مجادله(۵۸) آیه ۲۱. بیش از صد آیه مربوط به ظهور مهدی(ع) را مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجه جمع‏آوری نموده است.
۳. قصص (۲۸)، آیه ۵.
۴.صدوق، معانی‏الاخبار، ص‏۷۸-۷۹.
۵. انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۶. زبور داود، مزمور ۸-۹.
۷. همان، مزمور ۱۰.
۸- همان، مزمور۱۱.
۹. همان، مزمور۲۲.
۱۰. همان، مزمور۲۹.
۱۱. نور (۲۴) آیه ۵۵.
۱۲ . تفسیر نمونه، ۱۴، ص ۵۲۶ و ۵۳۰.
۱۳. تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۲۹، ص ۲۲۴.
۱۴. هیثمی، احمدبن حجر، الصواعق‏المحرقة، ص‏۹۶.
۱۵. توبه(۹)آیه۳۳.
۱۶. صف‌(۶۱) آیة ۹ و فتح‌(۴۸) آیه۲۸.
۱۷. تفسیر نورالثقلین‌، ج ۲، ص ۲۱۱ ؛ تفسیر نمونه‌، ج ۷، ص ۳۷۳.
۱۸.تفسیر مجمع البیان‌، علامه طبرسی‌؛، ج ۵ـ۶، ص ۲۵.
۱۹.توبه، آیه ۳۳.
۲۰.صف، آیه ۹.
۲۱.انبیا(۲۱) ۱۰۵.
۲۲ . قصص(۲۸) آیه ۵ ۴.
۲۳.قیام و انقلاب مهدی، ص ۵ به بعد.
۲۴. تفسیر صافی‌، فیض کاشانی‌، ج ۵، ص ۱۳۵ ؛ تفسیر نمونه‌، ج ۲۳، ص ۳۴۳.
۲۵- مائده (۵)آیه ۵۵
۲۶- نساء (۴)آیه ۵۹
۲۷- احزاب (۳۳)آیه ۳۳
۲۸. خصال شیخ صدوق.

سلام
۲سوال دارم!!
۱_در قرآن حضرت محمد اسوه ی نیکو و الگویی برای همه مردم معرفی شده حال حضرت محمد شیعه یا سنی یا اینکه مسلمان بود؟! و بگویید امام حضرت محمد در زمان حیاتشون چه کسی بودند؟!
۲_چرا امامت حضرت ابراهیم که در اواخر عمرشون امام شدند بعد از وفاتشون فراموش شد در حالی که اولین مسلمانی بود که رسالت داشت؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
۱- سوال اول تان دو فراز دارد که هر کدام باید جداگانه جواب داده شود :
الف در باره بخش اول سوال تان باید گفت : حضرت پیامبر ص فرستاده خدا و آورنده دین اسلام و روش مسلمانی است .
بی تردید خودش به شریعت خود ایمان داشته از این رو خودش نخستین مسلمان است .
نکته دیگر در باره شناخت شیعه وفرایند تاریخی آن وزمان ظهور مذهب اهل سنت است ، در ابتدا باید گفت :
شیعه در لغت به معناى پیرو و یارى دهنده است، اما در اصطلاح بدین معنا است که کسى به امامت و خلافت بلافصل على(ع) معتقد باشد. شیعیان بر این عقیده‏اند که مرجعیت سیاسى و دینى و علمى بعد از پیامبر(ص) بر دوش امام على (ع) و سپس بر عهده فرزندان معصومش است و بر این عقیده‏اند که امامت او از طریق نص جلى یا خفى ثابت شده است و امامت حق او و فرزندان او است. (۱)
پیامبر(ص) در تفسیر آیه «اولئک هم خیر البریه»(۲) خطاب به على(ع) فرمود: «انت و شیعتکم یوم القیامه راضین مرضیین؛(۳) تو و شیعیان تو در روز قیامت از خدا خشنودند و خدا از آنان خشنود است».
نیز فرمود: «ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامه؛(۴) على و شیعیانش در روز قیامت پیروز و سعادتمندند».
در زمان پیامبر چهار نفر از صحابه، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر به عنوان شیعه على شناخته مى‏شدند.(۵) برخى از علما همانند سید على خان شیرازى و سید محسن امین جبل عاملى بسیارى از صحابه را نام برده‏اند که این‏ها شیعه على بودند. (۶) و بعد از صحابه در میان تابعین (نسل بعد از صحابه) شیعیان به قدرى زیاد شدند که به قول «ذهبى» در «میزان الاعتدال» در میان تابعین تشیع به حدى افزون شده بود که اگر این‏ها نبودند، آثار پیامبر (ص) نابود شده بود.(۷)
بعد از رحلت پیامبر(ص) دو تفکر در حوزه سیاست اسلامى در برابر یکدیگر قرار گرفت.
یکى تفکر خلافت است که در سقیقه بنى ساعده و با در دست گرفتن قدرت سیاسى توسط ابى بکر سر درآورد،
و دیگرى تفکر شیعى یا تفکر امامت است که با تمسک به حدیث ثقلین و غدیر به امامت امام على(ع) باور داشتند.
این دو تفکر با فراز و نشیب‏هاى‏ گوناگون تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است. بنابراین انشعاب اولیه شیعه و اهل سنت به زمان رحلت پیامبر بر می گردد.
در تفکری که از سقیفه برخاسته بود در آغاز به آن عنوان تسنن و مکتب اهل سنت داده نشده بود. عنوان اهل سنت و سنی بعداً و از دوره خلافت عثمان به بعد پدید آمد ؛ چرا که در شورای شش نفره­ای که عمر برای جانشینی انتخاب نموده بود و ریاست آن را به عبد الرحمان بن عوف داده بود، در آن جا عبدالرحمان بن عوف نخست به امام علی (ع) رو کرد و گفت :می خواهم با تو بیعت کنم با این شرایط که به کتاب خدا قرآن و سنت پیامبر و به سنت دو خلیفه گذشته یعنی ابو بکر و عمر وفادار باشی.
حضرت در پاسخ فرمود: به دو شرط اول و دوم یعنی به قرآن و سنت پیامبر وفادارم و خودم را متعهد می دانم که به آن دو پایبند باشم. اما شرط سوم یعنی سنت ابوبکرو عمر را قبول ندارم ؛ بدین جهت عبدالرحمان بن عوف با امام علی (ع) بیعت نکرد.
او سپس به عثمان پیشنهاد کرد و عثمان پذیرفت. با این پذیرش سنت ابوبکر و به ویژه سنت عمر در زمره مصادر اسلام شناسی قرار گرفت و کم کم به آنانی که پذیرای این کار بودند، سنی اطلاق شد ؛ بنا بر این اهل سنت و مذهب سنی بدان مناسبت و بعدا پدید آمد. این گروه از این که قرن‏هاى متمادى قدرت سیاسى را در اختیار خویش داشتند، از جهت تعداد پیروان، مقام اول را دارند. خود این گروه اهل سنت به فرقه ها و مذاهب گوناگونی منشعب شدند. این ها در طول چند قرن اول عالمان و مفتیان متعددی داشتند که آنان متاثر از مکتب علمی امام باقر و امام صادق(ع) بودند.
توضیح این که: در دوره حکومت امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز نه تنها حکومت در پى تشویق مردم به گسترش علم نبود، بلکه مانع آن بود و تا پایان قرن اول هجرى نوشتن تاریخ و روایات ممنوع بود، به همین جهت این دوره را عصر بى­خبرى دینی نام نهاده‏اند. از زمان عمر بن عبدالعزیز به بعد وضع دگرگون شد و امام باقر و امام صادق(ع) توانستند از فضاى موجود بهره بگیرند و شاگردان بسیارى تربیت کنند. کم کم برخى از همین شاگردان خودشان کرسى درس برقرار کردند و گاهى هم با تحریک حکومت‏ها در برابر امامان اهل بیت(ع) قرار گرفتند. این‏ها مرجع دینى مردم شدند. روز به روز بر تعداد این عالمان، نیز بر اختلاف آراى آنان افزوده مى‏شد؛ از تضاد فتوایى این عالمان کار بر حکومت و بر مردم دشوار شد، تا این که در اواخر قرن چهارم خلیفه عباسى، «القادر بالله » به چاره اندیشى رو آورد و دستور داد، پیروان هر یک از مکاتب فقهى اگر بخواهند رسمى شوند باید چهار هزار مثقال طلا به حکومت بدهند. تنها طرفداران چهار مذهب فقهى اهل سنت مبلغ مذکور را پرداخت نمودند و مذهب آنان رسمى شد. این چهار مذهب بدین قرار است:
۱ - مذهب حنفى: گروندگان به این مذهب، از پیروان ابو حنیفه، نعمان بن ثابت (۸۰ - ۱۵۰) هستند.
شاخص فقه حنفى رأى و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دورى مى‏کرد. و قیاس (۱) و استحسان (۲) را در آراى خویش پذیرفت. مذهب فقهى او مبتنى بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ها که آنان را «اهل حدیث» مى‏گویند.
۲ - مذهب مالکى: گروندگان به این مذهب، از پیروان مالک بن انس (۹۰ - ۱۷۹) هستند. مالک فقه خویش را بر اساس روایات نبوى بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قیاس و مصالح مرسله متوسل مى‏شد.
۳ - مذهب شافعى: گروندگان به این مذهب، از پیروان عبداللَّه بن ادریس شافعى (۱۵۰ - ۲۰۴) هستند. وى در فقه نظر خود را با روایات در هم آمیخت و مذهبى تلفیقى از بین دو مذهب حنفى و مالکى به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوى، اجماع و قیاس قرار داد.
۴ - مذهب حنبلى: گروندگان به این مذهب، از پیروان احمد بن حنبل (۱۶۴ - ۲۴۱) هستند. احمد از به کارگیرى رأى در فقه دوری نمود. او تنها به قرآن و حدیث نبوى استدلال مى‏کرد. فقه حنبلى بر قرآن، سنت، فتاواى صحابه، قول صحابه اگر موافق با قران و سنت باشد. و همه روایات مرسل و ضعیف استوار شده است.(۸)
ب- در باره بخش دوم سوال تان باید گفت پیامبر اسلام خود دارای مقام امامت مطلقه بود ه است بدین بیان که مقام امامت؛ یعنی رهبری و پیشوایی خلق. امام کسی است که با تشکیل حکومت الهی و به دست آوردن
قدرت‌های لازم سعی می‌کند، احکام خدا را به مردم تعلیم داده و آنها را اجرا و پیاده نماید و اگر نتواند رسمأً تشکیل حکومت دهد، تا آن جا که در توان دارد، در اجرای احکام می‌کوشد. وظیفة امام اجرای دستور الهی است، در حالی که وظیفة رسول ابلاغ این دستورها می‌باشد. بنابراین مقام امامت مقامی است که در رتبه بالاتری از مقام نبوت قرار گرفته است.
بسیاری ازپیامبران مانند پیامبر اسلام (ص )هر سه مقام ( نبوت ، رسالت ، امامت ) را دارا بودند. امامت هدایتی است تشریعی و تکوینی. امام علاوه بر آموزش شریعت و دین به مردم ، خود با آنان همراه شده و تا سر منزل مقصود آنان را همراهی می کند، لکن نبوت هدایتی است در حد ابلاغ و آموزش شریعت به مردم. این دو مقام ، برخی موارد در بعضی افراد جمع شده ، یک نفر هم دارای مقام نبوت بود و هم دارای مقام امامت. مانند حضرت ابراهیم و برخی دیگر از انبیا.
حضرت رسول دارای هر دو مقام بودند. این مطلب از بررسی آیاتی که تعیین وظایف پیامبر را بر عهده دارند و نیز آیاتی که به تبعیت تمام از ایشان مردم را تحریص می کند، روشن می شود.(۹)
به علاوه در روایات هم به این امر تصریح شده است مانند روایت امام صادق علیه السلام :
« ْ فَالنَّبِيُّ ص إِمَامٌ وَ نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ ع إِمَامٌ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَا رَسُول‏ ؛(۱۰) پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله هم امام بود و هم نبىّ ،ولى على عليه السّلام امام بود ،نه نبىّ و رسول‏ ».
۲- چه کسی گفته است که امامت حضرت ابراهیم فراموش شده ؟
هرگز فراموش نشده است بلکه در پرتوی تعالم قران وعترت زنده وماندگار است امام صادق (ع)فرمود: «خداوند ابراهیم را بنده خاص خود قرار داد پیش از آن که پیامبرش قرار دهد. خداوند او را به عنوان نبی انتخاب کرد پیش از آن که او را رسول خود سازد. او را رسول خود انتخاب کرد پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند. او را خلیل خود قرار داد پیش از آن که او را امام قرار دهد. هنگامی که همه این مقامات را جمع کرد فرمود: تو را امام مردم قرار دادم، این مقام به قدری در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض نمود: خداوندا از دودمان من نیز امامانی انتخاب کن، فرمود : پیمان من به ستمکاران آن ها نمی­رسد. ». (۱۱) و بدین ترتیب امامت ابراهیمی نه تنها فراموش نشده بلکه در وجود امامت پیامبر ختمی و اهل بیت او متجلی وماندگار شده است .
پی‌نوشت‏ها:
۱. توضیح الملل، ج ۱، ص ۱۹۱.
۲. بینه (۹۸) آیه ۷.
۳. سیوطى، تفسیر در المنثور، ج ۸، ص ۵۳۸.
۴. همان.
۵. اعیان الشیعه، سید محسن امینى، ج ۱، ص ۲۰.
۶. همان، ص ۲۹.
۷. همان، ص ۳۰.
۸. براى اطلاع بیشت ر. ک: مبلغى، ادیان و مذاهب جهان، ج ۳، ص ۱۱۸۵ - ۱۱۹۷.
۹. حشر(۵۹)آیه۷ - توبه(۹)،آیه ۷۳ و...
۱۰. شيخ صدوق‏، علل الشرائع ، انتشارات داورى‏، قم ، چاپ اول ، ج ۱ ص ۱۷۵ .
۱۱. آیه الله مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، ج ۱، ص ۴۴۰.

با سلام از سایت خوبتون
سوره هود آیه ۸۶مهم ترین آیه هست
که میفرماید:باقی مانده خدا بر روی زمین برای شما بهتر است اگر بدانید

در سوره مبارکه هود آیه ۸۴تا۸۶--خداوند در موردشعیب پیامبر می گوید که شعیب به قومش گفت پیمانه ووزن را کم نکنید پیمانه ووزن را به عدالت بدهید ازحق آنها نکاهید و درزمین به فساد نکوشید--آنچه خداوند برای شما باقی گذارده (از سرمایه های حلال )برایتان بهتر است----(درخرید وفروش تقلب میکردند) --اینجا باقی مانده از سرمایه حلال حکایت میکنه نه چیز دیگه ای
ازمردمی که از روی هوی وهوس با آیه ها بازی میکنند باحقیقت وراستی درآیید تا در برابر خدا روسفید شوید واقعیت رو از خود خدا از کتاب قرآن بجویید

تصویر soalcity

سلام
قرآن کتاب تاریخ نیست که بخواهد قضایای گذشته را نقل کند تا صرفا تاریخ بیاموزیم!
قرآن مطالبی را گفته که انسان ها در زندگی خود به آن نیاز دارند، از همین رو در احادیث آمده است که قرآن به مانند ماه و خورشید جاری است.
گویی هر روز طلوع می کند و راه را به طالبان هدایت نشان می دهد. پس حتما آیات مورد اشاره برای امروز ما نیز نکته هایی دارد. نه آنکه در گذشته محبوس شود.
ضمن آنکه اعتقاد به بطون قرآن مطلبی مسلم در نزد مسلمانان است.

با سلام.به نظر بنده اينها هيچ ربطي به ظهور امام زمان و حتي وجود امام زمان نداره.دليل واضح لازم است تا به جوان امروزي در ذهن خود قبول كنه .حتي يك آيه كه در خود ايه به آمدن و يا وجود يك فرد در آخر الزمان اشاره كنه مثال بزنيد.نه اينكه تفسير هايي از احاديث كه صحتشون مشخص نيست.از خود قرآن اگر هست لطفا بيان كنيد
با تشكر

تصویر p_qurani

سلام . اولا لازم به ذکر است مراجعه به روایات جدا از مراجعه قرآن نیست چرا که مراجهه به روایات بر اساس آیات قرآن بوده لذا به جوان امروزی نیز این مطلب باید گفته شود. ثانیا . در خود قرآن نیز آیات مختلفی وجود دارد که تنها تفسیر منطقی و صحیح آن تفسیر به امام زمان خواهد بود. مانند این آیه لبه
لیظهره علی الدبن کله . با توجه به نظر برخی از مفسرین با توجه به این که غلبه بر همه ادیان تا کنون صورت نگرفته بنابراین تنها تفسیر آن ظهور امام زمان خواهد بود .

انسان سه بعد دارد یکی جسم و یکی جان که همه این دو بعد را دارند اما بعد دیگری دارد به نام روح که خداوند در آدم دمید و هنگامی که به زمین آمد روح را خداوند گرفت و ما به این زمین آمده ایم که روح را بدست بیاوریم و در شب قدر که ممکن است برای هر انسانی که در تلاش است که روح را بدست بیاورد در انسان پدید می آید و آن نور است برای همین شب قدر بهتر از هزار ماه است

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در این باره به دو نکته دقت شود :
الف - انسان از حقیقتی به نام روح و بدن ترکیب گردیده ( ونه سه روح ) و ترکیب آن ها به اصطلاح فلسفی ترکیب اتحادی است و نه ترکیب انضمامی ، یعنی روح و بدن دو حقیقت متحد است و نه ضمیمه شده.(۱) نفس عبارت از قوه ای است که در جسم موجود است یا به آن تعلق می گیرد و منشأ آثار گوناگون است.
برخی اجسام دارای آثاری می باشند که به صورت یکنواخت از آن ها ظهور می یابند، مثلاً آتش همواره دارای اثر سوزندگی یا ایجاد حرارت است. یخ همواره سرد و خورشید همیشه سوزان است و نور افشانی می کند . بنابراین آثار این اجسام به صورت یکنواخت ظاهر می گردد. اما برخی اجسام دیگری هستند که آثار یکنواختی ندارند، مثلاً انسان گاهی نشسته است و گاهی ایستاده؛ زمانی می خندد و زمانی می گرید؛ هم چنین دارای ادراکات متفاوتی است . این آثار از خاستگاه واحدی سرچشمه می گیرد که نام آن را نفس می گذاریم که بعد و ساحت فرا طبیعی انسان را تشکیل می دهد. پس نفس امری است که منشأ آثار مختلف و ناهمگون در جسم می شود.(۲)
نفس انسان دارای مراتب است:
مرتبه حیات نباتی آن را طبع گویند.
مرتبه حیات حیوانی آن نفس.
مرتبه توجه آن به عالم غیب را قلب.
مرتبه نفس ناطقه را روح.
مرتبه معرفت حق که سرّ الهی را با همه موجودات مشاهده می‌کند ،سرّ گویند.
مرتبه مشاهده حق را خفی.
مرتبه فنای از فنا را اخفا می‌گویند.(۳)
این مراتب برای نفس در آموزه‌های فلسفی نیز آمده، ولی با تعبیرات متفاوت آمده ،مثلاً فلاسفه از مراتب یاد شده نفس به عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل، عقل بالمستفاد، محو، طمس و محق یاد کرده اند.(۴)
بنابراین انسان موجودی دو ساحتی است که یکی مادی که همان بدن است و ساحت دیگر آن فرا مادی که نفس و دارای مراتب است .
برتری انسان بر سایر موجودات مربوط به ساحت جسمانی او نخواهد بود، چون ممکن است موجودات دیگر در عالم باشند که از نظر جسمی پیچیده‌تر از بدن انسان باشند، پس برتری و شرافت انسان بر سایر موجودات به لحاظ ساحت روحی و قوانی نفس ناطقه ،نظیر عقل و معرفت قلبی خواهد بود. انسان به اعتبار ساحت روحانی خود می‌تواند خلیفه خدا در زمین باشد. خلافت که به معنای مظهریت اسما، و صفات الهی است، ملاک برتری و شرافت انسان است، نه جنبه جسمانی او . چه بسا ویروس که ریزترین موجود است و حتی با چشم دیده نمی‌شود، جسم انسان را از پای در ‌آورد. (۵)
ب - آنچه از میان تفاسیر مختلف نسبت به روح که در شب قدر نازل می شود مناسب تر به نظر مى‏رسد ، این است که، منظور از" روح" یکى از فرشتگان بزرگ الهى است که طبق بعضى از روایات حتى از جبرئیل برتر است، چنان که در حدیثى از امام صادق مى‏خوانیم: "هو ملک اعظم من جبرائیل و میکائیل: او فرشته‏اى است بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل" (۶).
اما روحی که به انسان نسبت داده می شود ، عبارت است از حقیقت وجود انسان که از آن تعبیر به نفس انسانی نیز می شود . هر فرد انسان عبارت است از روح و نفس انسانی که از آن تعبیر به من می کند . جدا از هم نیستند. بنابراین روحی که در سوره قدر می فرماید که در شب قدر به همراه ملائکه دیگر نازل می شود، غیر از روح انسانی است که مخصوص هر فرد از انسان است و وجودی مغایر با آن دارد.
بنابر تفاسیر گوناگون روح ذکر شده در سوره مبارکه قدر که به همراه ملائکه نزول پیدا می کند ، فرشته ای است بزرگ و یا موجودی است بزرگ تر از ملائکه و یا اسم دیگر جبرئیل است . روح منسوب به انسان که معروف است به روح آدمی و یا نفس انسانی عبارت است از وجود مجرد آدم ها که با تولد انسان در دنیا به بدن عنصری او تعلق می گیرد . با مرگ از این بدن عنصری قطع تعلق می کند.
پی‌نوشت‌ها:
۱. عبد الرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۹۷، نشر کتابفروشی اسلامیه، تهران ۱۳۷۷ق.
۲. محمد سعیدی مهر ، شرح جلد هشتم اسفار اربعه (جزء اول )،ص۴۰.نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم، ۱۳۷۵ ش.
۳. حسن زاده آملی، ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم، ص ۵۵، نشر وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸ش.
۴. محمد تقی آملی ،درر الفوائد، ج ۱، ص ۱۳۱،نشر اسماعیلیان ،قم، بی تا.
۵. امین صادقی ،نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۸۸ ش .
۶.تفسیر نمونه، ج‏۲۶، ص ۵۷.

درست است انسان دو بعد دارد اما یک امانت خداوند به انسان داده است و آن روح خدایی است .هنگامی که انسان به زمین نزول می کند روح یا همان بعد خدایی از او گرفته شد انسان به دنبال آن به زمین فرستاده شد تا آن روح خدایی را کسب کند و ان مقدر نمی شود به جز با تسلیم و مطیع خدا بودن وهنگامی که مطیع خدا باشی آن امانت به درون شما بر می گردد که به آن روح می گویند و دیگر به خود اجازه نخواهی داد که گناه کنی و از آن به بعد به جایی می رسی که فرشته راه ندارد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
این گفته تان گرچه سوال نیست ولی باید اصلاح گردد لذا توجه داشت باشید اگر مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم به خوبی روشن گردد، این نکته به طور کامل روشن خواهد شد،
این تصور که کسی گمان کند روح خداوند به عنوان جزئی از هستی او در آدم دمیده شده، کاملاً نادرست . منظور از دمیده شدن روح خدا در آدم اضافه اشراقیه واشرافیه است مراد اضافه‌ای است که در ادبیات آن را اضافه تشریفی می‌نماند، در اضافه و نسبت دادن کم ترین مناسبت کافی است،‌ از این رو از کعبه به عنوان «بیت الله» یاد می‌شود ،با این که خداوند از خانه داشتن منزه است.
پس از این اضافه و نسبت نباید تصور شود که یک عنصر خدایی در بدن انسان وجود دارد، بنابر این روح مثل بدن مخلوقی از مخلوقات خداوند است ،ولی به دلیل شرافت به خدا نزدیک‌تر است، از این رو خداوند روح آدمی را به خود نسبت داده است.(۱) بنابر این جسم انسان ظرف روح خدا نیست، بلکه ظرف روح خودش است واین روح همواره با او هست قبل از هبوط وبعد از هبوط در زمین .
گفتی است بر اساس حکمت متعالیه روح انسان نیز خاستگاه مادی دارد، یعنی از ماده جسمانی که بدن خلق می‌شود، روح نیز از همان آفریده می‌شود و به تدریج به مقام تجرد می‌رسد، و گرنه اصل و مبدأ نخست پیدایش روح ماده جسمانی بدن است.(۲)
مبدأ پیدایش انسان در اصل خاک و گِل است و در فرایند خلقت صورت‌های به خود می‌گرد که بر اساس حکم شرع محکوم به نجاست است. خداوند این فرایند را در قرآن بدین صورت بیان کرده است:
«به یقین انسان را از عصاره‏اى از گل آفریدیم، سپس او را [به صورت] نطفه‏اى در جایگاهى استوار قرار دادیم، آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم .پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم . آنگاه مضغه را استخوان هایى ساختیم .بعد استخوان ها را با گوشتى پوشانیدیم. آن گاه جنین را در آفرینشى دیگر پدید آوردیم . آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».(۳)
خداوند در پایان بیان فرایند خلقت انسان با عظمت تمام یاد کرده است. حال این موجود چه اندازه ارزش‌مند است که خداوند در پی خلقت او با آن فرایند و مواد یاد شده، با عظمت و ستایش یاد می کند؟
عظمت خلقت انسان همین است که از ماده بد بو و نجس، خلقتی با عظمت می آفریند که اشرف مخلوقات شده و او را به روح خود نسبت می دهد.
پی‌نوشت‌ها:
۱. معارف قرآن، مصباح یزدی، ص ۳۵۷.
۲. نتایج کلامی حکمت صدرایی، ص ۲۷۸.
۳. مؤمنون (۲۳) آیه ۱۲ ـ ۱۴.

همه ی مردم جهان تقریبا زشتی وپلیدی و خوبی و نیکی را از هم تشخیص میدهند همه دروغ و فسادهای مالی و اخلاقی را بد می دانند و امید و راستگویی و اعتقاد به خذای واجد را خوب میدانند ولی استفاده نکرذن از عقل باعث نا عذالتی جهانی وریا و فزیب کاری شده است اینکه صرفا در جزئیات دین وارد شویم و بخو اهیم به طور غیر مستقیم و به زور نشانه هایی بیاوریم نظر شخصی خوذ را بیان کردهایم و در این دوران که خرافات جهان را گرفته و به اسم دین مردم بیگناهو میکشند انتخاب سخت است
ولی قطعا اینکه ما از این فریبکاران زها شویم نیاز به یک معجزه اسمانی داریم

خخخخخخخ
درست صحبت کنید لطفا
اونایی که بد صحبت میکنن باید خدمتشون عرض کنم اول شما اخلاقتو درست کن بعد دنبال مسائل دینی باش
تو خوب برخورد کنی مطمئن باش ثواب برات نوشته میشه غصه نخور!!

ان مع العسر يسري

اللهم عجل لوليک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج .انشاالله امام زمان هرچه سریع تر ظهور کند
یا صاحب الزمان ادرکنی

با سلام و خسته نباشید
و تشکر از همه ی کسائی که نظر دادند (چه موافق و چه مخالف)
مخالف به خاطر اینکه خب بعضی از سوالا تو ذهن خود منم بود و یا اینکه چالش برانگیز بودن
و موافقا به خاطر اینکه باعث شدند من به جواب سوالام برسم و ایمان و اعتقادم بیشتر بشه
ان شاالله برسه روزی که همه مردم از ته دلشون خواستار جامعه فاضله بشن تا امام زمان (ع) ظهور کنه و دنیا رو دگرگون کنه
خدایا چشم مارو به ظهور منجی منور بفرما

سلام دوستان--باید بدونید که مسئله دین ومذهب دو مقوله جدا از هم هستند که باید خیلی مواظب بود گاهی مذهب بنیان دین را برمیکند یعنی ما را ممکن است به سوی شرک کشانده و مستقیم به جهنم رهنمون کند درمرحله اول باید خدا راکاملا بشناسیم شناخت خدا آسان نیست من برای شناخت خدا حدود ۱۲ بارکتاب مقدس وبیش از ۳۰ بار به شکل تحقیقی قرآن را خواندم که ۶ سال طول کشیدالان درقرآن دنبال این نیستم که کدام آیه برای چی اومده به این فکر میکنم که خداوند در این آیه چه دستوری به من داده اگر آیه ها در مورد ولایت واهل بیت وامام زمان و....باشدپس به چه درد من میخورد کدام مشکل مرا در زندگی حل میکند. من از وقتی خدا را شناختم فهمیدم که با کی طرف هستم عظمت خدارا مهربانی خدارا اقتدار او وتکیه گاه بودن او را لمس کر ده ام دیگر هرگز درمورد کسی قضاوت نمیکنم غیبت نمی کنم بد اندیش وبدخواه کسی نیستم نسبت به همه آدمها .حیوانات . حتی حشرات وگیاهان مهربان شده ام اول خدا برام مهمه بعد مشکلات . خیلی صبور شده ام.شاید شما حرف مرا درک نکنید.اینجوری بگم خیلی از هموطنان جنوبی ما قبل از جنگ برف رو توی کتابها خونده بودند تواخبار دیده بودند توفیلم ها .توقصه ها .همه شون برف رو میشناختند اما درزمان جنگ که مجبور به مهاجرت شدندوبه جاهای سردسیر اومدند وقتی برف رو باچشم های خود دیدندازترس راهی بیمارستان شدندمثل فامیل همسرم. شناخت خدا هم تا لمس ودرک بزرگی وعظمتش از زمین تا آسمان راه است.آسمانی شوید وآسمانی بمانید باخدا وبرای خدا زندگی کنید حداقل دیگه هیچوقت به هم توهین نمی کنید

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
در ابتدا باید اشاره شود دین اعم از مذهب است، و در اصطلاح کلامی، دین به مجموع قوانین و دستورهایی اطلاق می‌شود که از سوی خداوند به وسیله پیامبر ابلاغ شده است تا انسان‌ها با استفاده از معارف آسمانی و احکام الهی در بخشی اعتقادات و عمل طبق آن احکام عمل نمایند و زندگی و سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین کنند.
ممکن است از آموزه‌های آسمانی تفسیرهای گوناگون و بنیادین ارائه شود که از آن تفسیرهای بنیادین اصطلاحاً به مذهب یاد می‌شود، مثلاً تفسیری که اهل بیت(ع) از دین اسلام ارائه داده‌اند ، مذهب شیعه نامیده می‌شود.
تفسیری که از غیر طریق اهل بیت(ع) از دین اسلام شده است ، مذهب سنی نامیده می‌شود که اهل سنت نیز به مذاهب فقهی و کلامی گوناگون تقسیم می‌گردد.
در باره ضرورت شناخت ائمه باید توجه داشت شناخت امامان (ع) ضرورت انکار ناپذیر و اهمیت انکار ناپذیر دارد
مثلا از نظر تکلیف، شناختن امام شرعاً و عقلاً واجب است . به حکم حدیث معروف شیعه وسنی آن را نقل نموده است : «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیتَهَ جاهِلِیهِ؛ . هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، مرده است (همانند) مردن جاهلیت».
چه این که ژرف انديشي در خداشناسي اگر خداوند و صفات و اسماي او را به طور حقيقي بشناسيم، مي‏توانيم انسان‏هاي کامل راستين (امامان) را نيز بشناسيم؛ زيرا آنان آيینه تمام‏ نماي صفات جمال و جلال حضرت حق‏ اند و در نامگذاري به اسماي الهي، از تمامي موجودات عالم امکان برترند.
بر اين اساس، با شناخت خدا و صفات او، مي‏توانيم به اوصاف و ويژگي‏هاي امامان نيز آگاه گرديم. شايد دعايي که سفارش شده در زمان غيبت خوانده شود، ناظر به همين حقيقت باشد:
« اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏ ،
خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناساني پيامبر را نمي‏شناسم؛ خدايا! پيامبرت را به من بشناسان که اگر به پيامبرت معرفت پيدا نکنم، نمي‏توانم امامم را بشناسم؛ خدايا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دين خود گمراهم».(۱)
حال باید دید که آیا اضافه بر دین نیاز به مذهب هست ؟
تفاوت دین با مذاهب و فرقه‏ های اسلامی این است که دین یک معنای جامع دارد و مذهب تفسیرهای مختلف و اصول آن را تبیین می‏کند، یعنی خطوط کلی در فرقه‏های اسلامی یکی است ولی در اصول و احکام، اختلافاتی وجود دارد و یا بعضی از بخش‏های دین حذف گردیده است. پیامبر اسلام دین خدا را به صورت کامل بیان فرمودند و پس از ابلاغ ولایت، خداوند اعلام فرمود : امروز دین خود را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام نمودم(۲).
پس دین مجموع تعالیم آسمانی است که از سوی خداوند توسط پیامبران گفته شد. اما مذهب که به معنای راه و طریقه و آیین هم آمده، این است که میان پیروان یک دین، به خاطر اندیشه‏ های ویژه، یا برداشت و تفسیر خاص و... گروهی خود را از دیگران جدا می‏کنند. اختلاف برداشت اگر در بعد اعتقاد باشد از آن به مذهب یا مذاهب کلامی یاد می‏کنند . اگر در بخش احکام عملی باشد از آن به مذهب یا مذاهب فقهی یاد می‏کنند. همه مذاهب وابسته‏ به یک دین، اصول آن دین را می‏پذیرند و در این جهت با یکدیگر مشترکند.
برای واضح شدن مطلب و فرق بین دین و مذهب دو مثال می‏آوریم:
۱- دین مسیحیت عبارت است از مجموعه‏ تعالیم حضرت مسیح (ع)، پیروان این دین به علل مختلف به سه مذهب تقسیم شده ‏اند: کاتولیک، ارتدوکس، پروتستان.
۲- دین اسلام، عبارت است از مجموعه تعالیمی که حضرت محمد (ص) از طرف خداوند برای هدایت انسانها آورده است. مسلمانان به علل مختلف به گروه‏ها و مذاهب فقهی مختلف تقسیم شده ‏اند، مانند: مذهب جعفری، مذهب حنفی، مذهب حنبلی، مذهب شافعی و مذهب مالکی.
حال بعد از این مقدمه می گوییم :
قرآن متن وحیانی دین و مهم ترین منبع شناخت آن است .در آیات قرآن محکم ومتشابه داریم و متشابهات می تواند وسیله ای در دست فتنه انگیزان برای گمراه کردن باشد.تا زمانی که رسول خدا در قید حیات بودند ،باتفسیر حق و باطل کردن تفسیر های باطل، هدایتگری را تحقق بخشیده و مانع گمراه گری می شدند؛ ولی با وفات ایشان تفسیرهای مختلفی از اصول دینی رواج یافت ، حال آیا مفسری از جانب خدا و توسط ایشان معرفی شده یا نه؟
اگر مفسری معرفی نشده باشد، هر کس باید به قرآن و سخنان پیامبر رجوع کرده و به فهم خود عمل کند. طبیعی است که فهم ها مختلف و گاه متضادند و هیچ فهمی را نمی توان تخطئه کرد . هیچ فهمی (به شرط نبودن قصور و تقصیر) باطل نیست و فهم ها و مذاهب مختلف پیدا می شود ؛ زیرا مذهب چیزی جز فهم فرد بنیان گذار مکتب، از دین نیست. مذهب کلامی -فقهی شیعه فهم امام علی و فرزندان او از قرآن است . مذهب کلامی معتزلی، فهم واصل بن عطا و شاگردان او ؛ مذهب کلامی اشاعره فهم اشعری و شاگردانش؛ مذهب فقهی مالکی فهم مالک بن انس و... می باشد.
اگر پیامبر فرد خاصی را تعیین نکرده باشد هیچ کدام از مذاهب و فهم و تفسیر های بالا باطل نبوده و همه برای معتقدانش جایز و حجت می باشد . اصولاً باطل معنا پیدا نمی کند مگر در تفسیر ها ی بی حساب و کتاب و مخالف با نص صریح قرآن.
اگر امر این گونه باشد ، بر خلاف هدف عمل شده زیرا دین برای رفع اختلاف و تعیین حق آمده و حق هم یکی بیش نیست ،از این رو در عصر پیامبر هر تفسیری که با تفسیر پیامبر منافات داشت بی اعتبار و باطل بود.
بعد از پیامبر هم باید به همان راه حق و یگانه راهنمایی شود و باید معیاری برای شناخت دین و رفع اختلاف باشد.
مراجعه به تاریخ پیامبر و سنت ایشان نشان می دهد آن حضرت به امر خدا مفسر دین و قرآن و حل کننده اختلاف را تعیین فرموده ، موظفیم به تفسیر او گردن نهیم و تفسیر های دیگر، تفسیر های غیر مجاز هستند و هیچ حجت و دلیلی بر پیروی از آنها نیست.
پیامبر در حدیث متواتر ثقلین علی بن ابیطالب و فرزندان معصومش را به عنوان مفسر دین و قرآن معرفی فرمود . ما باید پیرو تفسیر آنان از قرآن و سنت پیامبر یعنی شیعه باشیم . تفسیر های دیگر تا آنجا که با این تفسیر همراهند ، حق بوده و آنجا که غیر این تفسیر باشند ،باطلند.
بنا بر این مذهب یعنی تفسیری که از میراث پیامبر می شود و ملاک عمل می گردد . بعد از پیامبر باید به عالمان میراث او رجوع کرد و تفسیر و فهم عالمان را ملاک عمل ساخت .
اگر عالمان اجازه تفسیر داشته و ما مجاز به پیروی از آنان باشیم ، می شود مذهب حق اما اگر نه آنان جواز تفسیر و نه ما جواز پیروی داشته باشیم ،می شود مذهب باطل.
به عقیده ما مذهب تشیع چیزی جز تفسیر صحیح از اسلام نیست ؛ بنابراین مذهب ما عین اسلام می باشد.

پي نوشت ها:
۱. كمال الدين و تمام النعمة ، شيخ صدوق‏ ،تهران ، اسلاميه‏ ،ج ۲ ،ص ۵۱۲ .
۲ - مائده (۵) آیه۳.

سلام
به نظر من خداوند در قرآن میتونست به سادگی و آسانی که برای کسی شک و شبهه ای بوجود نیاد در مورد امام مهدی صحبت کنه و دلیلی نداره آدم های مختلف چه عالم و چه عوام تفسیرهای مختلف کنن,

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
خداوند حکیم نازل کننده قرآن است که همه کارهایش از روی حکمت می باشد و ما کوچک تر از آنیم که به حکمت کارهای خدا دست یابیم. آنچه قطعی است این که خداوند حکیم و هدایتگر برای راهنمایی بشر به شاهراه سعادت، از هیچ اقدام لازمی فرو گذار نکرده است .تعیین و معرفی امام یکی از این اقدام های لازم است که هم در تعیین و هم در معرفی امام آنچه لازم بوده ، انجام داده و حجت را تمام کرده است.
اما این که چرا نام امامان از جمله حضرت مهدی در قرآن نیامده، وجوه مختلفی به ذهن می رسد. شاید یکی از وجوه آن امتحان و ابتلا باشد. یکی از سنت های خداوند سنت امتحان و ابتلا است. خدا بندگان را به فتنه و گرداب های امتحان می اندازد تا گمراه طلبان از حق جویان مشخص گردند و به دست بهانه جویان بهانه می دهد تا مومنان واقعی آشکار گردند.
یکی دیگر از وجوه آن شاید تدبیر خدا برای در امان ماندن قران از دستکاری و تحریف باشد. معمولا بین ایمان آورندگان، افرادی هستند که از سر ترس و یا به امید منفعت و.. اظهار ایمان کرده و منتظر مرگ پیامبر هستند تا بعد از وفات ایشان به عنوان پیروان او وارث وی گردند و جریان را به قهقرا بر گردانند. اگر نام جانشین و جانشینان و مطالب مربوط به جانشینی به صراحت و وضوح تمام در کتاب خدا ذکر شده باشد ، آنان مجبور می شوند به تحریف و کتمان کتاب خدا اقدام کنند .؛ اما اگر این مسائل در کتاب خدا به صراحت نیامده باشد ، مجبور به تحریف کتاب نمی شوند.
از سوی دیگر شیوه قرآن مجید در باره ائمه هدی(ع) این است که به معرفی"شخصیت" ممتاز و برجستگی‏‌های آنان بپردازد، نه به معرفی "شخص".
قرآن مجید درموارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی­‌های رفتاری ائمه هدی(ع) برداشته است که ایات ذکر شده و برخی آیات دیگر بیانگر معنا است.
شیوه ذکر شده حکمت‌های متعددی دارد از جمله:
۱- این مسئله می‌تواند آزمونی باشد تا کسانی که ایمان واقعی دارند، از افرادی که به ظاهر ایمان آوردند، باز شناخته شوند که آیا حقیقت را آن گونه که هست خواهند پذیرفت یا آن گونه که هوا‌های نفسانی شان اقتضا می‌کند، آن را تحریف خواهند کرد.؟
۲-انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی شاید چندان نقشی در روشنگری نداشته باشد، بلکه نهایتاً به نوعی تبعیت و پیروی کورکورانه می‏کشاند . البته مانع از آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز معرفی شوند، ولی معرفی شخصیت معرفی الگوهاست . در نتیجه جامعه را به جای گرایش متعصب آمیز و جاهلانه به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاک‌ها و فضایل و امتیازات واقعی سوق می‏دهد.
معرفی شخصیت زمینه ساز پذیرش معقول است در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب دافعه می‏شود. چه بسا در ذهن توده انسان‌ها کتاب آسمانی را در حد یک کتاب خانوادگی و قبیل‌های تنزل دهد.
این روش به­ ویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته باشد یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد بهترین روش است.
این مسئله در مورد امیرالمومنین(ع) و اهل­بیت واز جمله مهدی ع وجود داشته است. برای شناخت درست این مسئله کافی است شرایط و ویژگی­‌های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظرگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسئله نایل آییم.
با توجه به این اسرار معلوم می شود که ذکر نام حضرت مهدی در قران موجب پی آمدهای بسیاری می شد از این رو به صراحت ذکر نشده است.

سلام علیکم،در هر جز ۱ آیه مهدوی وجود داره و بیشتر،اینی که ما خودمون پیگیر نیستیم و ترجمه و تفسیر نمیخونیم دلیل بر انکار نیست،بلی سخت است در این دوره سالم موندن ولی مگه نمیگن ثواب ۱۰۰۰ شهید جنک بدر و احد،شهید جتگ بدر و احد بالاترین رتبه دارن ولی ببینیم منتظرا پ اونایی که تو‌اخر الزمانن که ما باشیم سالم بمونیم و کسب معرفت کنیم و دعا برای فرج،ثواب ۱۰۰۰ شهید جنگ بدر و احد،حضرت محمد ص میگه یلمان از اهل بیت ماست،آقا امام صادق میفرمایند اونایی که تو اخر الزمان بر بیعتشون استوار باشند در قیامت مقامی دارند که سلمان فارسی غبطه میخوره؟!حالا ثوابشو ولش،ارزش نداره تو سپاه حضرت باشی و چشمت منور به جمالشون بشه،الآنم دیر نشده برای کسب معرفت از این جا شروع کن← ترک گناه بخاطر حضرت عج: در نتیجه کسب معرفت و فعال شدن چشمه های معرفت در وجودت←بعدش چی؟ میاد به زبونت جاری میشه،اصلا انسان دیگه ای میشی،بابا مگه میشه بخاطر امام زمانت (که الان امام مهدیه)(اما حسینم امام زمان خودش بود) یک گناتو بزاری کنار بگی آقا بخاطر تو،کمکت نکنه،دستتو نگیره،کسایی که حضرتو انکار میکنن بدونن دارن یرمایه بسیار گران بهایی رو از دست میدن،سرمایه ایی که در دنیا کمکت و در اخرت قطعا رستگارت میکنه،خیلیا بودن اینکارو کردن انسان دیگه ای شدن،عجیب..
امام مهدی (عج) : زمين خالي از حجت خدا نيست ، يا آشكار است و يا نهان .
إن الأرض ال تخلوا من حجة إما ظاهرا و إما مغمورا .
كمال الدين للصدوق ، ج ۲ ، ص ۵۱۱ امام مهدی (عج) : اگر شيعيان ما - كه خداوند آنها را به طاعت و بندگي خويش موفق بدارد - در وفاي به عهد و پيمان الهي اتحاد و اتفاق مي داشتند و عهد و پيمان را محترم مي شمردند ، سعادت ديدار ما به تأخير نمي افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي شدند .
لو أن أشياعنا وفقهم الله لطاعته علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم ، لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا .
الإحتجاج للطبرسي ، ج ۲ ، ص ۴۹۹ امام مهدی (عج) : ظهوري نيست مگر به اجازه خداوند متعال ، و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دلها و فراگير شدن زمين از جور و ستم .
فلا ظهور إلا بعد إذن الله تعالي ذكره و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جورا .
الإحتجاج للطبرسي ، ج ۲ ، ص ۴۷۸ امام مهدی (عج) : ظهوري نيست مگر به اجازه خداوند متعال ، و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دلها و فراگير شدن زمين از جور و ستم .
فلا ظهور إلا بعد إذن الله تعالي ذكره و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جورا .
الإحتجاج للطبرسي ، ج ۲ ، ص ۴۷۸
بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین
به امید ظهور‌مولا و سرورمون حضرت مهدی عج ،اللهم عجل لولیک الفرج و‌جعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.

اگر شما مسلمانید من ترجیح میدم کافر باشم.شما ها همتون خودتونو برحق میدونید و خدا خدا میکنید .اخه تهی مغزها اگه خدایی وجود داشت که اینهمه جنگ و مکافات و بدبختی نداشتیم خدا چطور یه انسان رو هزار سال زنده نگه میداره اونوقت یه جنگ و خونریزی رو نمیتونه متوقف کنه.در ضمن شما ندیده ها تونو باور دارین مثل خدا پیامبرا معجزات و عقل نداشتتون وقتی یه متدین چه یهودی چه مسیحی و مسلمان و ...میگین خدایی میتونه به وجود بیاد بدون اینکه کسی اونو آفریده باشه خودبخود جواب اینم میدین که جهانی بدون دخالت خدا هم میتونه بوجود بیاد.من ترجیح میدم بجا اینکه ذهنمو با خرافات پر کنم علم و دانشمو زیاد کنم شما هم بشینید تو سری بخورید تا امامتون ظهور کنه.عقل هم چیز خوبیه.در دینی که انتقاد کننده بشدت مورد تمسخر است و حتی احتمال نیست و نابود شدنش توسط یه عده هست همون بهتر که مسمان نباشم.چرا از وقتی که علم تونست وقایع رو ثبت کنه معجزه ای رخ نداد؟چرا بیشتر جنگ ها تو کشورهای اسلامیه؟حیف وقت و حوصله بحث ندارم قصد تبلیغ هم ندارم فقط یک انتقاد بود امیدوارم که این کامنت به قیمت جونم تموم نشه چون حالا حالاها آرزوها دارم.یه تشکر هم از همسایه دارم بخاطر وای فای رایگانی ک در اختیار بنده گذاشت تا از نظرات شما عزیزان متدین فیض ببرم.امیدوارم خدایتان هدایتتان کند حداقل کسی رو مسخره نکنید .بدرود

تصویر soalcity

سلام
متاسفانه نوشته شما نشان دهنده عدم انسجام فکری شماست که آسیب بزرگی بر سر راه خرد ورزی و اندیشه است.
در حالی از دیگران به خاطر بر حق دانستن خود انتقاد می کنید، که خودتان آن قدر بر سر تفکراتتان تعصب دارید که از توهین به دیگران هیچ ابایی ندارید! و هر که را مثل شما فکر نکند، تهی مغز و خرافاتی می خوانید!
بدون در نظر گرفتن شیوه درست بررسی مطالب، انبوهی از مطالب پراکنده را پشت سر هم ردیف می کنید. بدون آنکه ارتباط آنها با یکدیگر و روش درست بررسی آنها را مد نظر قرار داده باشید.
و نظراتتان نشان دهنده آن است که بدون شناخت درست مسائل در حال قضاوت درباره آنها هستید.
شما نمی دانید که جنگ ها و نابسامانی ها، ثمره اختیار دادن به بشر است. و این دنیا همه هستی نیست که فکر کنید، در این میدان امتحان، نقصان عیش شما، نشان عدم قدرت خداست!
شما توجه ندارید که دیده های عقلی، بسیار معتبرتر از دیده های چشم است و کسی که نتواند علیرغم این همه آیات، خدا را ببیند، در اوج نابینایی است.
شما نمی دانید که مناط احتیاج به علیت، صدها سال پیش پاسخ داده شده است و مشخص است چرا خالق احتیاجی به علت ندارد.
شما در حالی مظلوم نمایی می کنید که خشونت از جای جای کلماتتان می بارد و با خرسندی از دزدی مال همسایه هایتان می گویید. و خدا می داند اگر امثال شما قدرتی داشته باشید، چه فجایعی می آفرینید.
شما فکر می کنید که با تکرار کردن چند شبهه نخ نما شده و پاسخ داده شده، آسیبی به ما می رسانید؟ بهتر است کمی به حال خود بیندیشید و سعی کنید از عقل تان به نحو شایسته استفاده کنید. و بدانید با شعار بیهوده علم سر دادن ، بهره ای نخواهید برد.

آیه ۱۲ سوره یاسین

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
گرچه سوال کمی مبهم است ومعلوم نیست پرسشگر محترم در پی طرح چه سوالی در باره این آیه بوده است ولی به طور کلی باید گفت
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه با اشاره به رویکر های دیگر مفسران می نویسد:
منظور از" امام مبين" لوح محفوظ است، لوحى كه از دگرگون شدن و تغيير پيدا كردن محفوظ است، و مشتمل است بر تمامى جزئياتى كه خداى سبحان قضايش را در خلق رانده، در نتيجه آمار همه چيز در آن هست، و اين كتاب در كلام خداى تعالى با اسم هاى مختلفى ناميده شده : لوح محفوظ، ام الكتاب، كتاب مبين، و امام مبين، كه در هر يك از اين اسماى چهارگانه عنايتى مخصوص هست. آيه شريفه نسبت به ما قبل در معناى تعليل است، گويا فرموده آنچه گفتيم و آنچه از اوصاف آنان كه كلمه عذاب بر ايشان حتمى شده برشمرديم، و آنچه در باره پيروان قرآن گفتيم كه به غيب از پروردگارشان خشيت دارند، همه مطابق با واقع است. زيرا زمام حيات همه به دست ماست، و اعمال و آثارشان نزد ما محفوظ است، پس ما در هر حال به سرانجام هر يك از دو گروه، علم و اطلاع داريم. (۱)
اما در روایات شیعه "امام مبین" به علی بن ابی طالب تطبیق شده که به واسطه رسول خدا ، علم همه چیز در او احصا و به ودیعه نهاده شده است. (۲)
علامه در باره این روایات می نویسد که مضمون این روایات مربوط به بطن و تأویل قرآن است و مانعی ندارد که خداوند همه معلوماتی که در کتاب مبین و لوح محفوظ است را به بنده ای که به توحید خالص رسیده بدهد و امام علی بعد از پیامبر، کسی است که به این مرتبه رسیده است. (۳)

پی نوشت ها:
۱. طباطبایی ، المیزان، ترجمه موسوی همدانی ، قم ، انتشارات اسلامی ، ۱۳۷۴ ش ، ج ۱۷ ، ص ۹۶-۹۸.
۲. بحرانی ، البرهان ، تهران ، بنیاد بعثت ، ۱۴۱۶ ق ، ج ۴ ، ص ۵۶۹.
۳. طباطبایی ، همان ، ص ص ۱۰۲.

سلام وممنون از مطلب مفیدتون. به نظرم اگر در مقاله ای تلفیقی ایات و روایاتی که به اثبات عقلی و نقلی امام زمان میپردازند رو باهم می آوردید متن شما بسیار جامع می شدوخیلی از سوال ها برای دوستان بوجود نمی اومد. اگرچه سوال پله ای به سمت یقینه .من خیلی استفاده کردم. امام زمان یارتان.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بسیاری از امور را نمی توان با دلایل عقلی محض اثبات نمود . این نقص و ضعفی در خصوص آن عقیده به حساب نمی آید، زیرا حوزه استدلالات و براهین عقلی حوزه محدود ومشخصی است ؛ مثلا آیا می توان به طور عقلی ثابت کرد که مردم ایران عاطفی و دین دار هستند یا برای اثبات این امر نیاز به مقدمات تجربی و آماری است ؟ البته در هر استنتاج و نتیجه گیری جمع بندی و سامان دادن به یک فکر و نظر به وسیله عقل انجام می پذیرد اما به معنی عقلانی محض بودن هر عقیده ای نیست .
اساس تفکر مهدویت و حتی امامت به عنوان یکی از مستقلات عقلی که بتوان بر فقدان آن دلیل و استحاله عقلی اقامه کرد ، محسوب نمی شود ؛ در حقیقت اگر نبود ساختار مشخص و معین تاریخی و اجتماعی که بر دین اسلام و مراحل رشد و تکامل و تداوم آن عارض شد ، شاید اصلا ضرورتی تحت عنوان مهدویت و وجود امام غایب آن هم با عمر طولانی به وجود نمی آمد ؛ اما شرایط به گونه ای رقم خورد که این مساله به عنوان حقیقتی دینی در شاکله تفکرات اسلامی مطرح شد .
استاد جعفر سبحانی در این باره می گوید: «مبانی کلامی مهدویت گاهی مبانی نقلی و گاهی مبانی عقلی است... امّا مبانی کلامی عقلانی؛ می دانید که عقل نمی تواند هیچ وقت فرد مشخصی را برساند. نمی توانیم روی فرد برهان عقلی اقامه کنیم. یکی از مبانی برهان عقلی این است که نبوت و امامت یک فیض معنوی است... مسلمانان هم می گویند که این فیض تا وجود پیامبر اکرم(ص) باقی است. اهل سنت می گویند که این فیض معنوی که در لباس نبوت و امامت بود، با فوت پیامبر(ص) قطع شد. پس ارتباط بشر با عالَم بالا قطع شد. مگر خَلَف بدتر از سَلَف است؟ آیا خلف از نظر کمالات، از سلف کمتر است؟ چرا خدا چنین فیضی را به آن ها داده، اما این فیض را به ما نداده است؟ مگر ما از آن ها کم تر هستیم؟ شیعه امامیه این مشکل را حل کرده است. ارتباط به صورت نبوت نیست، که رسالت، تکالیف و دین جدیدی باشد، بلکه فیض الهی به واسطه انسان کاملی برقرار است و از طریق انسان کامل به بشر می رسد، و امروزه آن واسطه حضرت حجّت (عج) است».
این برهان را علامه طباطبایی برای پروفسور کربُن بیان داشته است.(۱)
در خصوص مسئله وجود امام زمان(ع) چون مربوط به شخص خاصی است ، از دلایل عقلی محض که مربوط به کلیات است، نمی توان بهره گرفت ، اما در آن از دلایل ترکیبی عقلی و نقلی می توان سود جست. همچنین می توان برای اصل امامت به دلایلی عقلی تمسک کرد، آن گاه آن را در زمان حاضر بر امام زمان منطبق دانست . یکی از این دلایل ، لزوم وجود انسان کامل و ولی معصوم (ع) و حجت الهی در هر عصر و زمان است. بنابر دلایل امامت که معتقد به خاتمیت و لزوم وجود امام (ع) بعد از پیامبر هستیم ، وجود امام در زمان حاضر نیز باید پذیرفته شود. هم چنین طبق آیه ای که خداوند با آفرینش انسان او را خلیفه و جانشین خود روی زمین دانسته ، باید این جانشین (که انسان کامل و معصوم است) در هر عصر و زمانی وجود داشته باشد. کسی که واسطه فیض الهی روی زمین است.
بر اساس همین ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی بر زمین می توان بر اثبات زنده بودن امام زمان (ع) هم برهان اقامه کرد. اگر لزوم وجود امام زنده ثابت شد و از طرف دیگر ثابت گشت که امام قبلی از دنیا نرفته ،بلکه به دلایل گوناگون نقلی ،حیات اعجاز گونه وی به ما رسیده ، می توان به این باور رسید که امام دوازدهم ما شیعیان همچنان زنده است ؛ در واقع ادله تاریخی و روائی بیانگر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) است .از طرف دیگر دلیلی بر رحلت ایشان در دست نیست . به دلایل گوناگون نقلی ثابت شده که ایشان عمری متفاوت از عمر عادی انسان ها خواهند داشت ، پس اثبات می شود که در این زمان حضرت(عج) تنها واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد(۲)
البته اصل حیات طولانی حضرت که از موارد اعجاز و عنایات ویژه خداوند است ، همانند هر معجزه و امر خارق العاده ای قابل اثبات و استدلال عقلی نیست . تنها کمک عقل در این زمینه آن است که بدانیم عقل برانکار آن دلیلی اقامه نمی کند . اصل این امر از نظر عقل محال و ناممکن نیست . با اثبات این حقیقت می توان گفت از نظر عقل عمر طولانی حضرت ناممکن ومحال نیست .در نتیجه اگر دلیل دیگری بر اثبات این عمر طولانی اقامه شود ، می تواند به کمک این دلیل عقلی مورد پذیرش و قبول قرار گیرد .

پی نوشت ها :
۱. فصلنامة انتظار، ج۱، ص ۶۶ - ۷۰.
۲. برخی از پژوهشگران بیش از صد نفر از دانشمندان اهل سنت را نام برده اند که در تألیفات شان ولادت امام مهدی(عج) را متذکر شده اند.

سلام .خداقوت. مقاله خوبی بود فقط به نظرم اگه برخی روایاتی رو که در شفاف سازی و توضیح این ایات اومده بیان می کردید خیلی ابهامات برای دوستان برطرف می شد .من خیلی استفاده کردم.امام زمان یارتان

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
یکی از مباحث مهم جامعه مطلوب امام زمان (ع) امکان و عدم امکان ایجاد آن است. عقیده داریم که این جامعه ایجاد خواهدشد ، زیرا خداوند و معصومان وعده آن را داده‌اند و وعده الهی تخلف ناپذیر است.
در قرآن آیات متعددی وجود دارد که به حکومت جهانی امام زمان (ع)و کارهائی که انجام می شود ، تاویل شده است. آیات مربوط به حضرت مهدی(عج) در قران مجید فراوان است. آیاتی که خبر از موضوعاتی می‏دهد، از قبیل:
نفی فتنه در کل جهان، غلبه دین خدا و یکتاپرستی، کامل گشتن نور خدا بر زمین، نابودی باطل، به ارث رسیدن زمین برای صالحان و پرهیزگاران و غلبه قطعی خط انبیا ، همگی در زمان حکومت قائم‏آل محمد (عج) صورت می‏پذیرد. متجاوز از یکصد آیه است(۱)که در این جا به بعضی اشاره می‌شود:
۱- حکومت مستضعفان
- «و نرید ان نمن علی‏الذین استضعفوا فی‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فی‏الارض‏.. ؛ (۲) بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم».
این آیه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسی و بنی‏اسرائیل نازل شده ، اما معنای آن عام بوده و بیانگر سنتی است که خداوند در میان مردم جاری ساخته است.
آیه بیان می‏کند که خداوند مستضعفان را بر مستکبران غالب سازد. آن ها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید. در حدیثی که «مفضل‏بن عمر» روایت کرده آمده است:
از اباعبدالله (امام صادق)شنیدم : پیامبر نگاهی به علی، حسن و حسین، علیهم‏السلام، انداخت. در حالی که گریه می‏کرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید.
مفضل می‏گوید: پرسیدم :معنای این سخن چیست؟ امام فرمود: معنا این است که شما امامان بعد از من خواهید بود. خداوند می‏فرماید: « بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. » (۳)
۲- حاکمیت صالحان
- «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان‏الارض یرثها عبادی الصالحون‏؛ (۴)
در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشته‏ایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد».
مراد از «زبور» زبور داود است. در سوره نساء (آیه‏۱۶۳) و سوره اسراء (آیه ۵۵) آمده است: «و اتینا داود زبورا؛ به داود زبور را ارزانی داشتیم».
زبور«مزامیر» است که در ضمن کتاب عهد قدیم آمده است. در این کتاب می‏خوانیم:
«از خشم دوری کن. از دشمنی بپرهیز، فریب کارهای ناشایست را نخور زیرا کسانی که کار ناشایست انجام می‏دهند برکنده خواهد شد... (۵)
کسانی که انتظار پروردگار را می‏کشند، وارث زمین می‏شوند (۶)
اما کسانی که به سکون و آرامش دست‏یافته‏اند، وارث زمین می‏شوند. در نهایت‏ سلامت ‏به کامجویی می‏پردازند. (۷)
زیرا خجستگان و برکت‏یافتگان از آن ها وارث زمین می‏شوند. نفرین شدگان از آن ها ریشه‏کن می‏شوند. (۸)
درستکاران وارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن می‏شوند. (۹)
۳- جانشینی مؤمنان
- «وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی‏الارض کما استخلف‏الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکون بی‏شیئا؛ (۱۰)
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داد که روی زمین جانشین دیگران شان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آن ها بودند، جانشین دیگران کرد. دین شان را، که بر ایشان پسندیده است، استوار سازد. وحشت شان را به ایمنی بدل کند. مرا می‏پرستند. هیچ چیزی را با من شریک نمی‏کنند».
یکی از آیات قرآنی که صالحان را به استقرار نظام توحیدی و انسانی بشارت می‏دهد، همین آیه است. در شأن نزول این آیه آمده است که به دنبال هجرت مسلمانان به مدینه و استقبال انصار از آنان، تمامی عرب بر ضد آن ها قیام کردند، به طوری که ناچار شدند اسلحه را از خود دور نکنند و با سلاح بخوابند و با سلاح برخیزند. ادامه این حالت توأم با ناامنی و اضطراب، بر مسلمانان سخت آمد. از پیامبر (ص) می‏پرسیدند که آیا زمانی خواهد رسید که آرامش حکمفرما گردد؟ آیه فوق در بشارت به آن ها نازل شد. گرچه نمونه‏ای از این زندگی ایده‏آل در اواخر عمر رسول خدا (ص) در مدینه حاصل شد، اما آیه یک قاعده کلی را بیان می‏کند و مصداق کامل آن حکومت مهدی (ع) است که طبق عقیده شیعه و سنی، سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‏کند. (۱۱)
در تفسیر المیزان، ذیل این آیه می‏خوانیم:
این جامعه طیب و طاهر، با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، دنیا از روزی که پیامبر(۱۲) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون چنین جامعه‏ای به خود ندیده، اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی
خواهد بود، چون اخبار متواتری که از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در خصوصیات آن جناب وارد شده، از وجود چنین جامعه‏ای خبر می دهد ‏ ابن حجر هیثمی می‏گوید:
۴- حاکمیت دین در جهان
- «هُوَ الَّذِی‌َّ أَرْسَل‌َ رَسُولَهُ بِالْهُدَی‌َ وَدِین‌ِ الْحَق‌ِّ لِیظْهِرَه‌ُ عَلَی الدِّین‌ِ کلِّه وَلَوْ کرِه‌َ الْمُشْرِکون‌؛(۱۳)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
این آیه با اندکی تفاوت در دو مورد دیگر نیز آمده (۱۴) تصریح شده است که اسلام‌، روزی سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. این وعده‌، تا کنون تحقق پیدا نکرده است‌. از امام صادق(ع) ‌در تفسیر این آیه نقل شده :
" به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقّق نیافته است. تنها زمانی تحقق می‌پذیرد که قائم خروج کند. در وقتی که او قیام کند، کسی که خدا را انکار نماید، در تمام جهان باقی نخواهد ماند". (۱۵)
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه‌می فرماید:
" وعده‌ای که در این آیه است‌، به هنگام ظهور مهدی آل‌محمد(ص) تحقق پیدا می‌کند. در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود، مگر این که به حقّانیت محمد(ص) اقرار می‌کند". (۱۶)
شهید مطهری بر اساس روایات و آیات جامعه آرمانی امام زمان را مطرح کرده است:
پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های‏ انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده‏آل، و بالاخره اجرای این ایده‏ عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالی قدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به " مهدی " تعبیر شده ، اندیشه‏ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی - با تفاوت ها و اختلاف هائی - بدان مؤمن و معتقدند زیرا این اندیشه، به حسب اصل و ریشه، قرآنی است.
این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزی نهائی ایمان اسلامی (۱۷)، غلبه قطعی صالحان و متقیان (۱۸)، کوتاه شدن دست‏ ستمکاران و جباران برای همیشه (۱۹) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت‏ (۲۰) را نوید داده است. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی‏ نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده، و طرد عنصر بدبینی‏ نسبت به پایان کار بشر است، که طبق بسیاری از نظریه‏ها و فرضیه‏ها فوق‏العاده تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی‏، " انتظار فرج " خوانده شده است . عبادت - بلکه افضل عبادات - شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک‏ اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می‏شود و آن اصل " حرمت یأس از روح‏ الله " است. (۲۱)
۵ـ گسترش عدل و دادگری
" اعْلَمُوَّاْ أَن‌َّ اللَّه‌َ یحْی‌ِ الاْ َرْض‌َ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می‌کند".
از خصوصیات عصر ظهور حضرت مهدی‌برپا داشتن عدل و دادگری است‌. عدالت یکی از مولفه‌های مهم جامعه امام زمان است. در پرتو عمل به دستورهای اسلام‌، امنیت‌، صلح و آرامش‌، در زمین ایجاد می‌گردد. ظلم و ستم قطع می‌شود. برکت و توسعه روزی در آن زمان‌، برای توده مردم فراهم می‌گردد. فقیر و مستمند در جامعه پیدا نمی‌شود. امام باقر(ع) فرمود: "منظور زنده شدن زمین به وسیله عدالت است‌، بعد از آن که با جور و ظلم مرده باشد".
حضرت فرمود: "خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدی‌زنده می‌کند، بعد از آن که مرده باشد. منظور از مردن زمین‌، کفر زمینیان است". (۲۲)
زمین دارای دو حیات است‌؛ حیات مادّی که منظور فراوانی نعمت و برکت در روزی است‌،
حیات معنوی که مراد، برپایی عدل و ایجاد امنیت و آسایش و توجه به خدا و معنویات است. هر دو در زمان ظهور امام زمان‌تحقّق می‌پذیرد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. به ترتیب: انفال(۸) آیه ۳۹؛ توبه(۹) آیه ۳۳؛ صف(۶۱) آیه ۸؛ اسراء(۱۷) آیه ۸۱؛ انبیاء(۲۱) آیه ۱۰۵؛ مجادله(۵۸) آیه ۲۱. بیش از صد آیه مربوط به ظهور مهدی(ع) را مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجه جمع‏آوری نموده است.
۲. قصص (۲۸)، آیه ۵.
۳. معاني الأخبار- ترجمه محمدى‏،ج۱،ص۱۸۸،دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۷۷ ش‏،نوبت چاپ: دوم‏
۴. انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۵. زبور داود، مزمار ۸-۹.
۶. همان، مزمار ۱۰.
۷. همان، مزمار۱۱.
۸. همان، مزمور۲۲.
۹. همان، مزمار۲۹.
۱۰. نور (۲۴) آیه ۵۵.
۱۱ . تفسیر نمونه، ۱۴، ص ۵۲۶ و ۵۳۰. تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، ۱۳۷۴ هـ . ش ،
۱۲. تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۲۹، ص ۲۲۴.چ پنجم ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، ۱۳۷۴ش
۱۳. توبه(۹)آیه۳۳.
۱۴. صف‌(۶۱) آیة ۹ و فتح‌(۴۸) آیه۲۸.
۱۵. تفسیر نورالثقلین‌، ج ۲، ص ۲۱۱ ؛ تفسیر نمونه‌، ج ۷، ص ۳۷۳.
۱۶. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏۱۱، ص ۷۶
۱۷.توبه(۹) آیه ۳۳.
۱۸.صف(۶۱) آیه ۹.
۱۹.انبیا(۲۱) ۱۰۵.
۲۰ . قصص(۲۸) آیه ۵ ۴.
۲۱.قیام و انقلاب مهدی ،شهید مطهری ، ص ۵ به بعد،صدرا
۲۲. تفسیر صافی‌، فیض کاشانی‌، ج ۵، ص ۱۳۵ ‏‏، انتشارات الصدر، تهران‏، ۱۴۱۵ ق‏ ؛ تفسیر نمونه‌، ج ۲۳، ص ۳۴۳.

اینا چه ربطی به امام زمان داره؟؟؟ مردم رو مسخره کردین؟؟؟؟خداوند در قران صراحتا فرموده که من حجتم را با شما تمام کردم با فرستادن حضرت محمد.یه کم واقع نگر باشین.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود گرچه با آمدن مقام ختمی مرتبت دوره نبوت کامل شده وحجت بر مردم تمام گردیده ولی باید توجه داشت :
-اولا :
انسان موجودی خردمند و مختار و در عین حال کمال جو است؛ از این رو و با توجه به کمی آگاهی، نیاز به هادی و راهنما دارد، تا او را در مسیر کمال و تعالی هدایت و راهنمایی کند. و اين هادیان بشر- كه ضرورت وجودشان ذكر شد- گاهی در کسوت پیامبر و نبی و زمانی، در کسوت امام اند.
طبق قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی، هر نوع آفرینش از راه تکوین و آفرینش به سوی کمال و سعادت، هدایت و رهبری می‌شود؛ نوع انسان نیز- که یکی از انواع آفرینش است- از کلیت این قانون عمومی مستثنی نیست. انسان از راه غریزه واقع بینی و تفکر اجتماعی در زندگی خود به روشی خاص باید هدایت شود که سعادت دنیا و آخرتش را تأمین نماید!
باید به نوعي، اعتقادات و وظایف عملی خود را درک نموده، روش زندگی خود را با آن ها تطبیق کند تا سعادت و کمال انسانی خود را به دست آورد.
تنها راه درک این برنامه زندگی- که به نام دین نامیده می‌شود- راه عقل نیست؛ بلکه از راه دیگری هم - كه به نام وحی و نبوت كه در برخی از پاکان جهان بشریت به نام انبیا یافت می‌شود- مي‌تواند باشد.
پیامبران، وظایف انسانی مردم را به وسیله وحی از جانب خدا دریافت داشته، به مردم می‌رسانند تا در اثر به کار بستن آن ها تامین سعادت کنند.
روشن است که این دلیل، چنان که لزوم و ضرورت چنین درکی را در میان افراد بشر به ثبوت می‌رساند، هم چنین لزوم و ضرورت پیدایش افرادی را هم که پیکره دست نخورده این برنامه را حفظ کنند و در صورت لزوم به مردم برسانند، به ثبوت می‌رساند.
چنان که از راه عنایت خدایی لازم است اشخاصی پیدا شوند که وظایف انسانی را از راه وحی درک نموده، به مردم تعلیم کنند، هم چنان لازم است که این وظایف انسانی آسمانی برای همیشه در جهان انسانی محفوظ بماند و در صورت لزوم به مردم تعلیم داده شود، یعنی پیوسته اشخاصی بايد وجود داشته باشند که دین خدا نزدشان محفوظ باشد و در وقت لزوم، در متن جامعه‌ي بشري پياده گردد.
کسی که متصدی حفظ و نگاهداری دین‌ آسمانی است و از جانب خدا به این سمت اختصاص یافته، امام نامیده می‌شود.
بنابراین به همان دلیل که انسان برای حیات معنوی و به دست آوردن معارف وحیانی نیاز به پیامبر دارد، به همان دلیل هم نیاز به امام دارد، چون انسان، موجودي مکلف است و تکالیف دینی خود را از طریق پیامبر و بعد از او، از طریق امام معصوم به دست می‌آورد و راه دیگری برای آن وجود ندارد.
در اين ميان، مناظره هشام با برخي از عالمان اهل سنت شنيدني است.
هشام مي‌گويد:
روزي نزد عمرو بن عبيد، عالم اهل بصره رفتم و به او گفتم : مسافرم، اجازه دهيد سؤالي از شما داشته باشم، اجازه داد؛
گفتم : چشم داريد؟
گفت : اين چه سؤالي است كه مي‌پرسي؟
گفتم :سؤالات من از همين نوع است!
گفت: گرچه سؤال احمقانه‌ايي است، ولي بپرس.
سؤال خود را مجددا تكرار كردم.
گفت: بلي چشم دارم.
گفتم: با آن چكار مي‌كنيد؟
گفت: رنگ ها را مي‌بينم.
سؤال كردم: آيا زبان داريد؟
گفت: بلي.
گفتم :با آن چكار مي‌كنيد؟
گفت: طعم غذا را مي‌چشم.
سؤال كردم: قلب داريد؟
گفت: بلي.
گفتم: با آن چكار مي‌كنيد؟
گفت: هرچه حواس پنجگانه درك كند، با آن تمييز و تشخيص مي‌دهم.
گفتم: آيا اين حواس، از قلب تو بي‌نياز نيست؟
گفت: هر گاه حواس در درك آنچه مي‌يابند، دچار اشتباه شوند، به قلب مراجعه مي‌كنند و مشكل درك‌شان را برطرف مي‌سازند.
به او گفتم :پس خدا قلب را براي برطرف ‌كردن شك و اشتباه در درك حواس پنجگانه آفريده، پس چگونه خداوند بندگان خود را بدون امام و راهنما رها ‌كند كه هنگام حيرت، شك و اختلاف به او مراجعه نكنند؟
او سكوت كرد و چيزي نگفت. (۱)
بنابراين معلوم مي‌شود كه نياز انسان به امام معصوم كم تر از نياز اعضا و حواس او به قلب نيست! اگر انسان در زندگي به قلب نياز دارد، در امور حيات معنوي هم به امام معصوم نيازمند است.
- دوم:
نیاز انسان به امام معصوم (ع) در ساحت امامت و هدایت باطنی اعمال اوست؛ امام همچنان که نسبت به ظاهر اعمال بشر پیشوا و راهنماست، در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد؛ اوست قافله سالار کاروان انسانیت که از راه باطن به سوی خدا سیر می‌کند.
بسیار اتفاق می‌افتد که یکی از ما کسی را به امری نیک یا بد راهنمایی مي‌کند، در حالی که به گفته خود عامل نمي‌باشد، ولی هرگز در انبیا و امامان معصوم (ع) که هدایت و رهبری‌شان به امر خداست، این حالت تحقق پیدا نمی‌کند. ایشان به راهی که هدایت می‌کنند و رهبری آن را برعهده دارند، خود نیز عامل‌اند.
اين هاديان خود در تحت هدايت خالق هستي قرار دارند و آن‌ها با هدايت الهي، هاديان ديگران به سوی حیات معنوی می‌باشند؛ زیرا خدا، تا زماني كه کسی را هدایت نکند، هدایت دیگران را به دست او نمی‌سپارد و هدایت خاص خدایی، هرگز تخلف بردار نیست.
بنابراین امام معصوم- که نه تنها در ساحت ظاهر- بلکه در ساحت باطنی و حیات معنوی نیز رهبر بشر است و حقایق اعمال با رهبری او سیر می‌کند و انسان به وجود چنین فرد معصوم و هدایتگري نیاز مبرم دارد؛ زیرا ولایت و رهبری باطنی اعمال بر عهده اوست.
اوست که حیات معنوی مردم را تنظیم می کند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق می‌دهد.
پس: بدیهی است که حضور و غیبت جسمانی امام در این گونه امور تفاوتی ندارد. امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانی آن ها پوشيده است. (۲)
-سوم:
امام معصوم نه تنها برای آدمیان در ساحت تشریعی و اموری نظیر هدایت ظاهری و باطنی که به تفصیل بیان شد، مورد نیاز است، بلکه وجودش در نظام آفرینش لازم است و عالم و آدم به او نیازمندند، از این رو در آموزه‌های دینی در این باب آمده:
«لو بقیت الارض بغیر امام لساخت ؛(۳) اگر زمین بدون امام بماند، از هم متلاشی می گردد».
در روایت دیگري فرمود:
«لو ان الامام رفع من الارض ساعه لماجت باهلها کما یموج البحر باهله؛ (۴) اگر امام لحظه‌ایی روی زمین نباشد، زمین همانند دریا دچار تلاطم شده و بر ساکنانش موج پیدا می‌کند».
بر اساس این گونه روایات که تعدادشان هم زیاد است(۵) به دست می‌آید که نیاز عالم و آدم به وجود امام از نیاز آن ها به هوا و اکسیژن بیش تر است؛ زیرا با نبود هوا تنها موجودات زنده از حیات ساقط می‌گردند، ولی با نبود امام عالم از هستی ساقط می‌شود.
از این رو در برخی دعاها درباره وجود مقدس حضرت مهدی (عج)آمده:
«ثم الحجه الخلف القائم المنتظر المهدی المرجی الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبت الارض و السماء؛(۶)
سپس حجت جانشین، قائم منتظر مهدی که امید جهانیان به اوست، آن که عالم به برکت فیض وجود او باقی است و به يمن وجود او مردم روزی می خورند و به وجود او، آسمان و زمین استوار و برقرار است».
بنابراین از هر نظر انسان نیازمند امام است و بدون امام، نظام هستی در هر دو ساحت تکوین و تشریع، دچار مشكل خواهد شد؛ بلکه از هم فرو خواهد پاشید.

پی‌نوشت‌ها:
۱. کلینی، كافي ج۱، ص۱۷۰، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ ق.
۲. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، ص ۱۱۹ تا ۱۵۲، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۴۸ ش.
۳. کافی ج ۱، ص ۱۷۹، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ ق.
۴. همان .
۵. همان .
۶. مفاتیح الجنان، ص ۱۵۶.

------به او گفتم :پس خدا قلب را براي برطرف ‌كردن شك و اشتباه در درك حواس پنجگانه آفريده، پس چگونه خداوند بندگان خود را بدون امام و راهنما رها ‌كند كه هنگام حيرت، شك و اختلاف به او مراجعه نكنند؟
او سكوت كرد و چيزي نگفت. (۱)------

یعنی شما هنگام حیرت و شک و اختلاف به امام زمان مراجعه می کنید؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

با سلام .
ادله ضرورت وجود امام همان گونه كه از عنوانش هويدا است ،ضرورت وجود امام و حجت الهي را در هر عصري بيان مي كند . اين با ضرورت حضور امام متفاوت است. آنچه كه ما در غيبت امام زمان داريم ،عدم حضور امام است ،به صورت آشكار در ميان امت ،نه عدم وجود امام زمان در ميان امت.
بنا بر اين منافاتي بين اين دو مطلب نيست. يعني به حكم ادله ضرورت وجود امام قائل به وجود امام در زمان غيبت هستيم ،ولي به خاطر وجود برخي موانع اين وجود ظاهر و آشكار نشده است، به گونه اي كه هر كس كه بخواهد بتواند با او ديدار كند.
شايد سوال از اين جا نشات گرفته باشد كه ادله ضرورت وجود امام ، امام را اثبات مي كند كه به امور امت رسيدگي كند و آنان را هدايت كند و چون امام غائب ، آشكار نيست و مردم نمي توانند به راحتي به حضور ايشان برسند، پس اصلا مفيد نخواهد بود و وجودش مثل عدمش مي باشد.
مي گوئيم كه حضور امام در ميان امت علاوه بر وجودش يكي از فوائد وجود امام است ، نه همه فوائد او كه اگر اين گونه بود و امام غائب بود ،همه فوائد از دست رفته باشد و وجودش مثمر ثمر نباشد. بسياري از فوائد و خيرات است كه بر وجود امام مترتب است . وجود امام براي تحقق آن ها ضروري است. بنابراين اگر حضور امام نباشد ،وجودش مفيد است و امت از فوائد ديگر وجود امام بهره مند مي شوند. ثمراتي مانند هدايت تكويني و وساطت فيض براي عالم كه از شئون رتبه تكويني امام است كه بستگي به حضور امام به صورت ظاهر در ميان امت ندارد.
به همين علت است كه وجود امام غائب در بيان پيامبر به خورشيدي مي ماند كه پشت ابرها پنهان است. مردم خورشيد را نمي بينند و به طور كامل از نور آن برخوردار نيستند ، ولي اين گونه هم نيست كه از اساس از نور خورشيد بي بهره باشند. چرا كه وقتي خورشيد در آسمان است اما پشت ابر باز روز است و با شب متفاوت است كه شب زمان نبود خورشيد است.
نور كم خورشيد پشت ابر زندگي را تداوم مي بخشد . اگر همين نور كم نبود، مانند شب همه جا را ظلمت و تاريكي و مرگ و نااميدي فرا مي گرفت.
جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر پرسيد: شيعه در زمان غيبت قائم به وجود ايشان بهره مي برد ؟ پيامبر فرمود : بلي قسم به آن كسي كه مرا به نبوت برگزيد ، شيعيان به وجود و به نور ولايت او در زمان غيبت منتفع مي شوند و كسب نور مي كنند مانند انتفاع و بهره مندي از خورشيد ،هر چند زماني باشد كه ابرها آن را پوشانده باشند.(۱)
در روايت ديگري نيز به اين دو مطلب ( ضرورت وجود حجت الهي و عدم منافات آن با غيبت حجت الهي ) اشاره كرده و چگونگي بهره مندي مردم از وجود امام در زمان غيبت را بيان فرموده است :
« عَنِ الصَّادِقِ قَالَ لَمْ تخلو [تَخْلُ‏] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ ع فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ ؛
امام صادق فرمود : هيچ برهه اي از زمان از زماني كه آدم خلق شد، زمين خالي از حجت الهي نبود . حال يا ظاهر و شناخته شده بود يا غائب و پوشيده و پنهان . نيز از حجت الهي خالي نخواهد ماند تا روز قيامت، چرا كه اگر حجت الهي بر روي زمين نباشد، خدا عبادت نمي شود.
سليمان ( راوي حديث ) پرسيد : پس مردم چگونه از حجت الهي كه غائب است و مستور و پنهان بهره مند مي شوند؟ فرمود: همان گونه كه از خورشيد زماني كه ابرها آن را پوشانده باشند بهره مند مي شوند.(۲).

پي نوشت :
۱. بحار الانوار ،ج ۵۲ ، باب « علة الغيبه و كيفية انتفاع الناس به في غيبته » ، ص ۹۲-۹۳.
۲. همان ، ص۹۲.

چه می فرمایید شما دوستان؟ فقط کمی از عقل و منطق و «علم» کمک بگیرید تا ببینید که این افسانه ها صرفا برای هدایت انسان به اخلاق و انسانیت هستند.. حالا یکجای زمین به نام عیسی منتظرند، یک گوشه آفریقا به نام دیگری، یک گوشه خاورمیانه هم شما بدین شکل در انتظارید و بواسطه همین انتظار هم کاربدی نمی کنید و انسان خوبی خواهید بود بطور مثال. فقط کمی تامل کنید که چرا باید همه ۱۲۴ هزار پیامبر در خاورمیانه رسالت داشته باشند؟!!! که منبع نفت است و از قدیم الایام منبع جنگهای قبیله و توحش! آیا در اروپا اگر یکی از این مقدسین رسالت می یافت می توانست باز هم از جوی ها و نهر ها و حوری پری ها بگوید؟ این ها همه برای عربستان ۱۴۰۰ سال قبل هستند که عرب نیاز به این وعده ها داشت تا از توحش دست بردارد و دختر زنده به گور نکند! و قص علی هذه. الان کمی با عقل و منطق، می رسید به پاسخ این افسانه ها .. پاینده باشید و همیشه برقرار. حق پشت و پناه شما. حق. فقط خودِ حضرت حق، پروردگار یگانه عالم. خلاص!

تصویر soalcity

سلام جسارتا
مطابق منطق و علم اول باید پیش فرض های غلط شما را کنار بگذاریم.
که رسالت منحصر به خاورمیانه نبوده: www.soalcity.ir/node/59
و پاداش های الهی نیز مطابق با فطرت بشر بیان شده و هیچ انسانی بی میل بدان ها نیست.
در ضمن آنکه بهتر است توجه بفرمایید: نمی توان برای هدایت به اخلاق و انسانیت به دروغ مستمسک شد. و هیچ عقلی نیز نمی تواند حکمت های الهی را نفی کند و فکر کند خدا جهانی را ساخته و هیچ غرض و هدفی از او نداشته که بخواهد بدون پیامبر و وحی، آنها را به حال خود واگذار کند.

بنابراین بهتر است بدون پیش داوری های غلط، و تمایل به نتیجه باطل، تحقیقی واقعی مبتنی بر عقل و علم داشته باشید.

آیا امام زمان همون مهدی(ع) هست یا نه هر زمانی ما یه امام زمان داریم و این مهدی(ع) که از نسل پیامبر است در آخر ظهور می کنه و عمر طولانی نداره بلکه همون زمان ها به دنیا میاد و به عنوان امام زمانه آخر الزمان ظهور می کنه این شبهه رو جواب بدید چون خیلی ها سوالشون همینه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
امام زمان همان مهدی موجود وموعود است که بدنیا آمده وهم اکنون عالم و آدم در پرتوی وجود او زندگی می کنند لذا در برخی دعاها درباره وجود مقدس حضرتش آمده:
«ثم الحجه الخلف القائم المنتظر المهدی المرجی الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبت الارض و السماء؛(۱)
سپس حجت جانشین، قائم منتظر مهدی که امید جهانیان به اوست، آن که عالم به برکت فیض وجود او باقی است . در پرتوی وجود او مردم روزی می خورند. آسمان و زمین استوار و برقرار است».
بنابراین انسان نیازمند امام است . بدون امام نظام هستی در هر دو ساحت تکوین و تشریع دچار مشکل است ،بلکه از هم فرو خواهد پاشید.

پی‌نوشت‌ها:
۱.مفاتیح الجنان، ص ۱۵۶.

------بر اساس این گونه روایات که تعدادشان هم زیاد است(۵) به دست می‌آید که نیاز عالم و آدم به وجود امام از نیاز آن ها به هوا و اکسیژن بیش تر است؛ زیرا با نبود هوا تنها موجودات زنده از حیات ساقط می‌گردند، ولی با نبود امام عالم از هستی ساقط می‌شود.------
با توجه به این که براساس فسیل های موجود عمر زمین به چند میلیارد سال میرسد در حالی که عمر حضور حیوانات و درختان و انسان ها کمتر از یک میلیارد سال است و قبل از حضور انسان ها در زمین عالم از هستی ساقط نشده بود - این را چگونه توجیه می کنید.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

با سلام .
گرچه وجود عنصری انسان کامل بعد از عالم خلق شده ولی وجود نوری او اولین آفریده نظام هستی است لذا بر اساس روايات و آموزه هاي عرفاني نخستين فيض الهي كه از غيب هستي ظهور نموده حقيقت وجود ختمي مرتبت است(۱). و در روايات نيز اين حقيقت اشاره شده مثلا رسول خدا فرمود: (( اول ما خلق الله نوري)) (۲) اولين چيزي كه خدا آفريد نور وجود من بود. و يا فرمود: (( اول ما خلق الله روحي)) (۳) اول چيزي را كه خدا خلق كرد روح من بود. و به تبع نور وجود آن حضرت نور اهل بيت(ع) او هم نخستين آفريده خواهد بود. لذا در روايتي آمده: (( ان الله كان اذ لا كان و خلق نور الانوار و هو النور الذي خلق منه محمد و عليا))(۴) خداوند بود و چيزي خلق نشده بود، آنگاه نور الانوار را آفريد و نور محمد و علي را از آن نور خلق نمود.
و برخي از عارفان نيز در اين باره مي گويند: آنگاه كه خداوند اراده فرموده هستي را بيافريند تجلي فرمود كه از آن نوري پديد آمد و نزديكترين وجود را دريافت آن نور حقيقت وجود محمد (ص) بود كه از آن به عقل ياد مي شود. پس حقيقت آن حضرت اولين وجودي است كه در نشئه هستي ظاهر گرديده و نزديك­ترين فرد به او علي ابن ابي طالب (ع) است كه سر انبياء و امام عالميان است.(۵)
بر اساس اين گونه آموزه هاي متعالي معلوم مي شود كه نور حقيقت وجود پيامبر و به تبع او نور حقيقت وجود اهل بيت (ع) قبل از خلقت زمان و زماني ها آفريده شده است، ولي اين به معناي ازل بودن آنها نيست، چون ازليت از آن خداوند است و تنها او اول مطلق و ازلي است. مگر اينكه بگويم ازليت ذاتي از آن خداوند است و حقيقت نور وجود پيامبر و اهل بيت ازل نسبي و ازل زماني است.(۶)
با توجه به این نکته مشکل باد شده کاملا بر طرف می گردد
پی‌نوشت‌ها:
۱. عبد الرحمن جامي، اشعه اللمعات نشر گنجينه، تهران، بي تا، ص ۲۴۴.
۲. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار،نشر دارالاحياء التراث العربي، بيروت ۴۰۳ ۱، ق. ج۵، ص۴۴.
۳. همان، ج۵۴، ص۳۰۹.
۴. كليني، محمد ابن يعقوب اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران ۱۳۸۸ ق، ج۱، ص ۴۴۲.
۵. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، نشر دار صادر بيروت بي تا، ج۱، ص ۱۱۹.
۶. مهدي الهي قمشه، حكمت الهي، نشرانتشارات قزويني، تهران ۱۳۶۳ ش. ج ۱ ص ۳۰۳.

با سلام
ضمن احترام به نظر همه دوستان، متاسفانه ايات ذكر شده ارتباط خيلي قوي با امام زمان ندارد و به نظر ميرسد موضوع به اين مهمي و سرنوشت سازي بايد به وضوح و به كرات در قران ذكر ميشد.
با فرض اثبات وجود منجي در قران ، ارتباط دادن ان با امام دوازدهم شيعيان بسيار كار مشكلي ميباشد، و اطلاعات تاريخي از ولادت و امامت امام مهدي بسيار محدود ميباشد به حدي كه كار تحقيقاتي جدي نميتوان انجام داد، و اظهار نظر قطعي كار مشكليست.
انتقاد جدي كه به شيعيان و ان هم در عصر جديد وارد ميباشد هم تراز دانستن جايگاه امامان با پيامبران و يا حتي بالاتر از پيامبران ميباشد، به طوري كه در رفتار هاي برخي از افراطيون ميتوان ناديده گرفتن خداوند و مقصود و محبوب قرار دادن امامان را به وضوح ديد.
موضوع مهم ديگر كه در دهه هاي اخير تاثير جدي بر مسايل مهدويت و شيعيان داشته ، مسايل سياسي ميباشد كه حكومت به دنبال ايجاد هويت ديني مستقل و بسيج عمومي مردم در وزن كشي هاي سياسي منطقه ميباشد. بر همين اساس مسايلي چون مهدويت يا امامت و يا حادثه كربلا و مشخصا پياده روي اربعين را چنان برجسته ميكند كه از اصل موضوع كه توحيد و نبوت و معاد ميباشد فراتر ميرود،زيرا اين موارد هويت شيعي دارد و از ديگر مسلمانان متمايز ميباشد و بهره برداري سياسي دارد.
خداوندا همه ما را به راه راست هدايت بفرما.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
بر خلاف گفته شما شیعیان ائمه را پرتوی از نور پیامبر می دانند نه برتر بر او .
چه اینکه توجه دارید که شیعه در طول تاریخ مظلوم و مهجور وگوشه گیر وگم نام بوده چند صباحی به بر کت انقلاب اسلامی کمی ظهور وتجلی نموده
دشمنان از هر و به هر بهانه ای بر او حمله می کند .
دلا یل مهدویت مثل آفتاب روشن است ولی چشم بصیرت می خواهد تا آنها را ببند .

يكي از دلايل حيات حضرت حجت(عج) در عصر غيبت، آيات سوره قدر است: «فرشتگان و روح به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت ها را فرود مي‌آورند». نكته مهم، واژه «تنزل الملائكة و الروح» است كه فعل مضارع معناي استمرار را مي‌رساند. قيدي براي آن معين نشده تا بگوييم نزول در سال خاصي بوده و تمام شده، بلكه هر سال شب قدري دارد. (۱) هر شب قدر، ملائكه و روح، امر پروردگار را نازل مي كنند. جايگاه نزول امر، قلب مقدس ولي عصر (عج) مي‌باشد.
امام جواد (ع) به شيعيان توصيه كرده‌اند كه به وسيله اين آيه با آن ها (مخالفان امامت) استدلال كنيد؛ «اي شيعيان! به آيه "انا انزلناه في ليلة مباركة" استدلال كنيد. اين سوره (دخان) پس از رسول خدا، خاصّ ولي امر در هر عصري است». (۲)

۱. ثقة الاسلام كلينى، اصول كافي، كتاب الحجة، باب في شأن انا انزلناه في‌اليلة القدر و تفسيرها، حديث ۲، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۶۵ ه ش.
۲. اصول كافي، همان، ج ۱، ص ۲۴۵.

امام زمان خطاب به اخرین نائببش: بعد از تو از امتم کسانی می گویند که با من در آشکار و نهان ارتباط دارند بدان که آنان بزرگترین دروغگویان می باشند.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
در این باره می گوییم: به نظر می رسد که سخن درست این است که بگوییم: با تقوا و معنویت و قابلیت می توان به حضور آن امام همام رسید، چنان که برخی از بزرگان به حضورش رسیده اند.
روایاتی که دلالت بر منع ملاقات دارند، ناظر بر این است که جلوی هر گونه سوء استفاده از ادعای دیدن امام زمان گرفته شود و هر کس ادعای رؤیت امام زمان (ع) را نکند. با توجه به این که این توقیع شریف هنگام فوت آخرین نایب امام زمان صادر شده و بر اساس قرینه ای که در خود توقیع است، مراد از دروغ‏گو بودن مدعی مشاهده بعد از صدور توقیع، ادعای ارتباط و نیابت از جانب حضرت است .

سلام به همه دوستان ... بنده انداره فهمم میدونم بیشترش با تحقیق هم اثبات نمیشه چون قدرت خدا بالا تر از همه هست..مثال اگه به انتهای اخرت فکر کنید مغزتون هنگ میکنه یا چرخش منظم زندگی بدون افرادی که سعادت زیارت مولا مهدی رو داشتن شیخ رجبعلی خیاط سید علی قاضی ایت اله بهجت و و خیلی ها . برای بنده مهم این هست و بود به درک برسم سعادت دیدن و خدا یاید بده حالا این درک چیه : حق مردم نخوردن واجبات و به جا اوردن اقا رو میخواهیی خوشخال کنی گناه نکن ایشون نظر میکنه ..مثال ریزه به کارامون دقت کردیم؟ همین رانندگی چراغ قزمر رد میکنیم با سرعت زیاد میریم این حق الناس نیست ؟ این امام زمانمونو نارحت نمی کنه ؟ اقا اب و به اندازه مصرف کنیم برای وضو چرا اب بازه ما سرکون گرم کارهای دیگه هست دروغ نگیم غیبت نکنیم ابرو نبریم همشو جمع کنیم تازه افتادیم جاده که امام زمان و حدا خوشحال میشن.من ۹ سال پیش مشروب میخوردم یه جا بد گیرکردم به خدا با یا مهدی ادرکنی ۳ ثانیه درست شد ذکری تو ذهنم نبود رسید به زبون یبارم و عاشق بشم ..این که اسم مولا میاد عاشقونه هستی خالت خوب میشه یعنی هواتو داره ... بجای تفسیر بیایم امام زمانمونو نارحت نکنیم و اهل کوفه نشیم ...نامردیه یه حضرت حضور ذاره اعمال همه ما به دستش میرسه حالا فکر کنید این نامه هرچی توبه کرده بودیم باز توش باشه بی انصافیه ... الان سعادت دیدن مولا رو شما پیدا کردی بعدش چی ؟ بعدش عوض میشی ؟ اگه ما ادما باشیم ۲ هفته بعد روز از روز روزی از نوع فقط میشینیم نعریف میکنیم اقامونو دیدم پر میدیم جا پز دادن برای هم دعا کنیم گناه نکینیم تا اقا راضی باشه نماز سر وقت بخونبم خدا و مولا راضی باشن تند نشیم خوش رو باشیم نا شکری نکنیم الهی خدا ما رو تربیت کنه در مقام درک برسیم فهمشو پیدا کنیم ۲ رکعت نمار بخونیم هر کی بدی کرده به ما ببخشیمش خدا هم گناه مارو ببخشه اون زندگی میشه مهدوی وار بعد بارون نعمته میریزه به سر ادم ....دعا کنیم برای هم مسلمون یر مسلمون فرق نداره بنده بندست که خود حودا مارو ادم کنه و تربیت کنه ....به حق ظهوره مولا و قرار داشتن در دل مولا صلوات بفرستین... التماس دعا

سلام .منم موافقم
واینکه به نظر من بهتره اول از هر چی اینه که خدا رو بشناسیم بهتره به جای هر کتابی قرآن رو با معنیش بخونیم چون کتاب واسه خوندنه و فهمیدنه و درک کردنه هربار که قرآن رو میخونی مطالب جدیدتری یاد میگیری تا جایی که انشالله هر بار که بخونی واست بشه تذکر و یادآوری وعده های خدا ...کتاب خدا رو بخونین هیچ کتابی ،حدیثی و راهنمایی بهتر از قرآن پیدا نمیکنین مطمئن باشید

با درود: پاسخهای شما برای من توجیح پذیر نبود که چرا در هیچ کجای قران نام امامان و امام مهدی که اینهمه ما شیعیان انها را مهم و بزرگ میدانیم برده نشده است. در قران
از مواردی بسیار کوچک و بی اهمیت نام برده ولی در مورد امامان هیچ سخنی گفته نشده است!!! ممکن است ما امامان را خیلی بزرگ و مهم کردیم؟ ما شیعیان اعتقاد داریم امامان به تمام علوم زمان خود اگاه بودند.. علم غیب میدانستند.. شفا میدادند . ولی حادثه ضربت خوردن حضرت علی این سه خصوصیت را ثابت نمیکند و بر خلاف ان است. امام علی ضربت خوردند. امام حسن و امام حسین اگر علم طب میدانستند چرا خودشان پدر را طبابت نکردند بلکه دنبال طبیب فرستادند؟! طبیب بعد از معاینه گفت کاری از دستش بر نمیاید امام حسن و امام حسین پرسیدند چرا؟ طبیب گفت زیرا شمشیر الوده به زهر بوده است . فرزندان امام و حاضرین زار زار گریه کردند. اگر امامان علم غیب میدانستند ،چرا دو امام از سمی بودن شمشیر خبر نداشتند.؟ بلکه طبیب به انها گفت. وقتی هردو امام از مداوای پدر تقریبا نا امید شدند، چرا پدر را که بسیار دوست میداشتند شفا ندادند؟ و گذاشتند امام علی بر اثر زخم شمشیر از دنیا بروند؟ حتی شروع کردند به شیر دادن به امام علی که شاید به قول طبیب ذره ای اثر خوب داشته باشد. من اعتقاد دارم مراجع شیعه در بیان خصوصیات امامان خیلی افراط کردند . جالبه در موقع حادثه میگیم یا امام حسین . یا امام رضا. موقع قسم خوردن به حضرت عباس و سر امامان قسم میخوریم. در موقع بلند کردن بار یا کاری دیگر، میگوییم یا علی. ولی در هیچ یک از این موارد نمیگیم یا محمد. مگر محمد از علی بالاتر نیست؟ چرا نمیگیم یا خدا؟ مگر خدا از امامان و پیامبر بالاتر نیست؟ اینها را به عنوان یک سنت و فرهنگ بین ما جا انداختند. فکر میکنم کار درستی نمیکنیم.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام.
پاسخ به همه این سوال در یک پاسخنامه سبب طولانی شدن می شود لذا در ابن نوبت تنها به فراز اول سوال تان جواب داده می شود اگر خواستید به تدریج وجداگانه سایر سوال ها را مطرح نمایید تا جواب لازم تقدیم شود
انگیزه سیاسی از مهم­ترین عوامل تأثیر گزار در اجتماع بشری است. اگر کسی بگوید: پتانسیل انگیزه سیاسی نیرومندتر از دیگر انگیزه­ها است، سخن گزافی نگفته است. حتی گاه مشاهده می‌شود دیندار در تعاملات اجتماعی به جهت نیرومندی انگیزه سیاسی از ارزش‌‌های دینی و مسئولیت ناشی از آن فاصله می‌گیرد و به جهت جاه طلبی و نیل به آرمان‌‌های سیاسی دین را فدای آن می‌کند. برای این سخن نمونه بسیار است.
این انگیزه موجب شد که گروهی از مسلمانان بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) با به فراموشی سپردن و نادیده گرفتن وصیت‌هایش در سقیفه بنی ساعده برای تصدی امر حکومت به چانه زنی بپردازند.
آری مسلمانان بعد از رحلت پیامبر در امر حکومت با هم به نزاع برخاستند و دو دسته شدند.
گروهی در پی نظام خلافت بودند و به سقیفه بنی ساعده رفتند و سرانجام ابوبکر قدرت سیاسی را به دست گرفت.
گروهی دیگر در پی نظام امامت بودند و به طرفداری از امام علی(ع) برخاستند و انتقال قدرت سیاسی به حضرت را خواستار شدند، ولی به نتیجه نرسیدند؛ چرا که پتانسیل انگیزه سیاسی قدرتمند بود و این امر خود سدّی محکم در برابر بسیاری از استدلال­‌ها قرار گرفت و نگذاشت حیات سیاسی مسلمانان راه درست خویش را بپیماید.
نکته دوّم: قرآن کتاب هدایت و معجزه جاویدان:
قرآن کتاب هدایت بشر است، این هدایت فراتر از مرز‌های جغرافیایی و زمانی است.
قرآن کتاب هدایت تمامی بشر از زمان خاتم پیامبران به بعد است. قرآن با توجه به جهانی و جاودانی بودن دین اسلام "هدی النّاس"(۱) است؛ یعنی راهنمای همه‌بشر از زمان حضرت خاتم تا دمیدن صور اسرافیل است؛ به همین جهت خداوند به حفظ آن اهتمام ورزیده است. فرمود: "انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون؛(۲) قرآن را فرو فرستادیم و خود ما آن را حفظ می‌کنیم.
مشیت خداوندی به مصونیت قرآن از تحریف تعلق گرفته است، و این هم راهکار خاص خود را می‌طلبد، چرا که فرمود: "أبا الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب". (۳)
بعد از بیان این دو نکته، می‌گوییم:
قرآن کتاب هدایت است و همواره باید چراغ راه بشر قرار گیرد، تا شاهد صدقی برای رسالت رسول گرامی اسلام(ص) و دستور عمل زندگی بشر باشد. لازمة وصول به این هدف مصون ماندن قرآن از تحریف است که این هم در مشیت خداوندی نهفته است. این که خداوند وعده داده است که قرآن را از تحریفات مصون نگه می‌داریم، به گفته مفسران وحی، این امر راهکار می‌خواهد.
یکی از راهکار‌های آن این است که قرآن در امر سیاسی (به این معنا که بعد از پیامبر چه فردی قدرت سیاسی مسلمانان را به دست بگیرد) که از پتانسیل قدرتمندی بهره­مند است، با شفّافیت وارد میدان کارزار نگردد؛ بلکه به گونه­ای رهنمود دهد که حساسیت جناح‌‌های سیاسی را برنیانگیزد و حکومت­‌ها به تحریف قرآن رو نیاورند.
با توجه به علم خداوندی از حوادث و رویداد‌های بعد از زمان پیامبر اگر در قرآن به امامت امام علی(ع) و یازده گوهر امامت از نسل حضرت با صراحت یاد می‌شد، مخالفان سیاسی این دوازده گوهر امامت به جای گفتن "حسبنا کتاب الله" می‌گفتند:
قرآن را قبول نداریم، یا می‌گفتند: برخی از آیات قرآن تحریف شده است. یا در پی مقابله بر می‌آمدند و می‌کوشیدند، تا اسم‌ها را تغییر دهند و به جای امامت امام علی(ع) امامت فلان فرد را مندرج می‌کردند. در چنین وضعیتی حکومت نه تن‌ها پشتیبان حفظ قرآن نمی­شد، بلکه یکی از عوامل بسیار مهم تحریف قرآن به شمار می‌آورد.
آیات سیاسی، یا به عبارتی رساتر آیاتی که به گونه­ای از بار سیاسی بهره­مند است و برخی از جناح‌‌های سیاسی می‌تواند، به نفع حرکت سیاسی خویش از آن کمک بگیرد، نه تن‌ها به صورت برجسته و مشخص نمود ندارد، بلکه در لابه لای دیگر آیات نیمه مخفی مانده است.
آیه تطهیر (انما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً)(۴) درباره عصمت اهل بیت پیامبر نازل شده، لیکن پیامبر دستور می‌دهد که این آیه را در میان آیاتی که درباره ‌زنان پیامبر است قرار دهند.
آیة ‌اکمال دین و اتمام نعمت (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً)(۵) بعد از حادثه غدیر و درباره امامت و ولایت امام علی(ع) نازل شده امّا به دستور پیامبر در بین آیاتی که درباره‌احکام خوردن گوشت‌ها و این که چه گوشت‌‌هایی خوردنش حرام است قرار گرفته است.
آیه تبلیغ (یا ایها الرّسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس) که قبل از حادثه غدیر خم نازل شد و پیامبر با نزول این آیه مأموریت یافت که امامت و ولایت امام علی(ع) را برای مردم تبیین نماید، در بین آیاتی قرار گرفته که مربوط به اهل کتاب است.
همه این آیات که در قرآن تنظیم شده است، به دستور پیامبر در جایگاه خویش قرار گرفته اند، بعید نیست که پیامبر این گونه چیدمان را برای جلوگیری از تحریف برگزیده باشد، چرا که این چیدمان حساسیت مخالفان سیاسی را بر نمی­انگیزاند، و از سوی دیگر هدف قرآن که "هدی للناس" و "هدی للمتقین" است، با توجّه به روایت و تفسیر نبوی در هدایتگریش، به وظیفه خود عمل کرده است.
در بررسی بیشتر از این موضوع می‌گوئیم:
از نگاه کلی­تر و عام­تر برای این مسئله دو جهت عنوان شده است:
یکی اینکه قرآن راه و روشی دارد و آن این است که در مـوضوعات غالبا می‌خواهد مطلب را به صورت اصل بیان کند، نه به صورت شخصی و فردی و ایـن خـود بـه عـنوان مزیتی برای قرآن محسوب می‌شود.
دیگر اینکه پیامبر و یا خداوند نمی‌خواست در این مسئله که به هر حال هوا و هوس­‌ها و انگیزه‌‌های انسان­ها در آنها بسیار قوی بوده و در آنها دخالت خواهد کرد، مـطـلبی به صورت صریح و آن هم در کتاب مقدس قرآن
طرح شود، زیرا خطر تحریف آیات و یا مهجوریت قرآن بسیار بود.
اگر این مسئله اتفاق می‌افتاد، آن گـاه متقن­ترین و مقدس­ترین سند اسلام خدشه دار شده بود.
پیامبر در گـفـتار خود به طور صریح فرمود: ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه. . . ) آیا صریح­تر از این هم ممکن است؟
از سوی دیگر شیوه قرآن مجید در باره ائمه هدی(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) و خانواده حضرت این است که به معرفی"شخصیت" ممتاز و برجستگی‏‌های آنان بپردازد، نه به معرفی "شخص".
قرآن مجید درموارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی­های رفتاری ائمه به­ویژه امیرالمومنین(ع) برداشته است از جمله:
۱- "و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا"، (۶) مفسرین بزرگ شیعه و سنی آورده‏اند که این آیه در شأن امیرالمومنین و خانواده ایشان است و مسئله روزه‏داری حضرت علی و. . . . و دادن افطار خود به مسکین و یتیم و اسیر در سه شب متوالی را به طور متواتر نقل کرده‏اند.
۲- "انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"، (۷)
در خصوص این آیه مقالات و کتب متعددی نگاشته شده و در اینکه شامل حضرت علی(ع) و فاطمه(س) و حسین(ع) است، نزد شیعه وسنی هیچ اختلافی نیست. تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران پیامبر است که با ادله متعددی علمای شیعه شمول آن را نسبت به همسران پیامبر(ص) رد کرده‏اند.
۳- "انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون"، (۸) شان نزول این آیه نیز در تمام تفاسیر معتبر شیعه و سنی در باره حضرت علی(ع) می‏باشد.
البته آیات بسیاردیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد اکتفا می‏کنیم.
در آیه اول اوج ایثار در شدت نیاز ؛در آیه دوم طهارت مطلق از هر کژی و کاستی و عیب و گناه ؛ در آیه سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر همراه با اوج اخلاص وخدا دوستی نمایان گردیده است.
البته در آیه سوم نکته دیگری وجود دارد که در قسمت بعد به آن اشاره خواهیم کرد.
شیوه ذکر شده حکمت‌های متعددی دارد از جمله:
۱- این مسئله می‌تواند آزمونی باشد تا کسانی که ایمان واقعی دارند، از افرادی که به ظاهر ایمان آوردند، شناخته شوند که آیا حقیقت را آن گونه که هست خواهند پذیرفت یا آن گونه که هوا‌های نفسانی شان اقتضا می‌کند، آن را تحریف خواهند کرد؟
۲-انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی شاید چندان نقشی در روشنگری نداشته باشد، بلکه نهایتا به نوعی تبعیت و پیروی کورکورانه می‏کشاند. البته این مانع از آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز معرفی شوند، ولی معرفی شخصیت معرفی الگوهاست. در نتیجه جامعه را به جای گرایش متعصب آمیز و جاهلانه به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاک‌ها و فضایل و امتیازات واقعی سوق می‏دهد.
معرفی شخصیت زمینه ساز پذیرش معقول است، در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب دافعه می‏شود. چه بسا در ذهن توده انسان‌ها کتاب آسمانی را در حد یک کتاب خانوادگی و قبیل‌های تنزل دهد.
این روش به­ویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته باشد یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد، بهترین روش است.
این مسئله دقیقاً در مورد امیرالمومنین و اهل­بیت(ع) وجود داشته است. برای شناخت درست این مسئله لازم است ابتدا شرایط و ویژگی­‌های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظرگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسئله نایل آییم.
به استثنای اندکی از مومنان برجسته اکثر جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بیت به­ویژه امیرالمومنین(ع) پذیرش نداشتند. پیامبر نیز در مقاطع مختلف با دشواری‌های زیادی مسئله امامت را مطرح می‏ساختند و در هر مورد با نوعی واکنش منفی و مقاومت رو­ به­رو می‏شدند. دلایل این امر متعدد است از جمله:
الف) بسیاری از آنان کسانی بودند که تا چند صباحی قبل در صف مخالفان اسلام قرار داشتند و رویاروی خود و شمشیر علی (علیه‏السلام) را دیده و از همان جا کینه وی را به دل گرفته بودند، چنان که حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از علل رویگردانی مردم از آن حضرت را همین نکته (نکیر سیفه) بیان فرمود.
ب)تفکرات و سنن غلط جاهلی هنوز براندیشه مردم حاکم بود. اموری مانند سن و. . . را در امور سیاسی دخیل می‏دانستند. به خاطر جوان بودن حضرت علی(ع) وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمی‏دانستند.
ج) این تفکر خطرناک در سطح جامعه رایج بود و توسط کسانی تبلیغ می‏شد که پیامبر(ص) درصدد آن است که خویشان خود را برای همیشه بر مسند قدرت و حکومت بنشاند. در این راستا خدمات ارزنده پیامبر را نیز نوعی بازی سیاسی و منفعت شخصی و خانوادگی تفسیرمی‏کردند که برای چنگ اندازی به حکومت برای خود و اهل بیتش انجام داده است.
این مسئله چنان بالا گرفته بود که روز غدیر پس از معرفی امیرالمومنین یکی از حاضران صدا زد " خدایا! پیامبر به ما گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده‏ام و ما پذیرفتیم. اکنون می‏خواهد داماد و پسرعمش را بر ما حاکم و مستولی سازد، اگر او راست می‏گوید سنگی از آسمان ببار و مرا بکش!! (۹)
آیا در چنین وضعیتی تا چه اندازه صلاح بود نام آن حضرت و یا ائمه(ع) بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟
ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود، ریشه اختلافات از بن کنده می‏شد و امت اسلامی یکپارچه و هم‏آوا می‏شدند و راه هدایت راپیشه می‏ساختند، زیرا قرآن مورد قبول همه است و برآن اختلافی نیست. اما آیا واقعیت چنین است؟
خیر. زیرا این خطر به طور جدی وجود داشت که بر سر خلافت امیرالمومنین(ع) حتی اساس اسلام و قرآن به خطر افتد. اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن می‏آمد، این مشکل وجود داشت که طیف عظیمی که در جامعه پایگاه تبلیغاتی وسیعی داشتند و در صدر اطرافیان پیامبر نیز بودند، رسالت حضرت و قرآن و. . . را یکسره نفی و انکار کنند و یا به تحریف آیات دست زنند و خطرجدی برای اساس اسلام و قرآن بیافرینند.
همان گونه که در مورد روایات پیامبر چنین کردند. شاید این مسئله ابتدا اغراق آمیز جلوه نماید، در حالی که رخداد‌های مهم تاریخی به خوبی از این نکته پرده برگرفته‏اند. در این جا به ذکر یک نمونه که در منابع تاریخی مهم اهل تسنن به تکرار آمده و از مسلمات تاریخی است، اکتفا می‏شود:
همه مورخان برجسته آورده‏اند که چون پیامبر لحظات آخر عمر خویش را می‏گذراندند، در خواست قلم و لوحی نمودند تا سندی برای امت به یادگار نهند که هیچ گاه به انحراف و ضلالت گرفتار نگردند. این درخواست برای اطرافیان کاملاً روشن بود و هدف از آن با توجه به موضعگیری‌های پیشین پیامبر واضح بود.
در این هنگام عمر صدا زد " ان الرجل لیهجر؛(۱۰) این مرد بر اثر شدت تب هذیان می‏گوید"!! شگفتا پیامبری که خداوند در وصفش فرموده است: "و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی. . . " در خانه‏اش و نزد عزیزترین و بهترین حامیانش این چنین جسارت آمیز مورد طعن قرار گیرد !
کار به جایی می‏رسد که حضرت از تصمیم خود منصرف می‏شود! زیرا ترس آن وجود داشت که اصرار بر آن، موجب انکار رسالت شود. مسلما ًکسانی که چنین در خانه پیامبر خدا با وی برخورد می‏کنند، خود را مستظهر به پشتیبانی وسیع اجتماعی می‏بینند و گرنه هرگز جرات چنین جسارتی به خود نمی‏دادند.
پس اصلاً بعید نبود که با نام بردن از حضرت علی (ع) و امامان دیگر، اصل وحی و رسالت و قرآن از طرف چنین مسلمان نما‌ها زیر سؤال رود.
از همین جا روشن می‏شود که سرّ شیوه قرآن چیست. یعنی قرآن هم برای اهل فهم و درک و تعقل حرف خود را زده است و هم کاری کرده که فاقدان چنان خصوصیتی یکسره از اصل دین جدا نشوند و یا در مقابل دین اقدام نکنند و انگیزه‏‌های سیاسی خاصی باعث نشود که به طور کلی مردم را از اصل دین و دیانت جدا سازند.
علاوه بر آیاتی که به گونه‏‌های مختلف ولایت امیرالمومنین (علیه‏السلام) را مطرح ساخته‏اند، سومین آیه­ای که در آغاز این نگاشته آورد‌ه ایم، بسیار روشن این پیام را داده و همراه با بیان امتیازات خاص حضرت، ولایت و رهبری امت را گوشزد ساخته است.
پی‌نوشت‌ها:
۱. بقره (۲) آیه ۱۸۵.
۲. حجر (۱۵) آیه ۹۲.
۳. بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۳.
۴. احزاب (۳۳) آیه ۳۳.
۵. مانده(۵) آیه۳.
۶. الانسان(۷۶) آیه ۹.
۷. احزاب، آیه ۳۳.
۸. مائده(۵) آیه ۵۵.
۹. تفسیرنورالثقلین، ج۲، ص۱۵۱.
۱۰. بحار، ج۳۰، ص۱۳۰و۴۶۶و۵۱۳.

باسلام
اگر ممکنه آیه و سوره ای که در مورد اربعین هست را برام بفرستید ؟
باتشکر

تصویر شهرسوال

باسلام
اگر منظور شما اربعين امام حسين عليه السلام است اين چنين آيه اي در قرآن در مورد اربعين نيست.
البته در روايات وارد شده است مثلا از امام حسن عسکري(ع) روايت شده : نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است و يکي از آنها زيارت اربعين است.

سلام
اول به امید تاثیر که انسان به امید زنده است
دوم به امید نشر که پاک کردن صورت مساله و عافیت طلبی صفت بارز اکثریت خادمان دین است
سوم اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله. در صدر اسلام همین دوتای اول را میگفتی جان و مال و آبرویت در امان بود امروز البته روال دیگریست.
اما بعد...
در مبحث مفصل امامت و امام زمان چند ایراد هست که هنوز کمتر کسی اجازه و امان یافته که به آن ورود پیدا کند. اول بحث وراثت و ژن است. برخی ائمه بقدری جوان و کم سال بوده اند که جز عامل وراثت دلیل دیگری نمیتوان در معصومیت آنان یافت. مثل امام جواد یا امام زمان. بحث ما رد کردن امامت آنان نیست اما این ۱۲ امام بعضا فقط نقش تداوم نسل یا ضرورت وجود حجت را ایفا کرده اند که با اصول اولیه اسلام و قران منافات دارد. ان اکرمکم عندالله .... دوم همین وجود حجت که مبنای عقلی و دینی ندارد. این بحث بیشتر اساطیری است. نظیر خدایانی که بار زمان یا زمین را بدوش میکشند و وقتی خسته میشوند یا بار خود را جابجا میکنند زمین لرزه میشود و ... طفلی ۱۲ ساله غایب شده تا به او آسیبی نرسد و زمین از حجت خدا خالی نشود. اگر خالی شود چه اتفاقی میافتد؟ شما را به مقدسات منعطفتان! به این سوال پاسخ دهید: از زمان مسیح تا حضرت محمد حدود ۶۰۰ سال فاصله است. آیا خدا این ۶۰۰ سال زمین را بدون حجت رها کرده؟ اگر بله که مشکل حل است. اگر نه سوال بعدی این است که حجت خدا در این ۶۰۰ سال چه کسی بوده؟ چرا شما به دنبال شناخت او نیستید؟ احتمالا یکی از همین حجتها را باید حضرت محمد و حضرت علی دیده باشند و با او توسلی پیغامی پسغامی دیداری چیزی داشته باشند. نمیشود که امام زمانشان را درک نکرده باشند(حضرت محمد در ۴۰سالگی مبعوث شد و قبل از آن یک بشر عادی بود- البته بعد از آن هم . قل انما انا بشر مثلکم... !) حالا شما امام شناسیتان را محدود کرده اید به ۱۳۹۷ سال اخیر؟ چرا از ۱۵۰۰ سال پیش شروع به امام شناسی نکرده اید کافرها! حالا شاید یکنفر بخواهد از ۱۲۰۰ سال پیش امام شناسیش را شروع کند و الته امامی هم پیدا نکند چرا او کافر است و شما مسلمان؟
بحث سوم اما اینکه ذات باریتعالی از هر لغوی بریست و خدا بر همه چیز تواناست. بقیه الله یعنی ذخیره الهی و ذخیره اینطور که از ظاهر ماجرا بر میاید یعنی تنها یک ژن مرغوب در کیسه الهی باقی مانده (بقول قرائتی همه لامپها را شکسته اند و فقط یک لامپ دیگه باقی مانده) خدا ناچار! شده تمام قوانین طبیعت را زیر پا بگذارد تا این ژن را برای روز مبادا نگه دارد. خدایا از اینهمه دروغی که به تو میبندند به تو پنا می برم. مگر در مورد حضرت محمد قوانین را زیر پا گذاشت؟ تداوم نسل را برقرار ساخت تا فرزند صالحی پیدا شد که همه اورا امین میدانستند و نهایتا اورا مبعوث کرد. یعنی نمیشد همین مسیر را برای امامت انتخاب کند؟ آیا نگران بود طی صدها سال یا هزاران سال ژن مرغوب ناخالصی پیدا کند و از دست برود؟ غرض اینکه میتوان به عدل و داد آخرالزمانی اعتقاد داشت و حتی با اتدکی مماشات موعود را در نسل پیامبر اسلام دانست اما غیبت ماجرای دیگری دارد.
چهارم ذکر معمرین ارتباطی با اینجا ندارد. معمرینی که ما دیده ایم یا شنیده ایم نهایت ۱۲۰ یا ۱۵۰ سال زندگی کرده اند و البته اینطور نبوده که در ۱۰۰ سالگی شبیه جوان ۲۰ ساله باشند. از سایر معمرین عیسی و خضر و الیاس و ذوالقرنین بدلیل هم سنخ بودن با امام زمان در مساله غیبت و طول عمر قابل استناد نیستند و در خصوص نوح هم اگر چه عمر طولانی کرد که تنها مورد تایید کتب الهی است اما غیبت نکرد و اصل بقای ماده و انرژی را زیر سوال نبرد. ازدواج کرد فرزند آورد خورد و خوابید و وفات کرد. توضیح اینکه طوفان نوح نمیتواند با جغرافیای خاور میانه جور در بیاید و نگهداری و تغذیه اینهمه حیوان نیز هم. البته من داستان نوح را محدود به بین النهرین و حیوانات نوح را محدود به حیوانات اهلی بین النهرین میدانم که با عقل سنخیت بیشتری دارد. خدایی که نیل را میشکافد و طوفان نوح میفرستد میتواند بجای غرق کردن همه دنیا فقط بین النهرین را غرق کند....

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي
اگر واقعا مي خواهيد جواب سوال هايتان را بگيريد و به حق و حقيقت دست پيدا کنيد روش آن اين نيست که اين همه شبهه -نا مربوط به هم- را يکجا مطرح کنيد بلکه بايد با صبر حوصله از شبهاتي که مبنايي تر هستند را اول مطرح کنيد و آنگاه به شبهات بنايي و روبنايي برسيد چرا که اين گونه در هم آميختن اين شبهات ثمره اي نخواهد داشت و بيشتر شبيه شبهات کانال هاي شبهه افکني است که براي توليد شبهه پول دريافت مي کنند نه شبيه شبهاتي که براي پاسخ گرفتن مطرح شده اند!!
بنا بر اين بنده سعي مي کنم به صورت مختصر به شبهات شما پاسخ دهم و براي تعميق بيشتر جواب ها شبهه هايتان را به صورت تک تک بفرستيد تا بيشتر بتوانيم روي آنها بحث کنيم. (متن شبهه را در " " قرار مي دهم آنگاه جواب مي دهم)

۱- "دوم به اميد نشر که پاک کردن صورت مساله و عافيت طلبي صفت بارز اکثريت خادمان دين است"
آيا اين که شما مي توانيد در يک فضاي همگاني و عمومي از کارشناسان دين سوال کنيد و آنها به صورت شفاف جواب شما را مي دهند مخالف حرف شما نيست؟؟ از دير زمان عالمان دين خود را در معرض سوالات مردم قرار مي دادند تا جايي که حتي کفار هم در فضاي جامعه ديني به خود اجازه سوال مي دادند و حتي با امام معصوم مناظره مي کردند (نمونه : مناظره ابوشاکر ديصاني و امام صادق(ع))

۲-" امروز البته روال ديگريست."
هيچ روال ديگري نيست بنا بر حکم صريح فقها گوينده شهادتين جان و مال و آبرو او محترم و در امان است.(مسلماني با اظهار شهادتين بر زبان با هر لغتي، محقق و موجب ثبوت و اجراي احکام اسلام بر اعتراف کننده مي‌‌شود. بنابر اين، کسي که شهادتين بر زبان جاري کرده، بدنش پاک و جان و مال و فرزندان خردسالش محترم‌‌اند و کسي حق ندارد به آنها تعرض کند. جواهر الکلام ج۲۱ ص ۱۴۳)

۳- "در مبحث مفصل امامت و امام زمان چند ايراد هست که هنوز کمتر کسي اجازه و امان يافته که به آن ورود پيدا کند."
هرگز اين گونه نيست اتفاقا بحث امامت يکي از مباحثي است که در اطراف آن از همان صدر اول اسلام بحث شده کتاب نوشته شده و نقد و بررسي شده شبهاتش جواب داده شده و اصلا اين شبهات جديد نيست و کتاب هاي دشمنان شيعه پر است از اين شبهات و کتاب هاي مدافعان شيعه پر است از جواب اين شبهات.

۴- "اول بحث وراثت و ژن است."

جواب:
درباره نقش وراثت در امات شمارا به آدرس زير ارجاع مي دهم: http://www.pasokhgoo.ir/node/20701
به راستي نقش ژن و وراثت در امامت چيست؟ خود خدا در قرآن مي فرمايد امات کاري به ژن و وراثت ندارد و ملاک لياقت است حال اين لياقت اگر در يک خاندان شکل گرفت نمي توان آن را به ژن و وراثت نسبت داد (مثالي مي زنم: يک پروفسور درجه مملکت که رئيس بيمارستان فوق پيشرفته اي است اگر پسر او بعد از سالها به آن درجه رسيد و پروفسور شد و توي کشور بالاتر از او کسي نبود آيا اگر به جاي پدر رئيس آن بيمارستان شود آيا به آن مي گويند رياست موروثي؟؟) قرآن امر امامت را به جعل خدا نسبت مي دهد و وراثت را در ان نفي مي کند «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ? قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ? قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »

۵- « برخي ائمه بقدري جوان و کم سال بوده اند که جز عامل وراثت دليل ديگري نميتوان در معصوميت آنان يافت. مثل امام جواد يا امام زمان. بحث ما رد کردن امامت آنان نيست اما اين ۱۲ امام بعضا فقط نقش تداوم نسل يا ضرورت وجود حجت را ايفا کرده اند که با اصول اوليه اسلام و قران منافات دارد. ان اکرمکم عندالله ...»

امامت امري الهي است و خدا با علم ازلي خود مي داند که چه کسي در يک زمان قابليت اين مقام را دارد و حتي اگر در سن کم هم باشد اين مقام را به او مي دهد روح اولياي الهي که ظرف تحقق اين مقام است سن و سال نمي شناسد قرآن کريم حتي کودک در گهواره را نيز قابل دريافت اين مقام مي داند . قرآن در جريان تولد حضرت عيسي مي آورد :
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

به فرزند اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکي که در گهواره است سخن، بگوييم

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

کودک گفت: من بنده خدايم، به من کتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا

و هر جا که باشم مرا برکت داده و تا زنده ام به نماز و زکات وصيت کرده است

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا

و نيز نيکي کردن به مادرم و مرا جبار و شقي نساخته است.

يکى از ياران امام رضا مى گويد: در خراسان در محضر امام رضا بوديم. يکى از حاضران به امام عرض کرد: سرور من، اگر [خداى نخواسته] پيش آمدى رخ دهد، به چه کسى مراجعه کنيم؟ امام فرمود: به فرزندم ابو جعفر.در اين هنگام آن شخص سن حضرت جواد را کم شمرد، امام رضا فرمود: «خداوند عيسى بن مريم را در سنى کمتر از سن ابو جعفر، رسول و پيامبر و صاحب شريعت تازه قرار داد.»

در آغاز قرن سوم امامت کودک نه ساله يا کمتر مايه شگفتي فقيهان و متکلمان عصر گرديد ولي مامون از واقع آگاه بود .او همگان را دعوت به مناظره با امام جواد کرد و پرده از چهره حقيقت برافتد، مناظرات آن کودک با علما و دانشمندان، نفس ها را در سينه حبس کرد و دهان ها بست.

در اينجا به يک نمونه از مناظرات امام اشاره مي کنيم:

«يحيى بن اکثم از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مى خواهى بپرس.

يحيى گفت: درباره شخصى که مُحْرِم بوده و در آن حال حيوانى را شکار کرده است، چه مى گوييد؟

امام جواد فرمود:« آيا اين شخص، شکار را درحِلّ (خارج از محدوده حَرَم) کشته است يا درحرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده يا جاهل؟ عمداً کشته يا به خطا؟ آزاد بوده يا برده؟ صغير بوده يا کبير؟ براى اولين بار چنين کارى کرده يا براى چندمين بار؟ شکار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟ از حيوانات کوچک بوده يا بزرگ؟ باز هم از انجام چنين کارى ابا ندارد يا از کرده خود پشيمان است؟ در شب شکار کرده يا در روز؟ در احرامِ عُمره بوده يا احرامِ حج؟

يحيى بن اکثم از اين همه فروع که امام براى اين مسئله مطرح نمود، متحير شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره اش آشکار گرديد و زبانش به لکنت افتاد، به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نيک دريافتند.

مأمون گفت: خداى را بر اين نعمت سپاسگزارم که آنچه من انديشيده بودم همان شد. سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آيا اکنون آنچه را که نمى پذيرفتيد، دانستيد؟

ارشاد مفيد ص???

بحار الانوار ج?? ص??

بنا بر اين کمي سن نمي تواند مانع از درک مقامات والا باشد همچنان که در تاريخ نمونه هايي (غير معصوم) داريم که مقامات والايي در سن کودکي کسب کرده اند
ابو على سينا فيلسوف نامى از اين افراد شمرده مى شود از وى نقل شده است که گفته: چون به حد تميز رسيدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب، پس هر چه را شاگردان بر استاد اديب قرائت مى کردند من همه را حفظ نمودم. به علاوه آن، استاد مرا به کتاب‌هاى ذيل تکليف کرد:
“الصفات” و “غريب المصنف” و “ادب الکاتب” و “اصلاح المنطق” و “العين” و “شعر و حماسه” و “ديوان رومى” و “تصريف مازنى” و “نحو سيبويه”
پس همه را در مدت يک سال و نيم حفظ کردم و اگر تعويق استاد نبود در کمتر از اين مدت حفظ مى کردم. پس از آن شروع کردم به ياد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگى رسيدم بر طبق مذهب ابى حنيفه فتوا مى دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و “قانون” را در سن شانزده سالگى تصنيف نمودم و در سِنّ بيست و چهار سالگى خودم را در تمام علوم متخصص مى دانستم.[ هديه الاصباب، ط تهران، سال ????، ص ???]
درباره فاضل هندى گفته شده: “قبل از رسيدن به سن سيزده سالگى تمام علوم معقول و منقول را تکميل کرده بود و قبل از دوازده سالگى به تصنيف کتاب پرداخت[هديه الاصباب، ط تهران، ????، ص ????] و همچنين نابغه عصر ما سيد محمد حسين طباطبايى.
بنابراين در صورتى که اطفال نابغه، داراى چنان مغز و قوايى باشند که در سنين خرد سالى از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آيند و نيروى محيرالعقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادى دارد که خداوند متعال حضرت بقيهاللَّه و حجّت حق و علت مبقيه انسانيت را در سن پنج سالگى به ولايت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند.[ابراهيم امينى، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ????) صص ???-????]

از طرفي خدا بنا بر علم ازلي خود علم دارد که در فراهم بودن شرايط تکليف براي اولياي خدا آنها بهترين اراده و اختيار را خواهند داشت بنا بر اين شرايط را براي اراده و اختيار آنها از همان کودکي فراهم مي کند در دعاي ندبه مي فرمايد : «..بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ..؛ بعد از آن که بر آنها شرط کردي نسبت به دنيا و زينت و زيورها زهد بورزند، آنان نيز اين شرط را پذيرفتند و دانستي که آنان به اين شرط وفادارند؛ پس آنها را پذيرفتي و به خود نزديک ساختي و ياد بلند و ستايش ارجمند را براي ايشان پيش فرستادي و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادي و به وحي خود آنان را گرامي داشتي و آنان را به بخشش علم خود ميهمان کردي...».

نقش وراثت و پدران و مادران در تربيت کودکان براي به دست گرفتن امر الهي بسيار تعيين کننده است از اين رو خدا ائمه اطهرا را در خاندان عصمت و طهارت به امامت رساند:
در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «...إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ أُنَاساً طُهْرٌ مِيلَادُهُمْ وَ طَيِّبٌ أَبْدَانُهُمْ وَ حَفِظَهُمْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ أَخْرَجَ مِنْهُمُ الْأَنْبِيَاءَ وَ الرُّسُلَ فَهُمْ أَزْکَي فُرُوعِ آدَمَ فَعَلَ ذَلِکَ لَا لِأَمْرٍ اسْتَحَقُّوهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنْ عَلِمَ اللَّهُ مِنْهُمْ حِينَ ذَرَأَهُمْ أَنَّهُمْ يُطِيعُونَهُ وَ يَعْبُدُونَهُ وَ لَا يُشْرِکُونَ بِهِ شَيْئاً فَهَؤُلَاءِ بِالطَّاعَةِ نَالُوا مِنَ اللَّهِ الْکَرَامَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الرَّفِيعَةَ عِنْدَهُ..[بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۰]

..به درستي که خداوند متعال، انسان هايي را از فرزندان آدم انتخاب کرد که تولد آنها پاک و بدن‏ هاي آنان پاکيزه بود و آنها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خويش قرار داد؛ انبياء و رسولان خود را از آنان قرار داد و آن ها پاکيزه ترين فرزندان آدم اند، نه به جهت ‏طلبي که از خداوند داشته باشند؛ بلکه از آن جا که خداوند، در هنگام خلقت مي ‏دانست که از او فرمان برداري مي ‏کنند و او را عبادت مي ‏نمايند و هيچ گونه شرکي نسبت به او روا نمي ‏دارند، پس اينان به واسطه فرمان برداري از خداوند، به اين کرامت و منزلت والا در نزد خداوند، نايل شده اند..

۶- "دوم همين وجود حجت که مبناي عقلي و ديني ندارد. اين بحث بيشتر اساطيري است. نظير خداياني که بار زمان يا زمين را بدوش ميکشند و وقتي خسته ميشوند يا بار خود را جابجا ميکنند زمين لرزه ميشود و ... طفلي ۱۲ ساله غايب شده تا به او آسيبي نرسد و زمين از حجت خدا خالي نشود. اگر خالي شود چه اتفاقي ميافتد؟"

اتفاقا وجود حجت روي زمين هم مبناي عقلي داردهم مبناي روايي. کتب شيعه و سني پر است از رواياتي که مي گويد «اگر زمين از حجت خالي شود لساخت در هم فرو مي رود» يعني قوام زمين و زمان به وجود حجت است چه اين حجت ظاهر باشد چه غائب باشد.
سبط بن جوري از علماي اهل سنت در تذكرة الخواص نقل مي كند: پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ستارگان امان اهل آسمانند، اگر نابود شوند اهل آسمان نيز نابود مي گردند. اهل بيت من امان ساكنين زمين مي باشند، پس اگر اهل بيت من وجود نداشته باشند اهل زمين نيز هلاك مي گردند.»

حجت الهي واسطه فيض بين زمين و آسمان است ثمره آفرينش است اگر نباشد خلقت معنا نخواهد داشت و به وجود اوست که عالم آفرينش معنا دارد به وجود اوست که آيه «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» معنا دارد اگر او نبود عبادت کننده واقعي براي خدا وجود نداشت و خلقت هم معناي خود را از دست مي داد.

۷- "شما را به مقدسات منعطفتان! به اين سوال پاسخ دهيد: از زمان مسيح تا حضرت محمد حدود ۶۰۰ سال فاصله است. آيا خدا اين ۶۰۰ سال زمين را بدون حجت رها کرده؟ اگر بله که مشکل حل است. اگر نه سوال بعدي اين است که حجت خدا در اين ۶۰۰ سال چه کسي بوده؟ "

جواب: خداوند متعال از بدو خلقت زمين، هيچ گاه آن را خالي از حجّت نگذاشته و هميشه در تاريخ افرادي بودند که در قالب پيامبر، رسول و امام و... به هدايت مردمان پرداخته اند.

پيامبراني که خداوند براي هدايت بشريّت مبعوث نموده به دو گروه اولوالعزم و مفسّر تقسيم مي شوند. پيامبران اولوالعزم پنج نفرند. حضرت نوح عليه السلام ابراهيم عليه السلام موسي و عيسي عليهما السلام و حضرت محمد صلي الله عليه و آله که هر کدام داراي کتاب و شريعت مستقلي بودند. بعد از چهار پيامبر اول که نام آنها ذکر شد پيامبران ديگري از طرف خداوند مبعوث گرديدند تا به بيان و تشريح و تفسير آن شريعت بپردازند. نام اين پيامبران که مردم را به وحدانيت و يگانگي خداوند و اجتناب از معصيت او که نتيجه اش عذاب و غضب الهي است، دعوت نموده اند به طور مبسوط در کتاب بحارالانوار علامه مجلسي آمده است و ما در اين جا تنها به سئوال مورد بحث که پيامبران تشريحي پس از حضرت عيسي عليه السلام است به طور خلاصه مي پردازيم. البته اين را هم بايد در نظر گرفت که پيامبران مفسر، سلسله وار و پشت سر هم يکي پس از ديگري نيامده اند، چه بسا در يک زمان و يک دوره تعداد زيادي از پيامبران بوده و با هم مي‎زيسته اند و مردم را هدايت مي کردند.

اما پيامبران مفسّر پس از حضرت عيسي عليه السلام .

حضرت عيسي عليه السّلام ۱۲ حواري داشت و از بين آنها وصي بلا فصلش شمعون بود[مجلسي، محمدباقر، حيوة القلوب، سازمان انتشارات جاويدان، ج ۱، ص۴۳۸ ، ۴۳۹.] که مردم را در اورشليم به دين حضرت عيسي عليه السّلام دعوت مي کرد و پس از عروج حضرت عيسي، به روم رفت و ۲۵ سال مردم را به مسيحيت دعوت کرد تا امپراطور روم، حکم کشتن وي را صادر کرد و در همان جا مدفون شد. ديگر حواريون حضرت مسيح هر کدام به منطقه اي رفته و مردم نقاط مختلف دنيا را به مسيحيت دعوت نمودند.

از جمله پيامبراني که مردم را به شريعت حضرت عيسي عليه السلام دعوت مي کردند حضرت جرجيس نبي بود که در سن ۱۶ سالگي در سال ۳۲۹ ميلادي به مرتبه پيامبري رسيد.

گفته شده که بعد از وي نيز پيامبران بسياري براي ترويج دين حضرت عيسي عليه السّلام از طرف خداوند متعال برانگيخته شدند که مي توان به اين اسم ها اشاره کرد:

۱.مردخاي ۲. نسطورس بن ريشخا ۳. وعيد بن نسطورس ۴. بخير ابن وعيد ۵. منذر بن شمعون ۶. سلمة بن منذر ۷. برز بن سلمة ۸. ابي بن برزه ۹. و نيز يکي از پيغمبراني که مردم را به شريعت حضرت عيسي عليه السلام دعوت مي نمود خالد بن سنان بود که نسبش به حضرت اسماعيل ذبيح مي رسد.[قصص الانبياء (تاريخ انبياء از آدم تا خاتم) ج ۲، ص۷۵۲، ۷۵۵.]

شيخ صدوق رحمه اللّه دركتاب كمال الدين با سند خودش از حسن بن محبوب السراد، از مقاتل بن سليمان از امام صادق عليه السّلام نقل مي كند ازپيامبر اكرم(ص) كه حضرت در حديثي طولاني كه اوصياي پيامبران را ازآدم تا خودشان مي شمردند فرمودند: حضرت زكريا نبوت را به عيسى بن مريم عليه السّلام تحويل داد و عيسى به شمعون بن حمون الصفا وصيت كرد، و شمعون به يحيى بن زكريا، و يحيى بن زكريا به منذر، و منذر به سليمة، وسليمة به بردة، سپس رسول اللّه (ص) فرمودند: و بردة،آن را به من تحويل داد ومن به تو وصيت ميكنم يا علي[شيخ صدوق ، كمال الدين وتمام النعمه ، انتشارات اسلاميه ، تهران، ۱۳۹۵ ق، ج۱ص ۲۱۲]

على بن إبراهيم به سندش ازبشير نبال از امام صادق- عليه السّلام- فرمود: رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- نشسته بود كه زنى آمد تا اينكه كنار آن حضرت رسيد، پيامبر اكرم به او فرمود: آفرين به دختر پيامبرى كه قومش او را ضايع كردند، او برادرم خالد بن سنان عبسى بود.

سپس فرمود: خالد قومش را دعوت كرد ولى آنان دعوت او را نپذيرفتند و هر روز آتشى از جايى خارج مى شد و هر چه اطرافش از حيوانات و گياهان و مزارع بود مى سوزانيد. خالد به قومش گفت: اگر اين آتش را از شما برگردانم به من ايمان مى آوريد و دعوتم را اجابت مى كنيد و تصديقم مى نماييد؟

گفتند: آرى. پس هنگام خروج آتش با دستش جلو آن را گرفت تا اينكه آن را داخل غارى نمود و خودش هم داخل شد، مدتى در آنجا ماند و مردم نگاه مى كردند و گفتند: حتما آتش او را سوزاند، ولى او از غار بيرون آمد و گفت: آيا اكنون دعوتم را اجابت مى كنيد و به من ايمان مى آوريد؟

گفتند: آتشى بود خارج شد و در وقت خويش داخل شد. پس باز دعوت او را نپذيرفتند.

پس به آنان گفت: من در روز فلان خواهم مرد، وقتى كه مردم مرا دفن كنيد و سه روز مرا به حال خود رها كنيد، سپس قبرم را نبش كنيد و از من بپرسيد كه از هر چه تا روز قيامت واقع مى شود خبر مى دهم.

وقتى كه آن وقت فرا رسيد، خالد وفات كرد و يكى از آنان گفت: در حال زنده بودن، او را تصديق نكرديم، در حال مرگ تصديقش كنيم! پس رهايش كردند .[كافي ج۸ ص۳۴۲- و تفسير نور الثقلين، ج ۱، ص: ۶۰۲]

اين روايت نزد شيعه واهل سنت مشهور است و اهل سنت نيزآن را به طريق خودشان ازپيامبر(ص) نقل كرده اند.

نتيجه اينکه بر اساس قواعد کلامي خداوند در هر زمان براي هدايت مردم پيامبري فرستاده است که برخي از آنان پيامبر اولوالعزم بوده اند برخي پيامبران مفسر که تنها وظيفه تبليغ شريعت پيامبران سابق را داشته اند، هر چند اطلاعات ما در زمينه نام و تعداد و زندگي پيامبران مفسر بعد از حضرت عيسي کم است، ولي همان گونه که گذشت در کتاب هاي روايي ما به نام برخي از آنها اشاره شده است.

بر اساس روايات معصومين زمين هيچ گاه از حجت خالي نيست خواه ظاهر باشد يا به خاطر تقيه يا علل ديگر غايب باشد. چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام مي- فرمايد زمين خالي از قائم به حجت خدا نيست يا ظاهر و آشکار و يا ترسان و پنهان تا موجب باطل شدن دلائل و حجتهاي خدا نگردد. [بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۲۳، ص: ۲۰، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) لَا يَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ إِمَّا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ وَ إِمَّا خَائِفٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ.]

بقيه سوالات و شبهاتي که مطرح کرديد جواب دارند که به علت طولاني شدن مطلب تقاضامنديم آنها را به صورت تفکيک شده بپرسيد تا جوابگو باشيم.

سلام یه سوالی خیلی ذهنمو مشغول کرده ایا امام زمان میتونه به شکل یه انسانه دیگه ایی تو زندگی ادم برای کمک کردن بیاد؟؟؟یااینکه ممکن نیس و فقط با ظاهر اصلی خودش مباد؟؟؟

تصویر شهرسوال

سلام بر شما. لازم نيست حضرت به شکل شخص ديگري باشند. اگر قرار باشد کسي با ايشان ملاقات کند ولي ايشان را نشناسد ( کما اينکه در موارد متعددي اتفاق افتاده است) به همين شکل صورت ميگيرد و حضرت حضور پيدا کرده و کاري که لازم است را ( مثل کمک کردن و يا نجات دادن يا شفا بخشيدن و امثال آن) انجام مي دهند ولي کسي ايشان را نمي شناسد و ممکن است در بعضي موارد بعد ها متوجه قضيه شوند.
/۳۷۳۰۸۰/

با سلام
راجع به امام زمان عج الله تعالی فرج الشریف سوالاتی مطرح شده که لازم دانستم خدمت عزیزان مطالبی رو عرض کنم مثلا در مورد طول عمر حضرت یا اینکه اون کسی که گفته بود چرا در دورانهای گذشته دنبال امام شناسی نیستید؟ مثلا از زمان حضرت مسیح علیه السلام تا زمان پیغمبر خاتم صلوات الله علیهم اجمعین
بینید عزیزان بحث امام شناسی یک مبحث بسیار مهم هست و در مذهب شیعه امامت جزء اصول دین هست. یکی دیگر از اموری که در مذهب تشیع جزء اصول دین هستش اصل عدالت الهی است که این اصل بسیار مهم و ضروری است و برای اینکه کسی به امام زمان ارواحنا فداه اعتقاد پیدا کند باید خداوند رو عادل بداند و در واقع هر کس که خداوند را عادل بداند چاره ای ندارد جز اینکه به امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) اعتقاد پیدا کند در این مورد توضیح می دهم تا مطلب روشن شود:
پیدایش تمدن بشری بر روی کره زمین با بعثت حضرت آدم علیه السلام به پیامبری آغاز می گردد یعنی از زمانی که ایشان به زمین هبوط می کنند خداوند حضرت آدم را به عنوان خلیفه و جانشین خود در زمین قرار می دهد که آیات آن هم در قرآن هست رجوع شود به آیه ۳۰ سوره بقره به هر حال از زمان حضرت آدم در زمین خداوند سبحان دارای خلیفه و جانشینانی بوده که آنها همان پیامبران و جانشینان آنها هستند از حضرت آدم تا پیغمبر خاتم ۱۲۴ هزار پیامبر در دورانهای گذشته بر روی زمین زندگی کرده اند که هرکدام هم جانشینانی داشته اند و با توجه به این آیه قرآن که می فرماید: و لکل قوم هاد (انتهای آیه هفتم از سوره رعد) میشود فهمید که در تمام دورانها بشر دارای پیشوایان الهی از جانب خداوند بوده است که مردم را به دین خدا دعوت می کرده اند تا اینکه نبوت پیامبران در هزارو چهار صد سال قبل با بعثت پیغمبر اسلام به پایان رسید و طبق آیه چهلم از سوره احزاب پیغمبر اکرم آخرین فرستاده خداوند و آخرین پیامبر خداست خوب دقت بفرمائید؛ حال اگر پیغمبر اسلام جانشینانی نداشته باشد که از جانب خداوند برای هدایت مردم انخاب شده باشند در این صورت خداوند به ما بنده های آخرالزمانی خودش ظلم کرده است چون در سیر تاریخ بشر همواره انسانهای معصوم از خطا و اشتباه بوده اند که از جانب خداوند منتخب بوده و مردم را به دین حق دعوت می کرده اند یعنی از حضرت آدم تا پیغمبر خاتم هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نماده است اما امروز که من این مطالب را برای شما می نویسم ۱۴۰۰ سال از بعثت آخرین پیامبر خدا می گذرد و تا قیامت هم دیگر قرار نیست پیامبری برای هدایت مردم از جانب خداوند فرستاده شود پس اگر تا روز قیامت حجت خداوند در زمین باقی نماند خداوند به بنده های آخرالزمانی خود ظلم کرده است. پناه بر خدا اوکه بی نیاز مطلق است و نیازی به ظلم کردن بر بندگان ندارد چون عادل است در واقع اگر خداوند را عادل فرض کنیم به این نتیجه می رسیم که باید تا روز قیامت حجت خداوند در زمین باقی بماند. که به اعتقاد شیعه جانشینان پیامبر ۱۲ نفر هستند که اولین آنها مولا علی علیه السلام است و آخرین آنان فرزند نهم از نسل امام حسین علیه السلام یعنی حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. خوب دقت بفرمائید عزیزان کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد در واقع عدل الهی را نادیده می گیرد حالا می فهمیم که چرا عدل یکی از اصول دین است بعضی ها که امامت را نشناخته اند می گوین اعتقاد به امام زمان درست است ولی ایشان بعدا به دنیا خواهند آمد مثلا نزدیک ظهور اما آنها نمی دانند که با این گفتار کذب خود بخشی از تاریخ بشریت را از نعمت حجت و امام معصوم محروم می کنند که این امر با عدالت خداوند ناسازگار است.آیا کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد فقط عدل الهی را پایمال می کند؟ خیر کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد علاوه بر عدل الهی حمکت خداوند را هم نادیده می گیرد آن خدایی که تا ۱۴۰۰ سال پیش یکی پس از دیگری پیامبران و جانشینان آنان را برای هدایت مردم فرستاده است آیا در این دوران ما را به حال خود واگذاشته بدون پیامبری مرسل و امامی روشنگر؟ دوران پیامبران که خاتمه یافته است اما اگر حجت خداوند در بین مردم نباشد، حکمت خداوند هم خدشه دار می شود و در واقع تمام انبیاء الهی نبوتشان بیهوده می گردد چون در این صورت خداوند بخشی از بندگانش را برای هدایت برگزیده و باقی را رها کرده است. عزیزان دقت کنید خداوند برای هدایت بندگانش بین آنها فرق نمی گذارد. سوال دیگر این است که آیا کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد آیا فقط عدل و حکمت خداوند را نادیده می گیرد؟ خیر کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد رحمت خداوند را هم نادیده گرفته است چرا که انبیای الهی واسطه فیض و رابط بین انسان و خداوند بوده اند و تمام خیر و برکت عالم به واسطه آن بزرگواران به مخلوقات می رسیده است و این جزو اعتقادات مسلم مسلمین است بنابراین کسی که به امام زمان علیه السلام اعتقاد ندارد خداوند را دارای رحمت بی منتها که همه عالم را فرا گرفته و در محدوده ی زمانی خاصی محصور نیست نمی داند. حال خودتان قضاوت کنید خدایی که نه عدالت دارد نه حکمت دارد و نه رحمت اصلاً قابل پرستش هست؟ چنین خدایی لیاقت پرستیدن را ندارد. در واقع کسی که به امام زمان اعتقاد ندارد در اصل به خداوند عادل حکیمی که رحمتش همه چیز را فراگرفته اعتقاد ندارد و یک بتی در ذهن خود درست کرده و بنام خدا می پرستد و خداوند یکتا را نمی پرستد. یعنی تنها راه رسیدن به توحید پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام است. بنابراین تا روز قیامت باید حجت خداوند در زمین باقی بماند در آیه قرآن هم خداوند اینطور می فرماید: بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین (آیه ۸۶ سوره هود) حال اگر این اصل عقلانی که با هر عقل سلیمی سازگار می باشد را بپذیریم همچنین قدرت بی انتهای خداوند را درنظر بگیریم دیگر این سوالات ابلهانه در ذهن تداعی نمی شود که مگر می شود یک انسان فلان قدر عمر کند؟ بله می شود. ان شاء الله خداوند هم ما و هم شما را به راه راست هدایت کند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

لینک PDF اثبات امام زمان و ائمه معصومین در آیه های قرآن:

http://s6.picofile.com/file/8390533326/%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA_%D.‎.‎.‎

(لینک در نوار جستجوی مرورگر کپی شود)

انتشار بدید

نظرات