خصوصیات یك مرد خوب برای ازدواج چیست؟

ازدواج دختر مسلمان با پسر مسیحی؟

همسر خوب به مفهوم درست و واقعی همسری است که با شما تناسب داشته باشد. آنچه از نگاه دینی به عنوان ویژگی های همسر ایده آل شمرده شده است بیان می شود:
۱. دیندار بوده و به مسائل و احکام دینی پایبند باشد و خود و زندگی اش را آلوده به گناه نکند.
۲. خوش اخلاق و خوش برخورد باشد.
۳. شرافت خانوادگی داشته باشد.
۴. زیبایی
۵. از نظر اقتصادی، تحصیلات، فرهنگ خانوادگی، تناسب داشته و هم کفو خانم باشد.

حتما به تناسب طرفین در این موارد دقت کنید:
۱. اعتقاد و مذهب، ۲. سن، ۳. تحصیل، ۴. وضعیت مالی،  ۵. فرهنگ و آداب ورسوم،  ۶. زیبایی، ۷. جسم
چرا که آن مرد ایده آل شما هم برای خود یکی از این لیست ها دارد و برای زن ایده آل خود خصوصیاتی را تعیین کرده است. برای همین همان مقدار که در مورد ویژگی شوهر ایده آل تحقیق می کنید مهارت های لازم برای بر عهده گرفتن نقش همسر در زندگی زناشویی را فرابگیرید. برای این که به آنها جواب مثبت بدهید اول باید از داشتن این خصوصیات مطمئن شوید. برای این کار باید تحقیق کنید.
تحقیق از طریق:
۱. خویشان و فامیل ها ۲. دشمنان  ۳. دوستان  ۴. همکاران  ۵. همسایگان  ۶. معلمان  ۷. مراجع رسمی(حراست محل کار و ...)

همه مردان دوست دارند شوهران خوبی برای همسر خود باشند و همسرانشان از بودن در کنار ایشان احساس رضایت کنند. اما این امر به خودی خود حاصل نمی‌شود، بلکه مرد باید در رفتارها و برخوردهایش با همسر، اموری را رعایت کند تا همسرش او را به عنوان یک شوهر خوب بشناسد. در اینجا برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک شوهر خوب را بیان می‌کنیم.
 
۱. شوهر خوب، زنش را شریک زندگی‌اش می‌داند؛
زن، انسانی است که باید با او ارتباط برقرار کنیم. او کسی نیست که کنترلش کنیم و در راه ارضای نیازهای خودمان به دنبال تسلط بر او باشیم. زن موجودی است که باید او را بشناسیم و بدانیم او نیز اهداف خاص خود را دارد. زن، کودک هم نیست. او شریک زندگی‌ای است که شوهرش باید راه ارتباط برقرار کردن با او را بیاموزد.
در ازدواج، مرد و زن شریک یکدیگر می‌شوند. وقتی شوهر از صمیم قلب زنش را شریک زندگی اش ببیند، تصمیم‌گیری را به یک کار مشترک بدل می‌کند. شوهر عاشق، شوهری است که درباره آنچه برای زنش از همه مهم‌تر است فکر می‌کند و مصمم است تا روند تصمیم‌گیری را در این جهت هدایت کند. اگر زن نیز عاشق شوهرش باشد به آنچه برای شوهرش از همه چیز مهم‌تر است فکر می‌کند و در نهایت، بهترین تصمیم را می‌گیرد.
 
۲. شوهر خوب، زنش را بی قید و شرط دوست دارد؛
عشق بی قید و شرط یعنی اینکه ما فرد مقابل را دوست داریم و صرف‌نظر از واکنش‌های او در جهت آسایش و سعادت او تلاش می‌کنیم. تفکر امروزی مردم، بیشتر حسابگرانه است: «اگر مرا دوست داشته باشی من هم تو را دوست خواهم داشت.» ما حتی در زندگی زناشویی نیز خود‌محور هستیم. کانون تلاش‌های ما رفع نیازهای خودمان است.
در مقابل، عشق بی قید و شرط، بر روی رفع نیازهای دیگری تکیه می‌کند. در زندگی زناشویی، این شوهر است که در پی عالی‌ترین منافع و مصالح زن می‌رود. شوهر حتی اگر با تلاش‌های زن هم کاملاً موافق نباشد از آن‌ها حمایت می کند. این شوهر است که به زن کمک می کند تا به اهداف و آرزوهایش برسد، زیرا برای او به عنوان یک شخص احترام قائل است. شوهر نمی‌گوید: «اگر فلان کار را برایم بکنی من هم ظرف‌ها را می‌شویم». شوهر می‌گوید: «من ظرف‌ها را می‌شویم چون می‌دانم خسته‌ای».
همة ما دوست داریم فکر کنیم کسی ما را بی قید و شرط دوست دارد. کودک، خواهان این نوع عشق از طرف والدینش است. زن و شوهر نیز خواهان عشق بی قید و شرط یکدیگرند. شوهر قرار است پرچمدار عشق بی قید وشرط باشد. او قرار است آهنگ گام‌ها را تعیین کند.
اما بسیاری از شوهران منتظرند تا زنانشان، نقش رهبری را در عشق بی قید و شرط به عهده بگیرند. آن‌ها عقب می‌نشینند و می‌گویند: «هر وقت زنم تصمیم گرفت مهربون باشه، من هم به او محبت می‌کنم».
این مرد، شوهر تأثیرپذیر و عاجزی است که در این موقعیت، فوق‌العاده بد عمل می‌کند.
شوهر سالم و کار آمد، الگوی عشق بی قید و شرط است. از آنجا که این نیاز برای سلامت عاطفی انسان بسیار اساسی است، بیشتر زنان، واکنش مثبت به شوهری نشان می‌دهند که بی‌قید و شرط آن‌ها را دوست دارد. بسیاری از زنان با این احساس ناراحت کننده زندگی می‌کنند که اگر رابطه جنسی نداشته باشند یا به دلخواه شوهر عمل نکنند، محبت شوهر از آن‌ها دریغ خواهد شد. این نمی‌تواند مبنای خوبی برای یک ازدواج سالم باشد.
 
۳. شوهر خوب، زنش را اولین اولویت‌ زندگی خویش قرار می‌دهد؛
همه ما در زندگی اولویت‌هایی داریم. شاید ما هرگز فهرست اولویت‌هایمان را ننوشته باشیم، اما در ذهنمان می‌دانیم کدام یک مهم‌تر از بقیه است. این اولویت‌ها بیشتر اوقات خود را در اعمال ما نشان می‌دهند.
برای بسیاری از مردان، شغل و حرفه تقریباً در صدر فهرست اولویت‌ها قرار دارد. مردان مقدار زیادی از احساس ارزشمندی‌شان را از شغلشان می‌گیرند. این الزاماً تضادی با رابطة مردان با زنانشان ندارد، مگر اینکه شغل آن‌ها تمام فکر و ذکرشان را به خود مشغول کرده باشد. افراد، مهم‌تر از اشیاء و امور هستند. این اصل اساسی خانواده‌های کارآمد است. یک شوهر خوب هرگز اجازه نخواهد داد شغلش جای وقت با همسر بودن را بگیرد.
رقیب دیگر موقعیت زن، مادر شوهر است. این امر به‌ویژه در سال‌های اول ازدواج صادق است. اگر مردی رابطة نزدیکی با مادرش داشته باشد و یا از نظر آسایش جسمی یا عاطفی به او وابسته باشد، ممکن است مادرش از حضور یک زن جدید در زندگی او احساس خطر کند. ممکن است تقاضاها یا خواسته‌های مادر پس از ازدواج پسرش بیشتر و شدیدتر شود و پسر ممکن است شب‌ها زنش را تنها بگذارد تا به کمک مادرش بشتابد. چنین الگویی به‌طور اجتناب‌ناپذیر احساس نفرت و انزجار را در زن به وجود می‌آورد.
در یک ازدواج سالم، از همان روز اول ازدواج، باید اولویت زندگی تغییر ‌کند. پیش از ازدواج، اولویت مرد، نگهداری و مراقبت از والدینش بود. پس از ازدواج، نگرش او در احترام گذاشتن به والدینش تغییر نمی‌کند، اما شیوة زندگی‌اش باید عوض شود. او دیگر نمی‌تواند به محض اینکه مادرش تلفن کرد از جا پریده و به خانه او برود، زیرا او اکنون زن جدیدی وارد زندگی‌اش شده که خواسته‌های خاص خودش را دارد. اگر از همان اول ازدواج، زن در اولویت قرار بگیرد آن وقت رابطه شوهر با والدینش می‌تواند به طور کامل و سالم ادامه یابد. اولویت اول را به زن دادن به هیچ وجه احترام مرد به والدینش را کم نمی‌کند، بلکه الگوی سالمی را به وجود می‌آورد که به مرور زمان می‌تواند ستایش و تحسین والدین را نیز کسب کند.
کودکان نیز ممکن است خواهان مقام اول در زندگی مادر یا پدر باشند. هرگز نباید اجازه چنین کاری را داد. پس از به دنیا آمدن بچه‌ها، معمولاً شوهر از زنش انتقاد می‌کند که دیگر به او توجهی ندارد، زیرا مرد احساس می‌کند در نظر زنش، بچه‌ها جای او را گرفته‌اند. این نگرانی قابل توجیهی است و در واقع اغلب اوقات حقیقت دارد. اما این امر در مورد شوهر نیز می‌تواند صادق باشد، به‌خصوص در زندگی زناشویی‌ای که زن نیازهای عاطفی مرد را به اندازه کافی برطرف نمی‌کند و مرد نسبت به او احساس بیگانگی می‌کند. چنانچه مرد احساس کند از جانب زن طرد شده، ممکن است وقت و انرژی خود را بیشتر صرف بچه‌ها کند، زیرا از طرف آن‌ها محبت و توجه بیشتری می‌بیند. یک شوهر کارآمد، اگر چنین رفتاری را در خود مشاهده کند، فوراً آن را ناسالم تشخیص می‌دهد و گام‌های لازم را برای اختصاص یافتن وقت و انرژی خود به رفع نیازهای زنش برخواهد داشت و به او نیز یاد خواهد داد تا بنا بر وظیفة خود نیازهای شوهرش را برطرف کند.
 
۴. شوهر خوب، متعهد به کشف و رفع نیازهای همسرش است؛
بسیاری از مردان، به سادگی پی به نیازهای زنشان نمی‌برند و در نتیجه، هیچ تلاشی در جهت رفع آن نیازها نمی‌کنند. برخی از شوهران معتقدند که اگر شغل خوب و دائمی داشته باشند و حقوق و درآمد خوبی کسب کنند نقش خود را به عنوان شوهر انجام داده‌اند. آن‌ها هیچ شناختی از نیازهای عاطفی و اجتماعی زن ندارند.
منظور این نیست که بگوییم شغل و حرفة مرد، و تلاش و کوشش او در زمینه شغلی‌اش از نظر زن بی‌ارزش است. معمولاً زنان تلاش‌های شوهرشان را می‌بینند و از کوشش او برای تأمین نیازهای مادی خانواده تشکر می‌کنند. اما این اول کار است اما آخر کار نیست.
نیاز عاطفی زن به عشق، محبت، ملایمت، تشویق و دلگرمی همان‌قدر برای سلامت عاطفی او اساسی است که غذا برای سلامت جسمی او.
شوهری که صرفاً به تأمین نیازهای مادی اکتفا می‌کند و از آن خشنود است، دیدگاه بسیار محدودی از اهمیت نقش خود به عنوان شوهر دارد. وقتی نیازهای مادی مثل غذا، پوشاک و مسکن تأمین شد، نوبت رفع نیازهای درونی زن می‌رسد. اصلی‌ترین نیاز عاطفی زن، نیاز به عشق و محبت است و زن باید احساس کند دوستش دارند. شوهر کارآمد شوهری است که دائماً به همسرش محبت می‌کند و به او نشان می‌دهد که دوستش دارد. به این ترتیب، زن او با قلبی پر از عشق زندگی خواهد کرد و به شوهری  را که این نیاز او را برطرف می‌کند بسیار ستایش خواهد کرد و واکنش مثبتی به تلاش‌های او خواهد داد.
نیاز زن به امنیت نیز اساسی است. این نیاز ابتدا یک نیاز مادی است؛ یعنی در امان بودن از خطرات کوچه و خیابان برای زن مهم است اما بزرگ‌ترین نیاز زن در این زمینه، آن است که عمیقاً از تعهد و پایبندی شوهرش به خود اطمینان داشته باشد. شوهری که زنش را با صحبت درباره طلاق تهدید می‌کند یا ناخودآگاه می‌گوید: «شاید بهتر بود با یکی دیگه ازدواج می‌کردی»، یا «ای کاش یکی دیگه جای تو جلوی من سبز می‌شد»، رفتار ناسالم و معیوبی را نشان می‌دهد. شوهر عاشق و کارآمد، هر کاری می‌کند تا به زنش بفهماند که همیشه و در همه حال کنار او خواهد ماند.
شوهر کارآمد در عین حال، مراقب است تا زنش احساس ارزش کند. اگر زن از ادامة تحصیل احساس رضایت و ارزش کند، شوهر اولین تشویق‌گر او خواهد بود. اگر زن از اینکه خیاط یا گلدوز ماهری است احساس رضایت می‌کند شوهر مهارت او را تحسین خواهد کرد. و اگر زن بخواهد مادر و «خانه‌دار» خوبی باشد شوهر از ته دل از تصمیم او جانبداری خواهد کرد. هر یک از راه‌های کسب ارزش ممکن است مستلزم کار فیزیکی بیشتر از جانب شوهر باشد یا نگرانی عاطفی او را تا حدی بر‌انگیزد، اما او در مورد اختلافات، با همسرش صحبت می‌کند و سعی می‌کند به درک متقابل و وحدت نظر برسند، زیرا خودش را به تأمین آسایش و سعادت زنش متعهد کرده است.
ما انسان‌ها علاوه بر نیازهای جسمانی و عاطفی، نیازهای اجتماعی هم داریم. همسرمان نیز نیازمند ارتباط با افرادی خارج از خانواده است. شاید او دوست داشته باشد به همراه زنان همسایه، غذایی تهیه کند، یا به همراه آنان جلسات قرائت قرآن تشکیل دهد. ممکن است این فعالیت‌ها در صدر اولویت‌های شوهر نباشد، اما به سرعت اهمیتشان افزایش می‌یابد، زیرا مرد در صدد است تا نیازهای زن را بر آورده کند. او تشخیص می‌دهد که اگر به گسترش روابط اجتماعی زن کمک کند احساس رضایت خودش نیز افزایش خواهد یافت. او در مخالفت با این موضوعات، جار و جنجال راه نمی‌اندازد یا آن‌ها‌ را ناچیز و بی اهمیت نمی‌نامد و از قدرشان کم نمی‌کند. او این‌ها را بخش عادی زندگی زنش می‌بیند و به او اجازه می‌دهد تا علائق خود را دنبال و از این طریق نیازهایش را بر آورده کند.
کشف و رفع نیازهای مادی، عاطفی و اجتماعی زن، شاید یکی از دشوارترین نقش‌‌های یک شوهر کارآمد باشد. برای رفع این نیازها شاید لازم باشد مرد بیشترین تلاش‌ها را داشته باشد. شوهر کارآمد کسی است که تنها به رفاه و آسایش خویش نمی‌اندیشد و سعی می‌کند محدودة آسایش خود را به همسر خود نیز ارتباط دهد و هر کار ممکن را برای رفع نیازهای او انجام دهد. با این کار، او نهایت تحسین و ستایش را از سوی همسرش کسب خواهد کرد.
 
۵. شوهر خوب با زنش صحبت می‌کند؛
برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند زنان به طور معمول، حدود دو برابر مردان صحبت می‌کنند. به احتمال قوی، مردان بیشتر این گفت و گوهایشان را هم در محیط کارشان مصرف می‌کنند و گاه وقتی به خانه می‌رسند فقط یک کلمه برایشان باقی مانده است. وقتی زن می‌پرسد: «امروز چه طور بود؟» او پاسخ می‌دهد: «خوب». یک چنین مختصر‌گویی هرگز نمی‌تواند الگوی یک شوهر کارآمد باشد. بسیاری از شوهرها باید این الگوی رفتاری خود را کنار بگذارند تا بتوانند نیاز همسر خود را به برقراری ارتباط بر آورده کنند.
مسائل زندگی در ابتدا از طریق ارتباط کلامی، به‌خصوص بحث در مورد افکار، احساسات و آرزوهای ما مطرح می‌شود و با یکدیگر در میان گذاشته می‌شود. افکار و احساسات و آرزوها را نمی‌توان با رفتار ما مشاهده کرد و به آن‌ها پی برد. یکی از عمیق‌ترین آرزوهای یک زن این است که شوهرش را بشناسد. وقتی شوهر از افکار، احساسات و آرزوهای خود حرف می‌زند زن احساس می‌کند شوهر اجازة ورود به دنیای خودش را به او داده است. وقتی شوهری مدت‌های طولانی دربارة احساساتش حرف نمی‌زند، زن احساس می‌کند که شوهر رابطه‌اش را با او قطع کرده و در نتیجه، زن احساس انزوا و تنهایی می‌کند.
ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که ارتباط و گفتگوی بین ما متوقف شود یا ارتباط ما به صحنه نبرد عقاید ما و جنگ بر سر اختلاف‌هایمان تبدیل شود. گفتگو و تبادل نظر مثبت، باز، آزاد و همراه با تفاهم از مشخصات یک زندگی زناشویی سالم است. یک شوهر خوب و کارآمد باید ابتکار به خرج داده و این نوع گفتگو و ارتباط را به شیوة معمول زندگی مشترک تبدیل سازد.

۶. شوهر خوب، پایبند ارزش‌های معنوی و اخلاقی است؛
در یک خانواده سالم، شوهر، معتقد به یک سری ارزش‌های معنوی و اخلاقی است و سعی دارد آن‌ها را در خود و خانواده پیاده کند. او از تقوایی بهره می‌برد که او را به انجام واجبات، از جمله وظایف مربوط به خانواده وا می‌دارد. این ویژگی، سلامت خانواده و رضایت‌مندی اعضای آن را به ارمغان می‌آورد.
هر چه مرد پایبندتر به باورهای ارزشمند اخلاقی و معنوی باشد بیشتر مورد احترام همسرش قرار خواهد گرفت. هر چه کمتر پایبند این ارزش‌ها باشد یا شکاف بین ادعاهای وی و عمل وی در این زمینه‌ها بیشتر باشد، بی‌احترامی بیشتری را نسبت به خود به وجود می‌آورد. یک شوهر کارآمد واقعا تمام سعی خو را می‌کند تا به زیور تقوا آراسته باشد و آن را در خانواده پیاده کند. این کار، تأثیر مثبتی بر زن و فرزندان او خواهد گذاشت.
هر چند این فهرست کامل نیست، اما شش ویژگی ذکر شده می‌تواند راهنمای خوبی برای مردانی باشد که می‌خواهند نقش یک شوهر خوب و کارآمد را در ازدواج خود ایفا کنند.

* با استفاده از سايت مرکز مشاوره موسسه امام خميني

دیدگاه‌ها

سلام مطلب خوبی بود ولی ای کاش برای من هم خواستگار خوب میومد . ای کاش در این مورد هم آسیب شناسی میشد. لابد فکر میکنید عیب از خودمه ؟ آخه چه عیبی از یک خانواده ی اصیل و متدین نیستم که هستم خوش اخلاق و خوش برخورد نیستم که هستم تحصیلات خوب ندارم که دارم و..... چه امتحان سختیه به خدا . خدایا شکرت

تصویر شهر سوال

بسمه‌تعالی
با عرض سلام وتحیت
خواهر گرامی برای تاخیر و یا به سرانجام نرسیدن ازدواج مورد نظر، دلائل فراوانی وجود دارد و طبعا ما در قبال شما اینگونه فكر نمی‌كنیم.
تاخیر در ازدواج و یا نرسیدن به فرد مطلوب نشان ضعف حضرتعالی نیست. آنچنانكه حضرت معصومه سلام الله علیها ازدواج نكردند و حضرت زهرا علیه‌السلام هم اگر وجود نازنینی چون حضرت علی علیه‌السلام نبود، هیچگاه ازدواج نمی‌كردند

ضمن اینكه لازم است توجه شود كه شرایط و ویژگیهای مطرح شده برای همسر مطلوب، نگاهی ارمانی است و منظور این است كه هر چقدر فردی به این معیارها نزدیكتر باشد زندگی مشترك سالمتری را تجربه خواهد كرد. وگرنه اینطور نیست كه لزوما یك همسر موفق و مطلوب همه این ویژگیها را اداشته باشد.

به خدای بزرگ توكل داشته باشید و به آینده امیدوار
هان مشو نومید چون واقف نیی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

در پناه خدای متعال موفق باشید.

با توجه به حرفهای شما خیلی از دخترهابایدمجردبمونن چون هم کفوشون پیدانمیشه!!!!!یا خودشونوبامعصومین مقایسه کنن!جوابتون اصلاقانع کننده نیست

تصویر soalcity

سلام
تصور می کنم که باید به بخشی از پاسخ بیشتر توجه می شد:
لازم است توجه شود كه شرایط و ویژگیهای مطرح شده برای همسر مطلوب، نگاهی ارمانی است و منظور این است كه هر چقدر فردی به این معیارها نزدیكتر باشد زندگی مشترك سالمتری را تجربه خواهد كرد. وگرنه اینطور نیست كه لزوما یك همسر موفق و مطلوب همه این ویژگیها را اداشته باشد.

حضرت زهرا علیه‌السلام هم اگر وجود نازنینی چون حضرت علی علیه‌السلام نبود، هیچگاه ازدواج نمی‌كردند

این رو شما از کجا فهمیدید برادر؟ مگر باقی ائمه که ازدواج کردند حتما با کسی در شان و مرتبه ی خودشان ازدواج کردند؟ و یا مگر حضرت آسیه که جزو برترین زنان عالم هستند و زن فرعون بودن چیزی از مقام و مرتبه شون کم شده بود (بلکه اضافه هم شده بود).
بهتر است نظرات شخصی خود را به ائمه بزرگوار نسبت ندیهم تا خود زمینه ی ایجاد شبهات دیگر را فراهم نکنیم!

با تشکر

و دوست گرامی! این هم مسلم است که هر کسی نمی تواند آسیه بوده و در عقاید و افکارش ثابت قدم باشد......

سلام، بله به نکته درستی اشاره کردید، سایر دوستان هم لازمه به این نکته مهم توجه داشته باشن

راهكار: براي خواستگاري اسلامي راه هايي است بايد اونها رو تقويت كنيد:۱.رابطه مادر با فاميل و دوستان و اجتماعات ۲. روابط مردهاي محرمتون با دوستان و... ۳. سپردن به افراد امين مثل معلمي كه چندين سال باهاش رابطه داريد * اين سه گروه رو توجيه كنيد كه قصد ازدواج داريد و در روابطشون دنبال خواستگار بگردن . موفق و مويد! صبر راس ايمان!

کاملا مخالفم
همش دست خداس
باید خودمون رو اصلاح کنیم
خدا صلاح بندش رو بهتر میدونه
اخلاق و رفتارتون رو بهتر کنید و چله حدیث کسا و سوره یس بگیرید
توکل بخدا

به نام خدا

اگر نگران تاخیر در ازدواج هستین، نمازهای پنجگانه تون رو اول وقت بخونین.. خیلی این جور تاخیرها بخاطر تاخیر در نمازهامونه... یا علی :)

صبور باش عزيزم.خدا به وقتش شوهر خوب نصيبت ميكنه اگه ناشكري نكني و اميدوار باشي

خواهر من امتحان چیه ؟چرااینقدر شخصیت واعتماد به نفس خودتو زیر سوال می بری؟ عزیزم جوان سالم برای ادواج کم هست . چرا برای هرچیزی خدا وخودتون وزیر سوال میبرید

سلام. مطمئن باشید هرجور خودتون رفتار کنید ومعتقد باشید همون همسر هم قسمتتون میشه. بنده اعتقاد کامل به این قضیه پیدا کردم.ضرر نداره امتحان کنید و با خدا عهد ببندید. التماس دعا

باسلام قبول ندارم چون از من اینجوری نشد

من پاک میمونم و درست رفتار میکنم. هیچوقت کاری نمیکنم که خدارو ناراحت کنم و ایمان و پاکیم زیر سوال بره در عوض هم انتظار دارم یکی قسمتم بشه که مثل خودم باشه و هیچوقت ناپاکی نکرده باشه ، ولی آیا واقعا کسی قسمتم میشه که همینجوریه ؟ خدا بخشنده اس ، اومدیم و طرف ناپاکی کرده ولی بعدش توبه کرده و خدا بخشیده اونوقت اگه همچین ادمی بیاد چی؟ اگه همچین ادمی قسمتم بشه چی؟

تصویر پاسخگو

خواهر گرامی
پاکی و دوری از گناه یکی از وظایف انسانی و الهی ماست و درست نیست که هدف نجابت و پاکی را به دست آوردن همسر پاک و عفیف قرار دهیم .
اما شما مطمئن باشید که خداوند بزرگ آنقدر لطف و بخشندگی دارد که بخشی از جزای پاکی و عفت را در همین دنیا به انسان بدهد که آن قسمت شدن همسر پاک و نجیب خواهد بود .
البته خود انسان هم باید مراحل انتخاب همسر را صحیح طی کرده و تحقیقات لازم را انجام دهد .
پس از آن بقیه مسائل را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید .

منم موافق نیستم ربطی به ما نداره به اینکه چقدر من دختر خوبی هستم و چه کمالاتی دارم هر چی قسمته همون میاد سراغ آدم حتی اگه ازش سالها فرار کرده باشی! قسمتت میاد سراغت که از زندگی بیزارت کنه و بهت یاد بده با چیزهایی که بدت میومد باید سازگار بشی بقول قدیمیا از هر چی بدت میاد به سرت میاد!!

من هم کسایی می شناسم که هنوز ازدواج نکردند منتظر یه خواستگار خوب بودند ولی میگن که سن ما بالا رفته دیگه نمی خوان ازدواج کنند برای من هم این سوال پیش امده چون خود من هم هنوز ازدواج نکردم با وضع موجود تو جامعه هیچ کسی به دنبال آدم خوب نمی گرده.همه به دنبال یه جور خاصی هستند من هم با دختر تنها موافقم همه آدما دوست دارن ازدواج کنند ولی بعضیاشون بدون هیچ واسطه ودعایی بهترین ازدواج رو هم می کنند.

من یه سوال دارم ؟!؟!؟!
اصلاً مگه مرد خوب وجود داره که شما خصوصیات اخلاقیشو اینجا زدید ؟!؟!؟!؟

مرد خوب وجود داره اما شما دخترخانوما دنبال سوژه خاص میگردید.به نظر بعضی از شما دوستان مرد خوب کسیه که اول زندگی هم خونه داشته باشه،هم ماشین،هم هم هم.
من شغلم آزاد بود،خانومی رو یکی از آشنایان معرفی کرد،وقتی ه باهاشون صحبت کردن که با هم آشنا بشیم از شغلم اینکه شغلم آزاد بود ایراد گرفتن و حتی حاضر نشدن همو ببینیم،اما حالا که فهمیدن شغلمو عوض کردم برامون پیغام فرستادن.بنظر شما میشه به اینجور آدمی توی مشکلات زندگی اعتماد کرد؟؟؟!!!

وجود داره

معلومه که وجود داره نمونش همسر مهربان من

من همه این خصوصیات را دارم آیا دختری در ایران پیدا میشه که واقعا قدر شناس باشه و تمام فکرش ماشین شاسی بلند و ... نباشه ؟

سلام دخترای زیادی هستند که توقعاتشون برا ازدواج پایینه نمی دونم شما چرا فکر میکنید هر پنج تا انگشت مثه همند نمونه ش خودمن یه دختر مجردم از خواستگارم توقع ماشین شاسی بلند-خونه_وموقعیت اجتماعی بالا ندارم ولی انتطار دارم طرفم در حد خودم باشه یه کارمند ساده با یه حقوق بخور ونمیر آیا به نظر شما این توقع بالاییه.

من پسرم - حسابدارم - حقوقم ۱۳.۰۰۰.۰۰۰ ریال خونه دارم ماشین دارم و .... الان ۲ساله دنبال یک خانم اهل زندگی و متدین میگردم اما متاسفانه موفق نشدم... دوره زمونه بدی شده دختر خوبو پاک کم پیدا میشه...دخترایی رو دیدم که از ازدواج ترسید م ... واقعا وحشتناکه ... کاش میشد با این دخترایی که خودشون رو اینقد خوب معرفی کردن آشنا میشدم

بله پیدا میشه اما آیا پسری هست که قدر یه دختر خوب رو بدونه؟ نه هیچ پسری نیست که وفادار باشه.................

بله که پیدا میشه!!!مگه پسری هم پیدا میشه قدر یه دختر خوب رو بدونه وبی وفایی نکنه. من دختری هستم که موارد خوبی برای ازدواج داشتم البته از لحاظ مادی ولی تا حالا پیدا نکردم کسی رو که شخصیته مثبتی داشته باشه وبتونه یه شریک واقعی باشه .پس نگید پسر خوب تو دنیا هست................................!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اره چرا نیست من خودم ۲۴سالمه هنوز دست ی دخترو نگرفتم هنوز رابطه جنسی نداشتم ب شدت مخالفم با رابطه برقرار کردن قبل ازدواج حتی هنوز عاشق هم نشدم ولی ماشالله انقد کثیف کاری تو این دنیا میشه و میگن این روشن فکریه

خداروشکرکه پسره خوب هست.
آره زیادن جوینده یابنده ست
موفق باشین

بله چرا نباشه

باسلام وعرض ادب
عذر خواهی میکنم که وقت شما رو میگیرم
بله دخترهای زیادی هستند که ملاکهای خیلی خوبی دارند اما کسی به اونها اهمیت نمی ده .عیب از شما یا یه دختر نیست.فرهنگ جامعه رو یه عده ادم کوتاه بین عوض کرده واشاعه دادن.
من از شما یه سوال می پرسم ؟خانواده پسری پیدا میشه که دنبال دختر قد بلند کم جمعیت سفید تحصیلکرده که شغل بابابشم خوب باشه نباشن؟اصلا نجابت براشون مهم هست؟اگر دختری سنش رفت بالا اصلا کسی میره خواستگاریش؟پسرای حالا یه حرفایی میزنن که ادم شاخ در میاره دختره سنش بالا یعنی ۳۰ به بالا باشه میگن بچه دار نمیشه؟(یعنی یه پا دکتر زنان و زایمانن!!!!)واضح تو مشیت الهی وکار خدا دخالت میکنن!!!!!!!!!
بگدریم از حرفا وحدیثا یی که حونواده های پسر (گاهی علارغم میل باطنی پسرشون )میپرسن ومی گن!

آفرین ...احسنت به این درک و شعور
از اون بالا که نظرا رو خوندم تا الان کلی به خودم و جامعه و همه بد و بیراه گفتم که یعنی واقعا یه نفر نیست با دید ریشه یابی به مساله نگاه کنه...
اما خدا رو شکر یکی پیدا شد که زد به خال
منم که یه پسرم دارم قربانی همین کوته فکریا میشم و اولین مشکلم خونوادم هستن چه برسه به دخترا(البته اونایی که به پسرا واقعا به دید یه انسان نگاه میکنن نه یه ماشین برآوردن توقعات)

دختره خوب هنوز هست.اما مردا هرچی پولدارتر میشن انسانییتشون کمتر میشه.البته ببخشید.پسرایه امروزی هم دنبال دخترایه مایه دارن.

عمرا اگه تمام این خصوصیاتو داشته باشی چون پسر خوب رو رو هوا میزنند حتی اگه بی پول باشه طرفش پولدار پس لطفا تبلیقات نکنید اینجا فضای مجازی و بجای سام به شما غضنفر میدن

همه دخترا ملاکشون پول و ... نیست خیلی ها از یه مرد، مردونگی و رفتار درست با یک خانم رو میخوان که متاسفانه خیلی خیلی کمه

کاش واسه منم مثل خواهرم و همکارهام یه همسر هم کف و خوب پیدا میشد ولی نمیدونم چون شانس ندارم یا قسمتم تنهاییه؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
بهتر است به جای آنکه مشکل خود را به گردن امور خرافی بیندازیم، از آنچه در اختیار داریم استفاده کنیم. مثلا ختم ۴۰ زیارت عاشورا یا نماز جعفر طیار، یا آنکه با حفظ شان و حرمت خود، به گونه ای نزدیکان را ترغیب کنیم که در ازدواج ما وساطت کنند.

باسلام.امکانش هست بیشتر توضیح بدین که چرا از دیدگاه اسلامی زیبایی جزء ملاکها قرار می گیره؟من خودم دخترم و هرچند که هنوز هیژده سالمه و چندان روی این مسایل فکر نکردم ولی با همون مقدار تاملی ک داشتم به این نتیجه رسیدم ازدواج با پسر خوش قیافه تو این دوره که خانواده ها و عقاید متزلزل شدن دردسر می آره.همه ی زن های مردم که پاکدامن و پاک چشم نیستن.احتمال خیانتش رو بیشتر می کنه..بالاخره اونم آدمه و جایزالخطا.آیا روش پیشگیری درستیه از دیدگاه اسلام؟دوراندیشیه به نظر من.

تصویر پاسخگو

با سلام
همانن طور که می دانید مقوله زیبایی نسبی است و هیچ معیار خاصی ندارد .
بحث زیبایی در ازدواج تا این حد هست که زن و شوهر برای هم جذابیت داشته باشند و قیافه و صورت یکدیگر مورد پسندشان باشد و این گونه نباشد که از نگاه به یکدیگر حالت تنفر و زدگی برایشان ایجاد شود .
البته کسانی که زیبایی فوق العاده ای دارند باید بیشتر مراقب اعمال و رفتار خودشان باشند . به همین دلیل در روایات آمدن که زکات زیبایی ، عفت ورزیدن است .

منم همینطور فکر می‌کنم چون خیلی از چیزا بستگی به تلاش ما داره اینکه چقدر برای ازدواج اماده شدم اینکه چقدر توکل می کنم اینکه چقدر متوسل میشم واینکه چقدر از دیگران کمک می خوام خیلی مهمه

اره پيدا ميشه من معيارم ايمان طرف مقابله اما كسي رو پيدانكردم واقعا متدين باشه همش متظاهرن غيرتشون اب رفته شدن يه پا دختر. پسر و چه به اصلاح ابرو و ......

به نام حضرت دوست
سلام.
اتفاقا به نظر من آدمای متدین و با ایمان کم نیستن ولی در مورد ابرو برداشتن:هرچند اینجانب هیچگاه مرتکب چنین کاری نشدم و بمیرم روزی که بخوام همچین کاری بکنم ولی به نظر من ابرو برداشتن و کارای عجیب کردن شخصی نباید باعث بشه که ما اونو طرد کنیم بلکه چنین کار او فقط نشون دهنده ی اینه که این شخص بی عاطفی و بی توجهی شاملش بوده و فقط و فقط به هر شکل سعی در جلب توجه و مهر دیگران را داره.

سلام
حرف شما صحیح ولی بنظرتون تنها راه جلب توجه از ریخت در اوردن چهرست ...میشه از جنبه مثبت هم اظهار وجود کرد به جای الاف تو خیابونا گشتن و متلک بار عابرین کردن بره سرکار از طریق مدیریت مالی توانایی خودشو به رخ دیگران بکشه از طریق تحصیلات اعلام وجود کنه پایین اوردن شخصیت عزت نفس بر آدم به دنبال نمیاره سلیقه زیبایی رو بیشر نشون میده نه دست کاری کردن چهره

سلام من خودم دنبال یه دختر خوب ومتدین میگردم واسه ازدواج البته فک میکنم بیشتر به مسائل مالی گیر میدن که خیلی مشکله مثلا اول زندگی میخوان شوهر همه چیز داشته باشه ولی اشتباس اگر به شوهرشان اعتماد کنند و به خدا توکل در درجه اول توکل توی سالهای بعد زندگیشون روی روال خیلی خوبی میفته انشاالله همه یه بخت خوب پیدا کنند منم هم انشاالله

نه از اول همه چی داشته باشه نه اینکه کلا اس و باس باشه اونی که موقع مجردی نتونسته بس انداز داشته باشه چجوری وعده زندگی خوبو موقع متاهلی میده

احسنت

مواقفم

من پسرم

و ازدواج یعنی داخل شدن وارد یه بدبختی که انتها نداره

از آزادی لذت میبرم...

هیچ مفت خوری رو هم نمیخوام

تصویر soalcity

با عرض سلام
اگر نگاه جامع تری داشته باشید، قطعا قضاوت شما متفاوت خواهد بود.
ازدواج یعنی داشتن مونس و همدمی که همیشه و در تمام لحظات در کنار انسان است.
ازدواج یعنی بهره بردن از لذت های زندگی مانند داشتن فرزند
ازدواج یعنی پخته شدن و رشد کردن در قبال پذیرش مسئولیت و مدیریت خانواده
ازدواج یعنی داشتن شریکی همراه که کارهایمان را با معیار محبت و عشق، بین هم تقسیم کنیم
و ...
و البته آنان که با نگاهی متعالی تر، و بالاتر از زندگی هفتاد ساله دنیا می نگرند، بسیار بیش از این می بینند.
ولی نباید فراموش کرد که همه اینها در ازدواج مطلوب است و زمانی که بتوانیم شریک مناسبی برای خود بیابیم.

اینایی که عرض کردید قبول. اما این واسه یه جامعه مطلوبه. وقتی دخترا فقط شریک مال آدم هستند. چاره ای جز انتخاب سبک زندگی غربی نیست.
اینجا در جامعه ما زن رو میخرند و من ارزشی برای زن خریدنی قائل نیستم.
من اسیر نمیشم. و تازه میفهمم دوستانم و بسیاری دیگه از جوونای همسن و سالم حق دارند.
ما آزادی رو انتخاب کردیم.
اگر هم قرار باشه کسی لایق زندگی باشه یقینا تو این جامعه یا پیدا نمیشه یا به سختی پیدا میشه
دوستانم که در اروپا و آمریکا ازدواج کردند، و سالهاست که از ازدواجشان می گذرد، لذت بیشتری از زندگی میبرند.اول از آزادی لذت میبرم اگر هم قرار باشد روزی ازدواج کنم این جامعه بدرد خود همین جامعه میخوره....
دنیا دختر کم نداره... دخترهایی هم هستند که به قلبت نگاه می کنند نه به جیبت
و پدرهایی هم در این دنیا هستند که دخترهاشون رو در تنگنای جنسی قرار نمیدن تا با کیس مناسبتر و با مهریه ی خوب بفروش برسونند..
معذرت میخوام شفاف میگم و بدون تعارف
حقایق جامعه رو باید پذیرفت

تصویر soalcity

به نظر می رسد از یک مورد خاص ناراحت هستید. و حکم آن را به کل جامعه سرایت می دهید. که بی انصافی است.

اتافقا خیر
کافیه به جامعه نگاهی بندازید. اول به خانوادهای نزدیک و دوست و آشنا نگاه کنید.
شما هم مطمئن میشوید

تصویر soalcity

سلام
اتفاقا بنده در اطراف خود مساله را متفاوت از نظر شما می بینم! در بسیاری از خانواده های مذهبی، مسائلی دیگر و مهم تر مد نظر قرار می گیرد. البته آنان که تنها معنای زندگی شان، پول و مادیات است، منطقا باید همان گونه عمل کنند که شما می فرمایید.

با عرض سلام و احترام
قبل از هر چیز جا داره از مباحث آموزنده و خوبتان تشکر کنم.
با کمال احترامی که برایتان قائلم دوستمان خیلی بی راه نمیگن. خودم در سن ۳۱ سالگی به خواستگاری خانم ۲۹ ساله ای رفتم از همه لحاظ هم کفو بودیم به جز مسئله مالی.با اینکه بسیار فرد مذهبی و خوبی بودن ولی مسئله مالی براشون خیلی مهم بود که بهشون حق میدم.با این وضع تورم حق طبیعیه ایشانه البته در حد اعتدال نه افراط.موارد زیادی از همین نوع را باز سراغ دارم.

سلام در جواب آقای م بنده دختری هستم که خاستگارای پولدار وتحصیلکرده زیاد داشتم ولی باهیچ کدومشون ازدواج نکردم چیزی که من میخوام شخصیته نه پول که متاسفانه تا حالا همچین موردی پیدا نشده پس اینقدر دید منفی درمورد جامعه نداشته باشین من پولو ماشین نخواستم فقط یه مرد با غیرت که نیست یه مرد پاک یه انسان صادق که واقعا تا حالا ندیدم پس پیدا میشن آدمایی که دنبال دل باشن نه مادیات!!!!!!وبنظر من زیبا ترین اتفاق تو دنیا ازدواجه . آزادی که با دوستی جنس مخالف تا مین بشه آخرش بی وفایی وجداییه که بزرگترین درد غربی ها تنهایی وبی وفاییه البته جسارت نباشه منظورم کلی بود نه شما....

جالبه ! ما راجع به غرب قضاوت میکنیم، بدون اینکه حتی در اون جامعه زندگی کرده باشیم.
اینی که ما جامعه و افکار بسیار عقب مونده ای نسبت با فرهنگ غرب داریم که جای هیچ شکی نیست. راجع به قضیه ی ازدواج در غرب، خوب در اون جامعه "انسان" احترام داره، و میتونه با تصمیماتی که میگیره خودشو بشناسه، هرچند که اون تصمیمات اشتبه باشه.
در جامعه ی ما به اندازه ی یک حیوون برای یک "انسان" ارزش غائل نیستند، نه در حکومت و نه در مردم خود جامعه! یک نگاهی به این جوانان بخت برگشته بکنید که عدم ارضای نیاز های روحی، یعنی نیاز به همدم و همراه در زندگی.... ، و نیاز های جنسی ، از بدو ورود به جوانی تا سنین بالای ۲۸-۲۹ سال ( در بهترین حالت شرایط ازدواج) اونا رو به مرده های متحرک یک جامعه تبدیل کرده.
عجب افتخار بزرگی...
بدترین شرابط زندگی برای جوان ما در همین سنین است که هرگز تکرار نمی شوند..
این شرایط جامعه ی افتخار آمیز و ارزشی !! ایران اسلامی، که مدعیست این مدل زندگی بایستی الگوی زندگی تمام مردم دنیا شود !!!

برای خودم متاسفم، برای همه جوونا ، همه ی مردم.
همین حرفایی که شما زدید در گوش ما هم خوانده اند... تا مثل مردم کره ی شمالی ، وضع و فرهنگ کشور خودمون رو خدای دیگر کشور ها تلقی کنیم، و نسبت به همه ی دنیا جبهه بگیریم و اونا را پایین تر از خودمون تصور کنیم
این طوری باید زنجیر های خود را بپرستیم

تصویر soalcity

سلام
نمی دانم به سخنان خودتان اعتقاد دارید یا خیر. طبیعتا اگر به آن ها پایبند باشید، حتما باید مدتی در غرب زندگی کرده باشید همین طور که حتما باید مدتی در کره شمالی زندگی کرده باشید چونکه درباره آنها قضاوت کرده اید. هر چند خیلی بعید است که مثلا در کره شمالی زندگی کرده باشید.
اما درباره گله ای که از وضع موجود کرده اید، با شما موافقم. و درست نمی دانم که جوانی که غریزه اش گل گرده است، در ریاضت به سر ببرد و خود را اذیت کند. اگر جوانی نمی تواند ازدواج کند و از طرفی نیاز در او شعله می کشد، مطابق دین ما می تواند به سراغ ازدواج موقت برود. در واقع ضمن این که ما راه حل داریم، راه حل ما، با آنچه شما از غرب می پسندید بسیار متفاوت است. ما می خواهیم که حداقل ضوابط و قاعده هایی در رابطه وجود داشته باشد و با هرج و مرج در روابط بسیار مخالفیم. شاید در کوتاه مدت، عدم هرگونه قید و بندی برای شما خوشایند باشد، اما در بلند مدت تبعات این هرج و مرج دامن شما و سایر جامعه را می گیرد. همان گونه که دامنگیر غرب شده است و خانواده در غرب دیگر معنای چندانی ندارد. (هر چند شما از غرب تنها بخشی که باب میلتان است را می پذیرید.)
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که جامعه باید برای بلند مدت برنامه ریزی کند و سن ازدواج را پایین بیاورد. هر چند فعلا تمدن غربی مدام وضع و اوضاع را بدتر کرده و سن ازدواج را افزایش می دهد که ان شاء الله با پایه گذاری تمدنی نوین، این مسیر غلط اصلاح خواهد شد.

اول اینکه ، کره شمالی مصداق گل درشت (!) نظام کمونیستی در جهان است و مطالبی که راجع به کره شمالی گفتم تمام دنیا با اطلاع هستند.

ببینید جناب ، این قوانینی اسلامی که عرض کردید ( ازدواج موقت )، آیا در جامعه پذیرفته شده است که پشت آن پنهان می شوید تا مشکلات به خودیه خود حل شود ؟
خیر.
بسیاری از قوانین اسلامی مدت هاست که در جامعه ما شکست خورده است ! کاش تعصب را کنار میگذاشتید و میدید..
مسلئه ی بعدی اینست که آیا دید شما از نیاز های یک جوان، فقط نیاز جنسیش است که با تمسخر به آن اشاره میکنید و راه حل پوسیده عنوان میکنید و از آن مثل یک فاتح حل مشکلات (!) میگذرید ؟؟؟؟

خیر جناب

نیاز به همدم بیشترین احساسی است که یک جوان از آن سرشاراست. اما در بهترین و واجبترین دوره ی سنی که باید ان را داشته باشد، محروم است.

عذر میخواهم؛
اما گویا شما یک روحانی هستید... از نوع صحبت هایتان متوجه شدم.
فرار از وضع موجود...

تصویر soalcity

سلام
به نظر می رسد اگر تعصب و پیش داوری ها را کنار بگذارید، محل سخن روشن است.
شما مدعی شدید برای سخن گفتن درباره غرب، باید آنجا زندگی کرده باشیم و بعد با سخن گفتن درباره کره شمالی، سخن خود را نقض کردید. حال اینکه کره شمالی توسط چه نظامی ایجاد شده است، ربطی به سخن ما ندارد.
درباره ازدواج موقت، روشن است که بنده مساله را از منظر اسلامی گفتم. حال اگر شما مساله را از منظر جامعه فعلی ایران می نگرید، طبیعتا نباید هر چه در جامعه فعلی رخ می دهد را به حساب اسلام بگذارید.
همین طور باید توجه کنید که پشت کردن مردم به یک مساله، نشانه غلط بودنش نیست. به هر حال ازدواج موقت یک ازدواج است و می تواند تمام مزایای ازدواج را داشته باشد، اعم از اینکه شما طالب مساله غریزی باشید یا به دنبال همدم بگردید. تنها فرق ازدواج دائم با موقت، در وجود مسئولیت های کمتر در این نوع ازدواج است. و اینکه بخواهید از آن بهره عاطفی ببرید، در اختیار خودتان است.
و اگر پیش داوری تان را کنار می گذاشتید، برایتان روشن می شد که هیچ تمسخری در کلام بنده وجود نداشت. اما گویا خودتان طالب مسخره کردن هستید و از همین رو، زاویه نگاه خودتان را به بنده نسبت داده اید.

سلام
اینکه گفتید دین برای نیاز جوانان راه حل قرار داده است تقریبا مطمءنم ۹۹% آقایون حاضر نیستند با فردی که قبلا ازدواج موقت داشته ازدواج کنند پس راه حل دین اسلام تقریبا غیرممکن به نظر میرسه البته برای خانما نه آقایون

تصویر soalcity

سلام
عمل ناقص ما به دستورات دینی و تغییر سبک زندگی از زندگی دینی به غیر آن، گناهی به گردن خود ماست.
اسلام ازدواج را سهل و آسان قرار داده و فاصله زیاد بین سن بلوغ و ازدواج از نظر اسلام، مطرود است. برای شرایط اضطراری (نه مثل حالا که ازدواج دیر یک رویه عمومی شده است) ازدواج موقت را قرار داده و اگر این راه برای دختران جوان هموار نیست، در عوض به آنها نیروی عظیمی مثل حیاء داده شده است تا خود را کنترل کنند. و اگر انسان خود را از محرک ها دور نگاه دارد، کنترل میل جنسی امر دشواری نیست.

باسلام واحترام
در جواب آقای م شماهم دارید درمورد غرب قضاوت می کنید بدون اینکه اونجا زندگی کرده باشیدپس این نشون میده عصر ما عصر روشن فکریه .فرمودید در جامعه ما به قدر یه حیوون برای انسان ارزش قائل نیستن ولی اینو بدونید که در غرب چون برای انسان ارزش قائل نیستن زنان ومردان با حیوانات ازدواج می کنن بالاخص سگ چون معتقدن سگ حیوانه باوفاییه وهیچوقت ترکشون نمی کنه ازدواج با حیوانات آنقدر در آمریکا و فرانسه و برخی کشورهای اروپایی و آفریقایی آنقدر رو به افزایشه که باعث شده برخی همجنس بازان برای منتشر کردن انحطاط های اخلاقی شان به دنیا به ازدواج با حیوانات روی آورند! لطفا به این سایت مراجعه کنید www.rouzegareno.ir/fa/‎ ....وخود غربی هام دارن به این تیجه میرسن که را ه زندگیشون اشتباست.عذر می خوام افکار عقب مونده و فرهنگ غرب رالطفا تشریح کنید ... !! یعنی موضوع زندگیمون بشه عمر گل لاله و..!!!ودر جای دیگه فرمودید نیازهای جنسی جوونا: همون خداییکه نیاز جنسی را در وجود انسان گذاشت راهو چاهش را هم گذاشت خوب اگه من همیشه پای ماهواره بشینم به سایت های مستهجن سر بزنم و از خدا دور باشم نماز نخونم مشخصه که ...البته در بعضی مواقع قبول دارم که بزرگترهامون هم به نیاز هامون بی توجه هستن با سخت گیری تومسائل ازدواج. واینوبدونید که مشکلات در همه جوامع وجود داره ولی تو توجامعه ما کمتر ....و فک می کنم اشتباهات دیگران در ازدواج دید شمارو منفی کرده خوب برگردید ببینید علتش چی بوده تا شما توزندگیتون دچار نشید وزندگی افراد موفق در ازدواج را مطالعه کنید اونوقته که می بینید ازدواج زیباترین اتفاق تودنیاست.و از علل اصلی این مشکلات دوری ما از بهترین دوست یعنی خداست ما جوونا احساس پوچی می کنیم چون خدا رونداریم وقتی خودمون را بندازیم تو بغل خدا دیگه هیچی جز خدا برامون اهمیت نداره چون مهربانترین مهربانانه و بایادگیری مهارتهای زندگی میتونیم زندگی رو آسون کنیم شاید ما کمتر مهارت زندگی کردن را بلدیم دستورات قرآن زیباترین راه برای زیبا زندگی کردنه.همانطور که خدای مهربون میگه ازدواج کنید تا در کناهم آرامش داشته باشید...و در آخر هرگاه خدا تورا به لب پرتگاه هدایت کرد به او اعتماد کن چون یا تورا درآغوش خواهد گرفت ویا پرواز رابه تو خواهدآموخت...
باتشکر از انتقاد شما...

از کسی پرسیدن فیل چه شکلیه ؟ گفت ، فیل جسه بزرگی داره، و یه خرطوم بلند که شبیه کرم میمونه، همون کرمی که تو خاک باغچه پیدا میشه و باغچه باغبون داره ، باغبون کارش سخته ، اگه باغبون خوب به باغچه برسه گل های قشنگی میده، گل ها رو معمولا تو گل فروشی میفروشن ، شغل گل فروشی شغل مفرحیه....

اصلا طرف یادش رفت سوالش چی بود!

شد حکایت ما

من از جامعه انتقاد کردم، شما دارید از انحراف جنسی آدما که نوعی بیماریه صحبت می کنید !

عجب....

راجع به ازدواج...

بله ازدواج زیباست. منتها در جامعه ی ما

تصویر soalcity

سلام
در این محیط تنها به سوالات کوتاهی که در کامنت ها مطرح می شود، پاسخ می دهیم و اگر قصد گفتگوی مبسوط را دارید می توانید به یکی از تالارهای گفتگوی ما تشریف بیاورید.
http://www.cloob.com/pasokh

برو خودت رو درست کن آقا.شما بی بند و باری و معلومه که پول نداری و از عقده این حرفا رو می زنی تا هرز بودنتو توجیه کنی.انگار این شمایی که مفت خور و پول پرستی نه خانما.هیچ جای دنیا ببخشید ،زنها دنبال شریکی که آدم نیست نمی گردن.

کافر همه را به کیش خود پندارد....

خانواده های مذهبی رو پس ندید...

حاضرم با مدرک بهتون نشون بدم که همین خانواده های مذهبی که چادرشون ازشون جدا میشه، چطوری پسرای جوون بی گناه رو تو ازدواج سرکیسه کردن.

تصویر soalcity

با عرض سلام
مذهبی بودن با عمل کردن به دستورات مذهب روشن می شود! و آنکه حقیقتا مذهبی است، دور از آن است که شما می فرمایید.
علاوه بر آنکه موارد بسیاری بر خلاف آنچه شما می گویید وجود دارند.
به هر حال سخن اصلی این است که نباید جامعه را این گونه تیره و تار ترسیم کنیم که حقیقتا نیز این گونه نیست.

سلام تورو خدا جواب منو بدید
با یه اقایی که از همسرش جدا شده، حدود ۱.۵ ساله اشنا شدم. از نظر اخلاقی ادم خوبیه.مودب،چشم پاک، وفادار، پر تلاش، امیدوار، و مهربون. و....
فقط میگه تا ۵ سال پیش نماز میخونده الان نمیخونه و رهبری رو هم قبول نداره البته توهین نمیکنه. البته به امام حسین و خدا و امام زمان و حقوق زن از نظر اسلام اعتقاد داره. حتی به بعضی احکام شخصی در اسلام. من خانوادم مذهبی هستیم و طرفدار نظام. حالا نمیدونم رابطمو باهاش تموم کنم یا بگم دیگه نمیخوام دوستی رو ادامه بدم و واسه ازدواج بیاد جلو؟ اصلا باهاش ازدواج کنم؟ اونوقت بچه های همچین خانواده ای چطوری تربیت میشن؟ مثل پدر؟ یا من که مادرم؟
زود جواب بدین لطفاً

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم بهتر بود قبل از اینکه شما وارد رابطه شوید و وابستگی شروع شود به یک تحقیق جامع و کامل و نظر خواهی از مشاور می شدید زیرا در این فضا ممکن است مطالبی که گفته می شود و یا خودتان به آن می رسید به دلیل وابستگی شما توجیه شده و یا اهمیت آنچنانی نداشته و شما نتوانید تصمیم درستی بگیرید اما خدمت شما عرض کنم یکی از موضوعاتی که در این مطرح است تفاهم اعتقادی است در مورد اعتقادات وقتی فردی قوانین یک دینی را قبول کرد باید تمام قوانین را اجرا و به آن احترام بگذارد اگر ایشان به امام حسین وامامان اعتقاد دارد اصل اساسی در گفتار این امامان نماز خواندن است و تمام اهداف ارسال رسالت و سختی هایی که امامان داشتند به دلیل برپا داشتن نماز است البته اعتقادات درجاتی دارد اگر دایره ای را فرض کنیم ممکن است شما وسط دایره باشید و طرف مقابلتان در کنار مرز دایره ولی مهم این است که داخل دایره است مثلا شما نماز اول وقت می خوانید اما ایشان آخر وقت و یا قضای آن را حداقل می خوانند اما کسی که براساس احساسات و عواطف و هیجانات خود به برخی از قوانین دینی که قبول کرده اعتقاد داشته باشد و به برخی اعتقاد نداشته باشد دین را یک امر شخصی فرض کرده است. پس رنگ دینی و معنوی در رفتارها دلیل بر همخوانی شخصیت و تفاهم اعتقادی نیست بنابراین شما برای اینکه بتوانید در یک فضای منطقی و به دور از وابستگی و احساسات ناپایدار ، قضاوت کنید که آیا با ایشان می توانید سازگاری و رضایت زناشویی داشته باشید یا خیر باید با قطع رابطه مستقیم و کنار گذاشتن احساسات به موضوعات زیر اقدام کنید:
۱- بررسی دقیق و هم جانبه نسبت به موضوع علت طلاق و روابط ایشان با همسر و خانواده همسر
۲- وضعیت ارتباطی و سلامت روان اعضای خانواده ایشان
۳- وضعیت محل کار و نظر دوستان و آشنایان و کارفرما و همکاران
۴- دوستان انتخابی و گذشته ایشان در هر جا که بوده اند
۵- بازدید از محل زندگی و جمع آوری اطلاعات از محل زندگی
شما بعد از جمع آوری اطلاعات می توانید به وضعیت ایشان بیشتر آگاه شوید در مراحل بعدی شما با پذیرش ایشان برای خواستگاری گفت و گوی رسمی نسبت به انتظارات ، خواسته ها ، علاقه های شخصی و موضوعاتی که برای شما و ایشان مهم است ، اقدام می کنید بدیهی است اگر در ابتدا این فرآیند اقدام به تست روان شناختی کرده و نظر روان شناس نسبت به همخوانی پروفایل شخصیتی تان را جویا شدید و دوره مشاوره پیش از ازدواج هم رفتید بسیار ریسک زندگی زناشویی تان را پاییین آورده اید .
نسبت به نحوه تربیت فرزند می توانید با همسرتان تعهد و قرار هایی داشته باشید که در مورد بعضی از موارد که ایشان در مذهب و دین واجب است ولی ایشان انجام نمی دهند از ایشان بخواهید که با شما هماهنگ شده و به نظر شما اهمیت بدهند از طرفی عقاید سیاسی خودشان را هم برای خودشان داشته باشند و به عقاید سیاسی و مذهبی شما هم احترام بگذارند در مورد سن هم در ارتباط بعدی می توانید به عنوان یک موضوع مشاوره داشته باشید موفق باشید.

معلومه كه نه!!!!! اين آقا ابدا هم كفو شما نيست عزيزم.... شما ۱۰۰% تو مسائل اعتقادي و فرهنگي به مشكل برميخوريد خواهر من همين مدلي ازدواج كرد الان بعد دو سال داره جدا ميشه... باور كن ضرر ميكني.... تازه اصلا مسئله ي نظام با اينكه به نظر من خيلي مهمه ولي اصلا اين به كنار شما ميگي اين آدم نمازم نمي خونه الان! افتضاحه كه!!!!!!! باور كن آدما همين جوري سقوط ميكنن دو فردا ديگه مياد ميگه امام زمان ديگه كيه بعدشم خدا نعوذ بالله..... خدا هممون رو هدايت كنه همه رو...... 

هیچ وقت با این آقا ازدواج نکن. هیچ وقت.کسی که ولایت پذیر نباشه ورهبرشو قبول نداشته باشه هزگز حتی بهش فکرهم نکن

سلام طبع سر و گرم بنظرم بهانه ی خوبی برای توجیه همسر خوب نبودن هست بنظرم همه ی زنان طبعشون گرم هست منتها اگر سردی نشون میدن بدون که همسرشون اخلاقش خوب نیست در غیر اینصورت مطمئنم زن اگر از همسرش راضی باشد عاشقانه زندگی میکند ...

سلام واقعا از پاسخگویتون ممنونم
محل کارش رفتم و برخورد مردم و دوستا و همکاراشو دیدم خیلی محترمه و موقر .. نه چون من اونجام واقعا پدر مادرایی که میان دیدنش خیلی قبولش دارن اخه سر و کارش با پسربچه ها و نوجوان ها هستش.
هیئتی که میره هم باهاش رفتم اونجام همینطور
میگه خانومم سرد و بی عاطفه بوده و خانواده شم بی تفاوت بودن. اما خانواده خودش تحصیلکرده و برادرش شهید شده و البته برادراش سیاسی با نظام مخالفن اما نماز میخونن
خونه شون هم پیش هیئتشونه کلا ازش تحقیقات کردم تا تونستم
میگه من مشکلی ندارم بچه م مذهبی باشه به شرطی که متعصب نباشه و با عقلش انتخاب کنه
کار و خونه و ماشین هم داره و کلا از بیکاری متنفره
به منم روحیه میده وقتی داغونم

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
برای اطمینان بیشتر بعد از انجام تست شخصیت نئو و نظر روان شناس نسبت به وضعیت شخصیتی تان می توانید ازدواج کنید. موفق باشید.

با عرض سلام خواهشا منو راهنمایی کنید
من یک دختر ۲۱ ساله با تحصیلات . باایمان و خوش قیافه و خانواده دار
من تا حالا با بسری حرف نزدم وخواستگارهای با شرایط تقریبا خوب دارم اما یکی از خواستگار هام که تقریبا یک ساله هست میاد میگه من خیلی عاشقتم از ازخیلی وقت بیش اما شرایم خوب نبود بیام خواستگاری الان اومده اما خانوادی من راضی نیستن .بسره چند بار بامن تلفنی حرف زده به نظر من بسر واقعا عاشق وباایمان اما من باز نمیتونم باور کنم که عاشق واقعی هست
شرایطش چندان به دلم نمیشینه مثلا شغل وامکانات همه چیزش و باباش واسش جور کرده اما میگه چون تورو دوس دارم هر کاری بگی میکنم شغل وماشینو....اینم بگم من خواستگارهای بهتر ازش رایط اینو دارم اما اینجوری عاشق من نیستن . به خدا موندم چطور باورش کنم که راست میگه عشقش از روی هوس نیست میترسم بعد ازدواج همه این دوس داشتن هاش بره (اما خودش اینو قبول نداره)خواهشا به من کمکی کنید

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم

طبعا تمایل به یک نفر برای ازدواج مستلزم سطحی از علاقه و تمایل اولیه است، اما علاقه زیاد و در حد عاشق شدن تنها از روی شناخت و ارتباط فراوران میسر است که چنین شناختی پیش از زادواج مقدور نیست.

عشق بدون شناخت، نه تنها در مواردی مفید نیست که مستلزم آسیب است. چون شخص با ذهنیات خود با فرد مقابل ازدواج می کند، اما در واقع شخص مقابل ممکن است روحیات و ویژگیهای دیگری داشته باشد و همین امر زمینه سرخوردگی و...طرف مقابل را فراهم می کند که به دنبال آن سردی روابط و اختلافات ایجاد خواهد شد.

بنابراین لازم است، مبنای ازدواج، علاقه اولیه و شناخت کافی باشد و نه مجذوب و شیدا شدن.

در هر صورت لازم است از ازدواجی که در آن نسبت به شایستگیها و...طرف مقابل تردید جدی( سطحی از تردید طبیعی است) وجود دارد خودداری شود. ضمن اینکه در همه موارد، مشاوره یش از ازدواج به صورت حضوری توصیه می شود.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

سلام مریسی از کمکتون اما من خوب متوجه نشدم شناخت ما از ظاهری نیست بسر میگه هر حرفی میزنم الان ده سال دیگه هم همین هستم اخلاقو ورفتارش بامن یکی است اما شرایک کاری نه که میگه سعی مو میکنم بهش برسم چون عاشق واقعی هستم .من احساس میکنم حرفاش راسته اما نمیدونم چرا نمیتونم باور کنم خواهشا راه درستر به من نشون بدید من از کجا بهش اعتماد کنم چه جوری بفهمم راس میگه

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت

در صورتیکه از طریق؛

۱- گفتگو (پیرامون موضوعات اساسی، از قبیل، علاقمندیها، اولویتهای زندگی، توقعات، حساسیتها و....)

۲- تحقیق از اخلاق و منش فرد مانند خوشرویی یا عصبی بودن، خسیس یا دست و دل باز بودن، و...از طریق دوستان، اقوام، همسایگان، همکاران و...

۳- مشاوره پیش از ازدواج

به صلاحیتهای فرد اطمینان نسبی پیدا نمایید، لازم است بنا را بر وضع موجود بگذارید و نه آینده. چرا که هر کسی ممکن است در آینده دچار تغییرات رفتاری و ...گردد.

بنابراین وقتی این اطمینان اولیه حاصل شد، تردید و ترس از آینده چندان موضوعیت ندارد.

در پناه خدای متعال موفق باشید

دختر شیعه ای هستم که قصد ازدواج با پسر سنی رو دارم.او اعتقادات مرا قبول دارد اما قصد شیعه شدن ندارد؟چه کنم؟

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر گرامی

موفقیت در ازدواج مرهون رعایت اصل همتایی است. ویکی از تاثیرگذارترین مولفه های همتایی، همتا بودن در اعتقادات و مناسک مذهبی است. این مهم تا بدانجا است که حتی در مواردی برای دو نفر با مذهب واحد هم ایجاد اختلاف می کند چون نگرشها و عملکرد متفاوتی در عمل به مناسک مذهبی دارند. وقتی که در یک مذهب واحد شاهد چنین اختلافاتی در عملکرد هستیم، احتمال اختلافات شدیدتر در ازدواج با دو مذهب متفاوت دور از ذهن نیست.

لذا در نگاه اول و به صورت کلی چنین ازدواجی پیشنهاد نمی شود.

از نظر شرعی در صورتى که خوف انحراف نباشد مانعى ندارد ولى در صورتى که احتمال انحراف عقیدتى باشد جایز نیست.۱

در پناه خدای متعال موفق باشید.

۱. استفتائات،آیت الله مکارم، بخش ازدواج وزناشوئی، ازدواج با فرق ، سوال ۱۳.

برای منم این موقعیت فراهم بود اما از خدا خواستم کمک کنه که بتونم نه بگم. و تونستم و الان هم پشیمون نیستم...به فرزندانت فکر کن که بین دو اعتقاد متفاوت گیر می کنند و دچار مشکل می شن.

چشم هاتو ببند و در دریای عشق خداوند رها شو مانند برگی که در اب افتاده و بی هیچ دست و پا زدنی خود را به جریان اب سپرده به خداوند
اعتماد کن تا همسر الهی ات را به سویت سوق دهد لبخند زنان در دریای خداوند شنا کن و رها شو......

باسلام. من فوق لیسانسم وخواستگار دیپلم دارم. ایا ازدواج خوبی از اب درمیاد. ۲۹ سالمه

تصویر شهر سوال

با عرض سلام وتحیت محضر شما خواهر گرامی

شرط موفقیت در یک ازدواج مشروط به رعایت تناسب در مقوله های متفاوت شخصیتی، اخلاقی، خانوادگی ،فرهنگی و...است.

در این رهگذر هرچند بهتر است که در میزان تحصیلات نیز تناسب لازم برقرار باشد، اما می توان گفت این موضوع تابعی از سایر تناسبها است.

در صورتی که طرفین از لیاقتهای لازم برای یکدیگر برخوردار باشند و بواسطه اشتراک در ویژگیهای شخصیتی، رفتاری و... سطح تفاهم مطلوبی داشته باشند موضوع اختلاف تحصیل قابل چشم پوشی است اما در غیر اینصورت تفاوت تحصیلی خود می تواند اختلافات را تشدید نماید.

مثلا اگر خانم شخصیتی سلطه جو، مغرور، انعطاف ناپذیر و... داشته باشد طبعا از میزان تحصیل بالاتر خود در راستای مدیریت همسر و تفاخر به وی استفاده خواهد کرد و طبعا چنین رویکردی آسیبها و اختلافات غیر قابل انکاری را به دنبال خواهد داشت.

به هر حال با توجه به اهمیت موضوع پیشنهاد می شود، به صورت حضوری با یک مشاور خانواده و یا روانشناس گفتگو کنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

با سلام، ایا عمل خالی کردن باز مانده سفره ای که به اسم ائمه ویا فزرزندانشان مثل حضرت علی اصغر و حضرت رقیه و ابوالفضل و.. بر سر کسانی که حاجت دارند برای گرفتن حاجت خوب است واگر ما به این عمل اعتقاد نداشته باشیم و آن را علناً بگوییم یک جور بی احترامی حتی مختصر به محضر این بزرگوراران است؟

تصویر soalcity

سلام
قطعا خود این بزرگواران، از این خرافات بیشتر ناراحت می شوند. و ما نیز وظیفه داریم که با این خرافات در حد توان خود مخالفت کنیم.

سلام
من دانشجوی ترم ۳ کارشناسی هستم
یکی از همکلاسی های من خواستگارم هس,هردو خانواده مذهبی داریم,اختلاف سلیقه خاصی نداریم,فقط اینکه همسن هستیم!
اما بیشتر از سن خودش درک و شعور داره! ترسم از اینه که با بالا رفتن سن موجب بشه اختلافی ایجاد بشه!درسته؟
لطفآ راهنماییم کنید!
متشکر...........

تصویر شهر سوال

باسلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم همسن بودن و یا بیشتر از سن خود درک و شعور داشتن هم می تواند مثبت باشد و هم می تواند منفی باشد بستگی به نحوه استفاده آن است بهتر است برای ازدواج یک مشاوره پیش از ازدواج حضوری تشریف ببرید موفق باشید.

با عرض سلام
من دو سالی بیش میشه که نامزادم و نامزادم همه خوبی ها را داره اما من خوش نیستم و هر لحظه باید حساب بدهم که در خانه حتی چی می کنم و چی نمیکنم، حتی اجازه رفتن به خانه خویشاوندانم را ندارم و هر لحظه آرزوی مرگ می کنم چون به خاطر زن بودنم انسان شمرده نمی شوم و در این دو سال بارها قرص های خواب خورده ام چون با حرف زدن با نامزادم هم به نتیجه نرسیده ام در خانه مامانم هستم اما مامانم اختیارم را نداره و از حالتم خیلی رنج می برم با وجودی تحصیل کرده ام دانشگاه تموم کردم با شخصی نامزادم که تحصیل کرده اما ذهینیتش خیلی بده حتی میشه گفت که اسلامی نیست آیا اسلام میگه زن یعنی زندانی حتی حق گرفتن پول از مامانم را ندارم حتی خانه خواهر، برادر یا هیچ کی نمیتونم برم با وجودی کاری نکرده ام بار ها تهمت زده شده ام چرا؟؟؟؟؟؟ از من می شنوید لطفن در انتخابتان دقیق باشید چون پیشیمانی سودی نداره.

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت خدمت حضرتعالی
در ابتدا پیشنهاد می شود جهت بررسی دقیقتر ابعاد موضوع با همکاران بخش مشاوره به صورت تلفنی (۰۹۶۴۰۰) گفتگو کنید.

اطلاعات ما از شخصیت و خلقیات نامزد شما کافی نیست، اما بر حسب آنچه که نگاشته اید، به نظر می رسد ایشان هر چند مذهبی باشند اما از لحاظ شخصیتی فردی غیر نرمال هستند، که در آینده می تواند مشکلات پیچیده تری را به دنبال داشته باشد. چه بسا ایشان فردی خشک و بدبین هستند، که اگر اینگونه باشد نیاز به درمان دارند... وگرنه هزینه گزافی به شما تحمیل خواهد شد.
شما در پول گرفتن و ...لازم نیست از ایشان اجازه بگیرید. زن از شوهر خود برای بیرون رفتن لازم است اجازه بگیرد و نه برای سایر امور...
در خصوص احکام اجازه نیز سعی کنید با کارشناسان احکام گفتگو کنید

در پناه خدای بزرگ موفق باشید.

سلام من یه دختر ۲۱ ساله هستم چند ساله پسر عموم ک خارج از کشور زندگی میکنه خواستگارمه همه اون ویژگی های بالا رو داره ولی نمیدونم چرا ازش خوشم نمیاد شاید به خاطر سطح پایین تحصیلاتشه خودش میگه اگه با من ازدواج کنی میزارم تا آخر درستو بخونی ولی بعید میدونم مردی از این ک سطح تحصیل خودش از همسرش پایین باشه خوشش بیاد!
حالا موندم این خواستگارمو با این شرایط قبول کنم یا ن؟!

تصویر شهر سوال

با سلام و تشکر
مسأله احساس به نگرش ها و شناخت های ناهشیار برمی گردد و شما با یک درون نگری این عدم احساس را باید تحلیل کنید و یا با مشاور حضوری درمیان بگذارید به هر حال احساس شما اگر منطقی نباشد باید به تدریج آن را کنار بگذارید. نکته دیگر تفاوت های تحصیلاتی است که ممکن است باعث به وجود آمدن ناسازگاری هایی در روابط زناشویی شود برای پیشگیری از ناسازگاری های ناشی از تحصیلات حتما باید قبل از تصمیم به ازدواج باید یک جلسه مشاوره اقدام کنید در غیر این صورت ممکن باعث جهت گیری هایی در ذهن فرد مقابلتان به دلیل تحریف های شناختی خواهد شد مثلا در هنگام پیشنهاد ها یا انتقادات اگر تحصیلات زن بیشتر از مرد باشد مرد احساس می کند چون تحصیلات زن بیشتر است قصد تسلط دارد و از طرفی مرد ذاتا از تسلط همسر خوشش نمی آید و برای اثبات مرد بودنش تحقیرها و محدودیت هایی در زندگی ایجاد می کند که خیلی از خانم ها گزارش می کنند و دنبال درمان آن هستند البته این یکی از مسایل و مشکلات این تفاوت خواهد بود موفق باشید.

خوب میدونید الان دیگه جامعه ما انگار از این رو شده به اون رو . تو مدرسه ها اگه دختر یا پسری دوست از جنس مخالف نداشته باشن همه تحقیرش میکنن تو همجین جامعه ای که دختران دبستانی از کودکی به فکر زیبا جلوده دادن برای جذب جنس مخالف هستن با یه نگاه تو خیابونا از سر وضع دختر وپسرا ارایش و پوشش های بدن نما .... پسرانی که یقه لباساشونو باز میزارن و موی بدنشو نو میزنن تا برای دخترها دلبری کنند و دخترانی که دیگه برای جذب یک پسر به تن فروشی و قمار ایندشون رو اوردن ....خدایا دختران پاک و مومن رو به شوهرانی پاک و مومن برسان و خوشبختشون کن و به اون ها ارامش و عشق عنایت کن دوستان من دختری که بایک پسر دوست میشه و ازدواج میکنه حتما شوهری از جنس خودش نصیبش شده . دختران نجیب به پشتوانه این ایه قران خیالشون راحت باشه که خدا فرمود از جنس خودتون برای شوما همسری شایسته افریدیم و زنا کار لایق زنا کار هست.خدایا تمام دختران و پسران پاک ایران زمین را سلامتی و خوشبختی عنایت بفرما

سلام
بعد از ۲۹ سال زندگی تو اجتماع بدون داشتن یه رابطه-ی دوستی با جنس مخالف و داشتن تحصیلات دکتری الات تو محیط

کارم به مشکل برخوردم. یکی از همکارانم که دو سال از من بزرگتره و از لحاظ خانواده، تحصیلات، فرهنگ و وقایعی که تو زندگیش اتفاق افتاده میشه اون رو هم کف دونست از من درخواست کرده که یه مدت با هم باشیم و اگر به تفاهم رسیدیم ازدواج کنیم.البته مستقیم پا نشد بیاد اینو بگه ماجراها داشت. یکی اومد واسطه ازدواج ما بشه ما هم اصلا تا اون موقع توجهی به هم نداشتیم.جفتمون گفتیم نه ولی بدون اینکه به اون واسطه بگیم با هم صحبت کردیم. اون گفت همینجوری ادامه بدیم ببینیم مناسب هستیم یا نه بعد یه مدت احساس کردم قصدش جدی نیست. البته من هم اشتباهاتی انجام دادم. نباید قبول میکردم. الان هم بهش گفتم فقط در صورتی که بیاد خواستگاری حاضر میشم باهاش صحبت کنم. الته حقیقتا مظمئن نیستم با شرایط پیش اومده اصلا اجازه خواستگاری دادن درست هست یا نه
؟به نظرم من یه مقدار سست عمل کردم و اون متوجه شد که بهش علاقمندم و اعتقادم اینه که تو این شرایط ازدواج نمی تونه موفقیت آمیز باشه چون طرفت ممکنه بعدا به روت بیاره؟ حالا بگین چهخ کاری انجام بدم بهتره ؟ اینو در نظر بگیرین که همکار هستیم و همیشه همدیگر رو می بینیم میخوام شان دو طرف حفظ بشه.

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر

انتخاب همسر یک موضوع بسیار مهمی است که باید با دقت بالایی این انتخاب صورت بگیرد. ارتباط مستقیم باعث وابستگی شده و فرد نمی تواند با منطق و عقل خود تصمیم به انتخاب بگیرد. اما اینکه شما یک شخصیت کاملا محتاط محافظه کار هستید هم خیلی مناسب نبوده به هر حال هر انسانی در دوره از زندگی باید عشق را تجربه کند ولی وارد باتلاق و گرداب مهلک و سهمگین آن نشود . به نظر بنده اینکه ایشان از علاقه شما با خبر شده به دلیل اینکه شروع کننده ایشان بوده است هیچ مشکلی در آینده از این نظر نخواهید داشت.
چون شما هم یک انسان هستید و با درخواست جنس مخالف و ابراز علاقه به صورت طبیعی علاقه مند شده اید پس از این موضوع نگران نباشید. اگر این موضوع را در کنار عاشق نشدن و ممانعت و سرکوب احساسات انسانی بگذاریم متوجه می شویم شما دچار یک نوع بازداری عمدی و ارادی در ابراز عشق و علاقه شده اید. اما موضوع مهم این است که شما تا چه حدی از نظر ویژگی های شخصیتی به هم دیگر شبیه هستید و وابستگی شما و ایشان ممکن است نسبت به منطقی بودن ازدواج شما را فریب دهد پس با یک مشاوره پیش از ازدواج و تست شخصیت به اطمینان خاطر در مورد منطقی بودن یا احساسی بودن ازدواجتان، برسید موفق باشید.

سلام اجازه استفاده از مطالب و جواب هاتون رو تو کتابی که می نویسم دارم؟؟

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و احترام؛
خیر اشکالی ندارد. و در صورت امکان لطفا منبع هم ذکر شود.

با سلام. خانمی ۴۲ ساله هستم و دانشجوی تحصیلات عالی . در سن ۲۹ سالگی تنها معیارم برای ازدواج مومن بودن بود . از جهت ظاهری ، موقعیت خانوادگی ، شغلی و ... شرایط مناسبی داشتم . با مردی ازدواج کردم که فکر می کردم مومن است . بعد دیدم ظاهرا با ایمان است و وسیله ای داشت برای فریب دیگران . من را کتک می زد . چندین بار تا حد مرگ پیش رفتم . بدبین هم بود و دهن بین . خشم کنترل نشدهای داشت . درهنگام عصبانیت هرکاری می کرد . به هرصورت با داشتن یک فرزند بعد از ۵ سال زندگی پر از غم وغصه جدا شدم که پیش پدرش هست . خیلی طول کشید تا آرامش خودم را پیدا کردم . ادامه تحصیل دادم . مشکلی که الان دارم آن است که حدود ۲ سال است استاد راهنمایم که متاهل است و یک دختر ازدواج کرده دارد دائم به من اظهار علاقه می کند . و می گوید همسر دومم شو . او هم به ظاهر که مومن است . هر کاری بگویید کرده ام که فراموشم کند . حتی در او احساس گناه به وجود آوردم . می گوید چیزی که خدا برای من مجاز کرده مشکلی در آن نمی بینم . می گوید زنم تامین کننده من نیست و مشکل دارد . در ابتدا به شدت عصبانی شدم و گفتم نگاهتان هوس آلود است . ولی ول کن نیست . حتی تمام کار پایان نامه ام را خودم انجام می دهم که کمتر من را ببیند . ولی هنوز ول کن نیست . دیگر کلافه شده ام . درست است نیاز به همسر دارم ولی چنین چیزی به عنوان همسر دوم نه من را راضی می کند و نه خانواده ام چنین اجازه ای به من می دهند . اظهار عشقش را به جز هوس نمی بینم . بعد از این همه سختی که کشیدم دنبال عشق دادن و گرفتن عشق و آرامش هستم . چطور می شود کسی که ادعای عشق می کند همزمان کس دیگری را برای معاشرت داشته باشد . می گوید موانع زیادی هست که نمی گذارد یک مرد رابطه اش را تمام کند . ولی فقط عذاب می کشم . به من بگویید چه کنم که این مساله را برای همیشه تمام کنم . وحشتناک است با اظهار علاقه هایش کم کم احساس من را هم تغییر داده ولی نمی توانم وارد چنین رابطه ای شوم . ازکجا معلوم بعد از من هوس نفر سوم را در سر نپروراند . فکر می کنم چون می داند قبلا جدا شده ام به هر شرایطی تن در می دهم ولی تا الان به شدت مقاومت کرده ام . همه اش می گویم خدایا پاداش عفت وتقوایم را از تو می خواهم . دوستان خواهش می کنم به من بگویید چه کنم ؟

تصویر شهر سوال

با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
شرایط شما را درک می کنم و از ازدواج ناموفق شما و حاشیه های آن متاسفیم، اما با شرایطی که شما توصیف کردید تصمیم شما برای طلاق، تصمیمی منطقی و بجا بوده است.
در رابطه با وضعیت فعلی نیز لازم است به اندازه کافی به خود فرصت دهید و یکبار دیگر شرایط خود و ایشان را مرور کنید، در صورتی که همچنان در ازدواج با ایشان تردید دارید و وی یا موقعیتش را فاقد معیارهای لازم می دانید، تصمیم نهایی را مبنی بر پاسخ منفی به صورت قاطعانه اتخاذ کنید.
طبعا رسیدن به این مطلوب مستلزم این است که ارتباط شما تا حد امکان کاهش بیابد و بعد از دفاع از پایان نامه، ارتباط را به صورت کامل و برای همیشه قطع کنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

ازین اساتید هوس باز کم نداریم متاسفانه بعد از دفاع حتما به رابطه پایان دهید.

با سلام . ممنون از راهنمائیهای ارزشمندتان . حدود ۶ سال است از جدا شدنم می گذرد . قطعا وقتی که کار پایان نامه ام تمام شود و دیگر نبینمش مشکلی نیست . و دیگر راحت می شوم . مشکل من الان هست تا بخواهد درسم تمام شودد حداقل یک سال دیگر طول می کشد و در این فاصله نمی دانم چه کنم . هفته گذشته حتی به ایشان پیشنهاد کردم شاید بهتر باشد راهنمایی را به فرد دیگری واگذار کنید . که خیلی عصبانی شد . مطمئنا " اگر هر کس دیگری بود تا الان به شدت با ایشان برخورد کرده بودم ولی چون استادم است نمی توانم به شدت برخورد کنم . آنقدر عصبی شدم که استخاره کردم . محتوای استخاره بر آن بود که باید کجدار ومریض تا کنم . مشکل اینجاست که این رفتار من را حمل برآن کرده که خودم هم بدم نمی آید و با اصرار بالاخره راضیم می کند . باور کنید به قدری آشفته ام که حتی نمی توانم بر کارم هم متمرکز شوم . می دانم که انجام این کار به هیچ وجه نه در شان من و نه در شان خانواده ام است . به خودش هم همین را گفته ام ولی دست بردار نیست . شما را به خدا یک راهنمایی عملی تری برای من داشته باشید . از کار و زندگی افتاده ام

تصویر شهر سوال

با تقدیم سلام و تحیت
از قدیم گفته اند " حرمت امامزاده با متولی آن است"!!
همانطور که گفته شد، اگر پذیرش درخواست ایشان را عملی نمی دانید، ارتباط خود را کم کنید و در عین حال به گونه ای برخورد کنید که ایشان متوجه این واقعیت شوند که شما به پیشنهاد ایشان نه تنها نمی اندیشید بلکه از چنین پیشنهادی آشفته و ناراحتید.
اساس رسیدن به مقصود رفتار شماست، به بهانه رابطه استاد و شاگردی نباید به گونه ای رفتار کنید که در ایشان این ذهنیت پیش بیاید که شما با دست پس می زنید و با پا پیش می کشید!
به یاد داشته باشید همین که شما این فرصت را به ایشان می دهید که در خصوص این موضوع با شما گفتگو کند، ایشان این فرصت را چراغ سبزی از ناحیه شما می پندارد، پس هیچگاه اجازه گفتگوهای حاشیه ای و خارج از پایان نامه را به وی ندهید.در کنار این اقدام لازم است در رابطه با موضوع پایان نامه، در برخورد با وی لحن کلام، حالت چهره و محتوای گفتگو خشک و قاطعانه باشد.
شما می توانید احساس ناراحتی و مشکلاتی را که از این وضعیت به ان دچار شده اید را در قالب یک نوشته و یا بواسطه یکی از دوستان یا دیگر اساتید به وی منتقل نمایید. در این خصوص تصریح کنید که به وی نمی اندیشید، از وی ناراحتید و در کنار او احساس خوشبختی نخواهید کرد.
به هر حال هر کسی موظف است حرمت خویش را خود نگه دارد حتی اگر استاد باشد چرا که " حرمت امامزاده به دست متولی آن است"!
در پناه خدای متعال موفق باشید

سلام ...خواهر بزرگترم (۲۷ )چند ماه پیش خواستگاری داشت و تاچند هفته پیش قرار بود عقد بکنه که بعد از رفتن پیش مشاور و فهمیدن اینکه یکسری ویژگیهای بدش و اینکه خیلی تحت تاثیر خانوادش هست ازهم جدا شدند که در این ۳ ماه برای من یک خواستگار اومد ما همدیگرو دیدیم فعلا داریم حرف میزنیم ولی با وضع موجود که خواهرم جداشده و از لحاظ عاطفی صدمه دیده به نظرتون باید من باید چیکار کنم چون احساس میکنمم حرف زدنم هم باعث ناراحتی او میشه و با توجه به اینکه من کوچکترم عقد کردن من اشتباه نیست؟خودخواهرم میگه مسیله ای نیس ولی.....واینکه من تابحال با پسری حرف نزدم و ملاکهای زیادی در نظر ندارموکسی رو هم ندارم باش مشورت کنم .ازنظر ظاهری بد نیس وخودش میگه در کارهای فنی خبرسو اینکه در شهری دیگره ولی گفته به خاطر من میاد اینجا سکونت کنه و مشکلی نداره.به نظرتون چند ماه لازمه که من بشناسمش خودم که میگم ۳-۴ ماه ولی فکرنکنم خانواده ی اون بخوان اینقدر طول بکشه<اگه ممکنه من رو راهنمایی کنید>

تصویر شهر سوال

با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
طبعا لازم است خانواده شرایط خواهرتان را درک کرده و جمایت عاطفی خود را از وی بیشتر نمایند، اما این حمایت، ارتباطی با صرفنظر کردن شما از ازدواج و یا عدم موافقت با خواستگاری ندارد.همانگونه که شما نسبت به اخواهر خود احساس مسولیت می کنید مطمئنا ایشان نیز نسبت به شما و سرنوشتتان چنین احساسی دارند. بنابراین شما نباید به بهانه ناراحتی احتمالی خواهر، فرصتهای پیش رو را از دست دهید.
در قبال شناخت شخص مقابل هم لازم است از گفتگوی رو در رو، تحقیق و مشاوره پیش از ازدواج بهره بگیرید.
لازم است از قبل معیارهای مورد نظر خود را نسبت به همسر آینده، مشخص و شفاف کنید و منطبق بر آنها فرد مورد نظر را انتخاب نمایید.
لازم است در جلسات گفتگو از موضوعاتی نظیر علاقمندیها، توقعات، ویژگیهای شخصیتی و خانوادگی، اهداف زندگی مشترک و...صحبت شود.
در پناه خدای متعال موفق باشید.

با سلام و عرض ادب و احترام . باز هم از راهنماییتان ممنونم . خداوند خیرتان دهد . با تمام وجود تلاش می کنم نظرتان را پیاده کنم . شما را به خدا این بنده حقیر را دعا بفرمایید که سخت محتاج لطف خداوندم . در پناه ایزد منان سرافراز و سربلند باشید .

تصویر جواد1900

خانم محترم
فريب استادتان را نخوريد
ظاهرا دنبال كاميابي هستند
نه ازدواج

آقای جواد با سلام و احترام . از ارائه نظر و توجه انسان دوستانه تان سپاسگزارم . البته فراموش نفرمایید که ایشان پیشنهاد ازدواج به عنوان همسری دوم را به من داده اند که من این موضوع را نه در شان خودم و نه در شان خانواده ام و نه شخصیتم می دانم . تا الان با سختی بسیار برای اینکه کمتر ایشان را ملاقات کنم با هر دردسر وسختی و گرفتن کمک از دیگران کار پایان نامه ام را جلو برده ام . شاید برایتان جالب باشد که در طول این مدت با کسانی آشنا شده ام که حتی بیشر از استاد راهنمایم می توانند کمکم کنم . خوشحالم که لااقل ازجهت درسی آسیب نمی بینم . آسیب احساسیم را هم تمام تلاشم را کرده ام که با یاری خداوند مدیریت کنم . امیدوارم روزی برسد که کسی که در کنارش خوشبختی و عشق واقعی را احساس کنم ، بیابم . دعاگوی همه.

سلام بر خانم " چه كنم"
حق با شماست
خواسته ايشان در شان شما نيست.

سلام برای من حدودا یه ماه پیش یه خاستگاری اومد که من همه جوره پسندیدمش . ایشون مومن با نماز چشم پاک با خدا مثه خودم عاشق راهیان نور و شهداو... بودن از نظر مالی هم الحمدلله توانایی چرخوندن یه زندگی دو نفره رو داشتن . ولی تمام اعضای خانواده من مخالف بودن دلایلشون هم خیلی غیر منطقی بود . مثلا برادرم بخاطر اینکه پیرهن خاستگارم رو شلوارش بود و مدل مو هاش و قیافش مثه بچه بسیجیا بود و چون جلسه اول خاستگاری کت نپوشیده بود شدیدا مخالف بود بابام هم رفته بود بدون تحقیق همون جلسه اول ک تموم شد استخاره کرد ، بد اومد ، موافق نبود . منم که اصرار داشتم باز جلسات ادامه داشته باشه ولی خانواده مخالف بودن و مامانم هم می گفت وقتی رضایت بابات نباشه چجوری میخای ازدواج کنی خلاصه وقتی من اینا رو دیدم مجبور شدم جواب منفی بدم با اینکه واقعا نظرم مثبت بود. یکی از چیزایی که باعث شد ، این بود که اگ اصرار میکردم همه چی پیش میرفت ، اگه در اینده کوچکترین مشکلی پیش میومد خانوادم حتما به من می گفتن که : ما همون اول بهت گفتیم که ای بدرد نمیخوره.

تصویر شهر سوال

با سلام و عرض تحیت
از فاکتورهای اساسی موفقیت ازدواج این است که پسر و دختر همدیگر را بپسندند و در عین حال از حمایت و موافقت خانواده ها نیز برخوردار باشند. اما لازم است خانواده ها با انعطاف بیشتر تصمیم نهایی را به فرزندان واگذارند.
به این منظور و پیش از اینکه خواستگاری موضوعیت بیابد لازم است اعضاء خانواده با یکدیگر گفتگو کرده و سهم تاثر گذاری هر یک از اعضا تعیین شود. ضمن اینکه در صورتی که قرار است نظر خانواده مبنا قرار بگیرید، لازم است از قبل معیارهای خانواده لحاظ شود و پیش از خواستگاری با خواستگار مورد نظر تطبیق داده شود و جلسه خواستگاری به موافقت اولیه مشروط شود.
به هر حال در صورتی که معیارهای خانواده منطقی نیست، لازم پسر و دختر مستقیم و یا با واسطه سعی در متقاعد نمودن خانواده داشته باشند.

در مورد خواستگاری این فرد نیز از شما، اگر احتمال درخواست مجدد خواستگار وجود دارد برای راضی کردن خانواده تلاش خود را بکار بگیرید و البته دقیق و جدی تر به ارزیابی و کسب شناخت از ایشان بپردازید. در غیر اینصورت در گذشته توقف نکنید و به فرصتهای بعدی که در انتظار شما است بیندیشید.

در پناه خدای متعال موفق باشید

متاسفانه هرچه سن ازدواج بالا می رود . معیارهای اخلاقی دینی و اقتصادی هم بیشتر می شود فردی ک در سن پایین ازدواج می کند خیلی انعطاف پذیر تر و کم توقع تر استو سخت گیری های کمتری دارد

سلام. ۲۶ ساله ام . خواستگاری دارم که از همه لحاظ خوبه فقط۱- کارش جزو کارهای اطلاعاتیه ۲- ازمن یکسال کوچکتره ۳- چهره اش خیلی جوونه ۴- تو اولین جلسه منو به خودش جذب نکرد ( به دلم ننشسته). به نظرتون چکارکنم؟

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
یکی از موضوعاتی رایجی که ما در ارتباطات انسانی مواجه می شویم و باعث ادامه یا قطع روابط می شود موضوع به دل نشستن و یا به دل ننشتن است . این موضوع به گذشته های بسیار دور یعنی به دوران کودکی برمی گردد وقتی که ما با اطرافمان ارتباط برقرار می کنیم و واکنش نشان می دهیم در این اثر این ارتباطات ما از اشیاء و انسان هایی خوشمان می آید که این موضوع باعث به وجود آمدن طرحواره و یا مدل و الگو می شود به عنوان مثال کودک در سال اول متوجه می شود که دیگران کفش می پوشند از طرفی با توجه به کفش هایی که خریده می شود و هیجان هایی که نسبت به این رنگ و مدل کفش در ذهن الگوسازی می شود این عناصر متنوع در مورد تمام پدیده ها باعث به وجود آمدن طرحواره هایی می شود پس به تدریج ما در بزرگسالی پدیده های مختلف از اشیاء گرفته تا انسان ها را بر اساس درجه شباهت با آن الگوهای ذهنی انتخاب می کنیم و یا رد می کنیم.

آنچه که از این فرایند استعلام ذهنی نسبت به انتخاب و یا عدم انتخاب هشیار انه و آگاهانه است پیام به دل نشستن و یا ننشستن است ممکن است عنصر هر چند جزیی و ریز در این فرد وجود داشته است که با پردازش چهره ایشان در ذهن احساس ناخوشایندی در شما ایجاد شده و طرحواره ها به شما می گویند که به دل نمی شیند مثلا رنگ موی فرد وقتی که در ذهن پردازش می شود به صورت کاملا ناهشیار ذهن متوجه یک صحنه ترسناک در کودکی با رنگ موی همین فرد می شود و ما فورا از فردی که اولین بار دیده ایم و از ایشان هیچ خاطره و تجربه نداریم ، متنفر می شویم و بدمان می آید. و یا از فردی دیگر که یکی از عناصر ظاهری و گاهی کلامی آن یادآور خاطرات خوش است به طور کلی می گوییم خوشم آمد از ایشان . همانطور که مشخص است طرحواره ها ما دچار مشکل اساسی می کنند ممکن است از یک فردی به دلیل شباهت با فردی دیگر خوشمان بیایید ولی رفتارهای محیطی مناسب نداشته باشد و صرفا شباهت باشد. پس شما باید با آگاهی و هشیاری و شناسایی این طرحواره ها از اینکه در کار انتخاب منطقی شما خللی ایجاد کنند و شما را به اشتباه بیاندازند جلوگیری کنید .

با خود بنشینید و این احساس را آنالیز کنید از چه چیز ایشان خوشم نمی آید؟ کدام قسمت ؟ به صورت دقیق و جزیی و ریز مثلا از صورتش از کدام بخش صورتش چرا ؟ آیا در رفتار و اخلاقش هم تأثیر دارد ؟ اینها و خیلی از سوال های دیگر باعث خنثی کردن طرحواره های ناهشیار و اتوماتیک و خرابکار خواهد شد بعد از اینکه به یک بینش اساسی و منطقی رسیدید سعی می کنید تصمیم بگیرید و تا آن زمان به هیچ وجه اقدام نکنید. نسبت به شغل ایشان توانایی خودتان را بسنجید و امتیازها و دردسرهای این شغل را از اهل فن بپرسید و حداقل با ۵ نفر از خانم های متأهل که شغل مشابه شغل این آقا را داردن گفت و کنید و از تجربیات شیرین و تلخ آنها با خبر شوید و از محدودیت ها و امتیازات شغلی هسمرشان در زندگی مطلع شوید . نسبت به موضوع شغل معمولا افرادی که در این پست های حساس هستند هیچ وقت مسوؤلیت خود را افشا نمی کنند و معمولا بعد از افشا به قول معروف به یک مهره سوخته تبدیل می شوند در عوض عده ای هم برای فریب اقدام به گفتن این شغل هستند تا از آن به مقاصدشان برسند پس از این جهت هم تحقیق دقیق انجام دهید و صحت و سقم آن را جویا شوید. نسبت به موضوع سنی هم اگر چه مانعی ایجاد نمی کند ولی برای پیشگیری از خطرات احتمالی ناشی از این تفاوت حتما بعد از تصمیم قطعی نسبت به مسایلی که از ناحیه اختلاف سنی متوجه زندگی شما خواهد شد از مشاوره حضوری کمک بگیرید تا با آگاهی و آمادگی بتوانید خطرات احتمالی را مدیریت کنید . موفق باشید.

سلام.به نظر من درست نیست از این لفظ استفاده کنیم که این آقا بد بود و من جواب رد دادم،یا کلا بگیم آقایون بد هستند. آدمها فقط باید توی جایگاهی قرار بگیرند که براشون بهتره ، تا بهترین باشن حتی بدترین آقایون.وقتی یه آقایی در کنار منه نوعی نمیتونه خوب باشه پس لزوما بد نیست.ما باید بگردیم کسیو پیدا کنیم که در کنار ما تبدیل بشه به بهترین مرد. و من دارم تمام تلاشمو میکنم.صبور باشید خانوما.بالاخره یکی در کنار شما و شما در کنار اون بهترین میشید.
موفق باشید

ان شا الله.
ولی کاش همه مسایل زندگی ادما سر موقع و به وقتش انجام شه مثه ازدواج که اگه سر موقع باشه خیلی از زوجین در کنار ارامش معنوی ، نشاط معنوی هم دارند.

درست میگید.یه کم دعا چاشنیه تلاشمون برای انتخاب درست بکنیم همه چی سر جای خودش و به موقع انجام میشه.
قبول کنید سر موقع ترین زمان برای ازدواج برای هر کسی همون موقعیه که بهترین انتخاب رو میکنه و ازدواج میکنه. خدا خودش میدونه بهترین موقع کی هست، پس بیا خیلی به این چیزاش فکر نکنیم.توکل به خدا کنیم

باسلام لطفا درسريع ترين زمان جواب منو بدين ممنون ميشم من دختر۲۷ساله اي هستم اهل يكي از شهرستاناي مشهد خاستگاري دارم از مشهد كه سنشون۳۲ساله ومجردن تا بحال دو جلسه صحبت كرديم اما با قضايي زيادي بوده اين خاستگارم به صورت معرفي اشنا شديم جلسه اما با حضور بزرگتر ها۱نيم ساعت صحبت كرديم بعد از اون جلسه بعد رو درخونه ما برگزار كرديم بعدازاين كه اونا برگشتن خونشون ساعت۳شب رسيدن رو بعدش زنگ زدن و گفتن ما پشيمون شديم چون راه دوره من كه تابحال به هيچ خاستگارم اجازه صحبت نداده بودم احساس ادمي رو داشتم كه فريب خورده در حالي كه اشتباه فكر كردم بعد دو روز زنگ زدم به رضا باهاش دعوا كردم كه چرا منوبه بازي گرفته اون گفت خاستگاري براي همين طور مسائله من خودمو فريب ميدادم من بهش علاقه مند شده بودم بعد دوهفته ارتباط تلفني دوباره تصميم گرفت بياداين دفعه همراه خانواده يه اخلاقي كه داره براي حرفم ارزش قائله بالخره بعد نوشتن كاغذ عقد قرار شد پابوس امام رضا عقد كنيم قرار محضروازمايشگاه گذاشته شد صبحش قبل ازمايشگاه رضا بابام زنگ زد كه بريم مغزش حرفاش اينا بود(الن كه بريم عقد كنيم چطور من بيام اي همه راه باز يشبه برگردم من قست ماشين دارم همه نونمو ازاين مغازه در ميارم شما اجازه بديد برج۷كه قست ماشينم تموم شد بيام كه بتونم يه حلقه خوب ويه سرويس خوب بگيرم)نميدونم اما خانوادم ناراحت شدن چون اقواممون رو براي عقد دعوت كرده بوديم يه مسئله ديگه رضا خودشو تنها ميبينه و خودكفاست تمام هزينه مغازه وام قست ماشين رو خودش به عهده داشته بلاخره بهم خورد من كه برگشتم خونه زنگ زدم و دعوا كردم بدجوراون روز اول بهم گفت من پول ندارم اما از نظر من پول مهم نبود منو رضا قبلا حرفشو زديم كه هفته درميون بياد اما وقتي جلو خانوادم گفت من ماهي يك بار ميام خانوادم عصباني شدن انوم تا برج۷من دركش ميكنم پشتت كه خالي باشه استرس ميگيري من ليسانسم اون ديپلم اما دركش بالاتراز ديپلمه ازمن قشنگ تره خانواده۹نفري ما۶نفري پدرش كارمند بازنشسته پدر منم كارمنداون برادراش كارمندن ويه زن برادرش مادر مهربوني داره اما دركار خودم حيرونم منو رضا ازماه مبارك رمضان در ارتباطيم مادرم گفت نگهش دار تاببينيم خاستگار ديگه خوبي اومدبري امانيومد بدتراز اون دليه كه ما به هم داديم اما خدا شاهده من حدارو در ارتباطمون حفظ كردماونم مثل خودم با ايمانه اخلاقشم خوبه يه برادر كوچيك دارم مخالف سرسخت ماجرا شده ميگه اون مرد نيست رضا اون روز گفت بذاريد برج۷من دستم باز بشه منكه ازدواج كنم مسئوليت دارم اونوقت من تنها نيستم حرفاي زيادي زده بهش گفتم شعاري نباشه گفت كه من همينم وعده اي نميدم كه نتونم برات فراهم نكنم يه خاصيت خوب رضا صداقتشه كه خانواده منو مجزوبخودش كرد تو اين دوره زمونه خراب رضا يه پسرپاكه الن دوباره ميخاد بياد من موندم چه كنم تورو امام رضا جوابمو بدين چه كنم اگه سوالي هست بگين جواب ميدم جيميلم رو مينويسم تو قسمت پست لطفا اگه امكان داره به جيميلم بدين ممنونم

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم که طرف مقابل شما صادقانه و با توجه به وضعیت مالی و تدبیر نسبت به آینده از شما این فرصت برج ۷ را از شما خواسته و شما هم باید به ایشان فرصت بدهید به نظر می رسد ایشان کسی نباشه که بی گدار و احساسی به آب بزنه بلکه با فکر و تدبیر جلو میره پس شما باید خانواده خودتو راضی کنید و فرصت مجددی به ایشان بدهید از طرفی سعی کنید دوره عقد و نامزدی را حداقل یکسال داشته باشید و در این دوره ارتباط صمیمی و نزدیکتری برای شناخت بیشتر ایشان داشته باشید و زود وارد زندگی مستقل زناشویی نشوید موفق باشید.

من یه دخترم عاشق یه پسر شدم که بطور کاملا سنتی اومد خاستگاریم پدرم قبول نکرد و من ته دلم راضی بودم و پسره هم اینو میدونست چون اگ نمیخاستمش اجازه خاستگاری نمیدادم و باز چندین نفر از بزرگای فامیلایشونو فرستاد ولی بازم بابام قبول نکرد ،پسره آشنابود همه خانوادشو ب خوبی میشناختن ،خداوکیلی پسر معقولی بود و هر کسی آرزو داشتن دومادشون بشه فقط چون شغلش آزاد بود بابام قبول نکرد. والان یک ساله از اون جریان میگذره ومن عاشق صبوری و نجابتو عفت اون پسر شدم و هنو ک هنوزه پاهم وایسادیم تنها مشکل این پسر کم پولیشه و اصلا برا من اهمییتی نداره چون آرامش من با قلب مهربون و آروم و صبورش برام از هرچیزی باارزش تره...
پاش میمونم حتی بدون پول
و ب این ایمان دارم ک روزی خود خدا دستامونو تو دست هم میزاره.
ب امید اون روز

من یه دختر ۲۴ ساله ام خاستگاری دارم که تمام معیارای منو داره خیلی اخلاق و منشش مردانه و تحسین برانگیزه ولی تنها موردی که هست چهره اش به دلم نمیشینه علتشو نمیدونم و نمیدونم آیا با گذشت زمان درست میشه یا نه باید چکار کنم

تصویر شهر سوال

با سلام و عرض تشکر بابت اعتماد شما

پس از انتخاب دین و مذهب، شاید هیچ انتخاب دیگری به اندازه ازدواج در سرنوشت فرد تاثیرگذار نباشد، بنابراین چنین انتخابی از حساسیت بالا برخوردار است و لازم است کمال دقت ( و نه وسواس) در آن بکار گرفته شود. در عین حال توجه به نکاتی ضروری به نظر می رسد؛
_ ازدواج با فرد ایده آل امکان پذیر نیست و هر فردی، شخصیت، تفکر، تربیت،ظاهر و...خود را دارد که وی را با ما و خواسته هایمان متفاوت می کند. بنابراین این توقع که فرد مقابل در تمام موارد ظاهری و باطنی مطابق با خواسته ها و معیارهای ما باشد، توقع نابجا یی است که امکان وقوع ندارد!
_ با لحاظ تفاوتها لازم است ازدواج با فردی صورت بگیرد که از قرابت و همتایی کافی با ما برخوردار باشد. اگر فردی در مجموع فرد مورد قبولی باشد اما در مواردی ایراد وجود داشته باشد، جهات قوت باید بر نقاط ضعف، غلبه معنادار داشته باشد.
_ در معیارهای مورد نظر مردان با زنان تفاوتهایی وجود دارد از جمله اینکه می توان گفت ظاهر و چهره برای مردان مهمتر است در مقابل آنچه که برای بانوان از اهمیت بیشتری برخوردار است جایگاه و اعتبار اجتماعی مردان است

با توجه به چنین مقدماتی، اگر وسواسی نیستید، لازم است به اندازه کافی برای انتخاب و اندیشیدن پیرامون این موضوع به خود فرصت دهید و اگر چهره از اهمیت بالایی برای شما برخوردار است، این موضوع را قبل از ازدواج برای خود حل کنید و نه اینکه آن را به بعد از ازدواج موکول کنید!
در پناه خدای متعال موف باشید

با سلام.
به نظر من اشتبا هست که دین را اولین الویت قرار بدیم چون من یک پدر بزرک روحانی دارم که تمام موارد دینی را کامل و به نحوه احسن انجام میده ولی خیلی بد اخلاق هستند و من وقتی ایشون رو میبینم حالم بهم میخوره ازوشون.
اما اگر پدر بزرگ من نماز و روز درستی نداشت اما خوش اخلاق بود به ادمای اطرافش احترام میگذاشت همه دوستش داشتن و تو پیری تنها نمی ماند.

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، حرف شما تاحدی صحیح و مورد قبول است. نکته اینجاست که به نظر ما نباید دین را از اخلاق جدا کنید. قطعا منظور ما از دین و مذهب صرف نماز و روزه و اعمال خشک مذهبی نیست، که چنین تصوری به غایت اشتباه خواهد بود. پیامبر اکرم در حدیث معروفی می فرمایند: «إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الخلاقِ» بدین معنا که: «براستى كه من براى به كمال رساندن مكارم اخلاق مبعوث شده ام» (كنزالعمال،ج۱۳، ص۱۵۱، ح۳۶۴۷۲). زمانی که پیامبر دلیل بعثت خود را کامل کردن اخلاق می داند و البته به گواه تاریخ این اخلاق را به معنای واقعی کلمه، به تمام و کمال می رساند، اگر نگوییم که مهمترین بخش دین و دینداری اخلاق است،حتما یکی از مهمترین آنها خواهد بود. بنابر این اگر اولویت در دینداری است یعنی انسان دینداری که به اخلاق رفتارهای اسلامی عمل می نماید.
موفق باشید

من پسر ۲۶ ساله هستم که دنبال دختر مومن و محجبه و با ایمان واسه ازدواج میگردم
هر چی گشتم نبود یا این که دختره چادری بود ولی با یک پسر حذاقل دوست بودند
دنبال یک دختر مومن و محجبه و با ایمان واسه ازدواج میخوام که تا حالا هیچ پسری (جنس مخالفی) تو زندگیش نبوده باشه مثل خودم
من یک خونواده تحصیل کرده و مذهبی هستیم خوشتیپ و زیبا
و دانشجوی پزشکی نمیخوام زنم همکارم باشه
دختران زیادی بهم معرفی کردن اما همه یا بد حجاب بودن یا
این که حداقل با یک پسر رابطه داشتن
یا این که توقعات مالی بالا دارن انتظار دارن
زن مومن واقعا و نجیب که مردی نباشه تو زندگیش
.......................
من دنبال خانم مومن واقعا محجبه ای هستم که خونه دار باشه و با ایمان و وفادار وضع زندگیش واسم مهم نیست
خونواده مومن و مذهبی داشته باشه
................
چون خودم هیچ کمبود مالی ندارم خونه و ماشین هم دارم

تصویر soalcity

سلام
ببخشید یعنی الان نوشتن این مطلب در این جا گره ای از کار شما باز می کند؟ یعنی اگر الان کسی به شما بگویند فلانی یا کسی کامنت بگذارد "من" شما می توانید به او اعتماد کنید؟
البته این مطلب را عرض کردم چون بعید می دانم منظورتان طلب توصیه هایی کلی باشد. و الا که باید عرض کنیم:
جوینده یابنده است بیشتر تلاش کنید که از این سنخ نیز در جامعه کم نیستند.

سلام.اگه واقعاً به دنبال یک همسرمؤمن ونجیب هستین این راهش نیست.انتظاراتی که شما از همسر ایده التان نوشتید خیلی کلیه. مثلاًشما که نوشتین خوشتیپ وزیبا هستین،کمبود مالی ندارین،خونه وماشین هم دارین دقیقاً به دیگران این منظور رو می رسونید که مهمترین معیارسنجش شما رو ظاهر ووضع مالیتون بدونن.کمی تجدید نظر کنید بد نیست.

برادر محترم من نمیدونم شما در کدام شهر زندگی میکنی ولی دخترهای زیادی هستن که چادری یا بی چادر مردی در زندگیشون نیست هیچ وقت این جمله رو تعمیم نده!اما شماها باز ملاکهای دیگری دارید که خوب اونها هم مشکلاتی رو ایجاد میکنه یا خونواده هاتون و الا فراوانن این دختر ها !

سلام داداش ایول عجب کیس توپیی
من خودم همه ی ایناییم که گفتی ولی هیچ وقت نمیام بگم بیا خواستگاری من !!!!
بعدشم پیشنهاد می کنم مادرتون برن مسجد یا حوزه های علمیه توش پر از این چیراییه که شما می خوایید..
فقط قبلش بگید کدوم مسجدو حوزه علمیه میرن بیام همون جا .... :-))
شوخی کردم

حوزه علمیه که روی قلبمونه و عاشقشیم...شده بریم از توی آفریقا زن بگیریم میریم ولی با دخترایی که دوست پسر داشتن و دارن و دارن همش فعالیت جنسی رو در فیلمها میبینند ازدواج نخواهیم کرد...هرگز

باسلام واحترام
چندماه قبل یکی از همکلاسیهای دانشگاهیم مستقیماً ازمن اجازه برای آمدن به خواستگاریم خواستند.من تا به الان با توجه به نوع پوشش ورفتارم همیشه سعی کرده ام طوری رفتار کنم که توجه نامحرم را جلب نکنم و جز این مورد هیچ نامحرمی بصورت مستقیم از من درخواست ازدواج نکرده بود.درکل واقعاً برام غیر منتظره بود.ایشون سه سال ازمن کوچکتر بودن به این دلیل ودلایلی دیگر به درخواستشون جواب رد دادم.البته بیشتر خواستگارهام یا کوچکتر از من هستند یا همسن.البته ایشون سعی کردند تقاضاشون رو در جمع مطرح نکنن. من تا به اون لحظه انگار ایشون رو در کلاس نمیدیدم.گفتند که مهمترین ملاکشون برای ازدواج ایمانه. بعد فرهنگ خانوادگی وهم رشته بودنمون و...
ظاهرن ایشون درمورد بنده از همان ابتدای ورودم به دانشگاه کاملاًتحقیق کرده .من در اون لحظه واقعاً نمیدونستم چکار باید بکنم که خدا راضیتر باشه.فقط سعی کردم با چند تا جمله بهشون بفهمونم که خیلی تفاوت هاست بین ما، که کمترینش تفاوت سنه. وهمین تفاوتها میتونه بهدها برامون مشکل ساز بشه.
بعد از اون روز،با خیلی از آدمهای با تجربه ومشاوران خبره مشورت کردم .نتیجه ی همه آنها چیزی بیشتر از تصمیمی نبود که من در شرایط اضطرار گرفتم.
من خوب میدونم همه ی زندگی آدمها ازدواج نیست واینکه ازدواج هم رزق وروزی خداست که بر بعضی ها تنگ وبرای بعضی ها وسیع قرار می دهد.
من به خاطر مشکلات ویژه ای که در خانواده ام دارم مدتهاست که دچار استرس ونگرانی بوده وهستم ومسأله ازدواج این نگرانی ها رو تشدید کرده ومی کنه.

گاهگاهی احساس پوچی میکنم. بعد ازخودم می پرسم مگر میشه کسی به خدا ایمان داشته باشه محبتش رو چشیده باشه بعد احساس پوچی هم بکنه؟!!!
-بله میشه.وقتی ایمان به خدا درست معنی نشه،وقتی به جای اسلام حسینی،اسلام وفرهنگ معاویه ای درون زندگیت رخنه کنه وبا اون خو بگیری،کمترین ثمرش احساس یأس و پوچی کردنه. ودر بین این دست وپا زدن های دردناک تو چه داری که به آن متمسک بشی به امید نجات؟!!؟

آری تنهاذکرمحبت خدا و عشق به منش اباعبدالله الحسین میتونه در تمام تنگناهای زندگی تسلای این روح ناآرام باشه.
التماس دعا
یاحق

سلام .من یه دختر ۱۹ سالم خیلی زیبا هستم .خانواده خیلی خوبی دارم یکی از دانشگاهای سراسری تهران درس میخونم
تا حالا بالای صدتا خواستگار داشتم با موقعیت های عالی ولی هنوز پسری رو ندیدم که مثل خودم باشه چون من عقاید
خاصی دارم .من به عشق اسطوره ای متقعدم و در طول زندگیم با هیچ پسری دوست نشدم چون میخوام همسر آینده ام
مثل خودم باشه خیلی صداقت برام مهمه میخوام یه روزی که همسرم ازم پرسید تا حالا دوست پسر داشتی با سربلندی
بگم نه نداشتم ..فامیلا وهمسایه هامون به سرم قسم میخورن ولی نا امیدم میکنن میگن همچین پسری اصلا وجود نداره
ولی من به خدا و عدالتش ایمان دارم ومنتظر نیمه گمشده ام میمونم .
از خدا میخوام همه به آرزوهاشون برسن.

با سلام خدمت همه عزیزان وسروران گرامی (خانمها وآقایان)
من که اینو مینویسم ۳۳ سالمه از لحاظ قدو قامت و زیبایی به گفته دیگرا نچیزی کم ندارم ،فوق لیسانسم در دانشگاه سراسری وپدرم م شغل مهمی داشته والان بازنشسته شده ۲ فرزند هستیم ووضعیت اقتصادی متوسطی داریم ومحجبه وچادری هستم.اینها رو گفتم که مخصوصا اونایی که یه فاکتور رو بهونه میکنن بدونن از ۱۸ سالگی هم برام خواستگار میومد ولی یه مشکله بزرگ نه تنها برای من که برای خیلی از آدمها اعم از دختر وپسر وجود داره واون اینکه "فرهنگ و ارزشهای جامعه عوض شده " واین بزرگترین درده در اجتماع ما من منکر این نیستم خیلی ها دنبال خونهو ماشینن اما در قبالش خیل خونواده پسرها هم دنبال قد بلندو سفیدی و شغل پدرو حتی نمای خونه دختر هستم؟! ایا واقها اینها ملاکهای درستی هستن؟!!!!!!! بدتر از همه میدونین چیه؟ اینکه حتی من ۲مورد خواستگار داشتم که پدرانشون مذهبی بودن و حتی مجلس بله بران را رو برای اینکه یه مسآله جزیی مطابق میلشون نبوده علی رغم ۲ سوال خواستگاری یواصرار فرزندشون بهم زدن !!!!!و طرزفکرشون اینه که اگر موقعیت بهتری بود نباید اونو از دست داد!
نه عزیزان مشکل از شما من و....نیست یه عده ای در این جامعه با کوتاه فکری فرهنک رو عوض کردن. هیچ خانواده پسری (اقا پسرا شماها که نمیدونین خونواده هاتون وقتی زنگ میزنن به خونواده دختر چی میگن وبه دروغ به شما میگن چیزی نگفتیم وهر ملاکی که شما بگید اونا عکشو میپرسن!!!!!!!!)نمی پرسه دختر نجیب هست ؟خونواده خوبی داره؟اخلاق داره؟و...........کلا اخلاق محو شده ! من به این نتیجه رسیدم مال مهمه نه اخلاق!!!!! واین در جامعه ما درد نیست ضجر هست! خونواده هاتون وقتی یه دختر مجرد میبینن این جمله بی ربط رو نگن که حتما سخت گیر بوده !!!!!!!!! بماند که خود اقایون چه حرفهای ریز ودر شتی از سروکله شون بیرون میریزه!!!!! آیا یه همچین مردهایی قابل اعتمادن؟! یا برعکس زنهایی قابل اعتمادن؟!!!!!!!!!!!!

سلام بچه ها
منم ۲۲سالمه معماری خوندم از خود تعریف نباشه نجیب وخاص هستم وضع بد کنونیه جامعه هیچ تاثیری رو من نداشته طوری که تنها دختر چادری کلاس بودم اصرار هم کلاسی واستادا واطرافیان برای منع این کار من(چادر) بی تاثیر بود.و......
اما تنها مشکل من اینکه تو خونواده ضعیفی هستم پدرم نون حلال بما داده که پاک بالا اومدیم.خیلی قانعم حاضرم فقط بایه حلقه با کمترین جهاز خودمو خودش با کاروتلاش زندگیمونو بسازیم فقط همین اما فقط پسر پاک ووفادارواصیلی باشه .چون وقتی مبینم پدرم بعد یه عمر هنوز نتونسته همه امکانات زندگی رو فراهم کنه پس چطور یه پسر ۲۴-۲۵ساله بتونه اول زندگی فراهم کنه
اما بااین وجود خواستگارای باسوادو خوبی دارم اما موقع تحقیق وقتی میفهمن از خونواده کم دستیم پا پس میکشن وپیداشون نمیشه
وافعا مشکل چیه ؟؟؟؟چرا اخه؟؟؟هرکی میتونه بمن جواب بده..............

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت

تقیدات مذهبی و نیز سطح اعتماد به نفس شما ستودنی است. لازم است با اتکاء به همین سرمایه ها به استقبال آینده بروید و از منفی نگری و پیشگوئی های منفی اجتناب کنید. طبعا دختر خانمی مانند شما لیاقت این را دارد تا هم ازدواجی موفق را تجربه کند و هم از عهده مسائل اقتصادی برآید.
عفت، نجابت، موفقیتهای علمی، خانواده باعزت و... تاج افتخاری است برای شما که موضوعی مانند کم در آمد بودن پدر، نمی تواند آنها را تحت الشعاع قرار دهد. خود را دست کم نگیرید و به خود و داشته هایتان ببالید و در عین حال شکر آن را بجا اورید.

سلام اینجور که شما میگین مثل اینکه اسلام هم به زیبایی و توانایی جسمی اهمیت میده...حالا اونایی که این خصوصیات رو ندارن نمیتونن ازدواج کنن ؟در حالیکه خدا اونا رو اینجوری آفریده...آیات قرآن هم داریم که خدا شما را در رحم مادران تصویر میکند یعنی خدا خواسته...یه سوال دیگه این که چرا آدما اینقدر با هم متفاوتن هم از نظر ظاهر هم جسمی و هم استعدادی و...؟درسته تا سلامتی هست آدم نباید ناشکری کنه ولی وقتی یک انسان این چیزا رو میبینه دلش میگیره...انسانه عاطفه داره...خواهشا جواب منو درست بدین...من میدونم که خدا عادل هست...ولی با این همه تفاوت چجوری باید درکش کنم؟

تصویر soalcity

سلام
لطفا مراجعه فرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/53

سلام دوست عزیز ببینید اسلام به زیبایی طرف مقابل برای ازدواج اهمیت میده ولی یک ملاک کلی رو معرفی نمیکنه درواقع ازنظر اسلام این مهمه که دو طرف چهره ی هم رو زیبا بدونن چون باید یک عمر چهره ی هم رو ببینن وعقل هم همینو حکم میکنه و اینکه اصلاکسی نمیتونه برای زیبایی ملاک معرفی کنه چون زیبایی نسبیه و بستگی به سلیقه ی افراد داره وقطعا ممکنه یک آدمی در نظر ما زشت باشه ولی در نظر یک فرد دیگه خیلی هم زیبا باشه یااگر خودماهم دیدمونو نسبت به اون آدم عوض کنیم یایکم با اخلاقش آشنابشیم اون فرد در نظرماهم زیبا جلوه کنه واگر مابعضی هارو زشت میدونیم عدل خدا نقض نمیشه ودنیا باهمین تفاوتهاقشنگ میشه مثلا بنظرشمایک فروشگاهی که همه ی اجناسش شبیه همن بهتره و صاحب اون فروشگاه آدم با تدبیر تریه یا یک فروشگاهی که اجناس متفاوت و متنوعی داره؟و نظر شخصی من اینه که شاید یکی ازدلایل این تفاوت ها این باشه که مابااین تفاوتها همو کامل کنیم درست مثل اعضای یک جامعه مثلا اینکه یک پزشک از امور مهندسی اگاهی نداره یا یک ورزشکاراز هنر آگاهی نداره مسلمادلیل به ناقص بودن اونهانیست بلکه ایناکنار هم کامل میشن.من یک حدیث قدسی رو یک جایی خوندم که برام جالب بود اینکه خدا میگه من روزی بعضی از بنده هامو دست برخی دیگه گذاشتم تا ازاین طریق اونهارو امتحان کنم میبینید این یک علت برای تفاوت اقتصادی بین افراد.بنظر من اگه شماعدل خدارو قبول دارید و در عین حال تعارضی بنظرتون میاداونو ناقض عدل خدا ندونین مشکلواز درک وعقل ناقص ومحدود ما انسانها برای درک حکمتهای خدابدونید.امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم.موفق باشید.دوستان لطفا برای تعجیل در فرج آقامون یه صلوات بفرستید.

من دانشجوی ترم آخر بودم.۱بار به استادم میل زدم برای سوال درسی.استادم خواهان من شد.منم که از پسری مثل اون واقعا خوشم میومد باهاش شروع کردم ۱آشنایی سالمو.همه جوره خوبه.سالم و اکتیو و... اما بعضی روزا بیشتر میاد سراغمو بعضی روزا ازش خبری نیست که واقعا احساس و روحیمو بهم میریزه.حالا به نظرتون فقط هم کفو بودن کافیه؟؟؟؟!!!!!

تصویر شهر سوال

با سلام و تحیت

زن و مرد لازم است در موضوعاتی نظیر افکار و اعتقادات، فرهنگ، اقتصاد، سن، تحصیلات و... تناسب لازم را داشته باشند.

توجه داشته باشید برای حفظ شان شما و جلوگیری از آسیبهای احتمالی لازم است ادامه این ارتباط مبتنی بر خواستگاری رسمی باشد. به منظور شناخت بهتر ایشان و نیز سطح کفویت و همتایی لازم است با ایشان حول محور اولویتها، علاقمندیها، حساسیتها، سرگرمیها و...گفتگو کنید و در ادامه از یک مشاور به صورت حضوری کمک بگیرید. در کنار این دو موضوع لازم است به دقت در خصوص وی و خانواده ایشان تحقیق کنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

با سلام و عرض ادب
دختری هستم ۲۵ ساله و حدود ۶ سال است که پسری را می شناسم و دوستش دارم. چند وقت پیش به خواستگاری من آمدند , وضع مالی نسبتا خوبی دارند, از نظر تحصیلی من فوق و ایشان لیسانس هستند که اصلا موضوع تحصیل برای من مهم نیست و مهم تجربه و کار ایشونه ,مسئله ای که هست, از نظر ظاهری هم ظاهر نسبتا خوبی دارند, ایشون حدود ۵ ۶ cm از من کوتاه تر هستند و این موضوع خیلی به چشم خونواده من آمده,خودم ۱۷۰ هستم و برام واقعا مهم نبود که ایشون کوتاه تره چون مهم اخلاق و چیزای دیگشه که می چربه, اما از اون موقع خیلی بهش دارم فکر می کنم, حس می کنک درست نیس یه نفر و به خاطر قدش بسنجم ...

تصویر شهر سوال

با سلام و تحیت خدمت جنابعالی

در انتخاب همسر لازم است مجموعه ی معیارها لحاظ و بررسی شود و به یک معیار خاص اکتفا نشود. به تعبیری لازم است ارزش و وزن یک معیار در مقایسه با سایر معیارها مورد سنجش قرار بگیرد. ضمن اینکه همانطور که اشاره نمودید تفاوت قد در مقایسه با سایر معیارها از ارزش کمتری برخوردار است.
بنابراین در صورتی که وی را فرد لایق و همتای مناسبی برای خود می دانید و حساسیت خاصی به این موضوع ندارید، اقدام شما مبنی بر رد کردن خواستگار، اقدام درستی نیست.
البته باید توجه داشت اگر شما از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشید و زمینه وسواس نیز نداشته باشید، رضایت شما بالاتر خواهد بود.

در پناه خدای متعال موفق باشید

سلام دیروز برای شما پیغامی زدم اما نه در سایت هست نه جوابی !

تصویر شهر سوال

با سلام
ما نظرات کاربران را در صورتی که سوال پرسیده باشند، بعد از آماده بودن پاسخ تایید میکنیم. و از طرفی چون سوالات رسیده زیاد است با تاخیر چند روزه پاسخ داده میشود.

زنی ۳۹,ساله هستم که تاسال پیش ازدواج نکرده بودم دوماه بامردی ۵۴ساله ازدواج کردم که چون شناخت ازاونداشتم وبعدمتوجه شدم که معتادوشکاک است وایشان وبچه هایش مراکتک میزدندبعدازدوماه زندگی ازاوجداشدم درحال حاضربامردی اشنا شده ام که ۴۵ساله است بعد ازفوت پسر۱۷ساله اش همسرش ازاوجداشده واوباپسر۷طاله اش زندگی میکند بعدازتحقیقات همه ازاوبخوبی صحبت کردند بجزیک نفر که ازاوبدگویی زیادی کرد ایشان بخاطرسکه بامن مشکل دارند ومیگوید۲۰ سکه وحس میکنم خسیس است ومیگ یدمهمانداراست ومن بایدبرای مهمانهایش اشپزی کنم وبایداشپزی ام خوب باش نمیدانم که واقعا مردخوبی هست چطوربه اوبرای ازدواج اعتمادکنم لطفا راهنماییم کنیدمرسی

تصویر شهر سوال

خدمت شما سلام و تحیت عرض می کنم
تجربه تلخ گذشته شما اقتضا می کند تا در انتخاب جدید خود دقت بیشتری به خرج دهید و پاسخ مثبت به این درخواست را منوط به شناخت کافی از فرد خواستگار بدانید.
لازم است روشن شود که؛
_ چه ارتباطی میان مرگ فرزند و طلاق همسر ایشان وجود دارد؟
_ روحیه ایشان بعد از این وقایع چه میزان دچار آسیب شده است؟
_ علت ناسازگاری و طلاق همسر قبلی چه بوده است؟
_ توقعات ایشان از شما در قبال خود و فرزندشان کدام است؟
_ واکنش وی در قبال بیان انتظارات شما چگونه است؟

تبیین و پاسخ این سوالات و دیگر سوالات مشابه در گرو این است که به اندازه کافی برای تصمیم گیری به خود فرصت دهید، به نحوی که در فرصت مذکور هم به اندازه کافی با وی گفتگو کنید و هم از افراد و کانالهای متعدد درباره وی تحقیق کنید. در تحقیقی که به عمل می آورید لازم است به صورت جزیی سوال کنید و نه به صورت کلی! مثلا بجای اینکه بپرسید این شخص از نظر شما چگونه شخصی است؟ باید بپرسید با توجه به شناختی که از ایشان دارید آیا وی فرد صبوری است یا خیر؟ زود رنج است یا خیر؟ اجتماعی است یا منزوی؟ رابطه اش با پدر و مادر، خواهر و برادر و...چگونه است؟ با فردی یا افرادی دشمنی دارد یا نه؟ فرد دست و دل بازی است یا خسیس؟ و...

در مورد خسیس بودن نیز لازم است در گفتگویی که با وی صورت می دهید از وی بپرسید؛
_ شما بیشتر اهل پس انداز هستید یا خرج کردن؟
_ خرجهای اضافی از نظر شما کدام است؟
_ معمولا به چه وسیله ای رفت و آمد می کنید؟ شخصی یا عمومی؟
_ امکانات رفاهی زندگی شما در سطح و اندازه ای است ؟
و...

با لحاظ موارد فوق، برای رسییدن به اطمینان بیشتر بهتر است که پس از گامهای ابتدایی، به اتفاق ایشان به صورت حضوری به یک مشاور خانواده نیز مراجعه نمائید، تا ارزیابی تخصصی از وضعیت عاطفی و روانی شما و ایشان و نیز سطح تناسب شما با یکدیگر به عمل آید.

در پناه خدای متعال موفق باشید

سلام حدود يه هفته است كه جوابي براي سوالم با همين اسم نيامده

تصویر شهر سوال

سلام وقت بخیر
دقت میکردید مشاده میکردید که پاسخ سوال شما در همین صفحه ارائه شده. لینک پاسخ:
http://www.soalcity.ir/comment/6399#comment-6399

چیزی که خیلی واسم جالبه اینه که اینجا همش خانوما بی توقعن و خوشگل و تحصیل کرده هم هستن. و پسرا همه متشخص و اهل کار و درس زندگی
نمیگم هم الکی میگین ها! اتفاقا کاملا حرفاتون رو باور دارم و ازین بابت خیلی هم خوشحالم

فقط موندم اینایی که ما میریم خواستگاریشون یا خواستگارهایی که واسه آشناها میان پس کین؟چرا اینطور نیستن!
اینهمه آدم خوب کجا غیبشون زده! چرا دورو بر ما اینطور نیست پس؟
:)

اگه واقعا جامعه اینجوری باشه تموم مشکلات ازدواج حله!

@شهر سوال :
شما که انقدر آدم خوب داری اینجا خو آستین بالا بزن یه کاری کن بهم برسن دیگه ! :)

سپاسگزارم از توجه شما

به نظر من هم دختر خوب پیدا میشه هم پسر خوب. اگه اطرافیان بزارن... همه کسایی که اینجا حرف زدن همشون خوب هستن بلا استثنا ولی همیشه یادتون باشه دخالت اطرافیان باعث میشه فکر کنیم این دختر یا پسر همسر آرمانی ما نیستن

مطمئنم ای رو یک زن نوشته....

دیگه چی می خوای عزیزم جو میخوای ما بدیم به شما دخترایی که تازه گند کاری هم قبلا داشته باشید باید به طور شرعی طبق گفته این سایت از ما پنهون کنید؟
چی دوست دارید؟بگید تورو خدا ۱۰۰ کیلو بال خرمگس می خواید؟
دختری که شرعی یا غیر شرعی گذشته رو از مرد قایم کنه لیاقت پوست حیوان نجاست رو هم نداره چه برسه به اینهمه خوبی

باسلام.اختلاف سنی مناسب بین دختر و پسر چند سال است؟و آیا در روایات و قرآن هم به این موضوع اشاره ای شده است؟من خودم دخترم و واقعا احساس می کنم پسرهای همسن من در دانشگاه دریک سطح بلوغ بامن نیستند.آیا استثنا هم هست ؟یا مسیله ی اثبات شده ایست؟

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم اختلاف سنی مناسب از یک تا ۵ سال آن هم پسر بزرگتر ای دختر باشد البته در روایات و قران مسایلی که با شرایط فرهنگی متغییر است مطرح نشده است چون این مسایل مسایل استنباطی و برداشتی توسط متخصصان و کارشناسان است اما تفاوت سنی مطلوب با تحقیقات و پژوهشهای روان شناختی به دست آمده است. اگر ما برای شما و احساساتتان ارزش و احترام قایلیم اما نمی توان این احساس و برداشت شخصی را به جامعه تعمیم داد . قطعا سبک های فرزند پروری ، الگوهای ارتباطی والدین، و سبک های وابستگی و یا استقلال و اعتماد به نفس حاکم و به طور کلی مسایل محیطی و ارثی باعث شده است هر فردی به دلیل زیست متفاوت ، متفاوت فکر کند و متفاوت در جامعه ظاهر شود مثلا یک فرد ۲۰ ساله اگر در یک خانواده پر کار و مستقل با مسؤولیت پذیری بالا بزرگ شده باشد یک خانواده را می تواند مدیریت کند و ممکن است یک فرد ۳۰ ساله وابسته به خانواده با عدم اعتماد به نفس و مسؤولیت پذیری پایین حتی نتواند خودش را هم مدیریت کند. موضوع زیبایی یک موضوع فطری و ذاتی در هر نوع انتخابی است و از آنجایی که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد خالق خدا هم نمودی از این وصف را دارد البته سلیقه ها و تفکر و نگرش ها و برداشت نسبت به زیبایی و نازیبایی متفاوت است و این هم جزء حکمت های زندگی انسانی است که باعث تکثر در سطوح مختلف انتخابی انسان شده است. در مورد دردسر داشتن زیبایی تفاوتی بین زن و مرد نیست و ممکن است هر دو مخصوصا زن دچار دردسرهایی در جامعه شود ولی به هر حال این موضوع نمی تواند انسان با ذات و فطرت خودش مبارزه کند در انتخاب خود دچار نوعی خودآزاری شود . البته افراد در انتخاب و تعهد به انتخابشان متفاوت هستند و ممکن است نگرانی شما جنبه شخصی و طرحواره ایی از تاریخچه زندگی شما داشته باشد ولی نمی توان به دلیل این تفکر شخصی ملاک ذاتی و فطری زیبایی را حذف کرد چون مانند این است یک فرد مثلا چیزی را که برایش ضرر دارد بدون دلیل آن را انتخاب کرده و مصرف کند . نکته دیگر خیانت و وفاداری داشتن چهره زشت یا زیبا نیست بلکه انسان موجود فوق هوشمند است و بر اساس یک عامل ظاهری دست به بی وفایی و خیانت نمی زند بلکه از نظر اسلام اگر زن و شوهر بتوانند انتظارات و خواسته های همدیگر را پوشش بدهند قطعا در رضایت زناشویی و وفاداری و تعهد موفق بوده هر چند زیبا باشند . پس عمل به وظایفی که از طرف خداوند به واسطه انبیا و امامان برای زن و مرد در نظر گرفته شده است عامل بازدارنده در برابر خیانت خواهد بود موفق باشید.

سلام.:
من هم میخواستم نظری داده باشم , فقط یه کلام به جوان ها هم نوع خودم دارم قدری از آفریده گار خود خجالت بکشیم , بی انصاف ها همه چیز رو و راهنمایی های خدا تو قرآن رو بخونید بجای اینکه پسر و دختر بودن یکدیگر رو زیر سوال و به هم توهین کنیم, اول خودمون رو اصلاح بعد یکدیگر رو زیر تیغ ببریم یکم کمتر در حق یکدیگر بی انصافی کنیم , ههمون جوونیم یکم پاشید از پدر و مادر امون بخوایم راهنماییمون کنن به حرفاشون گوش کنیم بخدا مطمن باشید توی زمینه ی ازدواج موفق میشیم. همتون رو دوس دارم با محبت باشیم .

سلام یه جمله میگم کاش خانواده های دخترا هم همین معیار و ملاکشون برای خوب بودن یه پسر همینا بود
به خدا تو این دوره زمونه اگه ی پسر بخواد همه ی شرایط ازدواج رو داشته باشه سنش گاها ۳۰ به بالا هم میشه
من خودم ۲۳ سالمه تا سربازیم تموم بشه و برگردم و با توجه به اینکه کار برای من هست تا بیام یه مقدای پول جمع کنم تا بتونم ازدواج کنم ۴ تا ۵ سال طول میکشه حالا این خوبشه ولی به خدا جوونا دل دارن
یه جوون ۲۲ ۲۳ ساله اگه از یکی خوشش بیاد و یکم حیا داشته باشه نمیتونه اینو بیان کنه چون اصلا امکانش نیست تا بیاد این شرایط رو برای خودش فراهم کنه اونی که دوست داره از دستش رفته
واقعا سن ازدواج داره زیاد از حد بالا میره
به خدا واسه جوونای ما این اقزایش سن ازواج ظلمه
خدا خودت به دادمون برس

سلام .پسری هستم ۲۳ساله از ی دختر خوشم اومده .احتمال نودو نه درصد اونم ب من حسی داره .ولی ب دلیل تفاوت های مذهبی ,زبان,فرهنگ همیشه این موضوع سر بسته مونده ولی حقیقتش برا من اینها مشکل نیس چون من برا خودم ی سری معیار دارم برا انتخاب همسر آیندم ک کاملا در مورد این شخص صادقه.ولی طرف دوری میکنه و وقتی ازش دور میشم ب صورت غیر مستقیم گله میکنه...و من مطمعنم ب خاطر این تفاوت هاست ک داره با خودش میجنگه ک بی تفاوت باشه نسبت به حسش.میشه راهننماییم کنید .چکار کنم.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام، دوست عزیز با توجه به آمادگی شما برای ازدواج و عدم اطلاع واقعی از نظر شخص مورد نظر، بهتر است به صورت رسمی و ترجیحا از طریق خانواده، پیشنهاد خود را مطرح کنید و با اطلاع خانواده های دو طرف، جلسات آشنایی را برگزار نمایید. موفق باشید.

سوال من جواب داده نشد...جوابش هم مهمه برام.

تصویر شهر سوال

با سلام از بابت تاخیر بوجود آمده از شما عذرخواهی میکنیم.
انشاءالله تا چند روز آینده پاسخ سوالات شما ارائه میشود.

اخه پسر خوب ومعتقد وغیره این دوره زمونه پیدا نمیشه!! منی که یبارررررررر جدا شدم دیگه از سایه خوددمم میترسم.نمی تونم به هر مردی اعتماد کنم.
اخه خیللللللللللللی کم شانسم بی ترسم بد بیارم دوباره !!!!!!!!!

سلام پسرى قصد ازدواج بامن را داره که همکلاسيمه من و ايشون دانشجوى حقوق هستيم و۲۱سالمونه ايشون علاقه شديدى به من دارن وبخاطرمن خونه خريدن و کارشون رو تو دادگسترى درست کردن همه اين آقا پسر رو قبول دارن خودمم تاييدش مى کنم ولى نسبت به قيافه اين آقا دودلم زشت نيستن ولى مشخصه قيافش يکم پايين تر ازمنه حالا به نظرتون ازدواج با اين آقا درسته؟

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، هرچند در نهایت نظر و سلیقه خودتان در این زمینه مهم است اما، به طور کلی اگر سایر شرایط سنجیده شده و مناسب هست، قیافه ظاهری به اندازه ای مهم نیست که بخواهید این وصلت را بهم بزنید، خصوصا که به گفته خودتان زشت نیستند و به ویژه که این قضیه در مورد مرد اهمیت کمتری دارد. موفق باشید

سلام اول از همه نظر خودتون مهمه ولی به نظر من اتفاقا بهتر اینه که چهره ی خانم از آقابهتر باشه واگر همه ی شرایطشون خوب و مطابق میلتونه درخواست ایشونو قبول کنید.

سلام شما تو یکی از پست های مربوط به ازدواج کتابی معرفی کرده بودین در مورد شناختن همسر بود هر چی دنبالش میگردم نیست میخواستم کتاب رو تهیه کنم ولی اسمشو فراموش کردم میشه بی زحمت راهنماییم کنین عصابم خرد شد اونقدر دنبالش گشتم.

پیدا کردم خیلی ممنون این کتاب بود:کتاب " شیوه های انتخاب و گزینش همسر" نوشته دکتر محسن ایمانی

با عرض سلام وتشکر از مطالب بهرمندتون.
من در رابطه با خانوم ها هیچ مشکلی ندارم.
وبا مطالبتون هیچ گونه مشکل و مخالفتی ندارم.
به قول معروف ناف من و یکی از دخترای فامیل از بچگی باهم بریده شده
من میخواستم بپرسم اگه طرف مقابلم ویژگی های یک خانوم خوب رو نداشته باشه
من چطور باید رفتار؟
البته من هیچ انتظار بی جایی ندارم.
ممنون میشم پاسخی دریافت کنم تشکر از مطالبتون.

تصویر پاسخگو

با سلام خدمت شما دوست عزیز
این گونه رسم ها و آداب هیچ مبنای عقلی و شرعی نداره . ازدواج یک پیمان و قرارداد اجماعی برای زندگی مشترک بین دو نفر هست . طبیعیه که دو نفری که می خوان با هم زندگی مشترکی رو شروع کنند باید بیشترین هماهنگی ها رو با هم داشته باشن تا زندگی موفق تری رو تجربه کنن و در سایه ازدواج به تعالی و پیشرفت برسن .
شما با مطالعه و تحقیق و مشورت بیشتر اگر دیدید چنین تفاهم و تناسبی وجود نداره ، خیلی محکم و بی تعارف زیر باز چنین وصلتی نرید . زیرا دردسر چنین ازدواجی از ایستادن جلو رسوم اشتباه کمتر خواهد بود .

دو طرل باید عیوب خودشون رو بگن قبل از عقد وگرنه عقد باطله .... هم عیوب جسمی هم روحی .... زنا و هر کار کثیف دیگه ای رو هم باید بگن همین...اونایی که تبلی میکنن که نباید گفت دارن گناه وحشتنکی رو مرتکب میشن و زنا زاده شدن فرزندان اون زن و مردهایی که نمیگن به طرف و عقد باطل میشه رو به عهده خواهند داشت....
......................
اونایی که میگن گذشته و کثافتکاریاتون رو گین در راه همون هایی هستند که میگن میشه بدون اجازه پدر دختر عقد خوند... که این ۱۰۰% غلطه خواهش میکنم کسی گول نخوره عقد نکنین بدون اجازه پدر نمیشه غقد باطله دیدن دخترا و پسرای خوب رو که نابود شدن

سلام
در شهر من اردبیل مشکل اصلی جوانان، بیکاری هست. باید قبول کنیم که زندگی مشترک یک پشتوانه مالی حداقل میخواد حداقل مرد باید حقوق ماهانه داشته باشه تا هم خیال خودش و زنش راحت باشه
با احترام به تمام دوستان عزیزم ، اگه اکثر جوانان بیکار، صاحب کار بشن از ازدواج فرار نمیکنن .
جوانان سرزمین من با بالاترین تخصص و مدرک تحصیلی باید فقط بسوزند وبسازند و آقازاده هایی با تخصص بسیار کمتر اما با رابطه ، استخدام میشن ازدواج میکنن و از زندگیشون لذت میبرند
نمیدونم فردای قیامت ، جواب خدا رو چی میخوان بدن اینا که برای جوونا این همه مشکل درست کردند

سلام لطفا سریع جواب منو بدید میشه به پسری که خبلی سر به راه نست اعتماد کرد و بگه نمی خام دیگه اینطوری باشم

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، جواب سریع و مختصر برای سوال نیم خطی شما، «خیر» است.
البته اگر توضیحات کافی در مورد مسئله مبتلابه خودتان ارائه دهید، جواب دقیق تری خواهید گرفت.
موفق باشید.

سلام برهمه

خطاب به اون آقایونی که عرض می کنند دخترا به پول و دارایی آقایون گیر ندن و اخلاق و انسانیتش رو بیشتر در نظر بگیرن. من یه پیشنهاد دارم , شما اقایون هم بیایید به ظاهر و چهره ی و اندام همسر ایندتون گیر ندید. به انسانیت و اخلاق و شخصیتش فقط تمرکز کنید. چطور اینهمه دخترایی که ظاهر خوبی ندارند و ازدواج نکردند , کسی نمیاد بگه خوب به ظاهر توجه نکنید. ولی پسر هر چقدرم که بی پول باشه به همه ی دخترا میگن قبولشون کنید. چرا ???? مگه ما گوشامون درازه ??? ببینم توی زندگی با یه ادم فقیر شوهر فقط قربون صدقه ادم بره سیر میشی ?? این ها رو گفتم تا تبعیض ها رو بگم. حواستون باشه عدالت رو رعایت کنید. والا خدا رو شاهد میگیرم که من خودم کسی هستم که همه ی خواستگارهام وضع مالی خوبی و خیلی خوبی داشتند. واقعا هیچ کدوم بی پول با کم پول نبودند. ولی قبول نکردم همسرم بشن چون ملاک اصلی من ایمان و مذهب و با اخلاق بودن همسرمه. و از مردهای بی غیرت بدم میاد. من میخوام مردم مرد زندگی باشه . نه یه سوسول. پس دخترها دنبال تامین حس امنیتشون هستند نه پووووووووووووووول. انقدر دروغ نبندید به ما.

سلام.....در مورد سن ازدواج این مهم نیست که حتما دختر باید از پسر کوچیکتر باشه شاید ایده ال تر باشه ولی حتمی در کار نیست!...دختر بزرگتر یا پسر چه فرقی می کنه! اینها خرافه های فرهنگی هست و برعهده دست اندرکاران هست که این خرافات رو از جامعه ریشه کن کنند و بدون هیچ نوع برداشت صحیح از جامعه نیان و بگند دختر باید از پسر حتما کوچیکتر باشه!...اول از این نه در شرع همچین چیزی داریم و نه در قانون ...حتی در علم هم همچین چیزی نیومده و چیزهایی که گفته می شه اعم از اینکه دختر زودتر به بلوغ جسمانی و عقلانی می رسه اصلا ربطی نداره چون اون پسری که به سن مثلا ۲۹-۳۰ رسیده دیگه به اون بلوغی که باید برسه رسیده پس ربطی نداره وانگهی این موضوع عمومیت نداره گاه ما یه نفر رو می بینیم ۵۰ ساله ولی به اندازه یه پسر ۲۵ ساله پخته نیست و برعکسش هم دیدیم همین طور که بالاتر خودتون هم اشاره کردید یعنی گاهی یه پسر مثلا ۲۵ ساله اندازه یه مرد ۵۰ ساله قدرت درک و مدیریت و...داره...از نظر بلوغ جنسی هم بازم ربطی نداره چون ما نیومدیم از این بعد تک تک خانم ها رو بسنجیم و بگیم تمام خانم ها مثلا در سن ۵۰ سالگی از نظر جنسیتی مشکل پیدا می کنند چه بسا تحقیقات نشون داده میل جنسی تا اخر عمر با انسان هست و به خیلی از چیزها بستگی داره تازه این مسئله بازم در همه عمومیت نداره اونم با این همه پیشرفت های بهداشتی و پزشکی که شده....از نظر ظاهر اگه بخواین در نظر بگیرید سن زیستی انسان هم مهمه و امروزه فقط سن شناسنامه ای افراد رو نگاه نمی کنند خیلی هستند که در سنین بالا خیلی کمتر نشون می دن و سن زیستی کمتری دارن و بالعکس از نظر قدرت بچه دار شدن بخواین در نظر بگیرید الان علم به جایی رسیده که در سنین بالا خانم می تونه بچه های زیبا و سالم و گاها دوقلو به دنیا بیاره حتی پس از یائسگی از نظر قدرت مدیریتی بخواین در نظر بگیرید این به خود پسر و دختر بستگی داره که بخوان زندگی رو چطور و با چه دیدی اداره کنند.....پس نتیجه اینکه این حرفا و بزرگتر بودن پسر از خرافات هست که از زمان خشایارشاه وارد فرهنگ ما شده اون زمان چون زنان از مردان به علت وجود نداشتن بهداشت زودتر می مردن اینطور خرافات وارد فرهنگ شد ولی امروزه عمر متوسط زنان از مردان بیشتر هست.....از طرفی فردی مثل پیامبر اکرم ص رو داریم که با حضرت خدیجه این همه اختلاف سنی معکوس داشتن حالا شما بگید ۱۵ سال نه بگید ۳ سال اون زمان می دونید ۳ سال یعنی چی؟....این خرافات فرهنگی گاها جلوی خیلی از ازدواج ها رو گرفته و بعضا از کارشناس های کم تحقیق ما هم بهش دامن می زنند.....عرف اشتباه یکی از موانع ازدواج هست که باید فرهنگسازی بشه....و خوشبختانه کارشناسایی مثل اقای دکتر افروز ( رئیس نظام روانشناسی ایران در گذشته) هستند که این فکر من رو تایید می کنند و اتفاقا از بازگو کنندگان این فکر هستند....

سلام
من محمد هستم ترم۴مهندسی نرم افزار ۲۱ساله در اصفهان و افغانی
اول از همه جواب به کسانی که می گه سن ازدواج مهم نیست اینه که آیه قرآن یا حدیثه شما باید تحقیق کنید که کدومش است که می گه :ارجاع قوامون النساء
اگه یعنی باید مرد توانایی اش از زن بیشتر باشه که خانواده خود را در کنترل خود نگه داره .
واژه این شرط وجود داشته باشه شرط سن مهم نیست و باید به مشاوره خبره مراجعه کنه
و بعد از این حرف ها من خوش حال می شم به کسانی که اطلاعاتی در مورد روحیات مرد و ویژگی ها شون و.... بفهمد می تو نه از طریق واتس آپ با هم مکالمه داشته باشیم ۰۹۳۹------

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن عرض سلام، آیه قرآن «الرجال قوامون علی النساء» است که یکی از معانی و تفاسیر آن قوام و قوت مرد در کنترل و اداره خانواده است. ضمنا ما در این مکان از انتشار اطلاعات شخصی افراد معذوریم.
موفق باشید

من همیشه سعی کردم درست زندگی کنم و فکر میکنم موفق هم شدم.دختری از اقوام رو هم مد نظر داشتم چون با بیشتر معیارهای من جور بود اما مشکل اینجا بود که شرایط مالی ازدواج رو نداشتم.زمانی که شرایطش رو پیدا کردم پدرم رو فرستادم برای گذاشتن قرار خواستگاری که با پدرش صحبت کنه اما متوجه شدم که همون روز به یه خواستگار دیگش جواب مثبت داده.حالا منم و یه دنیا غم.سالها برای رسیدن به این خانوم درس خواندم،کار کردم و به هیچ دختری حتی به عنوان هم کلاسی نزدیک نشدم.حالا هر چی با خودم کلنجار میرم حتی نمیتونم به ازدواج با دختر دیگه ایی فکر کنم.راستش عادت کردم به توجه نکردن به دخترهای دیگه که اون موقع خوب بود اما الآن یه مشکله که حل کردنش برام سخته.زندگی برام شده مثل یه سریال تکراری.بدبختی اینجاس دور و برم پره از دخترهای خوب،دخترهایی که میدونم اگه پا پیش بذارم به احمال زیاد نه نمیگن اما میترسم با این حالی که من دارم زندگی یکی دیگه رو هم خراب کنم.نمیدونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شدم که این شده قسمت من.امیدوارم بتونم فراموش کنم

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، سلام و خوش آمدید. برای شما آرزوی سلامتی و قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک داریم. همت و تلاش شما در راستای رسیدن به هدف تان بسیار قابل تقدیر است. البته نفرمودید که قبل از این موضوع با طرف مقابل یا خانواده ایشان صحبتی شده بود در این زمینه و پس از قول و قرار قبلی، بدقولی کردند و به شخص دیگری جواب دادند یا خیر، شما در ذهن خودتان ایشان را نشان کرده بودید و از برنامه های آن خانواده و نظرات ایشان اطلاعی نداشتید. در صورت اول طبیعتا از نظر عرفی و اخلاقی کار درستی نکرده اند و در صورت دوم اشتباه از شما بوده که در حقیقت با چنین خیالی و بدون اینکه قصد و نیت خود را مطرح کنید و از نظرات طرف مقابل باخبر باشید، انتظار داشته اید آنها منتظر شما و مهیا شدن شرایط شما باشند. بهتر است در همه شرایط واقع بینی و تفکر منطقی داشته باشیم. البته همانطور که عرض شد تلاش شما واقعا قابل تقدیر است، همچنین عدم توجه به دختران در محیط های مختلف که میتواند هر لحظه انسان را به مسیری دیگر بکشاند، این نیز قابل تقدیر است. اما از واقعیت نباید گذشت. به هر حال با اطلاعات کمی که ما داریم، اینگونه تصوی می کنیم که شما برفرض اینکه زودتر از خواستگار قبلی به خواستگاری دختر مورد نظرتان می رفتید هم این احتمال بود که به توافق نرسید و این ازدواج سر نگیرد، همانطور که بسیاری از موارد خواستگاری اینگونه است و خیلی ها پس از چندین بار رفت و آمد و خواستگاری از موارد مختلف بالاخره به نتیجه مطلوب و تشکیل زندگی می رسند. بنابراین نباید با ناکامی در یک مورد از اصل ازدواج و یا خدای نکرده در کل زندگی ناامید و سرخورده بشوید. مطمئنا خدایی که به شما کمک کرده تا اینگونه برای زندگی تان تلاش کنید و از خطرات انحراف دور بمانید، موردی بسیار مناسب هم مهیا خواهد نمود که البته شاید هنوز آن را نیافته باشید. باز هم میتوانید طبق معیارهای خودتان، به دنبال فرد مطلوب و مورد نظرتان بگردید تا انشالله به اصطلاح برخی ها نیمه گمشده خود را بیابید.
موفق و پیروز باشید.

راستش فکر نمیکردم جواب بدید به همین دلیل خیلی خلاصه نوشته بودم.ممنونم از اینکه جواب دادید.راستش من فقط تو ذهن خودم اون خانوم رو نشان کرده بودم و واقعا انتظاری از اون برای اینکه منتظر من باشه نداشتم.دلیل نگفتنم هم این بود که نه کار داشتم نه پول.قطعا اگر هم میگفتم نه تنها اونها قبول نمیکردن بلکه خانواده خودم هم مخالفت میکردن.منم تمام تلاشم رو کردم هر چه زودتر شرایطم درست بشه و برم جلو.خیلی هم تلاش کردم.با این که هنوز ۲۲ سالم نشده و حتی دانشگاهم تمام نشده اما توی رشته خودم نسبتا باسواد محسوب میشم، شاغلم،ماشین دارم و تونستم یه خونه کوچیک هم با کمک پدرم بخرم.از این بابت از خدای بزرگ ممنونم.مشکل من اینه که اون خانوم حداقل تو ذهنم سالها زنم بوده و من به امیدش خیلی تلاش کردم اما الآن که نیست فراموش کردنش برام سخت شده،ذهنم بیخود مشغوله و راستش این ترم برای پاس کردن درسهام به مشکل خوردم البته هر جوری بود پاس شدن.البته خدا رو شکر خانواده و دوستهای خوبم همیشه کنارم بودن و هیچوقت تنها نبودم.همین باعث شد بتونم به زندگی و تلاشم ادامه بدم هر چند کلا راندمان کاریم پایین اومد که اونم به امید خدا درستش میکنم.بازم ممنون که جوابمو دادید.

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز سلام مجدد . قطعا شرایط خوبی را تجربه نمی کنید و این تا حدی طبیعی است، اما بالاخره این دوره خواهد گذشت و شما با تجربه ای گرانبها و البته آمادگی بیشتر، با توکل بر خدا، به سمت فردای روشن خود پیش خواهید رفت. موفق باشید.

سلام خسته نباشین ببخشین خیلی وقته بخت منو وخواهرامو بستن چیکار باید بکنیم؟ سنمون زیاد شد ه

تصویر پاسخگو

با سلام
گرچه اصل سحر و جادو و واقعیت دارد ولى نیامدن خواستگار براى دختر اصلا دلیل بسته شدن بخت نمى باشد و غالب آنچه امروزه در میان مردم در این باره شایع است بى‏ اساس مى‏باشد. ولى اگر بر فرض موردى پیدا شد كه سحرى در كار بود راه‏هایى براى بطلان آن وجود دارد:
۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره ‏هاى فلق و ناس.
۲- خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس.
۳- دعا وتضرع به درگاه خداوند.
۴- درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.
۵- صدقه دادن.
--------------
اکنون توجه تان را به چند نکته جلب می کنیم:

الف) هر چند دختران جوان و دم‏بخت و نیز والدین آنها علاقه‏ مندند تا هر چه زودتر ازدواج كرده، و تکلیف زندگى آینده‏ شان را روشن كنند و...؛ ولى روشن است که با توجه به عوامل مختلف در سطح كلان جامعه، سن ازدواج دختران و پسران بالا رفته است. البته ما اطلاعاتی از سن و سال شما و سایر شرایط اجتماعی مثل محل سکونت شما نداریم. اما شاید واقعا ازدواج شما آنچنان هم دیر نشده باشد.
ب) نداشتن خواستگارهاى متعدد یا نتیجه بخش نبودن یک خواستگاری، غیر طبیعى و نامعمول نیست و هرگز نشانه بخت بد یا بسته ‏شدن بخت فرد نیست. همان‏طور كه براى شما به عنوان یك دختر، این مشكل وجود دارد، براى پسرها نیز این مشكل وجود دارد. کسانی که بار ها و بارها در موارد متعدد به خواستگاری رفته اند اما به نتیجه نرسیده است.
ج) شما بین دختران تنها فردى نیستید كه دچار این مساله شده اید، دختران زیاد دیگرى نیز بوده اند كه مدت‏ها و گاهى سال‏ها با این مسئله رو به ‏رو بوده اند؛ امّا سرانجام همسر مناسب و متناسب با روحیات خود را پیدا کرده اند. پس زود ازدواج ‏كردن آن هم با اوّلین یا دومین خواستگار (هرچند صورت ایده آل به حساب می آید) اما، نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با كمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، می‏توانید مشاهده كنید كه فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً نیازمند زمان و دقت كافى است و چه بسا همین تجربه ‏ها و به تأخیر افتادن‏ها، شناخت و آگاهی‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر كند و موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر كند كه در نتیجه به صلاح شما خواهد بود.
د) گاهى انتظارات بالا و بیش از اندازه خانواده‌‏ها یا خود جوانان و ایده آل نگری افراطی به این مشكل دامن مى‌‏زند و موجب از دست رفتن فرصتها می گردد که بعنوان یکی از موانع خواستگارى و ازدواج برطرف شود.
برخی عبادات و دستورالعمل های معنوی (مانند ۴۰ روز زیارت عاشورا) نیز جهت تسریع در ازدواج ذکر شده که میتوانید استفاده کنید.
نکاتی هم به صورت کلی وعمومی باید توجه کنید که در این خصوص مؤثر است. مثل اینکه در جلسات خانوادگی، در سایر مجالس و محافل زنانه، و یا جلسات مذهبی حضور فیزیکی داشته باشید. سعی کنید دور از چشم و منزوی نباشید. حتی میتوانید از طریق بزرگترهای مورد اطمینان فامیل و دوست و آشنا تمایل خود را برای ازدواج و یافتن همسری مناسب اعلام کنید. در کنار این مسیر همواره بهترینها را از خداوند متعال طلب کنید. شرایط ایده آل ذهنی برای همسر آینده تان را ساده تر کنید. نسبت به ازدواج خواهر بزرگتر زودتر از خواهر کوچکتر سرسختی نشان ندهید. انشالله مشکلتان حل خواهد شد.
موفق و پیروز باشید.

سلام خیلی ممنونم که راهنماییم کرد ین . راجب سن گفتین من ۳۵ سالمه وخواهرام یکی ۳۸ ساله ود یگری ۴۱ ساله هستن. در مور د بستن بخت هم اطمینان د ارم چون قبلا موقع تعمیرخونمون یک تیکه کاغذ که د عا بود از لای دیوار پید ا کرد ه بود یم. راجب خواستگاران هم باید بگم که ما اصلا سخت نمیگیریم وبا شرایطشون کنار اومدیم اما هرکسی که میاد فرار میکنه وبرنمیگرده. اینجا یک سوالی هم د ارم واون اینکه ایا امکان داره مارو با ایات قران جادو کرده باشن واگه اینجور باشه راه باطل کر د نش چیه؟ پیشاپیش از کمکتون ممنونم

تصویر پاسخگو

با سلام
درمورد بسته شدن بخت و راههای باطل کردن آن به مطلب زیر مراجعه فرمایید :
http://soalcity.ir/node/285

سلام من ۲۰ سالمه و از نظر ظاهری و خانوادگی وضعیت خوبی دارم و خودم هم چادری هستم و دانشگاه هم میرم و از نظر اخلاقی همه میگن که خوبم
ولی تا به حال خواستگاری به صورت حضوری نیامده.فقط بعضی اوقات چند نفر فقط به مامانم گفتن دخترت رو برای پسرمون بگیریم.

سلام ازقدیم گفتن یک مشت نشانه ی یک خلوارنیست....بله قبول دارم بعضی دختراتوقعشون زیاده ولی این نشون دهندهی این نی که همه دخترااینجوری ان.........آقای م اگه نمیخوای ازدواج کنی خب نکن حرفایی که زدی مشکل خودته ن جامعه تومیخوای خوش بگذرونی تاکی این خوشگذرونی؟؟البته هرکسی خودش نوع زندگیشوانتخاب میکنه ولی از یه طرفم شما یه مشکل شخصی ودرونی به این مساله دارید من مطمئم.....آقاپسرا ودخترخانم ها مطمئن باشین بنده های خوب خداهم وجودداره انقدبدبین نباشین......یاعلی

با سلام و خسته نباشید
سوالی داشتم خدمتتون
مدتی هست که با آقایی به قصد ازدواج آشنا شدو و هردومون خیلی از همدیگه خوشمون اومده و احساس میکنیم بتونیم همسر خوبی برای هم باشیم ولی مشکلی که هس ایشون خانواده ی خیلی مناسبی ندارن و من این موضوعو از اول نمیدونستم و بعد از اینکه ایشونو انتخاب کردم فهمیدم
مشکل خانوادشونم اینه که پدرشون از ۹ سالگی تنهاشون گذاشته و با یه خانوم دیگه ازدواج کرده و این آقا به همراه مادرشون با کلی سختی زندگی کردن تا الان مادرشونم معلم هستن
به نظر شما این مسئله خیلی بده؟ چون ایشون تمام موارد بالا که فرمودین رو دارن فقط مشکل خانوادشون هس به نظر شما چه کار کنم؟ اصرار کنم برای ازدواج؟ چون خانواده ی منم راضی نیستن! :(

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می كند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.

ازدواج دختر و پسر تنها پيوند و تركيب دو فرد نيست بلكه پيوند دو خانواده است و نمي توان گفت من مي خواهم با خود اين فرد ازدواج كنم و كاري به خانواده و فاميلش ندارم، زيرا اين فرد شاخه اي است از اين خانواده و از ريشه هاي همان درخت خانواده تغذيه كرده است و صفات اخلاقي، روحي عقل و جسمي آن خانواده را از راه وراثت و محيط و عادات به اين فرد منتقل كرده است.
با این اوصاف، شما می بایست در انتخاب طرف مقابل حساسیت خود را داشته باشید.
ممکن است که در نگاه اول مسأله خاصی به نظر نرسد، ولی برای اطمینان قلب خود، با بزرگترهای خود و مشاورین دیگر مطرح کنید تا با حضور آن خواستگار از بابت خانواده و مشکلی که دچارش شده اند، مطمئن گردید.

به طور خلاصه:
یکی از ملاک های اصلی، والدین طرف مقابل است. اما اگر شرایط دیگری بود که این مسأله را به نحوی کمرنگ می کرد، با مشاوره و حضور انسان های تأثیرگذار در زندگی، تصمیم بگیرید.

موفق باشید.

دختر ها از دنیا فقط یک شوهر می خواهند و از شوهر همه دنیا را !
در ضمن اولین اولویت‌ زندگی انسان باید خداوند باشد.

تصویر شیدا

سلام خسته نباشید.پدرم در سن ۴۵سالگی ازدواج مجدد کرده البته موقت یه خانم بیوه گرفته برایش یه خونه جدا گرفته و یه شب میره خونه اون یه شب میاده خونه ما این خانومم همیشه میره پیش دعا نویس و بابام با دعا کشونده طرف خودش،مامانم خیلی اذیت میکنه حالا از شما یه راهنمایی میخام که ما یا مامانم چیکار کنیم که بابام از زنه دست بکشه ولش کنه تا ما هم طمع خوش زندگی بفهمیم همش تو خونه دعواس ممنون میشم یه راهنمایی بکنین

باعرض سلام و تشکر ازدواج مجدد علل و عوامل مختلفی دارد و شما به عنوان فرزند اصلا نباید تو این مسأله دخالتی داشته باشید شما فرزند این خانواده هستید و باید حتی المقدور زندگی عادی خودتان را داشته باشید و مادرتان بخواهید خودش با مشاور صحبت کند و ایشان هم نباید مسایل شوهرش باعث تغییر خلق در رفتارش بافرزندانش شود نکته دیگر اینکه طمع خوش زندگی بستگی به نگاه شما نسبت به مسایل و مشکلات زندگی دارد به قول معروف خوشبختی آن نیست که که هیج مشکلی نداشته باشید بلکه خوشبختی آن است که شما با انگیزه و علاقه مشکلات زندگی تان را دنبال کنید چیزهایی که قابل تغییر هست را از روش مناسب تغییردهید و چیزهایی که قابل تغییر نیست را با جان و دل قبول کنید و خیلی متمرکز در آن نشوید و به هدف های دیگر زندگی بپردازیدموفق باشید.

سلام
شما گفتید موقت بنابراین موقتی هست و بالاخره رفتنی ست منتها اون چیزی که می ماند مادر شماست و اگر مادرتون خلق و خوی درستی نداشته باشد خدای نکرده مادرتون زوذتر میره...
مادرتون باید صبورباشد.

سلام دختری ۲۴ساله هستم.حدود یک سال پیش یکی از پسرای دانشگاه ب صورت سنتی اومد خواستگاریم البته میشناختمش چون فووق العاده خوشل هست همه دانشگاه میشناسنش..اصرار داره ک خیلی عاشق من سده حدود ۴.۵ماه هم خواستپاری و جلساتش طول کشید ولی من نتونستم خودمو راضی کنم ک جواب مثبت بدم ب چند دلیل:
یکی اینکه ایشون از من ۵ماه کوچکتره ولی در ظاهر ۳/۴سال بزرگتر میزنه
دوم اینکه پدرش ۱۵سال پیش ب دلیل ی بیماری مدت کوتاهی معتاد ب تریاک بوده البته الان ترک کرده
سوم اینکه فعلا دانجوعه و یربازی نرفته و شغل موقت داره..
ولی چیزی ک هست اینکه از لحاظ ایمان اخلاق و مخصوصا خانواده دقیقا همونه ک من میخوام از بعد از خواستپاری و جواب منفی دیگه ازش بی خبر بود بودم حدود ۶/۷ماه اما بینهایت دوسش دارم و نتونستم فراموشش کنم...چند روز پیش دل رو زدم ب دریا و توسط دوستای مشترکمون برش تولد گرفتم اینقدر سورپرایز شد و گریه کرد و بهم گفت اجازه لده دوباره بیام خواستگاری نامزد کنیم عقد کنیم هر کار ک تو بگی...ما از همه لحاظ بهم میخوریم ولی یکم نگران خوشگلیشم چون خیلیا تو دانشگاه میخوانش میترسم...البته با هیچمس نیستا...یکمم نگران اوضاع و شرایط مالی ای ک فعلا داره...ولی بینهایت همدیگه رو دوس داریم...ب نظرتون ی مدت باهاش دوست بمونم؟یا عقد کنیم؟یا بیخیالش شم؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. به شهر سوال خوش آمدید. اگر به نظرتان شرایط کلی ایشان برای ازدواج مناسب است و شما هم می پسندید، بهتر است در مورد آینده مالی خیلی نگران نباشد، چون با داشتن یک درآمد متوسط میتوان زندگی خوب و کاملی را تجربه کرد. مگر این که شما از جمله آدمهایی باشد که خیلی مادی نگر هستند و پول و مادیات حرف اول را در افکار و زندگی شان می زند. در این صورت جواب قاطعانه شما "نه" است، چون زندگی با این شرایط هم برای شما سخت خواهد بود و هم آن را به کام دیگران تلخ خواهید نمود.
توصیه می کنیم اجازه خواستگاری بدهید اما در مورد همه مسائل مختلف به خوبی تحقیق کنید. همچنین حتی المقدور یک جلسه با یک مشاور ازدواج (روانشناس) به صورت مشترک تشریف ببرید تا یک سری از شاخصها در هر دوی شما ارزیابی شوند و با اطمینان بیشتر وارد پروسه ازدواج شوید.
در هر صورت ارتباطات دوستانه و غیره... نه به لحاظ شرعی و اخلاقی توجیهی دارد و نه عواقب خوبی به لحاظ روحی و روانی در هردوی شما (به خصوص در شما) خواهد گذاشت.
بر خدا توکل کنید که خداوند برای شما کفایت می کند. موفق و پیروز باشید.

سریع بگو بیاد خواستگاریت و ازدواج کن دوستی هم نه فقط ازدواج این وسواس مسخرتم بگزار کنار

عزیزم بهش اجازه بده بیاد خواستگاری و در حضور خونواده ها با هم بیشتر آشنا شید و به امید خدا ازدواج کنید دست راست رو سر من

سلام خدمت پاسخگوی گرامی که متن ( پیوند ثابت ارسال شده توسط پاسخگو در ۱۳۹۴/۴/۱۰ - ۱۸:۱۴ ) را نوشته اید... لطفا درباره ختم۴۰ روزه زیارت عاشورا توضیح بفرمایید که نحوه آن به چه صورت است؟ آیا منظورتان ((خواندن زیارت عاشورا از اول تا آخر با یک مرتبه سلام و لعن و نماز بعدش)) یا ختم زیارت عاشورای آیت الله حق شناس است که دو بخش دارد به صورت زیر:

بخش اول:

۱- صد مرتبه تکبیر می‌گویید. (الله‌اکبر)

۲- لعن و سلام‌های زیارت عاشورا را یک بار می‌خوانید؛ یعنی از «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و ...» تا انتهای «السلام علی الحسین و علی علی‌بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».

(این دو بخش در قسمت‌های پایانی زیارت عاشورا قرار دارد و قبل از هر دو بخش نوشته است: پس صد مرتبه می‌گویی: ... اما شما در این قسمت، این دو فقره معروف به لعن و سلام را فقط یک مرتبه می‌خوانید).

۳- خواندن زیارت عاشورا از ابتدای زیارت تا ابتدای این دو فقره لعن و سلام.

۴- خواندن دو رکعت نماز به نیت هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع).

۵- دوباره صد مرتبه تکبیر گفتن.

بخش دوم:

خواندن زیارت عاشورای امام حسین (ع) به همان روشی که در مفاتیح الجنان آمده است؛ یعنی زیارت عاشورا را از ابتدا تا انتها با همان صد لعن و صد سلام که در متن زیارت مکتوب است می‌خوانید. به هیچ وجه دو رکعت نمازی را که بعد از زیارت وارد شده است، یادتان نرود؛ زیرا این دو رکعت نماز، از اجزای زیارت عاشورای امام حسین (ع) محسوب می‌شود و باید خوانده شود.

لطفا توضیح دهید منظورتان دقیق کدام است، من به شدت گیج شده ام چون در جاهای دیگر هم این توصیه را شنیده بودم و بعضی ختم زیارت آیت الله حق شناس را با کیفیت بالا توصیه کرده اند و بعضی کیفیت دیگری که گفتم

با تشکر

تصویر p_qurani

سلام.مهم خواندن اصل زیارت عاشورا بوده و چه بهتر که با صد لعن و صد سلام هم باشد تا آثا رکامل شود . ختم آقای حق شناس هم به قصد رجا اشکال ندارد

سلام. چرا گفته شده { این زیارت روزها خوانده شود؛ یعنی از صبح بعد از طلوع آفتاب تا عصر قبل از غروب آفتاب. (بعضی‌ها رعایت این شرط را لازم برشمرده‌اند).} آیا خواندن زیارت در روز و یا در شب فرق میکند؟؟ آیا خواندن زیارت در آن زمان گفته شده ثواب بیشتری دارد؟؟؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
اجازه دهید که در ابتدا به این مثال اشاره شود :
کلیدها دارای دندانه های متفاوت هستند، و هر دندانه با دیگری فرق دارد و نقش آنها جدا کردن قفلها از یکدیگر هست و اینکه هر کلیدی هر قفلی را باز نکند؛ در دستورات دینی ما هم برخی اعمال به اعداد مشخصی ذکر شده که همان اعداد آن کارها را انجام می دهد و چنانچه یک عدد کمتر یا بیشتر گردد، از کارائی ساقط می شود و اثر خود را ازدست می دهد، به عنوان مثال تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ۳۴ مرتبه الله اکبر ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ مرتبه سبحان الله است و تغییر در آن از اجر آن می کاهد و ماهیت آن را عوض می کند؛ یا فلان ذکر را فلان مقدار بگوئید چنان می شود، اگر در تعداد ذکر تغییری صورت گیرد اثر نمی کند، مثل دندانه کلیدها قفل مشکلات را باز نمی کند.
آنچه در باره زمان ومقدار دعا وزیات ها در آموزه های دینی آمده شبیه همین مثال است . گرچه برخی دعا ها وزیارت ها در هر زمان و به هر اندازه که که میسور باشد ثواب خود را دارد وآثار وپی آمد های نیز بر آن مترتب خواهد . ولی راه کار اصلی همان است که باید طبق بر نامه مشخص عمل گردد .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
اجازه دهید که در ابتدا به این مثال اشاره شود :
کلیدها دارای دندانه های متفاوت هستند، و هر دندانه با دیگری فرق دارد و نقش آنها جدا کردن قفلها از یکدیگر هست و اینکه هر کلیدی هر قفلی را باز نکند؛ در دستورات دینی ما هم برخی اعمال به اعداد مشخصی ذکر شده که همان اعداد آن کارها را انجام می دهد و چنانچه یک عدد کمتر یا بیشتر گردد، از کارائی ساقط می شود و اثر خود را ازدست می دهد، به عنوان مثال تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ۳۴ مرتبه الله اکبر ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ مرتبه سبحان الله است و تغییر در آن از اجر آن می کاهد و ماهیت آن را عوض می کند؛ یا فلان ذکر را فلان مقدار بگوئید چنان می شود، اگر در تعداد ذکر تغییری صورت گیرد اثر نمی کند، مثل دندانه کلیدها قفل مشکلات را باز نمی کند.
آنچه در باره زمان ومقدار دعا وزیات ها در آموزه های دینی آمده شبیه همین مثال است . گرچه برخی دعا ها وزیارت ها در هر زمان و به هر اندازه که که میسور باشد ثواب خود را دارد وآثار وپی آمد های نیز بر آن مترتب خواهد . ولی راه کار اصلی همان است که باید طبق بر نامه مشخص عمل گردد .

۲ سال گذشته زندگیم به گند کشیده شد برای چی؟
چون با دختر ی آشنا شدم با کمالات و محجبه بسیار با خانواده خوشگل و قد بلند و همه چیز تکمیل..فقط بعد از مدتی این اواخر بالاخره فهمیدم خانم با ۳ تا مرد رابطه دوستی و جنسی داشته و البته خلاف فتوای محکم مرجعش عقد بدون اذن پدر میکرده و کارشو میکرده و در توجیح میگفت من نمیخواستم استمنا کنم چون فشار جنسی داشتم این کارو می کردم..
فکر کنید با کی طرف بودم من..
این دختر ۲ سال به من خودشو فرشته نشون داد میگفت با دامادمون حرف نمیزنم چون نامحرمه
لعنت فاطمه زهرا س و ائمه س و پیامبر س بر کسانی که بر طبل عقد بدون اجازه پدر برای دختر می کوبند و بدتر از اون تا کید می کنند که به شوهر آیندت نگو. از رحم چنین دختری یک مرد با ایمان میخواد بچه ای با تقوا به دنیا بیاره؟
۲سال عمرم در شرایط خیلی حساس و سن حساسم از دست رفت ..حواستون رو خیلی خیلی خیلی خیلییییی جمع کنید که کلاه سرتون نره
و شیره زباله رو به جای عسل به خوردتون ندن
مرگ بر همه دخترانی که قبل از ازدواج رابطه دوستی یا جنسی دارند با هر عنوانی...
از خدا می خوام قلبتون سوراخ سوراخ بشه...همتون
هم روحی هم جسمی
در آخر از یک روحانی بزرگوار پرسیدم درباره مشکلم و گفتم که این دختری که ۲ ساله از روز اول بهش گفتم من میخوام بیام خواستگاری بگید کی بیام اونم هی منو نگه داشت به بهانه های مختلف تا چند روز مونده بود برم برای عقد که فهمیدم این گندو زده..
از روحانی محترم پرسیدم و فرمود که چنین دختری نه از نظر روانشناسی بدرد میخوره و نه از نظر شرعی ولش کن بره اگر میتونی
منم دیدم سختمه ولی میتونم پس به توصیه روحانی بزرگوارم گوش دادم.و گفتم من چنین زن مطلقه ای که ۳ شوهر قبل از من داشته و داره خودشو دختر جا میزنه نمیخوام.خدا خیررش بده که کمکم کرد
از خدا می خوام به پسرهای سالم دختر پاک بده و شر مکر و حیله دختران رو به پدر و مادرشون برگردونه آمین
درود و سلام به تمام پسرها و دخترهای پاک که خودشون رو در هر شرایطی حفظ کردند..درود من بر شما..درود همه پیامبران و امامان و اولیاء خدا بر شما باد..
یا علی
منو دعا کنید زن خوب خوب خوب خوب خوب خوب گیرم بیاد..یک دختر واقعا قلب پاک ذات پاک

سلام،خیلی خیلی خیلی ناراحتم،بیست و هشت سالمه،خواهرم سی سالشه،ایشان با ازدواج من به شدت مخالفن، صحبتشون اینه که من ابتدا ازدواج کنم بعدش شما،چیکار کنم؟به هیچ عنوان رضایت به ازدواج من نمیدن.

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام و خوش آمد خدمت شما دوست گرامی. از نظر شرعی و از نظر مشاورین روانشناس، ازدواج برادرها و خواهر ها هیچ ارتباطی از لحاظ اولویت نسبت به یکدیگر ندارند و چنین تقیّدی تنها از سوی برخی خانواده ها وجود دارد که نظر شخص خود آن هاست. بازداشتن جوانان از ازدواج و یا نگه داشتن دختران در خانه به این دلیل که خواهر یا برادر بزرگتر آنها هنوز ازدواج نکرده اند، نه تنها هیچ توجیه شرعی، منطقی و کارشناسی ندارد بلکه در شرایط خاصی مثل زمانی که موارد بسیار مناسبی برای ازدواج وجود داشته باشد و به خاطر این تعلل از بین برود یا به خاطر این تأخیر جوان به گناه و فساد بیافتد، میتواند بار گناهی بر گردن والدین و مسببین این تأخیر باشد. به شما توصیه می کنیم اگر نمیتوانید ایشان را قانع کنید و البته نظر ایشان واقعا تأثیر گذار است، از بزرگتر های فامیل و آشنایان که دیدگاههای منطقی تری نسبت به دیگران دارند، استفاده کنید.
برای شما آرزوی خوشبختی و سلامتی داریم.

باسلام به همتون به نظر من هر کسی درمورد ازدواج باید خدارو در نظر بگیره که ایا من میتونم بااین شخص را ه بهتر کمال وانسانییت رو طی کنم وبه خدا برسم چون هدف اصلی ازدواج هم همینه واین دنیا فانیه وپول ماشین خوب و خونه نمیتونه مارو به هدف اصلیمون یعنی رسیدن به خدا برسونه .پس ازدواج فارغ از همه مشکلات باید در مسیر این هدف انجام بشه .امیدوارم همه یک ازدواج وزندگی خدایی داشته باشن . یا علی.

سلام من دختری ۲۳ساله ام که باآقایون رابطه نداشتم وخودموحفظ کردم ازدوران نوجوونی برام مهم بودکسی که دراینده باهاش ازدواج میکنم پاک باش ورابطه ای باخانمانداشته بوده باش امامتاسفانه کسایی که درخواست ازدواج میدن وشرایط خوبی دارن قبلاسکس داشتن نمیدونم چیکارکنم الانم یه موردی هس که شرایطش عالی اماقبلامدام سفرهای خارج ازکشوررفته وهمونجورکه خودش گفت سکس هم داشته البته باخانمایی که کارشون دادن خدمات جنسی بوده وخوشش نمیومده بازن های ایرانی دوست بش وسکس کن چون عذاب وجدان میگرفتش اینکارونکرده من نمیدونم چیکارکنم تاحالابه همه خواستگارایی که قبلارابطه داشتن هرچقدم که شرایطشون عالی بودگفتم نه اماالان میدونم هرچقدم منتظربمونم بازم مردی که شرایط زندگی باهام.داشته باش وسکس نکرده باش واسه ازدواج باهام پیدانمیش ازیه طرفم میترسم بعدهاپشیمون بشم که چرابخاطراین مسئله که سکس داشتن خواستگاراموردمیکردم اماازطرفی دیگ هم هرچقدفک میکنم واسم غیرتحمل بامردی که قبلاچنین رابطه ای داشته زندگی کنم وبهش علاقه هم نمیتونم پیداکنم حتی دراونصورت هم مدام تصورمیکنم که اون اقاقبلاباخانمادیگ رابطه داشته وزندگی واسم جهنم میش میشه راهنماییم کنیدچیکارکنم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ببینید باید مسأله را بررسی کنید و اگر داستان قبل برای این خواستگارتان تمام شده و الآن به آن فکر نمی کنند و نسبت به زندگی آینده اشان تعهد دارند، می شود از زاویه دیگری نگاه کرد و با تحقیقات بهتر جلو رفت. اما اگر مسلک و رفتار ایشان بر همین مبناست که جای تأمل دارد و نباید به این راحتی به بهانه دیر شدن ازدواج پاسخ مثبت داد.

اگر بخوایم منطقی باشیم با این قضیه، وقتی کسی میاد مسئله ای رو مطرح میکنه یا براش این مسئله خیلی عادی هست یا از عذاب وجدان زیاد میاد و مطرح میکنه هرچند اشتباه.

اول این رو باید بدونید.
اگر حالت اول باشه که تکلیف مشخصه ولی اگر حالت دوم باشه باید دید در چه شرایط و موقعیتی این کارو کرده.
چون ما نمیگیم کسی به خاطر گناهش باید یک عمر مجازات بشه. از طرفی چون اهل این مسائل نیستید شما اگر واقعا ایشون در سایر مسائل مثل اعتقادات و تقیدات حقیقی هست بیشتر درباره اش فکر کنید و انگیزه رابطه جنسی گذشته اش چه بوده.

در صورت نیاز به مشاوره بیشتر میتونید به یک مشاور خوب مراجعه کنید.

موفق باشید.

عزیزم این آقا اینکار را می خواهد ادامه دهد و در آینده به شما بگوید من بهت گفته بودم اینطوریم.

سلام عزیزم بنظر من صبر کن شماهنوز سنتم بالا نرفته که نگران باشی من مطمئنم ی آدم پاک مثل خودت پیدامیشه عجله نکن این وعده خداست که مردان و زنان زناکار متعلق به هم و مردان و زنان پاکدامن هم متعلق بهم ان.من خودم هم ی دخترم و اگر همسرم اینطوری باشه هیچ وقت نه میتونم تحمل کنم و بهش علاقه داشته باشم و نه نگاه مثبتی بهش داشته باشم.آرزوی بهترینارو واست دارم

خیلی ممنون از مطلب خوب ولی واقعیت جامعه ما تغییر کرده و خیلی چیزهای از ارزش به ضد ارزش بدل شدن و همینطور برعکس
امثال من دختر زیاده که سعی کرده خودشو پاک و انسان نگاه داره ولی متاسفانه دیدگاهای ازدواج از آرامش کنار هم تبدیل شده به مال و ثروت که به واسطه همدیگه میاد.خداراشکر از مال به قدر کفایت داریم ولی بیشتر خانواده ها دنبال ووفور پول هستن تا کفایت
بازم ممنون

سلام و تشکر از مطالب جالبتون
یه سوال داشتم از خدمتتون اونم اینه که من یه خواستگار دارم که از هر جهت پسر خوبیه فقط یه مساله داره اونم اینه که حقوق خالصش ۹۰۰هزار تومان در ماهه و کارش غیردولتیه و ثابت نیست و خودمم زیاد علاقه ای به کار کردن در بیرون از منزل ندارم مگر اینکه پاره وقت باشه که قاعدتا هم حقوق پایینی بهم تمیدن و در حال حاضر که بخوایم ازدواج کنیم وضعیت مالی خوبی نداریم من ۲۷ سالمه و ایشون ۳۱ سالشونه حالا خواستم بدونم به نظر شما با این وضعیت اقتصادی مملکت و این گرونی ها ما میتونیم دووم بیاریم با این حقوق پایین؟؟؟؟؟ درسته که پول مساله ی اصلی ازدواج نیست ولی بخش مهمی هست و بی پولی میتونه یه زندگی رو از هم بپاشه...لطفا نظرتون رو بهم بگید...با تشکر.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و عرض خوش آمد خدمت شما خواهر گرامی، به طور کلی حقوق خالص با مبلغی که شما فرمودید، مبلغ زیادی نیست اما توجه داشته باشید که برای تشخیص این که این مبلغ آیا کفاف زندگی شما را خواهد داد یا خیر متغیرهای زیادی باید بررسی شود که بنده به اختصار برخی را ذکر می کنم. اول از همه آیا این مبلغ دریافتی خالص فرد است یا این تنها حقوق دریافتی است و از راههای دیگر دریافتی هایی وجود دارد، دیگر این که آیا ایشان برای مسکن باید اجاره پرداخت کنند یا مشکل اجاره مسکن ندارند، دیگر این که در شهر های بزرگ زندگی می کنید یا در شهر های کوچک (این نکته بسیار مهم است چون گاهی تفاوت هزینه های دو شهر کوچک و بزرگ از نصف و دوبرابر نیز بیشتر است)، دیگر این که شما بعنوان همسر همانطور که فرمودید کار نیمه وقت یا یک درآمد خانگی یا هرگونه درآمد دیگری دارید یا خیر؟ نکته دیگر این که آیا ایشان و شما افراد به اصطلاح مقتصد و صرفه جویی هستید یا بالعکس آدممهای ولخرجی هستید (یا چیزی بینابین)؟ آیا پول و مادیات برای شخص شما و همسرتان اولویت اول یا دوم است یا در اولویت های بعدی است؟ و هزاران نکته ریز و درشت دیگر در این زمینه که هرکدام میتواند در تصمیم گیری موثر باشد.
اما چند نکته را نیز همواره در نظر داشته باشید که در این گونه تصمیم گیری هابسیار مهم است. اول این که اگر واقعا دو نفر تصمیم داشته باشند به هر شکلی با هم زندگی کنند و چرخ زندگی خود را بچرخانند، با مبالغ کمتر از این هم میتوانند این کار را بکنند (که البته پرواضح است نیاز به تلاش و از خود گذشتگی زیادتر و تحمل سختی ها حداقل برای چند سال دارد) به شرط این که هر دو همپای هم و در کنار هم در مسیر پیشرفت قدم بگذارند (نه اینکه یکی زحمت بکشد و دیگری صرفا استفاده کند). نکته دیگر این که در مباحث مالی، بحث "برکت" بسیار مهم است و شاید نیازمند بحث مفصلی باشد. اما همینقدر خلاصه عرض میکنم که در کنار عدد و رقم و مبلغ پولی که درآمد انسان محسوب می شود، برکت داشتن آن پول که امری غیر مادی است میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. مثالی میزنم که شاید شما هم در زندگی خود یا اطرافیان خودتان دیده باشید. گاهی اوقات افرادی با درآمد مکفی یا حتی درآمد بالا نمیتوانند زندگی خود را از یک حالت عادی به جلو ببرند و به اصطلاح درجا می زنند، در مقابل گاهی اوقات برخی با چندین برابر کمتر درآمد، نه تنها یک زندگی خوب و البته کوچک را اداره می کنند بلکه پس از مدتی میتوانند تغییراتی در جهت مثبت ایجاد کنند. گاهی اوقات یک مغازه سه چهارمتری و گوچک خرج زندگی چند خانواده را می دهد و هرکدام فرزندانشان را عرو س و داماد می کنند، اما در کنار همین مغازه، فروشگاهی بزرگتر ممکن است باشد متعلق به یک نفر که هیچگاه نمیتواند خانواده خود را راضی نگه دارد، چه رسد به چند خانواده و ...
برای شما زندگی سرشار از آرامش و سلامتی را آرزومندیم. موفق باشید.

با خودتون رو راست باشید؛ یا به آیه ۳۲ سوره نور اعتقاد دارید و می پذیرید که خداوند می تونه روزی شما و همسرتونو برسونه یا سعی کنید این آیه رو از تو قرآن ورش دارید (که نمیشه)
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ﴿۳۲﴾
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!
آیه به صراحت میگه اگه فقیر و نیازمند بودن خداوند بی نیازشون می کنه دیگه چی می خواید
جالبه صفحه ۲ قرآن ویژگی متقین قبل از نمازخون بودن اعتقاد راسخ به غیب و وحیه.

سلام
همه ی این ویژگی هارو شخص موردعلاقم داره. فقط یه مشکل همشهری نبودن.اون اهل کرمانشاه و من ارومیه. من تفاوت فرهنگ حس نمیکنم حتی میتونم بگم از همه خواستگارای همشهریم سرتره.تو اخلاق و رفتار.اما همه میگن چون شهرها فرق داره و قومیتها هم همینطور.حتما تفاوت فرهنگ وجود خواهد داشت.بنظر شما استثنا وجود نداره؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام خدمت شما. بسیار خوب است که فردی را سراغ دارید که همه ویژگی های مطلوب را داشته باشد و شما هم به سمت او متمایل باشید. در مورد سوال شما باید عرض کنیم قطعا استثنا وجود دارد. حتی در نامربوط ترین شرایط دو طرف (فرض کنید مردی ۱۵ سال از همسرش کوچکتر باشد، یا فردی از فرهنگ غرب با کسی از فرهنگ مشرق زمین ازدواج کند، یا ... هزاران مورد دیگر) این امکان وجود دارد که زندگی بدون مشکل خاصی تشکیل شودو به اصطلاح ازدواج موفق باشد، کما این که در همه این موارد فرضی، میتوانید مثالهای عینی و واقعی نیز بیابید. اما نکته اینجاست که در مورد سرنوشت ساز ترین اتفاق زندگی، قطعا عقلانی ترین کار این است که تا حد امکان ریسک یا احتمال خطر (=احتمال شکست) را پایین بیاوریم. بنابراین به هیچ وجه هیچ کارشناس یا حتی انسان باتجربه ای به جوانی توصیه نمی کند که با مواردی همچون مثالهای مذکور ازدواج کند. نکته بعد این که لزوما این شهر و آن شهر از نظر فرهنگی مشکلی با هم ندارند، و کسی در این مورد میتواند نظر بدهد که در مورد مثال شما با دو شهر کرمانشاه و ارومیه آشنا باشد و از نوع فرهنگ آن ها با اطلاع باشد (که متاسفانه بنده اطلاع دقیقی ندارم). قطعا اگر از یکی دو نفر مشاور اهل منطقه خودتان سوال کنید در این خصوص راهنمایی بهتری خواهند نمود. در کنار این نکته باید در نظر داشته باشید که این مسئله (تفاوت فرهنگی) در خانواده هایی بیشتر مطرح است که به سنت ها و فرهنگ منطقه ای یا نژادی خود پایبند باشند، مثال می زنم، قشر فرهنگی (معلمان و دبیران عزیز) از دو شهر بزرگ که مرکز استان هم هستند، قطعا در زمینه فرهنگی به مشکل زیادی بر نخواهند خورد درحالیکه ممکن است سایر اقشار این دو شهر یا علی الخصوص، شهرستانهای کوچک تفاوتهای فاحشی درسبک و سیاق فرهنگی داشته باشند.
به هر حال بهتر است از مشاورینی که در نزدیکی خودتان هستند، استفاده کنید، چون این مسئله نیاز به بررسی دارد. به طور کلی به نظر نمی رسد مانع جدی از این نظر در مسیر این ازدواج شما وجود داشته باشد.
موفق باشید.

از بعضی ازنظرات متوجه شدم دوستان به نیت ازدواج با جنس مخالف دوست میشن خواستم بگم فایده اش چیه اگه به ازدواج ختم نشه که اغلب همین طوره شما یه تجربه ناموفق داری شاید با یکی دیگه دوست بشی که در اینصورت عادت میشه و میبینی عمر و جوانیت با اینو اون تلف شده و کلی ضربه روحی خوردی اگرم منجر به ازدواج بشه که نادره مگر بعد از چند تا دوستی تو زندگیت مدام شک داری که نکنه طرف مقابلت قبلا با کسای دیگه بوده نکنه هنوزم با کسی هست و خودتم اونو با کسای دیگه مقایسه می کنی پس اگر واقعا قصدتون ازدواجه به صورت جدی اقدام کنید دیدم یکی میگفت بعد دو سال فهمیده طرف ۳ تا ازدواج داشته اینجوری سریع تر طرفو میشناسید وسعی هم میکنید آدم های درست تری رو انتخاب کنید چه تظمینی که کسی که با شما دوست میشه قبلا با کسی دوست نیوده تازه شما هم اگر ادم دینداری باشید هرگز دوست نمیشید چون خدا هم از اینکارتون راضی نیست و من حس می کنم واقعا قصد پسر هایی که با دختر ها دوست میشن ازدواج نیست و گرنه به خاستگاری اونا میرفتن

سلام خسته نباشید
راهنمایی نیاز دارم شدید . در حال حاضر سه ماه درگیر این مسائله هستم
خواستگاری دارم که خیلی شدید به من علاقه دارد من هم یه روز به او علاقه دارم روزی دیگر نه تردید دارم در این انتخاب خانواده فقیری دارد و من به نسب خانواده پر درامد . خودش شاغل هست چند ماهی هست . زیبای چندانی ندارد . اخلاق خوبی دارد . ولی اطرافیانم میگویند شما به هم نمیاید او زیبا نیست ولی تو زیبا هستی اون سطح خانوادگی پایین دارد و تو ننه و نمیتوانی زندگی کنی با او . من هم وقتی به او میگوییم که دو دل هستم و تو رو نمیخواهم . میگوید من خودکشی میکنم یا دیگر سر کار نمیروم نمیدونم چیکار کنم خسته شدم از این وضع . خودم هم ملاک اول زندگیم شده زیبای

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال:
خواهرم، ملاکهای مناسب برای ازدواج همانطور که ملاحظه نمودید در ابتدای همین پست مطرح شده است. البته طبعا برای کسانی که میخواهند ازدواج کنند، پذیرش و باور به این ملاکها و نظر آن هاست. به طور مثال مسائل اقتصادی در ازدواج جزو ملاکها هستند اما به نظر ما اولویت اول نیستند. حال تصور کنید برای دختر خانمی و خانواده شان مسائل مالی و مادی اولین درجه اهمیت را دارا هستند. خب قطعا تأکید و اهمیت ایشان بر این مسئله قطعا اقتضا می کند به مواردی که از نظر مالی مناسب نیستند پاسخ ندهند یا در اولویت های اول قرار ندهند. و اگر هم با خانواده ای به لحاظ مادی و مالی سطح پایین ازدواج کنند، قطعا به مشکلاتی برخواهند خورد. به همین خاطر است که توصیه ما رعایت تناسب در سطوح مختلف ملاکها مانند سطح اقتصادی، سطح اجتماعی و فرهنگی، سطح مذهبی و ... برای ازدواج است.
در مورد سوال شما هم تقریبا چنین مسئله ای وجود دارد و با توجه به اطلاعات اندک ما نسبت به شما و خانواده تان و طرف مقابل، تصمیم با شماست. اگر خواستگار شما از نظر اقتصادی در سطح پایین قرار دارد و در مقابل شما در سطح بالایی باشد، این نکته میتواند یک هشدار باشد و باید به آن توجه کرد. یعنی اگر شخص شما (به طول کلی، و نه تنها در این یک مورد خاص) واقعا به این مسائل اهمیت چندانی نمی دهید و حاضر به تحمل شرایط سخت اقتصادی هستید، و از طرفی شخص مورد نظر شما، جوانی است به لحاظ اقتصادی و کاری، لایق و با عرضه، یعنی خواهد توانست گلیم خود را از آب بکشد و به لطف خدا موفق باشد، میتوان تا حدود زیادی از این اختلاف اقتصادی چشم پوشی کرد و به این وصلت امیدوار بود. حال، اگر فرض کنید که فرد مورد نظر شما، دارای مزایا و محاسن اخلاقی بسیار بالا و خوبی باشد، این نکته نیز میتواند کمی ما را امیدوار تر کند.
در مورد قیافه ظاهری هم ما توصیه می کنیم، تفاوت زیادی نداشته باشند (مثلا به لحاظ قد و قواره و یا زیبایی)، اما حقیقتا این نکات هم نکات محوری و اصلی نیستند، و موارد بسیار زیادی ازدواجهای موفق بوده است که از این نظر هم اختلاف داشته اند. اتفاقا این نکته هم از مسائلی است که بیشتر به خود شما بستگی دارد، مسائل ظاهری برای شما چقدر مهم است؟ یا برای آقا پسر چقدر اهمیت دارد؟ دانستن این نکته راه را برای تصمیم گیری در این خصوص روشن می کند. اما واقعا نمیتوانیم بگوییم چون شما زیباتر هستید (به ویژه که زیبایی مردان نسبت به زنان از اهمیت کمتری برخوردار است) پس نباید ازدواج کنید.
اما در مورد خودکشی و این ادعا ها، اولا نباید به آن توجه کنید، و در ثانی خود این ادعا و حرفهایی از این دست، نشانه خوبی از شخصیت پسر نیست و میتواند جزو نقاط منفی ایشان محسوب شود. چون نشان می دهد ایشان از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند و شاید در مقاطع دشوار زندگی نتوانند تصمیم درستی بگیرند و یا تکیه گاه امنی نباشند. شما هیچگاه نباید بر اساس اینگونه ادعاها، تصمیم گیری کنید.
امیدوارم کمی در تبیین این مسئله به شما کمک کرده باشم. اکنون به شما توصیه می کنم یا این مورد را رد کنید و خیال خود را راحت کنید، و یا اگر امکان آن برای شما نیست یا به قول خودتان شک و دودلی عمیقی دارید، با هماهنگی خانواده، هر دو به یک مشاور ازدواج مراجعه حضوری کنید. در این مراجعه مسائلی که در بالا مطرح کردم بیشتر روشن خواهد شد و در نهایت میتوانید تصمیم درست تری در این خصوص بگیرید. (البته این مراجعه به مشاور ازدواج در هر مورد ازدواج توصیه می شود، نه تنها این مورد).
موفق باشید.

سلام.من دختری ۳۲ هستم. مشکلی دارم من به یک اقا پسر ابراز علاقه کردم با اسمس و ایشون گفت به من علاقه ایی ندارد و گفت بیخیال من شو و من فراموشش کردم و دوهفته بعدش به من اسمس داد و من به درستی جوابشو ندادم.ایشون قبلا خواستگار من بودن و به تفاهم نرسیدیم در ۲ سال پیش. من به ایشون خیلی علاقه دارم میخواهم به ایشون پیام بدم ایا اینکار درسته من پیام بدم و رابطه را شروع کنم. هزازتا فکر میکنم اگر رابطه را شروع کنم به ازدواج ختم میشود ؟ شما به من یک راهکار بدید. متشکرم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
این مسأله را به تنهایی حل نکنید و تا آنجایی که می توانید با یک بزرگتر در میان بگذارید تا مشکلات سنگینی را بعدها مواجه نشوید!
نکاتی را خدمتتان عرض می کنیم:
در این پست می‌خواهم چندین راه را به شما نشان دهم تا مطمئن شوید که پسر مورد نظرتان واقعا به شما علاقه مند است یا نه!

۱. زبان بدن (یا همان رفتار غیرکلامی) طرف مقابل را بررسی کنید. زبان بدن می‌تواند “حرف‌های بزرگی بگوید”. شما با توجه به زبان بدن می‌توانید درباره احساسات او اطلاعاتی بدست آورید. جالب است بدانید که متخصصان رفتاری بر این باورند که باوجود اینکه دختران در حدود ۵۲ رفتار بدنی برای نشان دادن علاقه خود به پسرها دارند، این تعداد در پسران تنها حدود ۱۰ حرکت رفتاری است. با توجه به نظریه زبان، می‌توانید حدس‌هایی بزنید! اما با همه این‌ها، هنوز هم نیاز به دانستن چیزی که به دنبالش هستید دارید، و به یاد داشته باشید که هر حدس اشتباه می‌تواند منجر به شرمساری شما شود.

او زیاد به شما خیره میشود. سعی میکند به شما نزدیک شود.
مسیر دست ها، پاها، ساق پا، پا، و … او به سمت شما اشاره دارد، این می‌تواند یکی از نشانه های علاقه مندی باشد که به صورت ناخودآگاه بوجود می‌آید.
او شروع به آراستن خود می‌کند. ژاکت مناسب می‌پوشد. کفش هایش را واکس می‌زند. شاید او را موقعی که با دستش موهایش را مرتب می‌کند یا بند کفش‌هایش را می‌بندد ببینید.
اگر او شما را دوست داشته باشد، به ندرت ممکن است که به شما پشت کند، اغلب متمایل به شما است.
در رابطه با زبان بدن بیشتر بخوانید.

۲. به تماس‌های چشمی توجه کنید. همانطور که قبلا اشاره شد، پسری که به شما علاقه مند باشد بیشتر به شما نگاه می‌کند حتی گاهی مخفیانه. اگر او خجالتی باشد، ممکن است سعی کند نگاه خود را از شما دور کند، اگر شما نگاه او را کنترل کنید ممکن است به طور ناگهانی سر خود را به اطراف برگرداند. برای آزمایش علاقه، به مدت چهار ثانیه به او خیره شوید، و سپس به جای دیگری نگاه کرده و پس از مدتی دوباره به او نگاه کنید – اگر او ارتباط چشمی را با شما حفظ کرد یا افزایش داد، او به شما علاقه مند است. اگر چشمان او به دهان شما خیره بود، او قطعا علاقه مند است. اگر نگاه او به شما مانند دیگران است یا اینکه تماس چشمی با شما را قطع می‌کند، احتمالا به شما علاقه ندارد.

او به شما زل می‌زند و محو شما می‌شود. این نشانه دوست داشتنتان است.
مراقب باشید نگاه پسر خجالتی را با یک نگاه معمولی اشتباه نگیرید. پسر خجالتی که شما را دوست دارد، دوباره به شما خیره می‌شود . صبور باشید!
اگر شما او را دوست نداشته باشید، تماس چشمی او ناراحت کننده خواهد بود. در این هنگام تماس چشمی را قطع کرده و به مکان دیگری بروید.
هر وقت که او به شما نگاه می‌کند لبخندی می‌زند یا اینکه کاری میکند که لحظه ای شما را خندان ببیند، این بدان معنی است که او می‌خواهد در شما حس خوبی ایجاد کند.
۳. به حرف‌هایش گوش کنید. اگر او شما را دوست دارد، او احتمالا می‌خواهد در مورد خودش با شما صحبت کند. بسیاری اوقات، پسرها نیاز دارند تا خود را اثبات کنند، به خصوص اگر شما در مورد یک پسر دیگر با او صحبت کنید. علاقه او را در صحبت‌هایش می‌توانید بیابید.

۴. داشتن رفتار متفاوت از دیگران با شما یکی از نشانه های دوست داشتن شما است. در رفتار او دقت کنید و ببینید آیا ارزش بیشتری به شما می‌دهد یا نه!

۵. منتظر باشید تا علایق ناگهانی او را در مورد چیزهایی که دوست دارید را ببینید. مثلا علاقه به سبک یا گروه خاصی از موسیقی که شما به آن علاقه دارید. یا صحبت درمورد برنامه تلویزیونی مورد علاقه شما و … اینها می‌توانند نشانه هایی باشند که او شما را دوست دارد.

۶. وجود نشانه های دست‌پاچگی را ببینید. رفتارهای غیرعادی، خنده های با استرس، عرق کف دست، کشیدن نفس عمیق، بی‌قراری و … همه می‌توانند نشانه هایی از علاقه او به شما باشند. اینها نشان می‌دهند که او سخت در تلاش است تا با شما ارتباط نزدیکتری برقرار کند.

۷. به دوستانش توجه کنید. اگر آنها از علاقه او به شما مطلع باشند، ممکن است زمانی که شما در اطراف او هستید، او را دست بیاندازند یا به سوی شما اشاره کنند و یا حتی سعی کنند او را پیش شما دوست داشتنی جلوه دهند. این را به یاد داشته باشید که هیچ گاه از دوستان خود برای انتقال پیام یا ابراز محبت به فرد مورد علاقه تان استفاده نکنید. این می‌تواند از شما یک احمق بسازد.

۸. آیا او شما را دنبال کرده و از شما تقلید میکند؟ اگر شما متوجه شدید که او حرکات شما را به طور مکرر کپی می‌کند، احتمال زیاد وجود دارد که او به شما علاقه مند است.

۹. به سخنان کنایه آمیز توجه کنید. سخنانی که برای جلب توجه شما و گاها با شوخ طبعی بیان میشوند میتوانند حاوی نشانه هایی برای دوست داشتن شما باشند.

۱۰. اگر او عضو شبکه های اجتماعی باشد، می‌توانید با دنبال کردنش به احساسات درونی او دست یابید. البته بعضی از افراد بدون هیچ حسی به کسی، عادت به ارسال پست های عاشقانه دارند. همینطور احتمال دارد او به کس دیگری علاقه مند باشد.

۱۱. بعضی‌ها معتقد هستند که دانستن اینکه پسری دوستشان دارد، چندان برای دختران مفید نیست و حتی می‌تواند زندگی آنها را با مشکلاتی روبرو کند. پس شاید بهتر باشد، بی‌خیال این پست شوید!

موفق باشید.

سلام به هموطنان خوبم.به نظرم بیشترمشکلات ازدواج جامعه مابه مشکل اشتغال وتوان اقتصادی پسرامربوط میشه.ماتابخوایم دیپلم یالیسانس بگیریم وبریم خدمت شده ۲۵ سالمون تازه مدرک بدست بایدبیفتیم دنبال کارازین شرکت به اون شرکت.تابری سرکاروجابیفتی شده سی سال و ده سال ازبهترین سالهای جوانیتوازدست دادی.اگرهم زودترمثلا ۲۶ سال ازدواج کنی شرمنده زن وبچه ات میشی ودایم بایک حقوق کارمندی وغرغرخانم وخانوادش بایدبسازی که اینم نمیشه وآخرش خوشبخت نمیشی چون ازکسایی قرض بایدبگیری که شایدازنظراعتقادی وعلمی ازتوپایینترباشن‏!وبعدهمه میگن اینکه این همه ادعای اخلاق ودین وایمان داره چقدمحتاجه‏!حتی اگه نگیری به زوربهت میدن امابعدهمش زیر دین اونایی تاپولشونوپس بدی‏!جدا‏"برای خودم وجوانان باغیرت وصبوروبااستعداددرخشان دلم میسوزه‏!حالااگه دخترهم ازاول بگه مسائل مالی برام مهم نیست امابعدش خودش وخانوادش به این مواردمالی بیشترگیربدن بیشترآدم میسوزه‏!پس جووناحواستون جمع باشه گول این حرفارونخوریداول کار وحقوق مکفی وخونه حتی کوچیک داشته باشیدبعدازدواج کنیدخدابزرگه اماوضع فعلی مملکت ماجزبرای ده درصدمواردخاص برابقیه مردم چه استخدام وغیره فراهم نیس‏!‏‏!‏خیلی دوس دارم آقای پاسخگوبه این مسائل ریشه ای جوابی کوتاه بدید!?به امیدظهورآقاامام زمان (عج‏)ورفع مشکل ازدواج جوانان دختروپسرایرانی انشاا... صلوات.یاعلی مدد

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و تشکر از اظهار نظر شما کاربر گرامی،
البته شاید اگر بخواهیم واکاوی دقیق انجام دهیم، مسائل مختلفی دخیل و درگیر در مسئله ازدواج جوانان ما باشد (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و ...)، اما اگر نگوییم مهمترین علل، میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم مسائل اقتصادی و انتظارات طرفین جزو علتهایی است که بیشترین نقش را در این معادله ایفا می کند. از یک سو توان اقتصادی اکثریت اقشار جامعه ثابت مانده و یا کاهش پیدا کرده است، و از طرفی انتظارات و توقعات خانواده ها (و خیلی اوقات دختران و پسران) بالا رفته است!!! شاید به نظر برسد با حل مشکل اقتصادی تمام مشکل ازدواج حل خواهد شد، اما این طور نیست.
توجه داشته باشید در شرایط بد اقتصادی کشور که کمتر کسی از این مسئله بی خبر است، و انتظار از خانواده ها و طرفین ازدواج، رعایت حال یکدیگر است، با کمال تعجب می بینیم چنین چیزی کمتر پیش می آید! پس اگر قرار باشد وضعیت اقتصادی روز به روز بهتر شود، نیز توقعات خانواده ها در مسئله ازدواج نه تنها کاهش پیدا نخواهد کرد بلکه ممکن است سیر تصاعدی پیدا کند. بنابراین به نظر می رسد راه حل این معضل، دو جنبه اقتصادی و فرهنگی دارد.
مطابق فرمایش شما، حداقل امکانات (که متاسفانه در تفسیر و توضیح همین حداقل هم گاهی تفاوت از زمین تا آسمان است) برای شروع زندگی لازم است، اما تأکید بیش از حد بر این مسئله و توقعات بالا، نه تنها تضمینی برای زندگی نخواهد بود که میتواند آثار مخرب مستقیم و یا غیر مستقیم بر جامعه داشته باشد.
اما در مقابل فرمایش حضرتعالی باید عرض کنیم، با همه معضلات و مشکلات پیش روی جوانان و خانواده ها، هنوز هم جوانان (و حتی خانواده هایی) هستند که حاضرند با حداقل لوازم و ضروریات زندگی، زندگی جدید مشترکی را تشکیل دهند. بر عهد و پیمان خود پایبند باشند و در نداری و دارایی یکدیگر همراه و یار بمانند. برای ساختن زندگی مشترکشان تلاش کنند، و تمام لحاظت خوش و ناخوش زندگی را با هم شریک باشند.
انشالله مشکل ازدواج همه جوانان به لطف خدا و همت همه ما، مرتفع گردد.

تجربه شخصی رو مینویسم:
برای کسایی ک میگن ازدواج همش پولی و دخترا پول پرستن و ....
من ۱۹ سالم بود ک نامزد کردم بعد ۲ سال عروسی الان ۳و سال ونیم ک دیگه گذشته از زیر یک سقف بودنمون..باید به همه مجردا عرض کنم زندگی بالا پایین داره اگر تحمل سختی ندارید و لوسیت چ پسر چ دختر ازدواج رو با تقویت کردن استانه تحمل و صبر انجام بدید من تو ی خانواده ای زندگی میکردم مجردی ک پول دار و مرفع بودیم ارث زیاد پدر خدا بیامرزم برامون مونده بود خلاصه روزی ی لباس و تفریح و خرید و....موقعی ک شوهرم اومده بود خواستگاری حقوقش ۳۰۰بود درامد ماهیانه ما ۳میلیون اون موقع گفت حقوقش کمه ولی خب درک نکردم البته بعد ۲سال شد ۶۰۰الانم که ۱۲۰۰ شده ..خلاصه خانوادشم وضعشون خوب بود گفتن ک خونه میخرن زیاد وارد جزیئات نمیشم ولی برا من پول اینا مهم نبود کفتم در حدی که بتونه ی زندگی رو اداره کنه کافیه بهرحال کارمن دولت بود ولی خب حقوق خیلی کم،،خلاصهزمان عروسی ما رسید خانواده شوهرم قبول نکردن خونه بخرن حتی رهنم نکردن تا اینکه شوهرم وام گرفت نکته مهم اینجاست که من که تو خونه بزرگ و با همچی بزرگ شده بودم توانایی مالی شوهرم برای گرفتن ی خونه ۶۰متری توی پایین شهرم نرسید بزور قرض و وام گرفت و عروسی ساده و...هرچند بگم شوهرم ادم با عرضه ای بود با اینکه خانوادش از لحاظ مالی پشتشو خالی کردن حالا به دلایلی ک اینجا نمیگنجه،خودش خونه گرفت و کم کم ی پراید خریدو الان ک سه سال ونیم میگذره از لحاظ مالی مشکلی نداریم همش با صبر و زحمت زیاد بدست اومد من خودمم که ارثیه پدرم ی خونه برا من بود اجاره دادم خرج دانشگاهمو دادم چون ترم ۲میلیون میشد چون پیرا پزشکی بود و الانم ک تموم کردم..کم کم کمکش میکردم تو خرج خونه نامحسوس ک بهش بر نخوره،خلاصه حرعم با اون دسته اقایون بود که گفتن دختر کم توقع پیدا نمیشه:ناگفته نمونه من کم توقع نبودم ولی وقتی تو شرایطش قرار گرفتم و دیدم شوهرم تلاششو میکنه برای هزینه های زندگی پاش موندم..اولشم میتونستم کمک کنم نکردم که محکش بزنم ببینم چند مرده حلاجه هرچند من فقط ی خونه دارم ک کرایشو میدادم جای دانشگاه و رهنشم دادم جهزیه که ۴۰میلیون باهام افتاد تا اینجا من بیشتر از شوهرم واقعا خرجم شد...خلاصه خدا شاهده ک اصلا بهش سخت نگرفتم خودشم میدونه (توی پرانتز بگم ازدواج ما سنتی بود فامیل یودیم خودش و خانوادش انتخابم کرده بودن دوم اینکه چون فامیل حرف میورد و میبرد مادرش ۲سال زندگیمو با وجود اون همه بدبختی کوفتم کرد سدم اینکه الان با خانوادش خیلی خوبم ازشون گذستم چون مادرش متوجه اشتباهش شد و معذرت خواهی کرد الان دیگ قلقشو میدونم و اینکه اقایون در شرایط بین مادر و همسرشون سعی کنن شرایطتو بدتر نکنن ))ولی یه موضوعی ک هست بخاطر اون همه سختی و حرف حدیث الان شوهرم خیلی عصبیه...از اینجاش دیگه درد دله میگم که اقایون باهمسرشون بد رفتار نکنن شوهرم خیلی بد دهن بد اخلاق و عصبی تر شده و اللن که بحث مالی تموم شده (ن فک کنید پول دار شده نه فقط از عهده خودمون برمیاییم))از این جهت اذیتمم و واقعا منم دیگ خسته شدم کاش اقایون بدونن خانم ها سنگ نیستند با همچی بسازن و باید بد رفتاری ها رو هم تحمل کنن اگ دوستش نداشتم ترکش میکردم ولی خب عاشقشم کاش مهربونتر شه..ولی منم خسته شدم ..سعی کنید زن یا نرد حتما انصاف داشته باشید قدر زحمت های همو بدونید پشت هم باشید بهم اسایش بدیرعاطفهع

سلام. ببخشین این مساله رو مطرح میکنم، همسرم در رابطه جنسی خیلی خشن عمل میکنه و کارهای غیرمتعارف رو دوست داره که از نام بردن برخیش شرمم میاد و جای گفتن نیس. بخدا دارم دیوونه میشم. چکار کنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم. به شهر سوال خوش آمدید.
توجه داشته باشید که در هر دو جنس مرد و زن تمایل به رابطه جنسی خشن میتواند وجود داشته باشد ، بطور کلی تمایل و لذت از خشونت در رابطه جنسی به شرط لذت برای فاعل نشانه سادیسم جنسی و برای مفعول به شرط لذت نشانه مازوخیسم جنسی است. تعریف دقيق تر آن رابطه جنسی که در آن لذت روانی به سبب آسيب رساندن به جسم خود یا فرد مقابل باشد، نشانه اختلال مي باشد و نياز به درمان دارد.
درمان این مشکل نیازمند حضور نزد یک متخصص جنسی (روانشناس یا روانپزشک) است. البته احتمالا در مورد شما مراجع اصلی بایستی همسر شما باشد، اما در صورت عدم رضایت همسرتان به حضور نزد متخصص، میتوانید خودتان یک جلسه به متخصص مراجعه داشته باشید تا با طرح موضوع ، هم دقیقتر بتوانید مشکل را بیان کنید و هم از راهکارهای پیشنهادی متخصص بهره ببرید.
اگر در یافتن متخصص مشکل دارید،میتوانید به مراکز زیر مراجعه کنید:
۱- دکتر فریدون مهرابی (۸۸۷۸۶۵۴۵ ـ ۰۲۱)
۲- دکتر سعید روشن (بیمارستان مصطفى خمینی تهران) ۸۸۹۶۶۱۳۰ الی ۹
۳- دکتر محمدعلی بشارت ( تهران بزرگراه دکتر چمران خ جلال آل احمد روبروی کوی نصر خ نسیم دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی تلفن ۸۸۲۸۱۵۱۵ )
۴- خانم دکتر راحله امانی (استاد دانشگاه شهید بهشتی) : ۸۸۶۸۴۹۵۸
۵- دکتر بهنام اوحدی: ۸۸۶۸۶۲۴۶
۶- دکتر سید کاظم فروتن تهران، میدان فلسطین، خیابان ایتالیا، جنب بیمارستان شهید مصطفی خمینی، کلینیک سلامت خانواده
تلفن و دورنگار : ۸۸۹۷۴۹۲۵-۸۸۹۸۵۹۱۸
۷- دكتر مهرداد افتخار ۸۸۷۴۴۵۳۸

۸-کلینیک تخصصی اختلالات جنسی وابسته به درمانگاه انستیتو روانپزشکي تهران، تلفن: ۶۶۵۵۱۵۱۵ - ۶۶۵۵۱۶۱۶
آدرس: ستارخان- خيابان نيايش- خيابان منصوري- جنب بيمارستان رسول اکرم(ص) - انستيتو روانپزشکي تهران
اطلاعات بیشتر: http://medicine.tums.ac.ir/story.aspx?id=23372&p=575

سلام
من ي خواستگار خوب گيرم امده و بين همه اي خواستگارهاي ك داشتم اين بيشتر مي خواستم يا بهتر بگم دوسش داشتم اون پسر خاله ام بود از لحاظ خانوادگي مثل هم هستين از لحاظ شغلي و قيافه همه خوبه ولي خانواده من مخالف هستن ميگن چون قبلا دوست دختر داشته و از اين حرفا و ي چيز ديگ اين هست ك خواهرمم عروسشون هست و بخاطر همين خانوادم بيشتر مخالفت ميكنن بنظر شما بايد چيكاركنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی. به شهر سوال خوش آمدید.
نکاتی که به عنوان دلایل مخالفت خانواده فرمودید، واقعا پشتوانه شرعی،منطقی و کارشناسی و حتی عرفی هم ندارد. تنها راهی که شما دارید، متقاعد کردن خانواده است. البته این نکته فراموش نشود که صرفا خوش آمدن شما دلیل بر مناسب بودن یا صلاحیت داشتن طرف مقابل برای ازدواج نیست، بنابراین شما هم لازم است کاملا منطقی با این مسئله برخورد کنید. حتی در مورد نزدیک ترین افراد نیز لازم است تحقیقات پیش از ازدواج صورت پذیرد.
اما دلایلی که فرمودید واقعا جایگاهی ندارد و به نظر می رسد در نهایت هم خانواده شما باید به این وصلت (اگر مشکل دیگری نداشته باشد) رضایت دهند. توجه داشته باشید که حتی المقدور سعی کنی مستقیم و به تنهایی وارد بحث با خانواده و بویژه بزرگان نشوید، میتوانید گاهی به مناسبت از موضع خود دفاع کنید. بهتر است در میان خانواده کسانی که با ازدواج شما موافقند و یا کسانی که مخالفت کمتری با این گزینه دارند را جلو بیاندازید و با آنها صحبت کنید. همچنین در نهایت از بزرگان و معتمدین فامیل برای قانع کردن خانواده میتوانید استفاده کنید.
موفق باشید.

همسر من بیشتر این شرایطو نداره چیکار باید بکنم؟ نمی تونم که طلاق بگیرم خب. به خاطر پول و احساس ازدواج کردم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما،
خواهر گرامی، اولا توجه داشته باشید که این سوال مطرح شده در ابتدای صفحه و پاسخ آن مربوط به کسانی است که قصد ازدواج دارند، نه کسانی که ازدواج کرده اند! ثانیا، در صورت وجود هر مشکلی در خانواده که مربوط به هر دو ی شما (شما و همسرتان) می شود، بهترین کار مراجعه همزمان هردو نفر به یک مشاور است. به این دلیل که اکثر مشکلات خانوادگی و زناشویی، یکطرفه و یکجانبه نیستند.
موفق باشید

همیشه هم اینطور نیست
گاهی وقتا دوگانگی خاصی تو رفتار مردا دیده میشه
خودشونم دقیقا نمیدونن چی می خوان
درموردشم چیزی نمیگن اسمشم میزارن غرور!!!!

سلام حاج آقا
خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید
یه خواستگار دارم سه چهار جلسه با هم دیدار داریم، خیلی احساسیه و خیلی سعی می کنه خودشو به من نزدیک کنه و حرفای عاشقانه بزنه به نظر شما مشکلی پیش می آد؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام واحترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، سوال شما خیلی مختصر و مبهم است. سه چهار جلسه دیدار به چه منظور داشته اید و قرار است این دیدارها تا چه زمانی و چه تعدادی باشد؟ توجه داشته باشید که احساسی بودن میتواند یک صفت ذاتی برای بسیاری از افراد باشد و این خصوصیت لزوما نشانه یک فکر بد یا داشتن یک تأثیر منفی نیست. به شما توصیه میکنیم برای رسیدن به پاسخ، مراحل ازدواج و راههای شناخت طرف مقابل را در لینک های زیر مطالعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/1009
http://www.soalcity.ir/node/2314
موفق باشید

سلام.۲۲ سالمه
قراره با پسری ازدواج کنم که خودش رو دوست دارم.اما شرایطش برام آزار دهندست مثل رفتار خانوادش باهاش.دوستم داره و در یک کلمه مَرد هست..
خواستگار دیگه ای دارم که زیاد ازش شناخت ندارم و معرفمون خیلی از خوب بودنش صحبت میکنه.فقط یک مسئله وجود داره و اینه که با این خواستگار از نظر مالی خیلی تفاوت داریم و اونها بیش از اندازه پولدار هستن.ولی از نظر خانوادگی خیلی به ما نزدیکن..
بین دوراهی موندم.پسری که میشناسمش و خانوادشو دوست ندارم..
پسری که شناخت کافی ندارم ولی مورد تایید اطرافیان هست وخانوادش خیلی به ما نزدیکن و فقط زیاد از حد پولدار بودنش برام مسئله هست که آیا کسی که همه چیز براش فراهمه انگیزه ای برای تلاش داره؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی،
همانطور که احتمالا خودتان هم متوجه شده اید، هیچگاه همه صفات خوب در یک فرد عادی جمع نمی شود و شما نخواهید توانست کسی را پیدا کنید که همه خوبی ها را داشته باشد و یا هیچ بدی نداشته باشد. در مورد دوراهی که شما بیان کردید، به نظر می رسد اگر فرصت باقی باشد، راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود دارد. مشکل شما در خصوص مورد دوم این بود که شناخت کافی نداشتید. بهتر است با کمی تلاش و بررسی و تحقیق و حتی کمک گرفتن از سایر اعضای خانواده سعی کنید اطلاعات بیشتری از ایشان بدست آورید و شناخت بیشتری پیدا کنید تا تصمیم گیری بین این دو مورد برای شما ساده تر باشد.
توجه داشته باشید که پولدار بودن یا بی پول بودن، واقعا ضامن خوشبختی و یا بدبختی کسی نیست! اما خوش اخلاق بودن یا بد اخلاق بودن و یا پایبندی به اصول مذهبی و اخلاقی میتواند ریسک ازدواج را بالا و پایین ببرد.
ضمنا اگر تمایل داشته باشید میتوانید با هر یک از این دو مورد نزد یک روانشناس (مشاور ازدواج) بروید و با توجه به مصاحبه و انجام برخی تست ها نظر کارشناس را در این خصوص جویا شوید.
موفق باشید.

سلام علیکم من دختری ۳۰ ساله هستم خودم فوق لیسانس هستم خواستگارم دیپلم هست اما از نظر خانوادگی و دین و اخلاق بر اساس تحقیق خوبه شغلش هم آزاده نمی دونم جوابش رو چی بدهم لطفا مرا راهنمایی کنید؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی.
هرچند توصیه می شود که به لحاظ ملاکهای مختلف تفاوت زیادی بین زوجین وجود نداشته باشد، اما این مسئله یک امر قطعی نیست. طبعا اگر سایر مسائل و ملاکها در سطح خوبی باشد میتوان از برخی ملاکها چشم پوشی کرد. اما لازمه این مسئله بررسی وضعیت شما و خواشتگار شما توسط یک مشاور ازدواج است. شما میتوانید پاسخ اولیه و کلی مثبت به خواستگار خود بدهید با این شرط که به یک مشاور ازدواج مراجعه نمایید و پس از آن (و البته پس از تحقیقات که خانواده شما انجام می دهد) پاسخ قطعی بدهید.
موفق باشید.

سلام،یک سوال آیا حتما باید فرد موردنظر رو از لحاظ ظاهری پسندید و دوست داشت؟محبت و عشق حتمیه قبل از ازدواج یا نه لزومی نداره؟من بشخصه همه برام عادی اند...کسی تو دلم زیاد خودشو جا نمیکنه،باید چکار کنم...اگه شرایطش ایده آل بودکافیه؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
دوست عزیز، اتفاقا، اگر بخواهیم عشق و ازدواج را به دو گونه عشق قبل از ازدواج و عشق بعد از ازدواج تقسیم کنیم، ترجیح ما ، عشق بعد از ازدواج خواهد بود. این بدان معناست که هرچند عشق پیش از ازدواج هم میتواند خیلی اوقات ادامه دار و مستحکم بماند ، اما زوجهایی که پس از ازدواج به اصطلاح رایج عاشق هم می شوند زندگی بهتر و پایدارتری دارند. البته در مورد علاقه بین دختر و پسر پیش از ازدواج، بهتر است عشق به معنای محبت زیاد و اغراق آمیز نباشد، چون این خودش مانع تصمیم گیری درست می شود و همچنین بهتر است حالت خنثی و حتی عواطف منفی (مثلا نفرت یا دوست نداشتن) هم نباشد. طبیعتا محبتی که از کم شروع بشود و گام به گام در کنار هم و در طول زمان زیاد و زیادتر بشود، مانند درختی خواهد بود که به مرور رشد کرده و تنومند شده و شکستن چنین درختی بسیار سخت خواهد بود.
موفق باشید.

باسلام
من دختری ۲۶ ساله هستم که آقا پسری از من خواستگاری کرده ۲۷ ساله. از نظر ایمان،اخلاق،رفتار همه چی عالی هست. به جرات میتونم بگم همه ی ویژگی هایی شخصیتی رو که شما عنوان کردید داره. همه رو تمام و کمال. الان به مدت شش ماه هست که با خانواده ما رفت و آمد داره و کل خانواده هیچکدوم نتونستن حتی یه ایراد کوچیک از شخصیت این آقا بگیرن. ولی مشکلاتی این وسط بوجود اومده که منو دلسرد کرده منی که دنبال یه زندگی رویایی بودم منی که دنبال آدمی بودم که همه جوره اخلاق و رفتارش و ایمانش و محبتش و مهربونیش و تدبیرش و پشتکارش و فهمش و درکش آرمانی باشه که اون همه ی این خصوصیات رو داره. چیزی که دلسردم کرده رو عنوان میکنم از نظر ظاهری هیچ مشکلی ندارم و همه ی خواستگارای قبلیم از نظر ظاهری بهترین بودن(فقط از نظر ظاهری) ولی ایشون ظاهرشون به زیبایی قبلیا نیست! تو خانواده به من انتقاد میکنن که خواستگار داشتی مث حور و پری اینو ول کن یه بهترش رو پیدا میکنی. بعد بهم میگن برو یه دکتر پیدا کن(تحصیلاتم بصورتی هست که تو موقعیت ازدواج با یه دکتر قرار بگیرم) لازم به ذکره که این آقا لیسانس داره و تو رشته خودش بسیار باسواده و با پشتکار. انتقاد دیگه ای که میکنن اینه که خانواده اونا روستایی هستن ولی خیلی خیلی با خانواده ما فرق دارن. من جز با همون آقا پسر که تو شهر بزرگتر درس خونده و تو شهر بزرگتر کار میکنه احساس نزدیکی فکری نمیکنم. درآمدش هم معمولی هست ولی میدونم با هم دیگه به درآمد خیلی عالی میرسیم. مشکل من اینه که از خودم میترسم از خودم میترسم که نکنه در آینده چشمم بره دنبال زیبایی دنبال خانواده آنچنانی دنبال دکتر با مدرک عالی! من فک میکنم اگه به این آقا بگم نه گناه بزرگی در حق خودم کردم چون بازم نمیتونم تضمین کنم یه مرد به خوبی ایشون پیدا کنم. چون توقعم در حد ایشون(اخلاق و رفتار) بالا رفته و دیگه به کمتر از ایشون قانع نمیشم. ولی باز به خودم میگم بقیه درست میگن باید خانواده ها به هم بخورن بقیه راس میگن دوستام با دکتر ازدواج کردن منم باید برم با دکتر و چه بسا زیبا! بخدا موندم این آقا یه فرشته ست ولی تحت فشار خانوادم هم قرار گرفتم که دائم دلسردم میکنن و هیچ خوشی برام نذاشتن و هی بینمون فاصله میندازن. اینم بگم این آقا خیلی به من علاقه داره و برا رسین به من همه کار میکنه هرکاری که بگید تا بتونه دل بقیه خانوادم رو بدست بیاره.
میخوام نظرتون رو بدونم دل ببندم به فرضیه پیدا کردن یه آدم همه چی تموم در آینده !!! یا نگه داشتن این آقا با وجود مخالفت ها؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. به شهر سوال خوش آمدید.
خواهر گرامی از این که سوال خود را با ما در میان گذاشتید خرسندیم. امیدواریم پاسخهای ما راهگشا باشد.
چند نکته مهم در مطالب شما وجود داشت که در قالب پاسخها به آنها اشاره میکنیم. اول این که فرمودید خواستگاری دارید که به صورت رسمی خواستگار شماست و نه کوچه و بازاری و هوسی. این مسئله نکته بسیار مهم و مثبتی به شمار می رود و در دنیای پر هیاهو و خیلی اوقات ناسالم و فاسد امروزی لازم به توضیح بیشتر نیست.
نکته دوم اینکه ایشان دارای تمام شرایط ایده آل هستند. این مسئله را ما نه اثبات میکنیم و نه رد میکنیم (تحقیق و بررسی آن به عهده خود شماست). به این دلیل که هیچ اطلاعات وشناختی نداریم. بنابراین بر فرض این که گفته شما کاملا درست باشد، به شما به خاطر چنین خواستگاری تبریک میگوییم.
نکته سوم این که در مورد قیافه ایشان حرف و حدیث هست. کاملا باصراحت به شما میگوییم که اگر فردی (به ویژه آقا) با کمالات برای زندگی و ازدواج باشد و قیافه زیبایی نداشته باشد اصلا دچار مشکل نخواهید شد. البته مقصود ما این است که قیافه معمولی داشته باشد نه اینکه خدای ناکرده دچار نقص و مشکلی در قیافه باشد یا فردی با چهره زشت باشد، که طبیعتا چنین مواردی بحث جداگانه ای دارند. شک نکنید آقایی با قیافه متوسط (حتی زشت) اما دارای کمالات و ویژگی های برجسته اخلاقی و ایمانی، پس از مدت کوتاهی به زیباترین فرد زندگی شما تبدیل خواهد شد!
در مورد سطح اجتماعی و تحصیلی توصیه می شود خیلی تفاوت بین دختر و پسر وجود نداشته باشد. اگر احساس میکنید تفاوت زیاد است بهتر است مشترکاً به یک مشاور ازدواج (سن و سال دار و باتجربه) مراجعه کنید تا از این جهت هم به اطمینان برسید.
و نکته آخر این که شما قرار است با همسرتان زندگی کنید و با دوستان و آشنایان و فامیل گاه گداری و یا خیلی اوقات به ندرت رفت و آمد داشته باشید (نه اینکه بالعکس با دیگران شبانه روزی زندگی کنید و همسرتان را به ندرت ببینید!!!!) بنابراین ملاک شما برای زندگی، حرف دیگران نباشد. مگر جایی که افراد پخته و باتجربه حرفی می زنند، که در آن صورت جا دارد در مورد آن تأمل کنید.
برای شما آرزوی سلامت و زندگی شیرین و موفقی داریم.

با سپاس از مطالب خوبتون!
به نظر شما افراد شادتر، نسبت به دیگران موفق تر اند یا افراد موفق نسبت به دیگران شادترند؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما . خوش آمدید.
تقریبا میتوان به قطع گفت که بین شادی و شادکامی، با موفقیت و کارآمدی رابطه مثبت وجود دارد. پژوهشهای مختلفی نیز در این خصوص انجام شده (حتی در کشور خودمان). اما برای نتیجه گیری بهتر از این بحث لازم است هم شما مقصود و معنای خود را از جمله بالا مشخص نمایید و هم با بررسی دقیقتر پژوهشها جزئیات آن ها مانند این که آیا این رابطه بصورت علت و معلولی است یا خیر ؟ آیا شادکامی در موفقیت تأثر میگذارد یا بالعکس یا عامل دیگری است که موجب هردو مورد میشود و بسیاری جزئیات دیگر... بیشتر مشخص شود.
پس بطور کلی پاسخ ما به سوال شما مثبت است.
موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید . راستش من یه خواستگار دارم ک تقریبا میتونم بگم.هم کفو هستیم عقل من به ایشون جواب مثبت میده ولی هنوز دلم تردید داره چون مهرشون به دلم نیفتاده، همه میگن یه مدت ک با هم باشین درست میشه نمیدونم چیکار کنم. لطفا اگه میشه زود جواب منو بدین من دوروز دیگه قراره بر م آزمایش خون با این اقا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، شاید بهتر باشد این نکته مهم را یادآور شویم که وجود عشق و علاقه پیش از ازدواج به تنهایی تضمین کننده موفقیت ازدواج نیست! طبعا چون ما از جزئیات موضوع ازدواج شما و سایر شرایط آن بی اطلاعیم نمیتوانیم راهنمایی کاملی داشته باشیم. اما اگر شما تمامی نکات و ملاکهای ازدواج را را رعایت کرده باشید، و تحقیقات و بررسی های لازم را در مورد خانواده و شخص این آقا انجام داده باشید، و البته در کنار اینها احساس منفی (نه اینکه هنوز به ایشان علاقه پیدا نکرده ید) نسبت به این فرد نداشته باشید میتوانید امیدوار باشید که یک زندگی خوب را آغاز خواهید کرد.
دو توصیه به شما میکنیم. اول این که در کنار همه کارها و تحقیقات و مشورت ها، به یک مشاور ازدواج مراجعه کنید و با یک مشاوره پیش از ازدواج، اطمینان خود را از تصمیم تان بیشتر کنید. دوم این که در انجام مراحل ازدواج (مثلا خواستگاری و عقد و عروسی) عجله زیاد نکنید. سعی کنید جلسات گفتگوی بیشتری با هم داشته باشید. این کار قطعا به از بین رفتن این احساس بلاتکلیفی شما کمک میکند.
موفق باشید.

اولین ملاک برای انتخاب یک فرد برای ازدواج اخلاق نیکو می باشد که باید در حین ارتباط با اخلاق فرد آشنا شد

سلام
من این متن رو خیلی قبول داشتم و چقدر خوب گفتین
میشه لطفا ویژگی های یک زن خوب رو هم بگید؟
البته که خودم خانمم و میخام بدونم نیازهای یه مرد و روحیات یه مرد چطوریه ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
ضمن تشکر از ابراز لطف شما نسبت به ما، به عرض میرسانیم که حتما این عنوان درخواستی شما مطلبی درج خواهد شد اما در حال حاضر میتوانید با عنوان خصوصیات همسر خوب، مطالب مورد نظر خود را در سایت بیابید. به لینک های زیر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/169
http://www.soalcity.ir/node/345
http://www.soalcity.ir/node/796
موفق باشید.

نظرات