چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟

نام امامان در قرآن

خداوند حکیم نازل کننده قرآن است که همه کارهایش از روی حکمت می باشد و ما کوچک تر از آنیم که به حکمت کارهای خدا دست یابیم. آنچه قطعی است این که خداوند حکیم و هدایتگر برای راهنمایی بشر به شاهراه سعادت، از هیچ اقدام لازمی فرو گذار نکرده است. تعیین و معرفی امام یکی از این اقدام های لازم است که هم در تعیین و هم در معرفی امام آنچه لازم بوده ، انجام داده و حجت را تمام کرده است.
اما این که چرا نام امامان از جمله حضرت مهدی در قرآن نیامده، وجوه مختلفی به ذهن می رسد. شاید یکی از وجوه آن امتحان و ابتلا باشد. یکی از سنت های خداوند سنت امتحان و ابتلا است. خدا بندگان را به فتنه و گرداب های امتحان می اندازد تا گمراه طلبان از حق جویان مشخص گردند و به دست بهانه جویان بهانه می دهد تا مومنان واقعی آشکار گردند.
یکی دیگر از وجوه آن شاید تدبیر خدا برای در امان ماندن قران از دستکاری و تحریف باشد. معمولا بین ایمان آورندگان، افرادی هستند که از سر ترس و یا به امید منفعت و.. اظهار ایمان کرده و منتظر مرگ پیامبر هستند تا بعد از وفات ایشان به عنوان پیروان او وارث وی گردند و جریان را به قهقرا بر گردانند. اگر نام جانشین و جانشینان و مطالب مربوط به جانشینی به صراحت و وضوح تمام در کتاب خدا ذکر شده باشد ، آنان مجبور می شوند به تحریف و کتمان کتاب خدا اقدام کنند .؛ اما اگر این مسائل در کتاب خدا به صراحت نیامده باشد ، مجبور به تحریف کتاب نمی شوند.
از سوی دیگر شیوه قرآن مجید در باره ائمه هدی(ع) این است که به معرفی"شخصیت" ممتاز و برجستگی‏‌های آنان بپردازد، نه به معرفی "شخص".
قرآن مجید درموارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی­‌های رفتاری ائمه هدی(ع) برداشته است که ایات ذکر شده و برخی آیات دیگر بیانگر معنا است.
شیوه ذکر شده حکمت‌های متعددی دارد از جمله:
۱- این مسئله می‌تواند آزمونی باشد تا کسانی که ایمان واقعی دارند، از افرادی که به ظاهر ایمان آوردند، باز شناخته شوند که آیا حقیقت را آن گونه که هست خواهند پذیرفت یا آن گونه که هوا‌های نفسانی شان اقتضا می‌کند، آن را تحریف خواهند کرد.؟
۲-انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی شاید چندان نقشی در روشنگری نداشته باشد، بلکه نهایتاً به نوعی تبعیت و پیروی کورکورانه می‏کشاند . البته مانع از آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز معرفی شوند، ولی معرفی شخصیت معرفی الگوهاست . در نتیجه جامعه را به جای گرایش متعصب آمیز و جاهلانه به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاک‌ها و فضایل و امتیازات واقعی سوق می‏دهد.
معرفی شخصیت زمینه ساز پذیرش معقول است در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب دافعه می‏شود. چه بسا در ذهن توده انسان‌ها کتاب آسمانی را در حد یک کتاب خانوادگی و قبیل‌های تنزل دهد.
این روش به­ ویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته باشد یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد بهترین روش است.
این مسئله در مورد امیرالمومنین(ع) و اهل­بیت واز جمله مهدی ع وجود داشته است. برای شناخت درست این مسئله کافی است شرایط و ویژگی­‌های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظرگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسئله نایل آییم.
با توجه به این اسرار معلوم می شود که ذکر نام حضرت مهدی در قران موجب پی آمدهای بسیاری می شد از این رو به صراحت ذکر نشده است.

نظرات