انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟

مرگ

روح پس از آن كه به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار می‌گیرد و ارتباط او با دنیا قطع می‌گردد؛ البته رابطه روح با افرادی كه در دنیا هستند، امری محال و غیرممكن نیست‌، امّا چنین نیست كه روح هر فردی بتواند با هر كسی كه بخواهد رابطه برقرار كند، چنان كه انسان‌های زنده هم نمی‌توانند با ارواح مردگان تماس بگیرند.

آن چه مسلّم است این كه ارتباط باارواح در عالم بیداری و خواب‌، برای برخی اتفاق افتاده كه به دو مورد اشاره می‌شود:

الف ـ پیامبر اكرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی كه مرگت نزدیك شود، مرده‌ای با تو سخن می‌گوید در مرضی كه سلمان‌(رض‌) در آن از دنیا رفت‌، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام كرد و گفت‌: من سلمان فارسی هستم‌، دوست دارم یكی از شما با من سخن بگوید؛ روح مرده‌ای پاسخ او را داده گفت‌: هر چه می‌خواهی بپرس‌، سلمان پرسید:
آیا اهل بهشتی یا دوزخ‌، گفت‌: بهشتی هستم‌، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ‌، پرسش‌هایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری كردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.[۱]

ب ـ در یكی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزكاری از دنیا می‌رود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش می‌آید و می‌گوید: پانصد تومان به فلان فرد بدهی دارم‌، قرض مرا پرداخت كنید تا مشكل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمی‌كند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب می‌بیند و پدر همان تقاضا را تكرار می‌كند. پسر می‌گوید: شما نشانه‌ای بدهید كه یقین كنم بدهكارید، می‌گوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو كردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان‌، دیوار اطاقك روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر كردیم‌، انگشتر در لابه‌لای گِل‌ها در فلان گوشة دیوار است‌، پسر تا از خواب بیدار شد، آن محل را با تیشه‌ای تراشید و انگشتر را یافت‌، سپس پانصد تومان را به طلب‌كار پرداخت نمود.[۲]

بنابراین‌، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امكان‌پذیر است‌، لكن چنین نیست كه در هر شرایطی این امر تحقق پیدا كند؛ البته از روایات استفاده می‌شود كه روح مرده در بعضی اوقات‌، به ویژه در شب و روزهایی كه انتظار مردگان برای احسان و نیكی به آن‌ها بیش‌تر است‌، مانند شب‌های جمعه و قدر، به خانوادة خود سركشی كرده التماس می‌كند كه به یاد من باشید و به من كمك كنید؛ با سیر كردن گرسنه‌ای و یا پوشاندن برهنه‌ای‌، مرا یاری كنید، لیكن چنین نیست كه بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است كه باید به یاد مردگان بود و با انجام كارهای نیك به نیّت آن‌ها، كمی از مشكلات آن‌ها در جهان برزخ را كاهش داد.

در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده كه دو نمونه از آن‌ها در این جا بیان می‌شود: ۱. اسحاق بن عمّار می‌گوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم‌: آیا روح مؤمن كه مرده‌، به زیارت خانواده خود می‌آید، فرمود: آری‌، عرض كردم‌: در چه مدت و زمان‌، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی كه مؤمن دارد، بعضی از آن‌ها هر روز به كسان خود سر می‌زنند، بعضی دو روز یك بار، برخی در سه روز یك مرتبه و كم‌ترین فرد مؤمن از نظر منزلت‌، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سركشی می‌كند، اسحاق می‌پرسد در چه ساعتی‌؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی می‌بیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان می‌شود.[۳] در روایت دیگر امام صادق(ع) می‌فرماید: هیچ فرد مؤمن و كافری نیست‌، مگر این كه هنگام زوال شمس‌، به خانه خود می‌آید، هنگامی كه خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح می‌بیند، مسرور می‌شود و حمد و ثنای الهی به جای می‌آورد، ولی كافر اگر خانواده خود را مشغول به كار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزن او می‌شود، زیرا خود او به واسطه ترك اعمال خیر، گرفتار عذاب شده‌.[۴]

[۱]. بحارالانوار، علامه مجلسی‌، ج ۲۲، ص ۳۷۴، نشر مؤسسه وفأ، بیروت‌.
[۲]. معاد، مرحوم فلسفی‌، ج ۱، ص ۳۲۳، نشر معارف اسلامی‌.
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی‌، ج ۶، ص ۲۵۷، نشر موسسة وفأ، بیروت‌.
[۴]. همان.

دیدگاه‌ها

شادی روح اموات صلوات بفرستید.

سلام وخسته نباشی بسیار سئوالات فلسفه احکام عالی است اکر بشود عزیزان هم سئوالات خود رابگزارند یک سایت مرجعی این سایت می شود برای فلسفه احکام ممنون میشم.
سوال بنده فلسه ریش تراشیدن محاسن؟به چه مقدار ؟علتش چیست؟

اللهمم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم

خیلی ترسناک است

با سلام
لطفا برای اینکه تمام افراد باهرسواد و سنی بتوانن بهتراستفاده کنند فارسیتر صحبت کنید زوال شمس یعنی چه؟

تصویر شهر سوال

سلام
با تشکر از تذکر شما
زوال شمس به هنگام ظهر می گویند. یعنی زمان اذان ظهر که سایه خورشید به کمترین حد ممکن می رسد.

خب از همون اول همین و میگفتید دیگه.

تازگی ها رسم شده هر کی عربی تر حرف میزنه مثل اینه که حرفش حقه!!!!!

تصویر soalcity

سلام
غرض پیچیده نویسی، یا عربی نویسی نیست. بلکه به دلیل تکرار بسیار این واژه برای محصلین علوم دینی، گاهی فراموش می کنیم که عده ای از مردم ممکن است، معنایش را ندانند.

دوست عزیز زوال شمس یعنی غروب خورشید .
یک فاتحه برای روح گذشتگان خودت و مادر من حقیر بفرست یا حیدر مدد

تصویر soalcity

سلام زوال یک اصطلاح فقهی است که به معنای از بین رفتن کمترین میزان سایه، و رو به زیادی گذاشتن آن است. یعنی سر ظهر. بله اگر بخواهید لغت به لغت ترجمه کنید، زوال شمس می شود، غروب خورشید! اما همه جا ترجمه لغت به لغت درست نیست. و الا مانند آن کسی می شویم که برای ترجمه زمین خوردن گفت: اکلت الارض

سلام
بسيار زيبا و دلنشين صحبت كردين
مطمئنا مادر عزيزتون با پرورش فرزندي خوبي مثل شما در بهترين جاي بهشت هستند
در هر صورت براتون در غم مادر آرزوي صبر ميكنم
و اينم اضافه كنم ماها بايد ا. ايشون دعا بخواهيم ايشون آمرزيده هستن
يا حق

خیلی جالبه ممنون روح چه رنگیه سفیده یا...

تصویر پاسخگو

خواهر گرامی ، رنگ از عوارض جسم هست و روح جسم نیست .
پس روح نمی تواند رنگ خاصی داشته باشد .
موفق باشید

روح رنگ نداره شما در این دنیا هر طوری که باشید در آن دنیا دقیقا همونطوری با همان قیافه هستید خودم یک بار روح دیدم اینقدر واقعی به نظر میامد که فکر کردم وجود دارد و جسم هست بعدا فهمیدم که روح بوده!!!

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت اطلاعات آدم ها از حقیقت و چگونگی روح ناچیز است ،چنان که خداوند به این امر اشاره فرموده:
«یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّی وما اُتیتم مِن العلم إلاّ قلیلا» (۱) اما با این وجود اشارات و توضیحاتی در خصوص آن در روایات معصومین علیهم السلام آمده ، علما به خصوص فلاسفه در مورد آن بحث‌های مفصلی را ارائه داده‌اند لکن نظریه رایج دلالت بر تجرد روح دارد.
در مورد ادعای این افراد باید دید مقصودشان از دیدن چیست . اگر منظور دیدن با چشم مادی باشد ،این ادعا بی معنی است ، چون روح ازمجردات است و قابل رؤیت حسی نیست‌. اگر منظور نوعی ادراک از ویژگی های روحی افراد باشد که این امر برای هرکسی به شدت وضعف ممکن است ؛ در هر حال باید دانست دقیقا مراد این افراد چیست .
اما آنچه در برخی موارد به برخی بزرگان دین وعلمای ربانی نسبت داده شده ،دیدن و ادراک حقیقت برزخی افراد است ،نه خود روح آنها؛ در اعتقاد ما همه اعمال ورفتارهای ما باطنی دارد که هم اکنون ودر این جهان در حقیقت جان ما تبلور یافته و حقیقت نادیدنی وجود ما را تشکیل می دهد ؛
باطن این عالم ظاهری، هم اکنون به شکل وشمایل دیگری برقرار است که از آن به برزخ افراد و اعمال تعبیر می کنیم .
از منابع دینی به دست می آید که انسان می­تواند به مقام و درجه ای دست یابد که باطن این عالم و افراد و اعمال آنها را، به صورت واقعی ببیند . این همان چشم برزخی است، اما تنها انسان های معدودی به این مقام دست می یابند . چنین افرادی ناشناخته­اند و حقایق و اسرار را آشکار نمی کنند.
البته روح انسان‌، بعد از پایان زندگی دنیا در جسم لطیفی قرار می‌گیرد که از بسیاری از عوارض جسم مادی برکنار است و به آن "بدن مثالی‌" یا "قالب مثالی‌" گویند.
کسانی هم وجود دارند که ادعای دیدن ارواح گذشتگان را می کنند .در فرض صحت ادعای آنها در حقیقت ایشان قالب برزخی وبدن مثالی ارواح را می بینند .
با توجه به این مسله باید در خصوص حرف شما گفت : بلی روح رنگ ندارد چون رنگ به معنای رایج آن ( رنگ حسی ) از صفات جسم است و روح مجرد است در نتیجه رنگ ندارد . چه این آنچه شما دیده اید هر گز روح نبوده بلکه شبحی را دیده ویا تخیل نموده اید گمان نموده کرده اید روح است .
اما این انسان با همان شمایل دنیایی خود در قیامت واخرت وجود دارد ،
بلی این چنین است قرآن کریم در این باره بیان زیبا و روشن دارد و فرمود:
«أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ، بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ؛(۲) آیا انسان مى‏پندارد که هرگز استخوان هاى او را جمع نخواهیم کرد؟ آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم».
از این آیه به دست می‌آید نه تنها شکل و شمایل انسان بلکه خطوط سرانگشت انسان در بدن اخروی و محفوظ خواهد بود . هر کس به همان شکل و شمایل دنیوی خود در قیامت حضور می‌یابد، به صورتی که حتى خطوط سرانگشتان او تغییری نمی‌کند.(۳)
حکیم صدرالمتألهین با نقد دیدگاه برخی عالمای اهل سنت نظیر غزالی و تفتازانی که تصور کرده‌‌اند انسان در قیامت با بدنی مثل این بدن محشور می‌شود گفته است:
در معاد، انسان با عین همین بدن مشخص و عین اجزای آن برمی‌گردد، نه مثل آن، به طوری که اگر به کسی نگاه کنید ، می‌گویید آن شخص عین همان فردی است که در دنیا بود . هر کسی این نوع معاد را انکار نماید، شریعت را نپذیرفته و از نظر عقلی شرعی کافر تلقی می‌شود. هر کسی به برگشت مثل بدن اول (بدن دنیای) با اجزای دیگر معتقد باشد ، معاد را انکار کرده است.(۴)
معتقدم که انسان در معاد عین همین شخص ،عین این صورت و چهره، عین همین دست و مشخصاً عین همین اعضا برمی‌گردد.(۵)
البته اینکه‌ آیا منظور از عین این بدن ، بدن مادی در آخرت باشد ، اشکالاتی وجود دارد . به همین خاطر برخی محققان پس از ملاصدرا معتقد شدند که بدن اخروی صورت کامل شده بدن دنیا است ، به این معنا که بدن مادی نیست‌، اما بدن دنیوی است که کامل شده و متناسب با عالم‌ آخرت قرار گرفته است تا بتواند عذاب و لذت ها را تحمل نماید و از نعمت اخروی یا عذاب اخروی برخوردار شود.

پی نوشت :
۱. اسراء،آیه ۸۵
۲. قیامت (۷۵) آیه ۳ و۴.
۳. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۲۸۷.
۴. المبدأ والمعاد، ص ۳۷۶.
۵. تفسیر القرآن الکریم، ج ۵، ص ۸۰.

سلام دوست عزیز" زوال شمس یعنی: نزدیک غروب افتاب زوال یعنی ضعیف شدن نور" و شمس نیز یعنی: خورشید" در نتیجه

وقتی اسم زوال شمس بمیان میاد یعنی موقعی که افتاب نورش زننده نیست و در حال غروب کردن هست.. والسلام

تصویر soalcity

سلام
می گویند کسی زبان عربی تعلیم می دیده و جمله ای می گوید که : اکلت الارض! همه تعجب می کنند که اکلت الارض یعنی چه می گوید خب ترجمه زمین خوردن (افتادن) است.
در هر زبانی با چیزی به نام اصطلاحات مواجه هستیم که نمی توان در ترجمه آن اصطلاح را چند پاره کرد و ترجمه بخش های آن را به هم چسباند.

زوال شمس موقع غروب آفتاب است. زوال یعنی «متمایل شدن آفتاب از وسط آسمان به سوی مغرب»

تصویر پاسخگو

با سلام
نمی دانم دلیل اصرار بر این که معنای زوال غروب افتاب است چیست ؟
با مراجعه به کتب لغت معنای آن کاملا توضیح داده شده است :
مایل گردیدن آفتاب از میانه ٔ آسمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متمایل شدن آفتاب از وسط آسمان بسوی مغرب . (فرهنگ فارسی معین ) :
رهی که دیو در او گم شدی به وقت زوال
چو مرد کم بین درتنگ بیشه گاه سحر.
فرهنگ دهخدا هم دقیقا همین معنی را آرده است .

خیلی ممنون عالی بود
لطفا داستانهای مربوط به موضوع رو بیشتر کنید

من به شخصه عاشق خدا هستم و او را بسیار دوست میدارم

ممنون از مطالب خوبتون.مامان بزرگ من هم تازه از دنیارفته لطفابرای شادی روح ایشان و تمام از دنیا رفتگان صلوات بفرستید.

خب اگه قرار بود یه روزی بمیریم چرا به این دنیا اومدیم یعنی خدا نمی دونه ما گناهکار خواهیم بود یا مومن.

تصویر شهر سوال

با عرض سلام

دنیا منزلگاه ابدی ما نیست و مرگ مرحله انتقالی در هستی ماست. اگر مرگ را متعارض با خلقت خود بدانیم مانند این است که بگوییم اگر بنا بود طفل روزی از رحم مادر بیرون آید، چرا از ابتدا در آنجا قرار گرفته!!
زندگی در دنیا، بخشی از هستی ماست که چگونگی مراحل بعدی را تعیین می کند.
و درباره علم خدا به گناهکار بودن یا مومن بودن ما، باید توجه کرد که امتحان الهی در دنیا، امتحانی اعتباری نیست. بلکه با این امتحان انسان استعدادهای خود را شکوفا می کند تا با جزای حقیقی مواجه باشد.

چرا مگه میشه خدا ندونه سرنوشت ما چیه
اما چون ما خودمون نمیدونیم که سرنوشتمون چیه و اگه خدا مارو با علم خودش از سرنوشتمون دادگری نماید اعتراضمان بلند میشود که ما اگه در دنیا بودیم چه ها میکردیم و ....به هر حال مدعی خدا میشدیم

خدا میدونه ولی تاما واقف به اعمالمان نباشیم به سختی خوب و بدی راقبول میکنیم

خودمون چی؟ شاگرد تنبل کلاس رو اگر نذارن امتهان بده، از فردا میگه بیست میگرفتم!!

برای اینکه امتیاز معنوی خودمون رو افزایش بدیم

سلام.مرسی .خیلی عالی بود. خواهشا داستانها رو بیشتر بنویسید والبته حتما منبع داستان رو ذکر کنید

akhe ki az on donya khabar dare ke in harfaro ham be mardom migan in baram shode ye soal

تصویر soalcity

با عرض سلام
آنچه روشن است اینکه انسان با ابزارهای معمول ادراکی خود، اطلاعی از عالم پس از مرگ ندارد. اما ابزارهای دیگری وجود دارد که به سبب آن می توانیم از عوالم غیب آگاهی کسب کنیم. یکی از این ابزارها، وحی الهی است که خدای متعال علم غیب را در اختیار بعضی از انسان ها قرار می دهد. و اگر دقت کنید مطالب نوشته شده در این بحث با کمک گرفتن از روایات است.

اگر روزی خدا در قیامت در مورد گناهانم از من پرسید میگویم حتما حکمتی داشته . . . چون من هر چه سوال میپرسم در جوابم فقط میگویند حکمتی در کار است

تصویر soalcity

سلام
روز قیامت، روز آشکار شدن حقایق است و آنجا حکمت کارهای خدای متعال برایتان روشن می شود و بعید می دانم در آن زمان بتوانید انگیزه های زشت گناه را حکمت بخوانید.

نازی خانم کسی خبر نداره جزء خوده خدا ولی یک سری از علائم و شواهد موجود در ان عالم در قران امده و یک کم تامل در اعلام نظرات شخصی بسیار ان نظر را زیبا و به دل نشین میکند بخدا قصد بی ادبی نداشته بازم حلال کنید اگه بر حرف زدم

سلام پدر من یک سال پیش فوت کرده.چه خودم و هر کسی که خوابش را دیده با لباس سفید و ریش و موی مشکی و خندان بوده.ایا ایشان بعد از مرگ در جای خوبی هستند؟لطفا جوابم و بدید

تصویر soalcity

سلام
ان شاء الله که این گونه است. (ما تعبیر خواب انجام نمی دهیم.)

دوست عزیز من عمری تحقیق کرده ام ومی دانم مرده ها چه وضعی دارند انها زمان ندارند یعنی لحظه ای که مردند در کمتر از یک میلیونیوم یا تریلیونیوم ثانیه هم نمی گذرد که وارد قیامت می شوند و جسم و روحشان کاملا زنده می شود اگر از انها بپرسند کی مردی می گویند کمتر از یک ثانیه پیش کمی فکر کنید کسی که فکرش از کار افتاده چطور می تواند زمان را درک کند این سرنوشت همه ماست خداوند انقدر بی رحم نیست که بخواهد بنده اش را صدها میلیون سال در زندان قبر اسیر کند تا روز قیامت فرا برسد

سلام اگرپدرتون وقت حیات سن شون بالابودوموهاشون محاسنشون سفیدبوده وموقع خواب دیدن تون پدرتون جوان شده وخندان که نشانه شادبودنه پس خداروشکرحالشون خوبه.یادتون نره هرشب یک فاتحه به روحشون بفرستید

وبلاگ بسيار خوب و مطلب جالبي بود،اينكه در اين موارد به مراجع ديني اشاره كرديد معتبرتر است و از اين بابت ممنونم

پدرمن دوهفته س از دنیا رفته برای شادی روحش وروح تمامی رفتگان صلوات ، دعا کنید منم برم چون دلم خیلی براش تنگ شده، بدون بابام نمیتونم

خدا به شما و خانواده صبر دهد .....انشالله که روحشان همیشه شاد باشد .... خداوند انشالله به همه ما صبر دهد واقعا سخت است

خواهر گلم من هم ۱۲۰ روز است که همه ای وجودم همه ای دنیام رو از دست دادم وقتی مادرم به رحمت خدا رفت تازه فهمیدم مرگ هم برای من و افراد درجه۱ادم هم هست.
ببینید حال شما رو من خیلی خوب درک میکنم ولی این جمله را همیشه تو ذهنت داشته باش جهان هستی در گردش هست و این امر هم یکی از حکمتهای پروردگار در جهان هستی میباشد .<مرگ>
مرگ حق است ولی جدایی سخته خیلی بهتره برای شادی روح ان عزیز از دست رفته با دادن خیرات و تلاوت قرآن و فاتحه هم برای ان عزیز که دستش از این دنیا بریده است ثوابی بفرستی و یکی اینکه خودت هم از جانب پروردگار صبر جمیلی دریافت میکنی
برای شادی روح تمامی گذشتگان فاتحه و صلواتی هم نثار مادر سادات کنیم

ممنونم بابت راهنماییتون، منم همه این کارارو برای شادی روح پدرم انجام داده وتا روزیکه زندم انجام میدم، فقط امیدوارم خدا قبول کنه،خدا روح پدرمن مادرشما عزیزاناز دست رفته سایر پیام گذاران این سایت رو شاد کنه واز خداوند منان طلب رحمت ومغفرتشونو خواستارم

تسلیت میگم پدرمن۵۰ روزه که رفته فقط۵۲ سالش بودخیلی خیلی خیلی دردناکه خدابه همه ما صبربده وکمکمون کنه بتونیم براشون چیزی بفرستیم که مایه امرزش وشادیشون باشه فاتحه مع صلوات

یک چیزی بگم روح هیچ احتیاجی به فاتحه و صلوات ما ندارد بلکه این ما هستیم که به آن محتاجیم و با این کار به خودمون تسکین میدهیم تا به ارواح

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
بر خلاف تصور شما در آموزه های دینی تاکید شده که ارواح اموات از اعمال خیر بازماندگان برای آنها منتفع می شوند چون
ممكن است همان يك فاتحه و ختم قرآن و يا دعا و طلب مغفرت به نيت اموات تا ابد سبب نجات و شادماني و آسايش او را تامين نمايد و او را خوشحال كند، و روح طرف به بركت آن عمل خير مورد رحمت و كرم الهي قرار گيرد. بخصوص آن كه در برخي روايات اشاره هايي در اين باب آمده است؛ مثلا از رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود : روزي حضرت عيسي روح الله از مسيري عبور مي كرد و گذر او از قبري افتاد و آثار عذاب را در آن مشاهده كرد، ولي بعد از مدتي دوباره از همان جا عبور مي كرد، اثري از عذاب صاحب قبر نديد، علت را از خداوند پرسيد، به او وحي شد: «يا روح الله ! انه ادرك له ولد صالح فاصلح طريقا و آوي يتيما فغفرت له بما عمل ابنه؛ (۱) يعني از او فرزند صالحي بجاي مانده بود، فرزند در اين مدت راهي را براي آسايش رهگذران اصلاح نمود و يتيمي را پناه داد و من گناه پدر او را بر اثر عمل فرزند نيكوكارش بخشيدم ».
از اين گونه آموزه ها بدست مي آيد كه:
چه بسا ممكن است يك عمل نيكي كه فردي به نيت اموات انجام مي دهد، سبب آمرزش و نجات هميشگي اموات بشود و اثر و بركت آن عمل همواره زمينه شادي روح او را فراهم سازد.
چه این که زیارت اهل قبور هم برای شخص زیارت کننده و هم اهل قبور آثار و برکات بسیار دارد.
یکی از اموری که در فرهنگ اسلامی و شیعی به آن توصیه شده، زیارت اهل قبور و خواند فاتحه برای آنان است. حضرت علی(ع) می‏فرماید: "اموات خود را زیارت کنید چون آن‏ها به خاطر زیارت شما خوشحال می‏شوند و شخص کنار قبر پدر و مادرش بعد از این که برای آن‏ها دعا کرد، می‏تواند حاجات خود را طلب نماید".(۲)
خواندن فاتحه ،دعا ، قرآن و طلب آمرزش برای اموات و زیارت قبور آنان موجب آرامش اهل قبور و بالا رفتن درجه آن‏ها می‏شود. حتی اگر بر سر قبر آنان نباشد ، باز ثواب فاتحه و دعا به آنها می‌رسد.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) سؤال شد: زمانی که شخص بر قبر پدرش و قبر افراد دیگر اعم از این که
نزدیک قبر پدرش باشند یا قبوری که دورتر هستند، حضور پیدا کند، آیا نفعی برای اهل قبور دارد؟ امام(ع) فرمود: بله برای اهل قبور نفع دارد. همان طوری که برای شما هدیه‏ای آورند، شاد و خوشحال می‏شوید، آن‏ها هم از حضور شما خوشحال می‏شوند.(۳)
زیارت اهل قبور برای انسان‏های زایر نیز، فضیلت و پاداش زیادی به همراه دارد، از جمله این که انسان وقتی به زیارت اهل قبور می‏رود، به یاد قیامت می‏افتد و این که این سرای ناپایدار و مادی را باید ترک کند و دل به دنیا نبندد و گناهان او آمرزیده می‏شود. در حدیثی که در این خصوص از حضرت علی(ع) وارد شده، حضرت فرمود که: از حضرت رسول(ص) شنیدم که فرمود: شخصی که به زیارت اهل قبور می‏رود، پنجاه سال گناهش آمرزیده می‏شود. سؤال کردند: اگر شخص گناهی نداشته باشد چه می‏شود؟ حضرت(ص) فرمود: گناهان پدر و مادر و برادران و عموم مسلمانان آمرزیده می‏شود.(۴)
عدد پنجاه سال بیان اهمیت و ارزش بسیار این عمل است که البته با توجه به شرایط زیارت مانند تذکر و تنبه به مرگ و قیامت...
در کتاب مفاتیح الجنان نیز در مورد زیارت قبور و ثواب فاتحه بر آنان روایاتی نقل شده، از جمله امام رضا سلام الله علیه فرمود: «هر کسی نزد قبر برادر مؤمن خود برود و دست خود را سر قبر نهد و هفت مرتبه سورة «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» را بخواند، در روز فزع اکبر (قیامت) از ترس بزرگ ایمن گردد».
و در حدیث دیگر است: «هر کسی هفت مرتبه سورة «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» را نزد قبر مؤمنی بخواند، خدا فرشته‌ای را به سوی قبر او فرستد که خدا را عبادت برای میت منظور نماید و وقتی میت از قبرش مبعوث شود، بدون هیچ هول و هراسی از اهوال قیامت بگذرد تا داخل بهشت گردد».
محمد بن مسلم روایت می‌کند که محضر مولایم امام صادق سلام الله علیه عرض کردم که مردگان را زیارت بکنیم؟ فرمود: بله گفتم: آیا می‌دانند که ما به زیارتشان رفتیم؟ فرمود: بلی، قسم به خدا که می‌دانند و شاد می‌شوند و اُنس می‌گیرند.(۵)
پي نوشت:
۱. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ج۲ ، ص ۷۳۰ ،نشردار الاسوه للطباعه و النشر، تهران ۱۴۲۲ ق.
۲. وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۷۸، ح ۵.
۳. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۲۰۰، ح ۷۹۸۸.
۴. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۲۰۱، ح ۷۹۹۲.
۵. مفاتیح الجنان، مبحث زیارت قبور مؤمنین.

سلام، آیا کسایی که میمیرند تو برزخ به اقوامشون که قبلامردن سر میزنن یا برعکس؟ وایا خانواده ای ک میمیرندتو برزخ همون نسبتو پ با هم دارن؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
با توجه به ماهیت مساله که از عالم غیب است، اظهار نظر در آن متوقف بر بیان آن توسط آگاهان به عالم غیب است.
و آنچه در احادیث مشاهده شده، بحث ارتباط ارواح با زندگان است. که چندین حدیث در این باره بیان شده و در متن اصلی به بعضی از آنها اشاره شده است.
همچنین درباره رابطه بین والدین و فرزندان نیز مطالبی وجود دارد. که آیه ۲۱ سوره طور نیز به آن اشاره دارد. و در احادیث نیز مطالب فراوانی درباره الحاق فرزندان شیر خوار به والدین مومن و ... وجود دارد.
البته باید توجه کرد که حال همه ارواح در عالم دیگر یکسان نیست. و بین مومنان و کافران فرق عظیمی است. و بی ایمانان نمی توانند با مومنان در یک جا جمع شوند.

همیشه فکر میکردم اگر عیدی بیاید و پدرم نباشد چه خواهد شد خیلی زود فهمیدم چه شد..بعد از پدرم هیچ عیدی ، برایم عید نشد.. پدرم معصوم و مظلوم بود تا حدی که مرده شور از دیدن قیافه مظلوم بابام گریه کرد.. بابام به شدت وابسته به خانواده و فرزندان بود.. ولی در یک لحظه در حالت خواب از همه ی ما جدا شد.. ما بالاخره یه جوری با حس دلتنگی کنار می یاییم..من فقط می خوام بدونم پدرم در عالم دیگر نیز دلتنگ فرزندانش میشود؟? این مسئله منو خیلی عذاب میده..

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت و طلب رحمت الهی برای پدر شما
همان گونه که در متن اصلی ذکر شده است، روح گذشتگان به خانواده خود سر می زنند. البته باید توجه داشته باشیم که پس از مرگ، انسان از غفلت ها بیرون می آید و منفعت های حقیقی و اصیل برایش روشن تر است. پس شایسته است که با انجام اعمال صالح و هدیه آنها به روح پدرتان، سبب مسرت ایشان شوید. و در این امر اهتمام داشته باشید.

با سلام، پدر اينجانب ۱۰ روز پيش فوت نمودند جهت شادي روح آن عزيز و عزيزان سفر كرده شما صلوات.

تصویر soalcity

سلام
ان شاء الله عزیز شما در جوار رحمت الهی سکنی گزیده باشد. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

سلام با تشکر از مطالب مفیدتون پسر دایی من ۲ هفته پیش فوت نمودند برای شادی روحش و برای شادی ارواح خودتان صلوات بفرستید

با سلام
برادر ۳۲ ساله من مدتي است كه به رحمت خدا رفته. از بعد اين اتفاق ، دچار ترديد شده ام كه آيا جهاني پس از مرگ وجود دارد؟ نگران اين هستم كه مبادا برادرم كاملا از بين برود و دنيايي ديگر وجود ندارد؟در اين مورد مطالعه كردم . ... ولي مدام دنبال دلايلي مي گردم تا ثابت كنم با مرگ از بين نمي رود. ضمنا چرا بيشتر اقوام خواب فردي كه از دنيا رفته را مي بينند تا بستكان درجه يك مثل پدر ، خواهر و..

همواره سربلند باشيد.

تصویر soalcity

با عرض سلام
درباره دلایل معاد مراجعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/434
http://www.soalcity.ir/node/2004
http://www.soalcity.ir/node/534

درباره رویا دیدن نیز قاعده کلی ای وجود ندارد که بخواهیم به دنبال دلیل آن بگردیم. و بگوییم چرا اقوام درجه یک رویای عزیزان خود را نمی بینند.

مادرم ١١ روز پيش فوت كرد از اين تقدير خدا ناراحتم و دلتنگه مامانم هستم براي شادي روحش صلوات بفرستين

تصویر soalcity

سلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
خدا روح مادر شما را غریق رحمت خویش گرداند. و به شما صبر عنایت کند که صبر اجر دارد و بی صبری، نه اجری دارد و نه وضعیت را عوض می کند.
و دلتنگی ها را این گونه دوا کنیم که در پس این فراق ها، وصلی خواهد بود. که همه ما روزی؛ به آن منزل کوچ خواهیم کرد.

سلام.منتظر اون کوچم ... مادر نازنین و محبوب منم ۱۵ تیر امسال به رحمت خدا پیوست خیییییییییییلیییییی بی قرارشم کی میرسه زمان کوچ من دلم برای خنده و گرمای آغوشش تنگ شده . مادرم مظلوم بود و صبور ولی امیدوار ،شادو در عین حال معتقد و متوکل به خدا و عاشق اهل بیت علیه السلام .توو این مدت مدام از این سایت به اون سایت سر میزنم در مورد درگذشتگان مطلب میخونم که چطور میشه روحشونو شاد کرد. خدا منو ببخشه منم دچار شک شدم کلی نماز و قرآن و دعا و طلب مغفرت و خیرات و .... انجام میدم واسه مامانم اما با خودم میگم نکنه دیگه مامانمو نبینم نکنه اگه دینمون این اعمالو سفارش کرده واسه اینه که بازمانده ها افسرده و نا امید نشن و .... حسابی داغونم تو رو خدا یه چیزی بگید یقین پیدا کنم این اعمال به دست مامان گلم میرسه و من بعد از مرگم عشقمو مامانمو دوباره میبینم و اونوقت برای ابد دارمش . این شد که امروز با سایت شما آشنا شدم تو رو خدا برای آمرزش ، آرامش و شادی روح مادرم من ناچیزم دعا کنید. همینطور برایرفع شک عذاب آور من . التماس التماس التماس دعا

تصویر soalcity

سلام قطعا در درگاه الهی هیچ چیزی گم نمی شود و اعمالی که شما انجام می دهید، موثر بر حال مادرتان است و همان طور که قرآن وعده داده است، در آن دنیا یکی از پاداش بهشتیان این است که در کنار خانواده خود قرار می گیرند.

سلام بر خواهرم مهسا خانم
اول از هر کلام من رو تو غم خودتون شریک بدونید که منم در غم از دست دادن مادر پاکم مرحومه بتول مشایخی حاله خوشی ندارم ولی باید به عظمت و بزرگی پروردگار سر تعظیم فرود بیاریم و تسلیم این تقدیر الهی باشیم خداوند عزیزان از دست رفته را ببخشد و بیامورزد و به ما ها صبر جمیل اعطا کند

من هم حدود ۱۳ سال پیش تو ۳ سالگی مادرم رو از دست دادم. خداوند روح همه ی مادران را غرین رحمت خود قرار دهد.

قرين صحيح است به معني همنشين.

بسم الله الرحمن الرحیم
من هم پدرم رو از دست دادم وگاهی که خیلی دلم میگیره،فقط به این دلخوشم که همه رفتنی هستیم وتنها ذات یکتای اوست که ابدیه ،خودش هممون روعاقبت بخیر کنه انشاالله -رب اغفرلی ولوالدی وللمومنین والمومنات یوم یقوم الحساب - آمین

سلام، امروز یک ماهه پدرم به رحمت خدا رفته، تورو خدا جهت شادی روحش وروح تمامی ازدنیارفتگان صلوات بفرستید

تصویر soalcity

سلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

سلام خاله ی من دو ماه که فوت شده خیلی جوان بود ومن خیلی دلتنگش هستم می خام بدونم اون هم یاد ما هست واینکه صدقات وخیرات به او می رسه ودیگر اینکه همیشه توی خواب از شوهرش تشکر می کنه این واقعیه یا زاییده ی ذهن ماست

تصویر soalcity

با عرض سلام
همان گونه که در احادیث ذکر شده در نوشته اصلی وجود دارد، اموات به خانواده خود سر می زنند. و قطعا اعمالی خیری که برایش انجام می دهید، و خیراتی که به آنها هدیه می کنید، در حالشان تاثیر دارد. رک: http://www.soalcity.ir/node/46 و http://www.soalcity.ir/node/111
و درباره تعبیر خواب، در این سایت پاسخگو نیستیم.

سلام.من حدود یک و ۳ ماهه که همه خانواده ام رو از دست دادم.خیلی سعی کردم محکم باشم.و تا حدی هم تونستم.ولی حس می کنم که دارم افسرده می شم.غم تنهایی داره منو از پا در میاره.همه تلاشم رو می کنم که کارای خیری براشون انجام بدم.ولی حکمت خدا رو از این واقعه درک نمی کنم.ولی ایمان دارم که اونها بهشتی هستن.....چون نشونه های زیادی دیدم.لطفا واسشون دعا کنید

تصویر soalcity

با عرض سلام
و آرزوی رحمت الهی برای عزیزان شما که اکنون حضور آنها را احساس نمی کنید. هر چند آنها به شما سر می زنند و توقعشان از شما این است که اعمال خیر به آنها هدیه کنید.
امیدوارم که بتوانید ثابت قدم باشید. و همین که ما خدای متعال را حکیم می دانیم، کافیست و لازم نیست حکمت او در هر مورد خاص را درک کنیم.
به هر حال دنیا، مکانی است که همه ما روزی آن را ترک خواهیم کرد.

سلام پدربزرگم ۳۰ سال پیش به رحمت خدا رفتند و من ۲۰ سال سن دارم که تا حالا یک بار هم به خوابم نیامده. تقریبا پارسال رفتم سر خاک او امام زاده عبدالله و رک رو راس بهش گفتم خیلی نامردی یه بار به خواب ما نیمدی بعد یه فاتحه خوندم و رفتم. شب که خوابیدم اومد بخوابم. :))) . برای شادی روح همه ی اموات صلوات.

با سلام و درود به گرداننده این ساین از مهدی (عج) خواهانم دستش پشت ارزوهاتون باشه
من نزدیک ۷۵روز برادرم که عزیزترین ادم دنیا برام بود و ۲۳سالش بود رو از دست دادم
به خدا واحد وقتی در لحظه اول خبر فوتش رو دادن همونجا با دست باز خدا رو شکر گفتم هنوزم نمی فهمم چرا...
از اون روز کلی درگیرم مثل همه کسایی که نظر دادن...اما به یک ایمانی رسیدم ده ها برابر قبل اینکه به همین محرم حسین (ع) دنیایی هست بهتر از اینجا من ۲۹سالم هست و دلی شکسته اما حاصل همه تحقیقام این شد :
انجام واجبات و دروغ نگفتن و کمک به مردم بعد هم مستحبات به امید روزی که مرگ یک فرد مارو به معبود و معاد مشکوک نکنه
یا علی (ع)....

تصویر soalcity

سلام
با تشکر از نظر لطف شما
خدای متعال روح برادر شما را قرین رحمت خویش گرداند.

salam-manam 30 roz pesh madaram ro az dast dadam-b khoda bacheha daram divoneh misham-mahsa jan vaghan darket mikonam hich vaght pedar jay madar nemegerh-to ro khoda baram doa konid manam bmiram-daram degh mikonam chera khoda vaseh man-vaghte madarat memerh dar asl khodat ro az dast dade-bacheha chekar konam- barayh shade ro hamyeh rafteganmon fatehe befrsteds

تصویر soalcity

ضمن عرض سلام
ان شاء الله مادرتان در جوار رحمت حق قرار گرفته و خودتان صبر نیکویی در پیش بگیرید. و برای مادرتان سبب خیر باشید رک:
http://www.soalcity.ir/node/46
http://www.soalcity.ir/node/1770
http://www.soalcity.ir/node/111

سلام من ۴ فرزندم را در کودکی از دست دادم بزرگترینشون ۵ ساله شد . براشون نماز و قران بخونم ؟چه فایده ای داره ؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
و درخواست اجر نیک الهی برای صبر شما در غم از دست دادن فرزندانتان.
انجام این عمل به امید ثواب، بی اشکال است. کودک در بعضی از احکام مثل رو به قبله کردن، غسل، کفن و دفن و ... مانند بزرگان است. و در بعضی احکام فرق می کند. مثل نماز میت که بر کودک زیر شش سال واجب نیست.
و ظاهر بعضی از روایات بهشتی بودن کودکان مسلمان از دنیا رفته است. که شاید در این صورت نیازی به این اعمال نداشته باشند. همان گونه که در بعضی روایات گفته شده که این گونه فرزندان در روز قیامت، شفاعت والدینشان را می کنند. و با این حساب نیز شاید نیازی نداشته باشند.
اما حداقل اجر این اعمال به خود شما می رسد و این گونه ذخیره ای برای روز قیامتتان فراهم می کنید.

با سلام
من همسر ۲۹ ساله خودم را دو ماه پيش بعد از فقط ۶ ماه زندگي مشترك از دست دادم،‌اصلا حال مساعدي ندارم، برام سواله كه الان كجاست؟ دلتنگ من مي شه؟ ما عاشقانه همديگه را دوست داشتيم،‌فقط الان آرزو دارم كه من هم زودتر برم پيشش،

تصویر soalcity

سلام ضمن عرض سلام و تسلیت
از خدای متعال صبر شما و غفران و رحمت برای همسرتان را خواستاریم.
همان گونه که گفته شده، اموات به اقوام خود سر می زنند و از آنها توقعاتی دارند. چرا که دستشان از دنیا کوتاه شده و تنها ما می توانیم خیراتی برایشان فراهم کنیم.
و ان شاء الله خودمان زمانی از دنیا کوچ کنیم که مقدمات زندگی اخروی خود را به خوبی آماده کرده باشیم.

سلام
ضمن تشکر بابت مطالب خوبتون
۳سال پیش مادر بزرگمو تو یک تصادف سخت و بصورت ناگهانی از دست دادم
از اون موقع این سوال ذهنمو درگیر کرده.ایا راههای مردن بستگی به خوب یا بد بودن آدم داره؟؟؟
۱ سوال دیگه..خانواه ای ک میمیرن تو برزخ کنار هم هستند؟اصلا همو میبینن؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
در امور ظاهری دنیایی، عموما تفاوتی بین مومن و کافر یا خوب و بد وجود ندارد. چرا که بنای نظام دنیا، بر آزمایش انسان است. و آزمایش نیز نیاز به ابهام هایی دارد. از جمله ابهام ظاهری در اینکه ثمره ایمان و کفر چیست. نکته ای که آیه ۳۳ سوره زخرف نیز به آن اشاره دارد.
اما درباره در کنار هم بودن در برزخ، باید در نظر داشت که پس از این دنیا، معیار و ملاک های متفاوتی وجود دارد. و به دلیل جدایی خوبان و بدان از یکدیگر، نمی توان گفت هر خانواده ای در کنار هم هستند. هر چند یکی از پاداش های مومنان، الحاق خانواده مومن شان به آنهاست. نکته ای که آیه ۲۱ سوره طور به آن اشاره می کند.

با عرض سلام
من ۷ ماهه که تنها خواهرمو در واقع هم خواهر و هم دوست تمام زندگیمو از دست دادم خواهرم باردار بود یک هفته به دنیا امدن فرزندش مانده بود که یه ادم با نادانی و بی احتیاطی خودش باعث شد برای همیشه از داشتنش محروم بشیم پدر و مادر بنده نیز در قید حیات هستند و بسیار رنج میبرند خود من و برادرام هم افسرده و بسیار دلتنگ هستیم همه مردم میگن مثل حضرت فاطمه از دنیا رفت و از جایگاه خوبش صحبت میکنند البته خود ایشان نیز دارای فضایل اخلاقی بودند و واجبات را انجام میدادند سوالم این است ایا در جایی یا حدیث و روایتی در مورد از دنیا رفتن خانمی که باردار باشد هست یا خیر؟و چرا با اینکه بارها هم از خودش و هم از خدا با حالت تضرع و زاری خواهش و تمنا کردیم که بتوانیم حداقل در خواب ملاقاتی روحانی داشته باشیم ولی تا کنون این امر برای هیچ یک از اعضای خانواده پیش نیامده است با این تو ضیح که ما خانوادگی وابستگی شدیدی به یکدیگر داریم و با اینکه ازدواج کرده ایم ولی هر روز همدیگر را ملاقات میکردیم.ببخشید طولانی شد.با تشکر.برای شادی روح همه درگذشتگان صلوات.اجرتان با سیدالشهدا

تصویر soalcity

با عرض سلام و تسلیت خدمت شما و خانواده گرامی تان
امیدوارم مطالعه این روایت تسکینی بر دل داغدار شما باشد:
رسول خدا در موضوع جهاد سخن مى‏ گفت، زنى برخاست و گفت: يا رسول اللَّه براى زنها هم نصيبى از جهاد هست؟ حضرت فرمود: آرى از آن وقت كه باردار مى ‏شود تا زمانى كه بزايد و فرزند را از شير باز گيرد در تمام اين مدّت ثواب كسى را دارد كه شبانه روز در مرز از سرزمين اسلام براى خدا پاسدارى ميكند، و چنانچه در اين بين از دنيا برود براى او أجر شهيد و مقام و منزلت شهيد خواهد بود. (من لا يحضره الفقيه، ج‏۳، ص ۵۶۱)

هیچ کس زندگی پس از مرگ رو ندیده است و به روایات نمی شود اطمینان کرد البته با وجود جهان منظم می توان گفت که حتما آفریننده ای وجود دارد و اعمال خوب و بد ما نیز حتما در زندگی اخروی ما تاثیر گذار است اما به عقیده من انسان پس از مرگ به خواب عمیقی فرو می رود تا هنگامی که به اراده خداوند دوباره زنده می شود منتهی با جسمی دیگر یا شبیه جسم کنونی اگر چه در آن زمان هیچ چیز را به خاطر نخواهد آورد حتی خویشان نزدیک خود را شما اگر دلیل محکمی از قرآن دارید بیان کنید

تصویر soalcity

ضمن عرض سلام
همان گونه که شما فرموده اید، ما زندگی پس از مرگ را تجربه نکرده ایم! پس چگونه به اظهار نظر درباره چگونگی آن می پردازید در حالی که دلیلی برای آن ندارید؟
جدای از این مساله، چرا نمی توان به روایات اعتماد کرد؟ اگر منظورتان وجود روایات جعلی است، باید عرض کنم که با استفاده از معیارها و موازینی می توان روایات جعلی را از غیر آن تشخیص داد. غیر از آنکه مطابق قرآن، شما باید به معلم قرآن نیز مراجعه کنید. پس نمی توانید قرآن را بدون روایت بنگرید. خصوصا که فرض جعلی بودن در روایات متواتر بی معناست و یکی از روایات متواتر، این است که باید به ثقلین (قرآن و اهل بیت) متمسک شویم تا نجات یابیم.
با این همه، زندگی برزخی در آیاتی از قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است. و بر خلاف نظر شما، انسان بین دنیا و قیامت، صرفا در خواب عمیق نیست. مثلا آیه ذیل، به برزخ فرعونیان اشاره می کند که قبل از قیامت، با آنها چگونه رفتار می شود:
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (۴۶غافر) عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏ شوند و روزى كه قيامت برپا شود (مى‏ فرمايد: ) «آل فرعون را در سخت‏ترين عذابها وارد كنيد!»
البته آیات دیگری نیز در این باره وجود دارد که باید به مباحث مفصل تر مراجعه کنید.

با عرض سلام
من هم چهل روز پیش پدر عزیزم رو از دست دادم به تمام گفته های شما هم معتقدم ولی جدایی از ایشان خیلی برام سخته براشون هر روز نماز می خونم خیرات میدم وسر مزارشون میرم . از خدای بزرگ می خوام که من صبر بده یادش گرامی روحش شاد . (صلوات)

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت، از خداوند متعال برای شما صبر و برای عزیزتان، غفران و رحمت الهی را خواستاریم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد

منهم شوهرم رابه تازگی بعدازیازده سال زندگی مشترک به صورت ناگهانی از دست دادم .دو دختر پاک ومعصوم حاصل زندگی عاشقانه ما بود .برای من این سوال مطرح است که آیا ما در آن دنیا هم میتوانیم کنار هم باشیم وبا هم زندگی کنیم .یا این روابط افراد در این دنیا در آن عالم اصلا مطرح نیست ؟آِیا او به فکرما هست یا ....

تصویر soalcity

سلام
روابط اموات با خانواده خود قطع نمی شود. و برای مطالعه بیشتر در این باره می توانید مراجعه فرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/111
http://www.soalcity.ir/node/46
http://www.soalcity.ir/node/1770
و امکان در کنار هم بودن در آن دنیا نیز وجود دارد. اما نکته مهم این است که معیارهای آن دنیا، معیارهای ایمانی است. طبعا کسانی که مومنانه زندگی کرده اند و شایسته پاداش الهی هستند، هر چه را که دوست داشته باشند، خواهند یافت.

سلام دوست عزیز
ممنون از اصلاعاتت اما یه کم علمی تر باشه بهنر نیست؟همش مثال بود من دنبال ی مطلبی بودم که اطلاعاتم رو در مورد روح انسان ارتقاع بده اما فقط نقل قول خوندم....
درضمن اگر میشه از نظریه تناسخ و درصد صحتش هم یکم بگید مردم استفاده ببرن...بازم متشکرم!!!!!!!!!!

تصویر soalcity

سلام
منظور از علمی بودن چیست؟ اگر دقت بفرمایید هر مساله ای به تناسب خود، شیوه و روش خاصی برای تحقیق می طلبد. و طبیعتا درباره عالم پس از مرگ، شیوه دست یابی به اطلاعات از طریق احادیث یا سایر وجوهی که خبر از غیب می دهند، می باشد.
درباره تناسخ نیز مطالبی در سایت وجود دارد که با جستجو می توانید آنها را بیابید.

راستی ببخشید ی چیز یادم رف اگر شاسیته میدونین بالای صفحه یه صلوات بزرگ بذارید تاهرکی وارد وب آموزندتون شد با دیدن اون برای تمامی اموات شده یک صلوات ختم کنه
البته این فقط یک نظر بودو ی کاری ک هم به نفع اموات باشه و هم وبتونو نورانی تر میکنه....ممنون

الهم صل علی محمد و آل محمد
و درود و سلامی هم به سوی تمامی پیام آوران باری تعالی

سلام...میخواستم بدونم بعد از قیامت و مشخص شدن جایگاه همه انسانها در آن دنیا،تا چه زمانی به زندگی در آنجا ادامه میدهیم و اینکه آیا انسانها در آن دنیا به جاودانگی میرسند؟؟و نابودی دیگر وجود نخواهد داشت؟؟؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
مطابق آیات قرآن بعد از قیامت مرگ وجود نخواهد داشت. کسانی که مستحق عذاب شده اند، اگر چه درد مرگ آوری می چشند اما هرگز نخواهند مرد. و بهشتیان نیز غیر از مرگ قبل قیامت هرگز مزه مرگ را نخواهند چشید.
يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسيغُهُ وَ يَأْتيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ (۱۷ ابراهیم) بزحمت جرعه جرعه آن را سرمى‏ كشد و هرگز حاضر نيست به ميل خود آن را بياشامد و مرگ از هر جا به سراغ او مى‏ آيد ولى با اين همه نمى‏ ميرد!
لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى‏ (۵۶ دخان) هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (كه در دنيا چشيده ‏اند) نخواهند چشيد.

میشه خواهش کنم درمورد چرا برای مرده مراسم سوم وهفتم وچهلم میگیرند فلسفه این کارچیه ؟

تصویر soalcity

با عرض سلام
کسانی که دستشان از دنیا کوتاه شده است، منتظرند تا نزدیکان و دوستانشان، خیراتی برای آنها انجام دهند. از همین رو، با برگزاری مراسمی که در آنها قرآن قرائت می شود و در عزای امام حسین (ع) می گریند، خیراتی نصیب عزیر از دست رفته می کنند. اما اینکه چرا مراسم در روز سوم و هفتم و چهلم برگزار می شود، صرفا یک مساله عرفی است. و می توان این کارها را در روزهای دیگر نیز انجام داد.
البته ما زندگان باید توجه کنیم که هیچ کس نمی تواند، مثل خودمان توشه ای برای سفر آخرتی ما مهیا کند. و همه می بینیم که چه بسا همین مراسم ها نیز محلی برای خودنمایی می شود و بازماندگان بیش از آنکه به هدیه خیرات توجه داشته باشند، به حفظ آبروی خود توجه دارند. بگذریم از اینکه در مواردی در همین مراسم ها نیز گناه رخ می دهد!! و عده ای از زنان، حتی جلوه گری در این مراسم ها را هم رها نمی کنند.

سلام من مدتیه پدربزرگم فوت کرده من ۱۳ سال دارم و برام عجیبه که اون کجا رفته چرا دیگه دیده نمی شه مرگ چیه آخه خیییییییلی دوسش داشتم هنوز تو شوکم باورم نمی شه انگار زندس دلم براش تنگ شده.

تصویر soalcity

سلام ضمن عرض تسلیت و دعا جهت رحمت الهی برای پدر بزرگتان
باید توجه کنیم که این دنیا، تنها یک مرحله از زندگی و هستی ماست. و هر کسی در این دنیا می میرد، به مرحله بعدی وارد می شود که همه ما نیز این مسیر را طی خواهیم کرد. و اگر بنده خوبی باشیم، یکی از پاداش های الهی برای ما، پیوستن به عزیزان مان در آن دنیاست.

سلام
اگر آثار آثا ماتاخر و ماتقدم انسان رو در نظر نگیریم ایا روند تکاملی انسان در جهان بعد از مرگ هم ادامه داره؟ این تکامل تا چه حدیه؟ مثلا یه شخص عادی ممکنه طی روند تکاملی در عالم بعد از مرگ به مقال اولیا برسه؟

تصویر soalcity

سلام
لطفا رک: http://www.soalcity.ir/node/211

سلام من ۲۰ روز پیش پدر عزیزم را که ۵۸ سال داشت از دست دادم .پدری که تا آخرین لحظه ی زندگی اش برای فرزنداش تلاش کرد و فرزندای صالح به جامعه داد من اصلا باورم نمیشه از خدا برای روح پدرم شادی و آرامش و برای خانوادم صبر میخام.ازتون خاهش میکنم برای روح پدرم صلوات بفرستین و فاتحه بخونین خداوند اموات همه تون رو رحمت کند.

سلام منون از مطلب خوبتان من به تازگی برادر ۲۴ ساله ام فوت کردند خیلی دلم می خواست بدانم ان طرف چه طوری است چون خیلی به علی داداش وابسته بودم و نگرانشم
البته چندین بار به خواب مادرم امده یعنی حداقل هفته ای ۲ بار می اید و از انجا راضیه و خیلی تعریف می کند امام زمان عج را خیلی دوست داشت و امام حسین را مدام مداحی های مربوط به ایشان را گوش می داد دوست دارم بدانم مکنه او که اینقدر ان ها را دوست داشت ان طرف ببینتشان؟
یا اینکه از همه جی این ور مطلع است در خواب میگه درسته مثلا من واسه تولد پسرم می خواستم ماشینی را بخرم اسباب بازی
اما با فوت علی جان یادم رفت امد در خواب به مادرم گفت ان فلان ماشین را حتما واسه پارسا بخرید .و....ممنون از راهنماییتون
س.جمال عباسی

تصویر soalcity

ضمن عرض سلام و عرض تسلیت
ملاقات با ائمه معصومین در جهان دیگر در روایات متعددی بیان شده است. که اگر کسی لایقش باشد از این فیض برخوردار خواهد شد.

وقتی سلمان فارسی از مرده پرسید بهشتی هستی یا جهنمی مرده که هنوز در عالم برزخ بود از کجا میدانست بهشتیست ؟؟؟

تصویر soalcity

سلام
خود مرگ مرحله ای از قیامت است هر چند با قیامت کبرا فرق می کند. از همین رو حقایقی بعد از مرگ روشن می شود و عده ای بهشتی یا جهنمی بودن خود را می یابند.

سلام.یکی از فامیلهمون ک مرده بود رو دیدم در خواب ازش پرسیدم من کی میمیرم که بهم گفت.یعنی چی؟

تصویر شهر سوال

با سلا م واحترام
ما در اینجا تعبیر خواب نداریم. اما در زمینه خواب لطفا این مطلب رو مطالعه فرمائید
http://www.soalcity.ir/node/130

لطفا برای شادی روح کلیه اموات وپدر عزیزمن یک فاتحه بفرستید.

سلام

حدود ۲ هفته است نامزدم را از دست دادم. ایشان انسان بسیار درست و خوبی بودند. ما عاشق هم بودیم. اصلا به خوابم نمیاد. دلم میخواد به خوابم بیاد. نمیدونم منو میبینه یا نه. اما چه جوری میشه وقتی کسیو اینهمه دوست داشتم و اون هم منو، خدا از هم جدا میکنه؟

تصویر soalcity

سلام
امیدوارم نامزد شما مشمول رحمت الهی باشد و شما نیز بر این مصیبت به زیبایی صبر کنید.
اما دنیا جایی برای ماندن نیست. و اگر دقت کنیم مردگان به سفری می روند که همه ما دیر یا زود به آنها ملحق خواهیم شد.
و ان شاء الله شما به خاطر علاقه تان برای او کارهای خیر انجام دهید تا از ثواب آنها بهره مند شود که قطعا او به این امر آگاه خواهد شد.

خیلی ممنونم. یعنی اون منو می بینه؟ خیلی دلم میخواد ایشان را در خواب ببینم و در مورد وضع و حالش سوال کنم. و اینکه چیکار میکنه. خیلی دلم میخواد باهاش حرف بزنم. به نظر شما احضار روح درسته؟

تصویر soalcity

سلام احضار روح ممکن است اما بهترین و مفیدترین کار، انجام اعمال صالح و هدیه کردن ثواب آنها به شخص از دنیا رفته است.

چیکار کنم ایشون رو در خواب ببینم و ازشون خبری بگیرم؟

آیا اون منو می بینه؟ چون میگن اموات به بستگان و نزدیکان سر میزنن.

تصویر soalcity

سلام
شيخ كفعمى در كتاب«مصباح»و محدّث فيض در خلاصة الأذكار فرموده:در بعضى از كتب اصحاب اماميه‏ ديدم،هركه خواسته باشد يكى از پيامبران و امامان يا يكى از مردمان،يا والدين خود را،در خواب ببيند سوره‏هاى‏ شمس و ليل و قدر و قل يا ايّها الكافرون و سوره اخلاص و معوّذتين[ناس و فلق]را بخواند،سپس صد مرتبه سوره اخلاص را بخواند،و بر پيامبر و خاندانش صد مرتبه صلوات بفرستد،و با وضو به طرف راست بخوابد،هركه را اراده كرده ان شاء اللّه‏ خواهد ديد و با او هرچه بخواهد سخن خواهد گفت:و در نسخه ديگرى ديدم كه اين عمل را در هفت شب بجا آورد.

سلام. الان كه نه ماه از اين اتفاق گذشته، من چندين بار خواب نامزد مرحومم را ديدم. و با ايشان حرف زدم. حتي در خواب به من گفتن كه اينجا هيچ غم و اندوهي ندارم و خيلي سرحال و خوشحال بودند. خواستم از شما تشكر كنم.

سلام ممنون از مطالب مفیدتون ایا میشود کسی بعد از مرگ دوباره بعد از مدتی با جسم قبلی در زمین رویت شود؟

تصویر soalcity

سلام
به طور معمول چنین چیزی امکان ندارد. و دیدن تمثلات برزخی افراد در شرایط خاصی ممکن است که در دسترس همگان نیست.

با سلام من بعد از مرگ مادرم با اینکه پدر دو تا بچه هستم خیلی دلگیر شدم میخوام دنیال یک استاد پیر مرشد بگردم چطور میتونم این کار بکنم یعنی تنهایی نمتونم بعد از مدتی این حال و از دست می دم بقو ل حافظ طی این مرحله بی هم رهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
راه عرفان سیر و سلوک و چطور میتونم ادامه بدم متشکرم در ضمن برای مادرم عزیزم که تازه از دنیا رفته و تمام مادرهایی که دشتشون از دنیا کوتاه یه صلوات بفرستید آخه امروز روز مادر مادرم روزت مبارک

تصویر soalcity

سلام
ان شاء الله خدای متعال مادر شما را قرین رحمت واسعه خود گرداند.
اگر چه انسان راه رفته ای که حتی دیدنش انسان را به یاد خدا می اندازد، نعمت بسیار بزرگی است، اما این گونه نیست که بدون استاد طی راه ممکن نباشد. چون هدایت تکوینی از جانب امام معصوم و حجت الهی برای هر کسی که خود را آماده کند، موجود خواهد بود.
کافیست ما عزمی داشته باشیم و به فرموده آقای بهجت به آنچه می دانیم عمل کنیم. قطعا با عمل به دانسته هایمان ادامه راه برایمان باز خواهد شد.

عالی بود.پدرم را کمتر از یک هفته است ک از دست داده ام برای شادی روح همه ی رفتگان و پدر من صلوات

سلام شادی روح همه درگذشتگان و به ویژه دایی اینجانب که امروز صبح به رحمت خدا رفت فاتحه ای قرائت کنید.

سلام خیلی عالی بود..یه سوال داشتم ایا روح انسان قبل اینکه جسم در قبر قرارگیرد مورد بازخواست قرار میگرد.اگه اره بس قبر یعنی چه؟

تصویر soalcity

سلام
ظاهرا منظور از قبر در بعضی احادیث که به حوادث بعد از مرگ اشاره می کند، این قبر مادی که در پیش روی ماست، نمی باشد. کما اینکه در روایتی به فشار قبر برای کسی که اعدام شده و هنوز آویزان بین هوا مانده نیز اشاره شده است. (من لا یحضر الفقیه، ج ۱، ص ۱۹۰)

این حرف یعنی چه.کسی که اعدام شده و هنوز روی تناب داره براش عذاب فشار قبر هست.خودتون از این مطلب چه برداشتی میکنید فکر نمیکنید بودار هست با این حرفها میخوان مغز شما رو شستشو بدن و بگن کار بد نکنید که اعدام نشید!!! تا دچار عذاب قبر در هنگام آویزان از طناب نشوید.حالم از هرچی حدیثه بهم میخوره همش کار حکومتهاست تا مغز شما رو شستشو بدن .یکم عاقلانه به حدیث ها بنگرید آن وقت با من هم کلام میشوید

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
این تصور شما در واقع شبهه و تریدید وانکار در عذاب قبر است که در این جا پاسخ برخی شبهات منكران عذاب قبر ارایه می شود :
علما در پاسخ به این گونه شبهات، استدلال‌های محكمی ذكر كرده‌اند كه به‌طور خلاصه ذكر می‌‌گردد:
پاسخ اوّل: خداوند عزّوجلّ امور مربوط به آخرت را از امور غیبی قرار داده و از دید بندگان در این جهان پنهان داشته است و این از كمال حمكت‌ خداوند است تا مؤمنانی كه غیب را می‌پذیرند از كسانی كه نمی‌پذیرند ممتاز گردند؛ چنان‌كه به گواهی قرآن و حدیث، هنگام احتضار و جان‌كندن هر شخص، فرشتگان نزد او آمده و با او سخن می‌گویند و به او بشارت و یا وعید می‌دهند، امّا از حاضران مجلس كسی آنها را مشاهده نمی‌كند. پس اگر كسی با چشم ظاهر نتواند عذاب قبر را مشاهده كند، بر عدم وجود آن نمی‌تواند حكم كند.
پاسخ دوّم: جهان آخرت در بسیاری از امور با این جهان متفاوت است و به هیچ وجه نمی‌توان این دو جهان را در همة امور با یكدیگر مقایسه كرد؛‌ قبر هم منزلی از منزل‌های آخرت است و سنجیدن عذاب آن در این جهان امكان‌پذیر نیست. آدمی با چشم ظاهری بسیاری چیزها را نمی‌بیند، ولی به وجود آنها باور دارد. غزالی می‌گوید: اگر به عذاب قبر ایمان و باور نداری، پس بر تو لازم است تا نخست اصل ایمان به فرشتگان و وحی را تصحیح كنی، و اگر این را می‌پذیری كه پیامبر ـ صلّی‌الله علیه وسلّم ـ چیزهایی را می‌بیند كه امّت نمی‌بینند، پس دربارة عذاب قبر چرا این حقیقت را نمی‌پذیری و همان‌گونه كه فرشته شبیه موجودات دنیا نیست، پس مار و كژدم قبر نیز كه میّت را نیش می‌زنند از جنس مارهای این‌جهانی نیستند، بلكه از جنس دیگری بوده و با حاسّة دیگری قابل درك‌اند.(إحیاء‌علوم‌الدین: ۱۹۸۶)
پاسخ سوّم: توجّه به مسئلة خواب بسیاری از حقایق را در این زمینه برای ما روشن می‌كند. گاهی دو نفر را می‌بینیم كه كنار هم خوابیده‌اند، یكی خواب‌های ترسناك می‌بیند كه مار و یا درنده‌ای به او حمله می‌كند و او در خواب فریاد می‌كشد و با تمام وجودش درد و رنج احساس می‌كند؛ و دیگری در خواب بسیار شادمان است، خواب‌های خوش می‌بیند و از خوابش لذّت می‌برد. این دو نفر در كنار هم قرار دارند، امّا از حال یكدیگر خبر ندارند و كسی هم كه در كنار آن دو نشسته است خوشی و رنج آن دو را احساس نمی‌كند. پس در قبر هم حالاتی بر انسان طاری می‌شود كه برای مردم دنیا قابل درك نیستند و هیچ انسانی نمی‌‌تواند عذاب و خوشی قبر را با امكانات و معیارهای این دنیا مشاهده كند. بنابراین ندیدن و احساس نكردن احوال مردگان در قبر، دلیل بر عدم وجود آنها نیست.
پاسخ چهارم: یكی از دلایل متقن در این زمینه این آیه است: «فلولا إذا بلغت الحلقوم و أنتم حینئذ تنظرون و نحن أقرب إلیه منكم و لكن لاتبصرون»[واقعه: ۸۳ ـ ۸۵]؛ پس هنگامی كه [جان‌ها] به حلقوم می‌رسد و شما آن‌گاه [حاضرید و] می‌نگرید و ما از شما به او (محتضر) نزدیكتریم ولی شما نمی‌بینید.
وقتی انسان‌ها حالات میّت را در این جهان و درحالی‌كه بالای سر او نشسته‌اند، نمی‌بینند و درك نمی‌كنند، پس چگونه فشار و عذاب قبر و یا خوشی‌اش را درك می‌كنند؟
پاسخ پنجم: امروزه همه مشاهده می‌كنیم كه انسان‌ها به‌وسیلة فرستنده‌های رادیویی و تلویزیونی، صداها و تصویرهایی را پخش می‌كنند، و این صداها و تصویرها كه مسافت‌های بسیار طولانی را از طریق فضا می‌پیمایند، تنها برای كسانی قابل مشاهده و شنیدن‌اند كه از دستگاه رادیو و تلویزیون استفاده می‌كنند و افراد دیگر این صداها و تصویرها را نمی‌شنوند و نمی‌بینند، گرچه این امواج از كنار آنها بگذرند. بنابراین انسان‌ها نیز حالات قبر را با وجود نزدیك بودن به آن، درنمی‌یابند و نمی‌بینند، مگر آن كسی كه از این دنیا رفته و در عالم برزخ است.
با توجّه به دلایل فوق بر هر مسلمان لازم است كه به غیب ایمان داشته باشد و در حقیقت احوال قبر شك نكند.

باسلام.
ممنون از سایت ومطالب موجود و نظرات وپاسخ هاتون.کمی آروم شدم.
اگه میشه جواب منم بدید.
۱۰ روزه مادرم رو از دست دادم.عاشق هم بودیم.۲ ساله ازدواج کردم و مامانم مخالف ازدواجم بود ولی رضایت داد. میخوام بدونم من رو بخشیده یا از دست من سکته کرده.تو رو خدا یکی به من جواب بده دارم عذاب میکشم.

تصویر soalcity

سلام
مرگ دست خدای متعال است. و تنها امری که برای شما اکنون معنا دارد، احسان به مادر می باشد. چون احسان تنها برای زمان حیات نیست. بلکه پس از مرگ نیز با هدیه کردن خیرات به آنها، احسان تحقق می یابد و با این احسان از اجر الهی جهت کسب رضایت مادر بهره مند می شوید.

مادر من ده روز پیش فوت کرد هنگام فوت مادر در بغل من بوددو روز بعد از فوت داستان فوت را در خانواده با جزءیات تعریف میکردیم که متوجه شدیم هنگام فوت همگی دهان وحلقمان طوری تشنه شده بود که حالت خفگی به همه دست داده بود حتی اب دهان برای قورت دادن نبود کنجکاو شدم و از کسی که مانند ما پدرش در بغلش جان داده بود پرسیدم او هم مثل ما همین حالات را داشت. من به این نتیجه رسیدم که حضور حضرت عزرایئل باعث این حالت میشود ایا درست نتیجه گرفته ام؟

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت و دعا برای رحمت الهی برای مادرتان
اگر چه نمی توان احساس شما را به طور صد در صد نفی کرد، اما باید توجه کنید که اگر این امر قاعده ای برای هنگام وفات بود، باید تاکنون همه آن قدر این مطلب را می شنیدند که از شنیدنش تعجب نکنند و حس نکنند چیز تازه ای شنیده اند. در حالی که قطعا چنین نیست.

من فکر میکنم مطلب را درست بیان نکردم افرادی که احساس خشکی دهان وحلق را داشتن فاصله ای یک قدمی با مادر داشتن من همچنان در حال تحقیق هستم تا الان این حالت برای ۳خانواده که در یک قدمی رفتگانشان بوده اند را از دهان خودشان شنیده ام اگر شما هم این اتفاق را یکی از مباحث قرار دهید قطعا ادمهای زیادی را پیدا میکنید که این حالت را تجربه کرده اند. من الله توفیق

سلام .۲تا از دای های عزیزم ۸ روز پیش در تصادف کشته شدند. بلافاصله و در دم
حالا میخام بدونم روخ کسانیکه به اینصورت و غیر منتظره کشته میشن آیا آشفته و سر گردانه ؟و اینکه بچه های ۱ ۲ ساله میتونن روخ رو ببینند ؟
کجا رو مطالعه کنم تا آروم بشم
خواهشا مختصر جواب ندبن
ممنون

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت لطفا به این آدرس مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/1433

ممنون اما من متوجه نشدم حال روح کسانیکه یک دفعه فوت میکنند چجوریه .

تصویر soalcity

برای امور برزخ یک معیار مهم در حال افراد، ایمان آنهاست و و اینکه یک دفعه فوت کرده اند یا در بستر مرده اند و ... معیارهای تعیین کننده برای برزخ نیستند.

با سلام. مقالۀ بسیار جالبی بود. من چند سالی است که در این زمینه تحقیق می کنم و تعدای از تجربه های نزدیک به مرگ غربی را در وب سایت زیر ترجمه کرده ام و دوستان عزیز می توانند استفاده کنند: neardeath.org

This is the correct weblog for anyone who desires to find out about this topic.‎ You understand so much its nearly onerous to argue with you (not that I really would need…HaHa).‎ You positively put a new spin on a topic thats been written about for years.‎ Great stuff, simply great!‎

با سلام . روز پدر امسال درست هنگام اذان ظهر پدرم به رحمت خدارفت.پدر من صاحب شش دختر و بک پسر بود که اگر تعریف نباشه همگی مان تا انجایی که دیگران نبز قبول میکنند مومن ومفید برای جامعه هستیم و همه خدمتگذار مردمیم.وپدرم کاملا زحمتکش و خدادوست بودند.بنظر شما چکاری باید انجام دهیم تا مطمئن شویم که روح پاک پدرم از ما راضی هست؟برای شادی روح تمامی پدران و مادرانی که دستشان از دنیا کوتاه است صلوات و فاتحه

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت
خدمتتان عرض می کنم که نیکی به والدین فقط در زمان زندگی آنها در این دنیا نیست. بلکه پس از رحلت آنها نیز وظیفه داریم به آنها نیکی کنیم با انجام اعمال صالح و هدیه کردن ثواب آن به والدین مان

باسلام من ۱سال قبل پسر یکماهم رو بعد ازعمل قلب باز ازدست دادم اهل اشکال تراشی در دین نیستم ولی هیچوقت جواب سوالاتم و در قرآن یا کتاب دیگه ای نگرفتم و تنها حرفی که شنیدم این بوده که آزمایش یا حکمت خدا بوده اما مگه خدا نگفته مرا بخوانید تا استجابت کنم شما را اما صدای التماس های شبانه من شنیده نشد اگه حاضرید جاب بدید خوشحال میشم همه سوالام و بپرسم

تصویر soalcity

سلام
قبل از هر چیز تسلیت ما را پذیرا باشید. و ان شاء الله وقتی که فرزند شما دم در بهشت ایستاد و شما را داخل بهشت کرد و برای همیشه همراه او شدید، این داغ برایتان دیگر به چشم نمی آید. (در حديثي از پيامبر اكرم آمده است: روز قيامت موقع حساب، خداوند به جبريل دستور مي‏دهد كه بچه ‏هاي مؤمنين را به بهشت وارد كند (فرشته وحي آنها را به سوي بهشت راهنمايي مي‏كند ولي آنان) دم در بهشت مي‏ايستند و داخل نمي‏ شوند، از پدران و مادران خود سؤال مي‏كنند، فرشتگان پاسخ مي‏دهند كه آنها مشغول حساب و اعمال خود مي‏باشند و مانند شما نيستند، آنگاه اطفال مؤمنان فرياد مي‏كشند و گريه مي‏كنند، خداوند از جبرئيل سؤال مي‏كند، و جبرئيل عرض مي‏كند: خداوندا تو آگاهي، اين صداي بچه‏ هاي مؤمنان است كه بدون پدران و مادرشان وارد بهشت نمي‏شوند، در نتيجه خداوند فرمان مي‏دهد به جبرئيل كه از ميان مردم دست والدين آنها را بگيرد و با آنها داخل بهشت كند(بحار الأنوار، ج ۷۹، ص ۱۲۳، حديث ۱۵ (چاپ بيروت) )

اما اگر فکر می کنید که باید هر سختی از زندگی ما دور باشد و هر خواسته ما به اجابت برسد، توصیه می کنم حوادث کربلا را مطالعه نمایید و بنگرید که خدای متعال حتی با عزیزترین عزیزان خود نیز این گونه نکرده است.

برای هدیه دادن به رفتگان خود سر مزار ایشان سوره ملک و یاسین و... را بخوانید.

من بعد از مرگ پدر به دنیا آمدم و تا دست چپ و راستم را شناختم برادرم را از دست دادم . پس از او خواهرم و هنوز یک سال نشده مادرم .... دعا کنید من هم به عزیزانم بپیوندم .

تصویر شهر سوال

با سلام از خداوند صبر جزیل برای شما خواستاریم.

سلام.متاسفانه من با پدر و مادرم خوب نیستم زیاد بدلایل افسردگی و مشکلاتی ک دارم و چند سالی میشه که گوشه گیرم و با کسی نمیحرفم ..نمیدونم باید چیکار کنم

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر

اگر چه احترام پدر و مادر واجب است اما برای شما که دچار بیماری افسردگی هستید همانطور که ممکن است بعضی از واجبات برای یک بیماری که از مشکلات روانی و عصبی در رنج است واجب نباشد و این رابطه به دلیل افکار و احساسات آسیب دیده توسط افسردگی با پدر و مادر دچار اختلالاتی شده است پس نگران نباشید و خود را سرزنش نکنید. نکته ای که مهم است این است ذهن و روان افسرده دنبال یک نقطه ضعف و کوتاهی از صاحبش می گردد تا احساس گناه ، عذاب وجدان و خود سرزنشی به وجود بیاورد پس شما باید کاملا هشیارانه این افکار منفی را بشناسید و با آن مبارزه کنید. در وضعیت شما دو اتفاق است که هر دو بد است یکی خوب نبود با پدر و مادر و یکی دیگر خودسرزنشی نسبت به این خوب نبودن پس اگر شما با عذاب وجدان و خودسرزنشی را به خاطر این مسأله ، مبارزه کنید و سعی کنید با خود بگویید که من رفتارهای مثبتی هم دارم که باعث خوشحالی آن ها می شود و یا بگویید سعی می کنم بهتر باشم به جای خود سرزنشی ؛ در این صورت یک بدی می ماند و تحمل کردن یک بدی بهتر است از تحمل کردن دو بدی است. برای درمان افسردگی باید به مشاوره حضوری اقدام کنید تا بعد از ارزیابی و تشخیص و مفهوم سازی بیماری درمان صورت بگیرید. موفق باشید.

خداهردورو برات نگه داره پدرمن۲ماهه رفته حاضرم همه چیمو بدم که برگرده از حسرت وپشیمونی ودلتنگی دارم خفه میشم مبادا خدای نکرده مثل من دیر به فکربیفتی

امشب خیلی دلم گرفته بود،آخه امروز دومین سالگرد اون اتفاق شوم بود اتفاقی که زنداییمو پسرشو و خواهرشو از ما گرفت،موندن داییمو پسر کوچیکش که اونم چ موندنی تو کما بودن..به لطف خدا برگشتن،دایى اومد خونه ما امیرمحمد کوچولو که فقط ۳ساله ش بود بعد از ۲ هفته ازین اتفاق که تازه از کما بیرون اومده بود به مامانم گفت:مامان!!!!به منم میگفت آبجی زهرا..خلاصه ما کلی بهم عادت کردیم،فقط دیدن هرلحظه زجر دایی...
تا شد ۱۰خرداد ۹۲ یعنی ۹ماه بعد از اون اتفاق تو روز تولد امیرمحمد ..
بازم تصادف!!اینبار خود دایی جوونم،خاله ۳۰ ساله م و مامان بزرگم تو تصادف فوت کردن
حالا ما موندیمو امیرمحمد ۵ساله با یک دنیا غم
اینارو نوشتم که بدونید بعضی غم هام میتونه از غم بعضی از شماها سنگین تر باشه،البته غم من نه،غم امیرمحمد کوچولو
براش دعا کنید بزرگ شد کنار بیاد،با معرفت بشه و صالح..
برای این ۶تا عزیز از دست رفته صلواتی هدیه کنید،ممنون
ببخشید طولانی شد قصة غم خانواده ما به گوش هر غریبه و آشنا رسیده اشک ریخته ،اشکی که شد قرین هرلحظه ی ما

تصویر soalcity

سلام
تسلیت ما را پذیرا باشید. ان شاء الله خداوند همه شان را قرین رحمت خویش سازد.

سلام من هم پدرمو در۲۰\۵\۱۳۹۳از دست دادم واسه شادی روحش یک صلوات و فاتحه ممنونم

تصویر soalcity

سلام اللهم صل علی محمد و آل محمد بسم الله الرحمن الرحیم ...

برای برادر جوانم صلوات بفرستید همین چند روز شهد شد

تصویر soalcity

اللهم صل علی محمد و آل محمد

با سلام و تشکر از مدیریت محترم سایت.با آرزوی شادی همه ی رفتگان جمع،من هم چند ساله پدرم رو از دست دادم و از فکرش بیرون نمیام.درسم رو رها کردم و خیلی ضربه خوردم.پدر برای دختر یعنی تمام زندگی...
حالا فقط آهنگهای محسن چاوشی آرومم میکنه.
آرزو میکنم همه ی پدرا سلامت باشن...

هر اندازه که ما زنده ها به فکر خیرات برای مرده هامون هستیم بعد از مرگ ما هم بعدی ها به فکر ما . . . البته تکلیف مرده اساساً با اعمال خودش مشخص میشه . . . به نظر من خیرات برای مرده ها یه جو تسکین برای زنده ها هم هست .الهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات

سلام بر پیامبر خدا

سلام
برادر جوانم چندروزه که به رحمت خدا رفته است،رفتار اش در دو روز آخر عمرش طوری بود که انگار از رفتن خود اطلاع داشت.آیا به انسان قبل از مرگ الهام میشود که قرار است از دنیا برود؟

تصویر soalcity

سلام
قطعا همه از زمان مرگ خود خبر ندارند. اما ممکن است بعضی از آن باخبر شوند. البته برای تشخیص مصداق آنها باید از ظن صرف پرهیز کرد.

با سلام
قطعا هممون دیر یا زود از این دنیا خواهیم رفت،هرکس به طریقی ودر زمان ومکان خاصی که مخصوص خودش است .میخوام بگم که بابت هر لحظه از این زمانی که خداوند بهمون داده مسئولیت داریم وباید به نحو احسن واونجوری که مورد رضایت خداوند است استفاده کنیم،میدونم که همتون الان که دارید این نظرات و...را میخوانید ناراحتید برا اونایی که رفتن وغمگینید برا بازماندگانشون،اما همیشه بخودمون بگیم شاید روز یا ساعت دیگه هم خودمون به جمع رفتگان پیوسته ایم وآیا توشه ای با خودمون برده ایم
زندگی فاصله آمدن ورفتن ماست
آن خنده که امروز دریغش کردیم
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاست
هرکجا خندیدیم زندگانی آنجاست
«شادی تمام اموات صلوات»

روح اموات شاد شوند صلوات

باعرض سلام
میخواستم بدونم که این آگاهی از زمان مرگ،چطور انجام می شود؟
ایشان علاوه بر اینکه یک روز قبل از حادثه تصادف کارهای نیمه تمامی را فورا انجام داده،در کنار دوستان خود بوده آنها را شاد کرده و در هنگام جدای از دوستان حلالیت طلبیده و خداحافظی کرده،یک ساعت قبل از تصادفش منزل بود نگاهی به تمام اعضای خانه کرد و حتی گفت حالا میرم دیگه برنمی گردم!!

ممنون میشم جواب را به طور کامل ایمیل کنید.

تصویر soalcity

سلام
اگر خدای متعال بخواهد ممکن است از طریق رویا یا ... انسان از آن آگاه شود.

سلام. وقتی انسان در اثر تصادف و یا در ی شهری دور از شهر خودش بمیره و خانوادش تصمیم گرفتن که در شهر خودشون دفنش کنند. چه موقه حساب کتاب باهش میکنند. زمانی که در قبر بزارنش ؟ و یا در در همان لحضه ای مرد حساب کتاب میشود ؟ اگر اول باید در قبر بزارنش بعد حساب کتاب / خب فرض میگیریم جسده مرده در سرد خونه یا بیارنش شهرشون واسه دفن ۲روز طول میکشه / اونوقت روحش کجا میره اذیت میشه نمیشه / ممنون میشم جواب بدید

تصویر soalcity

سلام
آنچه مشخص است اینکه منظور از حوادث قبر، این قبر مادی و فیزیکی که ما می بینیم، نیست. بلکه قبر برزخی است.

سلام
من یه مدتیه خیلی از مرگ میترسم و همیشه دلهوره و استرس دارم و آرامشم رو از دست دادم
میدونم قیامتی هست ولی باز میترسم
سوال من اینه که مثلا قیامت شد و بهشتیا و جهنمیا از هم جدا شدن مثلا منم رفتم بهشت!!!آیا من دنیام یادم میاد؟؟قیافم مث دنیاست؟؟چجوری زندگی میکنیم؟پدر و مادر همسر و فرزند خودمون رو میشناسیم؟؟؟
توروخدا جواب بدید خیلی درگیرم!!

تصویر soalcity

سلام
یاد مرگ تا جایی که سبب اصلاح رفتار و رویکرد ما باشد، خوب است اما اگر سبب فرو ماندن از کارهای لازم شود، شاید بیشتر نوعی بیماری روانی باشد که برای علاجش باید به مشاور مراجعه کنید.
اما درباره بهشت، باید به این نکته توجه کنید که امور ناخوشایند برای بهشتیان وجود ندارد. و قیافه اهل بهشت با ورود به حوض کوثر به زیباترین شکل ممکن در می آید. و خدا برای شادی بنده مومنش، بستگان مومن او را به او ملحق می کند:
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ (۲۱ طور) كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏ كنيم و از (پاداش) عملشان چيزى نمى‏ كاهيم و هر كس در گرو اعمال خويش است.

سلام خانم زهره
من در جواب سؤالهاتون شما را دعوت می کنم که این وب سایت را مشاهده کنید که در مورد تجربیات افرادی هست که مرگ موقت داشتند و دوباره احیاء شده و به زندگی باز گشته اند و خبر از دنیای دیگر داده اند. آدرس وبسایت هست: neardeath.org

من۲۶ روزه مادر عزیزتر از جانم رو از دست دادم برای شادی روحش صلوات بفرستید ممنون

من مدت ۴۰ روزه مادر بیمارم رو از دست دادم و تا الان چند بار به خوابم اومده و با من صحبت کرده .میخواستم به همه دوستان بگم با قرائت مدام قران مخصوصا قبل از اذان صبح و قبل از خواب شبانه و ذکر زیاد صلوات میتونن انشالله میت خودشون رو تو خواب ببینن..

باسلام به همه داغ دیدگان
پدربزرگ نازنینمو۹ روز از دست دادم خیلی سخته باور نمی کنم خدایا همه رفتگان را ببخش و بیامرز آمین
برای شادی روح پدر بزرگ عزیزم محمدتقی خورسندیان فاتحه و صلواتی عنایت فرمایید.

تصویر شهر سوال

با سلام
اللهم صل علی محمد وآل محمد

با سلام . ۲۵/۶/۹۳ خدا به من یه دختر داد . اسمش هزار بار چرخید . هلیا .هلنا . هیوا . و ... فهمیدم ناراحتی قلبی داره . اسمشو نظر بی بی دو عالم کردم . شد زهرا . دکترا گفتن باید سریع عمل بشه . ۱۰ روز محرم امسال شد روزشمار عمل دخترم . یه روز بعد از عاشورا ۱۴/۸/۹۳ عملش کردیم و ... پرواز کرد . دلم شکست چند شب بعد خواب پدر شهیدم رو دیدم خیلی خوشحال بود . داشت با همرزماش شوخی و خوشحالی میکرد . توی عالم خواب یادم اومد که توی وصیت نامه بابام اومده که فرزند آخرش اگه دختر باشه اسمشو زهرا بذارن ولی اون پسر بود . بهم القا شد که بابام از پرواز زهراش خوشحاله . حال خوبی بهم دست داد . توی حکمت خدا چیزایی هست که ما نمیتونیم درک کنیم وفکر ما رو به بیراهه میبره . آدم باید مراقب شیطان باشه . به خدا که قشم خوردست .

تصویر پاسخگو

دوست عزیز بهزاد گرامی
امیدوارم که خدا به شما و همسرتون صبر بده .
مطمئنا این زهرا کوچولو یه زخیره الهی برای روز قیامت شماست .
امیدوارم از این امتحان الهی با موفقیت بیرون بیایید و اجر صابران رو از خدای بزرگ بگیرید .

باسلام، در مورد ارتباط ارواح با آدم های زنده دنیا
من در یک اداره ای مشغول کار هستم و مدیر مربوطه من به جز کاری که داره به عنوان کارشناس دادگستری هم بیرون از اداره حق کارشناسی دریافت می کنه . حالا می رم سر اصل مطلب : شب قبل از اینکه مدیرم نامه ای رو برای تایپ به من بده یک خواب خیلی عجیب دیدم .
در خواب دیدم که با همسرم بر سر مزار شخصی که اصلا نمی شناسم داریم دعا می خونیم و حتی اسم و فامیل کامل شخص رو روی سنگ قبرش به یاد دارم و روی قبرش عکس های خانوادگی شو زده بودند و یک قطار طلایی رنگ که انگار از اون دنیا به این دنیا می امد هم بود ولی به دلایلی قطار نمی تونست جلوتر بیاد . موقع دعا خوندن بود که صدایی از داخل قبر به گوشم اومد که تقاضای کمک می کرد و می گفت صاحب قبر که داره با من حرف می زنه خیلی تعجب کردم . آن شخص از من کمک می خواست تا مشکلش رو حل کنم چون می گفت که دستش از دنیا کوتاه و نمی تونه برگرده و از اون بلاتکلیفی که تو اون دنیا داره نجات پیدا کنه . من در خواب به همسرم موضوع رو گفتم و همسرم خیلی با آرامش گفت که کاری از ما برنمی آید و فقط برایش دعا می کنیم به یکباره از خواب بیدار شدم دیدم موقع نماز صبح است و همسرم در حالی در حال خواندن قرآن بود متوجه من شد و به طرف آمد چون حالت شوک داشتم و اگر او متوجه من نمی شد به شدت با دیوار اتاق برخورد می کردم. تا اینکه موقع رفتن به سرکار رسید و طبق معمول رفتم سر کار و مثل همیشه کار روزانه ام را انجام می دادم که مدیرم یک نامه حقوقی برای تایپ به من داد وقتی که داشتم نامه را تایپ می کردم متوجه اسم شخص شدم که در قید حیات نیست و شاکی از خانواده او شکایت کرده است که در سال ۱۳۶۵ به او زمینی فروخته که الان جزء اراضی ملی می باشد من با دیدن نام آن شخص متزلزل شدم و از شدت تعجب تمام بدنم را لرزه گرفت و عرق سردی روی پیشانی و صورتم را فرا گرفت خلاصه با دست دست کردن موضوع را با مدیرم درمیان گذاشتم و او قول داد که در نظر کارشناسی تجدید نظر کند اما چند روزی گذشت و او به من گفت که کاری نمی تواند بکند و هم چیز به ضرر آن شخص متوفی است.
این بود داستان روحی که در رویا با من ارتباط برقرار کرد و من نتوانستم کاری برایش بکنم دقیقاً همانند حرفی که همسرم در خواب به من گفت که فقط برایش دعا کن

با سلام ۲۴ اسفند همسرم در اثر سکته قلبی از دنیا رفت من شاغل در بیمارستان هستم و تا حدودی با بیماریها آشنا هستم و در فامیل اگه کسی مشکلی داشت تا حدودی راهنمایی می کردم همسرم ۶ ماه قبل از فوت موقع راه رفتن زیاد متوجه می شدند که در مریشان سوزشی احساس می کنند دو بار هم پیش متخصص معده رفتند وتشخیص میکروب معده دادند ولی من مطمین بودم مشکل قلبی دارند حتی از دکتر قلب وقت گرفتم ولی گفتند نمی خواهم داروهایم قاطی بشن فعلا نمیام بعد از عید تهران می رم چند بار هم از مرگ حرف زده بود و فکر می کرد به زودی تصادف می کند و بلاخره یک شب که به مهمانی رفته بودیم حا لش بد شد و فوت کرد از آ روز به بعد دایم خودم را سرزنش می کنم و می گویم باید با زور دکتر قلب می بردم و مرگ همسرم که جوان بود را سهل انگاری می دانم هرچند به کلاسهای تفسیر قرآن می روم و این را می دانم که اگر خدا نخواهد جان کسی را نمی گیرد و همه چیز دست اوست ولی چون در محیط بیمارستان هستم نمی توانم با خود کنار بیایم و هرشب گریه می کنم و ادامه زندگی را برای خود و فرزندانم سخت کرده ام لطفا راهنمایی ام کنید

تصویر پاسخگو

با سلام و ابراز همدردی خدمت شما خواهر گرامی
معمولا افراد بعد از یک داغ دیده گی دچار افسردگی می شوند و این افسردگی حداقل ۶ ماه طول می کشد. در صورتی که این ۶ ماه به صورت مدام تمام علایم بالینی افسردگی به ماه های بیشتری انتقال پیدا کند ، نیاز به رجوع به متخصص روان شناس بالینی است تا درمان های شناختی - رفتاری افسردگی را روی شما انجام دهد .
سعی کنید به اتفاقات بعدی و مثبت بیمارستان و محل کارتان فکر کنید و در حال زندگی کنید و به تدریج البته با کمک روان شناس حضوری از این وضعیت روحی خارج شوید.
نکته دیگر همانطور که در مسایل جسمی نیاز به درمان وجود دارد، در مسایل روحی و روانی هم نیاز به درمان است و ارتباطی با قران خواندن و مسایل معنوی شما ندارد و چه بسا پرداختن به معنویات در این وضعیت روانی باعث پنهان شدن افسردگی شما در پشت این رفتارها و برنامه مذهبی باشد.
نکته دیگر این که توجه داشته باشید که وظیفه مشاور فقط قانع کردن شما نیست ، بلکه راهنمایی برای بهبودی قدم به قدم شماست . هر کسی که در مسیر درمان قرار بگیرد مانند درمان های پزشکی به تدریج بهبود می یابد .پس این راه درمان را با صبر و حوصله پیگیر باشید .
پرداختن به حضور در جمع ، ورزش کردن و پرهیز از تنهایی و انجام فعالیت های شادی بخش برای شما بسیار مفید است.
موفق باشید.

سلام.ازمطالب جالبتون سپاس گزارم. میخواستم بدونم که آیا زندگی در اون دنیا،مثل زندگی درهمین دنیاست؟یعنی مثلا من که حالا باپدرومادرم زندگی میکنم،در دنیای بعد ازمرگ هم با اونها زندگی میکنم؟یا اینکه میشودبا افراد دیگری زندگی کرد؟ازشما متشکرم.برای آرامش روح عزیز من وعزیزان خودتان صلوات وفاتحه ای قراعت کنید.

تصویر soalcity

سلام
آنان که بهشتی باشند، خانواده شان را در کنار خود خواهند داشت تا ایام بهتر به کامشان باشد.
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ (۲۱ طور) كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏كنيم.

بسم الله الرحمن الرحیم اگر ما در پی اخرتیم باید ان را تماما در این دنیا درک کنیم تا در راه جاودانگی قدم برداریم واگرنه اخرتی که پس از مرگ درک شود عین نابودی واتش است یقین بدانید .والسلام

سلام.من سوالاتی داشتم و ممنون می شم که جواب داده بشه
.وقتی که ما بر سر مزار کسی بریم و باهاش حرف بزنیم ، آیا اون فرد مرده صدای ما رو می شنوه؟منظورم اینه که روح یک مرده زمانی که اشخاصی سر خاکش می رن اونا رو می بینه ؟
و دیگه اینکه اگر واقعا بخوام که کسی رو که مرده ببینم ، آیا بعد از مرگ خودم می تونم ببینمش و باهاش حرف بزنم؟
جواب سریع لطفا.

تصویر پاسخگو

با سلام
با توجه به روایاتی که در این باره هست ، افراد مختلف در آن دنیا با توجه به مقام و مرتبت معنوی که دارند ، آزادی و ارتباط بیشتری با دیگران و این دنیا دارند . اما در مورد این که اگر سر قبر کسی بریم اون حتما ما رو می بینه ، مطلب قطعی در این باره نداریم . ولی روایت هست اموات از آمدن بستگان به سر قبرشون مطلع می شن و فاتحه و طلب آمرزش برای اونها ، اموات رو خوشحال می کنه .
درباره سوال دوم باید عرض کنم که اموات با مرگ از این دنیا به عالم برزخ می روند و امکان دیدن دوباره اونا در این دنیا برای ما وجود نداره .

۴۰روز که برادر ۱۴ساله ام را از دست داده ام.خیلی دلتنگم ولی...
یکی پرسید:بعد از مرگ به کجا میرویم؟پاسخ آمد که سوی خدا میرویم.گفت:اگر پیش خدا میرویم خیلی خوب است.پس بیایید که خوب پیش خدای خوبان برویم.

سلام.سوال دوم من چیز دیگه ای بود.منظورم این بود که موقعی که خودمون از این دنیا می ریم می تونیم کسانی که قبلا مردن و دوست داریم ببینیمشون رو ببینیم؟

تصویر پاسخگو

با سلام مجدد
این که ما در عالم برزخ بتوانیم ارواح انسانهای دیگر ، بخصوص روح کسانی که در این دنیا دوستشون داشتیم رو ببینیم ، همه بستگی به عمل خود ما و قدرت مانور ما در عالم برزخ داره .
در روایات هست که ارواح مومنین در عالم برزخ هم با یکدیگر در ارتباط هستند . اما این که این ارتباط تا چه حد و به چه مقدار است ، بستگی به درجه معنوی انسان در آن دنیا دارد .

باسلام من مادری دل شکسته که حدود یکهفته پسر ۸ ساله خودرا بر اثر خونریزی مغزی از دست دادم مردم که برای دلداری من می ایند می گن تو نباید گریه کتی اشک تو برای او خوب نیست ایا این حرفها درسته ؟
بعد اینکه ایا خرج ومخارجی که ما دارین انجام می دیم خمس داره؟ ضمنا بیشتر مخارجشو عمو ودایی وپدربزرگ دادن این حکمش چی میشه

تصویر پاسخگو

سلام خواهر گرامی
از صمیم قلب به شما تسلیت می گیم و از خدا براتون طلب صبر و اجر می کنیم .
اما در پاسخ سوالتون عرض کنیم گریه کردن و ناراحتی برای از دست دادن عزیزان یک واکنش طبیعی است و اسلام هم از این مساله منع نکرده است . البته بی تابی زیاد و گریه و ناراحتی زیاد که خدای ناکرده بوی ناشکری و اعتراض به مقدرات الهی داشته باشد ، پسندیده نیست .
غیر از این مورد باشه اشکالی ندارد .
مخارج مراسمی که انجام داده اید برای شما نیاز به خمس ندارد .

با سلام ۳۶ روز است که مادر خوبم را به طور ناگهانی از دست دادم نمی دانم چه کار کنم خیلی دلم برایش تنگ شده نمی دانم باید چه کار کنم و چگونه تحمل کنم برایش خیلی قرآن می خوانم مادرم خیلی مهربان و خانم بود طوری که هر کس که اورا می شناسد همیشه از خوبی هایش می گوید چگونه می توان مادری با این همه مهربانی را فراموش کرد هرچه در خاطراتم می گردم تا شاید اخمی یا دعوایی از او پیدا کنم نمی توانم پیدا کنم شما به من بگویید چطور با این غم کنار بیایم.

تصویر پاسخگو

با سلام
تسلیت ما رادر این غم بزرگ پذیرا باشید . به نوبه خودمون برای مادر گرانقدرتون رحمت و مغفرت و علوّ درجات و برای شما صبر را از خدای بزرگ خواهانیم .
همین طور که می گویید غم از دست دادن مادر غم بزرگ و سختی است . اما آنچه انسان را تسکین میده و آرامش می بخشه این هست که خدا برای انسان های صابر و راضی به مقدرات الهی ، جزای بی حسابی را در نظر گرفته است ( انّما یوفّی الصابرون اجرهم بغیر حساب )
پس با این تقدیر راضی باشید و سعی بر انجام کارهایی داشته باشید که روح مادرتان را در عالم آخرت شاد می کند .
موفق باشید

سلام چیکار کنم قیامت کنار پدر و مادرم باشم؟

تصویر soalcity

سلام
این امر می تواند یکی از پاداش های بهشتیان باشد:
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ (۲۱ طور) كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏كنيم و از (پاداش) عملشان چيزى نمى‏كاهيم و هر كس در گرو اعمال خويش است

Mamnon khoda kheiretun bede

باسلام ازسایت خوبتون می خواستم بپرسم ایا مرگ هرکسی رو خدا ازهمون روز اول که به دنیا میاد تعیین کرده .
چرا مرگهای ناگهانی پیش میاد
وایا کسی که از دنیا رفته وقتی به خواب ما میاد ایا روح خود مرده می دونه که به خواب کی بره یا نه یا اینااز فکر وخیالات که ماهمش به فکر اوناییم ایجاد میشه

تصویر soalcity

سلام
از آن جا که انسان ها مختار هستند و با دعا و ... می توانند در هستی تاثیر بگذارند، مرگ هر کسی از روز اول تعیین شده نیست. و خود افراد می توانند در زمان مرگ اثر بگذارند. (زمان مرگ خود یا دیگری) هر چند خدای متعال از همان اول زمان دقیق مرگ را می داند.
درباره رویا نیز بستگی دارد که رویا صادقه باشد یا خیر. ممکن است بعضی رویاها در اثر فکر و خیالات قبل از خواب رخ دهد.

با سلام خسته نباشيد
يه سوال داشتم از خدمتون ميخوام بدونم بعداز مرگ ميشه دونفر كه خيلي همديگرو دوست دارن بعداز مرگ دوباره باهم باشن بعداز مرگ منظورم هست ؟

تصویر soalcity

سلام
ممکن است. اما بستگی دارد به اعمال و رفتارشان که آیا در قید و بند و عذاب گناهانشان هستند، یا اینکه خدا آنها را با اجابت خواسته هایشان، مسرور می کند.

اولا از جواب های خوب و با منطق و قرآنی که تا حالا داده اید متشکرم اما سوال من : برادر جوان من که یک پرستار در رشته بیهوشی بود دچار بیماری میگرن با سردرد های شدید شده بود از آنجائیکه خودش در بیهوش نمودن بیماران تخصص داشت در مواقعی که سردرد های غیر قابل کنترل می گرفت خودش را موقتا بیهوش می کرد اما متاسفانه در آخرین بیهوشی توسط خودش ، دیگر به هوش نیامد و از دنیا رفت ، حالا می خواهم ببینم عمل ایشان در حکم خودکشی بوده است یا خیر ؟ ضمنا ایشان خیلی آدم خیر برسان ، مومن و متدین و با مسئولیت بودند و ۲۷ سال سابقه کار با افتخار و پاک داشتند .

تصویر soalcity

سلام
طبق فرمایش شما، ایشان به هیچ عنوان قصد خودکشی نداشته اند. و تنها یک اشتباه پزشکی رخ داده است. ان شاء الله خداوند ایشان را قرین رحمت خویش بفرماید.

توروخدا جواب منو بدید خودکشی گناه کبیرس؟

تصویر p_qurani

سلام.خودکشي مصداق کشتن انساني است که جانش محترم است . کسي حق کشتن او را ندارد ، حتي اگر اين کس خودش باشد.خداوند مالک تمام جهان و از جمله جان انسان ها است ، پس نمي توان بدون اجازه مالک يا رضايت او کاري انجام داد. قرآن نسبت به قتل و کشتن انساني که کشتنش واجب نشده، تهديد شديد کرده و وعده عذاب جاويد جهنم داده است :" ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحيما و من يفعل ذالک عدوانا و ظلما فسوف نصليه نارا ""و من يقتل مومنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و لعنه و اعد له عذابا اليما"
در روايات پيامبر و اهل بيت استفاده از آب براي وضو را در جايي که آب کم و خوف هلاک از تشنگي باشد يا در جايي که براي بدن ضرر داشته باشد يا حمله به تنهايي به دشمن که به کشته شدن مي انجامد و اثري بر آن مترتب نمي شود ، به استناد آيه اول نهي کرده اند.
بنا بر اين خود کشي از گناهان کبيره اي است که براي آن وعده عذاب دائم و شديد داده شده و مومن حق ندارد خود را بکشد يا به کشتن بدهد .
علاوه بر آن که خود کشي حرام است، اين عمل از گناهان کبيره ديگري هم در فرد خود کشي کننده خبر مي دهد که آنان نيز از بزرگ ترين گناهان کبيره هستند.فرد با خودکشي اعلام مي کند که به تقديرهاي خدا راضي نيست و خدا را در تقدير عادل نمي داند و از گشايش خداوندي نيز نا اميد است . اينان هر کدام از گناهان کبيره هستند.

يك سال از فوت شدن نامزدم ميگذره. خيلي دلم براشون تنگ شده. خيلي دلم ميخواد بدونم كه ايا اون منو مي بينه يا نه؟ واقعا نميدونم دلتنگي و دوري از اونو چطوري تحمل كنم. اينجا حرفاي خيليها رو خوندم. بخصوص اونايي كه چند عزيزو از دست دادن. واقعا نميدونم چطوري تحمل ميكنن. واقعا اين دنيا جاي فاني و محل گذر است. سوالم اينه كه ارواح مارو مبينن؟ ميتونن به ما كمك كنن؟

تصویر soalcity

سلام
ضمن عرض تسلیت
اگر انسان خودساخته و مهذب باشد و در نزد خدا جایگاهی داشته باشد، می تواند به ما کمک کند. ولی اگر انسانی معمولی بوده، شاید بیشتر منتظر کمک شما باشد تا با اعمال خیر، به او کمک کنید.
و اگر چه مردگان باز نمی گردند. ولی همه ما به زودی به آنها ملحق خواهیم شد. و اگر خیلی دلبسته کسی هستیم، می توانیم در نزد خدا آن قدر محبوبیت کسب کنیم تا همراهی با او را برای پس از مرگ به عنوان پاداش از خدا بخواهیم.

سلام .شنیدم وقت اذان غروب کنار قبر مرده نباشیم،چون واسه شام و نماز میرن.آیا درسته ؟

تصویر soalcity

سلام خیر خرافات است.

با سلام و تشکر از زحماتی که بابت افزایش آگاهی مردم متحمل میشوید در مورد مرگ و ترک روح از جسم سئوالی دارم . با توجه به اینکه در جهان غرب و مهد علم و دنیای کامپوتر و فضا و اتم در سالهای اخیر روی مسئله متافیزیک و روح بسیار زیاد و با انجام آزمایشات دقیق و جدی کار کرده اند و این آزمایشات از نوع ارتباط با ارواح از طرق مختلف بوده است چرا در هیچیک از این ارتباطات و شنیدن سخن ارواح حرفی از آنچه که اسلام برای ما تعریف کرده نیست؟؟؟ ما باید توقع داشته باشیم تمامی ارواح سخن از نکیر و منکر و فشارقبر و دیدن ائمه معصومین و خلاصه دیدن جهان برزخ طبق آنچه که اسلام میگوید بزنند ولی ابداً اینجور نیست چرا؟؟؟ قبول که مشابهاتی است مثل اینکه بابت اعمل بدمان در عذابیم یا تمام ارواح بزرگان دین خود را میبینند و از آنها تعریف میکنند ولی این کل ماجرا نیست . البته میتوانید بگویید ارواح اجازه ندارند اسرار بگویند ولی آخر چرا ؟؟؟

تصویر soalcity

سلام
ایا گوش می تواند ببیند؟ یا چشم می تواند مزه ها را بچشد؟
علوم مادی چگونه می خواهند یک امر غیر مادی را بفهمند که شما توقع دارید، به همان نتایجی برسند که ما با ابزار عقل و وحی رسیده ایم؟
علوم مادی فقط می تواند ماده را بررسی کند، نه غیر مادی!

استاد عزیز فرمایش شما متین . این کاملا عقلانی و مقبول است که ماده و علم مادی راهی به ماوراء ماده و عالم روح و متافیزیک ندارد در این بحثی ندارم شاید سئوالم را واضح شرح ندادم . شرح سئوال به طرز دیگر و مفصل : نظر علما و دانشمندان دین اسلام در مورد ارتباط با ارواح و دریای مقالات و کتب و بخصوص و بویژه جلسات ارتباط با ارواح و کتابهایی مثل .... چیست ؟؟؟ همگی این کتابها اجازه چاپ داشته و در چندین نوبت تجدید چاپ شده است پس یعنی با مطالب آن موافقند .
این نمیشود که بگویند بله با ارتباط با ارواحش موافقیم که اثبات روح را میکند ولی با اطلاعاتی که از ارواح گرفته اند موافق نیستیم . استاد عزیز در هیچیک از این ارتباط با ارواح مطلقاً حرفی از چیزهایی که اسلام بما آموخته نزده اند؟؟؟
سئوال من اینجاست اگر ادعا میشود که حقیقت ارتباط با ارواح وجود دارد و اطلاعات دادن ارواح به زمینیان صحیح است پس چرا هیچکدام از این اطلاعات با اعتقادات اسلامی جور در نمی آید؟؟؟؟
شما درست میفرمایید ماده راهی به غیر ماده ندارد ولی ارتباط با ارواح را تایید کرده اید ولی هیچکدام از این ارواح از فشار قبر و نکیر ومنکر و امامان و رسول الله و آن توصیفاتی که از عالم برزخ الی ماشاءالله در کتب شیعه و سنی فراوان است و چنان مرگ و جداشدن روح از جسم مادی را دهشتناک و همراه با عذاب و زجر معرفی کرده است چیزی نگفته اند .چرا ؟؟؟؟؟

تصویر soalcity

سلام
با عرض احترام
اولا اجازه چاپ کتاب به معنای تائید مطالب آن نیست.
ثانیا آیا در این کتاب ها ادعا شده است که ارواح تمام اطلاعات هستی را بیان کرده اند و در این کتابها نوشته شده؟
ثالثا آیا تمام اطلاعاتی که ارواح داده اند، منحصر به همین چند کتاب است؟
ما در متون خود، اخباری از ارواح داریم که از شداید و سختی های پس از مرگ و سوال و جواب و ... حقایق آمده است. پس وجهی ندارد که بگوییم چون فلان کتاب ننوشته، پس نیست.

واضح است دوست عزیز چون انها هنوز از دروازه های اخرت عبور نکرده بودند و صرفا تجربه مرگ کوتاه داشتند و هنوز به ان مراحل نرسیده اند چراکه اگر میرسیدند دیگر مجال بازگشت به دنیا برایشان مقدر نبود

باسلام..مگرنه اینکه زمان مرگ دست خداست..وتاخدانخواهداتفاقی نمی افتد..پس میتوان گفت خودکشی هم ازحکمتهای خداست.علت مرگش اینطورتعیین شده..زمان پایان زندگیش فرارسیده..واین باراجل اینطورظاهرگردیده..ویادرتصادفات ..حالایکی بمرگ خوش میمیردیکی به طریقی دیگر..ودرهرطریقی دست خداهست..تااونخواهدنمیشود..اگرخدابخواهدنجات پیدامیکندواگرنخواهدازدنیامیرود...خداوندبه همه داغدیدگان صبرعنایت نماید..نثارروح همه درگذشتگان صلوات.

تصویر soalcity

سلام به نظر می رسد بین اراده تکوینی خدای متعال و اراده تشریعی او، اشتباه کرده اید.
تا خدای متعال تکوینا چیزی را نخواهد، هرگز آن رخ نمی دهد. حتی گناهان هم با قدرت و قوتی که خدا به بندگانش داده، انجام می شود و اگر خدا قدرت نداده بود، کسی نمی توانست گناه بکند.
اما خدا هرگز به گناه راضی نیست. و اگر قدرت را به ما داده و ما می توانیم با آن گناه کنیم، به ما دستور داده که گناه نکنیم و اعلام کرده که از گناه ناراضی است و ...
پس ما می توانیم خودکشی کنیم. و خدا هم به ما این قدرت را داده، اما ما را به شدت از آن نهی کرده و گفته هر کس این کار را بکند، عذاب می شود.

سلام
پدر من دو ماه است طی عمل جراحی پیوند کبد فوت شدند.خیلی برام سخته هر شب گریه می کنم دلم براش خیلی تنگه هنوز صداش تو گوشمه .هر موقع می خوام براش دعا می خونم یک سوال میاد تو ذهنمه که این دعای من بهش می رسه یانه .اصلا مگه خود روح نمی تونه برای خودش صلوات یا قران بخونه؟

تصویر پاسخگو

سلام علیکم
ان شاءالله خداوند پدر شما و همه اموات مسلمین را در جوار رحمت بی پایان خود جای دهد .
آن چه از منابع دینی به دست می آید ، پرونده اعمال انسان بعد از مرگ بسته خواهد شد و دیگر فرصتی ندارد که اعمال خیر جدیدی به نامه اعمالش بیفزاید . ( البته اگر کسی باقیات الصالحات از خود بجا گذاشته باشد ، حسابش جداست )
طبیعتا پدر شما که از این دنیا به عالم آخرت کوچ کرده ، دستش از اعمال خیر دنیایی کوتاه است و نیازمند خیرات و مبرّاتی است که بازماندگان برایش انجام میدهند . از خواندن قرآن و دعا گرفته تا صدقه و کمک به نیازمندان ، هر کار خیری که می توانید انجم دهید که ایشان چشم به راه شماست .

با سلام
ممنون از راهنمایی شما

دعای قبرستان

دعای قبرستان

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی السَّمواتِ عَرشَهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی الَارضِ قُدرته اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی الجَنَّهِ رَحْمَتُهْ اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی القَدَرَ قَضائِهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فی البَرِ و البَحرِ سَبیلهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فی جَهَنَمَ سُلطانِهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی لامَلجا و لامَنجی مِنْهُ الّااِلَیهُ بِرَحمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

***

در اخبار آمده که هر که این دعا را در قبرستان یکبار بخواند حق تعالی بیست سال عذاب از اهل آن قبرستان بردارد و اگر بیست بار بخواند جناب رسول خدا (ص) را در خواب ببیند و اگر سه مرتبه بخواند و بهجت والدین خود هدیه کند هیچ پدر و مادر دد کَردن او نماید ؛ حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند : که هر که این دعا را پیش از طلوع صبح بخواند چنان باشد که چهل حج کرده باشد

با سلام و عرض تسلیت خدمت دوستان پدر و مادر تاج سر نور دیده و تکیه گاه هر فرزندی هست من هم هفت روز است که در عزیزم را که هم پدر هم دوست هم برادر و هم مونسم بود از دست داده ام .زمانی که پدرم در قید حیات بود وقتی که تصور میکردم که روزی پدرم از دستم خواهد رفت دیوانه میشدم از خدا می خواستم که من رو ژیش از پدرم بکشد اما عزیزان الان میفهمم که خدا بسیار مهربان تر از این حرفهاست چون در این چند روز صبری باور نکردنی به من عطا فرموده است که من خودم تا این لحظه باورم نمشه دوستان در برابر خواست و تقدیر خدا همه ما سر تعظیم فرو اورده و تسلیم مصلحت اوییم همه ما مسافر این دنیا هستیم و روزی دوباره عزیزانمان را در حضور خدا ملاقات خواهیم کرد به سرعت برق و باد و در یک چشم به هم زدن بیایید این دعا را هر روز نثار روح عزیزانمان بکنیم بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی السَّمواتِ عَرشَهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی الَارضِ قُدرته اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی الجَنَّهِ رَحْمَتُهْ اَلحَمدُللهِ الَّذی فِی القَدَرَ قَضائِهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فی البَرِ و البَحرِ سَبیلهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی فی جَهَنَمَ سُلطانِهُ اَلحَمدُللهِ الَّذی لامَلجا و لامَنجی مِنْهُ الّااِلَیهُ بِرَحمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

***

در اخبار آمده که هر که این دعا را در قبرستان یکبار بخواند حق تعالی بیست سال عذاب از اهل آن قبرستان بردارد و اگر بیست بار بخواند جناب رسول خدا (ص) را در خواب ببیند و اگر سه مرتبه بخواند و بهجت والدین خود هدیه کند هیچ پدر و مادر دد کَردن او نماید ؛ حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند : که هر که این دعا را پیش از طلوع صبح بخواند چنان باشد که چهل حج کرده باشد.

سوال من در مورد دنیای پس از مرگ و بخصوص شب اول قبر هستش. از خیلی ها شنیدم که میگن شب اول قبر دوفرشته به نامهای نکیر ومنکر بالای سر فرد فوت شده می یان و از او سوالاتی در مورد اعتقاداتش می پرسن.این موضوع برای من خیلی بی معنی و غیر منطقی است چون وقتی ما فردی را در بوته ی آزمایش وپرسش قرار می دهیم می توانیم ۲ هدف داشته باشیم ۱- اینکه فرد سوال کننده نسبت به علم طرف مقابل آگاهی پیدا کند ۲- اینکه شخصی که از او سوال می شود شناخت خوبی از خود پیدا کند.حالا که خدای ما که از همه چیز به ما نزدیکتر است و ما را بهتر از خودمان می شناسد چه نیازی به آگاهی از طریق پرسش دارد . ما انسانها نیز عقاید خود را بدرستی میدانیم و خوب این را هم میدانیم که نمی توانیم چیزی را انکار کنیم. به نظر من این طرز تفکر نشانه ی توجه بیش از اندازه ما به بعد مادی وفیزیکی ماست مثلا فشار قبر، اصلا، فشار قبر برای چیست چرا ما باید له بشویم هدف از این کار چیست. ایا خداوند بلند مرتبه و مهربان با فشار قبر از مهمانهای شب اول خود پذیرایی میکند (استغفرالله) به نظر من اینها توهماتی ساخته ی ذهن بشرند . اگر من اشتباه فکر میکنم لطفاً به طور منطقی و بدور از هر تعصبی مرا راهنمایی کنید.

تصویر شهر سوال

باسلام وتشکر .
جریان فشار قبر حقیقتی غیر قابل انکار است وفلسفه آن هم چیز های نیست که شما اشاره نموده اید .
بلکه از یک سو اقتضای فرایند زندگی انسان است واز سوی دیگر پیآمد عمل کرد آدمی است که در توضیح مسله باید گفت :
درشب اوّل قبر برای هر انسانی حوادثی اتفاق می‌افتد. از جمله این حوادث فشار قبر است‌.
مقصود از فشار قبر این نیست که در قبور خاکى - که مثلا قطعه ای از آرامگاه است - فشارى بر بدن انسان ها وارد مى‏شود. بلکه مقصود از قبر در بسیارى از روایات عالم برزخ است و مقصود از«فشار» عذاب خاصى است که انسان درآن عالم متناسب با رفتار‏هاى خود مى‏بیند.
فشار و عذاب قبر، جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى عذاب و فشار مى‏بیند. نه بدن مادی ؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخى (که متناسب با آن عالم است) و قالب مثالى، همراه است.
در مورد فلسفه
عذاب‏ها باید گفت: سراى آخرت - که اولین مرتبه آن، عالم برزخ است - منشأ تجسم اعمال آدمى است. در آن جهان هر کس با سرمایه اعتقاد و عمل و کردار دنیایى خویش زیست مى‏کند. اعتقادات و اعمال پاک و درست، حقایقى نورانى هستند که به صورت نعمت و لذت نمایان می شوند. در مقابل پندارهای ناپسند و اعمال نادرست و گناهان، حقایقى ظلمانى هستند که به صورت عذاب‏ها و فشارهاى دوزخى نمایان می گردند.
همین که آدمی از این جهان رخت بربست، با همان سرمایه‏اى که اندوخته، زندگى خواهد کرد و در دوزخِ گناهان یا نعمت حسنات وخوبی های خود قرار خواهد گرفت.
از طرف دیگر عذاب قبر (عالم برزخ) براى برخى از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند، نعمت است؛ زیرا در عالم برزخ، متناسب با کمیت و کیفیت گناه در عذابند و هرگاه از آن گناه پاک شدند، در عالم قیامت با پاکی وارد بهشت می گردند.
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می‌شود، فشار قبر برای برخی کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای برخی‌، ملایم‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌ها است‌. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم نقل فرمود‌: فشار قبر برای مؤمن‌، کفاره نعمت‌هایی است که ضایع کرده است‌. (۱)
این که در دعاها می بینیم حضرت علی (ع) و امامان دیگر از آن بیمناک بودند، در می یابیم که این مسئله باید بسیار مهم باشد و باید از عذاب و سختی آن باید بیمناک بود، اگر چه در دعاها و مناجات، معصومان از هر چه که به عنوان عذاب یاد شده، اظهار بیمناکی می فرمودند - هر چند برای ما مسلم است آن بزرگواران به آن عذاب ها معذب نخواهند بود- و این مسئله اختصاصی به فشار قبر ندارد و از آن به دست نمی آید که این بزرگواران فشار قبر می بینند.
اما بر اساس آنچه از فلسفه و علت فشارقبر گفتیم، امامان معصوم و انبیا فشار قبر و سؤال و پرسش ندارند، چون تقصیر وخطایی نداشته و حتی نعمتی را ضایع نکرده اند تا کفاره آن را بدهند ؛ حتی انسان های مؤمن که در درجه عالی تقوا و ایمان قرار گرفته‌اند، فشار قبر ندارند و این حقیقت از برخی روایات به دست می آید؛
ابی‌بصیر می‌گوید: از امام صادق (ع‌) پرسیدم‌: آیا کسی‌از فشار قبر در امان‌است‌؟ فرمود: از آن‌به‌خدا پناه‌می‌برم‌. چه‌اندکند کسانی‌که‌فشار قبرنداشته‌باشند. (۲)
در مجموع آنچه‌از اخبار به‌دست‌می‌آید، آن ‌است‌که‌ایمان‌و عمل‌صالح‌موجب‌امان‌از فشار قبر است‌. به‌هرمقدار نقصانی‌در این‌دو باشد، به‌همان‌اندازه‌عقوبت‌ها از جمله‌فشار قبر را در پی‌خواهد داشت‌. اخلاق‌خوب‌، تلاوت‌قرآن‌، به‌جا آوردن‌حج‌، زیارت‌اباعبدالله (ع‌) و برخی‌اعمال‌دیگر موجب‌امان‌از فشار قبرخواهد شد.
پی نوشت­ها:
۱. بحارالانوار، ج۶، ص ۲۲۱، ح ۱۶.
۲. همان، ص‌۲۶۱.

سلام . من متأسفانه در ماه رمضان امسال عموم رو که خیلی دوسش داشتم بر اثر یک سانحه تصادف از دست دادم . از اون موقع تا حالا همش کفر می گم. همیشه می گم چرا خدا عموی منو که جوون بود رو ازمون گرفت . همیشه میگم چرا خدا با گرفتن بنده هاش به اطرافیان اون شخص عذاب می ده . همیشه به اون کسی که با بی احتیاطی باعث مرگ عموم شد لعنت می فرستم. می دونم که کفر گفتن و لعنت فرستادن به مردم گناهه ولی دست خودم نیست شما می گید چی کار کنم؟ حداقل ای کاش می شد از جایگاه عموم تو اون دنیا با خبر می شدم. هنوز باورم نمیشه همش احساس می کنم زنده ست . عموم مداح اهل بیت بود و توی ماه رمضان فوت کرد به خاطر همین همه میگن چون مداح امام حسین بوده و تو ماه رمضان فوت کرده جای خوبی داره آیا این درسته؟ خواهش می کنم جواب سؤالامو بدید کم کم دارم افسرده و داغون می شم . ببخشید که سؤالام طولانی شد . برای شادی روح همه رفتگان صلوات .

یاحضرت رقیه که ما وابسته لذتهای دنیایی نشیم وآلوده به گناه نشویم ان شاالله که همه ی زنان همنشین فاطمه زهرا وهمه مردان هم نشین حضرت علی

سلام همسرم من ۷ ماه فوت کرده همش منتظرم بیاد مدام صداش تو گوشمه باهام حرف میزنه درست مثل اونوقتایی که بود همش دلداریم میده هر اتفاقی بخواد بیفته شب قبلش به خوابمون میاد و اطلاع میده . درست مثل پدرشوهرم که همیشه شب قبل به خواب دختر بزرگش میاومد و میگفت این کارو بکنید الانم همسرم همینطوره ما طی روز هر کاری بکنیم شبش به خوابمون میاد و میفهمونه که از موضوع اطلاع داره انکار نه انکار پیش ما نیست از ما جلوتر از همه چی خبر داره . یک ماه پیش سالگرد ازدواجمون بود من از روی ناراحتی گفتم باهات قهرم چرا اینقدر زود تنهام گذاشتی واین حرفا از اون موقع تا حالا صداشو کمتر میشنوم حضور معنویش خیلی کمرنگ شده اوایل بودن روحشو تو خونه خیلی حس میکردیم هم من هم بچه هام اینقدر که حس میکردم سر یه سرمون میذاره اخه خدابیامرز شوخ طبع زود رنج بود ولی از وقتی گفتم باهات قهرم خیلی کم حرف میزنه خیلی سعی کردم دوباره با معذرتخواهی ارتباطم وصل شه اطلا دوست ندارم اینطوری باشه ایا راهی هست من دوباره صداشو بشنوم حضورشو حس کنم یا نه این به مرور زمان کمرنگتر میشه لطفا کمکم کنید . ی سوال دیگه ایا اعمال همسرمن میتونه در نقش ی دختر محجبه جوان در بیاد ( تو خواب دیدم همه جا باهاشه و مدام مراقبشه اومد خونه کمی نسشت بعد اون خانوم گفت پاشو بریم وقتت تموم شد و همسرمم بدون هیچ چون و چرایی حرفشو
گوش داد و با دلتنگی رفت ) ممنون میشم از پاسختون

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در روایات نیز به تداوم این ارتباطات، به ویژه با خانواده که علایق بیشتری با آنها ایجاد شده، بیانات صریحی وجود دارد:
از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که «مؤمن پس از مرگ از خانواده‌ی خود دیدار می‌کند و در مورد وضع آنها، آن چه را که از آن مسرور گردد، می‌بیند و آن چه را که از آن اندوهناک شود، بر او مخفی می‌ماند»
(فروع کافی، جلد ۳، باب: انّ المیّت یزور اله، ص ۲۳۰، حدیث: ۱)

از دلایل دیدن و یا مخفی ماندن برخی از احوال این است که برای مؤمن پس از مرگ عذابی وجود ندارد و حزن و اندوه خودش نوعی عذاب است، لذا اخباری که موجب اندوه وی گردد، بر او پوشیده می‌ماند. مضافاً بر این که این روایت دلالت دارد که اراده و اختیار دنیوی از او سلب شده است که نمی‌تواند همه‌ی واقعیات را دیده و درک نماید.
هم چنین از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که: «هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانواده‌ی خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانواده‌اش را در حال انجام اعمال صالح می‌بیند، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر خانواده‌ی خویش را در حال انجام اعمال صالح ببیند، بر آنان غبطه می‌خورد.»
(همان مدرک، حدیث ۲)

در روایت دیگری بیان شده که: «اسحاق بن عمّار سؤال کرد: آیا شخصی که از دنیا رفته با خانواده‌ی خویش دیدار می‌نماید یا خیر؟ امام فرمودند: آری. پرسید: هر چند گاه؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خدا دارد. هر هفته، هر ماه یا هر سال...»
(همان مدرک، حدیث ۳)
در برخی روایات وارد شده که ارواح به دیدن بازماندگان می‌آیند (به ویژه والدین به دیدار فرزندان و بالعکس) و به آنان التماس می‌کنند که چیزی برای ما بفرستید، ولو به کمی یک جرعه آب یا یک پاره استخوان.
پس، ارتباط ارواح با متعلقین تا وقتی در دنیا باقی هستند، برقرار خواهد ماند. منتهی چنان چه بیان شد، به کمیّت، کیفیت و چگونگی معین شده از سوی خداوند متعال.

نکته نهایی:
رابطه روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امكان‌پذیر است‌، لكن چنین نیست كه در هر شرایطی این امر تحقق پیدا كند؛ البته از روایات استفاده می‌شود كه روح مرده در بعضی اوقات‌، به ویژه در شب و روزهایی كه انتظار مردگان برای احسان و نیكی به آن‌ها بیش‌تر است‌، مانند شب‌های جمعه و قدر، به خانوادة خود سركشی كرده التماس می‌كند كه به یاد من باشید و به من كمك كنید؛ با سیر كردن گرسنه‌ای و یا پوشاندن برهنه‌ای‌، مرا یاری كنید، لیكن چنین نیست كه بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است كه باید به یاد مردگان بود و با انجام كارهای نیك به نیّت آن‌ها، كمی از مشكلات آن‌ها در جهان برزخ را كاهش داد.

موفق باشید.

داستان سرایی نکنید هنوز که هنوزه ما از تاریخ دقیق تولد رسول خدا و وفافت دخت گرامی وی و و و و نحوه وضو و صحیح نماز خواندن بین مسلمانان جهان اختلاف نظر این در حالیست اتفاق افتاد و مربوط به گذشته است وحدت و یکصدایی نداریم اما از آینده که ندیدیم ووووو با صراحت میگوییم

تصویر p_qurani

سلام. این که در برخی از مسائل تاریخی اختلاف هست دلیل نمیشه که در همه چیز اختلاف باشه . اگر براساس متون معتبری مانند قرآن خبری از اتفاقات آینده یا خبر از عالم آخرت داده شود همه باید قبول کرده و بدان معتقد شوند.

۲۸ مرداد بهترین دوست دنیا نازنین رو از دست دادم
برایش دعا کنید تا در ارامش باشد.فقط ۲۴ سال سن داشت.

با توجه به اینکه قیامت بر پا نشده و تکلیف بهشتی ویا جهنمی بودن مردگان مشخص نشده ونظر به اینکه در عالم برزخ از اصول دین سوال می شود ودر
قیامت از فروع دین آیا طرح سوال از طرف سلمان فارسی به روح آن مرده که تو بهشتی ویا جهنمی هستی وشنیدن جواب بهشتی از طرف آن مرده چه
معنی دارد چه قدر می توان به داستان با لا اعتماد کرد.

تصویر p_qurani

باسلام. روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی به عالم بالاتر (برزخ) عروج می كند و تا روز قیامت و رستاخیز برپا نشده در عالم برزخ است قران كریم می فرماید : و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون. عالم برزخ ، عالمی حقیقی و از نظر وجودی قوی تر از عالم مادی است. عالم برزخ دارای قوانین و نظام مخصوص خود است از جمله این كه حقایق در آن ، در كسوت قالبها ، حدود ، اندازه ها و اشكال و در عین حال مجرد از ماده هستند . بنابراین قالب برزخی(مثالی) از لوازم وجودی روح انسان در عالم برزخ است و روح پس از مفارقت از قالب مادی (بدن) در قالب برزخی ظهور می كند و در برزخ یا در بهشت برزخی است و یا در جهنم برزخی گرفتار عذاب است. با قیام قیامت و رستاخیز انسانها وارد عالمی بالاتر و برتر از عالم برزخ یعنی عالم قیامت میشوند كه دارای قوانین و نظام خاص خود است و پس از طی مراحل و عقباتی وارد بهشت و جهنم اخروی میشوند.

باعرض سلام من جوانی ۲۸ساله هستم که تمام عمرم را به گناه وکارهای زشت وناپسندسپری کردم من نه تنهانمازنخواندم بلکه درخفابسیارروزه خوارکردم وبازنان و دختران زیادی رابطه نامشروع داشتم الان نزدیک به یکسال است که بطورمداوم خوابهای وحشتناک وکابوس های هولناک می بینم وشبها هنگام خواب صداهای وحشتناکی میشنوم لطفابه من کمک کنید ومن را ازوضعیت وحشتناک توروبه جان هرکس که دوس داریدنجاتم دهید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

بعد از انجام گناه، خداوند به کسانی که پشیمان می شوند و به فکر اصلاح و جبران می باشند وعده آمرزش و حتی پذیرش بیش از گذشته می دهد. تا آدمی با امیدواری به رحمت بی پایان خدا هر چه سریع تر و پایدارتر به راستی و درستی گرایش پیدا کند.
و پیامبرش فرمود: «التائب من الذنب كمن لا ذنب له؛ توبه كننده از گناه همانند كسی است كه گناهی نكرده است» (بحار ج ۲ ص ۱۵۴)

امام زین العابدین(علیه السلام) در دعای ابوحمزه (دعای بسیار شیرین و جالب سحر) عرض می‏ کند:
«فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته و لو خفت تعجیل العقوبة لا جتنبته لا لأنک أهون الناظرین الی و أخف المطلعین علی بل لأنک یا رب خیر الساترین و احکم الحاکمین و أکرم الأکرمین ستار العیوب غفار الذنوب علام الغیوت تستر الذنب بکرمک و توخر العقوبة بحلمک فلک الحمد علی حلمک بعد علمک و علی عفوک بعد قدرتک» ؛
خدایا! اگر کسی غیر از تو بر گناه و انحراف من با خبر می‏شد، آن را انجام نمی‏دادم و اگر تعجیل عقوبت گناهم می‏ترسیدم، باز هم از آن اجتناب می‏نمودم. خدایا! این امر به خاطر این نیست که تو از همه کسانی که ناظر به من هستند، کم ارزش‏تری یا آن که آگاهی تو از همه بر من کمتر است؛ بلکه آنچه به من جرأت داده، این است که تو ای پروردگار از همه سر پوش‏تری و از همه کریم‏تر و جوان مردتری؛ ستارالعیوبی، غفار الذبوبی، علام الغیوبی به بزرگواری خود گناه مرا مخفی نگه می‏داری و کیفرم را به تأخیر می‏اندازی، چون بردباری.
خدایا! سپاس تو را باید به جا آورد، که بر گناهم آگاهی و بردباری می‏کنی. قدرت و توانایی و کیفر داری و باز هم گذشت می‏کنی.|
(اوصاف روزه داران شرح - خطبه شعبانیه پیامبر اکرم )

اگر از طرف خدا توبه پذیرفته نمی‏شد و گناه کار، امید به عفو و بخشش نداشت و به مجرد این که انسان مرتکب معصیت و نافرمانی می‏ شد، می‏ دانست که کیفر می‏ شود و عذاب می ‏بیند و به جهنم می‏ رود و در هیچ صورت و تحت هیچ شرایطی از او گذشت نخواهد شد، مسلماً به گناه جری می‏شد و هر روز گناهان بیشتری انجام می‏داد تا آن جائیکه برای گناهانش حد و مرزی مشخص نمی‏شد. اما خداوند متعال فرصت دوباره به ما می دهد، تا اگر خطا کردیم بازگردیم و دوباره بندگی کنیم و انسان باشیم.

*** نکات نهایی:
۱- چنانچه در آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده است هر چند انسان گناه زیادی انجام داده باشد، باب بازگشت به خدا و از بین بردن گناهان همیشه باز است چرا که خداوند در قرآن با بیانی مهربانانه می‌فرماید:
«یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی‌ أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً»؛ «ای بندگان من که بر خود اسراف کرده‌اید از رحمت خداوند نامید نشوید که خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
۲- اعمالی برای بخشش گناهان
بعضی از اعمال که باعث بخشیدن گناهان می‌شود جلب می‌نماییم:
- انجام کارهای نیک
و یدرئون بالحسنة السیئة (سوره‌ی رعد/۲۲) اندیشمندان کسانی هستند که با حسنات,(کارهای نیک) سیئات(کارهای بد) را از بین می‌برند. و یا در سوره‌ی هود آیه‌ی ۱۴ می‌خوانیم: نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بر پا دار چرا که نیکی‌ها, بدی‌ها را بر طرف می‌سازند.
به طور حتم, بسیاری از گناهان کوچک هستند که نه تنها به یادمان نمی‌آید که چه زمانی و در کجا مرتکب آنها شده‌ایم و بلکه چه بسا آن‌ها را به عنوان گناه به حساب نمی‌آوریم. قرآن راه چاره را در ترک گناهان کبیره ذکر می‌کند و می‌فرماید: اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن نهی شده‌اید اجتناب کنید, گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم. (سوره‌ نساء/ ۳۱)
برخی از مفسرین معتقدند که منظور از پوشاندن گناه محو آثار آن است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: در هر جا هستی از خدا بترس و با مردم با خلق نیک برخورد کن و هر گاه گناهی کردی, کار نیکی بعد از آن انجام بده که آن گناه را محو می‌کند.

موفق باشید.

سلام..یه سوال داشتم..مادر من سه هفته هست که فوت شده..در طول زندگیشون همیشه از پدر شهیدشون یاد میکردند و دلتنگ ایشون بودن..آیا امکان داره بعد مرگشون همنشین پدر و کسانی باشن که تو این دنیا دوستشون داشتن?

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

قبل از هر چيز اظهار همدردي و تاسف ما را بابت اين حادثه ناگوار بپذيريد ؛ اميدواريم خداوند به ايشان رحمت و غفران و به شما و خانواده محترمتان صبر و اجر عنايت بفرمايد ؛ در خصوص اين پرسش ،پاسخ در چند محور بیان می شود:
الف) باید گفت هم از نظر عقلی و هم با نظر در آیات و روایات این مطلب به دست می‌آید که هم امید دیدار عزیزان هست و هم نسبت‌های که در این دنیا بوده بر قرار است؛ لکن شرطی دارد که در آخر اشاره می‌کنیم.

از نظر عقلی با توجه به این که انسان دارای دو بعد است، جسم و روح و انسانیت انسان به روح اوست نه به جسمش و روح یک امر جاویدان و خالد است و همین روح است که از دنیا به آخرت منتقل می‌شود.
چون ارواح در آخرت همان روح‌های دنیائی است پس همان نسبت‌ها بر قرار است. قران کریم می‌فرماید: « یوم یفر المرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه» (۱) یعنی روزی که انسان (بخاطر هول و وحشت محشر و یا بخاطر حقوقی که نزدیکان ممکن است بر گردن او داشته باشند) از برادر و مادر و پدر و دوست و فرزندانش فرار می‌کند. که آیه شریفه دلالت دارد که این نسبت‌ها بر قرار است گرچه از آن ها فرار می‌کند که در این که چرا از آن ها فرار می‌کند مفسرین سه علت ذکر کرده اند، از هول و وحشت قیامت، از اقوام به خاطر بی تقوائی فرار می‌کند مبادا به سرنوشت آن ها دچار شود و یا این که مبادا آن ها حقوقی به گردنش داشته باشند. (۲) در هر صورت ظاهر آیه این است که این خویشاوندی‌ها بر قرار است و امکان دیدن هم هست؛ اما روایات متعددی ذکر شده که دلالت دارد که مؤمنان در برزخ و قیامت یک دیگر را می‌بینند و می‌شناسند که به چند روایت اشاره می‌کنیم.
شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده که امام صادق فرمود: هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند، آن روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته به بهشت می‌فرستد. این ارواح در آنجا می‌خورند و می‌نوشند و هنگامی که شخصی بر آنان وارد می‌گردد، آن ها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می‌شناسند. (۳)
آیت الله دستغیب در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند یک دیگر را می‌شناسند و از یک دیگر سؤال می‌کنند؛ هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می‌شود، می‌گویند او را رها کنید؛ زیرا از هول عظیمی به طرف ما می‌آید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی می‌پرسند فلان کس چه شد؟ اگر بگوید زنده بود اظهار امیدواری می‌کنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید از دنیا رفته بود، می‌گویند سقوط کرد (اشاره به این که به دوزخ رفته است) . (۴)
بر اساس روایات انسان ها، اعم از مومن و کافر بعد از مرگ بستگان خود را دیدار خواهند کرد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. عبس (۸۰) آیه ۳۴ و ۳۵.
۲. ناصر مکارم تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۱۵۷ و ۸۵۱. نشر دار الکتب الاسلامیه تهران بی تا.
۳. نقل علامه طبا طبایی ، حیات پس از مرگ، ص ۴۴. نشر دار الکتب الاسلامیه تهران بی تا.
۴. سید عبد الحسین دستغیب ، معاد ،ص ۶۰ ، نشر ناس شیراز بی تا.

موفق باشید.

چرا میگی زوال شمس خوب از اول بگو غروب خورشید دیگه

تصویر پاسخگو

با سلام و تشکر
زوال شمس به هنگام ظهر می گویند. یعنی زمان اذان ظهر که سایه خورشید به کمترین حد ممکن خود می رسد.

با سلام گرم خدمت شما افسران جنگ نرم امام خامنه ای عزیز تر از جانم
سخنرانی ای از استاد بزرگ محمد شجاعی شنیدم در مورد برزخ که میگفت ارتباط روح کافر بعد از مرگ کاملا از دنیا قطع میشود و در جهنم برزخی افکنده میشود دقیقا برعکس روح مومن که ارتباطش با دنیا قطع نمیشود و به خانوادش سرمیزند و در بهشت برزخیست.....ولی شما حدیث از امام صادق ع اوردید که چ مومن و چ کافر به اقوامشون سر میزنن....برادر من اصلا روح کافر اجازه ندارد از عذاب الهی خارج شود چ برسد به اینکه بیاد سرکشی.......لطفا توضیح دهید با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

شاید گوینده، نظر خاصی داشته باشد که می بایست از خود ایشان جویا شوید.
برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:

۱. انسان دارای دو بعد روح و بدن است و جای هیچ گونه انکاری ‏نیست که حقیقتى بنام روح در انسان ها وجود دارد.

روح انسان، جوهری است مجرد که زنده و توانا و دانا و مختار است که از آن به نفس ناطقه یا روان هم تعبیر می شود.[۱]

تعلق روح به بدن تعلق تدبیری است، یعنی؛ روح دارای حیات بالاصاله است و تا به بدن متعلق است بدن نیز از وى کسب حیات می کند و هنگامی که از بدن مفارقت نمود بدن خواص حیات خود را از دست می دهد و تدریجا متلاشى می شود گرچه روح همچنان به حیات خود ادامه می دهد.[۲]

۲. پژوهشهای عقلانی در باب زندگی پس از مرگ، می تواند به اثبات مطالب کلی مثل بقاء روح و یا ضرورت معاد بپردازد اما جزئیات مسائل پس از مرگ را باید از طریق وحی و بیانات ائمه علیهم السلام دریافت نمود.

۳. از آیات و روایات در این زمینه استفاده می شود که روح انسانها پس از مرگ می توانند از مسائل دنیا آگاهی پیدا کنند.

برای نمونه به چند روایت در این زمینه توجه کنید:

۱- اسحق بن عمار از امام کاظم (ع) پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند؟ امام (ع) فرمود: «آرى، گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضایلشان؛ پاره‏اى از آنان هر روز و پاره‏اى هر سه روز.»

اسحق بن عمار مى‏گوید: در اثناى کلام حضرت دریافتم که مى‏فرمود: کمترین آنان هر جمعه (خانواده خود را زیارت مى‏کنند)؛ پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: «هنگام زوال خورشید یا مثل آن، پس خداوند فرشته‏اى را با او روانه مى‏کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین سازد».[۳]

۲- امام صادق (ع) مى‏فرماید: «به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند؛ پس آن چه را دوست دارد، مى‏بیند و آن چه را ناخوشایند دارد، از او پوشیده مى‏شود و به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت مى‏کند؛ پس مى‏بیند آن چه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى‏شود، آن چه را دوست دارد. امام (ع) مى‏فرماید: پاره‏اى از ایشان هر جمعه زیارت مى‏کنند و پاره‏اى بر حسب عمل خود زیارت مى‏کنند».[۴]

۴. از آن جا که فرشتگان الهی در سلسله ی علل طولیه قرار دارند و از جمله ی اسباب الهی هستند، هیچ استبعادی ندارد که ارواح بتوانند به امر خداوند به عالم دنیا رجوع کرده و از احوال خویشان خود و... با خبر شوند و در این امر فرشتگان، نقش واسطه ای داشته باشند، چنان که در روایت نیز بدان اشاره شده بود.

*** پی نوشت ها:
[۱]آنجا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تاثیر متقابل این دو در یکدیگر، نام" روان" را بر آن مى‏گذاریم و آنجا که پدیده‏هاى روحى جداى از جسم مورد بحث قرار مى‏گیرند نام روح را به کار مى‏بریم.
[۲] نک: ترجمه المیزان، ج ‏۱۹، ص۳۴۴.
[۳] مجلسى، بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۶۸.
[۴] کلینى، کافى، ج ۳، ص ۲۳۰.

موفق باشید.

سلام.
به نظر من هیچ کسی نمیتونه ادعا کنه که آیا دنیایی بعد از مرگ وجود داره یا نه.
حقیقتش من چند وقتیه که خیلی به مرگ فکر میکنم و به این که آیا دنیایی بعد از مرگ وجود داره یا نه اما به نتیجه ای نرسیدم.
ممکنه بعد مرگ نیست و نابود بشیم و یا اینکه بهشت و جهنمی باشه.
هیچی معلوم نیست.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسح :
با سلام وتشکر .
بر خلاف تصور جناب تان عقلا ی عالم همواره بر این باور بوده وهستند که مرگ نه تنها پیان زندگی انسان نیست بلکه آغاز زندگی نوین برای بشر است زیرا مرگ چیزی نیست جز مرحله ای برای عبور از حیاتی به حیاتی دیگر . عبور از حیات دنیوی به حیات برزخی و از آن به حیات اخروی و جاودانه.
بنابراین مرگ مرحله ای از کمالات انسانی است و اگر نباشد، سیر کمالات انسانی در مرحله ای ناقص متوقف خواهد شد.
اما در باره وجود عالم پسین باید گفت :
نظام آفرینش بیهوده و بی هدف نیست.خدا جهان را به گونه‌ای آفریده است که بیشترین خیر و کمال ممکن بر آن مترتب شود و بدین ترتیب صفت حکمت اثبات می‌شود که مقتضای آن این است که مخلوقات را به غایت و کمال لایق به خودشان برساند، ولی از آن جا که جهان مادی دارای تزاحمات است و خیرات و کمالات موجودات مادی با یکدیگر تعارض پیدا می‌کند، مقتضای تدبیر حکیمانه‌ای الهی این است که به صورتی آنها را تنظیم کند که مجموعاً خیرات و کمالات بیشتری بر آنها مترتب شود.
جهان دارای نظام احسن می باشد، به همین جهت است که انواع عناصر و کمیت و کیفیت و فعل و انفعالات و حرکات آنها طوری تنظیم شده که زمینه آفرینش گیاهان و جانوران و در نهایت زمینه آفرینش انسان که کامل‌ترین موجودات این جهان است، فراهم شود . اگر جهان مادی طوری آفریده شده بود که پیدایش و رشد موجودات زنده را ناممکن می‌ساخت ،خلاف حکمت بود.
با توجه به این که انسان، دارای روح قابل بقا است و می‌تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد، آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی، قابل مقایسه با کمالات مادی نیست، اگر حیات او منحصر به حیات دنیوی محدود باشد، با حکمت الهی، سازگار نخواهد بود، مخصوصاً با توجه به این که حیات دنیوی، توأم با رنج‌ها و سختی‌ها و ناگواری‌های فراوان است . غالباً تحصیل یک لذت بدون تحمل این همه رنج و زحمت فراهم نمی‌شود ،به طوری که حسابگران را به این نتیجه می‌رساند که تحمّل این همه رنج و ناخوشی برای دستیابی به لذایذ محدود نمی ارزد . از همین محاسبات است که گرایش به پوچی و بیهودگی پدید می‌آید حتى کسانی را که با وجود علاقة شدید فطری به زندگی به سوی خودکشی می‌کشاند.
اگر زندگی انسان جز این نبود که پیوسته زحمت بکشد و با مشکلات طبیعی و اجتماعی دست و پنجه نرم کند تا لحظاتی را با شادی و لذت بگذراند و آن گاه از فرط خستگی به خواب رود تا هنگامی که بدنش آمادگی فعالیت جدید را پیدا کند و مجدداً تلاش کند تا مثلاً لقمة نانی به دست آورد و لحظه‌ای از خوردن آن لذت ببرد ، چنین تسلسل زیان‌بار و ملال‌آوری را عقل نمی‌پسندید و به گزینش آن فتوا نمی‌داد.
نتیجه منطقی چنین نگرشی به زندگی انسان جز پوچ‌گرایی نخواهد بود. یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقا و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده است و حکم نیروی محرک فزاینده‌ای را دارد که او را به سوی ابدیت سوق می‌دهد و همواره بر شتاب حرکتش می‌افزاید، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی جز این نیست که در اوج شتاب حرکت به صخره‌ای برخورد کند و متلاشی شود، آیا ایجاد آن نیرو فزاینده با چنین غایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟
پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
با توجه به این دو مطلب (یعنی الهی و امکان زندگی برای انسان) به این نتیجه می‌رسیم که می‌باید زندگی دیگری برای انسان ورای این زندگی محدود دنیوی وجود داشته باشد تا مخالف حکمت الهی نباشد و می‌توان میل فطری به جاودانگی را مقدمة دیگری قرار داد وبه ضمیمة حکمت الهی آن را برهان دیگری به حساب آورد.
اندکی تأمل در جزئیات این عالم و خط سیری که انسان در زندگی خود در پیش می‌گیرد، نشان می‌دهد که وجود عالمی دیگر در پس این دنیا، لازمه حکیمانه بودن خلقت این عالم و انسان است. اگر زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم، پوچ و بى‏معنا خواهد بود؛ درست به این مى‏ماند كه زندگى دوران جنین را بدون زندگى این دنیا فرض كنیم. اگر قانون خلقت این بود كه تمام جنین‌ها در لحظه تولد خفه مى‏شدند و مى‏مردند، چقدر دوران جنینى بى‏مفهوم جلوه مى‏كرد؟ همچنین اگر زندگى این جهان بریده از جهان دیگر تصور شود، این سر در گمى وجود خواهد داشت.
زیرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال یا كمتر و بیشتر در این دنیا در میان مشكلات دست و پا زنیم، مدتى خام و بى‏تجربه باشیم، مدتى هم به دنبال تحصیل علم و دانش باشیم و هنگامى كه از نظر معلومات به جایى رسیدیم، برف پیرى بر سر ما نشسته، تازه از خود می‌پرسیم که براى چه زندگى مى‏كنیم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشیدن چند دست لباس و خوابیدن و بیدار شدن‌هاى مكرر و ادامه دادن این برنامه خسته كننده تكرارى برای چیست؟ آیا به‌راستى این آسمان گسترده، این زمین پهناور و این همه مقدمات و مؤخرات و این همه استادان و مربیان و این همه كتابخانه‏هاى بزرگ و این ریزه‌كاری‌هایى كه در آفرینش ما و سایر موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشیدن و پوشیدن و زندگى مادى است؟ آیا این امر، با حکیم بودن خداوند و خالق این مجموعه عظیم هماهنگی دارد؟ مسلماً، خیر. حکمت خداوند می‌طلبد که حتماً در پس این عالم، عالم دیگری باشد که اعمال این دنیا و قابلیت‌هایی را که انسان در پس یک عمر زندگی کسب می‌کند، در آن سرا به کار بندد و لذت واقعی زندگی انسانی را بچشد.
قرآن مجید به همین نکته عقلی اشاره دارد که مى‏گوید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَینا لا تُرْجَعُونَ؛ (۱) آیا گمان كردید بیهوده آفریده شده‏اید و به سوى ما باز نمى‏گردید؟» با توجه به این‌که انسان دارای روح قابل بقا است و می‌تواند دارای کمالات ابدی و جاودانی گردد، آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست، اگر حیات او منحصر به حیات دنیوی محدود باشد، با حکمت الهی سازگار نخواهد بود. (۲)
با توجه به این‌که یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقا و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و رفتارهایی نظیر ترس انسان‌ها از مرگ یا تلاش برای فرار از آن، بهترین شاهد بر وجود چنین میل فطری در درون انسان‌ها است، این غریزه حُکم نیروی محرک فزاینده‌ای را دارد که او را به سوی ابدیت سوق می‌دهد و همواره بر شتاب حرکتش می‌افزاید.
اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی جز این نیست که در اوج شتاب حرکت به صخره‌ای برخورد کند و متلاشی شود، آیا ایجاد آن نیروی فزاینده با چنین غایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
نکتة دیگر در این باب برهان عدالت است. در این جهان انسان‌ها در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند،‌از یک سو کسانی یافت می‌شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می‌کنند و از سوی دیگر تبهکارانی دیده می‌شوند که برای رسیدن به هوس‌های شیطانی خودشان، بدترین سمت و زشت‌‌ترین گناهان را مرتکب می‌گردند. هدف از آفرینش انسان در این جهان و مجهز ساختن او به گرایش‌های متضاد و به نیروی اراده و انتخاب و به انواع شناخت‌های عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قرار دادن وی بر سر دو راهی‌های حقیقت و باطل و خیر و شرّ این است که در معرض آزمایش‌های بی‌شمار، واقع شود و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد. سراسر زندگی دنیا برای انسان، آزمایش و ساختن و پرداختن هویت انسانی خویش است حتى در آخرین لحظات زندگی هم معاف از آزمایش و تکلیف و انجام وظیفه نیست.
اما می‌بینیم که در این جهان، نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که درخور اعمال‌شان باشد نمی‌رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمت‌های بیشتری برخوردار بوده و هستند. زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد، مثلاً کسی که هزاران شخص بی‌گناه را به قتل رسانیده است، نمی‌توان او را جز یک بار قصاص کرد و سایر جنایاتش بی‌کیفر می‌ماند، در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچک ترین کار خوب یا بدی انجام دهد ،به نتیجة آن برسد.
پس همچنان که این جهان، سرای آزمایش و تکلیف است ،باید جهان دیگر باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایستة است، نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.(۳)
پی‌نوشت‌:
۱. مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۱۵.
۲. ر.ک: آیت الله مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‌، دار الکتب الإسلامیه‌، تهران‌، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۸، ص ۴۸۰.
۳. محمد تقی مصباح، آموزیش عقاید، ص ۲۶۴ ـ ۲۶۶، نشر بین الملل، ۱۳۸۱ش.

با سلام گرم خدمت شهر سوال.....اول از اینکه بسیار بسیار سپاسگذارم که سوال بنده رو انتشار دادید و جواب دادید.منظور سوال بنده را متوجه نشدید.من هم به روح کاملا اعتقاد دارم هم به عالم ماورا طبیعه برزخ که عالمیست بهتر و کاملتر از این دنیا......من با اون قسمت از صحبتهای شما مخالفم وه فرمودید روح همه ی افراد به اقوامشون سر میزنن.روح کافر به محض قبض شدن و منقطع شدن از بدن مادی به عذاب الهی دچار میشود و یک لحظه هم اجازه خروج از عذاب الهی را نخواهد داشت....رجوع شود به سخنان علامه حسن زاده .....بنده از یکی از روستاهای دور افتاده استان فارس شهرستان کازرون روستای ابوعلی هستم و همیشه دسترسی به اینترنت ندارم خواهش میکنم زودتر جواب بدهید ممنون میشم.اجرتون با الله واحد القهار انشاالله

با سلام دوباره و تشکر از ادامه بحث!

حقیقت مرگ، این است که انسان از عالمی به عالم دیگر منتقل می‌شود. این انتقال برای مؤمن مبارک و شادی‌بخش است ولی برای کافر اتفاقی ناخوشایند و نامبارک است؛ زیرا دنیا برای مؤمن همانند زندان و مرگ برای او در حکم رهایی از زندان است ولی همین دنیا برای کافر به مثابه بهشت است.[۱] و مرگ او را از بهشتش جدا کرده و به عذاب منتقل می‌سازد.[۲]
یکی از اتفاقاتی که برای مؤمن، هنگام ترک دنیا می‌افتد این است که ملک الموت، هنگامی که برای گرفتن جانش نزد او می‌آید، به او دلداری داده و می‌گوید: «من از پدر مهربان هم نسبت به تو مهربان‌تر و دلسوزترم. چشم‌هایت را باز کن و ببین. وقتی او چشم‌هایش را باز می‌کند، می‌بیند که پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا(ع) نزد او آمده‌اند. او با دیدنشان خوشحال می‌شود. از جانب عرش، ندایی مؤمن را خطاب قرار داده و می‌گوید: ای نفس مطمئن به محمد(ص) و آلش! به نزد پروردگارت برگرد که هم تو از او خوشنودی هم او از تو خوشنود است. به جمع بندگانم بپیوند و وارد بهشتم شو».[۳]
اما کافران سرنوشت دیگری برایشان رقم می‌خورد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «وقتی فرشته مرگ برای گرفتن روح کافر نازل می‌شود، همراه خود سیخی آتشین دارد که با آن روح کافر را می‌گیرد. پس جهنم ناله می‌زند. ... این بلا برای حاکمان ظالم یا کسانی که مال یتیمی را خورده باشند یا شهادت دروغ داده باشند، حتی اگر مسلمان هم باشد، اتفاق خواهد افتاد و اختصاصی به کافر ندارد».[۴]
مؤمن و کافر به غیر از مواردی که ذکر شد، حالت‌های متضادی نسبت به یکدیگر هنگام مرگ و بعد از آن به سراغشان می‌آید که برخی از آنها در ادامه ذکر می‌شود.
۱. هنگام مرگ، هم کافر و هم مؤمن پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) را می‌بینند.[۵] با این تفاوت که کافر ایشان را به حالتی می‌بیند که ناخوشایند او است، اما در مقابل، مؤمن ایشان را به حالتی می‌بیند که خوش‌آیند او است.[۶] پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) کنار سر او می‌نشینند. سپس پیامبر(ص) به او می‌فرماید: «آنچه که پیش رو داری از آنچه که پشت سر گذاشتی بهتر است، من تو را از آنچه که می‌ترسی امان می‌دهم و آنچه را که به آن امید داشتی حالا به آن رسیدی. ای روح! به سوی رحمت و رضوان الهی برو. حضرت علی(ع) نیز همین مطالب را به او می‌فرماید».[۷]
۲. یکی از حالات میّت، چه مؤمن و چه کافر، روبرو شدن با فرشته مرگ است. اما این ملاقات به صورت یکسان صورت نمی‌گیرد. کافر ملک الموت را به صورت مرد سیاهی که موهایش سیخ شده و با بویی بسیار بد و با لباس‌هایی تیره می‌بیند، در حالی‌که از دهان و بینی او آتش و دود بیرون می‌آید به گونه‌ای که حضرت ابراهیم(ع) با دیدن این حالت فرشته مرگ (که به درخواست خود ایشان این جریان اتفاق افتاد) به او گفت: «اگر گناهکار فقط همین صحنه را ببیند برای جزای اعمالش کافی است». اما انسان مؤمن ملک الموت را به شکل جوان زیبارویی که لباس‌های زیبا پوشیده و هیئت زیبایی دارد می‌بیند، در حالی‌که بویی خوش از او به مشامش می‌رسد. این منظره آن‌قدر خوش آیند مؤمن است که حضرت ابراهیم به فرشته مرگ گفت: «اگر مؤمن فقط این چهره نیکوی تو را به عنوان پاداش نیکی‌هایش ببیند، برایش کافی است».[۸]
۳. امام باقر(ع) در توصیفی از ظاهر مؤمن و کافر هنگام خارج شدن روح از بدن چنین فرموده: «نشانه مؤمن این است؛ هنگامی که مرگش فرا می‌رسد، رنگ صورتش از رنگ طبیعی آن سفیدتر می‌شود و بر پیشانیش عرق می‌نشیند و چیزی مانند اشک از چشمش خارج می‌شود که این اتفاق نشان دهنده خارج شدن روح از بدنش است. ولی روح کافر از کنار دهانش خارج می‌شود مانند کفی که از دهان شتر خارج می‌شود یا همان‌طور که روح شتر از بدنش بیرونی می‌آید، روح کافر از بدنش خارج می‌شود».[۹]
۴. امام صادق(ع) به یکی از اصحابش که از ایشان درخواست کرده بود مرگ را برایش توصیف کند، چنین فرمود: «مرگ برای مؤمن مانند بهترین بویی است که آن‌را استشمام می‌کند. به خاطر بوی خوشش به خواب می‌رود و همه سختی‌ها و دردها به پایان می‌رسد. اما برای کافر مانند نیش افعی و گزش عقرب یا شدیدتر از آن است. برای برخی از کافران و گناه‌کاران از بریده شدن با ارّه و تکه شدن با قیچی و برخورد سنگ به او و چرخاندن سنگ آسیاب بر حدقه چشم است. آن مؤمنى که به آسانى جان خود را تسلیم می‌کند علتش آن است که خداوند خواسته هرچه سریع‌تر او به پاداش آن عالم نائل شود، و آن مؤمنى که سکرات مرگ را با دشوارى پشت سر می‌گذارد، برای این است که گناهانى که در دنیا مرتکب شده جبران شود، تا پاک و پاکیزه وارد آن عالم شود، و بدون هیچ مانعى استحقاق پاداش ابدی را پیدا کند. و آن کافرى که به آسانى جان می‌دهد، این راحتی پاداش کارهاى خیرى است که در دنیا انجام داده تا وقتی که از دنیا می‌رود دیگر طلبی از خدا نداشته باشد و برایش کار نیکی باقى نماند مگر آنچه موجب عقاب است و جز گناهانش چیزی در نامه عملش وجود نداشته باشد. و آن کافرى که با سختى، سکرات‏ مرگ را می‌گذراند؛ از همان لحظه نخست، عذاب و شکنجه او شروع می‌شود، و چون خدا عادل است، به هیچ‌کس ستم نمی‌کند (حتی نسبت به کافران نیز عدالتش را اجرا می‌کند و حقی از آنها ضایع نمی‌کند).[۱۰]
۵. همچنین امام صادق(ع) در پاسخ به این سؤال که آیا شخص مؤمن در قبض روح مورد اکراه و اجبار قرار می‌گیرد، فرمود: «به خدا قسم نه؛ زیرا وقتی که ملک‌الموت نزد او می‌آید، دچار جزع و بی‌قراری می‌شود. در این حالت ملک‌الموت به او می‌گوید: جزع مکن. به خدا قسم من از پدر مهربان نسبت به تو دل‌سوزتر هستم. چشمانت را باز کن و نگاه کن. وقتی او چشمانش را باز می‌کند، پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دیگرا امامان و حضرت زهرا(س) برای او متمثّل می‌شوند و او با دیدن این بزرگواران، خوشحال می‌شود».[۱۱]
البته گاهی مؤمن دچار سکرات و دشواری‌های مرگ می‌شود که این مسائل، به نفع مؤمن است؛ چون کفاره گناهان او محسوب شده و او را پاک به درگاه خدا خواهد برد. از این‌رو؛ در روایات آمده است: «اگر مؤمن در حال قبض روح در آرامش و راحتی باشد، این به معنای ثواب زودهنگامی است که نصیبش شده است و اگر دچار سختی شود، این سختی، برای پاک شدن از گناه است تا به صورت پاک و پاکیزه منتقل به آخرت شده و مستحق دریافت ثواب خدا باشد و مانعی در این کار برایش ایجاد نشود».[۱۲]
۵. امام سجاد(ع) فرمود: «مرگ برای مؤمن مانند بیرون آوردن لباس‌های چرک و باز کردن قید و بندها و زنجیرهای سنگین و بر تن کردن لباس‌های فاخر و استعمال عطرها و بوهای خوش و سوار شدن بر بهترین مرکب‌ها و وارد شدن به بهترین جایگاه است ولی برای کافر مانند بیرون آوردن لباس‌های فاخر و بیرون رفتن از خانه خوب و پوشیدن لباس‌های چرکین و زبر و وارد شدن به ترسناک‌ترین خانه‌ها و بزرگ‌ترین عذاب‌ها است».[۱۳]
۶. بنابر توصیف قرآن؛ وقتی فرشتگان موکّل قبض روح، به سراغ کافران می‌روند و روح آنها را می‌گیرند، هم به صورت‌های آنان می‌زنند و هم به پشتشان می‌زنند و آنها را به سمت آتش جهنم می‌برند.[۱۴] اما همین فرشتگان وقتی به سراغ مؤمنان رفته و روح آنها را می‌گیرند، به آنان سلام می‌کنند و خوش‌آمد می‌گویند و آنها را به بهشت هدایت می‌کنند.[۱۵]

[۱]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص ۵۳ و ۳۶۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۲]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏۳، ص ۱۳۵- ۱۳۶، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۳]. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۶، ص ۱۶۳، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[۴]. الکافی، ج ‏۳، ص ۲۵۳- ۲۵۴.
[۵]. بحار الانوار، ج ‏۶، ص ۱۸۸.
[۶]. امام رضا، علی بن موسی، صحیفة الامام الرضا، محقق و مصحح: محمد مهدی، نجف، ص ۸۶، کنگره جهانی امام رضا، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
[۷]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج ۲، ص ۱۲۶، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
[۸]. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه، محقق و مصحح: عراقی، مجتبی، ج ۱، ص ۲۷۴، دار السید الشهداء، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
[۹]. الکافی، ج ‏۳، ص ۱۳۴.
[۱۰]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص ۲۸۷، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
[۱۱]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، ص ۵۵۴، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۱۲]. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الإمامیة، محقق و مصحح: درگاهی، حسین، کنگره شیخ مفید، ص ۵۴، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
[۱۳]. همان، ص ۲۸۹.
[۱۴]. انفال، ۲۷.
[۱۵]. نحل، ۳۲.

موفق باشید.

با سلام . چه طور میشه ما اعتقاد داشته باشیم به جهنم اونم با کیفیت یاد شده در مذاهب اصولی . بعد خدا رو که اگاه به اخرت همه هست رو چطور حکمتش رو میشه توجیه کرد . مگر نه این که خدا اگاه کی هنمی و کی بهشتی . پس جهنمی ها میتونن این سوال رو از خدا زمان رفتن به جهنم بپرسن که اخه استا کریم تو که عاقبت من رو میدونستی چه اصلا من افریدی .خواهشن نگین خدا جواب میده من به شما اخطار داده بودم . چون منظور اون جهنمی تبریه کردن خودش نیست اتفاقا تمامی موارد اتهامی رو قبول داره تازه میگه بعضی ها رو هم نجابت کردی نگفتی .سوال این چرا تو که این روز رو میدیدی اساسا من رو افریدی؟

تصویر p_qurani

سلام . این پاسخ قبلا در این سایت پاسخ داده شده است :

http://www.soalcity.ir/node/2108

با سلام و خسته نباشید
مادرعزیزترازجانم دو روزیه ک مارو تنها گذاشت یهوی بدون اینک کسالت حادی داشته باشه تو دو روز گذاشت و رفت.
همه ازخوبیش تعریف می کنن شکر اگربارضایت و راضی هستین
بی زححمت الله یقرا فاتحه صلوات

سلام
هیچکدام از امامان ماکه الگوی ماهستنددارای مادرشوهرپدرشوهروخواهرشوهروبرادرشوهرنبوده اند.ازشمامیخواهم به سوالاتم جواب دهید؟
۱-ازنظردین رفتارهمسربازن چگونه باید باشد؟
۲-ازلحاظ دین رفتارپدرشوهرومادرشوهرباعروس چگونه باید باشد؟
۳-ازلحاظ دین رفتارخواهرشوهر وبرادر شوهر باعروس چگونه باید باشد؟
۴-آیادین دستور داده که عروس درکنارپدرشوهر ومادر شوهر وخواهرشوهر دریک منزل باهم زندگی کنند؟
۵-آیادین دستور داده که عروس درخانه ای جداوکاملامستق ودور از خوانواده ی شوهر که برادر شوهر هم ندارند زنگی کنند؟
۶-آیااگر پدر شوهر ومادرشوهر جوان باشند ودرخانه دو دختر نیز داشته باشندجایز است که به خانه ی پسرشان بیایندوصبحانه نهار شام درخانه ی اوباشندوباحضورشان مانع شوندعروس برای شوهرش ارایش کند وبالباس راحت بگرددووقتی عروس اعتراض کندبه اوبگویندخانه ی پسرمان است یا خانه ی خودمان است هروقت وهرچه قدرکه بخواهیم دراینجامیمانیم وظیفه ی توست که به ما خدمت کنی یه اتاق هم به توداده ایم که حق توست هرکاری دلت میخوادتواتاقت بکن.ایااین موضوع از نظردین اسلام وشیعه برحق است؟باسندجوابم رابدهید؟
۷-ایادرخواست من ازشوهرم برای جداشدن از خانواده ی همسرم که خودخانواده داشته وبه انجام کارهای خودتوان مند هستنددرخواست حرامی است؟راستی من روز خاستگاری شرط کرده ام که جدازندگی کنیم اما عمل نکرده اند؟
۸-ازنظر دین رفتارعروس باچنین خانواده ی همسری وباچنین همسری چگونه باید باشد؟
۹-اگر این خانواده گناهکار هستند مجازاتشان در اخرت چه خواهد بود؟
خانواده ی همسرم خودشان یک خانه دارندکه مال خودشون هست واجاره هم نیستنداماخانواده ی همسرم چون درطبقه بالای خانه ی ماهستند که این خانه هم مال خودشان هست ودادند ماداخلش بنشینینم می گونددوست داریم شب وروز خونه ی پسرمون باشیم از صبح تاشب.اونهاتوحال میخوابند ومادرتنهااتاقی که داریم.پدرشوهرم میگه من مانعی نمیبینم که توجلوی من برای شوهرت ارایش کنی امامن خوشم نمیاد مگه من زن پدرشوهرم هستم که جلوی اون ارایش کنم.خواهش میکنم جوابمو وبدهید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اگر می خواهید رابطه تان بحرانی نشود،به نکات زیر توجه کنید:
خودتان را با شرایط وفق دهید: زوج‌ها در اوایل ازدواج اغلب تصور می‌کنند که رابطه شان با خانواده همسر باید یکی از بهترین رابطه‌ها باشد.اما وقتی بچه دار می‌شوند، ناچارا درگیر کارها و وظایف بیشتری می‌شوند و نوع رابطه شان تغییر می‌یابد. در این بین مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها و همچنین دیگر بستگان سعی می‌کنند که بفهمند چگونه می‌توانند خودشان را با این وضعیت وفق دهند.اگر زمانی تعارضی بوجود آمد ، هیچ وقت نگذارید همسرتان احساس کند که باید بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند.

رازهای خانه را برملا نکنید!:
با همسرتان توافق کنید که چه چیزهایی را نباید به خانواده همسرتان بگویید. یادتان باشد که هر خانواده جدیدی رازهای خودش را دارد و برملا شدن این رازها هم استقلال خانواده جدید را زیر سوال می برد و هم راه را برای دخالت خانواده ها باز می کند.

هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید: زمانی که خانواده همسر سعی می کنند زوج را از لحاظ مالی حمایت کنند یا اهداف مالی در سر دارند، عاقلانه آن است که موضوع را عوض کنیم. مطمئنا در بیشتر موارد خانواده همسر سعی می کنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، نشان می دهد که آنها قصد دخالت و فضولی در زندگی شما را دارند. دلیلی ندارد که خانواده ها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. اگر نیاز مبرمی به پول پیدا کردید عاقلانه تر آن است که از افراد دیگری پول قرض بگیرید. بهترین راه این است که برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانواده های همسرتان نفوذ نکند.

نظرخواهی نکنید، اگر...:
ببینید، والدین همسر یا والدین خودتان چه طور شخصیتی دارند. اگر جنبه این را دارند که فقط در مقام مشورت با آن ها حرف بزنید، خب حرف بزنید اما اگر حس می کنید نظرخواهی کردن مساوی است با در منگنه قرار گرفتن و آن ها نظر رابا دستور اشتباه می گیرند، در کل نظرخواهی نکنید.

دخالت نکنید!:
بله! درست خواندید! بعضی ها درباره مسائل خانواده همسر در ظاهر و باطن دخالت می کنند و بعد راه را برای دخالت متقابل باز نگه می دارند. مثلا می گویند نظرت در مورد این خواستگار جدید چیست؟ این جور وقت ها وسوسه نشوید و بگویید: «هر جور که خودتان صلاح می دانید».
سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارید. مطمئن باشید به حمایت‌های وی نیاز پیدا خواهید کرد
مراقبت از بچه هایتان را به خانواده همسرتان نسپارید: شاید سخت ترین مورد بین همسر و خانواده همسر بچه ها هستند. نگهداری فرزندتان توسط خانواده همسر یک اشتباه بزرگ است.
حتی اگر آنها صلاحیت و توانایی این کار را داشته باشند اما نگهداری فرزندتان توسط آنها می تواند به یک موضوع ناراحت کننده بین شما تبدیل شود. خانواده همسر پدربزرگ و مادربزرگ هستند نه یک مراقب. اگر پدربزرگ و مادربزرگ ها در نقش یک مراقب باشند آنها می توانند تمام رفتارهای شخصی خودشان را وارد تربیت بچه شما بکنند. در این صورت بچه ها دو سری پدر و مادر خواهند داشت و خانواده همسر هم حق دخالت بیشتری در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزند شما دارند.

نگرانی های خانواده همسر را به مهربانی پاسخ دهید: برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. موارد بسیاری وجود دارد که زن ها توسط مادرشوهرانشان احساس تحقیر و سرزنش می کنند. تنها علت قابل قبول آن حس حسادتی است که در این رابطه وجود دارد.
بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد.
درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.

بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش نکنید: قانون بعدی با فامیل شوهر این است که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز.
پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. انجام دادن این کار مشکلات عدیده ای را سبب می شود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش می ماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبه ها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.

با خانواده شوهرتان صمیمی شوید: سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارید. مطمئن باشید به حمایت‌های وی نیاز پیدا خواهید کرد.
خواهر شوهرشما وضعیت خاصی دارد. کسانی که احساس کمبود محبت و توجه می‌کنند معمولا از خودشان مطمئن نیستند. زمانیکه وی راجع به موضوعی حرف می‌زند که شما را ناراحت می‌کند، - سخت است – اما دندان‌هایتان را بهم فشار دهید، لبخند بزنید، و موضوع را عوض کنید.

به این راه فکر کنید:
داشتن یک رابطه خوب با خانواده همسرتان نعمتی است که در آینده فرزندانتان به شما هم خواهند داد.

موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر بابت نوشته ها و پاسخهای عالیتون.
سوالی داشتم، آیا کسی که قبلا خودکشی بچه گانه ای داشته اونم با قرص آرام بخش،اونم در حالی که میدونسته نمیمیره و فقط کمی حالش بد میشه، و از کارش پشیمونه، بخشیده نمیشه؟ چیکار کنه تا بخشیده بشه؟ سپاسگذارم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

بهترین راه برای جبران خطا و اشتباه، توبه و عذرخواهی به درگاه الهی است.توبه ای که از صمیم قلب باشد و شخص نادم و پشیمان شده و تصمیم جدی بر ترک گناه داشته باشد، مقبول درگاه الهی واقع خواهد شد. خداوند توبه پذیر و بخشنده است.

انسان از هر گناهى توبه كند آمرزيده مى‏شود، چون خداى تعالى فرموده: "قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ، وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ" (زمر ، ۵۳- ۵۴).

مطلب دیگر این که در مورد بهشت و جهنمی بودن نمی توان قضاوت نمود و به یقین رسید. در وصف مؤمنان می گویند همیشه حال خوف و رجاء در كنار هم است. خوف و رجاء دو اصطلاحی است كه در مباحث اخلاقی مطرح می شود. خوف به معنی ترس از خداوند، و رجاء به معنی امیدواری به رحمت الهی است.

خداوند خواسته است تا مؤمن همیشه در حال خوف و رجا باشد. یعنی هیچ گاه ناامید نباشد، و در عین حال از خود مطمئن هم نباشد. بنابر این همین دغدغه كه "آیا دعا یا توبه ام قبول شده یا نه ؟"، "آیا به عنوان کفاره گناهم قرار گرفته یا نه؟" همین خوب است، و موجب آن می شود كه انسان همیشه در فكر اصلاح خود باشد.

موفق باشید.

ادعای بدهی برای یک آدم زنده معنا دارد برای ارواح مادیات معنایی ندارد تا اینکه بیاید به خوابی کسی و بگوید لطفا برو بدهی من رو بده تا خدایی نکرده خدا سیم داغ تو ؟نکنه.یکمی فکر کنید میبینید حرفم معقولانه هست و خدا اینقدر بزرگه که بخاطر این چیزها به انسان عذاب نمیده.به هر چی باور داشته باشیم همان برسرمان خواهد آمد حتی در آن دنیا!!! و این رو حکومتها تو کله شما کردن تا خدایی ناکرده حق خوری نکنید و جای اونها رو در دزدی نگیرید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

خواب یک تجربه راز آلود بشری است و براحتی نمی توان درباره آن قضاوت کرد.
این مرکز متکفل پاسخ به سوالات است و در زمینه خواب و رویا و تحلیل و تفسیر آن برنامه ای ندارد.

موفق باشید.

عذاب قبر یعنی عذاب دادن یک ماده پس چرا خدا یک ماده رو عذاب بده در صورتی که خود روح در اختیارش هست.خدا اینقدر مهربان هست که به همین راحتی یک انسان رو عذاب نمیده انسانی که از خودش به وجود آمده آیا مادر حاظر هست فرزند خود رو عذاب بده یا عذاب بچه خود رو ببیند!!!اینها همش حرف حکومت هاست تا کنترلی رو جوامع داشته باشن.غیر اینه آخه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
اولا عذاب قبر عذاب یک ماده نیست بلکه پیآمد کردار انسان است وانسان هم مرکب از روح وبدن است .
ثانیا -تردیدی نیست که خداوند مهربان است ، عذاب قبر منافات با مهربانی خدا ندارد ،
در تبیین دقیق وجامع مسله باید گفت در شب اوّل قبر حوادثی اتفاق می‌افتد از جمله این حوادث فشار قبر است‌.
در ابتدا ببینیم مفهوم فشار قبر چیست؟
مقصود از فشار قبر این نیست که در این قبور خاکی محسوس - که جزئی از عالم ماده است - فشاری بر بدن مادی انسان‌ها وارد می‏شود. بلکه مقصود از قبر دربسیاری از روایات عالم برزخ است و مقصود از«فشار» عذاب خاصی است که انسان درآن عالم متناسب با کنش‏های خود می‏بیند. فشار و عذاب قبر جسمانی و روحانی است، ولی جسم و بدن برزخی عذاب و فشار می‏بیند. نه بدن مادی ؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخی (که متناسب با آن عالم است) و قالب مثالی، همراه است.
در رابطه با فلسفه این عذاب‏ها باید گفت: سرای آخرت - که اولین مرتبه آن، عالم برزخ است - منشأ تجسم اعمال آدمی است. در آن جهان هر کس با سرمایه اعتقاد و عمل و کردار دنیایی خویش زیست می‏کند. اعتقادات و اعمال پلاک و درست، حقایقی نورانی هستند که به صورت نعمت و لذت نمایان می‌شوند. در مقابل پندارهای ناپسند و اعمال نادرست و گناهان، حقایقی ظلمانی هستند که به صورت عذاب‏ها و فشارهای دوزخی نمایان می‌گردند.
همین که آدمی از این جهان رخت بربست با همان سرمایه‏ای که اندوخته زندگی خواهد کرد و در دوزخ گناهان یا نعمت حسنات قرارخواهد گرفت.
از طرف دیگر عذاب قبر (عالم برزخ) برای برخی از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند، نعمت است؛ زیرا در عالم برزخ، متناسب با کمیت و کیفیت گناه درعذابند و هرگاه از آن گناه پاک شدند، در عالم قیامت با پاکی وارد بهشت می‌گردند.
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می‌شود. فشار قبر برای برخی کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای برخی‌، ملایم‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌ها است‌. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم نقل فرموده است‌: فشار قبر برای مؤمن‌، کفاره نعمت‌هایی است که ضایع کرده است‌.(۱)
از نکته یاد شده معلوم می‌شود که فشار قبر آنی و در شب اول قبر است و پس از آن ارواح به حسب اعمالشان به چند دسته تقسیم می‌شوند.
الف‌: افرادی که در درجه اعلای از ایمان و کمال هستند این افراد پس از مرگ و پاسخ به سؤالات نکیر و منکر روح آنها در قالب مثالی قرار می‌گیرد و به بهشت برزخی وارد می‌شوند و در آن‌جا در محضر امیرالمؤمنین (ع) و در بهشت برزخی به انواع نعمتهای الهی متنعم می‌شوند; تا برپا شدن قیامت‌.
ب‌: افرادی که مؤمن هستند ولی نه در درجه و کمال گروه قبلی‌، این افراد پس از سؤال و پاسخ در قبر، دری از بهشت (برزخی‌) به سوی قبر آنان باز می‌شود و قبر به مقدار چشم‌انداز، وسیع شده و باغی از باغهای بهشت می‌شود. این گروه در قبرشان متنعم به نعمتهای پروردگارند و همیشه دعایشان این است که خدایا قیامت را برپا نما و نعمتهای بهشتی را که به ما وعده داده‌ای عطا فرما.
ج‌: مؤمنین گناه‌کار که مستحق عذابند، آنها پس از ورود به قبر و سؤال نکیر و منکر و عدم توانایی آنها برای پاسخ دادن‌، به واسطه گناهان و کارهای ناشایست که داشتند، عذاب می‌بینند تا با پاکی وارد بهشت آخرت شوند.
د: کسانی‌که کافر محض هستند، اینها هم همانند مؤمنین معصیت کار در جهنم برزخی معذبند تا برپا شدن قیامت‌; با این تفاوت که عذاب کافر، عذاب عقیده و عمل است و کاهش دهنده عذاب قیامتش نیست‌; ولی عذاب مؤمن گناهکار، عذاب عمل است و باعث پاک شدن او می‌شود و جنبه اصلاحگرانه و پاک کردن دارد.(۲)
هـ: گروهی که نه اهل ثوابند که مستحق نعمت باشند و نه اهل گناه تا مستحق عذاب گردند. این گروه روحشان (در قالب مثالی‌) به صورت بی‌هوش و یله و رها باقی می‌ماند تا برپا شدن قیامت‌.(۳)
اما چه کسانی فشار قبر دارند به درستی نمی‌توان در این مورد اظهار نظر کرد اما در روایات عواملی برای عذاب قبر ذکر کرده اند که برخی از آن اشاره می‌کنیم:
۱- گذشتن از کنار مظلوم ویاری نکردن او ؛
۲- سخن چینی؛
۳- نافرمانی وکناره گیری از خانواده ودوری از همسر خود وپاسخ مثبت ندادن به خواسته‌های طبیعی او خود؛
۴- بد اخلاقی با خانواده؛
البته نمی‌توان گفت تنها همین امور، علل عذاب قبر هستند بلکه این عوامل چیزهایی هستند که به طور صریح در روایات بیان شده است.(۴)
پی‌نوشت‌ها:
۱. بحارالانوار،ج۶، ص ۲۲۱، ح ۱۶.
۲. سیری در جهان پس از مرگ‌، حبیب‌الله طاهری‌، ص ۳۲۸ ـ ۳۳۰، دفتر انتشارات اسلامی‌، با اندکی اضافات‌.
۳. فروع کافی‌، ج ۳، ص ۲۳۸، باب المسألة فی القبر و من یسأل و من لایسأل‌، نشر دارالاصول، جهت آگاهی بیشتر درباره عالم برزخ ر.ک‌: پیام قرآن‌، آیت ‌الله مکارم شیرازی‌، ج ۵، ص ۴۴۳ - ۴۷۸، نشر مدرسه امیرالمؤمنین(ع)، عالم برزخ در چند قدمی ما، محمدی اشتهاردی و...
۴. شیخ صدوق،علل الشرایع،ج۱،ص ۳۰۹.

شما از خودت سوال کردی چرا ما مسلمانها باید عذاب قبر داشته باشیم و لی خارجی ها نه.چرا کارهای که از نظر ما کثافت کاری میاد غیرمسلمانها انجام میدن باز اونها میرن بهشت ولی ما با انجام اون کارها میریم جهنم.شما هر اعتقادی در مورد اون دنیا داشته باشی همان به سرت در آخرت خواهد آمد
پس خدا اونقدر مهربان هست که به همین راحتی ها راضی نیست که بنده اش بره جهنم در صورتی که خودکشی کنید یا...؟میرید جهنم اونهم به خاطر خودتون چون روحتون رو با این کار عذاب دادید .این خدا نیست که شما رو میندازه جهنم کارهای خودتون باعث این میشه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
اولا - چه کسی گفته است که خارجی ها ( کفار ) عذاب قبر ندارد ؟
در حالی که عذاب قبر برای آنها با شدت بشتر وبه عنوان کیفر عمل شان وتضیع نعمت های الهی دامن گیر آنان می شود ، ولی برای مومنین به عنوان کفاره گناه خواهد بود . چنان که رسول خدا فرمود:
«ضغطة القبر للمؤمن کفّارة لما کان منه من تضییع النعم؛(بحار ، ص ۲۲۱، حدیث ۱۶.) فشار قبر برای مؤمن کفاره ضایع کردن نعمت‌هایی است که خدا به او داده است».
طبق این حدیث فشار قبر برای مؤمن، برای جبران کاستی‌های عمل اوست، یعنی اگر کسی به دلیل درست استفاده نکردن از نعمت‌های الهی (نظیر عمر، جوانی، رزق و روزی) دچار نقص و کمبودی باشد، با تحمل فشار قبر، آن نقایص جبران می‌گردد و پس از آن حیات لذت‌بخش و آرامی خواهد داشت.
در ثانی _ چه کس گفته است که خارجی ها ( کفار ) اهل بهشت وما ( مسلمانان ) اهل دوزخ اند ؟
در حالی که خداوند در قران وپیامبر وائمه در روایت وعقل سلیم غیر این را گفته اند . چه این بر خلاف تصور شما ورود به جهنم وبهشت آن گونه نیست که شما گمان نموده اید بلکه در این باره در باره آموزه های دینی به تفصیل سخن گفته شده است ، برای روشن شدن مسله باید توجه نماید :
مهم‌ترین نشانة اهل بهشت وراهکار رفتن به به بهشت :
۱ـ پرهیزگاری و تقوا پیشگی.
۲ـ بر تن کردن جامة عبودیت و بندگی خداوند است که در سوره مریم آمده: «این همان بهشتی است که به
بندگان‌مان (آنان که پیشانی بندگی بر آستان او، خاضعانه مالیده‌اند) عطا کنیم، آنها که پرهیزکاری و تقوا پیشه
کرده‌‌اند.(۱)
در آیات کثیری مفهوم «ازلفت الجنّة للمتّقین؛(۲) بهشت را برای اهل تقوا نزدیک آرند»، آمده است.
۳ـ کسانی که اهل ایمان و عمل صالح(۳) هستند.
۴ـ پیوسته خوف خدا در دل دارند و با هوای نفس خویش در مبارزه‌اند.
۵ـ به جهاد در راه خدا با جان و مال خویش اقدام می‌کند.(۵)
قرآن کریم نیکوکاران را «اصحاب الجنه» معرفی می‌کند،(۶) نیز می‌فرماید: کسانی که از خدا اطاعت می‌کنندو از خط رهبری پیامبر (و رهبری امامان که جانشین پیامبرند) منحرف نمی‌شوند،(۷) نیز در راه اطاعت و بندگی خدا، و ثبات دینداری و حرکت در خط رهبری، اهل صبر و بردباری هستند،(۸) آنان بهشتی‌اند. اینان از توهین و ملامت نمی‌ترسند و در بوته آزمایش‌های الهی، سختی‌ها و مشکلات، آنان را از پا درنمی‌آورد، بلکه با استعانت از صبر و بردباری، تا رسیدن به هدف به راه خود ادامه می‌دهند.
بهشتیان نه هنگامی که شرّ بدی و ناملایماتی را متوجه خود ببینند، بیقراری می‌کنند و نه آن هنگام که به نعمتی و
مالی دست یابند، بخل می‌ورزند.(۹)
اگر می‌خواهید اهل بهشت را بشناسید، تفسیر آیات بیست و دو تا سی و پنج سورة معارج را ببینید، آن جا که می‌فرماید: صدرنشینان، گرامیان و بزرگواران اهل بهشت، نمازگزارانی هستند که دارای ویژگی‌های ذیل می‌باشند:
۱ـ آنان که به نماز مداومت می‌ورزند.
مداومت بر نماز،‌علاوه بر اهمیت دادن به نماز و سبک نشمردن آن، این حقیقت را بیان می‌کند که مفاهیم و حقایق
نماز همیشه در روح و جان و عمل و خُلق و خوی نمازگزار تجلّی می‌کند.
۲ـ آنان که در اموال و دارایی‌های خویش سهم معیّنی را برای محرومان قرار می‌دهند.
۳ـ کسانی که روز قیامت را قبول دارند و آن را با قول و عمل‌شان تصدیق می‌کنند.
۴ـ کسانی که از عذاب پروردگار (که برای گناهکاران قرار داده شده) ترسانند، زیرا می‌دانند که راه گریز و امانی از عذاب نیست.
۵ـ کسانی که شهوات،‌غرایز جنسی و شرمگاه خویش را محافظت می‌کنند، مگر برای همسران خود و کسانی که خداوند کامجویی و نزدیکی با آنان را اجازه داده است، پس کسانی که ارضای غریزه جنسی از غیر این راه دنبال کنند، متجاوزان هستند.
۶ـ کسانی که امانت‌ها را رعایت می‌کنند،‌یعنی هم امانت‌های دیگران را خوب نگهداری و مواظبت می‌کنند و به صاحبان‌شان ـ اگر چه غیر مسلمان باشند ـ برمی‌گردانند؛ هم نعمت‌های مادی و معنوی الهی را که امانت‌های او هستند، رعایت می‌کنند و وظایف خود را در برابر آنان به درستی انجام می‌دهند، به ویژه قرآن که کلام خدا است و انبیا و امامان که جانشینان خدا در زمینند.
۷ـ آنان که به عهد و پیمان خویش وفا دارند.
۸ـ آنان که به شهادت به حق و گواهی درست خویش استوارند.
۹ـ کسانی که بر نمازهای خود مواظبت و مراقبت دارند. مواظبت کنندگان نماز، منتظران نمازند تا آن را در اوّل وقت اقامه کنند.
در پایان این آیات می‌فرماید:
«اولئک فی جنّات مکرمون؛ اینان گرامیان و بزرگواران اهل بهشتند».
نتیجه:
اهل بهشت در دنیا به فکر انجام کارهایی است که بتواند خدا را خشنود سازد و رضایت او را جلب نماید،‌از این
رو در تلاش برای کسب معرفت و شناخت است، تا عقاید، اخلاق و رفتار، گفتار و کارهایی را که موجب خشنودی و رضایت خداوند است، بشناسد و به آن عمل کند.
اهل جهنم کسانی هستند که از هر چه خدا را به خشم آورد، پیروی می‌کنند و به دنبال آن می‌روند. آنان از انجام دادن و پیروی کردن هر چه که خدا را خشنود می‌سازد، کراهت دارند.(۱۰)
امور دیگر نشانة جهنمی بودن وزمینه ساز آن است، بر اساس آیات عبارتند از:
۱ـ کفر و طغیان نسبت به اوامر و نواهی خداوند.(۱۱)
۲ـ نفاق و دورویی.(۱۲)
۳ـ پیروی از شیطان و گام گذاشتن در مسیرهایی که شیطان در آن جا حضور دارد.(۱۳)
۴ـ غرور و کبر یا استکبار ورزیدن.(۱۴)
۵ـ ستم به دیگران، به ویژه افراد ضعیف، بی‌سرپرست و کسانی که یار و یاوری جز خدا ندارند.(۱۵)
۶ـ تکیه کردن به ستمگران، نزدیک شدن به آنان و یاری خواستن از آنان.(۱۶)
۷ـ دنیاپرستی و مجذوب ظواهر دنیا شدن.(۱۷)
۸ـ فرار از جهاد.(۱۸)
۹ـ ترک نماز.(۱۹)
۱۰ـ ریختن خون بی‌گناهان.(۲۰)
۱۱. زکات ندادن.(۲۱)
۱۲ـ خوردن مال دیگران به ویژه مال یتیم.(۲۲)
۱۳ـ رباخواری.(۲۳)
۱۴ـ کم‌فروشی.(۲۴)
۱۵ـ غیبت و تهمت وعیب‌جویی.(۲۵)
۱۶ـ اسراف و تبذیر.(۲۶)
۱۷ـ تجاوز از قوانین و حدود الهی.(۲۷)
۱۸ـ کفران نعمت‌های الهی.(۲۸)
پی‌نوشت‌ها:
۱. مریم (۱۹) آیه ۶۳.
۲. شعراء (۲۶) آیه ۹۰. و برخی آیات دیگر مثل ۱۷ طور، ۱۵ ذاریات، ۳۱ ق، ۷۳ زمر.
۳. بقره (۲) آیه ۸۲ و ده‌ها آیة دیگر.
۴. نازعات (۷۹) آیه ۴۱.
۵. توبه (۹) آیه ۱۱۱.
۶. یونس (۱۰) آیه ۲۶.
۷. نساء (۴) آیه ۱۳ و فتح (۴۸) آیه ۱۷.
۸. انسان (۷۶) آیه ۱۲.
۹. معارج (۷۰) آیه ۲۱ ـ ۲۰.
۱۰. محمد (۴۷) آیه ۲۸.
۱۱. توبه (۹) آیه ۴۹.
۱۲. نساء (۴) آیه ۱۴۵.
۱۳. اعراف (۷) آیه ۱۸.
۱۴. همان، آیه ۱۸.
۱۵.‌کهف، آیه ۲۹.
۱۶. هود (۱۱) آیه ۱۱۲.
۱۷. اسراء (۱۷) آیه ۱۸.
۱۸. انفال (۸) آیه ۱۵ ـ ۱۶.
۱۹. مدثر (۷۴) آیه ۴۳.
۲۰. مائده (۵) آیه ۳۲.
۲۱. فصلت (۴۱) آیه ۷.
۲۲. نساء، آیه ۲.
۲۳. بقره، آیه ۲۷۵.
۲۴. مطففین (۸۳) آیه ۱ و ۴ و ۵ و ۷.
۲۵. همزه (۱۰۴) آیه ۱ ـ‌۴.
۲۶. مؤمن (۴۰) آیه ۴۳.
۲۷. نساء، آیه ۱۴.
۲۸. ابراهیم (۱۴) آیه ۲۸ ـ‌۲۹.

شما از خودت سوال کن چرا باید عذاب قبر داشت چه چیزی در پشت این داستان هست و چرا گفتن شما در صورتی انجام این کارها دچار عذاب قبر میشید.چون پیامبر ما این حدیث رو آورد تا مسلمانها رو از بعضی کارها که به روحیات ما نمیخوره انجام ندهیم مثل زنا کاریوخوردن شراب چون مسلمانها داشتن زیاده روی میکردن و پیامبر تنها راه حرام کردن آن دانست تا جلوی اون رو بگیره و...و حکومت از احادیث داره بیشترین سواستفاده رو میکنه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
درشب اوّل قبر حوادثی اتفاق می‌افتد. از جمله این حوادث فشار قبر است‌.
مقصود از فشار قبر این نیست که در این قبور خاکى محسوس - که جزئى از عالم ماده است - فشارى بر بدن مادى انسان ها وارد مى‏شود. بلکه مقصود از قبر در بسیارى از روایات عالم برزخ است و مقصود از«فشار» عذاب خاصى است که انسان درآن عالم متناسب با کنش‏هاى خود مى‏بیند. فشار و عذاب قبر جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى عذاب و فشار مى‏بیند. نه بدن مادی ؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخى (که متناسب با آن عالم است) و قالب مثالى، همراه است.
در مورد فلسفه این عذاب‏ها باید گفت: سراى آخرت - که اولین مرتبه آن ، عالم برزخ است - منشأ تجسم اعمال آدمى است. در آن جهان هر کس با سرمایه اعتقاد و عمل و کردار دنیایى خویش زیست مى‏کند. اعتقادات و اعمال پا ک و درست ، حقایقى نورانى هستند که به صورت نعمت و لذت نمایان می شوند . در مقابل پندارهای ناپسند و اعمال نادرست و گناهان ، حقایقى ظلمانى هستند که به صورت عذاب‏ها و فشارهاى دوزخى نمایان می گردند.
همین که آدمی از این جهان رخت بربست ،با همان سرمایه‏اى که اندوخته ،زندگى خواهد کرد و در دوزخ گناهان یا نعمت حسنات قرارخواهد گرفت.
از طرف دیگر عذاب قبر (عالم برزخ) براى برخى از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند ، نعمت است؛ زیرا در عالم برزخ ، متناسب با کمیت و کیفیت گناه درعذابند و هرگاه از آن گناه پاک شدند ، در عالم قیامت با پاکی وارد بهشت می گردند.
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می‌شود، فشار قبر برای برخی کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای برخی‌، ملایم‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌ها است‌. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم نقل فرمود‌: فشار قبر برای مؤمن‌، کفاره نعمت‌هایی است که ضایع کرده است‌.(۱)
این که در دعاها می بینیم حضرت علی (ع) و امامان دیگر از آن بیمناک بودند ، در می یابیم که این مسئله باید بسیار مهم باشد و از عذاب و سختی آن باید بیمناک بود ، اگر چه در دعاها و مناجات ،معصومان از هر چه که به عنوان عذاب یاد شده ، بیمناک بودند و این مسئله اختصاصی به فشار قبر نداشت.
بنابراین بر خلاف تصور شما مسله عذاب قبر حقیقتی انکار ناپذیر است واین مسله در متن روایات آمده و ربطی به حکومت ها ندارد .
پی نوشت:
۱. بحارالانوار،ج۶ ، ص ۲۲۱، ح ۱۶

سلام من یک سوال دارم آیا روح انسان پس از مرگ از دیدن غم فرزندانش غمگین میشه. یا اصلا ارتباط اینچنینی وجود نداره ? ممنون

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
خبر داشتن مردگان از دنیا بدین صورت در روایات آمده که مردگان گاهی به خانواده و بازماندگانش سر می‌زنند .امام صادق(ع) فرمود:
أنّ المؤمن لیزور أهله فیرى ما یحبّ و یستر عنه ما یکره و أنّ الکافر لیزور أهله فیرى ما یکره و یستر عنه ما یحبّ، قال: و منهم من یزور کلّ جمعةٍ و منهم من یزور على قدر عمله؛(۱)
مؤمن خانواده خود را می‌بیند. آنچه را که موجب محبت اوست می‌بیند، لیکن چیزهایی که موجب ناخشنودی او می‌گردد، از نظر او پوشیده می‌شود. کافر نیز اهل خود را می‌بیند . آنچه موجب ناراحتی اوست، مشاهده می‌کند، لیکن چیزهایی که موجب محبت اوست، از نظرش پوشیده می‌گردد.
بعضی از مؤمنان در هر هفته یک بار در روز جمعه به ملاقات اهل خود می‌رسند . بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می‌توانند آنان را ملاقات کنند.
مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان«ان المیت یزور اهله» (۲) را مطرح کرده ‌است. روایات معتبری را در این باره نقل نموده‌اند . در روایات آمده است که اموات، اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود می‌آیند . هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد ،اجازه این کار را پیدا می‌کند.
بعضی از اموات هر روز ، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یک‌بار. حداقل اجازه‌ای که مؤمنان دارند، هر جمعه است که می‌توانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود می‌آیند، اگر آن ها را مشغول اعمال صالح ببینند ، خوشحال شده و خدا را شکر می‌کنند. کافران وقتی به دیدار اقوام خود می‌آیند و آن ها را مشغول انجام اعمال صالح می‌بینند، حسرت می‌خورند.
همچنين در حدیثی که در کتاب جامع الاخبار آمده، (۳) بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به كنار خانه هاي خود مي آيند. با التماس و تضرع از خویشاوندان انتظار دارند کار خیری و صدقه‌ای برای آن ها انجام داده شود .
ميزان ملاقات و سر زدن اموات به خانواده هاي شان بسته به ميزان آزادي عملي است كه در برزخ براي ايشان در نظر گرفته مي شود كه اين امر هم تابع اعمال و رفتارهاي آنان در دنياست .
از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر می‌زند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال می‌شوند و از آنان راضی می‌گردند . (۴)
اسحاق بن عمار می‌گوید: از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام ) پرسیدم:
آیا میّت از خانواده‌اش دیدار می‌کند؟ فرمود: بله .(۵)
از مجموع روايات به دست مي آيد كه اموات از احوالات زندگان و برخي امور دنيا به نحوي خبردار مي شوند، ولي اين امر كليت نداشته و به طور مطلق نيست .

پی‌نوشت‌ ها:
۱. محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار،دار الاحیا التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق ج ۶، ص ۲۵۶، باب ۸، احوال البرزخ و القبر و عذابه.
۲. شيخ محمد بن یعقوب كليني ، فروع کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۸۸ق. ج۳ ، ص ۲۳۰ ،
۳. تاج الدين شعيرى‏ ، جامع الاخبار ، انتشارات رضى‏ ، قم‏ ، ۱۴۰۵‏ ق .ص۱۶۹،
۴. بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۵۷ .
۵. همان ،ج ۵۸ ،ص ۵۲.

سلام من خیلی کنجکاوم از تعوری های درباره خداوند از این حرفای فراموسونی که اونا اعتقاد دارن خدایانی وجود دارن و فرشتگانی با قدرت قضب مثل شیطان که اسم های زیادی داره فراموسن ها بر این اعتقادن که اسمش لوسیفره و از اینکه اعترازی از جنس خاک و جنس خودی که داشته اخراج شده و برای اثبات اینکه انسان ها موجود های بدی هستن از خدا قدرت اخرالزمانو بر خورداره و دنبال انتقام البته هرچن اینا همش یه تعوریه ولی دنیا اخرت همه ی ما همیشه یه سرش به شیطان وصله اگه توجه کنیم ما انسان ها از خود یه شیطان میسازیم این خود ماها هستیم که قدرت شیطان و شاطین رو تایین مکنیم با کار هامون من سوالم اینه خدا چه حدفی برای ساختن انسان ها داشته ؟ایا ما عروسک هستیم ؟ایا مارو برای رقیب بودن فرشتگان و شیاطین ساخته؟اهداف خدا چی هس برای ساخت انسان ؟ اگه ادم از زمان اول از درخت سیب خورد و از بهشت رانده شد به زمین چرا ادامه داد برای ساخت و بقای انسان ها؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
براى چه به وجود آمده ایم و سرانجام چه خواهیم شد، و آمد و رفت ما چه حاصلى دارد؟ کمتر کسى است که این سؤال را از خود یا از دیگران نکند: ما براى چه به وجود آمده‏ایم؟ خداوند بزرگ چه چیز کم داشت که ما را آفرید؟ اگر آفرینش ما نبود، کجاى عالم خراب مى شد؟ آسمان به زمین مى آمد؟ کهکشان‏ها به هم مى ریختند؟ ثوابت و سیارات متلاشى مى شدند؟
فلسفه آفرینش:
اوّل: بر اساس آیات و روایات در زمینه حکمت و فلسفه آفرینش انسان گفته مى شود که آدمى براى آزمایش خلق شده است. او به این جهان آمده که در صحنه‏هاى مختلف زندگى دنیوى و بر سر دو راهى‏ها با اختیار خود خوبى و زیبایى را انتخاب کند و از زشتى و پلیدى دورى نماید تا نتیجه آزمایش را در سراى دیگر مشاهده کند. در سراى دیگر نیکوکاران که از عرصه‏هاى آزمون سرافراز بیرون آمده‏اند در نعمت‏هاى بهشتى اند و بدکاران در جهنم و عذاب الهى به سر مى برند. پس در حقیقت انسان به دنیا آمده است که آزمایش شود و نتیجه آزمون را ببیند.
دوم: انسان در دنیا براى عبادت خلق شده، یعنى آمده است که عمرى عبادت خدا کند و پس از آن به سوى معشوق و معبود حقیقى سفر کند.
سوم: انسان براى پیمودن سیر تکامل خویش پا به این جهان گذارده است. او آمده است که پله‏هاى ترقى و کمال را یک به یک طى کند و خود را به کمال نهایى برساند.
روشن است که راه اوّل و دوم یعنى آزمایش و عبادت بازگشت به راه سوم خواهد بود، یعنى مى توان گفت انسان پس از آن که از امتحان سربلند بیرون آمد و عمرى را به عبادت و بندگى خدا گذراند، کمال پیدا مى کند و پله‏هاى ترقى را پشت سر مى گذارد.
در قرآن کریم به فلسفه آفرینش انسان اشاره شده است. در حقیقت سه جوابى که در پاسخ گفته شد، برگرفته از مضامین آیات بود. در سوره ص مى خوانیم: «ما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهما باطلاً ذلک ظن الّذین کفروا؛ ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن‏ها است بیهوده نیافریدیم واین گمان (که جهان را بیهوده و بى هدف آفریده‏ایم) گمان انسان‏هاى کافر است».(۱)
این آیه صراحتاً اعلام مى کند، خلقت جهان که انسان جزئى از آن است بى هدف نیست. در سوره ملک مى خوانیم: «الّذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً؛ او است که مرگ و زندگى را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید».(۲) در این آیه هدف از خلقت انسان آزمودن او دانسته شده، در سوره ذاریات آمده است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر براى آنکه عبادت خدا را به جاى آورند».(۳)
از آنچه گفته شد به روشنى معلوم مى شود که هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگى دنیوى از سرمایه‏هاى وجودى خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
سؤال دیگر: درست است که انسان درجهان هدفى دارد و زندگى او عبث و بیهوده نیست اما خدا که هیچ احتیاجى به موجودى ندارد چرا جهان و انسان را آفریده است؟ مگر او به عبادت مخلوقات محتاج است و یا نتیجه آزمایش و امور را با علم بى نهایت خود نمى داند؟
پاسخ: خداوند از آن جا که «علم» و «قدرت» و «فضل» و «جود» بى نهایت دارد جهان و انسان را آفریده است و لازمه این سه صفت آن است که خلقت خداوند بهترین و کامل‏ترین آفرینش باشد، یعنى در مجموعه هستى اگر وجود مخلوقى، زیبایى و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشى از عدم اطلاع و آگاهى از زیبایى آن مى باشد، یا در اثر ضعف و ناتوانى از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بى نهایت، باز آن زیبایى را خلق نکند ناشى از عدم «فضل» و «جود» و بخشندگى است که خدا از بخل منزه است و «جود» و رحمت و بخشندگى او بى نهایت است. پس جهانى که خدا خلق مى کند، باید کامل‏ترین صورت ممکن را داشته باشد.
در مجموعه خلقت باید انسان خلق مى شد؛ زیرا در جهان خلقت پیش از خلق انسان، ملائک بودند که موجوداتى نورانى و پاک بودند که خدا را همواره عبادت مى کردند. فرشتگان به دلیل شرایط ویژه خلقت خود بر سر دو راهى قرار نمى گرفتند که با اختیار خویش (در حالى که میل باطنى آن‏ها به جهت دیگرى تمایل داشته باشد) رضایت خداوند را انتخاب کنند. آن‏ها همواره حضور و عظمت خدا را درک مى کنند و در مقابل آن همه عظمت راهى جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستى، مى توان یک نمایش زیباتر از این را هم تصویر کرد و آن این که موجودى وجود داشته باشد که از یک طرف همانند ملائک در اوج جذبه الهى و عشق و عبادت به خدا باشد و در عین حال موانعى پیش روى او براى برگرداندن وى از مسیر عشق و عبادت قرار داشته باشد. این موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بى واسطه مى بیند و از سوى دیگر گرچه فطرت الهى او همواره در درونش وى را به سوى خوبى‏ها و پاکى‏ها دعوت مى کند ولى امیال حیوانى و شهوانى او قدرت فراوانى دارند. وى این گونه خلق شده که از یک سو با خواسته‏ها و تمایلات شهوانى و حیوانى رو به رو است و از سوى دیگر فطرت الهى اش و راهنمایى‏هاى پیامبران او را به سوى خوبى‏ها فرا مى خواند. او در عرصه‏هاى مختلف زندگى مى تواند با ایمان به خداوند و محبّت او، بر سر دو راهى‏ها عشق به خدا را انتخاب کند و مظاهر فریبنده دنیا را رها سازد. چنین صحنه هایى از محبّت و عشق انسان نظیر یوسف که در اوج جوانى و زیبایى در سخت‏ترین صحنه آزمایش خدا را رها نکرد، براى هر کسى در طول زندگى پیدا مى شود. همواره چنین صحنه‏هایى در طول تاریخ حیات بشرى تکرار مى شود.
اگر خداوند زمینه پدید آمدن چنین صحنه‏هاى زیبایى از تجلّى محبّت و عشق مخلوقات خویش را که با اختیار کامل به سوى او مى آیند فراهم نمى کرد باز جهان کامل‏ترین و زیباترین بود؟ آیا در علم و قدرت و فیض و «جود» مطلق خداوند که اقتضاى آفرینش بهترین و زیباترین صورت آفرینش را دارد، تردید نمى بود؟ آیا جاى این سؤال از خدا باقى نمى ماند که قدرت و علم و فیض تو مطلق بود، پس چرا زیباترین جهان را خلق نکردى؟! پس از خدا، خلقتى چنین لازم و ضرورى است وگرنه خداوند نیازى به آزمون و عبادت انسان‏ها ندارد. اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف نهایى شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد متوجه انسان است و نیازى را از خدا بر طرف نمى کند زیرا اصولاً ذات الهى بى نیاز مطلق است.
پى نوشت‏ها:
۱. ص (۳۸) آیه ۲۷.
۲. الملک (۶۷) آیه ۲.
۳. الذاریات (۵۱) آیه ۵۶.

سلام.من یه آدم گناهکارم سر تا پا گناه.میخام حرف بزنم لطفا گوش کنید.زیاد به عقب برنمیگردم.چند سال قبل سوم دبیرستان بودم،نماز نمیخوندم تا اون موقع،انباریمون یه قفلی داشت،من قفل رو باز کردم،همزمان با باز شدن قفل یه حسی بهم دست داد که نماز بخونم،و از اون ظهر تا امروز که ۹ سال میگذره سعی کدم نمازامو بخونم اول وقت،هر چند نماز قضا دارم.خلاصه،یه دختر درس خون با آرزوی قبولی تو دانشگاه تهران و سال بعد تهران قبول شدم.بعد از تموم شدن لیسانسم پدرم مریض شد،سرتون رو درد نمیارم،فقط میگم بابامو خدا برگردوند بهمون.و من تو همون سال دوباره کنکور دادم برای فوق لیانس و دوباره تهران قبول شدم.تو سالهای که تهران بودم اتفاقای متفاوتی برام افتاد که خدا مراقبم بود.خیلی هم مراقبم بود.با همه گناه های که کردم آبرومو نبرد و دستمو گرف،سالای آخر درسم نماز شب میخوندم و نماز حاجت و خلاصه خیلی حالم خوب بود.یه درخواست داشتم از خدا برای فراموش کردن کسی،خدا بازم کمک کرد.اما یه امتحان گرفت ازم و رد شدم.با اینکه تو امتحان رد شدم بازم دستمو گرفت و نزاشت غرق بشم.اما من،ناشکرو و متوقع.تو کانالای تلگرام تو روه های مذهبی عضو بودم و صلوات و ذکر میفرستادم و حال میکردم.و یه خاسته از خدا داشتم،حالا خدا خاستمو نمیده به هر عنوانی ،من بنای سرکشی گذاشتم،تو همین گروه های که گفتم عضو بودم
ذکر برمیداشتم،تو ی دفترچه یاد داشت مینوشتم تعدادشونو که یادم نره،میتونم بگم ذکر زیاد میگفتم،خلاصه خدا خاسته های جدیدمو اجابت نکرد و نمیکنه هر چند یه سری مقدماتشو فراهم کرده،اما منه سرکش و پست،با خدا دعوا میکردم گاهی دعوا میکردم گاهی حالم خوب بود از داشتنش،میگفتم خدا خودتو ازم نگیر،یه بار دفترچه یادداشتی که توش تعداد ذکر مینوشتمو پاره کردم از سر حرص.خلاصه خیلی بدم.الانم یه ماهه نه ذکر یمیگم ن چیزی ن دعایی میکنم نمازو میخونم و سجاده رو جمع میکنم.گاهی میگم شاید خدا میگه با اندازه کافی به من حال داده و دیگه نمیخا گوش کنه،اما بعدش میگم مثه ادما نیس که حساب کتاب کنه رحمتشو،خلاصه تا دیشب که بهش گفتم ازش بدم میاد.با اینکه هر کی شرایطمو از بیرون ببینه میگه چه غصه ای داری؟خدا دیگه دوسم نداره؟؟؟من چیکار کنم؟؟؟؟؟لطفا نزارید خدا رو از دست بدم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

شاید مسلمان شدن و برگزیدن دین اسلام به صورت شناسنامه ای باشد. اما بر کسی پوشیده نیست که اعتقادات قلبی چیز دیگری است و هر کس به دل رجوع کند و اعتقاداتش را مروری نماید، می تواند به پاسخ این سؤال دست یابد که من مسلمان شناسنامه ای هستم و یا این اسلام در وجودم رخنه کرده است؟

بر همین مبنا می توان به این نتیجه رسید که آیا ما خدا را دوست داریم و یا نداریم؟ طبیعتاً انسانی که نماز می خواند، به احترام خداوند روزه می گیرد و به اعتقادات قلباً توجه دارد، حتی اگر نواقصی در دین داشته باشد اما تلاشش در مسیر بهتر شدن باشد، خداوند را دوست دارد.

در سوره ی مائده آیه ۵۴ خداوند می فرماید:

یا أیها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه...

خدا چه کسانی را دوست دارد؟ شبی که پیامبر به معراج رفت خدا به پیامبر فرمود: من محبتم را شامل چهار گروه می کنم: کسانی که بخاطر خدا باهم دوست هستند، کسانی که به یکدیگر مهر بورزند و به یکدیگر کمک کنند(فردی به پیامبر گفت که من چکار کنم که خدا مرا دوست داشته باشد؟ پیامبر گفت: خدا کسی را دوست دارد که برای مردم نافع تر باشد.)،کسانی که بخاطر من پیوند دارند و کسانی که بر من توکل می کنند.
خدا انسانهای پاکیزه ،متقین ،صابرین ،محسنین و... را دوست دارد. اگر ما بخواهیم خدا ما را دوست داشته باشد باید ببینم که خدا چه کارهایی را دوست دارد که ما آنرا انجام بدهیم. یک آقا چه جوری خانمش را دوست دارد؟ اگرخانم همان کارهایی که شوهرش دوست دارد انجام بدهد، شوهرش او را دوست خواهد داشت. مثلا آقایی نظم و ادب را دوست دارد ولی خانم بی نظم و بی ادب است. پس نظم و ادب ،ملاک دوستی می شود. ما باید ببینیم که خدا چه کسی را دوست دارد. روایت داریم : خدا فردی را دوست دارد که با حیا، بردبار،باعفت و با مناعت طبع باشد. روایت داریم :کسانی که نماز را خوب ادا می کنند،خدا آنها را دوست دارد. روایت داریم : خدا کسانی را دوست دارد که عبادت ها را زیبا انجام می دهند. اگر من خدا را دوست دارم باید نمازم را اول وقت و با حال بخوانم. اگر شما خدا را دوست داشته باشید خدا هم شما را دوست دارد. فرزند(حسینعلی راشد)ملا عباس تربتی کتابی بنام فضیلت های فراموش شده نوشته است که در مورد خصوصیات پدرشان است. فرد عامی به ایشان می گوید که ما پیامبر را ندیده ایم ولی او با همین ویژگی ها بوده است .ایشان خیلی متواضع بودند و گفتند: ما هم پیامبر را ندیده ایم ولی اگر پیامبر را هم می دیدیم فکر نمی کنم ویژگی های بیشتری از شما داشتند .او خیلی مراعات می کرده است.

می گویند: امام سجاد(ع) نمازمی خواند و خانه آتش گرفت ولی امام متوجه نشد،مردم می گویند: ما هم نماز می خوانیم و هم خانه را مدیریت می کنیم. آیت الله اراکی می فرمود: استاد من آیت الله خوانساری می فرمود که من وقتی نماز می خوانم، رخ به رخ خدا نماز می خوانم .
ویژگی دوم این قوم این است که اینها در مقابل مومنین متواضع هستند. خدا انسانهای متکبر را دوست ندارد .حضرت امیر می فرماید: تواضع کارهای خوب دیگر را آشکار می کند ولی تکبر کارهای زشت دیگر را آشکارمی کند. یک کارگر ساده تواضع ظاهری دارد ولی بعضی شعل ها تکبر آفرین است مثلا وزارت یا عالم بودن است یا شهرت داشتن، اینها تکبر می آورد. مسئولین باید تواضع را رعایت کنند تا در مقابل مردم جاذبه داشته باشند. تواضع باعث محبویت در دلها می شود. ابهت و اقتدار با تواضع فرق دارد.
وقتی امام سجاد(ع) به کوچه می آمد کوچه راهبندان می شد زیرا ایشان خیلی ابهت داشتند . امام حسن(ع) سوار مرکب بود و فردی به او گفت که در شما کِبر می بیینم ولی امام فرمود: این که تو می بینی عزت است.
رضا شاه عده ای را مامور کرده بود که بگویند :مرگ بر مدرس، درود بر رضا شاه .مدرس روی بالکنی رفت و گفت: مرگ بر شاه ،درود برمدرس و بخاطراُبهت ایشان، همه این شعار را تکرار کردند. در اُبهت،خدا انسان را بالا می برد ولی در تواضع ما نباید خودمان را بگیریم.

موفق باشید.

سلام
پدرم بیش از ۴۰ روزه که بر اثر بیماری سرطان فوت کردن،یک هفته آخر که حال خوبی نداشت و همش روی تخت خوابیده بود. الان هم هر وقت تو خواب میبینمش حالت مریض و افتاده داره یا سرم بهش وصله یا خوابیده است و میدونم مریضه. حالا می خوام بدونم این خواب ها به خاطر پیش زمینه ذهنی ماست که این اواخر ایشان را به این حالت میدیدیم یا پیغام خاصی داره. فامیل های دورتر که خوابشو دیدن گفتن خوب بوده ولی مامانم و خودم و همسرم و.. حالت بیمار دیدیمش .خیلی دلم براش تنگ شده این یک سال خیلی اذیت شد و این بیمارستان ها خیلی صبور و مهربون بود آخ هم نمیگفت با این همه درد که ما ناراحت نشیم حالا یعنی اونجا هم مریضه خیلی نگرانم چکار کنم؟؟؟؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این مرکز متکفل پاسخ به تعبیر خواب نیست، اما نکاتی را برای کسب رضایت ایشان خدمتتان تقدیم می شود:

گاهی ما می‌بینیم که بعد فوت فردی، آنچنان افراد خانواده درگیر کارها هستند که از اصل غافل شده‌اند. از چیزهایی که امواتشان در هنگام ورود به برزخ نیاز دارند غافل شده‌اند. شخص مرده هر لحظه چشم به راه است. اموات فریادهایی دارند ولی گوش افراد عادی آن‌ها را نمی‌شنود.
پیامبر فرمود : هر کدام از اموات با صدای محزون و گریه به خانواده‌هایشان فریاد می‌زنند : به ما رحم بکنید خدا به شما رحم بکند. این‌هایی که این جوری فریاد می‌زنند برادران دینی شما بودند، به آن‌ها کمک بدهید و یاد آن‌ها باشید.
قبر، حالات قبر، نکیر و منکر صبر نمی‌کنند تا مراسم سوم و هفت و چهل میت تمام بشود. همان موقع که میت را در قبر می‌گذارند و هنوز مردم در بالای قبر ایستاده‌اند، نکیر و منکر می آیند. تعبیر روایت این بود که میت هنوز صدای پای تشییع کننده‌ها را می‌شنود که نکیر و منکر می‌آیند. در چنین موقعیت حساسی میت کمک می‌خواهد. حالا چه چیزی به درد آن‌ها می‌خورد؟
پنج چیز به درد اموات می‌خورد:
۱- اینکه بعد از دفن میت تلقین بعد از دفن را بگویند و مدتی سر قبر بنشینند. البته تلقین قبل از دفن هم داریم که می‌خوانند.
وقتی تلقین بعد از دفن خوانده می‌شود نکیر و منکر می‌گویند که حجت و دلیلش را به او گفتند، پس برویم. ببینید یک تلقین بالای قبر چقدر اثر دارد. انسان نباید فقط گریه کند البته گریه تخلیه است ولی گریه به درد میت نمی‌خورد. گریه بر امام حسین (علیه السلام) و ائمه از باب دیگری است. پس اولین هدیه ای که می‌توانند به شخص متوفا بدهند بعد از دفن خواندن تلقین و نشستن و قرآن خواندن است.
۲- دومین کاری که باید انجام بدهند این است که بدهی‌های میت را بپردازند چه بدهی‌های مالی و غیر مالی. حج هم بدهی مالی و هم غیر مالی است. پس بدهی‌های میت را شروع به انجام دادن بکنند و پرداخت کنند یا خودشان این کار را بکنند یا اجیر بگیرند. برای میت ثانیه‌ها خیلی سخت می‌گذرد.
۳- سومین هدیه مستحبات است.

نیکی به پدر و مادر بعد از مرگ
از پیامبر پرسیدند که نیکی به والدین بعد از مرگ چیست؟ پیامبر فرمود : برایشان دعا بکند، طلب مغفرت برای آن‌ها بکند، عهد و وصیت میت را انجام بدهد، صله رحم با خویشاوندان آن‌ها بکند. یعنی با از دنیا رفتن کسی ارتباط فامیلی قطع نشود، اگر آن‌ها دوستی داشتند به دوست آن‌ها هم رسیدگی بکن.
۴- چهارمین هدیه این است که انسان طوری رفتار کند که برای پدر و مادر خدا بیامرزی بخرد. روایت داریم که از گناهان کبیره است که بچه‌ها کاری بکنند که برای پدر و مادر نفرین بخرند.
۵- پنجمین هدیه سر زدن به قبور آن‌ها است. وقتی اموات تازه فوت کرده‌اند بیشتر به هدیه‌ها نیاز دارند مثل شب اول قبر که بیشتر به هدیه نیاز دارند.
وقتی میت می‌بیند که کسانی سر قبر او می‌آیند بسیار خوشحال می‌شود. این خوشحالی از اُنسی است که با دوستان و آشنایان می‌گیرد و یک خوشحالی از دعایی است که سر قبر می‌کنند.

موفق باشید.

پدرم در جوانی خیلی مارا اذیت می کرد و دست بزن داشت و شکاک بود. حالا با وجودی که پیر شده از او نگهداری می کنیم و کارهایی که او برای ما انجام نداد را برایش انجام میدهیم ولی خاطرات بد گذشته خیلی آزار دهنده هستند و حالت انتقام پیدا می کنند. با این دو گانگی چه کارکنم.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در پاسخ به مطالب ذيل توجه كنيد:
۱- احترام به والدين واجب است و ما به عنوان فرزند وظيفه داريم كه به والدين خود احترام بگذاريم حال اگر پدر يا مادر خودشان حرمت خود را مي شكنند و باعث تخريب شخصيت خود مي شوند حرف ديگري است ولي در عين حال دليل بر اين نمي شود كه ما مجاز هستيم به آنها اهانت كنيم.

به قول ابن سينا اشتباه را با اشتباه نمي توان پاسخ داد.
زيرا اگر شما ۱۰۰ پاسخ اشتباه به يك اشتباه بدهيد حاصل آن مي شود ۱۰۱ اشتباه. فرض كنيد پدر شما در رفتارش كاملا در اشتباه است.
آيا برخورد متناسب با اشتباهات او اين است كه مقابله به مثل شود يعني رفتار نامناسبي با او شود؟!

۲- به نظر مي آيد راه حل اساسي اين است كه رفتارهاي گذشته او را ريشه يابي كنيد، عوامل گوناگوني ممكن است باعث بروز اين رفتارها شده باشد كه ما به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
۱- تربيت ناصحيح خانواگي؛ يعني در يك خانواده متخلق به اخلاق انساني و اسلامي رشد نكرده، طبيعي است نبايد از او انتظار داشت كه انساني با شخصيت و رفتارهاي سنجيده باشد.

۲- معاشرت با دوستان و همكاران بد؛ كه در اين صورت بايد به نحوي ارتباط او را با آنها كاهش داد و دوستان مناسب و همكاران خوب جايگزين آنها كرد.

۳- گاهي اوقات بيماري هاي جسماني يا رواني موجب اختلالات رفتاري مي شود كه در اين صورت بايد با يك روان شناس يا روان پزشك مسأله را به صورت حضوري در ميان گذاشت و با مشاوره از راه دور و از طريق پرسش و پاسخ نمي تواند مسأله را حل كرد.
۴- گاهي اوقات رفتارهاي نامناسب ديگران باعث بروز اين رفتارها مي شود.
۵- گاهي اوقات مشكلات اقتصادي و فشار گراني در بروز چنين رفتارهايي نقش دارد.
۶- بعضي از اوقات نيز برخوردهاي نسنجيده، لج بازي ها و بگو مگوهاي در خانه با او باعث چنين پرخاشگري ها مي شود. در هر حال حل مشكل وقتي ميسر است كه اول مشكل ريشه يابي شود و سپس دنبال راه كارهاي عملي براي حل آن بود.
۷-در پايان باز هم توصيه مي كنيم اگر پدر شما حريم خود را يا حريم خانواده را مي شكنند شما به خودتان حق ندهيد كه به او بي احترامي كنيد زيرا نه تنها مشكلي حل نخواهد شد بلكه حرمت شكني ها عموميت پيدا مي كند و ديگر هيچ حريمي براي خانواده باقي نخواهد ماند. در حالي كه اگر شما با صبر و تحمل اين حريم را حفظ كرديد حداقل يك پناهگاه و يك ديوار از چهارديواري حريم خانه محفوظ مانده و به همان ميزان آسيب پذيري اهل خانواده كمتر خواهد شد.
۸- بنا بر اين نفرين كردن پدر كار درستي نيست و آثار بد و نامطلوبي براي شما در پي دارد . بهتر است به جاي نفرين هدايت و عاقبت بخيري او را از خداوند طلب نماييد .
۹- نا گفته نماند كه هيچ كارو عمل خيري بي پاداش نيست و تحمل اذيت و بد زباني پدرتان موجب ترفيع درجه شما و رشد معنوي و روحي شما مي شود و اين موضوع عاملي براي تربيت روحي و معنوي شما است.

موفق باشید.

۳ ماهه که مادرم سفر کرده..سوکتش صحبتها میکرد،خندههایش بوی درد، اشکاهیش کلمه امید را معنا میکرد. قلبش به بزرگی دنیا.دستانش همیشه یاری دهنده دلشکستها و صبوریش محکمتر ازکوه.
مادرم،هم مادر بود هم پدر هم دوست هم عشق.هم امید بود هام نفس​فرشته ای بود که دنیا بدونش خیلی پوچو بی معناست.دردی که تا روز مرگم، باهاش بیدار میشم و میخوابم. همیشه به یاده همه بود.به یاد مادرم لیلا فربود قلاتی و همه مادرهای بزرگوار.

سلام و تشکر
من ۳ ماهه که مادرم دیگه نیست.حالم خیلی بده.دردی که میکشم قابل بیان نیست.دنیام خاموش شده.هر شب خوابشونو میبینم ولی انگار فقط مییان و میرن.توی خونه هسشون میکنم​.من بیشتر از خودم بیشتر از همه چیز دوستشون داشتم.دلم میخواهد بخوابم و دیگه بیدار نشم.هر روز التماسشون میکنم بیان بگن که اونجا بهتره و راحت تراز ینجا.البته موطمئنم که اگه دنیایی باشه جاشون خیلی خوبه.مامانم یک انسان شریفی بود. نه فقط به عنوان مادر.به داد همه میرسید.همیشه حق میگفتن وبا همه همدرد.
ایا مامانم منو میبینه، میدونه که من هر روزم بدتر از جهنمه؟ایا وقتی بمیرم باز میبینمشون؟ خواهش میکنم جوابمو بدید.من واقعأ بدونشون نمیتونم. ممنونتونم

تصویر پاسخگو

با سلام و تشکر از حسن اعتماد شما به شهر سوال
امیدوارم خدامادر گرامی شما رو از رحمت بی پایان خودش بهره مند کنه و در سرای برزخ جایی خیلی خیلی بهتر از این دنیا براشون آماده کرده باشه .
همچنین امیدوارم خدا به شما و سایر بازماندگانتون هم صبر بده .
خودتون خوب می دونید که عمر ما در این دنیا محدوده و دیر و زود همه ما مسافر دیار ابدی هستیم . پس بجای غصه خوردن های زیاد کاری کنید که روح مادرتون در اون دنیا از کارهای شما خوشحال باشه .
بنده به شما توصیه می کنم حتما براشون خیرات بدید . کمک به فقرا ، دستگیری از نیازمندان ، قرائت قرآن ، انجام هر کار که فکر می کنید خوبه به نیت این که ثوابش به مادرتون برسه ، اگر نماز یا روزه قضایی دارن حتما براشون انجام بدید . اگر خودتون هم نمی تونید به کسی نیابت بدید که این کار رو انجام بده .
همه این کارها هم باعث میشه خودتون احساس آرامش بیشتری کنید و هم روح مادرتون از شما شاد و خوشنود خواهد شد .
در پناه خدا

منم حسم مثل شماست . سه ماهه پدرم رو از دستدادم چهار روز قبل عروسیم .دلم می خواد برم پیشش . خیلی داغونم .

سلام و ممنون از وقت و جوابتون
من کارایی که فرمودید انجام میدم فقط گاهی شک میکنم که دنیایی بعد از این هست.
چشم من این کارهارو ادامه میدم. خداوند همه رفتگان را رحمت و بیامرزد.مادر پاک من هم
در کنار فرزند دلبندش شادو رحمت کند.
پیروزو پایدار باشید

تصویر پاسخگو

برای شما اوقات بهتری را آرزو دارم .
در مورد مسائلی هم که شک دارید می توانید با مطالعه منابع دینی و پرسش از کارشناسان مسائل مذهبی شک تان را برطرف کنید
موفق باشید

سلام و خسته نباشید
یکم سوال است که ذهن مرا مشغول کرده است.من شنیده ام که شیعیان خلود در آتش جهنم ندارند، و بسیاری از آنان با شفاعت ائمه در روز قیامت وارد بهشت می شوند. می خواهم بدانم اگر کسی از پدر و مادر مسلمان شیعه متولد شده باشد ولی در در طول عمر به تکالیف دینی اش عمل نکرده باشد آیا چنین شخصی از نجات یافتگان روز قیامت می باشد.
با تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
در آیات قرآن برای تمام اهل دوزخ وعده عذاب دائمی داده نشد وعذاب جاودان تنها برای عده­ای خاص و در آیاتی خاص بیان شده است. بنابرآیات و روایات، بعضى از گناهان مانند شرک و کفر و نفاق موجب عذاب ابدى و خلود در جهنم می شود و این در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب عذاب مى‏باشد و بعد به واسطه اعمال نیک، یا شفاعت اولیا به اذن خدا، یا لطف و فضل خداى متعال مورد بخشش واقع مى‏شود.
چندین دسته در جهنم جاوید مى‏مانند که پاره‏اى آنها عبارتند از:
۱. کسى که مؤمنى را عمداً به قتل رساند، (۱)
۲. کسى که با خدا و رسولش به مبارزه بر مى‏خیزد، (۲)
۳. کسى که خدا و رسولش را نافرمانى کند و به حدود و احکام الهى تجاوز کند، (۳)
۴. کافران و تکذیب کنندگان آیات الهى، (۴)
۵. مرتکبین گناه که آثار گناه سراسر وجودشان را گرفته باشد، (۵)
۶. مرتدى که کافر از دنیا برود.(۷)
با وجود این که براى این گونه گناهان جاودانگى در جهنم مقرّر شده است، ولى در توبه باز است و مرتکبین آن در ارتباط فردى خود با خداى رحمان، به وسیله‏ توبه مى‏توانند کاملاً پاک شوند و از عذاب نجات پیدا کنند. فقط توبه‏ کسانى پذیرفته نیست که به هنگام دیدین آثار‏ مرگ توبه کنند؛ مثل توبه‏ فرعون هنگام غرق شدن.
امّا اگر کسى بدون توبه از دنیا رفت، کافر و معاند هم نبود مثل بعضى از مسلمانان، براى همیشه در جهنم نمى‏ماند. مسلمانى که عناد ندارد بلکه اعتراف به تقصیر و گناه خود دارد، رحمت خداوند رحیم حتما شامل او هم شده و سرانجام وارد بهشت می شوند، البته هر مسلمانى به اسم مسلمان بودن، از خلود در عذاب مصون نیست؛ بلکه ممکن است شخص به ظاهرمسلمان نیز به دلیل اعمال و فجایعى که انجام داده است، در جهنم مخلّد باشد.
بنا براین اهل جهنم دو دسته هستند، بعضی برای همیشه در عذاب خواهند بود و بعضی برای مدت معینی که خداوند می­داند و به اندازه گناهانی که کرده اند. این دسته بعد از طی کردن دوران عذاب چون سایر اعمالشان خوب بوده و اعتقاد به خدا و پیامبر داشتند، مشمول رحمت الهی واقع شده و به بهشت منتقل می شود.
روایاتى در مورد خروج برخى از اهل جهنم از آن مکان وارد شده است از جمله:
- اَنس گوید: رسول خدا فرمود: مردمى از آتش خارج مى‏شوند، (۸)
- جابر گوید: رسول خدا آیه «فاما الذین شقواللّه‏» را خواند و فرمود: اگر خدا بخواهد مردم شقاوتمندى را از آتش خارج کرده و به بهشت وارد کند آن را انجام خواهد داد،(۹)
- ابى بصیر گوید: از امام باقر شنیدیم فرمود: مردمى از آتش خارج مى‏شوند... و به بهشت وارد مى‏گردند، (۱۰).
بنابراین، طول عذاب متناسب با گناهانى است که از شخص سرزده است:
الف) برخى پس از مدتى عذاب، عفو الهى شاملشان شده و به بهشت جاودان منتقل مى‏گردند.
ب) به گروهى خاص همچون کفار که با وجود دلایل روشن آیات الهى را تکذیب کردند، عذاب همیشگى و جاوید وعده داده شده است.
پی‌نوشت‌ها:
۱. نساء (۴) آیه۹۶. برخی از مفسران، خلود را در این آیات به معنای مدت طولانی تفسیر کرده‌اند، نه دائمی و همیشگی.
۲. توبه (۹)، آیه ۶۳.
۳. نساء، آیه ۱۴.
۴. بقره (۲)، آیه ۳۹؛ تغابن (۶۴)، آیه ۱۰.
۵. بقره، آیه ۸۱.
۶. بقره، آیه ۲۱۷.
۷. در این باره رجوع کنید به کتاب «گناهان کبیره» اثر شهید دستغیب.
۸. تفسیر المیزان عربى، ج ۱۱، ص ۳۹.
۹. همان.
۱۰. همان.

با سلام
خواستم بدونم که در قیامت نسبت ها برقرار است؟؟؟یعنی پدرم در آن دنیا بازم پدرم است؟؟؟
با تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
آنچه در آموزه های دینی اشاره شده این مسله با دو رویکرد مطرح است چون قیامت به طور کلی دو مرحله دارد :
یکی مرحله‌ای است که از آن به روز قیامت یاد می‌شود،
مرحله دوم مربوط به اسکان آدمیان در بهشت و جهنم است.
در مرحله اول شرایط همان است که در قرآن کریم آمده که « در آن روز هر کس از برادرش می‌گریزد و از مادر و پدرش، و از زن و فرزندانش هم می گریزد‍». (۱)
پس در روز محشر واقعا محشر ی بر پاست. هر کس به گونه‌ای گرفتار اعمال و نگران سرنوشت خود‌ است که از همه بستگانش فرار می کند. می‌خواهد آن ها را نبیند و یا نشناسد. در این مرحله عشق و علاقه های افراد نسبت به همدیگر فراموش خواهد شد و اثری هم ندارد، فقط یک عشق اثر دارد و آن همان است که حافظ شیرین سخن گفته است :
در آن غوغا که کس، کس را نپرسد من از پیر مغان منت پذیرم
مراد از پير مغان امام علی است که عشق و محبت او به داد عاشقانش می رسد. سایر عشق و پیوندها از هم گسسته خواهد شد. از این رو قرآن کریم فرمود:
«فاذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون؛ (۲) پس آن گاه که در صور دمیده شود، دیگر میان شان نسبت خویشاوندی نماند، و از حال یکدیگر نپرسیدند». در تفسیر این آیه گفته شده: مراد این است که در آن روز نسب ها خاصیتی ندارد، چون روز قیامت ظرف پاداش عمل است. همه اسباب که یکی از آن ها انساب است، از کار می افتد و اثری ندارد، از این رو از حال همدیگر نمی‌پرسد. (۳)
بنا بر این در روز محشر مرحله اول قیامت است. جایی برای آن گونه امور که در پرسش اشاره شده نیست.
اما در مرحله دوم حیات اخروی بعد از پایان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت ممکن است جای اظهار و ظهور این گونه مبحت ها و دیدار ها باشد، چون در قرآن کریم تصریح شده که در بهشت مومنان از حال همدیگر جویا
می شود: «فاقبل بعضهم علی بعض یتساءلون قال قایل منهم انی کان لی قرین؛ (۴) پس بعضی به بعضی دیگر روی آورده و از یک دیگر پرسش می کنند. یکی از آن میان می پرسد من رفیقی داشتم».
در تفسیر این آیه گفته شده:
این جمله گفتگویی را که بین اهل بهشت رخ می دهد، حکایت کرده و می فرماید: بعضی از ایشان احوال بعضی دیگر را می‌پرسند. بعضی آنچه در دنیا بر سرش آمده، برای دیگران حکایت می کند. یکی از اهل بهشت به دیگران می‌گوید: من در دنیا رفیقی داشتم که از بین مردم تنها او را انتخاب کرده بودم و او مرا رفیق خود گرفته بود. (۵)
بر اساس برخی آیات غیر از دوستان، فرزندان صالح نیز به والدین بهشتی خود ملحق می شوند:
« وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ؛ (۶) كسانى كه ايمان آوردند و فرزندان شان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندان شان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏كنيم و از (پاداش) عمل شان چيزى نمى‏كاهيم و هر كس در گرو اعمال خويش است!»
اين نيز خود يك نعمت بزرگ است كه انسان، فرزندان با ايمان و مورد علاقه‏اش را در بهشت در كنار خود ببيند، و از انس با آن ها لذت برد، بى آن كه‏ از اعمال او چيزى كاسته شود.
از تعبيرات آيه برمى‏آيد كه منظور، فرزندان بالغى است كه در مسير پدران گام برمى‏دارند، در ايمان از آن ها پيروى مى‏كنند، و از نظر مكتبى به آن ها ملحق مى‏شوند.
اين گونه افراد اگر از نظر عمل كوتاهى و تقصيراتى داشته باشند، خداوند به احترام پدران صالح، آن ها را مى‏بخشد و ترفيع مقام مى‏دهد، و اين موهبتى است بزرگ براى پدران و فرزندان. (۷)
اصل این ارتباط و شناسایی و دیدار وجود دارد ،به شرطی که افراد و بستگان اهل بهشت بوده و در مرتبه ای باشند که امکان ملاقات بین آن ها بر قرار باشد . طبیعی است که ملاقات ها خود یکی از بهترین نعمت های بهشتی برای بهشتیان است که به طور طبیعی از آن ها دریغ نمی شود .

پی‌نوشت‌ها:
۱. عبس (۸۰) آیه ۳۴ و ۳۵ .
۲. واقعه (۵۶) آیه ۲۵.
۳. سید محمد حسین طباطبایی ، المیزان ، نشر جامعه مدرسین قم، ۱۳۷۸ ش، ج ۱۵ ،ص ۹۸- ۹۹.
۴. صافات (۳۷) آیه ۵۰-۵۱.
۵. المیزان، همان ،ج ۱۷ ص ۲۰۷- ۲۰۸.
۶. طور (۵۲) آیه ۲۱.
۷. ناصر مکارم ، تفسير نمونه، ج‏۲۲، ص ۴۲۹ ، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا.

سلام منم پدرمو ۱۲روزه از دست دادم تحملش خیلی خیلی سخته برای شادی روح پدرم و همه پدران از دست رفته صلوات

من موضوعات بالارو ن قبول دارم ن رد میکنم / فقط یقین دارم ک خدا ایقد وحشتناک و ترسناک و دل سنگ و خودخواه نیس / خدا هیچوقت بندهایی ک خودش اونارو افریده عذاب نمیده جز ی عده خیلی خیلی کم و خاص / مرگ اصلا ترسناک نیس چون خدامون خیلیییییی مهربون وبخشندس / خدا موقعی ک انسان رو افرید ب خودش تبریک گفت/ حالا سوال من اینکه با این توضیحات واقعا عذابی بعد از مرگ وجودداره؟؟؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در این باره باید یک نگاه جامعتر داشت در ابتدا باید گفت : چنان که شما نیز اشاره نموده اید بی تردید خداوند کمال و جمال مطلق و شایسته‌ ترین موجودی است که انسان باید به او محبت بورزد، و او را دوست داشته باشد. خدا موجب ترس نیست‌، اما این که می‌گویند از خدا باید ترسید، و ترس از او، یکی از صفات مؤمنان شمرده شده ‌(۱) به چه معناست ؟
منشأ و سرچشمه ترس‌ می تواند دو چیز باشد :
۱. گاهی ترس به خاطر وظایف و مسئولیت‌هایی است که بر دوش دارد و ممکن است در انجام آن کوتاهی نماید، در نتیجه در محکمه عدل الهی نتواند از عهده پاسخ برآید و به خاطر کوتاهی در انجام وظیفه و یا عدم رعایت حقوق دیگران مجازات شود و یا مقامش نزد محبوب کم گردد . ترس از گناهان خود است. حضرت علی(ع) در این زمینه می‏فرماید: «ولا یخافنّ الا ذنبه (۲)؛ هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش» .
بنابراین ترس از خدا ‌، ترس از عدالت اوست‌‌ . در منابع دینی در مورد خداوند آمده : «یا من لا یخاف إلاّ عدله‌ ؛(۳) ای کسی که غیر از عدلش ترسی از او نیست » و یا «جللت ان یخاف منک إلاّ العدل‌(۴)؛ منزهی از این که از تو ترسی باشد جز از ناحیه عدالتت‌ ». همان گونه که مجرم از دیدن قاضی عادل بر خود می‌لرزد و از شنیدن نام دادگاه وحشت می‌کند، در حالی که بی گناه ترس و وحشتی ندارد. عدالت نیز به نوبة خود ترس آور نیست. انسانی که از عدالت می‌ترسد ، از خودش می‌ترسد که در گذشته خطایی مرتکب شده‌، و یا می‌ترسد که در آینده از حدود خود به حقوق دیگران تجاوز نماید، و گرفتار عواقب و آثار آن گردد. ترس از نفس سرکش است که انسان را گرفتار کرده و یا ممکن است گرفتار نماید. نفس سرکش باید انسان از آن بترسد. مواظب باشد، به دامش نیفتد.
ترس از جایگاه خداوند و نه از خود او در تعبیری از قرآن آمده :و امّا من خاف مقام ربّه؛ پس آن که بیم داشت از مقام پروردگارش (۵) ؛ مفسران درباره این که منظور از مقام چیست، چهار احتمال داده‏اند:
أ) مواقف قیامت،
ب) خوف از علم خداوند: مراقبت دائمی او نسبت به همه انسان‏ها که هیچ چیز از او پوشیده نیست.
ج) ترس از خدا ،نه به خاطر آتش دوزخ و خوف از فوت لذت‏های نفسانی در بهشت (طمع نسبت به نعیم بهشتی) بلکه تنها به خاطر مقام پروردگار و جلال و عظمت او.
د) مقام عدالت . خوف از عدالت به خوف از کوتاهی و قصور اعمال باز می ­گردد. (۶)
۲. گاهی ترس به خاطر درک عظمت مقام‌، و توجه به وجود بی‌انتها و پرمهابت پروردگار است‌.
گاه می‌شود انسان به دیدن شخص بزرگی که از هر نظر شایسته عنوان عظمت است می‌رود. دیدار کننده گاهی چنان تحت تأثیر مقام پرعظمت او قرار می‌گیرد که احساس وحشت درون قلب خویش می‌نماید، تا آن جا که به هنگام سخن گفتن لکنت زبان پیدا می‌کند، حتی گاهی حرف خود را فراموش می‌کند، هر چند آن شخص بزرگ نهایت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافی نیز از این شخص سرنزده است‌. این نوع ترس بازتاب و عکس‌العمل درک عظمت است‌. این حالت جز برای کسانی که واقف به عظمت ذاک پاک و مقام کبریایی پروردگارند و لذت قرب او را چشیده‌اند، حاصل نمی‌شود.قرآن مجید این حالت را مخصوص بندگان عالم و آگاه دانسته : «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّه‌َ مِن‌ْ عِبَادِه‌ِ الْعُلَمَـََّؤُا(۷)؛ از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او خشیت دارند». این نوع ترس مولود سیر آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت و حکمت پروردگار است‌.
ترس از خدا چه به معنای اول و چه دوم مهم ترین عامل ذکر و توجه مطلق نسبت به خداوند و دستور و جایگاه او و امور مرتبط با این حقایق در وجود انسان است . به همین جهت مقام خشیت وخوف الهی یکی از ارزشمند ترین جلوه های مقابله با غفلت ها و انحرافات و لغزش های دنیوی است. در عین حال خوف و خشیت به همراه درک حقیقت آن ، لذتی درونی و معنوی را در وجود انسان متجلی می سازد .
لذت همراه با این ترس همانند لذت حضور در برابر بزرگ ترین شخصیت عالم است که در عین فشار ،مقام حضور و اضطراب ناشی از آن هیچ گاه از یاد فرد خارج نشده ،همواره به عنوان زیباترین لحظه زندگی او به یاد خواهد ماند؛ نه تنها خوف وخشیت مذموم و ناراحت کننده و نشان سرخوردگی و دوری نیست بلکه عامل نزدیکی ، محبت بیشتر و تضمین کننده سعادت و رستگاری در آخرت و نجات از هراس آینده نزدیک است .
اگر انسانی در مقابل عظمت و بزرگی خدا از یک سو و کوتاهی‏ها و گناهان خود از سوی دیگر، به خشیت الهی نرسید و خضوع و خوف به معنای درست کلمه در وجود او حاکم نشد، به دنبال برطرف کردن کاستی ها و توبه نخواهد رفت . در قیامت در شرایطی نابسامان و بسیار خوفناک قرار خواهد گرفت که هول و هراس آن هزاران بار بیش از خوف و خشیت در برابر خداوند است .

پی نوشت‏ها:
۱. نهج البلاغه، حکمت ۸۲.
۲. فاطر (۳۵) آیه ۲۶.
۳. مفاتیح الجنان دعای جوشن کبیر.
۴. همان ، دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام.
۵. نازعات (۷۹) آیه ۴۱.
۶. ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۱۶.
۷. فاطر،آیه۲۸.

باسلام وعرض خسته نباشید
پسری داشتم که سنش ۴سال و ده ماه ونیم بود وخودم تک پسر خانواده ام بودم وموقعی که سنم ۱۵ساله بودم یعنی ۲۳ سال پیش پدرم فوت کرد بعد که ازدواج کردم خداوند ۲دختربهم داد وبعداز ۹سال که قسمت شد حج عمره بریم خانمم پسرم راحدود۴.۵ ماهه حامله بود ونامش را درمسجد رسول الله نیت کردیم اگر پسر شد سیدامیرمحمد بذاریم ومن هم چون تنهایی زیاد کشیده بودم دوست داشتم پسر باشد وخدا هم لطف کرد خیلی زیاد به انداره ای که ازجانم هم زیاد دوست داشتم ولی ۴۵روز پیش به علت نامعلومی درصورتی که شبش با خودم پارک رفتیم وازمن هم تقاضایی که کر دوآنهم ۳بار که حرم بریم ونیمه شب جمعه بود نرفتم وگفتم صبح میبرم واو گفت من دیگر نمیام خودت تنهایی میری برای اولین بار بود که او این حرف را زد گفتم ناراحتی گفت نه.صب ح دخترم فریاد زد بابا امیرمحمد نفس نمی کشدلباش ساه شده مرده من اورا برداشتم دیدم بدنش داغ است که مادر زنم اورا زمن گرفت وومن خودم توان نداشتم بالاخره بعداز ده روز که درکما بود فوت کرد .دیگر قرارندارم بطوریکه شبها خواب ندارم دیگر دنیا برام تاریک وراضی به ماندن نیستم درفاغ پسر م چه کنم چون دوتایی بهم اززمان تولدش وابسته هم شده بودیم.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،

داغ عزیز تجربه ای است که زندگی هر کسی را می تواند تغییر دهد. بااینکه عزداری فرایندی طبیعی در زندگی انسانهاست اما اکثر ما نمی توانیم به تنهایی با آن کنار بیاییم. دیگران هم معمولاً نمی توانند کمک خوبی برای ما باشند چون در آن موقعیت احساس راحتی نمی کنند و نمی خواهند که اوضاع را بدتر کنند. در زیر نشان می دهیم که چطور بعضی از طبیعی ترین تصورات ما باعث سخت تر شدن فرایند بهبودی مان می شود.

واقعاً کسی برای بیرون ریختن غم از دست دادن عزیزان کاری نمی تواند انجام دهد اما نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، می تواند به شما برای کنار آمدن با این مشکل فوق العاده دردناک کمک کند.

۱) خیلی ها نمی دانند به فرد داغدیده چه باید بگویند. واکنش افراد به مرگ متفاوت است. بعضی افراد خیلی حرف می زنند، بعضی ها خیلی کم حرف می زنند و یا حرف های نادرست می زنند. بعضی وقت ها وقتی کودکی فوت می کند، به والدین داغدیده او برای دلداری می گویند که باز هم می توانید بچه دار شوید اما کسی که فرزندی را از دست داده باشد می داند که هیچ بچه ای را نمی توان با بچه ای دیگر جایگزین کرد. بعضی وقت ها هم افراد خوش نیت می گویند که مرگ خواست خداست و فرد متوفی الان در بهشت خداوند است. شاید این درست باشد اما احتمالاً آن چیزی نیست که آنموقع بخواهید بشنوید. سعی کنید از حرف های دیگران ناراحت نشوید و یادتان باشد که بقیه فقط قصد دلداری شما را دارند نه چیز دیگر.

۲) باید مراحل مختلف سوگواری را تجربه کنید تا بتوانید مرگ آن عزیز را بپذیرید. مهمترین مشکلاتی که افراد دچار می شوند، انکار، خشم، و تنهایی است. وقتی مرگ عزیزی ناگهانی باشد واکنش معمول عدم باور آن است. وقتی می دانید که کسی در بستر مرگ است و به اندازه کافی وقت داشته اید که خود را از لحاظ ذهنی برای مرگ آن عزیز آماده کنید، احتمالاً این مرحله که مرحله انکار است را موقع شنیدن خبر بیماری یا آسیبدیدگی او از سر گذرانیده اید. بعضی ها تصور می کنند که دیدن جسد به آنها حس نزدیکی به مرحوم را می دهد اما خیلی های دیگر از آن احساس ناراحتی می کنند. مهم است که به احساسات دیگران حساس باشید اما باید راهی را بروید که احساس می کنید برایتان بهتر است. مهم نیست که محیط و شرایطتان چطور باشد، غم و سوگواری احساسات مختلفی ایجاد می کند که همه آنها را باید قبول کنید.

۳) لازم نیست آنرا به تنهایی تجربه کنید. حتی اگر دوستان یا خانواده تان ندانند که چه باید به شما بگویند، اما مطمئناً نیتشان خیر است. گاهی اوقات فکر میکنم که در دنیای امروز به اندازه کافی به اتفاقات مهم زندگیمان توجه نداریم. به نظر می رسد که انتظار می رود که با هر اتفاقی که برایمان می افتد کنار بیاییم و از آن رد شویم. همه ما انسانهای متفاوتی هستیم. واکنش های ما به مرگ کاملاً متفاوت است. وقتی کسی قصد کمک کردن به شما را داشت، کمک او را بپذیرید. اجازه ندهید دیگران به شما بگویند که کی باید از این واقعه عبور کنید. شما تنها کسی هستید که خوب می دانید احساستان چگونه است.

۴) کاملاً طبیعی است که از دست خدا عصبانی شوید. مرگ گاهی اوقات ایمان مومن ترین افراد را هم می لرزاند. وقتی آدم ها دچار بیماری های سختی میشوند یا در سن کم فوت می کنند، گاهی اوقات از خدای خود می پرسید چرا باید اتفاقات بد برای آدم های خوب بیفتد؟ قصدمان نیست که سر این سوال بحث کنیم فقط می خواهم بگویم که چنین احساساتی کاملاً طبیعی است. باید قبل از اینکه به مرحله پذیرش برسید، مرحله انکار و خشم را پشت سر بگذارید.

۵) اگر همسرتان فوت کند، تا یکسال تغییر شگرفی صورت ندهید. روانشناسان عقیده دارند که یک سال اول پس از مرگ یکی از عزیزان سخت ترین سال است. چون در این سال مراحل مختلفی را پشت سر می گذارید و برای گرفتن تصمیمات مهم آمادگی ذهنی و حساسی ندارید. توصیه من این است که هر کاری که باید را انجام دهید اما تا می توانید از ایجاد تغییرات بزرگ در زندگیتان خودداری کنید.

۶) گاهی اوقات مرگ خانواده ها را از هم دور میکند تا نزدیک. بعد از مرگ یکی از عزیزان، اعضای خانواده احساساتشان را درون خودشان می ریزند. خیلی ها ممکن است احساس کنند که با آنها بدرفتاری شده است، تنها گذاشته شده اند، عصبانی هستند، یا دچار سوء تفاهم شوند. در اینگونه مواقع چون اکثراً هر کس به فکر نیازهای خودش است، مسائل مهم نادیده گرفته می شود. مراسم ختم زمان خوبی برای وفق دادن توقعاتتان است. شما خانواده تان را می شناسید. از آنها انتظار کاری که توان انجام آن را ندارند، نداشته باشید. اگر بحثی پیش آمد، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. معمولاً راضی کردن همه غیرممکن است.

۷) وقتی برای مرگ عزیزی سوگواری می کنید، اول به فکر مراقبت از خودتان باشید. وقتی با مرحله انکار و خشم کنار آمدید، ناراحتی و تنهایی شروع می شود. کسی ک عادت داشتید با او وقت بگذرانید دیگر پیشتان نیست. دلتنگ شدن برای آن فرد کاملاً طبیعی است. فراموش کردن اتفاق خیلی سخت است و نمی توانید به راحتی از آن عبور کنید. بلافاصله بعد از مرگ دوستان و خانواده تان دست کمک به سمتتان دراز می کنند اما با گذشت هفته ها و ماه ها خودتان را تنها می یابید. بااینکه نزدیکانتان می توانند کمکتان کنند اما بعضی کارها را باید خودتان به تنهایی انجام دهید. مهمترین کاری هم که باید انجام دهید مراقبت از خودتان است. این درست همان زمانی است که نیازهای خودتان را جلوتر از بقیه ببینید.

۸) در سوگواری درخواست کمک طبیعی است. گاهی اوقات ایمان به خدا، عشق به خانواده، و همیاری دوستان کافی نیست. بعضی وقت ها لازم می بینید با یک مشاور، روانشناس یا مربیتان صحبت کنید. مشاوره به شما برای راحت تر گذر کردن از مراحل سوگواری کمک زیادی می کند. خیلی از افراد هم با نوشتن خاطرات روزانه یا نوشتن نامه هایی به فرد مرحوم خود را خالی می کنند. هدف بیرون ریختن احساسات ناسالم است. هر کس متفاوت است و راه متفاوتی را برای این منظور انتخاب می کند.

فکر می کنم وقتی یکی از عزیزانتان ر ا از دست می دهید، باید ببینید که چطور می توانید با حفظ یاد و خاطره فرد مرحوم، دوباره به زندگی شاد سابق خود برگردید. کنار آمدن با مرگ با گذشت زمان آسانتر می شود. آخر سر به نقطه ای می رسید که از خودتان می پرسید از این تجربه چه درسی می توانید بگیرید. آماده شدن برای مرگ همیشه ممکن نیست اما وقتی به یک سن خاص می رسید باید تصمیمات مهمی در زندگیتان بگیرید. آیا وصیتی دارید؟ دوست دارید مراسم ختمتان به چه صورت باشد؟

وقتی با مرگ یکی از عزیزان دست و پنجه نرم می کنید زمان خوبی است که مرگ خودتان هم بیندیشید. کار آسانی نیست اما اگر خودتان اینکار را نکنید، کس دیگری اینکار را برایتان می کند. از دست دادن یک عزیز خیلی دشوار است اما سخت تر این است که خودش کاری برای آماده کردن خود برای آن نکرده باشد. باید همه چیز را از قبل پیشبینی کنید. اینکار باعث می شود بعد از مرگتان کار بازماندگانتان ساده تر شود.را

موفق باشید.

سلام .
ببخشید من احساس میکنم روح دخترخالم رو حس میکنم ، نمی بینم ولی تصویری به ذهنم از دخترخالم میاد و تو ذهنم باهام حرف میزنه .
یک روز هم گفت قراره یه اتفاق بدی بیوفته حتی روزش روهم گفت : گفت روز شنبه کسی می میره
و همین هم شد و روز شنبه کسی مرد .
میتونه این چیزی رو که من می بینم جن باشه و روح نباشه؟
و اینم بگم من وقتی نماز می خونم بیشتر حسش میکنمم

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در این باره باید گفت لازم است حالات و تغییرات روحی و رفتاریتان را دقیق تر و جزیی تر بر ایمان شرح دهید . به صرف ایجاد حالات ناگهانی مانند خوشی و غم بی دلیل نمی توان حکم به تاثیر پذیری خود از امور خاص داشت ؛ در عین جال مراجعه حضوری به روان پزشک یا روان شناس می تواند کمک موثری بکند.
روح انسان حقیقتی بسیار پیچیده و دارای زوایای ناشناخته بسیار است . به راحتی نمی توان در خصوص حالات گوناگونی که در این بعد عجیب وجود انسان رخ می دهد ، به شناخت کامل و جمع بندی دقیقی رسید ؛ به علاوه ویژگی های روحی در انسان های گوناگون نیز می تواند کاملا متفاوت و حتی به نوعی متضاد باشد ؛ حقیقتی به نام تسخیر شدن روح انسان در عین ابهام و اجمالی که در خود دارد ، احتمالی است که متاسفانه با داستان ها و خیالات بسیار همراه شده است .
بسیاری از امور و حالات ناشناخته که انسان ها در خود سراغ دارند ، ناشی از دگرگونی های خاص در روح انسان است که متاثر از عوامل گوناگون حتی رویدادهایی فراموش شده از گذشته های دور است که به نوعی خود را در قالب برخی حالات ناگهانی نشان می دهد ؛ به عنوان نمونه برای بسیاری از افراد این حالت رخ داده که در برخی اوقات به ناگاه احساس غم و اندوه شدید در وجود خود احساس می کنند که منشا آن را در نمی یابند ؛ البته در مواردی فرد بعد از دقت زیاد می تواند منشا حالت عارضی را یافته و با مقابله با آن در زمان کوتاهی ناراحتی به وجود آمده را برطرف نمود.
نکته دیگر این که ممکن است ذهنیت تان نسبت به دختر خاله تان موجب پیدایش چنین تصورات در شما شده باشد وخبری از جن ومانند آن نیست .

سلام وقت بخیر پدر من هم حدود بیست روزه فوت شدن . میخواستم بپرسم این تلقین بعد از دفن که نوشتید اگر بالای سر فرد دفن شده خوانده بشه اما برای قبر کناری که درحال دفنشان هستند ایا باز هم تاثیری دارد ؟ چون من بعد از دفن پدرم پیش ایشان تا غروب افتاب ماندم قران زیارت عاشورا جوشن کبیر و هر دعایی که بلد بودم خواندم اما تلقین را نمیدانستم . اما بعد از ایشان شش نفر دفن شدند که برای همه انها تلقین با صدای بلند خوانده میشد . ایا این صوت تاثیری برای پدر من هم داشته است؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
در هر حال تلقین میت از امور مستحبی است که در آستانه مرگ (حال احتضار )ودر ابتدا وانتهای دفن به انجام آن سفارش شده، حکمت آن نیز جدای از ثواب وبرکاتی که به همراه دارد، یادآوری اصول اعتقادات وباورهای اصلی دینی فرد در شرائط دشوار هنگام مرگ است که ممکن است به خاطر شدت و فشار خارج شدن روح و دشواری های مرگ فراموش شده باشد.
چنان که اشاره شد تلقین در وقت خاص باید خوانده شود . ولی اعمال دیگر که برای پدرت انجام داده اید انشاءالله برای ایشان مفید وموثر خواهد بودچون همه اعمال خیر که به نیّت اموات انجام شود (نظیر آنچه در پرسش اشاره شده) برای اموات مفید و مؤثر است. در این باره روایات فراوان نقل شده، از جمله رسول خدا(ص) فرمودند: «حضرت عیسی(ع) از کنار قبری عبور کرد، دید که صاحب قبر را عذاب می کنند، سپس در سال آینده از کنار همان قبر عبور نمود، دید که خبری از عذاب نیست، گفت: بار پروردگارا! سال قبل که از این جا عبور کردم، دیدم صاحب قبر معذّب است و در این سال دیدم عذاب از او برداشته شده، خدا خطاب به عیسی فرمود: ای روح الله! از این مرد فرزندی به مقام بلوغ رسیده، فرزند صالح و نیکو کرداری است، راهی را برای مردم استوار و هموار نمود و یتیمی را مسکن و مأوی
داد، پس من به برکت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم»(۱).
از این روایت معلوم می شود که کوچک ترین کار خیر بازماندگان برای اموات مفید و ثمر بخش است. به همین جهت در آموزه های دینی تأکید شده که برای اموات کارهای خیر انجام شود و برای آنها در ایام بزرگ دعا شود و به نیّت آنان صدقه، اطعام و ختم قراَن صورت گیرد.
پی نوشت ها:
۱. محمد حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۳، ص ۲۲۵، نشر حکمت، ۱۴۰۳ق.

سلام.. خسته نباشید خواستم بپرسم که ایا گوش دادن به غیبت بازم حرامه حتی اگه قلبا راضی نباشیم وباهاش شریک نشیم؟؟چون گاهی اوقات ادم از سر رودرواسیم شده نمیتونه بلند شه بره؟؟و یه سوال دیگم اینکه که ایا بین دمیدن صور اول وصور دوم فاصله زمانیم هست یا پشت سر هم دمیده میشن.؟ با تشکر از پیجه خوبتون

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره فراز اول پرسش تان باید گفت :
در فرض سوال باید به سخنانش گوش ندهید ، گرچه صدای او به گوش شما می خورد، ولی گوش نکنید . همین که راضی به آن نباشید و گوش نکنید، به تکلیف تان عمل کرده اید. البته لازم است بدانید در برخی موارد باید مجلس را ترک کنید، گرچه موجب ناراحتی او شود، مثلا پیش دوست تان نشسته اید و او غیبت می کند، باید مجلس را ترک کنید، گرچه بدش بیاید .
در باره فراز دوم به طور کلی باید اشاره نمود :
با استناد به قرآن، مسلم است که در عالم، تحقیقاً دو نفخه صور، اتفاق می افتد، نفخۀ اول، زمانی است که عمر دنیا تمام شده و به وسیلۀ آن تمام موجودات زندۀ از بین می روند.(۱) در نفخۀ بعد که به نفخۀ حیات مشهور است، همۀ زنده می شوند.(۲)
هر دو نفخه به طور ناگهانی اتفاق می افتد و فاصلۀ بین دو نفخه نیز، معلوم نیست. در برخی از روایات، این فاصله چهل سال ذکر شده است که معیار سنجش آن مشخص نیست.(۳)
بنابراین،با نفخ صور اول، مردم و تمام موجودات زنده از بین می روند و این اتفاقات هولناک بعد از مرگ همگانی، در جهان واقع می شود.
بعد از این نفخ است که همۀ انسان ها زنده می شوند(۴) و سراسیمه و هراسان همانند ملخ ها و پروانگان که به سرعت در هوا منتشر می شوند،(۵) با سرعت به سوی محضر الهی روانه می گردند(۶) در آن عالم حقایق آشکار می شود(۷) و بعد از رسیدگی به حال همۀ انسان ها هر کس به سوی جایگاه ابدیش، می رود.
بر اساس این آیه که فرمود:
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (۸)و در «صور» دميده مى‏شود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مى‏ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در «صور» دميده مى‏شود، ناگهان همگى به پا مى‏خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. از تعبیر ذیل آیه معلوم می شود که گویا بعد از انجام صور اول ومرگ عموم حتی اسرافیل خداوند اورا دوباره زنده نموده واو در صور می دمد تا همگان دوباره زنده شوند . (۹) پس صور دوم نیز توسط جناب اسرافیل خواهد بود .
پی نوشت ها :
۱. زمر،(۳۹) آیه ۶۸، “
۲. یس،(۳۶) آیه ۵۱، ”
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، بی تا، ج ۱۹، ص ۵۴۰ و ۵۴۲٫.
۴. کهف،(۱۸) آیه ۴۵؛ نحل،(۱۶) آیه ۷۷؛ قمر،(۵۴) آیه۵۰ .
۵. قارعه، (۱۰۱) آیه ۴؛(۵۴) آیه قمر۷.
۶. یس، (۳۶) آیه ۵۱ ؛ نباء(۷۸) آیه۱۸.
۷. ابراهیم،(۱۴) آیه ۲۱؛ الحاقه،(۶۹) آیه۱۸.
۸. زمر (۳۹) آیه ۶۵.
۹. مکارم ، تفسير نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، بی تا ، ج‏۱۹، ص ۵۴۳.

آیا بعد از مردن فرد اطلاعات او هم به عالم برزخ منتقل میشود؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره که انسان با همه خصوصیات علمی وعملی خود به برزخ منتقیل می گرد وبه طورکلی در این باه در دو بخش پاسخی تقدیم می شو.د :
۱. در بخش اول باید گفت عالم برزخ، عالمی است بین دنیا و قیامت کبری که از جهاتی به دنیا شباهت دارد و برخی ویژگی های آن مشابه قیامت است. در برزخ همانند دنیا شب و روز وجود دارد. جایگاهی موقتی است و گذرگاهی است که هیچ انسانی در آن بقا و خلود ندارد. پرونده اعمال خیر و شر انسان مسدود نمی گردد، بلکه نامه عمل همچنان گشوده است تا آثار و پیامد اعمال خوب وبدی که در دنیا انجام داده، در آن نامه درج گردد.
اگر بازماندگان هدایایی از دعا و خیرات و طلب مغفرت برای وی بفرستند و حتی ذکر خیری از وی به میان آورند، در کاهش کیفر یا افزایش ثواب و جلب رحمت و مغفرت الهی مؤثر است.(۱) بنابراین در عالم برزخ همانند دنیا، رشد و تکامل یا انحطاط و خسران وجود دارد و تداوم می یابد، اما تفاوت هایی با دنیا دارد که از این جهت مشابه قیامت کبری است. مهم ترین آن است. انسان در دنیا مختار است. راه هدایت و رشد و کمال را برگزیند و از راه تفهّم و تدبّر در آیات آفرینش (طبیعت ) و تشریع (قرآن ) بنده شاکر خدا گردد و به لوازم و اوامر و نواهی آن عمل نماید و سیره و سنت انبیا و اولیا مخصوصاً چهارده معصوم : را تابلوی راه زندگی خویش برگزیند و در گروه صالحان و مقرّبان پیشگاه ربوبی درآید، یا بنده کافر گردد و با بی توجهی و بی اعتنایی به نعمت های الهی ولوازم آن مخصوصاً نعمت (قرآن و عترت ) راه کفران را در پیش گیرد و حقایق را نادیده گیرد و راه سعادت و کمال راپشت سر اندازد و کوره راه های شقاوت و بدبختی را پیش گیرد.(۲) اما بدانیم دنیا مزرعه است.
نتیجه بحث : بدون تردید عامل برزخ جهان رکود و توقف نیست، بلکه روح و عقل انسان ها در برزخ به سوی تکامل علمی وفرهنگی و دینی در بُعد نظری حرکت می کند. بدین سان که دور هم جمع می شوند و مطالب علمی و معارف اسلامی به وسیله ارواح عالِمان و نوابغ، برای کسانی که این گونه معلومات را کسب کرده اند، مطرح می گردد. مطابق بعضی روایات، آموزش وحفظ قرآن در برزخ انجام می گیرد، زیرا ارتقا به درجات بهشت در قیامت در گرو خواندن آیات قرآن است. ملائکه می گویند:قرآن بخوان و بالا برو.(۳) کسانی که در دنیا از معلومات بی خبرند، در برزخ نیز چنین هستند. در برزخ فرصتی مساعد و طولانی برای تعلیم و تعلم وجود دارد.(۴)
اما این طور هم نیست کسانی که کار بد انجام داده باشند در آن جا امکان جبران آن را داشته باشند زیرا انسان تا در دنیا است باید کارهای خوب را انجام دهد ولی از برزخ به بعد چنین فرصتی را ندارد و در آن جا باید حساب پس دهد و جای عمل یا جبران کارهای ناشایستی که انجام داده نیست. پس وضعیت انسان ها تغییر نمی کند.
پی نوشت ها:
۱. شهید مطهری، حیات اخروی و مجموعه آثار ج ۲ ص ۵۱۹.
۲. کهف(۱۸) آیه ۲۹و الانسان (۷۶)آیه ۳.
۳. از نبی مکرّم ـ چهل حدیث، امام خمینی، ص ۲۵۹.
۴.محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص ۳۲۴.

شخص شقی و کافر گناهکار که با شیطان صفتی اموالی را اندوخته از دنیا می رود.فردی با ایمان و خیر خواه متولی اموال او می شود و به بهترین نحو خداپسندانه اموال را انفاق و خرج می کند.
آیا ثوابی به گناهکار در عالم برزخ می رسد؟
آیا از عذاب گناهکار در قیامت کاسته می شود؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود که در این مسله کافر با مسلمان گناه کار وشقی فرق دارد طبق آموزه های دینی اگر کسی از اموال خود ویا تبرعا
و یا از اموال خود شخص متوفا برای او خرج کند ویا دویون اورا بپردازد ویا واجبات مالی وغیر مالی اورا ادانمایید مثلا قضا روزه ونماز بدهد ویا حج برای او بجا آورد ومانند آن این اعمال به حساب متوفا منظور می گردد و دین او ادا می شود .
گرچه نسبت ب به گناهش اگر توبه ننموده از دنیا رفته باشد کفیر خواهد داشت .
آ طبق روایات اعمال نیک فرزندان صالح انسان در دنیا موجب تخفیف عذاب یا رفع عذاب در عالم برزخ بشود. عیسى روح الله روزی از کنار قبر عبور کرد. دید صاحب آن قبر دچار عذاب است، مدتی بعد نیز گذرش از آن جا افتاد. از عذاب او چیزی مشاهده ننمود، جریان را از خداوند پرسید،‌به او وحی شد که صاحب این قبر فرزند صالحی داشت که بر اثر عمل نیک او عذاب از پدرش برداشته شد.(۱)
در مجموع دعای خیر و طلب مغفرت بازماندگان برای اموات ممکن است موجب رفع عذاب از مردگان شود. از این رو در روایات بسیار سفارش گردیده که برای اموات طلب مغفرت شود، بنابر این جبران اعمال آدمی از رهگذر دعا و طلب مغفرت افراد زنده در دنیا ممکن است به نحوی جبران گردد.
پی‌نوشت‌ها:
۱.‌ گفتار فلسفی، معاد از دید جسم و روح، ص ۳۳۰، نشر دفتر فرهنگ اسلامی، تهران بی‌تا.

سلام . دختر ده ساله من یکماه فوت کرده ومن همیشه خودم رو سرزنش می کنم وفکر میکنم اگر شاید درمان دخترم رو جور دیگه ای انجام میدادم یا زودتر میفهمیدم دخترم نجات پیدا میکرد می خوام بدونم زمان مرگ هر کسی تعیین شده وهیچ کار دیگری از دستم بر نمیامد. از شما خواهش میکنم کامل جواب بدهید. فکر میکنم خداوند بالاترین عذاب رو برای من مادر در نظر گرفته نمیدونم چه گناهی مرتکب شدم

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تسلیت .
شما نباید خود را سرزنش نمایید بلکه باید صبر کنید چون صیر بر مصیبت ثواب دارد اما در باره پرسش تان باید گفت :
مرگ برای همه مقدر و سرنوشت همگانی است ، ولی برای هر کسی دو نوع اجل مطرح است:
یکی اجل حتمی است که آن را اجل مسّمی نیز گویند، و آن این که پایان یافتن عمر در آن زمان قطعی ‏است. (۱)حتمی گفته می‏شود، بدین خاطر که اجل آدمی در آن وقت به طور حتم و صد در صد فرا می‏رسد. مسّمی گفته شده، بدین جهت که پایان اجل در آن هنگام معین و نامیده شده است.
دوم اجل معلق است ،به این معنی که اجل مشروط است که اگر شرطش موجود شود، مرگ واقع می شود. اگر موجود نباشد، نه، در مقابل اجل حتمی که بالاخره در وقتش می‏آید.(۲)
انسان از نظر ساختمان طبیعی و ذاتی، استعداد و قابلیت بقا برای مدتی طولانی دارد، ولی در اثنای این مدت ممکن است موانعی ایجاد شود که از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد. یک چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممکن است بیست ساعت استعداد روشنایی داشته باشد، اما وزش یک باد شدید و ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن سبب می‏شود که عمر آن کوتاه گردد. در این جا اگر چراغ با هیچ مانعی برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمی خود رسیده است . اگر موانعی قبل از آن باعث خاموشی چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غیر حتمی و "معلق" می‏گوییم.
اجل هر کس از قبل طبق عملکردی که در حیات دنیوی خواهد داشت و طبق میزان رعایت نکات بهداشتی، امنیتی ، معنوی و ... ، تقدیر شده است، نه بدون در نظر گرفتن آن ها.
بنابراین اگر در تقدیر شخصی نوشته شده است که در فلان زمان و فلان مکان و فلان حالت به علت تصادف خواهد مرد، طبق میزان رعایت و عدم رعایت موارد امنیتی خود یا شخصی دیگر می باشد. معنای تقدیر همین است.
وقتی مقدمات تحقق آن عمل آماده شد و علل لازم برای وجود یک رخدادی محقق شد ، نتیجه آن مقدمات محقق خواهد شد که به این قضای الهی می گویند. همان گونه که از معنای قضا بر می آید که به معنای حکم و قطع و فیصله دادن است.
تا زمانی که عمل انسان در محدوده تقدیر است ( یعنی در محدوده آماده سازی مقدمات و رفع موانع )قابل تغییر است. انسان می تواند با جایگزین کردن عاملی به جای عامل دیگر نتیجه را تغییر دهد، ولی وقتی تمام عوامل جمع شد، دیگر نوبت قضای الهی می رسد و قابل تغییر نیست.
اگر شخصی با سرعت زیاد و بدون احتیاط رانندگی کرد و تصادف کند، تقدیر او همین است. اگر همین شخص با سرعت رانندگی و تصادف نکرد، تقدیر او باز همین است؛ بنابراین طبق آنچه ما اراده کرده و انجام می دهیم، تقدیرها رقم می خورد یا حتی تقدیرها تغییر یافته و جایگزین می شود، مانند تقدیر مرگی که با صدقه و صله رحم رفع می شود و تقدیر دیگر جای آن قرار می گیرد.
با توجه به مطالب یادشده در باره افراد مطرح شده در پرسش باید گفت :
برخی از آنان ممکن است در پی فرا رسیدن اجل حتمی شان مثلا به مسافرت مبادرت نموده اند . قضای الهی سرنوشت آن ها را آن گونه رقم زده، ولی برخی ممکن است همان سفر زمینه مرگ معلق شان را فراهم نموده باشد که اگر به آن سفر نمی رفتند، ممکن بود زنده می ماندند.

پی‌نوشت‌ها :
۱. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۷ ، ص ۱۱، نشر جامعه مدرسین قم،۱۳۸۷ش.
۲.مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج ۱، ص ۵۳۳،نشر دانش ،قم، ۱۳۷۶ ش.

با سلام و تشکر از جنابعالی.
پس با این وصف میتوان با مالی که از راه ظلم و جور بدست آمده باشد دین الهی (روزه .نمازو...)را ادا کرد؟!!!!؟

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

این حرف صحت ندارد .

سوال: شما به روح اعتقاد دارید؟
اگر آری دلایل خود را به جز نقل قول کردن از اشخاص بازگو کنید
دلایلی کاملا عقلانی و منطقی
معمولا همه ی دلایل منطقی از روی استدلالی اینچنینی بیان می شوند:
خالق این جهان ما را غبث نیافریده و قص علی هذا
سوال:
آیا واقعا تصور می کنید که خالق این جهان باید برای اثبات غیر عبث بودن آفرینشش جهان دیگری را برای ما رقم زند؟
چه لزومی به این کار وجود دارد ؟

انسان ها عاشق می شوند، و وقتی عشق خود را از دست می دهند ، در رویاهای خود از آن عشق خیالبافی می کنند
و پیش خود می گویند اگر من به فکر او هسنم، او نیز به فکر من است، حال آنکه آن شخص هرگز دیگر به شما فکر نمی کند.

مرگ میز همینگونه است، وقتی عزیزی از دست می رود، ما همانگونه فکر می کنیم، که او در جایی ( که اسم آن را در کتب خود
برزخ قرار داده ایم) وجود دارد و زندگی می کند و به فکر ما هست و ما را می بیند و فلان و فلان.

کافیست سری به کائنات بزنید، و ببینید چقدر کوچک و دور افتاده ایم در این جهان بی کران. چقدر ناچیز هستیم که صدای ما شاید
به نزدیک ترین ستاره نیز نرسد.
ذره ای در اقیانوسی پهتاور هستیم. اقیانوسی که هیچ دلیل منطقی ای به وسعت بی کرانش نمی توان پیدا کرد و اینکه چرا خالقش
آن را با این وسعت بنا ساخته ، حال در مورد یک ذره صحبت می کنیم که خالقش آن را عبث نیافریده است ؟ و چون موجوداتی خود خواه هستیم
خیال بافی می کنیم که ما باید ابدی باشیم و فنا ناپذیر باشیم
چون از مرگ می ترسیم
چون موجوداتی هستیم که همیشه به خودمون فکر می کنیم و می خواهیم این خود ( توهمی که از بودن داریم) باقی و نا فانی باشد

خوش به حال کسانی که این داستان ها را می توانند باور کنند و زندگی بی استرسی رو تجربه کنند
اما وقتی روی این مسائل غمیق می شویم می بینیم که این ها داستان های مادرانه ای است که صرفا استرس های ما را رفع می کنند
کاش خالق این اقیانوس پهناور از کهکشان ها واقعا به ذره ای ناچیز روی کره ای دور افتاده اهمیت دهد
کاش این ای کاش گفتن ها صرفا آرزوی ما انسان ها نباشد و واقعا کسی هم برای ما انسان ها اهمیتی قائل باشد
اهمیتی که ما آدم ها فقط در قتل و عارت و تجاوز هامون به دیگر کشور ها می بینیم ، اهمیتی که توهمی بیش تر از خودخواهی مان نیست

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
گرچه پرسشگر محترم سخن از روح گفته ودر وجود آن تردید نموده ولی گویا در تردید شان در عالم بعد از ونیا وحیات اخروی اسان است لذا در ابتدا به اختثصار از روح وسپس از دلایل عقلی حیات سپس سخن می نمایم :
الف _ در باره مسله روح باید گفت : بی تردید انسان از دو بعد جسم و روح تشکیل شده و روح در هیچ یک از اجزاى بدن مستقر نیست؛ بلکه امرى مجرد است و با بدن همراهى و نسبت به آن نوعى تدبیر و فرماندهى و سرپرستى دارد. همچنان که خداوند حاکم فرمانروا و مدبر هستى و جهان است؛ ولى نه به این معنا که در جایى مستقر باشد بلکه احاطه قیومى به عالم دارد.
روح نیز با بدن در مرتبه پایین‏ترى شبیه همین رابطه را دارد. بنابراین رابطه روح و بدن را هرگز از منظر فیزیولوژیک نمى‏توان نگریست؛ زیرا فیزیولوژى تنها قادر به کشف روابط اجزا و عناصر فیزیکى و بدنى است.
پس روح چیزى غیر از جسم انسان است و حیات انسان نیز به همین حقیقت وابسته است. به طورى که وقتى روح نباشد، بدن چونان لفظ بى‏معنایى خواهد بود و جسم نیز هم چون سایر جمادات خواهد گشت.
دلایل فلسفى و عقلى بسیارى بر تجرد نفس اقامه شده است که در این جا به این دلیل اکتفا مى‏کنیم که
على سینا برهانى به این کیفیت آورده: اگر انسان در جایى قرار بگیرد که توجهش به بدن جلب نشود، به طورى که از همه جهت در اعتدال باشد و هیچ عاملى نظیر گرسنگى، تشنگى، گرما، سرما و حتى وزش باد نظر او را به بدن مادى جلب نکند، اگر توجهش را به خودش متمرکز سازد، خود را مى‏یابد و مسلم این «خود» غیر از بدن است.
ب - دلایل مختلفی برای اثبات عقلی معاد وزندگی ابدی واخروی وجاودن آدمی پس از مرگ اقامه شده که در این باره به دو برهان اشاره می‌شود:
۱. برهان حکمت
اندکی تأمل در جزئیات این عالم و خط سیری که انسان در زندگی خود در پیش می‌گیرد، نشان می‌دهد که وجود عالمی دیگر در پس این دنیا، لازمه حکیمانه بودن خلقت این عالم و انسان است. اگر زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم، پوچ و بى‏معنا خواهد بود؛ درست به این مى‏ماند كه زندگى دوران جنین را بدون زندگى این دنیا فرض كنیم. اگر قانون خلقت این بود كه تمام جنین‌ها در لحظه تولد خفه مى‏شدند و مى‏مردند، چقدر دوران جنینى بى‏مفهوم جلوه مى‏كرد؟ همچنین اگر زندگى این جهان بریده از جهان دیگر تصور شود، این سر در گمى وجود خواهد داشت.
زیرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال یا كمتر و بیشتر در این دنیا در میان مشكلات دست و پا زنیم، مدتى خام و بى‏تجربه باشیم، مدتى هم به دنبال تحصیل علم و دانش باشیم و هنگامى كه از نظر معلومات به جایى رسیدیم، برف پیرى بر سر ما نشسته، تازه از خود می‌پرسیم که براى چه زندگى مى‏كنیم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشیدن چند دست لباس و خوابیدن و بیدار شدن‌هاى مكرر و ادامه دادن این برنامه خسته كننده تكرارى برای چیست؟ آیا به‌راستى این آسمان گسترده، این زمین پهناور و این همه مقدمات و مؤخرات و این همه استادان و مربیان و این همه كتابخانه‏هاى بزرگ و این ریزه‌كاری‌هایى كه در آفرینش ما و سایر موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشیدن و پوشیدن و زندگى مادى است؟ آیا این امر، با حکیم بودن خداوند و خالق این مجموعه عظیم هماهنگی دارد؟ مسلماً، خیر. حکمت خداوند می‌طلبد که حتماً در پس این عالم، عالم دیگری باشد که اعمال این دنیا و قابلیت‌هایی را که انسان در پس یک عمر زندگی کسب می‌کند، در آن سرا به کار بندد و لذت واقعی زندگی انسانی را بچشد.
قرآن مجید به همین نکته عقلی اشاره دارد که مى‏گوید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَینا لا تُرْجَعُونَ؛ (۱) آیا گمان كردید بیهوده آفریده شده‏اید و به سوى ما باز نمى‏گردید؟» با توجه به این‌که انسان دارای روح قابل بقا است و می‌تواند دارای کمالات ابدی و جاودانی گردد، آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست، اگر حیات او منحصر به حیات دنیوی محدود باشد، با حکمت الهی سازگار نخواهد بود. (۲)
با توجه به این‌که یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقا و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و رفتارهایی نظیر ترس انسان‌ها از مرگ یا تلاش برای فرار از آن، بهترین شاهد بر وجود چنین میل فطری در درون انسان‌ها است، این غریزه حُکم نیروی محرک فزاینده‌ای را دارد که او را به سوی ابدیت سوق می‌دهد و همواره بر شتاب حرکتش می‌افزاید.
اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی جز این نیست که در اوج شتاب حرکت به صخره‌ای برخورد کند و متلاشی شود، آیا ایجاد آن نیروی فزاینده با چنین غایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
با توجه به این دو مطلب، به این نتیجه می‌رسیم که می‌باید زندگی دیگری برای انسان ورای این زندگی محدود دنیوی وجود داشته باشد تا مخالف حکمت الهی نباشد. می‌توان میل فطری به جاودانگی را مقدمه دیگری قرار داد و به ضمیمه حکمت الهی، آن را برهان دیگری به حساب آورد. (۳)
۲. برهان عدالت
دلیل دیگر در این باب، برهان عدالت است. در این جهان انسان‌ها در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند. ‌از یک سو، کسانی یافت می‌شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می‌کنند. از سوی دیگر، تبهکارانی دیده می‌شوند که برای رسیدن به هوس‌های شیطانی خودشان، بدترین و زشت‌‌ترین گناهان را مرتکب می‌گردند.
اما می‌بینیم که در جهان، نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که درخور اعمال‌شان باشد، نمی‌رسند. چه بسا تبهکارانی که از نعمت‌های بیش‌تری برخوردار بوده و هستند. زندگی دنیا، ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد؛ مثلاً کسی که هزاران شخص بی‌گناه را به قتل رسانیده است، نمی‌توان او را جز یک بار قصاص کرد و سایر جنایاتش بی‌کیفر می‌ماند؛ در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچک‌ترین کار خوب یا بدی انجام می‌دهد، به نتیجه آن برسد.
پس همچنان که جهان، سرای آزمایش و تکلیف است، باید جهان دیگر باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد؛ هر فردی به آنچه شایسته است، نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. (۴)
پی‌نوشت‌‌ها:
۱. مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۱۵.
۲. ر.ک: آیت الله مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‌، دار الکتب الإسلامیه‌، تهران‌، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۸، ص ۴۸۰.
۳. ر.ک: محمد تقی مصباح، آموزش عقاید، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۱ش، ص ۳۶۴-۳۶۵.
۴. همان، ص ۳۶۶.

با سلام
چطور می شود مطلبی که خودتان گفته اید "صحت نداشته باشد؟"اگر خوب دقت کنید ملاحظه می فرمایید در پاسخ به سوال خودم این عبارات را به کار برده اید

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر

هر دو پاسخ ما درست است . با دقت بخوانید.

با سلام مجدد
فرزندی ۹ ماهه (پسر) از پدری معتاد و کاملا بی اعتقاد و خدانشناس بر جا می ماند و پدر فوت میکند.مادر با مردی معتقد خداشناس و خداترس ازدواج مجدد می کند این طفل بعد از ۴۵سال به خواست خدا تبدیل به پزشکی حاذق و با ایمان و خیرمی شود.حالا که هم پدر و هم پدر خوانده فوت کرده اند ثواب دعای خیر "خدا رحمت کند پدرت را "به چه کسی میرسد؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
پدر آن پسر که دکتر شده است همان شخصی است که از او بدنیا آمده است .
فرد دوم ( یعنی نا پدری) او که همسر دوم مادرش است پدر آن پسر محسوب نمی شود .
بلکه نا پدری اوست . در نتیجه دعای یاد شده در حق پدرش مستجاب خواهد شد وچه بسا ممکن است که خداوند بدلیل کار های نیک این پسر پدر( یعنی آن که از او بدنیا آمده ) را مورد آمرزش وبخشایش قرار دهد
بخصوص آن كه در برخي روايات اشاره هايي در اين باب آمده است؛ مثلا از رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود : روزي حضرت عيسي روح الله از مسيري عبور مي كرد و گذر او از قبري افتاد و آثار عذاب را در آن مشاهده كرد، ولي بعد از مدتي دوباره از همان جا عبور مي كرد، اثري از عذاب صاحب قبر نديد، علت را از خداوند پرسيد، به او وحي شد: «يا روح الله ! انه ادرك له ولد صالح فاصلح طريقا و آوي يتيما فغفرت له بما عمل ابنه؛ (۱) يعني از او فرزند صالحي بجاي مانده بود، فرزند در اين مدت راهي را براي آسايش رهگذران اصلاح نمود و يتيمي را پناه داد و من گناه پدر او را بر اثر عمل فرزند نيكوكارش بخشيدم ».
از اين گونه آموزه ها بدست مي آيد كه:
چه بسا ممكن است يك عمل نيكي كه فردي به نيت اموات انجام مي دهد، سبب آمرزش و نجات هميشگي اموات بشود و اثر و بركت آن عمل همواره زمينه شادي روح او را فراهم سازد.
پي نوشت:
۱. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ج۲ ، ص ۷۳۰ ،نشردار الاسوه للطباعه و النشر، تهران ۱۴۲۲ ق.

با سلام
آیا به نظر شما عادلانه است که ناپدری انرژی سرمایه و عمر خود را در راه هدایت و به بار نشستن این پسر با جان و دل هزینه کند و ثمرش به پدری آنچنانی برسد؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
کمک وتلاش های که نا پدری برای تربیت آن بچه انجام داده از سوی خداوند اجر و پاداش داده می شود .
ولی این بدان معنا نیست که رابطه فرزندی آن بچه با پدرش نا دیده گرفته شود .
به گفته شاعر :
جهان مانند چشم وخال وابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست .
نباید بخل نمود هر کدام در جای خود قرار دارد واز خزانه غیبی الهی چیزی کم نمی شود که به پدر وناپدری هر دو عنایت نماید .

با سلام
آیا آفرینش روح و جسم انسان همزمان واقع می سود یا تقدم و تاخر زمانی دارد؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
روشن است که روح بچه در چهار ماهگی در بدن او دمیده می شود .
قرآن در مقام بیان فرایند خلقت انسان فرمود:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛(۱)
به یقین انسان را از عصاره‏اى از گل آفریدیم، سپس او را به صورت نطفه‏اى در جایگاهى استوار قرار دادیم، آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایى ساختیم. بعد استخوان ها را با گوشتى پوشانیدیم. آن گاه جنین را در آفرینشى دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».
اما در نگاه دیگر باید گفت : درباره روح به طور کلی سه دیدگاه عمده وجود دارد:
افلاطون و پیروان مکتب فلسفی او معتقدند که روح قدیم است و هزاران سال پیش از خلقت اجساد خلق شده ،بعد هر کدام در بدن فردی خاص وارد شده است.
حکمای مشاء بر آنند که روح حادث است و همزمان با خلقت بدن ،نفسی مجردی آفریده می‌شود و چون مرغی در قفس بدن قرار می‌گیرد.
اما صدرالمتألّهین معتقد است که روح جسمانیت الحدوث است ؛یعنی نه قدیم بوده و نه همزمان با خلقت بدن به عنوان موجود مجرد آفریده می‌شود، بلکه در ابتدا، وجود ، از عصاره ماده بر اثر تکامل و حرکت جوهری رشد می‌کند و به تدریج به صورت روح مجرد در می‌آید، سپس مبدأ و خاستگاه روح ماده است و به تدریج به تجرد می‌رسد.(۲) خلاصه صدر المتألهین معتقد است سیر خلقت و فرایند آفرینش انسان نظریه «جسمانیت الحدوث و روحانیة البقاء» بودن روح را تأکید می‌کند،‌یعنی روح در آغاز پیدایش جسمانی خاستگاه مادی دارد ،ولی به تدریج تکامل یافته و مجرد می‌شود.
صدرا معتقد است «ثمّ أنشأناهُ خلقاً آخر» در آیه نشانه آن است که آدمی پس از مراحل پیشین و تکمیل مرتبه بدنی بالاخره خلقتی تازه‌ای یافت و روح او آفریده شد. او می‌گوید این آیه مرا به نظریة جدید و متفاوت از آنچه پیشینیان در باب روح گفته‌اند، راهنمایی نمود.
بنابر این بر اساس دید افلاطون و مشاء روح موجود مجرد و به اصطلاح از عالم بالا است . بوعلی سینا درباره هبوط و نزول روح گفته است:
هبطت إلیک من المحلّ الأرفع ** ورقاء ذات تعزّز وتمنع(۳)
از جایگاه بلند و بس رفیع به سوی تو فرود آمد، کبوتری نیرومند و خویشتن‌دار.
ولی این طور نبود که بر اساس درخواست خود زندگی در عالم خاکی را برگزیده باشد، چون موجود مجرد هرگز داوطلب زندگی در عالم نازل و خاکی نمی‌شود، ولی خالق هستی آن را ملزم کرد که به عنوان خلیفه الهی در زمین مدتی زندگی کند.
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ** چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم(۴)
بنابر این همان طور که مرغ بلند پرواز ، زندگی در قفس را داوطلبانه برنمی‌گزیند بلکه او را ملزم به زندگی در آن قفس می‌کند، روح آدمی نیز داوطلب زندگی در قفس بدن نخواهد بود بلکه خالق او، او را ملزم می‌کند تا مدتی در قفس بدن زندگی کند و از طریق آن و با استفاده از آن به کمال لایق خود برسد. ولی صدرالمتالهین نظر متفاوت دارد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. مؤمنون (۲۳) آیه ۱۲ ـ ۱۴.
۲. اسرار الحکم، ص ۳۵۴، نشر مطبوعات دینی، قم ۱۳۸۳.
۳. همان، ص ۳۵۸.
۴. همان، ص ۳۵۶.

نظرات