جوانان و نوجوانان

برای درمان همجنس‌گرایی چه باید کرد؟

همجنس‌گرایی

شهر سوال ـ پسری ۲۰ ساله هستم، از بچگی شاهد دعواهای پدر و مادرم بودم و این باعث شد گوشه گیر و تنها باشم و بعد از سن بلوغ با خودم عهد کردم که ازدواج نکنم. با خودم کاری کردم که از جنس مخالف متنفر بشم. و بالعکس خودم را به سوی همجنسگرایی سوق دادم، و بعد از چند سال دیگر کاملا باور کردم که من همجنسگرا هستم.

آیا سایتی را برای ازدواج موقت سراغ دارید؟

شهر سوال ـ پسری هستم ۲۳ ساله و مذهبی که میخواهم ازدواج موقت کنم. ولی بخاطر عقایدی که دارم حتی نمیتوانم به یک جنس مخالف سلام کنم. از یک طرف در آتش شهوت دارم میسوزم. از نظر روحی هم که خرابم. لطفا راهنمایی کنید که چیکار کنم؟ چطور میتوانم شخص خوبی رو پیدا کنم. ایا شما سایتی را میتوانید به من معرفی کنید؟

پسری هستم شاگرد ممتاز اما بخاطر علاقه به همکلاسی‌ام فکر و ذهنم همیشه مشغول است، لطفا کمک کنید؟

قلب

شهر سوال ـ سلام اگر لطف کرده چند دقیقه ای به حرف‌هایم گوش دهید تا زنده‌ام مدیون شما خواهم بود. خواهش می کنم به این پرسش من جواب دهید من پسری هستم که مانند شما دچار احساس وابستگی به دوست خود که پسر است شده ام، اوراخیلی دوست دارم فکر کنم او نیز همینطور باشد. اگر با کسی صمیمی می شود خیلی عذاب میکشم، هر روز از خدا میخواهم به من کمک کند یا مرا از شرّ این حس خلاص کند. من شاگرد ممتاز با معدل بیست وراهنمایی هستم به خاطر او کم کم تضعیفی در درس‌هایم ای دیده میشود خواهش میکنم به من بگوئید چکار کنم؟

خانمی مطلقه هستم و امیال جنسی خسته‌ام کرده، چگونه خودارضایی را ترک کنم؟

جاده

شهر سوال ـ خانمی ۳۵ ساله‌ام وتجربه ازدواج ناموفق در حد عقد را دارم. متاسفانه امیال شهوانی دست از سرم بر نمیدارد امکان ازدواج مجدد هم برایم پیش نیامده وبا وضعیت کنونی جامعه بعید میدانم پیش بیاد. نزدیک دوران قاعدگی که می‌شوم میل جنسی ام آزارم میده تا جایی که عقلم زایل شده ودست به خود ارضایی میزنم. هر دفعه توبه می‌کنم ولی دوباره ماه بعد به این عمل دست میزنم. البته نسبت به قبل کمتر شده و فقط نزدیک دوران قاعدگی این عمل را انجام میدهم ...خسته شدم هزار بار از خدا کمک خواستم ولی باز... .

چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟

غروب

شهر سوال ـ ۲۱ سال سن دارم به خاطر چهره‌ی زشتم از جامعه گریزانم. چون هر جا میروم مسخره‌ام میکنند. به خاطر چهره‌ی زشتم از زندگی خیری ندیدم ولی همیشه خدا را شکر میکنم که بدن سالمی دارم. سوالی در ذهنم است که عدالت خدا در رابطه با چهره کجاست؟ چرا یکی مثل من باید زشت آفریده شود و یکی دیگه خوشگل!؟ این چه عدالتی است؟ چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟

از اینکه دختر هستم متنفرم، چگونه خودم را قانع کنم؟

شهر سوال ـ از اینکه دختر هستم متنفرم و با خود می گویم چرا من باید دختر باشم که این همه عذاب بکشم و محدودیت داشته باشم همیشه از اینکه دختر هستم احساس بدی دارم و نا امید هستم دیگران می گویند تو مشکل شخصیتی و هویتی داری ولی من ذاتا از اینکه دختر هستم راضی هستم ولی مشکلاتی مانند منتظر خواستگار بودن و... که جامعه برای دختران ایجاد می کند باعث دید منفی من شده چگونه خودم را قانع کنم؟

برای کنترل فکر یا کنترل نگاه در صورتی که عادت شده چه باید کرد؟

نگاه نامحرم

شهر سوال ـ خصوصیت بارز ما انسانها، اراده و اختیار ماست. ضمن اینکه توانائیهای نهفته در وجود انسان تا اندازه زیاد است که برای آن کنه و مرزی نیست. بر این مبناست که از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرمودند " اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی عالم الاکبر" ؛ آیا گمان می بری که تو جرمی ناچیز هستی در حالیکه دنیای بزرگتر در تو جای گرفته است.

چه کنم با دیدن همجنس و غیرهمجنس تحریک نشوم؟

وسواس

شهر سوال ـ پسری ۱۷ ساله ام. و انسانی کاملا مقید و مذهبی. مدتی است که از وسواس های فکری رنج می برم. از وقتی که به بعضی از احکام از جمله اینکه نگاه کردن به همجنس با لذت حرام است اطلاع یافته ام، باعث مشغول شدن فکرم و تحریک جنسی من در مواجهه با پسرها شده است اما این را باید بگویم که تا قبل از آن اینطور نبودم.

چگونه با خاطره تلخی که از فریب افکار شیطانی مردی بوجود آمده کنار بیایم؟

فریب

شهر سوال ـ یک سال پیش در محیط کار فریب افکار شیطانی مردی را خوردم که خود را عاشق پیشه و قصدش را ازدواج عنوان کرد. بعد از شش ماه رابطه تلفنی و بازی دادن احساسات و باورم متوجه شدم با دختران وزنان زیادی حتی در حد رابطه نامشروع ارتباط داشته است. من که تا به حال به کسی دل نبسته بودم این اتفاق سخت ترین و دردآورترین اتفاق زندگی ام بود.

برای کاهش وابستگی به همکلاسی‌ام چه پیشنهادی دارید؟

همکلاسی

شهر سوال ـ عاشق دختری تیزهوش و بسیار زیبا در مدرسه شده‌ام که یک سال از من بزرگتر است و با اینکه این موضوع را می‌داند ولی توجهی به بنده ندارد. و بخاطر او شب و روز فکرم مشغول است. هر چه تلاش می‌کنم از ذهنم دور کنم نمی‌شود. لطفا راهنمایی نمائید.