آیا قبل از این كه ما آفریده شویم، زندگی میكردیم؟

، زندگی

زندگی قبل از آفرینش قابل تصور نیست، انسان از لحظه ای كه آفریده شد موجود شد و قبل از آفرینش وجودی نداشت تا بخواهد در دنیا زندگی كند. پس زندگی مخصوص بعد از آفرینش است و قبل آن انسان در حدی نبوده که  قابل توجه باشد:

«هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَكُنْ شَیْئاً مَذْكُوراً؛[انسان/۱] هرآینه بر انسان مدتى از زمان گذشت و او چیزى در خور ذكر نبود.»

و اگر منظور مطالبی است که درباره عالم ذر بیان می شود، توجه شما را به توضیحات ذیل جلب می کنم.
خدای متعال می فرماید:
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ؛[الأعراف:۱۷۲] و(به خاطر بیاور) زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را بر خودشان گواه ساخت ؛ (و فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى ‏دهیم. (خدا چنین كرد تا مبادا) روز رستاخیز بگویید: ما از این، غافل بودیم.»

درباره این عالم نظرات مختلفی است که مطابق یکی از آن ها، عالم ذر، همراه و همزمان با همین عالم است و مفسران زیادی نیز همین مطلب را طرح کرده اند:
« منظور از این عالم و این پیمان همان" عالم استعدادها" و" پیمان فطرت" و تكوین و آفرینش است، به این ترتیب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سر الهى به صورت یك حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یك حقیقت خودآگاه!.
بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوین و آفرینش است و پاسخى كه آنها داده ‏اند نیز به همین زبان است. اینگونه تعبیرها در گفتگوهاى روزانه نیز كم نیست مثلا مى‏ گوئیم:" رنگ رخساره خبر مى‏ دهد از سر درون" یا مى‏گوئیم:" چشمان به هم ریخته او مى‏گوید دیشب به خواب نرفته است".»[۱]

علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان توضیحات بسیار مبسوطی در این زمینه بیان کرده اند. و تقدم زمانی عالم ذر بر این زندگی دنیایی را نفی کرده اند: كلام چیزى است كه كشف از منویات كند، و در خداى تعالى فعل او است كه كشف از مقاصد او مى‏ كند، و فعل او همان ایجاد است.[۲] در معنایى كه ما از آیه شریفه و از سایر آیات فهمیدیم تقدم زمانى نیست، نشاتى است كه به حسب زمان هیچ انفكاك و جدایى از نشات دنیوى ندارد، بلكه با آن و محیط به آن است.[۳]

برای توضیح بیشتر در این باره به ترجمه تفسیر المیزان ج ۸، صفحه ۴۰۰ به بعد مراجعه شود.

[۱]. تفسیر نمونه، ج‏۷، ص: ۷.
[۲]. ترجمه المیزان، ج‏۸، ص: ۴۰۲.
[۳]. ترجمه المیزان، ج‏۸، ص: ۴۱۸.

نظرات