خرافات یعنی چه؟

خرافات

«خرافه» یعنى، چیزى كه فاقد سند و مدرك باشد و مردم بدون هیچ اصل و ریشه‏اى بدان معتقد باشند.
درباره سرچشمه و خاستگاه خرافات، دیدگاه های بسیار متنوعی وجود دارد؛ از جمله كسانی كه بسیار درباره خرافات سخن گفته اند روان شناسان هستند، برخی از آنها براین نظرند كه منشأ خرافات اشتباهات است، و برخی دیگر ناهشیار یا ناخودآگاه بودن را منشأ خرافات می پندارند، و برخی دیگر پاسخ های شرطی را خاستگاه آن می دانند. اما تحلیل های جامعه شناختی نیز جایگاه خاص خود را دارد، برخی خرافات را پدیده های اجتماعی می دانند. نرسیدن به تصمیم قاطع از راه های معمولی، در زمان های حساس، یا در امور مهم یا نسبتاً مهم نیز زمینه می شود كه برای رسیدن به قطعیت به خرافات پناهنده شوند. البته شكی نیست كه شیوه تفكر نیز می تواند خاستگاه مهمی برای پدیدآیی خرافات باشد. یكی از عوامل پدید آمدن خرافات، نداشتن درك درستی از علیت است؛ خرافات در روان افراد جوانه می زند، و سپس در جامعه  گسترش می یابد و به صورت عناصری از فرهنگ، رفتار اجتماعی را شكل می دهند و روان و تفكر انسان با آنها درگیر می شود.

شیوه غلط تفکر و تحلیل عامیانه پدیده ها و علت تراشی ها به جای علت یابی درباره پدیده های طبیعی و فوق طبیعی، سبب اعتقاد به اموری می شود كه برتمام گستره باورها و برنامه های زندگی برخی انسان ها سایه می افكند. و آنها را مبتلا به خرافات می کند. از نظر قرآن، جهل، تقلید كوركورانه، تفكر نكردن، و پیروی از خواسته های نفس از عوامل جدی خرافات است.
اما باید پذیرفت كه هیچ بذری در زمین نامساعد نخواهد رویید. فطرت، طبیعت و امور شبه غریزی در انسان، زمینه اصلی ظهور خرافات است. شاید این سوال پیش آید که فطرت چرا؟ فطرت به عنوان سرچشمه ناب ترین و اصیل ترین باورها، نمی تواند و نباید زمینه رشد آلایش ها و ویروس های خرافات باشد.

اما همین سرچشمه نیز ممكن است گل آلوده شده جان انسان را به آلودگی شرك آمیزترین و خرافی ترین باورها مبتلا كند. مثلاً فطرت انسان او را به سمت پرستش نیرویی برتر راهنمایی می كند كه یكتا و مدیر و مدبّر است، و قدرتی فراتر از آن وجود ندارد. ولی همین احساس نیاز جدی به پرستش زمینه آن شد كه برخی از انسان ها و اجتماعات، ماه، خورشید، دریا و یا انسان های فانی یا برخی از پدیده های مصنوع دست خود انسان را به عنوان معبود جا بزنند. مانند كودكی كه به طور غریزی پستان پرشیر را می مكد، اما نیاز به مكیدن، او را دچار فرعی به نام پستانك می سازد. فطرت خداجویی انسان نیز او را به سوی پرستش بر می انگیزاند، اما انحراف اجتماعی و راهنمایان نادان یا متجاهل، به جای اینكه پستان حقیقت را به دهان او بگذارند، پستانك خرافات را در دهان او نهاده او را ساكت می كنند.

دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره دلیل گرایش به خرافاتی چون فال میگوید: انسان هر وقت مستاصل میشود یعنی زمان هایی که هدف دارد اما ابزار رسیدن به هدفش را مهیا نمیبیند به کارهایی از این دست گرایش پیدا میکند.
دیدگاه دکتر مقدم را روانشناسان نیز تایید میکنند. از نظر روانشناسان ناکامی و شکست، فرد را به سوی خرافات می کشاند. دکتر منصور محمدی روانشناس میگوید: شرایط زندگی برای آدمها دشوار شده و از این رو برخی از آدمها برای کاهش دردها تخلیه بار روانی و غلبه بر یاس و ناامیدی به فال و پیش گویی رو می آورند به امید اینکه شرایط آتی را مناسب تر بیابند و به آن دلخوش شوند.

نظرات