چرا امام علی(ع) بعض از فرزندان خود را به نام خلفا نامید؟

امام علی(ع)

قبل از بیان توضیحاتی مفصل در مورد نامگذاری فرزندان امام علی(علیه السلام)، باید توجه کرد که:

اولاً: اسامی خلفا در زمان حضرت علی(علیه السلام) از جمله اسامی متداولی بوده كه در آن زمان استفاده می شده، بنابراین، نام یكی از خلفا توسط علی(علیه السلام) برای یكی از فرزندان دلیل بر تأیید آن خلیفه نمی‏شود.

ثانیاً، وجود تنفر از بعضی اسامی در اثر مرور زمان به وجود آمده است؛ به این معنی كه در آن زمانی كه از این اسامی استفاده می‏شد چنین تلقی نبود و كسی از این نوع اسامی نفرتی نداشت.

اما فرزندان امام علی(ع) که هم نام خلفا بودند:


عمر بن علی
در نامگذاری فرزند امیرمومنان علی(علیه السلام) به نام «عمر» هیچ اختلافی بین مورخین دیده نمی‌شود و جای هیچ تردیدی نیست، اما سوال اصلی اینجاست كه انگیزه این نامگذاری چه بوده است. پیروان مكتب خلفا این نامگذاری را نشان دهنده محبت اهل بیت نسبت به خلفا می دانند، در حالیكه اسناد معتبر تاریخی وجود چنین رابطه دوستانه‌ای را به شدت انكار می‌كنند.
مسلم بن حجاج نیشابوری در كتاب معروف خود «صحیح» نقل می كند: خلیفه دوم در حضور افرادی چون عثمان و عبدالرحمان بن عوف و ... خطاب به عباس عبدالمطلب و امیرمومنان علی (علیه السلام) می گوید:
«ابوبكر از دنیا رفت و من جانشین پیامبر و ابوبكر می‌باشم پس شما دو نفر مرا دروغ گو، گناهكار ، حیله گر و خائن می دانید.»[۱]

آنچه بیان شد تنها یك نمونه از روابط امیرمومنان علی(علیه السلام) با خلیفه دوم بود، البته نمونه های بیشتری وجود دارد كه تدبر در آن ما را به این نتیجه می رساند كه دلیل این نامگذاری چیز دیگری است و رابطه دوستانه‌ای بین امیرمومنان علی (علیه السلام) و خلیفه دوم وجود نداشته است.
مدارك معتبر تاریخی قضاوت در این موضوع را برای ما آسان می كند، كه ما تنها به ذكر دو نمونه اكتفا می‌كنیم:
بلاذری مورخ مشهور اهل سنت در كتاب انساب الاشراف خود می نویسد «عمر بن خطاب، عمر بن علی را به اسم خود نام نهاد.»[۲]
ابن حجر عسقلانی در كتاب «تهذیب التهذیب» سخن بلاذری را تایید كرده و می‌گوید: ‌«هنگامیكه از «صهبا بنت ربیعه» فرزند پسری برای امیرمومنان علی (علیه السلام) متولد شد عمر بن خطاب نام این فرزند را «عمر» نامید.»[۳]



شاید سوال شود كه تغییر نام یك فرد چندان هم ساده نمی‌باشد و چطور می توان پذیرفت كه خلیفه دوم نام خود را بر فرزند امیرمومنان علی(علیه السلام) بگذارد و نام اصلی ایشان از خاطرها پاك شود؟

باید گفت این كار عمر در موارد زیادی انجام شده به عنوان نمونه:
ابن اثیر جزری در «اسد الغابه» می نویسد : «عبدالرحمن در دامان عمر بزرگ شد و اسم او ابراهیم بود ، پس عمر اسم او را تغییر داد همان زمانی كه اسم افرادی كه به نام‌های پیامبران خوانده می‌شدند را تغییر می‌داد، او را عبدالرحمان نامید: ونشأ عبد الرحمن فی حجر عمر وكان اسمه إبراهیم فغیر عمر اسمه لما غیر أسماء من تسمى بالأنبیاء وسما عبد الرحمن»[۴]

شاید كسی در مقام پاسخ بگوید امیرمومنان می‌توانست با این عمل خلیفه دوم مخالف كند و نام دلخواه خود را برای فرزندش انتخاب كند؟!!! در پاسخ به این سوال باید اولاً به اهمیت این مساله اندیشید و ثانیاً به حاکم بودن عمر دقت کرد و ثالثا به رفتار شناسی خلیفه دوم توجه کرد:
طبری در كتاب تاریخ خود می نویسد: «او اولین كسی بود كه شلاق در دست گرفت.»[۵]

ابن جوزی از ابن عباس نقل می كند: «من برای پرسیدن یك سوال از عمر ، دو سال صبر كردم، مانع پرسیدن من، ترس از عمر بود.»[۶]
ابن حزم اندلسی می گوید : «خشونت عمر به حدی رسید كه ابن عباس در زمان او ، جرات ابراز حكم شرعی ارث را نداشت و وقتی بعد از مرگ عمر بر خلاف نظر وی در زمینه ارث سخن گفت و به او اعتراض شد كه چرا در زمان عمر نمی گفتی پاسخ داد به خدا قسم از او می ترسیدم.»[۷]
و ... . 
همین برخوردها را می توان به عنوان مانعی بر سر راه اعتراضات نسبت به عمل خلیفه (در مورد تغییر نام) به شمار آورد. که می توانست یک مساله ساده را به امری با هزینه بسیار تبدیل کند.

ابوبكر بن علی

ابوبكر كنیه است و نام نیست و همین دلیل كافی است كه نشان دهد این نامگذاری دلیلی بر روابط دوستانه بین خلیفه اول و امیرمومنان علی (علیه السلام)‌ نیست. زیرا در میان عرب دلایل متعددی برای انتخاب كنیه یك فرد وجود دارد برای مثال رایج بودن همراهی یك كنیه با یك اسم در یك مقطع خاص زمانی و یا مطلوب بودن این همراهی در نظر اطرافیان آن فرد. از این رو شناسایی «نامِ» ابوبكر بن علی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
در حقیقت در اینكه نام اصلی ابوبكر بن علی چه بوده است بین مورخین اختلاف نظر است، برخی مانند احمد خوارزمی می‌گویند نامش «عبدالله» می‌باشد، برخی دیگر مانند مسعودی می‌گویند نامش «محمد» می‌باشد،‌ گروهی دیگر مانند مقریزی می‌گویند نامش «عبدالرحمان» می‌باشد و دسته‌ای هم مانند ابوالفرج اصفهانی بر این باورند كه نام او نامشخص است.
اما به قرائنی كه ما به دلیل طولانی نشدن مطلب، از ذكر آنها خودداری می كنیم، دیدگاه اول درست بوده و «نامِ» ابوبكر بن علی «عبدالله» می‌باشد.
همانطور كه ذكر شد یكی از رایج ترین دلایل انتخاب یك كنیه، همراهی عرفی آن با یك اسم معین و یا مطلوبیت این همراهی نزد مردمان یك عصر خاص می باشد.
پس می توان گفت كه نام عبدالله نیز پس از به خلافت رسیدن خلیفه اول(نام خلیفه اول عبدالله بن عثمان می‌باشد)، با كنیه ابوبكر قرین گردیده و به همین دلیل این كنیه از سوی اطرافیانی كه این همراهی مورد پسندشان بوده بر فرزند امیرمومنان علی(علیه السلام) اطلاق گردیده است.

ذكر این نكته حائز اهمیت است كه انتخاب كنیه برای فرزند در میان عرب در انحصار پدر نمی‌باشد و دیگران می‌توانند برای یك فرد كنیه انتخاب كنند. پس نمی‌توان به طور قاطع گفت كه امیرمومنان علی(علیه السلام) كنیه ابوبكر را برای فرزند خویش انتخاب كرده‌اند.
جهت شناخت اطرافیان امیرمومنان علی(علیه السلام) كه كنیه فرزند ایشان را ابوبكر نهادند در ابتدا باید سال تولد ابوبكر بن علی را بدانیم و سپس با رفتار اطرافیان امیرمومنان علی(علیه السلام) در آن زمان آشنا شویم.

طبق اسناد تاریخی كه سن ابوبكر بن علی را بیست و پنج سال ذكر كرده‌اند و اینكه وی در واقعه عاشورا به شهادت رسیده است می‌توان نتیجه گرفت او در سال سی و پنج هجری یعنی اولین سال خلافت ظاهری امیر مومنان علی ‌(علیه السلام) به دنیا آمده است كه حضرت در آن دوره تندترین انتقاد ها را از خلفاى پیشین داشته است.

اما برای رفتارشناسی اطرافیان امیرمومنان علی (علیه السلام) در آن زمان (ولادت ابوبكر بن علی) به ذكر دو نمونه اكتفا می‌كنیم:

۱) «چون خوارج از كوفه بیرون رفتند یاران علی به نزدش آمدند و با او بیعت كردند و گفتند ما دوستان دوست تو و دشمنان دشمن تو هستیم. حضرت شرط كرد كه با آنان بر سنت رسول (ص) خدا عمل كند ربیعه بن ابی شداد خثعمی كه در جنگ‌های جمل و صفین در ركابش جنگیده و پرچمدار قبیله خثعم بود نزد حضرت آمد حضرت به او گفت براساس كتاب خدا و سنت رسول خدا بیعت كن. ربیعه گفت: براساس سنت ابوبكر و عمر. حضرت به او فرمود: وای بر تو اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت رسول خدا عمل كرده باشند از حق به دور بوده‌اند. سپس ربیعه با حضرت بیعت كرد.»[۸]

۲) «اشعث بن قیس در انتخاب ابوموسی اشعری برای حكمیت به امیرمومنان علی (علیه السلام) گفت: این ابوموسی است فرستاده مردم یمن به نزد رسول خدا و متولی غنایم ابوبكر و كارگزار عمر بن خطاب.»[۹] که نشان می دهد در مردم آن زمان دو خلیفه اول چه شانی داشتند که افراد با انتساب به آنها، خود را معرفی می کردند.
اسناد تاریخی مذكور به روشنی بیانگر گرایش و علاقه جمع كثیری از اطرافیان امیرمومنان علی (علیه السلام) به خلیفه اول و دوم است.
همین برخوردها را می‌توان مانعی بر سر راه اعتراض حضرت به دخالت اطرافیانش، در مورد انتخاب كنیه برای فرزندش، به شمار آورد.
علاوه بر این اگر قرار بود كه امیر مؤمنان علیه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، ابوبکر را نام اصلى او (عبد الكعبه، عتیق، عبد الله و... با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مى‌كرد نه كنیه او!!

عثمان بن علی

اسناد و مدارك معتبر تاریخی دلیل این نامگذاری را برای ما بیان می‌كند و نشان می‌دهد هیچ رابطه‌ای میان نام خلیفه سوم (عثمان بن عَفّان) و نامگذاری فرزند امیرمومنان علی(علیه السلام) به نام «عثمان» وجود ندارد.
در تهذیب الانساب درباره مجاهدین جنگ بدر آمده است: «از جمله آنان عثمان بن مظعون می‌باشد همان كسی كه امیرمومنان علی بن ابیطالب (علیه السلام) فرزندش را به اسم او نامگذاری نمود.»[۱۰]
ابوالفرج اصفهانی از قول امیرمومنان علی (علیه السلام) نقل می‌كند: «همانا او را به اسم برادرم عثمان بن مظعون نامگذاری نمودم.»[۱۱]
 

[۱]. صحیح مسلم جز ۵ ص ۱۵۱ «فَرَأَیْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا».
[۲]. انساب الاشراف ج ۱ ص ۲۹۷ « وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علی باسمه».
[۳]. تهذیب التهذیب ج ۷ ص ۴۲۶ « أن عمر بن الخطاب سماه».
[۴]. اسد الغابه ج ۱ ص ۶۸۹.
[۵]. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام ج ۲ ص ۷۱ به نقل از تاریخ طبری ج ۴ ص ۲۰۹ و طبقات الكبری ج ۳ ص ۲۸۲.
[۶]. تاریخ عمر بن خطاب ص ۱۲۶.
[۷]. المحلی ج ۸ ص ۲۷۹ و ۲۸۰.
[۸]. الامامه و السیاسه ج ۱ ص ۱۴۶.
[۹]. الامامه و السیاسه ج ۱ ص ۱۳۰.
[۱۰]. تهذیب الانساب ص ۲۷.
[۱۱]. مقاتل الطالبین ص ۵۵ و بحار الانوار ج ۴۵ ص ۳۸.

دیدگاه‌ها

در برخي منابع نام فرزند حضرت علي عليه السلام، عمرو ذکر شده است همچنانکه مناوي در اين خصوص گويد: الشافعي في مسنده عن محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب مرسلا هو في التابعين متعدد فكان ينبغي تمييزه ... المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاى ۱۰۳۱هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج ۶ ص ۲۸۳ ، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولى، ۱۳۵۶هـ.
و يا ابن ابي شيبه در سند روايتي گويد: حدثنا خالد بن مخلد قال حدثني موسى قال أخبرني محمد بن عمرو بن علي عن علي بن أبي طالب قال أول من دفن بالبقيع عثمان بن مظعون ثم اتبعه إبراهيم بن محمد رسول الله
مصنف ابن أبي شيبة ج ۷ ص ۲۷۳
لذا احتمال تصحيف و يا تحريف در اين زمينه وجود دارد يعني نام اصلي ايشان عمرو بوده که بعدا عمر نوشته شده است

بنده شیعه هستم.اینکه با عقل و شعور انسانی به هیچ عنوان جور در نمیآید که قطعا حضرت علی نمی آمدِ نامِ قاتلِ همسرِش را بگذارد روی بچه اش،این مسائل که ربطی به امام و غیرامام که ندارد.مثلا شخصی به همسرِ شما عِناد داشتِ باشد و دستوردهندۀ قتل همسرِشما باشد،بعد اسم فرزندتون رو به اسمِ اون شخص بگذارید.اصلا نامِ "ابوبکر"در بینِ عرب هم متداول نبودِ که مثلا بگیید همه اسمِ "ابوبکر" را می گذاشتند. ولی دیگه چیکار میشه کرد تعصب مهمتر از تعقُلِ دیگه!متاسفانه یه عده از جامعه هم اصلا فکر نمی کنند در این زمینه.اینکه جلوی تعقل و فکر کردن را بگیرید می گویید چون حضرت علی امام بودِ ،اسمِ قاتلِ همسرِش را روی بچه اش گذاشتِ بخصوص اینکه نام "ابوبکر"اصلا یه اسمِ متداول در آن زمانِ هم نبودِ مثلا عثمانِ یه اسمِ عمومی بودِ ولی ابوبکر خیر.

تصویر پاسخگوی تاریخی

عرض سلام و ادب.
فرمایشات شما خیلی واضح و روشن نیست.ولی ظاهراً شما اصلاً متن اصلی را مطالعه نکرده اید.اولاً در این متن هیچ طلبی که دلالت بر تعصب کند مشاهده نمی شود.ثانیاً کجای متن گفته شده است که چون امام علی(علیه السلام) امام بوده نام قاتل همسرش را روی فرزندش گذاشته است؟؟!!!!

هیچ کسی در زمانِ پیغمبر نامِ "ابوبکر"نداشتِ فقط خلیفۀ اول بود که همه بهش می گفتَن "ابوبَکر"و این نام دیگه به اسمِ واقعی تبدیل شد.بعد از اینکه ایشون مُرد و بی شک ارتباط با نامِ خلیفۀ اول دارد. مثلا در زمانِ پیغمبر تنها کسی که "ابولهب"نام داشت،عموی پیغمبر بود حالا فرض کنید،بعدها کسی اسمِ بچه اش را "ابولهب"بگذار ایا استنباط نمی شود که این نامگذاری ارتباطی با عموی اشتِ؟!پس چرا کسی این نام را نمیذارِ؟چون دشمنِ پیغمبر بودِ. حالا در مورد نامِ "ابوبَکر"هم همینه ،چطور امام حسن و برخی از یارانِ امامان بعد از مرگِ "ابوبکر"اسم بچه هاشون رو اسمِ خلیفۀ اول گذاشتن؟!قطعا دشمنی ایی که در کتوبِ شیعی امامیه به اون حَد پر کینه و نفرَت از "ابوبکر"گفتِ شدِ،به آن حد نبودِ. اصلا به فرض "ابوبَکر"نامی بودِ چرا منبری ها و آخوندها در محافِل علنی و عزاداری عاشورا اسمِ این فرزندِ ارشدِ امام حسن"شهید ابوبکر"را ذکر نمی کنند یا خاطره ایی ازش نمی گویند. نگویید که سانسور نمی کنند که با واقعیت تطابق ندارد.خودِ امام حسن گذاشتن"ابوبَکر"شما چرا سانسور می کنید،خدای نکرده امام حسن متوجه نبودند با اینکه خودِ شما مدعی هستید که "علمِ غیب" و "معصوم"بودند،حتی زیارتنامه ایی که از امام هادی است،باز فرزندِ امام حسن را با نام"ابوبَکر بن حسن"یاد کردِ،بعد حالا شماها بیشتر متوجه می شوید.

تصویر پاسخگوی تاریخی

با عرض سلام و ادب.
شما ظاهراً متن را خوب مطالعه نکرده اید.در ابتدای متن بیان شد که:
اولاً: اسامی خلفا در زمان حضرت علی(علیه السلام) از جمله اسامی متداولی بوده كه در آن زمان استفاده می شده، بنابراین، نام یكی از خلفا توسط علی(علیه السلام) برای یكی از فرزندان دلیل بر تأیید آن خلیفه نمی‏شود.ابن حجر عسقلانی در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابة» نام ۲۱ نفر از صحابه را می‌آورد كه اسم آن‌ها «عمر» بوده است .و همچنین نام ۲۶ نفر از اصحاب را میآورد که به نام «عثمان» بوده است !

ثانیاً، وجود تنفر از بعضی اسامی در اثر مرور زمان به وجود آمده است؛ به این معنی كه در آن زمانی كه از این اسامی استفاده می‏شد چنین تلقی نبود و كسی از این نوع اسامی نفرتی نداشت.

علاوه بر این شما از این نکته مهم غفلت کرده اید که:
ابوبکر اسم نیست ! بلکه کنیه است و کنیه نامی است كه خود شخص با توجه به وقایعى كه در زندگی‌اش اتفاق مى‌افتاد كنیه‌اش را انتخاب مى‌كرد نه والدین !!

و اگر قرار بود كه امیر مؤمنان علیه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الكعبه، عتیق، عبد الله و... با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مى‌كرد نه از كنیه او.

نکته مهم این است که:
بر فرض بپذیریم امام علی(علیه السلام) و یا دیگر ائمه(علیهم السلام) برای فرزندانشان نامهایی همچون عمر و عثمان و ... انتخاب می کردند،شما بر اساس کدام مستندات با اطمینان می گویید این نامگذاری بخاطر دوستی با خلفا بوده است،در حالی که اولاً این اسامی اختصاص به خلفا نداشت.ثانیاً در برخی موارد خود امام علی(علیه السلام) علت انتخاب نام عثمان برای فرزندشان را ذکر کرده اند: ابوالفرج اصفهانی از قول امیرمومنان علی (علیه السلام) نقل می‌كند: «همانا او را به اسم برادرم عثمان بن مظعون نامگذاری نمودم.» ثالثاً ظلم و جنایتی که خلفا در حق اهل بیت(علیهم السلام) کرده اند،به اندازه ای بزرگ و ننگین است که با این ترفندها نمی توان آن ننگ را شست یا کمرنگ کرد.
آنچه مسلم و قطعی است این است که هیچ یک از این نامها دلالت بر وجود دوستی و محبت بین اهل بیت(علیهم السلام) و خلفای غاصب خلافت ندارد.

سلام خدمت همگان. اصلا با عقل جور نمیاد که آدم بره اسم یا به قول شما کنیه قاتل همسرش رو بزاره رو فرزندش. یا حتی اجازه بده فرزندش از این اسمها یا کنیه ها استفاده کنه. مگر در سه حالت۱- یا این قضیه شهادت در اصل کذب است۲- یا حضرت علی توانای کنترل فرزندانش رو نداشته که این با قدرت حضرت علی که امیر مومنین بوده همخوانی نداره- ۳- یا اینکه تعصب کورکورانه ما اجازه تحقیق و تاریخ خوندن و حتی منطق رو از ما ایرانیه گرفته در کل من نمیدونم حضرت علی خودشون چرا قاتل حضرت فاطمه رو قصاص نکرده که الان ما ایرانیها رو به جون هم انداخته والا این چه کاریه

تصویر شهرسوال

با سلام.
مشکل اصلي شکل گرفتن این سوال برای شما اين است که تصور مي کنيد همه چي با عقل قابل درک و فهم مي باشد.قطعاً عقل انسان از درک و فهم خيلي از مسائل عاجز و ناتوان است.
شمايي که تصور مي کنيد تعصبات کورکورانه مانع رسيدن به حقايق شده است،اگر اهل مطالعه محققانه و دور از تعصبات کورکورانه باشيد،مطمئن باشيد با مراجعه به منابع تاريخي کاملاً به اين حقيقت و واقعيت تلخ تاريخ اسلام پي خواهيد برد که جنايتي که برخي به اصطلاح صحابه و بزرگان اهل سنت مرتکب شده اند،اصلا جاي شک و ترديد ندارد چه برسد به انکار.اينکه کسي به بافته هاي ذهني و استناد به عقل بدنبال ايجاد شک و ترديد و يا انکار اين واقعيت تلخ باشد خوب بيانگر تعصب کورکورانه ا ياست که مانع تلاش براي يافتن حقيقت و مهمتر از آن مانع اعتراف به حق و حقيقت مي شود.
چند نکته را از معتبرترين منابع اهل سنت عرض مي کنم تا کسي که گرفتار تعصبات کورکورانه و جهل و جهالت نيست،بداند حقيقت چيست:
غضب فاطمه (سلام الله عليها) بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخاري در صحيح ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه (سلام الله عليها) بر ابوبكر، سخن گفته است.

در كتاب أبواب الخمس، مي نويسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتي تُوُفِّيَتْ : فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وي روي گردان شد و اين ناراحتي ادامه داشت تا از دنيا رفت.(البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۳، ص ۱۱۲۶، ح۲۹۲۶، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.)

در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث ۳۹۹۸ مي گويد:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علي أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتي تُوُفِّيَتْ : فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وي سخن نگفت تا ازدنيا رفت.(البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۵۴۹، ح۳۹۹۸، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.)

در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث ۶۳۴۶ مي نويسد:

ابوبکر چکاري کرده بود که طبق تصريح معتبرترين منبع اهل سنت،حضرت زهرا(سلام الله عليها) از او ناراحت و غضبناک بود؟! ابوبکر جز غصب فدک و دستور حمله به خانه حضرت زهرا(سلام الله عليها) چه جنايت ديگري انجام داده بود که سبب شد بانوي دو سرا تا آخر عمر از او غضبناک باشد؟!

مورد بعدي پشيماني خليفه ابوبکر از انجام هجوم است که طبري و ذهبي و غيره از ابوبکر روايت کرده‌اند که هنگام مرگش گفت من بر چيزي افسوس نمي‌خورم مگر براي سه کاري که مرتکب شده‌ام. تا آنجا که گفت: اي کاش خانه فاطمه (سلام‌الله‌عليها) را نگشوده بودم، اگرچه هم براي جنگ بسته شده بود. اين روايت در تاريخ طبري جلد ۲، صفحه ۶۱۹، تاريخ الاسلام ذهبي، جلد ۳، صفحه ۱۱۸ و در المعجم الکبير طبراني جلد اول صفحه ۶۲ و مجمع الزوائد هيثمي، جلد ۵ صفحه ۲۰۲ ذکر شده است.
چرا يک عده بخاطر تعصبات کورکورانه و جهل و ناداني،حاضر نيستند تصريحات معتبرترين منابع اهل سنت را مبني بر جنايتي که بزرگان اهل سنت مرتکب شده اند را ببينند و چرا اين تعصبات جاهلانه به آنها اجازه نمي دهد کمي در مورد واقعيتهاي تاريخي مطالعه دقيق و منصفانه داشته باشند؟!
آنهايي که بخاطر تعصبات کورکورانه چشمشان را بر حقايق بسته اند،ايرانيان و محققان و عالمان ايراني نيستند،بلکه کساني هستند که مي دانند انتشار و بيان اين حقايق چه ننگي براي برخي از بزرگان اهل سنت را آشکار خواهد کرد.

نظرات