چه فرقه هایی در زمان امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) ظهور یافتند؟

امام سجاد(ع)؛ در سال ۳۸ ق. در شهر مدینه به دنیا آمد و در سال ۹۵ درگذشت. عمر آن‌حضرت ۵۷ سال بود[۱] که حدود ۳۴ سال از عمر شریفشان، امامت مسلمانان را بر عهده داشت‏.[۲]
امام باقر(ع)؛ در روز جمعه اول ماه رجب سال ۵۷ ق در شهر مدینه متولد شد،[۳] و در سال ۱۱۴ق به شهادت رسید و در هنگام وفات ۵۷ سال از عمر شریفشان می‌گذشت.[۴]

لذا ایام حیات آن ‌بزرگواران از سال ۳۸ هجری آغاز و در سال ۱۱۴ هجری به پایان رسید. در این ایام چندین فرقه ‌انشعابی در میان شیعه به وجود آمد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱. زیدیّه‏
زیدیّه، فرقه‌اى از مسلمانان است،[۵] که خود را پیرو زید بن علىّ بن الحسین می‌دانند. داستان زید و خروج او چنین است: در سال ۱۲۱ یا ۱۲۲ ق، زید بن على به شام رفت. پس از آن بعضى از اهل کوفه با وى بیعت کردند و زید با والى کوفه جنگ کرد و شهید شد. پس از شهادت زید و یحیى، گروهى پدید آمدند که خود را پیرو زید به حساب می‌آوردند و به فرقه زیدیّه مشهور شدند. خود زیدیه بعدها به هشت فرقه جارودیه،[۶] مرئیه، ابرقیه، یعقوبیه،[۷] عقبیه، ابتریه،[۸] جریریه،[۹] و یمانیه منشعب شدند.[۱۰]

۲. کیسانیّه
پیروان «مختار بن ابوعبیده ثقفى» را «کیسانیّه» می‌گویند، چون «کیسان» لقب مختار بوده است.[۱۱] بر اساس برخی گزارش‌ها کیسانیه قائل به امامت محمد بن حنفیه بودند و بر این باورند که او همان مهدى موعود(ع) است که روزى ظهور می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد.[۱۲] دلیل آنها بر این مسئله این است که امام علی(ع) پرچم را در بصره به دست او داده است.[۱۳] این فرقه به طور کلی منقرض شدند و کسى از آنها باقی نمانده است.[۱۴]

۳. بیانیه‏
آنان از فرقه‌های غالی شیعه و پیروان «بیان بن سمعان تمیمى نهدى» بودند که ادعای نبوت ‏کرد. وی معتقد به تناسخ و رجعت بود و در آغاز خود را جانشین ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه می‌دانست. بیان بن سمعان به طریق غلوّ بود، و حضرت على(ع) را خدا شمرد. وی از معاصرین حضرت سجاد(ع) و امام باقر(ع) بود و در سال ۱۱۹ هـ.ق به قتل رسید.[۱۵]

۴. منصوریه
پیروان «ابومنصور عجلى» بودند که معاصر امام باقر(ع) بود و از غالیان شیعه به شمار می‌رفت. این فرقه را «کسفیه» نیز گفته‌اند؛[۱۶] زیرا ابو منصور می‌گفت: من همان پاره ابرى هستم که خداوند فرو افتادن آن‌را از آسمان وعده داد :«وَ إِنْ یَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْکُومٌ»[۱۷].[۱۸]

۵. مغیریه‏
پیروان «مغیرة بن سعید عجلى کوفى» مکنّى به ابو عبدالله بودند که در سال ۱۱۹ هـ.ق کشته شد. مغیره انتظار ظهور «محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن» را به عنوان مهدى تبلیغ می‌کرد، و در آخر کار ادعاى نبوت کرد. تا این‌که خالد بن عبدالله القسرى بر وى دست یافت و او را بر دار زد.[۱۹] امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مغیرة بن سعید را لعنت کردند.[۲۰]

۶. جناحیّه
پیروان «عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر بن ابوطالب» بودند. آنان بخشی از «مغیریه» بودند که پس از قتل محمد بن عبدالله بن الحسن از اطراف مغیره پراکنده شدند و در طلب امام، به مدینه آمدند و در آن‌جا عبدالله بن معاویه را به رهبری انتخاب کردند و گمان بردند که او بعد از على و اولادش امام است. ایشان می‌گفتند که علم در دل عبدالله بن معاویه مانند علف در صحرا می‌روید.[۲۱]
گفتنی است که امروزه غیر از «زیدیه»، دیگر فرقه‌های یاد شده، از پیروانی برخوردار نیستند.

پی نوشت:
[۱]. کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ‏۱، ص ۴۶۶، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
[۲]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏۲، ص ۱۳۸، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. البته گزارش‌های دیگری با اندک تفاوت‌هایی نیز وجود دارد.
[۳]. بعضى نیز گفته‌اند: تولد آن‌جناب روز سوم صفر بوده است. شافعی، محمد بن طلحه‏، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول‏، ص ۲۷۷، البلاغ، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۹ق؛ کاشفى سبزوارى‏، ملاحسین، روضة الشهداء، ص ۵۱۲، نوید اسلام‏، قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش؛ شبراوی، جمال الدین‏، الإتحاف بحب الأشراف‏، ص ۲۷۹، دارالکتاب، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ حسینى عاملى‏، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة علیهم السلام‏، ص ۹۳، بعثت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ قرشی، باقر شریف‏، حیاة الإمام محمد الباقر علیه السلام‏، ج ۱، ص ۲۰، دار البلاغة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
[۴]. ر.ک: «زندگی‌نامه امام باقر(ع)»، ۱۷۲۰۸.
[۵]. ر.ک: «عقاید زیدیه و حوثی‌ها»، ۶۷۹۴.
[۶]. اصحاب أبی‌جارود زیاد بن منذر عبدی.
[۷]. اصحاب یعقوب بن علی کوفی.
[۸]. اصحاب کثیر أبتر و حسن بن صالح بن یحیى.
[۹]. اصحاب سلیمان بن جریر.
[۱۰]. مسعودی، أبوالحسن على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج ‏۳، ص ۲۰۸ - ۲۰۹، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
[۱۱]. مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ‏۵، ص ۱۳۱، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
[۱۲]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق، شحادة، خلیل، ج ‏۱، ص ۲۴۸، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
[۱۳]. البدء و التاریخ، ج ‏۵، ص ۱۳۱.
[۱۴]. ر.ک: شیخ مفید، الفصول المختارة، ص ۲۹۶ به بعد، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق‏.
[۱۵]. بغدادى‏، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق‏، ص ۲۲۷، بیروت، دار الجیل، دارالافاق‏، ۱۴۰۸ق.
[۱۶]. ر.ک: سیف الدین آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین‏، ج ‏۵، ص ۵۵، قاهره، دارالکتب‏، چاپ ۱۴۲۳ق.
[۱۷]. طور، ۴۴.
[۱۸]. ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق، عکاشه، ثروت، ص ۶۲۳، قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
[۱۹]. الفرق بین الفرق، ص ۲۲۹ – ۲۳۳.
[۲۰]. مفید، محمد بن محمد، الإختصاص‏، ص ۲۰۴، قم، المؤتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق‏.
[۲۱]. الفرق بین الفرق، ص ۲۳۵.

نظرات