از کجا معلوم خالق همان الله است؟

انسان در زندگی خود مدام بر سر دو راهی قرار می گیرد و انتخاب می کند، اما برخی از این تصمیم ها، نقش کلیدی تری در زندگی انسان دارد. مثل انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب شغل و ... ، اما هیچ کدام از این تصمیم ها به اندازه انتخاب دین و آئین سرنوشت ساز نیست. چرا که آئین می تواند در شناخت ارزش ها توسط انسان تاثیر گذاشته و همه تصمیم های دیگر او را تحت شعاع قرار دهد. و به نوعی معنای امور زندگی را تغییر دهد.

از این رو انتخاب دین و آئین بسیار حساس است. و انگیزه ها در این تصمیم گیری بسیار تاثیر گذار هستند. کسانی که فکر می کنند فلان آئین، تصمیم های او را به نوعی محدود و غیر دوست داشتنی می کند، سعی می کند به جای همراهی با عقل و تصمیم گیری مبتنی بر درک، به نوعی عقل را تابع امیال خود گردانند و فهم خود را تغییر دهند. هر چند شاید تصور محدودیت و غیر محبوب بودن نیز می تواند درکی غلط و ناشی از القائات شیطانی باشد.

از این رو علیرغم عیان بودن خالق هستی بخش، انواع بیراهه ها طی می شود و عده زیادی خود را در بی راهه ها می اندازند. و برای این بیراهه ها تئوری پردازی نیز می شود که بطلان آن ها بسیار واضح است.

عده ای در حالی خالق را انکار می کنند که طبق فطرت و ذات خود، در پس هر معلولی به دنبال علت می گردندند. و از هر نظمی، ناظمی را می فهمند. (آتئیست ها)

عده ای خود را با شبهات ساخته و پرداخته شده، سرگرم نموده اند و قائل به عدم امکان درک می شوند. و سعی می کنند خود را در میانه شواهد نگاه دارند و اعلام بی موضعی کنند. در حالی که قطعا در زندگی خود ناگزیر از مبنا قرار دادن یک موضع هستند. (آگنوستیک ها)

عده ای خود را به آئین هایی سرگرم نموده اند که با دقت در آن روشن می شود هنوز مساله خالق را روشن نکرده، و بدون برداشتن گام نخست، به سراغ گام های بعدی رفته و تفسیر انسان و جهان را بدون در نظر گرفتن خالق مد نظر قرار داده اند. (آئین هایی نظیر هندویی و بودایی که جایگاه خالق در آن روشن نیست) و از جمله مواردی که باید در این دسته جای دهیم، کسانی هستند که به پرستش موش و گاو و بت و ... روی آورده اند.

عده ای نیز خدا را به انرژی کیهانی ارتباط می دهند و گویی مجموع تمام موجودات و توانایی های آنان، به معنای خدا است! حال آنکه این ادعا هرگز نمی تواند جواب سوال از خالق باشد و نشان دهد همین جهان از کجا آمده است.

عده ای نیز نمی توانند دلایل و شواهد متقن وجود خالق را انکار کنند، و به دلایلی مثل تمایل به کنار گذاشتن دین این سوال را مطرح می کنند که "از کجا معلوم خالق همان خدایی باشد که در دین شما مطرح شده است؟"

اما حقیقت در این مساله نیز واضح است:

جهانی که مشاهده می کنیم، صفات خاصی را برای خالق خود نشان می دهد و به شکل قطعی او واجد حیات و حدی عالی ای از علم و قدرت است. و با کمک تنها همین سه صفت می توان مصداق او را یافت. و مشخص است که خالقی با این اوصاف تنها در ادیان ابراهیمی دیده می شود. ضمن آنکه خالقی که در ادیان ابراهیمی معرفی شده، مورد اشاره حسی قرار نگرفته است که در صحت مصداق آن تردید کنیم. بلکه این ادیان او را به عنوان خالقی غیر قابل مشاهده معرفی می کنند که اگر چه اصل وجود او قطعی است اما درک کنه وجود او غیر ممکن است.

بنابراین همان گونه که اصل وجود خالق بسیار واضح است، مصداق خالق نیز از طریق صفات آن شناخته می شود. و اگر کسانی می خواهند با اشکال در فروعات دینی، اشکالی را متوجه مصداق خالق کنند و ادعا کنند خالق هستی چنین سخنی نمی گوید، باید درک کنند که اشکالات آنها هرگز متوجه مصداق خالق نخواهد شد. و تنها چند گزینه ممکن خواهد بود:

اینکه دین دچار تحریف یا بد فهمی قرار گرفته یا فهم بشری به خطا رفته و به دلیل عدم شناخت حقیقت، نمی تواند سخن صحیح را بپذیرد. که حل این مسائل نیز راه خود را دارد. شناخت تحریف ها و بدفهمی ها از طرق بررسی نقل های تاریخی یا متون دینی به نتیجه خواهد رسید. و کج فهمی های بشری با بررسی بیشتر، یا سکوت در موضعی که عاجز از یافتن است، به موضع گیری صحیح منتج خواهد شد.

 

 

 

کلمات کلیدی: 

نظرات