آیا شرارت ها و ظلم هایی که در دنیا وجود دارد، با رحمت و عدالت خداوند ناسازگار نیست؟

ظلم و شرارت

خداوند متعال اراده نموده تا به کمک نیروی درونی عقل و فطرت و هدایت بیرونی انبیا و امامان و هدایت های وحیانی، جلوی بروز  شرارت ها و ظلم های عالم را بگیرد، اما ضرورت داشتن حق انتخاب و آزادی برای انسان و ارزشمندی انتخاب های صحیحی که در بستر آزادی شکل می گیرد و کمالات انسانی که در نتیجه مبارزه با آن ها حاصل می شود، مانع از آن شده که خداوند در بسیاری از موارد مستقیما جلوی شرارت ها و ظلم وتعدی های بشر را بگیرد.

اما مساله ای که در باره قربانیان شرارت ها، ناشی از بی دقتی در ساختار عالم و اختیار انسان ها در رفتارهای شان و تاثیر و تاثر ناگزیری است که در زندگی افراد بشر وجود دارد. ارزش و اهمیتی که حیات اختیاری انسان و آزادی او در انتخاب گزینه های گوناگون در مسیر زندگی و رسیدن به تکامل دارد ، آن قدر والاست که تحمل انواع و اقسام ظلم ها و سوء رفتارها در کنار آن قابل تحمل است و چندان به چشم نمی آید.
در واقع هزاران هزار قربانی ظلم ها و شرارت ها را نمی توان با هدایت مختارانه و آزادانه نسل های بعدی آن ها (که در پرتو فشارها و استضعاف های پدران خود به بیداری و اندیشه و حرکت و انتخاب درست هدایت شدند و در اثر همین امر با ریشه ظلم ها و ستم ها و شرارت ها به مقابله برخاستند) مقایسه نمود.
به همین خاطر خداوند هدایت نهایی و همگانی بشر و رسیدن به زندگی سراسر امنیت و سعادت را برای آخرالزمان و پس از فدا شدن هزاران نسل از بشر مقدر نمود تا پس از تلاش های هزاران پیامبر و امام این امر به دست آخرین وصی آخرین پیامبر ، اما بعد از کمال اختیاری خود بشر حاصل گردد . خداوند می توانست از ابتدا و در زمان پیامبران نخستین به اجبار و اکراه بشر را به راه راست بکشاند . جلوی هر نوع انحراف و اشتباه و شرارات را در این مسیر بگیرد .

خداي متعال در قرآن كريم به اين مطلب تصريح مي كند: « وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثيرٍ مِنَ الْمُشْرِكينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُون» " همين گونه شركاى آنها [بتها]، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند (كودكان خود را قربانى بتها مى‏كردند، و افتخار مى‏نمودند!) سرانجام آنها را به هلاكت افكندند و آيينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا مى‏خواست، چنين نمى‏كردند (زيرا مى‏توانست جلو آنان را بگيرد ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مكن)"(۱)
اجبار بر مسير هدايت و جلوگيري از ظلم ظالم به وسيله امور غيبي منافات با سنت الهي ،‌يعني هدايت انسان از طريق اختيار دارد.

البته در این مسیر بسیاری از افراد بی گناه قربانی شدند اما همین امر مقدمه حصول نتیجه نهایی است. به علاوه از آن جا که زندگی دنیا در برابر حیات ابدی انسان در آخرت به حساب نمی آید و تنها جنبه مقدماتی برای آن زندگی و سعادت بی کران دارد ، برخی ظلم ها و فشارها در دنیا در برابر عنایات و مقامات خاصی که خداوند به این افراد تحت ظلم و فشار در آخرت می دهد، چنان جبران می شود که احدی از این امر ناراضی نباشد و خود را قربانی نداند .
بنابراين وجود اينگونه موارد نه با علم خدا و نه قدرت و نه با رحمت خدا ناسازگاري ندارد چرا كه وجود هيچ يك از آنها به معني عجز خدا از برطرف كردن و نيز راضي بودن خدا نسبت به وجود اينگونه ظلمها نمي باشد. لكن به خاطر وجود مصلحتي عظيم تر يعني به كمال رسيدن انسان به اختيار و انتخاب خود ، مانع از اين است كه خداي متعال نظم و ساختار جهان رساننده به اين هدف را دست كاري كرده و خودش هدف از خلق و آفرينش را از بين ببرد.
به بيان ديگر اشياء از نظر خوبى و بدى اگر تنها و منفرد و مستقل از اشياء ديگر در نظر گرفته شوند يك حكم دارند و اگر جزء يك نظام و به عنوان عضوى از اندام در نظر گرفته شوند حكم ديگرى پيدا مى‏كنند كه احياناً ضدّ حكم اولى است.

اگر بطور منفرد از ما بپرسند كه آيا خط راست بهتر است يا خط كج؟ ممكن است بگوييم خط راست بهتر از خط كج است. ولى اگر خط مورد سؤال، جزئى از يك مجموعه باشد، بايد در قضاوت خود، توازن مجموعه را در نظر بگيريم. در يك مجموعه بطور مطلق نه خط مستقيم پسنديده است و نه خط منحنى، چنانكه در چهره، خوب است «ابرو» منحنى باشد و بينى كشيده و مستقيم، خوب است دندان سفيد باشد و مردمك چشم مشكى يا زاغ. درست گفته آنكه گفته است:
«ابروى كج ار راست بدى كج بودى».
در يك تابلوى نقاشى حتما بايد سايه روشن‏ هاى گوناگون و رنگ‏آميزى‏هاى‏ مختلف وجود داشته باشد. در اينجا يكرنگ بودن و يكسان بودن صحيح نيست. اگر بنا شود تمام صفحه تابلو يكجور و يكنواخت باشد ديگر تابلويى وجود نخواهد داشت. وقتى كه جهان را جمعاً مورد نظر قرار دهيم ناچاريم بپذيريم كه در نظام كل و در توازن عمومى، وجود پستيها و بلنديها، فرازها و نشيبها، همواريها و ناهمواريها، تاريكيها و روشناييها، رنجها و لذّتها، موفّقيّتها و ناكاميها همه و همه لازم است.(۲) پس جهان عاري از پستي ها و بلنديها و فرازها و نشيبها و رنجها و لذتها ،‌ داراي نظام احسن نخواهد بود چراكه فايده و ثمر آن يقينا به كمال رسيدن انسان نخواهد بود.

در پايان ذكر اين نكته نيز ضروري است كه عدم برخورد خداي متعال به صورت مستقيم با اينگونه امور و شرور و ظلمها، به اين صورت كه با هر ظلمي از آسمان آتشي نازل كند و آن ظالم را در دم مجازات نمايد ويا مثلا دست ظالم را بگيرد و به اجبار نگذارد كه او ظلم كند ، منافاتي با اين مساله كه مومنين و آنان كه به خداي متعال و دستورات او اعتقاد دارند ،‌ در مقابل ظالم ، وظيفه برخورد و در حد توان جلوگيري از وقوع ظلم را داشته باشند،‌ندارد. يعني به خاطر مصلحتي كه گفته شد خداي متعال از ورود مستقيم در اينگونه امور ، در غالب موارد ، خودداري كرده است ولي به وسيله مومنين و كساني كه در حزب خداي متعال در برابر حزب شيطان قرار دارند دفع ظلم ظالمين را مي كند.

همانگونه كه در قرآن كريم مي فرمايد: «... وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيز»" و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه‏ها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مى‏شود، ويران مى‏گردد! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى‏ كند خداوند قوى و شكست ناپذير است."(۳)
همانگونه كه از آيه كريمه روشن است خداي متعال دفع ظلم ظالمين مي كند لكن به دست گروه ديگري از انسان ها كه به خدا ايمان دارند و كمك خود به اين گروه از مومنين براي شكست جبهه باطل، مشروط بر ياري خدا از طرف آنها مي نمايد كه همان قيام كردن در برابر ظلم و پايمردي در اين راه مي باشد.

پي نوشت ها:
۱. انعام (۶)، ‌آيه ۱۳۷.
۲. ر.ك: مرتضي مطهري،‌ مجموعه آثار، قم، صدرا ، بيتا، ج ۱،‌ ص۱۶۶-۱۶۷.
۳.حج (۲۲)،‌ آيه ۴۰.

نظرات