تفاوت سنی در ازدواج باید چقدر باشد؟

اختلاف سنی مناسب برای ازدواج دختر و پسر چند سال است؟ آیا در روایات و قرآن هم به این موضوع اشاره ای شده است؟ من خودم دختر هستم و واقعا احساس می کنم پسرهای هم سن من در دانشگاه دریک سطح بلوغ بامن نیستند. آیا استثنا هم هست؟ یا مسئله ی اثبات شده ایست؟

یکی از معیارهایی که برای تناسب دخترو پسر برای ازدواج در نظر گرفته می شود ، تناسب سنی زوجین است . قابل توجه است كه كفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است. با توجه به پژوهش های روان شناختی آنچه درباره تفاوت سنی مناسب برای دختر و پسر برای ازدواج گفته می شود ، از سه تا پنج سال است که  پسر بزرگتر از دختر باشد.  البته در  قرآن و روایات این گونه مسائل که با شرایط فرهنگی متغییر است به شکل کلی تناسب و هم کفو بودن مطرح شده است . لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب كنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم كفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج كنید. پس می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. با این حال عدم رعایت تناسب شرط سنی ، از نظر دینی امر نامشروعی نیست و باید در کنار دیگر شرایط و ویژگی های طرف مقابل ارزیابی شود .

اگر چه ما برای شما و احساساتتان ارزش و احترام قائل هستیم، اما نمی توان این احساس و برداشت شخصی را به جامعه تعمیم داده و یک قانون عمومی از آن استخراج کرد. قطعا سبک های فرزند پروری، الگوهای ارتباطی والدین، و سبک های وابستگی و یا استقلال و اعتماد به نفس حاکم و به طور کلی مسایل محیطی و ارثی ، باعث شده است هر فردی به دلیل زیست متفاوت، متفاوت فکر کند و متفاوت در جامعه ظاهر شود. مثلا یک فرد ۲۰ ساله اگر در یک خانواده پر کار و مستقل با مسؤولیت پذیری بالا بزرگ شده باشد، یک خانواده را می تواند مدیریت کند . نیز ممکن است یک فرد ۳۰ ساله وابسته به خانواده با عدم اعتماد به نفس و مسؤولیت پذیری پایین حتی نتواند خودش را هم مدیریت کند. پس به طور کلی فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان سه تا پنج سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست كه اگر یكی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن كاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت كه اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشكل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی سه تا پنج  سال است. عدم رعایت این شرط به طور معمول می تواند مشکلات و درد سرهایی را برای زن و شوهر در زندگی مشترک به وجود بیاورد .عدم درک متقابل یکدیگر ، عدم تناسب در توانایی های جسمی ، انعطاف ناپذیری فرد بزرگتر،عدم ارضای غرایز می تواند از جمله پیامد های در نظر نگرفتن این شرط باشد .

هر چند ممکن است در هر موردی از شرایط و معیارهای انتخاب همسر استثناهایی هم باشد ، اما ما نمی توانیم اساس زندگی خود را بر اساس استثناها بنا کنیم . نادیده گرفتن این شرایط ریسک ناموفق بودن زندگی و انتخاب همسر را بالا خواهد بود .

 

 

 

دیدگاه‌ها

با سلام من دختر ۲۳ ساله ای ام که در خانواده ای سنتی بزرگ شدم و هیچ وقت خودمو درگیر دوستی های پوچ و بیهوده نکردم خدا رو شکر از دانشگاه دوتی لیسانس گرفتم . امتحتن ارشد هم دادم بعد امتحان ارشد از بیکاری در فضای مجازی با یک پسر ۳۳ ساله شروع کردم به چت اولاش برای بیکاری بود اما بعدش احساس کردم دارم وابسته میشم واسه همین خودم با بهانه ای قطع رابطه کردم اما عذاب وجدان داره خفه ام میکند .چطوری فراموشش کنم .تو رو خدا سرزنشم نکنید میدونم اشتباه کردم راهنماییم کنید

تصویر پاسخگو

با سلام خدمت شما خواهر گرامی
اولا خدا را شکر کنید که آنقدر توانایی و اراده به شما داد که وقتی متوجه شدید که این رابطه نادرست ، به وابستگی نزدیک می شود ، سریع آن را قطع کرده و راه نادرست را ادامه ندادید .
ثانیا ، همه انسانها گاه در زندگی اشتباهاتی مرتکب می شوند و این از خصوصیات انسانهای عادی است . مهم این است که انسان وقتی متوجه اشتباه خود شد ، آن را ترک کرده و در صدد جبران برآید . شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید . اشتباهی کرده اید و خدا رو شکر آن را کنار گذاشته اید . حال وقت آن هست که ضمن توبه و استغفار ، به خدای خودتان قول بدهید که این اشتباه را تکرار نکنید .
مطمئن باشید خدای مهربان هم از این خطا خواهد گذشت و دیگر دلیلی برای عذاب وجدان نخواهد ماند .
موفق باشید

با سلام به خدمت شما دختر خوب.
احتمالا این حس در اثر تنهابودن شما به وجود آمده است.از طرفی شما آن را ندیده اید.اشکالی ندارد بعد از مدتی فراموش می کنید و احساس خوبی خواهید داشت.به نظر من معیار شما برای ازدواج باید ایمان و انسانیت باشد.که با توکل بر خدا و نماز خواندن و دعا کردن وصبر،خداوند زندگی خوبی را برای شما رقم خواهد زد پس به فضای مجازی هیچ اعتمادی نکنید و با دوستان خودتان وفامیل هایتان دوستی کنید و ارتباط خوبی داشته باشید تا بواسطه ی این اخلاق خوب شما آن ها به شما جذب شوند و دوستتان داشته باشند.پس ارتباطتان نه بصورت مجازی با کسانی که از آن ها شناختی ندارید باشد بلکه با اطرافیان خودتان ارتباط بهتری داشته باشد.موفق باشیدپیشنهاد ما این است که مدتی از فضای مجازی دور شوید و به خدا توکل کنید.موفق باشید

رفتن به مسافرت یا درجمع نشستن بهگفتگومشغول بودن بهترهس اگرتنها باشیدبیشتربه ان فکرخواهید پس درجمع گرم خانواده قرارگرفتن لذت بخشترهس

با سلام و خسته نباشید
مشکل من در واقع مربوط به برادرم است که حدود ۳۱ ساله است و مجرد.... اما خیلی با دخترا ارتباط دارد و هر روز با دخترای جدید ارتباط برقرار میکند به ظاهر قصد ازدواج دارد اما میگوید دختر خوب پیدا نمی شود که به نظرم همه این ها بهانه است برای فرار از ازدواج ... چیزی که به شدت مرا نگران کرده احتمال بساز قوی میدهم که ارتباطش خیلی خیلی بیشتر از حرف زدن و بیرون رفتن است ... بعضی وقتا گریه میکنم براش ...کاری از دستم بر نمیاد ... خیلی دعا میکنم اما میگم حتما حکمتی دادره که ازدواج نمیکند ... دلم برای سادگی پدر و مادرم میسوزه ... به هیچ کس نمی توانم بگویم ... به نظر شما چه کنم با اینکه ۷ سال ازش کوچکترم همش نصیحتش می کنم اما فایده نداره ... از دست من چکار بر می آید ؟؟؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز سلام علیکم، متاسفانه در چنین مواردی اغلب، ازدواج، بهانه ای برای هوس بازی برخی افراد می گردد. ما هم مانند شما از شنیدن و دیدن چنین مواردی نگران و ناراحت می شویم. نکته اینجاست که چنین افرادی مانند کسانی هستند که خود را به خواب زده اند. کسی هم که خود را به خواب زده باشد نمیتوان بیدار کرد. البته دلسوزی و تلاش شما در جهت منع ایشان قابل درک و قابل تقدیر است. اکنون تنها چند نکته را ذکر می کنیم. اول اینکه خیلی به امور برادرتان سرک نکشید و موشکافی نکنید اگرچه بدانید که او مشغول چه فعالیتی است. دوم اینکه همینقدر که ایشان بداند شما کارهای او را میدانید کافی است و لازم نیست همواره به او گوشزد کنید. سوم اینکه با توجه به سن کمتر شما تذکر به شکل نصیحت اثر چندانی ندارد بنابراین این کار را زیاد تکرار نکنید و صرفا در موقعیتهای خاصی تذکر دهید. چهارم اینک برای ترغیب ایشان به ازدواج هر کاری که به فکرتان می رسد انجام دهید. و پنجم در راه ازدواج ایشان تلاش کنید از صحبت با پدر و مادر گرفته تا پیدا کردن موردهای مناسب و ...، و آخر اینکه همواره برای ایشان دعا کنید.
در نهایت، هرچند تلخ و دشوار است دیدن چنین وضعی، اما به هر حال ایشان مسئول کارها و اعمال خود هستند و شما مسئول کارهای خودتان. لذا نباید اگر تلاشهایتان به نتیجه مطلوب نرسید خود را سرزنش نکنید و تنها اطمینان حاصل کنید که تمام تلاش خود را در جهت اصلاح و نجات برادرتان انجام داده اید.
موفق باشید.

سلام من با خانمی اشنا شدم که ۳۹ سال سن دارد واقعا عاشقش شدم طوری که حاضر هستم جون خودمو واسش بدم تا ناراحتی عشقمو نبینم احساس خیلی خوبی بهش دارم وقتی کنارش هستم ارامش دارم راحت هستم احساس خوشبختی میکنم ولی وقتی ازش جدا میشم داغون میشم احساس تنهایی میکنم طوری که حاضر هستم هرکاری بکنم که باز برگردم پیشش وکنارش باشم ولی وقتی بهش میگم میگه تازه پیش هم بودیم حالا سری بعد باز ما باهم قرار ازدواج گذاشتیم مشکل اینجا هست که من ۲۵ سال سن دارم و وقتی برای ازدواج باهاش عجله دارم اون دست دست میکنه میگه حالا به وقتش نمیدونم واقعا دوسم داره یا نه ولی وقتی کنار هم هستیم خیلی خوب هستیم.میخواستم نظر شما رو بدونم ایا این ازدواج درست هست ایا این خانم واقعا دوسم داره.اگه سوالی باز دارید ازم بپرسید پاسخ میدهم...

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز و گرامی، سلام علیکم. هرچند شرایط روحی و جسمی شما در این سن و عجله شما برای ازدواج و رسیدن به محبوب برای ما قابل درک است، اما این عجله و شتابزدگی میتواند پس از گذشت مدت کوتاهی خوشی، به پشیمانی بدل گردد. از یکسو تصمیم شما برای ازدواج بسیار قابل تقدیر و خوشحال کننده است و از سوی دیگر نگران تبعات این ازدواج هستیم. در حالت اختلاف سنی دوطرف برای ازدواج توصیه ما ۲-۳ سال و آن هم بزرگتر بودن آقا از خانم است. البته این مقدار یک عدد غیر قابل تغییر و ثابت نیست و بسته به شرایط مختلف میتوان آن را کمی تغییر داد. بزرگتر بودن خانم از آقا هم هرچند بهتر است نباشد اما لزوما در ازدواج بد نیست. اما تفاوت سنی بیش از ۵ سال میتواند احتمال مشکلات بعدی را بالا ببرد (البته لزوما به معنای شکست ازدواج نیست) و این تفاوت هرچه بیشتر باشد شانس موفقیت شما در این ازدواج پایین می آید. بدر مواردی مثل مورد شما که هم اختلاف سنی بسیار زیاد است (حدود۱۵ سال) و هم خانم بزرگتر از شماست، این وصلت اصلا توصیه نمی شود. احتمال موفقیت و پایداری چنین ازدواجی بسیار پایین خواهد بود به دلیل اینکه تفاوت سنی جدای از همه تفاوتهای فردی دیگر، موجب تفاوتهای رفتاری و شخصیتی می شود که یکی از نمود های این تفاوت بین شما و ایشان در همین عجله بسیار زیاد شما و تأمل زیاد ایشان در ازدواج است. و البته قطعا در سایر رفتارها و روابط خودتان متوجه تفاوتهای دیگری نیز شده اید.
البته دلبستگی و علاقه شما قابل درک است اما این مسئله به تنهایی برای داشتن یک ازدواج خوب و پایدار و تشکیل زندگی کافی نیست. توصیه اکید ما این است که از این مورد برای تشکیل زندگی، پرهیز کنید. برای کمک به شما در جهت درک این مسئله تنها به این نکته اشاره می کنیم که شما دو مقطع آینده زندگی، یکی ۵ سال آینده و دیگری ۱۰ سال آینده را تصور کنید. زمانی که شما تازه یک مرد ۳۵ ساله شده اید و در اوج جوانی و شور و شر جسمی، جنسی و روانی هستید، خانم شما ۵۰ سال سن دارد و انتهای میانسالی است...قطعا برای جوانی در سن شم و با آمادگی شما، موارد بسیار خوبی وجود دارد که با اندکی جستجو و البته کمک گرفتن از اهل فن و بزرگتر ها میتوانید آنها را پیدا کنید.
موفق باشید.

با سلام؛
بسیاری از روانشناسان جدید از جمله دکتر افروز اینکه حتما پافشاری داشته باشیم روی این نکته که حتما پسر باید از دختر بزرگتر باشد را مردود اعلام کرده اند، دختر بزرگتر یا پسر چه فرقی می کنه؟ اینها یه سری حرفایی هست که مرتب داره بدون کارشناسی و تحقیق و بازنگری تکرار می شه، اقلا نیایم تعمیم عمومی بدیم این مسئله رو و بلکه به صورت موردی و تخصصی به قضیه نگاه بشه اونم از طرف کارشناسان خبره، امروزه دیگه سن واقعی افراد رو سن شناسنامه ای اونها نمی دونند و برایند سن شناسنامه، سن عقلانی، از همه مهم تر سن روانی، سن ظاهری و بیولوژیک و خیلی از مسائل دیگه تعیین کننده سن واقعی در ازدواج هست از طرفی زنان و دختران امروز جامعه ما مثل ۷۰ سال پیش نیستند و از نظر بهداشت و روانی و ظاهر خیلی سالم تر و شاداب تر از دختران ۲۰ ساله در ۷۰ ساله گذشته هستند، یه زن امروزه حتی تا سنین ۵۰ سالگی می تونه فرزند سالم و زیبا به دنیا بیاره من تعجب می کنم که شما چطور سن ۵۰ سالگی رو اغاز سن پیری دونستید درصورتی که اغاز سن پیری ۷۵ سالگی هست اونم نه در همه، با این حساب لابد اون پسر ۳۵ ساله یه هو بعد ۱۵ سال از جوانی به پیرمرد تبدیل می شه!...بلوغ فکری، تجارب، محیطی که اشخاص پرورش پیدا می کنند، تحصیلات و خیلی از مسائل دیگه در رشد عقلانی افراد دخیل هست، خیلی از کارشناسان خبره ما اختلاف سنی تا ۱۵ سال رو چه دختر بزرگتر باشه و چه پسر مشکلی در اون نمی بینند، البته اگه اینکه تمام جوانب رو بسنجن و اینکه از نظر سایر ملاک های ازدواج و ملاک های اصلی ازدواج خصوصا مسئله ای نباشه چه اشکالی داره واقعا...قرآن شرط هم کفو بودن رو آرامش دونسته نه اینکه خانم از اقا ۵ سال کوچکتر باشه ، مادر بنده از پدرم ۳ سال بزرگتر بودن فقط ۵۰ سال باهم با خوبی زندگی کردند، نگید استثنا هست که اگر نمونه ای زیاد باشه دیگه اسمش استثنا نیست که از این نمونه ها خصوصا الان بی شماره، ولی در مورد این اقا بهتر این هست که به مشاور مراجعه کنند و در موردش بحث بشه و نکته ها سنجیده بشه ، البته من با این نوع ازدواج ها زمانی که پسر بالاتر از ۲۵ سال باشه موافق هستم چون دیگه پسر به اون بلوغ فکری لازم که باید برسه رسیده

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر از اظهار نظر شما، در مورد سن و سال، به لحاظ اصطلاح تخصصی حق با شماست. منظور ما از عبارت میانسالی و پیری یک تقسیم بندی کلی و معنای عرفی بود. از نظر تخصصی (و طبق سازمان بهداشت جهانی) سنین مختلف به نوباوگی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میان‌سالی، مسنی، پیری و خیلی پیر، تقسیم می شوند.
موفق باشید.

از یه سایت مذهبی بعیده که ازدواج رو با سن محدود کنه. چطور اونجایی که پیغمبر خدا چند همسر داشتن شده ملاک برای مردان ما و دم از چندهمسری میزنن! ولی اونجا که ایشون با خانمی بزرگتر از خودشون ازدواج کردن هیچ جایی توی فرهنگ ما نداره؟؟؟؟
شما باید جوانها رو تشویق به ازدواج صحیح کنید! اونم توی زمانی که امار طلاق بیداد میکنه! و این آمار هم یقینا هیچ ارتباطی به اختلاف سنی معکوس زن و شوهر نداره! اما جای تعجبه که قاطعانه محدوده ای برای اختلاف سنی مشخص میکنید!!

لطفا بفرمایید بنابر کدام آیه قران و بعد از ان کدام احادیث اختلاف سنی دختر و پسر باید اینطور باشد؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن عرض سلام و ارادت خدمت شما دوست عزیز و تشکر از اظهار نظرتان، به نظر نمی رسد اظهار نظر قاطعانه در خصوص سن ازدواج شده باشد! بلکه بالعکس، تفاوت ۱-۵ سال بعنوان حالت مطلوب، ذکر شده است که این مسئله قطعی نیست و بسیاری از سایر شرایط خانوادگی و فردی و اجتماعی در این خصوص میتواند تأثیر گذار باشد. علاوه بر اینکه این مقدار سن اعلام شده نیز بر اساس اعلام کارشناسان و نتیجه پژوهشها و تجربیات در این زمینه است. اعلام یک عدد بدان معناست که طبق موارد مشاهده شده در پژوهشها و مشاوره ها و ... غالبا درصد بالایی از کسانی که این دامنه تفاوت سنی را رعایت کرده باشند ازدواج موفق و پایداری را تجربه کرده اند و بالعکس در میان کسانی که رعایت نکرده باشند درصد و احتمال شکست بالا رفته است. و البته هرچه تفاوت سنی (بخصوص در حالتی که دختر بزرگتر باشد) بیشتر می شود، درصد ازدواجهای ناموفق و ناپایدار هم بالا می رود.هرچند این به معنای آن نیست که لزوما رعایت این مقدار فاصله سنی باعث پایداری زندگی شده و عدم رعایت آن باعث شکست ازدواج می گردد اما میتواند یکی از عوامل پیش بینی کننده محسوب شود. موفق و موید باشید.

تصویر مشاور شهر سوال

(سوال) سلام دختر ۱۹ ساله هستم
ایا ازدواج با اقای ۴۰ ساله که از لحاظ مالی متمکن است پیامد واشکالی دارد ؟بنده اهل زندگی وتشکیل خانواده هستم اشتباه نشه اصلا فقط به اموال وزبونم لال به جدایی فکر نمیکنم چون این را میدونم طلاق منفور ترین حلال ها است وعواقب بدی داره میخوام مطمین ترین ودرست ترین راه را برای ازدواج واینده انتخاب کنم.
(پاسخ)
ضمن تشکر از طرح سوال، باید به عرض جنابعالی برسانیم همانطور که در متن اصلی عنوان شده، به طور معمول اختلاف سنی تا ۵ سال (بزرگتر بودن آقا از خانم) مطلوب است و از این مقدار هرچقدر اختلاف سنی بالاتر باشد، احتمال بروز مشکلات بعدی بین زوجین بالا می رود. البته نیت و قصد شما محترم است، اما نمیتوان زندگی آینده شما و اتفاقاتی که رقم خواهد خود را تنها با نیت و قصد فعلی شما سنجید چراکه ازدواج یک تعامل دو طرفه (و بلکه با احتساب روابط خانوادگی و سایر اقوام، چند طرفه) است و قطعا بسیاری از رفتارها و حتی مقاصد افراد، به واسطه رفتار یا قصد طرف مقابل، تغییر می کند یا تعیین می گردد. بنابراین، با وجود اینکه چنین ازدواجی هیچ گونه منع شرعی ندارد و حتی ممکن است یک ازدواج بدون مشکل و حتی موفق باشد، اما احتمال موفقیت آن بسیار اندک است و در مقابل ریسک بالایی دارد. این نکات تنها مربوط به سن ازدواج بود و درصورت تصمیم جدی برای چنین ازدواجی، لازم است شما با مراجعه به یک روانشناس مشاور دارای تجربه در زمینه ازدواج و خانواده، سایر ملاکات مربوط دو طرف (همچون ویژگی های شخصیتی و ...) را بررسی کنید.
برای شما آرزوی موفقیت و خوشبختی داریم.

​سلام
دختری ۲۱ ساله ام. پسری ۳۳ ساله، چهار سال است خاستگار من است. چهره‌اش و روحیه‌اش، ۵-۶ سال پایینتر از سنش به نظر میاد. طبق تحقیقات بسیار خوش اخلاق است. به شدت معتقد است که این تفاوت سنی حتی ذره‌ای در خوشبختی‌مان تاثیری ندارد.
لطف کنید من رو راهنمایی کنید که آیا این ازدواج نشدنی است؟ یا اینکه امیدی به این ازدواج هست و حضوری به مشاوره برویم؟​

باعرض سلام و تشکر
تفاوت سنی یکی از عوامل افزایش دهنده ریسک در زنگی زناشویی است که اگر سایر فاکتورها هم که باید قوی باشد ضعیف یا متوسط باشد ریسک تصاعدی بالا می رود. اما سن بالا مانع ازدواج نیست و برای بررسی بیشتر و کنترل سایر فاکتورهای مهم برای مقاوم سازی زندگی زناشویی نیاز به مشاوره پیش از ازدواج خواهد بود لازم به ذکر است در انتخاب مشاور حتما فردی انتخاب شود که تست شخصیت و دوره های مشاوره پیش از ازدواج در رزومه ایشان باشد . قطعا آشنایی و آمادگی نسبت به آسیب هایی که در این وضعیت وجود دارد شما را از این آسیب مراقبت می کند موفق باشید.

سلم
من ۲۱ سالمه با دختری اشنا شدم ک ۴ سال از خودم بزرگتره ازلحاظ درسی هم رشته ایم ولی شهرهامون ازهم خیلی دوره من بهش علاقه مند شدم یجورایی بدون اینکه ببینمش و تلفنی باهاش حرف زده باشم ولی از صداقتش و رفتارهای اجتماعیش و نجابتش و هم چیش ی دختر فوق العادس بنظرم ولی با توجه ب این ک شرایط ازدواج ندارم و مطمینن خانواده من مخالفت میکنن خواستم راه درست رو نشونم بدین ممنون میشم

نیما هستم ۲۵ سال سن دارم،دانشجوی ترم آخر مهندسی ،حدود سه ماه است که با دختری ۲۰ ساله به اسم فاطمه آشنا شدم و پس از هفته سوم آشنایی خانواده خود را در جریان قرار دادم،با توجه به اینکه این خانم مشغول تحصیل بوده و خانواده ایشان قصد شوهر دادن دخترشان را نداشتند با اصرار من و خانواده ام به آشنایی اولیه رضایت دادند و ما برای خواستگاری اقدام کردیم،بعد از آشنایی اولیه،خانواده ها نظرشان راجع به همه چیز مساعد بود ولی پدر و مادر ایشان با توجه به اینکه بنده شغل مناسبی نداشتم با ارتباط ما مخالفت کردند و با وجود اینکه به آنها پیشنهاد دادیم فعلا مراسم نامزدی مختصری انجام شود تا زمانی که هم بنده شغل مناسب پیدا کنم و هم دخترشان تحصیلشان به پایان برسد باز هم مخالف هستند و اعتقاد دارند تا شغل آینده دار و مناسبی نداشته باشم راضی به وصلت ما نمیشوند.<br>
لازم به ذکر است من بعد از خدمت سربازی شروع به تحصیل کردم و در این چهارسالی که دانشجو هستم در کنار آن مشغول به کار بوده ام ولی به دلیل اینکه حضور در کلاس دانشگاه وقت زیادی میگیرد نتوانستم شغل ثابتی پیدا کنم،و الان هم شغلم فروشندگی&nbsp; است و درامد نسبتا خوبی دارم ولی به قول معروف شغلم ازاد است و اینده دار نیست.<br>
باتوجه به اینکه در این سه ماه وابستگی زیادی بین ما ایجاد شده است و در این مدت به هم علاقه مند شده ایم آیا این درست است که به یکدیگر قول بدهیم که تا زمانی که شرایط محیا شود به ازدواج با شخص دیگری فکر نکنیم و به پای هم بمانیم تا شرایط مساعد شود؟ حتی اگر دو یا سه سال به طول بینجامد؟<br>
در ادامه لازم به ذکر است که قبل از این رابطه بنده به یکی از همکلاسی های خود به اسم نرگس&nbsp; که هم سن من است علاقه مند بودم و نزدیک به یک سال از نظر اخلاقی ایشان را میشناختم تا اینکه به ایشان ابراز علاقه کردم و متوجه شدم ایشان هم به من علاقه مند است ولی رابطه ما در حد دانشگاه بود و در مورد اینده و زندگی مشترک هیچ صحبتی نکرده بودیم،من این علاقه مندی را با خانواده ام درمیان گزاشتم و چندبار سر صحبت را برای ایجاد رابطه جدی تر با ایشان باز کردم ولی ایشان باتوجه به مشکلاتی که آن زمان در خانواده برایشان ایجاد شده بود قادر به صحبت در این زمینه نبودند،پس از مدتی از کم محلی و کم توجهی ایشان خسته شدم و گمان کردم ایشان به رابطه ما فقط در حد همکلاسی رضایت دارند و اصرار من برای جدی شدن رابطه بیهوده است به همین خاطر دیگر تلاش نکردم و مدتی رابطه ما قطع بود تا اینکه به یک باره آشنایی من با فاطمه در این سه ماه و خواستگاری و جریانات بالا اتفاق افتاد<br>
بعد از اینکه در مورد آشنایی سه ماهه ام با فاطمه با همکلاسیم نرگس صحبت کردم اول کمی جاخورد ولی بعد با خوشرویی برایم ارزوی خوشبختی کرد<br>
چند روزی گذشت تا اینکه نرگس ابراز ناراحتی کرد و گفت از روزی که فهمیدم با فاطمه اشنا شدی خیلی بهم ریختم و ناراحت هستم و تازه متوجه شدم که چقدر به تو علاقه دارم،منم حقیقت را به او گفتم،گفتم که منم به تو علاقه دارم و قصد داشتم رابطه مان جدی شود ولی احساس کردم تو اینطور نمیخواهی،نرگس گفت من فکر میکردم تو به خاطر دوستی به من نزدیک میشوی،نمیدانستم قصدت ازدواج است،هم به خاطر&nbsp; این عقب کشیدم و هم اینکه آن زمان مشکلات زیادی داشتم،ولی الان متوجه شدم که واقعا تورا دوست دارم و اگر بدانم هنوز هم به من علاقه مندی و قصدت ازدواج است تو را بعنوان همسرم انتخاب میکنم<br>
حالا من بین دو راهی مانده ام...از یک طرف در این سه ماه به فاطمه علاقه مند شدم و کلی در مورد اینده و زندگی مشترک صحبت کردیم واز طرف دیگر نرگس را بیشتر از یک سال میشناسم و به او هم علاقه دارم ولی درمورد اینده و زندگی مشترک صحبت نکرده ایم<br>
الان واقعا بین دوراهی سختی قرار گرفته ام و نمیدانم با کدامیک آینده بهتری دارم؟<br>
از نظر علاقه به هردو بصورت یکسان علاقه دارم<br>
فقط یک سری از خصوصیات از هردو میگم شاید بتواند کمکی به انتخاب من بین انها بکند<br>
نرگس ۲۵ سال سن داره هم سن خودم و پنج سالی میشه که شاغل(کارمند) و اجتماعی تر هست،خانواده اش مذهبی و از نظر وضعیت مالی از سطح بالاتری نسبت به خانواده من برخوردار هستند،فرزند نهم و آخر خانواده هست.<br>
<br>
فاطمه ۲۰ سال سن داره و تا دو یا سه سال دیگر مشغول به ادامه تحصیل هست،خانواده اش مذهبی و تقریبا هم سطح خانواده من هستند،فرزند دوم و آخر خانواده هست.<br>
تصمیم دارم به یک مشاوره مجرب به صورت حضوری جهت راهنمایی بروم
کاش بتونم با کمک شما یک تصمیم درست درمورد آینده خودم بگیرم چون واقعا بین دوراهی هستم.منتظر راهنمایی و استفاده از نظر مشاورین محترم هستم.متشکرم

باعرض سلام و تشکر
متن شما را مطالعه کردم خدمت شما عرض کنم ازدواج یک موضوع بسیار مهمی است که تنها و تنها انگیزه و هدف سالم و منطقی در ازدواج می تواند این موضوع را برای ما رضایت بخش کند و اگر با انگیزه پر شدن شخصیت و جبران کمبودهای احتمالی گذشته و یا شفای زخم های ناهشیار درون ازدواج صورت بگیرد قطعا و قطعا دچار ورشکستگی عاطفی خواهید شد . مشخص نیست که شما با چه انگیزه ای به یک فرد علاقه مند می شوید و بعد دوباره به فرد دیگری علاقه مند می شوید در حالی که علاقه فرد گذشته هنوز دل و قلبتان را مشغول کرده است پس بهتر است به جای انتخاب آن و این ابتدا انگیزه و هدفتان را از ازدواج مشخص کنید. طبق فرمایشات اساتید روان شناس فردی که ازدواج می کند ۶۰ درصد انتظارات و آرزوهایش را باید نادیده بگیرد ولی به نظر می رسد شخصیت شما نیاز به محبت و مهر است و شما را دچار تعارض کرده است قطعا ابتدا باید از نظر شخصیت کاملا نیازتان را از بیرون قطع کنید و فقط برای اهداف خاصی مانند برآورده شدن نیازهای غریزی و فطری انتظارات جامعه و خانواده و کمی هم مثلا ۳۰ درصد برآورده شدن احساسات و عواطف از بیرون اقدام به ازدواج کنید. لذا بهتر است به یک خودشناسی از طریق تست شخصیت معتبر و بین المللی مانند تست نئو توسط مشاور برسید و بعد از خودشناسی اقدام به مشاوره پیش از ازدواج کنید و در صورت همخوانی شخصیت شما با هر یک از این دو مورد البته در صورت داشتن تصویر و هدف منطقی از ازدواج اقدام به انتخاب کنید موفق باشید.

سلام
تمام نظرات رو خوندم
من ی پسر ۳۰ ساله ام که شرایط ازدواج رو دارم. دو ساله که دنبال ی دختر با شخصیت میگردم. خواستگاری دو تاشون رفتم که جواب نه دادن ولی بعدشم پشیمون شدن که چرا جواب رد دادن. لازم نیست از خودم تعریف کنم اما شرایطم خوبه فقط ی دختر با خانواده دار میخوام، با اصالت.
الان ی دختر خوب و نجیب بهم معرفی کردن که ۱۰سال از من کوچیکتره، اصلا نمیشناسمش ولی من ی دختر با اختلاف ۵تا ۶ سال میخوام، وقتی متنای بالا رو میخونم ناراحت میشم که ابن همه دختر خوب هست اما چرا اینجوری میشه.
عقیده دارم من حق اون دختری هستم که الان وقت ازدواجشه نه اونی که الان همش فکر میکنم داره خودشو برا یک مهر اماده میکنه.
ناراحتم، عصبیم. همه خانواده میگن اون دختر مناسبیه اما من دلم نیست که نیست،
خدایا شکرت، رسیدن به لذت رو هم سخت کردی تا بعد قدرشو بهتر بدونیم
یا حق

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.

البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از ۱۰ سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.

یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.

بزرگ تر بودن مرد

مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.

حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.

همسن بودن یا نبودن

تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.

زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.

یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.

آنچه از سن مهم تر است…

تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.

انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.

موفق باشید.

سلام
من ٢٥ ساله هستم و خواستگار ٤٠ ساله دارم كه از لحاظ اجتماعي و تحصيلي و مادي در جايگاه خوبيه و به شدت اهل مطاله و ورزش هست در ضمن به دل من هم نشسته و زماني كه با هم هستيم لحظات بسيار خوبي داريم هم چنين از لحاظ تحرك هم از من اكتيوتره ميحاستم ببينم اين اختلاف سني در طولاني مدت باعث ميشه كه روي مسايل جنسي تاثير بذاره؟؟؟
در ضمن ما تا حدي اختلاف عقيدتي هم داريم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال، خوش آمدید.
خواهر گرامی،اختلاف سنی شما کمی بیش از حد معمول است و توصیه های کارشناسان باتوجه به تجربیات مختلف، آن است که این اختلاف سنی زیاد نباشد. همچنین در مورد اختلاف عقیدتی نیز توصیه می شود در صورتی که این اختلافات عمیق است یا استعداد عمیق تر شدن را دارد (مانند تعصبات قومی، مذهبی یا موارد خاص) بهتر است برای جلوگیری از شکست ازدواج، از چنین مواردی پرهیز گردد.
در مورد مسائل جنسی، به طور معمول توانایی جنسی آقایان نسبت به خانمها عمر بیشتری دارد و در سنین بالاتر هم میتوانند فعالیت جنسی داشته باشند، و همین مسئله یکی از دلایل توصیه به ازدواج آقایان با دختران کوچکتر از خودشان است.
اما، شاه بیت این غزل این است که ، همه این مسائل (که به شما توصیه می شود رعایت کنید) با توجه به تجربیات، و مواردی است که در اکثر موقعیت ها و موارد پیش آمده است. بنابراین ممکن است در هریک از این ملاکها یا مسائل، استثنائاتی باشد. مثل این که فردی (باتوجه به سابقه خانوادگی) احتمالا در سنین بالا، ظاهر یا توانایی جسمی یا جنسی بالاتری نسبت به همسن و سالان خود داشته باشد و یا بالعکس! یا این که اختلاف عقیدتی وجود داشته باشد اما با توجه به خصوصیات فردی یک نفر، انعطاف پذیری و یا تعصب پایین تر، بتواند به راحتی یا حداقل به سختی و بدون مشکل با طرف مقابل خود سازگاری پیدا کند!
اینها مسائلی است که نیاز به بررسی موردی دارد. به همین دلیل توصیه ما این است که حتما به یک مشاور (خانواده و ازدواج) مراجعه حضوری و دونفری داشته باشید تا از نظرات کارشناسی تر و دقیق تر ایشان بهره مند گردید.
آرزوی ما آرامش و خوشبختی شماست. موفق باشید.

سلام من دختری۲۵ ساله هستم که خواستگاری ۳۵ساله داشتم که دوست برادرم بود و یک پیش زمینه شناختی از ایشان داشتم من یک جلسه با این فرد صحبت کردم که متوجه شدم هم من هم ایشان سر اختلاف سن دچار تردید هستیم اما شرایط این فرد بسیار خوب بود نه فقط از لحاظ مالی بلکه از نظر تکامل عقلی و رفتاری فردی بسیار شایسته به نظر میرسید و من از ایشان خوشم اومده بود به طوری که حاضر بودم ازمسئله اختلاف سن چشم پوشی کنم اما من دختری پر شور و نشاط اهل تفریح هستم و ترسم این بود که ایشان نتونه در اینده خواسته مرا در این مورد تامین کنه اما بازهم دلم رضا بود تا اینکه خود این فرد ابراز پشیمانی کرد و درواقع جواب رد از طرف ایشان بود و گفت که میترسد در اینده این مسئله باعث پشیمانی دو طرف شود نمیدانم با صحبت با من احساس کرد من بچه ام یا چیز دیگه که ابراز پشیمانی کرد این جواب و رد شدن از طرف ایشان من رو بسیار ناراحت کرد به طوری که یک روز کامل گریه کردم و انتظار داشتم حداقل چند جلسه با این فرد صحبت کنم بعد از هردو طرف تصمصم بگیریم چون معتقدم با یک جلسه صحبت در مورد پختگی و یا بچگی کسی نمیشه نظر داد چون من حس میکردم در کنار این فرد میتونم زندگی راحتی داشته باشم با اینکه خودم هم تردید داشتم و همیشه دوست داشتم طرف مقابلم هم مثل خودم شاداب باشه اما آیا این مسئله ب سن مربوط هست چون همچنان گاهی ما افرادی رو میبینیم ک باسن بالا اهل ورزش وشاداب هستند

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام احترام.
خواهر گرامی، اولا هنوز دیر نشده و جایی برای نگرانی جدی شما وجود ندارد. میتوانید از طرق مختلف تمایل خود را به این وصلت به ایشان اعلام کنید.
ثانیا، تفاوت سنی بالا (بیش از پنج سال) واقعا میتواند یک هشدار برای بالابردن ریسک ازدواج باشد، اما این به معنای تمام شدن همه چیز نیست بلکه با بررسی کامل سایر جوانب و شرایط دو طرف توسط یک کارشناس خبره، در بسیاری موارد این مسئله قابل چشم پوشی است. بنابراین، در صورتی که هردوی شما تمایل قلبی به این وصلت دارید، میتوانید، با مراجعه (یک یا چند جلسه ای) به یک مشاور خبره ازدواج، در خصوص این اختلاف سنی و مسائل پیرامون آن اطلاعات بیشتری دریافت کنید و با اطمینان بیشتری تصمیم درست بگیرید.
موفق باشید

نظرات