علت اینکه نمی‌توانیم برای تهجّد و خواندن نماز شب بلند شویم چیست؟

آیت الله بهجت(ره)

در ظلمت شب سیر سماوات خوش است /در خلوت شب بزم مناجات خوش است
اندر دل شب ز دل برآوردن آه/در بارگه قاضی حاجات خوش است[۱]

بله گاهی اوقات انسان دوست دارد برای تهجد و خواندن نماز شب در سحر گاه بلند شود ولکن موفق به این کار نمی گردد،باید بدانیم عواملی در این امر دخیل اند.

۱- ارتکاب گناه و معصیت:

نافرمانی از دستورات حق‌تعالی و ارتکاب گناه با محروم ماندن از عبادت و شب زنده داری ارتباط تنگاتنگی دارد.

انسانی که در طول روز مراقب چشم، گوش، و زبانش و...نباشد، قطعا نمی‌تواند از برکات سحر و نماز شب بهره مند شود. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:
«انَّ الرجلَ یُذنبُ فَیُحرَمُ صلاةَ اللَّیلِ وَ انَّ العَمَلَ السَّیّی اَسرَعُ فی صَاحِبهِ مِنَ السِّکّینِ فِی اللَّحْمِ[۲] شخص گناه می‌کند، در نتیجه از نماز شب محروم می‌شود‌. همانا اثر گناه در گناهکار از اثر کارد در گوشت سریع‌تر است.»

در روایت دیگر آمده است :
که شخصی نزد امیرمؤمنان ( علیه السلام ) آمد و عرض کرد: «من از نماز شب محروم می‌شوم و توفیق آن را پیدا نمی‌کنم». امام ( علیه السلام ) فرمود: «قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ[۳] گناهانت تو را از نماز شب محروم کرده است».

امام صادق علیه السلام فرمودند: «گناه، انسان را از عبادت و تهجد محروم می‌سازد و لذت مناجات با خدا را از او سلب می‌کند»[۴]

امام خمینی (ره) می‌فرماید: «ممکن است انسان را یک نظر به نامحرمان یا یک لغزش کوچک لسانی مدت‌ها از سرایر و حقایق توحیدی باز دارد، و از حصول جَلَوات محبوب و خَلَوات مطلوب- كه قرّة العین اهل معرفت است- بازدارد. پس وقوف در هر یك از مراحل و مراتب، و بى‏ اعتنائى و قلّت مبالات به هر یك از نشَئات، موجب حرمان از سعادت مطلقه است و از دامهاى ابلیس است.[۵]

۲- پر خوری

کسی که شب معده خود را به واسطه خوردن غذاهای متنوع سنگین نموده است، طبیعی است که در سحرگاه بلند نشود.

از لقمان حکیم نقل شده است که به پسر خود گفت: «یَا بُنیَّ اِذا اِمْتَلَأتِ المَعْدَةُ نَامَتِ الْفِکْرَةُ وَخَرَستِ الحِکْمَةُ وَقَعَدتِ الأَعْضاءُ عَنِ الْعِباَدةِ.[۶] پسرم هرگاه معده انسان پُر شود، فکر و اندیشه او به خواب می‌رود و زبان از بیان حکمت باز می‌ماند و بدن از عبادت ناتوان می‌شود.»

و به تعبیر علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی): «اسیر بطن اهل باطن نخواهد شد»[۷]

و عواملی دیگری چون ضعف اراده، دیر خوابیدن، و... در این زمینه دخیل هستند.

پی نوشت:
[۱]- دیوان علامه حسن زاده آملی
[۲]- کافی، ج۲، ص۲۷۲.
[۳]- بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۲۷.
[۴]- جامع السعادات، ج۳، ص۴۸.
[۵]- شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۶۹.
[۶]- جامع السعادات، ج۲، ص۵.
[۷]- هزار و یک کلمه،ج۱،ص۴۳۴.

دیدگاه‌ها

کسی که سالها اهل تهجد بود ولی یکباره اشتیاق تهجد را از دست داده با اینکه اگر قبل از اذان صبح بیدار است ولی میل نماز شب ندارد .استغفار هم کرده ذکر یونسیه هم در سجده بعد نماز صد بار گفته ومال حرام هم نمیخورد بعلت شغل خاص مثل زندانیان محدود است و گناهانش کمتر از زمانیست که اهل تهجد بود ولی مشکل را پیدا نمیکند کمک خاض کنید که دارد کم کم نماز صبح را با تاخیر نیم ساعته اقامه میکند الان هم فکر میکند ضمانتی وجود ندارد مثل خوارج با ان همه عبادت عاقبت بخیر شود! دیگه مستحبات برایش بیرنگ شده و احتمالا چند صباح دیگر واجبات نیز چنین خواهد شد

تصویر soalcity

با عرض سلام
ذکر یونسیه که به آن اشاره کرده اید، باید انسان را به این حقیقت بینا کند، که هر اشکال و ایرادی از وجود اوست. و با تمام وجود متوجه گناهکار بودن خویش بشود. و به آن معترف باشد.
ْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ (۸۷ انبیاء) (خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم!
و همینکه در محاسباتتان گناهانتان را نمی یابید، خود خلاف ذکر یونسیه است.
این در حالی است که انسان مقرب تر، خود را بدهکارتر می بیند. و از همین روست که تعابیر ذکر شده در دعاهایی مثل دعای کمیل، آنچنان است که شاید ما در صورت دقت خود را آن گونه گناهکار ندانیم که امیر المومنین (ع) در حال بیان آن است.
پس باید ذکر یونسیه را در جان خود پیاده کرد. و با استغفار بیشتر موانع را از بین برد.
و به این نکته نیز توجه کنید که شقاوت خوارج، در عبادت پیشه بودن آنها نبوده است. بلکه به دلیل فقدان عبودیت بوده است. همان گونه که شیطان نیز چنین بود و عبادتش بدون عبودیت برایش فایده ای نداشت. پس از عبادت نباید ترسید. بلکه از نداشتن عبودیت باید ترسید.
و فرق عبادت و عبودیت در این است که شاید کسانی به ظاهر نماز و مناسکی شبیه آن عادت کرده اند. و حقیقت بندگی را در جان خویش پیاده نکرده اند. و به همین دلیل علیرغم علاقه به نماز و تهجد، آنجا که با دستور الهی مواجه می شوند، به آن پشت می کنند.
و ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که صرف زندگی در دنیا، و اشتغال به مادیات، دل انسان را کدر می کند. و از همین رو پیامبر مکرم (ص) روزی هفتاد مرتبه استغفار می کردند. که با توجه به این نکته، غرق شدن در مادیات و روزمرگی ها، بدون جلا دادن دل، می تواند انسان را از قرب حق دور سازد. و راه حل نیز در عبادت و توجه و ذکر است.

با تشکر از جوابتان .
البته ذکر یونسیه کار خودش را کرد و من جند روز بعد در حین جستجو برای مطلبی در اینترنت ناخواسته صفحه ای را باز کرده بودم که تعداد ذکرهای یونسیه را برشمرده بود که با انجام دادن آن بیادم آمد که علت این عدم حال و اشیاق عجبی بود که چند شبی بسراغ آمد و من در دلم به دوست طلبه ای انتقاد کردم چرا قبل از اذان بیدار نیست .پس معلومه اهل تهجد نیست خلاصه کمی بخودم بالیدم و بدین ترتیب خدا گوش ما را پیچاند تا به بندگانش عجب نورزم !و اهل تبختر نباشم حتی در دل !
درضمن نکند خوارج هم دچار عجب شدند و خودشان را عالمتر از حضرت علی علیه السلام دانستند و خدا هم حالشان را گرفت ! و بخودشان واگذاشت! و شیطان هم افسارشان را گرفت و از راه دین بجهنم رهنمونشان شد !

نظرات