با توجه به اینکه روایات اجازه پدر را در صیغه برای دختر لازم نمی دانند، چرا مراجع چنین شرطی گذاشته اند؟

تشخیص احکام شرعی امری تخصصی بوده و فهم آن از احادیث و آیات، نیاز به تخصص هایی دارد. از همین رو کسانی که متخصص نیستند، باید به متخصص (مرجع تقلید) مراجعه نموده و طبق نظر او عمل کنند.

کسی که به مرجع تقلید مراجعه می کند، حتی در جایی که مرجع تقلید او اشتباه تشخیص داده باشد، روز قیامت در درگاه الهی عذر دارد و خدای متعال او را گناهکار نمی داند. چون چنین بنده ای، تلاش خود را انجام داده و راهی معقول و منطقی را برای به دست آوردن حکم الهی طی کرده است. بدون اینکه هوی و هوس خود را در عملش دخیل کند.

اما کسی که بدون تخصص، و با انگیزه های قبلی (مثل تمایل به عدم شرط بودن اجازه پدر) به اظهار نظرهای غیر کارشناسانه می پردازد، و سپس مطلوب خود را به چند حدیث نیز ارتباط می دهد، در روز قیامت عذری نخواهد داشت. چون ممکن است فهم او از آن احادیث غلط بوده باشد و با توجه به اینکه معیار اصلی اش، تمایلات و هوی هوسش بوده، خدای متعال او را گناهکار می داند. 

البته غیر از مراجعه به کارشناس (مرجع تقلید) یا متخصص شدن، راه دیگری نیز وجود دارد و آن احتیاط کردن در هر مساله است. یعنی حداکثرهای ممکن را مراعات کنیم تا حتما آنچه مد نظر خدای متعال بوده را انجام دهیم. که مطابق آن در بحث فعلی اگر دو احتمال لازم بودن اجازه پدر و عدم لزوم آن مطرح باشد، انسان برای ازدواج حتما باید از پدر اجازه بگیرد.

با این حال برای توضیح بیشتر باید ذکر کرد که اتفاقا در احادیث بسیاری، لزوم اجازه پدر برای ازدواج دختر باکره ذکر شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:

۱- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُنْكَحُ ذَوَاتُ الْآبَاءِ مِنَ الْأَبْكَارِ إِلَّا بِإِذْنِ آبَائِهِنَّ.[۱] امام صادق (ع) می فرمایند: با دختران باکره ای که پدر دارند، جز با اجازه پدرشان نمی توان ازدواج کرد. 

۲- عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ نَفْسَهَا بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ[۲] پیامبر (ص) می فرمایند: هر زنی که بدون اجازه ولی خود، ازدواج کند، ازدواجش باطل است.

۳- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: لَا نِكَاحَ إِلَّا بِوَلِيٍّ[۳] پیامبر (ص) می فرمایند: برای ازدواج نیاز به اجازه ولی است.

۴- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبِكْرِ إِذَا بَلَغَتْ مَبْلَغَ النِّسَاءِ أَ لَهَا مَعَ أَبِيهَا أَمْرٌ فَقَالَ لَيْسَ لَهَا مَعَ أَبِيهَا أَمْرٌ مَا لَمْ تُثَيَّبْ.[۴] از امام صادق (ع) درباره ازدواج دختری که بالغ شده سوال شده که آیا ولایت امر ازدواج خویش را دارد و امام در جواب می فرمایند: مادامی که غیر باکره نشده، ولایت امر ازدواج خویش را ندارد.

و...

بنابراین نمی توان ادعا کرد که شرط بودن اجازه پدر در روایات بیان نشده است. و از سویی مطالبی که عده ای با توجه به آنها ادعا کرده اند که اجازه پدر شرط نیست، دارای اشکالاتی می باشد. حتی اگر فرض کنیم که سند این احادیث صحیح است، بعضی از آنها هیچ ربطی به ادعای مطرح شده ندارند. مثلا به روایت ذیل استناد شده:
امام صادق(ع): باکره و غیر باکره مساوی هستند و ازدواج باید با اجازه ی خودشان باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت خودش.

در حالی که این روایت ربطی به شرط بودن یا نبودن اجازه پدر ندارد! و تنها رضایت دختر در امر ازدواج خویش را لازم دانسته است.

و همچنین باید توجه کرد که بعضی ادعاها با تکیه به احادیث بدون آدرس، با ترجمه های مخدوش و ... انجام می شود. در پایان لازم است که توجه شود، نظر مراجع در این موضوع مقداری متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند:

http://www.soalcity.ir/node/1112

 

[۱]. وسائل الشيعة، ج‏۲۰، ص ۲۷۷.
[۲]. عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏۱، ص ۳۰۶.
[۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۴، ص: ۳۱۷.
[۴]. وسائل الشيعة، ج‏۲۰، ص: ۲۷۱.

دیدگاه‌ها

سلام من قراربودچندروزديگه عقدكنم ولى به دليل فوت يكى از اقوام
عقب افتادمى خواستم بدونم ميشه بدون اجازه ى پدرم صيغه محرميت بخوانيم يانه؟

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و احترام
طبق نظر اکثر مراجع نیاز به اذن پدر است. توضیحات بیشتر در:
http://www.soalcity.ir/node/1112

سلام. اینجا اشاره به اون روایتی نشده که میگن پسری به امام صادق مراجعه کرد گفت دختری هست که اصرار داره با من صیغه کنه . اجازه هست بدون اذن ...

تصویر soalcity

با عرض سلام
عرض کرده ام، بعضی ادعاها با تکیه به احادیث بدون آدرس، با ترجمه های مخدوش و ... انجام می شود.
و ظاهرا بعضی آنچه را که می خواهند به راحتی به ائمه نسبت می دهند بدون توجه به این که این نوع دروغ، گناهی بسیار بزرگ است.

منظورتون اینه که این روایت جعلیه؟

تصویر soalcity

سلام
هر روایت باید حداقل هایی برای اعتماد به آن داشته باشد! شما آدرس یا اندک استناد معتبری برای این حدیث دارید؟

بحارالانوار هم رد می شود؟! با این تحریم ۹۹ درصد حلال ها تبدیل به حرام شده اند! خودتان هم می دانید که به جهت مصلحت این مسایل را می گویید. مگر می شود یک ازدواج صحیح باشد ولی حرام باشد؟! چرا روایات متضاد را نمی گذارید؟!

تصویر soalcity

در مطالب سابق هیچ آدرسی از بحارالانوار ارائه نشده و البته همه احادیث بحار الانوار هم درست نیست. بلکه علما هر کدام از احادیث آن را بررسی می کنند در عین اینکه کتاب بحار الانوار بسیار ارزشمند است. چون حتی خود نویسنده بحار الانوار هم نگفته من فقط احادیث درست را در این کتاب قرار داده ام.
اما برخی از بخش های سوال تان معلوم نیست. مثلا صحیح بودن در عین حرام بودن در بحث صیغه، در جایی است که کسی لزوم اجازه پدر را، حکم تکلیفی بداند نه وضعی. در این صورت محرمیت بین دو شخص برقرار می شود، اما به خاطر اجازه نگرفتن مرتکب کار حرام شده اند.
مثل اینکه کسی با پارتی بازی سر کاری برود اما در اصل صلاحیت کافی داشته باشد و کار هم بکند. در این جا پارتی بازی او حرام است اما این گونه نیست که تا آخر عمر هر حقوقی از آن جا می گیرد، حرام باشد.
حالا اینکه شما بخواهید با سوء ظن به جوابها بنگرید و نیت خوانی کنید و تهمت بزنید، ضرری به بنده نمی زند و نفعی نیز برای شما ندارد.

نه ولی مطمئنا مراجعی مانند آقای روحانی که حکمشون خلاف اغلب آقایون نیازی به اذن پدر نمیدونن ازین جور احادیث این حکم رو استنباط کردن. ضمنا توی یکی از همین مراکز پرسش و پاسخ کل این احادیثی که هست رو اورده بودن. قدیم خوندم نمی دونم کدوم سایت بود. ولی خاطرم هست که گفته بودن مراجع عموما بخاطر احتیاط این حکم رو دادن و ازونجا که فتوای صریح کم دیده میشه و اکثرا احتیاطی واجب دونستنش این نشون میده جای شکی وجود داشته که به یقین نرسیدن که فتوا بدن واجبه. اکثرا گفتن احتیاط واجب نه واجب!

تصویر soalcity

با عرض سلام
آیا می توان در مسائل اساسی و بسیار مهم، این گونه بر روی شک بنا ساخت؟
اگر خدای ناکرده مریض باشید و تیم پزشکی تشکیل شود و یک نفر از آنها بگوید باید حتما عمل کنی و باقی بگویند اگر عمل کنی، بهتر است، شما به این نتیجه می رسید که پس جای شکی وجود داشته و ضرورتی ندارد که عمل کنید؟؟!!
البته اگر شما با دلیل یقینی به این نتیجه می رسیدید که از آقای روحانی تقلید کنید، حرفی نبود و فتوای ایشان حتی اگر اشتباه باشد، روز قیامت به خاطر یقین تان (که برای صحیح بودن تقلید از ایشان شکل گرفته) برای شما عذر خواهد بود. اما شما همه چیز را به چند شک گره زده اید! نمی دانید کدام سایت، نمی دانید کدام حدیث، و ...
علاوه بر اینکه احتیاط واجب، یعنی آنکه آن مرجع تقلید، نجات شما در روز قیامت را منوط به عمل کردن به آن حکم می داند! نه آنکه عمل به آن مشکوک باشد.
بگذریم از اینکه این سخنان مشکوک چه ربطی به حدیث ذکر شده توسط شما دارد که بتواند آن را معتبر کند!!

چرا باید اسلام اجازه بدهد که دختر باکره (حتی با اجازه پدر) صیغه شود. مگر نه این است که بزرگترین سرمایه دختر بکارت اوست و با از دست رفتن بکارت احتمال ازدواج دائم وی خیلی کم میشود؟ اگر پدر به دلیل مشکلات مادی(یا هر دلیل دیگری) مجبور شود قبول کند چه؟ آیا این امر موجب سوء استفاده افراد ثروتمند به ظاهر دیندار نمی شود؟

تصویر soalcity

سلام
تشخیص مصلحت با خود شخص است. و پدر نیز نمی تواند دختر را مجبور به قبول کردن کند.
علاوه بر این صیغه دختر باکره، می تواند با انگیزه هایی همراه باشد که هیچ منافاتی با مصلحت دختر ندارد. مثل آنکه پسر و دختر پیش از عقد دائم؛ مدتی صیغه کنند تا شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کنند. و در این صیغه نیز می توانند شرط کنند که هیچ رابطه جنسی برقرار نباشد.

ترو خدا چرا اینفدر سخت میکنید پس تکلیف دختری که خواستگار نداره و از طرفی پدرش اجازه نمیده چیه؟ از نیاز عاطفی و جنسی زند ه زنده بمیره

تصویر soalcity

سلام
اگر شرایط خاصی دارید که غیر قابل تحمل است، می توانید با بیان شرایط تان از مرجع تقلیدتان استفتاء کنید که شاید با آن شرایط اذن پدر برای شما لازم نباشد.
اما در نظر داشته باشید که نیاز جنسی و ... غول نیست. مگر اینکه انسان خودش به آن، این قدر پروبال بدهد که غول بشود.

در ذیل مطالبی عنوان شده است که به هیچ عنوان مسئولیتی در قبال اجرای آن توسط افراد ندارم، نه در این دنیا نه آن دنیا، ولی خود من به این مطالب اعتقاد داشته و دارم:
۱-افرادی میگویند فلان مرجع گفته فلان مرجع نگفته؛ اول باید بگویم خدا چیزی را که حلال کرده است اگر تمام انسانهای روی زمین اعم از زنده و مرده بگویند که حرام است، این حکم عام سر سوزنی ارزش ندارد و بالعکس. پس سعی کنید در بعضی از مطالب دین و دنیای خود را بر سر یک سری انسانهای جاه طلب، دنیا طلب، عام طلب و عرف طلب به هدر ندهید. پشیمان میشوید.
۲- روش قران و سنت؛ سعی کنید در تمام امور زندگی خود به این دو چنگ بزنید، بشناسید و عمل کنید. عمل کنید تا عاقبت بخیر شوید، یا میتوانید عرف طلب باشید(عرف طلب یعنی کسی که دین و موازین دین را با عرف مردم بالا و پایین میکند) و این دو را نیز به گمان خود عمل کنید که میتوانم به شما از اتش جهنم بشارت بدهم. پس اگر مسلمان هستید فقط این دو.
۳- عقد موقت بدون اذن یا با اذن؟ اسلام ارزش متفاوتی برای زن و مرد در عین حال قائل است. زن با یک سری نیاز ها، مرد با نیازهایی دیگر. ولی در نهایت هردو را برای کمال هم خلق کرده و به هیچ عنوان دیگری را زا آن یکی برتر نمیداند. عقد موقت نیز به همین مصابه است.
من چند مثال ساده بزنم برای درک بهتر قضیه از جانب خواننده:
**به شخصه افرادی را دیده ام که کودکان دختر کمی بیشتر از ۹ سال و شاید کمتر از ۲۰ سال خود را برای کمی مواد یا امثالهم فروخته اند. ایا چنین پدری هیچ اذنی دارد؟!
**دختران مجردی را دیده ام که سن انها نزدیک به یائسگی است ولی پدر انها به هر دلیلی اجازه ازدواج انهارا نمیدهد، ایا این پدر حق اذن دارد؟!
دخترانی را دیده ام که به علت سختگیری خانواده دچار گناهانی از جمله زنا و خودراضایی شدید که موجب از بین رفتم روحیه، جسم و همه دارو ندار آنها شده، خانواده انها میبیند ولی کاری نمیکند، توجه نمیکند، ان خانواده حق اذن دارد؟!
**پسر در هر سنی میتواند همسر موقت اختیار کند، میلش بکشد یا نکشد، میتواند نیاز خود را اینگونه درمان کند، ایا دختر نمیتواند، یک پسر گرم از لحاظ جنسی میتواند ولی یک دختر نمیتواند و باید منتظر خواستگار بنشیند؟! ایا این درست است؟
**گاهی دین را نامحرم میدانیم، سنت را زیر پا میگذاریم، میگیوییم خدایا چرا ما که مسلمانیم اینگونه به نکبت افتاده ایم، چون دین نادیده شد، خدا نامحرم شد، جاه طلب محرم، به کسی که نیاز جنسی دارد میگویند قران بخوان، نماز بخوان، ذکر بگو، ورزش کن فلان کار و بهمان کار را بکن و از خدا بترس، خنده دار است، شاید برای کسی که بفهمد. اینگونه حرفها مانند این است که کسی گرسنه باشد به او بگویند راه برو، ورزش کن، پشتک بزن، گرسنگیت درمان میشود. ن درمان نمیشود، عقده میشود و در جامعه گریبان همه را میگیرد.
**و در نهایت برای کسانی که میگویند اذن پدر لازم است، سوالی بس ساده دارم، در حال حاضر دو دختر را با دو موقعیت مختلف میشناسم، یکی از انها یتیم است؟ اذن او با کیست؟ و دیگری کسی است که ن عمو دارد ن پدر ن پدر بزرگ، اذن او با کیست؟
کمی فکر کنید، به نتیجه میرسید....
هر انسان مسئول اعمال خود است، در آن دنیا کسی را به اذن کسی در اتش نمیاندازند، در ان دنیا هرکسی مسئول اعمال و رفتار خود است.
پس عزیزان من سعی کنید دین را و سنت را سرلوحه کار خود قرار دهید، و به عرف طلبان اکتفا نکنید.
خیلی از علما برای اینکه در فکر خود میگویند شاید صیغه موقت جامعه را نابود کنند از آن شانه خالی میکنند، در حالی که آن دنیا تک تک زناهای صورت گرفته توسط بچه مسلمانان بر دوش انهاست، شانه هایشان همچون شنی خرد خواهد شد.
مولایم علی(ع) میفرماید: انسان را همین نادانی بس که خودش را نشناسد....
سخت نیست، فکرکنید....
یاحق

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

از طریقه نوشتنتان کاملاً پیداست که درد و دغدغه دین دارید.
ممنون از اینکه با صبر و حوصله متنی را برایمان نگاشتید.

موفق باشید.

بنده دلایل زیادی اوردم برای شما که ازدواج موقت بدون اجازه پدر جایز است، و شما کامنت من را در سایت قرار ندادید، فقط بدانید گناه تمام زناهایی که خوانندگان شما به ان مرتکب میشوند و بدون خواندن صیغه تن به اتش جهنم میدهند بر گردن شما و تمام گردانندگان سایت شما است.
اتش جهنم گوارایتان

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این مطلبی که خدمتتان می نویسیم، نظر فقها در این رابطه است:

به طور کلی در این که در ازدواج (دائم یا موقت) دختر باکره ای که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد، اذن پدر شرط است یا نه، چند نظر هست:
أ: اذن پدر لازم است. (آیات عظام: امام خمینی، مکارم شیرازی، سیستانی، شبیری زنجانی، تبریزی، نوری همدانی).

[البته آیت الله سیستانی در دختری که متصدی امور زندگی خویش باشد اذن پدر را بنا بر احتیاط واجب لازم می‌داند نه به فتوا]
ب: بنا براحتیاط واجب اذن پدر لازم است(آیات عظام: خامنه ای، اراکی، خوئی، گلپایگانی، فاضل لنکرانی، صافی، وحید خراسانی)[۱]
نکته :در احتیاط واجب مقلد می‌توان به مرجع تقلید دیگر رجوع نمود.
ج : تکلیفاً لازم است، یعنی اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود عقد صحیح است، ولی فردی که باید اجازه می‌گرفت و نگرفته، معصیت کار است(آیت الله بهجت).[۲]
د: اذن پدر لازم نیست ولی خوب است رعایت شود.[۳]
ه: به نظر آیت الله اردبیلی، اگر دختر باكره‏ اى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است ـ يعنى مصلحت خود را تشخيص مى ‏دهد ـ بتواند زندگانى خود را به نحو مستقل اداره كند و قدرت تصميم ‏گيرى صحيح در امور زندگى خود را داشته باشد و بيم آن كه فريب بخورد در ميان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج كند، احتياجى به اجازه پدر يا جدّ پدرى خود ندارد و در غير اين صورت، بنابر احتياط واجب بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد و اجازه مادر و يا برادر لازم نيست. همچنين بنابر احتياط واجب دخترى كه باكره نيست نيز همين حكم را دارد.[۴]

[۱]. توضیح المسائل مراجع، ج۲، مسئله۲۳۷۶
[۲]. توضیح المسائل مراجع، ج۲، مسئله۲۳۷۶؛ و رساله آیت الله وحید، مسئله ۲۴۴۰؛ و سوال تلفنی از دفتر آیت الله خامنه ای در قم و دفتر آیت الله نوری.
[۳]. آیت الله سید صادق روحانی، سوال حضوری از محضر ایشان، و آیت الله گرامی، توضیح المسائل، مسئله۲۶۰۳.
[۴]. آیت الله اردبیلی توضیح المسائل مسأله ۲۸۳۰.

موفق باشید.

این مقاله به بررسی سند روایاتی که میگن "صیغه خیلی مستحب هست" پرداخته است. نظرتان چیست:
http://arabi-maleki.blogfa.com/‎

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
توضیح تفصیلی هر کدام از این سوال وجواب ها زمان زیاد لازم دارد .
ولی با نگاه اجمالی معلوم شد نکته های خوبی مطرح شده است وباز خوانی وتبیین فقیهانه این روایات کار فقهای معظم است .

میگن چرا نسل ایرانیا داره کم میشه. وقتی قانون اجازه ی پدر گذاشتید و من یه دختر ۳۱ ساله ام نتونستم ازدواج کنم همین میشه دیگه. نمیدونم کی به داد ما مظلوما میرسه. کییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟ هیشکی تو این جامعه به داد آدم نمیرسه فقط یه سری قانون گذاشتن که همش عذاب آوره. فقط این دختر نیست که ممکنه گول بخوره. پسر هم گول میخوره. الان زنهایی هستن که با هزار کلک و پنهانکاری با یه پسر بدبخت عقد میکنن و بعدشم تهدیدش میکنن به مهریه و ... . پس چه دختر، چه پسر احتمال اینکه فریب بخورن را دارن. این قانون اجازه ی پدر گلا باید برداشته بشه. مثلا ازدواجهایی که با اجازه ی پدر بوده به طلاق منجر نشده؟ الان که بیشتر ازدواجها داره به طلاق میکشه. همشونم با اجازه ی پدرن. این نشون میده باید خود دختر تو زمان مناسب تصمیم بگیره که ازدواج کنه. الان دخترایی هستن که با عضق یه پسری که قبلا دوستش داشتن و پدرشون اجازه نداده ازدواج کنن میرن با یکی که پدرشون اجازه داده ازدواج میکنن اما زندگیشون به تباهی میکشه. کاش این مسئولین حرفهای منو بخونن و به درد ما برسن. البته تا بیان قانونو عوض کنن دیگه من از سن بچه داری رد شدم. ولی ایشالله این قانون عوض شه

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اسلام برای بر آورده شدن نیازهای زن و مرد، چهارچوب ازدواج (دائم و موقت) را معین کرده است اما ازدواج موقت به ازدواجی گفته می شود که بین زن و مردی که هیچ مانعی از ازدواج نداشته باشند و با رضایت طرفین، همراه مهر معین تا زمان مشخصی عقد ازدواج بسته شود. از نظر اسلام صحت ازدواج موقت دارای شرایطی است،[۱] از جمله این که عقد نكاح (موقت يا دائم) با دختر باكره مشروط به اجازه پدر و در صورت فقدان پدر، جد پدري است؛ ولي اگر باكره نباشد و يا پدر و جد پدري نداشته باشد، نيازي به اجازه نيست. [۲]

در این میان حضرت آیت الله العظمی نورى همدانی می فرماید: بنا بر أقوى اجازه پدر يا جدّ پدرى لازم نيست، هر چند كه بهتر آن است كه بدون نظر و اجازۀ آنها اقدام به ازدواج نكند. ولى ازدواج باكره‏اى كه به حدّ رشد و تشخيص مصلحت نرسيده است، بدون اجازه پدر يا جدّ، صحيح نيست[۳].

پس همان طور كه ملاحظه مي فرمائيد برخي از مراجع رشيده بودن دختر را كافي نمي دانند، و اذن پدر را به آن ضمیمه می کنند، اما عده اي آن را كافي مي دانند.

رشيده به دختري گفته مي شودكه مصلحت خود را تشخيص مي دهد و به دور از فشار، هيجانات و تحريكات شهواني تصميم مي گيرد و به آينده ی خود و خانواده و حيثيت خانوادگي توجه دارد. اما دختري كه از بلوغ عقلي برخوردار نيست و نمي تواند راجع به آينده تصميم بگيرد و خير و صلاح خود و خانواده اش را نمي داند، هر چند سنّش زياد باشد، رشيده نخواهد بود و بدون اذن پدر يا جد پدري نمي تواند ازدواج كند.

گفتني است اكثر فقها (از جمله آنانی که اجازه پدر را شرط می دانند) در اين مسئله اتفاق نظر دارند در مواردی که پدر و جدّ پدري غايب باشند به طوري كه نشود از آنان اجازه گرفت و دختر نياز مبرم به ازدواج داشته باشد، یا همسر مناسبى براى دختر پيدا شده كه شرعاً و عرفاً هم كفو اوست و پدر و جد پدرى، بدون جهت مانع مى‏شوند و سخت گيرى مى‏كنند، لازم نيست از پدر و جد پدري اجازه بگيرد. [۴][۵]

اما این که چرا اسلام اجازۀ پدر را شرط دانسته است؟ استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: فلسفۀ اين كه دوشيزگان لازم است - يا لااقل خوب است - بدون موافقت‏ پدران با مردی ازدواج نكنند ناشی از اين نيست كه دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی كمتر از مرد بحساب آمده است. اگر به اين جهت بود چه فرقی است ميان بيوه و دوشيزه كه بيوه شانزده ساله نيازی به موافقت‏ پدر ندارد و دوشيزه هجده ساله طبق اين قول نياز دارد. بعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در ادارۀ كار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشيد استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد ميليونی او را صحيح و مستغنی‏ از موافقت پدر يا برادر يا شوهر مي داند؟ اين مطالب فلسفۀ ديگری دارد كه به گوشه‏ای‏ از روانشناسی زن و مرد مربوط است. مربوط است به حس شكارچی‏گری مرد از يك طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف ديگر .مرد بنده شهوت است و زن اسير محبت. آنچه مرد را مي لغزاند و از پا در می‏آورد شهوت است، و زن باعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بيشتر است. اما آن چيزی كه زن را از پا در می‏آورد و اسير می‏كند اينست كه نغمۀ محبت، صفا، وفا و عشق از دهان مردی بشنود .خوش باوری زن در همين جاست .زن مادامی كه دوشيزه است و هنوز صابون مردان به جامه‏اش نخورده است، زمزمه‏های محبت مردان را بسهولت باور مي كند. پروفسور ريك، روانشناس آمريكائی مي گويد : بهترين جمله‏ای كه يكمرد مي تواند به زنی بگويد، اصطلاح " عزيزم ، تو را دوست دارم " است. همو مي گويد: "خوشبختی‏ برای يك زن يعنی بدست آوردن قلب يكمرد و نگهداری او برای تمام عمر"[۶]. رسول اكرم (ص)، آن روانشناس خدائی، اين حقيقت را چهارده قرن پيش به وضوح بيان كرده است. آن حضرت می‏فرمايد: "سخن مرد به زن‏ که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بيرون نمی‏رود"[۷].

مردان شكارچی از اين احساس زن همواره استفاده مي كنند. دام "عزيزم ،از عشق تو مي ميرم" برای شكار دخترانی كه دربارۀ مردان تجربه‏ای ندارند بهترين دامها است. اينجاست كه لازم است دخترِ مرد ناآزموده، با پدرش كه از احساسات‏ مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرايط استثنائی برای دختران خير و سعادت مي خواهند مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند. در اينجا قانون به هيچ وجه زن را تحقير نكرده است، بلكه دست حمايت خود را روی شانه او گذاشته است. اگر اختيار ازدواج بدست خود دختران باشد و موافقت پدر را شرط صحت‏ ازدواج بدانيم آنهم بشرط اين كه پدر سوء نيت يا كج سليقگی خاصی كه مانع‏ ازدواج دختر بشود نداشته باشد چه عيبی دارد و چه منافاتی با اصل آزادی انسانها دارد؟ اين يك احتياط و مراقبتی است كه قانون برای حفظ زن‏ِِ تجربه نكرده، كرده است و ناشی از نوعی سوء ظن بطبيعت مرد است.[۸]

با این توضیحات استاد، یکی از حکمت های مهم این حکم روشن شد که ممکن است در اینجا علت ها و حکمت های دیگری نیز وجود داشته باشد.

در پایان به این نکته توجه می دهیم که جوانان و مخصوصا دختران جوان باید از مشکلات بزرگی که بسیاری از جوانان را گرفتار کرده است عبرت بگیرند. چه بسیار جوانانی که در بهار زندگی خود با عشقی خالص دل به هم بستند و بعد از مدتی با فرو نشستن هیجان شدیدشان با زندگی واقعی و آینده ای مبهم روبرو شدند. باید مراقب بود به دلیل خواسته های عجولانه یک عمر زندگی با صفا و صمیمیت در آغوش گرم یک خانواده مستحکم و همیشگی را از دست نداد.

[۱] سوال ۱۲۹۰ (سایت: ۱۲۷۵).
[۲] توضيح المسائل مراجع، ج ۲ ص ۳۸۷ مسئلهء ۲۳۷۶.
[۳]همان.
[۴] فاضل، نورى، بهجت، سيستانى، مكارم. نک: همان.
[۵] سوال ۱۴۸۳ (سایت: ۱۵۳۰).
[۶] مجله زن روز شماره ۹۰ .
[۷] الكافي، ج۵ ، ص۵۶۹.
[۸] نظام حقوقی زن در اسلام ص ۹۳.

موفق باشید.

لطفا ژرف اندیشانه به مسائل نگاه کنید
جماعت دینی در رساله های فارسی خود به اقوی اعلام به داشتن اذن پدر نموده اند ولی لطفا اگر میخاهید جواب درست را از این جماعت بدانید به رساله های عربی ایشان مراجعه کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید. جایی که این گروه همچون مکارم شیرازی هیچ شرطی بنا بر اجازه پدر را نیاز نمیدانند.
بنده در یکی از استفتاعات از این جماعت به اصطلاح دینی هم دیدم که از ترس جامعه حلال خدا را بر مردم حرام اعلام کرده اند. که باعث فساد میشود.
همچون قاضی که خورنده شراب را به اعدام محکوم میکند به این علت که امکان دارد در مستی کسی را بکشد و به قول خود از گناه او جلوگیری میکند. این مسلک این جماعت است. لطفا از نعمت خدا دادی به نام عقل استفاده کنید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اسلام برای بر آورده شدن نیازهای زن و مرد، چهارچوب ازدواج (دائم و موقت) را معین کرده است اما ازدواج موقت به ازدواجی گفته می شود که بین زن و مردی که هیچ مانعی از ازدواج نداشته باشند و با رضایت طرفین، همراه مهر معین تا زمان مشخصی عقد ازدواج بسته شود. از نظر اسلام صحت ازدواج موقت دارای شرایطی است،[۱] از جمله این که عقد نكاح (موقت يا دائم) با دختر باكره مشروط به اجازه پدر و در صورت فقدان پدر، جد پدري است؛ ولي اگر باكره نباشد و يا پدر و جد پدري نداشته باشد، نيازي به اجازه نيست. [۲]

در این میان حضرت آیت الله العظمی نورى همدانی می فرماید: بنا بر أقوى اجازه پدر يا جدّ پدرى لازم نيست، هر چند كه بهتر آن است كه بدون نظر و اجازۀ آنها اقدام به ازدواج نكند. ولى ازدواج باكره‏اى كه به حدّ رشد و تشخيص مصلحت نرسيده است، بدون اجازه پدر يا جدّ، صحيح نيست[۳].

پس همان طور كه ملاحظه مي فرمائيد برخي از مراجع رشيده بودن دختر را كافي نمي دانند، و اذن پدر را به آن ضمیمه می کنند، اما عده اي آن را كافي مي دانند.

رشيده به دختري گفته مي شودكه مصلحت خود را تشخيص مي دهد و به دور از فشار، هيجانات و تحريكات شهواني تصميم مي گيرد و به آينده ی خود و خانواده و حيثيت خانوادگي توجه دارد. اما دختري كه از بلوغ عقلي برخوردار نيست و نمي تواند راجع به آينده تصميم بگيرد و خير و صلاح خود و خانواده اش را نمي داند، هر چند سنّش زياد باشد، رشيده نخواهد بود و بدون اذن پدر يا جد پدري نمي تواند ازدواج كند.

گفتني است اكثر فقها (از جمله آنانی که اجازه پدر را شرط می دانند) در اين مسئله اتفاق نظر دارند در مواردی که پدر و جدّ پدري غايب باشند به طوري كه نشود از آنان اجازه گرفت و دختر نياز مبرم به ازدواج داشته باشد، یا همسر مناسبى براى دختر پيدا شده كه شرعاً و عرفاً هم كفو اوست و پدر و جد پدرى، بدون جهت مانع مى‏شوند و سخت گيرى مى‏كنند، لازم نيست از پدر و جد پدري اجازه بگيرد. [۴][۵]

اما این که چرا اسلام اجازۀ پدر را شرط دانسته است؟ استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: فلسفۀ اين كه دوشيزگان لازم است - يا لااقل خوب است - بدون موافقت‏ پدران با مردی ازدواج نكنند ناشی از اين نيست كه دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی كمتر از مرد بحساب آمده است. اگر به اين جهت بود چه فرقی است ميان بيوه و دوشيزه كه بيوه شانزده ساله نيازی به موافقت‏ پدر ندارد و دوشيزه هجده ساله طبق اين قول نياز دارد. بعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در ادارۀ كار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشيد استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد ميليونی او را صحيح و مستغنی‏ از موافقت پدر يا برادر يا شوهر مي داند؟ اين مطالب فلسفۀ ديگری دارد كه به گوشه‏ای‏ از روانشناسی زن و مرد مربوط است. مربوط است به حس شكارچی‏گری مرد از يك طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف ديگر .مرد بنده شهوت است و زن اسير محبت. آنچه مرد را مي لغزاند و از پا در می‏آورد شهوت است، و زن باعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بيشتر است. اما آن چيزی كه زن را از پا در می‏آورد و اسير می‏كند اينست كه نغمۀ محبت، صفا، وفا و عشق از دهان مردی بشنود .خوش باوری زن در همين جاست .زن مادامی كه دوشيزه است و هنوز صابون مردان به جامه‏اش نخورده است، زمزمه‏های محبت مردان را بسهولت باور مي كند. پروفسور ريك، روانشناس آمريكائی مي گويد : بهترين جمله‏ای كه يكمرد مي تواند به زنی بگويد، اصطلاح " عزيزم ، تو را دوست دارم " است. همو مي گويد: "خوشبختی‏ برای يك زن يعنی بدست آوردن قلب يكمرد و نگهداری او برای تمام عمر"[۶]. رسول اكرم (ص)، آن روانشناس خدائی، اين حقيقت را چهارده قرن پيش به وضوح بيان كرده است. آن حضرت می‏فرمايد: "سخن مرد به زن‏ که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بيرون نمی‏رود"[۷].

مردان شكارچی از اين احساس زن همواره استفاده مي كنند. دام "عزيزم ،از عشق تو مي ميرم" برای شكار دخترانی كه دربارۀ مردان تجربه‏ای ندارند بهترين دامها است. اينجاست كه لازم است دخترِ مرد ناآزموده، با پدرش كه از احساسات‏ مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرايط استثنائی برای دختران خير و سعادت مي خواهند مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند. در اينجا قانون به هيچ وجه زن را تحقير نكرده است، بلكه دست حمايت خود را روی شانه او گذاشته است. اگر اختيار ازدواج بدست خود دختران باشد و موافقت پدر را شرط صحت‏ ازدواج بدانيم آنهم بشرط اين كه پدر سوء نيت يا كج سليقگی خاصی كه مانع‏ ازدواج دختر بشود نداشته باشد چه عيبی دارد و چه منافاتی با اصل آزادی انسانها دارد؟ اين يك احتياط و مراقبتی است كه قانون برای حفظ زن‏ِِ تجربه نكرده، كرده است و ناشی از نوعی سوء ظن بطبيعت مرد است.[۸]

با این توضیحات استاد، یکی از حکمت های مهم این حکم روشن شد که ممکن است در اینجا علت ها و حکمت های دیگری نیز وجود داشته باشد.

در پایان به این نکته توجه می دهیم که جوانان و مخصوصا دختران جوان باید از مشکلات بزرگی که بسیاری از جوانان را گرفتار کرده است عبرت بگیرند. چه بسیار جوانانی که در بهار زندگی خود با عشقی خالص دل به هم بستند و بعد از مدتی با فرو نشستن هیجان شدیدشان با زندگی واقعی و آینده ای مبهم روبرو شدند. باید مراقب بود به دلیل خواسته های عجولانه یک عمر زندگی با صفا و صمیمیت در آغوش گرم یک خانواده مستحکم و همیشگی را از دست نداد.

[۱] سوال ۱۲۹۰ (سایت: ۱۲۷۵).
[۲] توضيح المسائل مراجع، ج ۲ ص ۳۸۷ مسئلهء ۲۳۷۶.
[۳]همان.
[۴] فاضل، نورى، بهجت، سيستانى، مكارم. نک: همان.
[۵] سوال ۱۴۸۳ (سایت: ۱۵۳۰).
[۶] مجله زن روز شماره ۹۰ .
[۷] الكافي، ج۵ ، ص۵۶۹.
[۸] نظام حقوقی زن در اسلام ص ۹۳.

موفق باشید.

من کاملا با این قانون که اجازه ی پدر لازمه مخالفم. به جای این همه سند و مدرک که هیچ کدومش دیگه تو این زمانه به درد نمیخوره بیاید بگید پس چرا انقدر طلاقها تو جامعمون زیاد شده؟ یعنی فهم پدرا کم شده که طلاقها زیاد شده؟ اگه پدرها میتونن تشخیص بدن که برای چه خواستگاری اوکی بدن پس چرا ازدواج ها انقدر زیاد به جدایی کشیده میشه؟ بعدشم منی که پدرم از بچگی بهم پول تو جیبی نداده و تو شرایط سخت مالی و عاطفی و تغذیه ای بودم و خودم کار کردم خرجمو درآوردم، واقعا حرف زوره که الان یه همچین پدری بخواد برای ازدواج من اوکی بده. یا مثلا همین قانون مهریه باعث میشه پسرها بترسن زن بگیرن و همین باعث عدم ازدواج و فساد جامعه میشه. چرا منی که ۳۱ سال دارم تا الان نباید ازدواج کرده باشم؟ چون پدر مادرم همه پسرارو رد کردن. یا چرا داداش ۳۵ ساله ی من از ترس مهریه دادن تا الان نباید زن گرفته باشه؟ واقعا خوبه یه سری از قوانین عوض بشه. مهریه توی قرآن اومده درست، اما اون زمان زنها کار نمیتونستن بکنن پول دربیارن، الان اکثر دخترها کار میکنن و درآمد دارن. واقعا خوبه براساس شرایط جامعه، یه سری قوانین عوض شه

تصویر soalcity

البته بهتر است ما مشکل خودمان را حل کنیم و بی دلیل به قوانین قرآن اشکال نگیریم!
آنچه باعث رشد آمار طلاق شده، دلیلش در همان تنزل جایگاه والدین در ازدواج است. پسر و دختر در خیابان با هم دوست می شوند و خودشان تصمیم شان را می گیرند و بعد خانواده را از تصمیم خود مطلع می کنند و در بسیاری از مواقع پدر می فهمد که مخالفت کردن، چیزی جز سنگ روی یخ شدن ندارد! بنابراین دقیقا عکس نظر شما، باید جایگاه والدین را تقویت کرد تا با نگاه منطقی، جلوی تصمیمات احساسی را بگیرند.
مهریه را خودمان نجومی و سنگین کرده ایم، حالا خیلی راحت تقصیر را گردن قرآن و قوانین اسلام می اندازیم؟ مهریه سنت اسلام در حدود ۱۴ سکه طلا است، کدام پسری از چنین مهریه ای می ترسد و از ازدواج فرار می کند؟
همچنین اسلام برای شرایط غیر معمول هم چاره اندیشی کرده است.
جایگاه پدر برای تضمین مصلحت دختر است. پس اگر پدری بر خلاف مصلحت دختر عمل می کند، تصمیم او بی اعتبار می شود.
اشتغال زنان نیز تجربه شده است و نگاهی به جامعه غرب می تواند مشکلات آن را به خوبی نشان دهد.
ما تمام زندگی مان را بر مبانی غیر اسلامی چیده ایم! بعد اشکالش را به اسلام ربط می دهیم. کمی منصف باشیم!!

خودتون بهتر از هر کسی می دونید که به جز آقای سیستانی و صانعی هیچ مرجع تقلیدی فتوا نداده که اذن پدر برای ازدواج دائم یا موقت واجب هست... بلکه همه احتیاط کردن چه واجب چه مستحب.... و در حکم احتیاطی مقلدین مجبور به انجامش نیستن

تصویر شهرسوال

سلام
در احتياط واجب هم مقلدين واجب است يا طبق همين احتياط عمل کنند ويا به مرجع اعلم بعدي که دراين زمينه فتوا دارد رجوع نمايند.

نظرات