آیا عقائد صوفیان گنابادی درباره مهدویت صحیح است؟

عقائد صوفیان گنابادی

حضرت علی (ع) می فرمایند: اگر باطل با حق مخلوط نمى‏ شد، بر طالبان حق پوشیده نمى ‏ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مى ‏گشت زبان دشمنان قطع مى‏ گردید. امّا قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى ‏آمیزند، آنجاست كه شیطان بر دوستان خود چیره مى ‏گردد.[۱]

اعتقادات این صوفیان به شرح ذیل است که مخلوطی از حق و باطل می باشد:
صوفیان‌ گنابادی‌ دست‌ كم‌ چهار نوع‌ «مهدی‌» را مطرح‌ كرده‌اند و سخن‌ از چهار ظهور نیز به‌ میان‌ آورده‌اند.
الف‌. مهدیّی‌ كه‌ در جان‌ هر شخصی‌ ظهور می‌كند.
آنان‌ معتقدند هر شخصی‌ دارای‌ گوهری‌ است‌ كه‌ در وجود اوست‌ و اگر او را بیابد هدایتگر او خواهد بود. صوفیان‌ از این‌ نوع‌ ظهور به‌ ظهور مهدی‌ در عالم‌ صغیر یاد می‌كنند و مقصود از عالم‌ صغیر همان‌ عالَم‌ وجود انسان‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ عالم‌ كبیر است‌ و مقصود از آن‌ همان‌ عالم‌ امكان‌ است‌.
ب‌. مهدیّی‌ كه‌ در عالم‌ امكان‌ ظهور می‌كند و از عدّه‌ای‌ محدود دستگیری‌ می‌نماید این‌ مهدی‌ شخصی‌ نیست‌ و نوعی‌ است‌ یعنی‌ متعدد است‌ و مصادیق‌ بسیار دارد. اقطاب‌ این‌ فرقه‌ هركدام‌ مصداقی‌ از این‌ مهدیّاند. و از هركدام‌ به‌: «امام‌ ظاهرٌ حیٌّ یعرف‌» یاد می‌شود.
آنان‌ معتقدند: وجود امام‌ غایب‌ لازم‌، ولی‌ كافی‌ نیست‌ و در هر زمان‌، زمین‌ نباید خالی‌ از امامی‌ كه‌ زنده‌، حاضر و شناخته‌ شده‌ است‌ باشد.
ج‌. مهدیّی‌ كه‌ در عالم‌ امكان‌ ظهور می‌كند و با زور و غلبه‌ پیش‌ می‌رود این‌ مهدی‌ نیز نوعی‌ است‌ و می‌تواند افراد زیادی‌ داشته‌ باشد كه‌ یك‌ نمونه‌ از آن‌، سلطنت‌ صفویّه‌ بود.
د. مهدی‌ موعود صاحب‌ الزمان‌(عج‌) كه‌ فرزند دوازدهم‌ ولایت‌ است‌ و این‌ مهدی‌ شخصی‌ است‌.
در حقیقت‌ صوفیان‌ سخن‌ از دو مهدیّی‌ نوعی‌ و دو مهدیّی‌ شخصی‌ به‌ میان‌ آورده‌اند و معتقدند كه‌ ظهور امام‌ زمان‌(عج‌) پدیده‌ی‌ خوش‌آیندی‌ برای‌ مؤمنان‌ و غیرمؤمنان‌ نیست‌ و مؤمنین‌ باید به‌ جای‌ انتظار ظهور امام‌ زمان‌(عج‌) منتظر ظهور در عالم‌ خود باشند حاج‌ ملاعلی‌ گنابادی‌ می‌گوید:
«ظهور قائم‌ در ملك‌ خارج‌ برای‌ غیرمؤمن‌ ناملایم‌ افتد و برای‌ مؤمن‌ هم‌ از حیث‌ دنیا چندان‌ بهره‌ای‌ نباشد... و آن‌ ظهوری‌ كه‌ هریك‌ از مؤمنین‌ در آن‌ امیدوارند... ظهور در عالم‌ خود است‌.»
این‌ سخن‌ كه‌ « كلّنا مهدیٌّ و كلّنا هادیّ »  همه‌ی‌ ما مهدی‌ و همه‌ی‌ ما هادی‌ هستیم‌. اشاره‌ به‌ عنوان‌ مهدی‌ برای‌ تمام‌ اقطاب‌ این‌ سلسله‌ است‌.

این گفتار بر گرفته از صفحات ۶۳-۶۰ کتاب صالحیه ی آقای حاج ملا علی گنابادی یکی از اقطاب نامی این فرفه می باشد.

۱- اینکه برای مومنان ظهور حضرت مهدی (عج) بهره ای ندارد، از مطالب باطلی است که هر کس اندک آشنایی ای با تشیع داشته باشد، بطلان آن را می فهمد. ظهور همیشه کانون امید بخشی به شیعیان بوده که با انتظار آن سختی ها و ناملایمات را تحمل می کند. و آن نقطه، نقطه پایان استضعاف ها و ستم هاست که نه تنها برای شیعه، بلکه برای جهان بشریت مطلوب است.

«أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ[انبیاء/۱۰۵] بندگان شایسته ‏ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد!»


۲- گوهر درونی که هدایت انسان را در پی دارد، فطرت انسان است. و البته هدایت افراد توسط حضرت مهدی (عج) با هدایت تکوینی نیز شکل می گیرد و همان امام منتظر، دل مومنان را به حق هدایت می کند.

«فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها[شمس/۸] سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام كرده است.»

و نامیدن این فطرت به مهدی همان هوا پرستی است که ریشه بدعتهاست:

«إِنْ هِیَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏[نجم/۲۳] اینها فقط نامهایى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته ‏اید (نامهایى بى ‏محتوا و اسمهایى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دلیل و حجتى بر آن نازل نكرده آنان فقط از گمانهاى بى ‏اساس و هواى نفس پیروى مى‏ كنند در حالى كه هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!»


۳- مهدی نوعی دومی که بیان کرده اند، مجوز دکان بازی های صوفیان است. و با این نوع اباطیل عده ای که خود دچار انواع انحراف ها هستند، سرپرستی عده دیگری را برای هدایت به جهنم به دست گرفته اند.
«قالَ ادْخُلُوا فی‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ[اعراف/۳۸] (خداوند به آنها) مى ‏گوید: «در صفّ گروه‏هاى مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان كه گروهى وارد مى ‏شوند، گروه دیگر را لعن مى ‏كنند تا همگى با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود مى‏ گویند: «خداوندا! اینها بودند كه ما را گمراه ساختند پس كیفر آنها را از آتش دو برابر كن! (كیفرى براى گمراهیشان، و كیفرى بخاطر گمراه ساختن ما.)» مى ‏فرماید: «براى هر كدام (از شما) عذاب مضاعف است ولى نمى‏ دانید! (چرا كه پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتى بر اغواى مردم نداشتند.)»

انسان تنها و تنها می تواند زمام امور خود را به دست فردی معصوم بسپارد. و پیروی از هر شخص دیگری باید با سنجش و فهم خود شخص صورت بگیرد. و اطاعت چشم و گوش بسته از غیر معصوم، مصداق همان پرستش ارباب و رهبان است که قرآن آن را بیان کرده است:
«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ[توبه/۳۱] (آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند.»

امام صادق (ع) می فرمایند: بخدا سوگند كه خاخامها و كشیشها مردم را به پرستش خود دعوت نكردند، و اگر دعوت مى ‏كردند، هیچ كس پذیرا نمى‏ گشت. ولى عبادت به این گونه بود كه خاخامها و كشیشها حرام خدا را حلال كردند و حلال خدا را حرام كردند و مردم به فتواى آنان عمل كردند و ندانسته به عبادت آنان پرداختند.[۲]
و قطعا امام معصومی که مطابق روایت پرونده تمام افراد به او عرضه می شود،هیچ محدودیتی برای کمک به هر شخص قابلی ندارد.

۴- مهدی نوع سومی که بیان کرده اند نیز چگونه می تواند با انحراف ها و مشکلاتی که صفویه داشته، معنا بیابد؟ حکومت صفویه نکات مثبتی داشته اما مبرا از خطاها نبوده که بی هیچ دلیل و منطقی، اعمال آن ها را مهدوی جلوه بدهیم.

۵- کلنا مهدی و کلنا هادی نیز انکار اصل امامت  و تشیع است و با سخنان خود این صوفیان در نیاز به امام تناقض دارد.

[۱]. خطبه ۵۰ نهج البلاغه.
[۲]. الكافی، ج‏۲، ص: ۳۹۸.

نظرات