آیا نظریه داروین در انکار وجود خدا کفایت نمی کند؟

نظریه داروین

اگر قانون یا نظریه تکامل بتواند خدا را نفی کند، ما می گوییم زحمت فرو رفتن در چند هزار سال قبل را نکشید تا با تصادف و احتمالات بخواهید خالق را انکار کنید! شما می توانید به جای فسیل شناسی و ... در زندگی روزمره نگاه کنید. شما می خواهید نشان دهید که در یک پروسه چند هزار ساله، ذره ای به مراحل شگفت انگیز تکامل رسیده است. در حالی که این اتفاق در دو سال نیز به راحتی رخ می دهد. مواد معدنی جذب گیاه می شود، انسان گیاه را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم (گوشت حیوانات) می خورد و و غذای انسان تبدیل به نطفه می شود و نطفه در یک دوران نه ماهه، تبدیل به یک انسان کامل می شود.
پس اگر شما تصور می کنید که با نشان دادن تکامل و عوامل طبیعی آن، می توانید خدای متعال را انکار کنید، این قدر به خود زحمت ندهید تا برای هزاران سالی که ندیده اید، نظریه پردازی کنید. بیایید همین زندگی خودتان را با اسناد و شواهد متقن تر بیان کنید.

این در حالی است که بشر از هزاران سال قبل اثر عوامل طبیعی را می دانسته، همچنان که می دانسته ازدواج مقدمه تولد فرزند است و انسان ها در این امر نقش دارند. و حتی در کتاب الهی مسلمانان، مراحل شکل گیری جنین به شکل اعجاز گونه ای بیان شده است. بنابراین این گونه استدلال کردن برای انکار وجود خدای متعال، نشان دهنده این است که شخص چیزی را انکار می کند که اصلا تصور صحیحی از آن ندارد

« در ایام صباوت مفهومى با مشخصّات خاصّى با نام و عنوان خدا به خورد كودك مى ‏دهند. كودك وقتى بزرگ مى ‏شود و دانشمند مى‏ گردد، مى ‏بیند چنین چیزى معقول نیست و نمى‏ تواند موجود باشد تا خدا باشد یا غیر خدا. كودك پس از آنكه بزرگ شد، بدون اینكه فكر كند یا انتقاد كند كه ممكن است مفهوم صحیحى براى آن تصوّر كرد، یكسره الوهیّت را انكار مى‏ كند. او خیال مى ‏كند خدایى را كه انكار مى ‏كند همان است كه خداشناسان قبول دارند. پس چون این ساخته شده ذهن خود را- كه اوهام عامیانه برایش ساخته ‏اند- قبول ندارد، خدا را قبول ندارد؛ دیگر فكر نمى ‏كند خداى به آن مفهوم را كه او انكار مى‏ كند، خداشناسان نیز انكار دارند و انكار او انكار خدا نیست، بلكه انكار همان است كه باید انكار كرد. فلاماریون در كتاب خدا در طبیعت مى‏ گوید: كلیسا به این شكل خدا را معرّفى كرد كه: «چشم راستش تا چشم چپش شش هزار فرسخ فاصله دارد». بدیهى است افرادى كه از دانش بهره ‏اى داشته باشند- و لو بسیار مختصر- به چنین موجودى نمى‏ توانند معتقد شوند.»[۱]

اصولا خدای متعال موجودی در عرض عوامل طبیعی نیست. بلکه در طول آنها قرار دارد. یعنی شما ناچار نیستید که بین عوامل طبیعی و ما فوق طبیعی یکی را انتخاب کنید و از سویی نیز ماهیت عوامل طبیعی به گونه ای هستند که شما را ناگزیر از پذیرش آن عوامل مافوق طبیعی می کنند. چون هر کدام از آن عوامل طبیعی را در نظر بگیرید، خود آن امر محتاجی است که نشانه ای از موجود غنی است. و به اتکا به آن موجود غنی، این شی محتاج و فقیر، توانسته وجود داشته باشد و به ایفای نقش بپردازد.
به عبارت دیگر، بحث از وجود یا عدم خدا، یک بحث فیزیکی و تجربی نیست. که بخواهیم با نظریه پردازی و آزمون او را بیابیم. و اگر نظریات و آزمون های ما او را نیافتند بگوییم پس وجود ندارد! بلکه وجود او غیر مادی است و باید از عقل و استدلال های عقلی برای اثبات یا نفی او اثبات کنیم.

[۱]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏۱، ص: ۴۸۲.

دیدگاه‌ها

ایا نظریه داروین با تطابق با ایه۷۲سوره ص قابل پذیرش است؟

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
اگر چه می توان آیه مورد اشاره را با نظریه داروین سازگار نشان داد، اما راه معقول تر آن است که آیات قرآن را به نظریات علمی گره نزنیم! چرا که آیه در صدد بیان نظریه داروین نیست بلکه نهایتا با آن مطابق است. به عبارت دیگر مقصود اولیه آیه مطلب دیگری است.
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/917

با سلام
عذر میخوام چیزی که من متوجه شدم اینه که در اصل باید از تحقیقات علمی به عظمت قرآن برسیم نه اثبات قرآن یا خدا درسته؟؟؟
یعنی با تحقیقات علمی نمیتونیم خدا رو اثبات کنیم ، چون خدا غیر مادی است پس باید از راه غیر مادی مانند استدلال های عقلی خدا رو اثبات کنیم نه تحقیقات علمی و تجربی که مادی است درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنونم بابت مطالب مفیدتون

تصویر soalcity

سلام
بله روشن است که با ابزار تجربه و حس، نمی توان به کشف غیر مادی روی آورد. و الا مثل آن است که به کسی بگویند اگر مرا دوست داری، آن را از جیب هایت بیرون بیاور تا ببینم!!

میمونه مثلا خیلی عزیزن ک آدما از نسلشون باشن؟؟ گناه بقیه حیوونا چیه؟
اگه اثبات شه، منم اثبات می کنم ما هم از نسل کرگدن هم می تونیم باشیم..
اگه قرار به تغییر باشه همه حیوونا تغییر می کنن!!!ه ه ه ه ه
اگه میمون به انسان شباهت داره چرا تو آزمایشگاه از موش استفاده می کنن؟ نکنه از نسل موش هم هستیم؟؟؟؟
اگه تکامل یافته ی میمونیم چرا هنوز میمون تکامل نیافته هست؟
مگه فیل ک از نسل ماموت هست الان ماموتی داریم؟؟؟
شایدم ی نوع میمون خاص بودن!! خدا ک هیچ.. داروین می دونه!! هه هه هه ..
خدا همه مخلوقاتشو بخاطر انسان آفرید..
انسانها از حیوونا الگو می گیرن و استفاده می کنن..
مثلا نهنگ رو خلق کرد ک ب آدم بگه چطور زیر دریا بره..
آدما ملخ رو دیدن هواپیما ساختن..
انسانها تا ابد محتاج طبیعتن..
همه ساخته هاشون از روی مخلوقات الگوبرداری شده..
میمون هم یکی از اون مخلوقات..
خدا ی بار روحشو به انسان دمید
میمونا مگه روح دارن..
اونایی ک به نظریه داروین میمون اعتقاد دارن بیان وسط
من ی میمون میدم دستشون، ۱۰۰ سال وقت دارن از نسلش آدم تحویل من بدن..
بهونه علم هم نیارین ک خیلی پیشرفت کرده..
والسلام..

شما چیزی از زیست شناسی نمیفهمید..هیچی..پس نظر ندهید لطفا

برای اینکه به نتیجه برسی که چرا میمون تکامل یافته نه سایر حیوانات و جواب مثلا ایراداتی که گرفتی رو جواب بگیری بیشتر مطالعه کن ولی نه با حب و بغض فکر می کنی این همه دانشمند در طول زمان سوالات جناب عالی به ذهنشان نرسیده ?البته من هم نمی خوام انکار خداوند رو در پس این نظریه های علمی ببینم اما چرا وقتی یافته های علمی مطابق با درک وفهم و نفع ماست مورد قبول و تایید است ولی اگه خلاف اون باش با علم اندک خود سعی در انکار ان داریم ایا این نشان چیزی جز بی سوادی ما نیست?

دوست عزيز اين بابا كه نيومده از شكل ماه هر حيووني كه خوشش اومد بگه پدر جدشه !!!!! DNA و فسيل ها و شواهد علمي اينو ميگن !!!

تصویر soalcity

سلام از کجا می تواند اثبات کند، آن فسیل ها مربوط به موجودی شبیه انسان نیست که منقرض شده اند؟ و بعد موجودی شبیه آن ها خلق شده است؟

وچرا حرف شما درست باشد؟؟//

تصویر soalcity

هر کس ادعایی کرده باید دلیل کاملی بیاورد و اگر دلیلش ناتوان از اثبات ادعایش است، نمی تواند بر ادعایش اصرار کند.
ما ادعا می کنیم که در گذشته انسان هایی شبیه آدم بوده اند. ادعای ما مرتبط به غیب است و دلیل مان از همین سنخ است و برایش از قول معصوم آگاه به غیب دلیل می اوریم.
اینها مدعی هستند که نسل ما از فلان حیوان است. می گوییم باید اثبات کنید که آن چه ادعا می کنند صرفا شبیه ما نیست. که قطعا از آوردن دلیل برای آن عاجز هستند. یعنی نمی توانند بگویید ما DNA حضرت آدم و حوا را داریم و با آن اثبات می کنیم که اینها فرزند فلان موجود بوده اند.

با سلام و تشکر بابت سایت خوب و مفدیتان
در واقع نظریه داروین یا همان تکامل چیزی غیر از ایت مواردی که شما اشاره کرده اید توضیح میدهد این که ما شاید از نسل میمون ها باشیم چیزه ساده ایست ولی داروین می خواهد این مورد را ثابت کند که مثلا گربه ای که الان مشاهده می کنید قبلا یک ماهی بوده است. خوب یک لحظه فکر کنید چقدر این ۲ مورد متقاوت است ولی تکامل این را ثابت می کند. با گسترش علم و تکنولوژی حتما در جریان هستید که نظریه هایی وجود دارد مبنی بر وجود از هیچ. یعنی می تواند چیزی به وجود بیاید از چیزی که وجود نداشته است.
بین آفرینش و تکامل تفاوت وجود دارد.

البته منظورتون هیچ کوانتومی هست دیگه!؟ چون هیچ مطلق که هیچه. ولی هیچ کوانتومی با هیچ مطلق تفاوت داره.

اثبات خدا راه آسونی داره که متاسفانه هیچکی تو بحرش نرفته همه از تسلسل میگند و قانون تکامل و....شده ولی اثبات خدا فقط یک راه داره اونم اثبات وجودش از طریق زمان هست وبس.به این جمله بیشتر توجه کنید تا بفهمید تنها راه بدون انکار خداست حتی دربرابر بزرگترین فلاسفه وفیزیکدانان عالمام.برید دنبال این موضوع

این موضوع کمی پیچیده اس، با در نظر گرفتن نظم هستی و با نگاه به تاریخ هموارش میتونیم طبیعت رو هوشمند تصور کنیم و هوش اون نمیتونه سازنده نداشته باشه...مثلا باکتری ها به سرعت تولید مثل میکنن ولی خودشون از تکثیر بی رویه جلوگیری میکنن وگرنه در عرض چند روز همه چیز نابود میشد...ازین دست مثال ها بسیار تا بسیار وجود دارن و اگر کسی بی طرف و با عقل نگاه کنه میبینه خالق هستی حقیقت محضیه که به وضوح دیده میشه...
درمورد نظریه داروین هم تا اونجا که من میدونم ابوالبشر پدر عاقل نشده ی نسل انسانه...فرشته ها به خدا گفتن آدم نساز قتل و غارت میکنه! این یک فعل استمراریه که اتفاق افتاده و داره میفته (براساس معنی جمله) پس شاید خدا روح رو در موجودی که وجود داشته دمیده بوده...

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
برای شناختن خداوند راه های فراوان و گوناگون وجود دارد .
در باب اثبات وجود خداوند براهین و دلایل فرامفهومی وجود دارد که از طریق حقایق عینی و متن هستی به اثبات وجود مبدا متعالی پی برده می‌شود یا از طریق شهود قلبی به وجود حقیقت متعالی اذعان می‌شود و آن براهین خاستگاه وحیانی دارد . نقش نخبگان در طرح و تحلیل آن براهین در واقع از باب کشف و تبیین عقلانی برهان است و نه ابداع آن. به عنون مثال برهان صدیقین نمونه کامل این سنخ از براهین است .
حکیم و عارف نکته آموز معاصر امام خمینی در این باره نکته‌ای شنیدنی دارد:
« بدان که اول تفکر در حق و اسما و صفات و کمالات اوست و نتیجه آن علم به وجود حق و انواع تجلیات اوست و این نقشه تجلیات قلوب صدیقین است و از این جهت آن را برهان صدیقین گویند، زیرا که صدیقین از مشاهده ذات، شهود اسما و صفات نماینده و آنگاه در آینه اسما، اعیان و مظاهر را شهود کنند، و این که این را برهان صدیقین گویند، برای آن است که اگر صدیقی بخواهد مشاهدات خود را به صورت برهان درآورد و آنچه ذوقا و شهودا یافته، به قالب الفاظ بریزد، این چنین شود و به صورت برهان بازگو گردد، وگرنه معارفی که نصیب صدیقین می‌شود، از سنخ براهین در قالب و مفاهیم نیست. تا قلب در حجاب برهان است، به اول مرتبه صدیقین نرسیده است و چون از حجاب علم و برهان بیرون رود، بی‌واسطه برهان بلکه بی واسطه موجودی در آخر کار و منتهای سلوک به مشاهده جمال جمیل مطلق نایل شود. »(۱)
با توجه به آنچه اشاره گردید ، وجود خدای متعال هرگز انکارپذیر نیست. از این رو در کلام نورانی امیر مومنان (ع) آمده:
«دلت علیه اعلام الظهور و امتنع علی عین البصیر، فلا عین من لم یره تنکره و لا قلب من اثبته یبصره.... فهو الذی تشهد له اعلام الوجود علی اقرار قلب ذی الجحود؛ (۲) نشانه‌های آشکاری در سراسر هستی بر وجود او شهادت می‌دهند، هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی‌گردد، نه چشم کسی که او را ندیده می‌تواند انکارش کند . نه قلبی که او را شناخت می‌تواند مشاهده‌اش نمایند. پس اوست که همه نشانه‌های هستی بر وجود او گواهی می‌دهند . دل های منکران را به قرار به وجودش واداشته است.
بنابراین وجود خداوند و دلایل و شواهد آن نظیر چراغ قرمز و سبز که بر سر
چهار راه ‌ها نصب شده ، قراردادی نیست تا کسی آن را هر گونه که خواست تغییر دهد، بلکه با حقیقت عینی و وجود انسان مرتبط است که انکار آن امکان پذیر نیست. از این رو گفته شده: راه ساده خداشناسی، تامل در نشانه‌های خدا در جهان و به تعبیر قرآن کریم، تفکر در آیات الهی است، گویی هر یک از پدیده‌های جهان در زمین و آسمان و در وجود انسان، نشانی از مقصود و مطلوب آشنا دارند . عقربه دل را به سوی مرکز هستی که همیشه و در همه جا حضور دارد، هدایت می‌کند. (۳)
راه اثبات وجود خدا تنها مفاهیم کلی فلسفی نیست. بلکه راه های دیگر برای شناخت این حقیقت وجود دارد. مثلا انسان نسبت به پروردگار خویش علم حضوری دارد. در دعای عرفه امام حسین آمده :
« الهی تزددی فی الاثار یوجب بعد المزار کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک، حتی یکون هو المظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا؛
(۴) الهی اگر به یکایک آثار وجود تو برای شناختت توجه نمایم، مرا از وصال معرفت تو دور می‌کند، چگونه استدلال نمایم بر تو به چیزهایی که در وجودش محتاج تو هستند؟ آیا برای غیر تو ظهوری است که برای تو نباشد تا آن غیر (آثار) ظاهر کننده و اثبات کننده وجود تو باشند ؟ غایب نبوده‌ای که نیازمند دلیل بر اثبات تو باشیم، دور نیستی تا این که آثار ما را به تو برساند، کور است چشمی که تو را بر مظاهر عالم نمی‌بیند.
بر اساس این آموزه‌ متعالی معلوم می‌شود که چه بسا راه استدلال و برهان مانع شناخت و معرفت الهی می‌شود . راه شناخت و معرفت وصال را دورتر می‌کند، خداوند پیداتر از آن است که انسان برای اثبات او به دلیل و برهان متوسل گردد. از این رو برخی از عارفان نکته آموزنده با الهام از این دعای نورانی می‌گوید:
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را *کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غایب نبوده‌ای که شوم طالب حضور *پنهان نبوده‌ای که هویدا کنم تو را
با صدهزار جلوه برون آمدی که من *با صد هزار دیده تماشا کنم تو را (۵)
بنابراین اثبات وجود خداوند نه تنها بسته به برهان وجوب و امکان بوعلی ندارد، بلکه در واقع سایر براهین نیز برای متوسطین مفید است، و گرنه اهل بصیرت خداوند را پیداتر از آن می‌دانند که نیاز به اقامه برهان داشته باشد. پس نقد پذیری برهان سینوی و مانند آن نباید به معنای تعطیل اثبات وجود خداوند تلقی گردد.
پس باید در این باب بدین نصیحت آن حکیم بزرگ توجه کرد:
خرد را و جان را همی سنجد او * در اندیشه‌ای سخته کی گنجد او
به هستی اش باید که خستو شوی * ز گفتار بی کار یک سو شوی (۶)
اما در خصوص کیفیت خلقت حضرت آدم علیه السلام باید گفت : آیاتی که در مورد حضرت آدم بحث کرده، است
یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم را توضیح داده است مثل "انّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب؛(۷) همانا مثال عیسی در نزد خدا همانند آدم است که او را از خاک خلق نمود" .
این آیه نشان می دهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم از چیزهایی آفریده شده که منتهی به خاک می شود، این استدلال نمی تواند استدلال کاملی باشد، زیرا اگر بپذیریم آدم از نسل میانی و واسطه ای بین خاک و خود، مثلاً از انسان های نئاندرتال به وجود آمده، حضرت آدم از نطفه حیوانی به وجود آمده است، بنابراین چگونه می توان آفرینش بدون پدر عیسی را به آفرینش آدم تشبیه نمود؟! چه بسا اگر ما این استدلال را تمام بدانیم، ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم از نسل موجود دیگری به وجود نیامده است.
در مجموع می توان گفت تئوری خلقت دفعی حضرت آدم از خاک بیش تر مورد تایید و توافق آیات و روایات است. اما کیفیت این تبدیل و تغییر ماهیتی برای ما روشن نیست.

پی‌نوشت‌ها:
۱. چهل حدیث، ص ۱۹۲، نشر موسسه تنظیم آثار امام، ۱۳۷۸ ش .
۲.نهج البلاغه، خطبه ۴۹.
۳- مصیاح . عقاید ج ۱ ص۱۲۳
۴.مفاتیح الجنان ص ۴۹۶.
۵.فروغی بسطامی، نقل از آموزه‌های عرفانی از منظر امام علی (ع)، ص ۱۴۱، نشر بوستان کتاب، قم ۱۳۸۴ ش .
۶.فردوس، شاهنامه ،ص ۱.
۷- آل عمران (۳) آیه ۵۹.

سلام. میشه متن نظریه رو بگید؟ برا پژوهش لازم دارم.ممنون

تصویر پاسخگوی اعتقادی

باسلام .
کدام متن را تقدیم نمایم متوجه منظور تان نشدم روشن تر بفرمایید تا تقدیم شود .

سلام فکر نکنم داروین خدا رو انکار کرده باشه
اقای مطهری یه مطلب داره که توی اون داروین ادم با خدایی میدونه
به نظر من انسان در کنار دین بدنیست به علم هم توجهی داشته باشه و مثل بعضی مذهبی های ایرونی که فقط همه چیز رو رد میکنن و میگن شما اشتباه میکنید نباشیم
در کنار خداجویی دانشجو هم باشیم

و در کنار دانشجویی مون هم خدارو ببینید خدا رو میگم نه دین های وابسطش از یادمون نبریم
باتشکر

تصویر soalcity

سلام
اینکه خواسته اید، مخالفت ها را تعدیل کنید، مطلب خوبی است. اما بهتر است که به طور کامل و تمام قد از حق دفاع کنید. آیا می توان خدا را قبول کرد، اما به هیچ دینی ملتزم نبود؟ خدایی که هیچ حکمتی نداشته و برای انسان هیچ راهی را نشان نداده، چه جایی در زندگی انسان دارد؟

امام صادق ع جلد ۴ اصول الکافی و قرنها بعد پاسکال:
کسی که خدا را قبول داشته باشد و خدا وجود داشته باشد به بهشت میرود
کسی ک خدا را قبول داشته باشد اما خدایی وجود نداشته باشد ضرری نمیبیند
کسی ک خدا را قبول ندارد و خدایی نیز وجود نداشته باشد ضرری نمیبیند
ولی کسی که خدا را قبول نداشته باشد اما خدایی وجود داشته باشد به جهنم میرود و عاقبتش را از دست میدهد

نتیجه:استدلال عقلی میگه که خدا را قبول داشته باشید

با سلام
بنده دکتری بیوتکنولوژی هستم و یک محقق در راستای نظریه داروین که الان دیگه با پیشرفت علم ژنتیک کاملا اثبات شده
نظریه داروین چیزی نیست که شما درک کرده اید
نظریه داروین کاملا وجود خلق انسان به یکباره رو نفی میکنه نه با حرف بلکه با سند
اینکه بگید تو ۲ سال به عینه میشه دید که فلان موجود به وجود میاد کاملا درسته و لی پشتوانه ۲ سال چند میلیون سال تکامل ژنتیکی هستش
متاسفانه ادمایی به نقد از نظریه داروین قد علم میکنن که نه درکی از اون دارن و نه به دنبال درک موضوع هستن
برای درک بهتر شما دوستان پیشنهاد میکنم کتاب ژن خودخواه پرفسور ریچارد داوکینز رو مطالعه کنن و بدون هیچ جانبداری ببینن که نظریه داروین چی میگه
ممنون از شما.

تصویر soalcity

سلام
از شما که دکتر هستید، توقع بیشتری وجود دارد. لطفا یک بار دیگر مطالعه کنید. اصولا اینجا بحثی برای رد نظریه داروین می بینید؟

نظریه ی داروین با چیزی که شما اول سایت نوشتین کلا فرق میکنه،من موندم این قضیه ی خوردن گیاه و تبدیلش ب اسپرم و تبدیلش به جنین اخهههه چ ربطی ب نظریه ی داروین داره???داروین داره درباره ی جمعیت ها بحث میکنه و میگه که افراد شایسته ی یک جمعیت با توجه به محیط انتخاب میشن و ژنشون رو به نسل بعدی انتقال میدن و اینطوریه که طی میلیون ها سال همه چی تکامل پیدا میکنه البته سریع تر هم این جور چیزا قابل مشاهدن مثلا در باکتری ها میشه این نظریه رو سریعا ازمایش کرد بخاطر تکثیر سریعشون و تابحال هم همه ی ساختار طبیعت این نظریه رو تایید کردن و هیچ دلیلی برای رد کردنش و هیچ مثال نقضی براش نیومده،قبل از نظر دادن برین دقیق مطالعه کنین،ممنون

تصویر soalcity

دوست گرامی
دوباره مطالعه کنید. کسی نگفت معنای نظریه داروین این است. گفته شده اگر می خواهید از نظریه داروین فلان نتیجه را بگیرید، پس خودتان را به زحمت نیاندازید. از همین بحث دو ساله استفاده کنید.

باسلام باید خدمت شما عرض کنم که کسی که در وجود خدا شک دارد را نمی توان بوسیله قرآن که کتاب خداست برایش از تکامل مثال آورد !!!!! و فی الکل بحث تکامل داروین با تکامل نطفه متفاوت است.و هدف از نظریه داروین در اصل ردخدا بوده است که این را نمیتوان بوسیله قرآن که فرستاده خداست نفی کرد.

تصویر soalcity

سلام و احترام
نظریه داروین نظریه ای زیست شناسی است حال آنکه بحث وجود یا عدم خدا بحث هستی شناسی است. اگر کسی می خواهد با استناد به نظریه داروین خدا را انکار کند، مثل آن است که بگوید چون من نمی بینم، پس صدا نمی آید.
ما هم با استناد به حجت بودن قرآن خدا را اثبات نمی کنیم. بله اگر کسی به محتوای قرآن اشکال کرد، با بیان معنای دقیق قرآن می توانیم به اشکال او جواب دهیم.
برای توضیح تکمیلی این آدرس را مطالعه فرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/3343

حتی اگر نظریه تکامل داروین هم درست باشه صدرصداین تکامل توسط خدا انجام شده

نظرات