آیا ارتداد حکمی اسلامی است یا ساخته آیت الله هاست؟

ارتداد

طبیعتا می توان ادعا کرد که بین اسلام و نظر علمای اسلام تضاد وجود دارد، اما مهم اثبات این ادعاست! متهم کردن علمایی که مرارت های بسیار در راه تبلیغ و ترویج دین متحمل شده اند و در بیان و استخراج هر حکم دقت های فراوانی نموده اند، و تمام عمر خود را در خدمت اسلام صرف کرده اند، در نظر آشنایان منصف، از این گونه اتهام ها بسیار دور هستند. اما برای اذهانی که دچار شبهه شده اند و مایلند با انصاف مساله را دریابند، لازم است توضیحاتی ارائه گردد:

قرآن در آیاتی متعرض مرتدین شده است:
«إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ؛[آل عمران/۹۰] توبه كسانى كه پس از ایمان آوردن كافر شدند و بر كفر خود افزودند، پذیرفته نخواهد شد. اینان گمراهانند.»

اما حکم جزایی آن ها را بیان نکرده است و تبیین جزئیات آن به عهده رسول و اهل بیت (علیهم السلام) نهاده شده است. همان گونه که در قرآن اصل مساله نماز بیان شده اما بیان کیفیت و تعداد رکعات آن به پیامبر و خاندانش (علیهم السلام) سپرده شده است. و حکم مرتد در سنت، بسیار روشن بوده و جای تردیدی ندارد:
۱-عمّار ساباطى گوید: از امام صادق علیه السّلام چنین شنیدم: هر مسلمانى كه پدر و مادرش مسلمان باشند اگر از اسلام بیزارى جوید و انكار نبوّت محمّد بن عبد اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله را بنماید و او را تكذیب كند، براستى كه خونش بر هر كس كه این كلام را از وى بشنود مباح است و زوجه‏اش باید از او كناره گیرد و با او نزدیكى نكند و اموالش به ارث ما بین ورثه‏اش تقسیم مى‏شود و عیالش عدّه وفات نگهداشته، بعد براى شوهر كردن آزاد مى‏شود، و بر امام وقت است كه او را به جرم ارتداد به قتل رساند و توبه‏اش ندهد.[۱]

۲-   یكى از گماشتگان امیر المؤمنین علیه السّلام به آن حضرت نوشت: من به جماعتى از مسلمین در اینجا برخورده ‏ام كه زندیق هستند (و نیز قومى از ترسایان) حضرت فرمود هر كس از مسلمانان كه در خانواده مسلمانى بدنیا آمده و مرتدّ شده است گردن او را بزن و لازم نیست او را توبه دهى، و هر كس در خانواده مسلمان بدنیا نیامده و مرتد شده بود او را توبه ده و اگر توبه نكرد گردنش را بزن.[۲]‏

۳-  در روایت موسى بن بكر از فضیل از امام صادق علیه السّلام آمده كه مردى از مسلمانان نصرانى شد او را نزد على علیه السّلام آوردند وى را توبه داد و او نپذیرفت پس امام موى پیشانى او را گرفته، بزمین زد و فرمود او را زیر پا گیرید و گرفتند و هلاك شد.[۳]

این روایات تنها نمونه ای از روایات فراوان در این بحث هستند و طالبان روایات مفصل تر میتواند به کتب حدیثی و فقهی مراجعه کنند. علاوه بر اینکه از اجماع مسلمانان نیز می توان مساله را فهمید.
اما این اشکال که قرآن، پیامبر (ص) را صرفا یک مبلغ و بیم دهنده معرفی می کند، پس چگونه برای انتخاب دین چنین سخت گیری به اسلام نسبت داده می شود، نیز با اندک دقتی حل می شود.
«إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ؛[بقره/۱۱۹] ما تو را كه سزاوار هستى، به رسالت فرستادیم، تا مژده دهى و بیم دهى. تو مسئول دوزخیان نیستى.»

آشنایی با مفهوم حصر اضافی و دقت در مصادیق آن در گفتار، به خوبی روشن می کند که منظور از این آیات چیست. فرض کنید کسی می گوید من دیروز فقط و فقط  ناهار خورده ام. شما از این چه می فهمید؟ اینکه شام و صبحانه نخورده یا اینکه غیر از ناهار خوردن هیچ کاری دیگری انجام نداده و حتی سرکار نرفته، اخبار گوش نکرده، با دوست خود ملاقات نکرده و ...

به این گونه بیان ها حصر اضافی می گویند. یعنی شخص نسبت به مجموعه روشنی، یکی از مصادیق را اثبات کرده و باقی را نفی می کند و این نفی فقط به افراد آن مجموعه مربوط است نه به هر چیزی!

وقتی قرآن پیامبر خدا (ص) را صرفا بشارت دهنده و انذار دهنده معرفی می کند، منظورش این نیست که در جامعه فقط باید سخنرانی کرد و به مردم گفت بهشت و جهنم نیز هستند! بلکه آیات متعددی در قرآن، بیان کننده احکام جزائی و مقابله با کفار و ... است:
«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ؛[نور/۲] زن و مرد زناكار را هر یك صد ضربه بزنید.»
«فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ؛[توبه/۵] و چون ماه‏هاى حرام به پایان رسید، هر جا كه مشركان را یافتید بكشید و بگیرید و به حبس افكنید.»

پس معنای بشیر و نذیر بودن پیامبر (ص) امری غیر از این است که ایشان فقط باید تبلیغ کنند. و دقت در آیه ای که در بالا بیان کردیم و نظایرش برای متاملان روشن می کند که بشیر و نذیر بودن، حصر اضافی در چه مجموعه ای است:
«وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ؛[بقره/۱۱۹] تا مژده دهى و بیم دهى. تو مسئول دوزخیان نیستى.»

این آیات به رسول (ص) می گوید که پس از اتمام حجت، وظیفه تبلیغی اش انجام شده و در قیامت گناه کافران به عهده رسول نیست. رسولی که برای ایمان آوردن مردم، بسیار کوشا بوده است:
«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً؛[کهف/۶] شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاك سازى.»
بنابراین روشن است که حکم مرتد در دین بیان شده و علما غیر از اسلام نمی گویند و آیات قرآنی نیز هیچ منافاتی با حکم ارتداد ندارد.

[۱]. من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۱۴۹.
[۲]. من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۱۵۲.
[۳]. من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۱۵۲.

دیدگاه‌ها

سلام چرا شبثبن ربعی در اولین باری که مرتد شد،اعدام نشد؟

تصویر شهر سوال

این شخص نمونه بارزی از تلوّن مزاجان وقدرت طلبانی است که همیشه می خواستنددر مرکزقدرت باشندوهرلحظه با توجه به اهداف مادی،دنیوی خودتغییرعقیده می داد.

طبق نقل منابع تاریخی شبث در اواخر عمر پیامبر(ص) مسلمان شد و بعد از رحلت آن حضرت به یکی از مدعیان دروغین نبوت پیوست ولی بعد مسلمان شد.

اما اینکه چرا اعدام نشده بود،اجرای حکم ارتداد شرایطی دارد که با حصول آن شرایط حکم اعدام مرتد اجرا می شود.

در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر یك احكامى جداگانه دارد:
الف) مرتد فطرى: كسى است كه پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به كفر روى آورده است.

ب) مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بوده ‏اند؛ بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است.

اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پیمان نكاح و جدایى از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محكوم است و توبه‏ اش، از جهت ظاهرى، پذیرفته نمى ‏شود؛ یعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مى ‏پذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حكم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملى توبه كند، پذیرفته مى ‏شود؛ حتى قبل از جریان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت مى ‏كنند.

در مورد شبث بن ربعی هم آنچه از منابع استفاده می شود،وی مرتد ملی بوده است و بعد از همکاری با مدعی نبوت،به صف مسلمانان پیوسته بود.

نظرات