وسواس و افکار شیطانی ام را چگونه درمان کنم؟

وسواس

دختری ۲۰ ساله هستم که متاسفانه حدودا تا ۵ سال پیش خودارضایی می‌کردم. ولی بعد از آگاهی از مضرّات و حرام بودنش، توبه کردم. و خدا را شکر تاکنون سر توبه‌ام مانده‌ام. اما مسئله‌ی من تا حدودی متفاوت است و آن اینکه، بعد از آن مسئله به وسواس دچارشده‌ام؛ یعنی وقتی ۱۷ساله بودم زندگی برای بنده جهنم شده بود. اوائل بعد از مراجعه به دکتر روانپزشک با دارو درمانی حالم خوب بود تا چندماه پیش که دوباره نمی‌دانم چه شد که به همان نوع از وسواس مبتلا شدم. وسواسم اینگونه است که یک سری تصاویر انحرافی به ذهنم حمله می‌کنند و برای کسری از ثانیه من به شهوت آلوده می‌شوم ولی به سرعت به خود آمده و با نیشگون گرفتن خود، حواسم را پرت می‌کنم. ولی از این وضعیت خسته شده‌ام.  من همیشه این مشکل را دارم حتی در خوابم این تصاویر و درگیری‌های ذهنی دست از سرم برنمی‌دارند و ناچارا یک روز درمیان غسل می‌کنم و دوباره روز از نو روزی از نو. غسل کردنم هم خود داستانی است و یک ساعت طول می‌کشد؛ چون به محض هجوم افکارم از اول غسل می‌کنم.  و همیشه به خودم می‌گویم: «اسراف حرام است و نباید آب را هدر دهم، آسیب زدن به بدن حرام است و... .»  ولی مثل اینکه موجودی در ذهنم است که از آزار دادنم لذت می‌برد. زمانی که قصد مسافرت داریم، همیشه استرس دارم که چه باید بکنم. حتی راه رفتن و نشستنم طبیعی نیست. موقع نماز نمی‌توانم درست سجده کنم، نمازی که می‌خوانم اصلا به دلم نمی‌نشیند. بعضی وقت‌ها خیلی خوبم و به خودم می‌گویم که چقدر مشکل مسخره‌ای دارم. من اراده‌اش را دارم یک بار توانستم دوباره هم می‌توانم اما در اوج لحظه ای که به خدا توکل می‌کنم یکدفعه همه‌اش فرو می‌ریزد و حتی نعوذ بالله به خدا شک می‌کنم! نمی‌خواهم دوباره به دکتر رجوع کنم چون دفعه پیش که رفتم بعد از خوردن داروها واقعا حس می‌کردم خیلی گیجم و هوشم کم شده است. نمی‌خواهم اکنون که همه چیز خوب شده است، دوباره به خاطر یک غریزه‌ی مسخره آرامشم را از دست بدهم. قرآن می‌خوانم، چند روزی است نمازم اول وقت می‌خوانم اما همیشه در جنگ و درگیر هستم. روحم خسته است و جسمم درد می‌کند. لطفا اگر دعای خاصی است بفرمائید تا از این وضعیت رهایی یابم.

 

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر گرامی و تشکر از حسن اعتماد جنابعالی.
وضعیت شما را درک می کنم و از اینکه با چنین شرایط دشواری مواجه هستید متاسفم. برای غلبه بر چنین شرایطی لطفا به مطالب زیر توجه داشته باشید و نکات کاربردی آن را عملی نمایید؛
مستحضرید که وسواس علاوه بر زمینه ژنتیک، ریشه در اضطراب و استرس دارد و اینکه شما بعد از خودارضایی گرفتار وسواس شده اید بیانگر همین نکته است، لذا برای مهار وسواس علاوه بر اینکه لازم است از تکنیکهای مهار وسواس بهره گرفته شود، لازم است با تغییراتی در سبک زندگی میزان اضراب نیز کاهش داده شود. از اینرو مطالب مورد نظر را در دو بخش تقدیم می کنم.

الف) کاهش اضطراب
از آنجا که میان وسواس و اضطراب رابطه مستقیم است لذا هر قدر که اضطراب افزایش بیابد وسواس نیز تشدید می شود و اگر اضطراب کاهش پیدا کند به موازات آن وسواس نیز کاهش پیدا می کند. لذا برای مدیریت و کاهش اضطراب ضرورت دارد تا؛
۱- کیفیت و کمیت خواب خود را مورد توجه قرار دهید. هرچند افراد وسواس و مضطرب معمولا خواب عمیق را کمتر تجربه می کنند و خواب آنها بسیار سبک است و همین امر سبب تشدید فشار عصبی می شود لذا برای ارتقاء کیفیت خواب پیشنهاد می شود، سر شب (قبل از نیمه شب شرعی) بخوابید و فضای اتاق را پیش از خواب با قدری گلاب معطر نمایید. بهتر است محل خواب تاریک باشد و از چراغ خواب استفاده نشود. سعی کنید صبحها زودتر از خواب بیدار شوید و بین الطلوعین را نخوابید. خواب بعد از ظهر را حذف کنید و بجای آن، خواب قیلوله (حدودا یکساعت قبل از اذان ظهر تا اذان ظهر) را جایگزین خواب بعد از ظهر و طول روز نمایید.
۲- تغذیه شما سالم و مناسب با طبع باشد. ضمن اینکه لازم است ساعات غذا خوردن شما از نظم خاصی بهره ببرد، از کم خوری و پرخوری اجتناب شود، از خوردن آب پیش از غذا و در بین غذا خوردن پرهیز شود، شام در ساعات ابتدایی شب میل شود، از خوردن غذاهای سودا زا مانند گوشت گوساله، مرغ و...کمتر استفاده شود و... .
۳- ورزش منظم را دنبال کنید. اینکه چه ورزشی باشد، به علاقه و استعداد شما بستگی دارد. هر چند که ورزشهایی مثل شنا و کوهنوردی نشاط  و آرامش بیشتری را به دنبال دارد. در کنار ورزش منظم از نرمش صبحگاهی به مدت ۵ الی ۱۰ دقیقه غفلت نکنید.
۴- هرچند که برای یک وسواسی مسافرت مشقت زیادی دارد، اما سعی کنید گردش و تفریح را در برنامه هفتگی و ...خود بگنجانید.
۵- روزانه ۳۰ مرتبه نفس عمیق بکشید ( در محیطی آرام به صورت درازکش در حالیکه عضلات رها و بدون انقباض هستند و چشمها بسته، شروع به کشیدن نفس عمیق کنید، برای مدتی مثلا ۷ ثانیه نفس را نگه دارید و پس از آن طی ۵ ثانیه نفس را بیرون دهید)
و...

ب) مهار وسواس
با توضیحات ارائه شده از سوی حضرتعالی مبنی بر عبور صحنه های جنسی و...، شما علاوه بر وسواس عملی(غسل کردن و...)، گرفتار وسواس فکری نیز هستید. وسواس فکری به گونه ای است که هر قدر بیشتر سعی در کنترل آن داشته باشید، بیشتر و بیشتر می شود درست مانند یک ماهی که هر قدر به زعم کنترل آن، بیشتر در دست فشارش دهیم لیزی و جهندگی آن بیشتر می شود. لذا راه کنترل وسواس فکری در کنترل نکردن آن است!
فقط پیشنهاد می شود زمان آن را کنترل کنید و نه خود فکر را. منظور ما این است که با خود قرار بگذارید که در طول شبانه روز وقت خاصی را به این افکار اختصاص دهید مثلا ساعت ۱۰ تا ۱۰/۳۰ و ساعت ۱۹/۳۰ تا ۲۰ . مقید باشید این ساعات را به این افکار بپردازید و در هیچ فرصت دیگری به این افکار نیاندیشید و اگر به ذهن شما خطور کرد با خونسردی و آرامش بگویید الان زمان پرداختن به شما نیست.
اگر در ساعات مقرر نسبت به افکار وسواسی حساسیت نداشته باشید و سعی در بیرون کردن آنها نکنید، بلکه نسبت به ورود و خروج آن بی اعتنا باشید و خونسردی خود را حفظ کنید، به مرور زمان این افکار شرشان از سر شما کم می شود. به ما اطمینان کنید!
(در اینجا یاد آوری دو نکته لازم است؛ نخست اینکه چون افکار وسواسی، بدون اراده و اختیار به ذهن ورود پیدا می کنند، از لحاظ اخلاقی و همچنین شرعی، مستحق سرزنش و عقوبت نیستند. و دوم هم اینکه به اعتقاد بسیاری از فقهاء فکر گناه حتی اگر از روی وسواس هم نباشد بلکه ارادی باشد، باز هم گناه نیست، چه رسد به اینکه فکری وسواسی باشد!)
در مورد شک به خدای متعال هم بدانید چنین شکی اعتباری ندارد و ناشی از وسواس فکری شماست. لذا با توجه نکردن و اهمیت ندادن به اینگونه شکها، اجازه ندهید وسوسه های شیطانی توکل شما به خدای متعال را مختل نماید.

اما در بعد وسواس عملی مانند غسل، بدانید که عنصر حیاتی برای مهار این معضل بی اعتنایی است. طبعا بی اعتنایی کردن برای شما و دیگر افراد وسواسی سخت است به این خاطر ما انتظار نداریم شما یک شبه و یا چند روزه تغییری ۱۸۰ درجه ای را تجربه کنید. اما انتظار این است گام به گام بی اعتنایی را تمرین کنید. به این منظور تصمیم بگیرید تا جایی که امکان دارد مقاومت کنید و از رفتن به حمام و یا غسل کردن اجتناب کنید. مثلا در روزهای اول به اندازه نصف روز به فواصل بین دو غسل اضافه کنید، در دوره های بعد یک روز را، و به همین ترتیب هر از چند گاهی به فاصله ایجاد شده اضافه کنید.
اگر شما با محرک ( باور به لزوم غسل و..) مواجه شود، اما پاسخ ( به حمام رفتن و غسل کردن) را به تاخیر بیاندازید رفته رفته این محرک اثر خود را از دست می دهد و چنین رفتاری خاموش خواهد شد ان شاءالله.

در پایان تاکید و یادآوری نکات زیر را لازم میدانم:
_  خروج منی مستلزم تجربه اوج لذت جنسی است، لذا ترشحات دیگری نیز مانند وذی و مذی وجود دارند که نه تنها مستلزم غسل نیستند بلکه نجس نیز نیستند. وجوب غسل در صورتی است که یقین حاصل شود ترشح خارج شده منی است لذا در غیر اینصورت حتی اگر یک صدم درصد احتمال بدهیم که منی خارج نشده است، غسل بر ما واجب نیست. با توضیحات شما بسیار بعید است که ترشحات احتمالی، منی باشد.

_ از نگاه فقهاء عظام یقین وسواسی هم اعتبار ندارد. لذا وسواسی باید کاری را به نفع اوست انجام دهد و از کاری که به ضرر اوست خودداری کند.

_ راه علاج خود را در معجزه و دعا جستجو نکنید. دعا و معجزه درمان شما، بی اعتنایی است. هرچند که تقویت ارتباط معنوی با خدای متعال، توسل، مداومت بر سوره مبارکه ناس و فلق و...نقش تعیین کننده در بهبود شما دارد.

_ سعی کنید کتاب راههای عملی مبارزه با وسواس آیت الله مظاهری را تهیه و بخش احکام و استفتائات آن را مطالعه نمایید.

_ مشاوره اینترنتی محدودیتهای خود را دارد لذا در صورت ادامه چنین وضعیتی یا با شماره ۰۹۶۴۰۰ بخش مشاوره تماس بگیرید و یا به صورت حضوری به یک روان شناس بالینی مراجعه بفرمایید. طبعا مراجعه حضوری از نگاه ما در اولویت است.

از درگاه خدای متعال سلامت و توفیق روزافزون حضرتعالی را مسئلت دارم.

دیدگاه‌ها

بنظر حقیر که سالیان سال با وسواس نجاست و پاکی مواجه بودم سریعترین راه را استفاده از چای میخک بمدت حداقل یک هفته سه بار در روز توصیه میکنم زیرا وسواس و صرع چیزی نیست جز ضعف اعصاب بخاطر استفاده از غذاهای سرد و جمع شدن رطوبت در مغز .البته توجه داشته باشید اگه مثل بنده گرم مزاج بودید چای رقیق تر استفاده کنید چون میخک طبع گرم قوی دارد لذا پس از مصرف اگر دچار خارش بدن بویژه در قسمت پاها شدید مصرف را قطع کرده و در پیاله ای ماست مقدار یک قاش سوپخوری سدر ریخته و بهم زنید سپس بقسمتهایی از بدن که دچار خارش شده بمالید و نیم ساعت صبر کنید و سپس بشوئید چند روز تکرار کنید تا مشکل حل شود .(این ضماد بخاطر طبع سردش برای کسانیکه درد فک و دندان ها ناشی از افراط زیاد در مصرف گرمیجات را دارند یا بخاطر تنبلی کبد با خارش بدن مواجه اند مفید است ). این چای را با غلظت کمتری مصرف کنید برای درست کردن این چای چند عدد میخک را بقوری چای معمولی خودتان اضافه کنید و پس از دم کشیدن میل کنید
این چای اگر با دارچین و زنجبیل و قهوه مخلوط شود معجون فوق العاده ای برای فصل امتحانات و ادمهای کم حافظه و پریشان حال است.چون مغز طبع سرد دارد وقتی هم از سردیجات بیرویه استفاده کنید مغز شل شده و حواس و حافظه کم میشود درست مثل اب که هرچه رویش بنویسیم پاک میشود اگر منجمدکنیم میشود رویش خطاطی کنیم! لذا گرمیجات مغز را خشک کرده و حافظه بهبود میابد .) خودم استفاده کردم هم وسواسم برطرف شد و هم در تحصیلات تکمیلی از معدل ۷ به معدل ۱۴ رسیدم البته اگر اضطراب امتحان دارید به این چای آویش و گل گاوزبان یا بابونه اضافه کنید.از هر کدام بیشتر از یک گرم برای یک قوری ۲۰۰ سی سی استفاده نشود یا اگر غلیظ شد بصورت رقیق استفاد کنید و هر وعده ای بیش از یک لیوان مصرف نکنید تا ببینید دانش اموز تنبل کلاس چگونه شاگرد اول شده و دیر خواب و سحر خیز میشود بدون استفاده از قرص ریتالین و........

تصویر soalcity

با عرض سلام خدمت همه کاربران و تشکر از آقا عبدالله
استفاده از نظرات مطرح شده، که نوعی توصیه های طبی می باشند، به عهده کاربران می باشد. و سایت هیچ نظری نسبت به آنها ندارد. و به کاربران توصیه می شود که برای استفاده از داروهای گیاهی احتیاط های لازم را داشته و به تخصصی بودن امر، عنایت کافی داشته باشند. اندک اشتباهی ممکن است صدمات جبران ناپذیر وارد کند.
به عنوان مثال شاهد بودم که کسی برای کاستن از غریزه جنسی خود، به استفاده از تخم کاهو روی آورده بود، و استفاده غیر مناسب نزدیک بود، بینایی او را از بین ببرد.

تکنولوژی فکر(از خود شناسی به خدا شناسی رسیدن)

توضیحات:
تکنولوژی فکر یک سیستم جدید برنامه‌ریزی در ضمیر ناخودآگاه انسان است که از طریق آن تحولی عظیم در نظام فکر، شخصیت، باورها و روحیه‌ی یک انسان ایجاد می‌شود. این تکنولوژی اثرات شگفت‌انگیزی در کیفیت زندگی شما می‌گذارد و شما با خلق اندیشه‌های زیبا در دنیایی از امید و اعتماد به نفس، زیباترین شخصیت را ازخود می‌سازید و با تلاشی مستمر و آینده‌آفرین به خلق عالی‌ترین دستاوردهای یک زندگی پرحاصل همت می‌کنید.

سلام خسته نباشید
مدتی است که یه حس خیلی بدی پیدا کرده ام اون هم این است که نسبت به نماز و عزاداری و ... کم فروغ شده ام انگار علاقه ای ندارم ولی فوق العاده علاقه قلبی دارم ولی این حس بد باعث می شود که از این کارها لذت کافی را نبرم و باعث آزار من می شود در ضمن در مورد افراد هم در ذهنم فکر بد می کنم مثلا یکی یه چند دقیقه نمازش دیر می شود سریع فکر بد درباره اش می کنم بیشتر در مواقعی که من نمازم را زودتر می خوانم و نماز افراد فوق یه چند دقیقه دیرتر می شود لطفا کمکم کنید تا رهایی پیدا کنم.

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و خسته نباشید

در رابطه با مطلب اولتان ، با توجه به علاقه قلبی که به نماز و عزاداری دارید به شما توصیه می‌کنم برای اینکه حس بدتان از بین برود درباره اهمیت این امور در زندگی و نقش آنها در آرامش انسان و فوایدی دیگری که دارد تحقیق و تامل کنید خواندن آن مطالب و تامل در آنها ، باعث می شود به مرور آن حس بد از انسان جدا گردد.

و در مورد مطلب دومتان باید عرض کنم ظاهرا شما دچار سوء ظن شده اید ، وباید بدانیم که:

سوء ظن یکی از رذایل، و نوعی بیماری فکری و اخلاقی است که به شکل منفی در فرد، کسی یا چیزی ایجاد می‌شود. فرد بدگمان و بدبین کسی است که برداشت‌های ذهنی خود را از دیگران بر وجه زشت و نادرست حمل می‌کند، در حالیکه حمل بر وجه شایسته نیز وجود دارد.

یکی از کارهای جدی شیطان همین ایجاد سوءظن در دل انسان نسبت به دیگران است. و در آموزه‌های دینی به شدت از آن نهی شده است.

در روایتی از حضرت على علیه السلام نقل شده است: لا اِیْمانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ; كسى كه سوء ظن دارد ایمان ندارد.[۱]

و نیز از همان حضرت روایت شده است كه فرمودند: سُوءُ الظَّنِ یُفْسِدُ الاْمُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ; سوءظن كارها را به فساد می‌كشد و سبب انواع شر می‌شود.[۲]

در نهج البلاغه نیز می‌خوانیم: لاتَظُنَّنَّ بِكَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَیْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا); هر سخنى كه از دهان كسى خارج می‌شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى كه می‌توانى آن را حمل بر صحیح كنى.[۳]

و باید بدانید که اگر هر چه سریعتر جلوی این مشکل و این رذیله اخلاقی را نگیرید مانند یک بیماری مسری سرایت می کند چون شیطان القائات تدریجی دارد و آرام آرام کار را به جایی می‌رساند که زندگی شما را تباه می‌کند. با آن مقابله کنید و برای حل آن چند راهکار پیشنهاد می‌گردد:

۱-حمل کردن کار بر صحت: قاعده کلّى درباره افراد مسلمان این است، کارهایى که از یکدیگر می‌بینند، تا آن‌جا که امکان دارد و توجیه قابل قبولى دارد باید آن را حمل بر درستی کنند و از حمل کردن اعمال و گفتار یکدیگر بر بدى خودداری نمایند.

امام علی علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: کار برادر (دینى) خود را به بهترین وجه آن قرار بده؛ تا این که کارى کند که راه توجیه را بر تو ببندد و هیچ‌گاه به سخنى که از (دهان) برادرت بیرون می‌آید، گمان بد مبر در صورتى که براى آن سخن، تفسیر نیکویى می‌‏یابى[۴]

۲-اجتناب از قضاوت سریع:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر گاه گمان «بد» بردى، (آن را مطلبى ثابت و محقق نگیر و زود) قضاوت نکن[۵]

۳-منظور از نهی از سوء‌ظن، نهی از ترتیب‌ ‌اثر دادن به آن است، یعنی هرگاه گمان بدی نسبت ‌به شخصی در ذهن پیدا شد در مرحله عمل،به آن نباید کوچکترین اعتنایی نمود، یعنی نحوه برخورد خود را تغییر ‌ندهید. بنابراین‌ ‌آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد می‌باشد.

۲‌- از همنشینی با‌ ‌افرادی که این خصیصه را دارند، خودداری کنید. زیرا انسان بر اثر مجالست با آنها از ویژگی‌های‌ ‌اخلاقی ایشان تأثیر می‌پذیرد و کم‌کم به دیگران بدبین می‌شود.

۳- توجه به آثار بد منفی نگری و سوء ظن و دقت در آیات و روایاتی که‌ ‌سوء ظن را نکوهش کرده و به حـسـن ظن ترغیب نموده‌اند.‌

پی‌نوشت:

[۱].غررالحكم، ج ۶، ص ۳۶۲

[۲].تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۲۶۳

[۳].نهج البلاغه، كلمات قصار، حدیث ۳۶۰

[۴].بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۱۹۶

[۵].همان، ج ۷۴، ص ۱۵۵

سلام وخسته نباشید
خانمی ۳۵ ساله ام تجربه یه ازدواج ناموفق در حد عقد را دارم
متاسفانه امیال شهوانی دست از سرم بر نمیدارد امکان ازدواج مجدد هم برام پیش نیومده وبا وضعیت کنونی جامعه بعید میدونم پیش بیاد نزدیک دوران قاعدگی که میشم میل جنسی ام آزارم میده تا جایی که عقلم زایل میشه ودست به خود ارضایی میزنم..هردفعه توبه میکنم ولی دوباره ماه بعد به این عمل دست میزنم البته نسبت به قبل کمتر شده و فقط نزدیک دوران قاعدگی این عملو انجام میدم ...خسته شدم هزار بار از خدا کمک خواستم ولی باز ...
ممنون

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
برای کاهش تنش ها و افکار تحریک کننده به جای سرکوب این غریزه فطری و خدادای که برای هدف مناسب و منطقی در بدن ایجاد شده و از روش مناسب باید ارضا شود، باید به مدیریت این غریزه فکر کنید برای مدیریت این غریزه تا زمان ازدواج راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
۱- پرهیز از خودسرزنشی و به وجود آوردن احساس گناه و عذاب وجدان
۲- پرهیز از تنهایی و بیکاری (منظور از بیکاری بیکاری ذهنی است).
۳- برنامه ریزی هدفمند با ترسیم هدف های کوتاه مدت و بلند مدت
۴- ایجاد یک سیستم غذایی مناسب با کمک دکتر های طب سنتی برای کاهش تنش ها جنسی
۵- شرکت در برنامه های مختلف تفریحی و مذهبی و افزایش تعاملات لذت بخش اجتماعی
۶- ایجاد حس عرفانی و معنویت منطقی باعث آرامش و کاهش تنش های جنسی می شود.
۷- با خوشرفتاری و مهارت های اجتماعی زمینه ازدواج مجدد خود را فراهم کنید.
موفق باشید.

سلام،وقت بخير
در زمينه نحوه ارسال پرسش سؤالى داشتم اما راه ارتباطى در صفحه اصلى سايت پيدا نكردم،ناچار سؤالم را در اين قسمت مطرح مى كنم.اميدوارم ديده شود.
من به دليل وجود تحريم به ياهو مسنجر دسترسى ندارم و نميتوانم از سيستم پاسخگويى آنلاين استفاده كنم.از طريق تلفن هم ارائه پرسش برايم مقدور نيست.خواستم بدانم از طريق ايميل امكان ارسال پرسش هست؟اگر اين امكان برايم فراهم شود بسيار ممنون خواهم شد.
تشكر

تصویر soalcity

سلام علیکم
متاسفانه امکان ارسال پرسش به طور مستقیم فعلا وجود ندارد. در صورت تمایل می توانید به آدرس های ذیل مراجعه فرمایید:
www.askdin.com
www.askquran.ir

باسلام
به نظر می رسد همین مقاومت در برابر وسوسه های شیطانی نشانگر اینست که خداوند به شما توجه دارد و نباید دلسرد باشید. شیطان با وسوسه های مختلف سراغ انسان ها میاد ولی نباید انسان های پاک انتظار داشته باشن که وسوسه های شیطانی سراغ آنها نیاد تا اذیت نشوند. وسوسه های شیطانی به دلیل آنکه بی اختیار به ذهن رسوخ می نمایند بنابراین کسی که مورد حمله چنین وسوسه هایی است باید بیشتر به خودش امیدوار باشه که شیطان با تمام نیرو میخواهد او را از راه بیرون نماید و این یکی از نشانه های انسان های نیکوکار هست. شما دارید جهاد اکبر انجام می دهید و یقیناً مقاومت شما برای خداوند بسیار ارزشمند است ولی تنها راه مقاومت نیست و شما میتوانید با کم کردن توقعات خود ازدواج کنید و از خداوند بخواهید فردی پاکیزه سر راه شما قرار بدهد و این امر شدنی خواهد شد. متاسفانه بعضی یکی از موانع ازدواج توقعات بالاست که در صورتی که فرد بتواند این توقعات خود را کنترل و کاهش بدهد به راحتی خواهد فهمید که شرایط ازدواج به راحتی مهیا خواهد شد. این اصل هیچگاه فراموش نکنید که مقاومت در برابر شیطان تماماً برای شما ضبط و ثبت خواهد شد و در دنیایی دیگر پاداش آن را خواهید گرفت و بنابراین به این مقاومت خود افتخار کنید و دنبال ازدواج به کم کردن توقعات خود باشید.

سلام من دختری ۲۱ ساله هستم . من به وسواس فکری مبتلا هستم. فکر های توهین آمیز خیلی بدی راجع به خداوند و امامان و پیامبران به ذهنم می آید. دعا ها و آرزوهای بدی راجع به خودم و خانواده ام و دیگران به ذهنم می آید. واقعا خسته شده ام اوایل که این فکر ها به ذهنم می آمد متوجه بودم از اختیارم خارج است ولی جدیدا حس میکنم عمدا به ذهنم میاورم. ولی بعد از آن دچار عذاب وجدان و ترس میشوم و میترسم خداوند مرا مجازات کند. گاهی اوقات هم این فکر هارا که قبلا به ذهنم آمده بود به خاطر میاورم. خواهش میکنم راهکاری را به من نشان دهید تا از این وسواس نجات پیدا کنم.

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر و آرزوی بهبودی
خدمت شما عرض کنم وسواس فکری یکی از اختلالاتی است که مانند ویروس به صورت پنهانی و خزنده علی رغم میل و اراده ما وارد سیستم شناختی ما می شود البته تاریخچه ورود انواع و اقسام وسواس فکری ممکن است در طول زندگی شما وجود داشته و شاید اطرافیان نزدیک مانند پدر و یا مادر هم درگیر نوعی از انواع متفاوت و متنوع وسواس قرار گرفته بوده یا باشند. بنابراین وسواس فکری ممکن است در هر فردی که دچار اضطراب و استرس بالا باشد به دلیل ضعیف شدن سیستم ایمنی روانی ، شناخت و منطق فرد هم ضعیف شده و واقعیت را از تخیل و یا افکار پوچ و غیر منطقی نمی تواند تشخیص دهد و دچار سردر گمی می شود. از نظر اسلام ما هیچ وظیفه ای نسبت به این افکار نداریم و نباید خود را مورد بازخواست قرار دهیم.
در مورد درمان بهترین درمان درمان های شناختی رفتاری است که باید از طریق مشاوره های حضوری این درمان ها پیگیری شود اما تا زمانی که شما مراجعه حضوری پیدا کنید به راهکارهای زیر عمل کنید:
۱- سعی کنید با ورزش و تحرکات بدنی روزانه اضطراب و استرس را که فعال کننده افکار وسواسی است را از خود دور کنید.
۲- این افکار هیچ تغییری در زندگی منطقی و بیرونی شما نخواهد داشت و فقط فضای ذهنی شما را اشغال کرده و شما را نگران می کند.
۳- هر چه با این افکار مبارزه کنید و قصد سرکوب ، خنثی سازی و استدلال علیه آن داشته باشید این افکار بیشتر شما را آزار می دهند لذا هنگام ورود این افکار شما با بی توجهی به آن ها و تمرکز بر موقعیت های پیرامونی که در اطراف شما هست مثل دیدن تلویزیون ، صحبت کردن و یا آواز خواندن و... سعی کنید به این افکار اهمیت ندهید.
۴- وجود این افکار را بپذیرید و سعی نکنید از گیرش خلاص شوید فقط با خود بگویید این افکار کار خودشان را انجام می دهند ولی من هم کار خودم را مانند سابق انجام می دهم پس کاری به کار این افکار ندارم.
۵- سعی کنید با پذیرش افکار و جدی نگرفتن آنها هیجان خود را به دست این افکار ندهید و بدانید که این افکار به هیچ وجه گناه ندارد و همه ما ممکن است در ذهنمان این افکار بیاید ولی اگر نیروی شناختی ضعیف باشد فرد دچار تردید شده ولی اگر شناخت قوی باشد فرد با خنده و بی محلی از کنار این افکار عبور می کند. موفق باشید.

سلام و درود بر شما
که اینقدر زیبا و دلسوزانه پاسخگوی مشکلات اشخاص هستین میخواستم ازتون تشکر کنم در این بابت
چیزهای خوبی فهمیدم از هر پاسخی که به دوستان دادید من خیلی تشکر میکنم ازتون اینجارو خدا بهم نشون داد
خواستار دعا هستم تا منم بتونم مشکلاتمو حل کنم لطفا برام دعا کنید امیدوارم همیشه در پناه خدای مهربان باشید.

تصویر شهر سوال

با سلام و تشکر
انشاءالله که مشکلاتتان برطرف گردد.

من هم همين مشكل رو دارم بعضي وقتا احساس ميكنم يك صداي ديگه تو ذهنم هست بعضي وقتا تو خواب خودم رو ميبينم از كنار تخت و موجودي كنارم ايستاده بعد همزمان وارد بدنم ميشيم مابقي ماجرا رو از ديد چشمم ميبينم در حالي كه خوابم ، زور ميزنم چشمم باز شه نميشه مثل سنگ سفت ميشم سعي ميكنم ذكر بسم الله الرحمان رحيم بگم تو خواب ؛ سعي كردم نمازم رو اول وقت و با دقت بخونم ، اخلاق تند خويي كنار بذارم در مورد كسي تو ذهنم قضاوت نكنم فكر نكنم باهوش تر از بقيه هستم با پدر و مادر و همسر و خانواده ام مدارا ميكنم و سعي ميكنم نيكي كنم بهشون سعي كردم غيبت نكنم سعي كردم و الان در حال هستم هنوز حق الناس مالي يا معنوي رو به دوستان آشنايان و فاميل بدم و مابقي حقوقي كه احساس ميكنم به افراد نا آشنا دارم رو صدقه بدم ؛ در گذشته عادت به دليل فيلم مبتذل و بعد ها رابطه نا مشروع داشتم و يكسري كارهاي ديگه كه شرمم مياد بگم، شرم و حيا رو از دست داده بودم كم غيرت شده بودم از همه اينها پشيمون شدم صداها كم شده ولي هنوز هست ميترسم از اهل دشمنان خدا و اولياء شون باشم يا بشم، قبل از بيشتر شدن بار گناهم در دوره جواني صبح بخ ياد سيد الشهدا ميافتادم اشكم سرازير ميشد بعد گناهان شنيدن قرآن برام سخت بود تا جايي كه كانال رو عوض ميكردم ، اميدم به الله هست كه من گناه كار رو ببخشه و ترس دارم از اين افكاري كه اين خانو ذكر كرد ميترسم شيطان بر من چيره شده باشه نميدونم بتيد چكاري كنم تا قلبم پاك شه الان وضعم يكم بهتر شده وقتي تنهام ياد امام حسين ميافتم گلوم رو بغض فشار ميده سعي ميكنم ياد الله باشم ذكر بگم كار بيهوده نكنم گناه نكنم ولي ميدونم يك جاي كار ميلنگه

سلام خسته نباشین من ۲۶ سالمه پسر مجرد
من از دوران دبیرستان سر کلاس حواسم مدام پرت میشد به پای همکلاسیهام بدون قصد و منظور ولی اونا ناراحت میشدن و تمرکزشون بیشتر میشد و من سعی میکردم این اتفاق نیفته ولی به خاطره ترس و اضطراب ناشی از اینکه مبادا این اتفاق دوباره بیفته و باعث بشه جلب توجه کنم و باعث ازار دیگران بشم تمرکزشون به هم بخوره یا فکر بدی در مورد من بکنن و این رفتار جزءی از رفتار من بشه نمی تونستم کنترلش کنم و مدام تمرکزم به اطراف و همکلاسیهام پرت میشد و گاهی هم باعث تمسخر همکلاسیهام قرار میگرفتم ولی بعضی مواقع که گناهی از من سر میزد (خودارضایی)باعث میشد در مقابله با این رفتار ناتوان تر بشم چون فکر میکردم به خاطر اون گناه خداوند منو داره مجازات میکنه و این عذاب خداست داره بر سر من میاد و من نمیتونم باهاش مقابله کنم و تا اینکه این رفتار واقعا جزءی از رفتار من شد و به زندگی عادی من کشیده شد و از جایی که من در سن بلوغ بودم گاهی از من خودارضایی سر میزد این رفتار تشدید میشد و با این رفتار خودمو تنبیه میکردم و ترس این بیماری جایگزین ترس از خدا شد و از اون زمان ارامش نداشتم کم کم در روابط اجتماعیم اثر گذاشت و گوشه نشین شدم تو این چند سال باتوکل به خدا و مقایسه اثار این بیماری روی زندگیم و از طرفی ناپسند بودن این اثار(بدبینی نسبت دیگران ،نداشتن ارتباط خوب با دیگران ، کوچیک کردن خودم پیش دیگران و ....) در دین ما با فکر اینکه خداوند با این رفتار مخالفه تونستم مقداری باهاش مقابله کنم و لی از اونجایی که منم مثه بقیه دچار گناه میشم ترس از بیماری میاد سراغم و جایگزین ترس از خدا میشه و از اوkجایی که عامل بیماری من ترس بیماریم تشدید میشه تمرکزم به هم میریزه در روابطم دچار مشکل میشم و باعث میشه نتونم به طور مطلوب شغلمو انجام بدم و باعث میشه مبارزه من با این بیماری با دکتر دارو و روانشناس غیر دینی بیخودی باشه

حالا با این توصیف اگر شما لحاظ دینی جواب منو بدین ممنون میشم بگین ترسایی که من دارم باید باهاش مقابله کنم کاملا شیطانیه و باید باهاش مقابله کنم در هر زمانی حتی در زمانی که ترس از خدا باید باشه من تلاشمو میکنم بنده خوبی باشم ولی از اونجایی انسان کاملی نیستم و خالی از اشتباه نیستم ترس بیماری جایگزین ترس از خدا میشه در مقابله با این ترسا ناتوان شدم و حتی باعث شده فکر ازدواج از سرم به در کنم فعلا تا خوب بشم
جدا از اینها مدتی وسواس در وضو و شک در نماز و غسل طولانی بودم دچار تصور توهین به خدا و مقدسات و همینطور شک به خدا و اسلام و مسائل مذهبی بودم ولی از وقتی که به شیطانی بودن اونها پی بردم الان دیگه دچار اون مشکلات نیستم

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
از اینکه در حال دسته و پنجه نرم کردن با این افکار ، احساسات ، هیجانات و ترس های ذهنی هستید و گاهی پیروز و گاهی مغلوب هستید بسیار متأسف هستیم ولی آنچه مهم است این است که شما باید به این افکار ، تصاویر و احساسات خودتان لباس وسواس و بیماری بچسبانید تا هنگام مواجه شدن با آن ها به خوبی آن ها را بشناسید و آن های را با افکار سالم و دوست داشتنی و منطقی اشتباه نگیرید پس تا می توانید آن ها را شناسایی کنید نکته دیگر شما برای پیروز شدن ابتدا باید آن ها را بدون واکنش و درگیر شدن با آنها باید پذیرش کنید و سعی نکنید برای آن ها از استدلال ، سرکوب کردن و یا خنثی کردن استفاده کنید فقط هنگام ورود ، آنها را شناسایی کرده بی توجهی کرده ، اهمیت ندهید و سعی کنید درگیر نشوید چون درگیر شدن با آنها مانند مسابقه طناب کشی با یک موجود قوی هیکل است . نکته مهم دیگر اینکه اشتباهی که شما مرتکب شده اید این است که آن ها را با اعتقادات مذهبی و خدا و پیغمبر مقایسه و نسبت داده اید اگر شما هیچ اعتقادی و باوری به مذهب و خدا و پیغمبر هم نداشتید و زمینه بیولوژیکی و ارثی و خانوادگی و محیط کودکی داشتید الان فرم دیگری از این احساسات را داشتید پس به سرعت پای خدا و پیغمبر و اعتقادات مذهبی را از این ماجرا بیرون بکشید و بدانید صرفا و صرفا رنگ ظاهری این احساسات رنگ اعتقادات و مقدسات است ولی اصل مطلب اختلال وسواس و اضطراب بالاست پس بهتر است با یک روانکاو و روان پزشک برای ریشه کن کردن وسواس و اضطراب که کاملا برای متخصصین شناخته شده است همکاری کنید تا بتوانید با اطلاعات و تکنیک های سازنده به جنگ این دشمن دوست نمای ذهنی و درونی بروید در ضمن مطالب زیر هم برای وسواس شما خوب است پس مطلالعه فرمایید :
وسواس در انواع و اقسام و اشکال مختلف آن نیاز به جلسات متعدد شناخت - رفتار درمانی دارد و بهتر است به جای درمان نیمه و ناقص و دستکاری افکار شما ، به مشاوره حضوری اقدام کنید البته تخصص روان شناس حضوری باید بالینی بوده و سابقه کار درمانی اختلالات اضطرابی را داشته باشد اما همانطور که تجربه کرده اید این افکار فقط در سطح ذهن شما رخ می دهد و شما را آزرده خاطر می کند ولی بیرون شما کاملا منطقی است و به همین خاطر کسی هم وضعیت شما را نمی بیند و شاید درک نکند ولی به هر حال هر کسی ممکن است با افکار غیر عادی و پوچ روبرو شود ولی بعضی از ذهن ها به دلایل مختلف از قبیل ژ نتیک ، فشارهای عصبی ، از بین رفتن یا ناکارآمدی ضربه گیر ها دچار افکار ،تصاویر ، تکانه ها و وسوسه های بی معنی شود که باید ابتدا ریشه یابی و طی چند جلسه درمان شوند.بنابراین شما با پذیرش این افکار به جای کلنجار رفتن و سرکوب کردن با کمک روان شناس حضوری می توانید این افکار را با بی اهمیت شدن و عدم تمرکز در وجود خودتان از بین ببرید.

در مورد خود ارضایی هم سعی کنید مطالب شهر سوال را مطالعه و اجرایی کنید موفق باشید.

من يه دخترچهارده ساله هستم كه مدتي است دچاراشفتگي ذهني شدم دگرآرامشي درزندگي خودندارم واصول وارزش هاي اخلاقي رافراموش كرده ام درصورتي كه منتظرمرگ هستم درهرثانيه وهرلحظه مرتكب گناه ميشوم وازافرادناموفق تقليدكرده وهمانندآنان عمل ميكنم وزندگي من حتي اززندگي آنان مزخرف ترشده است وباخودميگويم منم مثل اونا ديگه قدرت تصميم گيري روازدست دادم وقتي واردفكرهاي منحرف وضعف وناتواني ميشوم برگشتن به وضع قبلي واايجادانگيزه وافكارمثبت برام سخت وتقريباناممكن است ميخواهم خوب باشم بهترين باشم .

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
بهتر بود در باره رفتارهایی که دارید و آن را گناه کاری و فاصله گرفتن از ارزش ها می نامید،توضیحات بیشتری می دادید. همچنین بیوگرافی که دقیقا سبک ارتباطی والدین و اعضای خانواده را مشخص کند و از نظر اختلالات و مسایل و مشکلات هیجانی توضیح می دهد ، کمک بهتری به مشاوره برای تشخیص و ارایه راهکار می کند. ب هر حال این احساسی که در حال حاضر در درون خود احساس می کنید قدری فاجعه سازی است که حکایت از پررنگ دیدن و زیر ذره بین گذاشتن نقاط منفی و نادیده کردن و ناارزنده سازی و بی ارزش سازی نقاط مثبت و خوبی هایتان است. در واقع شما به دلیل کمال خواهی و کمال گرایی که دوست دارید خوب باشید و بهترین باشید باعث شدید که همیشه از خود ناراضی باشید . قطعا شما با این تفکر به شکست و زوال خواهید رسید و بهتر است فکری به حال خودتان بکنید . متأسفانه عمق ناهشیار و باور شما نسبت به خودتان پذیرش مشروط است یعنی شما خودتان را به شروط مختلف پذیرفته اید من به شرطی که گناه نکنم آدم خوبی هستم من به شرطی که ..... بهتر است قدری با خودتان دوست شوید و به جای سرزنش و ناراضی بودن از خود ، خود را همان طور که هستید با تمام خوبی ها و بدی هایتان قبول کنید . در واقع نه در آموزه های مذهبی و نه در آموزه های روان شناسی این موضوع وجود ندارد که ما برای رسیدن به آنچه خوبی هست و بهترین است شخصیت و انسانیت خودمان را لگد مال کنید قطعا انسانی که خودش را پایمال کند به هیچ یک از بهترین ها و خوبترین ها نمی رسد و فقط و فقط فکرش مشغول و درگیر بهتر شدن و خوب شدن است پس گام اول پذیرش خود است البته احتمال اینکه محتوای فکری شما وسواس گونه شده باشد بسیار زیاد است و رد پای وسواس و کمال گرایی در خانواده هم ممکن است باشد یعنی اگر در سنین کودکی افراد پذیرفته نشوند و یا مشروط پذیرفته شوند ، نقاط مثبت و خوبی هایشان به اندازه کافی پررنگ دیده نشود و فقط منفی ها و بدی آن ها دایما تذکر داده شود و حتی مقایسه شده و هیجان مثبت و مادر بودن و پدر بودن به صورت مشروط به کودک ارایه شود فرد در بزرگسالی نسبت به خودش کمال گرا اما تو خالی و بدون تلاش و کوشش و دایما شاکی از خود خواهد بود. برای اینکه به یک راهکار عملی برسید به نکات زیر دقت فرمایید:
۱- سعی کنید در روز این جملات را تکرار کنید: من انسانم و باید به صرف انسان بودن به خودم احترام بگذارم، پلیدی ها و بدی ها در انسان های غیر معصوم وجود دارد ولی چیزی از ذات انسان بودن کم نمی شود. من باید بدون هر قید و شرطی از خودم راضی باشم .
۲- ورزش و تفریح ، شرکت در اجتماعات و پذیرش مسولیت و تمرکز بر روی فعالیت ها و برنامه های گروهی به جای تمرکز بر درون وماندن در باتلاق بی ارزش سازی و افکار پوچ و افسرده ساز
۳- اصلا به نتیجه فکر نکنید و سعی کنید همه چیز را یا سیاه و یا سفید نبینید هیچ کس خوب مطلق نیست و هیچ کس بد مطلق نیست هر کسی ممکن است خوبی ها وبدی هایی داشته باشد که با ید با برنامه ریزی به بهتر شدن خود کمک کند ولی نباید به این بهانه شخصیت و انسانیت خود را زیر سوال ببرد.
۴- لازم نیست شما به بدی هایتان تمرکز کنید تا می توانید کارهایی که به نظرتان خوب است را بدون هر گونه معطلی و اتلاف زمان انجام دهید.موفق باشید.

سلان زندگيم داغون شده چيكاركنم قبلاهم تظرداده بودم.

تصویر شهر سوال

سلام الان که شما این راهکارها را گرفته اید بهتر است به جای فرار و نپذیرفتن مشکل تان با صبوری و تحمل سرگرم انجام دقیق این راهکارها شوید و به جای اتلاف وقت نسبت به این مسایل از وقت تان برای این راهکارها و اقدامات وقت بگذارید و در کنار این راهکارها هم دارو درمانی لازم است موفق باشید.

با سلام
ميل جنسي يك غريزه است كه در وجود تمام انسانها وجود دارد ولي چون شما بمدت ۵ سال ذهن خود را براي رسيدن به ارگاسم غير واقعي تحريك نموده ايد، اكنون خيلي زودتر از ديگران، ذهن شما تحريك جنسي مي شود. و با توجه به اينكه شما اعتقادات مذهبي داريد و نماز ميخوانيد طبيعي است كه نگران از دست رفتن طهارت يا احساس گناه نماييد ليكن اين حالت شما به هيچ وجه يك بيماري نيست و نيازي به مصرف هيچ دارويي نداريد و بهترين راهكار براي رهايي از اين حالات براي شما ازدواج است.

من یکساله اظراب دارم همه چی از روزی که امتحان داستم شروع شد نمیدونم چی شد که وقتی میخواستم بخوابم افکار اظراب اوری سراغم اومد اونسب نتونستم تا صبح بخابم بعد روز بعد هم همین طور شد یعنی اظراب داشتم از این که خواب میرم یا نه و همین نگرانی باعث شد خواب نرم کم کم این اظرابدوارد زندگیم شد بطوری که همش برا هر کاری اظراب وجومو میگرفت به نظر سما چی کار کنم ممنون.

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. ضمن سلام خدمت شما دوست گرامی، از حضور شما در این فضا تشکر میکنیم. همانطور که شاید بدانید اضطراب به گفته روان‏شناسان نوعي نا آرامي مبهم و نامعلوم است و به حساسيت‏هاي رواني و جسماني اي كه انسان در پاسخ به تهديد حقيقي يا خيالي ابراز ميدارد، اشاره ميكند. برای تشخیص این اختلال هم نشانه هایی ذکر شده ازجمله نشانه‏هاي هيجاني (نظير احساس اندوه، خشم، خجالت و...)، نشانه ‏هاي جسماني (نظير عرق كردن-به خصوص در كف دست‏ها- افزايش ضربان قلب) ، نشانه‏ هاي ادراكي (نظير بي توجهي در انتخاب، عدم توانايي در يادگيري، ضعف تمركز حواس و فقدان تفكر)، و نشانه ‏هاي رواني (نظير نداشتن قدرت انتخاب، نداشتن اميد به آينده، احساس ناتواني در مقابله با يك كار). اما این که واقعا شما دچار چنین اختلالی باشید یا خیر نیازمند تشخیص کارشناسی توسط یک روانشناس است و صرفا با ابراز ساده یک احساس اضطراب نمیتوان آن را یک مشکل جدی روانشناختی تلقی نمود. حداقل در ساده ترین روش باید ببینید آیا این اضطراب، به مدت طولانی (مثلا حدود ۶ ماه) بطور مداوم زندگی طبیعی و روال عادی شما را مختل کرده است؟ تا در صورت وجود این مشکل در شما به شکل اصولی به درمان آن بپردازید. بنابراین بهترین کار برای شما، مراجعه حضوری به یک روانشناس است تا هم تشخیص و هم درمان این مشکل به درستی و با اطمینان صورت پذیرد.
البته راهکارهایی برای کاهش اضطراب وجود دارد که میتوانید از آنها کمک بگیرید:
۱. توجه به خواب و مهیا کردن زمینه مساعد برای یک خواب راحت و کافی.
۲. توجه به فعالیت های ورزشی. تا مي توانيد راه بروید، پياده روي و شنا از ورطش هاي مفيد جهت كم نمودن اضطراب مي باشند.
۳. توجه به تغذیه. جهت نهار خوردن وقت كافي بگذاريد و در طول روز زياد آب بخوريد .
۴. وقتي سخت مشغول كاري هستيد به خودتان استراحت بدهيد و هر ۵ دقيقه با يكي از افراد خانواده صحبت كنيد .
۵. فعالیت هاي مورد علاقه تان را انجام دهيد مثلاً در آن كلاس ثبت نام كنید .
۶. تا حد انفجار بخنديد خنده باعث رشد هورمون هايي مي شود كه آرامش بخش و تسكين دهنده هستند. خوش اخلاقي و خوش بيني هم ۲ عامل موثر ضد اضطراب هستند .
۷. خانواده و دوستانتان را فراموش نكنيد اگر زندگي اجتماعي و خانوادگي رضايت بخشي داشته باشيد به راحتي مي توانيد مشكلات خود را با كمك آنان حل كنيد. به خصوص با افرادی از دوستان و خانواده که روحیات آرامتری دارند، بیشتر مراوده داشته باشید.
۸. با تنفس عمیق و درست استرس را از خودتان دور كنيد.
موفق باشید.

با سلام و عرض خسته نباشید پسری هیجده ساله هستم چهار پنج سال هست ک وسواس هستم و فکر های ناجور راجب افرادی ک در روز می بینم به زهنم می اید و باعث می شود ک هر کار را چند بار انجام دهم این فکر ها دست از سرم برنمی دارد و ااضطراب و استرس دارم دارو درمانی را شروع کردم و بد از نتیجه نگرفتن قطع کردم نتیجه داشت اما کم بود و به عوارض دارو ها دچار شده بود خشکی دهان و خواب زیاد چند تا مشاور عوض کردم و وسواس به اب و شستشو خیلی کم دارم و یکی از والدین مقداری وسواس خفیفی دارد غسل ک انجام میدهم حدودا چهل و پنج دقیقه طول می کشد و در روز راجب ترک وسواس فکر می کنم و هر بار تصمیم میگرم اما به طور کامل نمی توانم وقتی راجب یک فرد فکر ناجور می کنم از او می ترسم و فکر می کنم من با اون فرد دعوا خواهم کرد و باید برای انجام کارم فکرم را جایی ببرم ک ان افراد رادیر به دیر می بینم یا بازیگران فیلم ها لطفا راهکار هایی رو بگید تا دیگر این افکار مزاحمم نشوند باتشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز!

شما دچار هجوم افکارهای مختلف شده اید. هجوم افکار یعنی اینکه در مواقعی فرد با افکار بسیار زیادی روبرو می شود که همگی اضطراب زا هستند فکرهای ریز و درشتی که هرکسی را می تواند در وحشت و ترس فرو ببرد و ذهن افراد را بسیار درگیر خود کند و به خیلی از چیزها حساس کند حتی به کوچکترین صداها هم حساس می شوند ولی اگر از بیرون به تمام این افکار دقت شود اصلا جایی برای نگرانی وجود ندارد اما همین که سلسله وار و پشت سر هم هستند می تواند فرد را بسیار ناراحت و مضطرب کند.

افرادیی که به آنها گفته می شود که وسواس فکری و یا اختلالات دیگر اضطرابی دارند در جلسات اول مشاوره به آنها تکنیک توقف را آموزش می دهند در واقع هروقت دچار این حالت شدند باید بلند به خودشان و افکارشان بگویند توقف تا اینکه جلوی سیل این افکار را بگیرند که در بعضی از اوقات این روش کارایی و اثر مناسبی دارد.

** راهکار:
در ادامه می خواهم به چند مورد ساده اشاره کنم که اگر وارد این حلقه ترس شدید می توانید از آن استفاده کنید کما اینکه ساده است اما بستگی دارد که چقدر خلاق باشید و بتوانید سریعتر خودتان را از این حلقه افکار خارج کنید.

۱- وارد صحبت با دیگران شوید

شاید وقتی گرفتار این نوع از افکار می شوید راحت نباشد که با دیگران ارتباط قویی ایجاد کنید و ذهنتان بسیار درگیر افکار اضطرابی شده باشد اما اگر شما در این مواقع با دیگران ارتباط کلامیتان را بیشتر کنید کمتر درگیر این افکار می شوید و از شدت آن کم می کنید و با محیط اطرافتان ارتباط بیشتری پیدا می کنید و ترس این افکار برای شما کمتر می شود و به مرور متوقف می شوند.

۲- فعالیت بدنی

دو نوع فعالیت داریم یکی جسمی یکی دیگر هم ذهنی وقتی که همه انرژی را به ذهنمان می دهیم خوب توقع اینکه آرامش زیادی داشته باشیم سخت تر است شما باید فعالیت جسمی بیشتری داشته باشید، وقتی انرژی بیشتری روی این قسمت می گذارید بهتر می توانید از پس فعالیت های ذهنیتان بربیایید.

۳- استفاده درست از فعالیت ذهنیتان

اگر قرار باشد که بهتر از این انرژی ذهنیتان استفاده کنید می توانید مشغول فعالیتهای بهتری شوید مثلا اینکه شروع کنید به نوشتن هرچی که در ذهنتان می رسد و یا اینکه کتابی جذاب بخوانید تا اینکه تمرکزتان به چیزهای با اهمیت کشیده شود.

البته هجوم افکار می تواند برای افراد نگران کننده باشد و احساس کنند که دارند کنترلشان را از دست می دهند که این اتفاق نمی افتد، و با این افکار شما کنترلتان را از دست نمی دهید.

با سلام ودرود بنده کارشناس نیستم و نظر شخصیم را مطرح می کنم درست است که خود ارضایی یک کار حرام است و نباید انجام داد ولی اگر در ابتدا امر کنار گذاشته شود مشکلی آنچنانی بر جسم و روح وارد نمی کند ولی اگر مدت خود ارضایی زیاد شود باعث آسیب جدی و دراز مدت در روح و جسم می گردد که جبران ناپذیر است حتی ترک خودارضایی نیز باعث بروز بیماری دیگری می شود که لازم است در مورد ان صحبت کنم تر ک خود ارضای باعث تحلیل رفتن حس جنسی و ضعف قوای جنسی و عدم نعوظ کم شدن احساس و بی تفاوتی در دراز مدت می گرددکه درمان آن بسیار سخت تر می باشد حتی اگر هم شرایط ازدواج ایجاد نگردد بسیار تفریط کار می شوند نوعی ترس و گناه را در وجودشان دارند و همیشه با آن درگیرند یا همیشه در حال افراطیم یا تفریط ولی اگر تعدل ایجاد کنیم بهتر است .

تصویر مشاور شهر سوال

عرض سلام و تشکر از طرح نظرتان. نظر شما محترم است اما همانطور که خودتان فرمودید، کارشناسی و بر مبنای اطلاعات جامع نیست.

سلام خدمت شما.سوالی ک من دارم اینست ک متاسفانه چندوخت است ک دچارشک وشبهه نسبت ب دینم شده ام درباره خدا واهل بیت واتفاقاتی ک برای ایشان رخ داده واینکه ایاوجودخداو اتفاقات اسلام واخرت وبهشت وقیامت وبرزخ وجهنم ومساعلی ازاین قبیل واقعیت دارد یانه.این درحالیست ک خودم میدانم اینها واقعیت دارد ولی نمیدانم چرااین افکار ب ذهنم امده .من واقعا میترسم ووحشت دارم ک نکند این افکارمراازدین منحرف کندمدت کوتاهی بران غلبه کردم چون میدانم ویوسه شیطان است ولی باز ب سراغم می اید وعذابم میدهد.متا سفانه کسی هم نیست ک به او مراجعه کنم تا مشکلم راحل کندورویم نمیشود بروم اخرمن خودم دانشجوی ترم دوم علوم قرانی هستم ببییردا

باعرض سلام و تشکر
با شما به دلیل به وجود آمدن این مشکل که بسیار سمج و فرسایشی است همدردی می کنیم و خدمت شما عرض می کنیم هر چه شما به محرک های وسواسی تان گوش ندهید و پاسخ متناسب با آن را ندهید وسواس فکری تان را خشکانیده اید و هم ثواب و اجر معنوی و اخروی تحمل این فشار و اضطراب را افزایش داده اید. قطعا مجاهده شما با وسوسه های و بی اهمیت شدن و بی خیالی هوشمندانه و مدبرانه شما به سعادت و پیروزی شما خواهد انجامید. بهتر است شما از یک روان شناس بالینی کارکشته و مجرب و یک روان پزشک ماهر برای کنترل و مهار این هیولای افسار گسیخته که در وجودتان لانه کرده ، کمک بگیرید
۱- مواجه شدن با ترس های ذهنی در بیرون همراه با خودگویی مثبت و شل کردن دایمی عضلات همراه با تنفس عمیق
۲- مشکل خود را پذیرش کنید و نقاط مثبت در سایر بخش های زندگی تان را ببینید و بی ارزش نکنید و به هیچ وجه به خاطر این موضوع خود را سرزنش نکنید.
نکته دیگر اینکه
وسواس در انواع و اقسام و اشکال مختلف آن نیاز به جلسات متعدد شناخت - رفتار درمانی دارد و بهتر است به جای درمان نیمه و ناقص و دستکاری افکارتان ، به مشاوره حضوری اقدام کنید البته تخصص روان شناس حضوری باید بالینی بوده و سابقه کار درمانی اختلالات اضطرابی را داشته باشد اما همانطور که تجربه کرده اید این افکار فقط در سطح ذهن شما رخ می دهد و شما را آزرده خاطر می کند ولی بیرون شما کاملا منطقی است و به همین خاطر کسی هم وضعیت شما را نمی بیند و شاید درک نکند ولی به هر حال هر کسی ممکن است با افکار غیر عادی و پوچ روبرو شود ولی بعضی از ذهن ها به دلایل مختلف از قبیل ژ نتیک ، فشارهای عصبی ، از بین رفتن یا ناکارآمدی ضربه گیر ها دچار افکار ،تصاویر ، تکانه ها و وسوسه های بی معنی شود که باید ابتدا ریشه یابی و طی چند جلسه درمان شوند.بنابراین شما با پذیرش این افکار به جای واکنش ، کلنجار و سرکوب کردن و البته مشاهده آن هنگام ورود آن به ذهن به جای درگیر شدن همچنین دوست شدن با این افکار به جای فرار کردن از این افکار و اختصاص زمانی برای مواجه شدن و به ذهن آوردن عمدی این افکار تا حد بسیار زیادی از شر این افکار خلاصی یابید در کنار این رو ش ها کمک روان شناس حضوری می توانید مکمل تلاش شما برای ناکام گذاشتن این افکار خواهد بود موفق باشید.

سلام خيلي حالم بده ديگه دارم كافرميشم يعني درواقع كافرشدم سوءظن شديدي نسبت به ديگران دارم به انهالقبهاي بدميدهم ودرذهن به معصومين وخداوند به طورعمدحرفاي ناروا ميزنم قبلا به طورعمدنبوداماالان واقعابدشدم كسيكه همه تاحدجون دوسش داشتندوبه اوتكيه ميكردندومحبوب دل همه بودوبراي اطرافيان تقريباالگوبودو همه معلمين اونودرحدجون دوست داشتند وباهاش دوست ورفيق بودند واونوازاعضاي خانواده خودشون ميدونستندوازاودرحدپروفسورانتظارداشندواونوالگوي ديگران ميدونستندحالا تبديل شده به ه ادم چرت ومزخرفي كه همه سرزنشش ميكنندوبه ميزان افت اخلاقي ايي كه داشته اسست غبطه ميخورنددتلاشي هم براي بهبودي انجام ندادممممممممممممممممممممممممممممممم..

پرسشگر گرامی!
با سلام و تشکر از و تشکر از ارتباطتان با «شهر سوال».

همه جوانان در فصلی از زندگی خود، به شدت درگیر مسائل اعتقادی می شوند که تا حدّی طبیعی است و جای نگرانی ندارند. اما نحوۀ مدیریت افکار و رسیدگی به اینگونه مسایل از حساسیت بالایی برخوردار است!

سوء ظن و بدگمانى آثار فردى و اجتماعى و معنوى زيانبارى به دنبال دارد و به همين دليل در دين مقدس اسلام، به آن توجه ويژه‏ اى شده و اهل ايمان را سخت از آن برحذر داشته‏ اند.
بدگمانى به ديگران سرچشمه گناهان بزرگى چون تجسّس از كار و حال ديگران، غيبت، تهمت، حسادت و كينه‏ توزى نسبت به دوستان و اهل ايمان مى ‏گردد و لذا خداوند متعال در قرآن كريم مى ‏فرمايد: «اى مؤمنان! از بسيارى از گمان‏ها بپرهيزيد. به راستى كه برخى از گمان‏ها، گناه مى ‏باشد و نيز تجسس و غيبت نكنيد، آيا كسى از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»(حجرات، آيه‏ى ۱۲)

البته در ابتدا ممكن است سوءظن بى ‏اختيار حاصل شود و اگر در اين مرحله باقى بماند و به مرحله عمل كشيده نشود حرمتى ندارد و زيان آن محدود مى باشد، ولى اگر به آن ترتيب اثر داده شود، گناه و حرام مى‏ باشد و ترتيب اثر دادن به آن در دو مرحله مى‏ باشد:

۱ـ مرحله قلبى: يعنى در درون خود اين گمان بدش را تصديق كند و آن را در درون انكار و نفى ننمايد و احتمال اشتباه ندهد. علماى اخلاق اين مرحله را غيبت قلبى مى ‏نامند و آن را حرام دانسته‏ اند. پيامبر اكرم(ص) در اين باره فرموده است: به هر كس بدگمان شوى، آن را تصديق و باور مكن!
(نقطه‏ هاى آغاز در اخلاق اسلامى، مهدوى كنى، ص ۱۶۵)

۲ـ مرحله عملى: يعنى بيان اين گمان بد براى ديگران و يا اتهام وارد نمودن به كسى به صرف اين احتمال و غيبت كردن از او بر اين اساس. در روايتى از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) مى‏ خوانيم: خداوند خون و مال و آبروى مسلمان را محترم شمرده و بدگمانى به او را حرام نموده است.
(نقطه‏ هاى آغاز در اخلاق اسلامى، مهدوى كنى، ص ۱۶۸)

** زيان‏ها و آثار بد بدگمانى:
۱ـ گوشه‏ گير شدن شخص بدگمان، در روايتى از على(ع) مى‏ خوانيم: كسى كه به مردم گمان خوبى ندارد و نسبت به آنان خوش‏گمان نمى‏باشد، از تمام مردم وحشت مى ‏كند.
۲ـ بدگمانى باعث گسستن رشته الفت و دوستى ميان مردم مى‏شود و تفرقه و جدايى را بين مردم حاكم مى‏سازد. از على(ع) روايت شده است: بر هر كه بدگمانى چيره شود، صلح و صفا ميان او و دوستانش از ميان مى‏ رود.
۳ـ از نظر معنوى نيز بدگمانى، عبادت را تباه مى ‏سازد و اثر آن را از بين مى ‏برد. باز در اين مورد على(ع) مى ‏فرمايد: از بدگمانى بپرهيز. چون اثر عبادت را از بين مى ‏برد و گناه انسان را بزرگ مى ‏كند. ايمان با بدگمانى جمع نمى ‏شود. گمان بد نسبت به انسان نيكوكار، بدترين گناه و زشت‏ ترين ظلم است.

** اما راه هاي مبارزه:
الف) مطالعه آيات واخباري كه در مذمت سوء ظن آمده است.

ب) هرگاه به كسي سوء ظن پيدا كرديد، در عمل هيچ تأثير و نقشي به آن ندهيد؛ بلكه سعي كنيد با فرد مورد سوء ظن، رفتاري آميخته با حسن ظن داشته باشيد. در اين صورت اين خوي ناپسند، ضعيف شده و از بين خواهد رفت.
ج) هرگاه كه مورد حمله سوء ظن واقع شديد, به خدا پناه ببريد و با استعاذه و استغفار, از او مدد بطلبيد. شناخت بيماري، خود نيمي از درمان است. اگر كسي اين صفت ناپسند را شناخت و معناي آن را دانست، در صدد معالجه آن برخواهد آمد و در اين راه، توفيق خواهد يافت.

چند راهکاردیگر:
۱ بي اعتنايي به گمان هاي بدي كه به ذهن مي آيد.
۲ توجه به فوايد خوش بيني : سلامت ونشاط بدني و روحي، جلب محبت ودوستي، زندگي شادتر وكاهش غم واندوه.
۳ توجه به مضرات بدبيني از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنيت مردم، پراكندهشدن دستان و آشنايان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشكل روحي و رواني
۴ استفاده از خود گويي هاي مثبت مثل: من خوش بين هستم، مردم دوست داشتني اند.
۵ جمع آوري اطلاعات بيشتر در زمينه ي مورد سوظن وبه تعويق انداختن تصميم وقضاوت در مورد ديگران.

و اما در مورد دعا براي مقابله با سوء ظن بايد عرض نمايم كه چون سوء ظن منفي از وسوسه هاي شيطان است، دعاي زير مي تواند در هنگامي كه ظنون بد بذهن خطور مي‌كند براي رهايي از آنها بسيار مفيد و كار ساز باشد بدين طريق كه شما يك كشي به دور مچ دستتان بيندازيد و هنگامي كه ظن بدي به ذهنتان هجوم آورد، آن كش را گرفته و رها سازيد بطوري در مچ تان سوزشي احساس نماييد و انگاه اين دعا را با توجه به معناي عميق ان با خود بارها و بارها زمزمه نماييد:
«آمَنتُ بالله و بِرسُلِهِ مُخلِصاً لَهُ الدين و لا حول و لا قوتَ الا بالله العلي العظيم و اللهم صل علي محمد و آل محمد».

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز!

شما دچار هجوم افکارهای مختلف شده اید. هجوم افکار یعنی اینکه در مواقعی فرد با افکار بسیار زیادی روبرو می شود که همگی اضطراب زا هستند فکرهای ریز و درشتی که هرکسی را می تواند در وحشت و ترس فرو ببرد و ذهن افراد را بسیار درگیر خود کند و به خیلی از چیزها حساس کند حتی به کوچکترین صداها هم حساس می شوند ولی اگر از بیرون به تمام این افکار دقت شود اصلا جایی برای نگرانی وجود ندارد اما همین که سلسله وار و پشت سر هم هستند می تواند فرد را بسیار ناراحت و مضطرب کند.

افرادیی که به آنها گفته می شود که وسواس فکری و یا اختلالات دیگر اضطرابی دارند در جلسات اول مشاوره به آنها تکنیک توقف را آموزش می دهند در واقع هروقت دچار این حالت شدند باید بلند به خودشان و افکارشان بگویند توقف تا اینکه جلوی سیل این افکار را بگیرند که در بعضی از اوقات این روش کارایی و اثر مناسبی دارد.

** راهکار:
در ادامه می خواهم به چند مورد ساده اشاره کنم که اگر وارد این حلقه ترس شدید می توانید از آن استفاده کنید کما اینکه ساده است اما بستگی دارد که چقدر خلاق باشید و بتوانید سریعتر خودتان را از این حلقه افکار خارج کنید.

۱- وارد صحبت با دیگران شوید

شاید وقتی گرفتار این نوع از افکار می شوید راحت نباشد که با دیگران ارتباط قویی ایجاد کنید و ذهنتان بسیار درگیر افکار اضطرابی شده باشد اما اگر شما در این مواقع با دیگران ارتباط کلامیتان را بیشتر کنید کمتر درگیر این افکار می شوید و از شدت آن کم می کنید و با محیط اطرافتان ارتباط بیشتری پیدا می کنید و ترس این افکار برای شما کمتر می شود و به مرور متوقف می شوند.

۲- فعالیت بدنی

دو نوع فعالیت داریم یکی جسمی یکی دیگر هم ذهنی وقتی که همه انرژی را به ذهنمان می دهیم خوب توقع اینکه آرامش زیادی داشته باشیم سخت تر است شما باید فعالیت جسمی بیشتری داشته باشید، وقتی انرژی بیشتری روی این قسمت می گذارید بهتر می توانید از پس فعالیت های ذهنیتان بربیایید.

۳- استفاده درست از فعالیت ذهنیتان

اگر قرار باشد که بهتر از این انرژی ذهنیتان استفاده کنید می توانید مشغول فعالیتهای بهتری شوید مثلا اینکه شروع کنید به نوشتن هرچی که در ذهنتان می رسد و یا اینکه کتابی جذاب بخوانید تا اینکه تمرکزتان به چیزهای با اهمیت کشیده شود.

البته هجوم افکار می تواند برای افراد نگران کننده باشد و احساس کنند که دارند کنترلشان را از دست می دهند که این اتفاق نمی افتد، و با این افکار شما کنترلتان را از دست نمی دهید.

موفق باشید.

ببببببببببببببببببببببببخشيداماشما كه فقط درباره ي سوء ظن راهكاروتوضيحاتي داديد ميشه راجع به سايرمشكلات ذكرشده توضيح وراهكارهايي بديد

تصویر شهر سوال

با سلام
در مورد چه مشکلاتی میخواهید؟

ميدونيددمن ديگه شوقي براي زندگي كردن ندارم فكرخودكشي ام چندوقت پيش به سرم زد يكي دوزوم هست كه بي خواب شدم ديگه آب ازسرم گذشتته كسي كه منوجديدابشناسه ازم دوري ميكنه همه بهم ميگن افسرده

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، حضور شما در اینجا مایه مباهات و دلگرمی ما ست. ما به دوستان و کاربرانمان همواره افتخار میکنیم. به شما توصیه میکنیم علاوه بر توجه به راهکارهای ارائه شده، حتما از تنهایی پرهیز کنید و سعی کنید همواره با دیگران، خانواده، دوستان اوقات خود را سپری کنید. ضمنا بهتر است بدون فوت وقت به یک مشاور روانشناس مراجعه حضوری داشته باشید. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاورین تلفنی ما (شماره سراسری ۰۹۶۴۰۰) بهره مند شوید.
از خدای بزرگ آرزوی سلامتی و خوشبختی برایتان داریم.

سلام ۳۰دارم و متاهل هستم .خدا یه دختر به من داده که الان شش ماهش هستش.من در دوران بارداری خانومم یه نفر (دختر ۱۷ ساله) به من زنگ زد و با هم دوست شدیم و این قضیه حدودا شش ماه طول کشید و بعد از به دنیا امدن دخترم دچار عذاب وجدان شدم و این رابطه رو تمام کردم .ولی اون دختر بعد گذشت حدود شش ماه خیلی وقتها به من زنگ میزنه . و مشکل من اینکه نمیتونم وقتی زنگ میزنه جلوی خودم رو نگه دارم و جوابش رو ندم.و این مشکل خیلی اذیتم میکنه .قدرت نه گفتن به جنس مخالف رو ندارم.ممنون میشم کمکم کنید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با این بخش خدمت شما عرض کنم وابستگی در انواع و اقسام مختلف آن موضوعی سخت و شکننده است مثلا فردی که وابسته مواد است ممکن است بعد از آگاه شدن از این پدیده نابود کننده قصد ترک داشته باشد و حداقل ۵سال درد جسمی و روانی را تحمل کند تا به وضعیت عادی برگردد در اعتیاد و وابستگی به یک انسان به دلیل اینکه طرف مقابل هم فردی هوشمند و دارای احساس است ترک وابستگی به مراتب سخت تر است چون اگر شما نخواهید طرف مقابل به دلیل کمبودها و نیازهای شخصیتی اصرار به رابطه دارد و شما هم از طرف احساسات و هیجانات خود تحت فشار هستید. از طرفی صرف عذاب وجدان و احساس گناه هم بجز کاهش اعتماد به نفس و اراده و افسردگی و تعارض روانی هیچ چیز دیگری برای شما به ارمغان نمی آورد. پس سعی کنید ابتدا سود و زیان این رابطه مخرب و نابود کننده را تحلیل و بررسی کنید و هر روز به ضررهایی که این گونه روابط دارد فکر کنید از طرفی نیازها و کمبودهایی که فکر می کنید در شما یا در همسرتان هست را ریشه یابی کنید و سعی کنید از این نظر هم در کنار خانواده تا حدی این نیازها برآورده شود یا اینکه با کنار آمدن و پذیرش و پرهیز از تمرکز بر آن نیاز زندگی را دنبال کنید از طرفی شما باید محرک های بیرونی مانند موبایل وووو که به طور طبیعی ایشان را به یاد شما و بلعکس می اندازد را از زندگی حذف کنید مانند فرد معتاد که تا مدتی در مکان و یا زمانی که مصرف می کرده است مجاز به رفتن به آن مکان نیست و باید زمان مصرف که تداعی کننده است را با مشغولیت فکری و یا ورزش آن زمان را تحمل کند تا فشار در زمان های دیگر کمتر می شود. در پایان از اینکه وجدان تان را به کار انداخته اید بسیار خوشحالیم ولی باید تمرین رفتار عملی ترک وابستگی های بی هدف و بی نتیجه را هم انجام دهید موفق باشید.

سلام.من یه مدتی هس ک فکرهای ناجوربه سرم میزنه ازتوهین به اماما گرفته تاشکوشبهه نسبت به خدا هرچی میرم به خدا فکر کنم انگاریکی افکارمنو به یه جهت نامناسب سوق میده اینم بگم که افکار توهین به اماما رو وقتایی که نماز میخوندم خیلی به سرم هجوم میاورد بعداز یه مدتی بیدارشدم فهمیدم خیلی ازکارام گناه و خواستم به راه راست بیام اونم چه راه راستی!!
افکارشدید ترشده هرلحظه که به خدا فکرمیکنم افکاربه سرم میاد توهین به اماما هم همینطور تقریبا نسبت به دین هم شک شبهه دارم!فقط هم توی موضوعیت دین اینطوریم وگرنه شاید هرچرتو پرتیو هرجا بخونم باورم میشه ولی درمورد دین باورش برام سخته!واقعا برام مشکل شده وقتی اومدماینجاودیدم یه سری مثل خودم هستن تونستم شدیدا جلوی این افکارو بگیرم گاهی وقتا میتونم گاهی وقتا هم نه.
نمازامو میخونم حجاب دارم سعی میکنم دروغ نگم غیبت نکنم یا حق الناس بقیه رو بدم ولی وقتی توی عمق دین فکر میکنم این انحرافات سراغم میاد یعنی اعمالم به جاس ولی افکارم نه واقعا از ته دل هم انجام میدم غیبت به گوشم میخوره ناخوداگاه واکنش نشون میدم یا بلند میشم میرم یا از طرف دفاع میکنم سعی میکنم دروغ نگم هرموقع هم میگم عذاب وجدان دارم یا وقتایی که با مادرو خواهرم یا خونوادم بد حرف میزنم پشیمون میشم یا اینکه متوجه هستم بعضی کارام بعضیارو به زحمت میندازه تا حدالمکان انجام نمیدم.یاحتی بعضی کارای کوچیکمو برای رضای خدا انجام میدم مثلا تخته کلاسو پاک میکنم برای ثواب وبرای اینکه خداراضی باشه!نمیگم قدیسه ام نه گناهای من خیلیی زیاده بیشترازاین کارای کوچیکه مثلا ریاکاری یا غرور ولی واقعا متوجه کارم که میشم پشیون میشم ولی میگم من این کارام به جاهس ولی افکارم نه! نمیدونم وقتی به دین فکر میکنم به خد افکرمیکنم یه همچین افکاری به سراغم میاد...دقیقا من باید چیکار کنم گاهی وقتا جلوی افکارو میگیرم ولی سخته دلم میخواد که راجب مردم زودقضاوت نکنم ولی سخته نمیشه یهویی یه افکاربد راجب قضاوت تو ذهنم میاد که شاید دلیل اصلیشم خودم باشم...دقیقا بگین من باید چیکار کنم؟؟اگه ایه ای قرانی چیزی هس بگین من بخونم

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسش شما نشون میده که ما با جوونی در ارتباطیم که ریه‌های سالم معنویتش، تحمل غبار گناه رو نداره و تمام تلاش خودشو واسه رسیدن به کمالات بیشتر و تقرب به خدای مهربون انجام میده. درميون گذاشتن خصوصی‌ترین حرفاتون با ما، گوياي اعتماديه كه به ما داريد كه خدا رو شاكريم.

لازمه توجه شما رو به این نکته جلب کنیم که خطور افکاری ناراحت کننده که به صورت غیر اختیاری، ناخواسته و تکراری وارد ذهن می‌شه و فرد علی رغم تلاش در جهت جلوگیری از ورود اونا به ذهن، قادر به کنترلشون نیست، برای بسیاری اتفاق میفته و شما تنها فردى نيستيد كه از اينجور افكار مزاحم و تكرارى رنج مى‏بريد.
حقیقت اینه که شیطون، خیلی هنرمنده. گاهی اونقدر خوب سفسطه می بافه که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالمه. گاهی اونقدر عاطفی و دلسوز نشون میده که انگار بهترین روان شناس دنیاست. اونقدر با دقت برخورد می کنه که گاه اونو فرشته ای می بینیم که داره ما رو به سوی خدا می بره. همۀ اینا واسه اینه که نقابهای او، خیلی شبیه اصله. یه وقتایی یه کار اشتباه کوچیک رو چندین برابر بزرگ می کنه و آیینه دق ما می کنه تا فکر کنیم ما اینیم و هرگز نمی تونیم کاری رو انجام بدیم که خدا رو خوشحال کنه. اون به راحتی می تونه حتی یه رفتار درست و عادی رو، اشتباه جلوه بده تا ما دست از اون و خیلی رفتارهای شبیه اون برداریم، تا به خودمون در انجام کار درست، نمرۀ کمی بدیم. نقطۀ محوری انحراف از دوستی با خدا، همین کم ارزش دیدن خودمونه. من وقتی احساس کنم ارزش کمی دارم، قطعا خودمو آمادۀ کارهای خوب که ارزش زیادی داره نمی بینم؛ مثل سکه ای که میشه باهاش فقط پفکی خرید یا انداخت گوشه ای تا از شرش خلاص شد. اما اگه بدونم تو دستم یه گوهره که می تونم باهاش همۀ عالم رو بخرم، بازم رهاش می کنم یا دنبال چیزای کم ارزش میرم؟ نه. امامان خوب ما فرمودن، ارزش شما به اندازۀ بهشته، پس خودتو کم نفروش.

حالا با این حرفا قصد داریم به کجا بریم؟ ابزارهای شیطون واسه آدما متناسب با شخصیت اوناست. قطعا من که به ندایی میرم دنبالش با شمایی که مواظب چشم و گوش و لقۀ غذا و ... هستید، برای شیطون یکجور نیستیم. اون مجبوره برای شما از ابرازهای لطیف تر و دقیقتری استفاده کنه تا لو نره. او همۀ توانشون میذاره تا همۀ موفقیتهای شما رو برای خودش تصاحب کنه و حتی قدمی عقل و احساس شما رو به عقب برگردونه. گاهی این اتفاقات خیلی خیلی نامرئی و ناهوشیار بوجود میاد. مثلا همون فکرایی که گفتید در مورد مقدسات و اهل بیت (علیهم السلام) دارید. خدا تو قرآن فرموده؛ شیطان وسوسه داره تا خودشو به شما نزدیک و شما رو از خدا دور کنه. این شما نیستید که اون فکرها رو دارید بلکه شلیک وسوسه‌های شیطون طرف شماست. پس این در اختیار شما نیست که شما به حساب خودتون واریز می کنید. همین خودپنداری این رفتار باعث میشه توان عاطفی و ذهنی کمتری در بقیه عبادات داشته باشید.
اجازه بدید دلتون رو به قبول این حرفها و آرامش نزدیکتر کنم با بیاناتی از امام صادق (علیه السلام). جوونی اومد خدمت ایشون و همین حرفهای شما رو عرض کرد که من فکرای بدی میاد تو ذهنم در حالیکه ازشون بیزارم. آقا فرمودن این نشونۀ ایمانه. اگه مؤمن نبودی که آزار دهنده نبود. در حديث دیگه اى از امام صادق (عليه‏السلام‏) مى‏خونيم: «ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فى جوفه : اذن ينفث فيها الوسواس الخناس و اذن ينفث فيها الملك فيؤيد الله المؤمن بالملك ، فذلك قوله و ايدهم بروح منه»: هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد، گوشى كه در آن وسواس خناس (شيطان) مي دمد، و گوشى كه فرشته در آن مى‏دمد، خداوند مؤمن را به وسيله فرشته تقويت مى‏كند، و اين همان است كه مى‏فرمايد: و ايدهم بروح منه .
هیچکدوم از مشکلات زندگی اونقدر بزرگ نیست که بتونه دل پاک و ذهن منطقی شما رو از مسیر دوستی با خدا و دوستانش جدا کنه. یقین داشته باشید که خدا اونهمه خوبی شما رو بهتر از دیگران می بینه. مطمئن باشید که او از هرکسی برای ما دلسوزتره. شک نکنید که او برای شما بهترینها رو میخواد. اینا باعث میشه شما اعتماد بیشتری بهش داشته باشید و صبرتون رو تقویت کنید. همون و صبر و درایتی که شیطون رو خلع سلاح می کنه.
خدا شما رو دوست داره. دلتون تیره نیست و احساس محبتتون کم نشده. شما خوبید. مهم اینه که اینو قبول کنید و به سوی بهتر شدن راه رو ادامه بدید و ناهمواریها رو با همون شناخت درست از شیطون و ایمان به خدا، بگذرونید.

در ادامه برای دوری از اون افکار نکاتی رو متذکر میشم، هرچند فکر نمی کنم بهشون نیازی داشته باشید:

۱ـ از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مى‏آيد، سعى كنيد با يك برنامه‏ريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانه ‏روزى خود را پر كنيد و هيچ گاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و... مشغول باشيد و هر گاه بيكار شديد خود را به كارى مشغول سازيد.
۲ـ هرگاه افكار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواس‏پرتى از آن افكار مزاحم دورى كنيد.
۳ـ هرگاه اين افكار به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.
۴ـ ذكر اين نكته لازم است كه غالبا افكار مشوش و آلوده از بازى‏هاى شيطان و وسوسه‏هاى نفس است كه هدف از آن سرگرم كردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نيك است و انسان بايد در برابر اين نوع افكار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پركردن فضاى قلب و سينه از ياد خداوند و ذكر او و تفكر در شگفتى‏هاى خلقت او جايى خالى براى شيطنت شيطان در قلب خود باقى نگذارد.
۵- تلقين؛ به خود تلقين كنيد كه من مى‏توانم شك و ترديدهايم را رها كنم و به اصول فكرى خود كاملاً باور و ايمان دارم.
۶- اذکار (لا اله الا الله) و (لاحول و لاقوة الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است.

نکته نهایی:
عبوري بدور از افراط و تفريط، رمز رسيدن به اوج سعادت‌هاي مادي و معنوي است.

موفق باشید.

سلام خسته نباشید من وقتی نماز یا قرآن میخوانم در ذهنم کسی به الله یا امامان ناسزا میگوید من هم نمیتوانم کاری بکنم میخواهد من از این کار نماز غیره... دست بردارم .وقتی کارهای خوب میکنم باز شروع میشود و من عذاب میکشم. لطفا من را راهنمایی کنید.تشکر

سلام ببخشید . اگه کسیو مسخره کنیم بعد زیارت عاشورا بخونیم واسش و ثوابشو هدیه بدیم به طرف ایا خدا مارو میبخشه؟!!! لطفا زود جواب بدید

تصویر سید پاسخگو

با سلام
اگر کسی را مسخره کرده اید باید از کار خود استغفار کنید و از ایشان کسب حلالیت کنید و در صورتی که به هیچ وجه نمی توانید از ایشان کسب حلالیت کنید و یا کسب رضایت مفسده ای دارد و باعث آبروریزی می شود، نیازی نیست که کسب حلالیت کنید و فقط برای او طلب استغفار کنید.
موفق باشید.

با سلام و درود فراوان .من پسری ۲۰ ساله هستم که در مسایل جنسی خیلی حساس و هستم و با کوچکترین مسعله ای شهوت من بر انکیخته میشود. اما مشکل اصلی من این است که من ۴ سال پیش برای اولین بار یکی از همسایه هامون رو دیدم که زنی سی ساله و شوهر دار است برای اولین بار که ایشان را دیدم با توجه یه حساسیت بالای من مایعی از من خارج شد که بنده فکر می کردم منی هست به خاطر همین غسل میکردم دوباره بعد از خروج از حمام فکر صورت آن زن جلوی چشم من می آمد و من باز غسل میکردم این کار تا دو ماه ادامه داشت تا این که فهمیدم این مایع نیاز به غسل ندارد ولی به دلیل این که این فکر در من نهادینه شده بود از ذهنم خارج نمیشد و هر بار که فکر میکردم اضطراب و استرس و تپش قلب زیادی به من دست میداد و حالم را خیلی بد میکرد از آن زمان تا به حال حدود چهار سال میذرد من هنوز همان عادات و تفکر دارم و فکر میکنم آن زن از لحاظ زیبایی صورت اعجوبه ای هست که هیچ کجای جهان وجود ندارد و یا خیلی کم هست و با فکر و خیال کردن به این موضوع بلافاصله حالم بد میشود . ۴ سال منتظر بودم تا اون زن از این محل برورد و مشکلات ما حل شود حال باز با رفتن ایشون من هنوز به ظاهرشون فکر میکنم و همش تو این فکر هستم که صورت ایشون خیلی زیبا بود و قطعا من زنی به زیبایی ایشون نمیگیرم و سترس و اظطراب بهم دست میده . تو رو خدا مشکل من رو حل کنید من دارم از ناامیدی میمیرم فکر میکنم دیگه حل نمیشه.

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. به شهر سوال خوش آمدید. هرچند پاسخ شما در ابتدای همین صفحه آمده است اما به طور خلاصه باید بدانید که وسواس فکری شامل ایده ها، نظرات، انگیزه هایی است که مرتباً به ذهن فرد هجوم می آورد. فردی که مبتلا به این روان رنجوری است، به هیچ عنوان دوست ندارد چنین افکاری داشته باشد و آنها را آزار دهنده می داند، اما قادر به کنترل آنها نیست. گاهی اوقات این افکار هر از گاهی به سراغ فرد می آیند و گاهی اوقات مرتباً ذهن او را اشغال می کنند... راهکارهای کمک به رفع این مشکل نیز در همان بخش آمده است که میتوانید مطالعه کنید. اما در صورتی که این مشکل حل نشد و یا شما نتوانستید راهکارها را پیاده کنید باید به صورت حضوری به یک روان درمان گر مراجعه نمایید. در این صورت سعی کنید به کسانی مراجعه کنید که دارای تجربه و تعهد کافی در زمینه درمان اختلالات داشته باشند.
موفق باشید.

سلام
من ۱۵ سال دارم و یک فرد بسیار معتقد هستم و به اخلاق و انسانیت بسیار پایبندم و به دیگران هم این را یاد می دهم با رفتارم من همیشه سعی در خوبی و مهربانی کردن دارم و به یاد و امید خدا هستم اما حدود ۱ ماه است که وسوسه های شیطانی من را بسیار اذیت کرده و بسیار احساس گناه می کنم و احساس می کنم خدا از من راضی نیست به دلیل این وسوسه های خیلی مسخره، ذهنم آشفته شده است و عموما به صدا بسار حساس شدم و حتی صدای نماز خواندن اطرافیانم من را اذیت می کند و حالت عصبانی دارم ولی هر کاری می کنم فایده ندارد.
دلایل این وسوسه و فکر های بد هم می تواند ادم هایی باشد که در سرویس مدرسه ی من بودند و انها بلند در مورد مسائل بد صحبت می کردند و گاهی حتی در مورد جن هم صحبت می کردند که من بسار اذیت می شدم. انها به قیافه و قد و وزن افراد خیلی فکر می کردند و مدام از خاطرات و فکر هایشان با هم صحبت می کردند من اصلا علاقه ای به این چیز ها نداشتم و ندارم اما شیطان مدام حرفهایشان را به ذهنم می آورد که باعث می شود تا من وقتی در یک جمعی هستم خودم را با دیگران مقایسه کنم و بگویم من قدم بلند تر است یا انها می دانم بسیار مسخره است اما نمی توانم آن را کنترل کنم و این من را بسییییار آزار می دهد چون من انسان واقع گرایی هستم و می دانم این جسم در مقابل روح انسان چیزی نیست و پس از مرگ متلاشی می شود اما حرف های ان افراد من را اذیت می کند چون من اصلا این گونه نبودم ولی الان نفس درونم و شیطان سعی در دور کردن من از واقعیت زندگی و زندگی در زمان حال می کنند.من چند ماه دیگه به امید خدا از ایران برای زندگی همیشگی به یک کشور دیگر می روم اما این من را آزار می دهد که الان که من اینجا هستم این گونه شیطان من را اذیت می کند واقعا آنجا چگونه می خواهد من را عذاب دهد؟
شاید فکر های بد گناه نباشد اما انسان نباید اجازه دهد هر فکری به ذهن او راه پیدا کند چون می تواند در رفتار و اعمالش هم اثر بگذارد و وارد قلب او شود بخاطر همین من اذیت می شم اما چاره ای برای آن پیدا نکردم که موثر باشد
من فردی با انگیزه و هدف های متعالی هستم اما الان این افکار من را آنقدر اذیت می کند که باعث دور شدن من از یاد خدا می شود و هم باعث از دست دادن ارده خودم .
لطفا من را راهنمایی کنید
من می دانم شاید همه این ها به اعتماد نفس مربوط شوند اما من نمی توانم اعتماد نفس داشته باشم چون مغرور می شوم.
البته ان آدم ها اصلا و ابدا الگو ی من نبودند و نیستند و نخواهند بود ومن همیشه برای انها دعا می کنم تا خدا انها را به راه درست هدایت کند فقط حرفهایشان باعث آشفتگی ذهن من شده است .
لطفا به سوال من هم پاسخ بدهید باتشکر
ولطفا کمی زود تر

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

((وسواس)) يك نوع اختلالي است كه انسان , بدون اختيار و از روي اجبار, عملي را مكررا انجام مي دهد و يا مطلب و موضوعي را در فكر و ذهن خود تكرار مي كند. اولي را ((وسواس عملي )) و دومي را ((وسواس فكري)) گويند. در واقع در ذهن فرد وسواسي , اختلالي به وجود مي آيد كه توقف قطعي آن فكر يا آن عمل حاصل نمي شود. اغلب مبتلايان به وسواس فكري نيز, افكار بيهوده و شرم آور يا وحشتناكي در ذهن خود به وجود مي آورند كه اين افكار در چرخه اي بي پايان, مرتب تكرار مي شود. توجه به ضررها, عوارض و پيامدهاي سوء وسواس وبكارگيري راهكارهاي ارائه شده در درمان اين عارضه بسيارمفيد ومؤثرخواهد بود.

الف ) ضررهاي وسواس عبارت است از:
۱. اتلاف وقت و از دست دادن سرمايه ارزشمند عمر; زيرا بازيابي زمان از دست رفته امكان ندارد;
۲. عدم توانايي در تمركز حواس و ايجاد حواس پرتي;
۳. بازماندن از كارهاي اصلي (از جمله تحصيل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصيلي );
۴. خسته شدن ذهن و بي حوصله شدن فرد براي فكر كردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
ب ) راهكارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فكري و درمان آن عبارت است از:
۱. غرقه سازي; بدين صورت كه فرد مبتلا به آن, با اختيار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعي كه از آن رنج مي برد قرار دهد تا از آن فكر خسته و متنفر شود. بنابراين هر روز, زماني را به فكر كردن درباره موضوع وسواس فكري خود اختصاص دهيد و آن چنان و آن قدر درباره آن فكر كنيد كه از آن متنفر شويد. در نتيجه هرگاه بدون اختيار هم ذهنتان به آن معطوف شد و خواستيد از روي اجبار تكرار كنيد, اراده و اختيارتان در دور كردن آن فكر و اجتناب از آن , چيره وحاكم شود.
۲. هرگاه ذهنتان بدون اختيار مشغول همان اوهام و افكار بيهوده وسواسي شد, مشت خود را محكم روي زميني بكوبيد با گفتن ذكر ((لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم)) از جاي خود بلند شده, تغيير حالت دهيد تا بدين وسيله از آن فكر تكراري و وسواس رهايي يابيد.
۳. كش نازكي را دور مچ دست خود بنديد. هرگاه افكار وسواس به سراغ شما آمد, با كشيدن كش و رها كردن آن روي دستتان و ايجاد درد مختصري روي مچ خود, از آن فكر رهايي خواهيد يافت.
۴. با خودتان عهد ببنديد و برنامه ريزي كنيد كه زمان فكر كردن درباره موضوع وسواس, ساعت خاصي باشد (مثلا ۵/۴ تا ۵ بعد از ظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افكار وارد ذهنتان شد, به خودتان بگوييد زمان فكر كردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرر نيز مدتي را به فكر كردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد و ذهنتان را به آن مشغول سازيد تا اين كه در طول روز و به طور پراكنده , ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمنا آن زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلا ۳۰ روز) روزي يك دقيقه كم كنيد تا به صفر برسد.
۵. هر روز به خود تلقين كنيد كه ((من قادرم افكار وسواسي ام را كنار بگذارم)); زيرا تلقين يكي از راه هاي مبارزه با افكار منفي است و وسواس فكري نيز چيزي جز يك فكر منفي مزاحم نيست.
گفتني است كه براي درمان وسواس فكري نياز به صبر و حوصله و پشتكار در به اجرا درآوردن راه هاي فوق است تا اين كه به تدريج از آن افكار رهايي يابيد و انتظار حل و درمان يك شبه آن را نداشته باشيد.
بنابراين با عمل به راه كارهاي ارائه شده و ارزيابي نتيجه آن, ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس در مكاتبه بعدي براي ما بفرستيد تا در صورت لزوم, مطالب ديگري برايتان ارسال گردد. ضمنا بعضي از اين راهكارها در عرض همديگر قرار دارد و هر كدام را كه بهتر مي توانيد انجام دهيد يا بهتر جواب مي دهد, آن را اجرا و پيگيري كنيد.

در پايان به ۲ نكته اشاره مي كنيم.
الف: حل چنين مشكلاتي به خصوص اگر وسواس فكري تشخيص داده شود نيازمند زمان است و بايد با صبر و حوصله كافي و از طريق مشاوره حضوري يا حداقل مكاتبات متعدد راهكارهاي ارائه شده پيگيري و مورد عمل قرار گيرد. و انتظار معجزه و حل يك شبه نداشته باشيد و از روانشناسان و كارشناسان اين دفتر نيز چنين انتظاري متوقع نيست كه مطمئناً شما نيز به اين مطلب واقف و آگاهيد.
ب : دو عامل عمده اي كه به اين گونه مشكلات دامن مي زند عبارتند از بيكاري و تنهايي . البته تعارضات فكري و رواني مبتني بر گذشته فرد در اين ميان تأثيرگذار است و ريشه يابي آن نيازمند فرصت كافي و صبر و حوصله و پشتكار است. بنابراين:
۱. براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد.
۲. از آنجا كه معمولاً افكار مزاحم معمولاً در تنهايي به ذهن افراد وارد مي شود، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد و تنها مسافرت نكنيد.
هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد.
فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد عمل كنند نه طبق نظر خودشان، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس عملي شان حل مي شود.اما كتاب هايي كه مي توانيد مطالعه كنيد:

۱- وسواس و درمان آن، آيت الله مظاهري
۲- وسواس و درمان آن، زماني
۳- درمان رفتاري وسواس، گيل استكتي، ترجمه بخشي پور رودسري و علي لو، نشر روان پويا
۴- شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگاني بهبهاني، مجمع ذخاير اسلامي

موفق باشید.

با عرض سلام و احترام همیشه شما مشکل مجرد ها را گفته اید من متولد ۱۳۶۰ هستم و نتاهل متاسفم کمک کنید هر روز برای ورزش به بارک میرم و دختر ها من را وسوسه میکنند هر روز بیشنهاد دوستی به جان مادرم دختر شروع کننده هست من ورزشکار و سالم هستم وقتی که بدن سالمی داشنه باشی از نظر روحی و جنسی هم سالم هستید همسر خود من صد درصد تحمیلی شد و من به اجبار بدرم با کسی که دوست نداشتم ازدواج کردم ولی دوست ندارم خیانت کنم چگونه باید از وسوسه دختران نجات بیدا کنم اگر خودتان مرد هستید بنده را درک میکنید خواهش میکنم کمک کنید چگونه میتوانم بدون فکر کردن به گناه شب بخواب من انسان بستی نیستم ولی همین امروز چهار دختر شوخی ریکیک میکردن و مستقیم به من بیشنهاد دادن ایا چگونه میشود فکر گناه نکرد محبت کنید امیل بزنید خدا کمک کن تا با شرف باشم ۰۹۱*****

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

همان گونه که می دانید ازدواج یکی از بهترین راه های مبارزه با وسوسه های شیطانی در امور جنسی است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید: "شخصی که ازدواج می­نماید، نصف دین خود را بیمه نموده، اما باید با ترس از خداوند، مراقب نصف دیگر آن باشد.
اما ازدواج باعث نمی شود که انگیزه های شهوانی و وسوسه های شیطانی به کلی از بین برود، بلکه امکان دارد نسبت به عده ای این انگیزه ها شعله ور تر شود. برخی از اشخاص عفیف که دوران مجردی پاک و بی گناهی (از این نظر) داشته اند، بعد از ازدواج، نوع نگاه و نحوه ارتباط آنان با جنس مخالف بسیار تغییر می کند. چنین شخصی تا به حال بین خود و جنس مخالف پرده هایی از حیا افکنده بود، او تا به حال تصورش از جنس مخالف محدود به برخی از محارم؛ مانند مادر، خواهر و خاله و .. بوده است، اما بعد از ازدواج، وی همنشین یکی از همین افراد جنس مخالف شده است. پس طبیعی است افکاری که به ذهنش خطور می کند با افکار زمان مجردی اش بسیار فرق کند. البته مسلم است در این شرایطی که همسر شرعی در اختیار دارد خیلی بهتر می تواند غرایز شهوانی خود را کنترل کند. اما برخی از پیشنهادات ما برای شما از این قرار است:

۱. اموری که فکر شما را به سمت زنان نامحرم می برد شناسایی کرده و از بین ببرید؛ مثلاً اگر دوستان شما یا برخی از عکس ها یا فیلم ها، مسیر فکر و ذهن شما را به این راه می برند، همه را ترک کنید.

۲. اگر تصور رابطه جنسی دیگران را در ذهن دارید، این تصورات را کنار گذارید.

۳. هیچ وقت همسر خود و رابطه جنسی خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، بلکه حتی فکر چنین چیزی را هم نداشته باشید.

۴. از رابطه جنسی با همسرتان راضی باشید و از این رابطه و زندگی تان لذت ببرید.

۵. بدانید که وسوسه های شیطانی در همه مراحل زندگی به طریقی، سراغ ما می آید، با بی اعتنایی به این وسوسه ها و اعتماد و توکل به خداوند و داشتن تقوا و توسل به اهل بیت (ع)، این مشکل را حل کنید.

موفق باشید.

توروخدا به من کمک کنید من همیشا نمازامو خیلی تند مبخوندم چند ماه پیش واقعا از صمیم قلب نمخواستم نمازامو دیگه اهسته بخونم تا اینکه یه جیزی برام پیش اومد و دیگه شروع کردن۲-۳روز اول خیلی حس لذت بخشی داشتم تا اینکع یهو چیزای مبتذل میومد تو ذهنم و من نمازمو چند بار پشت سرهم میشکستم و دوباره میخوندم درصورتی که درطول روز من اصلا به این چیزا فکر نمیکردم اوایل میگفتم کار شیطانه اینبار استغبرالله درباره خدا و خودم فکرای مبتذل ببه ذهنم میومد مخصوصا وقتی به سجده میرفتم باز نمازمو میشکستم و دوباره میخوندم دیگه کلافه شده بودم تا اینجا هم فقط نبود اینبار نعوذبالله درباره خدا و شیطان فکر ب به سرم میزد یه روز برا نماز صبح از ساعت ۶ تا۷ من نمازمو هی مییشکستم و میخوندم دیگه بدنم مثل مرده ها شده بودم تا بلاخره تونستم قبل از اینکه غذا بشه بخونم الان به نرحله ای رسیدم که ظرف شستنم رو نمیتونم انجام بدم همش یه تیکه مثلا قاشق رو صدبار نیشورم چون تو ذهنم همش استغفرالله توهین به خداست میگن اگه بی تفاوت باشم و از اول انجام ندم خدا نبگه حتما با این فکرا موافقه و قهرش میگیره یا یه خط نوشته رو صدبار میخونن یا حتی غذا خوردن یا مثلا بخوام از یه اتاق بیان بیرون صدبار برمیگردم و از اول میرمم حای بیست باره این متنو پاک میکنم و از اول نینویسم به سرم میزنه چرا من نمیتونم نماز بخونم من یه اتسانم و استغفرالله از خدا بالاترم...االان دیگه میگم این افکار خودنه کار شیطان نیس خواهرم اول حرفانو جدی نمیگرفت ولی الان میگه ی مدت نماز نخون تا این فکرا از سرت بره ولی من میگم اگه نماز نخونم یعنی تسلیم شیطان شدم شاید واقعا کار شیطان باشه که این چیزارو تو ذهنم میندازههمش گریه میکنم و تو سر خودن میزنم و از خدا کمک میخوام ولی باز وقتی دارم دعا نیکنم به خدا شک میکنم من دیوانه شدم تو رو بخاطر خدا برای من دعا کنید ۲سال پیش که اصلا این فکرا تو ذهنم نبود دوبار خواب دیدم تو اون دنیا بهم گفتن تو شیطانی خیلی ناراحت شدم البته چند ماه پیش خواب دیدم عموم که فوت کرده تو خواب بهم گفت جایگاهت خیلی اون دنیا خوبه یبارم دوسه ماه میش خداروبروم نشسته بود بهم لبخند میزد وباهام مهربان بود از دیروز ۲باره که میاد تو ذهنم که برم خودمو از مشت بام پرت کنم تا اینجوری ثابت شه به خدا که من قبولش دارم و نیگم اگه اینکارو نکنم خدا میگه من منکر وجودشم و قهرش میگیره من دیوتنه شدم تورو بخاطر خدا بدای من دعاکنید خوهش میکنم برای من دعا کنید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در یك عبارت ساده اختلال وسواسی- جبری عبارت از وجود حداقل یك فكر اضطرابی در شخص است كه نهایتاً منجر به بروز یك رفتار جبری در فرد می شود . فكر و رفتار در شخص ، غیر قابل كنترل بوده و شخص ناگزیر از تسلیم شدن در برابر آنهاست . نمونه ی شایع آن ، فكر آلوده بودن دستها در فرد است كه وی را وادار می سازد به كـّرات دستهای خود را بشوید. اما این اختلال می تواند شكل خفیف تری نیز داشته باشد و آن هم وجود فكر وسواسی است كه كمتر به عمل وسواسی تبدیل می شود.
در این حالتِ فكر وسواسی یك فكر ، یك عقیده ، یك احساس و یا یك اندیشه، مزاحم و تكرار شونده است. مثلاً شخصی مدام به این مسئله اشتغال ذهنی دارد كه ممكن است عملی انجام دهد كه منجر به مرگ فرزندش شود یا مدام فكر مرگ مادرش به ذهنش خطور كند. نمونه هایی از افكار وسواسی عبارت اند از ؛ فكر آسیب زدن به خود یا دیگران ، مرگ نزدیكان ، آلوده بودن ، مبتلا به یك بیماری لاعلاج بودن ، آتش سوزی ، مسموم شدن خود یا مسموم كردن دیگران.

((وسواس)) يك نوع اختلالي است كه انسان , بدون اختيار و از روي اجبار, عملي را مكررا انجام مي دهد و يا مطلب و موضوعي را در فكر و ذهن خود تكرار مي كند. اولي را ((وسواس عملي )) و دومي را ((وسواس فكري)) گويند. در واقع در ذهن فرد وسواسي , اختلالي به وجود مي آيد كه توقف قطعي آن فكر يا آن عمل حاصل نمي شود. اغلب مبتلايان به وسواس فكري نيز, افكار بيهوده و شرم آور يا وحشتناكي در ذهن خود به وجود مي آورند كه اين افكار در چرخه اي بي پايان, مرتب تكرار مي شود. توجه به ضررها, عوارض و پيامدهاي سوء وسواس وبكارگيري راهكارهاي ارائه شده در درمان اين عارضه بسيارمفيد ومؤثرخواهد بود.

الف ) ضررهاي وسواس عبارت است از:
۱. اتلاف وقت و از دست دادن سرمايه ارزشمند عمر; زيرا بازيابي زمان از دست رفته امكان ندارد;
۲. عدم توانايي در تمركز حواس و ايجاد حواس پرتي;
۳. بازماندن از كارهاي اصلي (از جمله تحصيل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصيلي );
۴. خسته شدن ذهن و بي حوصله شدن فرد براي فكر كردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
ب ) راهكارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فكري و درمان آن عبارت است از:
۱. غرقه سازي; بدين صورت كه فرد مبتلا به آن, با اختيار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعي كه از آن رنج مي برد قرار دهد تا از آن فكر خسته و متنفر شود. بنابراين هر روز, زماني را به فكر كردن درباره موضوع وسواس فكري خود اختصاص دهيد و آن چنان و آن قدر درباره آن فكر كنيد كه از آن متنفر شويد. در نتيجه هرگاه بدون اختيار هم ذهنتان به آن معطوف شد و خواستيد از روي اجبار تكرار كنيد, اراده و اختيارتان در دور كردن آن فكر و اجتناب از آن , چيره وحاكم شود.
۲. هرگاه ذهنتان بدون اختيار مشغول همان اوهام و افكار بيهوده وسواسي شد, مشت خود را محكم روي زميني بكوبيد با گفتن ذكر ((لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم)) از جاي خود بلند شده, تغيير حالت دهيد تا بدين وسيله از آن فكر تكراري و وسواس رهايي يابيد.
۳. كش نازكي را دور مچ دست خود بنديد. هرگاه افكار وسواس به سراغ شما آمد, با كشيدن كش و رها كردن آن روي دستتان و ايجاد درد مختصري روي مچ خود, از آن فكر رهايي خواهيد يافت.
۴. با خودتان عهد ببنديد و برنامه ريزي كنيد كه زمان فكر كردن درباره موضوع وسواس, ساعت خاصي باشد (مثلا ۵/۴ تا ۵ بعد از ظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افكار وارد ذهنتان شد, به خودتان بگوييد زمان فكر كردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرر نيز مدتي را به فكر كردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد و ذهنتان را به آن مشغول سازيد تا اين كه در طول روز و به طور پراكنده , ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمنا آن زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلا ۳۰ روز) روزي يك دقيقه كم كنيد تا به صفر برسد.
۵. هر روز به خود تلقين كنيد كه ((من قادرم افكار وسواسي ام را كنار بگذارم)); زيرا تلقين يكي از راه هاي مبارزه با افكار منفي است و وسواس فكري نيز چيزي جز يك فكر منفي مزاحم نيست.
گفتني است كه براي درمان وسواس فكري نياز به صبر و حوصله و پشتكار در به اجرا درآوردن راه هاي فوق است تا اين كه به تدريج از آن افكار رهايي يابيد و انتظار حل و درمان يك شبه آن را نداشته باشيد.
بنابراين با عمل به راه كارهاي ارائه شده و ارزيابي نتيجه آن, ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس در مكاتبه بعدي براي ما بفرستيد تا در صورت لزوم, مطالب ديگري برايتان ارسال گردد. ضمنا بعضي از اين راهكارها در عرض همديگر قرار دارد و هر كدام را كه بهتر مي توانيد انجام دهيد يا بهتر جواب مي دهد, آن را اجرا و پيگيري كنيد.

در پايان به ۲ نكته اشاره مي كنيم.
الف: حل چنين مشكلاتي به خصوص اگر وسواس فكري تشخيص داده شود نيازمند زمان است و بايد با صبر و حوصله كافي و از طريق مشاوره حضوري يا حداقل مكاتبات متعدد راهكارهاي ارائه شده پيگيري و مورد عمل قرار گيرد. و انتظار معجزه و حل يك شبه نداشته باشيد و از روانشناسان و كارشناسان اين دفتر نيز چنين انتظاري متوقع نيست كه مطمئناً شما نيز به اين مطلب واقف و آگاهيد.
ب : دو عامل عمده اي كه به اين گونه مشكلات دامن مي زند عبارتند از بيكاري و تنهايي . البته تعارضات فكري و رواني مبتني بر گذشته فرد در اين ميان تأثيرگذار است و ريشه يابي آن نيازمند فرصت كافي و صبر و حوصله و پشتكار است. بنابراين:
۱. براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد.
۲. از آنجا كه معمولاً افكار مزاحم معمولاً در تنهايي به ذهن افراد وارد مي شود، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد و تنها مسافرت نكنيد.
هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد.
فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد عمل كنند نه طبق نظر خودشان، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس عملي شان حل مي شود.اما كتاب هايي كه مي توانيد مطالعه كنيد:

۱- وسواس و درمان آن، آيت الله مظاهري
۲- وسواس و درمان آن، زماني
۳- درمان رفتاري وسواس، گيل استكتي، ترجمه بخشي پور رودسري و علي لو، نشر روان پويا
۴- شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگاني بهبهاني، مجمع ذخاير اسلامي

باسلام و تحیت....
بنده نیز پسری ۱۷ساله هستم.من قاری قران و...بالاخره فردی مذهبی ام.من هم از این جهت دارای اینگونه مشکل بودم.الان من حالم خوب شده است.

به شما ها ای خواهر و برادران گرامی خواهش میکنم دست از تفرقه بیندازید و نگوویید ما تشیع و اوسنی است!
حال یه کتاب با نام اخلاق مومن۱و۲به نوشته عَمروخالد زاده اسکندریه و...هست رو بخونید.بقران مجید قسم احتمال ۹۵٪میدم خوب میشید!
عنوان کتاب مذهبی هست.بهتون میگه که چه مراحلی رو پشت سر بزارید.
بخدا قسم خوردم میتونید
التماس دعا
موفق باشید

سلام من نوجوان ۱۶ ساله هستم .گاه گاهی ار زهنم افکار پلید شیطانی رد می شود که من را بسیار ازار می دهد و حتی من با یک فکر گزرا فک میکنم که برام غسل واجب شده است .افکار انقدر ازارم میدهد که نمازم را برای مدتی رها میکنم ولی من در حقیقت می دانم که غسل برایم واجب نشده است ولی ارادم اینقدر ضعیف شده است که ............... خواهش میکنم اگه جواب منطقی دارید بگویی ممممممممممممممممممممنننننننننننننون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

بعضی از راه های کنترل غرایز جنسی و افکار شیطانی و شهوانی که به تدریج می توانند راهگشا باشند عبارتند از:

۱- خرد ورزی
یکی از راه های مهار احساسات و افکار ناپسند و متعادل ساختن غریزه جنسی استفاده از نیروی خرد و عقل است؛ امام علی (علیه السلام) می فرماید:« به درستی که از برای دلها اندیشه ها و خواهش های بدی باشد و عقل ها منع می کند از آنها ». [خوانساری، آقا جمال الدین، شرح بر غررالحکم ، ج ۲ص ۵۰۰]
بنابراین، عقل نگهبان خیر خواهی است که مانع طغیان غرایز می شود؛ کسی که عقل را راهنمای خود قرار دهد، لذت آنی و لحظه ای را بر لذت دائمی ترجیح نمی دهد و با در نظر گرفتن مفاسد و نتایج شهوت رانی و بی بند و باری، از پیروی بی قید و شرط تمایلات و افکارنفسانی و شیطانی پرهیز می کند. البته عقل ضعیف و ناتوان هرگز قادر به مهار احساسات تند و سرکش دوران جوانی نیست، بلکه باید عقل را نورانی کرد و آن فقط با انجام اعمال نیک و با توکل به خدای تعالی و توسل به امامان معصوم (علیهم السلام) میسر است؛ امام علی (علیه السلام) فرمودند:« ذکر و نام ما اهلبیت موجب شفای بیماری روحی، روانی و جسمی خواهد شد ». [مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲، ص۱۴۵، حدیث ۱۰]

۲. خدا محوری
قرآن مجید می فرماید:« پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطانى که پیرامون وجود آنها در گردش است مى شوند به یاد خدا مى افتند و بینا مى گردند ». [اعراف، ۲۰۱] پس، اگر کسی توجّه کند که خدا کارش را مى بیند و حرفش را مى شنود، همین توجّه به حضور خداوند، سبب ترک گناه مى شود. چنانکه امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه فرمود: « وسوسه گناه به سراغ بنده مى آید، او به یاد خداوند مى افتد، متذکّر شده و انجام نمى دهد». [عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۱۲، حدیث شماره ۴۱۴]

۳. دوری از خیال پردازی و فکر کردن در مسائل شهوانی
برای پیشگیری از انحراف جنسی باید اندیشه را از نفوذ شیطانی دورنگه داشت؛ زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام علی (علیه السلام) می فرماید:« کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سر انجام به آن کشیده خواهد شد ». [خوانساری آقا جمال الدین، شرح غررالحکم ، ج ۵، ص ۳۲۱، حدیث ۸۵۶۱]

۴. پر کردن اوقات فراغت
یکی از عوامل پیدایش افکار شهوانی و انجام گناه، بیکاری است. سعی کنید همیشه مشغول به کارهای مفید باشید ( مطالعه کتاب های غیر شهوت انگیز- ورزش سنگین و...) و به یاد داشته باشید بیکاری مساله ای است که اگر از آن دوری نکنید ممکن است شما را به هر چیزی وادارد. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) می فرماید:« دو خصلت برای بسیاری از مردم مایه فتنه است: سلامت بدن و بیکاری ». [تحف العقول، ترجمه: جنتی، احمد، ص ۶۵]

۵. كنترل حواس
گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد كه حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افكاری را تولید كند ولی عمده آن چیزهایی كه انسان در مورد آن فكر می كند اعم از چیزهای خوب یا بد، داده های حواس ظاهری او است. لذا باید مجاری ورودی ذهن را كه همان حواس ظاهری است كنترل كرد. یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... . قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لك به علم ان السمع والبصر والفواد كل اولئك كان عنه مسوولا؛ و هرگز آنچه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مكن كه (در پیشگاه حكم خدا) چشم و گوش و دل، همه مسئولند (سوره مبارکه اسراء، آیه شریفه ۳۶). بنابراین یكی از مهمترین راه های كنترل فكر، كنترل حواس ظاهری است.
به قول یكی از بزرگان که فرموده بود : شاید انسان بتواند روزی سپری برای جو زمین اختراع كند تا هیچ شهابی به آن نخورد ولی هر گز نمی تواند كاری كند كه حتی فكر بد هم به ذهنش خطور نكند، مگر معصومین علیهم السلام و كسانی كه به مقام مخلصین رسیده باشند ( كه قطعاً هیچ كدام از ما جزء این دو گروه نیستیم). بنابراین شخصی كه وسواس فكری دارد و نمی تواند از چنگال آن رهایی یابد، نباید سعی كند كه افكار وسوسه گونه را با فشار آوردن به ذهنش فراموش كند. چرا كه خود این كار به مرور زمان باعث تضعیف اعصاب و تقویت این افكار می شود، بلكه سعی كند آنها را همچون آب رودخانه ای ببیند كه می آید و می رود.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم : هر مومنى قلبش دو گوش دارد ، گوشى كه در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد ، و گوشى كه فرشته در آن مى دمد ، خداوند مومن را به وسیله فرشته تقویت مى كند ، و این همان است كه مى فرماید : و ایدهم بروح منه .

۶. جایگزین سازى اعمال و عادات نیكو؛
«إنَّ الْحَسَناتِ یذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود، آیه ۱۱۴)؛ خوبى ها سرانجام میدان را بر بدى ها تنگ خواهند كرد و آنها را از بین خواهند برد. به امید آنکه بتوان با تلاش و جدیت و کمک خدای مهربان و اهل بیت علیهم السلام از شر وسوسه های شیطان در امان باشیم.

موفق باشید.

سلام تو رو خدا کمکم کنید من۲۳سالمه چند سالی هست که نماز میخونم ولی همش با عجله و یه روز تصمیم گرفتم که دیگه نمازامو اهسته و درست و حسابی بخونم تا سه چهار روز اول خوب بودم بعد دچار وسواس میشدم که ذهنم پیش خدا نیس و نمازمو دوباره میخوندم بعد از چند روز فکرای مبتذل سر نماز به ذهنم میومد درصورتی که در طول روز اصلا به این چیزا فکر نمیکردم دوباره میشکستم نمازمو و از اول میخوندم اینبار نعوذبالله افکار مبتذل درباره خودم و خدا به ذهنم میرسد خصوصا وقتی ب سجده میرفتم حالم خیلی بد میشد دوباره میشکوندم نمازمو اوایل میگفتم کار شیطانه اما بعد گفتم کار خودمه اینبار کارم به جایی رسید که استغفرالله درباره خدا و شیطان شک کردم وقتی نماز میخوندم تو ذهنم همش میگفتم استغفرالله عبادت شیطان میکنم دیگه مثل مرده ها شده بود رنگم هر نمازی که میخوندم نزدیک یک ساعت طول میکشید از بس میشکوندم چندین بار و از اول میخوندم.دیگه از صبح تا موقع خواب این افکار در ذهنم بود حتی ظرف شستن یا یه متن خوندنم یه عالمه طول میکشید چون موقع ظرف شستن یه قاشق رو صدبار میشستم چون میگفتم در حال کفر کردن بودم که این عملو انجام دادم پس باید دوباره بشورم یا حتی مثلا صدبار تو یه اتاق یا حال رو میومدم و میرفتم بعد خواهرم اوایل جدی نمیگرفت ولی بعد به شوهر خواهرم یه ادم تقریبا مذهبیه گفت اون و خواهرم باهام حرف زدن که اصلا توجه نکنم نمازمو نشکونم ذکر میگم دوباره از اول نگم خلاصه هر فکر ناجوری اومد تو ذهنم اهمیت ندم الان یک ماهه که نمازمو اول وقت میخونم و نمیشکنم نمازمو منتها اون افکار همش تو ذهنمه چند روزه باز دوباره وقتی کاری انجام میدم از اول میدم جدیدا هم یه درد دیگه گرفتم هرکس رو میبینم میگم این بنده شیطانه یا حتی یه اسم تو تلویزیون درباره پیامبر و امامان و پیامبرای دیگم همینو میگم بخاطر همین همش صلوات برا اون افراد میفرستم چون عذاب وجدان دارم و این منو نابود کرده همچنان هم نسبت به خدا از صبح تا شب استغفرالله کفر میگم و همش تو ذهنم میاد که خدا وجود نداره نعوذبالله اگرم هست همه چیز دست شیطانه استغفرالله قدرت واقعی شیطانه نعوذبالله دیبشب هم یه خواب شیطانی دیدم شمارو بخاطر خدا برای من دعا کنید خدا از من متنفره میدونم این دنیا و اون دنیا چی به سرم میاد جدیدا میگم خودمو بکشم تا کمتر گناه کنم همش ارزو میکنم یه روز که از خواب بیدار میشم این افکار دیگه تو ذهنم نباشه بعضی وقتا میگم نماز نخونم ولی باز میگم این یعنی اینکه تسلیم شیطان شدم اقای مشاور تورو خدا راهی برای من بدبخت هست

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

عدم اشتیاق به نماز و سستی در نماز، علت های مختلفی می تواند داشته باشد. دیر خوابیدن و عادت به خواب صبح، از جمله مواردی است که ممکن است موجب تاخیر و یا قضای نماز صبح شود. هم‏ چنین برخی گناهان توفیق نماز صبح را از انسان سلب می‏کند. اما در هر حال باید مشکل را در خود جستجو کنید و به فکر راه های دیگر نباشید.
شناخت هر چه بیش تر فضلیت و معنویت و حقیقت نماز، به همراه راهکارهای عملی موثر برای تقویت روحیه نماز باوری، در انجام و مراقبت بر آن موثر است.
بعضی از عوامل که به طور کلی موجب سستی و ترک نماز می‌شود، عبارتند از:
۱ـ عدم آشنایی به فلسفه و حقیقت نماز که مهم ترین عامل سستی در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب می‏گردد برخی از نماز، رویگردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و یا درکی غلط از آن است. یا علم و معرفت آن ها از ذهن و فکر به درون و جان نیامده است.
۲ـ تنبلی و سستی و تن پروری:
عادت به سستی و از زیر بار مسئولیت‌ها در رفتن باعث می‌شود که جوان برای خواندن نماز بی اهمیت باشد.
۳ـ علت اصلی ترک نماز در افراد، ضعف اراده باشد . بدیهی است که نمی‏توان با خواندن یک مقاله یا کتاب یا خوردن یک قرص مثلاً به اراده قوی دست یافت، بلکه با تلاش مستمر و بهره گرفتن از راهکارهای عملی ، می توان به تقویت اراده خویش پرداخت . بنابراین به آن چه در پی می‏آید ،توجه کافی مبذول شده و از هر گونه سست کاری پرهیز نمایید.
۴ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن یا ترک نماز:
اگر افراد به اهمیت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دین و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستی در انجام نماز چه پیامدهایی دارد، قطعاً سستی نخواهند کرد.
برای تداوم نماز عوامل متعددی وجود دارد که به برخی اشاره می‌شود:
۱ـ شناخت اهمیت نماز.
نماز از نظر اسلام اهمیت ویژه ای دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دین(۱) و نور چشم پیامبر(ص) یاد شده است. (۲)
از سوی دیگر ترک نماز از گناهان کبیره به حساب آمده است.(۳)
پیامبر فرمود: " از ما نیست کسی که نماز را خوار شمارد ".(۴)
نماز است سرخط آزادگی دوای غم و درد دل مردگی(۵)
نماز عامل مهمی در تزکیه روح و درون انسان است . اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستی در آن به شمار می‌آید. انسان بر اساس فطرت خود، همواره به سوی چیزی که برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام می‌کند. اگر برای انسان، امری مهم و ضروری جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقیقت نماز و این که نماز جزء نیاز ما است، جزء زندگی حیات ما است . فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلّی می‌کند، باعث می‌شود انسان با شوق بیش تری به اقامه نماز بپردازد و از سستی در نماز و یا ترک آن خودداری نماید.
کسی که نماز را سربار خود و صرفاً یک تکلیف طاقت فرسا بداند، به حقیقت آن پی نبرده و اهمتی به آن نمی‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترین فریضه از فرایض الهی است، اقامه آن مایه سعادت و ترک آن باعث شقاوت می‌باشد . امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترین اعمال پیش خداوند نماز است. آخرین وصیت پیامبران الهی نماز‌است"(۶)
حضرت در حدیث دیگر فرمود:
"‌تارک الصلاه بهره‌ای از اسلام نبرده است"(۷) اگر انسان به درستی فکر‌ کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند ،هیچ‌گاه نماز را ترک نمی‌کند . چنانچه به هر علتی‌نمازش ترک شود، فوراً جبران نموده و قضا می‌کند.
قرآن می‌فرماید: "‌یا ایها الناس انتم الفقراء الی ا‌لله و ا‌لله هو الغنی‌الحمید؛
‌ای مردم ! همگی نیازمند خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش‌است"(۸) وقتی خدا از عبادت ما سودی نمی‌برد و از طرفی نماز و سایر عبادت‌ها را واجب نموده‌،معلوم می‌شود این دستورات برای خوش بختی و سعادت خود ما است.
هنگامی که از عمق جان درک کردیم که‌ نماز در تأمین خوش بختی و سعادت ما نقش اساسی و تعیین کننده دارد ،با عشق و علاقه نماز می‌خوانیم ،چرا که ‌نماز محور قبولی سایر اعمال است و در قیامت اولین سوال از نماز می‌باشد. امام باقر(ع) فرمود:
"‌اولین محاسبه بنده در مورد نماز انجام می‌گیرد. اگر نماز مورد قبول واقع ‌شد، بقیه اعمال هم مقبول می‌افتد"(۹).
نماز از واجباتی است که خداوند در هیچ حالتی حتی در هنگام بیماری،‌راضی به ترک آن نیست. تارک نماز بیش ترین ظلم را نسبت به خود روا می­دارد و خود را از شفاعت پیامبر(ص)‌محروم می‌کند. حضرت فرمود:
"‌هر که نماز را عمداً ترک کند، از پناه خدا و پناه پیغمبرش بیزاری جسته‌است"(۱۰). پس انسانی که معتقد به خدا و قیامت است و می‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتیجه‌اش به‌خودش باز می‌گردد ، عاشقانه به سوی نماز می‌شتابد و آن را در اول وقت می‌خواند.
نبی گرامی اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضیلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضیلت آخرت بر دنیا است"(۱۱).
۲ـ شناخت پیامدهای ترک نماز.
یکی از عوامل و راهکار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پیامدهای منفی ترک نماز است. در قرآن بر ترک نماز وعده عذاب داده شده است: " بهشتیان از دوزخیان می‌پرسند: چه چیز شما را به دوزخ کشانید، جهنمیان در پاسخ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم ". (۱۲)
رسول خدا (ص) می‌فرماید: "کسی که نماز خود را سبک گیرد و در به جا آوردنش سستی نماید، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می‌کند؛ شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامی که از قبر بیرون می‌آید.
اما شش بلای دنیوی:
۱ـ خداوند برکت را از عمرش کم می‌کند.
۲ـ برکت را از روزیش بر می‌دارد.
۳ـ از صورتش نشانة نیکوکاران را بر می‌دارد.
۴ـ هر کار خیری کند، پذیرفته نمی‌شود و برای آن اجری ندارد.
۵ـ دعایش مستجاب نمی‌شود.
۶ـ از دعای نیکوکاران بهره ای ندارد".(۱۳)
۳ـ رفع موانع.
ترک نماز مبتنی بر عواملی است که باید از آن ها پرهیز شود. انسان بالفطره گرایش به عبارت دارد. معصیت، دنیاگرایی، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشامیدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثیر گذار ترک نماز به حساب آمده است.
۴ـ شناخت آثار نماز.
یکی از راه های تداوم نماز، شناخت آثار معنوی، سیاسی و اجتماعی نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشریع نماز اشنایی داشته باشد، نماز را ترک نمی‌کند.
۵ـ توبه.
بی تردی ترک نماز گناهی است که نیاز به گناه زدایی دارد. یکی از عوامل مهم تأثیرگذار گناه زدایی، توبه است. توبه که نوعی بازگشت و دگرگونی است، سبب می‌شود که قلب انسان صفا گرفته و بار دیگر معنویت در آن تجلی نموده و از گناه جلوگیری شود. امام علی(ع) فرمود: " جز این نیست که پشیمانی بر گناه سبب ترک آن می‌شود".(۱۴)
کسی روز محشر نگردد خجل که شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندی، ز داور بخواه شب توبه تقصیر روز گناه
اگر بنده ای، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نیامد بدین در کسی عذرخواه که سیل ندامت نشستن گناه(۱۵)
۶ـ ياري از خداوند:
انجام عبادت، به ویژه نماز خواندن توفیق عبادت را می‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن می‌طلبد که از خدا خواسته شود توفیق عبادت دهد. شاید بر همین اساس معصومان (ع) و بزرگان دین از خدا می‌خواستند که به آنان توفیق عبادت دهد. در دعای حضرت مهدی (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفیق الطاعه ..."(۱۶) که یکی از مصادیق بارز طاعت، عبادت است.
از دیگر موجبات سستی در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به این معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روی عادت به جا آورد، به طوری که به حقیقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج می‌نماید و تبدیل به یک عمل غیر آگاهانه می‌کند، به طوری که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار می‌گیرد.
مذموم بودن عادت به این معنا نیست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهی در عمل است . مردان الهی در عین کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهی خود در اعمال می‌افزایند و از عبادت لذت بیش تری می‌برند.
پی‌نوشت‌ها:
۱. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ح ۶۳۹.
۲. مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۴۶۱.
۳. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۳.
۴. فروع کافی، ج ۳، ص۲۶۹.
۵. نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص ۷۷ - ۷۸.
۶. محمد محمدی‌ری‌شهری، میزان الحکمهْْ، ماده صلاه، شماره ۱۰۵۳۴.
۷. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۳۲.
۸. فاطر (۳۵) آیه ۱۵.
۹. میزان الحکمه،ماده صلاه، شماره ۱۰۵۷۰.
۱۰. آثار الصادقین، ج ۱، ص ۱۳۳، حدیث ۱۵۷۹۶ - ح ۲.
۱۱. همان، ص ۱۱۰، حدیث ۱۵۷۰۸، ح ۲.
۱۲. مدثر (۷۴) آیات ۴۰ ـ ۴۱.
۱۳. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.
۱۴. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۴۹.
۱۵. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۴۰۸.
۱۶. مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی (عج) .

موفق باشید.

با سلام ممنون از راهنماییتون. مشکل من اینه ک حتی یک لحظه هم نمیتونم فکرمو کنترل کنم در هر شرایطی تو هر زمان و مکانی باز فکرم مشغول این چیزاست اگه میتونستم حتی در روز نیم ساعت فکرمو کنترل کنم خیلی خوب میشد این رو هم بگم دلیل اینکه ب این مرحله رسیدم بخاطر اینه وقتی تازه اینجوری شده بودم در اثر استرس که نکنه فکر بدتری بیاد تو ذهنم ناخوداگاه ذهنم میرفت دنبال بدترین چیز ممکن یعنی ناخوداگاه تو ذهنم ب خودم میگفتم بدترین چیز چیه نکنه ب این نتیجه برسم اینبار و بعد چیز جدید بدی میومد تو ذهنم و در اثر ترس مدام بهش فکر میکردم و مدام تو ذهنم تکرار میشد که این کفره بخاطر همین تو ذهنم تثبیت میشد و ی لحظه با خودم میگفتم نکنه راس باشه یه چیز دیگه م بگم ی سری چیزها رو انجام میدادم که پیش خودم میگفتم گناه خیلی کوچیکیه یا شایدم اصلا گناه نیس الان فک مینم میبینم بدترین گناها بوده اگر در اعمالم تجدید نظر کنم و ب اصطلاح ادم خوبی بشم امکان داره کم کم این افکار از ذهنم بره شاید بخاطر کارهامه که قلبم تاریک شده اینجوری و خداوند دوس نداره من سر نماز بایستم و عبادتش کنم الان ی ماهه ک نمازمو اول وقت میخونم و نمیشکونم اما باز فکرا تو سرمه و ب مشکل دیگه ای برخوردم بعضی وقتا میگم شاید خدا منو دوس داشته اینجوری شدم تا به خودم بیام و اعمالمو خوب کنم میخام اصلا فکر این شیطان لعنتی رو از ذهنم پاک کنم چون همش تو سر نماز ب جای اینکه حواسم ب خدا باشه ب شیطان فحش میدم و میگم من شکستش میدم اینجوری نمیخام دوس دارم مثبتشو بگم که من دارم با خدا حرف میزنم خدا پیشمه .خواهش میکنم ب من راهکار نشون بدید دوس ندارم اون دونیا و ارامش این دنیامو از دست بدم من عاشق خدا بودم فکر اینکه خدا رو از دس دارم میدم روز ب روز دیوونه م کرده هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه ۵ ماهه اینجوریم اگر کافر شم خدایی نکرده چی ما ن خانوده حرامی داریم نه خونواگی ذاتمون بده و نه حق کسی رو خوردیم نمیدونم چرا این بلا سرم اومده تو رو خدا کمکم کنید اگرم کارم تمومه تو رو بخاطر خدا برای من دعا کنید خواهش میکنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، چند نکته در مورد مطالب شما عرض می شود:
با توجه به توضیحات شما، به نظر می رسد همزمان با سایر تمهیدات و توصیه های ذکر شده باید تمرین کنید تا بتوانید کنترل افکار و ذهن خود را بیشتر کنید. که این کار هم به مهار افکار وسواس گونه شما کمک می کند و هم در نهایت آرامش شما را در عبادت بیشتر خواهد کرد.
پیش از همه توصیه های ابتدای همین پست در خصوص کاهش اضطراب و مهار وسواس را اگر مطالعه نکردید، بخوانید.
روان‌شناسان توصیه می‌کنند برای مقابله با این نوع افکار، خود را مشغول به کاری کنید مثلا وقتی این افکار به سراغ شما می‌آید ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنید، مطالعه کنید یا به اتاق دیگری بروید و با کسی در مورد موضوعی صحبت کنید یا این که فیلم ببینید که این کار نیاز به تمرین و مهارت فراوانی دارد تا فرد دچار اضطراب نشود.
همچنین برنامه‌‏ریزی کنید که زمان فکرکردن درباره موضوعات وسواس گونه، ساعت خاصی باشد و در طول روز هرگاه این افکار به ذهنتان آمد، به خودتان بگویید زمان فکرکردن فلان ساعت مقرر است و آن را به زمان مقرر موکول کنید، به مرور از زمان فکر کردن به آن افکار بکاهید تا این که این زمان به صفر برسد و همچنین هر روز به خود تلقین کنید «من قادرم افکار وسواسی‌ام را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکی از راه‏های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز تکرار فکرهای منفی و مزاحم نیست.
همچنین برای اینکه بتوانید قدرت تمرکز شما و اینکه بتوانید به راحتی تمرکز و توجه خود را از فکر و خاطره منفی به افکار مثبت انتقال دهید میتوانید این مهارت را تمرین و تکرار کنید:
ابتدا یک تابلو نقاشی را در یک ساعتی که آرام هستید و سرتان خلوت هست، جلوی خود قرار دهید بعد دقیقاً آنچه را که می بینید روی دفترچه بنویسید از تمام جزییات حتی نوع درختی که بطور مثال در تابلو می بینید این کار را هر روز نیم ساعت تا یک ساعت تمرین کنید تا مهارت کنترل ذهن را یاد بگیریید و از این مهارت برای کنترل فکر هر موقع که بخواهید استفاده کنید.
نکته دیگر آن که بسیار بسیار قابل تقدیر و ارزشمند است که خود را به خواندن نماز اول وقت کرده اید.
فقط توجه داشته باشید در صورتی که با وجود تمرین و پیاده سازی راهکار های ارائه شده طی مدت طولانی نتوانستید از این وضعیت بیرون بیایید، حتما به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس مراجعه داشته باشید.
موفق باشید.

سلام،من دختری۱۶ساله هستم که در سن ۱۲سالگی به دلیل نامنظم بودن قاعدگی به وسواس شستوشو مبتلا شدم که حدودا دو سال طول کشید و با بی اعتنایی الان خیلی کمتر شده ولی الان من دچار بدبینی به دوستام،بدبینی به خدا،درگیری های ذهنی و افت تحصیلی دچار شدم،یه زمانی یکی کتاب راز رو بهم معرفی کرد که بخونم،بعد از اون وسواسم شدیدتر شد چون تصمیم گرفتم مثبت فکر کنم و موقعیت های خوب رو جذب کنم ولی الان چنان در منجلاب سردرگمی گیر افتادم که حتی نمیدونم اگه والدینم با صحبت کردن من با یک مشاوره موافقت کنن،من قراره چی بهش بگم،همش موقعیت های خوبو از دست میدم،اگه یه روز بهم خوش بگذره میگم خدا بعدش نعوذ بالله حالمو میگیره،اگه یه دوست خوب بیاد تو زندگیم میگم چه فایده مث قبلیا میخان وابسته م کنن و برن،اصن به شدت به نظم و سکوت حساس شدم،اعصابم ضعیف شده و در مناجاتم کلی گریه میکنم ولی هیچ حس خوبی برام نداره،حس بدبختا بهم دس میده،همش فکر میکنم خدا اصن از من بدش میاد،راستش من هنوز خودمو به خاطر اصراف بیش از حد آب تو اون دو سال سرزنش میکنم،انقد طاقتم کم شده که حتی نمیتونم جلو گریه مو بگیرم،همه رو راهنمایی میکنم ولی نوبت خودم که میرسه نمیدونم تکلیفم چیه،احساسمو نمیتونم بیان کنم،اصن خیلی زود به دوستام وابسته میشم ولی به خانواده م هیچ وابستگی ندارم،وقتی ناراحتم همش دوس دارم یکی بیاد بغلم کنه بگه همه چی درس میشه ولی راستش من نمیتونم اون دردی که تمام وجودمو الان فراگرفته بیان کنم،از کجا شروع کنم آخه؟انگار یه موجود سیاه از درون ذهمم شروع به رشد کرده و الان تمام وجودمو داره فرامیگیره،لطفن کمکم کنین،خیلی داغونم،اینم بگم من یه تیزهوشانیم و واقعااااا تحت فشار استرسم،خاهش میکنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و عرض خوش آمد گویی خدمت شما کاربر عزیز. از این که کارشناسان شهر سوال را امین مشکل خود دانستید متشکریم. متاسفانه شمادر وضعیت رنج آوری به سر می برید. ضمن اشاره به این نکته که مطلب اصلی این پست تا حد زیادی مرتبط با مورد شماست و میتوانید آن را مطالعه کنید و البته با همین کلید واژه مطالب مرتبط دیگر را نیز در سایت ببینید، اما باید بدانید که وسواس زمانی که به حد یک اختلال روانشناختی برسد، که ظاهرا در مورد شما اینچنین است، با صِرف تذکر و توصیه قابل حل نخواهد بود. به شما توصیه اکید می کنیم که در اسرع وقت به یک مشاور روانشناس مراجعه حضوری کنید. مشکل شما قطعا قابل حل است و در این خصوص نگران نباشید. تنها نکته آنست که باید در مرحله اول به یک روان شناس باتجربه در زمینه وسواس مراجعه کنید و در مرحله بعد باید کمی صبوری و شکیبایی پیشه کنید به این دلیل که جلسات درمانی وسواس متعدد خواهد بود و لازمه این امر، همراهی شما با درمانگر و صبر تا رسیدن به نتیجه نهایی است.
بی شک ذکر و یاد خدا آرامبخش دلها ست. پس شما هم در کنار پی گیری مشکل، دل خود را با یاد خدای بزرگ و توانا آرام کنید و سعی کنید این روند حل مشکل را تسهیل نمایید.
در صورت نیاز میتوانید با شماره ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید تا همکاران ما به صورت تلفنی شما را راهنمایی کنند.

سلام من پسری هستم مومن و نماز خون مشکلی تو نماز خوندن داشتم مث اکثرا که مطرح کردن اما به مرور زمان حل شد ولی الان من مدتی هس که دچار خود ارضایی شدم واستغفر الله وقتی خود ارضایی میکنم فکرم به ائمه و اماما میره و فکرای بدی در این مورد به ذهنم میاد دیگه خسته شدم از این وضع خود ارضاییو میذارم کنار ولی وقتی به ذهنم میاد که اون فکرارو کردم میگم خدا مجازاتم میکنه دوباره خود ارضایی میکنم تا به چیز دیگه فکنم اما اون قدر برا خودم تلقین میکنم که همون افکار میاد سراغم تو روخدا کمکم کنیدتورو خدا زود کمکم کنین

با سلام و قبولی طاعات و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

خوشحاليم مخاطبمان فردي است كه :
- دغدغه ديني و مذهبي دارد و مي خواهد بر روي مدار دين و دستوراتش حركت كند و رضايت خدا را به دست آورد ؛ در غير اينصورت اين گناه، روح پاكش را آزرده نمي كرد و به فكر مقابله با آن نمي افتاد.
- راه زيباي مشورت را براي مشكلاتي كه با آن ها روبرو مي شود انتخاب مي كند.
- به وجود مشكلش اقرار مي كند و سعي در حل آن دارد (اقرار به وجود مشكل قدم اول در حل آن است).
اين ها تنها بخشي از ويژگي هاي مثبت شماست؛ ويژگي هايي كه هر جواني بايد آرزوي داشتن آن ها را بكند و خوشبختانه شما آن ها را داريد. اين نوع نگاه به زندگي، بي شك فرد را به مسير الهي و صحيح هدايت مي كند. به خاطر اين ذهن زيبا و فكر مترقي به شما تبريك مي گوييم و مطمئنيم با توكل به خدا و استعانت از او و همچنين اراده و همتي كه به خرج خواهيد داد و با كاربست مطالبي كه خدمتتان ارائه خواهيم كرد مي توانيد بر این مشکل فائق آييد.

*** خودارضائي (استمناء در مردان و استشهاء در زنان) با نام علمي (Masturbation) به معناي انجام عملي توسط خود فرد جهت رسيدن به اوج لذت جنسي يا ارضاي جنسي (Orgasm) بدون عمل نزديكي با همسر (Intercourse) است كه به عنوان يك انحراف جنسي مطرح مي شود. اين عمل در دين اسلام حرام است و اشكال دارد، و بايد از آن اجتناب كرد.

شكي نيست كه استمنا از گناهان بزرگ است و عواقب دنيايي و اخروي دارد؛ اما اگر حقيقتاً توبه كنيد، بدون هيچ ترديدي تمام گناهان قبلي تان در اين زمينه بخشيده مي شود. در زمينه ترك خود ارضايي نگران نباشيد زيرا اين مشكل (استمنا) قابل درمان است، و نمونه هاي فراواني موفق به ترك اين عمل شده اند و شما هم مي توانيد يكي از اين نمونه ها باشيد. اين نكته نيز لازم به ذكر است كه اگر همت و اراده اي پشت بهترين راهكارها و دستورالعمل ها نباشد، موثر واقع نخواهد شد. بدانيد كه ترك اين عمل تنها بسته به اراده و تلاش مستمر شماست و بايد به دست تواناي خودتان صورت گيرد. هيچ مشكلي در دنيا با بي تلاشي و نااميدي حل نشده و نمي شود. در ادامه راهكارهايي عملي، خدمتتان تقديم مي گردد كه اميد است با به كار گيري كامل و مستمر آن ها و توکل به خدا و استعانت از او اين عمل را هر چه سريعتر ترك كنيد :
۱. هر چه لباس تنگ و چسبان و پلاستيكي داريد كنار بگذاريد. با اين كار براي ترك اين عمل گام بسيار بلندي بر داشته ايد؛ زيرا اين گونه لباس ها خود به خود و ناخواسته انسان را مورد تحريك قرار مي دهد. جسم انسان از محيط و شرايط محيطي تاثير مي گيرد؛ وقتي شما اندام هاي تناسلي خود را با اين لباس ها در معرض تحريك بگذاريد، انتظار نداشته باشيد كه فكر و ذهنتان موفق به ترك اين عمل شود.
۲. مصرف غذاهاي تحريك كننده و گرم مزاج را (فلفل و ادويه جات تند، پياز، خرما و ...) كاهش بدهيد. اين روش هم مانند روش بالا به اين خاطر است كه ابتدا بايد شرايط زمينه اي را براي ترك اين عمل آماده كرد و بعد فكر و ذهن و انديشه را به سمتي سوق داد كه موفق به ترك گردد. اين كار بيهوده اي است كه ما شرايط تحريك كننده را رها كنيم و بگذاريم آن ها به حيات خود ادامه دهند و به دنبال درمان هم باشيم.
۳. از قرار گرفتن در شرايط محيطي تحريك كننده و انجام كارهايي كه باعث تحريك قواي جنسي تان مي شود پرهيز كنيد كه از آن جمله اند : ارتباط دوستانه با نامحرم، ديدن صحنه ها، عكس ها و فيلم هاي تحريك كننده و مستهجن، خواندن مطالب جنسي و سکسی و تخیل کردن در این زمینه ها، قرار گرفتن در محيطي كه صحبت هاي جنسي رد و بدل مي گردد، گوش سپردن به موسيقي هاي تحريك كننده، نگاه كردن، بازي كردن و دست ورزي اندام تناسلي. وقتي موارد ۱ و ۲ و ۳ تا حد زيادي مهيا و به آن ها عمل شود، مي توان اميد به ترك اين عمل داشت. زيرا اين موارد فضا را آماده براي ترك اين عمل مي كند. افرادي كه معمولاً در ترك اين عمل با شكست مواجه مي شوند به دليل اين است كه شرايط تحريك كننده اي كه ذكر شد را از خود دور نمي كنند. تا فضا مهيا نباشد تمام تلاش هاي ما بي نتيجه و عقيم خواهد بود.
۴. ورزش كنيد. ورزش كردن به اين معنا نيست كه مانند يك ورزشكار حرفه اي اقدام به اينكار كنيد. همين كه هر روز ۱۰ دقيقه بدويد ، يا طناب بزنيد هم نوعي ورزش كردن است. ورزش كردن مقدار زيادي از انرژي هاي منفي و زايد فرد را از بين مي برد.
۵. تا جايي كه ممكن است تنها و همچنين بيكار نباشيد. تنهايي و بيكاري از عواملي هستند كه فكر اين گناه را به ذهن آدمي مي اندازد. شما وقتي تنها هستيد اقدام به استمنا مي كنيد. آيا در جمع خانواده، اقوام يا دوستان هم اينكار را مي كنيد؟ ‌مسلماً نه. انسان وقتي در جمع حاضر است هيچ گاه به فكر انجام اين عمل نمي افتد، يا وقتي سرگرم به كاري باشد، افكار جنسي به سراغش نمي آيد. اگر فكرتان به سمت افكار جنسي و شهوت آلود حركت كرد، بايد آن را منحرف كنيد و حضور در جمع و اجتماع در این مواقع (هجوم خیالات جنسی) یکی از بهترین روش هاست. كافي است اراده كنيد و تلاش كنيد.
۶. پاهايتان (از مچ به پايين) را هر روز با آب سرد بشوييد. همچنين اگر عمل استمناء را انجام داديد حتماً غسل جنابت كنيد. زيرا اين غسل نشاني از اين است كه شما نا اميد نيستيد و باز تصميم به ترك داريد و دوباره تلاش خواهيد كرد. اگر غسل نكنيد ساير واجبات از قبيل نماز و روزه هم از زندگي تان رخت بر مي بندد كه بسيار خطرناك و آسيب زاست . غسل هم با آب سرد باشد بهتر است. آب سرد بسياري از هيجانات و انرژي هايي كه ممكن است ما را به سمت اين عمل بكشاند را در ما خاموش مي كند.
۷. تا وقتي خسته نشديد و خواب به سراغتان نيامده است به بستر نرويد، زيرا احتمال هجوم افكار جنسي در زماني كه فرد در بستر است و هنوز به خواب نرفته، زياد است.
۸. هر گاه تلاش خود را تا جايي كه مي توانستيد به كار برديد ولي دوباره اين كار را كرديد به هيچ وجه نا اميد نشويد و به تلاشتان براي ترك اين كار ادامه دهيد. با نگاهي به تاريخ دنيا متوجه خواهيد شد كه بي تحركي و نا اميدي و يأس هيچ مساله اي را تاكنون حل نكرده است و نمي كند. براي ترك اين عمل اگر تلاش نكنيد يا با چند شكست نا اميد شويد و زانوي غم بغل بگيريد، هيچ گاه به مقصود خود نخواهيد رسيد و در آينده حسرت روزهايي را خواهيد خورد كه مي توانستيد براي ساختن زندگي سالم تر و بهتر تلاش كنيد و تلاش نكرديد. در روانشناسي گفته شده است كه خشم بهتر از يأس و نوميدي است، از آنجا كه يأس آدمي را خموده و افسرده و نا اميد مي سازد تا جايي كه اقدام به هيچ كاري نمي كند و در برابر محيط اطرافش منفعل مي شود و عكس العملي نشان نمي دهد و تبديل به عنصري خنثي، بي فايده و بي اثر مي گردد، در حالي كه خشم (در معناي مثبت و کنترل شده که باعث آزار و تجاوز به حقوق دیگران نشود) حداقل فايده اي كه در اينگونه موارد دارد اين است كه آدمي را به فعاليت و تحرك وا ميدارد؛ فعاليتي كه اگر در جهت صحيح هدايت شود مفيد خواهد بود.
۹. همانطور كه انجام اين عمل و اعتياد به آن به صورت دفعي و يك مرتبه صورت نگرفته است و به تدريج در زندگي فرد ريشه دوانده است، دور از واقعيت است كه انتظار داشته باشيم درمان و ترك آن نيز به صورت دفعي و يك مرتبه صورت بگيرد. وقتي فردي كه به عنوان مثال قبلاً هر هفته يكبار استمناء مي كرده و اكنون با به كار بستن اين راهكارها آن را به ماهي يكبار تقليل داده است، نشاني از موفقيت اوست و فرد گامي بلند در جهت ترك اين عمل برداشته است و بدين معني است كه اراده براي ترك هميشگي اين عمل در او وجود دارد. پس هيچ گاه نا اميد نشويد و به تلاش خود تا ترك كامل اين عمل ادامه دهيد.
۱۰. روانشناسان مى گويند: براى ترك يك عادت بد حتماً بايد به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشين عادت بد نمود. يكي از بهترين راه ها در ترك عادت زشت استمنا ، راه ازدواج است؛ زيرا فرد جهت پيكان ارضاي اميال جنسي خودش را كه قبلاً به سمت خودش بوده، به سمت شريك جنسي اش تغيير مي دهد و كاري را كه قبلاً براي رسيدن به ارگاسم به تنهايي انجام مي داده است را مي تواند به وسيله همسرش و با كمك او انجام دهد و اين عادت زشت را ترك كند. تمام تلاش خود را براي فراهم كردن زمينه ازدواج بكنيد، زيرا بهترين راه براي ترك اين عمل ازدواج است.
۱۱. انجام واجبات از جمله نماز را هيچگاه ترك نكنيد و ارتباطتان را با خدا هيچ گاه قطع نكنيد و نگوييد من ديگر بخشيده نمي شوم. خداوند گناهان كافري كه حقيقتاً توبه كند را مي بخشد ما كه مسلمانيم چرا نا اميد شويم. حقا و انصافا جايي براي نا اميدي براي يك مسلمان وجود ندارد. به ياد داشته باشيد كه راه توبه حقيقي براي بندگان هميشه باز است؛ و البته فراموش نكنيد كه هواي نفس و شيطان در اينجا از دو راه وارد مي شود كه انسان و آينده ابديش را به تباهي بكشاند : يكي اينكه بي جهت انسان را به بخشش خدا اميدوار مي كند و مي گويد گناه كن، بعداً توبه مي كني و خداوند هم تو را مي بخشد كه اين بسيار خطرناك است. و راه ديگر اينكه تو را وسوسه مي كند و مي گويد تو ديگر غرق در گناه شده اي و خداوند ديگر تو را نمي بخشد، پس به گناهانت ادامه بده و اين هم بسيار خطرناك است. شيطان از هر راهي براي ضربه زدن به انسان وارد مي شود. در اين راه بايد بسيار مراقب بود و اسير وسوسه هاي شيطان و هواي نفس نشد. آدمي كه حقيقتاً قصد توبه داشته باشد بدون شك توبه اش قبول است و اين راه تا زماني كه بساط اراده و اختيار وجود دارد و انسان در اين دنياست براي هميشه باز است و نا اميدي در آن جايي ندارد. باز آي، هر آنچه هستي باز آي/گر كافر و گبر و بت پرستي باز آي/ اين درگه ما درگه نوميدي نيست/صد بار اگر توبه شكستي باز آي.

اما در مورد سوال دومتان و وسواس فکری که دارید:

بسیاری از مواقع نیاز است که افکار وسواسی که ذهنتان را درگیر می سازد را متوقف کنید و با غلبه بر این افکار، اعتماد به نفس دوباره خود را در زندگی بدست آورید. در ادامه چند پیشنهاد برای کنترل این افکار ارائه می دهم:

۱- در ابتدا به هر فکری اسمی بدهید:

اولین قدم در کنترل افکار وسواسی تشخیص آن می باشد. مثلا از خودتان بپرسید: ترس من چیست؟ اینکه در چند کلمه بتوانید ترستان را توضیح دهید بسیار مهم است. با اینکار نگرانی که ذهنتان را درگیر کرده است را تا حدودی کاهش می دهید.

مثلا شما نگران هستید که اضطراب و فکرهای منفی شما را در زندگی ناتوان سازد و یا اینکه با این شرایط همیشه روبرو می شوید و پایانی برای آن نمی توانید در نظر بگیرید- این فکرها باعث نگرانی و ناراحتی دائمی شما می شود- بهتر است به این نگرانی های تکراری و آزاردهنده تان اسمی دهید تا هر زمان که با آن روبرو شدید یادتان باشد که دوباره گرفتار یک فکرتکراری شده اید که نتیجه ی خاصی به همراه ندارد.

۲- یک تغییر دیدگاه برای خود ایجاد کنید:

داشتن دید سیاه و سفید به شرایط و یا قضاوت زود هنگام و سخت نسبت به خودتان یکی از آفت های افکار منفی است. دکتر دیوید برونز در کتاب از حال بد به حال خوب پیشنهاد می کند که جنس افکارتان را تشخیص دهید آنگاه آنها را دسته بندی کنید و برای هرکدام از آنها دیدگاهی متفاوت بیان کنید، تغییر دیدگاه باعث می شود که احساس بهتری نسبت به خود بدست آورید. به عنوان مثال من همیشه سعیم بر این بود که در نظر دیگران فردی کامل و بی عیب، نقص باشم اما بعدا به این نتیجه رسیدم که جای نگرانی ندارد که بعضی از اوقات در چشم دیگران ضعیف دیده شوم، زمانی که برای بعضی از نگاه های منفیتان دیدگاهی مثبت ایجاد کنید اعتماد به نفستان بیشتر می شود و در بسیاری از شرایط مختلف بهتر خودتان را می پذیرید.

۳- یادداشت کردن

ابزار قوی دیگر برای برخورد با افکار منفی یادداشت کردن آنها است و برای اینکار می توانید زمانی در طول روز برای آن در نظر بگیرید که اگر ناخواسته دوباره در طول روز با آن روبرو شدید با خودتان یادآوری کنید که تمامی این فکرها را در همان زمان خاص یادداشت خواهید کرد و از کنار آنها راحت نخواهید گذشت این نوع برخورد با آن می تواند در کنترل شرایطتان در طول روز به شما کمک کند.

۴-خندیدن

یک برخورد مناسب دیگر با افکار اضطراب زا خندیدن است، خندیدن می تواند بسیاری از شرایط را قابل تحمل تر کند، اگر همه ی افکار و اتفاق های مختلف را بسیار جدی بگیریم و راحت و طنزگونه از کنار آنها نگذریم مطمئنا در هر اتفاقی روحیه امان را زود از دست می دهیم و ناامید می شویم، مثلا در زمان روبرو شدن با یک نگرانی تکراری بهتر است با روحیه ی طنز به آن بگویید: دوباره تو............ با نگرانی های تکراری برگشتی.

۵-درس گرفتن

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که خودتان را برای اشتباهاتتان مواخذه کنید و به آنها حساسیت پیدا کرده باشید. حقیقت این است که همه ی ما دچار اشتباه می شویم و کسی از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از اشتباهات ناخواسته هستند و قصد و انگیزه ای برای انجام آنها وجود ندارد. اگر درگیر این نوع ناراحتی هستید بهتر است در این مواقع از خودتان بپرسید : در این اتفاق آیا درسی وجود داشت؟ آیا من چیزی یادگرفتم؟ با این نوع نگاه به اشتباهات، ناراحتیتان را نسبت به آن کاهش می دهید چرا که به خود اجازه می دهید تا بهتر با اشتباهاتتان کنار بیایید.

۶- بخشیدن خود

بعد از اینکه از خطاهایتان درس گرفتید، بخشیدن خود سخت ترین قسمت آن است. اگر شما فردی کمال گرا و حساس باشید این بخشش به این راحتی نخواهد بود، کمال گرایی باعث می شود که راحت اشتباهی را قبول نکنید و خود را در این خطا بسیار ناراحت کنید. بخشیدن باعث آرامش اعصاب می شود، بخشش خود در واقع همان درس گرفتن از اشتباهات است.

۷- شرایط بدتر را تصور کنید:

شاید به نظر برسد که این روش درست نیست و باعث اضطراب بیشتر شود. اما در حقیقت تصور یک حالت بدتر می تواند باعث کاهش اضطراب و ترس شما شود. به عنوان مثال: من در هفته اول سال ۹۵ کارتهای اعتباری و کارت ملی که جدیدا گرفته بودم را گم کردم و تا چند روز متوجه آنها نبود، روزی که دنبالشون می گشتم هیچکدامشان را پیدا نمی کردم همه جا را گشتم خبری از هیچکدامشون نبود تا با کلی زحمت به یکی از مغازه های که چند روز پیش رفته بودم تماس گرفتم و صاحب مغازه به من گفت که یکی از فروشنده هایش کارت های من را پیدا کرده اما به من گفت برای کسب اطلاع بیشتر فردا عصر تماس بگیرم، بابت همین تا فردا منتظر ماندم. از آن روز گوشی آن فرد خاموش شد و مغازه اش هم تعطیل شده بود و من دیگر ارتباطی با آن فرد نداشتم.

فکرهای مختلفی به ذهنم می رسید اما می دانستم که باید بیشتر صبر کنم تا آخر شب آن روز، هیچ خبری نشد برای اینکه خودم را آرام کنم بدترین حالت را درنظر گرفتم و گفتم فوقش اگر مدارکم گیرم نیامد همه را باطل می کنم، این نوع فکر آرامشم را بیشتر کرده بود تا اینکه خوشبختانه عصر دو روز بعد تلفن آن فرد روشن شد و من توانستم مدارکم را تحویل بگیرم.

۸-یافتن جواب مناسب برای نگرانی ها

زمانی که اطلاع ما از چیزی زیاد نیست اما نگرانی و حساسیت ما به آن زیاد است بهتر است تا بدست آوردن اطلاعات کامل، با فکرهای نگران کننده آن برخورد نکنید و بگذارید جواب منطقی و مناسبی برای آن پیدا شود مثلا در مورد اتفاق قبل صبر کردم تا ببینم که آیا دیگر راهی برای جلوگیری از سوزاندن مدارکم ندارم؟ که این صبر به من اجازه داد به نتیجه ی بهتری برسم.

۹-قطع کردن مکالمه

کسی دوست ندارد حین حرف زدن مکالمه اش قطع شود، همچنین شنونده هم در بسیاری از مواقع علاقمند است که تمامی حرفها آن فرد را بشنوند اما اگر شما در زمانی که افکار وسواسی در حال سخنرانی و ترساندن شما هستند مرتبا حرفش را قطع کنید رشته کلام از دستش خارج می شود، بهتر است سعی کنید در زمان شنیدن حرفهاش سکوت نکنید چرا که زمان و انرژی شما را تلف می کند. مثلا به شما می گوید که برخورد دوستتان معرف این است که به شما علاقه ای ندارد، شما همچنان می توانید به سناریوهایی که برای شما در این مورد می سازد گوش دهید و یا اینکه خلافش را گوشزد کنید و نگذارید یکسری از افکار منفی و غیرمنطقی شما را مشغول خودش کند.

۱۰- سعی کنید در زمان حال باشید:

فکرهای نگران کننده معمولا در گذشته و آینده سیر می کنند ما به ندرت به زمان حال فکر می کنیم این که گفته شود که سعیتان این باشد که در زمان حال باشید همیشه توصیه درست و کارآمد است. زمان هایی که در زمان حال هستید کمتر نگران اتفاقات آینده می شوید و یا به اشتباهاتتان در گذشته فکر می کنید از هر چیزی که باعث شود توجه شما به زمان حال بیشتر شود استفاده کنید مثلا آهنگی ملایم برای خودتان بگذارید یا خواندن کتاب و یا به محیط اطرافتان بیشتر دقت کنید.

راه هایی که در بالا اشاره شد تلاشی برای تغییر شرایطی است که بعضا افکار منفی برای هرکسی ایجاد می کند. اینکه در برابر این نگرانی ها منفعل باشید و هیچگونه تحرکی نداشته باشید تنها باعث ناراحتی و نگرانی می شود.

موفق باشید.

سلام دوستان من هم دچار وسواس اخلاقی شدم تنها راه حل اینه که بدونید شما تنها این مشکل رو ندارید خیلی از افراد جامعه دچار این مشکل میشن بعضی ها پرورش میدن بعضی ها بی خیال میشن به خودتون بگید این ها چیزی نیست خیلی ها این مشکل پیش میاد براشون چرا من اهمیت بدم برید از ذهنم بیرون براتون مهم نباشه هر وقت اومد تو ذهنتون بگیدوقت فکر کردن به تو رو ندارم سرتونو مشغول کنید انشالله شما هم مثل من مشکلاتون حل میشه توکل برخدا فقط حساس نباشید یه چیز عادی هست همش همینپ بگید

سلام ببخشید من تا حالا به نا محرم نگاه نکرده بودم ولی به طور ناگهانی خیلی وسوسه شدم چیکار کنم گناهم بره؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

کنترل چشم تابعی از روح تقواست که اگر در آدمی پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهی که صد درصد گناه نکردن در تمام زندگی را تضمین کند برای افراد عادی بشر چیز سهلی نیست؛ زیرا انسان موجودی مختار و دارای تمایلات گوناگون است. و با عزمی آهنین و مبارزه‏ای دائمی و تدریجی با نفس می‏توان به چنین جایگاه رفیعی دست یافت.
در خصوص سوال شما ابتدائا لازم به ذکر است که مواجهه با نامحرم امری است اجتناب ناپذیر، شما یکی از افراد این جامعه هستید و به همین منظور لازم هست با افراد این جامعه اعم از زن و مرد ارتباط داشته باشید و نیازهای خود را مرتفع سازید، و این مشکلی نیست که بتوان با قرار دادن حائلی بین زن و مرد آنرا حل کرد در نتیجه شما خواه ناخواه نگاهتان به نامحرم خواهد افتاد.
در خصوص افرادی که اشاره کرده اید همانطور که خودتان هم گفته اید امکان اینکه نگاهشان به نامحرم نیفتد نیست ولی این افراد اینقدر ملکه تقوا را در وجودشان پرورانده اند که اصلا متوجه نامحرم نمی شوند شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد وقتی تمرکز فکری در موضوع خاصی داشته باشید بدون اینکه خودتان بخواهید متوجه بعضی از مسائل دورو برتان نمیشوید و جالب است بدانید همین موضوع مطرح شده توسط شما (نگاه به نامحرم) در بعضی مواقع امکان دارد از حرمت خارج و حتی حالت وجوب به خودش بگیرد و یا اینکه مباح شود، مثل اینکه شما مأمور حفاظت از منطقه ای باشید که طبیعتا لازم است ورود و خروج افراد مختلف را دقیقا چک کنید، اینجا نگاه به نامحرم بر حسب اقتضای شغلی شما حرمتش برداشته و واجب می شود یا اینکه شما برای خواستگاری تشریف ببرید، در اینجا هم حرمت برداشته شده و نگاه شما نگاه مباح خواهد بود. حال تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که چه بکنید تا نگاهتان نگاه حرام نشود.
خداوند متعال برای اینکه حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه های هوس آلود را از طرف زن و مرد نامحرم، ممنوع اعلام کرده و به رسول اعظم فرموده است:
)قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ .... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یغْضضنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ)؛
ای رسول ما! به مردان مومن بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند ... و به زنان با ایمان نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروگیرند.
برای مصونیت جامعه از انحرافات جنسی، بهترین راه «پوشش اسلامی» و «اجتناب از نگاه های حرام» است؛ چرا که نگاه به نامحرم، زمینه فسادهای بعدی را فراهم می کند و به قول باباطاهر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِیمَاناً یجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِه؛
نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است. هر کس آن را به خاطر ترس از خدا ترک کند، خداوند نیز به او ایمانی می بخشد که در دلش لذت شیرینی آن را احساس می کند.»
خداوند متعال وعده داده است که هر کس از نگاه های حرام چشم بپوشد، لذت ایمان را به او بچشاند.
در تاریخ، قصه حضرت یوسف و داستان ابن سیرین در این زمینه معروف است. آیت الله سید محمد هادی میلانی در مورد شیخ رجبعلی خیاط فرمود است:
او به خاطر کفّ نفس و خویشتن داری در نگاه به حرام، مورد عنایت خداوند قرار گرفت.
پیامبر اکرم درباره نگاه های هوس آلود، به نتیجه و عکس العمل تکوینی آن نیز اشاره کرده و فرموده است:
«عفُّوا عَن نساء الناس تَعِفَّ نُساءَکم؛
در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند».
هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
آن گرامی در سخن دیگری، به رهاورد اُخروی اجتناب از نگاه حرام می پردازد و می فرماید:
«کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَ أَعْیُنٍ عَیْنٍ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ بَاتَتْ سَاهِرَةً فِی سَبِیلِ اللَّه
تمام چشم ها در روز قیامت گریان خواهد شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و چشمی که در راه خدا شب ها بیدار بماند و شب زنده داری کند».
امام صادق (ع) فرمود:
« إِیَّاکُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفَی بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَة ،
نگاه کردن بعد از نگاه کردن (تکرار نگاه) در قلب آدمی تخم شهوتی را کشت می کند که از جهت فتنه بودن برای صاحب نگاه کافی است».
بالاخره پیامبر خدا، عذاب سخت الهی را در انتظار کسانی می داند که به زنان نامحرم بی محابا نگاه کنند و هرگز از عواقب آن پروایی ندارند. آن بزرگوار فرمود:
مَنْ مَلَأَ عَیْنَهُ حَرَاماً یَحْشُوهَا اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَسَامِیرَ مِنْ نَارٍ ثُمَّ حَشَاهُمَا نَاراً إِلَی أَنْ تَقُومَ النَّاسُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ
«هر کس چشمان خود را از نگاه به زن نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در روز قیامت میخ های آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند»
موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولی هیچ یک را تضمین قطعی نمی‏توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایی، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
۱- کوچک نشمردن هیچ گناهی هرچند به نظر صغیره باشد.
۲- عزم جدی و آهنین بر ترک معصیت و مراقبت جدی و دائمی نسبت به تمام افعال خود.
۳- شرط نمودن با خدا مبنی بر ترک معصیت و هم‏چنین از او استعانت جستن.
۴- هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن. جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریزاول است. قرآن مجید در وصف پارسایان می‏فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طائفٌ مِّنَ الشیطانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‏های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‏افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‏بینند و) ناگهان بینا می‏گردند
۵- مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است.
۶- خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن.
۷- توجه به چهره کریه و زشت واقعی سیئات.
برای ترک معاصی لازم است در بسیاری از موارد انسان از مکروهات و چه بسا از برخی مباحات نیز چشم پوشد تااو را به انجام زشتی‏ها نزدیک نسازند.
۸- در حد ممکن دوری جستن از مکان ها و شرایطی که آدمی را به گناه ترغیب می‏نماید.
۹- تقویت اراده.
۱۰- محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
۱۱- مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی و ... .
۱۲- هنگام صحبت کردن با نامحرم خیره به صورت آنها نگاه نکنید چنانچه قرآن می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند» همین دستورالعمل را برای زنان نیز دارد «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن».
۱۳- جملات مربوط به گناه و پیامدهای گناه را جلوی خود نصب کنید و هر از چند گاهی آن جملات را تغییر دهید و جملات جدیدتر با الفاظ دیگری را جایگزین کنید و سعی کنید این جملات را هر روز چند بار بخوانید.
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دیده، بازداشتن نگاه از تیزی و خیره نگاه نمودن است. حضرت علی (ع) فرمود: «کسی که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودی در امان ماند» هم‏چنین می‏فرماید: «هر که نگاه‏هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسی که عنان چشم خود را رها کند، زندگی‏اش را به زحمت می‏اندازد»؛ «کسی که نگاه‏هایش پیاپی باشد، حسرت‏هایش دائمی و پیاپی خواهد بود» و نیز فرمود: «بسا هوسی از نیم نگاهی حاصل است»

موفق باشید.

سلام واقعا کمک میخوام
دچار بد ترین لحظه زندگیم شدم
رک بگم به همه چیز دید جنسی پیدا کردم (چند وقته) حتی به پسر خاله ۲ سالم یعنی این افکار دست خودم نیست و بدون اراده تو ذهنم میاد
حتی به او هم دید جنسی دارم
من در سن ۱۴ سالگی همچین حسی دارم ایا مشکل روانی دارم و باید از اجتماع دور باشم
از خود ارضایی متنفرم و این کار رو نمیکم
از وقتی دچار مشکل هاد تر شدم که فکر های زشت راجب همون بچه کوچیک به ذهنم اومد و من کوچک ترین کنترلی به افکارم نداشم اون روز بسیار حالم بد شد و دچار نفس تنگی شدم چون اون پسر رو بسیار دوست دارم سه روز از اون ماجرا میگذره
ومن هر وقت عکس اون پسر رو میبینم حالم بد میشه
ایا من مشکل روانی یا بیمار جنسی هستم یا بخاطر بلوغ هستش
از خدا میخوام بمیرم کمک

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

متأسفانه یکی از مشکلاتی که امروز به صورت جدی در جامعه ما مطرح است، مشکل جوانان و غریزه جنسی و بالا رفتن سن ازدواج است. این مسئله اگر چه همیشه وجود داشته و تازگی ندارد، اما سخت شدن شرایط فرهنگی ازدواج و دیر انجام شدن آن و وجود عوامل تحریک کننده و آزاد بودن نسبی روابط در جامعه و آمیختگی دختران و پسران جوان و... به این مشکل دامن زده و آن را بسیار حاد و جدی نموده است. در ابتدا لازم می‌دانیم که به این مشکل اجتماعی (بالا رفتن سن ازدواج) اشاره کنیم که ریشه اغلب مشکلات جنسی است.
در نوشتة خود آورده‌اید که تحت هیچ شرایطی نمی‌توانید ازدواج کنید! چرا؟ آیا به سبب نداشتن خواستگاران یا شرایط تحصیل و...؟ آیا شرایط خانواده است یا شرایط خودتان؟ آیا فراهم آوردن شرایط در توان شما نیست؟ چقدر در مورد این مسئله و راهکارهای آن اندیشیده‌اید؟
می‌پذیریم که امروز شرایط ازدواج به دلایل متعدد سخت شده ،‌اما سخن ما این است که آیا نباید به خاطر نتایج بسیار ارزشمند آن (که اکمال دین و تقویت ایمان و نجات و رهایی از عذاب دوزخ و گناه و... که بخشی از آن است) سختی‌ها را به جان خرید، یا از بسیاری خواسته‌ها که حتی شاید اهمیت نیز دارد صرف نظر نمود؟ مگر نه این است که برای رسیدن به هدف ارزشمند، سختی‌های آن را باید به جان خرید؟ مطلوب هر چه ارزشمندتر باشد، سختی‌های بیشتری را باید تحمل نمود.
بنابراین اولین و مهم ترین توصیة ما این است که هر چه زودتر و بیشتر به ازدواج و راهکارهای آن و برطرف نمودن موانع بیندیشید.
برای شما که دختر هستید، شاید در ابتدا ناممکن جلوه کند، مثلاً نمی‌توانید به خواستگاری بروید ، اما مگر باید حتماً مردان به خواستگاری بروند؟ شما نیز می‌توانید به طریق غیر مستقیم به این کار اقدام کنید یا حداقل آمادگی خود را برای ازدواج به دوستان خود اعلام کنید، یا مثلاً در مجالس زنانه مانند مساجد و برنامه‌های عمومی شرکت کنید و از این طریق خود را در معرض دید دیگران قرار دهید. نقش واسطه ها بسیار مهم است.
تنهایی شما، عامل تحریک به حساب می‌آید. با بیرون آمدن از تنهایی، علاوه بر این که یکی از عوامل را تضعیف کرده‌اید، شرایط بهتری برای ازدواج فراهم آورده‌اید.
گفته‌اید که در هنگام رفتن به رختخواب این مسئله تشدید می‌شود و فکرهای شهوت انگیز به سراغتان می‌آید.
بهتر است هیچ گاه زود به رختخواب نروید و تا کاملاً خسته نشده‌اید، نخوابید. برای این منظور می‌توانید برخی از کتاب های اعتقادی یا مطالعات سخت و خسته کنندة درسی را آماده کنید و پیش از رفتن به رختخواب و دراز کشیدن آنها را مطالعه نمایید.
در مورد مشکل خود ارضایی سخن گفتید که آیا هیچ راهی برای توجیه دینی در شرایط بسیار سخت وجود دارد ، یا حد اقل بخشی از آن برای رسیدن به آرامش ، توجیه دینی دارد ؟
در پاسخ باید بگوییم : آنچه از فتوای فقها و مراجعه به کتاب های اخلاقی به دست آوردیم ، استثنایی را در مورد این عمل قائل نشدند و این عمل از گناهان کبیره محسوب شده است و در صورت مبتلا شدن به این عمل در هر حد و اندازه ، باید از این گناه توبه نمود ، اگر چه بارها اتفاق افتد .
در ادامه نوشته تان ، از تغایر یافته های علمی با آموزه های دینی سخن گفتید. باید در این باره خدمت شما خواهر گرامی ، چند نکته را یاد آور شویم.
اولا آنچه از یافته علمی بیان کردید ، به طور قاطع نیست ، بلکه احتمالا نظریه برخی از پزشکان باشد ، که باید در کنار آن نظریه روان شناسان را نیز مورد توجه قرار داد و در ضمن میزان اعتقاد و باور یک پزشک به اعتقاد و باور دینی نیز قابل توجه است.
ثانیا : آنچه یک پزشک می تواند طرح نماید ، صرفا با نگاه به آثار عمل کرد و رفتار انسان بر جسم و وجود طبیعی انسان ها است. بنابراین یک پزشک کاملا می تواند نظریه اش صحیح باشد که با فشار جنسی شدید ، می تواند برای جسم آسیب داشته باشد ، پس مس توان کمی آن را تخلیه نمود ، اما آنچه از طرف دین مورد توجه قرار می گیرد ، تنها جسم انسان نیست ، بلکه روح و روان انسان و آسیب های آن ، بیشتر مورد توجه دین قرار دارد.
پس می تواند در نتیجه این دو نظریه با هم متفاوت باشد.
مثلا ممکن است که این عمل ، حالتی در روان انسان ایجاد کند که موجب دوری از خدا گردد ، اگر چه حتی اندک باشدو به همین خاطر اصل عنمل با صرف نظر از میزان آن منفور دانسته شده است. مانند این که دین نوشیدن شراب حتی اگر قطره ای باشد ، حرام ونجس دانسته و فرموده است : انما الخمر و المیسر رجس من عمل الشیطان فاجتبوه . شراب و قمر پلید است. از ان پرهیز نمایید.
شاید عملی مانند خود ارضایی نیز چنین باشد.
شاید هم اجازه به کم ان علاوه بر تأیید ضمنی ، مقدمه ای برای آغاز راهی باشد که سرانجام آن بیماری های متعدد را بدنبال دارد که مورد تأیید پزشکان و روان شناسان نیز قرارگرفته است.
نیز ممکن است ممنوع بودن مطلق آن در دین برای دلایل دیگری باشد که از ما پنهان است ، مثلا با مشروعیت این کار حتیدر حد کم ، موجب شود که شخص از همین طریق به اقناع و آرامش دست یابد و از امر بسیار مهمی مانند ازدواج و تشکیل خانواده و بقا و تداوم نسل بشری و... بازماند ؛زیرا به طور طبیعی یکی از انگیز های و محرک های بسیار مهم برای ازدواج به خصوص در مردان ، محرک جنسی است و با پاسخ یافتن این نیاز به شکل دیگر ( در هر حد و اندازه ) این انگیزه تضعیف می گردد.
نیز سوال کردید که آیا افکار گناه نیز ، گناه است ، در پاسخ می گوییم : فکر گناه گناه نیست ولی خود نیز می دانید که خواه ناخواه اندیشیدن در مورد گناه ، شما را به گناه می کشاند. پس اگر بتوانید به عنوان مقدمه گناه از آن پرهیز کنید ، برای آرامش تان بهتر است.
به برخی از عوامل کاهش رفتارهای جنسی یا افکار شهوت انگیز اشاره کرده‌اید.
مواردی که ذکر کردید و برخی از مواردی که بیان خواهیم کرد، علت تمام و کمال و از بین برنده شهوات یا افکار تحریک کننده یا خود ارضایی نیست. این عوامل در کنار سایر عوامل تنها می‌تواند کاهش دهنده تحریکات شهوانی و موجب تقویت اراده گردد. در عین حال که باید مهم ترین عامل را که ازدواج است، فراهم نمایید.
الف ) عواقب خودارضايى:
در اينجا توجه شما را به عواقب خودارضايى جلب مي نماييم تا با آگاهى از آنها بهتر بتوان از اين گناه اجتناب ورزيد. البته عواقب سوء و پيامدهاى منفى و عملى اين گناه جداى از آن كه معصيت است، فراتر از آن است كه بتوان آنها را برشمرد، بلكه فقط به چند مورد از آن اكتفا مى‏كنيم:
۱- پيامدهاى جسمانى: ضعف چشم و بينايى، تحليل رفتن قواى جسمانى، عقيم شدن و ناتوانى در توليد مثل، پيرى زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتى چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
۲- پيامدهاى روحى و روانى: ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى و بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى، ضعف اراده.
۳- عوارض اجتماعى: ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بى‏غيرت شدن، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك.
حال چنانچه فرد مبتلا به خودارضايي باشد رعايت دستورالعمل‏هاي زير در جهت درمان آن مفيد است:

ب) توصيه‏هاى اوليه به منظور كنترل نيروى شهوت و فرار از گناه خودارضايى:
۱- سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد.
۲- از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
۳- از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد.
۴- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور جدا پرهيز كنيد.
۵- از خوردن مواد غذايى كه محرك است مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتى‏المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد.
۶- قبل از خواب حتما مثانه خود را تخليه نماييد.
۷- از نوشيدن افراط‏گونه آب و مايعات پرهيز كنيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن).
۸- هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد.
۹- از دست‏ورزى اندام جنسى خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطى دست‏ورزى نكنيد.
۱۰- هرگز به رو نخوابيد.
۱۱- به منظور تخليه انرژى زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
۱۲- هيچ‏گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد.
۱۳- هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد.
۱۴- هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومى وارد شويد و در آنجا به سر بريد.
۱۵- هفته‏اى يكى دو روز روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد؛ يعنى، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد.
۱۶- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت‏آميز با آنها خوددارى كرده واز نرمى و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد.
۱۷- هيچ‏گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقى نمانيد، حتى براى آموزش و...
۱۸- قرآن زياد بخوانيد و درباره معانى آيات آن فكر كنيد.

موفق باشید.

سلام.من ۲ سالی میشه که دچار وسواس فکری شدم البته شدت و ضعف داشت اما ۲ماه میشه خیلی شدید شده کارم شده گریه و غصه خوردن انگار هیچ خوشی تو دنیا وجود نداره مشکلم اینه که همش در مورد دیگران افکار منفی تو ذهنم میاد اصلا نمیتونم از ذهنم دورشون کنم همش دارم ذکر و نماز و دعا میخونم نذر کردم ولی از ذهنم نمیره چیزهای بدی در مورد دیگران تو ذهنم میاد دعاهای بد در مورد جونشون اصلا نمیتونم به خاطر همین همش دارم بعدش واسشون دعا میکنم دیگه خسته شدم هر روز هم یه چیز جدیدی اضافه میشه همش تو ذهنم یه چیزایی میاد که دیگرانو چشم بزنم در حالیکه اصلا قبلا بهشون فکر هم نمیکردم همش در حال خواندن سوره ناس و فلق و ذکر گفتن هستم دیگه خسته شدم همش احساس گناه میکنم خواب هایی که میبینم بدترین تعبیرها تو ذهنم میاد به زور یه چیزهایی تو ذهنم میاد که و منو وادار میکنه که خوابمو خوب تعبیر نکنم نمیدونم من که این همه به فکر مردم و تذکر دادن بهشون بودم و همش نگران سلامتیشون بودم چرا اینطوری شدم خیلی میترسم. میترسم با هر فکر منفی که سراغم میاد اگه دعا نکنم خدایی نکرده اتفاقاتی بیفته که تقصیر منه نمیدونم چیکار کنم سوال من از شما اینه که ایا من اگر بی توجه بشم به این افکار گناه داره ؟؟انگار دارم از قصد فک میکنم اصلا انگار دو شخصیتی شدم بعدش میشینم گریه میکنم اگه به این افکار بی توجه باشم حتی اگه از قصد هم فک کرده باشم تقصیری گردنم هست؟؟همش میترسم چشممم دیگرانو بگیره به خاطر همین همش تو ذهنم چیزایی میاد که انگار میخوام از قصد چشم بزنم همش دارم دعا میکنم اگه بازم بی اعتنا باشم مشکلی پیش میاد با این وجود؟؟البته بگم من از وقتی با قانون جذب اشنا شدم اینطوری شدم یا از وقتی که فهمیدم میگن خواب ها رو تعبیر نباید کرد یا نباید پیش کسی گفت یا از وقتی حدیثی خوندم که گفته شده هر چیز عجیبی دیدین ۳بار ماشالله بگین از هر چیزی که میترسم افکار های منفی سراغم اومده در صورتی که اینطوری نبودم اصلا نمیتونم تلویزیون نگاه کنم یا داخل سایتی بشم مطلبی بخونم یا فیلمی نگاه کنم همش افکار منفی میاد تو دلم یه چیز میاد که من میخوام با وارد شدن به سایتی یا خوندن مطلبی به کسی اسیب برسونم اصل نمیتونم مقابله کنم زندگیمو مختل کرده میخوام بی اعتنا باشم نمیشه نمیدونم این حس چیه همش دارم دعا میکنم اخه چرا این چیزا مییاد تو ذهنم, من ادمی بودم که از ته دل برای سلامتی دیگران دعا میکردم الان اصلا نمیتونم از ته دل دعا کنم انگار همش دارم به خودم دروغ میگم انگار ادم دو شخصیتی شدم همش دارم غصه میخورم نمیدونم این افکاری تو ذهنم میاد من اگه بی توجه باشم یعنی دارم از شیطادن تبعیت میکنم؟؟اصلا و ابدا نمیدونم کار درست چیه حتی وقتی یه چیز منفی در مورد دیگران تو ذهنم میاد میخوام ذکر بگم هم نمیتونم همش یه چیز تو دلم میگه که میخوام با ذکر گفتن به کسی اسیب برسونم اگه هم ذکر نگم و دعا نکنم بازم همین حس تو وجودم میاد خیلی ناراحتم...لطفا راهنمایی کنید...

تصویر مشاور شهر سوال

سرکار خانم، سلام. از این که شهر سوال را انتخاب کردید بسیار خرسندیم. به شما توصیه می کنیم حتما به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس که هم باتجربه باشد و هم در زمینه درمان اختلالات و وسواس تبهر داشته باشد مراجعه کنید. مشکل شما در حدی نیست که با چند جمله توصیه و راهکار حل شدنی باشد. ضمنا اگر میتوانید به این افکار بی توجه باشید، این کار را بکنید. قطعا برای شما که در حال حاضر ذهنتان دچار مشکل شده، این مسئله نه تنها گناهی ندارد، بلکه به آرامش و بهبودی شما کمک می کند و بسیار مطلوب است.
ضمنا میتوانید از مشاوره تلفنی کارشناسان ما (شماره سراسری ۰۹۶۴۰۰) بهره ببرید، اما مراجعه حضوری و شرکت در جلسات درمان تحت نظر یک روانشناس برای شما ضروری است.
دعای ما، سلامتی و آرامش شماست.

سلام .من دچاروسواس فکری شدم .مدام درتخیل هستم قبلا تخیلات منحرفی داشتم ولی به کمک خدای بزرگ تونستم دراین گونه موارد که فکرکردن به چیزهای منحرف بودبرروی ذهنم تسلط بیابم ودیگه فکرنکنم الانم حالم خوبه ودرضمن به خودتلقین می کنم که همه این طورتخیلاتی دارند.....امامتاسفانه بعدازترک این فکروخیالادچارمشکل بدتری به نام وسواس فکری شدم..مدام فکرمی کنم همه فکرام نوعی خودارضایی حساب میشه وهمش خودم رودرون قبرتصورمی کنم که به خاطرگناهانی ناخواسته دارم عذاب می کشم یاکه مدام فکرمی کنم خدا منو نمی بخشه دیگه توی این یک ماه اخیرکارم فقط امرزش طلبیدن ازخداوتلقین های عذاب دهنده که بیشترافکاروتخیلاتم گناهه شده بود..من تقریبا ازحدودسه سال پیش دچارنوعی تخیل دنباله دارشدم که همه داستان هایی که میسازم روی این تخیل پیاده می شه وهربارکه تصمیم به ترکش هم میگیرم بعد یه مدت پیداشون میشه .منتها اینبارازنوع داستان های تخیلی مثبت.....بااین که درزندگی ازهیچی کمبودی احساس نمی کنم ومحبتم بهم زیادمیشه ولی وقتی به تخیلاتم فکرمی کنم احساس راحتی وخوش حالی وارامش می کنم ولی می ترسم بازهم به سوی گناه کشیده شم !!!!!!حالا خواهششششش می کنم اگه سوالم زیادمرتبط نیست بازهم راهنماییم کنید ..وقتی تواین تخیل لعنتی به سرمیبرم(چون ئاقعا ترک نشدنی است ودارم کم کم خودم رو ازش بیرون می کشم)نه ازم (ابی)خارج میشه ونه ارضامیشم مثلا دست وپام وبدنم بعدازتخیل سست نمیشه واصلا هم تخیلات وافکارتحریک کننده ای نیست ...ولی بعدازبیرون امدن ازان به نوعی ارامش ولذت عمیق می رسم که همین هم منو دچاروسواس کرده که فکرمی کنم همین لذت وارامش نوعی ارضاکردن غریزه جنسی هست درحالی که اصلا تحریک نمیشم که ارضا شم توروخدددددددددددابگیداین تخیل گناهه خواهش میکنم وضعم خیلی خرابه حتی احساس میکنم دیگه دوست ندارم به سمت درس هم برم ..خواش میکنم خواهش می کنم کمکم کنیدتوروخدا...ممنونم.سنم هم ۱۶هست

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان، به شهر سوال خوش آمدید.
بسیار متاسفیم که در وضعیت نامطلوبی به سر میبرید. طبق توضیحات شما، همانطور که فرمودید احتمالا مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی هستید. دوست عزیز، این نوع اختلال، به ویژه در انواع شدید آن، به تنهایی توسط خودتان، و با استفاده از راهکارهای بیرونی، حل نمی شود و لازم است برای رفع این مشکل، به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس، که در زمینه اختلالات (به ویژه وسواس) تجربه کافی داشته باشد،یا یک متخصص روانپزشک که ضمنا فرد متعهدی هم باشد مراجعه کنید. همانطور که میدانید، احساس آرامش و یا گاهاً لذتی که پس از انجام عمل وسواسی درک می کنید، کاملا موقتی و زودگذر است، به ویژه که برای شما این مسئله در یک رفتار جنسی بروز می کند. بنابراین اگر به درمان آن نپردازید، این مسئله یا رفته رفته بدتر می شود و یا همینگونه باقی می ماند و هیچگاه خودبخود درمان نخواهد شد.
برای راهنمایی بیشتر میتوانید از راهنمایی همکاران ما در بخش مشاوره تلفنی کمک بگیرید.
آرزوی ما، سلامتی و آرامش شماست.

خدا خیرتان دهد.

تصویر شهرسوال

سلام بر شما و سلامت باشید دوست گرامی

سلام ببخشید من یه سوالی داشتم در زمینه تهمت زدن و غیبت کردن و دزدی کردن..متاسفانه من در دوران کلاس سوم ابتداییم از جیب کاپشن بچه ها پول بر میداشتم به همراه یکی از دوستام و اون ها رو هم از بوفه مدرسه خورآکی میخریدم..یایکبار پیش اومد که کارت آفرین رو از کمدی که توی کلاس بود کش برم ولی به معلمم گفتم..
و بعدش مثلا وسایلی از خونه دوستام و...بر میداشتم ولی کمی که عقل رس تر شدم و به گناه بودن و اشتباه بودن کارم پی بردم توبه کردم و شکر خدا روش موندم تا حالا که پایه نهم هستم..
و یا اینکه برای غیبت کردن و تهمت زدن من آدمی نیستم که خیلی علاقه به اینکارا داشته باشه ولی برخی اوقات ناخوداگاه به این کارها کشیده میشم و امشب که یه سری از سایتهای اینترنتی رو خوندم متوجه شدم که توبه از این کارها (و دزدی)تنها در صورتی پذیرفته میشه که از اون آدمهایی که دزدیدی کردیم ویا غیبت کردیم راجع بهشون یا تهمت زدیم تقاضآی بخشش کنیم..
ولی من بدرستی یادم نمیاد که در حق چه کسایی این بدی ها رو کردم و اگرهم یادم بیاد روم نمیشه که ازشون عذر بخوام..
و برای دروغ گفتن من یکبار به معلمم دروغ گفتم و اون هم گفت کسایی رو که بهش دروغ گفته باشن رو نمیبخشه..
خب من چیکارکنم الان؟هم روم نمیشه که بعد یکسآل برم و این جریان رو بازگو کنم و هم غرورم و هم میترسم که نبخشه..
و من توی توبه ای که از خدا کردم خواستم خودش رضایت اونا رو بگیره و کلا گناهام بخشوده شه..
ممنون میشم اگه جواب بدین:-)

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
پرسشگر گرامی،

خداوند در آيات كثيري به گناهكاران و كساني كه به خود ستم كردند و خودشان را در معرض معصيت قرار دادند، توصيه كرده است كه توبه كنند و رابطه بين خود و خدا را اصلاح كنند.(۱)
چه كسي در وفاي به عهد راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجيد وعده داده كه خداوند توبه را از بندگانش مي‌پذيرد.(۲) بنابراين گناهكاري كه به گناه خويش اعتراف دارد و از آن پشيمان است و عزم جدّي بر ترك گناه دارد، با جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه، به قبولي توبه خويش و رحمت و مغفرت خداوند اميدوار باشد.
آن چه شما مرتكب شده ايد يعني تجاوز و تعدي به حق الناس، گناهي است كه بايد جبران شود و از وي حلاليت و رضايت گرفته شود. يعني لازم است آن چه از اموال ديگران را بدون اذن تصرف كرده ايد و تضييع كرده ايد، به هر ترتيبي باشد، به ايشان برگشت داده شود. لذا در مورد سوال اگر مي توانيد به صورت مستقيم و در غير اين صورت از هر طريقي گر چه از طريق پست و انداختن در خانه، واريز به حساب و ... بايد اموال ايشان را به آنها برگردانيد. اگر يك جا نمي توانيد پرداخت كنيد كم كم پرداخت كنيد. در اين صورت ديني به گردن نداريد. خداوند نيز شما را مي بخشد.
و اگر صاحبان اموال فوت كرده اند، بايد به ورثة آنان برگردانيد و از آنان حلاليت بطلبيد. اگر به صورت مستقيم نمي‌توانيد، به طور غير مستقيم به آنها برسانيد. اگر به هيچ وجه قابل شناسايي نيستند، به نيت صاحبان اموال و با اجازة مرجع تقليد تان صدقه بدهيد.
لكن در طلب حلاليت بايد به نكته اي توجه كنيد و آن اين كه بر طلب حلاليت از حق الناس، نبايد مفسده اي بر رضايت طلبي از او مترتب شود، يعني طلب حلاليت از او موجب ايجاد فتنه، دلخوردگي و اذيت مجدد وي نشود. حال اگر حلاليت خواستن باعث كدورت و ناراحتي شديد و مفسده مي شود، بايد بعد از برگرداندن اموال، براي وي دعا و استغفار كنيد و به نيتشان كار خير انجام دهيد و ثواب آن را براي او هديه كنيد و از گناه خويش نيز توبه نماييد. با توبه حقيقي، خداوند گناهان را مي بخشد.
برادر گرامي،
نظر به اين كه اموالتان با مال حرام مخلوط شده و فروع مسئله اي كه پرسيده ايد بسيار زياد است و لازم است در خصوص حكم شرعي موارد سوال با دفتر مرجع تقليدتان تماس گرفته و مسئله را با آنان در ميان بگذاريد. در غير اين صورت توبه تنها فايده اي ندارد.
پي نوشت ها:
۱. بقره (۲) آيه ۱۶۰.
۲. شوري (۴۲) آيه ۲۵.
__________________________________________________________________
حقوق مالى در اسلام از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و باید در رعایت این حقوق، بسیار دقت كرد ؛ چه اینكه اگر اندكى از مال دیگران تضییع گردد و وى راضى نشود ؛ به هیچ‏وجه با توبه و پشیمانى پاك نمى‏ گردد! امام صادق علیه‏ السلام مى‏ فرماید: «اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است ؛ مگر بدهكارى كه كفاره آن اداى آن است».[۱]

حق‏ الناس دوران كودكى

پرسش ۵۷۳ . در دوران كودكى، پولى از كسى برداشته ‏ام و نمى ‏توانم آن را به او بگویم، وظیفه‏ ام چیست؟ آیا مى‏ توانم از طرف او صدقه بدهم؟

همه مراجع: باید به هر طریقى كه ممكن است، پول را به او برسانید و لازم نیست بگویید بابت چه چیز است و حتى مى‏ توانید به وسیله شخص دیگرى، به او برسانید و یا به حساب بانكى او واریز كنید. صدقه دادن كفایت نمى‏ كند.[۲]

دسترسى به صاحب مال

پرسش ۵۷۴ . اگر مالى را از كسى برداشته باشیم و اكنون به او دسترسى نداریم، تكلیف چیست؟

آیات عظام امام، بهجت، صافى و نورى: اگر از پیدا كردن صاحبش مأیوس هستید، باید آن را با اجازه مجتهد، از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهید.[۳]

آیات عظام تبریزى، خامنه‏ اى، سیستانى، فاضل، مكارم و وحید: اگر از پیدا كردن صاحبش مأیوس هستید، باید آن را از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهید و احتیاط واجب آن است كه با اجازه مجتهد باشد.[۴]

فوت صاحب مال

پرسش ۵۷۵ . اگر در گذشته، پولى را از كسى برداشته باشیم و اكنون از دنیا رفته است ؛ چگونه آن را جبران كنیم؟

آیات عظام امام، بهجت، صافى و نورى: اگر وارثان او را مى ‏شناسید، باید به هر طریق ممكن، به آنها برسانید و اگر از پیدا كردن آنان مأیوسید، باید آن را با اجازه مجتهد از طرف آنها به فقیر صدقه دهید.[۵]

آیات عظام تبریزى، خامنه ‏اى، سیستانى، فاضل، مكارم و وحید: اگر وارثان او را مى‏ شناسید، باید به هر طریق ممكن، به آنها برسانید و اگر از پیدا كردن آنان مأیوسید، باید آن را از طرف آنها به فقیر صدقه دهید و احتیاط واجب آن است كه با اجازه مجتهد باشد.[۶]

[۱]. «اَوّلُ قَطرَة مِن دَمِ الشَّهيد كَفارةُ لِذُنُوبِه اِلاَّ الدَّين فَاِنَّ كَفارَتُه قَضائه»: من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص ۱۸۳، ح۳۶۸۸.
[۲]. دفتر: همه مراجع.
[۳]. توضيح‏ المسائل مراجع، م ۲۲۷۹ و نورى، توضيح ‏المسائل، م ۲۲۷۳.
[۴]. توضيح ‏المسائل مراجع، م ۲۲۷۹ ؛ وحيد، توضيح‏ المسائل، م ۲۳۳۱ و خامنه ‏اى، استفتاء، س ۱۵۵۹.
[۵]. توضيح‏ المسائل مراجع، م ۲۲۷۹ و نورى، توضيح ‏المسائل، م ۲۲۷۳.
[۶]. توضيح‏ المسائل مراجع م ۲۲۷۹ ؛ وحيد، توضيح‏ المسائل، م ۲۳۳۱ و خامنه ‏اى، استفتاء، س ۱۵۵۹.

موفق باشید.

سلام و با عرض خسته نباشید
من دختری ۱۹ ساله هستم که در بچگی دچار خود ارضایی شده بودم ولی وقتی متوجه ضرر ها و گناه آن شدم در سن ۱۱ سالگی دست از این کار کشیدم و دیگر این کار را تکرار نکردم و از موقه ای که این کار را ترک کردم هر از چندگاهی دچار شهوت میشدم ولی هرگز به خودم اجازه ی این کار رو نمیدادم تا اینکه در سن ۱۶ سالگی خوابی دیدم که دوباره شهوت به من دست داد و از آن موقه فکر میکنم اختلال وسواس فکری من شروع شد و همان موقع در امتحانات ترم من بود که باعث شد معدلم به شدت افت کند.
وسواس فکری من تا الآن ادامه داشته و توانستم یک سال به طور نسبی مهارش کنم و از لحاظ درسی پیشرفت کنم ولی در سال کنکور دوباره به اوج رسید و حس میکنم ذهنم رو خسته کرد و یکی از عوامل موفقنشدن من در کنکور بود سال دومی شدم و الان دوباره اوج گرفته در ابتدا سعی کردم مهارش کنم ولی ناموفق تر از قبل شدم تا اینکه تصمیم گرفتم به طور جدی درمان بشم و به سایت شما برخوردم قبلش فکر میکردم فقط من در دنیا هستم که دچار این افکار میشم و واقعا مستحق مرگ هستم تا حالا هم این چیزها رو به هیچکس نگفته بودم و الان احساس راحتی میکنم که با کسی درمیان گذاشتم و حس بهتری دارم افکارم افکاری انحرافی و توهین آمیز نسبت به خدا و معصومین هستش
من واقعا احساس بدی داشتم از اینکه فکر میکردم فقط من دچار این افکارم و نمیتونستم با کسی در میون بزارم حتی پدر مادرم با اینکه مادرم فردی روشنفکر و روانشناس است ولی حس میکنم اگر با او در میان بگذارم دیدش نسبت یه من عوض میشود نمیدانم چگونه با او در میان بگذارم که مرا نزدیک روانپزشک ببرد چون دختری وابسته هستم و هنوز در این زمینه ها مستقل نشده ام لطفا کمکم کنید ممنون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی، نوشته شما را خواندیم و بسیار متأثر گشتیم و از اینکه توانستید تا حدود زیادی این مسأله را مدیریت کنید، خرسندیم.
از احساس مسئولیت شما و آگاهیتان بابت در جریان گذاشتن مادرتان خیلی خوشحالیم.
همین ابتدا خدمتتان عرض کنیم که به خودتان اجازه ندهید که ناامیدی در شما نفوذ کند.
اینکه مادرتان جزو متخصصین این مسأله است ومی تواند کمک حالتان باشد، بسیار خوب است و شما می بایست از این موقعیت نهایت استفاده را نکنید تا این مشکل را حل و درمان کنید.

چند نکته مهم:
۱. به طور کلی یکی از بهترین و مهم‌ترین روابطی که در این دنیا وجود دارد، رابطه میان مادر و دختر است. مادر و دختر می‌توانند بهترین دوست​ یکدیگر باشند و عاشقانه یکدیگر را دوست بدارند. اما گفتنی است که به انجام رساندن این کار به وقت زیادی نیاز دارد، تا بتوانید یک رابطه خوب و درست را در میان خودتان برقرار کنید.
روابط یک دختر با مادر می تواند تاثیر گذارترین رابطه در تمام زندگی او باشد و تمامی روابط او با دیگران حتی رابطه با همسرش را تحت تاثیر قرار دهد. رابطه بین مادر و دختر هم زمان با رشد دختر متحول می شود و مادر بلوغ، نوجوانی، جوانی و تبدیل شدن دختر خود را به یک زن مستقل تجربه می کند. این تغییرات می تواند به اختلاف نظرهای کم یا زیاد بین شما منتهی شود.

۲. در فضایی صمیمی غیرمستقیم نکاتی را به مادرتان عنوان کنید. آنها خودشان می توانند متوجه خیلی از مسایل شوند. شما می توانید همه اتفاق را نگویید تا بتوانید نزد متخصص نکات بیشتر و توضیح کامل تر را بگویید.

۳. از افرادی که نفوذ بیشتری پیش مادرتان دارند استفاده کنید. مثلاً می توانید به مادربزرگ یا معلم بگویید تا به صورت پیشنهادی و اینکه هر دختری در این سن و سال بد نیست که مسایلی را با متخصصین در میان بگذارد و از آنها استفاده کنند.

۴. اگر به خودتان اعتماد کنید می توانید به صورت استاندارد، بدون اینکه انگ و برچسبی به شما زده شود، مشکل را مدیریت کنید.

۵. بیشتر آن وقتی را که می خواهید صرف نگرانی و ترس و منفی بافی کنید، صرف مثبت اندیشی کنید. بزرگترین قهرمانان ورزشی جهان خودشان را در حالی تجسم می کنند که بدون هیچ گونه عیب و نقصی مسابقات مختلف را به نفع خود به پایان می رسانند. هیچ جایگاهی برای شکست در ذهن این افراد وجود ندارد. این درست همان چیزی است که شما هم باید به آن برسید. خودتان را ببینید که به آرزوها و اهدافتان می رسید. خودتان راتصور کنید که به آرزوهایتان رسیده اید، چه احساسی دارید؟ چه می گویید؟ بر روی این کار وقت بگذارید؛ این امر به شما امید می دهد تا راهتان را ادامه دهید.

موفق باشید.

سلام. میشه منو راهنمایی کنید؟ حالم بده دیگه. توان ادامه ی زندگی رو ندارم.

من وسواس فکری عملی شدید دارم. هر کاری رو چند بار تکرار میکنم. همه ی زندگیم مختل شده. همیشه دیر میرسم سر کار. حتی این تایپ کردن ساده هم خیلی طول میکشه تا بتونم انجام بدم. روحم خسته است. دیگه نمیتونم.

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام و خوش آمد خدمت شما خواهر گرامی.
از این که در شرایط نامطلوبی به لحاظ روحی (و احیانا جسمی ) به سر می برید، بسیار متاسفیم. لازم به توضیح است که وسواس فکری عملی در روانشناسی از جمله اختلالات اضطرابی محسوب می شود. درمان این مشکل، نیازمند شرکت در جلسات مداوم درمانی زیر نظر یک درمانگر متخصص در زمینه وسواس است. به ویژه اگر سطح مشکل شما شدید باشد، مراجعه حضوری به چنین درمانگری، ضروری است. شاید مطالب ابتدای صفحه در مورد وسواس به شما کمک کند، اما حتما از مراجعه حضوری غفلت نکنید.
برای شما و همه دوستانی که مانند شما از این مشکل رنج می برند، آرزوی سلامتی و آرامش میکنیم.

با عرض سلام و خسته نباشید . اول از همه ممنونم که به سوالات اهمیت میدین . خدا خیرتون بده به حق امیر المومنین . راستش خواستم از شما خواهش کنم بنده رو راهنمایی کنین . بنده قبلا مرتکب گناهی بودم و درصورتی که نمیدونستم حرامه خلاصه اینکه شکر خدا توبه کردم و دیگه سمت اون گناه نرفتم ولی بعدش دچار وسواس فکری و عملی شدم مثلا بعد از غسل و نماز خواندن ، صدایی تو ذهنم میاد و وقتی دارم کاری رو انجام میدم این صدا میگه( خب این کارت به نیت گناه کردن است) درصورتی که نیت من فقط رسیدن به خدا و جلب رضایت اونه نه اینکه بخوام گناه کنم . تو رو خدا به من بگین این صدا همون وسواسه . درسته ؟ مثلا دارم صورتمو میشورم این صدا اذیتم میکنه . دارم درس میخونم این صدا اذیتم میکنه . دارم خونه رو تمیز میکنم این صدا اذیتم میکنه .مدام انگشت های دستمو فشار میدم تا این صدا منو اذیت نکنه و فراموش کنم . اول از خدا و بعد از شما خواهش میکنم منو راهنمایی کنین تا خیالم راحت شه . من فقط ۱۹ سالمه . من عاشق نماز خوندن و دعام . تو رو خدا منو راهنمایی کنین چون نمیخوام از خدا دور بشم . خیلی ممنون که پیامم رو خوندین .

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
وظیفه ماست که به سوالات پاسخ بدهیم. خوشحالیم که با رضایت شما، رضایت الهی را از آن خود می کنیم.
تجارب نشان داده است آن ها یی که در زندگی شخصی حساس ترند امکان ابتلای شان به بیماری وسواس بیشتر است.
برای این که بتوانید با وسواس خود مقابله کنید ابتدا باید بدانید که اختلال وسواس فکری- عملی چگونه به وجود می آید؟

بیشتر اوقات افکاری که باعث نگرانی افراد مبتلا به وسواس می شود با باورها و ارزش های آنها در تقابل است . مثلاً یک مادر دلسوز می ترسد که مبادا به فرزندش آسیبی برساند . به طور کلی هرچه بیشتر سعی کنید در باره چیزی فکر نکنید، در نهایت بیشتر به آن فکر خواهید کرد. می توانید همین حالا این را امتحان کنید: سعی کنید به مدت ۶۰ ثانیه به یک فیل صورتی فکر نکنید! به احتمال زیاد اولین چیزی که به ذهن شما می آید آن چیزی است که سعی می کنید به آن فکر نکنید؛ یعنی یک فیل صورتی . زمانی که آدم ها در می یابند که نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، به فکر راه حل های دیگری برای کاهش اضطراب می افتند و ممکن است کارهایی مانند شستن زیاد دست ها را انجام دهند. این کارها معمولاً اضطراب آنها را کاهش می دهد. فقط مشکل این جاست که رهایی از اضطراب موقتی است . خیلی زود شرایط به گونه ای می شود که آنها باید آن عمل را بیشتر و بیشتر انجام دهند تا حال شان بهتر شود و این عمل خیلی زود به یک رفتار وسواسی تبدیل می شود.

چند راهکار سرپایی برای مقابله با وسواس:
هرچند همان طور که گفته شد درمان اثربخش برای مقابله با وسواس شناخت درمانی و دارودرمانی زیر نظر پزشک است اما با این حال به خصوص اگر وسواس در مراحل اولیه باشد برخی راهکارها تا حدودی می تواند به فرد وسواسی کمک کند.
۱ – تا می توانید خودتان را مشغول و سرگرم کنید: اعمال وسواسی زمانی بیشتر بروز می کند که فرد زمان های زیادی بیکار است. بنابراین سعی کنید زمان های بیکاری خود را با فعالیت هایی که ذهنتان را درگیر می کند پر کنید. بهتر است این فعالیت ها عملی و به گونه ای باشدکه دستان شما نیز درگیر آن شود. الان فصل مناسبی برای یادگرفتن بافتنی است.
۲ – از تنهایی اجتناب کنید: زندگی در جمع و ارتباط با کسانی که دوست شان داریم یکی از راه هایی است که می تواند به حل این موضوع کمک کند. علاوه بر این نزدیکان شما در کنترل رفتارهای وسواسی تان به شما کمک خواهند کرد.
۳- اراده تان را تقویت کنید: اجازه ندهید افکارتان، اختیار شما را به دست گیرد. برای این کار با تکنیک های افزایش تمرکز و اراده به خودتان کمک کنید.

موفق باشید.

با سلام و عرض خسته نباشید . بنده دختر ۲۰ ساله هستم .اغلب اوقات برای شاداب شدن روح و جسمم آهنگ های شاد و مجازی رو گوش میدم . طوری که در اتاقم ممکنه حتی برقصم و ورزش کنم .در این بین تصور میکنم که روی سن تیاتر ایستادم و دارم نقشی رو بازی میکنم و یا به عنوان خواننده ، آهنگی رو میخونم و تصور میکنم که تماشگران منو فردی هنرمند و زیبارو به حساب آورده و حتی اینگونه می اندیشند که من شباهت زیادی به فلان بازیگر زن یا فلان بازیگر مرد دارم ( این رو هم بگم که خودم در آن لحظه خیال میکنم شباهت زیادی به بازیگر مرد محبوبم دارم . از این نظر احساس شور و هیجان بهم دست میده اما احساس لذت جنسی نمیکنم فقط هیجان زده میشم ( اما چند روزیه که نمیدونم چم شده و یه مقدار ترسیده ام چون با خودم میگم ( استغفرالله) نکنه حکم خودارضایی رو داشته باشه؟ از اون روز که ترسیدم دیگه آهنگ گوش نکردم و حتی توبه هم کردم . درصورتی که من هنگام گوش کردن آهنگ اصلا احساس شهوت و یا لذت جنسی نمیکنم فقط احساس هیجان و شاد بودن رو تجریه میکنم . تو رو قرآن بهم بگید اینکار حکم خودارضایی نداشته درسته ؟ و اینکه اگر گناه نبوده اجازه دارم توبه ام رو بشکنم ؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
این مسأله ارتباطی به خودارضایی ندارد و حکمش هم با آن برابری نمی کند.
همانطوری که جسم آدمی نیاز به آب و غذا و هوا دارد، رشد کمال روح آدمی نیز نیازمند خنده، شادی و گریه است. اسلام نیز نه تنها شادی را مذموم و ناپسند نمی داند، بلکه به شور نشاط پایدار در زندگی ترغیب می کند؛ اسلام با آن شادی مخالف است که انسان را از خود بی خود می کند؛ انسان را غافل کرده و به وادی گناه می اندازد و نسبت به خدا و قیامت بی توجّه می سازد.
از این رو در دین ما سفارس شده که به دیدار همدیگر رفته و یکدیگر را با روی گشاده و شاد ملاقات کنید. (۱) پیامبر اسلام با ارزش ترین کار را بعد از انجام واجبات، خوشحال کردن دوست و برادر مومن معرفی کرده است.
اما در مورد موسیقی اگر تحقیقاتی داشته باشید، به این نتیجه می رسید که: همه نوع موسیقی، از پایه حرام نیست. بلکه موسیقی حلال و مباح هم داریم. صدای پرندگان خوش الحان، صدای آبشار و ریتم و لحن خود قرآن پر از آهنگ های موزون آرام بخش می باشد؛ آیا شما از قرائت سوره های مریم، شمس وحمد مرحوم عبدالباسط احساس لذت نمی کنید؟ منظور ما از موسیقی های آرامبخش این نوع آهنگ هاست.پس خود این کلام که موسیقی از پایه حرام باشه، از پایه باطل است و منظور موسیقی هایی است که به طور عمده، برای تخریب روح آدمی و افتادن در غفلت به کار برده می شود. علت حرمت اینگونه کارها نیز این است که انسان وقتی در جریان چنین امواجی قرار می گیرد، رفته رفته به سوی آنها متمایل شده و فرصتی را که باید برای پیشرفت، تعالی و کمالات خود صرف کند، در موسیقی تلف کرده از دست می دهد. از این گذشته چون انسان همواره در حال پیشروی بوده و در موضوعی توقف ندارد- چه در مسائل مثبت و چه منفی- از این روی به این مقدار هم اکتفا نکرده، بر مسائل حرام دیگر رغبت پیدا می کند؛ و خصوصیت حرام این است که انسان با اشتغال به آن هدف و خدا و قیامت را فراموش کرده و در نتیجه عمرش به هدر می رود.

أما برای اینکه بتوانید موسیقی باطل را با حلال تشخیص دهید، به نکاتی که بیان می شود، دقت کنید:
۱- موسیقی دو قسم است:
الف) مطرب لهوی و حرام؛
یعنی اگر موسیقی انسان را از حالت طبیعی خارج کرده و باعث سبک سری و سبک عقلی شود و یا مناسب مجالس گناه و لهو و لعب باشد، از نظر شرعی حرام است.
ب) آرامبخش و حلال؛
اما اگر موسیقی خصوصیات بالا را نداشته و آرام باشد، گوش دادن یا نواختن آن اشکالی ندارد. أما با همۀ این وجود، به قول کانت (فیلسوف معروف آلمانی): «موسیقی اگر از همه هنرها مطبوع تر باشد، ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد، از تمام هنرها پست تر است».(۲) توصیۀ روانشناسان در اموری که انسان به چیزی عادت پیدا می کند، استفاده از سیاست جایگزینی و حذف گام به گامی است؛ پس شما هم سعی کنید از موسیقی های حلال و سالم همانند موسیقی های سنتی استفاده کنید تا جایگزین خوبی برای موسیقی مطرب و به اصطلاح شما، غیر مجاز باشد.
۲- این هم که گفتید عاشق موسیقی ام، ملاک کاملی به نظر نمی رسد، انسان ممکن است دلش خیلی چیز ها را دوست بدارد که به مصلحت او نیست. به فرموده قرآن کریم: " وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ". (۳) بنابراین ملاک صحیح همان حقّ محوری است نه نفس محوری. از نظر انسان خدا محور، این مهم نیست که خودش چه دوست دارد، مهم این است که خدا چه می پسندد. به قول بابا طاهر:
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پـسندد
۳- ویژگی موسیقی آرام بخش -که از نظر شرعی مباح شمرده شده- این است که انسان را از حالت طبیعی خارج نکرده و باعث ضعف اعصاب نگردد و چون متناسب با مجالس گناه نیست، و آدمی احساس مخالفت با خدا را ندارد، از آرامش وجدان برخوردار می باشد؛ یعنی دلش نگران این نیست که خداوند متعال از ایشان ناراضی باشد و به همین خاطر در آرامش است. و إلا اگر موجب تخریب اعصاب انسان گردد، هر چند مثل سیگار موجب آرامش نسبی و ظاهری شود؛ مذموم خواهد بود؛ به قول دکتر آرنولد فریدمانی- پزشک بیمارستان نیویورک و رئیس کلینیک سردرد-: «یکی از عوامل مهم خستگی های روحی و فکری و سر درد های عصبی، گوش دادن به موسیقی رادیو است». (۴)
دلبر که جان فرسود از او، کام دلم نگشود از او نی نی دلآرمش مخوان، کز دل بِبُرد آرام را
در آخر: امروزه بر اساس تحقیقات گسترده ای که درباره موسیقی انجام گرفته است، آسیب ها و مضرات فراوانی برای موسیقی به اثبات رسیده است که برای آشنایی مفصّل آنها و شناخت مستندات آن، مطالعه کتاب های زیر را توصیه می کنیم:
۱. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، پدید آورنده: علّامه محمد تقی جعفری، ناشر: مؤسسه تدوین و نشرآثار علّامه جعفری.
۲. تأثیرموسیقی بر اعصاب و روان، پدید آورنده: حسین عبداللّهی خوروش، ناشر: بادران، اصفهان.
۳. جوان و موسیقی، پدید آورنده: محمد جواد بستانی، ناشر: انتشارات لاهوت.
۴. موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام، پدید آورنده: محمد اسماعیل نوری، ناشر موسسه بوستان کتاب.

پی نوشت ها:
۱. ثقه الاسلام کلینی، الکافی، ج‏۲، ص ۱۰۳، دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۶۵ه. ق.
۲. حسین عبداللّهی خوروش، تأثیرموسیقی بر اعصاب و روان، ص ۱۳۵، بادران، اصفهان: ۱۳۸۷ش.
۳. بقره(۲) آیۀ ۱۱۶.
۴. موسیقی از نظر دین و دانش، ص ۱۳۵؛ به نقل از مجله نیوزویک.

موفق باشید.

با سلام و خسته نباشید اول از همه از خدا میخوام عمری طولانی همراه با عزت و سلامتی به شما بده که به سوالات پاسخ میدین . سوال بنده در خصوص اینه که آیا اگر به خاطرات خود و شخصی که در گذشته به او علاقه مند بودیم ( نامزد یا همسر ) گناهه؟ و خودارضایی محسوب میش؟ و سوال دیگه ام اینکه غسل کردن برای بنده سختی زیادی داره و دچار تپش قلب میشم آیا اجازه دارم تیمم کنم ؟ خاک تیمم رو از کجا باید تهیه کنم ؟. ممنون میشم راهنمایی کنین . مرجع تقلید بنده آیت الله مکارم شیرازی هستن

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

با تشکر از ارتباط شما

۱: اگر با این فکر کردن تحریک نشود و صرفا فکر کردن باشد اشکالی ندارد.
۲: خیر نمی توانید به این خاطر تیمم کنید.
کیفیت غسل ترتیبی بسیارآسان وساده است: غسل ترتیبى به این صورت است که بعد از نیّت، اوّل سر و گردن را مى شوید، سپس طرف راست و بعد طرف چپ را البته رعایت این ترتیب در غسل، واجب نیست؛ بلکه مستحب است و لازم نیست حتما روی تمام مواضع بدن دست بکشید،بلکه اگرآب به بدن برسدکفایت می کند.درضمن ازهرگونه وسواس درشستن بدن اجتناب نماییداین روایت پیامبراسلام(ص) رابه خاطر داشته باشیدکه فرمود: اندازه آب برای وضویک کیلو وبرای غسل سه کیلو است؛شماسعی نماییدبااین مقدار آب غسل نمایید،ومطمئن باشیدبااین مقدارآب به تمام مواضع بدن انسان می رسد،برای این که اطمینان شماکاملا جلب شودخوب است یک باربچه ای راهمراه تان حمام ببرید ودوش حمام رابازکنیدبعدازخیس کردن بدن او،خواهیددید درظرف چند ثانیه آب به تمام مواضع بدن می رسد، این باعث می شود که خود نیزدرغسل کردن آب کمتری رامصرف نمایید. برای راهنمایی بیشتر با ۰۹۶۴۰۰ قسمت مشاوره تماس بگیرید.

با عرض سلام و ادب خدمت شما . من خیلی سپاسگزارم که پیام ها رو میخونید . راستش بنده یه مشکلی داشتم در حقیقت متوجه شدم یکی از دوستانم گرفتار معصیت (استمناء) شده در صورتیکه اصلا نمیدونست کاری که انجام میده گناه کبیره هستش. اما من نصیحتش کردم و شکر خدا توبه کرد و دیگه سمتش نرفت اما بعد از این ماجرا وسواس فکری و عملی گرفته. جوری که حتی میترسه به بدنش دست بزنه . مثلا وقتی بدنش دچار خارش میشه اصلا به بدنش دست نمیزنه .منم میگم خاراندن که حرام نیست ولی میگه من میترسم حکم استمناء رو داشته باشه چرا که خاراندن هم به انسان آرامش میده . گاهی فکر میکنم که دوستم به بیماری وسواس (o.c.D) مبتلا شده . لطفا شما بگید من باهاش چیکار کنم ؟ ببرمش دکتر ؟ حق با کدوم یکی از ماست ؟ ممنون میشم به لطف خدا به من کمک کنید تا راهنماییش کنم .

با عرض سلام و ادب .
فرض بفرمایید که گاهی یک نویسنده با نوشتن خاطرات روزمره در خیالات خود فرو می رود و آن حس نویسندگی خود را ارضا می کند و یا گاهی شخصی با گوش کردن آهنگ شاد ، در خلوت خود می ر قصد و آن حس شادمان شدن خود را ارضا میکند . سوال من این است آبا این ارضا شدن ها حرام است؟ و خود ارضایی محسوب می شود ؟
لازم به ذکر است که فرد هنگام نویسندگی دچار خیالات شهوانی نمی شود . و درباره مسئله گوش دادن به آهنگ بهتر است اشاره کنم که خوشبختانه شما در پاسخ های قبلی فرمودید اگر شخصی آهنگ حلال و شاد گوش کند و احساس هیجان و شادمانی کند ربطی به خودارضایی نداشته و با حکم آن برابری نمی کند ( اگر چه تاکید داشتید که بهتر است فرد موسیقی گوش (نکند )چرا که برای انسان فوایدی در پی نخواهد داشت .) بنده هم کاملا نظر شما رو قبول دارم و من هم خوشبختانه موفق شدم کمتر موسیقی گوش کنم در نهایت بنده چند روزیه که توبه کردم که دیگر آهنگ گوش نکنم بعد با خودم فکر کردم که موسیقی های من حرام نبوده و بنابه گفته های شما حکم آن (گوش کردن به نوسیقی حلال )مساوی با خودارضایی نیست .لطفا به بنده بگویید با فرض این امر ) که موسیقی ای که من گوش میدادم حلال بوده و مرا دچار خیالات حرام نمیکرده )اصلا لزومی داشته که من از آن توبه کنم ؟ و اصلا اجازه دارم آن توبه را بشکنم؟
جواب برای من بسیار حائز اهمیت است . اجرکم عندالله

پرسشگر گرامی؛
خود ارضایی (استمناء برای مردان و استشهاء برای زنان) یکی از روش‌های انحرافی ارضای میل جنسی است، این عمل با انگیزش و تحریک اندام جنسی شخص از سوی خودش و یا آلات مصنوعی انجام می‌گیرد و معمولاً انجام آن تا رسیدن به لذت جنسی ادامه پیدا می‌کند که در مردان همراه با بیرون پاشیدن منی و در زنان بصورت اسپاسم (سفتی عضلانی) همراه با لذت شدید در ناحیهٔ مهبل می‌باشد. خود ارضایی را عموماً انجام این عمل توسط خود شخص در نظر می‌گیرند اما تحریک آلت توسط فردی دیگر البته بدون آمیزش جنسی (معمولاً با دست) را نیز خود ارضایی گویند. تمایلات جنسی خوب هستند و برای سلامت بدن ضروری هستند اما اگر در مسیر نادرست قرار گیرند کاملاً نتیجه برعکس خواهد بود.

موسیقی، خوانندگی و رقص مقوله‌ای نیست که مطلق آن به هر شکلی حرام باشد. برخی از موسیقی‌ها، آوازها و رقص‌ها در حرام وارد می‌شوند و برخی دیگر وارد نمی‌شوند. البته در این مقوله بسیار مهم است که مسلمان برای مطامع و امیال نفسانی خود دست به توجیه نزند و از سوی خود اجتهاد ننماید و هر حرامی را برای خود حلال ننماید. مثل این که برخی از سوی خود فتوا می‌دهند که «موسیقی سنتی یا کلاسیک حلال است؟!» گویی که لفظ «سنّتی» به مثابه‌ی ذبح شرعی است و اگر پسوند هر نوع موسیقی، کنسرت یا آوازی قرار گرفت، آن را حلال می‌نماید! در حالی که تاریخ تولید ملاک حلیت یا حرمت نیست و هر موسیقی یا آواز سنتی نیز در زمان خودش سنّتی نبوده است و دلیلی نیست که اگر از حرامی چند سال یا چند قرن گذشت، حلال شود، با سایت آسمونی همراه باشید.

۱– موسیقی طرب و یا مناسب با مجالس لهو و لعب حرام است. خواه سنّتی باشد یا جدید، کلاسیک باشد یا پاپ، جاز و … . موسیقی طرب نیز به نواختنی می‌گویند که به سبب ویژگی‌هایش انسان را از یاد خدا غافل نماید. مجالس لهو و لعب نیز مجالس عیش و نوش و فراموشی خداست.

۲– آواز (خوانندگی) به صورت غنا، به هر شکلی که باشد، زن بخواند یا مرد حرام است، خواه اشعار حماسی بخوانند، یا عشقی یا حتی تلاوت قرآن کریم. و گوش دادن به آن نیز حرام است. و غنا به ترجیع یا چرخاندن صدا در گلو می‌گویند.

۳ – هر نوع موسیقی (موزیک) یا خواندنی که مرتب بر مفاسد دیگر باشد نیز حرام است، اگر چه موسیقی مطرب یا خوانندگی غنا نباشد.

۴ – ملاک تشخیص یک موسیقی (طرب) و خوانندگی (غنا) نیز یا عرف حاکم است، یعنی عموم آن را طرب و غنا یا مناسب مجالس لهو و لعب می‌دانند و یا تشخیص خود شنونده است. لذا ممکن است موسیقی یا آوازی که در عرف طرب و غنا نیست، برای کسی طرب و غنا باشد. خودش به خوبی تشخیص می‌دهد.

۵ – خوانندگی زن و یا شنیدن آواز زنان نیز شامل احکام فوق می‌باشد. لذا اگر زن به صورت غنا بخواند، یا شخص تشخیص دهد که برای او غناست، یا اصلاً غنا نخواند، اما شنونده به قصد ریبه و لذت گوش کند و مترتب مفاسد دیگر باشد، حرام است. و البته برخی تک خوانی زن را به طور کلی مورد اشکال دانسته‌اند.

موفق باشید.

سلام تورو خدا کمک کنید من افکار خطرناک بیشتر از همه اڗیتم میکنه مثل الان دستمو ببرم سمته چشمم چی میشه یا بیرون بیارم حتی حرفشم وحشتناکه هی تو فکرمه حتی دستمم نزدیکش میبرم گاهی کمکم کنید

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام. متاسفانه سوال شما واضح نیست؛ در صورت تمایل، لطفا با توضیحات بیشتر مجددا ارسال بفرمایید. موفق و سلامت باشید.

با سلام و خسته نباشید . ممنونم که پیامم رو میخونید . من دختری ۲۰ ساله هستم خواهش میکنم که بنده رو راهنمایی کنین . راستش من شرایط این رو ندارم که به روانشناس مراجعه کنم تو رو خدا شما بهم بگید که من چیکار کنم . راستش من حدود دوسال هستش که وسواس فکری و عملی شدید دارم نمیخوام از خودم تعریف کنم اما من عاشق نماز هستم و همیشه دلم میخواد خدا از دستم راضی باشه بنابراین نمازم رو میخونم چون تنها امید منه برای ادامه دادن زندگی . مشکل من اینه که مغزم حکم هایی رو صادر میکنه که به شدت آزار دهنده است . مثلا یه مدت درباره احکام غسل و نماز وسواس داشتم اما این وسواس مدام رنگ عوض میکنه . مثلا پارسال درباره طرز نماز خواندن، وسواس به خرج میدادم ولی هر ماه یا هر سال این وسواس مدلش عوض میشه و مثل الان رنگ های عجیب و غریب هم به خود میگیره . مثلا من گاهی عادت دارم که با خودم بلند بلند (دور از چشم بقیه ) حرف میزنم درد دل میکنم . اما به یکباره ذهنم این حکم رو میده که نباید با خودت حرف بزنی چون گناهه کبیره هستش و با این حساب هیچ کدوم از عبادت هات قبول نیست و من بی اختیار مجبور میشم صدبار زیر لب بگم استغفرالله ربی و اتوب الیه. یا مثلا من عادت دارم با انگشتانم بازی میکنم باز مغزم هشدار میده که با انگشتات بازی نکن چون ممکنه گناه کبیره باشه . تو رو قرآن بگید آیا این کارها گناه کبیرست یا من وسواس حاد دارم ؟ خواهش میکنم ازتون بهم بگید گناه نیست تا اینقدر خودمو آزار ندم . اجرتون با خدا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی.
از این که شهر سوال را انتخاب کردید متشکریم. مطمئنا شرایط ناراحت کننده ای را تجربه میکنید، اما لازم است اولا برای تشخیص درست مشکل شما (وسواس یا هر چیز دیگر) و ثانیا، درمان و حل مشکل به یک متخصص مراجعه نمایید. چون هنوز نمیدانیم واقعا دچار وسواس هستید یا خیر یا میزان و شدت آن چقدر است نمیتوانیم نظر قطعی هم بدهیم. اما چند نکته را یادآور می شویم. اول این که اگر وسواس شما خفیف و سطحی باشد با اراده خود و اجرای دقیق راهکارهای ارائه شده و توکل بر خدا تاحد زیادی میتوانید بر این مشکل فائق شوید. اما اگر مشکل شما جدی باشد، حتما لازم است تحت نظر و اشراف یک متخصص روانشناس باشید تا ایشان به شما در حل این مشکل کمک کند. چون در آن صورت نخواهید توانست به تنهایی مشکل تان را حل کنید.
اما در مورد این که افکار وسواسی در مورد مسائل مذهبی یا اعتقادات به ذهن رفت و آمد میکند، باید بدانید اگر این افکار وسواسی (غیر قابل کنترل و مکرر) باشند طبیعتا از حوزه اختیار شما خارج هستند و شما در قبال آن مرتکب گناه نیستید. پس خیالتان از این جهت راحت باشد.
در مورد مراجعه به متخصص هم تلاش خود را بکنید که این کار انجام شود. همچنین میتوانید به صورت رایگان (صرفا با هزینه تلفن) از مشاوره همکاران ما در بخش تلفنی (۰۹۶۴۰۰) استفاده کنید.
موفق باشید

سلام نزدیک چن ماه یه اتفاقی توذهنمه ک هنوز نیافتاده مثه ازدست دادن یه نفر ک اون یه نفر خیلی بهم نزدیکه
یکی از اعضای خونوادمه همش حس میکنم ازدستش میدم
توروخدا بهم کمک کنین ک ازشر این فکر خلاص شم دارم دیوونه میشم هرروز بهش فک میکنم چیکارکنم
خواهش میکنم بهم کمک کنین

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی. به شهر سوال خوش آمدید.
هرچند حضور شما نزد یک متخصص میتواند با اخذ اطلاعات بیشتر از شما به زمینه های ایجاد این مشکل و شرایط تقویت کننده آن در زندگی فعلی شما دست یابد و مشکل شما را بهتر حل نماید. ضمن این که مشکل شما بسیار شبیه وسواس فکری است اما با بررسی کارشناسانه مشخص خواهد شد که اولا وسواس هست یا خیر و شدت و ضعف آن به چه میزان است. اما به هر حال نکات کلی را عرض میکنیم:
احتمال اینکه وسواس در پدر ، مادر و یا سایر اعضای خانواده باشد وجود دارد. خدمت شما عرض کنم این افکار ممکن است برای همه به وجود بیاید ولی چون منطق و من قوی و سیستم ایمنی روان شناختی قوی دارند زیاد تحت تأثیر قرار نگیرند و با یک لبخند و یا حتی بدون اینکه فرصت توجه کردن داشته باشند از از ذهن آن رد می شود ولی شما به دلیل عدم آگاهی نسبت به این افکار و سخت گیری ها و دقت های زیاد و اضطراب و استرس های مختلف به این افکار توجه و تمرکز پیدا کرده اید و باعث آزار و اذیت خودتان شده اید. بنابراین راهکارهای زیر برای شما بسیار مفید خواهد بود:
۱- بدانید این افکار برای همه افراد پیش می آید.
۲- شما هیچ تکلیفی نسبت به این افکار ندارید پس درگیر آن نشوید ، سعی در خنثی سازی ، سرکوب گری و استدلال آوردن و مهار کردن آن ها نداشته باشید.
۳- از آنجا که اضطراب و استرسورهای زندگی باعث فعال شدن این افکار می شود سعی کنید مهارت های کنترل اضطراب و استرس را مانند ورزش و ریلکسیشن را انجام دهید.
۴- با پذیرش این افکار و پرهیز از کلنجار رفتن و دور کردن این افکار سعی کنید این افکار به هدف خود که همان سرگرم کردن ، اثبات قوی بودن ، درگیر کردن وتحت تأثیر قرار دادن است ، نرسند.
۵- همانطور که می دانید این افکار هیچ تغییر در کار و عملکرد و به طور کلی بیرون شما ندارند و فقط در سطح ذهن شما باعث اذیت شما می شوند پس با پذیرش و و محل ندادن به آنها ، آنها را ضعیف و ضعیف تر کنید .
۶- به هیچ وجه از نظر شرعی گناهی متوجه شما نیست چون افکار غیر اختیاری که شما خود ناراحت آن هستید و اراده ای ندارید گناه نداشته و مستوجب عذاب نخواهد بود.
۷- با خود بگویید من کارهای خودم را انجام می دهم و بگذار آن (افکار ) هم برای خود مشغول باشد.
۸ - افکار تان را آزاد بگزارید ولی سعی کنید تحت تأثیر آن قرار نگیرید و با آغوش باز استقبال کنید و بدون نگران و اضطراب و با خنده ای مهارت گونه سعی کنید دست این افکار را بخوانید تا آنها به هدف خود نرسند.
موفق باشید.

با سلام و عرض خسته نباشید . من دختر ۲۰ ساله ای هستم که به دلیل گذشته ی سختی که داشتم هر از گاهی دچار افسردگی میشم و برای شاد شدن راه های زیادی رو آزمایش کردم شکر خدا نماز خواندن به من بسیار آرامش داده و همینطور شادم میکنه اما مسئله ای که وجود دارد اینه که من بسیار زیاد موسیقی گوش کردن رو دوست دارم . البته اینو بگم من این نکته رو قبول دارم که نباید آهنگی که حاوی جملات جنسی و حرام است را گوش کنم و جالب اینجاست خدا رو شکر اصلا از گوش کردن به این آهنگ ها فراری ام چون از قهر خدا می ترسم اما برای اینکه خیال خودمو راحت کنم رفتم سراغ آهنگ های ترکی استانبولی . چون از طرفی زبانش متفاوته و من معنی جملاتش رو نمی فهمم ، و بنابراین خیالم از بابت حرام یا حلال بودنش خنثی است . اما به دلیل وسواس یا شایدم حساسیت خودم از گوش دادن به آهنگ (چه فارسی چه ترکی استانبولی )توبه کردم اما مدام این سوال گوشه ی ذهنمه که آیا واقعا آهنگ ترکی استانبولی حرام بوده واصلا لزومی داشته که من توبه کنم ؟؟ البته با خدای خودم عهد کردم تا وقتی که مطمئن نشدم حرامه توبه مو نشکنم . حالا من چند سوال از شما دارم
۱. اگر آهنگهای ترکی استانبولی گوش کنم با توجه به اینکه معنیشو نمیفهمم و نمیدانم معنیش حرامه یا نه ، گناهه که گوش کنم ؟؟
۲ . اگر با گوش کردن به این آهنگ گریه ام بگیره یا مثلا در این رویا فرو برم که عروس شدم و در حال وارد شدن به تالار عروسی هستم ، خودارضایی محسوب میشه ؟؟
۳ . اگر رقص آور باشد اشکالی دارد که من در اتاقم برقصم؟؟
۴ . اگر شما پاسختان این است که گوش کردن این آهنگ ها حلال است ، اصلا اجازه دارم توبه ام را بشکنم و اصلا لزومی داشته که من توبه کنم و به خودم سخت بگیرم ؟؟؟
۵. آیا حکم حلال یا حرام بودن گوش دادن این آهنگ ها در خانه یا اتومبیل فرق دارد ؟؟؟؟
مرجع بنده آیت الله مکارم شیرازی هستند
ممنون میشم من را از این سردرگمی نجات دهید . خدا خیرتان دهد .

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
۱: گوش کردن هرنوع آهنگی که مطرب(انسان راازحالت عادی خارج کند)ویالهوی(مخصوص مجالس لهوولعب وشهوت رانی)باشدحرام است وفرقی بین مجازیاغیرمجاز بودن وسنتی یاغیر سنتی بودن و شاد و غمگین بودن و پخش از تلویزیون و رادیو یا غیرآن نیست.
۲: اگر عمدا خودتان را ارضا نکنید خودارضایی نیست. و مثالی که شما زدید اصلا ارتباطی به خودارضایی هم ندارد.
۳: رقصدن باآهنگ حرام است.
۴: فرقی بین گوش دادن این آهنگ ها در خانه و ... نیست.

عالی بود

سلام من ۱۸ سالمه چند وقته وسواس گرفتم و افکاری به ذهنم میاد که حواسمو پرت میکنه و اعصابمو خراب میکنه گاهی اوقات ممکنه چند سال پیش مرتکب
مگناهی شده باشم اما یه افکاری مدام این کار هارو به فکرم میاره و منو دچار ترس و اضطراب میکنه و احساس گناه میکنم و جدیدا هر کاری میکنم احساس
میکنم گناه کردم مرتب افکار چرت و پرت به فکرم میان در مورد همه چیز و دچار استرس میشم کاملا این فکرا وقتمو گرفته و عذابم میده همش در حال توبه و استغفار هستم دیگه خسته شدم باید چی کار کنم لطفا کمکم کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی،
توجه داشته باشید که وسواس یکی از اختلالات روانشناختی است که بسته به شدت و ضعف آن ، در افراد مختلف، نیازمند جلسات درمانی متعددی زیر نظر یک روانشناس باتجربه خواهد بود. پس بدانید مشکل شما با چند جمله توضیح شما تشخیص داده نخواهد شد و با چند جمله توصیه و حرف ما درمان نخواهد شد. اما این توصیه ها میتواند زمینه را برای درمان شما فراهم نماید و گام های اول در این راه به حساب بیاید. بنابراین به شما توصیه می شود ضمن این که به راهکارهای ارائه شده در ابتدای همین متن توجه و دقت میکنید، به دنبال یافتن یک متخصص و در نهایت مراجعه به ایشان باشید. انشاالله با پیگیری و جدیت خودتان، و کمک مشاور متخصص، بر این مشکل فائق خواهید آمد.
از خداوند بزرگ میخواهیم شما را در مسیر حل مشکلات یاری دهد.
موفق باشید.

سلام من ۱۹ سالمه و مدت طولانی بود که عبادات خود را انجام نمیدادم واحساس گناهی هم نداشتم و به انسان هایی علاقه پیدا کرده بودم در واقع خواننده هایی که حالا فهمیده ام تحت کنترل شیطان پرستان بوده اند و آهنگ های زیادی هم گوش دادم که چه بسا شیطانی بوده باشند و همینطور روزهایی داشتم که تمام آن را به خواندن داستان هایی میگذراندم که هیچ گونه آداب اخلاقی نداشت و یا به خیال پرداری های باطل میپرداختم که حکم آن را در اسلام میدانید تا اینکه یک روز در مقابل خدا جبهه گرفته و از شیطان دفاع کردم و آن زمان بود که فهمیدم در چه گمراهی محضی بوده ام و تا چه حد آن افکار و آن آهنگ ها در من تاثیر بدی داشته اندو بعد از آن با تحقیقاتی هدف زندگی خو را که تقرب به خداست دریافته ام و اعمال خود را انجام میدهم نماز اول وقت میخوانم و قرآن میخوانم سعی میکنم همواره به یاد خدا باشم حتی ناخودآگاه اخلاق تند و خوی بد من کاملا زایل گشته و من بسیار خوشحال بودم که بالاخره هدف زندگی خود را دریافته ام و زندگی ام هدف دار شده است و در این میان هنگام آموزش مسائل دینی با مسئله عجب و خودبینی آشنا شده ام و ترس و اضطراب بی نهایتی وجودم را فراگرفته بود که نکند در ورطه ای بدتر از شرایط قبلی خود بیفتم و هنوز در جهل باشم در حالی که تصور میکنم از ایمان آورندگانم و یکی از علل تشدید این مسئله در من این است که پیش از این انسانی کاملا خودشیفته بودم و خود را از دیگران بهتر میدانستم و به لحاظ موفق بودن در تحصیلات مدرسه دیگران را در مرتبه هوشی پایین تر از خودم تصور میکردم و این بخاطر تحسین های زیادی که از من صورت میگرفت تشدید میشد و در حال حاضر که از آن نوع خودبینی رهایی یافته ام هراس دارم که نکند فکر کنم از دیگران بهترم نکند دچار عجب باشم و خودم متوجه نشوم و حتی میترسم که اگر اعمالم بهتر شوند در آینده دچار این خودبینی شوم میترسم که جزو گمراهان باشم و این با فکر اینکه من در گذشته نه تنها از خدا پیروی نمیکردم بلکه با اینکه خودم نمیدانستم اما از پیروان شیطان بودم در من تشدید میشود و من برای اینکه دچار این خودبینی نباشم تحقیقاتی کردم که چه کاری برای دچار نشدن به آن انجام دهم و بیان شده بود که ناچیز بودن خود راببینم و مسائلی از این نوع و این حس در من ایجاد شد که نمیتوانم به مرتبه بالایی برسم و نوعی ناامیدی هم به این ترس اضافه شده و دیگر دارم دیوانه میشوم لطفا راهی بر من ارائه دهید تا از این افکار رها شوم و در جهل هم نباشم علاوه بر اینها چون خودم در گمراهی آشکاری بودم در مورد دیگران این تصور را دارم که ممکن آنها هم در همان گمراهی باشند و هدف خلقتشان را نیافته باشند و نگرانم که این افکار باعش شوند خودم را برتر از دیگران بدانم و به آن ضلالت دچار شوم..

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
از این که پس از فراز و فرودهای مختلف، توانسته اید ، مسیری از تاریکی به سوی نور مطلق جهان هستی و خدای بزرگ و مهربان پیدا کنید، بسیار خرسندیم و به شما تبریک میگوییم.
خواهر گرامی، هرچند انسانها هیچگاه در هیچ سطح و مقامی از قرب الهی و جایگاه بشری، از لغزش در امان نیستند و بنده و شما هم از لغزش در امان نیستیم، اما بدانید که ترس بیش از حد و نگرانی نسبت به این موضوع (و البته هر موضوع دیگر) میتواند خودش نوعی مانع در مسیر پیشرفت شما در مسیر حق و حقیقت باشد. علاوه بر اینکه درگیر شدن زیادی در این موضوعات شما را به سمت وسواس سوق میدهد.
اولا انرژی مثبت خدای متعال تا حد زیادی شما را در مسیر کمک خواهد کرد. و ثانیا، مطالعه قرآن (همین کاری که انجام میدهید) و البته تدبر در معانی آن و خواندن ترجمه قرآن، بسیار در این مسیر برای شما راهگشا خواهدبود. ممکن است در این مسیر، در برهه هایی از زمان دچار بهت و ابهام بشوید، اما هرچه اطلاعات و آگاهی خود را نسبت به خداوند متعال و معارف و تعالیم الهی بالاببرید از این ابهام دور می شوید و به یقین نزدیک خواهید شد.
البته اگر این افکار به صورت خودبخود و مکرر به سراغ شما می آیند و موجب آزار شما هستند و نمیتوانید آنها را دور کنید، توصیه می شود به یک متخصص روانشناس (با رویکرد دینی) مراجعه نمایید تا شما را در این راه کمک کند.
همکاران ما در بخش تلفنی نیز میتوانند تا حد زیادی شما را راهنمایی کنند (۰۹۶۴۰۰).
التماس دعا، موفق باشید.

سلام،از شما تمنا دارم ،در مورد مشکل بنده ،با هرکاری که وجود داره،کمکم کنید،،،من فردی ۳۰ساله هستم ،با عنوان شغلی و تحصیلی مناسب ،متاسفانه من ۴ساله که دچار بیماری اعتیاد شدم ،به لطف خواهند متعال ،از اوایل سال با تنها نهاد و راهکار ،درمان این بیماری خانمان سوز ،آشنا شدم ،از عواقب روحی و روانی اعتیاد سخن گفتن ،موضوع گزافه ای هستش،و در یک کلام ماه عسل این بلای خانمان سوز ،جهانی سراسر از ترس واضطراب است ،در حالی که مراحل پایانی درمانم رو پشت سر میذارم ،چند وقتی است ،دچار هجمه وحشتناک افکاری قرار گرفتم ،که باعث شده کنترل نگاه چشم هامو از دست بدم ،وبدون هیچ دلیلی به دیگران ،(وعذر میخوام ،اعضای خاصی از بدن اونها ،،،،،خیره بشم ),در حالی که به هیچ وجه فرد چشم چرانی نبوده ،و انحراف جنسی نداشتم ،واتفاقا این مورد ،جزو خط قرمز های بسار مهم اخلاقیم بوده و هست ،،،اما این افکار زندگیم رو تبدیل به جهنم کرده ،طوری که دیگه قادر نیستم از خانه خارج بشم ،و مهم تر اینکه ،در نهادی که درمان اعتیادم رو انجام میدم هم ،ابروم رفت ،وتمام هم گروهی های بنده متوجه نگاه های شرم اور بنده شدند،خدا گواهه من از چنین نگاههاای بیزارم ،اما این افکار به زور چشمم رو به سمت دیگران ترغیب میکنه ،،،باز هم تاکید میکنم ،خواهشا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست گرامی، تشخیص این که مشکل شما یک اختلال روانشناختی مانند وسواس فکری است یا یک اختلال جنسی و یا مشکل دیگری که ناشی از اعتیاد قبلی شماست، و به کار گیری روش درمانی مناسب، نیازمند بررسی توسط متخصص است. حتما به یک مشاور روانشناس مراجعه نمایید و در صورت صلاحدید ایشان نزد روانپزشک بروید.
آرزو میکنیم همواره هم جسم شما و هم روح و روان شما در کمال صحت و سلامتی باشند.
موفق باشید.

با سلام و تشکر از اینکه به همه سوالات پاسخ می‌دید. خدا خیرتون بده.
من وسواس دارم و هم فکری و هم احتمالا عملی
گاهی فکرای الکی و بی منطقی میزنه به سرم و منم خیلی اذیت میشم. انگار خودآزاری دارم
مثلاً یه کاری رو انقد تکرار می‌کنم که تیک عصبی میگیرم
یا مثلاً گاها انقد مردمک چشم‌نواز به بالا و پایین حرکت میدم که سردرد شدید میگیرم
یا بعضی وقتا با یه تصویر دلخراش سوهان روح خودم میشم مثلاً تصور دولا شدن و کندن ناخنم یا کشیده شدن تیغ روی صورتم یا چشمام و خلاصه هر تصویری که ازار دهنده باشه
یا مثلاً بعضی وقتا نفسمو حبس می‌کنم تا ریتم تنفسیم به هم بخوره
موقع درس خواندن و سر جلسه آزمون تشدید میشه
تا اول دبیرستان دانش آموز برتر کشوری بودم ولی بعد از اینکه این مشکل اومد سراغم افت شدیدی کردم
کتاب ایت الله مظاهری رو خوندم تاثیر نسبتا خوبی داشت. همچنین نظرات بالا
شبها خواب کمی دارم و روز و شبای خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم
امسال هم کنکور دارم
لطفاً مبسوطا راهنمایی فرمایید.

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، سلام.
ضمن تشکر از اظهار لطف شما به شهر سوال، لازم به ذکر است که مطالب و راهکارهای کلی در خصوص وسواس، همان است که در پست ها و صفحات مربوط به وسواس عرض شده. مطالب تفصیلی و جزئی تر طبیعتا مربوط به تشخیص و درمان می شود که امکان آن بصورت غیرمستقیم و کتبی وجود ندارد. در صورت احتمال وجود مشکل وسواس، برای اطمینان و تشخیص درست، لازم است که شما به یک متخصص روانشناس (با تجربه و تخصص در زمینه وسواس) مراجعه کنید تا با مصاحبه بالینی و گفتگوی کامل و در صورت نیاز انجام برخی تستها، مشاور متخصص به نتیجه درستی برسد. در صورت تشخیص این اختلال در هر فردی، برای حل این مشکل، نیاز به گذراندن جلسات درمانی متعدد خواهد بود که طبق صلاحدید مشاور انجام خواهد شد.
موفق باشید.
صفحات مربوط به موضوع وسواس:
http://www.soalcity.ir/node/2518
http://www.soalcity.ir/node/2225
http://www.soalcity.ir/node/1649
http://www.soalcity.ir/node/2303
http://www.soalcity.ir/node/2306
http://www.soalcity.ir/node/89
http://www.soalcity.ir/node/1701

سلام وقتتون به خیرباتشکرفراوان ازسایت بسیارخوبتون من یه نوجوونم که سال نودوهشت کنکوردارم ورویاهای بزرگی دارم امایه سری افکارهمش میان سراغم برام قابل کنترل نیستندوبه اوج جنون میکشوننم مشکلی که من دارم اینه که همش توی رویاوخیال پردازی ام ونمیتونم عمل کنم به کارهام مثلامیخوام درس بخونم فقط ممکنه هفت هشت ساعت بهش فکرکنم وفقط توی خیالم هست وبه خودم میام شب شده وهیچ درسی نخوندم واین فقط به درس خوندنم خنم نمیشه کل زندگیم روداغون کرده گاهی وقتاقبلاازتشنگی کورمیشدم وبه رفتن به آب خوردن فکرمیکردم ودرنهایت یاآب نمیخوردم یابعدازدقیقه های طولانی به آب فکرکردن میرفتم آب میخوردم من همش شعارمیدم وعمل نمکنم انسان کمال گرای بدون عمل وبدون پشتکاری هستم اصلاطعم تلاش کردن رونچشیدم هیچوقت کوششی نکردم وفقط رویاپردازی میکنم این آزارم میده میخوام انسان سخت کوشی باشم وبه رویاهام برسم میشه کمکم کنیدواقعادارم داغون میشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تصویر مشاور شهر سوال

کاربر محترم شهر سوال، سلام. خوش آمدید.
دوست عزیز، انشالله مشکل شما در حدی جدی نباشد که نیازمند مراجعه به مشاور پیدا کنید.
اگر مشکل عمده شما این است که تصمیم میگیرید و بدان عمل نمی کنید و یا به قول خودتان انسان کمال گرا هستید یا خیلی سطح بالا فکر میکنید و هدفگذاری میکنید اما در عمل هیچ تلاشی نمیکنید! یک راه حل نسبتا ساده به شما پیشنهاد می دهم.
از صحبتهای شما چنین بر می آمد که برای خودتان هدفهایی (کلی و اصلی) دارید. به هر حال اگر هم ندارید توصیه میشود ابتدا هدف کلی (یک یا چند هدف) را تعیین کنید. مثال: هدف کلی و اصلی شما در دو سال آینده قبولی در کنکور ۹۸ است. اکنون برای خودتان برنامه ریزی کنید. بعنی اهداف جزئی یا به عبارتی اهداف فرعی و کوچک تعیین کنید که با طی کردن آنها به هدف بزرگ برسید. مثال: من بایستی هر ماه فلان مقدار کتاب مطالعه کنم یا چیزی شبیه آن. نکته مهم اول: این که خرده اهداف خود را در راستای رسیدن به هدف اصلی قرار دهید. نکته دوم: خرده اهداف را به صورت پلکانی و تدریجی بچینید و توقع خود را در ابتدای کار بالا نبرید. مثال: اگر قرار است در بهترین حالت مثلا روزی ۸ ساعت مطالعه داشته باشید، در ماه اول، روزی یک ساعت یا دو ساعت مطالعه را برنامه ریزی کنید، نه بیشتر! این برای همه ما امری طبیعی است که نمیتوانیم یا خیلی دشوار است به صورت ناگهانی وارد یک فعالیت شدید بشویم، در حالیکه به تدریج میتوانیم به سادگی آن را انجام دهیم. نکته سوم: تنوع در برنامه ریزی داشته باشید. مثال: یک ماه اول روزی یک ساعت مطالعه باید داشته باشم، و یک ساعت ورزش پیاده روی، و دو ساعت تماشای تلویزیون (توجه داشته باشید این صرفا یک مثال است و البته برای شروع فعالیت است، در ادامه این اندازه ها میتواند تغییر یابد).
شما میتوانید این برنامه سبک را (طبق مثال یا هر طوری که خودتان مایلید) یک ماه انجام دهید، و پس از آن میزان و مقدار آن را تغییر دهید به مدت یک ماه. مثال : در ماه دوم روزی دو ساعت(یا یک و نیم ساعت) مطالعه انجام می دهم.
با برنامه ریزی درست، انعطاف پذیر و منطقی میتوانید به اهداف بلند خود برسید. ضمنا از شکست هم نترسید و ناامید نشوید.
موفق باشید.

سلام یه چند وقته افکار منفی ذهنم منو راحت نمیزارن همش هرچیزی رو ک میشنوم همون همش مدام تو دلم تکرار میشه نمیدونم چجوری افکارمو کنار بزارم مثلا من یه فردی ک اسمشو میشنوم همش توی دلم حرف های بد و ناخواسته ب اون میزنم خواهش میکنم کمکم کنید تا این وسواس رو کنار بزارم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
دوست عزیز، در صورتی که مسئله شما در خصوص وسواس، جدی و شدید باشد لازم است حتما به یک مشاور روانشناس (که تبهر در درمان وسواس داشته باشند) مراجعه حضوری داشته باشید، در غیر این صورت مطالب ابتدای صفحه در حد یک راهکار ساده میتواند برای شما مفید باشد.
موفق باشید.

سلام
فقط میخوام تشکر کنم
خیلی صحبت های شما ب درد من خورد
ان شا الله خدا بهترین ها رو برای شما قرار بده
ان شا الله همیشه سلامت باشید
ممنونم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
از حضور شما در شهر سوال، و ابراز محبت تان متشکریم.
موفق باشید.

با عرض سلام و ادب خدمت کاربران گرامی و خوانندگان محترم

اول دیه نقدی داشته باشم نسبت ب بعضی نظرات ، اونم اینکه کسی ک وسواس فکری و عملی داشته باشه ب سوره و آیه و دعا مشکلش حل بشو نیس چون ممکنه ب خودِ سوره هم شک کنه

بهترین درمان برای وسواس اینه این دوتارو انجام بدین حله انشاالله

۱- بی اعتنایی کنین بهش یعنی اصلن بهش توجه نکنین و کار درستی ک دارید انجام میدین رو با انگیزه تر انجامش بدین . میدونین کارتون درسته و القای کار وسواسی چرنده

۲- بی کار نباشید و مدام خودتونو با کار درست و کاری ک بهش علاقه دارید مشغول کنید

همین دو مورد خودش حل میکنه مسئلرو البته نمازاتونم سر وقت بخونید و ترجیحن تعقیبات بعدشو دنبال نکنید بهتره و اصلنم ب نمازتون شک نکنین و ب یاد داشته باشید عبادت اونیه ک خداوند از ما میخان ن اونی ک ما از خدا میخایم ک انجامش بدیم

انشاالله ک مفید واقع شده باشه خدا نگهدار شما...

سلام من دختری هستم ۲۴ ساله مدام درگیر این فکر ها هستم :
آن پسر خوشگل بود شاید از من خوشش میاد فلان کار و بکنم بیشتر خوشش بیاد جلب توجه کنم .
روی افرادی که حساس شده ام و فکر خای بد بسرم میرسند وقتی نگاهشان میکنم یا وقتی حرف میزنم یا حتی فکر میکنم دلم میریزد یا الت تناسلی ام حس خوبی بهش دست میده یا یجوری میشم.
ناخوداگاه یا تحت امدن فکر هایی به الت تناسلی مرد ها نگاه میکنم گاهی وقتا خوشم می اید و یجوری میشم گاهی وقتا ناخوداگاه است .
وقتی دستم را روی لبم میگذرام فکر میکنم نکنه همکارم اینجاست من عمدا این کارو کردم جلب توجه کنه و اگر این کار را باز بکنم اعصابم شدیدتر خراب میشود .
تو رو خدا کمکم کنید نامزدم خیلی ناراحته از دستم.به طور کلی هرکسی رو میبینم بهش فکر بد جنسی میکنم تحریک میشم و حس میکنم بعضی کارهار و واقعا دوست درم مثلا فلان حرکت رو عمدا بکن الکی این حرف را بزن جلب توجه کن فکرهای منفی میان و اکثرا میبنیم انجام دادم. رابطه ی قبلی هی ساغم میاد فکر میکنم دلتنگ شده ام و نامزدم را با او مقایسه میکنم و هی به این حس که او را بیشتر از نامزدم دوست دارم میرسمو.
وخیلی از قبیل این افکار کارها. و کل فکر ها و حس هامو مو به مو به نامزدم توضیح میدم چون وقتی نمیگم فکر بد خیانت سراغم میاد و وقتی هم میگم این فکر ساغم میاد که آخیش فقط خواستم خودمو اروم کنم وگرنه اون افکار و حس ها رو دوست دارم واقعا هم این حس که خیالم راحت بشه رو پیدا میکمم با این مضمون فکر.
تو رو خدا کمکم کنین چطوری خلاص بشم .خسته شدم . زندگیمون داره بهم میریزه

تصویر شهرسوال

با سلام و سپاس از همراهي شما با اين مرکز و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز!
قبل از بيان راهكارهاى عملى جهت كنترل افكار مزاحم توجهتان را به چند نكته جلب مى‏كنيم:
اولاً، كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكى دو نكته همه چيز درست مى‏شود ثانيا خطور اين گونه افكار مزاحم در ذهنتان كه بدون اختيار به شما هجوم مى‏آورند، گناه محسوب نمى‏شود. بنابراين نگران آن نباشيد و سعي کنيد افکار خودآيند و مزاحم را تحت کنترل خود قرار دهيد و اجازه ندهيد هر وقت و هر جا مزاحم شما شوند.
*** به اين منظور لازم است؛
- اراده خود را تقويت کنيد: تلاش براي تقويت اراده از گام هاي مهم در امر بهبود است، نگوييد اراده از ما سلب شده است، ممكن است اراده انسان ضعيف شود، ولي هيچ گاه از بين نمي رود، براي تقويت اراده راه هاي زيادي پيشنهاد شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
الف) تلقين به خود: از تلقين منفي و نمي توانم خودداري کنيد. اين کار ممکن است دشواريهايي داشته باشد اما شدني است، انچنانکه بسياري از افراد توانسته اند، و شما هم کافي است خود و توانايي هايتان را باور کنيد. براي اين کار لازم است ليستي از توانايي هايتان را تهيه کنيد. سپس خواهيد ديد که شما توانا هستيد و قادريد مديريت فکر و غريزه داشته باشيد.
ب) به پايان رساندن كارهاي نيمه تمام هم در تقويت اراده مؤثر است. سعي كنيد هيچ كار نيمه تمامي را از خود به جاي نگذاريد.
ج) تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون و پراكنده: تلاش كنيد از كارهاي متعدد و متنوع پرهيز نماييد، چون موجب پراكندگي و به هم ريختگي انسجام فكر مي شوند.
_ از بيکاري و تنهايي پرهيز کنيد: بيکاري و تنهايي دو عامل اساسي هستند. بنابراين لازم است با انجام کارهاي متنوع ورزشي، هنري، اجتماعي، مذهبي و...هم از ميزان تنهايي و بيکاري کاسته شود و هم ذهن و فکر را به سمت امور مفيد سوق داد. اگر به اندازه کافي کارهاي متنوع و برنامه ريزي در زندگي وجود داشته باشيد، مديريت فکر کار دشواري نخواهد بود.
_ تغيير شرايط در هنگام هجوم افکار آزار دهنده: زمانهايي که افکار جنسي به فرد هجوم مي اورد، لازم است شرائط را تغيير دهد و موقعيت را ترک کند يا تغيير دهد. و خود را با کار يا فکر ديگري مشغول کند.
_ توجه و مرافبت از مناسک و اعمال عبادي: توجه بيشتري به نماز جماعت و نماز اول وقت داشته باشد.
_ قيچي کردن محرک ها: حضور در محيطها و فضاهاي تحريک کننده و معاشرت با افرادي که چنين وضعيتي را تقويت مي کنند را از بين ببرد و افراد شايسته و محيطهاي سالم را جايگزين نمايد. به عبارت ديگر بهتر است دروازه ي ورودي ذهن که چشم و گوش هست را کنترل کنيم. اگر نگاه به يک فيلم، عکس، نامحرم و ... تأثير منفي مي گذارد، که ناخواسته تأثيرگذار است، دروازه ها را کنترل کنيم.
_ توکل به خدا و استمداد از او: در اين مسير و همه مراحل زندگي از خداوند بزرگ کمک گرفته شود. ارتباط معنوي خود را با خالق متعال گسترده کنيد و او را در کنار خود و در همه ي لحظات احساس کنيد.
_ افكار جنسي و مزاحم را كه به ذهنتان خطور مي كند بلافاصله با ذكر خدا و ياد آسيب هاي معنوي، جسمي، رواني، و اجتماعي اين افکار و در ادامه عمل زشت بعد از آن، از خود دور نماييد.
ضمن اينکه سعي کنيد نامزدتان را عاشقانه دوست داشته باشيد و از فکر در مورد روابط گذشته تان خودداري نماييد. وقتي ايشان را بر اساس معيارهايي صحيح انتخاب نموديد، فکر کردن مجدد به ديگر گزينه ها ايجاد شک و ترديد را به دنبال دارد. پس توصيه مي کنيم فکر خود را کنترل نماييد.
«با آرزوي موفقيت و رستگاري شما».

سلام خداقوت..میخواستم یه تشکر ازتون بکنم من مشکلاتی داشتم که اینجا با سوال دوستان جواب های خوب شما برطرف شد و تا حد زیادی آرامش روحیم رو بدست اوردم چون فکر میکردم فقط من هستم که این مشکلات رو دارم..خیلی مچکرم ازتون خدا خیرتون بده؛اجرتون با امام حسین

با سلام . و خسته نباشید . من یک دختر بیست و چهارساله هستم که از اواخر بیست و سه سالگی افکاری نامناسب و رکیک در باره ی دیگران و حتی خانواده ام در ذهنم خطور می کنه بطوری که احساس میکنم گاهی این افکارم بلند گفته میشه و طرفم میشنوه . به روم نمیارد شاین افکار کاملا ناخواسته هستم یا حتی گاهی فک میکنم در حین تایپ کردن پیامی اون افکار رو مینویسم و مجبورم اون پیامو پاک کنم . ممنون میشم راهنماییم کنید

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام
ناراحتي و نگراني شما را درك مي‌كنم و از اينکه با اين مسئله مواجه هستيد متاسفم، بدانيد كه شما تنها فردي نيستيد كه از اين گونه افكار مزاحم و تكراري رنج مي‏بريد. افکاري که به آنها اشاره کرديد افکار وسواسي هست و در واقع متعلق به شما نبوده و هيچ ارتباطي با شما ندارد. از آنجاي که اختلال وسواس پيچيده و فرايند درمان آن نيز نياز به مشاوره حضوري دارد، بنابراين در اولين فرصت با مراجعه به يکي از مراکز مشاوره، پيگير درمان وسواس به کمک مشاوره حضوري باشيد. توجه داشته باشيد که چون افکار وسواسي، بدون اراده و اختيار به ذهن ورود پيدا مي کنند، و همچنين اين افکار هيچ تاثيري در واقعيت ندارد، به عبارتي اولا با صرف فکر هيچ اتفاقي براي انسان يا ديگران نمي‌افتد و ثانيا اين افکار در اختيار و اراده شما نيست، در واقع چون از آمدن اين افکار به ذهن‌تان ناراحت و نگران مي‌شويد و مي‌خواهيد با آن مقابله کنيد، اين افکار بيشتر به ذهن‌تان بيشتر هجوم مي‌آورند. و همه مواردي که بيان کرديد مثل بلند گفته شدن، شنيدن فرد مقابل، تايپ کردن افکار به هيچ عنوان واقعيت ندارد. در ادامه راهکارهاي کلي در مورد وسواس ارائه مي‌شود:
۱. ريشه وسواس اضطراب مي باشد و از اختلالات اضطرابي به حساب مي آيند پس نياز است که در آرامش باشيد و از راهکارهاي مقابله با اضطراب استفاده نماييد.
- سعي کنيد براي کاهش اضطراب و استرس ورزش را مخصوصا در جمع شروع کنيد و شادابي و نشاط خود را بيشتر نماييد.
- دست به فعاليتهاي مورد علاقه تان بزنيد.
- سعي کنيد بيشتر در جمع باشيد، و روابط و فعاليت‌هاي اجتماعي را ارتقا دهيد.
- سعي کنيد نقاط مثبت و خوبي هاي خود را نوشته و مرور کنيد و به خود احترام بگذاريد.
۲. هنگام هجوم اين افکار، شما بايد نهيب ذهني «بس است» و يا stoping به افکار بزنيد و موقعيت فيزيکي خود را تغيير دهيد و يا توجه گرداني به موضوع ديگر کنيد مثلا از عدد چهار رقمي مانند ۳۴۵۲ سه تا سه تا (معکوس) بشماريد و تا عدد يک برسيد.
۳. از آنجا که ما قادر به کنترل همه افکار خود نيستيم پس نبايد در اين وضعيت از هجوم افکار وسواسي خيلي ناراحت باشيد و خود را به اين خاطر ملامت کنيد.
۴. به صورت ارادي به موضوعات و موارد مثبت فكر كنيد.
انشاالله موفق باشيد.
/۳۷۲۰۲۳/

با سلام.
افکار شیطانی بسیار بد ، در ذهنم هستند، ولی من به فضل الهی با انها میجنگم . میخواستم بدونم از لحاظ شرعی مشکل دارد؟

تصویر شهرسوال

با سلام
افکار انسان مادامي که ذهن انسان باقي مي مانند و به ورطه عمل کشيده نمي شوند براي انسان گناه نوشته نمي شود. البته بايد توجه داشت که اين افکار هستند که به مرور به رفتار انسان تبديل مي شود بنابراين انسان بايد مراقب افکار خود باشد و الا پس از مدتي مقابله با اين افکار بسيار سخت مي شود.
براي آشنايي با راههاي مقابله با اين افکار لينک زير را مشاهده فرماييد
https://www.pasokhgoo.ir/node/49183
موفق باشيد
/۳۷۲۰۲۷/

سلام
من تقریبا ۹ تا ۱۰ ماهی هست دچار وسواس فکری شدم ،واسه یه مدت میتونم مهارشون کنم و به زندگی عادی برگردم ،ولی باز برمیگردن،زمانی ک حالم خوبه همه چی از نظرم عالی و ارومه ،همه اطرافیانم ادمای خوبین،ولی زمانی ک حالم بد میشه فکرای زشتی به سرم میاد،راجب ادما مهم زندگیم مخصوصا،احساس میکنم همه به چشم جنسی بهم نگاه میکنن،و این منو داغون میکنخ،نمیخوام حتی راجب این قضیه با کسی حرف بزنم،شرمم میشه،بعضی وقتا از صبح ک بیدار میشم این افکار باهام هست و تا شب ادامه داره،ولی یهو همه میره کنار و حالم مثبت میشه،وقتی حالم بده قدرت انجام هیچ کاری رو ندارم و احساس گناه و بی ارزش بودن میکنم،تنها چیزی ک باعث میشه باهاش بجنگم همسرم و خانواده ام هست،تصمیم به بارداری دارم ولی میترسم تو دوره بارداری همه اینا بدتر بشه و رو بچه ام اثر بزاره،وقتی حالم بد میشه میفتم رو یه دور باطل از افکار منفی منو میبره و غرق میکنه،میشه بگین باید چیکار کنم که این دوره ها بره و برنگرده؟؟من خودم میدونم این افکار فقط تخیلات منه و نباید بهش توجه کنم ولی زمانی که شروع میشه دیگه دست من نیست انگار خودم نیستم چیز دیگه ای داره کنترلم میکنه،لطفا کمکم کنین

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام؛ سپاس از اينکه اين مرکز را براي مشاوره خود انتخاب کرده‌ايد، اميدواريم راهنمايي خوبي براي شما باشيم.
ناراحتي و نگراني شما را درك مي‌كنم و از اينکه با اين مسئله مواجه هستيد متاسفم، بدانيد كه شما تنها فردي نيستيد كه از اين گونه افكار مزاحم رنج مي‏بريد. همانطور که خودتان هم متوجه شده‌ايد، شما دچار افکار وسواسي هستيد و افکاري به ذهن‌تان ميايد، واقعي نيست و ارتباطي به اعتقاد، ايمان و اخلاق شما ندارد، لذا در مورد اين افکار احساس گناه نکنيد، به عبارتي چون افکار وسواسي، بدون اراده و اختيار به ذهن ورود پيدا مي کنند، از لحاظ اخلاقي و همچنين شرعي، مستحق سرزنش و عقوبت نيستند. در واقع چون شما از آمدن اين افکار به ذهن‌تان، ناراحت و نگران مي‌شويد و مي‌خواهيد با آن مقابله کنيد، اين افکار بيشتر به ذهن‌تان مي‌آيد. به طور کلي سعي نکنيد افکار خودتون رو کنترل کنيد، هر چقدر تلاش کنيد که افکار را مديريت کنيد، افکار مزاحم بيشتر به ذهن‌تان مي‌آيد. البته توجه داشته باشيد که اختلال وسواس پيچيده و فرايند درمان آن نيز نياز به مشاوره حضوري دارد، بنابراين در اولين فرصت با مراجعه به يکي از مراکز مشاوره، پيگير درمان وسواس به کمک مشاوره حضوري باشيد.
در ادامه راهکارهاي کلي در مورد وسواس ارائه مي‌شود:
۱. ريشه وسواس اضطراب مي باشد و از اختلالات اضطرابي به حساب مي آيند پس نياز است که در آرامش باشيد و از راهکارهاي مقابله با اضطراب استفاده نماييد.
- سعي کنيد براي کاهش اضطراب و استرس ورزش را مخصوصا در جمع شروع کنيد و شادابي و نشاط خود را بيشتر نماييد.
- دست به فعاليتهاي مورد علاقه تان بزنيد.
- سعي کنيد بيشتر در جمع باشيد، و روابط و فعاليت‌هاي اجتماعي را ارتقا دهيد.
- سعي کنيد نقاط مثبت و خوبي هاي خود را نوشته و مرور کنيد و به خود احترام بگذاريد.
۲. بدانيد که شما تنها کسي نيستيد که دچار اين افکار هستيد.
۳. از آنجا که ما قادر به کنترل همه افکار خود نيستيم پس نبايد در اين وضعيت از هجوم افکار مزاحم خيلي ناراحت باشيد و خود را به اين خاطر ملامت کنيد، لذا بابت اين افکار خود را سرزنش و ملامت نکنيد.
۴. شما هيچ وظيفه و تکليفي نسبت به اين گونه افکار نداريد. به عبارتي با اين افکار مقابله و مبارزه نکنيد.
۵. هنگام هجوم اين افکار، موقعيت فيزيکي خود را تغيير دهيد و يا توجه گرداني به موضوع ديگر کنيد مثلا از عدد چهار رقمي مانند ۳۴۵۲ سه تا سه تا (معکوس) بشماريد و تا عدد يک برسيد.
۶. به صورت ارادي به چيزهايي فكر كنيد كه مثبت است.
۷. كاغذ و قلم برداريد و همه افكار مزاحم را يادداشت كنيد چون نوشتن بار سنگين افكار را سبك مي كند و گاه شما با خواندن نوشته ها ممكن است به خنده يا شگفتي بيفتيد (مثلا با خود بگوييد كه به چه چيزهاي كم اهميتي فكر مي كرديد) و در عين حال وقتي فكرتان را مي نويسيد راحت تر مي توانيد آنرا بررسي كنيد و خطاها را شناسايي كنيد.
۷. خودتان را به فعاليت هاي ديگري مشغول كنيد تا موقتا موضوع از يادتان برود. مثلا به تلويزيون نگاه كنيد، به تفريح برويد، ورزش كنيد.
انشاالله موفق باشيد.

/۴۴۰۹۷۱/

نظرات