مشاوره و خانواده

شهر سوال ـ با دختري آشنا شدم و شماره‌ام را داده و مدتي با وي صحبت می‌کردم. اما بتازگي پدر و مادرش باخبر شدند البته من فقط امر به معروف و نهی از منکرش می‌کردم مثلا از تمام پسرها، دور نگه‌اش مي‌داشتم. حالا خیلی می‌ترسم لطف کنید کمکم کنید باید چیکار کنم از آبروی خانوادم می‌ترسم.

شهر سوال ـ افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند. شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان که شامل دروغ ها و عدم پایبندی و تعهد به عشق و علاقه و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از ایشان ایجاد شود.

شهر سوال ـ موضوعاتی که فرمودید یعنی اضطراب و احساس تنهایی دلایل و ریشه ها مختلفی می تواند داشته باشد که بهتر بود تاریخچه و بیوگرافی از زندگی گذشته خودتان را مطرح می فرمودید تا مشاوره بهتری می گرفتید. اما با توجه به اختصار سوال، دو موضوعی که مطرح کرده اید یعنی احساس تنهایی و اضطراب نشانه های افسردگی شما هستند که ممکن است یک نوع وسواس فکری نسبت به آینده برای شما ایجاد کرده باشند که راهکارهای زیر به صورت موقت پیشنهاد می شود:

شهر سوال ـ برای همکاری عملی در یک پروژه، با یکی از پسران هم کلاسی ام، ارتباط برقرار کردم. بعد از مدتی ایشان ابراز علاقه کردند در حالی که هیچ کدام از ما شرایط ازدواج را نداریم و از طرفی نیز با شناخت از طرف مقابل می دانم که ایشان بیشتر به دنبال رفع احساس تنهایی شان هستند و شاید من برایش مهم نباشم. با این وضعیت آیا ادامه این رابطه عاقلانه است؟