باز شدن هزار باب علم به روى حضرت علی عليه السلام
پرسش:
روایاتی وجود دارد که فرمودهاند پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در آخرین لحظات عمر خود سخنی را در گوش امیرالمؤمنین بیان فرمودند که هزاران باب علم برای حضرت باز شد. آیا این روایات معتبر هستند؟ و منظور این روایات چیست و این علوم چه ویژگی داشتند؟
پاسخ:
شیعه اعتقاد دارد علم امامان معصوم علیهمالسلام، علم خدادادی و غیبی بوده و از راه تحصیل و آموزش عادی، حاصل نمیشود؛ در روایات اسلامی، چند عامل بهعنوان منشأ علم امام معرفیشده است. کتاب علی علیهالسلام، الهامات الهی، استنباط از کتاب و سنت و نقل از پیامبر صلیالله علیه و آله، بهعنوان منابع علم امام علیهالسلام میباشند. در مورد نقل از رسول خدا صلیالله علیه و آله روایات فراوانی وجود دارد یک دسته از این احادیث، با عنوان «أَلْفَ بَاب» (هزار باب) از آن یاد میشود.
با توجه به سؤال مطرحشده، برای رسیدن به پاسخ کامل، جواب را در سه بخش تنظیم میکنیم:
بخش اول: بررسی اعتبار روایات.
بخش دوم: بررسی محتوای احادیث و مقصود از آنها.
بخش سوم: ویژگی علوم مطرح شده در این روایات.
الف. بررسی اعتبار روایت
روایاتی که در این موضوع وجود دارد معتبر است زیرا تعداد احادیث بهقدری فراوان است که برخی از عالمان شیعه مانند علامه محمدتقی مجلسی درباره آن ادعای تواتر (۱) نمودهاند. ایشان دراینباره مینویسد: «روی متواترا عن العامه و الخاصه أنه قال صلى الله علیه و آله و سلم علمنی ألف باب یفتح من کل باب ألف باب فی مجلس واحد...»؛ بهصورت متواتر، از اهل سنت و شیعه نقلشده که رسول خدا صلیالله علیه و آله در یک مجلس برای امیر مؤمنان علیهالسلام هزار باب از علم گشود که از هر باب، هزار باب گشوده میشود؛ (۲) ازنظر منبع نیز این روایات در معتبرترین مصادر حدیثی شیعه مانند کافی (۳) و بصائر الدرجات (۴) نقل شدهاند.
ب. بررسی مقصود و منظور از احادیث
همانگونه که در بخش اول، اشاره شد تعداد این احادیث بسیار زیاد است. در ادامه فقط به متن و ترجمه روایتی که از آن سؤال شده اشاره میشود. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ ادْعُوا لِی خَلِیلِی-فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَیْهِمَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَعْرَضَ عَنْهُمَا ثُمَّ قَالَ ادْعُوا لِی خَلِیلِی فَأُرْسِلَ إِلَى عَلِیٍّ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ أَکَبَّ عَلَیْهِ یُحَدِّثُهُ فَلَمَّا خَرَجَ لَقِیَاهُ فَقَالا لَهُ مَا حَدَّثَکَ خَلِیلُکَ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَلْفَ بَابٍ یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ؛ (۵) رسول خدا صلیالله علیه و آله در بیمارىِ که منجر به رحلت ایشان گردید، فرمودند: «دوستم را نزد من حاضر نمایید، دو نفر از همسران پیامبر صلیالله علیه و آله به دنبال پدران خود فرستادند، اما وقتی رسول خدا صلیالله علیه و آله به آنها نگاه کرد رو از آنها برگردانید و دوباره فرمودند: دوستم را نزد من حاضر نمایید، دنبال امیر مؤمنان علیهالسلام فرستادند، وقتی چشم پیامبر صلیالله علیه و آله به آن حضرت افتاد، به ایشان توجه نموده و با وی سخن گفت، پس از خروج علی علیهالسلام از محضر پیامبر صلیالله علیه و آله، آن دو نفر ایشان را ملاقات کرده و پرسیدند دوستت با تو چه گفت؟ امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند: «برای من هزار باب گشودند که از هر بابى هزار باب گشوده میشود».
با توجه به قواعد فهم حدیث مانند بهرهگیری از خانواده حدیث، درباره مقصود واقعی متکلم این روایات، سه احتمال به ذهن میرسد.
احتمال اول:
منظور از الف باب، قواعد کلی است که احکام جزئی و مسائل فرعی از آن استنباط میشود. علامه مجلسی این احتمال را مطرح نموده و مینویسد: «و الظاهر أن المراد أنه صلى الله علیه و آله و سلم علمه ألف نوع من أنواع استنباط العلوم، یستنبط من کل منها ألف مسأله أو ألف نوع...». (۶)
احتمال دوم:
منظور از الف باب، آموزش اسم اعظم است که از هر اسمی، هزار یا هزاران موضوع استنباط و استخراج و منشعب میشود. عبارت «اسْتُودِعْتُ أَلْفَ مِفْتَاحٍ یَفْتَحُ کُلُّ مِفْتَاحٍ أَلْفَ بَابٍ؛ (۷) هزار کلید را برایت ودیعه گذاشتم که هر کلید، هزار باب را میگشاید»؛ که در برخی روایات آمده را میتوان مؤید این احتمال برشمرد. برخی از محققان این احتمال را مطرح نمودهاند. (۸)
احتمال سوم:
سرشاخه هر یک از علوم در اختیار امام قرارگرفته است نه فروعات و جزییات آن، بنابراین، هر یک از این موضوعات کلی، دارای فروعات گسترهای است که هر یک از آنها نیز جزییاتی دیگر دارند. روایاتی که در آن عبارت، «عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أُصُولُ الْعِلْم»؛ (۹) آمده است را میتوان بهعنوان مؤید این احتمال آورد.
ج. ویژگیهای این علوم
بخش سوم سؤال مطرحشده، درباره ویژگیهای این علوم است. بامطالعه این احادیث برخی از مهمترین ویژگیهای این علوم بیان میکنیم.
۱. اینگونه علمآموزی، امری طبیعی و عادی نیست زیرا بهطور طبیعی امکان انتقال این مقدار از معارف در مدتی کوتاه، امکانپذیر نیست.
۲. اینگونه علمآموزی، ویژه امیر مؤمنان علیهالسلام بوده و برای کسی دیگری مقدور نیست.
۳. چنانکه در روایات این باب اشارهشده، حضرت امیر علیهالسلام اجازه بازگو کردن و اطلاع دادن آن به دیگران را ندارد. (۱۰)
۴. اینکه کسی بخواهد ظرفیت دریافت الف باب (هزار موضوع علمی) در یک جلسه را داشته باشد، به عنایت و قابلیتی الهی نیاز دارد.
۵. محتوای این علوم که در یک مجلس منتقلشده نیز مانند روش انتقال آنها، خارج از تصور بشر بوده لذا علوم وحیانی و الهی است. (۱۱)
نتیجه:
در مورد اعتبار روایات «الف باب»، باید گفت این احادیث از معتبرترین روایات شیعه است زیرا هم از جهت، تعداد روایات، هم سند و هم منبع، معتبر هستند. درباره منظور از روایات، نیز احتمالات گوناگونی مطرحشده که اشاره به قواعد کلی بودن، اسم اعظم بودن و سرشاخه علوم بودن، ازجمله این احتمالات است. درباره ویژگیهای این علوم هم میتوان به خاص امیر مؤمنان علیهالسلام بودن، غیرعادی بودن و اینکه فهم آنها، خارج از تصوّر بشر است، اشاره نمود.
پینوشتها:
۱. متواتر به حدیثی میگویند که تعداد ناقلان آن بهقدری است که فینفسه و بدون نیاز به قرینه دیگری، برای انسان یقین میآورد و بدیهی است که قطع و یقین، حجیت آن ذاتی است.
۲. مجلسى، محمدتقی بن مقصود على، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح، موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ ق، ج ۱، ص ۳۱۲.
۳. بهعنوان نمونه رجوع کنید کتاب کافی: «بَابٌ فِیهِ ذِکْرُ الصَّحِیفَهِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَهِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَهَ علیها سلام» و «بَابُ الْإِشَارَهِ وَ النَّصِّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین علیه السلام».
۴. بصائر الدرجات، «باب فیه ذکر الحدیث الذی علم رسول الله علیا» و «باب فی ذکر الأبواب التی علم رسول الله صلی الله علیه و آله أمیر المؤمنین علیه السلام».
۵. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح، غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۲۹۶.
۶. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق/مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج ۳، ص ۲۸۷.
۷. مفید، محمد بن محمد، امالی، محقق/مصحح، استاد ولى، حسین و غفارى علیاکبر، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ص ۶.
۸. قال بعض المحققین: استحفاظهم الاسم الأکبر الذی هو الکتاب الجامع للعلوم الغیر المنفک عن الأنبیاء... ؛ مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق/مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج ۳، ص ۲۷۲.
۹. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلیالله علیهم، محقق/مصحح، کوچهباغی، محسن بن عباسعلى، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ق، ص ۳۶۳.
۱۰. «فَإِنَّهُ قَالَ لَا یَرَى عَوْرَتِی أَحَدٌ غَیْرُک...»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلیالله علیهم، محقق/مصحح، کوچه باغى، محسن بن عباسعلى، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ق، ۳۰۸.
۱۱. برای مطالعه بیشتر درباره این موضوع میتوانید به مقالهای با عنوان پژوهشی در روایات «الف باب»، اثر محمدتقی شاکر، چاپشده در مجله علوم حدیث، سال هفدهم، شماره چهارم، مراجعه نمایید.
نظرات