شخصیت عایشه چگونه بود؟

عایشه

در نزد اهل سنت، عایشه شخصیتی بسیار ارجمند است. به دلیل آنکه همسر پیامبر(ص) بوده است. اما شیعه  صرف همسری پیامبر را ملاک قضاوت درباره شخصی قرار نمی دهد. چون همسر لوط و نوح، اگر چه همسر پیامبر بودند، اما از اصحاب شقاوت شدند و از آن سو، همسر فرعون که ادعای "ربکم الاعلی" داشت، جایگاهی بسیار عالی نزد خدا یافت:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ؛[تحریم/۱۰] خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت كردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند!»

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛[تحریم/۱۱] و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه ‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»

بنابراین برای بررسی شخصیت جناب عایشه، باید فارغ از همسری پیامبر(ص) اعمال خود او را مد نظر قرار دهیم. هر چند، به احترام پیامبر (ص) در این بررسی ها، نهایت احترام و ادب را رعایت می کنیم.

درباره ایشان نیز روشن است که مواردی منفی در زندگیشان وجود داشته، که قابل اغماض نیستند. و چند نمونه را در این جا مطرح می کنیم:

۱- آزار و اذیت پیامبر(ص):

سوره تحریم بیانگر آزار و اذیتی است که دو تن از همسران پیامبر (ص) نسبت به ایشان روا داشته اند. که طبق نظر منابع تاریخی، این دو تن، جناب عایشه و حفصه بوده اند. قرآن درباره ایشان این گونه می فرماید:
«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبىِ‏ُّ إِلىَ‏ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَن بَعْضٍ  فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا  قَالَ نَبَّأَنىِ‏َ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ * إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا  وَ إِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرْیلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ  وَ الْمَلَئكَةُ بَعْدَ ذَالِكَ ظَهِیرٌ * عَسىَ‏ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیرْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَئبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَئحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَ أَبْكاَرًا؛[تحریم/۵-۳] (به خاطر بیاورید) هنگامى را كه پیامبر یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود هنگامى كه پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از این راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!» * اگر شما (همسران پیامبر) از كار خود توبه كنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (كارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند. * امید است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت‏كننده، زنانى غیر باكره و باكره!»
قطعا تامل در این آیات نکات بسیاری را برای جویندگان حقیقت روشن خواهد کرد!

۲- غائله جنگ جمل، یکی از نقاط منفی پررنگ زندگی جناب عایشه می باشد. در این غائله، دستور قرآن، مورد بی اعتنایی قرار گرفت:
«وَقَرْنَ فِى بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُوْلَى؛[احزاب/۲۳] و در خانه‏ هاى خود قرار گیرید و همچون دوران جاهلیّتِ نخستین، با خودآرایى ظاهر نشوید (و زینت‏هاى خود را آشكار نكنید)».
این نقطه منفی چنان بوده که نه تنها علمای بزرگ اهل سنت نتوانسته اند، توجیهی برای آن بیان کنند، بلکه خود عایشه نیز، به خطا بودن این عملش اعتراف کرده است:
چون هنگام مرگ عایشه فرا رسید بدو گفتند: تو را در كنار پیغمبر دفن كنیم؟ گفت: نه، من پس از او كارهایى كرده‏ ام كه نمى‏ بایستى بكنم، مرا با همان برادرانم - یعنى مردم دیگر - دفن كنید و از این رو او را در بقیع دفن كردند.[۱]

بعد از رحلت پیامبر(ص)  تا زمان عثمان در نوشته های تاریخی اثری چندانی از عایشه نمی بینیم. تا روزگار عثمان؛ که انحرافات بزرگی در جامعه توسط خلیفه ایجاد شد. در این جا عایشه حضور جدی می یابد. گرچه قبل از این هم به عنوان همسر پیغمبر شخصیت ذی نفوذی بود. او که از این همه ظلم و ستم عثمان به تنگ آمده بود بنای ناسازگاری با او گذاشت. عثمان را "پیر کفتاری خرفت" نامید. یکی از پیراهن های پیامبر را بر بالای در خانه اش آویخته بود و خودش هم جلوی در ایستاده بود و به هر کس که رد می شد می گفت:"این پیراهن رسول خداست. هنوز نپوسیده که عثمان سنتش را پوسانید و به دور انداخت.[۲]
و بدین ترتیب شورشیان را تهییج می کرد و به قتل خلیفه دعوت می نمود. بعد از قتل عثمان و خلیفه شدن علی(ع)، عایشه بسیار ناراحت شد. چرا که به هیچ وجه نمی خواست علی(ع) خلیفه شود. و از همان ابتدا بنای را بر ناسازگاری گذاشت. او که تا دیروز عثمان را پیر کفتار می نامید و بر قتلش رضا داشت به یکباره تغییر موضع داد و عثمان را مظلوم و قتیل فی سبیل الله خواند!

عایشه آنقدر از خلافت علی ناراحت بود که گفت:«مقتول قطعه قطعه شده ی دیروز را در غوغای خود فرو برده اند و به جایش کم سن و سالی (علی) را گذاشته اند.»[۳]
وی همچنین گفت:«به خدا قسم اگر قرار بود این امر (خلافت) برای پسر ابیطالب به انجام رسد آرزو داشتم آن (آسمان) بر روی این (زمین) فرود آید»[۴]
به هر حال او از مدینه خارج شد و به مکه رفت. در آنجا با همکاری طلحه و زبیر سپاهی تشکیل داد و به بصره حمله کرده و عمال حکومتی را کشته و بیت المال را تصرف کردند! و شعار خونخواهی عثمان سر دادند!! که در نهایت به جنگی منجر شده  و عده زیادی در این فتنه کشته شدند.

شناعت این اعمال زمانی روشن می شود که خود ایشان، متوجه فضیلت حضرت علی (ع) بودند:
«عن هشام بن عروة، عن ابیه، عن عائشة قالت: قال رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم: ذكر على عبادة؛[۵] هشام بن عروه از پدرش، از عایشه روایت مى ‏كند كه گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: یاد كردن على عبادت است».
«عن عطاء قال: سألت عائشة عن على علیه السلام، فقالت: ذاك خیر البشر لا یشك فیه الا كافر؛[۶] عطا گفت از عایشه در مورد على علیه السلام سؤال كردم، عایشه گفت: او بهترین انسان است، و در این مطلب شك و تردید نمى ‏كند مگر كافر».

۳- مساله ممانعت از عمل به وصیت امام حسن (ع) مبنی بر دفن ایشان در کنار رسول خدا (ص) نیز یکی از نقاط منفی بزرگ ایشان است. ایشان در این قضیه دوباره دستور پرده نشینی را رها کرده و سوار بر مرکب، غائله ای به راه انداختند که در پی آن، به بدن مطهر امام حسن (ع) بی احترامی شد. در حالی که اهل مدینه، از این عمل ناخرسند گشته و سخنان تند و تیزی نسبت به عایشه بیان کردند که شعر زیر تنها گوشه ای از آن هاست:
 

تجملت تفرست تبغلت و ان عشت تفیلت‏  ***  لک التسع من الثمن ففی الکل تطمعت‏


بر شتر سوار شدی (اشاره به غائله جمل)  و بر اسب بر نشستی و بر استر جای ساختی (اشاره به هتک حرمت به بدن مطهر امام حسن ع ) و اگر زنده بمانی بر فیل سوار گردی (کنایه از تخریب کعبه) و تو را از میراث پیامبر (ص)  یک نهم از یک هشتم است. (یعنی پیامبر (ص) در زمان رحلت ۹ همسر داشتند، که اگر بنا باشد زنان از خانه ایشان ارث ببرند، یک هشتم کل خانه باید بین این ۹ نفر تقسیم شود) و تو در تمام متروک پیغمبر طمع می‏کنی!! (البته اگر مساحت خانه پیامبر (ص) را حساب کنیم شاید بهره جناب عایشه با دفن پدرش در خانه پیامبر (ص) نیز بیش از بهره اش بوده باشد)[۷]

موارد بسیار دیگری نیز میتوان مطرح کرد، که ظاهرا خود ایشان نیز متوجه بعضی از اشتباهات می شوند و به آن اعتراف می کنند به عنوان نمونه درباره جنگ جمل می گویند:
هنگام احتضار، سخت ناراحت و پریشان بود به او گفتند: تو فرزند ابوبكر صدیق و مادر همه مومنان هستی، چرا این قدر ناراحتی؟ در جواب گفت:«جنگ جمل همانند استخوانی در گلویم گیر كرده است. ای كاش در آن روز مرده بودم یا در شمار فراموش شدگان قرار می‏داشتم. [و كسی به سراغ من نمی‏آمد].»[۸]
از این رو هنگام وفات در جواب از این سئوال كه آیا دوست داری كنار رسول خدا (ص) دفن شوی؟ گفت: «نه من بعد از پیامبر خدا حوادثی را پیش آوردم. مرا در بقیع كنار همسران پیامبر دفن كنید.»[۹]

به هر حال امروز، جناب عایشه از دنیا رفته و خدای متعال درباره او قضاوت خواهد کرد، آنچه مهم است اینکه ما نیک بنگریم که چه کسی را منبع علم دینی خود قرار می دهیم. آیا باید حضرت زهرا (س) با آن کارنامه درخشان را الگو و مرجع دینی قرار دهیم، یا اینکه چشم بر شخصت عظیم ایشان ببندیم و جناب عایشه را مرجع دینی خود قرار دهیم؟ تا جایی که شاید یک سوم احادیث اهل سنت، از ایشان نقل شده است!!

[۱]. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى‏، ج۸ ص۷۴.
[۲]. روزگار عثمان. عبدالفتاح عبدالمقصود صفحه ۱۱۶.
[۳]. تاریخ طبری، جلد۲، صفحه ۴۰۸.
[۴]. همان صفحه ۹۶.
[۵]. ابن مغازلى در حدیث ۲۴۳ از مناقب، ص ۲۰۶، ط۱.
[۶]. ابن عساكر در شرح حال امام على علیه السلام از تاریخ دمشق، ج۲، ص ۴۴۸، حدیث ۹۷۲، شرح محمودى.
[۷]. تاریخ‏ گزیده، مستوفی، ص ۱۹.
[۸]. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى(م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى‏، ج۸ ص۷۴.
[۹]. عقد الفرید،ج۴،ص۳۰۵.

دیدگاه‌ها

باسلام مطالبی بسیارارزنده ودقیق اوردید اجرکم عندالله

نظرات