اینکه در قرآن آمده: خدا هرکسی را بخواهد هدایت می کند، به چه معناست؟

سلام. درقرآن آمده که خدا هرکه رابخواهد هدايت مي کند. اين يعني چه؟ پس مردم بايد بگويند: خوب خدا اگر مي خواست مرا هدايت مي کرد! پس من چرا تلاش کنم؟

سلام بر شما

در مساله گمراهی، با سه موضوع مواجه هستیم. انسان، شیطان و خدا. این سه دستگی عوامل در مسائل دیگری نیز در قرآن وجود دارد.
مثلا در مساله اینکه چه کسی جان انسان ها را می گیرد، یک جا سخن از ملک الموت، عزرائیل است (آیه ۱۱ سوره سجده) یک جا سخنان از فرشتگان زیر دست عزرائیل است (آیه ۶۱ سوره انعام) و یک جا سخن از خود خداست. (آیه ۷۰ سوره نحل) پس این بیان سه گانه، خود حاوی نکته مهمی است که باید در آن تدبر کرد و آن را به نحو صحیح دریافت.

الف) یک نکته مهم در این بیانات سه گانه، توجه دادن به توحید است. کما اینکه ما به توحید افعالی معتقدیم و باید توجه داشته باشیم که در نظام هستی بدون خواست خدای متعال هیچ فعلی انجام نمی شود. عدم توجه به این نکته ممکن است انحراف هایی به وجود آورد. مثلا در محل بحث ما عدم توجه به این نکته ممکن است عده ای را دچار توهم نماید که موجوداتی در هستی، از سیطره قدرت خدای متعال خارج شده است. در حالی که شیطان و گناهکاران مقهور سلطنت خدای متعال هستند.

وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ (۵۹ انفال)
آنها كه راه كفر پيش گرفتند، گمان نكنند (با اين اعمال،) پيش برده ‏اند (و از قلمرو كيفر ما، بيرون رفته‏ اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند كرد!

ب) نکته دیگر تفاوت جایگاه هر کدام از عوامل است که زاویه نگاه خاصی، عامل بودن آن را معنا می کند. یعنی عامل بودن انسان، به این است که خود مسیر گمراهی را انتخاب می کند. و عامل بودن شیطان به صرف دعوت به گناه است.

وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏ فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ   ابراهیم/۲۲)
(شیطان می گوید) من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد.

(البته شیطان می تواند بعد از ایجاد کردن سلطنت از سوی گناهکار، بر او مسلط شود.)
و عامل بودن خدای متعال به این است که انسان را به گونه ای خلق کرده است که می تواند بیراهه برود. و حتی در مقابل خدا، ستیزه جویی کند:

أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ (۷۷ یس)
آيا انسان نمى‏ داند كه ما او را از نطفه‏ اى بى ‏ارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست.

و به همین دلیل گمراه کردن و اضلال خدای متعال تنها در حق کسانی معنا دارد، که خودشان گمراهی را انتخاب کرده اند. که توجه به کلماتی نظیر فاسق، ظالم و... نشان می دهد خود شخص، خود را به گمراهی کشانده است:

وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ (۲۶بقره) ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏ سازد.
 وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ (۲۷ ابراهیم) و ستمگران را گمراه مى‏ سازد.

دیدگاه‌ها

به نظر من تکبر وعدم تکریم ابلیس نسبت به حضرت آدم وقضیه خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه هیچکدوم تصادفی نیست بلکه کاملا از قبل طراحی شده وبراساس مشیت الهی بوده منظورم این است اگه این اتفاقات بوجود نمی آمد خلق انسان وسایر کائنات چه معنی داشت؟؟؟؟؟؟؟ لطفا در این خصوص توضیح بدهید.دوما،:جوری وانمود شده به مردم که شیطان رقیب خداست ودر مقابل خدا قرار دارد درصورتی که شیطان مخلوق خداست وخداوند عمداٌ اون راتا روز قیامت زنده نگهداشته برای امتحان انسانها پس وجود شیطان ازروی برنامه است نه تصادف و....

تصویر شهرسوال

با سلام.
همه انچه که گفتيد کاملا درست است با اين تفاوت که مشيت الهي بر اين است که شيطان با اراده خود تکبر کند و مسير حق را از باطل مشتبه سازد و انسان نيز با اختيار خود از ان ميوه ممنوعه بخورد و در نتيجه مورد آزمايش قرار گيرد.

نظرات