به چه علت برخی از آیات یا جریانات در قرآن کریم بارها تکرار شده اند؟

قرآن

قرآن کتاب تربيت است و تربيت بر ذکر و يادآوري و تکرار است.
اما در قرآن تکرار به معنايي که در ذهن ما است، وجود ندارد زيرا در هر موردي که مثلا داستان موسي بيان شده، گوشه اي از آن براي بيان پيامي خاص بيان شده و در جاهاي ديگر از زاويه هاي ديگر براي رساندن پيام هاي ديگر؛ و چون تکرار معهود و متعارف، در قرآن نيست و هر موردي پيام و نکته خاص خود را دارد و در هر بار با تامل خواندن هم ، تلاوت کننده به نکته هاي جديدي دست مي يابد، به همين جهت تلاوت کننده از تلاوت هاي پي در پي خسته نمي شود بلکه قرآن هميشه براي او جديد و داراي پيام هاي جديد است.
اگر در داستان حضرت موسي در مواضع مختلف دقت کنيد، مي بينيد در هر موردي يک زاويه روشن و بيان شده و از آن درس هايي ارائه شده که در موارد ديگر، آن زاويه مدنظر نبوده و زاويه ديگري مورد نظر واقع شده است.
اگر با تامل به اين نکته به قرآن مراجعه کنيد ، تکرار نمي يابيد و اگر تکرار يافتيد، با ما هم در ميان بگذاريد.
البته جمله هاي تکراري در قرآن هست ، ولي همين جمله ها، مفهوم ها و مفاد مختلف دارند . در مواردي هم تاکيد است که تکرار را لازم مي سازد.
بعضى از مفسران بر اين اعتقادند كه يك آيه در هر بار تكرار ، معناى ويژه اى را القا مى كند .(۱)

برخي از حكمت هاي تكرار در قرآن:
۱.آياتى كه تكرار شده اند ، هر كدام اهداف خاصى را تعقيب مى كنند . اين گونه نيست كه آيات تكرارى ، همه يك مسأله را مورد بررسى قرار دهند ; بلكه آيات قرآن كريم به مناسبت هاى مختلف مكرر شده است .
۲ . تكرار در ارائه انديشه ها و آراى مشخص به مردم ، به استقرار و تثبيت آن ها در ذهن ها مى انجامد .
۳ . «تكرار» ، يادگيرى را ـ اعم از اين كه آموخته انسان يك عادت نيك باشد يا زشت ـ آسان تر مى كند . گاهى متكلم ناچار مى شود كه عين لفظ يا جمله را به خاطر اهميت يادگيرى تكرار كند .
۴ . در تكرار يك جمله در طول سخن ، نوعى تأثير خطابى وجود دارد كه عرب ها بيش تر با آن آشنا هستند و اين كار ، در جريان ايراد خطبه و سرودن شعر در ميان عرب ها مرسوم بوده است و اين مسأله در آيات قرآن ، به فصاحت و بلاغت قرآن كريم ـ كه در محل خود ثابت شده ـ بازگشت مى كند .
۵ . ارائه برخى حوادث يا انديشه ها به شكل هاى گوناگون و عبارت هاى مختلف ، باعث جلب توجه و تنوع مى شود و از خسته شدن شنونده و يكنواختى كلام جلوگيرى مى كند .
۶ . قرآن كريم ، مسايل مورد ابتلاى مردم و جريان هاى عبرت انگيز را زياد تكرار كرده ; به طور مثال : داستان حضرت موسى(عليه السلام) و قومش را در آيات زيادى يادآور شده است . خداوند مى فرمايد: «و لقد صرّفنا فى هذا القرءَان ليذّكّروا و ما يزيدُهُم إلاّ نُفُورا ; به راستى ، ما در اين قرآن حقايق را گوناگون بيان كرديم تا پند گيرند ; ولى ، آنان جز نفرت نمى افزايد .»
۷ . با توجه به اين كه در بعضى موارد ، بين آيات و سوره ها فاصله وجود دارد ، تكرار ، نقش مهمى در ايجاد ارتباط با طرح مسايل به وسيله قرآن داشته و براى ناقص نماندن مفهوم بحث ، تكرار لازم و ضرورى مى شود.(۲)
/۱۲۳/

پي نوشت ها:
۱ . تفسير نمونه،آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج ۲۵ ، ص ۴۳۱
۲ . قرآن و تبليغ ، محسن قرائتى ، ص ۱۹۲ و ۱۹۴ ، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن.

دیدگاه‌ها

سلام برام یک سوال پیش آمده در قرآن کریم آمده زنان زناکاربامردان زناکارازدواج میکنن و زنان مومن با مردا ن مومن ولی متاسفانه الان در قرن ۲۱ مخالف این آیه را میبینیم یا موارد دیگر ...
جرا درقرن ۲۱ برخی موارد ضد هم هست ؟؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود چنان که گفته بر اساس آیه ۳ سوره نور (الزانی لا ینکح الا زانیة او مشرکة و الزانیة لا ینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المؤمنین) چنین ازدواجی برای مومن جایز نیست لذا بعید است که افراد مومن و با غیرت با علم و آگاهی با افراد زنا پیشه ازدواج نمایید چون غیز از آیه یاد شده در آیه دیگر آمده در مورد پاکدامنان و ناپاک دامنان می فرماید: مردان پاکدامن با زنان پاکدامن ازدواج می کنند و زنان پاکدامن با مردان پاکدامن . زن و مرد مؤمن و پاکدامن با مرد و زن فاحشه و ناپاکدامن ازدواج نمی کند .بر آنان چنین ازدواجی حرام است:
الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات ((۲۶ سوره نور))
این آیه به مضمون همان آیه ۳ همین سوره است
از این رو کراجع بزرگوار تقلید بر نادرست بودن چنین پیوندی تصریح نموده اند از جمله به فتوای آیت الله سیستانی(۱) وآیت الله صافی گلپایگانی(۲) اگر زن مشهور به زنا باشد، احتیاط واجب(در احتیاط واجب مقلد می تواند به مجتهد دیگر عدول کند) آن است که قبل از توبه با او ازدواج نکنند. به نظر آیت الله مکارم اگر زن واقعا مشهور به زنا باشد، ازدواج با او اشکال دارد.(۳ )
مشهور به زنا یعنی این که همه او را به زناکاری و فاحشگی بشناسند.

پی نوشت ها :
۱ .آیت الله سیستانی ،توضیح المسایل ، مسئله ۲۳۵۹.
۲.آیت الله صافی ، جامع الاحکام ، ج۲، س ۱۳۹۰ .
۳. آیت لله مکارم ، استفتاات جدید ، ج ۲ ، س ۱۰۱۴ .

نظرات