آیا خدا به عبادات ما احتیاج دارد؟

عبادات

صفت حکمت ایجاب می کند که هیچ عملی لغو و بیهوده انجام نشود و حتما همراه آن غرض و فایده ای موجود باشد. این قاعده درباره خدای متعال نیز صادق است بنابراین افعال الهی لغو نبوده و همراه غرض و فایده است و خدای متعال کسانی که افعال او را عبث بدانند، توبیخ می کند:
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً[مومنون/۱۱۵] آیا گمان كردید شما را بیهوده آفریده ‏ایم؟»
«وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ[انبیاء/۱۶] ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روى بازى نیافریدیم!»

اما باید دقت نمود که خدا را به مخلوقات قیاس نکرد. چرا که مخلوقات و موجوداتی مانند انسان، به دلیل نقص هایی که در وجود خود دارند، اگر بخواهند کاری را حکیمانه انجام دهند، آن را به گونه ای سامان می دهند که نیازی از خودشان را مرتفع کرده و نقصی را جبران کنند. در حالی که خدای متعال هیچ گونه نقص و نیازی نداشته تا افعال او برای رفع نیازی از ذاتش باشد. بنابراین اغراض و اهداف الهی از اعمالش ، به بیرون از ذات او باز می گردد و برای رفع نقص و ضعف دیگران و بخشش به آنهاست.

همانگونه که در اصل خلقت انسان، این انسان بوده که از موجودی پست و بی مقدار، به شرافت رسیده و دارای کرامت شده است:
«هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَكُنْ شَیْئاً مَذْكُوراً[انسان/۱] آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چیز قابل ذكرى نبود؟!»
«إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ[حج/۵] ما شما را از خاك آفریدیم، سپس از نطفه»

دستورهای الهی برای عبادت نیز باید با همین نگاه دقیق، مد نظر قرار بگیرد. خدای متعال به دلیل حکمتش هر موجودی را که خلق می کند، به مسیر سعادت خویش هدایت می کند:
«رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏[طه/۵۰] پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت كرده است!»

و به همین خاطر غرض خلقت انسان را که برای به سعادت رسیدن اوست، در عبادت بیان کرده است:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/۵۶] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند.»

و روشن است که انسان با عبادت، از وابستگی و فرو رفتن در شهواتی پست بیرون آمده و به موجودی بی نهایت متصل می شود که تمام شرافت ها در همین اتصال موجود است.

انسانی که می تواند در برهه ای بسیار کوتاه در انواع خباثت ها و رذالت ها غوطه بخورد و ذاتی پلید و غیر قابل تحمل پیدا کند، با عبادت و طی کردن مسیر دینی که برای رساندن انسان به مکارم اخلاق بیان شده، به چنان شرافت و کرامتی می رسد که جانشین خدای متعال شده و صفاتش، جلوه ای از صفات خدای متعال می شود. بنابراین عبادات بی غرض نیست و غرض آن جز در سعادت ما نیست که اگر خدای متعال، طالب عبادت بود، فرشتگان مشغول تقدیس و تنزیه او بودند، بدون این که کوچکترین نافرمانی و تمردی داشته باشند.

«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ [بقره/۳۰] (به خاطر بیاور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا كسى را در آن قرار مى‏ دهى كه فساد و خونریزى كند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، كه قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا مى‏آوریم، و تو را تقدیس مى‏ كنیم.»

نظرات