چرا پیامبر با همسر زید(پسر خوانده خود) ازدواج کرد؟

پيامبر

مأموریت اصلی پیامبران الهی، از جمله پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هدایت مردم به راه خدا و شكستن سنت ها و آداب جاهلی آن زمان بود.

یكی از رسم های جاهلی در آن زمان این بود كه اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی كه «برده» و یا «آزاد شده» بودند ازدواج نمی كردند. بعنوان نمونه زینب بنت جحش، دختر عمه پیامبر(ص) و نوه عبدالمطلب بود. اینگونه دخترها اشراف زاده به حساب می آمدند و زید بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمی داد كه اینگونه جوانان با هم ازدواج كنند، ولی آن حضرت با خواستگاری از زینب بنت جحش كه از خانواده ای بزرگ و صاحب مقام بود،برای زید بن حارثه كه غلام آزاد شده بود، این سنت جاهلی را شكست.
و بدین وسیله زید بن حارثه،كه غلام و پسر خوانده ی رسول الله بود با زینب، دختر عمه ی پیامبر ازدواج کرد، اما بنا بر دلایلی زندگی مشترک آن دو دوام نیافت و به طلاق منجر شد. این جدایی برای دختر عمه پیامبر بسیار سنگین بود چون طلاق دهنده او به ظاهر یك برده آزاد شده است.در قرآن آمده است كه پیامبر به زید فرمود: «امسك علیك زوجك و اتق الله؛ همسر خود را نگهدار و از خدا بترس»[۱].
یكی دیگر از سنتهای جاهلی آن زمان این بود كه هیچ كس حق نداشت با زن طلاق داده شده، پسر خوانده اش ازدواج كند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعی می دانستند كسی جرئت نمی كرد كه دست به این كار بزند و این سنت را بشكند،حتی پسر خوانده ها را به نام پدران واقعی آنها نمی خواندند،بلكه به نام پدرخوانده آنها را می خواندند،تا اینكه خداوند این برنامه را نسخ كرد و فرمود:
«...وَمَا جَعَلَ أَدْعِیاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ؛ و (نیز) فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنی باطل و بی‌پایه)؛ اما خداوند حق را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند. ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ ...؛آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است...».[۲]

پس از اینكه زید بن حارثه همسرش زینب بنت جحش را طلاق داد،خداوند پیامبرش را مأمور كرد تا سنت جاهلی حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده را در عمل ملغی كند،لذا پیامبر(صلی الله علیه و اله) به دستور خداوند متعال،زینب را به ازدواج خویش در آورد،آنجا كه خداوند می فرماید:
«...فلما قضی زید منها وطراً زوجناکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطراً و کان امر الله مفعولاً : ... پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد ( او را طلاق داد.)، به همسری تواش درآوردیم تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند(طلاق داده باشند.)، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.»[۳]

 پیامبر اسلام(ص) با این ازدواج علاوه بر این كه آن سنت باطل عرب را از بین برد، مشكل زینب را هم حل كرد چرا كه زینب كه از زنان مهاجر و از خانواده ‏هاى شریف مكه بود، پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیك و در شهر غربت به سر مى ‏برد و در اندوه و ماتم فرو رفته بود و چنانكه گفته ‏اند بسیار مى‏گریست.

زینب، ایام عده طلاق را سپری كرد و پس از آن به وی بشارت داده شد، كه خداوند سبحان، وی را به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده است. در آن زمان، سی و پنج سال از عمرش گذشته بود و بنا به نقل علامه مجلسی، ازدواجشان مصادف بود با اوّل ذی القعده سال پنجم قمری در مدینه منوره[۴]
زینب، از این ازدواج بسیار شادمان شد و به خانه آن حضرت، نقل مكان كرد.[۵]
وی، در میان همسران پیامبر صلی الله علیه و آله افتخار می كرد كه او را خدا به ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله درآورد و به آنان می گفت:
«زوّجكن أهلیكن و زوّجنی الله من فوق سبع سماوات؛[۶] شما را خانواده تان به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده، ولی مرا خداوند متعال از بالای هفت آسمان به نكاح آن حضرت، مفتخر نموده است».

 پی نوشتها:
[۱]. احزاب، آیه ۳۶.
[۲]. سوره احزاب،آیات ۴و۵.
[۳]. سوره احزاب،آیه۳۷.
[۴]. بحارالأنوار علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۷۸، و ج ۹۸، ص ۱۸۹ و ج ۹۹، ص ۳۵.
[۵]. همان، و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۳۱؛ المنتخب من ذیل المذیل طبری، ص ۵.

دیدگاه‌ها

از توضیحات شما سپاسگزارم. فقط یک نکته باقی می ماند آنهم این است که بنده در تفسیری از قرآن در مورد آیه سی و هفت سوره احزاب خواندم که پیغمبر از قبل می دانستند که زینب را به همسری خواهند گرفت. یعنی خداوند زنهای او را از قبل مشخص کرده بود. این سوال برای بنده مطرح شده که چرا پیغمبر با اینکه می دانست زینب همسر او خواهد شد ولی وی را برای زید خواستگاری کرد و علارغم مخالفت زینب او را به زید داد. لطفا بنده را راهنمایی کنید. ممنون

تصویر پاسخگو

با سلام و تشکر از دقت شما
ممنون خواهیم شد تا ضمن آدرس دقیق منبع سخنتون ، ضمن بررسی آن به پاسخ آن بپردازیم .

سلام .از اول هم معلوم بوده که این ازدواج با شکست روبه رو میشه
چون که زینب از اولم زید و نمخواسته و فکر میکرده پیامبر داره اونو واسه خودش خواستگاری میکنه. ثانیا اون اشراف زاده بده و زید خدمتکار خوب از لحاظ طبقاتیم باهم اختلاف داشتن
پس چرا پیامبر چنین کاری را کرده؟؟ و زینب مجبور به ازدواج با زید شده؟؟؟

تصویر soalcity

سلام
ضمن تشکر از توجه شما
اتفاقا از ظاهر قرآن این گونه برداشت می شود که تمایل به طلاق از طرف زید بوده است. نه آنکه به خاطر نخواستن زینب مشکل پیش آمده باشد:
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ (۳۷ احزاب) (به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى)
و نکته این جاست که این ازدواج لازم بود تا این ذهنیت های غلط شکسته شود. که اختلاف طبقاتی امری پوچ است.
همچنان که در ازدواج زینب با زید اجباری نبوده است و خود جناب زینب به این ازدواج راضی می شود.

میدونستم نظر مخالف شمارو عذاب میده ولی همینکه شما بخونید کافیه

تصویر شهر سوال

با سلام
دوست گرامی دیدگاه شما بعد پاسخ کارشناس تایید خواهد شد.

چرا الله متعال با نزول یک ایه این مشکل را حل نکرد؟ ایا نیاز بود پیامبر ص با وجود همسران متعدد مجبور شوند که به صورت عملی این مشکل را برای مومنان حل کنند ؟

تصویر پاسخگوی تاریخی

با عرض سلام و ادب

قطعاً اگر به صرف نزول یک آیه این رسم قابل بر چیده شدن بود،خداوند همین کار را می کردند.ولی تغییر آداب و رسوم باطلی که در بین مردم ریشه دوانده بود،امری بسیار سخت و نیازمند اقدامی جدی و عملی از طرف شخصیتهای دارای جایگاه اجتماعی مثبت است.از آنجایی که در آن جامعه ازدواج با همسر پسرخوانده به اشتباه حرام دانسته می شد،از میان برداشتن این عقیده باطل،به صرف نزول یک یا چند آیه قابل حل نبود.

جالب اینجاست که شما دلایل طلاق زید و زینب را کتمان میکنید

تصویر پاسخگوی تاریخی

میشه با سند و مدرک معتبر و قابل اعتماد بفرمایید دلیل طلاق چی بوده و چرا باید آن را کتمان کنیم؟؟!!.

برای من جای سوال است که قرآن که کتابی برای همه زمانهاست چطورخداوند متعال در خصوص یک ازدواج نه چندان پر اهمیت اقدام به نزول آیه فرموده آنهم برای زمانی خاص و گذرا. آیا شان قرآن اینگونه است که به اینگونه مطالب بپردازد؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بر خلاف تصور شما این مسله نکته های درس آموز متعدد و جاودان دارد واز اهمیت خاص بر خور دار است که ذیلا به نکته های از آن اشاره می شود :
در ابتدا باید اشاره شود که زینب دختر جحش از بنی اسد، دختر عمه پیامبر، مادرش امیمه دختر عبدالمطلب. درآغاز نامش برّه بود ،پیامبر نامش را به زینب تغییر داد و ام الحکم را کنیه او قرار داد. (۱) علت این تغییر نام در برخی روایات آمده است این اسم که به معنای نیکوکار است ، به نوعی از خودستایی حکایت می کند. پیامبر فرمود: « لاتزکّواانفسکم فانّ الله تعالی هو اعلم بالبرّة والفاجرة ؛ هر که خود را نیکوکار ننامد خدا می داند چه کسی نیکوکار و چه کسی بدکردا است . » (۲) در مورد سال تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی از نویسندگان گفته_اند هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، پنجاه سال داشت.(۳) اگر این نقل درست باشد، و در سال پنجم هجرت به عقد پیامبر درآمده باشد، در سال هشتم عام الفیل متولد شده است. برخی نوشته_اند در هنگام ازدواج با پیامبر سی و پنج سال داشت.(۴) طبق این نقل او سال بیست و سوم عام_الفیل متولد شده بود. و طبق نقلی دیگر او به سال سی و سوم پیش از هجرت متولد شد.(۵)
پیامبر نخست از زینب خواست که به عقد پسر خوانده? خود، زید بن حارثه درآید، زینب ناراحت شد و گفت: من دختر عمه تو هستم، مرا به آزاد کرده? خویش می_دهی؟! خواهر و برادر زینب نیز موافق این ازدواج نبودند تا این که آیه نازل شد: « وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمْ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ؛ هیچ مرد و زن مؤمنی نمی_توانند در برابر حکمی که خدا و پیامبرش صادر می_کنند، سرپیچی نمایند».(۶) با نزول این آیه، مخالفان ازدواج سکوت کردند و تسلیم فرمان پیامبر شدند.
فلسفه این حکم را می_توان شکستن حصارطبقاتی تفسیر کرد. در آن زمان نوعی تبعیض نژادی در شبه جزیره عربی رواج داشت و قریشیان خود را بر دیگران برتر می_دانستند و حاضر نبودند به یک فرد بیگانه_ای (که از نظر حَسَب و نسب در ردیف پایین_تری قرار داشته باشد) دختر دهند، به ویژه اگر غلام آزاد شده باشد. می_گفتند: کسر شأن یک خانواده? شریف قریشی است که دخترش با غلام آزد شده، ازدواج کند، اما پیامبر فرمود که زینب قریشی هاشمی با زید بن حارثه، غلام آزاد شده ازدواج کند تا این حصار طبقاتی شکسته شود. با این ازدواج آن هم توسط پیامبر و بستگانش، دیگران به خوبی درک می_کنند تبعیض طبقاتی باید نابود گردد و تساوی و برابری برقرار شود. باید در جامعه وضع را به گونه_ای پیش بُرد که یک غلام آزاد شده بتواند با خانواده_ای که از حسب و نسب بهره_مند است، ازدواج کند.
در هر حال زینب به عقد زید درآمد و به خانه? وی رفت و مدتی با هم زندگی کردند. زید همسر دیگری به نام ام ایمن داشت که آزاد کرده? رسول خدا بود. در زندگی مشترک بین زید و زینب ناسازگاری رخ داد تا جایی که زید شکایت کرد و هر دو برای رفع اختلاف پیش پیامبر آمدند. زید از پیامبر اجازه خواست زینب را طلاق دهد، امّا رسول خدا او را نصیحت کرد و کوشید وی را از این کار منصرف نماید(۷) امّا سرانجام با اصرار و پافشاری زید، پیامبر با طلاق موافقت کرد. قرآن می گوید:
«فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا.(۸)»
« پس از سپری شدن عده? طلاق، پیامبر از سوی خداوند مأموریت یافت با زینب ازدواج کند ؛ تا با این ازدواج یکی از رسم_های غلط جاهلی [رسم پسر خواندگی ] نابود گردد . »
بنا به نوشته مورخان هنگام ازدواج پیامبر با زینب، حضرت چنان دعوت عامی برای صرف غذا از مردم به عمل آورد که در مورد هیچ یک از همسرانش این کار سابقه نداشت (۹) حضرت با این کار خواست با صدایی رسا و با دلیلی روشن و گویا به همگان بفهماند احکام پسر را درباره? پسرخوانده جاری نکنید. نیز با همسری که پسرخوانده? شما طلاق داده است، می_توانید ازدواج کنید، گرچه پسرخوانده، غلام آزاد شده باشد!
توضیح این که: عرب_های جاهلی پسر خوانده را به منزله پسر می _پنداشتند و زن وی را بر خود حرام می_شمردند. اسلام این حکم را باطل اعلام کرد. ازدواج پیامبر(ص) با زینب به جهت از بین بردن این حکم غلط جاهلی صورت گرفته بود که قرآن در سوره? احزاب آیه? ۳۷ آن را بیان کرده است.
در هر حال زینب در اوّل یا بیستم ذی_القعده و یا به نقلی در محرم سال پنجم هجری به عقد پیامبر درآمد. از این که پیامبر از سوی پروردگار جهان مأموریت پیدا کرد با زینب ازدواج نماید، زینب به دیگر زنان پیامبر افتخار می_کرد و می_گفت: عقد ازدواج من با پیامبر در آسمان بسته شد و من به امر خدا همسر رسول گرامی اسلام شدم.(۱۰) گاهی فخر فروشی زینب باعث رنجش همسران پیامبر می_شد؛ از جمله نوشته_اند: زینب بر صفیه فخرفروشی کرد. رسول خدا از این گونه سخن گفتن ناراحت شد و در ذی_الحجه، محرم و روزهایی از ماه صفر از او دوری کرد.(۱۱) با توجه به آنچه اشاره شد معلوم می شود که بر خلاف تصورشما مسله یاد شده نکته های درس آموز ومهم دارد که برای همیشه برای جامعه اسلامی پیام دارد از این رو در قران کریم مطرح گردیده است .
پی_نوشت:
۱- السیرة النبویة ابن کثیر ، ج ۳ ،ص ۲۸۳ .
۲- صالحی شامی ، سبل الهدی والرشاد ،ج ۹ ، ص ۳۵۸ .
۳- سعید ایوب، زوجات النبی(ص)، ص۲۴.
۴- ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷ ؛ سبل الهدی والرشاد ،ج ۱۱ ، ص ۲۰۱ و ۲۰۳ .
۵- الاعلام زرکلی ، ج ۳ ، ص ۶۶ .
۶- احزاب (۳۳) آیه ۳۶.
۷- تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۷۶.
۸- احزاب (۳۳) آیه ۳۷.
۹- محمد بن سعد ،الطبقات الکبری،ج ۸، ص ۱۰۳و۱۰۷؛ ابن اثیر ، النهایة فی غریب الحدیث،ج ۵ ،ص ۲۲۶ ؛ابن منظور ، لسان العرب ،ج ۱۲ ،ص ۶۴۳. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۶۱.
۱۰- المستدرک حاکم؛ ج۴، ص۲۳؛ جعفر مرتضی، الصحیح من السیره?، ج۵، ص۲۵۲؛ زوجات النبی(ص)، ص۲۲؛ امیر مهنا الخیامی، زوجات النبی، ص۲۰.
۱۱- ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷.

باسلام حکمت ازدواج را به این میدانید که اختلاف طبقاتی را کنار بگذارند و سنت جاهلی را بشکنند،اگر اینچنین بود که باید این ازدواج سرانجام خوبی داشت،اما به طلاق منجر شد.پس میتوان نتیجه گرفت،که اختلاف طبقاتی،مهم است و نباید از اول این ازدواج صورت میگرفت.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
اختلاف طبقاتی در امر ازدواج مهم نیست تنها کفو بودن مهم است .
ولی در امر طلاق ممکن است عوامل مختلف نقش داشته باشد در این مسله نیز چنین بوده است مثلا زید به دلایل بد اخلاقی خودش و ناسازگاری های همسرش و ... ، بعد از مدتی که با او زندگی کرده و کام گرفته بود ، احساس می کرد زندگی اش استحکام و شیرینی لازم را ندارد و در صدد طلاق همسرش برآمد و با پیامبر هم مشورت کرد و پیامبر هم به جهت وظیفه ایمانی که به صلح و صفا و سازش دعوت می کنند، او را به صلح و سازش و خودداری از طلاق فراخواند .
باید توجه داشته باشید که زيد زمانی زينب را طلاق داد که نيازش برآورده شده و ديگر به او ميلی نداشت. او بعد از مدتی زناشويی و کامجويی از زينب، به دلايل مختلف از وی سير می‏گردد. ادامه زندگی با زينب برايش جاذبه‏ای ندارد، پس به طلاق زنش تصميم می‏گيرد
اگر در پاسخ قبل مجددا دقت نمایید نکته های قابل قبول دارد وتنها حکمت آن ازدواج آنهای نیست که شما ذکر نموده اید .
چه این که بسیاری از ازدواج ها ی که به طلاق منجر می شود عوانل طلاق بعد پیش می آیید از اول هیچ نشانه ی در کار نیست این مسله هم می تواند چنین باشد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
اختلاف طبقاتی در امر ازدواج مهم نیست تنها کفو بودن مهم است .
ولی در امر طلاق ممکن است عوامل مختلف نقش داشته باشد در این مسله نیز چنین بوده است مثلا زید به دلایل بد اخلاقی خودش و ناسازگاری های همسرش و ... ، بعد از مدتی که با او زندگی کرده و کام گرفته بود ، احساس می کرد زندگی اش استحکام و شیرینی لازم را ندارد و در صدد طلاق همسرش برآمد و با پیامبر هم مشورت کرد و پیامبر هم به جهت وظیفه ایمانی که به صلح و صفا و سازش دعوت می کنند، او را به صلح و سازش و خودداری از طلاق فراخواند .
باید توجه داشته باشید که زيد زمانی زينب را طلاق داد که نيازش برآورده شده و ديگر به او ميلی نداشت. او بعد از مدتی زناشويی و کامجويی از زينب، به دلايل مختلف از وی سير می‏گردد. ادامه زندگی با زينب برايش جاذبه‏ای ندارد، پس به طلاق زنش تصميم می‏گيرد
اگر در پاسخ قبل مجددا دقت نمایید نکته های قابل قبول دارد وتنها حکمت آن ازدواج آنهای نیست که شما ذکر نموده اید .
چه این که بسیاری از ازدواج ها ی که به طلاق منجر می شود عوانل طلاق بعد پیش می آیید از اول هیچ نشانه ی در کار نیست این مسله هم می تواند چنین باشد .

توجیهات که آوردید اوضاع بدتر میکنه اولا پیامبری که به خداوند جهان هستی متصل است چطور برای ازدواج دو کسی پا در میونی میکند که اخرش طلاق است همانطور که میدانید طلاق منفورترین حلال اسلام است دوما اصلا ازدواج با زن طلاق داده فرزند خوانده واقعا چیز مهم و با ارزشی بود برای خدا و برای جهان هستی که باید اینطور شک در دل مردم ایجاد کند پیامبر می توانست یک ایه محکم و صریح راجع این موضوع بیاره یا به فرد مشهور دیگره در اعراب این امر محول کنه که انقدر شک ایجاد نشود بعد ایه به صراحت داره میگه انچه در دل مخفی کردی از مردم میترسی ایا گفتن این موضوع ترس داره...اختلاف طبقاتی این حرف ها هم ادرس غلط دادن بازم میگم تو جیهاتون قضیه رو بدتر کرد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
اولا این پا در میانی برای ازدواج بوده ونه برای طلاق برای نزدیک شدن مطلب به ذهن :
مثلا اگر زوجین فرزند دار نشود ونزد پزشکی حاذق مراجعه نمایند وبر اثر تلاش ودرمان پزشک بچه ی از آن دو بدنیا بیاید ولی بر اثر حادثه ی از دنیا برود
آیا عقلا آن پزشک را ملامت می کند که چرا برای بچه دار شدن آن دو تلاش نمود ه ؟
هرگز چنین نخواهد بود .
پس او برای وصل کردن تلاش نمود وآن دو بهم رسیدند ولی فصل شدن وجدایی بین آن دو کار خودشان بود وربطی به پیامبر نداشته .
هر ازدواجی ممکن است نا موفق در آید پس عقل چه حکم می کند ؟ آیا کسی ازدواج ننماید چون احتمال جدایی در پیش است ؟
دوم این که آن ازدواج برای شکستن سنت جاهلیت لازم بود وباید شخص پیامبر آن را درهم می شکست وبا انجام این کار از سوی دیگران
آن سنت ریشه دار تغییر نمی نمود .
سوم این مسله را باید با عقلانیت وواقعیت مداری تحلیل نمود دقت کنید :
پیامبر عمه زاده خود زینب دختر جحش را که از اشراف قریش بود، به عقد غلام آزاد شده خود درآورد و بعد از مدتی خداوند به او وحی کرد که تو با این زنان باید در فرصت مناسب ازدواج کنی و آنان همسران تو خواهند شد.
یکی از این زنان زینب بود که در آن زمان همسر زید بود. پیامبر این خبر غیبی را در نفس خود پنهان کرد و ترسید که اگر مخالفان خبر دار شوند ، به او تهمت ها بزنند.و هم چنین پيامبر (ص) در نظر داشت، كه اگر كار صلح ميان دو همسر به انجام نرسد و كارشان به طلاق و جدايى بيانجامد پيامبر (ص) براى جبران اين شكست كه دامنگير دختر عمه‏اش زينب شده كه حتى برده‏اى آزاد شده او را طلاق داده، وى را به همسرى خود برگزيند، ولى از اين بيم داشت كه از دو جهت مردم به او خرده گيرند و مخالفان پيرامون آن جنجال بر پا كنند. از آن طرف هم زید به دلایل بد اخلاقی خودش و ناسازگاری های همسرش و ... ، بعد از مدتی که با او زندگی کرده و کام گرفته بود ، احساس می کرد زندگی اش استحکام و شیرینی لازم را ندارد و در صدد طلاق همسرش برآمد و با پیامبر هم مشورت کرد و پیامبر هم به جهت وظیفه ایمانی که به صلح و صفا و سازش دعوت می کنند، او را به صلح و سازش و خودداری از طلاق فراخواند و هم در صدد بود که تا بتواند طلاق زینب را به تاخیر اندازد تا زمینه ازدواج با زینب دیرتر فراهم شود و بهانه به دست منافقان و مخالفان نیفتد. زید بالاخره زینب را طلاق داد و با تمام شدن عده ، خداوند او را به همسری پیامبرش درآورد تا رسم حرام بودن ازدواج با مطلقه پسر خوانده که هیچ مبنای درستی نداشت، شکسته شود .
با ازدواج پیامبر با زینب منافقان و مخالفان که برای سنت های جاهلی قداست قائل بودند و شکسته شدن این قداست ها توسط پیامبر را تاب نمی آوردند ، به داستانسرایی پیرامون این واقعه پرداختند و از آن یک رمان و مثلث عشقی ساختند که پیامبر عاشق همسر پسر خوانده اش شده و زید که خبر دار شده، همسر را طلاق داده تا پیامبر به هوای دلش برسد و ....
آیه مربوط به ازدواج زید و زینب صراحت دارد که زید بعد از این که از زینب کام گرفت و حاجتش برآورده شد و دیگر در او رغبتی نداشت ، او را طلاق داد و خداوند بر خلاف میل پیامبرش که به خاطر سنت غلط جاهلی و ترس از دشمنی منافقان و ... ، از این ازدواج فراری بود، او را به عقد همسرش درآورد و هیچ عشق و دلدادگی در کار نبود:
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفي‏ في‏ نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى‏ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ في‏ أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ( احزاب (۳۳) آیه ۳۷. )
(به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).
دقت در همه این ماجرا بخصوص مسله خوف پیامبر شما را از این تصور نجات خواهد داد که در درک درست مسله دچار مشکل شوید .

در همین زمینه به چند روایت از منابع سنی و شیعه اشاره میشود.
رسول الله برای حاجتی به ملاقات زید رفته بود، پس زینب(همسر زید) درحالی که بدون لباس ایستاده بود را مشاهده نمود، او زنی سفید بسیار زیبا و از زیباترین زنان قریش بود. رسول الله از این زیبائی به شگفت آمد و عشق او در دلش قرار گرفت، پس گقت: سبحان الله مقلب القلوب وانصرف پاک منزه است الله کسی که دلها را منقلب می‌گرداند، پس هنگامیکه زید آمد زینب ماجرا را بیان نمود، زید متوجه منظور رسول الله گردید و نسبت به زینب بی‌رغبت شد، پس نزد رسول الله رفت و گفت که قصد دارد زنش زا طلاق دهد، رسول الله گفت: آیا از او چیز بدی دیده‌ای؟ زید گفت: نه والله یا رسول الله، من چیزی جز نیکی از او ندیده‌ام ولی او افتخاراتش را به رخ من می‌کشد و با زبانش مرا آزار می‌دهد؛ رسول الله گفت: زنت را نگهدار و از خدا بترس سپس زید او را طلاق داد.
تفسیر معالم التنزیل بغوی (صفحه ۳۵۴)
قرطبی نیز در تفسیرش صفحه‌ی ۱۷۴ مشابه همین حدیث را بیان نموده است.
این در حالی بود که محمد در دل آرزو داشت که زید زنش را طلاق دهد ولی از واکنش مردم می‌ترسید:
والنبی صلى الله عليه وسلم يحب أن يطلقها و يخشى مقالة الناس.
فتح الباری (جلد ۸/صفحه۵۲۴ )
ابن کثیر در تفسیرش بیان می‌نماید که الله به رسولش پیش از اینکه زید زینب را طلاق دهد خبر داده بود که زینب زن تو خواهد شد. (تفسیر ابن کثیر جلد ۴ صفحه‌ی ۲۲۵ )
طبری در تفسیرش صفحه‌ی ۲۷۴ بیان می‌نماید که رسول الله قصد داشت وارد اتاق زینب شود که باد پرده‌ای که از مو بافته شده بود را کنار زد و رسول الله زینب را دید، از زیبائی او به شگفت آمد و عشق او در قلبش قرار گرفت، زینب این داستان را به شوهرش گفت و…..(باقی ماجرا مانند آنچه که گفته شد)

اما در منابع شیعه:
رسول الله وارد اتاق زینب شد و او را لخت مشاهده نمود(هنوز حکم حجاب نیامده بود) و او خیلی زیبا بود پس گفت:سبحان الله خالق النور و تبارك الله أحسن الخالقين پاک و منزه است الله (کسی که) خالق نور است و …مبارک باد بر الله که بهترین خالقان است؛ سپس رسول الله به منزلش رفت در حالی که عشق زینب در دلش قرار گرفت عشقی عجیب… تفسير قمی ج۲ ص ۱۷۳ ؛ علی ابن ابراهیم قمی از استادان و مریدان خاص کلینی است.
مأمون از اما رضا درباره‌ی آیه‌ی (احزاب/۳۶) پرسید و امام رضا پاسخ داد که همانا رسول الله قصد خانه‌ی زید ابن حارثه را نمود و او زینب را در حالیکه مشغول آب‌تنی بود مشاهده کرد و گفت: سبحان الذي خلقك (پاک و منزه است آن الله که تو را خلق نمود …
عيون أخبار الرضا ج۱ ص ۲۰۴ نوشته‌ی شیخ صدوق از معتبرترین علمای شیعه.
همچنین در تفسیر مجمع البیان در توجیه این امر آمده است که:
اگر گفته شود پيامبر گرامى با ديدن جمال و كمال «زينب» از او خوشش آمد و عشق او را به دل گرفت و آرزو كرد كه كاش همسرى مانند او را الله به وى ارزانى دارد و اين امید را در دل نگه می‌داشت کار ناروائي نیست.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره ازدواج رسول الله با زینب اگر در صدد درک حقیقی مسله هستید به این نکته ها دقت نمایید :
حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر غلامی داشت که جوان خوب و با ادب و متینی بود زید نام که بعد از ازدواج او را به همسرش محمد بخشید. خانواده این جوان که غلام پیامبر شده بود، از زنده بودن و حضور او در مکه مطلع شدند و به محضر پیامبر (که هنوز به نبوت مبعوث نشده بود)، رسیدند و آزادی او را طلب کردند و پیامبر او را بین ماندن و رفتن با خانواده مخیر کرد و او ماندن را به خاطر اخلاق و احسان مولایش پیامبر برگزید و خانوادهاش او را نفی کردند و پیامبر هم در جواب ، او را به عنوان پسرخوانده خود معرفی کرد تا این که با نزول آیه "ادعوهم لآبائهم" (۱) او را به نام پدرش خواند و برادر خود نامید.(۲)
پیامبر عمه زاده خود زینب دختر جحش را که از اشراف قریش بود، به عقد این غلام آزاد شده خود درآورد و بعد از مدتی خداوند به او وحی کرد که تو با این زنان باید در فرصت مناسب ازدواج کنی و آنان همسران تو خواهند شد.
یکی از این زنان زینب بود که در آن زمان همسر زید بود. پیامبر این خبر غیبی را در نفس خود پنهان کرد و ترسید که اگر مخالفان خبر دار شوند ، به او تهمت ها بزنند.و هم چنین پيامبر (ص) در نظر داشت، كه اگر كار صلح ميان دو همسر به انجام نرسد و كارشان به طلاق و جدايى بيانجامد پيامبر (ص) براى جبران اين شكست كه دامنگير دختر عمه‏اش زينب شده كه حتى برده‏اى آزاد شده او را طلاق داده، وى را به همسرى خود برگزيند، ولى از اين بيم داشت كه از دو جهت مردم به او خرده گيرند و مخالفان پيرامون آن جنجال بر پا كنند. از آن طرف هم زید به دلایل بد اخلاقی خودش و ناسازگاری های همسرش و ... ، بعد از مدتی که با او زندگی کرده و کام گرفته بود ، احساس می کرد زندگی اش استحکام و شیرینی لازم را ندارد و در صدد طلاق همسرش برآمد و با پیامبر هم مشورت کرد و پیامبر هم به جهت وظیفه ایمانی که به صلح و صفا و سازش دعوت می کنند، او را به صلح و سازش و خودداری از طلاق فراخواند و هم در صدد بود که تا بتواند طلاق زینب را به تاخیر اندازد تا زمینه ازدواج با زینب دیرتر فراهم شود و بهانه به دست منافقان و مخالفان نیفتد. زید بالاخره زینب را طلاق داد و با تمام شدن عده ، خداوند او را به همسری پیامبرش درآورد تا رسم حرام بودن ازدواج با مطلقه پسر خوانده که هیچ مبنای درستی نداشت، شکسته شود .
با ازدواج پیامبر با زینب منافقان و مخالفان که برای سنت های جاهلی قداست قائل بودند و شکسته شدن این قداست ها توسط پیامبر را تاب نمی آوردند ، به داستانسرایی پیرامون این واقعه پرداختند و از آن یک رمان و مثلث عشقی ساختند که پیامبر عاشق همسر پسر خوانده اش شده و زید که خبر دار شده، همسر را طلاق داده تا پیامبر به هوای دلش برسد و ....
آیه مربوط به ازدواج زید و زینب صراحت دارد که زید بعد از این که از زینب کام گرفت و حاجتش برآورده شد و دیگر در او رغبتی نداشت ، او را طلاق داد و خداوند بر خلاف میل پیامبرش که به خاطر سنت غلط جاهلی و ترس از دشمنی منافقان و ... ، از این ازدواج فراری بود، او را به عقد همسرش درآورد و هیچ عشق و دلدادگی در کار نبود:
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفي‏ في‏ نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى‏ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ في‏ أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (۳)
(به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).
و تفاسیر هم حقیقت این واقعه و دروغ بودن این تهمت ها را با استدلال های محکم بیان کرده اند.(۴)
پس با این توضیحات این کار ایثارو دلسوزی پیامبر نسبت به دین را می رساند.او حاضر شد همه تهمتها را با جان و دل بخرد. اما حکم واقعی و الهی برای مردم روشن شود.
راستی چه کسی حاضر است در محیطی که همه مردم یک مساله ای را زشت می دانند به خاطر اطاعت از خدا،خلاف آن را عمل کند تا حکم واقعی و زمینه هدایت انسانها را روشن نماید ؟
انصاف هم چیزی خوبی است آن حرف ها را نباید به یک فردی عادی نسبت داد چه رسد به پیامبر که معصوم ومنزه از این امور است .
بسیار تعجب وشگفت آور است که چگونه به خود اجازه نقل این گونه مسایل را داده اید ؟!!
پی نوشت ها:
۱. احزاب (۳۳) آیه ۵.
۲. خطیب تبریزی، الاکمال فی اسماء الرجال، قم، مؤسسه اهل بیت،ص ۷۳؛ ابن داود حلی، رجال، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲، ص ۴۹.
۳. احزاب (۳۳) آیه ۳۷.
۴. ر. ک: طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج ۱۶، ص ۴۸۲ به بعد.

سوال ؟ در جامعه بدوی و درپیت عربستان دوران جاهلیت چند مورد پسر خوانده هایی وجودداشتندکه همسرشان را طلاق داده و بی شوهر مانده بودند که خداوند متعال مجبور شد شخصا به این مسئله ورود کرده و آیه ای در این خصوص نازل فرماید ؟ و یا بقول یکی از دوستان اینقدر مسئله بغرنج و فراگیر بوده که نزول آیه هم افاقه نمیکرده و حتما میبایست بصورت عملی مسئله جا بیفتد ؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

بلی ازدواج پیامبر با زینب، برای همین مسله بود حضرت با این کار خواست با صدایی رسا و با دلیلی روشن و گویا به همگان بفهماند احکام پسر را درباره? پسرخوانده جاری نکنید. نیز با همسری که پسرخوانده? شما طلاق داده است، می توانید ازدواج کنید، گرچه پسرخوانده، غلام آزاد شده باشد!
توضیح این که: عرب های جاهلی پسر خوانده را به منزله پسر می پنداشتند و زن وی را بر خود حرام می شمردند. اسلام این حکم را باطل اعلام کرد. ازدواج پیامبر(ص) با زینب به جهت از بین بردن این حکم غلط جاهلی صورت گرفته بود که قرآن در سوره? احزاب آیه? ۳۷ آن را بیان کرده است.

صرفنظر از همه اشکالات و تناقضات فراوان، این امر که مردی با همسر فرزندخوانده خود مزدوج گردد از اساس ناپسند و در کلیت خود منافی کرامت انسانی، مردود و به هیچ وجه قابل دفاع نیست.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
خالق انسان در کتابش آن را منافی کرامت انسان نداسته و راه کار رفع مشکل اجتماعی بشر تلقی نموده
شگفت آور است که شما آن را با کرامت انسانی در تضاد می دانید !!

حرف آقای دلواری که میگوید /در جامعه درپیت عربستان/ اصلا حرف درستی برای لزوم پیشامدی که حقی را اثبات کند نیست؛ چون خداوند حق و احکام حق را بیان میکند و تا قیامت آنها را احکام نجاتبخش قرار می‌دهد و تنها حل یک مسئله بغرنج در جامعه عقب افتاده مطرح نیست؛ گاهی اوقات خداوند جامعه ای را به خاطر ریختن جنس کم در ترازوی فروش (کم فروشی)٬ همانند قوم لوط و ثمود٬ مورد عذاب جدی قرار داده است (هرچند شاید در اذهان ما کم فروشی هیچوقت مثل همجنس گرایی زشت نباشد) اینگونه است که مشخص کردن و تبیین احکام که تا روز قیامت باید به آن عمل شود تا به سعادت دنیا و آخرت منجر گردد٬ در قاموس خدا جایگاه ویژه ای دارد که توسط انسانهای منتخب انجام می‌شده است.

پس چرا پیامبر از زید میخاد که از خدا” بترسه؟ مگه چه کار خلافی قرار بوده صورت بگیره که باید بابتش از “خدا” میترسیده!! چرا نگفته از “حرف مردم” بترس؟ گفته از خدا بترس و همزمان ”چیزی” رو در دل خودش پنهان میکرده، اون چیز چی بوده؟؟

تصویر شهرسوال

سلام .
آنچه در قران کريم در اين باره آمده اين است : «وَاِذْ تَقُولُ لِلَّذِي اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَاَنْعَمْتَ عَلَيْهِ اَمْسِکْ عَلَيْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَي النَّاسَ وَاللَّهُ اَحَقُّ اَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَي زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَيْ لَا يَکُونَ عَلَي الْمُوْمِنِينَ حَرَجٌ فِي اَزْوَاجِ اَدْعِيَائِهِمْ اِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا . مَّا کَانَ عَلَي النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا »
«(به خاطر بياور) زماني را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي (به فرزند خوانده‌ات «زيد») مي‌گفتي: «همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تکرار مي‌کردي)؛ و در دل چيزي را پنهان مي‌داشتي که خداوند آن را آشکار مي‌کند؛ و از مردم مي‌ترسيدي در حالي که خداوند سزاوارتر است که از او بترسي! هنگامي که زيد از آن زن جدا شد، ما او را به همسري تو درآورديم تا مشکلي براي مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هايشان -هنگامي که طلاق گيرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدني است. هيچ گونه منعي بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نيست؛ اين سنت الهي در مورد کساني که پيش از اين بوده‌اند نيز جاري بوده؛ و فرمان خدا روي حساب و برنامه دقيقي است! .» (سوره احزاب، آيات ۳۳ و ۳۸)
شايد مراد ترس از حرف هاي بي جاي مردم و ايجاد شبهه هایي باشد که امروزه در اين باره از سوي دشمنان اسلام مطرح مي شود .

سلام میشه آیه ۲۳ سوره نسا می فرمایید حرام (شد) ازدواج با زنان فرزندان سلبی شما.... که کاملا با این مطلب در تضاد هستش

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات