شفاعت سبب نجات هر گناهکاری می شود؟

ریشة واژه "شفاعت" كلمة "شفع" به معنای جفت است، در مقابل "وتر" كه به معنای تنها است به مناسبت همین معنا، به معنای ضمیمه شدن شخص برتر و قوی تر برای كمك به فرد ضعیف اطلاق شده است.

این واژه در اصطلاح عرفی و شرعی در دو معنا به كار می رود:

الف) شخص واسطه كه به او "شفیع" اطلاق می شود، از موفقیّت و نفوذ خود استفاده كرده و نظر صاحب قدرت را درباره مجازات یا پاداش زیردستان خودش تغییر می دهد؛ این نوع وساطت با یكی از راه های زیر امكان پذیر است:
۱_ استفاده از قدرت یا نفوذ خود.
۲_ تحریك احساسات طرف مقابل و تحت تأثیر قرار دادن عواطف او.
۳_ تغییر مبانی فكری طرف مقابل درباره مجرم، یعنی كسی كه برای او شفاعت می شود.
شفاعت به این معنا هیچ گونه دگرگونی در روح و فكر مجرم، یعنی كسی كه برای او شفاعت می شود، ایجاد نمی كند و همه دگرگونی ها مربوط به شخصی است كه نزد او شفاعت می شود. شفاعت به این معنا در بحث های مذهبی كاربرد ندارد، زیرا خداوند نه اشتباه می كند كه بتوان نظر او را عوض كرد و نه همانند انسان ها می شود عواطف او را برانگیخت و نه از نفوذ كسی وحشت دارد كه به خاطر قدرت شفیع نظرش عوض شود.

ب) مفهوم دوم شفاعت بر محور دگرگونی "شفاعت شونده" دور می زند، یعنی لازم است شخص شفاعت شونده عواملی را فراهم كند كه از وضع نامطلوب و در خور كیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبی قرار دهد كه شایسته بخشش قرار گیرد. شفاعت با این تفسیر یك مكتب عالی تربیت و وسیله ای مناسب برای اصلاح گناهكاران و بیداری آنان است؛ شفاعت در منطق اسلام و قرآن و روایات از این قبیل است.

در قرآن كریم افزون بر آیاتی كه معنای شفاعت را بیان كرده، حدود سی مرتبه واژه شفاعت و هم خانواده هایش تكرار شده است؛ و ابتدا از این آیات فهمیده می شود که شفاعت کننده، اشخاص خاصی هستند که تنها از طریق اذن الهی می توانند شفاعت کنند و شفاعت اولا و بالذات فقط برای خداست:
«قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعًا[زمر/۴۴] بگو همه شفاعت ها مخصوص خدا است».
«مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ[بقره/۲۵۵] چه كسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت كند؟»

و نکته بعدی که باید به آن توجه کرد، این است که شفاعت برای هر کسی سودمند نیست مثل آنجا که از غیر نمازگزاران سخن می گوید: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ[مدثر/۴۸] شفاعت شفیعان به حال آنان سودی ندارد»، یعنی پیامبران و امامان و فرشتگان و همه كسانی كه می توانند شفاعت كنند، درباره چنین افرادی شفاعت نمی كنند.

و آیات دیگر نیز نشان می دهند که شفاعت، قابلیت هایی نیاز دارد که شخص نباید آن ها را از بین برده باشد:
«وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى[انبیاء/۲۸] آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى ‏كنند.»

با توجه به اینکه ارج و قرب اشخاص در نزد خدای متعال به اعمال آنها بستگی دارد، بنابراین باید اعمالی کرده باشند که خدای متعال راضی به شفاعت درباره آن ها باشد.

«لا یَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً[مریم/۸۷] آنان هرگز مالك شفاعت نیستند مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانى دارد.»
این آیه همانگونه که می توانند درباره شفاعت کنندگان باشد، می تواند درباره شفاعت شوندگان نیز باشد که آنها نیز باید به عهدهایی پایبند بوده باشند. مثل عهد ایمان

«ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ[غافر/۱۸] برای ستمكاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت كننده ای كه شفاعتش پذیرفته شود»
و این آیه نشان می دهد که درجه فراگیر ظلم، جایی برای شفاعت باقی نمی گذارد، همان گونه که دعای پیامبر (ص) را نیز برای چنین شخصی بی اثر می کند:
در جای دیگر خطاب به نبی گرامی اسلام (ص) آمده است:«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ[توبه/۸۰] چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى ‏آمرزد! چرا كه خدا و پیامبرش را انكار كردند و خداوند جمعیّت فاسقان را هدایت نمى ‏كند.»
در روایات نیز علاوه، شرایطی برای مشمول شفاعت شدن بیان شده است، مانند سبك نشمردن نماز.
ابو بصیر گوید خدمت ام حمیده رفتم كه او را در مرگ امام صادق تسلیت دهم گریست و از گریه ‏اش گریستم و پس از آن فرمود اى ابا محمد اگر امام صادق را وقت مرگ مى‏ دیدى شگفتى دیده بودى، دو دیده‏ اش را گشود و فرمود همه خویشانم را گردم جمع كنید و كسى نماند كه او را جمع نكردیم گفت بآنها نگاهى كرد و فرمود براستى شفاعت ما نرسد بكسى كه نماز را سبك شمارد.[۱]

[۱]. أمالی الصدوق، ص۴۸۴ ، المجلس الثالث و السبعون‏.

نظرات