حقیقت انسان

با توجه به اینکه بعضی متخصصان همجنس گرایی را یک نوع بیماری می دانند، چرا آن را گناه می دانید؟

اولا انسان مختار است و ژنتیک او را به عملی مجبور نمی کند. ثانیا چرا مساله ای که امروز با آن مواجه هستیم، در تاریخ مسیری همیشگی نبوده است؟ ثالثا به فرض که این مساله یک بیماری است چرا به جای درمان این بیماری، خود را تسلیم آن می کنند؟

اگر خدا تکامل انسان ها را می خواست چرا شیطان و نفس اماره را آفرید؟

برای تکامل انسان، باید تغییری در او ایجاد شود و اگر ریشه این تغییر از درون او باشد باید تغییر، از میان تضادهای ایجاد شده برای انسان بگذرد. تضادهایی که میان نفس اماره و فطرت انسان به وجود می آید.

آیا من من، در تن من است یا تن من، در من من است؟

در قدم اول خود را دارای دو جهت می یابیم، جهت جسمانی و جهت روحانی که باید در عین دوگانگی روح و جسم پیوند شدید آنها را درک کرد. اما اینکه روح درون جسم است یا جسم درون روح، سوالی غیر فنی است.

زنازاداه چه گناهی کرده که محکوم به توهین و احکام محدود کننده است؟

شهر سوال ـ همه این عوامل دعوت کننده، گزینه هایی در پیش روی فرد مهیا می کنند. و این گونه زمینه انتخاب و اراده آماده می شود. اگر انسان تنها از یک سو کشیده می شد، انتخاب برای او معنایی نداشت. حال آنکه انسان از سوی دهها عامل مختلف مورد دعوت قرار می گیرد. و تضاد همین عوامل است که اختیار کردن و انتخاب را معنا دار می کند.

آیا با توجه به تاریخ همیشه توده های مردم گمراه هستند؟

شهر سوال ـ «خواصِ» یك جامعه، به دو گروهِ «خواصِ طرفدار حق» و «خواصِ طرفدار باطل» تقسیم می‌شوند. حتّی خواصِ طرفدارِ حق هم به دو قسم تقسیم می‌شوند.

چرا خدای متعال علیرغم اینکه می داند بعضی انسان ها فقط گناه می کنند، آنها را آفریده است؟

شهر سوال ـ اراده الهی به خلقت عالم مادی به صورت یکپارچه و منسجم تعلق گرفته است. و هر فردی در این مجموعه، به طور مستقیم متعلق اراده الهی برای خلقت نبوده است. عالم مادی در نهایت ثمره هایی دارد که به دلیل وجود آن ثمره ها، حکمت الهی، ایجاد این عالم را ایجاب کرده است.

اگر از منظر اسلام انسان ها برابر هستند، چرا تبعیض های بسیاری در احکام وجود دارد؟

برابر

شهر سوال ـ یکی از عوامل تفاوت ها و در نتیجه آن تغییر احکام حقوقی عملکرد خود افراد است. دقت در آیه ذکر شده نشان می دهد که تساوی انسان ها حکم ابتدایی است و همانطور که از ادامه آیه روشن می شود، انسان می تواند با اعمال خود، جایگاهش را مشخص کند. یک انسان ممکن است با اعمال و رویه نادرست به پست ترین موجودات تبدیل شود

آیا قانون های جبری، با کرامت انسان و مختار بودن او منافات ندارد؟

شهر سوال ـ در اسلام بحث نیت، بحثی پررنگ و اساسی است به گونه ای که دو عمل با شکل و ظاهر یکسان، می تواند دو نتیجه کاملا متضاد به ارمغان آورد. به عنوان نمونه دو نفر نماز می خوانند، یکی با نماز به خدای متعال نزدیک می شود و دیگری مرتکب گناه می شود. چون اولی قصد تقرب به خدای متعال را داشته و دومی نماز را به انگیزه ریا خوانده است. بنابراین از منظر اسلامی نباید در صدد این باشیم که تمام ابعاد زندگی بشر را با قوانین الزامی، دارای شکل و ظاهر یکسان کنیم. بلکه باید رشد و ارتقای خود افراد در نظر گرفته شود و سیستم های تعلیمی و تربیتی جامعه به گونه ای سامان داده شوند که افراد با اختیار و انتخاب خود، به دنبال انجام افعال پسندیده بروند.

صحنه هایی که احساس می کنیم در گذشته دیده ایم، ناشی از چیست؟

شهر سوال ـ این تمایلات می تواند به نظریاتی چون تناسخ گره بخورد. همان گونه که بعضی از مسلمانان کم اطلاع آن را به عالم ذر گره می زنند! در حالی که چنین تجربه ای هرگز نمی تواند استدلالی برای تناسخ یا عالم ذر باشد.

علم امروز با تشریح مغز، علت تمام حالات انسان، را یافته است. دیگر جایی برای روح نمانده است.

روح

شهر سوال ـ مغز سر مقرّ و مسكن نفس ناطقه است و جاى تخیّل و حفظ و ذكر و تمیزست. و مغز سر بسه قسمت است نزدیك حكما: قسم پیشین ازو مر تخیّل (را) است، كه نفس بدین قسم تخیّل كند مر صورتهاء دیدنى و شنودنى را، كه راه علم سوى نفس این دو راه است: یكى بینائى و دیگر شنوائى. و قسم میانگین از مغز سر مر حفظ راست كه نفس بدو یاد گیرد دیدنیها و شنودنیها (را). و قسم پسین از مغز سر مر ذكر راست كه نفس بدان قسم یاد كند مر یاد گرفتها را.[۳]