فلسفه برده ‏دارى خصوصا در اسلام چیست؟

در مورد فلسفه برده‏ دارى، برخى معتقدند که از لحاظ عقل و قدرت تفکر، برخى از مردم پایینتر از بعضى دیگرند. از این رو به بردگى گرفتن یونانیان را تجویز نمى‌‏کرند، ولى براى یونانیان به اسارت گرفتن غیر یونانى را مجاز مى‌‏دانست. این نوع تفکر همان تبعیض نژادى و برتر دانستن یک نژاد بر نژاد دیگر و تفکرى ناصواب است.
برخی برده را ابزاری دارای روح مى‌‏دانستند و به اعتقاد ایشان تا وقتى که فعالیت‏هاى مربوط به بردگان را ماشینهاى خودکار انجام ندهند بردگى به نحوى وجود خواهد داشت .
و گروهی نیز نظیر «الکید اماس‏» معتقدند که : «خداوند همه مردمان را آزاد به جهان فرستاده و طبیعت نیز کسى را بنده نساخته.»

در اسلام فلسفه برده‌‏دارى تبعیض‌‏نژادى نبود؛ زیرا یکى از شعارهاى اسلام مبارزه با تبعیض نژادى بود و پیشواى دین اسلام همواره مى‌‏فرمود: عرب بر غیر عرب برترى ندارد و معیار برترى افراد، تقواى الهى است .
همچنین در شعار اصلی اسلام، اربابی جز خداوند وجود ندارد:

قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ (آل عمران/۶۴) بگو اى اهل كتاب بیائید بسوى سخنى كه میان ما و شما یكسان و منصفانه است (و آن اینكه) جز خدا را نپرستیم، و چیزى را باو شریك قرار ندهیم، بعضى از ما بعضى را بجاى خدا ارباب نگیرند.

پس با این مطلب، باید در احکام برده داری مشروع در اسلام دقت کرد. در اسلام به بردگی گرفتن یک شخص، حکم تنبیهی علیه او است. چون تنها مجوز برده کردن کسی، جنگ او (کافر حربی بودن) است.

مسلمانان  بعد از به اسارت در آوردن کفار سه راه داشتند:
راه اول این که بعد از اسارت، آنان را آزاد کنند که  راهى غیر حکیمانه است چون ممکن است این گروه دوباره جمع شوند و به مسلمانان حمله کنند.

 راه دوم آن که همه آنان را به قتل برسانند. و این هم خلاف رحمت خداست.

فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ (محمد/۴) اسیرشان كنید و سخت ببندید. آن گاه یا به منت آزاد كنید یا به فدیه. تا آن گاه كه جنگ به پایان آید. و این است حكم خدا. و اگر خدا مى‌‏خواست، از آنان انتقام مى‌‏گرفت.

و راه سوم آن که آنها را زنده نگه دارند و با برده کردنشان نوعى تربیت اسلامى را در وجودشان در طى سالهاى بردگى به تدریج تزریق کنند . از این رو مسلمانان آنها را به بندگى مى‌‏گرفتند و بعد از دمیدن روح تربیت اسلامى در کالبد آنان که از طریق محبت ‏به آنان عملى مى‌‏شد، بتدریج آنها را به صورت داوطلبانه آزاد مى‌‏کردند و یا با قوانین الزامى که اسلام وضع کرده بود آزاد مى‌‏شدند.

 و زندگی بردگان نیز در دوران بردگی بسیار عالی تر از چیزی بود که امروزه در قوانین جهانی برای اسیران جنگی قائل شده اند. چون برده به راحتی در جامعه زندگی می کرد و حق معامله و ازدواج و ... داشت. در حالی که طبق قوانین امروزی، اسرای جنگی را در منطقه ای محدود، محبوس کرده و آنها را از بسیاری از فعالیت های اجتماعی محروم می کنند. و در بعضی مواقع اوج حقشان این است که در روز، چند دقیقه از هوای آزاد بهره مند شوند!!

برای مطالعه بیشتر ر.ک: بررسى نظام برده‌‏دارى از دیدگاه اسلام/سید حسین هاشمی

نظرات