چگونه می‌توانم مدتی به فرد مورد علاقه خود فکر نکنم؟

عشق

عاشق یکی از اقوام‌مان شده‌ام که اطلاعی از علاقه من ندارد. ومن هم جرات گفتنش را ندارم و می‌خواهم تا فراهم شدن موقعیتش به او فکر نکنم. ولی نمی‌شود و همیشه به او فکر می‌کنم.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباطتان با این مرکز

پیش از پاسخ به سوال اصلی شما باید گفت اصل علاقمندی، نه یک اصل ماورایی و رمانتیک، بلکه ناشی از یک اصل بسیار ساده روان‌شناختی است. این اصل ساده، اصل مجاورت است. البته مجاروت ممکن است ذهنی باشد و سرمایه گذاری روانی و تصویر سازی ذهنی باشد. خواه ناخواه وقتی دو نفر برای مدتی در مجاورت یکدیگر قرار می‌گیرند(مانند دختر و پسرهای یک فامیل)، به تناسب و توافق ویژگی‌های شخصیتی طرفین و همچنین شرایط فیزیولوژیک آن دو، به هم علاقمند می گردند. ضمن آنكه علاقمندی به جنس مخالف به شدت تحت تأثیر انگیزه‌های ناهشیار یا هشیار جنسی می‌باشد. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هیچ حادثه و رویداد خاصی نیست. به هیچ عنوان نمی توان بر روی آن حساب باز کرد. به عبارتی روانشناسانه تر ‌ماهیت عشق بسیار پیچیده است. اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهی در فرد گردد، رنگ و بوی اختلال نیز به خود می‌گیرد. در برخی علاقه‌های افراطی که فرد را برای مدت طولانی از روند زندگی روزمره‌اش جدا می‌ گردد، رگه‌هایی از افسردگی، اضطراب بالا و همچنین رفتار وسواسی و... مشاهده می‌شود.

آنچه که در اسلام و روان‌شناسی به عنوان یک اصل مهم، مورد تأکید قرار گرفته، پیشگیری از علاقه افراطی (عشق) است.

با ساماندهی جانانه نظام عاطفی و شناختی خود در راهی گام نهیم که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزی و ترحم از طرف مقابل و... در پی داشته باشد.  از سویی دیگر تجربه نشان داده  دو طرفه کردن عشق یک طرفه در اکثر به شکستی جانکاه می انجامد به ویژه این که طرف مقابل پسر باشد.

در هر صورت توجه شما را به نکات ذیل جب می نمایم:

۱- از آن جا که مشخص نیست شما در نهایت به هم می رسید توصیه می شود به جای تشدید علاقه به تعدیل آن بپردازید. موفقیت شما در این مهم، زمینه‌ساز موفقیت‌های بزرگ در زمینه عزت نفس، اعتماد به نفس، تقویت اراده، رشد معنوی، سربلندی در آزمایش‌های الهی آتی، ازدواج ملاک‌مند و عاقلانه (نه احساسی)، ارتقای سطح تحصیلی و شغلی،‌... و ده‌ها موفقیت دیگر می‌گردد.

۲-  استقلال عاطفی ـ روانی و عزت نفس از جمله مهم‌ترین خصوصیات هر انسان است.

۳- نیک بدانید که عشق و وابستگی عاطفی برای یک ازدواج عاقلانه نه تنها کافی نیست، بلکه از جهاتی مضر است، چرا که به مرور بعد از ازدواج این احساس کمتر  شده و با فعال شدن عقل و اندیشه به جای احساس و عواطف اولیه، انتظارات و خواسته ها و نیازهای واقعی شما آشکار شده ، شاید ظرفیت و توانایی برآورده شدن و کنار آمدن با انتظارات و خواسته ها و نیازها و علاقه های شخصی مشکل باشد.

۳- تمایل شما به ابراز زود هنگام علاقه نیز منطقی به نظر نمی‌رسد، چرا که بر خلاف تصور شما تقدیر مثبت شما با این روش آسیب‌زا رقم نمی‌خورد،‌ اگر ازدواج با ایشان مقدر باشد، هیچ کس را یارای ستاندن  تقدیر نیست. چه بسا در آینده‌ای بسیار نزدیک با یک حساب سرانگشتی و با آشکار شدن تفاوت های شخصیتی، فرهنگی و خانوادگی از انتخاب خود پشیمان گردید.

۴- به هوش باشید که موانع بسیاری بر سر راه این ازدواج احتمالی وجود دارد که از جمله آن ها: عدم همخوانی خونی و ژنتیکی، عدم رضایت والدین طرفین، تعلق خاطر ایشان به دختر دیگر و ... می‌باشد.

در زمینه چگونگی مطلع ساختن ایشان نیز باید گفت در درجه اول توصیه ما ( با توجه به نکات بالا) شمامی توانید از واسطه هایی مطمئن و امین در مورد اینکه ایشان هم رضایت قلبی دارند، استفاده کنید. اما یک گزینه که شما را دیر یا زود درگیر خود خواهد کرد ورود مستقیم شما (از طریق صحبت رو در رو ،نامه، تلفن، پیامک، ایمیل و ....) به این وادی پر آسیب است در این باره باید گفت ابراز درونیات خود و اطلاع داشتن یا نداشتن ایشان از عاشق‌پیشگی شما اگر چه به ظاهر یک مشکل شما را حل می‌کند، ولی ده ها مشکل جدید برای شما و ایشان فراهم می‌آورد. مشکلاتی مثل:

أ ـ ناکامی بیشتر به خاطر بر ملاشدن یک طرفه بودن عشق؛
ب -  تشدید رابطه‌ای نفس‌گیر که فرجامش به هیچ وجه مشخص نیست؛
د ـ کاهش شدید عملکرد شما یا طرفین به خاطر تشدید عشق؛
ه ـ عوارض بسیار منفی ناشی از احتمال بالای منجر نشدن این عشق به ازدواج. چه بسیار عاشق و معشوق سینه چاکی که به هر دلیلی از وصال معشوق خود باز ماندند و زندگی بعدی خود را به مخاطره انداختند.
و ـ نادیده گرفته شدن دیگر ملاک های ضروری برای زندگی پایدار در صورت ازدواج.
ز ـ کاهش شدید عزت نفس شما و همچنین افت معنوی و ده‌ها مشکل دیگر.

در مجموع در مواجهه با این مشکل متأسفانه سه راه بیش تر ندارید:
أ) بسوزید و بسازید تا شاید خداوند حکیم معجزه‌ای کند که و سیگنالی از طرف مقابل برای شما پدید آید. که خداوند هم هیچ کاری را بدون اراده و حرکت شما انجام نخواهد داد.
ب) ایشان را به زور یا خواهش متقاعد نمایید که به خواستگاریش بروید. که باعث تحقیر و خودسرزنشی بعدی شما خواهد بود.
ج)  به خود بقبولانید که عشق یک طرفه چیزی جز رنج و محنت بی‌ثمر نیست.

هشدارهای تلخ و شکننده که شاید به ذایقه شما به هیچ وجه خوش نیاید، به هیچ وجه نافی ازدواج شما با ایشان نمی باشد، بلکه بیانگر این است برای موفقیت در این نوع ازدواج های پر دامنه بازسازی شخصیتی، اصلاح رفتارهای آسیب زا و ترمیم خلاهای عاطفی و رعایت نکات بالا ضروری به نظر می رسد.

موفق باشید.

دیدگاه‌ها

سلام. دختری هستم ۲۹ ساله و مجرد . ملاکهایی برای ازدواج دارم مثل ایمان داشتن همسرم به خدا ، داشتن ظاهر قابل قبول ، داشتن خصوصیات اخلاقی مثبت . من الان شدیدا احساس نیاز دارم به یک همسری که بتونه تنهاییم رو پر کنه و بهش تکیه کنم . تا حالا هر کسی اومد به خواستگاریم نپسندیدم و اصلا به دلم نشسته . هر چی سعی کردم کاری کنم که یکیشون به دلم بشینه نشد . قبلا اعتقادم این بود که خدا همیشه حواسش به من هست و نمی گذارد که من خوشبخت نشم و امیدم به خدا بود و برام مهم نبود که سنم چقدره ، چون شدید به کمک خداوند معتقد بودم .
از زمانی که احساس نیاز کردم تا الان شدیدا دارم دعا می کنم که پسر مورد علاقه ام هرچه زودتر پیدا بشه . اما هیچ فایده ای نداشته . تازگیا احساس می کنم خدا اصلا حواسش به من نیست و دوسم نداره و براش اهمیتی ندارم . دارم اعتقاداتم و از دست می دم و کم کم دارم به گناه کشیده میشم . خیلی از خدا و ائمه خواستم کمکم کنند خیلی بهشون التماس کردم و گفتم دارم به خطا می رم اما فایده ای نداشت .
سوالم اینه که اینا رو بزارم به حساب قسمت و اینکه هنوز خدا نخواسته ؟ بگید بزارم به چه حسابی ؟ من ادم صبوری بودم اما این روزها ادم عصبی شدم.سوالم اینه که مگه پیغمبر نگفته ازدواج کنید که دینتون کامل شه یا به خطا نرید ؟ پس این پیغمبر چرا کمکی نمیکنه در این جهت ؟ چرا دعایی که خودش بهش تاکید کرده رو براورده نمی کنه ؟ یعنی اون حرفا واقعیت نداشتن ؟ دعایی نبوده که نکرده باشم ، امامی یا پیغمبری نبوده که ازش نخواسته باشم . ایا من ادم مزخرفی بودم که خدا و ائمه دوسم نداشتن ؟ ایا ائمه وجود دارند ؟......

تصویر soalcity

با عرض سلام
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ (۱۶و ۱۵ فجر) امّا انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مى‏ آزمايد، و عزيزش مى‏دارد و نعمت فراوان به او مى‏ دهد، مى‏ گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است. و امّا چون وى را مى ‏آزمايد و روزى ‏اش را بر او تنگ مى‏ گرداند، مى‏ گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است.»
اولا آنان که به معاد ایمان دارند، خوشبختی و بدبختی را با ملاک های دنیوی نمی سنجند! بلکه نعمت و نقمت دنیا را امتحان الهی می بینند. و اگر ایمانی نداریم، چگونه برای خود نزد خدا، جایگاه ویژه قائل شده ایم؟
ثانیا خودتان اشاره کرده اید که خواستگاران زیادی داشته اید و همه را رد کرده اید! حال چرا همه را مقصر می دانید جز خودتان را؟
اما به هر حال از دعا ناامید نشوید و فراموش نکنید که در ضمن دعا، عمل خودتان را نیز درست کنید. و توقعاتتان را به گونه ای قرار ندهید که هیچ کسی به دل شما ننشیند.

salam , duste aziz man tavaghoe ziyadi nadaram va nadashtam.man az khodam tarif nemikonam ama adame badi nistam , kari nakardam ke begam amalam eshtebah bude , alan bekhatere in sakhtihayi ke mikesham kami eteghadatam zaif shode .‎ duste aziz chikar konam ke aroom sham , chikar konam ke eteghadatamo az dast nadam ?‎ begu chera khoda komakam nemikone ?‎

تصویر soalcity

سلام
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ (۲۱۴ بقره) آيا گمان كرديد داخل بهشت مى ‏شويد، بى‏ آنكه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!» آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است!

همه همینو میگن . ولی ما که معصوم نیستیم .وقتی میبینه کم آوردیم چرا جواب نمیده؟

به نظر من یک شخص نمیتونه همه خصوصیات رو داشته باشه شما باید براساس اهمیت بعضی ها رو نادیده بگیری تا بتونی فرد مورد نظر تو پیدا کنی ادم بی نقص وجود نداره

شاید کسانی که به خواستگاریتان آمدند واقعا در سطح شما بوده اند، چه اشکالی داشت اگر از لحاظ دینی از شما پایین تر بودند؟ شما می توانستید با اقتدار و جذبه بر او تاثیر بگذارید. انگار شما به زور چیزی را بیش از آنچه در تقدیر شماست از خداوند می طلبید. قسمت و سهم شما از زندگی یکی از خواستگارهایتان بوده نه کسی که در خیالتان دارید.اگر ما خدا و پیغمبر را فقط در صورتی که ما بهترین زندگی را داشتیم اعتقاد داشتیم، پس امتحان الهی و سختی های زندگی چه معنایی داشت؟ مومنان به این راحتی وارد بهشت نمی شوند. باید با سختی های گوناگون: مالی، بیماری، ازدواج و....امتحان شوند.

سلام
یه راه دیگه هم وجود داره و اون اینکه ایشون از طریق غیر مستقیم بخواد فرد مورد نظر رو چذب خودش کنه. البته با رعایت شرایط لازم برای اینکار که از عواقب منفی آن جلوگیری کنه. جذب پسر از راه غیر مستقیم : http://moshaver41.ir/post/category/58

با سلام
راستش من یه مدتیه نسبت ب یکی از افراد خونوادمون ک زیادم نمیبیننش شاید سالی یه بار و صحبتمون درحد سلام و خدافظه علاقه پیدا کردم...مشکلم اینه نسبت ب این حس شک دارم میترسم اشتباه باشه یا هوس باشع ب جای علاقه راستش جریان از اونجایی شروع شد ک دوست من عاشق استادش شد و توی مدرسه خیلی از این موضوع صحبت میکرد منم نفهمیدم چ جوری این فردو توی ذهنم ب عنوان عشق بوجود اوردم از اونجایی ک سال اول دبیرستانم و الان باید ب فکر درس خوندنم باشم ولی این موضوع ذهنمو مشغول کرده و نمیزاره روی درسام تمرکز کنم و اذیتم میکنه...من از این فرد هیچی ندارم ک بگم باعث علاقه شده و از اونجایی ک خجالتیم دوست ندارم خودم این موضوع رو براش بگم دلم میخواد اونم حس متقابل ب منو داشته باشه از یه طرف ب این فک میکنم ک این حس اشتباه و نباید ذهنمو درگیر کنم برای کسی ک میدونم دست نیافتنیه و از طرفی دلم. میخواد ک اونم از من خوشش بیاد نمیدونم چی کنم یه جور دوگانگی توی من بوجود اومده ک تمرکزمو ازم گرفته اگه میتونین کمک کنین ممنون

تصویر شهر سوال

با سلام و تحیت

با توجه به شرایط سنی و نیز زمینه ای که باعث ایجاد علاقمندی شما شده است، می توان گفت که در حالت طبیعی چنین فضا و احساسی پایدار نخواهد بود و با گذشت زمان به صورت خودکار از سطح ان کاسته خواهد شد. بنابراین به منظور اینکه چنین تجربه ای تبدیل به مانع و دغدغه ای اساسی در روند زندگی و پیشرفت شما نگردد ضرورت دارد تا از تمرکز و پیگیری نسبت به ان خودداری کنید و با سرمایه گذاری بر اهداف زندگی، به پیشرفت روزافزون بیاندیشید.
سعی کنید با برنامه ریزی وقت خود را پر کنید و از ارتباط با افراد و محیطهایی که ذهن شما را مشغول می کند اجتناب نموده و بجای آن برای دستیابی به اهداف خود تلاش بیشتری نمائید و دوستانی انتخاب نمائید که شما را در این مسیر یاری کنند.
توکل به خدای بزرگ و تقویت بنیه معنوی چراغ راهی است که نباید از آن غفلت نمود

باسلام ازشما
من یه مشکلی دارم من عاشق فردی شدم ومیدونم روزی قراره همو ببینیم اما من نمیگم این اقا حتما منو دوست خواهد داشت...ینی ممکنه اگه منوببینه نپسنده.من بااین موضوع مشکل ندارم وتا وختی که لحظه دیدار مهیا بشه صبر خواهم کرد اما یه مشکل دارم من تا سال پیش که ۱۸ ساله بودم با حرف زدن با عموم تازه راضی شده بودم برام خواستگار بیاد یه چن ماه هرکی زنگ میزد بااین که ازته دل راضی نبودم ولی میگفتم بیان.اما حالا عاشق شدم چیزی که هرگز فکرشو نمیکردم.حالاهم فک میکنم اگه اجازه بدم اقا پسری بیاد من بهش خیانت میکنم چون توفکر وذهن من شخص دیگه ای هست وازخدا هم خواستم تا ذهن هیچ خانواده ای رو درگیر من نکنه ینی چون عاشق شدم اینطوری فک میکنم حالاهم تمام تلاشمو دارم واسه اجرای دستور خداکه ازدواجه میکنم که خداهم گفته تواین امر عجله کنین منم این شخصو فقط میخام ازخود خدا بگیرم وخیلی هم صادقانه این فرد منوبه خدام نزدیک تر کرد...میبینید؟من بااین موضوع مشکلی ندارم وحتی میدونم تا لحظه دیدار مثل کار هرشبم کارم گریه ودردو دل با خدا وخوشبختیم با اون فرده .اگه من با اون فرد ازدواج نکنم هیچ وقت نمیتونم با کسی ازدواج کنم چون هم ایشونو به عنوان همسر نمیتونم قبول داشته باشم وهم نوعی خیانت خواهد بود....اینارو گفتم تا مشکلی که امرو برام پیش اومده رو بگم من وختی با زنعموم حرف میزدم.ایشون به من گفتن چرا کفر فکر میکنی وفک میکنی خداهیچ کسو همم کفو توقرار نداده؟اینطور پیش بری خود خدا بختتو میبنده وانگار داری بهش کفر میگی...راستش ایشونکه نمیدونستن من همسرمو پیدا کردم ولی حرفاش دلمو لرزوند که نکنه واقعا خدا ازدستم ناراحت شه؟؟ببینین من هرشب به خود خدا میگم من تلاشمو میکنم توهم خودت باش اون کسی که منو تواین دنیا خوشبخت میکنه...صادقانه ی صادقانه ولی الان دلم لرزید نکنه خدا ازدستم ناراحت شه؟؟؟من نمیخام مشخص شم کی هستم براهمین تواین سایت مطرح کردم مطمعن باشین برای جواب شما هرروز سایتتونو چک خواهم کرد فقط اینو بگین که من تلاشمو دارم میکنم رسیدنمم به اون فرد ممکنه اگر خود خدا بخواد ولی نکنه خداناراضی باشه ازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر ازسایت خوبتون

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی، از حضور شما و طرح سوالتان در اینجا نیز متشکریم. فرض ما بر آنست که شما عزیزانی که پیام خود را یا مشکل خود را در ذیل یکی از موضوعات مطرح شده مطرح می کنید، حتما اصل مطلب و پاسخ آن را در بالای صفحه به دقت مطالعه نموده اید. این نکته برای این عرض شد که گاهی اوقات به نظر می رسد سوال مطرح شده دقیقا مانند سوال مطرح شده در ابتدای صفحه است و یا مشابه آن است و پاسخ نیز همان است. اما در مورد شما، باید به عرض برسانیم واقعا جای بسی خوشحالی دارد که سعی شما بر آنست که اولاً مسیر رابطه و یا عشق خود را در مسیر ازدواج قرار دهید و ثانیا اینکه از یاد خدا غافل نشده اید. اگر به مسائل مطرح شده در زمینه ازدواج و عشق در پست های مختلف سایت دقت کرده باشید، بارها ما این نکته را توصیه کردیم که جوانان عزیزی چون شما، سعی کنند اولا روابط خود را خارج از کانال ازدواج و همسرگزینی تعریف نکنند که این موضوع عموماً ضربه زننده خواهد بود هم به آرامش روانی خود افراد و هم در مسائل بعدی پس از ازدواج اختلال ایجاد خواهد نمود، دیگر اینکه توصیه میکنیم سعی کنند به صورت هیجانی و کاملا احساساتی در مورد همسر گزینی یا ازدواج عمل نکرده و تصمیم گیری نکنند. حتما باید این مسئله همراه با عقل و منطق پیش برود تا به انتخابی حتی المقدور مناسب تر و در نتیجه زندگی آرام و پایدار تر بیانجامد.
این نکته نیز ضروری است که بدانید اگر قصد شما برای ازدواج با فرد مورد نظر، یک مسئله و فکر کاملا یک طرفه از طرف شماست و صرفاً در خیالات خود یا احساس خود فکر می کنید که ایشان هم به شما فکر می کنند و احتمالا به زودی به سراغ شما خواهند آمد، این فکر کاملا غیر منطقی است (هرچند ممکن است واقعیت داشته باشد) و بهتر است ذهن خود را مشغول آن نکنید. چنین عشقی مصداق عشقهای بی هدف و خیالی است.
به شما توصیه می کنیم اگر کسی را در نظر دارید یا میدانید کسی شما را برای ازدواج در نظر دارد و نظر شما هم نسبت به ایشان مثبت است، اولا سعی کنید با وی وارد ارتباطات دوستانه و عاطفی و ... نشوید و ثانیا به ایشان بگویید سریعتر در جهت خواستگاری و مطرح کردن قصد ازدواج از طریق خانواده اقدام کنند. اگر مستقیم نمیتوانید چنین کنید، میتوانید از طریق واسطه ها یا یکی از بزرگترها که با ایشان راحت تر هستید و تفاهم بیشتری با هم دارید موضوع را مطرح کنید. قطعا با نیت پاک شما، خدا نیز کمک خواهد کرد تا کارها به خوبی پیش برود و اگر انشالله بحث و بررسی ها و تحقیقات که مقدمات ازدواج هستند، به نتیجه مطلوب برسد و مشکل خاصی نباشد، شما نیز به مطلوب خود خواهید رسید. اما در خصوص اینکه خواستگاران مختلف برای مطرح کردن قصد ازدواج با شما به منزل شما بیایند یا پیشنهاد خود را به نوعی به گوش خانواده برسانند نیز نگران این نکته نباشید که اگر قرار است به یکی پاسخ دهید، آمدن دیگری خیانت به نفر قبلی محسوب بشود. به هیچ وجه اینطور نیست و این مسئله کاملا طبیعی است که تا زمانی که بحث ازدواج یک دختر (دم بخت) و پسر به نتیجه قطعی نرسیده باشد، خواستگاران مختلفی همچنان به منزل ایشان رفت و آمد داشته باشند.
سربلندی و خوشبختی شما را از خداوند کریم خواستاریم.

سلام
من با پسری تو fbدوست شدم البته به منظور ازدواج،ایشون قبل از من با کسی دیگه ای بوده ولی چون دختره مذهبش فرق داره پدر مادر دوستم شدیدا با ازدواجشون مخالفه ولی دوستم چیزی به دختره نگفته و ازش جدا شده ولی دختره هنوزم به دوستم فک میکنه...و اینکه مشکل اینجاس که ما از همدیگمون خوشمون میاد ولی جرات ابراز کردنشو نداریم،وقتی هم که ابراز علاقه میکنه سریع انکار میکنه...شما منو راهنمایی کنید که این علاقه جدی بگیرم و در موردش با بزرگترم صحبت کنم یا اینکه ندید بگیرم و باهاش قطع ارتباط کنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

دوست گرامی، سلام. مقدمتان به شهر سوال گرامی باد. اگر چنین سوالی یا مشکلی ده سال پیش مطرح میشد شاید عجیب نمی بود و پاسخ به آن هم کمی دشوار بود. اما اکنون که سالها از اوج روابط اینترنتی و فضاهای سایبری و مجازی می گذرد و افراد بسیار زیادی مانند شما این را ه را رفته اند و تجربیاتشان اکنون در اختیار ماست، هم چنین سوالی کمی عجیب است و هم پاسخ آن تقریبا روشن. همانطور که خودتان میدانید، هرچند قصد و نیت شما برای به اصطلاح دوستی و ارتباط در فضای مجازی خیر بوده و تصمیم به ازدواج دارید اما این فضا به هیچ وجه قابل اعتماد نبوده و نیست. اکنون که هنوز اظهار علاقه ای هم به هم نداشته اید شاید وقت مناسبی باشد تا این ارتباط را قطع یا کمرنگ تر کنید. البته ما هیچگاه نمیتوانیم به صورت صددرصد بگوییم آشنایی اینترنتی و ازدواج متعاقب ان نتیجه اش جدایی و شکست است. اما در این مورد بقدری تجربیات تلخ و شکست در ازدواج زیاد دیده و شنیده و گزارش شده که شانس یک ازدواج موفق به این شکل را بسیار کم کرده است و ما بهتر می بینیم شما را از ابتدا منع کنیم.
البته برای اینکه یک طرفه به قاضی نرفته باشیم، این را هم بگوییم که اگر احیاناً چنین موردی پیش آمده و بسیار جدی شد، بهترین کار آنست که از طریق رسمی و عرفی و به واسطه خانواده ها برای خواستگاری و سایر قول و قرار های ازدواج اقدام شود و تحقیقات کامل پیش از ازدواج صورت پذیرد.
برای شما آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.

باسلام پسر ۱۶ ساله ای هستم و چند وقتی است به دختری علاقه مندم اما به ایشان علاقه افراطی ندارم چرا که به ازدواج زیر ۲۵ سال حتی فکر هم نمی کنم . تتها گاهی در اوقات فراغتم به ایشان فکر می کنم و علاقمه مندم که در آینده با ایشان زندگی کنم و ملاک بنده نیز تنها شکل ظاهری ایشان نیست بلکه به نظرم از لحاظ خانوادگی و شخصیتی و اجتماعی نیز تقریبا در یک سطح می باشیم . حالا سوال بنده این هست که آیا این تفکر بنده اشتباه هست؟ و باید اون رو فراموش کنم؟ یا اینکه ممکن است که این تفکر باعث افت تحصیلی بنده شود؟

تصویر مشاور شهر سوال

دوست نوجوان، سلام.
شما در سن و سالی هستید که به نظر نمی رسد خودتان یا خانواده تان به این زودی اقدامی در خصوص ازدواج شما انجام دهند. بنابراین نیت ازدواج شما هرچند امری خیر و ارزشمند است اما باید بپذیرید که غیرواقع گرایانه است. از طرفی ارتباطات دختر و پسری، دو اشکال مهم برای شما ایجاد می کند. اولا این مسئله ذهن شما را به شدت درگیر خواهد کرد و این مسئله میتواند همه زندگی و بخصوص اموری که نیاز به تمرکز دارد مانند تحصیل و درس خواندن شما را تضعیف کند. دوم این که این ارتباط در سطوح مختلف (پیام دادن، صحبت کردن، ارتباط بدنی، روابط جنسی، و ...) ادامه پیدا می کند و موجب ارتکاب شما به اعمال نادرست و گناه آلود می شود. بگذریم از این که ممکن است اثرات مخربی برای دختر مورد علاقه شما داشته باشد که خواسته یا ناخواسته شما مسئول آن خواهید بود. البته این بدان معنا نیست که به هیچ وجه به مسئله ازدواج یا تشکیل زندگی خودتان در آینده و این قبلی مسائل فکر نکنید. اما سعی کنید تفکر و ذهنیت شما در این موضوعات در کنترل خودتان باشد.
از سویی اگر فرض کنیم شما بین پنج تا ده سال دیگر ازدواج خواهید کرد، فکر کردن به یک شخص خاص یا خدای نکرده ارتباط با ایشان به این قصد نیز امری غیر منطقی و بیهوده و خطرآفرین است. به این دلیل که در این مدت و با رشد و تحول شما از سنین نوجوانی به جوانی و قرار گرفتن در موقعیت های مختلف درسی، جغرافیایی، شغلی و ... این احتمال قوی است که هم سلایق و نظرات شما راجع به همسر آینده تان تغییر کند و هم افراد دیگری که اکنون هیچ تصوری از آنان ندارید وارد زندگی شما شوند.
بنابراین بهترین کار برای شما پرداختن به درس، و تفریحات سالم است. شما باید زمان خود را به کارهایی که باید انجام دهید صرف کنید و زمان اضافه خود را برنامه ریزی کنید و به نوعی به امور سالم بپردازید. البته این نکته را می دانیم که با وجود وسایل ارتباطی و رسانه ای در این دوران، این کار به مراتب دشوارتر از گذشته است.

موفق باشید

با تشکر از پاسخگویی شما به بنده و همچنین سپاس فراوان به دلیل پاسخ های منطقی که به سوالات ما جوانان می دهید .
در مورد ارتباط با جنس مخالف(هرنوع ارتباطی) که شما فرمودید ممکنه باعث هدر رفتن وقت و سرمایه های زندگی بشه ,خدمت شما عرض کنم که بنده به شدت مخالف این عمل هستم حتی در حد سلام و علیک خیلی ساده.
بنده تنها مشکلی که داشتم این بود که فقط به این شخص فکر می کردم. که البته خودم فکر می کنم که به دلیل تغییرات در سنین نوجوانی هست و اینکه نوجوانی مثل بنده علاقه مند هست که از طرف افراد دیگه دوست داشته بشه .
به هر حال پاسخ سوال خود را از میان فرمایشات شما دریافت کردم و از شما و همکارانتان بسیار بسیار سپاسگزارم که وقت خود را به پاسخگویی به سوالات و حل مشکلات ما جوانان اختصاص می دهید. اجرکم عندالله

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم، از حضور و اظهار لطف شما نسبت به شهر سوال، متشکریم.
موفق باشید.

نظرات