مسائل جدید کلامی

آیا وجود ادیان مختلف در عصر جهانی شدن قابل قبول است؟

شهر سوال ـ جهانی شدن بیش از آنکه با وجود نظرات مختلف ناسازگار باشد، با عدم تحمل نظرات مختلف ناسازگار است. خصوصا که اختلاف ها، همیشه در بین بشر وجود خواهند داشت. و راهی برای یکسان سازی تمام افراد بشر وجود ندارد. چون استعدادهای ذاتی افراد با یکدیگر بسیار متفاوت است. و هر کسی گرایش های خاصی دارد. و علاوه بر همه این ها، هر انسانی مختار است و می تواند علیرغم جبر محیط و آموزش و .... راهی جدید در پیش بگیرد.

اگر اسلام عیبی ندارد و همه عیوب از مسلمانی است، چرا اسلام، مسلمان درست تربیت نمی کند؟

شهر سوال ـ ثانیا اسلام، مسلمان های خوب بسیاری تربیت کرده است. کافیست فقط اندکی به صدر اسلام بنگریم. اسلام جنگ دامنه دار، دو قبیله اوس و خزرج را به کلی ریشه کن کرد و این دو قبیله را در یک گروه به نام انصار جای داد. اسلام وضعیت فحشا در جامعه عرب را ریشه کن کرد و روابط سالم را جایگزین آن کرد. اسلام گروهی که زندگی خود را از راه غارت می گذراندند، به شهر نشینی و تمدن سازی کشاند و جامعه ای که در میان دو امپراطوری، مورد بی مهری تمام بود و فقط به عنوان تبعیدگاهی به آن نگریسته می شد، به آقایی رساند و ... و در هر جایی که مسلمانان به دستورات اسلام عمل کردند، نتایج عالی به دست آوردند.

چرا اکثر کشورهای اسلامی در توحش و عقب ماندگی هستند؟

شهر سوال ـ بدترین جواب، ربط دادن این مسائل به اسلام است که به جای ناشی بودن از واقع بینی، متاثر از عداوت است. چون روشن است که توصیه های فراوان اسلام، به علم آموزی، نمی تواند به عقب ماندن از قافله علم منجر شده باشد. کما اینکه سالیان سال مسلمانان در اوج قله های علمی بودند. همچنان که جنگ ها و نزاع ها، غالبا ریشه در زیاده خواهی ها و تکبرها و تعصب های کور است که با فرهنگ اسلامی، فرسنگ ها فاصله دارد.

آیا تجاوز به زنان کافر از منظر اسلام جایز است؟

شهر سوال ـ از همین رو زنای با کفار معنا دارد و کسی که با کافری زنا کند نیز حدود الهی بر او جاری می شود: اگر مرد مسلمانی با زن کافر ذمی زنا کند، حکم او همان حکم زنا با زن مسلمان است؛ یعنی اگر محصن باشد حکم او رجم (اعدام) است و اگر غیر محصن باشد، صد ضربه شلاق به او زده می شود، اما در مورد زن کافر حاکم شرع اختیار دارد که یا حکم اسلام را در باره او اجرا کند و یا او را به محکمه کفار می دهند تا بر طبق مذهب خودشان بر او حکم جاری کنند.[۲]

دین مهم تر است یا انسانیت؟

شهر سوال ـ انسانیت و اخلاق نیک از ضروریات زندگی بشر است. و بدون آن زندگی در اجتماع بشری، زجر آور خواهد شد. و چه بسا زندگی در اجتماع بدون آن غیر ممکن بشود و بی اخلاقی ها شیرازه اجتماع را از بین ببرد.

آیا ناآگاهی انسان سبب دینداری نیست؟

شهر سوال ـ ناآگاهی ای که دینداری را ایجاب می کند، از نوع نشناختن دلیل رعد و برق و کسوف و خسوف نیست. چون در دینداری انسان به عواملی متوسل می شود که هم عرض عوامل طبیعی نیستند! بلکه حتی اگر عوامل طبیعی را به نیکی بشناسیم، باز هم جای تمسک به دین و مفاهیم متعالی و مقدس آن باقی است.

چگونه دین را منطقی بدانیم با اینکه احکامی مثل تفاوت دیه و ارث قابل پذیرش نیست؟

شهر سوال ـ به عنوان مثال رابطه این عالم با عوالم دیگر (مثل برزخ و قیامت) و تاثیر این عالم با عوالم بعدی در کدام علم مشخص شده است؟ کدام علم با متدهای ممکن می تواند این سوالات را جواب دهد؟ آیا اگر صدها هزار سال دیگر از پیشرفت علمی بشر بگذرد، ممکن است علمی به این سوالات جواب دهد؟

چرا در قرآن ازدواج با کنیزان به گونه ای توهین آمیز به کنیزان بیان شده است؟

قرآن ازدواج

شهر سوال ـ البته باید توجه داشت که در صورت مساوی بودن ایمان، یک انسان آزاد بر یک انسان برده، ارجحیت دارد. و کسی که با مساله برده داری در اسلام آشنا است، می تواند رمز این مساله را دریافت کند. چون در اسلام تمام راه های برده گیری بسته شده و تنها کسانی که به جنگ با مسلمانان می پردازند، برای تنبیه و ریشه کن کردن فتنه، یا کشته می شوند و یا به برده گی در می آیند. در واقع حکم برده گیری، یک حکم تنبیهی برای کسانی است که مرتکب خلاف شده اند. و به همین دلیل تفاوت منزلت اجتماعی بردگان با سایر انسان ها معنا دارد. و روشن است که همیشه شان اجتماعی یک زن آزاد، از زن برده بالاتر است و زن آزاد ارجحیت دارد. به همین خاطر در ازدواج نیز زن آزاد گزینه اول است:

آیا با پیشرفت علم جایی برای اعتقاد به خدا باقی می ماند؟

 اعتقاد به خدا

شهر سوال ـ شهید مطهری در این باره می فرمایند: «زمانى آمدند گفتند دین مولود ترس است، بشر از طبیعت مى‏ ترسیده، از صداى غرّش رعد مى‏ ترسیده، از هیبت دریا مى‏ترسیده، و نتیجه ترس سبب شده كه فكر دین در سر مردم پیدا شود. ... بعضى گفتند علّت پیدایش دین جهل و نادانى بشر است؛ بشر مى ‏خواسته حوادث جهان را تعلیل نماید و براى آنها علّت ذكر كند و چون علّتها را نمى ‏شناخته است، علّت ماوراء طبیعى براى حوادث فرض كرده است. بعضى دیگر گفته ‏اند علّت اینكه بشر به سوى دین گراییده علاقه‏ اى است كه به نظم و عدالت دارد؛ وقتى كه در دنیا از طرف طبیعت یا اجتماع بى ‏عدالتى مى ‏بیند، براى اینكه تسكینى جهت آلام درونى خود پیدا كند دین را براى خویشتن مى ‏سازد.... بعضى آمدند براى پیدایش دین یك علّت دیگر فرض كردند و گفتند دین‏ وسیله ‏اى است براى كسب امتیاز در جامعه ‏هاى طبقاتى. ... فروید گفت: ... دین ریشه ‏اش تمایل جنسى است و نه چیز دیگر.[۱]

چرا دین بر پایه وحی است؟ چرا عقل را ناقص معرفی می کنید؟

 پایه وحی

شهر سوال ـ قبل از هر چیز باید بگوییم با توجه به طیف مصادیق گسترده دین، نمی توانیم این سوال را به طور کلی جواب دهیم بنابراین جواب را بر مبنای دین اسلام بیان می کنیم که متبادر از دین در فرهنگ ما همان است.