خدا

اگر خدا وجود دارد، پس چرا در مقابل جنایت هایی که رخ می دهد، ساکت است؟

اگر ما همه چیز را منحصر در این دنیا می بینیم و هنوز معاد را نفهمیده ایم، و هنوز نمی دانیم که بشر با اختیارش در این دنیا جانشین خدا شده است، باید به اصلاح فهم خود از دین و خدا بپردازیم. و دقت کنیم اگر در فهم خدا کج فهمی داشته باشیم، مشکل از خودمان است.

چرا پس از هزاران سال هنوز مساله خدا حل نشده است؟ آیا می توان امیدی به حل این مساله داشت؟

اولا این ادعا درست نیست. ثانیا فرق هایی بین مساله خدا و دیگر مسائل وجود دارد. ثالثا به فرض که این ادعا درست باشد، زندگی دینی عاقلانه ترین راه زندگی است.

اگر خدا وجود دارد چرا در مقابل این همه جنایت در زندگی بشر واکنشی نشان نمی دهد؟

مسئولیت جنایات به عهده انسان هایی است که آن را رقم می زنند. و خدای متعال شریعتی قرار داده که اگر به آن عمل کنیم، جانیان سرکوب می شوند و عدل مستقر می شود. و در برپایی این عدل نیز مومنان را یاری می رساند.

آیا قدرت نفوذ و کشش شیطان بیش از قدرت خدا نیست؟

تفکر دو گانگی و حاکمیت شیطان از اساس باطل است. و باید توجه کرد که شیطان نیز تحت سلطه و اذن الهی به فعالیت می پردازد. و اگر چه در نظام تشریع علیه خداست، اما در نظام تکوین جزئی از نظام خلقت الهی است.

اگر خدا می خواست همه به او ایمان بیاورند، چرا فهم وجود خودش را آسان نکرده است؟

گویی در این سوال فرض شده است که کافران و منکران خدا، چون خدا را نشناخته اند، پس به او کافر شده اند! در حالی که این فرض غلط است. و می توانیم یک دلیل مهم تر برای کفر و انکار خدا بیابیم. و اگر به آن دلیل نگاه کنیم، به راحتی متوجه می شویم که اکثر کفرها، ربطی به نفهمیدن و نشناختن ندارد.

چرا خدا در مقابل رنج های ما، کاری نمی کند؟

دنیا عالمی است که زیر پایمان را داغ کرده اند، تا بفهمیم این جا، جای ماندن نیست.

خدا کجاست که این همه بدبختی را نمی بیند؟

باید دقت کرد ، که چه چیز را بدبختی می دانیم؟ عاملش چیست؟ و در کدام هستی شناسی قرار داریم که توقع دخالت خدا را داریم؟