آزادی و اختیار

آیا قانون های جبری، با کرامت انسان و مختار بودن او منافات ندارد؟

شهر سوال ـ در اسلام بحث نیت، بحثی پررنگ و اساسی است به گونه ای که دو عمل با شکل و ظاهر یکسان، می تواند دو نتیجه کاملا متضاد به ارمغان آورد. به عنوان نمونه دو نفر نماز می خوانند، یکی با نماز به خدای متعال نزدیک می شود و دیگری مرتکب گناه می شود. چون اولی قصد تقرب به خدای متعال را داشته و دومی نماز را به انگیزه ریا خوانده است. بنابراین از منظر اسلامی نباید در صدد این باشیم که تمام ابعاد زندگی بشر را با قوانین الزامی، دارای شکل و ظاهر یکسان کنیم. بلکه باید رشد و ارتقای خود افراد در نظر گرفته شود و سیستم های تعلیمی و تربیتی جامعه به گونه ای سامان داده شوند که افراد با اختیار و انتخاب خود، به دنبال انجام افعال پسندیده بروند.

آیا انسان مجبور نیست در حالی که غالبا تابع محیط می شود؟

انسان

شهر سوال ـ پس ما نیز می توانیم بر خلاف مسیری که به ما القا شده گام برداریم. و حاکم اصلی اراده و اختیار خود شخص است. و این مطلب اصلا قابل انکار نیست و هر دوره ای در اطراف خود می توانیم نمونه های فراوانی از آن بیابیم.

چرا خدا ما را مجبور به انتخاب یک راه مشخص می کند؟

خدا

شهر سوال ـ آنچه در دین به عنوان گفتار الهی بیان شده است، بیان دو راه با دو نتیجه کاملا متضاد است که انسان می تواند هر کدام را بنا به تمایل خویش انتخاب کند.

آیا کسانی که در محیط فاسد و کافرانه هستند، نسبت به ارتکاب اعمال رایج در آن محیط، بی گناه هستند؟

 ارتکاب اعمال

شهر سوال ـ «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا* فَأَلهْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا* قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا* وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا[سوره شمس آيات ۷ الي۱۰] و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام كرده است، كه هر كس نفس خود را پاك و تزكیه كرده، رستگار شده و آن كس كه نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است!»

آیا علم خدا به سرنوشت ما، با اختیار ما منافاتی دارد؟

شهر سوال ـ فرض کنید که بنده می دانم اگر شما نفت بر روی فرش بریزید و به آن کبریت بکشید، فرش می سوزد. آیا در این جا علم من، شما را مجبور کرده است که فرش را آتش بزنید؟ تاثیر علم خدای تعالی در عمل ما نیز چنین است.

چگونه انسان را مختار بدانیم در حالی می گوییم همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده است؟

شهر سوال ـ البته مساله علیرغم صعوبت، دارای سادگی بسیار نیز هست. و به قولی می توان به آن سهل ممتنع گفت. چون حتی کودک دو ساله نیز متوجه اختیار خود می شود. به همین دلیل وقتی وقتی دستش به کاسه داغی می خورد، فورا آن را کنار می کشد. کسانی نیز که قائل به جبر می شوند، در عمق جانشان آن را باور ندارند. به همین دلیل هرگز در وسط خیابان و با دیدن ماشین، دچار حیرت نمی شوند که آیا می تواند از سر راه خودروی کنار بروند یا نه!

چگونه انسان مختار است با اینکه خلقتش بدون رضایتش بوده؟

جبر و اختیار

شهر سوال ـ در مساله جبر و اختیار، سوال درباره افعالی است که انسان آن ها را با انتخاب خود انجام می دهد. و الا روشن است که انسان در بعضی از مسائل هیچ گونه اختیاری ندارد. همه می دانیم که ما در انتخاب پدر و مادر خود، محل تولد و نظیر آن هیچ اختیاری نداشته ایم! می دانیم که مریضی و مرگ و فقر و ... از حوزه تصمیم گیری ما خارج است. چون اکثر عوامل اثر گذار در آن، ربطی به ما ندارد و ما نمی توانیم آن عوامل را کنترل کنیم. و اتفاقا همین ضعف ها و ناتوانی های ما، آیت و نشانه ای بر بنده بودن ما، و وجود خالقی قادر است.

انسان موجودی مختار است یا مجبور؟

انسان

شهر سوال ـ دانشمندان الهی با راهنمایی از عقل وكمك گرفتن از روایات امامان معصوم"ع" معتقدند: انسان نه مجبور است كه فقط ابزار كار باشد وهیچ اختیاری ازخود نداشته باشد ونه مستقل كه خداوند او را به حال خود رها كرده باشد.[۱]

چرا زندگی اجبار است؟ شاید كسي دوست نداشته باشد زندگي كند؟

شهر سوال ـ حضرت على (ع) به شخصی که درباره مشیت، سخن می گفت، فرمود: اى بنده خدا، خدا تو را از براى آنچه خود خواسته آفرید یا از براى آنچه تو میخواهى آن مرد عرض كرد كه از براى آنچه خود خواسته حضرت فرمود كی تو را بیمار میكند هر وقت كه خود خواسته باشد یا هر وقت كه تو خواسته باشى عرض كرد كه هر وقت كه خود خواسته باشد فرمود كی تو را شفاء میدهد در هر وقت كه خود خواهد یا هر وقت كه تو خواهى عرض كرد كه هر وقت كه خود میخواهد.

اگر شیطان بر انسان سجده می کرد و از امر خداوند سرپیچی نمی کرد آنگاه سرنوشت ما چگونه بود؟

شيطان

شهر سوال ـ عالم خلقت با همه وسعتی كه دارد, تمامی اجزائش با هم مرتبط اند و همانند زنجیری هستند كه حلقه هایش به هم پیوسته است، پس خلقت شیطان طبیعتا درون این سیستم، حتمی است و نمی توان آن را حذف کرد. و همچنین شیطنت ابلیس نیز، با توجه به ذات متکبر او، حتمی بوده است.