اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟

سومریان بانیان اولین تمدن عالی بشری

تا قرن بیستم تصور براین بود که مصریان و یونانیان بنیانگزاران اولین تمدنهای بشری بودند.با مکشوفات وپژوهشها و تحقیقاتی که اوایل قرن بیستم صورت گرفت عکس این مطلب به اثبات رسید و دیگر بر اساس مستندات متین و بصورت قطعی محرز شده است که نه تنها تمدن مصر باستان اولین تمدن بشری نیست بلکه نتیجه مستقیم تمدن عالی سومری است.
با ستان شناس شهیر آمریکایی پرفسور woolley که در صدر هیئت حفاری از طرف دانشگاه پنسیلوانیا وموزه بریتانیا ماموریت کنکاش و پژوهش در شهر "اور"را یافته بود بصورت قطعی و علمی در کتابی که بعدا تالیف کرد چنین نگاشت: تمدن سومری ۲۰۰۰سال قبل از تمدن مصر بوجود آمده و فرضیه نخستین تمدن بشری در مصر کاملا مردود می باشد. سومریان ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد وارد مراحل عالی تمدن بشری شده اند و الگویی کامل برای تمدنهای مصر,آشور,آسیای صغیر,کرت و یونان شده اند.[۱]

نه تنها تمدن مصر ویونان وام دار تمدن سومری است بلکه همانطور که متعاقبا خواهیم دید, نگاشت قانون با تمدن عالی سومری آغاز شده است بطوری که قانون مشهور حمورابی چکیده ای بیش از قوانین موضوعه سومری نیست.
سومریان اولین ملت متمدنی بودند که شهرنشینی اختیار کردند و بلحاظ اجتماعی اولین گروه بشریتند که به قانون گردن نهادند که شاهد این مدعا اسناد و مدارک کشف شده مربوط به آن اعصار از منطقه (از جمله سند معاملات املاک بین سومریان) می باشد.[۲]

اسناد بجای مانده ازسومریان بیانگر اینست که نه تنها مجموعه قوانین تاریخی بسیار قدیمی در آن زمان بین سومریان حاکم بوده بلکه به مرور زمان و بر اساس احتیاج دست به خلق و تطور قوانین میزدند.[۳]

بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال ق.م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از بوجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می‌توان گفت سومریان ۴۵۰۰-۵۰۰۰ سال ق.م در منطقه میانرودان بوده‌اند. این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می‌خوانند چند علت دارد. ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است، ابزار سازی و دانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم‌ترین اختراع بشری است (خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد.) و وجود شهرهای مستقل.
درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد اکثر دانشمندان خاستگاه ایشان را از فلات ایران و از دامنه‌های زاگرس دانسته‌اند. علی‌پاشا صالح سومریان را از تبار قفقازی (همنژاد با چچن‌ها و گرجی‌ها) دانسته و خط سیر مهاجرت ایشان را از شمال غربی ایران نوشته‌است ولی برای اثبات این نظریه مدرکی تاریخی وجود ندارد.

[۱]. حقوق تاریخی ـ علی پاشا ـ ص۹۱.
[۲]. حقوق تاریخی ص ۹۱و۹۲.
[۳]. حقوق تاریخی ص ۹۲.

دیدگاه‌ها

بااحترام به نظریات فوق در سال ۸۴ و در حفاری هایی که در کرمان جنوب و جیرفت که به نام دیگر بهشت تاریخ شناسان و باستان شناسان از آن یاد میشود انجام گرفت مشخص شد نقطه عطف تمدن بشری و سر منشا آن نه تنها مناطق بین النهرین نبوده. بلکه جیرفت خاستگاه و زادگاه تمدن بشری است. نقطه ای که تا پیش از آن ، مردمانِ آن را بی سواد می شمردند حالا با پیدا شدن لوحی گلی که دارای نوشتاری خاص با خطی خاص برروی آن است تبدیل به منشا تمدن بشری شده بود. آری کسانی که گمان میکردند منشا تمدن سومری ها شاید جایی در دامنه زاگرس یا فلات جنوبی ایران باشد پر بیراه نمیگفتند. جیرفت سرمنشا تمدن بشری صادر شده به تمام نقاط جهان . جایی در جنوب کرمان . بیشک تمام جهان سر تعظیم پیش قدمت تو فرو خواهند آورد.

درود صددرصد حق باشماست

سومریان از نژاد کاس هستند که بعدازعصر یخبندان به پایین کو ه های جنوب کاسپین رفتند و تمدن عظیم شکل گرفت حدود ۷۰۰۰ سال پیش اولین کشاورزان نبودند

سومری ها از منطقه ی بین دریا خزر و رشته کوه های البرز بودند
جایگاه مردمام مازنو ورن(گیل)
حماسه های سومری را بیاد بیاوردید
گیل گمش
کلمه ای کاملا گیلانی

و همینطور گفته میشه از فلات داخل ایران.شاید جیرفت هم بوده باشه یا شهر سوخته و ...

جای سوال است که چرا در دنیای امروز منشاء و محل پیدایش ابتدایی تقریبا تمامی علوم و پیشرفت های بشری، یونان باستان و غرب معرفی می شود؟! معرفی شدن غرب بعنوان مرکز پیدایش علوم، باعث شده تا آنها خود را یگانه صاحبان و وارثان علم و فناوری، چه در زمان گذشته و چه در زمان حال، در جهان بدانند. که همین موضوع باعث نوعی سلطه گری و انحصار طلبی علمی توسط کشورهای غربی گردیده است. درست است که اسلام بسیار به علم آموزی حتی از غیر مسلمانان تاکید داشته، ولی این موضوع نباید باعث شود علاوه بر علم، فرهنگ های نادرست و خود باختگی را هم به همراه آن بپذیریم. و باید صحت و درستی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
حقیقت آن است که برخلاف چیزی که سال هاست تبلیغ می شود، غرب مرکز پیدایش و گسترش علوم نبوده است. زیرا تقریبا تمام دانشمندان مطرح غربی در دوران باستان از مناطق کوچکی در شرق اروپا یعنی یونان و مقدونیه بوده اند که آن هم بدلیل ارتباط و استفاده علمی از تمدن های شرق بوده است و مابقی پهنه وسیع اروپا مانند: امپراطوری رم، بریتانیا و... فاقد چنین اندیشمندانی در این سطح بوده اند.
متاسفانه این نگرش به همراه علوم غیر بومی وارد کشور شده و بسیاری از اساتید محترم ما نیز بدون تحقیق کافی آن را پذیرفته اند. بعنوان نمونه استادی شناخته شده در خصوص تاریخچه علم آمار می گفتند که این علم ابتدا در یونان بوجود آمد و آن هم به این شکل که چوپانان یونانی برای شمارش گوسفندان خود از نوعی آمارگیری ابتدایی استفاده می کردند. بنده به این استاد محترم عرض کردم که چرا بر یونان تاکید دارید؟! در صورتی که در طول تاریخ در همه جای دنیا تمامی چوپان ها برای شمارش گوسفندان خود یقینا از یک روش آمارگیری استفاده می کردند. چرا از زحمات و خدمات عظیم علمی کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهای مسلمان کمتر سخن گفته می شود؟! در حالی که این مسلمانان بودند که با گسترش علوم مختلف و پیشرفت های علمی خود موجب ایجاد پیشرفت های امروز بشر گردیدند. آیا ترویج این نگرش باعث خودباختگی کشورها و قبول سلطه فکری غرب که به دروغ مدعی ایجاد و گسترش علوم در گذشته و حال می باشند، نیست؟!

تصویر پاسخگوی تاریخی

با عرض سلام و ادب

متأسفانه غرب در کنار چپاول و غارت سرمایه کشورهای دیگر بخصوص کشورهای اسلامی سعی کرده است مسلمانان را از هویت و جایگاه ویژه ای که در تمدن و علم و فرهنگ داشته اند،درو نگه بدارند و با هزاران افسوس بسیاری از مسلمانان هم بخاطر عدم اطلاع درست از گذشته خود،دلباخته و شیفته غرب شده و خود را هیچ پنداشته و همه چیز را در غرب و غربیان می بینند. حال آنکه به اعتراف بسیاری از محققان غربی،غرب در این جایگاهی که امروزه دارد،مدیون مسلمانان و تمدن اسلامی است.چند نمونه را بیان می کنیم:

مونتمگری وات به صراحت می‌گوید:”هنگامی که انسان تمام جنبه‌های درگیری اسلام و مسیحیت در قرون وسطی را در نظر بگیرد روشن خواهد شد که تاثیر اسلام برای جامعۀ مسیحیت بیش از آن است که شناسایی شود. اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی اروپا شریک است و نه تنها اروپا را از نظر عقلانی در زمینه‌های علم و فلسفه برانگیخت، بل‌که اروپا را واداشت تا تصویر جدیدی از خود به وجود آورد”. وی در جای دیگر می‌نویسد ما باید به مدیون‌بودن عمیق خودمان به اسلام و عرب اعتراف کنیم. (مقاله تمدن اسلام و غرب،جعفری اسمر، ص ۱۷)
گوستاولوبون فرانسوی در بخشی از کتاب تمدن اسلام و عرب می نویسد: ما در این فصل ثابت خواهیم کرد که تأثیر تمدن اسلام در غرب بسیار بوده و تمدن اسلامی بود که اروپا را متمدن کرد.... وی ادامه می دهد که: آن زمانی که تمدن اسلامی به حد اعلای خود رسیده بود،مراکز علمی غرب عبارت بود از برجها و قلعه هایی که یک مشت حکمرانان و اربابان وحشی در آن زندگی می کردند و افتخارشان به این بود که سواد ندارند و ...(تمدن اسلام و عرب،گوستاولوبون،ص۷۰۴)

سومریها اسمی است که به فرزندان سام پسر نوح گفته میشد و آنان را به نام جدشان نام گذاری کرده‌اند و خود سام نیز که فرزند نوح بوده است اهل کنعان یا همان شامات میباشد و هیچ ربطی به ایران ندارد زبان آنها سامی که مادر زیانهایی چون عبری و ارمنی و ... میباشد

با سلام و تشکر
و یادمان برود که تمدن زمانی که اقوام آریایی نبودند ۸ هزار سال قبل از بین النهرین شروع شد و تمدن بشری در دوره های زمانی مختلف بر اثر جنگها نوسان داشته است ولی مسلم است تاریخ شروع تمدن بشری و ابداع اولین خط بشری (خط میخی ) و تقسیم شبانه روز به ۲۴ ساعت و تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و تقسیم هر دقیقه به ۶۰ ثانیه و اختراع چرخ و آلات موسیقی و تقسیم سال به ۲ فصل تابستان و زمستان و خیلی رسومات امروزی از جمله جشن اول تابستان و جشن اول زمستان که بعد ها توسط ما جشن نوروز و جشن مهرگان نام گرفته از این اقوام سومری بوده و نزدیک به ۱۰۰هزار کتیبه سومری به خط میخی برجای مانده است پس بجای قدردانی از تمدن اسلامی و مسلمانان تنها بدلیل کنار گذاشتن دین زرتشت همیشه ناسپاس باشیم و در جهت اهداف استعمار دیگران را اقوام بربر و چادرنشین و خود را صاحب تمدن بی سوادی قلمداد کنیم که فقط به کشورهای همسایه تهاجم داشته و کشور گشایی و بدون کمترین کمک در جهت رشد و شکوفایی علم بشری داشته باشد.
در نتیجه، نوروز و جشن‌های مشابه در اعتدال بهاری، از دیرباز در میان مردمان سرزمین‌های گوناگون با نام‌ها و آیین‌ها و سنت‌های گوناگون روایی داشته و هنوز هم کم و بیش دارد. برای نمونه، جشن نوروز در میان سومریان و بابلیان با نام‌های «زَگموگ» و «اَکیتو» معمول بوده و شناخته می‌شده است.
اگر وسعت و تعداد شهرها و ثروت امپراتوری خاخام منشیان و اشکانیان و ساسانیان را به نسبت وسعت یونان دوران کوروش بزرگ و تا یزد گرد آخرین شاه ساسانی و فاصله زمانی ۱۲۰۰ سال بعد از ارسطو تا دارالحکمه بغداد و ترجمه متون یونانی در آنجا را فاصله زمانی دانشمندان یونانی در ۲۵۰۰ سال قبل را با هم قیاس کنیم بتناسب بایستی ۱۰۰ و شاید ۱۰۰۰ برابر تعداد دانشمند یونانی و بمراتب بالاتر از ارسطو و افلاطون و سقراط و بقراط و اقلیدوس و ارشمیدوس ما دانشمند داشته باشیم ولی ایشان کجا هستند بغیر از طبل توخالی و ادعا و کشور گشایی و تصرف دیگر ملتها و کشورها و چند کنده کاری و کتیبه در کوهها که بدستور شاهان و در جهت تعریف و تمجید خودشان چیزی موجود نیست پس چاره ای نیست باید برای فرار به جلو ادعای سوختن کتابخانه های ناموجود را برای انحراف افکار عوام مطرح کنیم.
با این حال از میان نقد های گوناگون نقد دکتر احمد حامی پدر علم بتن ایران بسیار متمایز و محترم و برخواسته از عقل و نه تعصب است. دکتر حامی با توجه به نوع سنگ های به کار رفته در پارسه مینویسد:
»من گفته و نوشته‌ام که تخت جمشید نسوخته است، و این ‌را از دید شیمیایی بررسی کرده‌ام. تخت جمشید روی سنگ آهک، و با سنگ آهک ساخته شده است. … اگر تخت جمشید در آتش سوخته بود، باید سنگ‌های بالا تنه آن در شعله‌های آتش و سنگ‌های پایین تنه و کف آن، زیر جسم های سوزان فرو ریخته، هم پخته باشند. آب باران و برف، با پوسته سنگ آهکِ پخته، ترکیب آهک شکفته داده باشد و آنرا شسته باشد. سنگ‌هایی را که تازگی از زیر خاک بیرون آورده‌اند، به ویژه سنگهای ازاره و کف، همگی سالم‌اند و آجِ تیشه سنگ‌تراشان زمان هخامنشی، روی آنها هنوز بجا مانده است. این نیز می‌رساند که تخت جمشید نسوخته است« حامی،۱۳۵۴:ص۲۶ .
در حالیکه شاگردان همین استاد بنا به تعصب کاذب در اثر این دروغها در مقابل سخن استاد خود مقاومت کرده و سعی در ارائه فرضیه های انحرافی میکنند تا مانع از اصلاح ذهن جامعه ایران در اثر این دروغ بزرگ تاریخ خود شوند(با جزئیات نحوه آتش سوزی ).
آنچه مشخص است نظام اجتماعی و اموزشی ایران قبل از حمله اعراب و نفوذ اسلام کاملا طبقاتی بوده و عموم مردم حق آموزش نداشتند و آموزش بغیر از طبقات شاهزاده ها و موبدان زرتشت آنهم در حد مسایل دینی بود و هیچگونه آموزش طب و فلسفه و هندسه و داروسازی و یا فیزیک و حتی شعر وجود نداشت هیچ کتاب و اثری و حتی سنگ نوشته علمی یا سفالی پیدا نشده در حالیکه هم عصر کوروش کبیر در یونان علوم فلسفه و طب و داروسازی و هندسه و فیزیک و تاریخ پیدا شده بود و ارسطو و افلاطون و ارشمیدس و تالس و فیثاغورث و بطلمیوس و سقراط و بقراط و ...علوم مختلف را ابداع کرده بودند و شاهان هخامنشی و ساسانی فقط در فکر تخریب علوم و تمدن بشری و هجوم به کشور های همجوار و شهرهای مرزی برای گسترش مرزها از شرق تا غرب بود و دوران سیاه علم و شعر تا قبل از اسلام ادامه داشته و اگر کتابهای دینی در معابد در اثر هجوم از بین رفته هیچ اثری از ادامه علوم یونانی و اثری از کتاب در زیر زمین و داخل منازل پیدا نشده هیچ نامی از شعرا و دانشمندان وجود ندارد و ادعای جعلی سوختن کتابهای غیر موجود تنها داستان سرایی برای مصرف داخلی و توجیه عدم کشف حتی محاسبه یک رایطه ساده فیثاغورث در مورد وتر یک مثلث قایم الزاویه توسط مردمان این منطقه میباشد (مریع وتر مساوی با مجموع مربعات ۲ ضلع دیگر است) حتی بصورت سنگ نوشته و سفالی موجود نیست, شعر و بقیه علوم و کتابت بعد از اسلام در این منطقه در سایه تمدن اسلامی ایجاد و رشد کرده است

نظرات