چرا در قرآن از یک سو دین های مختلف را تائید می کند و از سویی فقط اسلام را قبول دارد؟

 اسلام

بسیار روشن است که اسلام هر دینی را تائید نمی کند. و اندک آشنایی ای با قرآن چنین تلقی ای را رد می کند، و قرآن بیان می کند که در نزد خدای متعال دینی جز اسلام پذیرفته نخواهد شد:
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ؛[آل عمران/۸۵] و هر كس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب كند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانكاران است»

تنها آیه ای که می تواند با بی دقتی در آن سبب ابهام شده باشد، آیه ذیل است:
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛[بقره/۶۲] كسانى كه (به پیامبر اسلام) ایمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئین یهود گرویدند و نصارى و صابئان [پیروان یحیى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هیچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نیست. (هر كدام از پیروان ادیان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل كرده ‏اند، مأجور و رستگارند.»
اگر به آیه دقت کنیم می بینیم که هر گونه خوف و حزن برای مومنین، یهودیان، نصرانی ها و صائبین نفی شده و به آن ها وعده اجر نیز داده شده است. اما شرطی نیز در آیه بیان شده است. که عبارت است از ایمان به خدای متعال و عمل صالح «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً» با این حساب باید دریافت که همه باید ملتزم به دستورات خدای متعال باشند و در مقابل او تسلیم گردند.

آیا کسی که می خواهد در مقابل حق و دستور الهی تسلیم باشد، نباید رسالت حضرت محمد(ص) را بپذیرد؟ در واقع این آیه به ما نشان می دهد که بین انبیاء در اصل هیچ اختلافی نبوده است:
«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛[بقره/۱۳۶] بگویید: ما به خدا ایمان آورده ‏ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید، و (همچنین) آنچه به موسى و عیسى و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یك از آنها جدایى قائل نمى ‏شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى، سبب نمى‏ شود كه بعضى را بپذیریم و بعضى را رها كنیم.)»

و تمام اختلافاتی که بین پیروان این آیین ها ایجاد شده، ناشی از عدم صداقت این پیروان است!
«وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ؛[بقره/۲۱۳] این اختلاف پدید نیامد مگر از ناحیه كسانى كه اهل آن بودند و انگیزه‏ شان در اختلاف حسادت و طغیان بود»
کسانی که ادعای دینی را می کنند اما در مقابل حکم الهی تسلیم نیستند. و اینجاست که آب زلال سرچشمه ناخالص شده و دیگر حکم پاکی برای آن مطرح نیست. و اسم آب داشتن مهم نیست. اگر چه ادعای پیروی از موسی(ع) برای یهودیان در زمانی درست بوده، اما وقتی که همین یهودیان به بشارت های حضرت موسی(ع) پشت کرده باشند، یهودی ای می شوند که ایمان و عمل صالح ندارند. در واقع اسمی بی محتوا شده اند و این آیه ربطی به این از دورن تهی شده ها ندارد.
به همین خاطر است که این آیه برای یهودی و مسیحی ای می تواند مصداق داشته باشد که قبل از حضرت خاتم(ص) زندگی کرده و به ایمان خویش پایبند بوده است. اما بعد از رسالت حضرت خاتم (ص) آئین یهودیت در ذیل اسلام باید معنا شود.
«این آیه ناظر به سؤالى است كه براى بسیارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكلیف نیاكان و پدران ما چه مى ‏شود؟، آیا آنها به خاطر عدم درك زمان پیامبر اسلام و ایمان نیاوردن به او مجازات خواهند شد؟ در اینجا آیه فوق نازل گردید و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پیامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هیچگونه نگرانى نیست. بنا بر این یهودیان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسیح، اهل نجاتند، همانگونه مسیحیان مؤمن قبل از ظهور پیامبر اسلام. این معنى از شان نزولى كه براى آیه فوق ذكر شده نیز استفاده مى ‏شود.»[۱]

[۱]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۲۸۴.

نظرات