صوفیه چه فرقه ای است؟

كلمه تصوف یا به خاطر پشمینه پوشی عارفان و زهد و دوری از لطیف پوشی و یا به خاطر تلاش به جهت كسب صفای باطن و یا به خاطر صفه نشینی جمعی از اصحاب زاهد و بی سرمایه پیامبر اكرم(ص) در مدینه انتخاب شده است. نخستین بار این كلمه درباره "ابوهاشم صوفی" (متوفی ۱۵۰ هجری) به كار برده شد و برخی آغاز استفاده از این كلمه را از "حسن بصری" می‏دانند.

تصوف روشی از اندیشه و عمل است كه باطن آن را عرفان و عبادت و مناجات و زهد و رفق تشكیل می‏دهد و ظاهرش را آداب خاص عبادی و اوراد و اذكار مخصوص هر فرقه و لباس پوشی و زینت مخصوص و ترك اهتمام به شغل‏های دنیوی و شركت در جلسات مخصوص، ذكرهای دسته جمعی خانقاه‏ها و تبعیت مطلق و سرسپردگی به مرشد و پیر طریقت. این ویژگی‏ها به صورت جامع مشخصه‏ های تصوف است؛ گرچه نوع آداب و اذكار و رفتار هرفرقه ‏ای از صوفیه با فرقه ‏های دیگر متفاوت است.

تصوف از قرن دوم هجری در بین مسلمانان آغاز شد كه  عرفان واقعی اسلام، رهبانیت مسیحی‏گری، عرفان های هندی و ... مشتركا موجب پیدایش صوفیه شده است.

جمعی از صوفیان بزرگ تاریخ اسلام عبارتند از: ابوهاشم صوفی، سفیان توری، حسن بصری، ابراهیم ادهم، فضیل عیاض، معروف كرخی، ذوالنون مصری، بایزیدبسطامی، جنید بغدادی، حسین بن منصور حلاج، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، باباطاهر همدانی، خواجه عبدالله انصاری، عین القضات همدانی، شیخ احمد جامی، عبدالرحمن جامی، شیخ عبدالقادر گیلانی، شیخ نجم الدین كبری، شیخ عطا، شیخ شهاب الدین سهروردی، ملای رومی، صفی الدین اردبیلی و شاه نعمت الله ولی.

تصوف در اسلام به صدها فرقه بزرگ و كوچك تقسیم شده كه معمولاً هر فرقه بزرگ به چندین فرقه كوچك تر منشعب شده است؛ لذا ده‏ها فرقه صوفی شیعه داریم و ده‏ها فرفه صوفی سنی. معروف‏ترین آن فرقه ‏ها عبارتند از:
قادریه، نقشبندیه، چَشتیّه، كبرویّه، نعمت اللهی، نوربخشیه، حیدریه، كبرویه، نعمت اللهی، نوربخشیّه، حیدریه، ملاقبیّه و بكتاشیّه.

تصوف از آن جهت كه مشتمل بر عرفان و تزكیه نفس است، ستوده، اما دارای نواقصی و انحرافاتی است كه بدان جهت ضایعه‏های فراوانی برای عالم اسلام داشته است؛ از قبیل:
۱ ـ آداب خرافی و رسم‏ها و سنت‏ها و ذكرها و وردهایی كه سند شرعی ندارد و ابتكار بزرگان هر فرقه است؛
۲ ـ اكثر مرشدانِ به ظاهر آراسته شیادانی هستند كه خانقاه و مجلس ذكر را دكان پول و وجاهت و ریاست قرارداده‏اند؛
۳ ـ بی توجهی و یا كم مهری نسبت به شریعت و احكام و تكالیف دینی ؛
۴-  دوری و عدم انجام وظایف اجتماعی به بهانه دوری از دنیا و مشاغل دنیوی

نظرات