چه تفاوتی بین حجاب های ظلمانی، و حجاب نورانی خداوند است؟

حجاب که در لغت به معناي پوششی است كه مانع و حايل بين بيننده و آنچه مي‌خواهد ببيند، استعمال می‌گردد.
«اصل الحجاب الستر الحائل بين الرائي و المرئي»(۱)

و با كلماتي مانند «غطاء»، «قفل بر قلب»، «ستر»، «اكنّه» و «طبع» مترادف است، در اصطلاح، اهل معرفت به
هر چه که ميان عاشق و معشوق (حضرت حق) فاصله انداخته و حائل شود،اطلاق می‌گردد. هر امری که مانع رسيدن فيوضات و تجليات حق‌تعالي به انسان گردد:
«الحجاب انطباع الصور الكونية فى القلب المانعة لقبول تجلّى الحق (۲) حجاب نقش بستن صورت‌های کَونیه است در قلب که مانع تجلی حق در آن است.»
«موانعي كه ديـده بنده بدان از جمال حضرت جلّت، محجوب و ممنوع است».(۳)

اهل معرفت براي حجاب اقسامي نيز ذكر كرده‌اند كه مهم‌ترين آن، تقسيم حجاب به حجاب ظلماني و حجاب نوراني مي‌باشد.
چنان‌چه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی فرمودند: «إنّ لله سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة (۴) خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد».

منظور از حجاب‌هاي ظلماني، معاصی،گناهان،مفاسد و به طور کلی رذائل اخلاقی است كه همواره مانع سير و سلوك و رسيدن انسان به خدا می‌گردند.

مرحوم ملاصدرا برخي از اين حجاب ها و راه برطرف كردن كردن آن ها را اين گونه بيان كرده است:«در تهذيب نفس، سالك بايد با حجاب هاي دروني به مبارزه برخيزد.

اين حجاب ها عبارتند از:
۱-حجاب مال، كه را مي توان با بخشش مال از ميان برد.
۲-حجاب مقام، كه آن را مي توان با دوري جستن از مناصب دنيوي نابود ساخت. تواضع و دوري از شهرت جويي نيز كمك به از ميان بردن حجاب مقام مي كند.
۳-حجاب تقليد، كه با مجاهده علمي صحيح و دوري از مجادله، قابل اصلاح است.
۴-حجاب معصيت، كه با دوري از گناه و توبه قابل درمان است.»(۵)
حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار می‌گیرد.

اما حجاب های نورانی معانی متفاوتی دارد:

۱-با توجه به اینکه برای رسیدن به حق‌تعالی باید منازلی را طی نمود و از گردنه های صعب العبور سلوکی گذر کرد حجب نورانی عبارت است از هر مرحله از مراحل سير و سلوك روحاني مانند منزل صبر، رضا، تسلیم، توکل،...كه توقف سالك در آن، مانع از صعود به مراحل بالاتر باشد، را حجب نورانی می‌گویند.(۶)

۲-قرآن، همه اسماء الهی هم حجاب نورانی اند منتها نه به معنای منفی آن. بلکه گاهی معنای حجاب این است که آنها مانع و حجاب میان انسان و دشمنانش می شوند.
مانند این روایت که در شأن ائمه (علیهم السلام) آمده است: «عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ حِجَاب مِن اَعداء اللَّه (۷) ذخیره و مهیا شده اند برای لقا الهی و مانع میان انسان و دشمنان خدا هستند» در واقع این دعا که برای در امان ماندن از غم ها و غصه ها بیان شده، یکی از اوصاف ائمه (علیهم السلام) را بیان می فرماید که توسل به انها مانع می شود دشمنان خدا به انسان آسیبی برسانند.

۳- دربعضی از موارد معنای حجاب ، مانع بودن نیست بلکه مقصود از حجاب این است که آنها بیان کنندهٔ دستورات الهی هستند. به عنوان نمونه مرحوم طریحی در مجمع البحرین؛ ذیل روایتی از امام باقر (علیه السلام)، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را حجاب معرفی کرده اند: «وَ محّمد حجاب الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى (۸) «أي ترجمانه»(۹) یعنی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کنندهٔ خدا و دستورات الهی است»

در برخی موارد حجاب نورانی بودن اموری مانند اسماء الهی؛ یعنی واسطه شدن آن ها بین ما و آن ذات غیب الغیوبی که «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا (۱۰) چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى هوش شد.»
«فهو تعالی محتجب عن الخلق بأنوار عزّه وجلاله وسعة عظمته وکبریائه و... »(۱۱)
بلا تشبیه مانند نور خورشید. که امکان ندارد به آن نگاه مستقیم داشته باشیم.ولی از طریق برخی وسائط نجومی امکان دارد یک درکی از خورشی به دست آورد.

پی‌نوشت:
۱.طريحي،فخرالدين،«مجمع البحرين»،ج۲،ص۳۴،تهران،مکتب المرتضویة،۱۳۷۵.
۲.عبد الرزاق قاسانى،اصطلاحات الصوفية،ص۲۱، دار الكتب العلمية، بيروت، ۱۴۲۶
۳.ر.ک،رازي، نجم‌الدين،«مرصاد العباد من المبدأ الي المعاد»، تصحيح محمد امين رياحي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگی، ۱۳۶۵.
۴.مجلسى،محمد باقر بن محمد تقى،بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج۵۵،ص۴۵،دار إحياء التراث العربي،بيروت،۱۴۰۳ ق
۵.عرفان و عارف نمايان» ترجمه كسر اصنام الجاهلية، ص ۸۱۶
۶.عابدی، احمد، دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره ۷۹، حجاب های نورانی و ظلمانی از دیدگاه امام خمینی، ۴۸ – ۵۹.
۷.علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،ج۹۱ص۳۱۲، دار احیاء التراث العربی، بیروت،۱۴۰۳ ق
۸.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي( ط- الإسلامية)،ج۱ ص۱۴۵،دار الكتب الإسلامية، تهران،۱۴۰۷ ق
۹.طريحي، فخر الدين بن محمد،مجمع البحرين،ج۲،ص۳۴،مرتضوى،۱۳۷۵ ش
۱۰.اعراف/۱۴۳.
۱۱.طريحي، فخر الدين بن محمد،مجمع البحرين،ج۲،ص۳۴،مرتضوى،۱۳۷۵ ش

نظرات