چرا ما به جای امامان شیعه که عرب بودند، قهرمانان ایرانی مثل بابک خرمدین و آریوبرزن را الگو نگیریم؟

اولا معیارهای نژادپرستانه و ناسیونالیستی منطقی و معقول نیستند و هیچ عاقلی به آنها استناد نمی کند. کسی که به معیارهای نژادی دل خوش میکند، در واقع خودش را از انسان های ارزشمند بسیاری که در سایر نژادها بوده و هستند، محروم می کند. حال آنکه با توجه به انسانیت و خصال شایسته انسانی می توان نگاه وسیعی داشت و از هر انسان ارزشمندی در هر نژادی بهره برد. تکیه کردن به مرزهای اعتباری که فقط بر روی کاغذها وجود دارند نیز معقول نیست خصوصا در حالی که مکرر تغییر کرده و می کنند. مثلا عراق و افغانستان و ... را غیر ایرانی می دانیم در حالی که روزگاری جزئی از قلمرو ایران بوده اند؟ یا آنکه امروز می خواهیم ترکمن شمال کشور و عرب جنوب کشور و ... را از خود جدا بدانیم؟

ثانیا کسی که ابتدا ملاک درستی انتخاب کرده و صفات مستحسن و انسانی مد نظرش بوده، می تواند هر انسانی که دارای آن صفات است را قهرمان خود بداند بدون اینکه نیازی باشد بین آنها تعارض ایجاد کند. اگر امثال بابک و ... واقعا انسان های شایسته ای بوده اند، هیچ کس نگفته که آنها را نباید قهرمان بدانیم.

ثالثا با نگاه درست تاریخی متوجه می شویم که عدم اقبال مردم به امثال بابک و ... بی دلیل نیز نبوده است و کسانی که در حال تبلیغ این افراد هستند، شاید خیلی از تاریخ زندگانی آنها با خبر نیستند. مثلا بابک خرم الدین، را دارای روش های خشونت آمیز ویژه ای خوانده اند که مشتاق جنگیدن و کشتن، تخریب آبادیها و حمله به روستاها و غارت آنها و حمله به کاروانها بوده است! حال به فرض که دلایل سیاسی نزاع بابک با بنی عباس را مد نظر قرار ندهیم و بگوییم ملی گرا بوده است، آیا به صرف ملی گرایی می توان همه کارهای او را نیک دانست؟ این مساله درباره اشخاص دیگر که برای ایجاد تعارض با مذهب به آن ها استناد می شود نیز صادق است. و البته بخش قابل توجهی از آنچه درباره این شخصیت ها مطرح است نیز مستند به خیال پردازی و اسطوره سازی است که هیچ مبنای تاریخی ندارد.

رابعا ما الگو و قهرمان را برای تمام زندگی مان نیاز داریم که با اسوه قرار دادن او، روش زندگی بهتری در پیش گیریم. ائمه ما اسوه اخلاق بوده اند که از تمام زندگی شان می توانیم درس بگیریم. از علم، شجاعت و شهامت، خانواده داری، عفت، بندگی، پرهیز از شهوات فانی دنیا و ... حال جایگزین کردن دو چهره جنگی که نهایتا می توان جنگنده ای آنها را نیک دانست، به چه کار زندگی ما می آیند؟ و آیا بدون توجه به شاکله اعتقادی و توجه به حقایق می توان هر کسی را اسوه قرار داد؟ یعنی اگر ما با دلایل به وجود خدا، حقانیت اسلام، زندگی اخروی و ... رسیده ایم، به صرف اینکه فلانی ایرانی بوده، همه این اعتقادات را رها نماییم؟

 

 

 

نظرات