آیا احتمال این که یمانی از جایی به غیر از یمن خروج کند وجود دارد؟
روایات متعددی، مکان قیام یمانی و محل پیدایش جنبش او را از منطقه یمن، دانستهاند. از جمله امام باقر علیهالسلام در پاسخ این سؤال که قائم، چه زمانی قیام میکنند، فرمودند:
... و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ. [۱]
... هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء.
همچنین مشابه این حدیث، از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است. ایشان، در حدیث دیگری فرمودهاند:
و خروجُ الیمانیِّ من الیمنِ مع الرایاتِ البیضِ. [۲]
قیام یمانی از یمن همراه با پرچمهای سفید خواهد بود.
در کتاب کمال الدین به تصحیح مرحوم غفاری نیز حدیثی از امام باقر علیهالسلام به این صورت نقل شده است:
... و إن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام و خروجُ الیمانیِّ [من الیمن] و منادٍ ینادی مِن السماءِ. [۳]
... و از نشانههای خروج امام مهدی علیهالسلام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی [از یمن] و ندا دهندهای است که از آسمان ندا میدهد.
روایت دیگری که احتمالاً مضمون یاد شده را تأیید میکند، این حدیث امام باقر علیهالسلام است:
... و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ. [۴]
... و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمودهاند:
... ثم یسیرُ الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنودِه. [۵]
... سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش به سوی آنها روانه میشود.
برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه «یمانی» به تنهایی علاوه بر دلالت بر انتساب این شخصیت به یمن، بر آغاز جنبش او از یمن نیز، دلالت میکند. لذا همچنانکه بر اساس متفاهم عرفی قیام خراسانی به معنای قیام شخصی خراسانی از ایران است، قیام یمانی نیز به معنای قیام مردی یمنی از یمن است. [۶] به تعبیر دیگر، اطلاق واژه یمانی به شخصیت مورد نظر صرفاً بیان تابعیت او نیست بلکه محل قیام او نیز هست. بر این اساس، از تمامی روایاتی که بر قیام یمانی دلالت داشتند، میتوان به شروع قیام یمانی، از یمن نیز پی برد. [۷]
پی نوشتها:
[۱] شیخ صدوق. کمالالدین، ص۳۳۱
[۲] فضل بن شاذان، مجله تراثنا، سال دوم، شماره۴، ص۴۵۵
[۳] شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۸
[۴] سید بن طاوس، فلاح السائل، ص ۱۷۱
[۵] این حماد، الفتن، ص ۱۷۴
[۶] محمد سند، فقه علائم الظهور، ص ۲۹ـ۲۸
[۷] ر.ک: تبریزیان، العد التنازلى في علائم الظهور المهدي، ص ۱۶۵-۱۷۸.
نظرات