آیا اسلام زن را پایین تر از مرد می داند؟

اسلام بین زن و مرد از جنبه انسانیت هیچ تفاوت و تمایزی قائل نیست و ارزش عمل انسان و جایگاه او در نزد خدای متعال به هیچ عنوان ربطی به جنسیت ندارد کما اینکه در آیه شریفه می فرماید:

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹۷ نحل) هر كس از مرد و زن عمل شايسته كند و مؤمن باشد او را زندگى نيكو دهيم و پاداششان را بهتر از آنچه عمل مى‏كرده ‏اند مى‏دهيم.

و حتی یک زن می تواند آنچنان مدارج ترقی را طی کند که خدای متعال او را الگویی برای تمام مومنان (اعم از زن و مرد) بر شمارد. و  این بیان در قرآن نسبت به همسر فرعون آمده است.

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (۱۱ تحریم) و نيز خداى تعالى براى كسانى كه ايمان آوردند مثلى مى‏زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برايم خانه‏اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان

و از جنبه اجتماعی نیز جنس مونث را می توانیم در یکی از سه جایگاه ببینیم ۱-مادر ۲-دختر ۳-همسر

و اگر کسی اندک آشنایی ای با متون اسلامی درباره این سه جایگاه داشته باشد، می فهمد که هر سه آنها با تکریم و تجلیل یاد شده اند و توجهی کریمانه به آنها لازم شمرده شده است.

از بین صدها روایتی که به جایگاه برجسته و عالی مادر اشاره شده است اینجا تنها یکی را بر می شماریم که حتی در بحث تکریم والدین، مادر اهمیتی به مراتب بیشتر از پدر دارد و امام صادق عليه السلام می فرمایند : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: بعد از او به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به پدرت. الكافي : ٢/١٥٩/٩

همچنین درباره دختر بسیار واضح است که اسلام در محیطی متولد شد که دختر را نمی پسندیدند و حتی تا زنده به گور کردن آن پیش می رفتند و اسلام این عمل را بسیار نکوهیده می دانست و این فرهنگ زشت را از بین برد و به والدین توصیه نمود که جایگاه او را گرامی بدارند و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند : هر كس كه برايش دختر به دنيا آيد و او را اذيّت نكند و حقيرش نشمارد و فرزندان ـ يعنى پسران ـ خود را بر او ترجيح ندهد، خداوند به واسطه آن دختر او را به بهشت مى برد. كنز العمّال : ٤٥٤٠٠

و حتی می توان گفت که اسلام توجه و محبت بیشتر به دختران را توصیه نموده است که پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند: در عطا كردن چيزى به فرزندان خود ميان آنها برابرى نهيد. اگر قرار بود من يكى را برترى دهم، دختران را برترى مى دادم. كنز العمّال : ٤٥٣٤٦.

درباره همسر نیز روایات بسیاری وجود دارد از جمله آنکه  پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند : هر چه ايمان بنده بيشتر شود، محبتش به زنش افزونتر مى شود. (النوادر للراوندي : ١١٤/١٠٩) یا آنکه فرموده اند: جبرئيل پيوسته مرا درباره زن سفارش مى كرد ، تا جايى كه گمان بردم طلاق او جايز نيست مگر در صورت انجام فحشا .( بحار الأنوار : ١٠٣/٢٥٣/٥٨) و آن قدر به جایگاه همسر توجه شده است که  امام باقر عليه السلام می فرمایند : آدمى ، نفعی بهتر از همسر شايسته به چنگ نياورده است .( بحار الأنوار : ١٠٣/٢١٧/٢)

حال با توجه به این متون چگونه می توانیم تصور کنیم که اسلام، انسانی را به خاطر جنسیت تحقیر کرده است؟ البته طبیعتا با توجه به نقش های متفاوتی که زن و مرد در جامعه به عهده می گیرند، احکام متفاوتی نیز دارند، اما این احکام صرفا با توجه به نقش هاست. مثلا اگر چه سهم ارث دختر و پسر فرق می کند، اما سهم ارث پدر و مادر فرق نمی کند و به یک اندازه است. یا اگر بحث دیه زن و مرد متفاوت است، آیا جز این است که دیه شوهر در دست زن او قرار می گیرد و در واقع بهره بیشتر به زن رسانده شده است؟ کما اینکه در مساله ادای شهادت نیز مواردی وجود دارد که شهادت دادن در دادگاه در آنها صرفا برای زن است. و به مردان در آن زمینه ها توجهی نمی شود. بنابراین اگر در بعضی موارد نیز احکام متفاوت است، تفاوت ها با توجه به نقش های اجتماعی است و طبیعی است که تفاوت نقش ها، تفاوت حکم را می طلبد و بی توجهی به این تفاوت ها، عین بی عدالتی است.

و آنچه امروزه در فرهنگ غربی مشاهده می کنیم، ضمن آنکه استفاده ابزاری از زن در آن هیچ جای تردیدی ندارد،  اصل پست دانستن زن است چرا که می خواهند، زنان را شبیه مردان کنند تا به زعم خود، زنان را تکریم کنند. حال آنکه اگر زن را پست نمی دانستند، نباید به دنبال شبیه کردن زنان به مردان می رفتند و ارزش زن را وارد شدن در عرصه های مردانه می دانستند.

 

 

دیدگاه‌ها

با سلام و قدر انی از شفاف سازی هایتان .
سوالی دارم که به چه علت حضرت امیر در نهج البلاغه زنان را ناقص العقل خوانده و فرموده اند به واسطه حیض و این موارد که نمی توانند نماز بخوانند ایمانشان ناقص است ؟ اندک تحقیقی کردم فهمیدم خطبه مذکور بعد از جریان جنگ جمل بوده . ولی آیا حضرت( واقعا نمیخوام جسارت به ساحت مقدس حجت الله امیرالمومنین علی (ع) بشه ) بصیرت نداشتن که مردم هزار سال بعد ممکنه بد برداشت کنن ؟؟!! و البته اینم میدونم که حضرت امیر مطابق با رویدادی مردم رو مخاطب قرار دادند و مردم در جریان واقعه بودند و به زبان آوردن همه جزئیات و پیش نیازها ی بستر بحث ضرورت نداشته . و اصلا آیا نهج البلاغه سند معتبر محسوب میشه چون که گویا قرن چهارم گردآوری شده. ممنون میشم پاسخ بدین.

تصویر soalcity

سلام
لطفا به صفحه دیگر سایت، در آدرس ذیل مراجعه نمایید که در آنجا سوالتان پاسخ داده شده است:
http://www.soalcity.ir/node/1920

آیا اسلام زن را پایین تر از مرد می داند؟
بله کاملا!
وقتی روایت داریم که: کراهت دارد که انسان هنگام غذا خوردن به زنی تعارف کند!!! (عین جمله یک آخوند) .
دقت کنید میفرمایند انسان در برابر زن !!! اصلا اینها زن را انسان نمیداند بلکه زن یک کالای جنسی است که اگر مو و بدن خود را نپوشاند توسط انسانها!!!! خورده می شود! اگر زن حجاب خود را رعایت نکند دین انسان!!! به باد می رود!

خب اسم این حرفا چیه ؟! اگه گفتین بچه ها ؟ شبهه. بله شبهه .
به حرف حسابی که نتوان پاسخ حساب به آن داد شبهه میگویند.
این هم روایته ها .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
قبل از همه باید اشاره شود بفرض جمله یاد شده را یک روحانی اسلام گفته باشد .
مراد ش را دقت ننموده اید . مقصود این است که به زن نا محرم نباید تعارف بی جا نمود .
بر خلاف تصور شما اسلام با لاترین مقام را برای زن قایل شده است برای پاسخ نیاز است نگاهی جامع به قران کریم انداخته ، نگرش آن که مهم ترین منبع معارف اسلامی است، نسبت به زنان را مورد بررسی عمیق تری قرار دهیم :
بر اساس آیات خداوند انسان را آفرید تا خلیفه و نمایانگر جمال و جلال او باشد. روشن است که انسان اعم از زن و مرد است: «انی جاعل فی الارض خلیفه (۱) می خواهم در زمین جانشینی را بیافرینم. » خلیفه نه فقط مردها بلکه اعم از زن و مرد است. به همین جهت گرچه حضرت آدم (ع) به عنوان واسطه و پیامبر، وحی را دریافت می داشت، ولی مخاطب وحی آدم و حوا و نسل آن دو بودند. هر دو در بهشت ساکن شدند و از خوردن شجره منع شدند. شیطان دشمن هر دو معرفی شد و شیطان هر دو را فریب داد. هر دو از آن درخت خوردند و هر دو از بهشت اخراج گردیدند و به سکونت در دنیا محکوم شدند :
« اسکن انت و زوجک الجنه و کلا منها رغدا حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین فازلهما الشیطان عنها فاخرجهما مما کانا فیه (۲)ای آدم، تو و همسرت در بهشت ساکن شوید. از هر آنچه می­خواهید، از میوه های آن بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد؛ پس شیطان آن دو را به لغزش وا داشت و از جایی که در آن بودند، خارج ساخت »
«ان هذا عدو لک و لزوجک فلا یخرجنکما من الجنه؛(۳)
شیطان دشمن تو و همسر توست. پس [آگاه باشید] شما را از بهشت بیرون نسازد »
«فوسوس لهما الشیطان ؛(۴) پس شیطان برای آن دو وسوسه نمود»
در تمام این آیات مخاطب خداوند زن و مرد هستند، در حالی که در تعلیمات یهودی در تورات به صراحت آمده، زن هدف شیطان در فریب قرار گرفته و سپس شیطان به وسیله زن، مرد را فریب می دهد، یعنی زن است که حربه شیطان برای فریب مردان قرار می گیرد.
در حالی که در آیات بالا مشاهده می کنید سخن از آدم و حوا است، بدون هیچ تفاوتی؛ بعد هم شیطان دشمن بنی آدم اعم از زن و مرد معرفی گردید. حکم اخراج برای همه صادر شد و اعلام گردید همه کسانی که تابع پیامبران شوند، دوباره به بهشت و لقای خدا و مقامات بالای انسانی از جمله مقام خلافت نایل می شوند. این امرهیچ اختصاصی به مردها ندارد :
یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه. . . یا بنی آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون(۵)
ای فرزندان آدم ! شیطان شما را فریب ندهد، چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت. . . ای فرزندان آدم! هرگاه فرستاده ای به جانب شما ارسال شد که که آیات مرا برایتان بازگو نمود، هرکس تقوا پیشه نمود و عمل صالح انجام داد، خوف و حزنی بر آنان نخواهد بود »
همچنین دیگر خطاب­های مختلف قرآن اختصاصی به مردان ندارد و همچنین تکالیف انسانی همه عمومی است، زیرا خطاب ها و تکالیف عموما (جز در موارد اختصاصی زنان و مردان)خطاب به انسان و بنی آدم و ناس است که شامل مرد و زن می شود. ملاک کرامت و ارزش های انسانی تقوا است که می تواند در مرد باشد یا زن ؛حقوق هر دو هم (جز در موارد محدودی) یکسان است؛
در قرآن همان گونه که مردانی را به عنوان الگوی انسانی معرفی کرده، زنانی نیز به عنوان الگوی انسانی (زن و مرد هر دو) معرفی شده اند:«ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون. . . و مریم ابنت عمران (۶) خداوند برای مومنان همسر فرعون را مثل زد. . . . و مریم دختر عمران ».
در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در نابرابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید، مانند این آیات :
«و من یعمل من الصالحات من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنّة؛(۷) هر کس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مى­شود. »
«من عمل صالحاً مِن ذکر و أنثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة؛(۸) هر مؤمنى که عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن، وارد بهشت مى شود».
اما در این میان از همه رساتر آیه ۳۵سوره احزاب است: «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابران و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیراً و الذاکراتِ اعدّالله لهم مغفرة و اجراً عظیماً؛ (۹)
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى­کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است».
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی در معارف اسلامی است، زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال و هدف غایی آفرینش یکسان بوده، جز تفاوت های لازم خلقتی، تفاوتی ندارند. زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی ندارد. هر دو به یکسان مورد خطاب واقع شده است.
اما احتمال این که در تفکر اسلامی برای راحتی و آسایش مرد خلق شده ،ناشی از کجاست ؟
به نظر می رسد این احتمال ناشی از برخی آیات باشد که به واسطه تفسیر و تحلیل نادرست این حدس و گمان را قوت بخشیده است ؛ یکی از این آیات آیه ۲۱ سوره روم است :
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛
از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید. میان شما دوستی و مهربانی نهاد .در این عبرت هایی است برای مردمی که تفکر می کنند » .
برخی گمان کرده اند که این آیه خطاب به مردان است و خداوند به آن ها گوشزد می کند که از جنس خودشان برای آن ها همسرانی آفریده است تا در کنار آن ها به آسایش برسند و... در حالی که خطاب آیه به همه انسان هاست .بر اساس نظر اهل لغت تعبیر«زوج» در همه موجودات هم به جنس نر اطلاق می شود و هم ماده ؛ در نتیجه خداوند به همه انسان ها گوشزد می کند که در مجموعه آفرینش برای آن ها و از جنس خودشان همسری آفریده شده که در کنار هم به آسایش می رسند .
بعید نیست که گفته شود احتمال مطرح شده در سوال نتیجه مجموعه احکام و ضوابطی است که اسلام برای زن و در مقابل همسرش قرار داده است که از مجموع آن ها به دست می آید که زن در خدمت زن و به جهت آسایش او خلق شده است ؛ در خصوص این احتمال در درجه اول تصریح آیات -که به برخی اشاره کردیم - قرار دارد که نشان می دهد حقیقت وجودی زن برتر و بالاتر بوده و در این مسیر و به این جهت خلق نشده و این احتمال قابل قبول نیست .
به علاوه همه این احکام و ضوابط در چارچوب روابط خانوادگی و تشکیل کانون خانواده است. در خارج از این مجموعه زن و مرد در حقوق و اکحام و تکالیف تفاوتی ندارند . نسبت به هم تعهدی نداشته، همچون دو عضو مستقل جامعه محسوب می شوند ؛ اما پس از تشکیل کانون خانواده و شکل گیری مهم ترین نهاد درونی جامعه (که تضمین کننده سلامت افراد و مجموعه جامعه بوده و عامل اصلی تعالی و رشد و شکوفایی آن هم به حساب می آید )مقررات و ضوابطی قرار داده شده است .در این میان مسئولیت و مدیریت بر عهده مرد قرار داده شده است . زن باید برای پیشبرد این مجموعه ، در راستای تصمیمات و معقول و مشروع مدیر این مجموعه حرکت کند .
با این همه نمی توان گفت که حتی در کانون خانواده زن در خدمت مرد بوده ، نقشی جز رفاه و آسایش او نداشته ، تنها به جهت آسایش و بهره مندی او تلاش می کند ، زیرا نگاهی دقیق به حقوق زوجین نشان می دهد که حقوق و مسئولیت های زوجین نسبت به هم متقابل بوده ، در مواردی حقوق زن نسبت به مرد بسیار بیش تر و سنگین تر است .تنها شکل و نوع حقوق و مسئولیت ها متفاوت است.نمی توان از مجموعه آن ها خدمتگزاری یک طرفه زن نسبت به مرد را به دست آورد .

پی نوشت ها:
۱. بقره(۲)آیه ۳۰.
۲. همان، آیه ۳۵-۳۶.
۳. طه(۲۰)آیه ۱۱۷.
۴. اعراف(۷)آیه ۱۹-۲۵.
۵. همان، آیه ۲۷-۳۵.
۶. تحریم(۶۶)آیه ۱۱-۱۱۲.
۷. نساء (۴) آیه ۱۲۴.
۸. غافر (۴۰) آیه ۴۰.
۹. زخرف(۴۳)آیه۱۸.
بحار الانوار ،ج ۱ ،ص ۱۷۷.
جعفری، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۸۸ و۲۸۹.
‏ قوت القلوب، ج۱، ص ۲۸۲.

نظرات