آیا حضرت علی (ع) خشن بوده اند؟

می توانیم تاریخ زندگی حضرت علی (ع) را در سه بخش بررسی کنیم. دوران زندگی رسول اکرم (ص)، دوران خانه نشینی ایشان پس از رسول خدا (ص) و دوران حکومت ایشان که سعی می کنیم پس از اشاره ای به دو دوره اول، دوره سوم را کمی مبسوط تر بیان نماییم.

در دوره اول، پس از ده سال خردسالی ایشان و شروع بعثت، ۱۳ سال اول آن، شاهد انواع فشارها و توطئه ها علیه مسلمانان هستیم که مسلمانان موظف به تحمل آنها بوده اند و حضرت در مقابل انواع سختی ها از نقشه ترور، محاصره اقتصادی و ...  کاملا مدارا کننده هستند و هیچ واکنشی نشان نمی دهند. و نهایت واکنشی که پس از این همه سختی ها، برنامه ریزی می شود، مهاجرت به سمت مدینه است. و در این دوره جدید ۱۰ ساله نیز حضرت، تحت فرمان نبی مکرم اسلام (ص) هستند که رحمت للعالمین بوده و تنها ماجرای فتح بدون خون ریزی مکه، و امن معرفی نمودن خانه دشمنان اصلی حضرت، خود گویای بسیار کاملی از منش رفتاری این بزرگواران است.

در دوران خانه نشینی ایشان، شروع دوره با حمله به خانه ایشان و آتش زدن در خانه شان شروع می شود. و حضرت که هنوز همان بازوی کندن در قلعه خیبر را دارد، واکنش سختی نشان نمی دهند و تماما مدارا می کنند و می فرمایند که مدارایشان نیز به خاطر ترس از مرگ نیست. و حتی زمانی که نقشه ترور ایشان نیز بر ملا می شود، باز هم واکنش شدیدی نشان نمی دهند.

در دوران حکومت ایشان، ما شاهد سه جنگ هستیم. جنگ جمل، جنگ نهروان و جنگ صفین

در جنگ جمل، حضرت با گروهی مواجه هستند که از مدینه خارج شده و به بصره هجوم برده و کارکنان حکومتی و عده ای از شیعیان حضرت را در آن جا کشته اند. رفتار حضرت در مقابل آنها چنین است:

۱-حضرت می دانند که این ها برای خروج از مدینه و ادعای رفتن به حج دروغ می گویند. اما واکنشی در مقابلشان انجام نمی دهند.

۲-پس از غائله بر پا شده توسط اصحاب جمل، تصمیم به جنگ برای حضرت بسیار سنگین است به گونه ای که می فرمایند این مساله خواب از چشمانشان ربوده است.

۳-پس از تصمیم مقابله با آشوبگران، و رفتن به سمت بصره، جنگ را شروع نمی کنند بلکه افرادی را در چندین نوبت برای مذاکره با طرف مقابل اعزام می کنند.

۴- با روشن شدن بی فایده بودن مذاکرات، حضرت باز هم می فرمایند که ما جنگ را شروع نمی کنیم و جوانی را در پیش روی لشگر می فرستند که قرآن به دست گیرد و جبهه مقابل را به حکمیت قرآن فرا بخواهد و با این جوان شرط می کنند که حتی اگر دستش را هم قطع کردند، به هیچ عنوان نجنگد.

۵-با گذراندن این مراحل و رخ دادن جنگ و غلبه بر دشمن، حضرت سه دستور می فرمایند: عدم تعقیب فراریان، عدم کشتن مجروحان و عدم اجازه غنیمت گرفتن

همچنین بعضی از مقصران اصلی این ماجرا مثل عایشه را با چهل زن محافظت نموده و به مدینه باز می گردانند و بر سر جنازه زبیر که از مقصران اصلی بوده است،  گریه می کنند.

پس از این ماجرا جنگ صفین روی می دهد که در آن نیز شاهد چندین مرحله هستیم.

۱-تصمیم بر اعزام لشگر  پس از نامه نگاری های متعدد و نصیحت های مکرر معاویه صورت می گیرد.

۲-پس از لشگر کشی، مذاکرات ادامه دارد.

۳-در مواجهه های دو لشگر، اتفاقات زیادی رخ می دهد که همگی دلایل واضح بر جوانمردی حضرت است. مثل آنکه پس از بستن آب توسط لشگر معاویه و پس گرفتن آن، حضرت مقابله به مثل ننموده و آب را بر روی دشمن نمی بندد. یا در موقعی که حضرت مشاهده می فرمایند عده ای از دو لشگر مشغول دشنام دادن به یکدیگر هستند، اصحاب خود را توصیه می کنند که از دشنام دست بردارند و ....

۴-پس از قطعی شدن جنگ، و صف آرایی دو لشگر همچنان حضرت اصرار دارند، که شروع کننده جنگ نباشند.

از دل این ماجرا زمینه های جنگ نهروان شکل می گیرد.

در این قضیه نیز شاهد مراحل مختلفی هستیم.

۱-ابتدا حضرت مزاحمت های متعدد خوارج را برای ایامی طولانی تحمل می کنند. و حتی سهم آنان از بیت المال را قطع نمی کند و خوارج آن قدر در جامعه تحت حکومت ایشان راحت هستند که به مسجد آمده و در وسط سخنرانی ایشان، متلک اندازی می کنند. و حتی موقع نماز حضرت، ایشان را به ارتداد محکوم می کنند.

۲-پس از کشتن انسان های بی گناه و اعمال شنیعی مثل دردیدن شکم زن حامله، حضرت ناگزیر به لشگر کشی می شوند.

۳-با مهیا شدن لشگر، همچنان جنگی رخ نمی دهد و مذاکرات و نصیحت ها در چندین مرتبه انجام می شود. و در مرحله آخر نیز حضرت در مقابل لشگر دشمن سخنرانی کرده و آن قدر مدارا می کنند که دو سوم خوارج توبه کرده و از جنگ انصراف می دهند. و حضرت نیز توبه آنها را می پذیرد.

حال کدام انسان منصف و دارای چشمان بازی می تواند ایشان را فردی خشن معرفی کند. وقتی این همه مدارا و نرمی در مقابل دشمنان به کار برده اند، آیا جز چشمان بسته و قلب های پر کینه می تواند ایشان را به خشونت متهم کند؟ آیا واکنش هایی که در مقابل دشمنان سر سخت و پس از مداراهای فراوان رخ داده است، می تواند ملاکی برای خشن معرفی نمودن کسی باشد؟ و آیا توجه شده است که در بعضی مواقع گریزی از کاربرد خشونت نیست؟

البته آنچه ما در این جا ذکر کردیم تنها بخشی از نقاط برجسته تاریخ است و اگر بخواهیم رفتار ایشان در مقابل یتیمان، فقیران و ... ذکر کنیم، یا با میزان خضوع ایشان در مقابل خدای متعال بپردازیم، چهره مشعش ایشان بیشتر خود را نشان خواهد داد. (خصوصا اگر به این توجه شود که این همه رفتار یک قهرمانی است که کسی یارای ایستادن در مقابل او را  ندارد)  اما در همین مقدار برای انسان های منصف، نشانه های فراوانی است.

 

 

 

دیدگاه‌ها

ممنون

نظرات