اگر دنیا و آخرت را با هم می خواهی.......

نماز شب

بسمه تعالی

علّامه طباطبايى (ره) مى‏ فرمود:

روزى در نجف كنار در مدرسه اى ايستاده بودم كه مرحوم «آية اللّه سيد على قاضى (ره)» از آنجا عبور مى‏ كردند، چون به من رسيدند دست خود را روى شانه ‏ام گذاشته و گفتند: دنيا مى‏ خواهى نماز شب بخوان، آخرت مى‏ خواهى نماز شب بخوان.

دیدگاه‌ها

سلام. راستش به نظر من، بهتر بود عنوان اصلاح بشه. «اگر دنیا و آخرت را با هم می خواهی» عنوان درستی نیست، زیرا اصلاً حدیث داریم که حب دنیا و آخرت با هم جمع نمی شوند، بعلاوه ایشان اگر می خواستند بگویند اگر دنیا و آخرت را با هم می خواهی، نماز شب بخوان، خودشان همینطور می گفتند. این عنوان شما، تداعی می کند که این هر دو را می توان با هم خواست به آن رسید، ولی تعبیر ایشان صرفاً می رساند که اگر می خواهی دنیایت آباد شود، نماز شب بخوان و اگر می خواهی آخرتت آباد شود، نماز شب بخوان. این تعبیر "با هم" به نظرم کمی غلط انداز است

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

يکي ازپرسش هاي مهم در بحث قلمرو دين چگونگي رابطه دين و دنيا است. به اين مسأله مي توان از منظرهاي گوناگوني نگريست.
ارتباط دين، دنيا و آخرت با يک ديگر
۱. رابطه دين وآخرت: اعتقاد به مبدأ و معاد از اصول ضروري همه اديان الاهي است. با آگاهي اجمالي از دين، قابل انکار نيست که دين براي تأمين سعادت ابدي انسان برنامه هايي را سامان داده است و هدف نهايي دين، هدايت انسان به سوي سعادت اخروي در پرتو کسب رضايت خدا و تقرب به او است؛ بنابر اين، ارتباط دين و آخرت مسلم و انکار ناپذير است، کسي که اندک آگاهي از دين الاهي داشته باشد، نمي تواند بگويد که هدف دين تنها اصلاح دنياي انسان است و هيچ ارتباطي با آخرت ندارد.
۲. رابطه دين و دنيا: بر خلاف رابطه دين و آخرت، رابطه دين و دنيا از مسائلي است که درباره آن اختلاف شديدي وجود دارد. جمعي بر اين باورند که قلمرو دين، دنيا و آخرت است؛ علاوه بر اصلاح آخرت، در سامان بخشي دنيا نيز بايد دين معيار و مرجع اصلي باشد. در مقابل، گروهي هدف و کارکرد دين را منحصراً توجه دادن انسان به مبدأ و معاد مي داند. بر اساس اين ديدگاه، برنامه هاي ديني محدود به امور عبادي و فردي است. سياست، اقتصاد و ديگر امور اجتماعي از قلمرو دين خارج است.
۳. رابطه دنيا و آخرت: در بحث قلمرو دين مسأله مهم که شايسته است به صورت جدي بررسي گردد، نوع رابطه دنيا و آخرت است؛ زيرا پيش فرض ديدگاهي که صرفاً توجه به خدا و آخرت را غايت دين و هدف بعثت انبيا مي داند. استقلال دنيا و آخرت و انکار رابطه حقيقي بين دنيا و آخرت است. مطابق اين ديدگاه نحوه زندگي انسان در دنيا تأثيري در سعادت يا شقاوت اخروي او ندارد و رسيدن به سعادت اخروي که هدف اديان الاهي است در گرو برخي اعمال فردي و شخصي است. از اين رو، لازم است روشن گردد که دنيا و آخرت چه نسبتي باهم دارند. آيا دنيا و آخرت دو حوزه مستقل اند که هيچ ارتباطي با يکديگر ندارند يا دو مرحله به هم پيوسته از يک حقيقتند؟ در صورت دوم بايد درباره نحوه رابطه دنيا و آخرت تحقيق شود که آيا اين رابطه قراردادي است يا حقيقي و تکويني؟ اگر اين رابطه، حقيقي است از چه نوع است، عينيت، رابطه علي و معلولي يا نوع ديگر؟ واضح است که با پذيرش رابطه حقيقي از نوع عليت يا عينيت نمي توان دنيا را خارج از قلمرو دين دانست؛ زيرا گرچه هدف نهايي و غايت اصلي دين را تأمين سعادت اخروي بدانيم، آخرت را نمي توان از دنيا تفکيک کرد و آن ها را جدا از هم ديگر دانست.

موفق باشید.

اصلا انگار کامنتی از بنده پای این پست ارسال نشده!

تصویر شهر سوال

سلام وقت بخیر
نظرات بعد پاسخ کارشناس تایید میشوند. لطفا صبور باشید.

نظرات