عقاید و تاریخچه مختصری از آشوری ها

آشوریان

آشوریان ایران

آشور یا آسور، نام سرزمین قدیمی است که در بخش وسطای رود دجله و کوهستان های مجاور قرار داشته است و از آشور (رب النوع) گرفته شده است و پایتخت آن نخست شهر آشور و سپس کالح و بعداً نینوا بوده است. آشوری ها اصولاً از نژاد سامی هستند و زبان آنان با سایر زبان های سامی، مانند عربی و... هم ریشه است. در تاریخ آمده است که سامیان به دنبال آب و علفزار، از جنوب شبه جزیره عربستان به سوی شمال این شبه جزیره حرکت کردند و در شمال سکنی گزیدند. آثار و شواهدی در دست است که نشان می دهد، این توده های متراکم در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد به بین النهرین رسیدند و دنباله آنان همچنان به صورت سیلی از جنوب به طرف شمال در حرکت بودند.

آشوری ها به سرعت شروع به ساخت شهرهای جدید کردند و به تدریج بر پیشرفت آنان در تمام زمینه های فرهنگی و نظامی افزوده شد. شهر آشور اولین پایگاه آشوری ها محسوب می شود و توسعه قدرت آنان از همین شهر آغاز شد، به طوری که امپراطوری «میانه آشور» را تأسیس کردند و گستره قدرت آشوری ها در زمان فرمانروایی نیکولته نیتور تا (۱۲۰۷ ـ ۱۲۴۴ ق. م) به اوج خود رسید و آشوری ها حاکم مطلق سراسر بین النهرین شدند.

پس از امپراطوری «میانه آشور» قدرت آشوری ها رو به اضمحلال گذاشت؛ به گونه ای که تا دو یا سه قرن پس از امپراطوری «میانه آشور» توسط اقوام بی تمدن مورد دست درازی و غارت قرار گرفتند، تا اینکه به مرور به خود باوری رسیده و جان دوباره گرفتند و درست در همین زمان بود که عظمت و شکوه گذشته شکوفا شد و تمدن بین النهرین شکل گرفت.

سرانجام امپراطوری قدرتمند آشور در سال ۶۱۲ ق. م با هجوم متحد مادها و بابلیان سقوط کرد و قدرت از نینوا به بابل منتقل شد؛ اما حتی یک قرن نیز طول نکشید که بابل سقوط کرد و عصر حکومت یکی از بزرگ ترین امپراطوری های جهان به سر رسید.

براساس شواهد و مدارک موجود، آشوری ها، قرن ها در ایران سکونت داشته اند؛ لیکن نمی توان تاریخ دقیق ورود آنان را به ایران مشخص کرد. چندین نمونه از این گونه مهاجرت ها به شرح زیر است :

تیگلات پلاسر اول (۱۰۱۵ ـ ۱۰۷۷ ق م) در زمان سلطنت خود بر امپراطوری آشور، چندین بار به سرزمین ماد، مخصوصاً سرزمین های اطراف دریاچه ارومیه لشکر کشی کرد و تعدادی از آشوریان را در آنجا سکنی داد. همچنین از کتیبه ای که از زمان سلطنت سارگن دوم به دست آمده است، این مطلب درک می شود که بین سال های ۷۲۱ ـ ۷۰۵ ق م. گروه هایی از آشوری ها در فلات ایران و سرزمین ماد اسکان داده شده اند. براساس همین کتیبه، در این زمان حدود دویست هزار آشوری در ناحیه آذربایجان فعلی ساکن شده اند.

در زمان سناخریب، سر حدون و آشور بنی پال اسکان آشوری ها در ایران ادامه داشت و در زمان سلطنت شاپور اول( خسرو انوشیروان)، تعداد قابل توجهی از آشوری های ساکن در شهرهای روها (ارفه)، انطاکیه و نصیبین به ایران منتقل و در شهرهای توس، نیشابور و هرات اسکان داده شدند. خسرو پرویز نیز تعداد قابل توجهی از آشورهای سوریه و فلسطین را به ایران انتقال داد، پس از تصرف شهر (ارفه) به وسیله رومی ها و آزار مسیحیان آشوری ساکن این منطقه، تعداد قابل توجهی از آنان به نصیبین و سایر شهرهای ایران پناهنده شدند و مدرسه ارفه نیز که به وسیله رومی ها تعطیل شده بود، به قلمرو ایران منتقل شد.

در زمان خلافت عمر، همه آشورهای شهر کوفه به جزایر و سواحل جنوبی خلیج فارس کوچانده شدند و بدین ترتیب، تعداد قابل توجهی از آشوری ها در صفحات جنوبی ایران سکونت گزیدند. آخرین موج مهاجرت آشوری ها به ایران در قرن بیستم و در سال های اولیه جنگ جهانی اول صورت گرفت و آن زمانی بود که عثمانیان پس از کشتارعظیم ارامنه و آشوری های ترکیه، عشایر آشوری را با کسب اجازه از ولیعهد ایران به مناطق خوی، سلماس و ارومیه کوچانیدند. براساس شواهد و مدارک به دست آمده از قبرها و کلیساهای تاریخی، به طور کلی می توان گفت که اسکان آشوری ها در ایران با تاریخ این سرزمین عجین بوده است. واقعیت این است که آشوری ها پس از سقوط امپراطوری در بین النهرین، جزئی از ملت ایران شده و با مردم این سرزمین سرنوشت مشترک داشته اند.

آشوری ها از بدو پیدایش مسیحیت بدین آیین گرویده اند. اکثریت آنان در قرن اول تا سوم میلادی به این دین روی آوردند. روایات متعددی نیز در مورد نحوه و زمان مسیحی شدن آشوری ها به طوردسته جمعی وجود دارد که به شهر ارفه یا ادسا که یکی از مراکز مهم سیاسی، مذهبی و علمی آشوری ها بود، مربوط است.

بنا به روایات آشوری، در زمان حیات مسیح، آبکار پنجم پادشاه دولت ارفه بود و از بیماری لا علاج رنج می برد. در همین زمان، اخبار مربوط به معجزات شفا بخش حضرت مسیح به گوش پادشاه رسید و به همین لحاظ پیک به جانب آن حضرت فرستاد و ایشان را دعوت کرد که به شهر او بیاید و افزون بر آنکه به دور از آزار یهودیان به تبلیغ دین خود می پردازد، او را نیز شفا دهد.

حضرت مسیح در پاسخ به پادشاه نوشت: من رسالتی از جانب خدا دارم که موعد اتمام آن فرا رسیده است و با آنکه از تو سپاس دارم، اما نمی توانم نزد تو بیایم؛ لیکن به جای خود، یکی از پیروانم را به سوی تو خواهم فرستاد تا هم تو را شفا دهد و هم مردم شهر تو را به دین راستین هدایت کند. بدین ترتیب در حدود سال های اول میلادی یکی از رسولان، به نام «ادی» یا تدئوس به ادسا اعزام شد و آبکار را شفا داد و بدین ترتیب، اکثریت مردم شهر ارفه به دین مسیحی گرویدند. نخستین کلیسای شرق آشوری در شهر ارفه (رها یا ادسا)، به وسیله این شخص تأسیس شد و آن را کلیسای شرق یا کلیسای پارسیان نام گذاشتند و قرن ها به وسیله این کلیسا، به تبلیغ دین مسیحیت و گسترش علوم و فنون همت گماشتند. ارفه از زمان تأسیس کلیسای مسیحیت فعالانه در امر گسترش مسیحیت شرکت کرد و نخستین مدرسه تربیت مسیحیان و تحقیق در فلسفه مسیحیت و سایر علوم و فنون، به نام مدرسه پارسیان همه ساله تعداد قابل توجهی دانشمند تربیت می کرد و به اقصی نقاط ایران و سایر نقاط عالم، برای بشارت و موعظه مسیحیت، تأسیس مدارس، کلیساها، بیمارستان ها و سایر مراکز علمی و مذهبی اعزام می کرد. مدرسه ارفه به منزله پلی بود میان اعتقادات مسیحیان شرق و غرب. به وسیله این مرکز علمی بود که بین فلسفه یونان، روم و شرق رابطه ایجاد شد.
آشوری ها نیز همانند ارامنه، فرق مختلفی دارند که عبارت است از:

۱. کلیسای شرق آشوری: این کلیسا به نام های دیگر، مانند کلیسای یعقوبی و کلیسای نسطوری نیز شناخته می شود. این کلیسا مدعی است که براساس تعالیم مستقیم و سنت دست نخورده صدر مسیحیت تشکیل شده و در طول تاریخ، بی تغییر و تحول اساسی، همچنان استقلال خود را در برابر کلیساهای خارج و مکاتب مختلف مسیحیت محفوظ داشته است. بیشتر پیروان این کلیسا آشوری هستند و در سراسر جهان پراکنده اند. بیشترین پیروان این کلیسا در عراق و سپس در امریکا، ایران، سوریه، لبنان، ترکیه، هند و ممالک اروپایی زندگی می کنند. این کلیسای سنتی از لحاظ اعتقادات و مراسم مذهبی، قرابت نزدیکی با کلیساهای ارتدوکس دارد. کلیسای شرق آشوری ایران که تابع مرکز جهانی این کلیساست، در حال حاضر، زیر نظر مستقیم پاتریاریک، (عالی ترین مقام مذهبی) اداره می شود. رهبر جهانی کلیسای شرق آشوری، عالی جناب ماردنخای چهارم است و مرکز اصلی این کلیسا در تهران است. عبادت در این کلیسا به زبان آرامی است و سلسله مراتب کلیسایی مخصوص به خود را دارد و تابع واتیکان نیست و پاتریاریک در رأس این کلیسا قرار دارد.

اصول اعتقادی این کلیسا، به اختصار از این قرار است: ایمان به خدا، عیسی پسر خداست، ایمان به روح القدس، گناهکار بودن انسان، کفاره شدن عیسی بر روی صلیب برای آمرزش انسان، مرگ و دفن عیسی، رستاخیز و صعود عیسی، بازگشت ثانوی عیسی، قیامت و داوری و اعتقاد به کتاب مقدس، به عنوان کلام خدا.

۲. کلیسا کاتولیک (کلدانی آشوری): این کلیسا پس از تشکیل کلیسای شرق آشوری تأسیس شد و اگر چه خود را در شمار کلیساهای سنتی و قدیمی قرار می دهد؛ اما از لحاظ برخی اعتقادات خاص مربوط به شخصیت حضرت مریم و تعبیرات مربوط به اقنوم و شخصیت حضرت مسیح با کلیسای شرق و مکتب ارتدکس اختلاف اساسی دارد. این کلیسا زیر نظر کلیسای واتیکان اداره می شود؛ ولی از لحاظ زبان کلیسا، با کلیسای کاتولیک جهان متفاوت است؛ بدین معنا که مراسم مذهبی کلیسای آشوری به زبان آشوری است و از این بابت شباهت کلی با کلیسای شرق آشوری دارد.

کلیسای کاتولیک آشوری و کلدانی در میان آشوریان ایران حدود ۱۳ هزار نفر پیرو دارد. رهبر کلیسای کاتولیک در ایران، در حال حاضر جناب اسقف رمزی است. مرکز اصلی کلیسای کاتولیک آشوری در تهران قرار دارد. اصول اعتقادی این کلیسا به اختصار از این قرار است: علاوه بر قبول داشتن کتاب مقدس به احادیث و روایات مقدسین نیز احترام می گذارند. اعتقاد به مراسم و آیین های مقدس، مانند تعمید و عشای مقدس، نزدیک ترین فرد به خدا پس از عیسی حضرت مریم است. ایمان به این مطلب که عیسی پسر خداست و از مریم باکره متولد شده است و به خاطر گناه بشر مصلوب شده و مدفون شده و روز سوم زنده خواهد شد و پس از چهل روز به آسمان صعود خواهد کرد. اعتقاد به روح القدس نیز از دیگر اعتقادات آنان است.

۳. کلیسای انجیلی آشوری: این کلیسا از فرق پروتستان است و در نیمه اول قرن ۱۹ میلادی توسط مبلغان مذهبی امریکایی در ایران تأسیس شد. این کلیسا تا چندی پیش، تحت نظر اتحادیه کلیساهای پروتستان ایران اداره می شد؛ ولی در حال حاضر، به صورت مستقل اداره می شود و مرکز آن نیز در تهران قرار دارد. کلیسای انجیلی تابع تشریفات خاص مذهبی کلیساهای شرق آشور و کاتولیک نیست. زبان کلیسا همان زبان محاوره آشوری است. کلیسای انجیلی آشوریان در ایران دارای یک انجمن، گروه جوانان، بانوان و گروه های کُر مذهبی است. این کلیسا در عرض سال برای کودکان کلاس های دینی و زبان قومی بر پا می کند.

۴. کلیسای جماعت خدا یا برادران آشوری (پنطیکاستی): این کلیسا از شعبه های کلیسای پروتستان است که نخست در امریکا پدید آمد و سپس توسط کشیش اندریوس اورشان که از آشوریان ایرانی مقیم امریکا بود، در سال ۱۹۱۰ میلادی در ایران تأسیس شد. تعداد اعضای این کلیسا در مقایسه با سه کلیسای یاد شده از همه کمتر است. وجه تمایز عمده این کلیسا با سایر کلیساها در این است که علامت و نشانه تعمید بر روح القدس را تکلم به زبان های آسمانی می داند (مطابق کتاب اعمال رسولان، باب دوم انجیل مقدس). در رأس کلیسا شبان قرار دارد که سمت کشیش دارد و مسئول اداره امور کلیساست.

طلوع انقلاب اسلامی ایران برای آشوری ها نویدهای تازه ای داشت. آنان مانند سایر گروه های نژادی و گروه های مذهبی رسمی از نعمت آزادی و حریت استفاده کرده، زبان، آداب، رسوم، مذهب و سنن قومی خود را که ضامن بقای قومیت آنان است، حفظ و حراست کردند و در میان افراد جامعه خود آزادانه اشاعه دادند. تدریس زبان آشوری، یعنی آنچه در سراسر خاورمیانه منع شده و کشورهای همسایه آن را ممنوع می دانند، در مدارس اختصاصی آشوریان ایران مانعی ندارد. بر پایی مراسم و آیین های دینی و مذهبی در کلیساهای چهارگانه آشوری، از مفاخر جامعه آشوری است. آیین هایی مانند انجام مراسم قربانی مقدس یا عشای ربانی برای کودکان و آموزش تعلیمات دینی در مدارس و کلیساهای آشوری با نظم و شکوه خاص برگزار می شود.

آشوریان دارای بیش از۹۰ کلیسای تاریخی باقی مانده از نخستین سال های پذیرش مسیحیت هستند که هنوز در روستاهایی که برخی آنها فاقد حتی یک خانواده آشوری هستند، حفظ و نگهداری می شود و همه ساله نیز در آن مکان ها مراسم خاص و باستانی بر پا می شود. آنچه بیش از همه برای آشوریان ایران مایه مباهات است، این است که با وجود جمعیت اندک آنان در ایران که شاید به جمعیت یک شهر نیز نمی رسد، در مجلس شورای اسلامی داری یک نماینده هستند. این نماینده صاحب اختیاراتی همانند ۲۹۰ نماینده دیگر مجلس است و این مسئله در خاور میانه و کشورهای غربی که به وجود آزادی در کشورشان می بالند، کم نظیر است.

*برگرفته از مقاله آشوریان ایران، زهرا رشد بیگی، موسسه گفتگوی ادیان به آدرس اینترنتی

دیدگاه‌ها

سلام و تشکر بابت نوشتن تاریخچه مختصر و مفید بخشی از میهن عزیزمان
من کاری به دین و مذهب مردم ندارم چون اعتقاد دارم عقیده و مذهب یک انتخاب و امر شخصی است
ولی به آزادی و آرامش و همزیستی مردم بزرگ میهنم افتخار میکنم
ایران همیشه جاویدان و سربلند میماند

نظرات