آیا سزاوار است که به خاطر پاکی ام بدون شوهر بمانم؟

انسان ذاتا موجودی عجول است و اگر کمی خواسته اش به تاخیر بیفتد، شروع به بی تابی می کند. در حالی که اگر عاقلانه نظر کنیم، می یابیم که سن ازدواج بالا رفته، و تاخیر در ازدواج تا حدودی طبیعی است. و در این مساله نیز فرقی بین دختران با عفت و دخترانی که کمتر به احکام دینی عمل می کنند، نیست.

همچنین باید توجه کنیم، که در ازدواج، هر کس با گروهی تناسب دارد. طبیعتا یک پسر مومن برای ازدواج به سراغ دختر بدحجابی که در خیابان ها، جلوه گری می کند، نمی رود. بلکه نهایت تلاش خود را می کند تا با دختری عفیف ازدواج نماید و همسر آینده خود را از خیابان ها نمی جوید. برای همین، منتظر ماندن و عدم جلوه گری در خیابان ها، خود مسیر رسیدن به خواسته دختران با حیاء، برای ازدواج است.

علاوه بر اینکه نگاه کردن به واقعیت ها، نشان می دهد که دخترانی که عفت خویش را رها کرده اند، در بسیاری از موارد، مبتلا به چه بدبختی ها و فلاکت هایی شده اند، که تصور آن نیز برای ما دردناک است. آیا دخترانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و ابزاری برای دفع شهوت مردان طماع قرار گرفته اند و در فساد غوطه خورده اند، وضعیتی نیک دارند؟ آیا دخترانی که لطمات عاطفی و روحی بسیار از دوستی های خیابانی خورد اند، وضعیت قابل غبطه خوردن دارند؟ آیا سخن گفتن از خیانت و نالیدن این گونه افراد از این مساله، حقیقت حال و روز آنها را نشان نمی دهد که بی توجه به این همه واقعیت، تصور کنیم که وضعیت آنها، وضعیت خوبی است؟

حتی آیا ازدواج کردن، یعنی رسیدن به نیکی ها! چه بسیارند کسانی که پس ازدواج آرزو می کنند که ای کاش هرگز طرف مقابلشان را ندیده بودند!

این واقعیات مساله پیچیده و پنهانی نیستند و اندک توجهی درست بودن آنها را اثبات می کند، و مشکل اینجاست که شیطان برای آلوده کردن ما از هزار طریق وارد شده و با تصورات باطل سعی در به گناه کشیدن ما می کند! و چه بسا ما در اثر القائات مکرر شیطان، از حقیقت غافل شویم:

«الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ[بقره/۲۶۸] شيطان، شما را وعده محرومیت مى‏دهد و به فحشا (و زشتيها) امر مى‏كند ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مى‏دهد و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست.»

حتی اگر چشم بر روی تمام این واقعیات ببندیم، و وضعیت جامعه را بسیار غیر واقعی تصور نماییم، چه  چیز را می خواهیم با چه چیز معامله کنیم؟ فرض کنیم که آلوده شدن به گناه، سبب ازدواج بسیار خوب شود و با گناه بهترین موقعیت را برای ازدواج بیابیم! آیا تمام این دنیا، آن چنان ارزش دارد که با لحظه ای از عالم آخرت عوض کنیم؟ لذتی کوتاه که عاقبتی دردناک دارد. مثل آنکه غذایی خوشمزه و آلوده به سم را به خاطر لذت بردن از مزه اش بخوریم!

 

دیدگاه‌ها

کملا شخصی به این سوال پاسخ داده شده.

تصویر soalcity

سلام منظور شما روشن نیست! شخصی بودن جواب چیست؟

پاسخ شما کاملا شخصی است، و ارتباطی با سوال مطرح شده نداشت.
شما از روی یه آیه یه برداشت کردید و به عنوان پاسخ تحویل دادید. ممنونم بابت زحمت پاسخ اما اینکه شما به خاطر اینکه شخص پرسشگر را از تفکر در پرسش خود منع کنید، شروع به بازگو کردن نقاط منفی کردید که به نوعی دور زدن سوال است.

حقیقت اینست که ، خیر سزاوار نیست. و اینکه می بینید دخترانی ازدواج نکرده باقی می مانند به خاطر جاهلیت جامعه است که کمتر کسی شجاعت گفتنش را دارد....

پذیرش حقیقت ، آسیبی به جامعه نمیزند. برعکس. این فرار از حقایق است که جامعه را در این باتلاق قرار داده

تصویر soalcity

با عرض سلام
احساس می کنم شما به دلیل زاویه دید خاص، نمی خواهید جواب سوال را قبول کنید. و الا در جواب پیش از آنکه آیه قرآن بیان شود، سه نکته مهم و حقیقی بیان شده است! سوال دور زده نشده، بلکه حقیقت ها نشان داده شده اند و هرگز از تفکر در پرسش هم منع نکرده ایم. بلکه به دقیق دیدن حقایق دعوت کرده ایم!

وقتی یک پسر که مدعی ایمانه و دنبال دختر جادریه میاد خواستگاریت میگی خوب هنوزم آدم خوب پیدامیشه ولی وقتی میفهمی به خاطر اینکه فقط قدت چند سانت ازش کوتاهتره

نظرات