آیا در حکومت اسلامی می توان فردی ثروتمند را به مناصب مهم گماشت؟

در بررسی این مساله باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت. وضعیت زمانه، تخصص و مهارت مورد نیاز و ... که با توجه به آنها جواب مساله می تواند تا حدی متفاوت شود.

مثلا اگر به مهارت و توانایی شخصی نیاز مبرم وجود دارد که او زندگی بسیار مرفهی دارد، حتی در صورتی که به کار گماشتن انسان های مرفه مطلوب نباشد، به دلیل موقعیت خاص و نیاز به چنین شخصی می توان از وضعیت ایده آل موقتا چشم پوشید و مشکل جامعه را با به کار گماشتن نیروی متخصص برطرف نمود. چرا که به مقتضای عقل حتی بین بد و بدتر، باید بد را انتخاب نمود. و هرگز نباید آرمان گرایی ما را به نقطه ای برساند که معتقد به همه یا هیچ (صفر یا صد) شویم.

یا مثلا سطح زندگی مناسب برای یک مومن، با معیار مواسات روشن می شود. از همین رو پیامبر و امیر المومنین (علیهما السلام) فقیرانه زندگی می کردند در حالی که امام صادق (ع) از لباس های فاخر نیز استفاده می نمود. چون سطح زندگی توده های مردم در زمان پیامبر (ص) با سطح زندگی آنها در زمان امام صادق (ع) بسیار متفاوت بود و جامعه زمان امام صادق (ع) به رفاه دست یافته بود. بنابراین وضع جامعه می تواند بر این مساله تا حدودی اثر گذار باشد. (هر چند بحث حدود زندگی مومن با زندگی حاکم مقداری متفاوت است.)

با این حال از منابع اصیل دینی می توان اصولی به دست آورد که برای تمام دوران مد نظر قرار گیرد. و در فرض مساوی بودن همه معیارها بین دو شخص، و متفاوت بودن آنها در ثروت، شخص برتر برای تصدی مسئولیت را انتخاب نمود.


۱- یکی از احادیثی که در این زمینه می تواند مد نظر قرار گیرد نامه ۴۵ نهج البلاغه است. که گزیده هایی از آن تقدیم می شود: "اى پسر حنیف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمایه‏ داران بصره، تو را به مهمانى خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى ‏هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه ‏هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند.
آگاه باش هر پیروى را امامى است كه از او پیروى مى‏ كند، و از نور دانشش روشنى مى‏گیرد، آگاه باش امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید كه شما توانایى چنین كارى را ندارید امّا با پرهیزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا یارى دهید.

پس سوگند به خدا من از دنیاى شما طلا و نقره‏اى نیندوخته، و از غنیمت‏هاى آن چیزى ذخیره نكرده ‏ام، بر دو جامه كهنه ‏ام جامه ‏اى نیفزودم، و از زمین دنیا حتى یك وجب در اختیار نگرفتم و دنیاى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است... .

من اگر مى‏ خواستم، مى ‏توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته‏ هاى ابریشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هیهات كه هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذیذ بر گزینم، در حالى كه در «حجاز» یا «یمامه»» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شكمى سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شكم‏هایى كه از گرسنگى به پشت چسبیده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد... آیا به همین رضایت دهم كه مرا امیر المؤمنین علیه السلام خوانند و در تلخى‏ هاى روزگار با مردم شریك نباشم و در سختى‏ هاى زندگى الگوى آنان نگردم

آفریده نشده ‏ام كه غذاهاى لذیذ و پاكیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پروارى كه تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده كه شغلش چریدن و پر كردن شكم بوده، و از آینده خود بى خبر است. آیا مرا بیهوده آفریدند آیا مرا به بازى گرفته‏ اند آیا ریسمان گمراهى در دست گیرم و یا در راه سرگردانى قدم بگذارد.[۱]

مطابق این نامه کسی که ادعای تشیع دارد، باید اعمال و رفتارش به نوعی نشانگر رهبرش باشد. و حضرت در این جا علاوه بر آنکه پرهیز از مال حرام و هم دردی با مردم محروم را گوشزد می کند، تجمل و دنیا طلبی را چشم پوشی از آخرت معنا می کنند. بنابراین حتی در زمانی که همه جامعه در رفاه خوب باشند، مسئول جامعه اسلامی حق ندارد که به زخارف دنیا مشغول باشد و زندگی تجملاتی داشته باشد. چه برسد به زمانی که بسیاری از مردم مشکلات اقتصادی دارند.

۲- یکی دیگر از متونی که در این زمینه می تواند مد نظر قرار گیرد دقت در پیمان نامه امام زمان (عج) با یاران خاص خویش است که از آنها التزام به مواردی را می طلبد که از جمله آنها چنین است: أبایعكم على أن لا ... تكنزوا ذهبا و لا فضّة و لا برّا و لا شعیرا ... و لا تلبسون الذهب و لا الحریر و لا الدیباج ...و لا تلبسون الخزّ من الثیاب و تتوسّدون التراب[۲] مطابق این بیعت برای یاران خاص امام زمان (عج) جمع آوری طلا و نقره و حتی جمع آوری گندم و جو، پوشیدن لباس حریر و زربافت و ابریشم ممنوع است تا بدان جا که امام (ع) می فرماید که خاک بالش و متکای آنها باشد!

بنابراین حکومتی که داعیه زمینه سازی ظهور حضرت را دارد، باید منش و مرام حضرت را تا حد ممکن سر لوحه خویش قرار دهد و همین مطلب اثبات می کند که مسئولین باید ساده زیستی پیشه کنند. که به عبارت دیگر می توان گفت کسانی که توانایی ساده زیستی ندارند، نباید در مناصب چنین جامعه ای (تا حد ممکن) قرار گیرند.

۳- امیر المومنین (ع) می فرماید: خداوند بزرگ بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا تنگدستی، فرد مستمند را به طغیان و سرکشی وادار نکند.[۳] بنابر این روایت نیز سطح زندگی مسئولین باید به گونه ای باشد که مردم ناتوان و تنگدست با دیدن آنها آزرده خاطر نشوند. طبیعی است که اسراف و تجمل گرایی در چشم مردم محروم بسیار ناروا خواهد بود.


با توجه به سه روایت مطرح شده دو نتیجه بسیار روشن می توان گرفت:

۱- سطح زندگی مسئولین باید با توجه به محرومیت های اقشار ضعیف تعیین شود.
۲- مسئولین حکومت اسلامی در هیچ شرایطی حق دنیا طلبی و اشتغال و سرگرمی به زخارف دنیوی را ندارد.

این ها مطالبی است که در حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان راه صحیح شناخته شده و امام خمینی (ره) نیز بدان توجه داده اند که در پایان به چند جمله از ایشان اشاره می کنیم :

مصیبتهایی که ملتها می کشند از این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان جامعه، در پی این هستند که ثروتشان را زیاد کنند.[۴]

آن بزرگوار در فراز دیگری از سخنانش خطاب به دولتمردان و روحانیان صاحب منصب کشور می فرماید: «اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید.»[۵]

شما گمان نکنید اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان نزد مردم بزرگ می شود. آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است این است که زندگی شما ساده باشد؛ همان گونه که سران اسلام و پیغمبر اسلام(ص) و امیر مومنان(ع) و ائمه ما: زندگی شان ساده و عادی بود؛ بلکه پایین تر از عادی.»[۶]

 

[۱]. نهج البلاغه نامه ۴۵.
[۲]. إلزام الناصب، ج‏۲، ص ۱۶۸.
[۳]. الكافی ج‏۱، ص۴۱۱.
[۴]. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۴۳.
[۵]. صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۵۳.
[۶]. صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۱۸.

نظرات