علت ضعف ایمان چیست؟

ضعف ایمان

ایمان از دو مولفه اصلی علم و عمل شکل می گیرد. و ضعف ایمان می تواند ناشی از ضعف علمی یا ضعف عملی باشد.

«ایمان عبارت شد از علم به چیزى و التزام به مقتضاى آن، به طورى كه آثار آن علم در عمل هویدا شود، و نیز از آنجایى كه علم و التزام هر دو از امورى است كه شدت و ضعف و زیادت و نقصان مى‏پذیرد، ایمان هم كه از آن دو تالیف شده قابل زیادت و نقصان و شدت و ضعف است‏.»[۱]

البته باید توجه کرد که علم و عمل دو وادی بی ارتباط با یکدیگر نیستند و هر کدام در دیگری اثر می گذارد. مثل اینکه عدم توجه به علم، سبب غفلت از آن و فراموشی اش می شود. همانگونه که عمل، می تواند علم را ایجاد کند:
«إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً[انفال/۲۹] اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏ دهد.»
پیامبر(ص) می فرمایند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یَعْلَم‏[۲] هر کس بدانچه می داند عمل کند، خدا به او آنچه نمی داند، می آموزد.»

بنابراین باید ضعف ایمان را در یکی از منشاهای اصلی عمل و علم جست. در ذیل به نمونه هایی از تاثیر علم و عمل بر شدت یا ضعف ایمان اشاره می کنیم:
۱- حضرت علی (ع) می فرمایند: «شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ[۳] آن كس كه بهشت و دوزخ را پیش روى خود دارد، در تلاش است.»
کسی که علم به معاد و قیامت دارد، نمی تواند نسبت به دستورات دینی بی تفاوت بماند و در انجام آنها اهمال و سستی به خود راه دهد. و هر چقدر معاد جدی تر گرفته شود، تلاش و جدیت در عمل بیشتر می شود. انسانی که می داند داروی تلخ، بیماری او را مداوا خواهد کرد، به راحتی مرارت و سختی آن را می پذیرد، حتی برای سلامتی، حاضر است، درد تیغ جراح را تحمل کند. حال چگونه ممکن است کسی زندگی اصلی خود را در معاد ببیند، اما از شهوات زودگذر دست نشوید و خود را مشغول عبادت نسازد؟ علیرغم اینکه عبادت نیز لذتهای بی نظیر خود را دارد.

۲- تاثیر سوء دوست ناباب بر کسی پوشیده نیست و به خوبی می دانیم که محیط فاسد، اثرات نامطلوبی برای ما می گذارد. اما علیرغم این علم و آگاهی، بسیاری از ما، از دوستان ناباب پرهیز نمی کنیم و از محیط گناه کناره گیری نمی کنیم. و در نتیجه روز به روز به فساد بیشتر مبتلا می شویم.

بنابراین با ذکر این دو نمونه روشن شد که ضعف ایمان چه منشائی دارد. و برای تقویت ایمان می توان راههایی را پیمود:

۱-تفکر و تدبر در هستی خود، و عالم و توجه به هدف عالم که می تواند سعادت ما را رقم بزند. خصوصا یاد مرگ که مسیر انسان را نشان می دهد.

۲- مطالعه کتب اخلاقی ، معاشرت و دوستی با مومنان و انسان های صالح و شرکت در نماز جماعات و مراسمات مذهبی

۳- کم کردن اطاعت از دستورات نفس اماره و سعی برای ایجاد تعادل، در خواب و خوراک

۴- سعی در پرهیز از بطالت و لغویات، و بهره مندی از لذتهای حلال به اندازه ای که نشاط و نیروی کافی ایجاد کند.

۵- اختصاص زمان خاصی برای مناجات با خدای متعال و نماز و دعا و تلاوت قرآن

۶- توبه فوری و جدی از هر گناه

[۱]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۱۸، ص: ۳۸۹.

[۲]. بحار الأنوار، ج‏۷۵،ص ۱۸۹.
[۳]. نهج البلاغه، خطبه ۱۶.

 

نظرات