جایگاه باستان گرایی و افتخار به اجداد گذشته، چیست؟

 باستان گرایی

قرآن در این باره سخنان واضح و روشنی دارد. جد اصلی تمام انسان ها، واحد است و در این جهت بین آنها، هیچ فرقی نیست. پس دیگر جایی برای افتخار در مقابل دیگران با تکیه بر پدران باقی نمی ماند. و اگر کسی می خواهد که برتری ای داشته باشد، باید آن را در معیارهایی واقعی طلب کند:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/۱۳] اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ ها و قبیله ‏ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامى‏ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»

و اینکه معیارهای اساسی شرف و فضیلت نیز با تکیه بر پدران حاصل نمی شود. به انواع بیان، در احادیث آمده است:
حضرت علی (ع) می فرمایند: «هر آن كس كه پَستى اَدَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندى نمى بخشد.»[۱]
امام على علیه السلام می فرمایند: «هیچ شرافتى چون علم نیست.»[۲]
امام على علیه السلام می فرمایند: «برترین شرافت، دست از آزار كشیدن و گسترش نیكویى است.»[۳]
امام على علیه السلام می فرمایند: «شرافت جز با سخاوت و فروتنى، كمال نیابد.»[۴]
امام على علیه السلام می فرمایند: «چنگ زدن به كانونهاى فضیلت، از كمال شرافت است.»[۵]

به قول نظامی: گیرم پدر تو بوده فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل

حتی باید علاوه بر اینکه به معیارهای اصیل توجه می کنیم، بسیار مراقب باشیم که اگر پدران و اجداد ما اشتباهی کرده اند، ما به بیراهه آنان نرویم. کما اینکه انسان های بسیاری با تقلید از پدرانشان دچار گمراهی شدند:
«وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ[بقره/۱۷۰] و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پیروى كنید!» مى‏ گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى‏نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزى نمى‏ فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروى خواهند كرد)؟»

«قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ[اعراف/۷۰] گفتند: «آیا به سراغ ما آمده‏ اى كه تنها خداى یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما مى‏پرستند، رها كنیم؟! پس اگر راست مى‏گویى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده مى‏دهى، بیاور»

و آنجا که پدران به راهی درست رفته اند، سخت بکوشیم که راه آنان را ادامه دهیم:

«نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[بقره/۱۳۳] گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یكتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»

و بدانیم که انسانی که پدرانی شریف داشته، رسالتی سنگین تر، در کسب فضائل و نیکی کردن دارد. و اگر از راه نیک پدرانش تخطی کند، به ملامت سزاوارتر از کسان دیگری است که پدران او نیک آوازه نبوده اند.
حال اگر سابقه باستانی ما، جنبه نیکی مثل علم گرایی، صلح طلبی، عدالت گستری و ... دارد، باید در ادامه دادن این راه درست، کوشاتر باشیم و اگر آنها سابقه ای منفی در جنگ طلبی، طبقه بندی جامعه، محروم کردن عده زیادی از تحصیل و ... دارند، باید از آن ها بیزای بجوییم و راه باطلشان را رها کنیم.

[۱]. غرر الحكم: ٨١٤٢.
[۲]. نهج البلاغة: الحكمة ١١٣.
[۳]. غرر الحكم: ٣٢٨٥.
[۴]. غرر الحكم: ١٠٨١٥.
[۵]. غرر الحكم: ٩٣٥٧.

نظرات