معنای عصمت چیست؟

 عصمت

عصمت اسم مصدر از "عصم" است و عصم به معنای منع كردن و بازداشتن است.

این منع گاهی به نحو سلب اختیار است و گاهی به نحو فراهم كردن وسائل و مقدماتی است كه فرد بتواند به اختیار خود از كار خودداری كند.[۱]
ابن زجاج از لغت شناسان معروف عرب، اصل عصمت را ریسمان معنی كرده كه سپس توسعه معنایی پیدا كرده است و در معنای توسعه یافته به هر وسیله ‏ای كه باعث حفظ چیزی شود، عصمت گفته می‏شود.[۲]
شیخ مفید از بزرگان علماء متقدم شیعه نیز عصمت را به معنای ریسمان گرفته است و فرموده عصمت مانند این است كه به فردی كه در حال غرق شدن است، ریسمانی داده شود تا به وسیله آن خود را نجات دهد.[۳]

بنابراین در معنای لغوی عصمت دو امر ملحوظ است:
اول) كمك از جانب غیر كه برای دیگری محافظی و ریسمانی قرار دهد.
دوم) استفاده از ریسمان به اختیار خود. این معنا را روایات ما نیز تایید می‏كنند. چنانكه از امیر المؤمنین صلی الله علیه و آله و سلم وارده شده كه فرمود «ان التقوی عصمه لك فی حیاتك؛[۴] تقوی نگهدارنده (ریسمان) تو در زندگانیت است»

اما معنای اصطلاحی عصمت نیرویی است كه انسان را از وقوع در خطا و از ارتكاب گناه باز می‏دارد، این نیرو درونی است نه بیرونی و باعث می‏شود كه انسان خطا و اشتباه و گناه نكند. به عبارت دیگر عصمت ملكه‏ای است نفسانی كه انسان را از اینكه در خطاء واقع شود و مرتكب گناه گردد، باز می‏دارد.[۵] بنابراین عصمت مستند به اختیار آدمی است اما توفیق الهی هم می‏خواهد. یعنی معصوم به عصمت الهی (ریسمان الهی) معصوم است و اختیار او علت تامه ملكه عصمت نیست.[۶]

در تعریف فوق به چند مطلب اشاره شده است:
اول: عصمت "ملكه" است. ملكه در مقابل حال قرار دارد و عبارت است از صفت راسخ نفسانی زوال‏ناپذیر كه در آن تغییری نیست. اما "حال" صفتی نفسانی است كه ثابت و همیشگی نباشد. بنابراین عصمت صفتی است كه در نفس رسوخ كرده و انسان را از گناهان باز می‏دارد، هر چند قدرت بر انجام گناه را از او سلب نمی‏كند.[۷]

دوم: عصمت، انسان را از خطاء و گناه باز می‏دارد. اما منظور از خطاء و اشتباه این است كه انسان معصوم در گرفتن وحی و تبلیغ رسالت و تصمیمات خود و امثال آنها اشتباه نمی‏كند. به عبارت دیگر در دریافت حقیقت و تطبیق آن و بیان آن مصون از اشتباه است.
اما منظور از عدم ارتكاب گناه هم این است كه چون گناه عبارت از هتك حرمت بندگی و مخالفت با دستورات حضرت حق است و در هر حال یا به زبان و یا در عمل با مقام بندگی منافات دارد، انسان معصوم در درون خود حالتی ثابت دارد كه او را از افتادن در دره مخالفت باز می‏دارد و به او اجازه گناه و اشتباه نمی‏دهد.[۸]

سوم: این نیروی درونی و ملكه نفسانی در كسانی است كه قابلیت و شأنیت آن را داشته باشند. مثلاً درباره ماشین حساب و رایانه نمی‏شود گفت كه دارای ملكه‏ای است كه به واسطه آن اشتباه نمی‏كنند یا حیوانات از گناه مصون هستند. یا حتی ملائكه از خطاء و اشتباه و گناه معصوم هستند. زیرا آنها شانیت گناه و قابلیت اشتباه ندارند و از ابتدای آفرینش به گونه‏ای خلق شده‏اند كه خطاء و گناه درباره آنها معنی ندارد.بنابراین اختیار و فیض الهی دو ركن عصمت می‏باشند.

پیامبر اكرم و ائمه اطهار(ع) معصوم هستند، اما این عصمت ذاتی نیست. بنابر این، اسلام برای هیچ كس عصمت ذاتی قائل نیست زیرا همه ممكن الوجودند و در وجود و سعه رفتار و كردار خود محتاج به حضرت حق هستند.
و چنان قبلاً گفته شد: عصمت دو شرط اساسی دارد: فیض الهی و اختیار. كه بدون این دو شرط عصمت حاصل نمی شود. پس حضرات معصومین(ع) با توفیق الهی و اختیار خود معصوم هستند و حتی فكر گناه و خطا نیز در محدوده جان آنها راه ندارد اما این عصمت بدون توفیق و فیض الهی ممكن نیست زیرا همه چیز بسته به فرمان حضرت حق - جل و علا - است.

[۱]. معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۳۳۱
[۲]. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۰۵
[۳]. اوائل المقالات شیخ مفید، تصحیح‏دكتر مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران ص: ۶۶
[۴]. غررر الحكم و در رالكم عبدالواحد آمدی با شرح فارسی تصحیح میر جلال الدین محدث ارموی. انتشارات دانشگاه تهران، ج ۲، ص ۵۰۹ همچنین ر. ج. حدیث شماره ۳۳۹۰، ج ۲، ص ۲۰۶.
[۵]. تفسیر المیزان، ج ۲، ص۱۳۴ و ۱۳۸ ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره‏.
[۶]. همان، ج ۲، ص ۴۴۵ ذیل آیه ۲۸۶ بقره و ج ۵ ، ص ۱۶۲- ۱۶۴ ذیل آیه ۳۳ سوره یوسف‏.
[۷]. پژوهشی در عصمت معصومان حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی. ناشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول زمستان ۷۷، ص ۲۹.
[۸]. تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۳۶.

دیدگاه‌ها

این که شیخ مفید می فرماید عصمت به این معنی است که فردی كه در حال غرق شدن است، ریسمانی داده شود تا به وسیله آن خود را نجات دهد به این معنا نیست که ائمه یا پیغمبران نعوذبالله مرتکب معاصی می شدند و در بین معاصی دست از ادامه ی آن کار برمی داشتند نه این طور نیست بلکه این قدر خدا را دوست داشتند و محو جمال یاز ر بودند که گناه برایشان معنی ندارد چرا که اگر بخواهند نعوذبالله مرتکب گناهی بشوند از ما بهتر بلد بودند گناه بکنند.

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تشکر از عنایت شما
شاید نقل کامل تر کلام شیخ مفید این ابهام را توضیح دهد که از کلام شیخ مفید نمی توان برداشتی که در ذهن شما نقش بسته است، داشت. شیخ مقصود از این ریسمان را دستورات الهی می دانند که اطاعت از دستورات همان عصمت است ایشان می فرمایند:

عصمت الهی توفیقی است که با آن انسان از ناپسندی دور می شود. چون زمانی که انسان اطاعت الهی را انجام می دهد مانند سپردن ریسمان به دست کسی است که خود را از غرق شدن نجات دهد. که اگر به آن تمسک کند، سلامت می ماند و اگر آن را رها کند، عصمتی نخواهد بود.

سپس شیخ مفید به آیه قرآن اشاره می کنند " اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً" و ریسمان الهی را همان دین خدا می داند و می فرمایند: آیا نمی بینی که آنها با اطاعت از دستور الهی از عقاب الهی مصون می شوند و تمسک آنها به دستور الهی، عصمتی برایشان می شود.

در واقع شیخ به این اشاره می کنند که دین الهی سبب نجات هر کسی است و اگر دین نباشد و انسان ها به آن تمسک نکنند، نابود می شوند.

نظرات