علاقه شوهرم به زن پسر عمویش

شهر سوال ـ از اوایل عقد متوجه علاقه شدید شوهرم به زن پسرعمویش شدم. ۳ سال تحمل کردم هربار که آنجا می‌رفتیم از حالتها، نگاهها، لحن حرف زدن، بیقراری‌اش (که کی از آشپزخانه بیرون می‌آید) زجرکش می‌شدم. اما باز دفعه بعد همراهش می‌رفتم و هر دفعه بیشرمانه تر از دفعه قبل... دیگر خیالش راحت شده بود که چیزی نمی‌فهمم کم کم متوجه شدم به بهانه های مختلف به دیدن آنها رفته بدون اینکه چیزی به من بگوید. پارسال یکباره همه چیز را بیرون ریختم و گفتم تو حرمت عقدی که بینمان خوانده شده بود را حتی به ظاهر نتوانستی حفظ کنی؛ کاش با صد نفر بودی اما فقط درحضور من، عین تفاله با من رفتار نمی‌کردی رنگش سفید شد و بدجوری جا خورد. گفت اصلا فکر نمی‌کردم اینگونه درباره‌ام فکرکنی. فردای آن روز دسته گل خرید و از من قول گرفت همه چیز را فراموش کنم. از آن روز به بعد خیلی مواظب رفتارش است، اما حالا که قضیه  لوث شده دیگر برایم ارزشی ندارد که غیر چیزی که هست وانمود کند. نمی‌توانم دوستش داشته باشم و به جدایی فکر می‌کنم.

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم هر فردی غیر معصوم ممکن است در دوره ای از زندگی روزمره به دلایل مشخصی دچار لغزش هایی شود و همسر شما هم از این قاعده مستثنی نیست. کشف و شناسایی ریشه های روان شناختی این عوامل و تمرین و خودآگاهی نسبت به بیراهه رفتن در مسیر پیوند مقدس زناشویی باعث برگشت و ادامه زندگی زناشوی و تعهد مجدد زن و شوهر نسبت به همدیگر خواهد شد.

پس شما باید بدانید که این احساس و هیجان و رفتارهای غیر عادی و تا حدی هوس انگیز ممکن است به دلایل خاص باشد و درهر فرد چه زن و چه مرد ممکن است روی دهد.  شما باید بدانید همانطور که بدن ما دچار سرماخوردگی می شود و سیستم بدن را درگیر می کند ویروس های احساس و هیجانی در بیرون هم ممکن است در روان ما وارد شود.

شما دو راه بیشتر ندارید یا اینکه ایشان را ببخشید و زندگی کنید و یا اینکه نبخشید و زندگی کنید. اگر شما با خودتان این موضوع را فاجعه سازی نکنید و بیش از آنچه که واقعیت دارد در ذهن و روانتان دغدغه ایجاد نکنید و همسرتان را یک انسان بدانید نه فرشته و نسبت به تغییرات مثبت همسرتان شما هم واکنش مثبت نشان دهید، قطعا ایشان هم وقتی این واکنش شما را مشاهده کردند به زندگی با شما دلگرم می شوند. پس گذشت را از خداوند متعال که خالق ماست و امامان معصوم(ع) یاد بگیرید و بر احساسات خود غلبه کنید و قدری منطقی فکر کنید زیرا اگر بخواهید خودخواهانه تصمیم بگیرید و به عقل و منطقتان ارزشی قایل نشوید، آسیب بیشتری به خودتان و آینده تان و سرنوشت زندگیتان وارد می کنید. پس روی افکار منطقی و عاقلانه کار کنید و سعی کنید احساسات تنفر را به گذشت و دادن فرصت مجدد تبدیل کنید؛ زیرا اگر بر احساس خود پا بگذارید و به نفع عقل و منطقتان کنار بیایید هم آرامش را دارید و هم زندگی زناشویی را و هم  از آسیب های جدایی و طلاق دوری کرده اید. اما اگر به احساسات بها بدهید بجز اینکه ویروس تنفر و اضطراب، نارضایتی و ناسازگاری و تعارض زناشویی و جدال های زندگی مشترک و در نهایت طلاق عاطفی یا حقوقی و پیامدهای طلاق در جامعه، هیچ چیز مثبتی عاید شما نخواهد شد.

البته ناگفته نماند پشیمانی از رفتار به وجود آمده دارای سطوحی است که هر چه این سطوح و مراحله پشیمانی عمیق تر باشد پایداری تعهد نسبت به شریک زندگی بیشتر خواهد بود. لذا برای عمیق تر شدن احساس پشیمانی و پرهیز کاری نیاز به ریشه شناسی علت به وجود آمدن این احساسات و هیجانات غیر عادی نسبت به نامحرم است.

موفق باشید.

دیدگاه‌ها

با توجه به اینک قرآن حضرت ابراهیم را امام معرفی کرده آیا می توان گفت ما ۱۳ امام داریم.

تصویر soalcity

سلام
۱۲ امام، ائمه امت پیامبر مکرم اسلام (ص) هستند. و الا بشر همیشه امامی داشته است و تعداد ائمه از ۱۳ مورد نیز بیشتر بوده است.

سلام . جالبه که بدونید ما به تعداد یاران اصلی امام زمان(عج) پیامبرانی داریم که به مقام امامت رسیدند که آخرینشون حضرت محمد صلی الله علیه و آله هستند اما ما نمیتونیم بگیم پس امامان ما بیشتر از ۱۲ تن هستند

سلام
من ۲۳ ساله هستم و حدود ۴ سال از نامزدی و ازدواجم میگذره و از زندگیم حدود ۷۰% ناراضیم
میدونین اصلا من راهو از اول اشتباه اومدم من در یک خانواده مذهبی با سطح خیلی پایینی از نظر اقتصادی به دنیا امدم پدرم راننده تاکسی بود و اخلاق زیاد خوبی نداشت و خیلی هم منو اذیت میکرد که مثلا اینجا نرو این لباسو نپوش و... هیچوقت یاد ندارم در دوران مجردیم با دوستانم بیرون رفته باشم یا تولدشون ویا... یعنی تنها بیرون رفتن من از خونه رفتن به مدرسه بود خلاصه همه ی این محدودیتها و مشکلات مالی باعث شد تا در سن ۱۹ سالگی به یکی از خواستگارانم که به ظاهر از شرایط خوبی برخوردار بود جواب مثبت دهم پسر خوبی به نظر میرسید یک مهندس ساختمان که ۹ سال از من بزرگتر بود اول از پدرم خواستم تا یک مدت صیغه بمونیم تا همدیگرو بهتر بشناسیم ولی اون قبول نکرد و ما تقریبا ۳ هفته بعد عقد کردیم اوایل خیلی خوب بود تا اینکه نوبت به کارهای عروسی مون رسید یعنی تقریبا ۱ سال بعد شوهرم هر کاری که قرار بود برای مراسم انجام بده حتما اول باید از خانواده ش نظر سنجی میکرد بعد از من و این منو خیلی زجر میداد و البته تقصیر خومم بود که فقط سکوت میکردم حتی در مورد سالن عروسی که هنوز بعد از یاد اوریش دلم میشکنه با پدرش رفتن و سالن رزرو کردن بدون من ومن این بار دیگه ساکت نموندم ولی اون جبهه گرفت و حتی یه ذره هم به من حق نداد همون موقع دلم خواست جدا شم ولی باز با خودم گفتم درست میشه و باز سکوت کردم ولی اون این رفتارهاشو ادامه داد مادرش خیلی سال پیش فوت کرده و اون خیلی به ۲تا خواهرش وابسته س و هرکاری که میخواد انجام بده باید حتما به اونها بگه و نظر اونها رو همیشه مقدم بر نظر من میدونه بدون اینکه با من هماهنگ کنه برای شام دعوتشون میکنه وقتیم شکایت میکنم که حداقل به من قبلش بگو بهش برمیخوره و میگه تو از اینکه خانواده من بیان خونه مون ناراحتی خواهر کوچیکترش خیلی بی ادبه و بارها با نیش و کنایه با من صحبت کرده و درست لحظه ای که من انتظار دارم شوهرم جوابشو بده با یه لبخند تاییدش میکنه وقتیم که من شکایت میکنم میگه داشت شوخی میکرد چقدر تو بی جنبه ای اصلا جلو خانواده ش با من خوب رفتار نمیکنه خیلی عصبیه اصلا نمیشه باهاش حرف زد سریع داد و بیداد راه میندازه و شروع میکنه به بد و بیراه گفتن خیلی از دستش ناراحتم البته اخلاقهای خوبم زیاد داره دست و دل بازه قلب مهربونی داره و میدونم که خیلی دوستم داره ولی دیگه از رفتاراش خسته شدم شرایط طلاق هم ندارم من با طلاق ۲باره باید برگردم به خونه پدریم تازه این بار هزار برابر بدتر چون هم من یک زن مطلقه م و بدتر اینکه دیگه مامان جونمم نیستش ۲ ساله فوت کرده من هم شوهرمو دوست دارم و هم ازش متنفرم ببخشید که اینقدر طولانی شد اخه خیلی افسرده ام خواهش میکنم کمکم کنید

تصویر شهر سوال

با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر گرامی

هر چند درج چنین مطالبی حاکی از فشار و ناراحتی غیر قابل انکار جنابعالی است اما آنچه که از مجموع فرمایشات شما برداشت می شود این است که جنابعالی فردی حساس و زود رنج هستید. و همین امر سبب برجسته کردن پاره ای موضوعات طبیعی و کوچک و در نهایت احساس نارضایتی شما می گردد.
هر چند رفتار همسر و اطرافیان شما باعث رنجش شما می شود لکن در واقع آنچه که بیشتر به سطح نارضایتی شما دامن می زند، ویژگیهای شخصیتی جنابعالی و احساس ناکامی در گذشته است تا رفتار دیگران.

هرچند ازدواج به انگیزه فرار از مشکلات اقدامی اشتباه است، اما باید به خاطر داشت، هر فردی از نقاط ضعف و قوتی برخوردار است و در نتیجه باید مجموع صفات و شخصیت او را در ارزیابی خود مبنا قرار دهیم و نه یک یا چند رفتار خاص را.
بر این مبنا لازم است جنابعالی نیز همسر خود را به عنوان یک مجموعه ببینید و از برجسته کردن نقاط ضعف خودداری کنید چرا که متقابلا شما نیز در منظر ایشان از ضعف و نقص تهی نیستید.
در عین حال پیشنهاد می شود؛
_ از سانسور احساسات و عواطف خودداری کنید اما در ابراز آن از قالب احترام و صمیمیت استفاده کنید
_ خواسته های خود را از همسرتان در قالب پیشنهاد و یا پرسش از ایشان مطالبه کنید و نه امر و نهی
_ برخی از موراد ممکن است همسر شما از باب لجاجت به خانواده خود توجه بیشتری کنند، راه خنثی کردن این لجاجت این است که شما در احترام به خانواده وی پیش قدم شوید و از ایشان را نیز به احترام به خانواده خود ترغیب نمایید. در پیش گرفتن چنین الگویی حس تعصب و لجاجت همسر شما را خنثی خواهد کرد
_ از همسر خود به خاطر ویژگیهای مثبتش در جمع و خلوت قدردانی کنید
_ از بکار بدن الفاظی نظیر " همیشه"، " هیچوقت" و...هم در تعامل با دیگران خودداری کنید و هم در مسیر ذهنی خود. وقتی شما می گویید " همیشه فلان اتفاق می افتد" متناسب با این ذهنیت احساسات شما شکل می گیرد و وقتی می گویید " در مواردی فلان اتفاق می افتد" باز هم عکس العمل شما مبتنی بر کلامتان شکل می کیرد.
پس از تعمیم مبالغه آمیز خودداری کنید و از خود بپرسید آیا واقعا در همه موارد همسر شما حرف دیگران را مقدم می کند؟!
_ بدون اینکه متعرض سطح روابط همسرتان با خانواده اش شوید، از وی بخواهید بیشتر به شما توجه کند. در عین حالی که قدردانی خود را از همسر ابراز می کنید به او بگویید که نیاز دارید تا محبت بیشتری از او دریافت کنید
_ یک زندگی موفق مرهون رعایت این قواعد است: برجسته کردن نقاط قوت همدیگر، سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف و نیز ارتباط کلامی و غیر کلامی صمیمانه. این قواعد را در زندگی دنبال کنید و به یاد داشته باشید زندگی قوامش به محبت و سازگاری است.
_ جهت تسریع در بهبود وضعیت سعی کنید به صورت حضوری از تجربیات یک مشاوره بهرمند شوید و یا با ۰۹۶۴۰ تماس حاصل فرمایید.

سايت خوب و مفيديه

اخع خانم اینا از احساس چی میفهمن اومدی اینجا مشاوره.مردی که خیانت کرده دیگه آدم بشو نیس که.جدا شو راحت

تو خوبی
یه جور میگه از احساس چی می فهمن تو اگه ادب داشتی این جوری توهین نمی کردی
تو خوبی تو ماهی ....

نظرات