چرا یک مرد مسلمان می تواند چهار زن به همسری بگیرد؟ چرا این حق برای زن نیست؟

چند همسری

تفاوت های ذاتی زن و مرد رمز اساسی این تفاوت است و اندک توجهی نشان می دهد که تفاوت در این حکم، سبب اصلاح جوامع بشری می شود.

اگر چند همسری برای زنان جایز بود، بیشترین آسیب از این مساله به زنان وارد می شد، چرا که احساس غیرت مرد، نسبت به همسرش، سبب نوعی سرپرستی و حمایت از زن می شود و در جایی که چند همسری برای زنان جایز باشد، غیرتی در مرد باقی نخواهد ماند و در نتیجه سرپرستی و حمایت مرد، از زن منتفی خواهد شد. این مساله در مورد زنان فاحشه به خوبی قابل رویت است. زنانی که با مردان متعدد رابطه دارند، از حمایت هیچ کدام از آنها بهره مند نمی شوند و تنها به مثابه ابزاری در دست آنها قرار می گیرند که بعد از استفاده، به دور انداخته می شوند.

البته مساله فرزندان و روشن بودن نسب های آنان نیز مساله ای بسیار اساسی و مهم است که در چند زنی از بین نمی رود اما در چند شوهری قطعا از بین خواهد رفت. و کسانی که تصور می کنند با پیشرفت علوم بشری و اموری نظیر آزمایش DNA و نظیر آن می توانند نسب ها را روشن کنند، بد نیست اندکی چشم بر روی واقعیت ها بگشایند و ببینند که اگر علم می توانست این معضل را حل کند، جوامع پیشرفته این چنین با معضل فرزندان نامشروع مواجه نبودند! (قطعا با آزمایشات می توان پدر واقعی را مشخص کرد، اما در جامعه ای که بنیان های خانوادگی صحیحی ندارد، کسی برای این امور انگیزه ندارد! و تنها موارد استثنائی و نادری می توان برای آن فرض کرد.)

همچنین مجوز چند همسری برای مردان، فواید زیادی نصیب زنان می کند و برای جامعه مفید خواهد بود. یعنی اگر چه این مساله از منظر زن اول، جالب نیست، اما برای زن دوم قطعا مفید است و روشن است که در جامعه، مصلحت عمومی بر مصلحت افراد مقدم است.

به عنوان مثال ممکن است تناسب جمعیتی به شکلی از بین برود و در تاریخ بسیار مشاهده شده است که جمعیت زنان از جمعیت مردان بیشتر شده است و علت آن به مسائلی نظیر کشته شدن مردان در جنگ ها، یا تفاوت فیزیکی زنان با مردان و مقاومت بیشتر زنان در مقابل بیماری ها باز می گردد. که در این صورت چند زنی می تواند مشکل را حل کند.

یا بعضی از زنان به دلیل بهره کمتر از زیبایی موفق نمی شوند همسر اول مردی باشند. اما با جواز چند همسری، اینان نیز می توانند ازدواج کنند. همچنین در مساله زنان بیوه که شانس همسر اول بودن را نخواهند داشت.

و یکی از دلایل اساسی که عامل ترغیب کننده به چند زنی بوده، تفاوت نقش زن و مرد در تولید مثل است. مرد می تواند با داشتن چند همسر، دارای فرزندان بیشتری شود در حالی که این مساله برای زن بی معنا است.

همچنین دقت به تفاوت های روحی و عاطفی زن و مرد نیز در این مساله می تواند راه گشا باشد. عفت و حیای بالای زنان، به هیچ عنوان با چند شوهری سازگار نیست و جز انسان های مریض و خارج شده ازاعتدال به این مساله فکر نمی کنند و تاریخ بشر نشان می دهد که هرگز چنین مساله ای پا نگرفته اگر چه چند زنی مساله ای رایج بوده و در تاریخ به کرات مشاهده می شود.

به هر حال با در نظر گرفتن تفاوت های زن و مرد و واقعیت ها، و اینکه دنیا عالم تزاحمات است، روشن می شود که چند همسری برای مردان سبب اصلاح اموری می شود اگر چه می تواند تبعات منفی ای داشته باشد که در اسلام با بیان کردن شروطی، آن تبعات منفی کنترل می شود. اما چند همسری برای زنان، فجایع جبران ناپذیری به دنبال می آورد. که باید به شدت ممنوع شود.

دیدگاه‌ها

عالی بود. تعدد زوجات حکم خداست و در قران به صراحت آمده. آیا مخالفین به قران ایمان دارند؟ اگر ایمان دارند چگونه به خودشان اجازه میدند براحتی زیر سوال ببرند؟
و بیشتر از همه هم به نفع زنان است. تا زنان بیوه و دختران سن بالا که هیچ مرد مجردی به سراغشان نمیره بجای سرکوب غریزه خود و یا رو اوردن به فحشا با چند همسری نبازهاشون رو برطرف کنند.

چرا که زنان بیوه و دخترانی که سن ازدوجشان گذشته سه راه بیشتر ندارند: ۱. غریزه خودشون رو سرکوب کنند. ۲. به فحشا رو بیارند ۳. چند همسری.

خب این مخالفین تعدد زوجین کدوم روش رو به این زنان توصیه میکنند؟

خدا از ما بیشتر میداند! که چنین مجوزی رو داده!

با عرض سلام
پس زن اول باید بسوزه وبسازه!!!!

اگر رابطه عاطفی مرد با همسر اول قوی باشه نیاز و توصیه ای به ازدواج مجدد نیست، بلکه در صورت فوت همسر اول مرد نمیتونه هیچ زن دیگه ای رو جایگزین مقام همسر اول کنه، ولی میتونه با ازدواج با یک یا چند خانم دیگه هم سرپرستی اون خانم ها رو عهده دار بشه. نمونه روشنش هم شیوه پیامبر گرامیمان و امیرالمومنین

خیر؛اگر زن اول راضی به زن دوم نباشد طبق حکم اسلام مرد ممنوع به ازدواج با زن دوم است و تازه هم به شرط عادل بودن مرد!!!! کدام مرد را می دانی زن اولش اجازه دهد دوم عادل باشد؟؟؟

سلام
نه خیر سوخت وساز نیست بلکه این مجوز ابتدا در صورت وجود عدالت در مرد هست دوم هر انسان مومن نسبت به همنوع خود احساس مروت وهمدلی دارد همچنان که برخی ازدوستان اشاره کردندباید شرایط دیگرزنان بی سرپرست و زنانی که به دلایل مختلف از ازدواج محروم بودن( زیبایی-سواد-سن بالا-فقر خانوادهو...) را بعنوان مسلمان درک نمایند ودر حد توان سعی در برطرف کردن مشکلات آنان اعم از عاطفی-مالی وجنسی را داشته باشند که این خود برای آن دسته از زنان ثواب فراوان خواهد داشت

در مکتب شما خوددار بودن و حیای زن هیچ معنی نداره دیگه؟ اینجا که میرسه چون به نفعتونه خیلی قشنگ تکرارش میکنید اما آیا از سایر مسائل و حقوق زن هم آگاهید؟ یا فقط مسئله جنسی؟ خجالت داره آدم اینطوری به زن نگاه کنه. به شما چه دختران سن بالا چه می کنند. من دختر سن بالا هیچ نیازی ندارم زن اول یا چندم یه مرد چند زنه بشم. بازم که قاطی کردید و همه رو به یه چشم دیدید. شآن و شخصیت و ایمان و ارزش همه زنها یکیه که باز توصیه ها و نسخه های یکسان در نظر گرفتید؟
احیاناً شرط رعایت عدالت رو هم می دونید؟ و اینکه مردان نمیتونن عدالت رو برقرار کنن بین همسران؟

به توچه به توچه به توچه من سر غریزه ام چی میارم؟ به تو چه که نسخه می پیچی که سه راه بیشتر نداری. باید بگم تویی که انقدر پست به زن نگاه میکنی اینکه من قدرتی دارم بالاتر از همه اینها به نام ایمان و مبارزه با نفس که انقدر قویه که غریزه جنسی و وابستگی توش خاموشه.
راه دین هم برای همه مجاز نیست شخصیتها متفاوتند. قطعا اگر خیلی خوب بود چند زنه بودن، خداوند سوپاپ اطمینانش رو هم در وجود زن ایجاد می کرد باید زن باشی تا بفهمی اما این سوپاپ اطمینان در وجود زن نیست و فطرتاً برای او پذیرفته نیست مگر برای زنان ناآگاهی چون بدبختهای سعودی و زنان افغانی و .... فرق ما با عربها چیه؟ همونطور که با اروپایی متفاوتیم و شاخص تر از او ، با عرب هم متفاوتیم بخصوص تو این مسائل.

تصویر soalcity

سلام
بسیار از کامنت شما خرسندم تا در این بین نشان داده شود که زن موجودی است که عفت و حیایش بر غریزه جنسی او بسیار غلبه دارد.

دوست خوب من این یه نیازه که محاله یه فرد از اول عمرش تا آخر عمرش یه بار هم اونو (با روش درست یا غلط) برطرف نکنه!!!!
حالا شما ادعا می کنی کلا هیچ نیازی به مسائل جنسی نداری به نیاز عاطفی هم نیاز نداری؟
اون هم حتما به عرب ها و افغانی ها ربط داره......
بعدشم این قانون نگفته که حتما باید چند تا زن بگیرن بلکه اسلام راه رو نبسته و گذاشته در شرایطی مثل همون خانم بیوه این امکان برای ارضای نیاز چه جنسی و چه عاطفی وجود داشته باشه

آخه این چه حرفیه که محاله یکی غریزه ی جنسی را به روش درست یا غلط برطرف نکنه!هستن و میشناسم آدم هایی را که اینقدر به خدا نزدیک شدن و اینقدر از این دنیا دل کندن که توجهی به نیاز جنسی ندارند.

عمو نکنه خودت رو میگی؟ اونروز دیدمت با پسره داشتی .... ..

اخه تو پشت اینترنت نشستی داری حکم میدی.؟؟؟ مطمئن هستی وقتی یک پسر یا دختر بلانسبت لخت رو ببینی که زیبا و جذاب هست به طرفش کشیده نشی.؟؟؟؟؟؟ اخه چرا اینقدر محمل به هم میبافید و خودتون رو قدیس میخونید. چرا انقدر دروغ میگید؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا شماها زن هستید؟ نه امثال شماها از ان دسته زنانی هستید که افکار فمنیستی خودتون باعث تنهاییی و جهالت و ناپاکی در حامعه ما شده. مهمترین وظیفه یک انسان چیست؟؟؟؟؟

مگر ازدیاد نسل نیست؟؟؟ خداوند مهمترین وظیفه انسان در زمین رو ازدیاد نسلی که پیرو خدا و تسلیم خداست میدانه. فرزند صالح و پاک. نه فرزند نامشروع....
(عبارات توهین آمیز انتهایی توسط مسئولین سایت حذف شدند.)

تصویر soalcity

سلام
در متن مورد اشاره شما، کسی خودش را قدیس نخوانده، بلکه به دیگرانی غیر خودش اشاره کرده.
و صحیح نیست برای آنکه اشتباهات خودمان را توجیه کنیم، این گونه مثل شما با تهمت شروع کنیم و بعد هم رها کردن زشتی را غیر ممکن بشماریم.

بله کاملا درسته ازدیاد نسل ولی نه پرورشگاه راه بندازی اونم با ۶ - ۷ تا زن ادم با همون یه دونشم میتونه .من دلیلی نمیبینم چندتا زن داشته باشن جز چند مورد استثنا که خدا گفته وگرنه هرچی که هست با یکیش انجام میشه اکثر مردایه چند زنه حوس باز و بیمارن که با یکی سیر نمیشن و قران رو تواین یه مورد فقط قبول دارن

با سلام و تشکر
ما هم با کل صحبت شما موافق هستیم خداوند این امکانات و آپشن هایی را که برای مردان قرار داده است قطعا در یک شرایط خاص و ویژه که مورد تأیید عقلا و افراد منطقی هست باید از این امکانات و اختیارات استفاده کند.

یعنی چی که چند زن بگیرن مردا. من خودم مردم و اصلا با چند همسری موافق نیستم و صراحتا ردش میکنم. نمی خوای رنتو؟ دوسش نداری؟ نمیسازی باحاش؟ چند راه داری اینا را انجام بده: ۱- با هم مشورت کنید تا بتونید مسئلتونو حل کنید. ۲- به مشاور خانواده برید. ۳- سبک زندگیتونو تغییر بدید. ۴- خل و خو و اخلاقتونو تغییر بدید. اگه با این موارد نتونستید دوسش داشته باشید. نتونستید مسائلتونو با هم حلش کنید. نتونستی بگی من زنمو دوست دارم. راه آخرو امتحان کن (برو طلاق بگیر) بعد برو یه زن دیگه بگیر. نمی خوای مهریه بدی؟ وقتی زنت بفهمه که زندگی کردن با تو نمیصرفه و ارزش نداره خودش طلاقتو میده. البته به نظر من مهریه گرفتن هم زایع کردن حق مرداست چیه ۱۲۰ تا سکه بهار آزادی طرف خودشو بفروشه هم نمی تونه در بیاره مگه داری دخترتو میفروشی؟ امام علی وقتی ازدواج کرد آب را به عنوان مهریه داد اونوقت شما خودتو بالاتر میدونی که بالاتر از توان مردو مهریه میگیری؟ مرده نداره مهریه بده بجای طلاق سرت هوو میاره مهریه کم بگیر تا طلاق بجای ازدواج مجدد انجام شه.

اگر مسلمان بودی و. ذره ای ادب از والدین ت یاد گرفته بودی به این. سادگی به کسی توهین نمیگردید و تهمت نمیزدید.اخه شما مگه نویسنده نظر رو میشناسی که میگی با پسره دیدمت!!!!خجالت داره...مگه کسی ب شما توهین گرد.با این الفاظ مثلا فکر میکنی برات ثواب نوشته میشه و داری از اسلام دفاع میکنی؟نه عمو فقط بقیه رو متنفر میکنی...هر کسی ک نظرتو بخونه میگه چه فرد بیشخصیت و نادانی بوده ...پیامبر حتی به کافران
هم ناسزا نگفت و بد دهانی نکرد.بلکه با سخن شیوا. و استولال و مهربونی شون همه رو جذب. کرد...وای به حال شما که با یک مسلمان ک درمورد یک مسءله از دین براش مشکل پیش اومده و توهم اینطوری رفتار میکنی..تو و افراد ماممد شما مایه ننگ و جهالت و عامل دشمنی بین مسلمانان هستن .واقعا مناسفم ک اسم تو رو گذاشتن مسلمان

به نظر چيز جالبي نمياد كه مهمترين وظيفه انسان ازدياد نسل باشه.
چون اگه اينطور باشه دستگاه هاي جوجه كشي در حال انجام مهمترين اعمال هستند!!!!!!
به نظرم مهمترين وظيفه انسان،انسان بودنش هست به معناي واقعي.
اگه نه كه خيلي از افراد جاهل و بي سواد از هر نظر رو ميبينيم كه تعداد زيادي فرزند دارند ولي هيچ بويي از انسانيت نبردند و در زندگيشان انسانهاي موفقي نيستند.
به هيچ عنوان اين صحبت شما را نميپذيرم.
واقعا كاش انسانها كمي فكر ميكردند!!!!!

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا نظر تان را در باره این مقایسه به سخن جناب مولوی جلب می کنم که گفته است :
از قیاسش خنده آمد خلق را
چون که خود پنداشت صاحب دلق را
این چه مقایسه ی است که در باب تولید مثل نموده اید ؟؟!!
برای درک درست از مسله باید گفت :
بر اساس یک تحقیق میدانی ساده می توان دریافت که تنها دلیل برای تولید مثل نیازهای شهوانی نیست ، هرچند این نیاز قدرتمند اساس خانواده و زندگی مشترک و پیوند زناشویی را تشکیل می دهد ، اما در حقیقت اصل نیاز به فرزند داشتن و تربیت کردن یک انسان و باقی گذاردن فردی از نسل خود ،یکی از مهم ترین نیازهای روحی انسان هاست.
در زمان کنونی که روش های گوناگون جلوگیری از بارداری وجود دارد و افراد از راه های گوناگون روابط زناشویی خود را تنها به قصد لذت شهوانی انجام می دهند ، دیده می شود که اکثریت قاطع خانواده ها در یک مقطع زمانی تصمیمی به بچه دار شدن می گیرند . اگر دچار ناتوانی تولید مثل و ناباروری باشند، با هزینه های بسیار و تحمل مشقات گوناگون درمان ، تلاش می کنند که به این هدف برسند ؛ در نتیجه یقینا ماهیت فرزند دار شدن لذت جنسی نیست .
البته طبیعی است که اگر نیاز جنسی مطرح نبود، از اساس میل به ازدواج و پیوند زناشویی بسیار کم تر بود . در نتیجه تولید مثل بسیار کاهش می یافت ، اما همه این ها به این معنا نیست که انسان به نیازی درونی تحت عنوان فرزند داشتن و تجربه عاطفی پدر یا مادر بودن پاسخ ندهد و از این مساله بی تفاوت بگذرد .
زندگی انسان در دنیا در محدوده نیازهای جسمی و روحی و مدیریت این نیازها از منظر عقل تبیین شده است ؛ در واقع در منطق اسلام انسان باید به همه نیازهای روحی و جسمی خود که در زمره نیازهای طبیعی و انسانی اوست پاسخ دهد ، اما در محدوده و کمیت و کیفیت این پاسخگویی مدیریت عقل و دور اندیشی عقل مدارانه را معیار و مبنا قررا دهد . عقل دین مدار نیز در این مدیریت اراده خداوند و بستر رسیدن به سعادت ابدی فرد را اصلی ترین مبنا و معیار می داند .
خداوند می خواهد انسان در برابر نیازهای گوناگون و مدیریت عقل در نحوه پاسخگویی به نیازها به کمال حقیقی خود برسد . نحوه برخورد عقلانی و شریعت مدارانه انسان با نیازها مهم ترین عامل کمال و رشد روحی انسان محسوب می شود. اسلام زمینه پاسخگویی درخور به همه نیازها را هم فراهم آورده است .
یکی از مهم ترین نیازهای روحی انسان نیاز به فرزند دار شدن و تجربه تربیت انسانی دیگر و تلاش در مسیر رشد و نمو و سعادت اوست که نوعی رفتار خداگونه است .انسان را بیش از پیش به معرفت و شناختی مهم نسبت به خود و کیفیت رشد و شکوفایی خودش می رساند. در کنار همه این ها نوعی بقای دنیایی نیز برای انسان رقم می زند . میل به این امر نشأت گرفته از میل انسان به جاودانگی و بقای ابدی است .
تمایل به تولید مثل در نهاد بشر در کنار تمایل به همسر گزینی و نیازهای حنسی نهاده شد تا این اصل مهم در بقای حیات انسانی در کامل ترین شکل خود ادامه یابد .نسل های آینده بشر هم امکان حضور در آزمون مهم دنیا و به دست آوردن نعمت حیات و بستر دستیابی به سعادت ابدی را داشته باشند .
نفع مستقیم و غیر مستقیم سعادتمند شدن انسان ها به خود آن ها بر می گردد. ما هستیم که در این مسیر معین ، می توانیم با انتخاب های درست به بهره مندی تمام از لذت ها و زیبایی ها و اوج دستاوردهای روحی در زندگی دنیا و آْخرت برسیم . مهم ترین اتفاقی که در این راستا می افتد ، بهره مندی ما از همه آنچه می توان در اهداف کوتاه مدت یا بلند مدت به دنبال آن بود است .

ببین، حضرت سلمان هم که میگن ۳۰۰ سال عمر کرد، اصلا ازدواج نکرد، و بدون دامن زن به معراج رسید، و میل جنسیش رو هم ارضا نکرد.
حالا یه قضیه دیگه برای افراد دیگه،
من بنابر قرآن میگم.
چند چیز توش هست که همه این انحرافات که تو اینترنت هست رو رد می کنه.
یکی اینکه میگه برای انسان غیر آنچه سعی کرده نیست (زن و مرد باید کاری کنن تا به خیر برسن، الکی واسه مرد یا زن بودن و یا دختر پیامبر بودن کسی به چیزی نمیرسه، و اینکه مردم نمیدونن، کی چیکار کرده، دلیل نمیشه که نکرده باشه.)
دو اینکه میگه برترین شما با تقوی ترین شماست (که کلا هر نو برتری مرد و زن و غیره رو رد میکنه)
سه اینکه میگه بهشت و جهنم برای زنان و مردان یکیه. (اینم یعنی برای اعمال زن و مرد، پاداش همیشه یه جوره، و نمیگن چون طرف زن هست، صد برابر مرد پاداش میگیره)

مسائل انحرافی تو اینترنت زیاد شده، و این جملاتی که تو پرانتز نوشتم، همه رو رد میکنه
سلام بر همه معصومین و پیامبران و صدیقین و شهدا
امیدوارم، با عملمون، شخصا، و به کمک معصومین، به جمع صدیقین یا شهدا یا هر دو وارد بشیم.

باسلام. مطالبتون رو خوندم. من یه خانم ۲۷ ساله هستم که به چیز اطمینان و اعتقاد داشم ولی جدیدا تصمیم گرفتم راهم رو با چشمای باز پیدا کنم و یکی از سوالاتی که فکر منو خیلی درگیر کرده همین قانون چند همسریه...... یه زن تمام احساس و عواطفش رو برای یه مرد داره میذاره اونوقت مرد خیلی راحت اجازه چند همسری داشته باشه... این برای من هییییییییییییییچ گونه توجیهی ناره.... نه مرد حیوونه که نتونه جلو خودش رو بگیره نه زن و اگر تعداد زن ها هم بیشتر باشه اونا خیلی راحت جلو خودشون رو میتونن بگیرن و حالا با این چیزایی که شما شرعی دارین نشون میدین یه زن بیاد زندگیش خراب بشه و نسبت به شوهرش سرد بشه که چی؟ که اینکه جامعه تعداد زن بیشتر از مرده//// اصلا هیچ جوره با عقل جور در نمیاد... من نهایت برای اینکه اسلام رو تو ذهن خودم زیر سوتل نبرم خودم رو اینجوری قانه کردم که تو تماااام این قرن ها که گذشته ۱۰۰ درصد با توجه بخ خوش گذرونی تو یکسری دوره ها این قوانین رو واسه خودشون دراوردن.

تصویر soalcity

سلام
مطلب روشن قرآن را نمی توان به این راحتی تکذیب کرد.
و باید دقت نمود که هرگز به چند همسری توصیه نشده است. اما در شرایطی که مردی به این سمت کشانده می شود و توصیه بر روی او اثر ندارد، قانون نیز نمی تواند اثر خاصی بگذارد. نهایتا به خاطر تمایلش همسر اول را طلاق داده و به سراغ دومی می رود. یا به ارتباط غیر مشروع روی می آورد. چرا که اگر چه انسان حیوان نیست، اما حیوانیات هم دارد.

سلام خواهد عزیزم
دین ما توصیه به چندهمسری نکرده، بلکه اون رو برای رفع مشکلات اجتماعی مجاز دونسته. نگاه ما به دین نباید فقط در دایره زندگی خودمون باشه. یکی از کارکردهای مهم دین مشخص کردن اولویت هاست. به عنوان مثال همه ما میدونیم وارد شدن بی اجازه در خانه همسایه مجاز نیست. از طرف دیگه نجات جان انسانها واجبه. حالا فرض کنید شخصی در چاه حیاط همسایه شما افتاده. باید چیکار کرد؟ قطعا هر عقل سلیمی میگه اولویت با نجات جان انسان هست. شاید کسی که برای نجات جان اقدام کرده متهم به دزدی هم بشه. یا سودجویی نجات جان رو بهانه کنه و دزدی هم بکنه! اما هیچ کدام اینها دلیل نمیشه که نجات جان انسان با ورود بی اجازه به خانه همسایه بد به حساب بیاد. شاید بشه گفت اینها موارد خاصی هستند که اتفاقا کم هم پیش نمیاد. دینی کامل هست که برای همه موقعیت ها راهکار با در نظر گرفتن اولویت ها ارائه کرده باشه. کلام پایانی اینکه اگر کسی با آتش خونه کسی رو سوزاند دلیل نمیشه آتش گرمابخش خونه های دیگران نباشه. باید استفادش رو باد باشیم

خواهر عزیزم، چرا مساله رو شخصی میکنید
بسیار هستند خواهرانی که عفت پیشه میکنند و خدا هم طبق وعده یاریشون میکنه ولی دین ما اینقدر کامل هست که همه رو به تقوا رجوع نده و تشخیص بده افراد مختلف ظرفیت های مختلف دارند

اگر مرد عادلی دو یا چند زن داشته باشه و همه جوانب عدالت رو رعایت بکنه که واقعا حرفی باقی نذاره باز هم این حسادت زنان که بعضی ها اسمش رو گذاشتند حس مالکیت، چوب لای چرخ کار مردان می ذاره...
تلاش مردانی که دو یا چند زن دارند و به دنبال اجرای عدالت به نحو احسن هستند،آب در هاون کوبیدن هست مگر خلافش ثابت بشه...
زنان هم حق و حقوقی دارند که با پیگیری می توانند به حقشان برسند.

پس اگر بیم دارید که نتوانید عدالت کنید، به یک (زن) یا به آنچه (از کنیزان) که مالک آنهایید (اکتفاء نمایید) این (کار) نزدیکتر است به اینکه ستم نکنید,
نگفته حتما چندتا بیارید, و گفته نباید ستم بشه پس شرط قران برای دو زنی اینه که نباید ظلم به زن اول بشود, زن های امروز تحمل این رو ندارن و از نظر روحی شکسته می شوند و خانواده بهم میریزه پس ستم بزرگیست که قران مخالف ستم است و اینجا برای بیشتر ما یک زنی واجب می شود, اما بعضی اجتماع ها زن دوم گرفتن برای زن هاشون عادی اونجا می شود چند زن آورد.

تصویر p_qurani

سلام . اگر مراد شمااز ( نباید به زن ظلم شود ....) این هست که ازدواج مجدد مشروط به این است که زوج بتواند عدالت را رعایت کند و در صورت عدم رعایت عدالت حق ازدواج مجدد ندارد این کلام صحیح است .

من کاملا با نظر شما موافقم اگر بحث اعتدال و این چیزها باشه خدایی که اونسته سیستم مرد رو این چنین کنه مطمئنا برای خانوم خا هم مستونست اینکارو کنخ اینا همه سو استفاده از دین یا به قول خودمون کلاه شرعی هست.جایی خودم نوشته بود تعداد خانوم ها تو هر جامعه اس بیشتر از مردهاست و لزوما برای حفظ تعادل خر مرد باید چند زن داشته باشه که در حق رن ها ظلم نشه!!!!!!این مه زن اول احساساتشو قریانی کنه ظلم نیست؟؟؟

ببخشید مشکل شما با عربا چیه؟
دوست دارم بدونم تفاوت شما که خودتون رو کامل ومتفاوت میدونی با عربا چیه؟

اون خدایی که میگن خیلی خوبه چرا مردا رو اینقد شهوتران خلق کرده که از زمان به دنیا اومدنشون تا تو قبر نیاز جنسی دارن؟
اینه موجود برتر؟
وقتی اینقد شهوت داره چی از انسانیت دیگه؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

آگاه باشیم که شهوت پرستی و به دنبال شهوت رفتن عاقبت شوم و دردناکی دارد بکوشیم تا با راه خداپسندانه خود را کنترل کرده و عنان اختیار به دست نفس سرکش ندهیم که عاقبت ما را به سقوط در جهنم می کشاند.

پرسشگر گرامی!
اینگونه که نوشتید، زوایه دیدتان به نظر غیر منصفانه است و در مورد همگان صدق نمی کند؛
مطالبی را خدمتتان با سند آن خدمتتان تقدیم می گردد.

از آن‌جا که واژه‌ شهوت‌رانی از کلان‌واژه‌های اخلاقی است -که به علت گستردگی ذاتی که در سازه‌ مفهومی خود دارد، شناسایی درست تعریف آن بدون مصداق‌شناسی میسور نیست- بنابراین علاوه بر تعریف مفهومی (لغوی و اصطلاحی)، در حوزه‌ی مصداق نیز نیاز به تبیین دارد و به همین جهت تعریف آن در دو حوزه سامان می‌یابد:
۱. مفهوم­شناسی لغوی: شهوت در لغت به معنای تمایل شدید نفس به چیزی است که سازگار با آن و مطابق میل و درخواستش باشد[۱] و «شهوت‌راني» در زبان فارسی، حاصل مصدر و به معنای میل شدید به روابط جنسی است.[۲]

۲. مفهوم­شناسی اصطلاحی: شهوت در اصطلاح علمای اخلاق، هم در میل به غذا و هم در میل جنسی به کار می­رود[۳] و از «شهوت‌راني» نیز به «شره» تعبیر می­کنند.[۴] و در تعریف آن می­گویند: شره، همان جهت افراط قوه شهوت و حرص شديد بر خوردن و آميزش كردن است[۵] که همان رها کردن شهوت و مختار گذاشتن آن در لذّات تا بيش از حدّ نظام عقلى و شرعى و زيادتر از ميزان واجب و در هر زمان و با هر چيز ارضای میل غذا و میل جنسی كند، گرچه از حرام باشد.[۶]
اما در این گفتار، بار فارسی واژه (البته با رویکرد اخلاقی) یعنی نیمی از مباحث اخلاقی مربوط به «شره» مورد نظر است؛ به این معنی که مقصود از «شهوت»، صرفاً تمایلات جنسی نفس[۷] است؛
البته علمای اخلاق نیز مباحث شهوت جنسی و شهوت شکم را در دو بخش جدا به عنوان زیرمجموعه­ شره مطرح کرده­اند.
۳. مصداق­شناسی اصطلاحی
برخی از مصادیق شهوت‌راني، حرمت دارند و برخی حرمت ندارند بلکه دارای عنوانی غیراخلاقی (یعنی گرچه حرام نیست اما ناپسند است و فرد را به حرام نزدیک می­کند) است. مواردی که حرمت اقتضای محدودیت آن­ها می­کند عبارتنداز:
‌أ. محدودیت فطری: یعنی رابطه مخصوص به جنس مخالف باشد.
‌ب. محدودیت­های اجتماعی: که رابطه همسری باید به شکل اختصاصی و تحت ضوابط خاص «عقد» صورت گیرد که بر اساس مصالحی چون بقای نسل، مسائل مالی چون مهر و ارث و نفقه، مسائل حقوقی چون روابط زوجین و والدین و فرزند و... است.
‌ج. محدودیت­هایی که در موارد خاص در بین زن و شوهر مانع رابطه­ آنان است؛ مثل ایام عادت ماهانه­ی زنان.[۸]
موارد غیر حرام، همان زیاده­روی در ارضای حلال است که مرحوم نراقی، سه شرط را برای ارضای معتدل ذکر می­کند:
‌أ. اقتصار كند بر آن به قدرى كه نسل منقطع نگردد.
‌ب. از وسوسه شيطان فارغ شود و خطرات شهوات از دل او بيرون رود.
‌ج. منجر به ضعف بدن و اختلال قوا نگردد.[۹]
البته باید در نظر داشت که اعتدال، در افراد و دوره‌های سنی و مزاج‌ها و حتی حالات مختلف یک فرد فرق دارد و ملاک آن «نیاز» است با شروطی که مرحوم نراقی گفتند؛ آن هم نیازی که صادقانه باشد نه ناشی از پرخوری و کنترل نکردن چشم و فکر و... و یا در اثر صرف علاقه به تلذذ بدون این­که تفریح و نشاط معتدل جسم و روح یا فکر منع از پریشانی و تعلق خاطر به نامحرم و یا ارضای همسر یا دیگر موارد مطلوب که رساننده به مقصد یعنی آخرت و شکوفایی فطرت معنوی و گرایش­های معرفتی نهفته در آن و از جمله نفرت از تعلقات دنیوی[۱۰] در آن انگیزه باشد.
امام خمینی (ره) می­فرماید: قوّه شهوت از قواى شريفه‏اى است كه حق تعالى به حيوان و انسان مرحمت فرموده است و برای آن چند فایده ذکر می­کنند:
۱. حفظ بقاى خود در عالم طبيعت: زیرا اگر انسان اين قوّه را نداشت، دنبال تغذیه نمی­رفت و در اثر تحلیل مواد بدنش به سرعت رو به نابودي مى‏رفت و در نتیجه به سعادت ابدى و حيات شريف ملكوتى که در گرو جسم سالم و قوي در این عالم و تهذیب و تزکیه است نمی­رسید.
۲. ابقای نوع و حفظ آن: که از طریق تولید نسل صورت می­گیرد.
۳. تربیت خانوادگی و اجتماعی: که از طریق تشكيل خانواده و نیز نظام مدينه فاضله و تربيت نفوس ناقصه در این فضای اجتماعی (خانواده – جامعه) صورت می­گیرد.
ایشان می­افزایند: اين قوه وقتی اين سعادت­ها را تامین می­کند كه از حدود اعتدال و موازين عقليّه و الهيّه خارج نشود، زيرا كه با خروج آن از حد خود و به طرف افراط و تفريط رفتن، علاوه بر آن كه سعادت­های مذكوره را تحصيل نمی­كند، مايه شقاوت و بدبختى خود و دیگران نیز می­شود. چه بسا با شهوت‏رانى چند روز يا چند ساعت، نظام يك خانواده محترم از هم گسسته شده، شرافت آنان نابود و طرح بدبختى و بيچارگى آنها تا ابد ريخته شود[۱۱] و علاوه بر این عواقب اخروی و اجتماعی، انواعی از امراض جسمی نیز دامن­گیر شهوت­ران و نسل او می­شود.[۱۲]

شهوت‌راني در قرآن کریم و روایات شریف
خدای متعال در قرآن کریم از گروهی نام می­برد که طريقه‏شان عبادت خاضعانه و خاشعانه براى خداى تعالى بوده است، و سپس گروهی که بعدها جانشین آنان شدند را سرزنش می­فرماید؛ زیرا ايشان نماز و توجه عبادى به سوى خداى سبحان را ضايع كرده و در آن سهل‏انگارى نمودند و در عوض شهوات را پيروى كردند.[۱۳] سپس آنان را تهدید می­فرماید که: به­زودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد.[۱۴]
البته خدای متعال، ضعف انسان در اثر نیروی جنسی نهاده شده در او را به­خوبی درک کرده و بهره بردن از لذات جنسی را در چارچوبی برای او مباح فرموده است[۱۵] اما گروهی می­خواهند از اعتدال در این بهره­مندی خارج شده و به شهوت‌راني بپردازند که قرآن کریم، آن ­را انحرافی بزرگ می­داند.[۱۶] زیرا افراد را وامی­دارد که مرزهای الهى را درهم بشكنند؛ با محارم ازدواج کنند يا زنا را مباح دانسته و از سنت محکم ازدواج كه خدا آن را باب كرده روى‏گردان شوند.[۱۷]
همچنين خداي متعال در حديث قدسي مي‌فرمايد: ای عیسی! از هر شهوتی که تو را از من باز می­دارد دوری کن.[۱۸] پیامبر اکرم(ص) فرمودند: مواظب دنیا و فریفتگی به زنان باشید. زیرا اول فتنه­ بنی­اسرائیل از ناحیه زنان بود. و فرمود: مضرترین فتنه برای مردان، زنان هستند.[۱۹]
امام علی(ع) شهوت‌راني را روش ناپاکان و دربردارنده­ همه­ عیوب و اساس هر شر و سبب پستی انسان معرفی می­فرمایند.[۲۰] ایشان فرموده­اند: هر کس عقلش کامل شود، شهوات را حقیر می­شمرد.[۲۱]
امام سجاد(ع)، زن­دوستی را از سرشاخه­های گناه­کاری دانسته است[۲۲] و امام کاظم(ع) فرمود: جهنم، به شهوات پیچیده شده است؛[۲۳] يعني غوطه‌وري در آن‌ها به باطنشان كه جهنم است منتهي خواهد شد.
همچنين خويشتن‌داري در پيروي از شهوات داراي فضايل فراواني است همانطور كه پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر كه از شرّ شكم و فرج و زبان خود محفوظ باشد از همه شرور محفوظ است[۲۴] و فرمود: خوشا به حال کسی که شهوتی آماده را برای آخرتی که هنوز نیامده ترک کند.[۲۵] همچنين حضرت داوود(ع) فرمود: هر كس از شهوات پيروي نكند، گويا به همه‌ زبور عمل كرده است.[۲۶]

عوامل ایجاد و تقویت شهوت‌راني
بحث سبب­شناسی این رذیله را می­توان در دو محور سامان داد:
عوامل عام: همانطور که در حدیث بسیار ارزنده­ و راهبردی امام صادق (ع)، محبت دنیا را ریشه­ رذایل هفت­گانه از جمله شهوت جنسی معرفی می­فرمایند.[۲۷] همین‌طور که امام علی(ع) حرص را که یکی از شاخه­های اصلی حب دنیا است را برافروزنده­ شهوت‌راني می­‌دانند.[۲۸]
عوامل خاص: مرحوم نراقی، قوی­ترین اسباب هيجان اين شهوت را چهار چیز می­داند:
۱. تصوّر زنان.
۲. نگاه كردن زنان: که در روایت نبوی(ص)، تیری مسموم از تیرهای شیطان معرفی شده است[۲۹] و روشن است که سموم آن، تمایلات آتشین شهوانی است.
۳. سخن گفتن با زنان.
۴. خلوت نمودن با زنان.
و می­افزاید: از اين چهار مورد، تأثير نگاه و خلوت نمودن بيشتر است[۳۰] و چون نظر كردن انگيزنده شهوت است، در شريعت نگريستن زن و مرد به يكديگر حرام شده و همچنين شنيدن سخنان يكديگر، مگر به ضرورت و به مقدار حاجت.[۳۱]
۵. پرخوری نیز پس از آن چهار سبب، از اسباب بسیار مهم در تحریک شهوت از نظر روایات شریف و علمای اخلاق است.[۳۲]زیرا بدون ترديد شكمبارگى سرچشمه شهوت­ها است.[۳۳]

آثار و آفات شهوت‌راني
آثار تسلط این خوی خطرناک بر وجود انسان، از جسم و روان او تا لایه­های باطنی وجود غیبی او را دربر می­گیرد:
ضررهای جسمی:‌ شخص شهوت­ران، بدنی ضعيف و بيمار و عمری كوتاه دارد و افراط آن گاه به اختلال در قواى فكرى و فساد عقل منجر مى‏گردد -چنانكه در كتابهاى طبّى اثبات شده است- زیرا آميزش براى مغز از هر چيز زيانبارتر است، چون قسمتى از موادی که در مایع جنسی وجود دارد، به مغز مربوط است[۳۴] و افراط آن سبب محرومیت مغز و عقل از نیازشان می­شود.
لازم به ذکر است این سخن را نه فقط ابن­سینا[۳۵] و پیروان او[۳۶] در کتب طبي و... بیان کرده­اند، بلکه در گفتمان رایج در کتب فیزیولوژی نوین نیز چنین تحلیلی قابل استفاده است.[۳۷] همچنین، مضرات مذکور، در افراط روابط زناشویی برای زنان نیز (البته به شکلی دیگر) وجود دارد. زیرا ارگاسم جنسی زنانه نیز نوعی انقباض ریتمیک جداره­های واژن است که از طریق سیستم عصبی خودمختار انجام می­شود[۳۸] و این سیستم، انرژی فراوانی از توان عصبی را یکجا مصرف می­کند.
آن­چه گفته شد، بخشی از مضرات جسمی افراط در ارضای جنسی حلال بود و غیر از امراضی چون سیفلیس، سوزاک، ایدز و... است که تا حد زیادی محصول شوم روابط نامشروع است[۳۹] که در کمین شهوت­رانان دنیای آکنده از جاذبه­ها و محرک­های جنسی معاصر ما نشسته است و لازم به بسط آن­ها نیست. همانطور که امام خمینی(ره) نیز بر فساد سلامت جسمی نسل­های حاصل از شهوت‌راني افسارگسیخته پدران تاکید دارند.[۴۰]
امراض اجتماعی: پس از قرن­ها سخن گفتن بر ضد شهوت­پرستى به عنوان امرى منافى اخلاق و عامل برهم زدن آرامش روحى و مخل به نظم اجتماعى در غرب، يكباره ورق برگشت و امثال راسل، جلوگيرى از شهوات و پابند بودن به عفت و تقوا و تحمل قيود و حدود اخلاقى و اجتماعى را مخل به نظم اجتماعى‏ معرفى کردند. فريادها بلند شد: محدوديت­ها را برداريد تا ريشه مردم­آزارى و كينه‏ها و عداوت­ها كنده شود و نظم اجتماعى برقرار گردد.[۴۱]
اما امروز مشكلات اجتماعى مخصوصى پيدا شده که ثابت کرده است اخلاقى كه امثال راسل از آن تبليغ مى‏كنند و نام آن را «اخلاق نوين» گذاشته‏اند همان است كه ثمره‏اش آشفتگى بيش از پيش غرايز و تمايلات است و برخلاف مدعاى آنها كه اخلاق كهن را متهم به آشفته ساختن روح مى‏كنند سيستم اخلاقى خود آنها سزاوار اين اتهام است. در جامعه امروز، جوانان به‏طور محسوسى از ازدواج شانه خالى مى‏كنند، حاملگى و زاييدن و بچه بزرگ كردن به صورت امر منفورى براى زنان درآمده است و زنان به اداره امر خانه كمتر علاقه نشان مى‏دهند[۴۲] و حال آن­که ازدواج‏ تنها براى اين نيست كه زن و مرد از مصاحبت يكديگر لذت بيشترى ببرند. ازدواج و تشكيل كانون خانوادگى ايجاد كانون پذيرايى نسل آينده است. سعادت نسل­هاى آينده بستگى كامل به وضع اجتماع خانوادگى دارد. دست تواناى خلقت براى ايجاد و بقا و تربيت نسل­هاى آينده علايق نيرومند زن و شوهرى را از يك طرف و علايق پدر و فرزندى را از طرف ديگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعى و انسانى در محيط خانوادگى رشد مى‏كنند، این حرارت محيط فطرى و طبيعىِ چندصد درجه پدر و مادر است که روح كودك را نرم و ملايم مى‏كند. راستى اگر عواطف برادرى كه ناشى از كانون باصفا و پرمهر خانوادگى است از ميان برود آيا افراد اجتماع مى‏توانند كوچكترين عواطفى نسبت به يكديگر داشته باشند؟[۴۳]
به این­ها خشونت خانگی، تجاوز جنسی، فحشای دختران کم­سال و نوجوان با آمار بالا و مشکلات زنان در محیط کار از دستمزدهای کم و سوء استفاده­های جنسی و بیکاری و سرپرستی خانواده و اضطراب و استرس و... اضافه کنید که همگی به نوعی به فروپاشی خانواده که ناشی از آزادی­های جنسی در غرب است مربوط­اند.[۴۴]

امراض روانی- اخلاقی: منظور دردهایی است که در اثر تولید اخلاق ناپسند، در سطح روانی متصل به جسم -که رنج آن در این دنیا به خوبی حس می­شود- است؛ مانند:
۱. ذلت و حقارت: زیرا چنین فردی باید براى رسیدن به شهوات نفسانيه خود، از هم­نوع خود ذلت بکشد و از هر ناچيز منت كشیده و جوانمردی خود را لگدمال کند به صرف این­که احتمال دهد مطلوبش نزد او به دست بیاید.[۴۵]
۲. سرزنش: امام علی(ع) میوه­ شهوت‌راني را سرزنش می­دانند[۴۶] که توسط وجدان، خانواده یا جامعه متوجه فرد شهوت­ران خواهد شد.
۳. برافروختگی آتش طمع: امام علی(ع) شهوت‌راني را بُن­مایه طمع معرفی می­فرمایند.[۴۷]
۴. عشق شهوانی: که بيمارى دل­هائى است كه از محبّت خدا و از همّت‏هاى عالى خالى و بى‏نصيب است[۴۸]و در صورت استحکام در دل، مقابله با آن دشوار است.[۴۹] البته عشق به معنای مهر و رقّت و صفا و صميميتى است كه ميان زوجين در طول زمان در اثر معاشرت دائم و اشتراك در سختي­ها و و خوشي­ها و ناخوشي­هاى زندگى و انطباق يافتن روحيه آنها با يكديگر پديد مى‏آيد و در اثر وصال و نزديكى كمال مى‏يابد، نه فقط سرزنش نشده بلکه مورد ستایش قرآن[۵۰] است. [۵۱]
۵. رغبت به مال­افزونی و جاه­طلبی و دنباله­های آن دو: به دنبال آن انواع بيماريهاى روانى از حسد، هم­چشمى، ريا، تفاخر، عجب و كبر پديد مى‏آيد و از اين‏ها حقد و دشمنى پيدا مى‏شود و اين همه آدمى را بى‏انديشه به دست يازيدن به گناهان، ستم، تجاوز، منكرات و فحشاء مى‏كشاند و تمامى اين‏ها ثمره اهمال و رها ساختن شكم، سركشى، سيرى و پرخورى است.[۵۲]
۶. کمپلکس بیشتر عقده­های جنسی و ناراحتی­های روانی: امام علی (ع) می­فرماید: هر کس خود را از شهوات باز ندارد، در حسرت‌ها غوطه‌ور می‌شود.[۵۳] امروزه بر خلاف وعده­های امثال فروید در آثار ارضای مطلق جنسی در آرامش روان، این مشکلات در جوامع شهوت­ران بیشتر شده است و ازدواج­هايى كه نمونه وحدت روح‏ است جز در ميان طبقاتى كه به مقررات اخلاق كهن پابندند كمتر ديده مى‏شود، جنگ اعصاب بيش از پيش رو به افزايش است و بالأخره آشفتگى روحى عجيبى محسوس و مشهود است.[۵۴]

امراض روحی - ملکوتی:
۱. ضعف روح و قوای باطنی و عقلی: افراط در قوه شهوت سبب می­شود که قوای باطنی که باید صرف پیمودن راه آخرت شوند، صرف تمتّعات جنسی و دست یافتن به لذات آن گردد.[۵۵]
۲. بي‌بهره شدن از كمالات اخلاقي و ملكوتي: امام علی(ع) فرمود: دلی که وابسته به اندک شهوتی باشد، هرگز جایگاه حکمت واقعی نخواهد شد[۵۶]و فرمود: دلی که وابسته به شهوات باشد هرگز از مواعظ بهره­ای نخواهد برد[۵۷] و حرام است بر هر دلی که شیفته شهوات باشد که تقوا در آن جای بگیرد.[۵۸] ایشان فرمود: حرام است بر هر دلی که شیفته شهوات باشد که در عالم ملکوت سیر کند.[۵۹]
۳. تجسم اعمال شهوانی و اتحاد آن­ها با وجود ملکوتی قلب: پیامبر اکرم(ص) درباره­ کسانی که اهل غوطه وری در شهوات حرام هستند فرمود: بدن­هایشان در محشر از مردار بدبوتراست.[۶۰]
امام خمینی(ره) می­گوید: اگر قدرى به مفاسد شهوت‌راني -كه بر اساس گفته اطباء نفوس و مربوطين با وحى الهى، در عالم ماوراى طبيعت ایجاد می­شود- توجه شود معلوم می­شود كه مفاسد دنيوى قدر قابلى در مقابل آنها ندارد؛ زیرا هر يك از اعمال، چه خير و چه شرّ، در نشئه ملكوت و عالم غيب دارای يك صورت غيبيّه ملكوتيّه است كه از آنها- به گفته ارباب قلوب و تصریحات قرآن شريف و روايات وارده از اهل بيت وحى الهى- بهشت اعمال و جهنّم اعمال تشكيل می­شود و چنانچه براى اعمال صورت ملكوتى است، هر يك از اعمال در قلب انسانى نیز اثرى دارد كه از آن در روايات به نقطه بيضاء و نقطه سودا تعبير شده است. زيرا هر عمل صالحى اگر با شرايط صوريّه و معنويّه و قالبيّه و قلبيّه انجام داده شود، يك نورانيّتى در باطن قلب ایجاد می­کند كه انسان را به معرفت اللّه و توحيد نزديك می­كند تا آن جا كه حقايق و سراير توحيد در قلب جايگزين شود و از آن در ملك بدن نيز سرايت كند و ارض طبيعت، نورانى و مشرق به نور الهى شود كه اين غايت سعادت انسانى است كه تفصيل و مراتب آن از عهده اين اوراق ع خارج است. همچنين از هر يك از اعمال سيّئه در قلب يك ظلمتى حاصل می­شود كه انسان را از مقام قدس و قرب حق، دور و از معارف الهيّه مهجور کرده و به عالم طبيعت و دنيا كه باطن آن جهنم است، نزديك می­کند تا آن جا كه قلب و تمام شئون غيبيّه آن فانى در دنيا و طبيعت شده و حكم روحانيّت و انسانيّت از او برداشته می­شود.
پس اگر انسان در اين عالم سير به طريق مستقيم انسانيّت كرد و قوای نفسانی از جمله شهوت را تعديل نمود و آن­ها را تابع روحانيّت و عقل كرد، باطن او استقامت پيدا کرده و صورت روح و باطن او صورت مستقيم انسانيّ می­شود و اگر مقام روحانيّت نفس و نشئه عقليّه آن تابع هوای نفس شد، صورت باطن ملكوتى تابع آن می­شود. ممكن است انسان در آن عالم در آن واحد بيشتر از يك صورت داشته باشد يا در هر حال يك صورت داشته باشد، گاهى در اثر غلبه­ غضب، درنده باشد و گاهی در اثر غلبه­ شهوت، حیوان و گاهى شيطان شود.[۶۱]

پیشگیری
پیشگیری از ابتلا به این مرض یا تشدید این روحیه در انسان، از مهم‌ترین اولویت‌های فرد اخلاق‌جو باید باشد؛ زيرا اگر شهوت به هيجان آمد و استوار شد دفع آن دشوار است![۶۲] به همین جهت راه‌کارهای زیر به عنوان مقدمات و مبادی انگیختگی جنسی، جهت پیشگیری از ابتلا به این مرض، معرفی می‌گردد:
کنترل چشم و خوددارى از نگاه كردن مكرّر:[۶۳] عيسى بن مريم(ع) فرمود: «از نگاه كردن (به نامحرم) بپرهيزيد كه شهوت را در دل شما كشت مى‏كند و مى‏پرورد».[۶۴] به همین جهت برخی از اهل تقوا گفته­اند: چشمت را به چادر زن ندوز، زيرا نگاه كردن در دل شهوت مى‏كارد.[۶۵]
خوددارى از فكر درباره آنچه در اولين نگاه ديده مى‏شود:[۶۶] زیرا افكار بد و حديث نفس عامل شهوت­اند و دل را مشغول می­کنند[۶۷] و بسا فرد را به گناه وادارند. زیرا صدور اعمال نیز تحت تاثیر غلبه افکار است.
التذاذ معتدلانه از راه مباح:[۶۸] رسول خدا(ص) فرمود: «اگر يكى از شما از ديدار زنى به شگفت آيد به كنار همسر خود رود، كه با او همان است كه با آن بيگانه است».[۶۹]
روزه – کم­خوری: زیرا امام رضا(ع) از علل وجوب روزه را بازداری نفس از شهوات ذکر فرموده است.[۷۰] خداي متعال در حديث معراج، مي‌فرمايد از بركات گرسنگي، حفظ قلب ]از افکار نادرست و شهوانی و غیر الهی و...[ است.[۷۱] چرا که هرگاه انسان سير شود نمى‏تواند بر شهوتش مسلّط[۷۲]شود و اگر تقوا مانع زنا شود نگاهش را نمی­تواند حفظ كند. زیرا چشم نيز زنا مى‏كند و اگر با پوشش تقوا بر چشمش مسلط باشد نمى‏تواند بر فكرش تسلّط داشته باشد.[۷۳] البته به شرط این­که در وقت افطار تلافی آنچه در روز نخورده را نكند و رنگارنگی غذا که قبلاً مصرف نمی­کرده را برای افطار تهیه کند در این­صورت کجا اثر این روزه در شکستن شهوات آشکار می­شود؟[۷۴]
وجه آنكه روزه سپرى از آتش است این است كه رفع مى‏كند حرارت شهوت‏ و غضبى را كه آتش جهنّم در باطن آدمى در دنيا به آن افروخته مى‏شود و در قيامت ظاهر مى‏گردد، چنانچه سپر از صاحبش حرارت و تندى آهن را دفع مى‏كند.[۷۵]
پرهیز از اغذیه­ی مقوی، رنگارنگ[۷۶] و شهوت­زا:[۷۷] اما متاسفانه برخی با وجود اين­كه شهوت ايشان قوى است باز در صدد خوردن غذاهای شهوت­زا هستند تا بيشتر به این لذات بپردازند و ايشان مانند كسانى هستند كه در چنگ درندگان گرفتارند و در بعضى اوقات كه آن حیوانات از او غافل شوند ‏کارهایی می­كنند كه آنها را به هيجان و حمله آورند! و چگونه چنین كسى از عقلا محسوب می­شود؟![۷۸]
كسي که تمايل جنسي زياد دارد اما جسمي ناتوان دارد و نمي‌تواند بيش از حد معتدل به اين غريزه بپردازد، بايد با پرهيز از مقدمات ايجاد تمايل در نگاه و پرخوري و ... اين ميل را تعديل كند نه اين‌كه با اين اغذيه در آتش شهوت بدمد؛ زيرا هر چه مشتهيات{خواسته­ها} براى نفس زيادتر گردد تعلقش به مشتهيات{خواسته­ها} ديگرى كه در دسترس او نيست بيشتر و آتش اشتياقش شعله‏ورتر مي‌شود.[۷۹]

درمان
انسان مكلف به ريشه كن ساختن غضب و شهوت نيست. زيرا اگر قوه شهوت خوردن يا شهوت جنسى نباشد انسان از بين رفته نسلش منقطع مى‏شود، اگر قوه غضب از بين برود انسان هيچ گونه ضررى را از خود دفع نمى‏كند و در نتيجه هلاك مى‏شود آنچه از بشر خواسته شده اين است كه اين قوا را در حدّ اعتدال نگه دارد و آنها را در محدوده عقل و شرع إعمال كند، بدليل اينكه حتى پيامبران خدا كه پيشگامان جهاد با نفس هستند از غضب و شهوت خالى نبوده‏اند.[۸۰]
در این راستا چند توصیه ارائه شده است:
۱. یاد مرگ و آخرت: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر کس از جهنم بترسد، از شهوات غافل می‌شود[۸۱] و امام علی(ع) فرمود: هر کس مشتاق بهشت باشد از شهوات می‌گذرد.[۸۲] علمای اخلاق معتقدند یاد مرگ و قبر و وحشت تنهایی آن مکان و سوالات نکیر و منکر و سپس عرصات قیامت و عذاب دوزخ، نفس را از تمایل به شهوات باز می‌دارد.[۸۳]
۲. پرهیز از محرکات جنسی و عمل به آن‌چه در بحث پیشگیری ذکر شد.
۳. دعا و توسل: همانطور كه اهل‌بيت(ع) در دعا از خدا می­طلبند کمکشان نماید تا بر شهوات خود غلبه کنند.[۸۴] حضرت يوسف(ع) نيز براي مقابله با طغيان شهوت، علاوه بر گذشت و جهاد نفس و فرار از شهوت، به دعا[۸۵] و استعاذه[۸۶] پناه آورد و خداوند نيز كمك خود را مترتب بر اين دو درخواست او نموده است به طوري كه برداشت مي‌شود بدون اين‌ها تلاش فراوان او به جايي نمي‌رسيد.
همچنين شکایت از شهوات نفس به سوی خدای متعال که در دعاها[۸۷] و مناجات شاکین از مناجات خمس عشر وارد است، از داروهاي شفابخش اين بيماري است.
۴. استغفار از پیروی شهوات.[۸۸] زيرا پیامبر(ص) به‌ عنوان قانون كلي فرمود: درد شما گناه و درمان شما استغفار است.[۸۹] امام علی (ع) اولين شاگرد ايشان از خدای متعال طلب مغفرت می­کند برای هر شهوتی که آن را بر خواست خدای متعال مقدم کرده و از او می خواهد به حق پیامبر اکرم و خاندان مکرم او که وی را ببخشد.[۹۰] این استغفار، نفس را ذلیل کرده و توانایی مبارزه و توبه عملی از شهوت‌راني را ایجاد می­کند.
۵. توجه به آثار زشت این رذیله و تلقین آن­ها به خود: به این معنی که انسان به نفس خود بفهماند و به قلب خويشتن برساند كه انسان از همه چیز بزرگتر است و نباید خود را برای شهوات نفس حقیر کند.[۹۱]
۶. توجه به آثار مثبت کنترل شهوات: که این تلقین به نفس و توجه، کمک فراوان در کتنرل غریزه می­کند و در کلمات بزرگان مخصوصاً امام خمینی(ره) از این روش تربیتی استفاده­ زیادی شده است و ایشان درمان امراض نفس را با علم نافع و عمل صالح می­دانند و مقصودشان از علم نافع، تلقین رذالت زشتی و فضیلت خوبی­ها است.[۹۲]
در هر حال توجه به ثمرات دنيائى عفت و پاكدامنى و ثواب­هاى اخروى آن كه در آيات و روايات آمده است[۹۳] نافع است:
۱. تشابه فرد دور از شهوت‌راني به ملائکه در این‌که دور از امیال شهوانی هستند.[۹۴]
۲. پرهیز خالصانه از شهوات برای رضای خدای متعال از جمله شرایط قبولی نماز است.[۹۵]
۳. چنین صبری، صبر بر معصیت است که در روایت نبوی(ص) بالاتر از صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت است.[۹۶]
۷. مجاهده تدریجی: یعنی با ریاضات شرعيه و مخالفت نفس در مدتى آن را از محبت مفرط به دنيا و تبعيت شهوات و هواهاى نفسانيه منصرف كند تا آنكه نفس عادت به خيرات و كمالات كند.[۹۷] به این معنی که در ميدان جنگ بين عفت و شهوت، کم‌کم عفت را غلبه داده و اين عمل هر بار از مرتبه قبل آسان‏تر مى‏شود تا آنجا كه ديگر براى دشمن نيروئى براى مقابله باقى نمي­ماند[۹۸] و در این مرحله باید از صبر نیرو بگیرد.
۸. منع از برخي مباحات: زيرا تا انسان نفس را از برخي مباحات منع نكند، از شهوات حرام بازداشته نخواهد شد.[۹۹] چرا كه امام علی(ع) فرمود: از شیفتگی و علاقه شدید به شهوات بپرهیز. زیرا تو را به محرمات و ارتکاب بسیاری از گناهان می­کشاند.[۱۰۰]
۹. ازدواج: پیامبر(ص) صریحاً جوانان را در ابتدا به ازدواج دستور می­دادند و سپس می­فرمود اگر نتوانستید، روزه بگیرید.[۱۰۱]

[۱] . مصطفوى حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۶۰ ش، ج ۶، ص ۱۴۴.
[۲] . انوری حسن، فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ج ۵، ۴۶۲۶.
[۳] . مرحوم نراقی می­گوید: برخی در مال­اندوزی و هر نوع میل نفسانی دیگر نیز آن را به کار برده­اند. (‏نراقی ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۹.)
[۴] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسه‏ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۲۷۷ و ۲۷۸.
[۵] . ‏نراقی ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۹.
[۶] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، پيشين، ۲۷۷ و ۲۷۸.
[۷] . در زبان فارسی نیز «شهوت» به همین معنی مورد نظر است. (معين محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ بيست و يكم، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص ۲۰۹۹)
[۸] . مصباح یزدی، محمد تقی؛ مشکات (مجموعه آثار/اخلاق در قرآن ۲)، انتشارات موسسه امام خمینی، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۸، ص ۲۱۴.
[۹] . نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت،قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۷، ‌ص ۳۲۳.
[۱۰] . همانطور که در پایان حدیث ارزشمند امام صادق (ع)، که شهوت و دنیاطلبی را ریشه­ی هر خطا معرفی فرموده است، بلافاصله دنیا را بر دو بخش (دنیای رساننده و دنیای ملعونه) تقسیم فرموده است. (كلينى ابو جعفر محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ‏چهارم، ۱۴۰۷ ه­ق، ج ۲، ص ۱۳۱.)
[۱۱] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، پیشین، ص ۲۷۹ و ۲۸۰.
[۱۲] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، پيشين، ص ۲۸۰.
[۱۳] . طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان، ترجمه موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفترانتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۴، ص ۱۰۴
[۱۴] . مريم : ۵۹
[۱۵] . طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان، پيشين، ج‏۴، ص ۴۴۹.
[۱۶] . النساء : ۲۷
[۱۷] . طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان، پيشين، ج‏۴، ص ۴۴۸ و ۴۴۹.
[۱۸] . كلينى، پیشین، ج ۸، ص ۱۳۶.
[۱۹] . نيشابوري مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بيروت، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق، ص ۱۲۳۷.
[۲۰] . آمدى عبدالواحد بن محمد تميمى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۹۶.
[۲۱] . آمدى، پيشين، ص ۵۲.
[۲۲] . كلينى، الكافي، پيشين، ج ۲، ص ۳۱۷.
[۲۳] . حرانى، ابن شعبه، حسن بن على؛ تحف العقول، (ترجمه حسن زاده صادق)، انتشارات آل عليّ عليه­السلام، قم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص ۳۹۰.
[۲۴] . ابن اثير، جزري، مبارك بن محمد؛ النهاية في غريب الحديث و الأثر، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج ۴، ص ۷.
[۲۵] . صدوق، محمّد بن على بن بابويه؛ الخصال، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۳.
[۲۶] . شعيري، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، انتشارات حيدرية، نجف اشرف، چاپ اول، بى تا، ص ۱۸۰.
[۲۷] . كلينى، الكافي؛ پيشين، ج ۲، ص ۱۳۱.
[۲۸] . آمدى، پيشين، ص ۲۹۶.
[۲۹] . مجلسى محمد باقر؛بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بيروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۱۰.
[۳۰] . نراقى ملا احمد؛ معراج السعادة، پيشين، ‌ص ۳۱۸.
[۳۱] . نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۹.
[۳۲] . شبر، سيدعبدالله؛ الأخلاق، (ترجمه‌ي جباران محمدرضا)، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۸، چاپ چهارم، ص ۲۱۶.
[۳۳] . فیض کاشانی ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه­ی سيد محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج ۵، ص ۲۰۰.
[۳۴] . نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۵.
[۳۵] . ابن‌سینا، شيخ­الرئيس حسین‌بن‌عبدالله؛ القانون فی الطب، بیروت، دارالصادر، بی‌تا، ص ۵۳۵ و ۵۳۶.
[۳۶] . ارزانی، حکیم محمداکبر؛ طب اکبری، قم، موسسه احیاء طب طبیعی(به سفارش دانشگاه علوم پزشکی ایران)،‌ چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ج ۲، ص ۸۸۰.
[۳۷] . گانونگ، ویلیام­اف؛ کلیات فیزیولوژی پزشکی، ترجمه فرخ شادان و فرشته معتمدی، انتشارات چهر، ۱۳۶۹، چاپ اول، ج ۲، ص ۸۱۷ تا ۸۲۰.
[۳۸] . گانونگT `dadkT ج ۲، ص ۸۴۰.
[۳۹] . رجوع شود به: نوبهار منير و وفايي عباسعلي، كليات پزشكي ۱ و ۲، انتشارات بشري و تحفه، چاپ اول، ۱۳۸۰، تهران، ص ۳۴۵.
شوبهادا اهیا، درمان‌های طب داخلی واشنگتن، ترجمه باریک‌بین روزبه و دیگران، چاپ اول، تهران، انتشارات سمات، ۱۳۸۴، ص ۳۹۵.
[۴۰] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، پيشين، ص ۲۸۰.
[۴۱] . مطهرى، شهيد مرتضي ؛ مجموعه آثار، چاپ دهم، مهر ۱۳۸۰، انتشارات صدرا، قم، ج ۱، ص ۶۵۷ و ۶۵۸.
[۴۲] . مطهرى، پيشين، ج‏۱۹، ص ۶۵۸ و ۶۵۹.
[۴۳] . مطهرى، پيشين، ج‏۱۹، ص ۶۴۸ و ۶۴۹.
[۴۴] . گيدنز، آنتوني؛ جامعه‌شناسي، ترجمه صبوري منوچهر، تهران، ۱۳۷۷، انتشارات ني، چاپ چهارم، ص ۱۸۹ تا ۲۱۶.
[۴۵] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، مؤسسه‏ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ بيستم، ۱۳۷۸، ص ۲۵۵.
[۴۶] . آمدى، پيشين، ص ۲۹۶.
[۴۷] . آمدى، پيشين، ص ۲۹۶.
[۴۸] . نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۵ و ۱۴.
[۴۹] . فیض کاشانی، ملامحسن؛راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه­ی سيد محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج ۵، ص ۲۴۴.
[۵۰] . الروم : ۲۱
[۵۱] . مطهرى پيشين، ج‏۱۹، ص ۶۷۱ و ۶۷۲.
[۵۲] . نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۲.
[۵۳] . حرانى، پيشين، ص ۱۶۸.
[۵۴] . مطهرى پيشين، ج‏۱۹، ص ۶۵۸ و ۶۵۹.
[۵۵] . شبر، پيشين، ص ۲۱۹.
[۵۶] . آمدى، پيشين، ص ۵۸.
[۵۷] . آمدى، پيشين، ص ۶۵.
[۵۸] . ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مكتبه فقيه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص ۱۲۲.
[۵۹] . همان.
[۶۰] . مجلسى، پيشين، ج ۷، ص ۸۹.
[۶۱] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل، پیشین، ص ۲۸۰ – ۲۸۴.
[۶۲] . نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۵.
[۶۳] . شبر، پيشين، ص ۲۲۰.
[۶۴] . حرانى، پيشين، ص ۵۰۲.
[۶۵] . فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، پیشین، ج ۵، ص ۲۵۶.
[۶۶] . شبر، پيشين، ص ۲۲۰.
[۶۷] . فیض کاشانی، ملامحسن ؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، پیشین، ج ۵، ص ۲۱۶.
[۶۸] . ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پيام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۲۲۸.
[۶۹] . نراقی، ملامحمدمهدی؛علم اخلاق اسلامى پيشين، ج ۲، ص ۱۹.
[۷۰] . حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، قم ، چاپ‏اول، ۱۴۰۹ ه ق،‌ ج ۱۰، ص ۸.
[۷۱] . ديلمى، شيخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شريف رضى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۲۰۰.
[۷۲] . و این تحریک شهوانی در حالت سیری، بر اساس تحلیل ها و تبیین های پزشکی قابل توجیه است زیرا مواد مولد سلول های جنسی در سیستم تناسلی را افزوده و تحریک های عصبی را تشدید می کند.
[۷۳] . فیض کاشانی، ملامحسن ؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، پیشین، ج ۵، ص ۲۱۶.
[۷۴] . فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى؛ ترجمه الحقائق، (ترجمه ملا‏ نورالدّين اخبارى‏)، مدرسه عالى شهيد مطهرى، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۵۲۸.
[۷۵] . فيض كاشانى، ترجمه الحقائق، ص ۵۲۴.
[۷۶] . ملكى تبريزى، پیشین، ص ۲۲۸.
[۷۷] . مانند: پیاز خام، فلفل، گوشت، شرینی، عسل، شیر، تخم مرغ... البته نه به این معنی که مصرف این‌ها را کلاً ترک کرد خصوصاً شیر و گوشت که برای بدن مفید و ضروری هستند اما باید در مصرف آن اعتدال ورزید خصوصاً پرخوری نکردن که بهترین عامل است؛ یعنی اگر در هفته چند بار هم بدون پرخوری مصرف شود، اثر نامطلوبی ندارد تا این‌که ماهی یکبار شیر مصرف شود اما با پرخوری. بلکه نان و ماست هم با پرخوری بسیار محرک شهوت خواهد بود.
[۷۸] . نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، پيشين، ‌ص ۳۱۶.
[۷۹] . خمينى، امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، پیشین، ص ۱۲۷.
[۸۰] . شبر، پيشين، ص ۳۶.
[۸۱] . پاينده، ابو القاسم؛ نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، دنياى دانش،‌ تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش، ص ۷۲۶
[۸۲] . مفيد، محمد بن محمد؛ الأمالي، كنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص ۲۷۷.
[۸۳] . ورام، پيشين، ج ۱، ص ۲۷۴.
[۸۴] . ابن مشهدى، محمد بن جعفر؛ المزار الكبير (لابن المشهدي)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، قم، چاپ اول، ۱۴۱۹ ق، ص ۵۱۱.
[۸۵] . يوسف : ۳۳
[۸۶] . يوسف : ۲۳
[۸۷] . ابن طاووس، على بن موسى؛ إقبال الأعمال، دار الكتب الإسلاميه ، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ق، ج ۱، ص ۱۵۱.
[۸۸] . ابن طاووس؛ پیشین، ج ۱، ص ۳۸۸.
[۸۹] . محمدى رى شهرى و همكاران؛ حكم النبي الأعظم صلى­الله­عليه­و آله­وسلم، دار الحديث، قم، چاپ اول، ۱۴۲۹ق، ج ‏۵، ص ۵۸۶.
[۹۰] . كفعمى، ابراهيم بن على عاملى؛ البلد الأمين و الدرع الحصين، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ص ۴۱.
[۹۱] . خمينى امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، پیشین، ص ۲۵۵ و ۲۵۶.
[۹۲] . همان.
[۹۳] . ملكى تبريزى، پیشین، ص ۲۲۸.
[۹۴] . صدر الدين شيرازى، محمد بن ابراهيم؛ شرح أصول الكافي (صدرا)، ۴جلد، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى - تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۳ش، ج ۱، ص ۴۹۴.
[۹۵]. برقى، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن، دار الكتب الإسلامية، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص ۱۵.
[۹۶] . كلينى، الكافي، پيشين، ج ۲، ص ۹۱.
[۹۷] . خمينى امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، پیشین، ص ۲۵۵ و ۲۵۶.
[۹۸] . ملكى تبريزى، پیشین، ص ۲۲۸.
[۹۹] . ورام، پيشين، ج ۱، ص ۹۷.
[۱۰۰] . آمدى، پيشين، ص ۷۲.
[۱۰۱] . ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين؛ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، دار سيد الشهداء للنشر، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج ۳، ص ۲۸۹.

موفق باشید.

برو بابا!
فکر نمی کنم شما زن باشی.
چه ربطی داره که تو قرآن چی اومده. قرآن مجاز دونسته اما مثل نماز اجبار نیست.
فقط از قرآن همین چیزاش رو یاد گرفتین.

واقعا .من احساس میکنم منشا تمام فساد در جامعه امروز ایران که براحتی شبکه های ماهواره ای زنان و مردان پا رو به فساد کشیدند ...همین مسءله تعصب در داشتن چند همسری مردان ماست .مگر نه این است که قرآن گفته اسلام گفته حلال است .چه اشکالی داشت اگر مردانی که توان داشتند دارای ۴ همسر باشند .شما ببینید در کشورهای عربی زن اول خودش به دنبال همسر دوم می رود و ببینید چقدر اون چهار زن به هم احترام میذارند .از طرفی تعداد زنان با مردان برابری کرده و از طرفی مردان دیگه فرصت نگاه به نامحرمی دیگه ندارند ...چون دارای چند همسر میباشند..........ببینید به خاطر اینکه غیرت و حسادت در جامعه امروزی ما بین زنان و مردان جابجا شده .زن که باید حسادت داشته باشه برعکس غیرتی شده !مرد که باید غیرتی باشه حسود شده ..بلانسبت مردانی هستند که بخاطر این که از دیگران کم نیارند زنان و دختران خودشون رو بزک کرده و بی حجاب توی مجالس و عروسی مختلط می آورند و از اینکه گفته میشه فلانی چقدر زنش زیباست احساس غرور میکنند و زنان ما به جای حسادت .اگر مردشان به خانوم بیوه یا ....حتی اگر بخواهد کمکی کند و قرض بدهد غیرتی شده و............
و آبروی مرد را خواهند برد
آیه قرآن توی سوره تکویر میگه ...فاین تذهبون به کجا می روی ای انسان

مگه دختران و زنان فقط از لحاظ جنسی باید تامین شن ؟؟؟پس عشق و علاقه و وفاداری چی میشه

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

دو نکته مهم:

۱- اسلام برای مرد شهوترانی را تجویز نفرموده است، بلکه قرآن دو محدودیت برای تعدّد زوجات می گذارد، یکی اینکه آنرا محدود به چهار همسر میکند، و دیگری اینکه، گرفتن بیش از یک همسر را برای سرپرستی یتیمان، یعنی کودکانی که پدرشان را از دست داده اند و مادرانشان بیوه هستند، تجویز میکند. در واقع مرد نمیتواند برای شهوترانی تعدّد زوجات کند و هدف او باید دو سرپرستی کردن یتیمان(و در عین حال زنان بیوه ای که مادر آنان هستند) باشد. این توجّه به این مسئله بخش اعظم شبهه را برطرف میکند. در اینجا فقط دو مسئله ممکن است، مطرح شود: اوّل اینکه خانمها میگویند: برخی مردان زنی میگیرند و بعد از اینکه زن کمی مسن شد میروند و یک دختر جوان را عقد میکنند. اینگونه موارد، سوء استفاده از قانون هستند، و نقص قانون نیستند. برخی خانمها هم هستند که قانون مهریه برای اخّاذی سوء استفاده میکنند، یعنی تظاهر به این میکنند که قصد ازدواج دارند و بعد از عقد، مهریه را به اجرا میگذارند تا فقط پولی به دست آورند!! دوم اینکه برخی خانمها میگویند اگر هدف سرپرستی است، خب آنها را فقط به لحاظ مالی یاری کنند، چه نیازی به عقد و ازدواج است؟ در پاسخ عرض میکنیم که زنان بیوه هم مثل شما، نیازهای عاطفی و البته جنسی یک زن را دارند، آنها نیز میل به داشتن شوهری برای خویش را دارند که بتوانند به او تکیه کنند، صرف یک کمک مالی و تهیۀ خوراک و پوشاک، همانطور که نیاز شما به همسر را برطرف نمیکند، نیاز آنان را نیز برطرف نمیکند. البته قرآن در این آیه، تعدّد زوجات به مشروط به حفظ عدالت کرده است. ضمن اینکه بانوان عزیز نباید فراموش کنند که همواره در جامعه تعداد زنان بیشتر از مردان است، با سیستم هر مرد فقط برای یک زن، بدون شک تعداد زیادی از زنان بدون شوهر باقی خواهند ماند، و در واقع قانون تک همسری منجر به ظلمی نهایی به این زنان خواهد شد.

۲- زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟
سخنی که برخی خانمها اینستکه "ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد."

در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.(البته نیاز به بحث دارد!)

موفق باشید.

یه سوال دارم داداش همون خدا گفته همه چیز برای زن و مرد یکیه
اگه یه زنی مثل مرد دلش بخواد و مردش نتونه ارزاش کنه باید بره بمیره؟

با سلام و تشکر از حضورتان در شهر سوال!

پرسشگر گرامی؛ در پاسخ به پرسشی که مطرح کردید باید بگوییم زنی که شوهرش با این مشکل (ناتوانی جنسی) روبرو باشد، تنها سه راه شرعی پیش رو دارد :
۱. درمان ناتوانی جنسی شوهر؛ با پیشرفت علوم در سه حوزه پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی، بسیاری از ناتوانی های جنسی قابل درمان هستند. پس قدم اول این است که شوهر این زن با مراجعه به متخصصین، به طور جدی پیگیر درمان باشد.
۲. ارضا شدن توسط راه هایی غیر از دخول؛ شاید برخی مردان دارای ناتوانی جنسی (معطوف به آلت تناسلی) باشند ولی زن و شوهر از طرق دیگر و با دست ورزی و کارهایی از این قبیل به خوبی می توانند یکدیگر را ارضا کنند؛ کاری که بسیاری از زن و شوهرها به آن اقدام می کنند و از آن هم راضی هستند. همانطور که برخی مردان دارای ناتوانی جنسی هستند، برخی زنان هم با همین مشکل روبرویند و شوهرانشان نیز از سکس (در معنی دخول کامل) محرومند ولی بسیاری از همین مردان هم به خاطر زن و فرزندان خود، سراغ ازدواج مجدد نرفته (با اینکه این حق را دارند) و با روش های مختلف به ارضای جنسی می رسند. شوهر زن می تواند با مالش کلیتوریس و واژن زن، با دست ورزی سینه ها، بوسیدن مناطق جنسی زن و ... زن را به ارگاسم برساند. در ضمن شوهر زن می تواند انگشت خود را (پس از شستشو و رعایت کامل مسائل بهداشتی) نیز داخل واژن زن کند و همان کار آلت تناسلی را با انگشتانش انجام دهد.
۳. طلاق از شوهر؛ اگر ناتوانی جنسی شوهر حقیقتاً غیر قابل درمان بود (یعنی موثر واقع نشدن راهکار یک) و به هیچ وجه قادر به بر طرف کردن نیاز جنسی همسر خویش نبود (یعنی موثر واقع نشدن راهکار دو)، و این مشکل به روند زندگی زوجین ضربه جدی وارد می کرد، و باعث رخ دادن گناه و عسر و حرج زن می شد، زن می تواند درخواست طلاق دهد؛ این حقی است که برای زن وجود دارد. حال اگر کسی بگوید من به خاطر بچه ها و زندگی ام نمی توانم یا نمی خواهم اینکار را بکنم، با اراده و اختیار خود از این حق گذشته است و کسی مانع رسیدن به این حقش نبوده. از دید روانشناسی در این موقعیت ها فرد با یک الگوی گرایش – گرایش مواجه می شود به این معنی که انتخاب هر کدام از علاقه مندی هایش (گرایش)، لاجرم باعث نرسیدن به علاقه مندی دیگر می شود. صورت گرفتن دخول و ارضای کامل جنسی شدن (یک گرایش)، حفظ زندگی و با فرزندان بودن (یک گرایش)؛ وقتی شوهر زنی توانایی دخول را نداشته باشد، یعنی رسیدن به یک گرایش منتفی می شود. البته این نکته بسیار مهم لازم به ذکر است که طلاق به عنوان آخرین راهکار است، آن هم برای کسی که تمامی مشورت های لازم را از افراد متخصص گرفته و تمام راه های پیشنهادی را امتحان کرده ، ولی باز هم به هیچ عنوان نمی تواند چنین وضعیتی را تحمل و مدیریت کند و ادامه زندگی با این وضع حقیقتاً برایش عذاب آور، دردناک و غیر قابل تحمل است و او را دچار آسیب های فراوان می کند. (فراموش نشود که طلاق دارای تبعات منفی فراوانی است - به خصوص برای جنس مونث - و نباید بدون دلیل محکم، وارد این مسیر شد)

*** به هر تقدیر، چه زن و چه مرد اگر با خود و به تنهایی کاری کنند که ارضای جنسی شوند، استمناء یا استشهاء محسوب می گردد که حرام است و دین اسلام ما را از انجام آن نهی کرده است؛ پس زن و شوهر باید به وسیله یکدیگر به ارضای جنسی دست یابند تا مرتکب فعل حرامی نگردند.

موفق باشید.

حالا که به اینجا رسید هزار و یک راه حل میارن ولی درباره زنا فورا میگن چن زنه .... واقا متاسفم

ما به فحشا رو نمیاریم شما نگران ودت باش که ذوق کردی که اجازه برای لذت جنسیت بیشتر شده بعد اسم اسلامم خراب کردین

زنان و دختران بیوه و سن بالا باید با مردی سن بالا. و مجرد مثل خودشان ازدواج کنند.بعدشم. اگر هر دختری ب موقع ازدواج کند تعداد این زنها کمتر میشود و زنان بیوه هم یا تحمل میکنند یا با مردی ک قبلا ازدواج کرده و زنش مرده ازدواج میکند...

اگه تونستی برو یکی درست حسابیشو بگیر ۴ تا پیشکش.
نمیدن بهت .
چون خدا گفته نمی تونی به عدالت بین زنان رفتار کنی پس بشین سرجات و به یکی بسنده کن

تصویر soalcity

پس زنان هم که شوهرانشون میرن زن دوم میگیرند بهتره برای ارامش روحیشون که اسیب دیدند با مرد دیگه ای وارد رابطه بشوند چیه این چرندیات مسخره دینی که مردا تنظیم کنند قطعا به ضرر زن هست اگر مردان این حقو دارند زن هم میتونه داشته باشه

تصویر soalcity

زن و مرد آن قدر تفاوت دارند که یک نفر کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را بنویسد. گویی این دو از دو کره متفاوت هستند.
با این حال حتی اگر کسی از آسیب روحی و ... سخن گفته باشد، ربطی ندارد که مرد و زن را یکسان ببینیم. ضمن آنکه کسی نگفت مرد برای جلوگیری از آسیب روحی چند همسر داشته باشد. و نوع نوشته شما نشان می دهد بیش از آنکه مبتنی بر دلیل باشد، ناشی از احساس است و طبیعتا از منطق و استدلال نیز دور مانده است.

یه راه دیگه اینکه با امثال خودشون ازدواج کنند.
اگه این چیزایی که می گین واقعا نظر اسلام برای انسان هاست نتیجه می گیریم انسان گرایی بسیار بهتر از اسلام امثال شماست

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
در مطلب دلایل متعددی بیان شده و نوشته شما که مخالفت با آن است چیزی جز شعار و توهین نیست! انسان گرایی چیست که از فواید ذکر شده، بهتر شمرده می شود؟
آیا شما واقعا در مطلب تامل نموده اید؟ یا آنکه با پیش داوری و تعصب به قضاوت پرداخته اید؟
انسانیت به معنای چشم و گوش بستن و نفهمیدن مصلحت هاست؟ ازدواج کردن با امثال خود به چه معناست؟ تائید مفاسد و زمینه سازی برای گسترش آن؟

پاسخی که برای خانم مریم ارسال کردم رو لطفا بخونید

انسانیت؟ منظورت همون هم جنس گرایی و رابطه جنسی با حیوان و ازدواج با الاغ و سگ؟ یا حامله شدن مرد؟ یا حامله شدن زوج همجنگسرای مرد؟ ها ؟ از انسانیت حرف نزن که حالم بهم میخوره با این چرندیات و نظریه های مزخرفی مثل عقده ی اودیپ فروید دنیا رو به گند کشیدن و همه آدمها رو منحرف کردن

و تو جامعه ای که تعداد مردها بیشتره حکم چیه؟واین وسط چرا خدا که چنین حکمی داده،توی زنان ویژگی قرار نداده تا این مساله رو بپذیرند؟حسی که شما اسمشو غیرت میذارید،توی زن هم هست،پس چرا برای همون حس در مرد ارزش قايلید،اما در زن،چیزی به اسم مصلحت عموم و بیان میکنید

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
لطفا مراجعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/2215

واقعا با شما موافقم درود بر شما

خیلی دلیلاتون چرت بود چون تو جامعه الان دخترای زیادی رو میبینیم که به راحتی میتونن با چنتا مرد باشن و اصلا از لحاظ روحی اسیب نبینن و حتی از نظر جنسی هم یه مرد کفاقشون رو نمیده. مساله نسب هم که با dnaحله. حداقل دلیلای قانع کننده بیارین ادم خندش نگیره

تصویر soalcity

سلام
اگر مطلب را به نیت خندیدن می خوانید، طبیعتا آن را به درستی مطالعه نمی کنید. و الا همین اشکال شما درباره dna در متن جواب داده شده است! و سایر مطالبی که نوشته اید بیشتر این تصور را درست می کند که مطلب را اصلا نخوانده اید. سخن در این بود که زن حمایت مرد را از دست می دهد و ...

حالا باید دید که احساس همون دخترها نسبت به خودشون چیست..... منکه سی و پنج سال زندگی مجردی در آمریکا داشته ام هم به این نتیجه رسیده ام که با هر دختری که دوست میشوم میخواد به من ثابت کنه که اگر زودتر با او آشنا شده بودم او با مردان دیگر رابطه برقرار نمیکرد..... آزادی جنسی خانمها در ایران چیز جدیدیه و شاید بعد از دو سه نسل دیگر در ایران هم به همین نتیجه برسیم که دیدگاههای مرد و زن نسبت به سکس دیدگاههای کاملا متفاوتیست....مردها سکس را برای سکس بعنوان یک مسئله فیزیکی و زنها سکس را برای نزدیکی عاطفی اش دوست دارند اگرچه ممکنه در این سالهای اولیه آزادی جنسی امر بر بسیاری از خانمها مشتبه بشه و یه جورهایی با مسئله سکس مردانه برخورد کنند.

شما ازکجا درمورد سکس زنا مودنید تویه مردی که فقط درمورد مردا نظربده

حقیقتش با کامنت شما کلی خندیدم! شرمنده
تا حالا هیچ وقت تعداد مردان در سن ازدواج بیشتر از خانم ها نبوده و نمیشه و دلایل دیگه هم داره!
اون خانومی که شما میگی با چندتا مرد ارتباط داره رو بیار که همه مشکلات روانیش رو براتون نشون بدیم

توجیه مجوز چهار همسری بر مردان و نه بر زنان تنها با بررسی زمان اوج تمایل جنسی در زنان ( یک هفته از چهار هفته با توجه به سیکل ماهیانه) و در مقایسه با مردان (همواره و پیوسته) در این زمانه ظاهر گرا به خوبی قابل درک است .

تو زندگی کدوم انسان بزرگی چنین چیزی می بینید؟ کدوم شهید؟ کدوم عالم؟ کدوم مرجع؟ اگه انسان مدام دنبال این غریزه باشه که دیگه انسان نیست که با عادت ماهانه زنش بره سراغ اون یکی زنش..... وای خدای من چقدر این نگاه بده.... دین زن رو اینطور تحقیر نکرده. این هم مثل ازدواج موقت برای اهلش خوبه نه همه.

اصلا توجیه مناسب و منطقی نیست لطفا فقط چون به نفع خودتونه تاییدش نکنین !!!!!!!

مطالب خیلی هم عالی بود فقط ای کاش از یه سری لحاظ دیگه هم بررسی میشدکه مثلا که عایا یه مرد هروقت دلش خواست میتونه روی زن قبلیش زن بگیره??
بقیه هم لطفا گیر الکی ندند

تصویر soalcity

ضمن عرض سلام
مطلبی که به آن اشاره کرده اید به طور متعدد در این سایت مورد اشاره قرار گرفته است که در بحث صیغه، اصل آن برای مجردانی است که توانایی ازدواج دائم ندارند و در اصول کافی بابی منحصر به نهی افراد متاهل از صیغه کردن وارد شده است. و در بحث ازدواج دائم نیز قرآن در همان جایی که اجازه این کار را می دهد، برای آن نیز شرط می گذارد (آیه ۳ سوره نساء) علاوه بر آنکه روشن است از منظر اسلام، اصل بر تک همسری است. کما اینکه پیامبر (ص) تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) همسر دیگری نداشتند و دوره بعدی شرایط اجتماعی تعدد همسران را ایجاب کرد. کما اینکه حضرت علی (ع) نیز تا زمان حیات حضرت فاطمه (س) همسر دیگری نداشتند.

ای خدا...اگه خدا به مردها گفته تا چهار تا زن میتونین بگیرین واسه این بوده که مردای عرب اون موقع انقد زن میگرفتن که نمیتونستی بشماری ...واسه همین گفت دیگه جهار تا بیشتر نگیرین و در ادامش هم چیزی گفته که هیشکی بهش توجه نمیکنه و بهش عمل نمیکنه اونجا که گفته شما هیچوقت نمیتونین بین چند زن عدالت رو برقرار کنین پس یک زن بهتره...بعدشم اون موقع خیلی جنگ زیاد بود و مرد ها میمردن و زن ها بی شوهر میبودن اما الان که زنها تعدادشون بیشتر شده خدارو شکر...تازه الان زنها واسه خودشون مردی هستن کار میکنن پول در میارن نیاز به سرپرست ندارن نیاز به همدم و همراه دارن که فقط با اون باشه یعنی الان شیطان به خدا میگه خدایا مردهارو انقدر جاهل افریدی باید یه پیامبر واسه سال دوهزارو چهارده میزاشتی

لاااااااااااااااااااااااااااااایک داری واقعا

سلام.اگه میگین این قانون خدا برا ۱۴هزارسال قبل بوده که ملت زیادزن داشتن وبعدمحدودشده چرا میگن قران کتاب امروز دیروز وفرداهاس؟؟؟اصن چرا خدا نگفت توی قرانش که در زمانهای آینده مردا باید یه دونه زن بگیرن؟؟ این چه جورشه دیگه انگار کامل نیست اسلام. من حس میکنم دارم دینمو ازدست میدم . همش زنا باید بترسن که نکنه شوهرشون یه زن دیگه بگیره.اگه این قانون وجودنداشت وهرکی یه زن دیگه میگرفت مجازات میشدهیچکی جرات نمیکردیه زن دیگه بگیره هیچ توجیهی وجودنداره.چقدا خودکشی کردن؟؟چقد زنا نابودشدن به خاطراین مسئله؟؟یعنی چی که میگین اگه یه دختر زشت بود ونتونست ازدواج کنه بره زن دوم یه مردمتاهل بشه؟؟ تکلیف عشق چیه؟عشق مقدسه واقعا بااین وضع گندزده میشه به همه چی

تصویر soalcity

سلام و عرض احترام.
سه مساله در کامنت شما بود که در جواب عرض میکنم:
۱-هرگز نگفته و نمی گوییم که حکم جواز چند همسری برای مرد، مختص ۱۴۰۰ سال قبل بوده است. بلکه این حکم برای شرایطی کارگشاست که در هر زمانی می تواند موجود باشد. مثل همان زنانی که بهره ای از زیبایی ندارند.
۲-راه جلوگیری از ازدواج مجدد، در اعدام کردن و ... نیست. و برای این کار راهکارهایی بیان شده است که منطقی تر هستند. اینکه به مرد گفته شده، هوسران و تنوع طلب نباشد و به زن گفته شده است نیازهای شوهرش را تامین کند تا بیرون از خانه عطشی نداشته باشد. و به نظر می رسد زن به خوبی می تواند با تامین نیازهای روحی و جسمی شوهرش، او را از ازدواج مجدد باز دارد.
۳-عشق خوب است. اما انسان در زندگی همیشه با شرایط ایده آل مواجه نیست. و باید فکری به حال انتخاب بین بد و بدتر نیز داشت.

اصلا قانع کننده نیست. من هیچ مشکلی با دین ندارم. بحثم رو تعمیم دادنهای شماست. برای همه مجوز صادر نکنید. شخصیت و شأن آدمها فرق داره. دختر زشت بره زن چندم بشه خیلی بی معنیه. مگه همه مردها هم تحفه اند و از زیبایی بهره دارند ؟ درسته قابل قیاس با جذابیتهای زنانه نیست اما این نگاه باعث میشه که دامن زده بشه رو جذابیتهای زنانه و کسی که کمتر داره دچار محرومیت اجتماعی و ازدواج هم بشه و مردها هم هرچی دل بیمارشون خواست در اختیار بگیرن بدون اینکه توجهی به ظاهر و ارزشهای خودشون داشته باشن یعنی در حقیقت پررویشون بیشتر میشه. وای خدایا یادمون میره زن انسان سازه و از دامن زن مرد به معراج رود ....

تصویر soalcity

سلام
ان شاء الله که هرگز شان زن را فراموش نکنیم و همیشه متوجه این باشیم که ارزش اساسی زن به همان مادری اوست و ظاهرش نمی تواند انسانیت او را مشخص کند.
با این حال اگر بخواهیم واقع نگر باشیم، مشخص است که مردان در ازدواج به ظاهر زن توجه می کنند. البته هیچ زنی مجبور به پذیرش شرایط خواستگار خود نیست و تا زمانی که خود زن راضی نباشد، ازدواج ممکن نیست. بنابراین آنچه ما می گوییم تعمیم نیست و هرگز کسی به ازدواج مجبور نمی شود و هر خانمی میتواند خودش شرایطش را بررسی کند و بهترین موقعیت برای خود را بیابد.

سلام به دکتر عزیز......خواستم بگم اسلام کسی رو زور نکرده که زن دوم یاسوم یا صیقه شه...زن ها میتوانند قبل از ازدواج توافق کنند که از ازدواج مجدد خبری نباشه...

برای مردانی که بهره ای از زیبایی ندارن یا مشکلی دارن که هر زنی قبولشون نمی کنه چه تمهیدی اندیشیدن؟! تازه مردا بیشتر به رابطه جنسی نیاز دارن و باید برای این مردا فکری بشه!!

واقعا که سخنان بجا و بسیار زیبایی داشتین ممنونم از شما سارینا خانوم !واقعا پس تکلیف عشق و عاشقی که اینقدر امر مهمی هست چی میشه !؟اصا همونطور که سارینا خانوم گفتند پس ینی هر زنی که زشت باشه دیگه حق و حقوقی نداره و دیگه ناچارا باید بره زیر دوش حقارت و ذلت !؟پس اونوقت اگه یه مرد زشت باشه چی میشه !؟(اهان راسی حواسم به این نبود که اونا مردن و طوری نیس و همه ی قوانین و دستوران مختلف و ناحقیا و بی عدالتیا شامل حال زن میشه نه مرد)

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

دو نکته مهم در جواب:

۱- اسلام برای مرد شهوترانی را تجویز نفرموده است، بلکه قرآن دو محدودیت برای تعدّد زوجات می گذارد، یکی اینکه آنرا محدود به چهار همسر میکند، و دیگری اینکه، گرفتن بیش از یک همسر را برای سرپرستی یتیمان، یعنی کودکانی که پدرشان را از دست داده اند و مادرانشان بیوه هستند، تجویز میکند. در واقع مرد نمیتواند برای شهوترانی تعدّد زوجات کند و هدف او باید دو سرپرستی کردن یتیمان(و در عین حال زنان بیوه ای که مادر آنان هستند) باشد. این توجّه به این مسئله بخش اعظم شبهه را برطرف میکند. در اینجا فقط دو مسئله ممکن است، مطرح شود: اوّل اینکه خانمها میگویند: برخی مردان زنی میگیرند و بعد از اینکه زن کمی مسن شد میروند و یک دختر جوان را عقد میکنند. اینگونه موارد، سوء استفاده از قانون هستند، و نقص قانون نیستند. برخی خانمها هم هستند که قانون مهریه برای اخّاذی سوء استفاده میکنند، یعنی تظاهر به این میکنند که قصد ازدواج دارند و بعد از عقد، مهریه را به اجرا میگذارند تا فقط پولی به دست آورند!! دوم اینکه برخی خانمها میگویند اگر هدف سرپرستی است، خب آنها را فقط به لحاظ مالی یاری کنند، چه نیازی به عقد و ازدواج است؟ در پاسخ عرض میکنیم که زنان بیوه هم مثل شما، نیازهای عاطفی و البته جنسی یک زن را دارند، آنها نیز میل به داشتن شوهری برای خویش را دارند که بتوانند به او تکیه کنند، صرف یک کمک مالی و تهیۀ خوراک و پوشاک، همانطور که نیاز شما به همسر را برطرف نمیکند، نیاز آنان را نیز برطرف نمیکند. البته قرآن در این آیه، تعدّد زوجات به مشروط به حفظ عدالت کرده است. ضمن اینکه بانوان عزیز نباید فراموش کنند که همواره در جامعه تعداد زنان بیشتر از مردان است، با سیستم هر مرد فقط برای یک زن، بدون شک تعداد زیادی از زنان بدون شوهر باقی خواهند ماند، و در واقع قانون تک همسری منجر به ظلمی نهایی به این زنان خواهد شد.

۲- زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟
سخنی که برخی خانمها اینستکه "ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد."

در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.(البته نیاز به بحث دارد!)

موفق باشید.

با عرض سلام .... قصد توهین ندارم ولی به نظر هر مردی تو این زمونه و این عصر حتی اگه اهل دین و مذهب باشه بیشتر از یک زن داشته باشه از نظر عقلی کمبود زیادی داره و نمیتونه حیا و حقوق رو درک کنه زنی هم که همسر چنین مردی بشه زن نیست برده هستش..اقایی که فکر میکنی تو بهشت جا برات گزاشتن اگه بحث خرج و مخارج زن بیوه هست خرجشو بده اگه هم از نظر احساسیه براش یه شوهر پیدا کن و به زندگیشون کمک کن ....یه سوال دارم در خدمت مردانی که ۴ زن دارند .چرا کوروش کبیر پادشاه بزرگ ایران با این که میتونست خرج تمام زن های ایران رو بده ولی قانون تک همسری رو رعایت کرد ؟ چرا بعضی ها نمیتونن؟ واقعا جریان چیه ؟ اگه زن هم به بهانه اینکه یه مرد تنها نباشه بره یه شوهر دیگه انتخاب کنه چی؟
این قانون چند همسری فقط برای عرب اومده نه برای یک ایرانی .ایرانی شرف داره وقتی عرب ها داشتن تو کفر و اون جور مسایل زندگی میکردن ایران داشت حقوق رو رعایت میکرد ..........متاسفم واسه کسانی که اینقدر فرق میزارن بین زن و مرد و به بهانه های مختلف خودشون رو قهرمان جلوه میدن .

تصویر soalcity

سلام
اگر به تاریخ مراجعه بفرمایید (نه آنکه شایعات خیالی را جای تاریخ قرار دهید) می بینید که در زمانی که عربها چندین زن می گرفته اند، ایرانی ها نیز همین گونه عمل می کردند و البته وضعیت زنان در مسائل دیگر نیز بسیار اسف بار بود. و درباره کوروش نیز هردوت ذکر می کند که او چند همسر داشته است.
اما درباره اصل قضیه نیز باید توجه کرد که نگاه متعصبانه و توهین کردن مشکلی را حل نمی کند. در بالا به فرق هایی اشاره شده است که با توجه به آن چند همسری برای زن،بیش از همه به ضرر خود زن می باشد. در حالی که چند همسری برای مرد، از زاویه نگاه زن دوم، امری خوب است.
و البته معلوم است که چند همسری برای مرد به خاطر تنوع طلبی و ... نیز مذموم است ولی در بعضی از شرایط ممکن است این مساله به مصلحت بعضی از افراد باشد.

من به عنوان یک مرد صحبت می کنم اولا بحث بر سر این نیست که زنان چند شوهر داشته باشند بحث بر سر این است که مردان چرا باید جند زن داشته باشند دوما یکی از دلایل این است که در دورانی جمعیت زنان بیشتر از مردان بوده است در حال حاظر با این مشکل موجه نیستم گاها در ایران جمعیت زنان کمتر از مردان شده است سوما شما به بحث ازدواج به دید جنسی نگاه کرده اید پس مسئله روانی و احساسی قضیه در کجا قرار دارد چهارم اینکه شما با یک دیدگاه این قضیه رو به نفع زن دوم دانسته اید پس زن اول در این قضیه در کجا قرار دارد پنجم شما با مطرح کردن اینکه روحیه زن چنین اجازه ای نمی دهد توهین بزرگی را متوجه مردان کرده اید هیچ مرد با شرافتی چنین قضیه ای رو از لحاظ روحی نمی پذیرد

تصویر soalcity

سلام
اولا چند همسری در طرف زن با چند همسری در طرف مرد، دو مساله جداگانه است و می توان به هر کدام پرداخت.
دوما همان گونه که خودتان فرمودید بحث جمعیت فقط یکی از موارد است و در کنار آن حکمت های دیگری هم ذکر می شود.
سوما به هر حال مساله جنسی نیز یکی از ابعاد ازدواج است.
چهارما در جامعه همیشه مصالح عموم بر مصالح فرد ترجیح داده می شود و اگر وضعیت کلی جامعه، این ازدواج را تجویز کند، به زن اول توصیه می شود که آن را تحمل کند.
پنجما اینکه زن چنین چیزی نمی پذیرد، هیچ منافاتی ندارد با آنکه غیرت مرد نیز مخالف این عمل باشد و قطعا هر دو وجود دارد.

سلام
زن اول تو این دنیا طاقت تحمل ن دوم (هوو) رو نداره،چه برسه به اون دنیا که مردش داره با حوریا بازی میکنه!
طیب الله انفسکم

تصویر soalcity

سلام در این دنیا محدودیت حاکم است ولی در آن دنیا محدودیتی نیست که سبب آزار انسان شود.

من فکر میکنم این ایه هم مثل خیلی از ایات نیاز ب تفسیر خود امام زمان ع داره و هر کسی نمیتونه تفسیر کنه

تصویر soalcity

سلام
یعنی فکر می کنید که در تفسیر خلاف ظاهر مسلم آیه قرآن چیزی گفته می شود؟ که اگر خوشمان نیامد بگوییم پس حتما همه بد فهمیده اند؟

ظاهر مسلم؟ از کجا میدونید ظاهر مسلمه و تفسیر ب رای کنیم؟معنی عدالت در این ایه چیست؟تا چ حد اهمیت داره؟ایا این ایه شامل همه افراد هست؟اگر عدالت صددرصد مهم هست پس نباید ابتدا یک زن گرفت و بعد زن دیگری "در حقاولی اجحاف خواهد شد /یا ن عدالت شرط مهمی نیست و...

تصویر soalcity

سلام معنای عدالت مشخص است. و اگر فکر می کنید همیشه زن دوم اجحاف در حق زن اول است، تخصیص اکثر و بلکه تناقض گویی است. مثل اینکه کسی بگوید تو می توانی گوشت قرمز بخوری به شرط آنکه گوشت قرمز نباشد! آیا نسبت دادن چنین مطالبی به قرآن جایز است؟

برای ادمین متاسفم ک ب قول خودش اگر خوشش نیامد بد فهمیده و نظر من ارائه ندادند تا دوستان قضاوت کنند من ک نمیبخشم ب این دلیل ک دوستان را دچار کج فهمی میکنید

تصویر شهر سوال

با سلام دوست گرامی
بهتر است قضاوت عجولانه ای نداشته باشید. در این سایت کارشناسان متفاوتی وجود دارد که هر کدام در موضوع خاصی تخصص دارند، پاسخ قبلی شما رو یکی از دوستان قبلا بیان کرده بودند و چون چند روزی است نیستند بعد حضور ایشان تایید و پاسخ داده خواهد شد.
اگر نظرات ارائه شده بدور از توهین باشد قطعا تایید و در صورت نیاز پاسخ داده میشود.

من قضاوت نکردم فکر نمیکنم بحث قرانی حاوی توهین باشد خدا عالم تر هست شما وظیفه داشتید جواب من را درپاسخ خودتون بگذارید خوتون در مقابل خداوند مسوولید خدانگهدار

تصویر شهر سوال

با سلام
بنده عرض نکردم شما توهین نمودید، صرفا خواستم بیان کنم در این سایت تمام نظرات غیر از نظرات توهین آمیز، تایید میشود. انشاءالله بزودی نظر شما تایید و پاسخ داده خواهد شد.
با تشکر از صبر و شکیبایی شما

البته چندین و چند سوال دیگه از ادمین محترم دارم چرا ک ایشون نیازی ب تفسیر امام زمان ع نمیبینند و خود پاسخگو هستند/ الف / ایا این تعدد زوجات بنابر ضرورت هست یا هر کس بخواد میتونه چندین همسر اختیار کنه/ب/ایا اگر وجود همسر دوم موجب از هم پاشیدن زندگی مرد با همسر او ل خود باشد مانعی ندارد؟باتوجه ب اینکه طلاق از بدترین حلالهاست/ج/اگر مردی همسر دوم و یا چندمی اختیار کردند و نتونستند عدالت را رعایت کنند تکلیف چیست طلاق و یا ادامه زندگی باتوجه ب این حدیث امام صادق ع :اگر مردی عدالت را رعایت نکند در قیامت درحالیکه نیمی از بدنش کج باشد ب اتش افکنده خواهد شد/لطف کنید این مرتبه با سند از قران و احادیث پاسخ بدید

تصویر soalcity

سلام
مطابق تصور شما، پرورش شاگرد توسط ائمه بی معنا می شود. چون ظاهرا تصور کرده اید که در هر مساله ای باید به طور مستقیم به امام مراجعه کرد. در حالی که امام شاگرد تعلیم می دادند و بعد به او می گفتند در مسجد بنشیند و به سوالات مردم جواب دهد. و به شاگردانشان می فرمودند که اصول را بیاموزند تا بتوانند خودشان فروع را بفهمند.
پس طبق بیان و عملکرد خود معصومین سخن عالم دینی، می تواند حجت باشد. البته شکی نیست که ما احساس بی نیازی از امام نداریم. اما مشخص است که در زمان غیبت راه برای ما باز شده تا خودمان بتوانیم مسائل را بفهمیم نه آنکه قرآن و حدیث را به بهانه غیبت معصوم ، تعطیل کنیم.
و مطابق آیه صریح قرآن چند همسری جایز است. و اینکه ممکن است مشکلاتی پیش بیاید، راه حل مشکلات در پاک کردن صورت مساله نیست. مثلا شما فرض می کنید که مرد نمی تواند عدالت را رعایت کند و بعد می خواهید نتیجه بگیرید که چند همسری جایز نیست حال آنکه درمان این مشکل، رعایت عدالت است نه پاک کردن صورت مساله

با سلام.من پسرم و واسم جالب بود موضوع...و اتفاقا همه نظراتو خوندم...
کاری هم ندارم که این مساله درسته یا اشتباهه... یا چطوری بهش رسیدین...
فقط تنها چیزی که برام جالبه ( نه فقط این مساله , کلا همه شبهه ها و همه پاسخگویان سایت های احکام ,از هر راه متوسل میشوند تا یک طرفه به اون جواب برسند...دقیقا مثل ریاضیدانان و اثبات های ریاضی که جواب آخرشو میدونی و به هر راه و حرفی متوسل میشی تا به اون برسی بدون در نظر گرفتن حرفای مخالف یا اصلا حرفا و دلیلای دیگه.
ممنون میشم اگه ‌دلیلشو بدونم! (مدیونی اگه تایید نکنی که هیچ توهینی نکردم)

تصویر soalcity

سلام
آیا شما در جوابی که داده شده، اشکالی منطقی می بینید؟
اگر اشکال منطقی ندارد، چرا نباید آن را گفت؟ چون به فلان نتیجه می رسد؟

خانوم هايي كه كامنت گذاشتيد و موافق چند همسري هستيد حرفاتون همه اش در حد حرفه اگرنه شماره شوهرتون را بذاريد همين جا تا من خودم براش همسر دوم پيدا كنم بالاخره مرده ميتونه نياز داره توانايي اش رو هم داره پس چرا كه نه؟؟؟؟؟ اگه راست ميگي و به كامنت هايي كه گذاشتي اعتقاد داري شمارش رو بفرست اگرم نه ديگه هيچ وقت تو زندگي ات حرف اضافه نزن.

سلام،به همه،نظرات بالا رو همشو خوندم،چند نکته مهم وجود داره که قابل ذکره
اولین نکته در مورد تعدد زوجات مردان،اینه که باید دید این قانون چگونه بیان شده،در قالب یک واجب؟یک مستحب؟یا حتی یک مباح؟ جواب منفی است. این قانون در شکل یک ضرورت مطرح شده،یعنی اگر ضرورتی ایجاب کرد در چهار چوب شروطی که معین شده این امکان برای مرد وجود داره، که البته شرایط مورد نیازش هم مطابق با موقعیت زمان و با صلاح دید عالمین جامع شرایط میتونه افزایش پیدا کنه مثل حالتی که امروزه در کشور ما به شکل اجازه همسر اول در قانون مدنی آمده،که جز شرع نیست اما به صلاح دید حکومت اسلامی اضافه شده.
نکته دوم اینه که هیچ فرد عاقلی با کمی دقت نمیتونه این مسئله رو رد کنه که چند همسری برای یک زن نه تنها مضر است بلکه ممکن نیست یک زن در چهار چوب یک زندگی خانوادگی سالم بتواند آن را تجربه کند جدای از توانایی مدریتی زن که توان مدیریت مشکلات قابل پیش بینی چنین زندگی را نخواهد داشت(همان گونه که حتی برای یک مرد با توانایی بالاتر مدیریتی به اذعان تمام روان پزشکان، مدیریت یک زندگی با چند همسر بسیار دشوار و از جمله شروط اسلام هم برای شروع چنین زندگی برای یک مرد توان مدیریتی او نیز میباشد) و جدای از همه اینها اسلام به زن به چشم دردانه منزل و ریحانه لطیف نگاه میکند و در قالب چند همسری با توجه به کم شدن غیرت و حتی محبت مرد به همسرش(با توجه به این که او را تنها برای خود نمیبیند) زن ابزار تعمین نیاز چند مرد خواهد شد و پشتیبانی عاطفی وحتی مالی خود را که باید با تکیه به یک تکیه گاه مطمئن باشد(نه چند تکیه گاه)، باید از زیر پای چند مرد که هر یک به دلیل وجود دیگری حس مسئولیت کمتری دارد،جمع کند. و این یعنی ذلالت دردانه ی انسانی.
نکته سوم این است که جدای از این که مرد هیچ یک از این مشکلات مذکور را ندارد(با توجه به این که مرد قرار نیست دردانه و جوهره ی عطوفت خانواده باشد) در شرایطی با توجه به مشکلات و شرایط جامعه (از قبیل اختلاف جمعیت و افزایش نسبت زنان به مردان البته اگر به نحوی باشد که امکان مشکلات اجتماعی قابل توجه،آن هم به تاکید حاکم شرع،نه به تشخیص فرد-نیاز جنسی مرد به نحوی که ترس به حرام افتادن داشته باشد که البته برای یک مرد متاهل کمتر پیش می آید- کمبود جمعیت ، اگر راه دیگری برای حل آن وجود نداشته باشد،مثلا راه افزایش فرزند در جامعه امروزی که عمده خانواده ها تک فرزند اند بسیار راحتر و پاسخ گو خواهد بود و ضرورت تعدد همسر را ایجاب نمیکند و دلایل عقلایی اجتماعی دیگر(با توجه به این که هر مسلمانی در مورد شرایط جامعه اسلامی مسئول است)و دلایل عقلایی فدری دیگر...
نکته آخر این که خواهش میکنم نه آقایان با دید لذت طلبی حاکم بر جامعه امروز نگاه کنند و نه خانم های محترم با دید فمنیستی و گاها غیره عقلی نگاه کنند، چون در موردم مسائلی مثل دخترانی که به هر دلیل سن معمول ازدواج را گذرنده اند و به هر دلیل خواستگار مجرد ندارند یا زنان متلقه یا زنانی که همسر آنها فوت کرده و.... هیچ دلیل عقلی جز تعدد زوجات و مسئله متعه که آن هم بحث خود را می طلبد، راه صحیح دیگری نیست،مگر افتادن به گناه،یا سرکوب نیاز جنسی،که هر دو غلط است، و پیشاپیش به کسانی که قبلا در بالا و شاید بعدا راه حل هایی مثل تقوا و تحمل را پیشنهاد میکنند میگویم که اولا حتما از دید افراد مذکور (مطلقه ها، بیوه هاو...)به مسئله نگاه نکرده اند و با مشکلات آنها هم آشنا نیستند پس خواهشا به جای آنها نظر ندهند و به جای خداهم برای آنها نسخه نپیچند،بعلاوه حتی اگر کسی مدعی شود که از موضع افراد مذکور است و از لحاظ جنسی و عاطفی هم هیچ نیازی ندارد و عفت پیشه کرده باید برای چنین توانایی به او تبریک بگویم و البته برای بیماری هم که برای خود به علت سرکوب عواطف و احساساتش ایجاد کرده(که اکنون هیچ نیاز جنسی و عاطفی به همسر ندارد-در حالی که هر انسان سالمی این نیاز ها را دارد مثل نیاز به غذا و آب و...) به او پیشنهاد میکنم به پزشک مراجعه کند. و البته باید به این موارد استثنا متذکر شد که به همه مردم نمیتوان به چشم خودنگاه کنند وسرکوب نیاز ها را پیشنهاد دهند و در مورد افرادی که توان سرکوب و اراده آهنین و البته غیر معمول این افراد را ندارند تنها راه ازدواج سالم حتی شده با یک مرد متاهل است...
و السلام.

فقط میتونم بگم لعنت به فمنیستا و اون افراد به اصطلاح دانایی که توی دین تحریف میکنن!

با سلام و خسته نباشید. به نظر بنده چند همسری در فرهنگ زمان قدیم بوده و الان با توجه به تغییر ارزش های جامعه باید غیرقانونی باشد. اولا بنده موارد زیادی می بینم که مردان زنانی را می گیرند که زیباتر و برایشان دل پذیرتر از زن اولیشان هست و اصلا هدفشان از ازدواج بحث دین نیست بلکه دارند سو استفاده می کنند و حق خود می دانند این کار را. حالا با آن کار ندارم. شما می گوئید چند همسری مردان به خاطر رفع نیاز جنسی دختران بی شوهر هست و یا برای کمک به آن ها./ اولا اگر هدف کمک مالی یا چیر دیگر هست هر مردی می تواند از طریق نهادها و سازمان های مربوطه این کار را انجام دهد و یا از همسر اول خود برای کمک به زنان بی شوهر استفاده کند و به آنان کمک مالی کند و یا با کمک مالی به نهادهای دولتی مربوطه کمک به رفع نیازهای ان ها کند و نه ازدواج و ظلم به همسر اول خود و حتی بچه هایش./ شما از نیاز جنسی زنان حرف زدید با اینکه این قانون
همین الان وجود دارد خیلی از دختران و زنان مجرد میمانند خوب آن ها مگر راهی جز تحمل نیاز جنسی دارند خوب این زنان هم این کار را بکنند. من خودم پسرم و به دلیل مشکلات مالی و انتظاراتم ازدواج نکرده ام(ولی متاسفانه گاهه خودارضایی کرده ام که شرمنده ام!!؟!) ولی به هر حال دخترانی که همیشه مجردند چی کار می کنند بقیه هم این کارو بکنند. شما اصلا به تبعات چندهمسری اشاره نمی کنید اگر چندهمسری یک مزیت دارد و آن رفع نیاز جنسی است صدتا ضرر و زیان دارد.۱- برای زن اول و بچه های او مشکلات عاطفی ایجاد می کند و حس بدی دارند و در حق آن ها ظلم شده است.۲- اگر زن دوم صاحب فرزند شود بین بچه های زن اول و دوم (شما چه بخواهید چه نخواهید) قلبا اختلاف وجود دارد و آن ها اکثرا با هم مشکل دارند و باعث ایجاد مشکلات در بنیان خانواده می شود. می خواهم این را بگوئم که زنان یه هیچ عنوان برای تحمل چند زنه بودن شوهرانشان آفریده نشده اند و چون در زمان های قدیم پاداشاهان با قدرت فراوانشان برای خود حرمسرا داشتند و یا کلی زن اختیار می کردند این امر مرسوم بوده و یا رئسای قبائل این طور بوده اند و اسلام این قانون را احتمالا برای آن زمان گفته است و در زمان حال به نظر بنده به هیچ عنوان چند زنه بودن مورد قبول نیست چون شاهان و قبائل در زمان قدیم در گرفتن زن زیاده روی می کردند خداوند آن را در ۴ زن خلاصه کرد هاست. در زمان فعلی که علت بسیاری از طلاق ها عدم ارضای جنسی زنان هست چطور چند زن توسط یک مرد ارضا می شوند شما که دلیلتان برای چندزنه بودن را نیازجنسی میآورید آیا در شرایط فعلی چند زن توسط یک مرد می توانند ارضا شوند. از همه این ها گذشته با عرف فعلی همه جوامع بشری که دیگر خبری از شاهان و پادشاهان و رئسای قبائل نیست و انسان ها اکثرا برابرند چندزنه بودن به هیچ عنوان وجهه خوبی ندارد و خود مشکلات زیادی هم ایجاد می کند که بنده بعضی را عرض کردم. پس به نظر شخصیه بنده چندزنه بودن برای زمان قدیم برای محدود کردن ازدواج شاهان و عمدتا به دلیل کم بودن تعداد مردان از زنان در ان زمان می باشد. در شرلیط فعلی تعداد زنان و مردان در ایران حداقل تقریبا یکسان می باشد. در کشور چین به خاطر سیاست های کشور چین در کنترل جمعیت تعداد مردان ۱۰۰ میلیون بیش تر از زنان است. البته این به خاطر سیاست های کشور چین بوده بالاخره هستند کشورهایی که جمعیت زنان از مردان کمتر هست آیا زنان جایز برای رفع نیاز مردانی که همسر ندارند چند شوهری اختیار کنند. اسلام برای کسانی که
همسر ندارند یک راه گفته و آن تحمل کردن!! هست. در کشور ما بایستی نهادهای همسریابی قانونی از طریق اشخاص روحانی تشکیل شوند به تعداد کافی تا برای این زنان با میانجی گری شوهر مناسب پیدا کنند تا از تعداد این افراد مجرد کاسته شود نه اینکه مشکلات اضافه شود.
البته این نظر من بود و به نظرم نظر اسلام هم همین هست و من یک مرد همستم نه زن. این که به خاطر نیاز جنسی زنان چند شوهری مرسوم می شود حرف درستی نیست. همسر بودن و زن بودن یعنی این که فقط و فقط شما دونفر زن و شوهر باشید و باهم زندگی کنید نه این که چندزن برای یک مرد باشد. در فرهنگ ما این کار نبوده و فقط پادشاهان از این کار سو استفاده می کرده اند. این که به خاطر مسائل جنسی رابطه زناشوئی را از
تک زنه بودن به چندزنه بودن تغییر دهیم باعث کاهش شان ازدواج می شود، یعنی شما با این کار دلیل ازدواج را رفع نیاز جنسی تلقی می کنید.
آیا بنده از شما یک سوال دارم؟؟؟ شما که این قانون برای الان هم می دونید آیا به نظر شما با این کار مردان میروند و زنانی که تا حالا شوهر نداشته اند و به قوله خودتان از زیبایی بی بهره بودند برای زن دوم انتخاب می کنند یا زنان زیبا و خوش صورت را؟!!؟!؟./ مگر این که این قانون برای این باشد که
علمای دینی و اشخاصی که خیلی متدین هستند و توانایی رعایت اعتدال دارند برای آن ها باشد و باید قانون راهی برای آن ها باز کند که در این صورت هم به نظر بنده در مورد این اشخاص که افرادی خاصیند مثل مراجع تقلید و آدمای دینی که در این مورد هم به نظر بنده این مرد باید هم از زن اول خود و هم فرزندان از زن اول خود رضایت را جاب کند و بعد بتواند ازدواج دوم یا بعدیها را بکند تا ظلم به کسی صورت نگیرد که این دین اسلام هست.
این نظر و برداشت بنده هست شایدم درست نباشد ولی بنده به این که گفتم اعتقاد دارم و به نظرمم اسلام همین را گفته. یا حق.

تصویر soalcity

سلام
اولا چند زن داشتن، واجب نیست که بگوییم این زمانه نمی توان به آن عمل کرد! پس اگر عملی نیست، نیازی به تغییر حکم ندارد.
ثانیا اشکالات شما متوجه خود حکم نیست. بلکه متوجه بعضی از تبعات آن است. و حتما هم توجه دارید که اسلام با شرط کردن رعایت عدالت، چنین مجوزی داده است.
مطالب دیگر نیز با مطالعه اصل پست باید روشن شود.

خوبه دیگه... مردا نمیتونن جلوی هوا و نفس بگیرن . زنا حجاب کنین چشم .. مردا نمیتونن ۷ روز عادتو تحمل کنن زنا زنه ۲ ۳ ۴ قبول کنین چشم ... پس عزت نفس زن کجا میره؟! چرا همش زنا باید بسوزن و بسازن

تصویر شهر سوال

با سلام
اشتباه شما در این است که تصور میکنید اسلام تعدد زوجین را به نفع مرد وضع کرده در حالیکه اگر منطقی قضاوت کنیم بیشتر به نفع زنان است نه مردان.

با سلام
من ۵ سال ازدواج کردم ولی به خاطر یک بیماری ما نتونستیم صاحب بچه بشیم
حاملگی برای خانمم خیلی خطرناکه اون لوپوس داره
من خیلی اونو دوست دارم ولی بچه هم خیلی دوست دارم
بچه ای که از گوشت و خون خودم باشه وگرنه می رفتم از پرورشگاه یکی می آوردم
من دوست دارم از همسرم جدا بشم به هیچ وجه
و نه میخوام بدون بچه تا آخر عمرم زندگی کنم
میخوام یک زن دیگه بگیرم
من بچه خیلی دوست دارم
در ضمن سعی میکنم شرایط یک مرد که دو تا همسر میخواهد داشته باشه رو رعایت کنم
چه از نظر مادی چه از نظر عاطفی چه از نظر عقلی بتونم خانواده ام رو اداره کنم
گور بابای حرف مردم به هر حال مردم زیاد حرف میزنند من باید ببینم کدوم کار درست تر هستش
ولی میخوام نظر شما رو بدونم
با تشکر

با عرض سلام خدمت شما پرسشگر گرامی!

غیر از مطالبی که در کامنت ها درج شده است، به نکات دیگر اشاره می کنم:

اگر مردی تصمیم به ازدواج مجدد گرفت، باید در قدم اول ببیند که آیا همسر اولش قابلیت پذیرش این موضوع را دارد یا نه.
اگر قرار است دوباره ازدواج كنید باید جوانب روابط همسر و خانواده اش و خودتان و خانواده تان را بسنجید.

در این نوشته به بیان مهارت هایی خواهیم پرداخت که مردانی که قصد ازدواج دوم دارند و همچنین همسران آنان، قبل از هر چیز باید آن ها را فرا بگیرند تا شاید حوادث تلخ در جامعه نباشیم.نوربخش کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که اگر مردی تصمیم به ازدواج مجدد گرفت، باید در قدم اول ببیند که آیا همسر اولش قابلیت پذیرش این موضوع را دارد یا نه. نظر این مدرس دانشگاه را بخوانید...

دلایل تصمیم به ازدواج مجدد را به زن اول تان بگویید
اگر مرد بتواند با همسر اولش صحبت کند و نقایص یا مشکلاتی را که باید برطرف شود، با او مطرح کند شاید دیگر به ازدواج مجدد نیاز نباشد. ولی اگر مسئله با گفت و گو حل نشد یا اصلا حل شدنی نبود، مثلا زنی بچه دار نمی شود و مرد به خاطر داشتن فرزند تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد، باز هم باید آن مشکلات را به همسرش بگوید و اعلام کند که فقط به این دلیل تصمیم دارم با یک زن دیگر ازدواج کنم و به هیچ عنوان دوست ندارم که زندگی الانم نابود شود. بالاخره متلاشی شدن زندگی، آسیب های زیادی برای زوج ها و فرزندان دارد. مرد باید از همسر اولش بخواهد که با همسر دوم زندگی کند و تعامل مثبت داشته باشد. مرد باید مساوات را بین هر دو همسرش رعایت کند که این مدیریت بسیار حساس و سخت است. چنین مردهایی باید توان جسمانی و روحی بالایی داشته باشند تا در مشکلات این نوع زندگی کم نیاورند. این مدیریت از تقسیم مساوی زمان بودن با هر دو همسر شروع می شود و تا تقسیم عادلانه محبت بین این دو ادامه می یابد.

غالبا زندگی با هوو در یک منزل امکان پذیر نیست
غالبا زن اول و دوم نمی توانند در یک خانه و زیر یک سقف زندگی کنند چون در این حالت ریشه اختلافات خیلی گسترده می شود. همسر اول و دوم را اصلا نمی شود در یک طبقه از خانه مدیریت کرد. بنابراین مرد باید قدرت مالی برای تامین مسکن و نفقه هر ۲ همسرش را داشته باشد. البته اگر هر ۲ خانه، در یک آپارتمان هم نباشد بهتر است، زندگی همسر اول و دوم در یک منزل، زندگی را به میدان جنگ تبدیل می کند و باعث رقابت و حسادت زیادی بین همسران می شود که به هیچ وجه توصیه نمی شود.

هیچ زنی، هوو دوست ندارد
مهم ترین فلسفه ازدواج به دست آوردن آرامش و امنیت است. باید بپذیریم که یک دختر با ازدواج به دنبال کسب امنیت و آرامش است، آرزویی که با حضور یک زن دیگر در کنار همسرش از بین می رود. حالا چه دلایل شوهرش برای ازدواج مجدد منطقی باشد چه غیر منطقی، آن چه مهم است این که معمولا هیچ زنی دوست ندارد شوهرش به فکر ازدواج دوم بیفتد.

مردها قبل از گرفتن زن دوم حواس شان باشد که...
اگر مردی تصمیم به انتخاب همسر دوم دارد باید حتما آگاهانه و با دلایل منطقی این عمل را انجام دهد. مرد باید بداند که زن اول از حضور یک رقیب در زندگی اش رضایت قلبی ندارد و اگر می بینید که مردانی با ۲ همسر زندگی به ظاهر آرامی دارند، شاید زن اول دارد می سوزد و می سازد چون می بیند چاره دیگری ندارد. در چنین زندگی هایی معمولاً در صورت رعایت نکردن عدالت همسر اول آسیب های زیادی می بیند. در چنین خانواده هایی بچه ها رشد کافی ندارند. مردها در این مواقع باید حواس شان به همه این آسیب ها باشد.

اگه شما توانه بچه دار شدن نداشتی و خانومت میرف دنباله بچه خودش حالت چه جوری بود؟

زنت چ گناهی کرده.واقعا حرفت بیرحمانس شماها مگه دل ندارین ک با شریک زندگیتون همچین کاری میکنین.حالا ب خاطر دوست داشتنت از خیر بچه خودت بگذر از پرورشگاه بیار چی میشه مگه

مردی که ازدواج می کند به همسر خود تعهد داده که به او پایبند باشد و تعهدی به زنان دیگر جامعه ندارد که بخواهد نیازهای جنسی آنان را در غالب ازدواج دوم و سوم و چهارم تامین کند. متاسفانه احکام به ظاهر مترقی شما باعث فروپاشی بیشتر خانواده ها و ابزاری در دست مردان هوسران برای توجیه بی کفایتیشان شده است.
بهتر است مطابق نیاز زمانه حرکن کنیم و سری به دادگاههای خانواده بزنیم و ببینیم چند همسری موجب تقویت بنیان خانواده ها شده ‌و یا برعکس موجب فروپاشی خانواده ها و افزایش آمار طلاق شده است.
در ضمن من نمیدانم چرا در تعبیر مترقی شما از دین خدا این زنان هستند که باید همیشه فدا شوند و مصلحت عمومی جامعه به مصلحت آنان ترجیح دارد و در مورد مردان چنین چیزی نیست.

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

نسبت به نکات ابتدایی که مطرح کردید، تقریباً پاسخ در لابه لای بحث ها و کامنت ها مطرح شد.
اما در مورد نگاه دین به زنان لازم است، مباحثی را خدمتتان عرض کنم:
۱- جایگاه واقعی زن در اسلام:
از دیدگاه دین اسلام، نگاه ابزاری به زن بزرگترین بی‌حرمتی به اوست.
یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. اسلام بنیان برتری طلبی های قومی، نژادی، جنسی و مالی را ویران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد.

این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزش های معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم » «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»

از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس می تواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا» «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمی تواند مانعی برای تکامل باشد.

شهید مطهری رحمه الله پیرامون این موضوع چنین می گوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست.»

نمونه های تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بوده اند که قله های ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شده اند. «ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها» «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت.»

همچنین زن می تواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمده است: «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می شود.»

۲- در طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایین ترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار می رفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید: «واذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم» «و هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «البنات هن المشفقات المجهزات المبارکات، دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.»

۳- زن و مرد به طور طبیعی تفاوت هایی با یکدیگر دارند و در وجود هر کدام غرایز و تمایلات و استعدادهایی نهفته است که در وجود دیگری موجود نیست. برای نمونه مرد موجودی سخت کوش و خشن است که توانایی انجام امور سخت و طاقت فرسا را داراست، ولی زن موجودی لطیف است که از نظر جسمانی تاب و توان آن امور را ندارد.

الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندام های جنسی آن ها نیست بلکه نتیجه علتی عمیق تر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت های یکسانی به عهده بگیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند، وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند.»

یکی از دقت ها و ظرافت های اسلام، این است که بر اساس این تفاوت ها و به تناسب استعداد هر کدام، قوانین و احکام مخصوص به هر یک از زن و مرد را تشریع نموده و آن قوانین را در یک چارچوب منطقی و عقلانی ارائه نموده است. نظام حقوقی اسلام، نظامی منسجم و هماهنگ است که با ملاحظه مجموعه شرایط و کلیه مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نیازهای فطری و غریزی انسان، تنظیم شده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یک سو نگری پرهیز شود و به آن ها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هر یک از زن و مرد شناخته شود. در ادامه به بیان دو نمونه از قوانین اسلام در رابطه با زن و مرد می پردازیم و آن ها را با دو نگاه یک سو نگر و مجموعی بررسی می کنیم.

الف) در اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. اگر چه این حکم به تنهایی معقول به نظر نمی رسد، ولی در کنار این حکم شرعی، وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشته شده است. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه می شویم که زن ها می توانند آن چه به ارث می برند را در ملک شخصی خود نگه دارند ولی مردها موظفند از تمام مایملک خود در راه معاش زندگی استفاده کنند، که در این صورت به نظر می رسد در نهایت زنان بهره بیشتری از مردان ببرند.

ب) اگر چه قوه تعقل و ادراک در زن و مرد برابر است ولی در زنان به علت وجود احساسات و عواطف زیاد غالبا تعقل تحت الشعاع قرار می گیرد و احساسات و عواطف بر آن غلبه می کند; به خلاف مردان که چون از احساسات و عواطف کمتری برخوردارند بیشتر از قوه تعقل استفاده می کنند، از این رو اموری همچون قضاوت به عهده مردان گذاشته شده، ولی در عوض نیروی عظیم و موهبت الهی عواطف در زنان در مسیر صحیح خود به کار گرفته می شود و موجب تحکیم نظام خانواده و تربیت فرزندان صالح می شود. در این صورت زنان همچون مردان از ارکان زندگی به شمار می روند و زینت بخش زندگی هستند. «هن لباس لکم وانتم لباس لهن » «آن ها زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آن ها.»

شما مثل همیشه مقاله های تکراری غیرکاربردی نوشتید و اصلا به پرسش من پاسخی ندادید، چون مثل همیشه جوابی به جز تکرار مکررات نداشتید ، مقاله نویسی راه خوبی برای پاسخ به پرسشهای جوان امروزی نیست و امروزه و در ارتباط با نسل جدید دهه هفتادی این روش متاسفانه جواب نمی دهد.
ما در عربستان ۱۴۰۰ سال پیش زندگی نمی کنیم و توضیحات و استدلالات شما برای همان موقع است ، نیازی به این همه آسمان ریسمان بافتن و آیه و حدیث نیست سری به دادگاههای خانواده بزنید ارزش زن در دین و اسلام را با چشمان خودتون می بینید . زنانی که بعد از یک عمر زندگی کردن به دلیل حق طلاق یکسویه و غیرمنطقی مردان و متاسفانه تبلیغات شما برای کم کردن مهریه به راحتی طلاق داده میشوند ( حتی اگر همسرشان صرفا به دلیل تنوع طلبی و شهوترانی بخواهد طلاق دهد و دنبال خوشی خودش در غالب صیغه و ... برود قانون از مرد حمایت می کند ) . این زنان آواره کوچه و خیابان می شوند و نه شرع و نه قانون و نه عرف هیچ حمایتی از آنان نمی کند ، این است ارزش زن در اسلامی که امروزه در جامعه ما عملا پیاده می شود.
در ضمن اشاره شما به نیروی عظیم عواطف زنان مصداق یک بام و دوهواست ، موقعی که حرف از همسرداری و فرزند داری می زنید به این عواطف اشاره می کنید ولی زمانی که حرف حق طلاق مردان و چندهمسری و آسیب روحی روانی وارده به زنان می شود این عواطف را به کلی نادیده می گیرید و لگدمال شدن عواطف عظیم و روحیه زنان را اصلا در نظر نمی گیرید ، اگر زنان را به عنوان موجوداتی عاطفی می شناسید در تمام قوانین عواطف قوی و روحیه لطیف زنان باید لحاظ شود ، نه اینکه هنگام طلاق و قضاوت ، زنان را موجودات عاطفی ببینید و این حق را از آنان سلب کنید و هنگام چندهمسری و حضانت و ... عواطف آنان و آسیب شدید روحی روانی وارده به آنان را هیچ انگارید.
متاسفانه سیاست یک بام و صد هوای شما در قبال زنان بسیاری از دختران جوان را از دین زده کرده و دینتان در چشم بسیاری از جوانان صرفا در حد همان آیه و حدیث و شعار و بنر زیباست وگرنه در مقام عمل همانطور که گفتم اگر سری به دادگاههای خانواده بزنیم ارزش و مقام و منزلت زن در قوانین اسلامی را به چشم می بینیم.

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

یکی از مهمترین دلیل های این پرسش، فطرت همه انسان هاست.
هر انسان سالمی فطرتا از نجاست دوری می کند و به غذاهای پاک رغبت دارد.
به همین صورت، هر خانم سالمی، فطرتا دوست دارد تنها به یک مرد تکیه کند و دوست دارد، یک مرد را پناه گاه خود قرار دهد.
دقت کنید که این موضوع، قبل از آن که بحثی دینی باشد، بحثی فطری است. لذا حتی در جوامعی که خبری از دین و خدا در آن نیست، باز هم چنین چیزی به چشم می خورد و به وضوح می بینیم که زن ها بیش از یک شوهر ندارند
البته بگذریم از موار فوق استثنایی که در گوشه و کنار به چشم می خورد. چرا که برای کشف فطری بودن مسإله ای باید به رفتار توده مردم مراجعه کرد.

از زاویه دیگری به مسأله نگاه می کنیم:

هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت اینکه بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در اینجا به معنای اکثری است که قابل استثناست
حال با توجه این مطالب در مورد فلسفه حلیت تعدد زوجات برای مرد و حرمت آن برای زن می توان گفت:
تعدد زوجات قبل از اسلام، امر عادی بوده و محدوده و ضابطه مشخصی نداشته است. اسلام آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگینی قرار داده است. قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جامعه بشری واقعیت های زیر انکار ناپذیر است:
۱. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می‏دهند.
۲. بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است.
۳. زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
۴. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.

این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان می‏شود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:

أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
از میان این سه راه، اسلام راه سوم را اختیار کرده است. اگر چند شوهری را برای زنان جایز نمی داند به خاطر آن است که اولاّ: چند همسری خلاف طبیعت و روحیات است. ثانیا: بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر می‏افتد. ثالثا: شناخت انساب از بین خواهد رفت و... .

موفق باشید.

و باز هم تکرار مکررات. یعنی خدا بیامرز مطهری ۴۰ سال پیش یه چیزی گفته و شما هم ۴۰ ساله دارین تکرارش میکنین اما باز هم جواب این سوال که پرسیده شد رو ندادید! سیاست یک بام و دو هوا! جایی که به نفع مواضعتان است از احساسات زن میگویید و در جای دیگر با وجودی که میدانید احساساتش له میشود او را توصیه به تحملی ورای تواناییش میکنید.
از طرفی میگویید زن وقتی همسرش در سفر است میتواند میل جنسیش را کنترل کند اما همان زن وقتی طلاق گرفت یا بیوه شد دیگر نمیتواند و نیاز است که یا صیغه شود یا ازدواج دوم کند.
حداقل ببینید با خودتان چند چند هستید.
پردازش امور دینی اگر نادرست باشد و موجب دین گریزی افراد شود ضربه مهلکی به پیکر اسلام میزند که البته عالمان باید جوابگو باشند.

پرسشگر کرامی؛
از شما خواهش می کنیم دوباره تأملی نسبت به جواب های داده به پرسش خودتان و پرسش های دیگر پرسشگران بیندازید.
تکرار حرف درست، هیچ اشکالی ندارد، تکرار مطلب نادرست دارای عوارض و بی انصافی به مسایل دینی است.
بحث در این است که زنان بعد از جدایی اگر دچار مشکلاتی شدند و خلأهای عاطفی و بعضاً جنسی سراغشان آمد، راه حلی ارائه داده شود.
اما وقتی زنی همسرش در سفر است واقعاً موقعیت فرق دارد و خود هم صحبتی و ارتباط از راه دور هم می تواند برخی از نیازهای عاطفی و روحی را تأمین کنند و این معنایش جدایی و طلاق نیست و این دو مسأله هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند و شباهتی هم ندارند.

موفق باشید.

توجه نکردید! اتفاقا چند همسری دقیقا به علت حمایت از زنان و جلوگیری از فدا شدن اونها در شرایط اجتماعی با قوانین و شرایط خاص مجاز شمرده شده

مسخره ترین و بی معنی ترین توضیحاتی ک میشد راجع ب این مساله داده بشه رو دادید.
تو این توضیحاتی ک شما دادین مثل همیشه زن رو یک شی و از اموال مرد دونستین و مرد رو یک غلدر قدرتمند ک بقول خودتون دارندگی برازندگی میاره چون میتونن فرزند دار بشن پس چه بهتر ک از چند زن بچه دار بشن متاسفانه شما فقط و فقط از جنبه حیوانی ب این مساله نگاه کردید من بعنوان ی خانم ک هیچوقت این حکم رو رد نکردم چون میدونم اسلام دلایلی بسیار روشن تر طبق شرایط خاصی برای مردان این حکم رو داده واقعا تاسف خوردم برای مردان شهوت پرستی ک فقط برای توجیه کردن خودشون ازین حکم استفاده میکنن در حالیکه اسلام طبق شرایط خاصی این حکم رو داده و هر کسی واجد شرایط نیست مگر ی امام و یک انسان بسیار عارف و خداشناس ک میتونه شرایط رو بپذیره. لطفا بیشتر ازین دیگه حکم های اسلام رو برای خودتون و بنفع غلدربازی هاتون استفاده نکنید

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

از زاویه دیگری به مسأله نگاه می کنیم:

هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت اینکه بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در اینجا به معنای اکثری است که قابل استثناست
حال با توجه این مطالب در مورد فلسفه حلیت تعدد زوجات برای مرد و حرمت آن برای زن می توان گفت:
تعدد زوجات قبل از اسلام، امر عادی بوده و محدوده و ضابطه مشخصی نداشته است. اسلام آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگینی قرار داده است. قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جامعه بشری واقعیت های زیر انکار ناپذیر است:
۱. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می‏دهند.
۲. بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است.
۳. زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
۴. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.

این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان می‏شود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:

أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
از میان این سه راه، اسلام راه سوم را اختیار کرده است. اگر چند شوهری را برای زنان جایز نمی داند به خاطر آن است که اولاّ: چند همسری خلاف طبیعت و روحیات است. ثانیا: بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر می‏افتد. ثالثا: شناخت انساب از بین خواهد رفت و... .

موفق باشید.

حقیقتش خود متن پست به نظرم هنوز خیلی جای کار داشت و میتونست خیلی پخته تر نوشته بشه
ولی اینکه به تک تک کامنت ها با حوصله پاسخ داده شده بود بسیار عالی بود و جای تشکر دارد
اجرتان با مادر سادات

مگه ازدواج نباید با عشق باشه؟؟چرا اسلام کلا تو کار مسایل جنسیه؟؟اصا کاری به احترام گذاشتن چهار زن و اینا ندارم ولی مگه یه نفر چند بار میتونه عاشق شه؟تو اسلام زن که ازدواج میکنه مرد صاحبش میشه نه عشقش عربا کلا همینطورین کلا فکر و ذکرشون سکس شرعی و حلال و صیغه .....مگه سکس فقط برای ارضای دو جنسه؟ باید هم از لحاظ معنوی و هم جنسی لذت ببرند

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

دو نکته مهم در جواب:

۱- اسلام برای مرد شهوترانی را تجویز نفرموده است، بلکه قرآن دو محدودیت برای تعدّد زوجات می گذارد، یکی اینکه آنرا محدود به چهار همسر میکند، و دیگری اینکه، گرفتن بیش از یک همسر را برای سرپرستی یتیمان، یعنی کودکانی که پدرشان را از دست داده اند و مادرانشان بیوه هستند، تجویز میکند. در واقع مرد نمیتواند برای شهوترانی تعدّد زوجات کند و هدف او باید دو سرپرستی کردن یتیمان(و در عین حال زنان بیوه ای که مادر آنان هستند) باشد. این توجّه به این مسئله بخش اعظم شبهه را برطرف میکند. در اینجا فقط دو مسئله ممکن است، مطرح شود: اوّل اینکه خانمها میگویند: برخی مردان زنی میگیرند و بعد از اینکه زن کمی مسن شد میروند و یک دختر جوان را عقد میکنند. اینگونه موارد، سوء استفاده از قانون هستند، و نقص قانون نیستند. برخی خانمها هم هستند که قانون مهریه برای اخّاذی سوء استفاده میکنند، یعنی تظاهر به این میکنند که قصد ازدواج دارند و بعد از عقد، مهریه را به اجرا میگذارند تا فقط پولی به دست آورند!! دوم اینکه برخی خانمها میگویند اگر هدف سرپرستی است، خب آنها را فقط به لحاظ مالی یاری کنند، چه نیازی به عقد و ازدواج است؟ در پاسخ عرض میکنیم که زنان بیوه هم مثل شما، نیازهای عاطفی و البته جنسی یک زن را دارند، آنها نیز میل به داشتن شوهری برای خویش را دارند که بتوانند به او تکیه کنند، صرف یک کمک مالی و تهیۀ خوراک و پوشاک، همانطور که نیاز شما به همسر را برطرف نمیکند، نیاز آنان را نیز برطرف نمیکند. البته قرآن در این آیه، تعدّد زوجات به مشروط به حفظ عدالت کرده است. ضمن اینکه بانوان عزیز نباید فراموش کنند که همواره در جامعه تعداد زنان بیشتر از مردان است، با سیستم هر مرد فقط برای یک زن، بدون شک تعداد زیادی از زنان بدون شوهر باقی خواهند ماند، و در واقع قانون تک همسری منجر به ظلمی نهایی به این زنان خواهد شد.

۲- زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟
سخنی که برخی خانمها اینستکه "ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد."

در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.(البته نیاز به بحث دارد!)

موفق باشید.

یکی از خانمها سوال خوبی کردند که سایت با جواب کلی از روش رد شد.یک زن باید با تمام وجود به یک مرد علاقه داشته باشه اونوقت یک مرد جواب
این عشق رو تقسیم بر چهار کنه وبه زنش برگدونه.واقعا عادلانه نیست؟!؟!؟؛!؛؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

برای رسیدن به جواب به این دو نکته توجه وافر داشته باشید:

۱- اسلام برای مرد شهوترانی را تجویز نفرموده است، بلکه قرآن دو محدودیت برای تعدّد زوجات می گذارد، یکی اینکه آنرا محدود به چهار همسر میکند، و دیگری اینکه، گرفتن بیش از یک همسر را برای سرپرستی یتیمان، یعنی کودکانی که پدرشان را از دست داده اند و مادرانشان بیوه هستند، تجویز میکند. در واقع مرد نمیتواند برای شهوترانی تعدّد زوجات کند و هدف او باید دو سرپرستی کردن یتیمان(و در عین حال زنان بیوه ای که مادر آنان هستند) باشد. این توجّه به این مسئله بخش اعظم شبهه را برطرف میکند. در اینجا فقط دو مسئله ممکن است، مطرح شود: اوّل اینکه خانمها میگویند: برخی مردان زنی میگیرند و بعد از اینکه زن کمی مسن شد میروند و یک دختر جوان را عقد میکنند. اینگونه موارد، سوء استفاده از قانون هستند، و نقص قانون نیستند. برخی خانمها هم هستند که قانون مهریه برای اخّاذی سوء استفاده میکنند، یعنی تظاهر به این میکنند که قصد ازدواج دارند و بعد از عقد، مهریه را به اجرا میگذارند تا فقط پولی به دست آورند!! دوم اینکه برخی خانمها میگویند اگر هدف سرپرستی است، خب آنها را فقط به لحاظ مالی یاری کنند، چه نیازی به عقد و ازدواج است؟ در پاسخ عرض میکنیم که زنان بیوه هم مثل شما، نیازهای عاطفی و البته جنسی یک زن را دارند، آنها نیز میل به داشتن شوهری برای خویش را دارند که بتوانند به او تکیه کنند، صرف یک کمک مالی و تهیۀ خوراک و پوشاک، همانطور که نیاز شما به همسر را برطرف نمیکند، نیاز آنان را نیز برطرف نمیکند. البته قرآن در این آیه، تعدّد زوجات به مشروط به حفظ عدالت کرده است. ضمن اینکه بانوان عزیز نباید فراموش کنند که همواره در جامعه تعداد زنان بیشتر از مردان است، با سیستم هر مرد فقط برای یک زن، بدون شک تعداد زیادی از زنان بدون شوهر باقی خواهند ماند، و در واقع قانون تک همسری منجر به ظلمی نهایی به این زنان خواهد شد.

۲- زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟
سخنی که برخی خانمها اینستکه "ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد."

در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.(البته نیاز به بحث دارد!)

موفق باشید.

با سلام به همه، به نظر من اگر قبول داشته باشیم که تعدد زوجات فقط برای حل مشکلات جامعه در مواقع خاص و نه مساله شهوترانی باشد پس بهتر است این کار را قشر خاصی مثلا روحانیت بعهده بگیرند و دولت هم در جهت تامین مالی آنها اقدام کند به این صورت که آقایانی باشند که از اول قرار باشد چهار همسر دایمی بگیرند و هر چقدر هم که شرع اجازه میدهد زن صیغه ای، و هر خانمی هم که با اینها میخواهد ازدواج کند از اول به این مساله واقف خواهد بود و در نتیجه در آینده اعتراضی نخواهد داشت . بدین صورت مردانی که چنین تمایلات و روحیاتی دارند جزء اینها شوند و خانمها هم بدانند که فقط این اشخاص برای این طور ازدواج مجازند و در نهایت بقیه جامعه تنها به تک همسری مجاز باشند و خانمهای دیگر احساس آرامش و امنیت داشته باشند.
البته این هم فقط به دلیل همان بحث مشکلات زنان بیوه و غیره که همه میگویند وگرنه که عقل و فطرت صد در صد تعدد زوجات را رد میکند مخصوصا از دیدگاه بانوان

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ممنون از پیشنهادات شما و تشکر از دغدغه ای که در مسایل دینی دارید.

موفق باشید.

دريكي از پاسخها گفتيد كه در تعدد زوجات مرد زن دوم كه راضي هست و زن اول هم بايد به خاطر مصالح اجتماعي تحمل كنه . مساله همين تحمل كردنه . يعني قبول داريد كه سختي هايي براي زن اول بوجود مي ياد كه بايد تحمل كنه. نكته دوم وظايف و مسئوليتهاي مردان در خانواده است كه حتي در همان عربستان هم كه تعدد زوجات رواج دارد خيلي از مسئوليتهاي مردان چند زنه در برابر همسرانشان را هوو ها براي هم انجام مي دهند چون شوهر نمي تواند به اندازه نياز براي همه همسران و فرزندان وقت بگذارد پس نگوئيد تعدد زوجات ايجاد مسئوليت براي مردان است بلكه زنان ناچارا بايد كمبودهاي موجود را براي هم تامين كنند تا مرد بتواند توانايي اداره چند همسر را داشته باشد يعني بازهم زحمت زنها زياد مي شود كه به مرد بيشتر خوش بگذرد به اسم حمايت از زنان بيوه .

تصویر p_qurani

اگر کسی نتواند عدالت را در تعدد همسران رعایت کند حق ازدواج مجدد ندارد .

با سلام به همه
من نظراتو خوندن فقط میخوام یک جمله بگم و اونم اینه که توی جامعه الان ما که پسرهای ۳۰ تا ۴۰ ساله خیلی زیادی که نتونستن ازدواج کنن هست میتونید همشونو عصر ها که خیابان هار گز میکنن ببینید چرا باید حرف از تعدد همسر باشه اول اونا واجب تر هستن تا مردهایی که یک بار ازدواج کردن و لذت زندگی خانوادگی عشق و همراهی و همدمی یک زن چشیدن تولد فرزنداشو نو دیدن اگه حکم به رعایت حق پس اونا واجب تر هستن در ضمن با عمل های زیبایی که الان باب شده فکر نمیکنم دختر زشتی حداقل توی مملکت ما باقی مونده باشه پس زشتی نیست در ثانی پسر های این دوره تا اونجایی که به چشم دیدم دیگه بیوه بودن یا نبودن زن براشون ملاک نیست الان عصر عصر تفاهم و درک متقابل خیلی از پسر های ازدواج نکرده رو دیدم که با زن های بیوه و مطلقه ازدواج کردن کاش یکمی ماهم مثل اونها قدرت اراده شرف و انسانیت داشتیم ودر کنار این بزرگی و مردانگی و غیرت مرهای سن بالای پول دلری دیدم که با دختری هم سن دختر خودشون ازدواج کردن و تمام شان خانواده خودشون زیر سوال بردن دختر شون توی خانواده شوهر بی ابرو خوار کردن پسر شون عقده ای و متنفر از زن های جوان کردن کاش با کمی دقت به جامعه و اطرافمون بتونیم بهترین راهنما واسه بقیه انسانها باشیم در قرآن و همه احادیث انسان در بالاترین جایگاه قردادن ما همون انسانها هستیم خدا به ما عقل داده و قدرت تفکر و استنباط کاش کمی هم به عقلی که خدا به ما عطا کرده ایمان داشتیم تا خوب و بد ازهم تشخیص بدیم یک کودک خوب میدونه چی خوبه و چی بد کاش ماهم مثل اون دروغ گفتن بلد نبودیم
خواهش میکنم میخوام نظرات بدونم لطفا

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پدیده تاخیر در ازدواج یکی از پیامدهای دهه های نخست ورود زنان به عرصه کار و اجتماع است. این پدیده منحصر به ایران نیست و در دوره گذار از سنت به مدرنیته در همه جوامع مشاهده می شود. پژوهشی در این زمینه از سوی مرکز مشارکت زنان در ایران نشان می دهد که ازدواج در طبقه بندی آرزوها و برنامه های جوانان، در اولویت پنجم قرار دارد. نمودارهای رسمی نشان می دهند که گزینه های نخستین پسران و دختران به ترتیب اشتغال و تحصیل هستند. گزینه هایی که برای برخی جوانان، به آرزوهایی دور از دسترس تبدیل شده اند.

چنانچه ضرورت شخصی یا اجتماعی ای پیش آمد باید سنجید آیا مانع شدن از تعدد زوجات آثار نامطلوب تری دارد یا انجام دادن آن؟ به یقین اگر مخالفت با چند همسری آثار زیانبارتری از تحقق آن داشته باشد از نظر اسلام به اقتضای قاعده اهم و مهم باید تعدد زوجات را به گونه محدود و به شرط رعایت کردن عدالت پذیرفت و چنین فرهنگی عین اعتدال و دور از هرگونه افراط و تفریط است.

موفق باشید.

اقای محترم دیر شدن ازدواج به خاطر مسایل اقتصادی هستش نه به خاطر کار کردن خانم ها . ما کار نکیم که شماها از گرسنگی مییمیرین با این وضع تورم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

«وَ أَنْکِحُوا الأیامی مِنْکُمْ و الصّالحینَ مِنْ عبادِکُمْ و إمائِکُمْ إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ و اللّه ُ واسِعٌ علیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلِکَتْ أیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ اِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیرا و آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّه ِ الّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی البِغاءِ إنْ اَرَدْنَ تَحَصُّنا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الحیاةِ الدُّنیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فانَّ اللّه َ مِنْ بَعْدِ إکراهِهِنَّ غَفُورٌ رحیمٌ و لَقَدْ أنْزَلْنا اِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ و مَثَلاً مِنَ الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ و مَوْعظةً لِلْمُتَّقینَ». «آیات ۳۴ ـ ۳۲»

چنانکه در شرح کلی آیات مورد بحث، در شماره گذشته آوردیم، ازدواج، به عنوان نقطه عطف در زندگی هر فردی و یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی، عنایت ویژه اسلام را به خود معطوف داشته است. علاوه بر آن همه روایات که در شرح احکام و مسائل اجتماعی و اخلاقی این مهم وارد شده، در آیات متعددی نیز به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است. در اینجا در آیات مورد بحث، نخست به مسئولیت جامعه اسلامی و مسلمانان در برابر ازدواج زنان و مردان مجرد توجه داده می شود و سپس به کسانی که به هر دلیل اینک امکان ازدواج ندارند، مسئولیت پاکدامنی را یادآوری می کند. علاوه، آیه دوم، برخی مسائل مرتبط با همین موضوع در خصوص بردگان را بازگو می کند. آیه سوم یادکردی است از عنایت خداوند در فرو فرستادن آیات که مایه پند پرهیزکاران است.

در قسمت قبل، پس از شرح نکات ادبی، به تفصیل به تفسیر فراز نخست آیه اول پرداختیم و طی آن روشن کردیم که مخاطب آیه کیانند و منظور از صالحین چیست و در پایان نیز به تفصیل به ضرورت حفظ شئون انسانی و اجتماعی و حفظ آبرو و شخصیت جوانانی که به کمک دیگران، از جمله برخی نهادهای اجتماعی، ازدواج می کنند، فرا خواندیم. شرح فراز دوم آیه را به این قسمت واگذار کردیم. وعده کردیم گزیده روایات این موضوع را نیز در همین قسمت بیاوریم، اما با به درازا کشیدن بحث، مجالی برای بازگویی آنها وجود ندارد. یک سؤال اساسی به تناسب فراز یاد شده از آیه نیز مانده است و باید منتظر شماره آینده ماند.

* اِنْ یَکُونُوا فقراء یُغْنِهم اللّه ُ مِنْ

فَضْلِه و اللّه ُ واسعٌ علیمٌ.

عمده ترین مشکل و مانعی که نوعا برای ازدواج جوانان و بی همسران وجود دارد، فقر مالی و ناتوانی اقتصادی است. این مانع عمده، آنگاه گسترش بیشتری یافته و قوت می گیرد که موانع فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی نادرست نیز آن را همراهی کند و به فقر کاذب دامن زند. یعنی ناداریِ کاذبی که تنها برخاسته از خواسته ها و برداشت های نادرست از زندگی و ازدواج و رفاه و گذران معیشت است. تلقی ناصواب از شیوه زندگی و مدیریت آن و مقایسه های ناقصی که میان زندگی ها به ویژه با گسترش امر ارتباطات، صورت می گیرد و خواسته ها و توقعاتی که به سرعت رشد می کند، تا جایی که به بخشی از فرهنگ عمومی جامعه و خانواده ها تبدیل می گردد، به احساس ناداری و فقری در جامعه دامن می زند که در واقع وجود ندارد و لااقل برای برپایی یک زندگی ساده و بی آلایش که حداقل هایی از امکانات برای شکل گیری یک خانواده را داشته باشد، مانعی به شمار نمی رود.

بررسی پدیده فقر و عوامل و زمینه های گسترش آن و نوع برخوردی که اسلام با آن دارد و مسئولیتی که جامعه اسلامی و حکومت مبتنی بر اسلام در مقابل آن دارد، بیرون از حوصله و خواست این بحث است اما تا آنجا که به شرح این فراز از آیه شریفه برمی گردد، تردیدی نداریم که فقر و تنگدستی مانعی اساسی بلکه عمده ترین مانع در راه شکل گیری خانواده و پیوند ارزشمند ازدواج است ولی باز تردیدی نداریم بخش عمده ای از این پدیده منفی و تأثیرگذار، برخاسته از نوع تلقی و فرهنگی است که در جامعه و بر خانواده ها حاکم است. زیاده طلبی ها و خودنمایی ها و تصورات نادرست و راحت طلبی و رفاه زدگی در شکل گیری این تلقی و فرهنگ ناصواب نقش دارد و در واقع در بسیاری موارد، این فقر واقعی نیست که مانع ازدواج است، بلکه این فقر کاذب و خودساخته و احساس فقر است که جوانان و خانواده ها را در آرزوی زندگی مطلوب به انتظار شرایط مناسب نگه می دارد و ازدواج را چون کوهی دست نیافتنی در برابر دیدگان منتظر جوانان نشان می دهد. این سخن، روشن است که به معنای بازداشتن از تلاش بیشتر برای بهبودی بیشتر و ارتقای سطح زندگی نیست. نیز به معنای محدود ساختن موانع ازدواج و عوامل افزایش سن ازدواج، به موضوع یادشده نیست. چه اینکه به معنای نادیده گرفتن کامل، توانایی مالی در فراهم ساختن حداقل های زندگی و تأمین معیشت نمی باشد. فقط تأکید بر این واقعیت انکارناپذیر است که بخش عمده ای از مانع اساسی ازدواج، احساس فقر و ناداری خودساخته ای است که تنها در ذهن و خیال و در داوری و نگاه جامعه وجود دارد. نه در واقعیت امر لذا علی رغم ارتقای سطح زندگی، در مقایسه با گذشته ای نه چندان دور، شاهدیم که موانع پیوند ازدواج و شکل گیری خانواده فزونی یافته و از یک سو نرخ ازدواج کاسته شده و سن آن بالا رفته و از سوی دیگر طلاق افزایش یافته است.

به هر روی، نتیجه تنگدستی و ناداری از یک سو، و خواست بالا و توقع زیاد جامعه و خانواده ها از سوی دیگر، چیزی نیست جز احساس ناتوانی افراد بی همسر در تشکیل خانواده و نگرانی و اضطراب در تن دادن به ازدواج. بخش وسیعی از دختران و پسران جوانی که نیازمند ازدواج و قرار گرفتن در مأمن خانواده جدید هستند، برای اقدام به ازدواج دچار نگرانی می شوند و بر این باورند که توان گذران زندگی را ندارند؛ پسر، نگران مدیریت و تأمین معاش خود و همسر و فرزندانش است و دختر، از ترس تنگدستی شوهر و سختی زندگی و نداشتن رفاه و آسایش مادی، به سختی تن به ازدواج و رفتن به خانه بخت می دهد، چرا که آن را خانه «بدبختی» می داند و نه «خوشبختی».

این واقعیت، جوانانی را که از اراده قوی و شجاعت لازم برخوردار نیستند بیشتر رنج می دهد و طبعا دیرتر مسئولیت زندگی مشترک را می پذیرند. بسیاری از پسران به این عذر پیش قدم ازدواج نمی شوند و بسیاری از دختران به همین عذر، به خواستگاران خود، پاسخ منفی می دهند.

البته چنانکه اشاره شد، این نگرانی، در همه موارد ناشی از فقر کاذب و تنگدستی خودساخته و احساس صرف نیست. در بسیاری از جاها جوانان، از تأمین حداقل شرایط تشکیل خانواده و گذران زندگی عاجزند و به درستی در توان خویش نمی بینند که ازدواج کنند به ویژه پسران و مردان که با این پیوند مسئولیت اداره زندگی و تأمین مخارج آن را از آغاز بر عهده می گیرند. خانواده ها نیز در رنج فقر و مشکل مالی به سر می برند و از عهده فراهم ساختن حداقل امکانات برای ازدواج فرزندان خود برنمی آیند.

این فراز از آیه شریفه، به زیبایی تمام، به این نگرانی و ترس پاسخ گفته و به آن برای کسانی که به آیات الهی و قرارهای خداوندی ایمان دارند، اجمالاً پایان داده است. منطق کلی قرآن کریم در اینجا این است که اینان که شرح حالشان در فراز اول آیه گذشت، ازدواج کنند «اگر هم فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز می سازد، چرا که خداوند، هم گشایش دهنده است (رزق او بی کران است و پایان ناپذیر) و هم دانا.»

در فراز نخست، دیدیم که خداوند فرمان می دهد بی همسران را همسر دهید، حتی غلامان و کنیزان صالح را نیز همسر دهید، حال تأکید می ورزد کسی تنگدستی آنان را عذر نداند و بهانه نسازد و خود آنان نیز به این عذر از ازدواج دوری نکنند چرا که خداوند، اگر تنگدست هم باشند، آنان را بی نیاز می کند تا بتوانند گذران معیشت کنند. اگر در نگاه معمول جامعه و در نگاه فرد، با وجود فقر و بی چیزی، تن دادن به ازدواج، مایه فقر بیشتر و بدبختی فزون تر است، اما در نگاه توحیدی و بر اساس بینش قرآنی، ازدواج نه تنها لزوما افزایش فقر را در پی ندارد، بلکه زمینه کاستن از آن و بی نیازی را فراهم می سازد. منطق کلی قرآن این نیست که وقتی نداری یا ندارد ازدواج نکن، بلکه تأکید می کند اگر نداری یا ندارد، ازدواج کن تا دارا شوی و از تنگنای معیشت کنونی ات بیرون آیی. و لااقل اینکه «چه بسا» از وضعیت کنونی نجات یابی و بی نیاز شوی. درست همانند آن دسته از روایاتی که در تأکید بر صدقه دادن، فرمان می دهد اگر تنگدست هم هستی صدقه بده تا از آن رهایی یابی. یعنی صدقه دادن توسط شخص فقیر را نه تنها مایه فقر بیشتر او نمی داند بلکه راهی برای نجات از فقر می شمارد.(۱)

در اینجا نیز آیه شریفه در صدد رفع نگرانی از جامعه و مدیران آن، و خانواده ها و جوانان بی همسر است که مبادا نگرانی فقر و دل مشغولی ناداری آنان را از تن دادن به زندگی مشترک باز دارد و یا خانواده ها و اولیای آنان و مسلمانانی که مخاطب دستور قرآنی «انکحوا» هستند، به عذر فقر پیش قدم ازدواج آنان نباشند. خداوندی که هم گشایش دهنده و روزی دهنده است و خزانه کرم و نعمت او کاستی نمی گیرد، و هم دانای به وضع و نیت و نگاه افراد است و آگاه به راه بی نیازسازی، آنان را از خزانه فضل و نگاه لطف و تدبیر حکیمانه خویش که همه جهان را بر آن استوار ساخته و چرخ عالم خویش را بر آن روان داشته، بی نیاز می گرداند، و زمینه های گشایش روزی را فراهم می آورد و درهای توشه گذران زندگی را به روی آنان می گشاید.

البته فقر خودساخته و خودخواسته که ناشی از تقصیر و کوتاهی فرد و خواست و اراده سوء او می باشد، حسابی دیگر دارد و طبعا نباید توقع چندانی در رفع آن داشت. اگر کسی یا جامعه ای به خواست خود، خود تن به کار و تلاش و تولید و تجارت صحیح نمی دهد و یا به خواست خود، خود را دچار فقر کاذب کرده و احساس فقر او بیش از فقر واقعی او است، چندان نمی تواند توقع فضل الهی و نگاه مرحمت خداوندی داشته باشد. در این صورت باید او را مشمول این اصل قرآنی دانست که «انّ اللّه لا یغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بِأنفسهم»(۲) و نیز «ذلک بانّ اللّه لم یَکُ مغَیِّرا نعمةً أنْعمها علی قوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم».(۳) خداوند متعال تا جامعه ای و تا مردمی در صدد تغییر وضع خود نباشند و به آن تن ندهند، آنان را تغییر نخواهد داد. کما اینکه خداوند تغییردهنده نعمتی که به جامعه ای داده نیست، تا اینکه خودشان آن را تغییر دهند و مایه زوال آن شوند. ولی همه می دانیم که بخش عمده ای از فقر و تنگدستی، پدیده ای تحمیلی بر جوانان و خانواده ها است که آنان را نگران وضع آینده خویش ساخته است. اینان باید به این وعده الهی دل بسپارند و مطمئن باشند و یا لااقل این امید را داشته باشند که اگر زندگی را به قناعت و صرفه جویی بگذرانند، که این نیز خواسته خداوند و اولیای دین است، خدای متعال آنان و زندگی شان را به فضل و مرحمت خویش بی نیاز می سازد. حتی آنانی که به تقصیر خود، در تنگنای مالی و معیشت قرار گرفته اند نیز آنگاه که خود را در فضای مسئولیت آور زندگی مشترک ببینند احساس مسئولیت بیشتری برای رفع فقر و تأمین هزینه زندگی خواهند داشت.

در این وعده ها و قرارهای الهی نباید تردید کرد؛ اگر مایه ای برای تردید باشد، بیشتر ناشی از آگاهی ناقص ما از اصول صحیح زندگی و قواعد درست رفتار اجتماعی و سلوک ناصواب ما در زندگی و هزینه کردن و روابط اجتماعی و خانوادگی است.

آرامش روحی و امنیت خاطری که این آیه شریفه به دست می دهد، آن مقدار هست که خانواده ها را به خاطر تنگنای مالی، از ازدواج جوانانشان باز ندارد و لااقل آنان را و نیز جوانان را به علت نگرانی از آینده، از تشکیل خانواده دور نسازد، و این بستگی مستقیم به مراتب ایمان و اعتقادی دارد که افراد به این وعده الهی دارند؛ وعده ای که تنها احتمال تحقق آن در باره آدمی، آرامش خاطر لازم را برای تشکیل خانواده به دست می دهد. تردیدی نیست که خداوند وسعت دهنده است و فضلش همه هستی را در بر گرفته است و دانای به همه امور آشکار و پنهان است و اساسا هر چه هست در پیش او پیداست، از فقر و غنای آدمیان آگاه است و انگیزه آنان را در ازدواج می داند و روزی همه موجودات و از جمله، انسان ها به دست او است. البته وعده و قرار الهی و تحقق آن، بر خواست او که تنها بر اساس حکمت و مصلحت دانی خود او می باشد استوار است.

موفق باشید.

سلام

سلام ایح درسته تو دین و ایینه شیعه زن اول باید هوو رو تحمل کنه و دم نزنه بعد بگه که اره ما خوشحالیمو از هین جور حرفا چرا تو جامعه شیعه ایران این اتفاقا میفته چرا میگین یه زن بیوه حق نداره زن اول بشه اصلت یعنی چی زن اول چرا زن بیوه نمی تونه ازدواح کنه و تنها یه مرد برایه یه زن بیوه باشه تنها یه مرد برایه یه زن باکره باشه تو تنهاییام همیشه ارز خدا یه شیعه می خواستم همون که تو قصه ها بود اما حالا یه مسیحی یا یه زرتشت یا یهودی یا کمونیسم و می خوام وقتی از یه مسیحی سوال میکنن چرا فقط یه زن داری باتوجه به اینکه نیازاش براورده می شا میگه من می خوام زندگی کنم میگن پس حقه زن بیوه چی میشه میگه بهش کمک مالی می کنم اونم میتونه ازدواج کنه البته منظورم هوو نیست با یه مرد و تنها با خودش که بیوس دو نفر تمو شد مرده شهوتش مثله نیازش به هواست تموم نمی شه پس عقل واسه چیه دلم می خواد تو این دنیا با خده جلویه همه بحث کنم یه قصه به یه دختر تجاوز می کنن به دور از خانوادش گریه میکنه و دردو دل که چرا تجاوز بشه من یه شرکت دارم دارم کار میکنم عاشقه اینم برم کشورای اروپای و کمونیسم یکی ببرم رفیقم باشه منظورم الو الو نیست منظورم دوسته عشق رفیق یه یار کسی که اگر کسی بهم شطعنه زد یا برخوردکرد نترسم یواشکی برم زیر پتو گریه کنم خدامو یواش داد بزنم برم کنارش تو آغوشش بگم چی شده و کمکم کنه نه تو ایران من زیبام خیلی واقعا میگم میترسم بعد ازدواج کسی حرف یا طعنه یا اتفاقه بدی بیفته حالا بگین ایشا الله نمیفته ولی اگه افتاد چی مگه ما تو جامعه نداریم برم کنارش دوستمه رفیقمه از کمک بخوام اما تو ایران چی میشه میگن یارو بی غیرته به یه زن تو حوایه تهرانتهران تجاوز میکنن تازه مرده افتخارم میکنه که داره بازنش زندگی میگنه این دینه ولی انسانیت نیس خوبه که جمعییته این مدل ماها بیشتره ما دهرین تاثییر میزاریم رو شما تا شما رو ما ما نمیگیم بیوه نمی تونه ازدواج کنه ما میگیم میتونه میشه یه زن و فقط یه زن یاشه نه دوم و سوم الی اخر میتونه دختری که بهش تجاوز شده آغوششه شوهرش رفیقش براش باز باشه کمکش کنه ص اش کنه نزاره تنها شه میشه اما تو جامعه شیعه رای با اکثریت نه با حق که ادعای دینو انسانیت میکنید تو جامعه اروپا و کره که نعمولا عقل بیشتر تا دین حاکمه بیشترین مسائل رعایت می شه حالا هستا کسایم که چوب لا چرخ بزارن مثل نهاد هایه شیطان پرستی چرا یه زنو مثل یه حیوون که طناب دور گردنشون میزارین رفتار می کنید چرا اگر این شیعس پس چه دینه غیر عقلانیه این وسط ما زنا بیوه که مجبورا زن دوم شان و زن اول که هوو دار می شا تباه می شا تو دین شیعه نه این دنیا حق دهرن نه اون دنیا ولی مسیحیت و بنازم کمونیستو اینجوری نیست

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ:
باسلام وتشکر .
شگفت آور است که چرا عقده های دل تان را بر سر مکتب ومذهب خالی نموده اید !!
چرا رسم وسومات فرهنگ اجتماعی را در باب ازدواج به حساب مکتب گزارده اید !!
چرا کاستی های گوناگون فرهنگی واجتماعی در پای مذهب ثبت نموده !
مذهب ومکتب کجا ودر کدامین دستور آن گونه گفته است !!
چرا بی بند وباری اخلاقی وجنسی واجتماعی متداول در شرق وغرب را ستوده وکرامت انسانی که در اسلام وشیعه مطرح است به ثمن بخس فروخته اید ؟؟!!
به رغم آن که ازدواج مردان بدون همسر با زنان بیوه یا مطلقه در بسیاری موارد بهتر از ازدواج با دختران ازدواج نکرده است و عملا هم در مواردی همین امر اتفاق می افتد، اما شانس ازدواج دوم برای زنان بیوه یا مطلقه چندان بالا نبوده و اکثریت این زنان تا آخر عمر محکوم به تجرد و دوری از همسر می مانند. این امر اصلا منطقی نبوده و مستلزم خطرات و صدمات گوناگون فردی و اجتماعی است. برای حل این امر چاره ای جز تعدد همسر برای مردانی که دارای زمینه و صلاحیت لازم هستند نیست.
در تحلیل جامع مسله باید گفت :
گرچه معلوم نیست آنچه امروز در مسیحیت وجود دارد، دقیقاً همان است که در آیین حضرت مسیح وجود داشته است.‌امروز در دین مسیحیت به رهبانیت و حتی گاهی ترک ازدواج برای رسیدن به مقامات و کمالات عالی معنوی توصیه می‌شود، اما در دین اسلام بر ازدواج به عنوان یک سنت پسندیده تأکید بسیار شده است.
حتی بنابر فرض اگر در دین مسیحیت تعدد زوجات وجود نداشت، این موضوع در شریعت اسلام مجاز شمرده شده است.
جواز به معنای عدم حرمت است؛ یعنی در صورت وجود شرایط، این مسئله حرام نیست، اما نه اینکه هر کس با هر شرایطی برای ازدواج مجدد اقدام کند.
برای بررسی بیشتر این مسئله می‌گوییم:
اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسی وضع محیط های مختلف قبل از اسلام به این نتیجه می‏رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادی بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست، بلکه دین آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگین قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشراست، نه احساسات، زیرا ممکن است هر زنی از آمدن رقیب (در زندگی
ناراحت بشود، ولی وقتی مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفه تعدد
زوجات روشن می‏شود. هیچ کس نمی‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند.
نیز نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا زنان در سن معینی، آمادگی جنسی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست.
هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همه گذشته زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم.
أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنندو از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم
همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می‏کنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویه‏ای را تنها از یک زاویه نگاه می‏کنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دیدهمسر اول، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏ای. چنان که شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بیرون برد.
در پایان چند نکته را ذکر می‏کنیم:
۱ - جواز تعدد زوجات با این که در بعضی موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می‏شود، اما شرایط آن با گذشته تفاوت بسیار کرده است، زیرا زندگی درگذشته، یک شکل ساده داشت و رعایت عدالت بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمی‏آمد، ولی در زمان ما باید کسانی که می‏خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند. اگر قدرت بر این کار دارند، چنین اقدامی بنمایند. اساساً اقدام به این کار از روی هوی و هوس نباید باشد.
۲ - تمایل پاره‏ای از مردان را به تعدد همسر نمی‏توان انکار کرد. این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست، اما گاه عقیم بودن زن و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقی می‏کند، یا گاهی بر اثر تمایلات شدید جنسی و عدم توانایی همسر اول برای برآوردن خواسته عزیزی، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم می‏بیند. حتی اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طریق نامشروع اقدام می‏کند. در این گونه موارد نمی‏توان منطقی بودن خواسته مرد را انکار کرد.(۱)
گاهی مسئله تعدد زوج در یک خانه موجب کینه و دشمنی می‌شود اما اشکال بر این افراد وارد است که دشمنی می‌ورزند، نه بر اسلام و تعالیمش، زیرا دین قانون تعدد زوجات را به طور وجوبی وضع نکرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام؛ یعنی برای برخی که مشکلاتی پیش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده است، چنان که برای آن شرطی گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که می‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند، اما اگر مردانی باشند که بدون توجه به این شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پی ازدواج مجدد باشند ازدواج دوم روا نیست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمی‏دهد.(۲)
پی‏نوشت‏ها:
۱. تفسیر نمونه، ج‏۳، ص ۲۵۶ - ۲۶۰؛ مجموعه آثار، مطهری، ج‏۱۹، ص ۳۵۷ - ۳۶۱.
۲. المیزان، ج‏۴، ص ۳۱۹.

پس اگر بیم دارید که نتوانید عدالت کنید، به یک (زن) یا به آنچه (از کنیزان) که مالک آنهایید (اکتفاء نمایید) این (کار) نزدیکتر است به اینکه ستم نکنید,
نگفته حتما چندتا بیارید, و گفته نباید ستم بشه پس شرط قران برای دو زنی اینه که نباید ظلم به زن اول بشود, زن های امروز تحمل این رو ندارن و از نظر روحی شکسته می شوند و خانواده بهم میریزه پس ستم بزرگیست که قران مخالف ستم است و اینجا برای بیشتر ما یک زنی واجب می شود, اما بعضی اجتماع ها زن دوم گرفتن برای زن هاشون عادی اونجا می شود چند زن آورد.

با این تعاریف و تعابیر، اسلام یک دین مردانه شناخته می شه که فقط در صدد فرونشاندن آتش شهوت مردانه. حتی از پیامبر روایت می کنن: من از دنیای شما به سه چیز علاقه دارم، عطر، زن و نماز. یعنی زن مثل عطر یک شیء دنیوی دونسته شده ومثل نماز، برای انجام فعلی رضایت بخش آفریده شده که همانا سکسه. در این روایت مرد، تعیین کننده است و زن بخشی از دنیا حساب می شه ، نه انسانی همپا با مرد که او هم می تونه برای خودش معیارهایی داشته باشه!

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
آن طور که فرموده اید نیست که زن برای آرامش و سکون مرد آفریده شده باشد. بله زن ومرد هر کدام برای آرامش و سکون دیگری آفریده شده؛ یعنی زن ماده و ناقص است و مرد نر و ناقص واین دو وقتی باهم جفت می شوند، کامل شده و به سکون و آرامش می رسند.آیه قرآن در این مورد به این شرح است :
"و خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة"(۱)
در این آیه مخاطب (کم) همه انسانها هستند، نه فقط مردان. به شهادت آیات قبل و بعد که مخاطب در آنها همه انسانها اعم از زن و مرد هستند.در آیه قبل آمده:" از آیات خدا این که شما را از خاک آفرید " و در آیات بعد می فرماید :" و از آیات دیگر خدا اینکه زبان و رنگ شما را مختلف قرار داد و از دیگر آیات خدا خواب شب و روز شما و...است" این مطالب مربوط به نوع انسان است نه فقط مردان ؛ دیگر اینکه در اینجا سخن از "زوج" است و زوج یعنی جفت و نر جفت ماده و ماده جفت نر است.
در آیه دیگری که مربوط به زناشویی است می فرماید:
"هن لباس لکم و انتم لباس لهن"(۲)
مطابق این آیه نیز زن و مرد لباس و پوشاننده عیوب و تکمیل کننده نقص یکدیگرند.
برداشت شما این است که در دنیا و آخرت زن برای مرد آفریده شده و مرد، محور است و همیشه حول و حوش خواسته های او بحث می شود و قران هم مردان را مخاطب قرار داده و برآورده شدن خواهش آنان را وجه همت ساخته و...!
این برداشت از جهات مختلف ایراد دارد .
زبان قرآن عربی است و زبان عربی برخلاف زبان فارسی، از دو نوع ضمایر مذکر و مؤنت برخوردار است. عرب‏ها در اموری که مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنت و در امور مخصوص مردان با واژگان مذکرمطالب را بیان می‏دارند، اما در اموری که بین زنان و مردان مشترک باشد و اموری که جنسیت در مورد آنها اصلاً مطرح نیست، مانند خدا و فرشتگان، از ضمایر و واژگان مذکر بهره می‏گیرند.
طبیعی است که هر کتابی بخواهد به زبان عربی نوشته شود، اگر چه کتاب الهی باشد، باید از قواعد این زبان پیروی کرده و بر آن ساختار باشد.
بنابراین، قرآن به مقتضای این که به زبان عربی نازل شده است، با همین گفتمان سخن می‏گوید..
قرآن برای خویش گفتمان ویژه مردانه یا زنانه ابداع نکرده تا در پی پاسخ به چرایی آن باشیم، بلکه زبان قرآن، زبان محاوره عربی است و قواعد و ادبیات و دستور زبان عربی در آن به کار رفته است.
جالب است بدانید قرآن برخلاف سیره متداول در محاورات عربی که در امور مشترک بین زنان و مردان تنها به آوردن ضمیر و واژگان مذکر بسنده می‏شود، در مواردیسیار برای زدودن توهم مردانه بودن ، مذکر و مونث را با هم ذکر می کند از جمله در سوره احزاب، آیه ۳۵، از هر دو واژگان مؤنث و مذکر، آن هم به طور مکرر بهره گرفته است. مفسران در توضیح آن نوشته‏اند:
"اسماء بنت عمیس" به پیامبر اسلام(ص) عرض کرد: چراقران فقط مردان را یاد می کند و آنان را می ستاید؟ به دنبال آن ،آیه مذکور نازل شد ویکایک صفات و فضایل اخلاقی با تأکید به صورت مذکر و مؤنث بیان گردید،،(۳) تا بدین طریق شبهه مذکور مرتفع گردد و کسی گمان نکند اگر به مقتضای ادبیات عرب در امور مشترک، از گفتمان مردانه بهره گرفته می‏شود، آنها از امور اختصاصی به مردان است.
در این باره برخی از مفسران نوشته‏اند: این آیه به یک حقیقت مهمی اشاره می‏کند و آن این است که آن چه در قرآن به صیغه مذکر آمده است، به مردان اختصاص ندارد، بلکه شامل هر دو جنس مرد و زن می‏شود. (۴)
بنابراین آیات در این موارد دو گونه است:
اول، آیاتی که تاکید می کند نعمت های بهشتی برای مردان و زنان است و هیچ اختصاصی به مردان ندارد، مانند آیه ۴۰ غافر و آیه ۱۲۲ نساء یا آیه ۳۵ احزاب:
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب..ومن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا.....ان المسلمین و المسلمات و .... و الذاکرین الله و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیم»
دوم، آیاتی که اگر چه به صورت لفظ مذکر بیان شده و در کنار آن لفظ مؤنث نیامده، اما با توجه به این که حکم آن در مورد زنان نیز جاری است، این نعمت ها در مورد آنان نیز صادق است. مذکر آمدن الفاظ و کلمات به جهت قواعد زبان عربی است که در قرآن به جهت آنکه به زبان قوم عرب نازل شده، قواعد مراعات شده است.
بنا بر این نعمت های فراوان بهشت که تشریح شده اند ، اختصاصی به مردان ندارند و برای مردان و زنان مومن بیان شده اند و هر که در درجه ایمانی بالاتر باشد، بیشتر بهره خواهد برد .البته می ماند توصیف حور العین که منظور زنان و همسران بهشتی هستند. معمولا زنان بیشتر دوست دارند توصیف شوند و مطلوب واقع گردند و در مردان هم دنبال قد و قامت و زیبایی و چشم و ابرو نیستند . البته مردان بهشتی هم در نهایت زیبایی و رعنایی هستند ولی کسی دنبال شنیدن اوصاف جسمانی آنان نیست ولی همه، از مرد و زن دنبال شنیدن اوصاف و زیبایی های زنان بهشتی هستند و زنان با شنیدن این اوصاف شاد می شوند که با بهشتی شدن از نهایت جمال بهرمند شده و می توانند در بهشت از همسرانشان دلربایی کنند
مردان با شنیدن این اوصاف شاد می شوند که در صورت بهشتی شدن از چنین نعمتی بهرمند می گردند. زنان بهشنی دارای زیبایی حور بلکه زیباتر ند. اما چند همسری؛معمولا زنان در دنیا هم فقط تصاحب یک قلب را می خواهند و در آخرت که خانه طهارت و پاکی است، این حالت قوی تر شده و جز همسران خود را نمی خواهند اما حوریه های بسیاری خدمتگزار آنان هستند و مردان خود را در هر شکل و جمال و صورت که بخواهند خواهند یافت و هیچ خواهش غیر صحیحی ندارند و هر خواهش صحیح آنان که ناشی از طهارت بهشتی آنان است برآورده می باشد.
چه این که خطاب­های مختلف قرآن اختصاصی به مردان ندارد و همچنین تکالیف انسانی همه عمومی است، زیرا خطاب ها و تکالیف عموما (جز در موارد اختصاصی زنان و مردان)خطاب به انسان و بنی آدم و ناس است که شامل مرد و زن می شود. ملاک کرامت و ارزش های انسانی تقوا است که می تواند در مرد باشد یا زن ؛حقوق هر دو هم (جز در موارد محدودی) یکسان است؛
در قرآن همان گونه که مردانی را به عنوان الگوی انسانی معرفی کرده، زنانی نیز به عنوان الگوی انسانی (زن و مرد هر دو) معرفی شده اند:«ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون. . . و مریم ابنت عمران (۵) خداوند برای مومنان همسر فرعون را مثل زد. . . . و مریم دختر عمران ».
در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در نابرابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید، مانند این آیات :
هر کس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مى­شود. »(۶)
هر مؤمنى که عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن، وارد بهشت مى شود». (۷)
اما در این میان از همه رساتر آیه ۳۵سوره احزاب است:
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى­کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است». (۸)
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی در معارف اسلامی است، زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال و هدف غایی آفرینش یکسان بوده، جز تفاوت های لازم خلقتی، تفاوتی ندارند. زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی ندارد. هر دو به یکسان مورد خطاب واقع شده است.
پی نوشت ها:
۱-روم(۳۱)،آیه۲۱.
۲-بقره(۲)،آیه ۱۸۷.
۳-تفسیر نمونه ج۱۷ص۳۰۸
۴- تفسیر هدایت ،سید محمد تقی مدرسی، ج۱۰،ص۲۶۷.
۵. تحریم(۶۶)آیه ۱۱-۱۱۲.
۶. نساء (۴) آیه ۱۲۴.
۷. غافر (۴۰) آیه ۴۰.
۸. زخرف(۴۳)آیه۱۸.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
آن طور که فرموده اید نیست که زن برای آرامش و سکون مرد آفریده شده باشد. بله زن ومرد هر کدام برای آرامش و سکون دیگری آفریده شده؛ یعنی زن ماده و ناقص است و مرد نر و ناقص واین دو وقتی باهم جفت می شوند، کامل شده و به سکون و آرامش می رسند.آیه قرآن در این مورد به این شرح است :
"و خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة"(۱)
در این آیه مخاطب (کم) همه انسانها هستند، نه فقط مردان. به شهادت آیات قبل و بعد که مخاطب در آنها همه انسانها اعم از زن و مرد هستند.در آیه قبل آمده:" از آیات خدا این که شما را از خاک آفرید " و در آیات بعد می فرماید :" و از آیات دیگر خدا اینکه زبان و رنگ شما را مختلف قرار داد و از دیگر آیات خدا خواب شب و روز شما و...است" این مطالب مربوط به نوع انسان است نه فقط مردان ؛ دیگر اینکه در اینجا سخن از "زوج" است و زوج یعنی جفت و نر جفت ماده و ماده جفت نر است.
در آیه دیگری که مربوط به زناشویی است می فرماید:
"هن لباس لکم و انتم لباس لهن"(۲)
مطابق این آیه نیز زن و مرد لباس و پوشاننده عیوب و تکمیل کننده نقص یکدیگرند.
برداشت شما این است که در دنیا و آخرت زن برای مرد آفریده شده و مرد، محور است و همیشه حول و حوش خواسته های او بحث می شود و قران هم مردان را مخاطب قرار داده و برآورده شدن خواهش آنان را وجه همت ساخته و...!
این برداشت از جهات مختلف ایراد دارد .
زبان قرآن عربی است و زبان عربی برخلاف زبان فارسی، از دو نوع ضمایر مذکر و مؤنت برخوردار است. عرب‏ها در اموری که مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنت و در امور مخصوص مردان با واژگان مذکرمطالب را بیان می‏دارند، اما در اموری که بین زنان و مردان مشترک باشد و اموری که جنسیت در مورد آنها اصلاً مطرح نیست، مانند خدا و فرشتگان، از ضمایر و واژگان مذکر بهره می‏گیرند.
طبیعی است که هر کتابی بخواهد به زبان عربی نوشته شود، اگر چه کتاب الهی باشد، باید از قواعد این زبان پیروی کرده و بر آن ساختار باشد.
بنابراین، قرآن به مقتضای این که به زبان عربی نازل شده است، با همین گفتمان سخن می‏گوید..
قرآن برای خویش گفتمان ویژه مردانه یا زنانه ابداع نکرده تا در پی پاسخ به چرایی آن باشیم، بلکه زبان قرآن، زبان محاوره عربی است و قواعد و ادبیات و دستور زبان عربی در آن به کار رفته است.
جالب است بدانید قرآن برخلاف سیره متداول در محاورات عربی که در امور مشترک بین زنان و مردان تنها به آوردن ضمیر و واژگان مذکر بسنده می‏شود، در مواردیسیار برای زدودن توهم مردانه بودن ، مذکر و مونث را با هم ذکر می کند از جمله در سوره احزاب، آیه ۳۵، از هر دو واژگان مؤنث و مذکر، آن هم به طور مکرر بهره گرفته است. مفسران در توضیح آن نوشته‏اند:
"اسماء بنت عمیس" به پیامبر اسلام(ص) عرض کرد: چراقران فقط مردان را یاد می کند و آنان را می ستاید؟ به دنبال آن ،آیه مذکور نازل شد ویکایک صفات و فضایل اخلاقی با تأکید به صورت مذکر و مؤنث بیان گردید،،(۳) تا بدین طریق شبهه مذکور مرتفع گردد و کسی گمان نکند اگر به مقتضای ادبیات عرب در امور مشترک، از گفتمان مردانه بهره گرفته می‏شود، آنها از امور اختصاصی به مردان است.
در این باره برخی از مفسران نوشته‏اند: این آیه به یک حقیقت مهمی اشاره می‏کند و آن این است که آن چه در قرآن به صیغه مذکر آمده است، به مردان اختصاص ندارد، بلکه شامل هر دو جنس مرد و زن می‏شود. (۴)
بنابراین آیات در این موارد دو گونه است:
اول، آیاتی که تاکید می کند نعمت های بهشتی برای مردان و زنان است و هیچ اختصاصی به مردان ندارد، مانند آیه ۴۰ غافر و آیه ۱۲۲ نساء یا آیه ۳۵ احزاب:
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب..ومن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا.....ان المسلمین و المسلمات و .... و الذاکرین الله و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیم»
دوم، آیاتی که اگر چه به صورت لفظ مذکر بیان شده و در کنار آن لفظ مؤنث نیامده، اما با توجه به این که حکم آن در مورد زنان نیز جاری است، این نعمت ها در مورد آنان نیز صادق است. مذکر آمدن الفاظ و کلمات به جهت قواعد زبان عربی است که در قرآن به جهت آنکه به زبان قوم عرب نازل شده، قواعد مراعات شده است.
بنا بر این نعمت های فراوان بهشت که تشریح شده اند ، اختصاصی به مردان ندارند و برای مردان و زنان مومن بیان شده اند و هر که در درجه ایمانی بالاتر باشد، بیشتر بهره خواهد برد .البته می ماند توصیف حور العین که منظور زنان و همسران بهشتی هستند. معمولا زنان بیشتر دوست دارند توصیف شوند و مطلوب واقع گردند و در مردان هم دنبال قد و قامت و زیبایی و چشم و ابرو نیستند . البته مردان بهشتی هم در نهایت زیبایی و رعنایی هستند ولی کسی دنبال شنیدن اوصاف جسمانی آنان نیست ولی همه، از مرد و زن دنبال شنیدن اوصاف و زیبایی های زنان بهشتی هستند و زنان با شنیدن این اوصاف شاد می شوند که با بهشتی شدن از نهایت جمال بهرمند شده و می توانند در بهشت از همسرانشان دلربایی کنند
مردان با شنیدن این اوصاف شاد می شوند که در صورت بهشتی شدن از چنین نعمتی بهرمند می گردند. زنان بهشنی دارای زیبایی حور بلکه زیباتر ند. اما چند همسری؛معمولا زنان در دنیا هم فقط تصاحب یک قلب را می خواهند و در آخرت که خانه طهارت و پاکی است، این حالت قوی تر شده و جز همسران خود را نمی خواهند اما حوریه های بسیاری خدمتگزار آنان هستند و مردان خود را در هر شکل و جمال و صورت که بخواهند خواهند یافت و هیچ خواهش غیر صحیحی ندارند و هر خواهش صحیح آنان که ناشی از طهارت بهشتی آنان است برآورده می باشد.
چه این که خطاب­های مختلف قرآن اختصاصی به مردان ندارد و همچنین تکالیف انسانی همه عمومی است، زیرا خطاب ها و تکالیف عموما (جز در موارد اختصاصی زنان و مردان)خطاب به انسان و بنی آدم و ناس است که شامل مرد و زن می شود. ملاک کرامت و ارزش های انسانی تقوا است که می تواند در مرد باشد یا زن ؛حقوق هر دو هم (جز در موارد محدودی) یکسان است؛
در قرآن همان گونه که مردانی را به عنوان الگوی انسانی معرفی کرده، زنانی نیز به عنوان الگوی انسانی (زن و مرد هر دو) معرفی شده اند:«ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون. . . و مریم ابنت عمران (۵) خداوند برای مومنان همسر فرعون را مثل زد. . . . و مریم دختر عمران ».
در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در نابرابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید، مانند این آیات :
هر کس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مى­شود. »(۶)
هر مؤمنى که عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن، وارد بهشت مى شود». (۷)
اما در این میان از همه رساتر آیه ۳۵سوره احزاب است:
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى­کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است». (۸)
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی در معارف اسلامی است، زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال و هدف غایی آفرینش یکسان بوده، جز تفاوت های لازم خلقتی، تفاوتی ندارند. زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی ندارد. هر دو به یکسان مورد خطاب واقع شده است.
پی نوشت ها:
۱-روم(۳۱)،آیه۲۱.
۲-بقره(۲)،آیه ۱۸۷.
۳-تفسیر نمونه ج۱۷ص۳۰۸
۴- تفسیر هدایت ،سید محمد تقی مدرسی، ج۱۰،ص۲۶۷.
۵. تحریم(۶۶)آیه ۱۱-۱۱۲.
۶. نساء (۴) آیه ۱۲۴.
۷. غافر (۴۰) آیه ۴۰.
۸. زخرف(۴۳)آیه۱۸.

اقا این حرفای زشتو مسخرتونو تموم کنید. خجالتم خوب چیزیه . اسلامی که شما ساختین برای زن هیچ ارزشی قایل نیست . یک ارمنی از مردای جاهل عرب و ایران بیشتر شعور داره . من خودم حقوقدانم . از زمانی که وارد این رشته شدم از ناراحتی روز و شب ندارم . زمانی بود که کوروش کبیر برای زنان بسیار ارزش قایل بود ایشون خانم ها رو نخست وزیر میکردند . الان چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به اسم احساسی بودن زن هر چی مرده بی کفایته وارد دستگاه ها ی نظظام میکنند چون میدونن زنا دلشون پره . یعنی چه که ۱۳ حق رو به مرد ها دادین؟ حق طلاق . خق خضانت بچه . حق خروج از خانه و............ اینجا تساوی بین زن و مرد دیده میشود؟ شما که علامه دهری اقایی که این وبلاگ و ساختی جواب من و درست بده نه با مغلطه . پس فرق شما با مردان عرب که یک مشت انسان های بی فهم بودن چیه؟ ما از نسل اریایی ها هستیم در تاریخ ما هیچ وقت حرفی از چند زنی نبوده . ما مثله کوروش کبیر روی زندگیمون غیرت داریم . منی که دکترای حقوق دارم باید بشینم ببینم همسرم لطف میککنن به من خیانت نکنن نرن نکاح موقت انجام بدن؟ اقا این قانون شما عین هرزگی و در مردها رواج میده و هر کس که داره در این زمان فعلی این قانون و انجام میده عین یک مرد هرزه است و لاغیر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود اسلام ملاک برتری را تقوا قرار داده و فرمود:
«یا أیّها الناس إنّا خلقناکم من ذکر و أنثى... إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم؛(۱) ای مردم، ما شما را از مرد و زن آفریدیم، ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست».
طبق این آیه ملاک برتری تقواست. هر کدام از مردم و زن تقوایش بیشتر باشد، نزد خدا بهتر است. از این جا که این مسئله جزو مسایل روز محسوب می‌شود، خوب است مقداری فرایند زندگی زنان در جوامع مختلف بررسی و آن گاه نظر اسلام در این خصوص بیشتر تبیین گردد:
موقعیت زن در جوامع مختلف به طور کلی در سه مرحله خلاصه می‌شود:
مرحله اول:
زن در اجتماعات بدوی بشر جزو جامعه انسانی محسوب نمی‌شد . هیچ گونه شخصیت و ارزش اجتماعی نداشته ،برخوردی که با زن می‌شده، همان معامله بوده که بشر با یک حیوان می‌نماید. فقط وجودش در جامعه برای رفع نیازمندی‌ها بود نظیر خدمت در منزل، تربیت بچه، پرستاری مریض و رفع امر جنسی مردان .
زن در جامعه بشر اولی شکل انسان را داشت اما آثار وجودی حیوان اهلی را .در آن جوامع زن حیوان انسان گونه بوده است.
مرحله دوم:
در مسیر زندگی زن در جامعه، مرحله‌ای است که شرایع و قوانین مدنی در میان ملل متمدن پیدا شده است، ولی در این جامعه‌ها زن باید همیشه و در هر حال تحت قیومیت مرد زندگی کند و پیوسته در حال تبعیت باشد و هیچ‌حق استقلال و آزادی ندارد، می‌توان موقعیت زن را در میان این ملل به اسیری تشبیه کرد که در حال بردگی روزگار خود را گذرانیده و از نعمت آزادی اراده عمل محروم است.
مرحله سوم:
اسلام زن را یک فرد انسانی تشخیص داده،‌ جزئی از جامعة بشری شناخت، زن و ارزشی را که یک نفر انسان به حسب اندازة تأثیر اراده و عمل خود می‌تواند در جامعه بشری پیدا کند، به او داده است، اسلام زن را مثل مرد انسان می‌داند که در عین حال که از جهت زن بودن با مرد تفاوت‌های جسمی دارد ،ولی در جهت انسانیت هیچ گونه فرقی بین مرد و زن نیست. از این رو در قرآن کریم فرمود:
«أنّی لا أُضیع عمل عامل منکم من ذکر أو اُنثى بعضکم من بعض؛(۳) هرگز عمل هیچ کس اعم از مرد و زن را بی‌مزد نگذارم، بعضی از بعض دیگر هستید».
از دید اسلام زن مانند مرد جزو کامل جامعة انسانی محسوب می‌شود . برای زن نیز آزادی تشریع فرموده، چنان که در مرد همین حق را وضع کرده است، ولی البته لازمة جزو کامل بودن فردی این نیست که هر حقی را که هر جزو دیگر جامعه دارد، او نیز برخوردار باشد، بلکه هر کدام متناسب با شرایط و اقتضاءات وجود خود از حقوق عادلانه برخوردارند.
اسلام در جامعه‌ای طلوع کرد که زن بودن عیب و ننگ و عار محسوب می‌شد، ولی اسلام زن را جزو حقیقی و عضو کامل جامعة انسانی قرار داد و از اسارت بیرون آورد و آزادی و اراده و عمل به او بخشید، زن مانند مرد در ثروتی که به دست می‌آورد، مالک آن است، کارهای او ارزش معنوی، اجتماعی و عملی دارد.
اسلام نه تنها مردها را بر زن‌ها برتر و بهتر ندانسته، بلکه همگان را در پیشگاه قانون یکسان و از حقوق مساوی برخوردار دانسته است.
تفصیل این بحث را در کتاب گرانسنگ «معنویت تشیع» تألیف علاّمه طباطبایی مطالعه فرمایید.(۳)
در خصوص تعدد زوجات باید گفت :
رسم چند زنی از جمله رسم هایی است که تاریخی به قدمت تاریخ بشر دارد، تا آنجا که بشر به یاد دارد از اقوام ابتدایی گرفته تا ملل متمدن این رسم وجود داشته است. به عقیده ویل دورانت این رسم از اجتماعات اولیه بشری سرچشمه گرفته و بلکه «در اجتماعات اولیه، اصل چند همسری روشی متداول و رایج بوده است» (ویل دورانت، ۱۳۷۰: ص۵۰) همچنین رسم چند زنی در میان اقوام چینی و هندی و بابلی و آشوری و مصری قدیم (ناصح علوان، ۱۴۰۴: ص ۱۵) و در میان قبایل سرخپوست آمریکا رواج کامل داشته است. ویل دورانت از قول سکولکرافت می نویسد: «در میان قبیله هندیشمردگان آمریکا اغلب مردان تا به سن پیری برسند، زنان متعدد می گیرند و حتی فرزندان خود را نمی شناسند» و سفید پوست ها را به خاطر اینکه تمام مدت عمر خود را با یک زن سر می کنند، مورد تمسخر قرار می دهند. (ویل دورانت،۱۳۷۰: ص ۶۱)
پی‌نوشت‌ها:
۱. حجرات (۴۹) آیه ۱۳.
۲. آل عمران (۳) آیه ۱۹۵.
۳. معنویت تشیع، ص ۱۱۸ ـ ۱۳۶، نشر تشیع، قم ۱۳۸۵ش.

من خودم یک مسلمان هستم و به اسلام معتقد...
اما دلایلی که اینجا ذکر شده به نظر من فقط یک سری توجیه بی منطقه که به هیچ وجه قانع کننده نیست...
یعنی چی که فرد مهم نیست و جامعه مهمه.. چون تعداد زنا بیشتره مردا باید چند زن بگیرن؟!.زنا حیا و عفت دارن مردا ندارن و واسشون مهم نیس؟
بعد اونوقت چون مردا اگه چند زن داشته باشن میتونن فرزندان بیشتری داشته باشن ولی زنا نه این مجوزو بهشون میده که چند زن بگیرن؟؟؟؟ چطور غیرت مردا بهشون اجازه نمیده زنشون با کسان دیگه هم ارتباط داشته باشه ولی اجازه میده خودشون با چند زن باشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا که این اوج بی منطقیه.. درسته در قرآن این مجوز به مردان داده شده ولی با چند شرط.. زن باید رضایت داشته باشه که کمتر زنی راضی میشه شوهرش زن بگیره و دیگه اینکه مرد باید بتونه عدالت رو به طور کامل در مورد تمام زن ها رعایت کنه حتی در نگاه کردن هم باید عادل باشه.. حالا چطور ممکنه اگه مثلا زن دوم مردی زشت تر باشه این عدالت برقرار بشه؟ اونم با مردان این دوره و زمانه...این رو فقط پیامبران و امامان میتونستن رعایت کنن که البته اون ها هم فقط به خاطر کمک به زن های بیوه یا بی بضاعت این کار رو میکردن نه به خاطر خودشون...
به نظر من با این اوصاف توی این زمانه چند زنه بودن مردان هم جایز نیست و البته چند شوهره بودن زنان.. به نظر من هر دو بی موردن و فقط بنیان خانواده هارو بهم می ریزن... این نظر شخصیه منه و نظر همگی برای من قابل احترامه..

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسی وضع محیط­های مختلف قبل از اسلام به این نتیجه می‏رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادی بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست، بلکه دین آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگین قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشراست، نه احساسات، زیرا ممکن است هر زنی از آمدن رقیب (در زندگی ناراحت بشود، ولی وقتی مصلحت تمام جامعه در نظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن می‏شود. هیچ کس نمی‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند.
نیز نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا زنان در سن معینی، آمادگی جنسی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست.
هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همه گذشته زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم.
أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می‏کنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویه‏ای را تنها از یک زاویه نگاه می‏کنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره­برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏ای. چنان که شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بیرون برد.
در پایان چند نکته را ذکر می‏کنیم:
۱ - جواز تعدد زوجات با این که در بعضی موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می‏شود، اما شرایط آن با گذشته تفاوت بسیار کرده است، زیرا زندگی درگذشته، یک شکل ساده داشت و رعایت عدالت بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمی‏آمد، ولی در زمان ما باید کسانی که می‏خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند. اگر قدرت بر این کار دارند، چنین اقدامی بنمایند. اساساً اقدام به این کار از روی هوی و هوس نباید باشد.
۲ - تمایل پاره‏ای از مردان را به تعدد همسر نمی‏توان انکار کرد. این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست، اما گاه عقیم بودن زن و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقی می‏کند، یا گاهی بر اثر تمایلات شدید جنسی و عدم توانایی همسر اول برای برآوردن خواسته غریزی، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم می‏بیند. حتی اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طریق نامشروع اقدام می‏کند. در این گونه موارد نمی‏توان منطقی بودن خواسته مرد را انکار کرد.(۱)
گاهی مسئله تعدد زوج در یک خانه موجب کینه و دشمنی می‌شود اما این اشکال برافراد وارد است که دشمنی می‌ورزند، نه بر اسلام و تعالیمش، زیرا دین قانون تعدد زوجات را به طور وجوبی وضع نکرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام؛ یعنی برای برخی که مشکلاتی پیش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده است، چنان که برای آن شرطی گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که می‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند، اما اگر مردانی باشند که بدون توجه به این شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پی ازدواج مجدد باشند ازدواج دوم روا نیست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمی‏دهد.(۲)
اما سؤال از این که چرا اسلام این حق را نسبت به زنان قائل نشده و چرا اسلام چند شوهری را اجازه نداده، زیرا در این نوع زناشویی رابطه پدر با فرزند عملاً نا مشخص است، هم چنان که در کمونیسم (اشتراک) جنسی رابطه پدر با فرزندان نامشخص است.
همان طور که کمونیسم نتوانست برای خود جا باز کند، چند شوهری نیز نتوانست مورد پذیرش باشد، زیرا زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است. چند شوهری نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد نا موافق است، که با طبیعت زن نیز مخالفت دارد. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زن بیش از مرد خواهان تک همسری است. (۳)
از جهت دیگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی‌خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می‌خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد.
زن در چند شوهری هرگز نمی‌توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته‌های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‌ها و گرایش‌های زنان.(۴) علاوه بر این، یکی دیگر از مشکلاتی که در صورت چند همسری برای زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر برای فرزند می‌باشد. با وجود چند شوهر عملاً مشخص نمی‌شود فرزند متعلق به کدام مرد است و این مسئله ای بسیار مهم است.
مسئله تعلق فرزند و معین شدن پدر فرزند، اگر چه تحقیقات امروزی و آزمایش‌های پزشکی آن را تا حدی مشخص می‌کند، اما از نظر روانی همچنان مسئله حل نشدنی است؛ زیرا اولاً: همان گونه که دانشمندان می‌گویند: نتایج آزمایش­های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای اشتباه انسانی یا... وجود دارد.
ثانیاً: مسئله اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می‌خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند و همین طور پدر و مادر. تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی صورت نگیرد، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئناً در صورت تعدد شوهر برای زن، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی‌شود.
پی‏نوشت‏ها:
۱. تفسیر نمونه، ج‏۳، ص ۲۵۶ - ۲۶۰؛ مجموعه آثار، مطهری، ج‏۱۹، ص ۳۵۷ - ۳۶۱.
۲. المیزان، ج‏۴، ص ۳۱۹.
۳. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص ۳۰۲.
۴. همان، ص ۳۱۱.

من هیج جوره نمیتونم شوهرمو با کسی شریک شم هیج جوره

سلام و خدا قوت
۱. در جامعه ای که چند همسری جای گیر میشه و عرف . در اون صورت همسر دوم و .. از روی اضطرار زن و مرد نیست . همانند جامعه ی عرب ها که براحتی زن و مرد بدون هیچ مشکل و اضطراری این روند رو اجرا میکنند و این قابل قبول نیست
۲. اشاره کردید که چند همسری نباید براساس شهوت طلبی باشه و برای زنان بیوه. ولی این شرط که در مواقع اضطرار چندهمسری قابل قبول است نه در احادیث امده و نه در قران . و در واقع این شرط رو در چند همسری واجب نکرده . هنگامی که واجب نباشه مرد میتونه به هر دلیلی که میخاد چند زن بگیره و به زن جفا میشه . لطفا نگید که طبق عرفان این کار درست نیست . چون چیزی که واجب نشده خیلی مورد اهمیت واقع نشده
۳. چرا میگید نفع اکثریت بر حداقل مهمتره . زن اول که حتی با وجود عدالت مرد باز در قلبش ناراحتی احساس میکنه بدلیل غلبه ی اکثریت بر حداقل در دین به احساس زن توجه نشده . در حالی که هر گناه هر چند کوچک عذاب داره و کاری ب وسعت اون نداره .
۴. در جامعه ای که اکثر مردان چند زن میگیرند دیگر بحث نفع اکثریت بر ح اقل نیست . چون جامعه زنان اول دیگه فرد تلقی نمیشوند و جامعه ی بزرگی رو شامل میشوند ..
خواهشمندم پاسخ بدید

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا لازم است بدانیم که اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسى وضع محیط هاى مختلف پیش از اسلام به این نتیجه مى‏رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادى بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ و در ادیان دیگر نیز بوده است ، همان گونه که برخی از پیامبران مانند حضرت داود و یعقوب (ع) همسران متعدد داشته اند. پس تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست، بلکه دین اسلام آن را در چارچوب ضرورت‏هاى زندگى انسان محدود ساخته و براى آن قید و شرایط سنگین قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهاى واقعى بشراست، نه احساسات، زیرا ممکن است هر زنى از آمدن رقیب در زندگى ناراحت بشود، ولى وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و تنها به احساسات توجه نشود ، فلسفه تعدد زوجات روشن مى‏شود.
, هیچ کس نمى‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلى را تشکیل مى‏دهند.
نیز نمى‏توان انکار کرد که بقاى غریزه جنسى مردان از زنان طولانى‏تر است، زیرا زنان در سن معینى، آمادگى جنسى خود را از دست مى‏دهند، در حالى که در مردان چنین نیست.
هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حاملگى، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالى که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همه گذشته زنانى هستند که به علل گوناگونى همسر خود را از دست مى‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند.
با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم مى‏خورد) ناچاریم یکى از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:
أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه یا دختران تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته‏هاى درونى و احساسى خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنندو از نظر جسمى و مالى و اخلاقى مشکلى براى آن‏ها ایجاد نمى‏شود، نیز قدرت بر اجراى کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعى که به وجود مى‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏اى است که پیروزى در آن نیست. به فرض که این طرح عملى بشود، جنبه‏هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس پوشیده نیست. در اینجا نیاز زنان تنها نیاز مالی نیست تا بگوئیم با کمک مالی مانند کار حضرت علی (ع) و یا با پرداخت کمک از طرف دولت اسلامی مشکل آنها قابل رفع است.
از طرف دیگر تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اوّل بررسى کرد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعى باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى‏کنند، کسانى هستند که یک مسئله سه زاویه‏اى را تنها از یک زاویه نگاه مى‏کنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دیدهمسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏اى. چنان که شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها امورى نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند. کسانی که تعدد زوجات را نمی پذیرند، ناخواسته به این مورد تن می دهند و بی آنکه خود بخواهند عملا به فحشا و روابط آزاد رسمیت می دهند. با نگاه به وضع جوامع مختلف می بینیم که عملاً چنین است، اما متأسفانه آن را نادیده می گیرند.
بنابراین تنها راه سوم مى‏ماند که هم به خواسته‏هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانى زندگى این دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه و روابط بی حد و مرز و نامشروع بیرون برد.
بنابراین برای نفی یا اثبات این مسئله یا هر مسئله دیگر باید تمام جوانب مسئله مورد بررسی قرار گیرد و سپس در مورد آن قضاوت کرد و این مسئله برای قانون گذار بسیار مهم اتست.
در پایان چند نکته را ذکر مى‏کنیم:
۱ - جواز تعدد زوجات با این که در بعضى موارد یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى‏شود، اما شرایط آن با گذشته تفاوت بسیار کرده است، زیرا زندگى درگذشته، یک شکل ساده داشت و رعایت عدالت بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى‏آمد، ولى در زمان ما باید کسانى که مى‏خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند. اگر قدرت بر این کار دارند، چنین اقدامی می تواند جایز باشد. اساساً اقدام به این کار از روى هوى و هوس نباید باشد.
۲ - تمایل پاره‏اى از مردان را به تعدد همسر نمى‏توان انکار کرد. این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست، اما گاه عقیم بودن زن و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى‏کند، یا گاهى بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانایى همسر اول براى برآوردن خواسته غریزى، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم مى‏بیند. حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طریق نامشروع اقدام مى‏کند. در این گونه موارد خاص نمى‏توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد.(۱)
بله گاهی آمدن همسر دوم موجب کینه و حسادت مى‏شود ، ولى این اشکال بر مسلمانان وارد است، نه بر اسلام و تعالیمش، زیرا دین قانون تعدد زوجات را به طور وجوب وضع نکرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام؛ یعنى براى برخى که مشکلاتى پیش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده است، چنان که براى آن شرطى گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که مى‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند، اما اگر مردانى باشند که بدون توجه به این شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پى ازدواج مجدد باشند، ازدواج دوم روا نیست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومى جز موجودى که براى لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کارى ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمى‏دهد.(۲)
مرد در صورت داشتن چند زن در صورتی که بتواند عدالت بین آنها را رعایت کند، از لحاظ عاطفی مشکلی پیش نمی آید، زیرا مرد وظیفه دارد با عدالت با زنانش برخورد کند و همه را به یک دید ببیند و به همه در حدّ توانایی و توان مالی خود برسد و فرقی بین آنا نگذارد.
البته این در صورتی میسّر است که زنان نیز از اخلاق خوبی برخوردار باشند و با هم سازگار باشند.
پى‏نوشت‏ها:
۱ - تفسیر نمونه، ج‏۳، ص ۲۵۶ - ۲۶۰؛ مجموعه آثار، مطهرى، ج‏۱۹، ص ۳۵۷ - ۳۶۱.
۲ - المیزان، ج‏۴، ص ۳۱۹.

واقعا تاسف آوره که در قرن حاضر با این همه پیشرفت و ترقی هنوزم کسانی هستند که حرف از زن دوم و سوم میزنند...واقعا زن رو چی تصور میکنند؟ اتفاقا این نگاه به مراتب وحشتناک تر و کثیف تر از نگاه غربی ها به زنانه...مگه زنها شخصیت و غرور ندارند که اینجوری خرد بشه؟؟؟؟ مرد غیرت داره ولی زن نداره؟ مگه زن مسواک یا حوله هستش که متعدد باشه؟؟؟ مرد نیاز جنسی داره پس شیش تا زن بگیره ولی زن عفت و حیا داره پس بشینه خونه آشپزی کنه و هوو هم بیارن سرش؟؟؟؟ اونوقت شما خودتو با امیرالمومنین و پیامبر مقایسه میکنی؟؟؟اونا اصلا و ابدا برای غرایزشون این همه زن نگرفته بودند بلکه اون زمان برای حفظ زنان و چون زنان در اون دوره ضعیف تر بودند اونا رو یاری کردن...الان زمونه هزااااار بار پیشرفته تر شده... واقعا که ذهن بعضیا فسیل شده و واسه هزاران سال پیشه...این دلیل عقب موندگی خیلی از ماست...شرم بر اینچنین مردانی که نه لیاقت همسر بودن رو دارند و نه لایق پدری هستند...

تصویر soalcity

سلام
سخنانتان چندان عجیب نبود اگر فقط مساله را از نظر زنی که در خانه نشسته و یک دفعه شوهر هوویی بر سر او می آورد، می دیدید.
اما اینکه این سخنان را با قرن حاضر گره زدید و سخن از غرب به میان آوردید و ... واقعا حیرت آور می شود. و گویی هیچ چیزی از غرب و وضعیت حاضر جهانی نمی دانید.
اگر احیانا توانستید مساله را از منظر یک بیوه زن تنها ببینید که تنها شانس او برای ازدواج زن دوم بودن است، دوباره نگاهی به وضعیت امروز و غرب بیندازید، تا بنگرید هیچ وقت زن این قدر نازل دانسته نشده است.

اولا اگه در جایگاه یه زن بودی هیچوقت اینجوری محکم حرف نمیزدی
ثانیا این اینجا خیلی چیزا نوشته نشده
اینجا حق زن اول و احساساتش نوشته نشده یعنی شما برای اینکه نفر دوم غریزه خودشو سرکوب نکنه این جواز و میدین ،اما اگه زن اول افسردگی گرفت و به درک واصل شد به جهنم .اینه نظر شما نه؟ نجات یکی و نابود کردن یکی دیگه؟
جامعه الان اصلا اینو نمیپذیره و این حکم در جامعه الان قابل اجرا نیس
میدونین چه ضربه ای به بنیاد همون خانواده اول که برای برخی از آقایون و از جمله شما مهم نیس میخوره .میدونین اگه زن اول واقعا راضی نباشه و مجبور به تحمل باشه چه بچه هایی ناخواسته تربیت میکنه ؟
لطفا نگین به نفع خانم هاس . بگین خوشایند خودمونه.
من اطمینان دارم این حکم حرامه برای خانواده ای که از هم میپاشه و یا باعث طلاق عاطفی میشه. هرکی هم انکار کنه روغگوی بزرگیه چه مجتهد باشه چه یه آدم عادی.

تصویر soalcity

سلام
اگر از غلبه احساسات در نظرتان کم کنید:
اولا حکم تعدد زوجات، واجب نیست. بلکه جایز است. و اشخاص خودشان باید مصلحت شان را بفهمند. اگر کسی نمی تواند مصلحت را بفهمد، مشروع و غیر مشروعش برای او خیلی فرقی نمی کند. و اگر هم جایز نباشد، به شکل پنهانی و غیر مجاز با دیگران رابطه می گیرد.
ثانیا با این نوع ادبیات شما که زن اول صرفا به خاطر باز شدن پای زنی دیگر در زندگی مجاز به هر کاری باشد و حتی در حق بچه هایش خیانت کند، پس چرا مرد مجاز نباشد تابع احساسات خود باشد و عقلش را کنار بگذارد؟
بنابراین به نظر می رسد باید منطقی و معقول به این مسائل نگریسته شود.

من یه زنم. از همه چیه اسلام خوشم اومده فقط دو تا مسله تو اسلام برام قابل قبول نیست. یکی این چند همسری هست که فکر کنم مربوط به زمانیه که زن ها حق نداشتند بیشتر از کوپن‌شون حرف یا عملی انجام بدن، به خاطر همین هیچ زنی علیه این حکم به پیامبر اعتراض نکرد و یا به راحتی استدلال ها رو قبول کردن؛ و دیگری مسله کنیزه که صاحبش میتونه بدون خطبه عقد باهاش همبستر بشه. آخه این چه فرقی با فاحشه های پولی داره؟ کنیز رو هم میخری تازه ازش کار هم میکشی...

تصویر soalcity

سلام
اول آنکه در یک سیستم گسترده ای مثل اسلام، اصول باید مبنای بررسی انسان باشد. و باید توجه کنیم که بشر در طول تاریخ در جزئیات نظرات بسیار متضادی را کاملا عقلانی دانسته است و حتی در زمان ما نیز بین ملل مختلف نظرات متضادی وجود دارد که هر کسی نظر خود را بهترین نظر می داند.
بنابراین بهتر است با تمسک به اصول، امکان اشتباه عقلانی را پایین بیاوریم و توجه کنیم که دو مساله ذکر شده توسط شما از فرعی ترین مسائل هستند.
ضمن آنکه اشتباه شما در این مسائل نیز چندان پوشیده نیست.
در بحث کنیز ضوابط متعددی برای همبستری وجود دارد و بر خلاف رابطه با فاحشه ها، عمل بی حسابی نیست. مثلا اگر کسی مالک کنیز باشد و بخواهد کنیز را به عقد یکی از بردگان خود در بیاورد، نمی تواند یک دفعه عقد را باطل کند و خودش با آن کنیز همبستر شود. بلکه باید ۴۵ روز صبر کند تا از رابطه قبلی آن کنیز بگذرد.
در بحث چند همسری نیز همین الان کافیست ببینیم که زنان متعددی به زن دوم بودن راضی هستند. و این مساله از نظر زن اول غیر قابل پذیرش است.

شما همه چیو در نظر گرفتی جز حفظ خانواده. هیچ وقت برای یک زن قابل قبول نیست تا شوهرش ازدواج مجدد کنه. بنابراین یا طلاق میگیره یا اگر از روی اجبار زندگی بکنه، بچه هاشون تو یه جهنم به ظاهر اسمش خانواده بزرگ میشن. پس شرم آور هست که شما میگین چند همسری به سود جامعه هست. پس اگر زنای بیوه ازدواج نکنن بهتر از اینه که برنن سر یه زندگیه دیگه و اونو خراب کنن و نسل آینده جامعه رو خراب کنن. یه بار دیگه میگم چیزهایی که نوشتین از منطق هست در جامعه امروز و خداوند در قرآن فرموده چند همسری در صورتی جایز است که بشود عدالت را رعایت کرد که همچین چیزی امکان ندارد. یعنی خدا داره غیر مستقیم میگه چند همسری کار درستی نیست ولی غریزه جنسی شما مردا اینقد براتون مهمه که برای همه چبز دلیلهای غیرمنطقی میارین

تصویر soalcity

سلام
خواهر گرامی چند همسری واجب نیست. و طرفین باید خودشان با عقل شان مصلحت شان را بسنجند. و کسی را برای این کار مجبور نکرده اند. حتی در تمام موارد نیز زن اول ناراضی نیست. مثلا جایی که زن اول باردار نمی شود و حاضر است برای حفظ زندگی خود، شوهرش زن دیگری بگیرد.
و از نوشته شما مشخص است که شما کاملا احساسی به این مساله نگاه می کنید. و همان نوع مواجهه خودتان را به دیگران نسبت می دهید.

من همه نظرات شما رو.نخوندم که نظر بدم فقط اینکه جواب شما در مورد سوال خانم.kasiri. بسیار غیر منطقی بود این نشوم میده شما دلایل کافی برای اثبات حرفتون ندارین هر وقت دلتوم بخواد از همه چی فاکنور میگیرین خیلی جالب بود که گفتیم اگر زن بهش خیانت بشه و در حق بچه ها ظلم کنه چرا مرد بخاطر هوس.بازی نگنه شما واقعا خیانتو.مساوی میدونین با شهوت ؟ فک میکنم هر فرد عاقلی با جواب شما جواب واقعیو میفهمه اگر من اینقدر ربز بینانه نگاه میکنم چون واقعا برام این.موضوع غیر قابل درک است و میدونم هدف قران حفظ خانودس نه شهوت پرستی مردها

تصویر soalcity

خواهر گرامی
اندک تردیدی در اهمیت خانواده و لزوم حفظ آن وجود ندارد.
و جوابی که به آن اشاره می کنید این بود که باید عقل و منطق حاکم باشد و الا بی عقلی به انواع خطاها منجر می شود.

سلام
خانوم ها شما بسیار خودخواه هستید و اون دسته از احکام اسلام رو که به نفعتون نیست قبول ندارید
این همه مثل همه احکام خداونده... خداوند در قرآن بسیار تاکید بر ایمان میکنند و سپس احکام رو برای ما شرح میدن....این حکم از از احکام خداوند و به صلاح بشریت هست.... من به عنوان یک مرد به هیچ وجه نمیتونم قبول کنم که با ثروتی که دارم تنها یک زن برخوردار باشه برای همین اعتقادم بر اینه که برای دوری جوانان از گناه و رشد جامعه ایران و رضای خدا باید مردانی که تمکن مالی دارند با دختران و و زنان بی شوهر ازدواج کنند تا احکامی که باعث تعالی ما و جامعه ماست به طور کامل اجرا بشه هرچند که به مذاق عده ای خودپسند خوش نباشه

من نمیدونم خدا چرا پولو به ادامایی مثل تو داده اخه....اره جون خودت اصلا معلومه هدف تو فقط تامین زن ها از لحاظ مالیه اگه راست میگی بدون درخواست رابطه جنسی از خیلی از اون خانومای بی شوهر از لحاظ مالی تامینشون کن اگه واقعا انسانی و به خدا اعتقاد داری و برای زن اولت ارزش قایلی فقط از لحاظ مالی ساپورتشون کن که اخرتتم بخری ذیگه لازم نیست بری برای ارضای هوست با اونها بخوابی.خودخواهم شما مردا هستین که دیگه اینقدر از اسلام به نفع خودتون سواستفاده کردین پررو شدین ...البته اینا همش تقصیر شما نیست بعضی از خانوم ها اینقدر برای خودشون ارزش قایل نیستن وخودشون رو کمتر از مردها میدونن که همین خانوم ها جامعه رو به گند کشیدن چه با بعضی تعصبات بیخود و بیجاشون چه باد افراطی گرایی ها بی بندو باری هاشون ...خانوم ها لطفا یکم برا خودتون ارزش قایل باشین به توانایی هاتون اینقدر خودتونو بدبخت و محتاج جلوه ندین ...این چیزایی که به عنوان اسلام به خوردمون میدن چیزی چز منفعت طلبی بعضی از اداما نیست همیشه از اون قسمتی که به نفعشون هست ادعای اسلام و مسلمان بودن و اطاعت از فرمان خدا قران میدونن ..ادمین محترم لطف کن پیام رو تایید کن

شما آقای پولدار لطفا خمس و زکاتت رو به علاوه مالیات بده و البته انفاق رو هم فراموش نکن و در نهایت برای پسران مجرد اطرافت کار جور کن که از نداری به گناه نیفتن.
تا معلوم بشه از هوس حرف نمیزنی.

کدام جنس نری میتواند به زنان باعدالت رفتار کند؟؟؟؟؟ وه اینچنین ایه خدا رو مضحکه هوسبازیتون کردین .
خداوند در دنباله ایه میگه: و چون نمیتوانید به یکی بسنده کنید.

خدا خوب مردان رو شناخته که به زن مهریه قرار داده . اونم که محدودش کردن. ولی دستور خدا اینه که هر چی زن بخواد هررررررر مبلغی

خدا شر زن ستیزان رو از جامعه برداره که همشون مادر و خواهر و دختر هم دارن.

تصویر soalcity

سلام
درباره عدالت، عدالتی که شرط شده، ممکن است. رجوع بفرمایید
http://soalcity.ir/node/3420
اما راجع به محدودیت مهریه، آنچه محدود شده احکام کیفری نسبت به بعضی مهریه ها است.
و در انتها جالب زن ستیزی را نقد کرده اید. که زن ستیزی معقول نیست. اما چه ربطی به مهریه و تعدد زوجات دارد؟

کدوم زنی چند همسری میخواد؟؟؟یک مردم اضافه س....من که اصلا دوست ندارم زن کسی بشم...از بچگی این حس رو داشتم و الانم که بزرگ شدم همینجوری باقی مونده...شاید یک حس غروره...اگرم ازدواج کنم به اون مرد هیچ حسی ندارم...فقط به خاطره فرزند دار شدنمه و این که نوکریمو بکنه...همه ی کارای خونه و بچه و کارای بیرون هم باید انجام بده...از خداشم باشه...مردای زشت کوتوله

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن تشکر از اظهار نظر شما و سایر دوستان، توجه داشته باشیم که بسیاری از احکام خداوند مانند همین مسئله، در حالت عادی، نه واجب است و نه مستحب، بلکه صرفا مباح یا حلال است. پس این بدین معنا نیست که اسلام تشویق به این کار کرده است یا این که همه مسلمانان باید به آن عمل کنند! حتی در بسیاری روایات اخلاقی این کار (پرداختن به امور شهوانی) برای مؤمنین ناپسند دانسته شده است.
موفق باشید.

سلام فقط يك نكته ... بقول فيلم اخراجي ها اون اقايي كه معتاد بود : بيشن تا موقع سعادتت برسه . شما هعم بشين تا يكي بياد نوكريتو بكن .فقط وقتي موهات مثل دندونت شد نگردي دنبال شوهر

من که قانع نشدم،البته با اسلام موافقم،فقط سه موردش رو دوست ندارم،ارثیه،چند همسری،کنیز

تصویر soalcity

سلام
ان شاء الله خداوند به شما شرح صدری عنایت کند که همه دین را دربست بپذیرید. و توجه نمایید که علم خدا بسیار بیشتر از نگاه شما از زاویه ای خاص است.

متن بسیار بدی بود. حداقل از امام خمینی الگو بگیربد. نفرت انگیز تر از غلب مردای ایرانی تو دنیا نیست. کاش ذره ای انسانیت داشتید

من تقریبا همه نظرات رو خوندم. در واقع الان چند روزه که مدام دنبال دلایل صیغه و ازدواج دوم و مسائل مربوطه هستم. متاسفانه جواب قانع کننده ای پیدا نکردم بیشتر جواب ها در این سایت که تکراری بود یعنی خدا بیامرزد مطهری و علامه را که هر دو ۴۰ سال پیش به رحمت خدا رفتند. اگه قرار به حل شبهات بود حتما تو این ۴۰ سال با گفتار این دو عزیز حل میشد اینکه هنوز صحبت این موارد هست حتما ادله کافی و قانع کننده نیست.
اینکه چرا خداوند بحث عدالت بین زنان رو پیش کشیده به نظرتون دلیلش چیه؟ چرا رعایت عدالت رو تقریبا غیر ممکن دونسته؟
طبق موازین شرعی هر مردی باید طبق شئونات زنش براش مسکن و خوراک و... خلاصه وسایل زندگی تهیه کنه!
حالا اگه شان و شئونات دو همسر متفاوت بود تکلیف حاج آقا چیه؟ مثلا خانمی که در خانه پدری انواع امکانات رو داره با خانمی که بیوه بوده و به خاطر مشکلات مالی با حاج آقا ازدواج کرده چگونه میتوان بینشان عدالت برقرار کرد؟
خواهشا سعی کنید اسلام رو پیاده کنید نه فک اسلام رو!

تصویر soalcity

اشکال مطلب شما اینجاست که فکر می کنید قانع شدن فقط در گرو عقل و منطق است. حال آنکه عده زیادی قانع نمی شوند در حالی که جواب منطقی است اما باب میل شان نیست.
در این مساله هم پای منافع در میان است. و اینکه احساس ناخوشایند در یک حالت داریم و همین مانع قانع شدن است نه عدم جواب منطقی!
علاوه بر اینکه علوم انسانی مثل علوم تجربی نیستند که یک نفر چیزی را بسازد و باقی فقط استفاده کنند. در مسائل علوم انسانی هر کسی باید خودش بررسی کند و به جواب برسد نه اینکه از آنچه دیگران حل کرده اند، استفاده کند. برای همین در علوم انسانی، هیچ بحث بسته شده و غیر قابل طرح نیست. بلکه هر کس از نو درباره آن می اندیشد.
درباره عدالت نیز آنچه خدا فرموده نمی شود، تساوی محبت قلبی نسبت به دو نفر است. نه عدالت ظاهری و مادی

نکته همینه !!!!!!!!!!!!!۱چیزی به نفع ادم نباشه متفاوته با اینکه با فطرت وذات ادم منافات داشته باشه.
احکام مالی که تو قرآن هست مثل خمس و زکات و ... به نفع ادم نیست اما با ذاتش منافات نداره. اما ............. اما..............!!!! تعدد زوجات با ذات منه زن کاملا منافات داره. منجر به شکنجه روحی و نه جسمی تاکید میکنم روحی میشه.
نظرتون رو در مورد علوم انسانی قبول دارم. اما این به خاطر اینه که جامعه همیشه در حال تغییره و امورش هم همواره در حال تغییر. پس لازمه احکامش هم تغییر کنه. نه اینکه یه حکم رو از ۱۴۰۰ سال پیش بگیریم بخواییم هی به جامعه بخورونیم. این حکم باعث میشه جامعه رودل کنه.
و در نهایت....
بنده خودم میدونم منظور عدالت قلبی بوده.
گفتم در مورد همون عدالت مادی پاسخ ندادین که اگه شان و شئونات دو زن یکسان نباشه باید عدالت بینشون یکسان باشه؟ ایا این خودش مصداق ظلم نمیشه؟
یا اگه به اونی که شانش بیشتره نفقه بیشتری پرداخته بشه ایا چون این مرد در یه حد از هر دوزن تمتع میبره باز مصداق ظلم نمیشه؟

تصویر soalcity

مناط احکام الهی مصلحت است و فهم اینکه تعدد زوجات مصلحت عمومی را تامین می کند، بسیار روشن و واضح است. و اگر قبول می کردیم که این مساله با ذات زن منافات دارد، طبیعتا هیچ زنی نباید آن را میپذیرفت. در حالی که زن دوم با میل آن را می پذیرد.
درباره تغییر احکام، کسی که خود را بنده خدا بداند، تغییر حکم را از خدا می گیرد. یعنی باید طبق متون و ضوابط دینی، تغییر یک حکم را اثبات کند. نه آنکه باب میل و نفسانیات خود، احکام را عوض کند. هر چند به هر حال در مساله شما تفاوتی ایجاد نمی شود. چون کراهت زن اول از زن دوم، چیزی نیست که تازه به وجود آمده باشد. و در قدیم هم بوده است. حالا اگر کسی رو دل کرد، طبیعتا شیطان راه کفر را برای او هموار کرده که مسیر ایمان برایش این گونه ضیق و حرج است.
درباره عدالت نیز باید برای هر زن مطابق شان همان زن احتیاجاتش را تامین کند. و عدالت غیر از تساوی است. و طبیعتا هر کسی باید از تامین شئون خود رضایت به دست آورد.

چرا خدا نگف زن مطلقه با مرد مطلقه فقط باید ازدواج کنه ؟چرا نگف مرد زن مرده فقط با زن بیوه باید ازدواج کنه؟ تو قران و دین اسلام حق زن فقط اینه که خریده شه
مهریه اش رو که گرف خریدنش مث یه ملک به زودی روزی میاد که هیچ ادمی دین اسلام رو قبول نکنه خدا هیچ عدالتی نداره

تصویر soalcity

خدا فرموده که ازدواج مشروط به قبول قلبی دو طرف است. هر کسی از این رابطه یا شخصی که برای ازدواج به سراغ او آمده، راضی نیست، هیچ جبر و فشاری برای ازدواج ندارد.
و ظاهرا شما از روی عصبانیت و فشار مشکلات تان نوشته اید. و الا هیچ زنی خودش را کالای شوهر نمی داند. حداقل در قوانین اسلام، زن کالا نیست. بلکه در امور متعددی برای مدیریت خانواده، زن و شوهر باید مشورت کنند. مرد وظایف متعددی در مقابل زن دارد و ...
و همان طور که می بینیم، اسلام ۱۴ قرن پویا و زنده بوده و اکنون نیز در حال رشد روز افزون است.

نه عزیزم
من واقعا ناراحت میشم که حرف کاااملا اشتباه یه عده که ادعای دین داری هم دارن باعث دین زدایی بقیه میشه
من کلا کاری به این متن که اصلا قبولش ندارم ، ندارم
خدا تمام کارهاش عدالت داره
شماخودت برو قرآنو باز کن سوره ی نساء آیه ۴ رو بخون فارسیشم بخون
قران واااقعا به معجزس و یک کتاب فوق العاده قوی که توسط زبان عربی که بسیار زبان کاملیه (البته ماها دل خوشی ازش نداریم و حق هم داریم جدا ) نوشته شده
پس امکان نداره خداوند در کتابش بی حکمت حرفیو زده باشه
من رشتم ادبیاته و رو واژه ها حساسم
واژه قسط و عدل شاید در فارسی هم معنی باشن ولی در عربی تفاوت دارند
قسم به معنی اجرای عدالت مالی یا اقتصادی
ولی عدل شامل همه چیز میشه احساس ؛ مالی ، رفتاری جنسی و...
در قران اول کلمه ی قسط به کار برده شده و توضیحش این میشه که برا کمک مالی و یا اجرای عدالت اقتصادی اجازه ی گرفتن ۲ و ۳ و۴ همسر رو هم به مردان داده
ولیی
بعدش شرطی گذاشته که به شرطی که بتونی عدل رو رعایت کنی و این یعنی عدالت در همه ی جنبه و بعد تایید کرده که هییچ کسی نیس که بتونه با هر ۴ همسرش با عدالت و به طور یکسان رفتار کنه
یعنی به طور کل شرطی گذاشته که هیچ وقت قابل اجرا نیس پس کلا ۴ همسری برا مردا وجو نداره

تصویر soalcity

لطفا به این آدرس مراجعه فرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/3420

با سلام خدمت خانم ها و آقایان منتقد مرد چند زنه !!! یک سوال ؛ چطور همین شما خانم هایی که اینقدر منتقد ازدواج یک مرد با ۴ همسر بطور دائم و چند همسر بصورت عقد موقت هستید ؛ پس چرا همیشه در خیابان ها، در دانشگاه ها و در اماکن کاری و غیر کاری بسیاری از شما دختر خانم ها از راه غیر شرعی چند دختر با یک پسر دوستی می کنید و حتی گاهی با هم بطور همزمان روابط جنسی غیر شرعی دارید و برای این مشکلی ندارید اما تا اسم ازدواج به میان می آید همه منتقد همان عمل از راه شرعی و حلال می شوید ؟؟؟؟!!!! به نظر بنده مشکل بر سر دستور قرآن و اسلام نیست ، مشکل از خانم هاست که تکلیفشان با خودشان هم معلوم نیست . بعد هم یک سوال ؛ در همین عصر حال حاضر چند صد هزار تا چند میلیون دختر نام آمار بدهیم که بدلیل همین کج فهمی ها از ازدواج محروم مانده اند و دارند از دوره بارداری خارج می شوند ؟؟؟!!! هیچ فکر کرده اید که با این سریال هایی که شما خانم ها ساخته اید تا ۲۰ سال آینده همه شما نسلی پیر و بدون فرزند و گوشه گیر خواهید بود و جامعه ما به سمت پیری و پر هزینه بودن درمانی ، ضعیف تر از ضعیف اقتصادی، امنیتی و نظامی پیش خواهد رفت . به نظر بنده با توجه به این فرهنگ مریضی که از اول انقلاب جا افتاده است ، اگر من جای نمایندگان مجلس بودم شرایط شما خانم های سو استفاده گر از مهریه را محدود می کردم و برای مردانی که تا ۴ همسر را اختیار و از آنان در جهت افزایش سریع نسل جامعه است پاداش قرار می دادم تا جامعه را از خطرات ۲۰ سال آینده که همه شما غافل از آن هستید نجات دهم . این مسئله شهوترانی نیست بلکه مسئله بقای نسل جوان، فعال و کارآمد جهت حفظ نظام است .

هیچ زنی در هیچ کجای دنیا با هر دینی از لحاظ روحی و عاطفی این مسئله را تحت هیچ شرایطی نمی پذیرد تحت هیچ شرایطی

یعنی شما رفتید همه جای دنیا و همه زن ها با هر دین و نژادی رو تحقیق کردید و الان اینطوری نظر میدین؟ بابا نظر هم میدین یه طوری نظر بدین که قابل خدشه نباشه. رو چه حسابی آخه؟ اتفاقا برخلاف گفته شما در برخی از فرهنگ ها موضوع چندهمسری به راحتی پذیرفته است و خانم ها با هم مشکلی ندارند. یه مقدار جامعه شناسی بخونید، نمونه هاش در فرهنگ قدیم و حتی جدید و امروزه کم نیست

خیلی متاسفم در جامعه ای زندگی می کنیم که هنوز مثل اعراب جاهل فکر می کنیم این جاهل بودن کشور های جهان سومی است که بجای دانش تکنولوژی فکر هوا و هوس خودشون هستند این مسئله ای است که جهان سومی ها را در بر گرفته و باعث شده تحت سلطه غرب باشند.
از ماست که بر ماست.

یعنی الان میخوای بگی کشورهای پیشرفته فکر هوا و هوس نیستن؟ البته اینی که میگی عقب موندگی علمی ما به خاطر جهل ماست، تا حدی قبول دارم. چون یه زمانی که کشورهای اروپایی دنبال برده کشی و جنگ بین گلادیاتورها بودن، دانشمندان ما در حال اختراع و اکتشاف و تالیف کتب علمی بودن

نظرات