عاشق معلم ریاضی ام شده ام ، چکار کنم ؟

عشق نوجو.انی

سلام دختری ۱۶ ساله ام....دارم نابود میشم...من عاشق معلم ریاضی ام شدم نمیدونم چیکار کنم... من قبلانم عاشق ی معلم دیگ شده بود و کلی عذاب کشیدم...میخام حسم کاملا نسبت به معلم ریاضی ام از بین بره.. چیکار کنم؟؟  معلم ریاضی ام اصلا بهم توجه نمیکنه و همین عذابم میده دیگ نمیخام دوسش داشته باشم ولی نمیتونم !ترو خدا کمکم کنید

ضمن عرض سلام به شما خواهر گرامی و قدردانی به خاطر اعتمادی که به ما دارید،
الف) ابتدا این نکته را یادآور می شویم که این یک مشاوره (و حتی شبه مشاوره) نیست، چون شرایط آن وجود ندارد. بنابراین سعی ما این است که در حد و بضاعت یک پرسش و پاسخ کتبی، تا جای ممکن در حل مشکلات شما با شما همفکری نماییم.
ب) در خصوص موضوعی که مطرح کردید، ما فرض را بر این میگیریم که معلم شما خانم هستند (چون اطلاعات بیشتری نداده اید). توصیه کلی ما این است که سعی کنید احساسات خودتان را (در هر موردی) تحت اختیار و تصمیم خودتان دربیاورید و نگذارید احساستان همیشه جلوتر از شما و منطق شما قدم بردارد. نه افراط و نه تفریط هیچکدام در هیچ کاری صحیح نیست. بنابراین نه احساس شدید مثبت و علاقه دیوانه وار و نه احساس منفی، و تنفر، هردو میتواند مخرب باشد.
ج) ما مدیون کسانی مانند پدر، مادر و یا معلم و استاد (که در حکم پدر و مادر هستند) هستیم. این بزرگواران چه به ظاهر مهربان باشند و چه تندخو، به اقتضای پدر بودن، مادربودن یا معلم بودنشان، لطف و مهربانی را در ذات خود به همراه دارند و این جای احترام و تقدیر دارد. ما همیشه به کسی که چیزی به ما یاد داده یا بر فهم و دانش ما افزوده است احترام میگذاریم و دوستش داریم. مطمئن هستم شما هم با من موافقید.

فکر می کنم دانستن نکاتی در مورد سنین نوجوانی شما را در حل مشکل بهتر یاری کند:
۱- بروز عشق‌های گذرا در مرحله نوجوانی و جوانی بسیار شایع است و عوامل بسیاری ازجمله تغییرات فیزیولوژیک و ترشح برخی هورمون‌ها در دوران بلوغ در آن مؤثر می‌باشند. این دوران با برخی امور از جمله اضطراب (که در دوران بلوغ به خاطر برخی تغییر و تحولات جسمی روانی تا حدودی فزونی می‌یابد) باعث برخی تشویشات ذهنی در فرد می‌گردد. بدیهی است اضطراب از جمله هیجان‌های منفی است که باید به طریقی کاهش یابد.
۲- همه ما وقتی مضطربیم، به چیزی پناه می‌بریم و به نوعی پناه‌جویی در ما تقویت می‌گردد .پناه‌جویی فرد مضطرب به افراد یا اشیا باعث کاهش اضطراب در ایشان می‌ گردد .معمولاً روحیه پناه‌جویی و آرامش‌گرایانه باعث بروز پدیده‌ای به نام وابستگی عاطفی یا عشق زود گذر در ما می‌گردد . در مواقع اضطراب فرد به دنبال آرامشگر می‌ گردد.
۳- نکته دیگر اصل مجاورت است. خواه ناخواه دو نفری که برای مدتی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند ،نوعی انس و علاقه میان آن دو شکل می‌گیرد . این علاقه در بسیاری موارد بدون دلیل خاص و صرفا بخاطر مجاورت فیزیکی و روانشناختی است.
۴- خیلی ها عشق را یک رفتار وسواسی میدانند، به این معنا که فرد عاشق با هر حمله اضطرابی تا حالش دگرگون می‌گردد برای کاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسی (دیدار حضوری یا ذهنی معشوق) می‌ بیند. افراد وسواسی هیچ اختیاری در زمینه کنترل رفتار وسواسی ندارند و باید تحت درمان روانشناختی، این مهارت را پیدا کنند.
۵- ترشح برخی هورمون‌های جنسی در سنین نوجوانی، نوعی پیوند‌جویی را در فرد تشدید می‌نماید . از آن جا که دختران ساعت‌ها در کنار همجنسان خود هستند ،به نوعی این روحیه پیوند‌جویی در ایشان از جنس مخالف به جنس موافق تغییر جهت می‌دهد. در برخی موارد برخی رفتارهای شبه جنسی در ایشان به چشم می‌خورد.
۶- از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود که در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی و گذرا است ولی چون در بعضی از خانواده ها نیاز عاطفی کودکان به درستی برطرف نمی گردد این نیاز عاطفی و کمبود محبت در آنها تشدید شده و باعث گردیده که آنها آن را در خارج از خانه و خانواده و در ارتباطات دیگر جستجو کنند. دختر دبیرستانی وقتی تحت استرس شدید و متوسط قرار می‌گیرد، بواسطه نوعی پیوند شرطی، به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (یا معلم) می‌رود که پیش از این به او آرامش می‌ داده است.خلأهای عاطفی معمولا در دختران زیاد است و در بیش تر موارد با عشق پر می‌ گردد.
۷- سعی کنید زمان بیشتری برای برنامه های دسته جمعی با دوستانتان صرف کنید، بیشتر به تفریحات ورزشی بپردازید.
۸- همانطور که خودتان هم میدانید یکی از راههای آرامش یافتن و خلاصی از دست افکار مختلف انحرافی، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است زیرا که اوست که آرامشگر واقعی است «كسانى كه ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى‏گیرد، آگاه باشید كه تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏كند»(الرعد/ ۲۸). میتوانید هر زمانی که احساسات و افکار ناخواسته به ذهنتان هجوم می آورد با گفتن ذکر، آرام آرام آنها را از خود دور کنید.
۹- توجه داشته باشید که محبت و دوستی (مادامی که در حدود شرعی باشد یا به حد افراط و بیماری در نیاید) امری پسندیده و نیکوست. حضرت علی (ع) میفرمایند: «بالتودد تكون المحبه؛ با آشكار كردن مهربانی، محبت شكل گرفته و پدید می آید»(میزان الحكمه، ح ۳۰۵۱). شاید بد نباشد علاقه خود را با معلم خود درمیان بگذارید. پیامبر عزیزمان هم میفرمایند: »هر گاه کسی را دوست دارید به او بگویید» (وسایل الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۵).
۱۰- عشق اگر منجر به کاهش شدید و طولانی عملکرد (مثلا ۶ ماه) گردد، قطعاٌ یک اختلال روانی است و باید برای مشاوره حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید و البته اگر تا این حد شدید نباشد، تا حدودی قابل چشم پوشی است و می‌توانید به مرور از این مرحله گذر کنید.
۱۱-در پایان باید این نکته کلی را تکرار کنیم که احساسات، مخصوصا در زمان نوجوانی، کاملا ناپخته و زود گذر بوده و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و در مورد هر تصمیمی که ریشه در عقل ندارد و احساسی است می بایستی با یکی از بزرگترها (ترجیحا مشاور یا روانشناس) مشورت کنید.

 

دیدگاه‌ها

باسلام
منم ازین مشکلات عاشق شدن داشتم یکم سخته دل کندن ولی طبق سابقه شما معلومه شما از روی احساسات عاشق میشین و به عقل خودتون مراجعه نمی کنین. سهی کنین احساسات خودتون رو کنترل کنین و یکم کتابای مذهبی بخونین چون تو روحیه تاثیر داره و حتما ایمان خودتون رو قوی کنین و رابطه عقل و دل رو کات کنین.
اون موقع میفهمی چی میگم. شما سعی کن هدف بالاتری رو تو زندگی دنبال کنی و به این مسایل فکر نکنی. شوهر به موقه میاد دنبالت نگران نباش.

خداییش مدل عجیبیه.

سلام من ۱۵اهواز عاشق دبیر ادبیات شدم اسمش خانم ... دارم نابود می شم بخدا بیشتر دخترای مدرسه می دونن که من عاشقشم از بس که خانم خانم ... می کردم دوستام بهش گفتن که من عاشقشم بعد من دارم از این این عشق دیونه می شم می دونم او چه ساعتی باچه کلاسی داره می دونم اون خونشون کجاست وخیلی خیلی ازش اطلاعات دارم خودش گفت که منم ایناسو دوست دارم ولی من نمی بینمش ابراز علاقه بهم کنه ... بخاطر همین دارم دیونه می شم حتی دارم دوستامو ااز دست می دم بخدا

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی از اهواز. به شهر سوال خوش آمدید.
دوست نوجوان و گرامی،اگر شما نسبت به خصوصیات و شرایط سنی خود آگاهی داشته باشید و به قول خودتان عاشق خانمی شده اید که آموزگار شما نیز هست، این مطلب خیلی عجیب نیست. اگرچه در هر شرایطی چنین اتفاقی ممکن است رخ دهد، اما در سنین نوجوانی به واسطه شرایط روحی و عاطفی افراد و تغییر و تحولات و بحرانهای جسمی و روانی و عاطفی، یکی از مسائلی که بسیار شایع است، احساس تنهایی، نیاز به یک منبأ عاطفه و محبت و در مواقعی که شرایطش وجود داشته باشد، احساس علاقه شدید و به اصطلاح عشق به یک فرد خاص است. در مورد شما نیز این شرایط مهیا بوده و به خاطر نزدیکی و مجالست مداوم با معلم خود و البته شرایط طبیعی سنی تان، و برخی عوامل جزئی دیگر، به این احساس دچار شده اید. با همه این اوصاف، متاسفانه همانطور که خودتان نیز میدانید، سن بسیار کم شما، این عشق، مصداق عشق های بی هدف و بیهوده است و به جز آزار و اذیت روحی روانی و حتی جسمی شخص شما (و احیاناً طرف مقابل) هیچ خاصیت دیگری ندارد. بهترین توصیه به شما تلاش برای نگهداشتن این ارتباط دوستانه با ایشان است و در عین حال کنترل و مهار این احساس در حد متعادل. برای این منظور می توانید به مطالب ارائه شده در این پست مراجعه کنید. (http://www.soalcity.ir/comment/6378#comment-6378).
برای شما آرزوی موفقیت و آرامش داریم.

سلام من سارا هستم و خیلی اتفاقی کامنت شمارو خوندم میتونم بپرسم که بعد از گذشت یکسال هنوز اون معلم رو دوسش دارین؟
علت پرسیدن من اینه که منم مشکل شمارو دارم

سلام.من مشکل این خانم اهوازی رو خوندم.راجب علاقه به معلم..خواستم بگم که من امسال یازده سال شد که دچار این مشکلم.و به هر دری زدم از دلم نرفته معلمی که بهش علاقه دارم.خودم روانشناسم.و ده سال با این معلم خانم دوستی داشتم.یک ساله که به دوستیشون با من،خاتمه دادن.و من همه دنیام انگار تاریک شده.دایم هر ثانیه تو ذهنمه

سلام من یه دختر ۱۴ ساله هستم .عاشق که نه بلکه دیونه دبیر علومم شدم که خانم هستش!فکرو ذهنم فقط شده اون چه کار کنم اگرم بهش بگم فکر میکنم برتر از چشش میوفتم

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. دختر عزیزم، پاسخ شما در ابتدای همین پست آمده است. به آن مراجعه کنید.
موفق باشید

سلام من عاشق معلم ریاضی هشتمم شدم.من دخترم و الان هم نهم هستم از کلاس هشتم عاشق این خانم هستم و هر روز به فکرشون هستم.این رو الان همه مدرسه میدونن حتی مدیر مدرسه و بقیه این خانم هم منو خیلی دوست داشتن طوری که به خاطرم هم جلو ناظم و هم دانش آموزا و یا معلما وایسادن ولی به دلایلی از من سرد شدن و من هم از دوری ایشون بیتابم و هر کاری که می کنم تا دوباره باهم باشیم ایشون از من سرد تر میشن من ایشونو خیلی خیلی دوست دارم و عکسشون هم رو صفحه گوشبم هست چیکار کنم که دوباره باهام گرم بشن البته یه بار هم لج کردم و باد لاستیکشونو خالی کردم ولی ایشون چیزی نگفتن دلیل سکوتشونو هم نمیدونم کمکم کنین لطفا... و

تصویر مشاور شهر سوال

سلام خدمت شما کاربر گرامی. ابتدا بایدعرض کنیم پاسخ شما در پست اصلی امده است، آن را به دقت مطالعه کنید. در خصوص نزدیک شدن بیشتر به معلم تان هم باید خود را به شخصیتی نزدیک کنید که او از شما انتظار دارد و علاقمند است. اگر معلم شما از شخصیت مطلوب شما انتظار دارد که مثلا، در خیابان با وقار و ارام راه بروید سعی کنید تمرین کنید تا این شیوه را در خود پیاده کنید. اگر مثلا، او انتظار دارد شما در گویش و کلام خود از یک سری کلمات استفاده نکنید، این کار را نکنید و به همین ترتیب در جزئیات رفتار و اخلاق خود سعی کنید خود را به مطلوب ایشان نزدیک کنید.
موفق باشید.

سلام من یک دختر چهارده سالم.از کلاس هفتم عاشق دبیر ادبیاتم هستم واین خانم رو با تمام وجود دوست دارم. اول فکر میکردم مثل بقیه بچه های مدرسه یک احساس گذرا است ولی برعکس اون ها مهرو محبت من روز به روز بیشتر میشه واحساس میکنم این مهر توی قلبم ریشه کرده. برعکس بقیه من هیچ احساس بدی ندارم و کلافه و مضطرب نیستم واتفاقا آرامش خاصی گرفتم با این که خیلی به من محبت نمیکنند وشاید براشون چیز بی اهمیتی باشه اما من ناراحت نیستم چون احساس مي کنم عاشق نباید توقع داشته باشه و خود خواهیه. می خواستم بدونم با توجه به خصوصیات دوره نوجوانی این امکان هم وجود داره که عشقی پایدار باشه و تمام عمر با اون محبت زندگی کرد؟چون من به خودم مطمءنم و زندگی آراممو مدیون ایشونم محال میدونم که روزی محبتشون از دلم بره

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید. بسیار خوشحالیم که حرف دل خود را بدون این که مشکل جدی داشته باشید با ما درمیان گذاشتید. قطعا این امکان وجود دارد که به قول امروزی ها استاد و شاگرد عاشق و معشوق به سبک قدیمی ها (مراد و مرید) زندگی کنند و مرید، همواره از مراد خود آرامش بگیرد. انشالله موفق و سربلند باشید.

سلام .من یه دختر ۱۳ سالم.کلاس هشتم هستم و در دبیرستان فرزانگان درس میخوانم.
من پارسال یه معلم ریاضی داشتم که واقعا از ته دل عاشقش بودم. بعد قرار بود که امسال معلم مون نشه که تو دقیقه نود با هزاران خواهش و التماس به مدرسه و اداره معلم مون رو برگردوندند . الان به طرز شدیدی و وحشتناکی دوستش دارم.البته اونم واقعا از ته دل منو دوست داره .روزهای یک شنبه تا سه شنبه تو مدرسه مادرس داره و من روزهای چهارشنبه تا شنبه زندگی برام هیچه.چون بدون اون نمی تونم.حتی تو تابستون در حدی دوستش داشتم رفتم کلاس همسرش .خودشم قراره سال بعد از هم جدا بشیم .واقعا نمی دونم چه اتفاقی می افته.میشه یه راهی نشون بدید که من از الان خودمو یه جورایی واسه جدایی ازش آماده کنم؟
ممنون از همه تون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر گرامی،
به نظر می رسد شما ، نه از الان ، بلکه از قبل خود را برای این جدایی آماده کرده اید. توجه داشته باشید که ما انسان هستیم و موجوداتی اجتماعی و عاطفی. بنابراین اگر کسانی را در اطرافمان دوست داریم، قطعا از ویژگی های ذاتی این علقه و عاطفه آن است که هنگام جدایی و فراغ، دچار ناراحتی می شویم. بدین معنا که جدایی پدیده ای سخت و تاحدی رنج آور است. پس به دنبال این نباشید که این خاصیت ذاتی را از این پدیده جدا کنید. چون طبیعی است.
با کذر زمان این مسئله حل خواهد شد.
موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید.چند وقتی هست که درباره ای اینگونه علاقه ها(دانش آموز به معلم)و افراط در آن تحقیق میکنم.ممنون میشم اگر واضح و جزئی تر به این سوال که اصلی ترین دلیل بروز این حالت چیست پاسخ دهید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم. انتخاب موضوعات مورد ابتلا و کاربردی برای تحقیق بسیار امر نیکو و پسندیده ایست. منتها شما توجه داشته باشید که هرچند کارشناسان پاسخگو، افرادی تحصیلکرده و برخواسته از مراکز و محیطهای علمی هستند و پاسخها نیز بر همین مبناست، اما نوع پاسخگویی اینجا با مباحث صرفا علمی متفاوت است. پاسخ کلی و کاربردی این سوال همان است که در ابتدای پست داده شده است و به مبانی فیزیولوژیک و روانشناختی آن نیز اشاره شده است. طبعا پاسخهای تفصیلی و علمی چیزی است که شما با تحقیق خود به آن خواهید رسید و ما نیز خوشحال میشویم از ثمره تحقیق شما بهره مند شویم.
موفق باشید.

سلام من ۱۵ سالمه عاشق مدیر مدرسمون شدم مدیری که اونم با دلو جون دوسم داره و از سال هفتمم تا الان که نهمم هیچی برام کم نذاشته کسی که زندگیه الانمو مدیونشم خیلی بهم کمک کرد مثله یک مادر همیشه هوامو داشت و همراهم بود وقتی فهمید بهش وابسته شدم خودشو بهم نزدیک کرد همیشه و همه جا پشتمه همه زندگیه من هستن ایشون اما جدیدا من به دبیر علوممون هم علاقه مند شدم اینو بگم علاقم نسبت ب مدیر ذره ای کم نشده اما دبیر علومم هم خیلی دوست دارم اما ایشون یکم سخت نزدیک میشن یه ارتباط کم داریم اما گاهی وقتا ک نمیتونم بهش تزدیک بشم عصبی میشم هرچند این علاقه یک هزارم علاقم ب مدیرم نیست اما خب ایشونم واقعا دوسشون دارم
چیکار کنم ب نظرتون دوری کنم یا نزدیک بشم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
دوست نوجوان، هیچ اشکال و مانعی نیست که شما به کسی یا کسانی علاقمند باشید، به ویژه به معلمان زحمتکش و مهربان که حکم پدر و مادر دوم انسان را دارند. اما نکته اینجاست که نباید این مسئله به مسئله اول زندگی شما تبدیل شود! سوال شما این معنا را به ذهن انسان متبادر می سازد که گویا مسئله اول و اصلی زندگی شما همین است. این قطعا اشتباه است. شما در کنار سایر مسائل زندگی که تحصیل یکی از مهمترین آنهاست، میتوانید به معلمان و دوستان خود ، به درجات مختلف، علاقه داشته باشید، یکی را کمتر یکی را بیشتر. این راهم بدانید علاقه شما به تنهایی تعیین کننده رابطه و علاقه طرف مقابل با شما نیست. افراد مختلف هم به لحاظ خلقیات و هم به لحاظ شخصیت و هم سیار شرایط متفاوت هستند. بنابراین اگر شما دو نفر را به یک اندازه دوست داشته باشید و رفتار محبت آمیز یکسانی هم نسبت به آن دو ابراز کنید، اما ممکن است عکس العمل آنها یکسان نباشد. پس از این مسئله اصلا متعجب نباشید. انسانها با هم تفاوت دارند.
برای شما آرزو میکنیم در کنار مدیران و معلمان خوب و زحمتکش و با حمایت پدر و مادر مهربان، پله های موفقیت را روز به روز و مرحله به مرحله طی کنید.

من یکی از معلم هام رو خییلی دوست دارم قبلا باهام خیلی خوب بوده ولی الان اصلا اونجوری نیست و اذیتم میکنه میخوام دیگه دوستش نداشته باشم چه جوری!؟

سلام من هم علاقه شدیدی به معلم ادبیاتم پیدا کردم راستش اخلاقش منو جذب خودش کرده (من ی دختر ۱۵ ساله معلمم هم خانومه)همه ی بچه های کلاس بهم میگن همش به من نگاه میکنه من اصلا نمیتونم نگاش کنم دیدنی هم به جای سلام خشکم میزنه .راستش این احساس ازارم میده میخوام این احساسو نسبت بهش نداشته باشم واقعا نمیدونم که اون میدونه من دوسش دارم یا نه

تصویر پاسخگو

سلام خدمت شما کاربر گرامی.
ابتدا بایدعرض کنیم پاسخ شما در پست اصلی بالای صفحه امده است، آن را به دقت مطالعه کنید.
موفق باشید.

سلام لطفا راهنماییم کنید...

دختر ۱۸ساله ای هستم! عاشق معاونمون که متاهلم هست شدم

نمیدونم چیکار کنم.

دارم از حس عذاب وجدان می میرم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان،
اینکه دونفر یکدیگر را دوست داشته باشند یا چند نفر به هم علاقه داشته باشند، به خودی خود چیز بدی نیست. خدمت شما عرض میکنیم یكی از نیازهای اساسی روان انسان نیاز به دل بستگی و تعلّق به گروه و ارتباط با همنوعان و همسالان است. دوست و ارتباطات دوستانه باعث رشد شخصیت و كمال آن می شود. اینکه دونفر یکدیگر را دوست داشته باشند یا یک جمعی با هم دوست باشند، به خودی خود چیز بدی نیست. الفت و دوستی موهبتی هست که خداوند در قلب آدمها گذاشته و همه کم یا زیاد از آن برخوردارند و بیشتر وقتها هم یک حس و رفتار پسندیده است. اما مشکل از آنجا آغاز می شود که فرد به جای لذت بردن از محبت و توجه دیگران نیاز مند و وابسته به دیگران می شود که معمولا آن دیگران فقط یک فرد است.
بنابراین ما توصیه نمیکنیم که نسبت به دوستانتان بی علاقه یا خدای نکرده متنفر باشید، برعکس، به نظر ما آدمای خوب کسانی هستند که باید باآنها دوست باشیم و اگر دوست خوبی داریم باید دوستی مان را با او حفظ کنیم. اما باید مراقب باشیم این عشق و علاقه به انحراف کشیده نشود. یعنی چه؟ یعنی اولا انقدر در این عشق و وابستگی ذوب نشویم که زندگی عادی و طبیعی ما مختل شود(از دایره رفتارهای عادی و طبیعی بیرون بزند). و ثانیا دوستی و علاقه پاک و خالصمان را با مسائل جنسی و امیال شیطانی مخلوط نکنیم که این هم خطرناک و مخرب است. پیامبر عزیزمان فرمودند: بهترین كارها پس از ایمان به خدا، دوستى با مردم است (نهج الفصاحه، ص ۷۴، ح ۳۸۷).
متن ابتدای این صفحه را به دقت مطالعه بفرمایید.
موفق باشید

من عاشق مدیرم شدم رابطمون اصلا خوب نیست چیکار کنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و خیر مقدم خدمت شما،
پاسخ شما در کامنت قبلی (پاسخ سوال کاربر با نام نفس) آمده.
ضمنا منظور شما از خوب نبودن رابطه مشخص نیست.
موفق باشید.

سلام من مهتابم و چهارده سالمه من یجورایی میشه گفت عاشق دبیر هندسم شدم که ی اقای ۵۴ سالس هر چقد ک میخوام بر اثاث عقلم تصمیم بگیرم نمیشه من دوسش دارم و مشکل اینه ک اونم رفتارایی نشون میده ک انگار دوسم داره تو کلاس کلا نگاهش رو منه مثل اینکه فقط داره ب من درس میده منم میشینم میز جلو و میتونم بگم تا ب حال هر تمرینی ک داده من براش حل کردم و کلا سر کلاسش خیلی درس میخونم یجورایی رفتارش غیر عادیه
این رابطه اخر این سال ب اتمام میرسه خیلی از دوستام ک میخوان کمکم کنن میگن مهتاب سعی کن وابستگیتو کم کنی ولی نمیشه لامصب خیلی قشنگ میخنده
منم نمیدونم ک چه ایرادی داره ک من تا پایان سال ازین رابطه لذت ببرم تازه تهشم نه رگمو میزنم نه خودکشی میکنم و نه دپرس میشم در حالت کلی برام ی خاطره ی خوب میشه نمیدونم خیلی گیج شدم ممنون میشم اگ راهتماییم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
فرزند عزیزم، ضمن احترام به احساس و علاقه پاک شما، باید عرض کنیم که این مسئله به ضرر شما خواهد بود. این که علت دقیق این علاقه شما به ایشان با تفاوت سنی حدود ۴۰ سال چیست، به لحاظ رواندرمانی و روانشناختی و سوابق و شرایط خانوادگی شما قابل بررسی است، که البته لازمه آن حضور نزد یک روانشناس مجرب است. اما جدای از این که تحلیل این علاقه هرچه باشد، باید بدانید این علاقه، یک نمونه از عشقهای بی هدف است. این بدان معنا نیست که علاقه شما دروغین باشد، بلکه بالعکس عشق و علاقه شما کاملا واقعی و خالصانه است، اما نهایت این عشق به جایی نمی رسد و سرانجام آن پشیمانی خود شما خواهد بود. بهتر است سعی شما ابتدا در کنترل و مهار آن در خودتان باشید، چون دامن زدن به این علاقه و پروبال دادن به آن و پرورش آن در وجودتان، هرچند به صورت موقت ممکن است آرامش ایجاد کند اما پس از مدت کوتاهی خواهید دید که آتش درون شما را شعله ورتر می کند و مهار این آتش سخت تر و سخت تر شده و شاید در نهایت ناممکن گردد. پس اکنون آن را مهار کنید و اگر این امکان وجود ندارد، سعی کنید روابط خود را با ایشان کمتر و کمتر کنید.
میتوانید از لینک های زیر کمک بگیرید:
http://www.soalcity.ir/node/1700
http://www.soalcity.ir/node/2745
موفق باشید

من یه دختر ۱۴ سالم اصولا آدم سرد و بی احساسی هستم و هیچوقت کسی رو دوست نداشتم ولی از وقتی مدرسمو عوض کردمو وارد جو راهنمایی شدم یه حس عجیبی که معلم علوممون میدا کردم نمیدونم چرا ؟ من خیلی دوسش دارم خیلی خیلی عاشقمش حد نداره هروقت به این فکر میکنم که باش کلاس داریم دلم میلرزه دوست دارم جلب توجه کنم دوست دارم مخاطب حرفاش من باشم نمیدونم چرا انقد میخوامش حتی گفتم اگه اون منو نخواد رگمو میزنم نمیدونم چرا ولی عاشقشم اونم موقع درس دادن نگاهش رو منه همیشه چیکار کنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما، پاسخ شما در پستهای مکرر از جمله این (http://www.soalcity.ir/comment/20070#comment-20070) آمده است.
توجه داشته باشید که شما لازم نیست کار خاصی بکنید، فقط سعی کنید به صورت کاملا منطقی و طبیعی از این محبت و مهر و علاقه خدادادی در جهت رشد و اعتلای دانش و فرهنگ خودتان استفاده کنید. قطعا کسی را که بیشتر دوست دارید، خوبی های بیشتری از او یادمی گیرید. ضمنا لازم است به میل و خواسته او نیز احترام ویژه بگذارید، حتی اگر مخالف خواسته شما باشد.
موفق باشید.

با سلام اول تشکر بابت سایت خیلی خوبتون و ممنون که میذارید ما سوال هامون رو ازتون بپرسیم
ضمنا من دچار مشکلی شدم که واقعا نمیتونم چیکار کنم من عاشق معلم زیستمون شدم که واقعا این خانم از نظر من فرشتس یه فرشته واقعی بنده کاری به سنشون ندارم چون یکم سنشون بالا هست ولی نه خیلی
من میخواستم کمکم کنید که چجوری به این معلم نزدیک بشم و دایما باهم ذر ارتباط باشیم ایشون زحمت کشیدن شمارشون هم به بنده دادن ولی من دلم میخوتد باهاشون بیشتر حرف بزنم بیرون برم و....
خواهشا راهنمایی کنید که چجوری بهشون نزدیک بشم چون واقعا بدون ایشون نمیتونم زندگی کنم
و به نظر بنده هیچ اشکالی نداره که بین دانش اموز و معلم رابطه ای وجود داشته باشه نمیدونم چرا سایت های مختلف اینگونه نوشته اند که نباید همچین ارتباطی وجود داشته باشه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم. از حضور شما خرسندیم و از اظهار محبت شما سپاسگذاریم.
دوست عزیز، دقت داشته باشید که رابطه یک پدیده دو سویه (یا چند سویه) است. طبعا نمیتوان بدون درنظر گرفتن طرف مقابل، رابطه را درنظر گرفت. ایجاد رابطه عاطفی خارج از عرف استاد و شاگردی، در دوران تحصیل (نه در خارج از مدرسه) توصیه نمی شود، به ویژه به مربیان و معلمان توصیه می شود در این خصوص بیشتر مراقبت کنند. قطعا این نکته هم بی حساب و کتاب نیست و توجیه منطقی دارد.
جدای از این مسئله، علاقه شما و رابطه دوستانه شما با معلمتان (تا زمانی که در حد طبیعی و عرفی باشد) هیچ مشکلی ندارد. اما به نکته ابتدای عرض ما توجه کنید که رابطه یک پدیده دو سویه است. این یعنی شما نمیتوانید به تنهایی در مورد این رابطه تصمیم بگیرید. قطعا تمایل و علاقه طرف مقابل هم در این رابطه مهم است.
پس ضمن این که توصیه می کنیم این رابطه را در حد تعادل حفظ کنید، توصیه می کنیم به خواست و تمایل طرف مقابل خودتان هم احترام بگذارید.
موفق باشید.

ببخشید بنده یک سوال دیگر هم داشتم ینی شما میفرمایید که اگر اون معلم مورد نظر بنده را دوست داشته باشد و راضی به این رابطه باشد البته پنهانی که هیچکدام از بچه ها متوجه نشوند ممکن است ایشون راضی به رابطه نزدیکتر یعنی بیرون رفتن و... شوند؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام مجدد.
خواهر گرامی، برای تصور این رابطه میتوانید اینچنین تصور کنید که یکی از نزدیکان شما (مثلا عمه، خاله، خواهر یا حتی مادر و ...) که ارتباط صمیمی و خانوادگی با وی داشته اید، به شغل شریف معلمی اشتغال دارند و از قضا شما وارد مدرسه ای می شوید که ایشان هم آنجا مشغول به تدریس هستد. حال تصور کنید شما شاگرد کسی هستید که بسیار دوستش داشته و دارید و روابط شما فراتر از روابط معلم و شاگردی است...
پس چنین چیزی عقلا امکان دارد و دور از ذهن نیست. البته همانطور که عرض شد، به طور کلی به ویژه به معلمان و مربیان در خصوص اینگونه ارتباطات هشدارداده می شود که یکی از دلایل آن، تعداد زیاد دانش آموزان و تعدد احتمالی پیش آمدن چنین مواردی است. و البته تبعات عاطفی و روحی که ممکن است در ادامه این وابستگی ها یا قطع ارتباطات پدید بیاید.
اما همانطور که عرض شد، چنین چیزی کاملا ممکن است و دور از ذهن نیست.

ینی واقعا هیچ راهی وجود نداره که این خواسته من انجام بشه بنده حاضرم هرکاری بکنم

سلام خوبين من يه نوجوان ۱۶ساله ام كه مانند اون دوستمون عاشق معاون مدرسه مونم من دخترم و فردي با تيپ شخصيتي aهستم يعني ميبينم كه يه روز بهم توجه نميكنه ناراحت ميشم من تقريبا دوساله بهش علاقه مند شدم لطفا كمكم كنيد وچون از يه طرف هم چن ماه پيش افسرده خوي شده بودم نميدونم چيكار كنم هي ازدوستام ميپرسم خونش و.. كجاس وهميشه علاقه دارم ببينمش هميشه هرجا ودر هرزمان توروخدا كمكم كنيد

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز.
مباحث مربوط به شخصیت در روانشناسی، بسیار مفصل و پیچیده است تاجایی که یک گرایش مستقل را در برخی دانشگاهها به خود اختصاص داده است. اما به طور کلی بدانید که تقسیم بندی شخصیت افراد به دو گروه ای و بی هرچند از سوی برخی ذکر شده اما توسط بسیاری از دانشمندان نیز رد شده است. همچنین انواع تقسیم بندی های چهار گانه، ۱۶ گانه، ۲۰ گانه و غیره در خصوص تبییین و تقسیم شخصیتهای مختلف در انسان مطرح شده است. پس این خیلی ساده انگارانه است که همه مردم را بین دو شخصیت تقسیم کنیم. ضمن این که باوجود این اطلاعات و منابع فراوان بحث شخصیت و تستهای مختلف که ساخته شده، تشخیص نهایی و درست آن نیز بسیار مشکل است و نیاز به تخصص و تبهر کافی دارد.
اما دوست عزیز، اگر قبلا دچار یک اختلال روانشناختی بوده اید یا به خاطر آن به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کرده اید، بهتر است اکنون نیز به صورت حضوری به یک روانشناس (ترجیحا همان قبلی) مراجعه کنید، تا ایشان با توجه به اطلاعات بیشتری که از شما دارند و گرفتن اطلاعات بیشتر از شما، بهتر به شما کمک کنند.
موفق باشید.

سلام خسته نباشین
منم دوساله عاشق معلم ریاضیم شدم حتی بخاطر این که بهش نزدیک باشم رشته ای که علاقه ندارم رو اتخاب کردم نمیدونم چیکار کنم خیلی بهش وابسته ام
حتی یک بار رفتم التماسش کردم بهش گفتم که عاشقشم اونم منو دوست داره ولی نه ب اون اندازه ای که من دوسش دارم بخدا دارم روانی میشم .ممنون میشم اگ بتونید کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام به شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
حتما توجه داشتید که سوال شما دقیقا سوالی است که در ابتدای این پست مطرح شده و پاسخ داده شده است. برای دیدن نکات و راهکارهای ارایه شده به مطالب ابتدای همین پست (http://www.soalcity.ir/node/2632) مراجعه کنید. صمنا این نکته را یادآور می شویم که انتخاب رشته تحصیلی و اموری از این دست، تصمیمات سرنوشت سازی برای آینده زندگی و تحصیلی و شغلی شماست. به هیچ وجه به صلاح نیست که صرفا به خاطر علاقه به یک فرد (استاد، معلم کلاس، یا یکی از همکلاسی ها) یا خوش آمدن دیگران به یک انتخاب بر خلاف علاقه و استعدادتان دست بزنید.
موفق باشید.

دوستان سلام . من هم مثل شما یک عدد عاشق هستم و خوب حال شما رو درک میکنم .من خیلی تلاش کردم که بتونم تو دل معلمی که دوسش دارم جا باز کنم خداروشکر موفق هم شدم . و اومدم اینجا بهتون چند تا نکته بگم که شاید به دردتون بخوره .۱ اینکه اگر میتونید در مرحله اول شماره معلمتون رو گیر بیارید ۲سعی کنید در مورد چیزهایی که دوست داره صحبت کنید باهم بیشتر در تماس باشید ولی خیلی مزاحمش نشید سعی کنید خاطراتتون رو باهاش به اشتراک بزارید و.... خیلی نکته های دیگه هست که من اینجا به پاره ای از انها اشاره کردم در ضمن از اینترنت هم میتونید کمک بگیرید

سلام من عاشق معلم اول ابتداییم هستم ازسال هشتاد وپنج تا الان ایشون هم من خیییییییییییییییییییلی دوست داره حالا عروسش باهاش زندگی می کرده پارسال گفت بنایی داریم موفتا خونه گرفته رفته ولی میاد. خونه عشقم یک طبقه است با دوتا اتاق ویک اتاق دست عروسش بوده حالا می خوام بدونم عروسش واسه همیشه رفته یا نه؟ من می خوام همیشه پیش عشقم باشم. به عالم وآدم حسودشدم حتی به خداهم حسودیم میشه. توروقرآن نگید وابستگیت غیرطبیغیه و......که میارم بالا. اومدم اینجا که حرفای تکراری نشنوم. نفسم بریده. سیگارمی کشم ازهمه چی بدم میاد ازخواب وخوراک افتادم قرص می خورم تا بخوابم. بدون اون نمی تونمممممممممممممممممممممممممممممممم. ۱۴ اسفند یه خواب خیلی معنوی دیدم دیگه دهنم مهروموم شده نمی تونم دعا کنم.کمکم کنید بهش برسم یکساله صداشونشنیدم وندیدمش چون بی قرارترمی شم وهیچ غلطی نمی تونم بکنم. معلمم خانمه.

سلام من عاشق معلم اول ابتداییم هستم ازسال هشتاد وپنج تا الان ایشون هم من خیییییییییییییییییییلی دوست داره حالا عروسش باهاش زندگی می کرده پارسال گفت بنایی داریم موفتا خونه گرفته رفته ولی میاد. خونه عشقم یک طبقه است با دوتا اتاق ویک اتاق دست عروسش بوده حالا می خوام بدونم عروسش واسه همیشه رفته یا نه؟ من می خوام همیشه پیش عشقم باشم. به عالم وآدم حسودشدم حتی به خداهم حسودیم میشه. توروقرآن نگید وابستگیت غیرطبیغیه و......که میارم بالا. اومدم اینجا که حرفای تکراری نشنوم. نفسم بریده. سیگارمی کشم ازهمه چی بدم میاد ازخواب وخوراک افتادم قرص می خورم تا بخوابم. بدون اون نمی تونمممممممممممممممممممممممممممممممم. ۱۴ اسفند یه خواب خیلی معنوی دیدم دیگه دهنم مهروموم شده نمی تونم دعا کنم.کمکم کنید بهش برسم یکساله صداشونشنیدم وندیدمش چون بی قرارترمی شم وهیچ غلطی نمی تونم بکنم.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
با توجه به این فراز از فرمایش تان که گفته ایید : ( .....که میارم بالا. اومدم اینجا که حرفای تکراری نشنوم.)
فقط نصیحت آن حکیم بزرگ را به شما باز گو می نمایم :
عشق آن زنده گزین کو باقی است
کز شراب جان فزایت ساقی است.
عشق‌هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود ،عاقبت ننگی بود (۱)
۱- مثنوی معنوی، نشر اقبال، تهران ۱۳۷۷ ش ، ج ۱ ،دفتر اول ،بیت ۲۰۵.

سلام. مشکل من برعکس همه شماست!
در واقع معلمم عاشق من شده. من یه دختر ۱۴ سالم و معلمم یه خانم۳۳ ساله. خیلی دوسم داره بغلم میکنه و واسم نامه مینویسه و میگه موقع نماز پیش اون بشینم و باهم بریم خونه. راستش من حس خاصی بهش ندارم و رفتار اون باعث شده بچه ها به من حسودی کنن. یه بار بهش گفتم از این کارا نکنه ولی عصبانی شد و گفت عاشقمه و به اوناهم ربطی نداره! میگید چی کار کنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
در صورتی که این رابطه صمیمانه صرفا یک رابطه یک طرفه است و شما تمایلی به آن ندارید و یا حتی از آن اذیت می شوید، بدون درنظر گرفتن عصبانی شدن یا نشدن ایشان ، رابطه را کم کنید. بدون اینکه نسبت به ایشان بی اعتنایی کرده یا خدای نکرده بی احترامی کنید، میزان باهم بودن تان را کاهش دهید. البته اگر نوع رفتارهای ایشان واقعا غیر طبیعی و ناراحت کننده و مداوم باشد ، لازم است این رابطه دوستانه قطع شود و ایشان به یک مشاور روانشناس راهنمایی شوند.
موفق باشید.

سلام من یه ترنس هستم و عاشق معلم سال قبلم شدم..هرروز آرزو میکنم که ببینمش و باهاش حرف بزنم اونم منو دوس داره ولی به عنوان یه شاگرد..شمارش رو هم از کل دانش آموزای مدرسه فقط به من داده ولی من میخام فراموش کنم این حسو چون داره عذابم میده..چیکار کنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خیلی کلی و مختصر نوشتید!!! مقصود شما دقیقا از ترنس چیست؟ توجه داشته باشید که این اصطلاح کاملا تخصصی است و تشخیص آن هم نیازمند داشتن تخصص یا طی کردن فرایند آزمایشات و مصاحبه های بالینی توسط متخصصان است. بنابراین ما نمیتوانیم به صرف ادعای شما بپذیریم، به خصوص این که در فرهنگ عامه جوانان و نوجوانان ما متاسفانه این اصطلاح با اصطلاحات تخصصی دیگر مانند همجنسگرایی یا همجنسبازی و یا انحراف جنسی بسیاری اوقات جابجا شده و مانند نقل و نبات به جای هم به کار می رود. دربسیاری موارد هم که به درستی واژه به کار رفته است، پس از چندین جلسه بررسی تخصصی و بالینی، تشخیص دیگری داده شده. بنابراین اگر همچنان اصرار بر ترنس بودن دارید بدون تشخیص رسمی و تخصصی ، به شما توصیه میکنیم به یک مرکز تخصصی در این زمینه مراجعه کنید تا مشکل شما به طور کامل بررسی شود. ضمنا در مورد پاسخ سوالتان نیز میتوانید از متن اصلی همین صفحه استفاده کنید (http://www.soalcity.ir/node/2632).
برخی از مراکز تخصصی جهت مشکلات جنسی:
۱- کلینیک تخصصی اختلالات جنسی وابسته به درمانگاه انستیتو روانپزشکي تهران، تلفن: ۶۶۵۵۱۵۱۵ - ۶۶۵۵۱۶۱۶
آدرس: ستارخان- خيابان نيايش- خيابان منصوري- جنب بيمارستان رسول اکرم(ص) - انستيتو روانپزشکي تهران
اطلاعات بیشتر: http://medicine.tums.ac.ir/story.aspx?id=23372&p=575
۲- دکتر سعید روشن (بیمارستان مصطفى خمینی تهران) ۸۸۹۶۶۱۳۰ الی ۹
۳- دکتر محمدعلی بشارت ( تهران بزرگراه دکتر چمران خ جلال آل احمد روبروی کوی نصر خ نسیم دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی تلفن ۸۸۲۸۱۵۱۵ )
۴- خانم دکتر راحله امانی (استاد دانشگاه شهید بهشتی) : ۸۸۶۸۴۹۵۸
۵- دکتر بهنام اوحدی: ۸۸۶۸۶۲۴۶
۶- دکتر سید کاظم فروتن تهران، میدان فلسطین، خیابان ایتالیا، جنب بیمارستان شهید مصطفی خمینی، کلینیک سلامت خانواده
تلفن و دورنگار : ۸۸۹۷۴۹۲۵-۸۸۹۸۵۹۱۸
۷- دكتر مهرداد افتخار ۸۸۷۴۴۵۳۸
۸-دکتر فریدون مهرابی (۸۸۷۸۶۵۴۵ ـ ۰۲۱)

موفق باشید

سلام
من دختر ۱۷ ساله ای هستم که در مدرسه فرزانگان درس میخوانم و سال دیگه کنکور دارم وقتی دوم دبیرستان بودم عاشق دبیر ریاضیم شدم اما بعد از مدت تقریبا ۱ سال علاقم نسبت بهشون کاهش یافت.سوم دبیرستان دبیر ریاضیمون تغییر کرد و از قضا عاشق ایشون هم شدم و هر چه بیشتر گذشت علاقم نسبت بهشون بیشتر و بیشتر شد و تحت هیچ شرایطی نمیتونم فراموششون کنم حتی تابستون هم که تولدشون بود براشون کادو خریدم و بهشون گفتم که خیلی دوستشون دارم الان هم خیلی در مدرسه میبینمشون ولی نمیدونم چه حرفی باید باهاشون بزنم جز سلام و احوال پرسی چیزی به ذهنم نمیرسه که بهشون بگم برای همین هم خیلی نمیرم پیششون و همین باعث میشه که در خانه خیلی بهشون فکر کنم و نتونم درس بخونم .ایشون خودشون ۳۷ سالشونه و فرزندی ندارن اما دختری که ۲ سال از من بزرگتره به عنوان دخترشون تلقی میشه
ممنون میشم راهنماییم کنید که چه جوری میتونم ارتباطم رو از طریق صحبت کردن بیشتر کنم و اینکه من هم بتونم به عنوان دختر نداشتشون باشم خواهشا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما و آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی و تحصیل.
خواهر گرامی، شاید مهارتهای ارتباطی و داشتن اطلاعات بیشتر در این خصوص (که میتوانید از سایتهای معتبر و همچنین جستجو در همین سایت پیدا کنید) به شما در بهبود این رابطه کمک کند. به این نکته توجه داشته باشید که برای داشتن یک رابطه دوستانه با فردی که دوستش دارید (همکلاسی، همسایه، معلم) نیاز به یک فرایند خاص و ویژه و کار تخصصی نیست! همین رفتار عادی شما میتواند شروع یک دوستی باشد. ا لبته خودتان میدانید که دوستی یک امر دو طرفه است و به زور و از یک طرف نمیتوان و نباید آن را بر دیگری تحمیل کرد! همینکه شما با محبت و مهر با معلم خود سلام و احوالپرسی میکنید، از وی سوال میپرسید، به سوالات او پاسخ میدهید، در مناسبتهای خاص به او هدیه ای میدهید یا حتی فقط تبریک میگویید، و ... هزاران کار دیگر که شاید به نظر شما ساده بیاید نشاندهنده محبت شماست و از سوی شما کافیست. طبیعتا نصف دیگر این رابطه به تمایل و خواست طرف مقابل بستگی دارد. طبیعتا شما با اضافه کردن تدریجی مدت زمان این ارتباطات ساده، بدون نیاز به گفتن کلمات یا کلام خاصی، میتوانید به هدفتان نزدیکتر شوید.
نکته دیگر که لازم است توجه داشته باشید، این است که وابستگی مفرط و دیوانه وار به دیگران (هر کسی که باشد) میتواند مخلّ زندگی عادی شما و در نهایت مانعی در پیشرفت شما باشد. پس توصیه میشود ضمن همراهی با کسانی که دوستشان دارید، حواستان به تنظیم این روابط و ایجاد تعادل در آن هم باشد.
موفق باشید.

سلام من هم همین اتفاق واسم افتاد.وقتی ک مدرسه میرفتم از معلمم خیلی خوشم میومد و همه دوستام هم فهمیده بودن.اما حالا ک ۱۲سال از اون موقع میگذره خیلی پشیمونم ک چنین عشق بچه گانه ای داشتم ب معلمم.ک یک خانوم بود منم دختر.

جالبه که منم مشکل شایان رو دارم
. من یه ترنس اف تو ام هستم که قراره وقتی به سن قانونی رسیدم عمل انجام بدم. متاسفانه من به شدت به یکی از دبیرهام علاقه دارم و ایشون هم مجرد هستن.
خودم هم میدونم که این درست نیست و با وجود این نمی تونم کاری انجام بدم و بهتره فراموشش کنم ولی ایشون یه طوری رفتار میکنه که انگار خودشم از من بدش نمیاد! چون رفتاراش با این که با همه عالیه ولی با من متفاوت تره و با این که به کسی نگفتم ترنسم و نمیدونه، انگار منو پسر میبینه! چون برای بقیه دانش آموزای دختر لفظ عزیزم و این چیزا به کار میبره اما برای من نه!
منم یه طوریم که خودمو قانع میکنم و حتی از فکر کردن به ایشون(با این که خیلی دوست دارم بهش فکر کنم) توی موقعیتی که نمی بینمش خود داری میکنم ولی وقتی میبینمش دوباره همه چی از نو شروع میشه ولی شدید تر از قبل!!!
با این که آدم مغروری هستم ولی یه بار یه طوری شده بود که میخواستم براش نامه بنویسم و بهش بگم(چون هیچ راه ارتباطی ای ندارم ازش)
و بد تر از اون اینه که من دو سال دیگه تو این مدرسه قراره درس بخونم و هر روز هم احتمالا برخورد داریم! مدرسمم مدرسه ی خوبیه و نمیتونم عوضش کنم!! این اولین باری هم هست که همچین حسی پیدا میکنم! اصلا هم به زیبایی ربطی نداشت چون ایشون از لحاظ چهره خیلی معمولیه! ولی رفتاری....
حالا نظر شما چیه؟(دیگه خیلی کامل توضیح دادم!!!!!)
ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
دوست عزیز، به شهر سوال خوش آمدید. هرچند سن خود را ذکر نکردید اما با توجه به توضیحات شما به نظر می رسد که نوجوانی زیر ۱۶ سال باشید. خوشبختانه هنوز فرصت کافی برای تصمیم گیری جدی در این خصوص را دارید و ما هم ترجیح میدهیم زمانی که هنوز هیچ چیز مشخص نیست توصیه ای به شما نکنیم. طبعا اولین گام شما مراجعه به روانشناس و روانپزشک خواهد بود و درصورتی که ایشان تشخیص دهند که شما نیازمند چنین عملی هستید سایر مراحل قانونی و پزشکی را طی خواهید نمود.
در هر صورت به نظر می رسد که روی این علاقه (ظاهرا یکطرفه) به معلمتان حساب زیادی باز نکنید و سعی کنید این مسئله تأثیری در تصمیم تان برای تغییر جنسیت نداشته باشد ، به این دلیل که واقعا از میل باطنی ایشان به خودتان اطلاع ندارید و صرفا بر اساس یک سری نشانه ها و احتمالات به نتیجه رسیده اید. ضمن این که حتی اگر هم کسی شما را دوست داشته باشد معلوم نیست پس از این که بفهمد شما عمل جراحی تغییر جنسیت داشته اید باز هم بر تصمیم خود باقی بماند!
به هر حال، قطعا بهترین کار، این است که عجولانه تصمیم نگیرید و پیش از هر تصمیم جدی، به مقدار کافی تحقیق و بررسی در مورد همه جوانب یک کار انجام دهید.
آرزوی ما سلامت و آرامش شما در پناه الطاف خداوند مهربان است.

سلاممممممممممم من کامنتارو خوندم چن تارو واقعا فک میکردم فقط من اینقد دیوونم علان حس بهتری دارم ک تنها نیستم.
من ی معلم هست ک برا سال بالاییاس ی جلسه اول سال اومد اما هیچ حسی بهش نداشتم.از اینک مقطعم عوض شده بود افسردگم شدیدتر شده بود و خب حالم بد بود خیلی .اکثرا تو کلاس بودم زنگ تفریحا اما ی روز اومدم پایین و دیدم این خانم داره از در میره و ب یک نفر نگاه کرد و لبخند زد و من باخودم گفتم چرا هیچوقت متوجه زیبایی خارق العاده او نشدم.. بعد همه جا میرفتم تا یواشکی ببینمش .من میترسم باهاش حرف بزنم دو س باری سوال کردم اما میترسم قبلا هم با ناظم اینطوری بودیم ولی دوطرفه بود و همو دوس داشیم و اون رفت و گاهی غرورمو خورد میکرد و شاید برا همونه دروافع میترسم از دستش بدم یا خوشش نیاد . خیلی کار میکنه و همش سرش با کاراش گرمه طوری ک حتی به اطارفش نگاهم نمیکنه و میگن سرکلاس خوابه=۰ من بی نهایت دوسش دارم اون بهم امید داد تا دوباره درس بخونم تا تلاش کنم و من بی نهایت دوسش دارم و اون زیباترین ادمیه ک تا ب حال دیدم. و حالا سوال من اینه که با همچین ادمی ک استاد دانشگاس و اینم بگم ک با کسیم زیاد ارتباط نمیگیره و جواب سلاممو با سرمیده و ولی فک میکنه شاگردشم چیکار کنم؟؟ میدونم قلبش مهربونه و من فقط نمیدونم چطور بهش نزدیک شم .
من میخوام دوسم داشته باش لطفا کمکم کنید فقط چطور نزدیک شم ک بدش نیاد

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
دوست عزیز، دوست داشتن اطرافیان، خانواده، رفقا، و کسانی که با ایشان در ارتباط هستیم، در یک زندگی اجتماعی و برای یک انسان (که ذاتا موجودی اجتماعی است) اصلا چیز عجیب و غریبی نیست. البته و صدالبته که ما نسبت به اطرافیانمان و کسانی که با آنها در ارتباطیم به صورت یکسان و به یک اندازه علاقه نداریم و این هم میتواند معلول علتهای مختلفی باشد. طبیعتا ما با برخی از آدمهای اطرافمان ارتباط بیشتری داریم و با برخی کمتر، برخی را بیشتر دوست داریم و برخی را کمتر! مهم این است که از این موهبت الهی (دوست داشتن و محبت) در مسیر درست و در مسیر پیشرفت و تعالی و رشد خودمان استفاده کنیم.
ضمن این که بایستی توجه داشته باشیم ، با اینکه میتوانیم در اطرافیان و دیگران تأثیرگذار باشیم، اما نمیتوانیم دیگران را به زور به خودمان علاقمند کنیم! این نکته بسیار اهمیت دارد. بنابراین لازم است حتی اگر در حد بسیار زیادی به کسی علاقه داریم، به میل و علاقه او هم احترام بگذاریم!
در مورد شما هم بهتر است همین ارتباط را حفظ کنید و سعی کنید از این علاقه در جهت مثبت استفاده کنید. قطعا معلمی که بسیار دوستش دارید میتواند هم الگوی خود شما در آینده باشد و هم امیدبخش شما در تمام لحظات تحصیل شما باشد... او میتواند برای شما نمونه یک انسان خوب باشد (در کنار سایر انسانهای خوب، عادی یا حتی دارای خصوصیات بد) که شما را در رسیدن به هدفتان کمک میکند. حتی اگر هیچگاه با شما حرفی نزند!
موفق و پیروز باشید.

سلام من سه ساله عاشق معلم دینی ام شدم آخه خیلی خانم خوبیه اصن محبتش قلبم رو پر کرده به طوری که بیشتر وقتمو صرف فکر کردن به اون میگذرونم. من امسال نهم ام و سال بعد باید برم دوره ی دوم و از این مدرسه میرم الانم سال رو به پایانه من دارم از ناراحتی ها و دلتنگیهایی که دارم و خواهم داشت میمیرم من بدون اون نمیتونم درس بخونم و حتی بدون دوستام و بدون این مدرسه. دیگه دارم امیدمو نسبت به همه چی از دست میدم
تازه من دارم با این افکار پریشان برای تیزهوشان بخونم
چیکار کنم یه جوری بهم امید بدین اگه هرسال برای روز معلم بیام پیشش و یا هر چند وقت یه بار بیام بده؟ آخه خجالت میکشم میترسم اون دیگه منو دوس نداشته باشه من دارم از عشقش میمیرم.

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. دوست عزیز، نگرانی و ناراحتی بخاطر دوری از کسی که دوستش دارید کاملا طبیعی است. شما حق دارید نسبت به این قضیه ناراحت و نگران باشید. اما این را بدانید که تنها چیزی که شاید چاره و جبران نداشته باشد مرگ است! در غیر این صورت و با وجود حیات و سلامتی و عمر طولانی شما و معلم گرامی تان، از راههای مختلف میتوانید با هم هر از چند گاهی ارتباط داشته باشید. قطعا پیام دادن شما و اظهار محبت شما نسبت به ایشان بسیار خوب خواهد بود. میتوانید نامه بنویسید و به مناسبتی به همراه شاخه گلی به وی بدهید!
البته توجه داشته باشید که به هیچ وجه نبایستی در اظهار محبت افراط داشته باشید.
موفق باشید

سلام دوست عزیز،من دختر۱۶ساله هستم و الان کلاس دهم هستم
کلاس هفتم عاشق معلم علومم شدم و تا سال آخر عاااااشقش بودم،
همش ناراحت بودم که دیگه وقتی برم دهم نمیتونم ببینمش حتی شمارشم ندارم،
کل سه ماه تابستون و تو فکرش بودم،همیشه ناراحت بودم فقط میخواستم یه ساله دیگه باهاش باشم.
دیگه هیچ عجله ای برای رفتن بت مدرسه نداشتم تا وقتی که رفتم مدرسه جدید و یه معلمیرو دیدم که خیلی شبیه اون معلم بود و جایگزین کردم،به دستور یه مشاور خوب این معلم جدیدو جایگزین کردم
اولش که مشاور میگفت اگه جایگزین کنم میتونم به مرور زمان آروم بشم باخودم میگفتم که
این مشاور حال منو نمیفهمه،اما الان که اومدم دهم به حرف اون مشاور رسیدم،تازه این معلمی که جایگزین
کردم خیلللللی مهربون تر و احساساتی و بهتر از اون معلم قبلیمه،
منو درک میکنه ولی تنها مشکلش اینه که سر کلاس به روی خودش نمیاره که دوسش دارم،اما وقتی
تنها هستیم خیلی باهام خوبه،توام باید سال دیگه جایگزین کنی،
میدونم سخته اما باید بتونی،هنوزم اون معلم قدیمیرو دوست دارم،اما به آرامش رسیدم.

سلام من یه دختر ۱۶ ساله هستم جدیدا به طرز و حشتناکی عاشق معلم تاریخم شدم خیلی عذاب میکشم تموم زندگیم شده اون
دیگه اینقدر حالم بده که زندگی برام معنا نداره تورو خدا بگید چی کار کنم .ایشون خیلی مهربون هستن خیلی هم نسبت به من مهربونی می کنن
ولی نمیدونن که من وابسته ایشون هستم .یعنی هیچ کس نمیدونه دارم از درون می سوزم
معلمم سال دیگه تو مدرسه ما نمیاد میخواد برگرده شهر خودشون من از الان موندم که اون موقع چی به سر من میاد

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
گاهی اوقات در سنین نوجوانی، چنین احساساتی به صورت مقطعی (زودگذر یا کمی طولانی) برای افراد ایجاد می شود. این گونه احساسات قطعا با از بین رفتن موضوع احساسات یا گذر زمان، یا جایگزینی موضوع جدید، از بین می روند یا کمرنگ می شوند. اما برای بهتر کنار آمدن با این وضعیت و کاهش آسیب ها بهتر است به راهکار های ارائه شده در متن اصلی دقت و تأمل بفرمایید.
موفق باشید

سلام آیا یک عروس در یک اتاق خانه مادرشوهر که راه مستقلی ندارد با دوتا بچه تا همیشه زندگی می کند؟ توروخدا جواب بدید هرکی می خونه جواب بده

سلام من کلاس هشتمم... هفتم ک بودم عاشقه ک نه دیوونه ی معاونمون شدم... مثله بت میپرستمش ...اولاش عشقم یک طرفه بود و من خیلی عذاب میکشیدم... ولی آخرای سال هفتم حس کردم اونم دوستم داره و واقعاً هم همینطور بود... تابستون همش میرفتم مدرسه تا ببینمش و شمارشم ازش گرفتم... ولی الان ک هشتمم ، سه ماهی میشه ک دختره عشقم سرطان گرفته و دیگه خودش و دخترش نیومدن مدرسه... دارم دیوونه میشم... کارم هرشب شده گریه ... توروخدا بگید چکار کنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما.
دوست عزیز، اولین کار برای شما کنترل خودتان است. بدانید که افراط و تفریط در هر کاری آن را خراب میکند. در دوست داشتن هم همینطور است. به معاونتان هم باید حق داد که در صورت دیدن رفتارهای عجیب و غریب و دوستی های دیوانه وار و افراطی شما، نه تنها به سمت شما کشیده نشود بلکه تا حد زیادی از شما فاصله بگیرد. پس راز دوستی و رابطه دوستانه با عزیزانتان، رعایت تعادل است. بیماری های شدید و خاص در هرکجا و برای هر کسی ناراحت کننده و تأسف انگیز است، چه برسد برای دوستان و نزدیکان! شما ضمن آرزوی سلامتی و دعا برای شفای همه بیماران به ویژه دختر خانم ایشان در مراسمات مذهبی، نمازها و ایام خاص، سعی کنید گاهی اوقات (نه همیشه و افراطی) با معاون سابق مدرسه تماس بگیرید و حال دخترش را جویا شوید و برای او آرزوی سلامتی کنید. همین کار هم تا حد زیادی آرامش بخش برای ایشان است و هم دلهای شما را به هم نزدیک تر خواهد نمود.
ما هم از خدای بزرگ و مهربان میخواهیم بیماران به ویژه بیماران صعب العلاج را به زودی زود عافیت عنایت بفرماید.

سلام .من ۱۴ سالمه و کلاس نهمم.من تا قبل از امسال به هیچ معلمی علاقه پیدا نکرده بودم ولی امسال بدجوری عاشق معلم عربیم شدم. اون خیلی خاص و متفاوته.همه ما رو عین بچه های خودش می دونه و بهمون محبت می کنه .خیلی خانم مهربونیه و صدای دلنشینی داره.همه بچه ها برای اینکه توجهشو جلب کنن با هم رقابت دارن.من اول سال خیلی برام مهم نبودش چون اون تو کلاس از من و شخصیتم خوشش اومده بود و فقط به من توجه می کرد و هوامو داشت.بچه ها هم به من حسودی می کردن.ولی الان که تقریبا آخرای سال تحصیلیه دیگه مثل قبل معلمم بهم توجه نمیکنه و حتی به بقیه بیشتر از من. و حالا من دارم حسودی می کنم.تازه فهمیدم چقدر بهش علاقه دارم و اون موقع قدرشو ندونستم.شب و روز بهش فکر میکنم و خاطراتی که باهاش داشتم رو تو ذهنم مرور می کنم.روزشماری می کنم تعطیلات عید تموم شه و ببینمش.دیگه دارم دیوونه میشم.خواهشا راهنماییم کنید چی کار کنم تا دوباره مثل قبلا بهم توجه کنه؟

تصویر مشاور شهر سوال

دوست نوجوان، سلام.
بسیار زیباست که شما رابطه خوب و مثبتی با معلمان خود دارید. مهمترین فایده این رابطه مطلوب، استفاده بهتر در جهت بالابردن علم و تحصیلات است و در درجه بعدی استفاده های مختلف اخلاقی، عاطفی، اجتماعی و غیره از معلم محبوب تان. به نظر می رسد رابطه خوب شما با معلمتان کمی با روابط بچه گانه بین خودتان و همکلاسی هایتان، مخلوط شده است. توصیه میکنیم اینقدر حساس نباشید. وابستگی بسیار زیاد همیشه آسیب زا است. حتی وابستگی مفرط و زیاد به پدر و مادر هم درست نیست! بهتر است روابط و احساسات و عواطف خود را متعادل کنید و سعی کنید در حد مطلوبی آن را مدیریت کنید تا نه از لذت ارتباط عاطفی با معلم محبوبتان محروم شوید، و نه از قطع این ارتباط ضربه بخورید.
موفق باشید.

سلام من چند ماهی میشه ک بیش از حد به معلم ریاضیم که خانم هستن علاقه دارم و خودمم دختر هستم و ۱۷ سالمه و نمیدونم باید چیکار کنم البته که سال گذشته هم با یه معلمم بودم و بینهایت دوسش داشتم با عوض کردن مدرسه دیگه ندیدمش و فراموش کردم و الان این خانم شدم دنیای من...

تصویر شهرسوال

با سلام و سپاس از همراهي شما و آرزوي قبولي طاعات عبادات شما در، در ابتدا بايد عرض نماييم صرف وجود يک حس دروني نسبت به همجنس، گناه محسوب نمي شود مادامي که اقدام عملي براي ايجاد يک رابطه گناه آلود صورت نگيرد. لذا در وهله اول به خاطر وجود اين حس، خود را سرزنش نکنيد. عواطف قلبي ما خارج از حيطه کنترل ما هستند و ما اختيار زيادي در مورد آنها نداريم. مثلا ممکن است من فردي را دوست داشته باشم يا از او بدم بيايد. خود اين دوست داشتن يا تنفر به خودي خود گناه نيست؛ چون در اختيار خود فرد نيست. همه انسان ها از محبت و توجه ديگري خوشحال مي شوند و نسبت به او علاقه پيدا مي کنند. اين خصوصيت مشترک همه ماست. لذا به صرف اين که محبت و توجه ديگري به ما باعث ايجاد حسي در ما مي شود نمي توان به خود برچسب اختلال يا انحراف زد. اما لازم است حتما در خصوص افتادن در گناه عملي دقت ويژه صورت بگيرد. مواظب باشيد که اين انس و محبت به همجنس باعث به گناه افتادن شما نشود. با اطلاعات دقيق تري که در مکاتبه بعدي براي ما مي فرستيد مي توان تشخيص داد که اين حس دقيقا چيست و منشا و ريشه آن کدام است؟ آيا يک علاقه معمولي است يا چيزي بيش از آن است؟ از نظر ما اين علاقه ولو نسبت به معلمتان است ولي فايده اي را در بر ندارد. ضمن اينکه لازم است به يک نفر سکس تراپيست خبره مراجعه گردد و از وي در مسير درمان کمک خواست. با اين حال از توصيه هاي زير نيز مي توان در کنترل مشکل و جلوگيري از تشديد آن استفاده کرد:
- تا حد امکان در نقطه ي ديد اين معلم قرار نگيريد و تا مي توانيد به آن فکر نکنيد.
-اجتناب از حضور در موقعيت ها و مکانهايي که تمايل به همجنس گرايي را تحريک يا تشديد مي کند.
-افزايش سطح برنامه هاي متنوع ورزشي، هنري، مهارتي و...
- تقويت ارتباط با خداي متعال و استعانت و ياري جستن از وي
موفق و پيروز باشيد.

سلام فقط خواستم بگم خیلی وقتا این حس گذرا نیست و موندگاره کاملا و نباید سطحی تاقی بشه من دختر ۲۱ ساله هستم که از ۱۶ سالگی عاشق دبیرم شدم که اقا هم بودن وزن بچه هم دارن هر روز این حس قویتر شد بعد از دوران کنکور سعی کردم فراموش کنم که کمترعذاب بکشم برا همین دیگه نرفتم ببینمش والان دو سه سالی هست با این که شهر کوچیکی هستیم وهمیشه از جلوی مدرسه میگذرم جلوی خودمومیگیرم که نرم ونبینمش تنها کسیه که واقعا قلبم میزد موقع دیدنش و خیلیا توی مدرسه هم میدونستن که خیلی دوستش دارم حتی فکر میکنم خودشم میدونست ولی همیشه مثل یه بجه با من رفتار میکرد و حقم داشت خودش بچه کوچیک داره و ۱۷ سالم بزرگتره از من. چه میشه کرد؟ فقط باید کنار اومد با قضیه نباید جلوتر رفت چون فقط باعث اسیب میشه

سلام من یه کنکوری ام و ۷تیر ازمونمه..اما حدود دوساله که بامعلمم آشنا شدم و وابستگی شدیدی به ایشون پیدا کردم..اما خوبی رابطمون اینه که هردو علاقه رو به هم داریم..شاید یکم کم و زیاد..و این که وابستگی و عشق باعث موندن توی زندگیم نشده..چرا که فرشته ی مهربونم با این موضوع بسیار منطقی عمل میکنن و این اجازه رو نمیدن که این وابستگی جلوی پیشرفتمو بگیره و خودشون توی این راه کمکم میکنن...چیزی که از دوستای گلم میخوام اینه که از این عشق پاک راهی برای کاملتر کردن خودشون باز کنن..راهی برای پیشرفت...و فکرشونو روی فقط احساساتشون متمرکز نکنن..من قول میدم با این کار..به خاطر همین عشق و وابستگی..به موفقیتای زیادی برسن...اگه به معلمتون علاقه ای دارین..منطقی برخورد کنین..این احساس رو باهاش در میون بزارین و ترسی نداشته باشین..فقط چند وقت یکبار به خودتون و ایشون یاد اور باشین که این عشق..میتونه به جای گوشه گیر کردنتون..شما رو به درجه های بالایی برسونه..و ازشون حتما توی اخلاقای خوبشون الگو بگیرین...و ازشون بخوایین توی پیشرفتتون کمکتون کنن..زنده و پاینده باشید..یا حق

نگار عزیز دبیر من زن و بچه داره ولی من بی اندازه عاشقشم چگونه بهش بگم؟

سلام من یه دختری هستم که سه سال پیش توی کلاس سرود دانش آموزی مدرسمون با کسی آشنا شدم (مربی سرودم)که الان عاشقشم ولی راستش اوایل من حس خاصی نداشتم اگه هم خوشم میومد ازش ولی بهش نمیگفتم تااینکه بعد یه سال شروع کردم بهش پیام دادن وبراش کلیپ درست کردن واونجا متوجه شدم اونم منو دوست داره باوجود اینکه مغرور بود ولی دختر احساسی بوداون ازم ۱۱سال بزرگ تر بود واین باعث میشد که نتونم باهاش زیاد نزدیک وصمیمی شم..سال بعدش بنابه دلایلی مدرسمون سرود نداشت ومن خیلی اذیت شدم تابتونم کناربیام باندیدن کسی که خیلی دوسش داشتم واین باعث شد کمی از هم فاصله بگیریم تااینکه ۴ماه قبل از کنکورم درست زمانی که من داشتم تقریبا خوب برای کنکورم میخوندم متوجه شدم طرز پیام دادنش بهم فرق میکنه اون مطمئن شده بود که دوست داشتنم واقعیه واین جایی بود که من عاشقش شدم...اون با عشق بیشتری رفتار میکرد ،برام کارهایی میکرد که من از این عشق مطمئن باشم ومن میفهمیدم این علاقه رو وابسته تر میشدم ولی از یه جایی سرش شلوغ تر شد ونمیتونست مثل همیشه به من برسه کسی که هرروز جواب پیام میداد باید منتظر بودم هفته ای یه بار جوابمو بده خیلی اذیت میشدم زندگیم مختل شده بوداین نبودنا همش بیشتر میشد وزمانی ام که پیامی میداد کلی قربون صدقه م میرفت جوری که همه چی از یادم میرفت اون کارمند بانکه دکترا گرفته تو رشته خودش ومنم حمایتم میکرد و ازم قول گرفته بود اگه رشته خوبی قبول بشم برام یه جایزه درنظر داره که اگه قبول نشم خیلی ناراحت میشه ولی من دیگه مثل سابق نمیخوندم بااینکه دوست نداشتم از دستم ناراحت شه ولی همه فکرو ذکرم شده اون والان کنکورم دادم وزیاد تعریفی نداشت ومیخوام یه سال بمونم و اینو حتی نمیتونم بهش بگم چون ناراحت میشه..شایدمیدونم وابسته شدم ولی واقعا دوسش دارم واین دوست داشتن دوطرفه ست..بنظر شما من چی کار میتونم بکنم که به تحصیلم هم بتونم برسم راستش چون تشویق های خودش تاثیر گذار نبود من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم....

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و با شما همفکري مي کنيم.
يکي از مسائل مهم در دوره نوجواني و جواني بحث دوستي هاي عميق و وابستگي است. دوستي و رابطه عاطفي نياز طبيعي انسان است .
البته اين احساسات و وابستگي ها تا حدي در سن نوجواني طبيعي است ولي به آن دامن نزنيد.
شکل صحيح يک رابطه دوستانه دلبستگي است. وابستگي يک ضعف است. اين ضعف مي تواند نظم زندگي يک طرف يا هر دو را برهم بزند. البته که ديگران نيز ممکن است تصور غلطي در مورد شما بکنند و گاهي تمايلات غير منطقي به هم نيز مطرح مي شود.
اگرچه سخت است ولي بهتر است سطح اين دوستي را به يک دوستي عادي کاهش دهيد و البته شما بايد دوستان ديگري داشته باشيد تا از اين وابستگي نجات پيدا کنيد يعني نيازهاي عاطفي را از مسيرهاي مختلفي تامين کنيد.
سعي کنيد انتظار زيادي از دوست تان نداشته باشيد و انتظارات تان در حد ديگر دوستي ها باشد.
رابطه دوستي تان را بيش از حد عميق نکنيد. تصور اين که دوستي من با ديگران متفاوت است و خيلي عميق تر است را از خود دور کنيد زيرا يان به بهبود حالتان کمکي نمي کند.
بايد سعي کنيد اعتماد به نفس خود را افزايش دهيد که اين کار با توجه به توانمندي ها و قابليت ها و کوچک شمردن نقاط ضعف و عدم توجه به آنها امکان پذير است.
جدولي تهيه کنيد و نقاط قوت خود را در آن بنويسيد. اين امر به بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس شما کمک شاياني مي کند.
تلاش كنيد كه در كارهاى اجتماعى در محيط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازى‏هاى دسته جمعى شركت كنيد نقش فعالى را بپذيريد.
رابطه دوستي تان را با خدا محکم تر کنيد و به تقويت ايمان بپردازيد. باور کنيد که اگر دلبستگي شما به خداوند باشد ديگر به کسي نيازي نداريد و احساس نياز به کسي هم نمي کنيد. خداست که در همه شرايط و موقعيت ها انسان را مي پذيرد و ياري مي کند از انسان خسته نمي شود هر لحظه بخواهيد مي توانيد با او صحبت کنيد و هميشه و در همه حالات به فکر شماست و شما را دوست دارد بنابراين دوستتان بايد خداوند باشد.

سلام
دختری۱۴ساله هستم و به یکی از دبیران علومم علاقمند شدم
الان که تابستونه خیلی به ایشون فکر می کنم تقریبا همه مدتی که وقت اضافه پیدا می کنم حتی قبل خواب
می ترسم که این فکر کردن باعث گناه بشه مخصوصا در دوران تحصیلی که به ایشون خیره نگاه می کردم
چند بار امتحان کردم این کارم از روی لذت نبود ولی احساس ارامش می کردم و این که دوست داشتم به چشم هاشون نگاه کنم
شاید بعضی وقت ها ارزوی بغل کردنشون رو هم داشته باشم
می خواستم بدونم این کار ها گناه هست یا نه؟
ایشون خانم هستن

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست نوجوان، سوال شما دو بخش کلی دارد : یکی این که آیا علاقه و احساس و احتمالا برخی رفتارهای شما نسبت به دبیر علومی که دوستش دارید گناه یا اشتباه است؟ و بخش دوم این که آیا فکر کردن به این مسائل گناه هست یا خیر!
در بخش اول با توجه به توضیحات شما ، چنین علاقه وصمیمیتی بین شما و دبیرتان گناه نیست. توجه داشته باشید که مودّت و علاقه بین مؤمنین از جمله مسائلی است که مورد تأکید و تشویق دین و بزرگان دین و اخلاق ما بوده است. تنها چیزی که میتواند این صمیمیت و علاقه را از راه صواب منحرف نماید، ورود به مسائل جنسی و گناه آلود است که ظاهرا در مورد شما چنین مسئله ای وجود ندارد.
در بخش دوم، (بر فرض این که شما به یک کار گناه فکر میکنید) بایستی بدانید تا زمانی که شما مرتکب یک فعل حرام نشده باشید، یعنی فکر شما به عمل تبدیل نشده باشد، گناهی مرتکب نشده اید. البته بهتر است بدانید همانطور که فکر پاک و خیر، به روح و روان انسان رنگ و بوی ملکوتی می بخشد و این حالت، به انجام دادن کار خیر می انجامد و سبب فرشته خو شدن انسان می شود در مقابل فکر کردن به گناه زمینه آلوده شدن نفس به گناهان را فراهم می کند و مانع بسیاری از توفیقات معنوی است و باید با آن مقابله کرد، کوچکترین چیز در نفس انسان تاثیر می گزارد و به قلب رنگ الهی یا شیطانی می دهد. پس بهتر است به آنچه می اندیشیم خوب توجه کنیم، چون لحظه به لحظه با افکار و اعمال خود شخصیت خود را می سازیم.
موفق باشید.

سلام من ۱۵ سالمه و امسال میرم نهم از کلاس هفتم عاشق معلم ریاضی م شدم که خانومی ۲۹ ساله است من و ایشون خیلی رابطه صمیمی داشتیم مثلا من شمارع شو داشتم و خیلی با هم چت می کردیم حتی گاهی اوقات ایشون پیام های محبت آمیز می فرستاد اما از وقتی بهش تو یک نامه گفتم دوستت دارم ورق برگشت از اون به بعد کمی با من سرد شد اما من هنوز عاشقانه کنارش بودم تا اینکه اوایل کلاس هشتم سرر یک موضوع تقریبا الکی سرم داد زد و گفت ازم ناراحته من کل اون روز رو گریه کردم بعد از اون ایشون رفت مسافرت و من تا یک ماه ندیدمش بعد که برگشت مثل قبل مهربون بود و خیلی بهم لبخند میزد اما من دیگه نتونستم مثل قبل از اومدنش و حرف زدنش ذوق کنم تو همه این مدت چه کلاسهفتم و چه هشتم ایشون یکی از هم کلاسی ها رو از من بیشتر دوست داشت در حدی بودن که با هم خخرید میرفتن یا میرفتن خونه هم دیگه سر کلاس هم بی ننهایت باهم یواشکی حرف میزدن اما با من در این حد خوب نبود ولی بازم بهم توجه می کرد اما من انقد عذاب می کشم وکه امسال مدرسه م رو عوض کردم اما می ترسم دلتنگش بشم و نتونم فراموشش کنم درسته اون همش با اون دختره بود ولی منم با ایشون خیلی خاطرات قشنگی دارم مثلا بعضی موقع ها باهم می رقصیدیم شعر می خوندیم به بچه ها می خندیدید و... .
لطفا کمکم کنید چطوری فراموشش کنم اصلا فراموش کنم یا به رابطه مون با هم ادامه بدم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر شهر سوال.
دوست نوجوان، به نظر می رسد متن ابتدای پست را مطالعه نکردید. پاسخ شما در متن اصلی آمده است.
ضمنا این نکته را یاد آور می شویم که رابطه شاگر و معلم (مانند رابطه شما) یک نوع رابطه خاص نیست که بخواهید تصمیم بگیرید آن را ادامه دهید یا قطع کنید!!! روابط خوب با عزیزانتان (مانند همکلاسی ها، و معلمان) حتی المقدور حفظ کنید. البته این نکته را در نظر داشته باشید که اولا رابطه یک پدیده دو طرفه است و همواره بایستی به نظرات و خواست طرف مقابل احترام بگذارید، و ثانیا با توجه به شرایط مختلف زمانی و مکانی و سایر اتفاقات و تجربیات مقطعی هر کدام از طرفین، یک رابطه میتواند نوسان داشته باشد یعنی دچار شدت و ضعف باشد. این امری کاملا طبیعی است.
موفق باشید.

سلام من یه دختر ۲۸ساله م که تدریس زبان میکنم. پسرای نوجوان شاگرد من هستند. درمورد خودم یک موضوعی برام ثابت شده اونم اینه که برام مهمه بچه ها دوست داشته باشند من معلمشون باشم. منظورم اینه که یه جورایی تایید شدن از سوی اونا برام مهمه. میدونم به خاطر اعتماد به نفس پایینمه. این حس رو درمورد شاگردهای دختری که دارم هم تجربه میگم. یعنی اینکه دوس دارم تاییدم کنند. چندوقت پیش متوجه شدم یک نفر از پسرها به من علاقه منده ، و حس خوبی بهم دست داد. همش به خودم میگم نگاه کن چی به سرم اومده که منتظرم یه پسر نوجوان به من علاقه داشته باشه تا من احساس بااهمیت بودن بکنم. ممنون میشم راهنماییم کنید باتشکر

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
خواهر گرامی، معلمی (فارغ از این که چه موضوعی به دیگران یاد داده شود) فعالیتی است ارزشمند و بسیار دوست داشتنی. شما به عنوان فردی که شاید سالهاست به این کار اشتغال دارید، البته حتما به این نکته کاملا واقف هستید که این ارزش و تقدس، باعث چشم پوشی از حواشی ریز و درشت آن نمی شود! حواشی ای که ممکن است حتی در برخی مواقع ماهیت ارزشمند این کار را زیر سوال ببرد! این که شما دارای اعتماد به نفس پایینی هستید، طبعا به صورت خواسته و ناخواسته موجب بروز برخی رفتارها از سوی شما خواهد شد، اما بایستی بدانید که رفع این مشکل یا ارضای یک نیاز روانی ، نبایستی از راهی صورت بگیرد که خودش موجب یک یا چند مشکل دیگر بشود. برای بالابردن اعتماد به نفس، بهتر است از تکنیک های مختلف ارائه شده استفاده کنید. در مورد علاقمندی شاگردان (به ویژه پسران) حتما بایستی مراقب باشید، چون وابستگی و دلبستگی در سنین نوجوانی امری طبیعی و شایع است (اما نباید به سادگی از کنار آن گذشت)، و ممکن است عواقب نامطلوب و گاهی ناگوار برای خود نوجوان و حتی شما داشته باشد. کنترل رفتار و هیجانات تان را به دست بگیرید و اجازه ندهید تا هر حرف و ارتباطی شما را به هرسویی بکشاند. طبعا با وجود زمینه این گونه هیجانات و عواطف، کنترل آن دشوار است و طبعا با حذف زمینه آن کنترل آن آسان تر خواهد بود. بنابراین اگر میبینید کنترل این وضعیت برای شما خیلی دشوار یا غیر ممکن است، بهتر است زمینه آن (مثلا وجود تدریس با نوجوانان پسر) را برای مدتی به صورت موقت (مثلا یک سال) حذف کنید.
موفق باشید.
مطالبی در مورد "اعتماد به نفس":
http://www.soalcity.ir/node/334
http://www.soalcity.ir/node/1654
http://www.soalcity.ir/node/4472
http://www.soalcity.ir/node/320

سلام من حدود دو ماه عاشق معلم ریاضیم شدم و ایشون هم نسبت به من علاقه نشون میدن و یه جورایی به دیدن ایشون معتاد شدم هر زنگ می دونم با کدوم یکی از کلاس ها درس داره و قبل از در اومدن ایشون می رم دم در اون کلاس و گاهی اوقات حتی برای این که بیشتر ببینمش گلاسکو عوض می کنم و می رم اون کلاس که ایشون باهاش درس داره وقتی می بینمش خیلی ارومم میکنه اما در شرایط عادی خیلی برای دیدنش مشتاقم نمی دونم چطور می تونم اشتیاقم رو کم کنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
دوست عزیز، پاسخ سوال شما هم در متن اصلی و هم در پاسخ به پرسشهای سایر دوستان داده شده است. در سایر پست های مشابه هم میتوانید پاسخهای مرتبط با موضوع مورد سوالتان را پیدا کنید.
توجه داشته باشید اکنون که خودتان به این درک و به این نتیجه رسیده اید که این حالت و وضعیت برای شما مناسب نیست و بایستی آن را تغییر دهید، طبعا گامی به جلو برداشته اید. پس به دقت مطالب گفته شده را به همراه مطالب زیر مطالعه کنید:
دانستن نکاتی در مورد سنین نوجوانی شما را در حل مشکل بهتر یاری کند:
۱- بروز عشق‌های گذرا در مرحله نوجوانی و جوانی بسیار شایع است و عوامل بسیاری ازجمله تغییرات فیزیولوژیک و ترشح برخی هورمون‌ها در دوران بلوغ در آن مؤثر می‌باشند. این دوران با برخی امور از جمله اضطراب (که در دوران بلوغ به خاطر برخی تغییر و تحولات جسمی روانی تا حدودی فزونی می‌یابد) باعث برخی تشویشات ذهنی در فرد می‌گردد. بدیهی است اضطراب از جمله هیجان‌های منفی است که باید به طریقی کاهش یابد.
۲- همه ما وقتی مضطربیم، به چیزی پناه می‌بریم و به نوعی پناه‌جویی در ما تقویت می‌گردد .پناه‌جویی فرد مضطرب به افراد یا اشیا باعث کاهش اضطراب در ایشان می‌ گردد .معمولاً روحیه پناه‌جویی و آرامش‌گرایانه باعث بروز پدیده‌ای به نام وابستگی عاطفی یا عشق زود گذر در ما می‌گردد . در مواقع اضطراب فرد به دنبال آرامشگر می‌ گردد.
۳- نکته دیگر اصل مجاورت است. خواه ناخواه دو نفری که برای مدتی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند ،نوعی انس و علاقه میان آن دو شکل می‌گیرد . این علاقه در بسیاری موارد بدون دلیل خاص و صرفا بخاطر مجاورت فیزیکی و روانشناختی است.
۴- خیلی ها عشق را یک رفتار وسواسی میدانند، به این معنا که فرد عاشق با هر حمله اضطرابی تا حالش دگرگون می‌گردد برای کاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسی (دیدار حضوری یا ذهنی معشوق) می‌ بیند. افراد وسواسی هیچ اختیاری در زمینه کنترل رفتار وسواسی ندارند و باید تحت درمان روانشناختی، این مهارت را پیدا کنند.
۵- ترشح برخی هورمون‌ها مانند هورمون های تیروئید، هورمون های رشد و آندروژن در سنین نوجوانی، خود باعث ایجاد حالتهایی جدید نسبت به سالهای گذشته میشوند ازجمله احساس پیوند‌جویی را در فرد تشدید می‌نماید .
۶- از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود که در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی و گذرا است ولی چون در بعضی از خانواده ها نیاز عاطفی کودکان به درستی برطرف نمی گردد این نیاز عاطفی و کمبود محبت در آنها تشدید شده و باعث گردیده که آنها آن را در خارج از خانه و خانواده و در ارتباطات دیگر جستجو کنند. دختر دبیرستانی وقتی تحت استرس شدید و متوسط قرار می‌گیرد، بواسطه نوعی پیوند شرطی، به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (یا معلم) می‌رود که پیش از این به او آرامش می‌ داده است.خلأهای عاطفی معمولا در دختران زیاد است و در بیش تر موارد با عشق پر می‌ گردد.
۷- توصیه میشود سعی کنید زمان بیشتری برای برنامه های دسته جمعی با دوستانتان صرف کنید، بیشتر به تفریحات ورزشی بپردازید.
۸- همانطور که خودتان هم میدانید یکی از راههای آرامش یافتن و خلاصی از دست افکار مختلف انحرافی، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است زیرا که اوست که آرامشگر واقعی است «كسانى كه ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى‏گیرد، آگاه باشید كه تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏كند»(الرعد/ ۲۸). میتوانید هر زمانی که احساسات و افکار ناخواسته به ذهنتان هجوم می آورد با گفتن ذکر، آرام آرام آنها را از خود دور کنید.
۹- توجه داشته باشید که محبت و دوستی (مادامی که در حدود شرعی باشد یا به حد افراط و بیماری در نیاید) امری پسندیده و نیکوست. حضرت علی (ع) میفرمایند: «بالتودد تكون المحبه؛ با آشكار كردن مهربانی، محبت شكل گرفته و پدید می آید»(میزان الحكمه، ح ۳۰۵۱). شاید بد نباشد علاقه خود را با معلم خود درمیان بگذارید. پیامبر عزیزمان هم میفرمایند: »هر گاه کسی را دوست دارید به او بگویید» (وسایل الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۵).
۱۰- مشکل شما اگر منجر به کاهش شدید و طولانی عملکرد (مثلا ۶ ماه مداوم) گردد، میتواند یک اختلال روانی محسوب شود و باید برای مشاوره حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید و البته اگر تا این حد شدید نباشد، تا حدودی قابل چشم پوشی است و می‌توانید به مرور از این مرحله گذر کنید.
۱۱-در پایان باید این نکته کلی را تکرار کنیم که احساسات، مخصوصا در زمان نوجوانی، کاملا ناپخته و زود گذر بوده و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و در مورد هر تصمیمی که ریشه در عقل ندارد و احساسی است می بایستی با یکی از بزرگترها (ترجیحا مشاور یا روانشناس) مشورت کنید.
موفق باشید.

من عاشق دبیر ادبیات م شدم خیلی بهشون وابسته شدم اصلا بدون ایشون نمی تونم زندگی کنم ما سه شنبه ها باهاشون کلاس دارم کل روزا دیگه هفته دلتنگ شون میشم من عاشقشونم اما تا حالا بهشون نگفتم من فقط با رتبه آوردن هام میتونم خوشحالشون کنم من وابسته شدم بدون ایشون میمیرم من خیلی خجالت میکشم بهشون بگم دوسشون دارم روم نمیشه بگم دلیل درس خوندم خوشحال کردن شونه
روم نمیشه بگم وقتی بغلشون میکنم انگار تو بهشتم
کمکم کنین من چجوری بگم دوسشون دارم
ای کاش این پست رو بخونن
خانم قشنگم عشق زندگی من عاشقتونم فداتون بشم الهی عشق من هستین ای کاش بدونین بدون شما روز هام چقد سخت میگذره

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون
بزرگوار رابطه موثر مؤلفه ها و عواملي دارد كه اگر ما آنها را رعايت كنيم دوستي و صميميت ماندگارتر مي شود. مراقب از اصل دوستي به دوام آن كمك مي كند. خيالپردازي زيادي و چسبندگي از عاشق هاي دوستي به شمار مي رود.
اگر فردي به خاطر علاقه به گلي آن را زياد آب دهد يا به گل كمك كرده است؟
خويشتنداري در روابط صميمي و مزاحم حال طرف مقابل نشدن به ارتباط موفق كمك مي كند. افرادي كه شبانه روز به طرف مقابل خيالپردازي مي كنند و بر روابط خود نظارت دقيق ندارند به جاي محبوبيت از سوي طرف مقابل طرد مي شوند. چون وابستگي مانند اين است كه پتويي روي سر فرد ديگري بيندازيم و مانع نفس كشيدنش شويم. تقويت دينداري، تلاش علمي، ورزش، هدفمند بودن، افزايش مطالعات عمومي، آراستگي، پرورش صفات اخلاقي، مهارت خويشتنداري و وابسته و چسبنده نشدن از مؤلفه هاي ارتباط مؤثر است.
براي زندگي خود برنامه مكتوب داشته باشد اجازه ندهيد وقت و بي وقت در هر كاري ذهن شما به سمت ايشان برود چرا كه مديريت خيال از بين برود اضطراب و حال بد شما بيشتر مي شود.
اگر خيلي بي قرار هستيد و زياد گريه مي كنيد و قدرت تمركز ذهنتان را نداريد و خوابتان به هم رخته با بخش مشاوره تلفني ما در ارتباط باشيد: ‌۰۹۶۴۰۰

سلام قبل از هر چیز توروخدا جواب بدید.....من یه دانش آموز دوازدهمم و قاعدتا امسال باید همه ی حواسم به درس و کنکور باشد... اما امسال یه دبیر شیمی آقاداریم که نسبتا اختلاف سنی زیادی هم داریم و ایشون ازدواج کرده ان و بچه هم دارند... اما من به شدت عجیبی عاشق ودلباخته ی ایشون شدم البته به نظرم این احساس یه طرفه نیست چون ایشون هم در کلاس خیلی به من توجه می کنند و همش به من نگاه می کند ....یه وقتهایی واقعا احساس میکنم من رو متمایز از بقیه بچه ها می بیند....خواهشا نگید که بهش فکر نکنم چون از دست این همه نگاه معنی دار ایشون نمیشه گذشت ....من خیلی دوستشون دارم و حاضرم همه چیزم رو برای رسیدن بهش بدم و قصد دارم بعد از کنکور بهشون ابراز علاقه بکنم.... اما کنترل این حس تا آن زمان برایم سخت است ... لطفا یه راهی بهم بگید که کاربردی باشه و این هیجان والتهاب من رو کمتر بکنه...تورو به خدا قسمتون میدم جواب بدید چون واقعا حالم از شدت عشق و هیجان خراب است...

تصویر شهرسوال

با سلام و تشکر اميدواريم که از اين فشار هيجاني ناشي از وابستگي با يک تفکر صحيح خارج شويد. عشق و شور و شوقي که شما نسبت به ايشان دارديد قابل درک است اما به دليل شديد بودن اين علاقه وضعيت شما يک وضعيت عادي نيست و براي سلامتي رواني شما ضرر دارد. فردي که علاقه شديد و عشق پر شوري دارد تمام رفتارهاي طرف مقابل را نوعي علاقه متقابل تفسير و تعبير مي کند و اين باعث تثبيت در موقعيت وابستگي و علاقه مندي غير منطقي قرار دارد. روان شناسان ، علاقه تا اين حد آن هم به جنس مخالف با فاصله سني شبيه پدر و دختر نوعي وسواس و اضطراب مي دانند که نشان دهنده کمبود هاي عاطفي در سال هاي اوليه زندگي است.ما از شرايط روحي تا و احساسات عاطفيتان در کنار والدين بي خبريم و فقط حدس مي زنيم که مشکل شما از آن جا نشأت گرفته باشد بنابراين به عنوان راهنمايي اوليه و مقدماتي پيشنهادات زير را خدمت شما ارايه مي کنيم:
۱- سعي کنيد از تصورات و تخيلات ماورايي دست برداريد و مانند تمام دانش آموزان تمرکزتان بر روي محتواي درسي باشد تا رفتارها و نگاه هاي دبيرشيمي
۲- براي کاهش تنش و اضطراب حتما ورزش و تحرکات بدني و تمرينات آراميدگي عضلاني را انجام دهيد.
۳- براي افکار و احساسات داغ و آتشين خودتان زمان تعيين کنيد و نگذاريد در تمام ساعات و لحظات شما اين تصورات پرشور و هيجان تمرکز منطقي تان را تحت تأثير خود قرار دهد. به طور مثال نيم ساعت در ۲۴ساعت براي افکار مربوط به اين احساسات نسبت به دبير قرار دهيد و اگر در غير ساعت مثلا در کلاس يا هنگام برنامه هاي ديگر زندگي وارد ذهنتان شد با توقف اين افکار و موکول کردن به ساعت خودش اين افکار را به تدريج کنترل و مديريت کنيد.
۴- قطعا بدانيد شرايط شما و شرايط ايشان اصلا تناسبي با اين احساسات ندارد شما يک خانم ۱۷ساله هستيد و ايشون يک آقاي متأهل با سن ۴۰به بالا هست پس اين عدم تناسب نشان دهنده اتفاق غير عادي است که در روان و ذهنتان اتفاق افتاده که باعث اين سرمايه گذاري رواني غير عادي شده است و باعث اضطراب و نگراني شما شده است موفق باشيد.

/۳۸۰۲۲۴/

سلام ۲۳ سالم هست ترم سه دانشگاه یه علایقی نسبت به استادم پیدا کردم و از اونجا که میدونستم احساساتم بهم غلبه میکنه و ممکنه اون اصلا بهم حسی نداشته باشه از دانشگاه انتقالی گرفتم البته تنها دلیلشم این نبود تفاوت سنی من با ایشون زیاد هست ۹ سال.من الان دوباره به دلایلی به دانشگاه قبلیم برگشتمو با خودش کلاس دارم. هر چند دیگه کلاسامم داره تموم میشه ولی احساسم به ایشون از قبل خیلی بیشتر شده. هیچ علامتی نیست که بگم ایشونم به من علاقه داره. اما چیزایی هست که ذهنمو درگیر کرده مثلا اینکه چرا خیلی از فامیلای ایشون پیج منو دنبال کردند حتی دوستای این استادم تو پیج من امدن و همه پستامو نگاه میکنن.ویه چیز دیگه هم اینکه من ایشونو قبلا جلوی درب اموزشگاه کنکور دیده بودم و تصادفی باهاشون برخورد کردم و بعدش دیدم اون استاده تو اموزشگاه تدریس میکرده اونجا من یه خاستگار داشتم که پیگیرش نشدم اون زمان اساتید اموزشگاه امده بودند منو به کسی معرفی کرده بودند .اون زمان سنم کم بود ۱۸ سالم بود پسر عموم تو قسمت پسرانه بود و بعضی استادامون مشترک بودند.سر این جریان استادام رفتارشون با من تغییر کرده بود با گل یا شیرینی یکی از اساتید اذیتم میکرد و خوب منم نمیفهمیدم قضیه چیه فکر میکردم دارند اذیتم میکنند از جریان پسر عموم خواستم استفاده کنم که از رفتاراشون خلاص بشم بعدم که جریانو فهمیدم فکر کردم اون فرد پسر عموم بوده .در صورتیکه اگر پسر عموم بود به خودم میگفت ولی این اتفاق نیافتاد.امکانش هست که منو به این اقا معرفی کرده باشند من ازشون پرسیدم که ایا ایشون تو اون اموزشگاه درس میدادند ولی تفره رفتن و جوابی نگرفتم.میدونم اگر حس و علاقه ای بود قطعا میگفتن .ممنون میشم بهم راهنمایی کنید چجوری احساساتمو کنترل کنم یا اگر متوجه شدم ایشون علاقه ای دارند چجوری برخورد کنم.چون من طوری برخورد کردم که به ایشون علاقه ندارم و به فکر موردای دیگه هستم حتی جریان خواستگاری هایی که ازم میشد و بهشون میگفتم.

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. شما مثل يک دختر با وقار برخورد کرده ايد. البته وقار باعث مي شود پسرها به دختر جذب شوند. اگر پسري به دختري علاقه داشته باشد تلاش مي کند تا او را بدست آورد. ولي ممکن است علاقه، تمايل يا هر توجه ديگري باشد ولي قصد ازدواج مطرح نباشد. بهتر است اصلا به او و رفتارهايش توجه نکنيد. البته که او رفتار خاصي نداشته است و گفتيد که آشنايان او صفحه شما را ديده اند. وقتي چيز جدي وجود ندارد منطقي ترين کار بي توجهي و درگير نشدن است. حتي مي توانيد چند مدتي صفحه تان را رها کنيد و در فضاي مجازي نباشيد. اگر او به شما حسي داشته باشد و قصدي داشته باشد مطمن باشيد که اقدام مي کند و بي توجهي شما به او مي تواند معناي مثبتي داشته باشد و آن وقار است. شما بداخلاقي نکرده ايد بلکه بي توجهي کرده ايد و اين چيز بدي نيست.

/۳۸۲۳۳۲/

سلام.من ۱۵سالمه . از سه سال پیش که وارد راهنمایی شدم و مدیرمون رو دیدم،رفتاراشون برام جالب بود.بیشتر از همه حس مسئولیت پذیری بالا و صمیمیتشون با بچه ها باعث شد که دوسشون داشته باشم.اون دو سه ماه اول که میدیدمشون،قلبم تند تند میزد و ایشون هم کاملا اتفاقی متوجه این موضوع شدن.ا ما الان بیشتر از دو ساله که دیگه وقتی میبینمشون،تپش قلب نمی گیرم.ایشون هم واقعا با محبت زیادی با من رفتار می کنن.این دوست داشتن هم هیچ وقت آرامش رو ازم نگرفته و به اصطلاح باعث دیوونگی نشده.در کل تونستم حسمو کنترل کنم.و لی میترسم یک درصد فکر کنن این دوست داشتن بر اساس هیجانات جنسی باشه.حالا این دوست داشتنه خوبه؟
و آیا لازمه که بهشون بگم دوس داشتنم دلیل بدی نداره؟

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم. علاقه و تحسين نسبت به مدير و معلم چيز بدي نيست. مهم اين است که اين رابطه وابسته وار نباشد. اگر رابطه شما با مدير حالت وابسته وار داشته باشد شما نمي توانيد يک رابطه سازنده با او داشته باشيد و از او استفاده کنيد. فرد وابسته دوري فرد مورد نظرش را تحمل نکند، دائما به او فکر مي کند و از او خواسته هاي غير منطقي دارد مثلا مي خواهد دائما در کنارش باشد.
نيازي نيست که شما بخواهيد او را از سوء تفاهم در آوريد. اين افکار شايد در ذهن او نباشد که اگر بود در رفتارش نشان مي داد.
شما با احترام با او برخورد مي کنيد و او اين احترام را درک مي کند و مي داند که نيت بدي نداريد و بخاطر همين او نيز رفتار خوبي با شما دارد.
سعي کنيد همچنان احساس تان به او را کنترل کنيد. با خدا دوست باشيد و گاهي با او صحبت کنيد.

/۴۰۰۲۲۸/

نظرات